This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲۵ خرداد
روز سوم تجاوز
میدان قدس تهران (تجریش)
اصابت موشک بطور مستقیم در خیابان....
احتمالا چند لانچر موشک بالستیک پشت چراغ قرمز در میدان قدس در ترافیک گیر کرده بودند که مورد اصابت قرار گرفتند!!
اینگونه قصاب خاورمیانه از یک کنار تمامی ساکنین یک سرزمین را سلاخی می کند
@salehnikbakht
روز سوم تجاوز
میدان قدس تهران (تجریش)
اصابت موشک بطور مستقیم در خیابان....
احتمالا چند لانچر موشک بالستیک پشت چراغ قرمز در میدان قدس در ترافیک گیر کرده بودند که مورد اصابت قرار گرفتند!!
اینگونه قصاب خاورمیانه از یک کنار تمامی ساکنین یک سرزمین را سلاخی می کند
@salehnikbakht
پرتره روانی یک آتشبس
✍️محمود مقدسی
این آتشبس، نه فقط یک وضعیت نظامی و سیاسی که نوعی بلاتکلیفی روانشناختی و وجودی است. چیزهایی از دست رفتهاند و چیزهایی بالقوه در خطر از دست رفتناند. امید هم بلاتکلیف است. جایی هستیم که نمیتوانیم همه امکانات روانمان را برای پذیرش از دسترفتهها به کار بگیریم و سوگواری کنیم چون نمیدانیم آنچه هست، باقی میماند یا نه و مجبوریم همزمان حواسجمع و مراقب آنها هم باشیم. همینطور هم نمیتوانیم از امید به بهبود آینده برای هضم آنچه رخداده، کمک بگیریم.
خلاصه اینکه نمیدانیم باید تسکین پیدا کنیم یا باید آماده فاجعه بعدی باشیم.
درگیرِ فقدانی مبهم، بلاتکلیفیای کشدار و رنجی بیمعنا هستیم. نتیجهاش برای خیلی از ما میشود فرسودگی روانی. به گونهای که حتی ممکن است بخواهیم ویرانی اتفاق بیفتد امّا ما را از این بلاتکلیفی دردناک رها کند. آنوقت شاید سوگواریمان آغاز شد و حتی با درد آرام گرفتیم.
نتیجه این وضعیت برای بعضی از ما میشود نوعی کرختی هیجانی. انگار فتیله احساسات را پایین میکشیم تا حس نکنیم و بتوانیم این تعلیق را تاب بیاوریم.
بعضیهایمان به قاطعیتهای بیدلیل میچسبیم: "قطعاً دوباره جنگ میشه" یا "تموم شد. دیگه دلیلی برای جنگ نیست"، "همه چیز به طرز عجیبی خوب میشه".
بعضیهایمان درگیر خشمهای جابجاشده میشویم و خشمِ ناشی از این بلاتکلیفی و ناامنی را بر سر خودمان یا اطرافیانمان خالی میکنیم.
بعضیهایمان مدام تصمیمات کوچک و بزرگ میگیریم تا شاید خودمان را مصون کنیم امّا گاهی مضطربتر میشویم.
و بعضیهایمان هم بیاندازه کمطاقت میشویم؛ روانمان در پسزمینه با این وضعیت درگیر است و دیگر رمقی برایش نمیماند و با هر چیزی لبریز میشود.
خلاصه اینکه جای پیچیدهای ایستادهایم و باید با هم راههای زندگی در این شرایط را یاد بگیریم. بالاخره که میگذرد.
@salehnikbakht
✍️محمود مقدسی
این آتشبس، نه فقط یک وضعیت نظامی و سیاسی که نوعی بلاتکلیفی روانشناختی و وجودی است. چیزهایی از دست رفتهاند و چیزهایی بالقوه در خطر از دست رفتناند. امید هم بلاتکلیف است. جایی هستیم که نمیتوانیم همه امکانات روانمان را برای پذیرش از دسترفتهها به کار بگیریم و سوگواری کنیم چون نمیدانیم آنچه هست، باقی میماند یا نه و مجبوریم همزمان حواسجمع و مراقب آنها هم باشیم. همینطور هم نمیتوانیم از امید به بهبود آینده برای هضم آنچه رخداده، کمک بگیریم.
خلاصه اینکه نمیدانیم باید تسکین پیدا کنیم یا باید آماده فاجعه بعدی باشیم.
درگیرِ فقدانی مبهم، بلاتکلیفیای کشدار و رنجی بیمعنا هستیم. نتیجهاش برای خیلی از ما میشود فرسودگی روانی. به گونهای که حتی ممکن است بخواهیم ویرانی اتفاق بیفتد امّا ما را از این بلاتکلیفی دردناک رها کند. آنوقت شاید سوگواریمان آغاز شد و حتی با درد آرام گرفتیم.
نتیجه این وضعیت برای بعضی از ما میشود نوعی کرختی هیجانی. انگار فتیله احساسات را پایین میکشیم تا حس نکنیم و بتوانیم این تعلیق را تاب بیاوریم.
بعضیهایمان به قاطعیتهای بیدلیل میچسبیم: "قطعاً دوباره جنگ میشه" یا "تموم شد. دیگه دلیلی برای جنگ نیست"، "همه چیز به طرز عجیبی خوب میشه".
بعضیهایمان درگیر خشمهای جابجاشده میشویم و خشمِ ناشی از این بلاتکلیفی و ناامنی را بر سر خودمان یا اطرافیانمان خالی میکنیم.
بعضیهایمان مدام تصمیمات کوچک و بزرگ میگیریم تا شاید خودمان را مصون کنیم امّا گاهی مضطربتر میشویم.
و بعضیهایمان هم بیاندازه کمطاقت میشویم؛ روانمان در پسزمینه با این وضعیت درگیر است و دیگر رمقی برایش نمیماند و با هر چیزی لبریز میشود.
خلاصه اینکه جای پیچیدهای ایستادهایم و باید با هم راههای زندگی در این شرایط را یاد بگیریم. بالاخره که میگذرد.
@salehnikbakht
چه جنگی؟!!
همه جا سخن از برپایی دوباره جنگ طی هفته آتی و پس از عاشورا است. این فضای فراگیر ملی و بلکه منطقه ای، با وجود چند فاکتور، کمرنگ می نماید:
۱- نخست آن که از دید جغرافیایی، امکان شکل گیری جنگ تمام عیار بین ایران- اسرائیل، تقریبا ناممکن است. چون همسایه نیستند. بنابراین فقط احتمال نبردهای هوا-پایه و بیشینه دریا-پایه وجود دارد؛
۲- کاخ سفید پس از بمباران مراکز هسته ای، تمرکزی جدی بر شعله ور ساختن نبرد بین این دو دشمن ندارد؛
۳- جمهوری اسلامی در شرایطی نیست که تن به جنگ دهد؛ به گمانم تهران تن به مذاکره داده و شاید به گونه ای دوفاکتو(در عمل) دست از مبارزه مستقیم با اسرائیل(اشغالگر) بردارد؛
۴- فشار اروپا را برای برپانشدن جنگ همه جانبه در خاورمیانه و پیامدهای سهمگینش برای این قاره، نباید دستکم گرفته شود. در نشست های استراتژیک گروه هفت و اجلاس ناتو، خبری مبنی بر آمادگی برای جنگ درز نکرد؛
۵- تکوین چنین جنگی، اوکراین و جبهه خاوری اروپا را به محاق خواهد برد.
به هر روی امکان تکوین جنگ ایران-اسراییل، تنها با یک سناریو ممکن الوقوع است: تصمیمات پشت پرده قدرت های بزرگ برای تغییر قهری رژیم جمهوری اسلامی.
نشانه های در خور و چشمگیر در مورد چنین هدفی، چندان بارز نیست.
#یدالله_کریمی_پور
@salehnikbakht
همه جا سخن از برپایی دوباره جنگ طی هفته آتی و پس از عاشورا است. این فضای فراگیر ملی و بلکه منطقه ای، با وجود چند فاکتور، کمرنگ می نماید:
۱- نخست آن که از دید جغرافیایی، امکان شکل گیری جنگ تمام عیار بین ایران- اسرائیل، تقریبا ناممکن است. چون همسایه نیستند. بنابراین فقط احتمال نبردهای هوا-پایه و بیشینه دریا-پایه وجود دارد؛
۲- کاخ سفید پس از بمباران مراکز هسته ای، تمرکزی جدی بر شعله ور ساختن نبرد بین این دو دشمن ندارد؛
۳- جمهوری اسلامی در شرایطی نیست که تن به جنگ دهد؛ به گمانم تهران تن به مذاکره داده و شاید به گونه ای دوفاکتو(در عمل) دست از مبارزه مستقیم با اسرائیل(اشغالگر) بردارد؛
۴- فشار اروپا را برای برپانشدن جنگ همه جانبه در خاورمیانه و پیامدهای سهمگینش برای این قاره، نباید دستکم گرفته شود. در نشست های استراتژیک گروه هفت و اجلاس ناتو، خبری مبنی بر آمادگی برای جنگ درز نکرد؛
۵- تکوین چنین جنگی، اوکراین و جبهه خاوری اروپا را به محاق خواهد برد.
به هر روی امکان تکوین جنگ ایران-اسراییل، تنها با یک سناریو ممکن الوقوع است: تصمیمات پشت پرده قدرت های بزرگ برای تغییر قهری رژیم جمهوری اسلامی.
نشانه های در خور و چشمگیر در مورد چنین هدفی، چندان بارز نیست.
#یدالله_کریمی_پور
@salehnikbakht
♦️گزارشی درباره وضعیت روانی جامعه در روزهای پس از آتشبس میان ایران و اسرائیل
روانهای جنگزده
✍️نسیم سلطانبیگی | خبرنگار گروه جامعه
🔹آویشن از همان شبی که جنگ شروع شد از حرفزدن افتاد. یک هفته از آتشبس میگذرد اما همچنان آویشن ۹ ساله نتوانسته حرف بزند. برسام سهساله شبها پتو را روی سرش میکشد، دیگر تنهایی نمیخوابد و روزها، از صدای اذان میترسد و از دویدن پسربچه همسایه در طبقه بالا. سهیلای ۴۰ ساله نمیتواند تصویری از آینده در ذهناش بسازد چون «ممکن است همهچیز خراب شود.»
🔹در سر الهام هنوز هم صدای بمب میآید؛ هر شب، هر نیمساعت یکبار. از خواب میپرد و دوباره میخوابد و دوباره بمب: «هر شب که میخوابم، هر نیم ساعت یکبار، با صدای وحشتناک بمب از خواب میپرم، بعد میبینم چیزی نیست و دوباره میخوابم. دوباره نیمساعت بعدش بمب میزنند، دوباره میپرم و تا صبح را اینطوری سپری میکنم.»
🔹خانهی آنها در خیابان پاتریس لومومبا بود، کوچه آبشوری که همان شب اول مورد اصابت قرار گرفت. علی، پسرخاله آویشن است و درباره آنشب به «هممیهن» میگوید: «کوچه آبشوری عرض کمی دارد. خانهای که مورد اصابت قرار گرفت، روبهروی خانه خاله من بود. آن شب آنها در پذیرایی خوابیده بودند. پنجرههای پذیرایی رو به کوچه بود و فاصله کمی بین سر آنها و جایی که شیشهها شکسته شد وجود داشت.» آویشن از همان لحظه دیگر حرف نزد.
🔹آنها باید در خانه میماندند تا آواربرداری انجام شود. بعد از سهروز خانه جنگزدهشان را به سمت شهریار ترک میکنند و به جمع خانواده میپیوندند اما آویشن همچنان هم حرف نمیزند. تمام تلاشهای خاله، مادربزرگ، پدر و مادرش برای به حرف آوردنش بینتیجه میماند و حالا سهروز است که آنها گفتار درمانی را آغاز کردهاند، به این امید که واژهها به گلوی آویشن برگردند.
🔹برسام هم جنگ را در خواب دید. نصفشب که از خواب پریدند به خانه داییاش رفتند و او کنار فرزند سهماهه داییاش به خواب رفت؛ آنها سهروز پس از شروع جنگ، تهران را ترک میکنند و حالا هم سهروز است که به تهران برگشتهاند: «پسرم پتو را روی سرش میکشد و همسایه طبقه بالا که راه میرود، میگوید مامان صدای چیه؟ بمبه؟ بمبه؟» ماندن سهروزه در فضای جنگ کافی بوده تا روان کوچک و دستنخورده او با جنگزدگی درهمتنیده شود: «نسبت به هر صدایی که از طبقه بالا میآید، واکنش میدهد و این درحالیاست که قبلتر هم این صداها بود اما واکنشی نداشت.»
🔹آتشبس بارقه باریکی از شادی در مردم بود. رابعه موحد، روانشناس اجتماعی به «هممیهن» میگوید: «مردم با آتشبس شادی کردند و این یعنی مدام بین بد و بدتری که در نوسانیم، قانع میشویم. اما این احساس را هم دارند که دوباره ممکن است اتفاق بیفتد. هیچکس نه میگوید نترسید ما نمیگذاریم جنگ شود، نه میگوید بترسید ما میخواهیم جنگ کنیم. هیچکس ما را تحویل نمیگیرد که برایمان کاری کند. ما به یک قحطی رسیدیم و به سمت ناامیدی مطلق حرکت میکنیم.»
🔹خانواده رضا که زندانی مالی زندان اوین بوده، روی الاکلنگ امید و ناامیدی تاب میخورند. خانه آنها جنتآباد است و در همین روزهای جنگ در میانه اصابت یکی از پرتابهها چنان آسیب دید که حتی کمد لباس آنها هم در آتش سوخت. همسر رضا و دو دختر چهار و هشت سالهاش مجبور شدند به خانه پدر رضا که حوالی اسلامشهر است، بروند اما صاحبخانه چشم دیدن آنها را ندارد: «خانواده رضا هیچگاه رابطه خوبی با همسرش نداشتند و درحقیقت آنها جایی هستند که صاحبخانه حتی در این شرایط هم چشم دیدن آنها را ندارد و به هر کسی که آنجا میرود، میگوید اینها را از خانه من بیرون ببرید.»
🔹دیگر هیچکدام از ما شبیه به آدمهای پیش از ۲۳ خردادماه نخواهیم شد. طراوت واحدی، روانپزشک بیمارستان روزبه است و به «هممیهن» میگوید:«ما برای روایتگری کلمه نداریم، تصویرهای درهم، هولناک و صداهایی هستند که به ذهن ما هجوم میآورند. همان صدای شب اول همچنان در ذهن افراد تکرار میشود و آنها را با این ترس روبهرو میکند که باید به جایی پناه ببرند. ما منتظر و گوش بزنگیم که اتفاقی بیفتد. کاش راه دیگری بود اما مسیر همین قدر پر درد و رنج است. بسیاری از ما برای این گذشتن، نیاز به ظرفیتهای روانی داریم که آنها را دستکم میگیریم یا به حضور دیگری که میتواند واقعی یا سمبلیک باشد و درنهایت ظرف ما غنیتر میشود.»
@salehnikbakht
روانهای جنگزده
✍️نسیم سلطانبیگی | خبرنگار گروه جامعه
🔹آویشن از همان شبی که جنگ شروع شد از حرفزدن افتاد. یک هفته از آتشبس میگذرد اما همچنان آویشن ۹ ساله نتوانسته حرف بزند. برسام سهساله شبها پتو را روی سرش میکشد، دیگر تنهایی نمیخوابد و روزها، از صدای اذان میترسد و از دویدن پسربچه همسایه در طبقه بالا. سهیلای ۴۰ ساله نمیتواند تصویری از آینده در ذهناش بسازد چون «ممکن است همهچیز خراب شود.»
🔹در سر الهام هنوز هم صدای بمب میآید؛ هر شب، هر نیمساعت یکبار. از خواب میپرد و دوباره میخوابد و دوباره بمب: «هر شب که میخوابم، هر نیم ساعت یکبار، با صدای وحشتناک بمب از خواب میپرم، بعد میبینم چیزی نیست و دوباره میخوابم. دوباره نیمساعت بعدش بمب میزنند، دوباره میپرم و تا صبح را اینطوری سپری میکنم.»
🔹خانهی آنها در خیابان پاتریس لومومبا بود، کوچه آبشوری که همان شب اول مورد اصابت قرار گرفت. علی، پسرخاله آویشن است و درباره آنشب به «هممیهن» میگوید: «کوچه آبشوری عرض کمی دارد. خانهای که مورد اصابت قرار گرفت، روبهروی خانه خاله من بود. آن شب آنها در پذیرایی خوابیده بودند. پنجرههای پذیرایی رو به کوچه بود و فاصله کمی بین سر آنها و جایی که شیشهها شکسته شد وجود داشت.» آویشن از همان لحظه دیگر حرف نزد.
🔹آنها باید در خانه میماندند تا آواربرداری انجام شود. بعد از سهروز خانه جنگزدهشان را به سمت شهریار ترک میکنند و به جمع خانواده میپیوندند اما آویشن همچنان هم حرف نمیزند. تمام تلاشهای خاله، مادربزرگ، پدر و مادرش برای به حرف آوردنش بینتیجه میماند و حالا سهروز است که آنها گفتار درمانی را آغاز کردهاند، به این امید که واژهها به گلوی آویشن برگردند.
🔹برسام هم جنگ را در خواب دید. نصفشب که از خواب پریدند به خانه داییاش رفتند و او کنار فرزند سهماهه داییاش به خواب رفت؛ آنها سهروز پس از شروع جنگ، تهران را ترک میکنند و حالا هم سهروز است که به تهران برگشتهاند: «پسرم پتو را روی سرش میکشد و همسایه طبقه بالا که راه میرود، میگوید مامان صدای چیه؟ بمبه؟ بمبه؟» ماندن سهروزه در فضای جنگ کافی بوده تا روان کوچک و دستنخورده او با جنگزدگی درهمتنیده شود: «نسبت به هر صدایی که از طبقه بالا میآید، واکنش میدهد و این درحالیاست که قبلتر هم این صداها بود اما واکنشی نداشت.»
🔹آتشبس بارقه باریکی از شادی در مردم بود. رابعه موحد، روانشناس اجتماعی به «هممیهن» میگوید: «مردم با آتشبس شادی کردند و این یعنی مدام بین بد و بدتری که در نوسانیم، قانع میشویم. اما این احساس را هم دارند که دوباره ممکن است اتفاق بیفتد. هیچکس نه میگوید نترسید ما نمیگذاریم جنگ شود، نه میگوید بترسید ما میخواهیم جنگ کنیم. هیچکس ما را تحویل نمیگیرد که برایمان کاری کند. ما به یک قحطی رسیدیم و به سمت ناامیدی مطلق حرکت میکنیم.»
🔹خانواده رضا که زندانی مالی زندان اوین بوده، روی الاکلنگ امید و ناامیدی تاب میخورند. خانه آنها جنتآباد است و در همین روزهای جنگ در میانه اصابت یکی از پرتابهها چنان آسیب دید که حتی کمد لباس آنها هم در آتش سوخت. همسر رضا و دو دختر چهار و هشت سالهاش مجبور شدند به خانه پدر رضا که حوالی اسلامشهر است، بروند اما صاحبخانه چشم دیدن آنها را ندارد: «خانواده رضا هیچگاه رابطه خوبی با همسرش نداشتند و درحقیقت آنها جایی هستند که صاحبخانه حتی در این شرایط هم چشم دیدن آنها را ندارد و به هر کسی که آنجا میرود، میگوید اینها را از خانه من بیرون ببرید.»
🔹دیگر هیچکدام از ما شبیه به آدمهای پیش از ۲۳ خردادماه نخواهیم شد. طراوت واحدی، روانپزشک بیمارستان روزبه است و به «هممیهن» میگوید:«ما برای روایتگری کلمه نداریم، تصویرهای درهم، هولناک و صداهایی هستند که به ذهن ما هجوم میآورند. همان صدای شب اول همچنان در ذهن افراد تکرار میشود و آنها را با این ترس روبهرو میکند که باید به جایی پناه ببرند. ما منتظر و گوش بزنگیم که اتفاقی بیفتد. کاش راه دیگری بود اما مسیر همین قدر پر درد و رنج است. بسیاری از ما برای این گذشتن، نیاز به ظرفیتهای روانی داریم که آنها را دستکم میگیریم یا به حضور دیگری که میتواند واقعی یا سمبلیک باشد و درنهایت ظرف ما غنیتر میشود.»
@salehnikbakht
جهتِ اوضاع!
ظاهراً سعودیها برای کمک به رفع تشنج بین ایران و آمریکا پا به میدان گذاشتهاند. فعالیت دیپلماتیک آنها به صورت پنهان در جبهههای غزه و لبنان و سوریه با اسرائیل هم کمی نمایان شده است.
سعودیها علاوه بر حمایت آمریکا و اروپا، پشتیبانی چین و روسیه را نیز معمولاً با خود دارند. از این جهت پا در میانی آنها از وساطت کشورهایی چون عمان و قطر مؤثرتر است.
به نظرم مصریها هم به سهم خود در فعالیت دیپلماتیک سعودیها در موضوع ایران شریکند.
رابطهٔ تهران و قاهره در یک ماه اخیر به صورت خاموش ارتقاء بیسابقهای پیدا کرده است. نام خالد اسلامبولی عامل ترور انور سادات بدون سر و صدا از خیابانی در تهران حذف شد. این مسئله بزرگترین مانع سمبلیک پیش روی عادیسازی روابط ایران و مصر به شمار میفت. جالب اینکه از جماعت تندروی داخلی که در طول 40 سال گذشته این موضوع خطقرمز حیثیتیشان محسوب میشد، کمترین صدای اعتراضی در نیامد!
با توجه به این علائم و بخصوص خبرهایی که از برنامهٔ نشست ایران و امریکا در اسلو منتشر شده است، روند اوضاع ظاهراً خلاف جهتی است که صدا و سیما و پارهای از محافل تندروی داخلی برای آن تلاش میکنند.
#احمد_زیدآبادی
@salehnikbakht
ظاهراً سعودیها برای کمک به رفع تشنج بین ایران و آمریکا پا به میدان گذاشتهاند. فعالیت دیپلماتیک آنها به صورت پنهان در جبهههای غزه و لبنان و سوریه با اسرائیل هم کمی نمایان شده است.
سعودیها علاوه بر حمایت آمریکا و اروپا، پشتیبانی چین و روسیه را نیز معمولاً با خود دارند. از این جهت پا در میانی آنها از وساطت کشورهایی چون عمان و قطر مؤثرتر است.
به نظرم مصریها هم به سهم خود در فعالیت دیپلماتیک سعودیها در موضوع ایران شریکند.
رابطهٔ تهران و قاهره در یک ماه اخیر به صورت خاموش ارتقاء بیسابقهای پیدا کرده است. نام خالد اسلامبولی عامل ترور انور سادات بدون سر و صدا از خیابانی در تهران حذف شد. این مسئله بزرگترین مانع سمبلیک پیش روی عادیسازی روابط ایران و مصر به شمار میفت. جالب اینکه از جماعت تندروی داخلی که در طول 40 سال گذشته این موضوع خطقرمز حیثیتیشان محسوب میشد، کمترین صدای اعتراضی در نیامد!
با توجه به این علائم و بخصوص خبرهایی که از برنامهٔ نشست ایران و امریکا در اسلو منتشر شده است، روند اوضاع ظاهراً خلاف جهتی است که صدا و سیما و پارهای از محافل تندروی داخلی برای آن تلاش میکنند.
#احمد_زیدآبادی
@salehnikbakht
Forwarded from سایهسار (Sayeh Eghtesadinia)
امروز باخبر شدم که دکتر عزیزی، متخصص گوش، حلق و بینی و عضو فرهنگستان علوم پزشکی هم از کشتهشدگان انفجارهای اسرائیل بودهاند. صرفا رهگذری بوده در تجریش که بیگناه کشته شده.
دلم خون بود و خونتر شد.
دکتر عزیزی پزشک فرهیختهای بود، ایرانگرا و عاشق زبان و ادببات فارسی. اولبن بار که به مطبش مراجعه کردم و اسمم را دید، گفت: من شما را میشناسم و مقالاتتان را در مجلهی بخارا میخوانم. از همانجا صحبتمان گل انداخت و هربار خودم یا دخترم به مطبش رجوع میکردیم، ضمن طبابتش، که در آن هم حاذق بود، مدتها دربارهی زبان و ادبیات گپ میزدیم. در قفسهی پشت سرش بهجای مدارک و مجلات پزشکی، نشریات ادبی روز را چیده بود و اگر تنگنای وقت مراجعان دیگر نبود، دل سیری از شعر و تاریخ و زبان صحبت میکردیم.
وقتی به آدریا، دخترم، این خبر ناگوار را دادم، با افسوس گفت: چهقدر هم مهربان بود، همیشه برای سه چهار روز به من گواهی پزشکی میداد که به مدرسه نروم!
روحش شاد، و لعنت ابدی بر باعثان این مصیبت باد.
https://www.tg-me.com/Sayehsaar
دلم خون بود و خونتر شد.
دکتر عزیزی پزشک فرهیختهای بود، ایرانگرا و عاشق زبان و ادببات فارسی. اولبن بار که به مطبش مراجعه کردم و اسمم را دید، گفت: من شما را میشناسم و مقالاتتان را در مجلهی بخارا میخوانم. از همانجا صحبتمان گل انداخت و هربار خودم یا دخترم به مطبش رجوع میکردیم، ضمن طبابتش، که در آن هم حاذق بود، مدتها دربارهی زبان و ادبیات گپ میزدیم. در قفسهی پشت سرش بهجای مدارک و مجلات پزشکی، نشریات ادبی روز را چیده بود و اگر تنگنای وقت مراجعان دیگر نبود، دل سیری از شعر و تاریخ و زبان صحبت میکردیم.
وقتی به آدریا، دخترم، این خبر ناگوار را دادم، با افسوس گفت: چهقدر هم مهربان بود، همیشه برای سه چهار روز به من گواهی پزشکی میداد که به مدرسه نروم!
روحش شاد، و لعنت ابدی بر باعثان این مصیبت باد.
https://www.tg-me.com/Sayehsaar
🔺کشتار زندان!
از جنایتهای ضد بشری که اسرائیل در تجاوز 12 روزه خود به ایران مرتکب شد، حمله به زندان اوین بود؛ تصور حال و وضع هولناک یک تعداد انسان محبوس در یک مکان پس از بمباران آن سخت آزار دهنده و دشوار است.
حمله به این زندان و کشتار تعدادی انسان بیگناه موید این مدعاست که برای اسرائیل وقتی منافعش اقضا کند ترور مقامات جمهوری اسلامی و زندانیانی که مخالف آن هستند و افراد عادی دیگری فرقی ندارد. همین رفتار خط بطلانی بر «ابراز دوستی» مکرر نتانیاهو خطاب به مردم ایران طی پیامهای تصویری پیدرپی کشید.
اما با این حال میشد با اتخاذ تدابیری از این حادثه تلخ در جهت تعمیق فضای همدلی ایرانی و ضد اسرائیلی بهره جست که متاسفانه چنین نشد و فرصتسوزی شد.
در تحلیل علت حمله به زندان گفته شده است که اسرائیل میخواست با این کار باعث فرار و آزادی زندانیان شود؛ اما این نگاه اگر توجیهی برای این جنایت نباشد، بسیار سادهانگارانه است. فرار محبوسان تنها در شرایطی تا حدودی امکانپذیر بود که اوضاع امنیتی تهران و کشور کاملا به هم ریخته و هرج و مرج حاکم میبود؛ اما وقتی متعاقب تجاوز کوچکترین نابسامانی و ناامنی شهری رخ نداد، زندانیان چگونه میخواستند، فرار کنند و به کجا میرفتند؟ به ویژه که همه نیروهای امنیتی و نظامی در حالت آماده باش بودند.
درباره علت حمله به زندان دو احتمال بیشتر مطرح نیست؛ نخست این که بعید نیست جاسوس یا جاسوسانی "مهم" دستگیر شده و در حال ورود به زندان بودهاند که اسرائیل از بیم لو رفتن برخی شبکههای عملیاتی و تجسسی وابسته به خود با هدف کشتن این افراد به اوین حمله کرده است. احتمال دوم هم این که از این طریق قصد تزریق حس ناامنی و وحشت به کل داشته است.
فارغ از این که برنده جنگ اخیر چه طرفی بود، اما اسرائیل در دو حوزه بازنده بود؛ نخست این که با این تجاوز دستکم نگرش برخی از ایرانیهای منتقد و بعضا مخالف حاکمیت در قبال اسرائیل تغییر کرد. نتانیاهو به این فضا به دیده سرمایه اجتماعی برای روز مبادا مینگریست؛ اما عملا دایره دشمنی با اسرائیل را گسترش داد.
دوم این که در سطح منطقه و دنیای عرب نیز اتفاق بزرگتری افتاد. تجاوز اسرائیل به ایران پس از نسل کشی در غزه حس همدردی بیسابقهای در افکار عمومی عربی و اسلامی با ایران برانگیخت. حتی خیلی از منتقدان ایران و سیاستهای منطقهای آن نیز همبستگی خود را پنهان نکردند. در جریان این جنگ در سفری به چند کشور منطقه به عینه در گفتگو با برخی نخبگان و نویسندگان شاهد این اتفاق بودم.
این در حالی است که سالها به دلایل مختلفی از جمله تحولات منطقه در دو دهه اخیر به ویژه در سوریه و تبلیغات سهمگین خصومت با ایران میرفت جایگزین دشمنی تاریخی با اسرائیل شود؛ اما این جنگ محدود دستکم این تصویر را تا حدودی اصلاح کرد؛ هر چند فعلا سود مستقیمی را عاید ایران نمیکند کما این که برای غزه هم چنین بود.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
از جنایتهای ضد بشری که اسرائیل در تجاوز 12 روزه خود به ایران مرتکب شد، حمله به زندان اوین بود؛ تصور حال و وضع هولناک یک تعداد انسان محبوس در یک مکان پس از بمباران آن سخت آزار دهنده و دشوار است.
حمله به این زندان و کشتار تعدادی انسان بیگناه موید این مدعاست که برای اسرائیل وقتی منافعش اقضا کند ترور مقامات جمهوری اسلامی و زندانیانی که مخالف آن هستند و افراد عادی دیگری فرقی ندارد. همین رفتار خط بطلانی بر «ابراز دوستی» مکرر نتانیاهو خطاب به مردم ایران طی پیامهای تصویری پیدرپی کشید.
اما با این حال میشد با اتخاذ تدابیری از این حادثه تلخ در جهت تعمیق فضای همدلی ایرانی و ضد اسرائیلی بهره جست که متاسفانه چنین نشد و فرصتسوزی شد.
در تحلیل علت حمله به زندان گفته شده است که اسرائیل میخواست با این کار باعث فرار و آزادی زندانیان شود؛ اما این نگاه اگر توجیهی برای این جنایت نباشد، بسیار سادهانگارانه است. فرار محبوسان تنها در شرایطی تا حدودی امکانپذیر بود که اوضاع امنیتی تهران و کشور کاملا به هم ریخته و هرج و مرج حاکم میبود؛ اما وقتی متعاقب تجاوز کوچکترین نابسامانی و ناامنی شهری رخ نداد، زندانیان چگونه میخواستند، فرار کنند و به کجا میرفتند؟ به ویژه که همه نیروهای امنیتی و نظامی در حالت آماده باش بودند.
درباره علت حمله به زندان دو احتمال بیشتر مطرح نیست؛ نخست این که بعید نیست جاسوس یا جاسوسانی "مهم" دستگیر شده و در حال ورود به زندان بودهاند که اسرائیل از بیم لو رفتن برخی شبکههای عملیاتی و تجسسی وابسته به خود با هدف کشتن این افراد به اوین حمله کرده است. احتمال دوم هم این که از این طریق قصد تزریق حس ناامنی و وحشت به کل داشته است.
فارغ از این که برنده جنگ اخیر چه طرفی بود، اما اسرائیل در دو حوزه بازنده بود؛ نخست این که با این تجاوز دستکم نگرش برخی از ایرانیهای منتقد و بعضا مخالف حاکمیت در قبال اسرائیل تغییر کرد. نتانیاهو به این فضا به دیده سرمایه اجتماعی برای روز مبادا مینگریست؛ اما عملا دایره دشمنی با اسرائیل را گسترش داد.
دوم این که در سطح منطقه و دنیای عرب نیز اتفاق بزرگتری افتاد. تجاوز اسرائیل به ایران پس از نسل کشی در غزه حس همدردی بیسابقهای در افکار عمومی عربی و اسلامی با ایران برانگیخت. حتی خیلی از منتقدان ایران و سیاستهای منطقهای آن نیز همبستگی خود را پنهان نکردند. در جریان این جنگ در سفری به چند کشور منطقه به عینه در گفتگو با برخی نخبگان و نویسندگان شاهد این اتفاق بودم.
این در حالی است که سالها به دلایل مختلفی از جمله تحولات منطقه در دو دهه اخیر به ویژه در سوریه و تبلیغات سهمگین خصومت با ایران میرفت جایگزین دشمنی تاریخی با اسرائیل شود؛ اما این جنگ محدود دستکم این تصویر را تا حدودی اصلاح کرد؛ هر چند فعلا سود مستقیمی را عاید ایران نمیکند کما این که برای غزه هم چنین بود.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht