پرتره روانی یک آتشبس
✍️محمود مقدسی
این آتشبس، نه فقط یک وضعیت نظامی و سیاسی که نوعی بلاتکلیفی روانشناختی و وجودی است. چیزهایی از دست رفتهاند و چیزهایی بالقوه در خطر از دست رفتناند. امید هم بلاتکلیف است. جایی هستیم که نمیتوانیم همه امکانات روانمان را برای پذیرش از دسترفتهها به کار بگیریم و سوگواری کنیم چون نمیدانیم آنچه هست، باقی میماند یا نه و مجبوریم همزمان حواسجمع و مراقب آنها هم باشیم. همینطور هم نمیتوانیم از امید به بهبود آینده برای هضم آنچه رخداده، کمک بگیریم.
خلاصه اینکه نمیدانیم باید تسکین پیدا کنیم یا باید آماده فاجعه بعدی باشیم.
درگیرِ فقدانی مبهم، بلاتکلیفیای کشدار و رنجی بیمعنا هستیم. نتیجهاش برای خیلی از ما میشود فرسودگی روانی. به گونهای که حتی ممکن است بخواهیم ویرانی اتفاق بیفتد امّا ما را از این بلاتکلیفی دردناک رها کند. آنوقت شاید سوگواریمان آغاز شد و حتی با درد آرام گرفتیم.
نتیجه این وضعیت برای بعضی از ما میشود نوعی کرختی هیجانی. انگار فتیله احساسات را پایین میکشیم تا حس نکنیم و بتوانیم این تعلیق را تاب بیاوریم.
بعضیهایمان به قاطعیتهای بیدلیل میچسبیم: "قطعاً دوباره جنگ میشه" یا "تموم شد. دیگه دلیلی برای جنگ نیست"، "همه چیز به طرز عجیبی خوب میشه".
بعضیهایمان درگیر خشمهای جابجاشده میشویم و خشمِ ناشی از این بلاتکلیفی و ناامنی را بر سر خودمان یا اطرافیانمان خالی میکنیم.
بعضیهایمان مدام تصمیمات کوچک و بزرگ میگیریم تا شاید خودمان را مصون کنیم امّا گاهی مضطربتر میشویم.
و بعضیهایمان هم بیاندازه کمطاقت میشویم؛ روانمان در پسزمینه با این وضعیت درگیر است و دیگر رمقی برایش نمیماند و با هر چیزی لبریز میشود.
خلاصه اینکه جای پیچیدهای ایستادهایم و باید با هم راههای زندگی در این شرایط را یاد بگیریم. بالاخره که میگذرد.
@salehnikbakht
✍️محمود مقدسی
این آتشبس، نه فقط یک وضعیت نظامی و سیاسی که نوعی بلاتکلیفی روانشناختی و وجودی است. چیزهایی از دست رفتهاند و چیزهایی بالقوه در خطر از دست رفتناند. امید هم بلاتکلیف است. جایی هستیم که نمیتوانیم همه امکانات روانمان را برای پذیرش از دسترفتهها به کار بگیریم و سوگواری کنیم چون نمیدانیم آنچه هست، باقی میماند یا نه و مجبوریم همزمان حواسجمع و مراقب آنها هم باشیم. همینطور هم نمیتوانیم از امید به بهبود آینده برای هضم آنچه رخداده، کمک بگیریم.
خلاصه اینکه نمیدانیم باید تسکین پیدا کنیم یا باید آماده فاجعه بعدی باشیم.
درگیرِ فقدانی مبهم، بلاتکلیفیای کشدار و رنجی بیمعنا هستیم. نتیجهاش برای خیلی از ما میشود فرسودگی روانی. به گونهای که حتی ممکن است بخواهیم ویرانی اتفاق بیفتد امّا ما را از این بلاتکلیفی دردناک رها کند. آنوقت شاید سوگواریمان آغاز شد و حتی با درد آرام گرفتیم.
نتیجه این وضعیت برای بعضی از ما میشود نوعی کرختی هیجانی. انگار فتیله احساسات را پایین میکشیم تا حس نکنیم و بتوانیم این تعلیق را تاب بیاوریم.
بعضیهایمان به قاطعیتهای بیدلیل میچسبیم: "قطعاً دوباره جنگ میشه" یا "تموم شد. دیگه دلیلی برای جنگ نیست"، "همه چیز به طرز عجیبی خوب میشه".
بعضیهایمان درگیر خشمهای جابجاشده میشویم و خشمِ ناشی از این بلاتکلیفی و ناامنی را بر سر خودمان یا اطرافیانمان خالی میکنیم.
بعضیهایمان مدام تصمیمات کوچک و بزرگ میگیریم تا شاید خودمان را مصون کنیم امّا گاهی مضطربتر میشویم.
و بعضیهایمان هم بیاندازه کمطاقت میشویم؛ روانمان در پسزمینه با این وضعیت درگیر است و دیگر رمقی برایش نمیماند و با هر چیزی لبریز میشود.
خلاصه اینکه جای پیچیدهای ایستادهایم و باید با هم راههای زندگی در این شرایط را یاد بگیریم. بالاخره که میگذرد.
@salehnikbakht
👍3❤1😢1🤣1
چه جنگی؟!!
همه جا سخن از برپایی دوباره جنگ طی هفته آتی و پس از عاشورا است. این فضای فراگیر ملی و بلکه منطقه ای، با وجود چند فاکتور، کمرنگ می نماید:
۱- نخست آن که از دید جغرافیایی، امکان شکل گیری جنگ تمام عیار بین ایران- اسرائیل، تقریبا ناممکن است. چون همسایه نیستند. بنابراین فقط احتمال نبردهای هوا-پایه و بیشینه دریا-پایه وجود دارد؛
۲- کاخ سفید پس از بمباران مراکز هسته ای، تمرکزی جدی بر شعله ور ساختن نبرد بین این دو دشمن ندارد؛
۳- جمهوری اسلامی در شرایطی نیست که تن به جنگ دهد؛ به گمانم تهران تن به مذاکره داده و شاید به گونه ای دوفاکتو(در عمل) دست از مبارزه مستقیم با اسرائیل(اشغالگر) بردارد؛
۴- فشار اروپا را برای برپانشدن جنگ همه جانبه در خاورمیانه و پیامدهای سهمگینش برای این قاره، نباید دستکم گرفته شود. در نشست های استراتژیک گروه هفت و اجلاس ناتو، خبری مبنی بر آمادگی برای جنگ درز نکرد؛
۵- تکوین چنین جنگی، اوکراین و جبهه خاوری اروپا را به محاق خواهد برد.
به هر روی امکان تکوین جنگ ایران-اسراییل، تنها با یک سناریو ممکن الوقوع است: تصمیمات پشت پرده قدرت های بزرگ برای تغییر قهری رژیم جمهوری اسلامی.
نشانه های در خور و چشمگیر در مورد چنین هدفی، چندان بارز نیست.
#یدالله_کریمی_پور
@salehnikbakht
همه جا سخن از برپایی دوباره جنگ طی هفته آتی و پس از عاشورا است. این فضای فراگیر ملی و بلکه منطقه ای، با وجود چند فاکتور، کمرنگ می نماید:
۱- نخست آن که از دید جغرافیایی، امکان شکل گیری جنگ تمام عیار بین ایران- اسرائیل، تقریبا ناممکن است. چون همسایه نیستند. بنابراین فقط احتمال نبردهای هوا-پایه و بیشینه دریا-پایه وجود دارد؛
۲- کاخ سفید پس از بمباران مراکز هسته ای، تمرکزی جدی بر شعله ور ساختن نبرد بین این دو دشمن ندارد؛
۳- جمهوری اسلامی در شرایطی نیست که تن به جنگ دهد؛ به گمانم تهران تن به مذاکره داده و شاید به گونه ای دوفاکتو(در عمل) دست از مبارزه مستقیم با اسرائیل(اشغالگر) بردارد؛
۴- فشار اروپا را برای برپانشدن جنگ همه جانبه در خاورمیانه و پیامدهای سهمگینش برای این قاره، نباید دستکم گرفته شود. در نشست های استراتژیک گروه هفت و اجلاس ناتو، خبری مبنی بر آمادگی برای جنگ درز نکرد؛
۵- تکوین چنین جنگی، اوکراین و جبهه خاوری اروپا را به محاق خواهد برد.
به هر روی امکان تکوین جنگ ایران-اسراییل، تنها با یک سناریو ممکن الوقوع است: تصمیمات پشت پرده قدرت های بزرگ برای تغییر قهری رژیم جمهوری اسلامی.
نشانه های در خور و چشمگیر در مورد چنین هدفی، چندان بارز نیست.
#یدالله_کریمی_پور
@salehnikbakht
❤5🤣3👍2
♦️گزارشی درباره وضعیت روانی جامعه در روزهای پس از آتشبس میان ایران و اسرائیل
روانهای جنگزده
✍️نسیم سلطانبیگی | خبرنگار گروه جامعه
🔹آویشن از همان شبی که جنگ شروع شد از حرفزدن افتاد. یک هفته از آتشبس میگذرد اما همچنان آویشن ۹ ساله نتوانسته حرف بزند. برسام سهساله شبها پتو را روی سرش میکشد، دیگر تنهایی نمیخوابد و روزها، از صدای اذان میترسد و از دویدن پسربچه همسایه در طبقه بالا. سهیلای ۴۰ ساله نمیتواند تصویری از آینده در ذهناش بسازد چون «ممکن است همهچیز خراب شود.»
🔹در سر الهام هنوز هم صدای بمب میآید؛ هر شب، هر نیمساعت یکبار. از خواب میپرد و دوباره میخوابد و دوباره بمب: «هر شب که میخوابم، هر نیم ساعت یکبار، با صدای وحشتناک بمب از خواب میپرم، بعد میبینم چیزی نیست و دوباره میخوابم. دوباره نیمساعت بعدش بمب میزنند، دوباره میپرم و تا صبح را اینطوری سپری میکنم.»
🔹خانهی آنها در خیابان پاتریس لومومبا بود، کوچه آبشوری که همان شب اول مورد اصابت قرار گرفت. علی، پسرخاله آویشن است و درباره آنشب به «هممیهن» میگوید: «کوچه آبشوری عرض کمی دارد. خانهای که مورد اصابت قرار گرفت، روبهروی خانه خاله من بود. آن شب آنها در پذیرایی خوابیده بودند. پنجرههای پذیرایی رو به کوچه بود و فاصله کمی بین سر آنها و جایی که شیشهها شکسته شد وجود داشت.» آویشن از همان لحظه دیگر حرف نزد.
🔹آنها باید در خانه میماندند تا آواربرداری انجام شود. بعد از سهروز خانه جنگزدهشان را به سمت شهریار ترک میکنند و به جمع خانواده میپیوندند اما آویشن همچنان هم حرف نمیزند. تمام تلاشهای خاله، مادربزرگ، پدر و مادرش برای به حرف آوردنش بینتیجه میماند و حالا سهروز است که آنها گفتار درمانی را آغاز کردهاند، به این امید که واژهها به گلوی آویشن برگردند.
🔹برسام هم جنگ را در خواب دید. نصفشب که از خواب پریدند به خانه داییاش رفتند و او کنار فرزند سهماهه داییاش به خواب رفت؛ آنها سهروز پس از شروع جنگ، تهران را ترک میکنند و حالا هم سهروز است که به تهران برگشتهاند: «پسرم پتو را روی سرش میکشد و همسایه طبقه بالا که راه میرود، میگوید مامان صدای چیه؟ بمبه؟ بمبه؟» ماندن سهروزه در فضای جنگ کافی بوده تا روان کوچک و دستنخورده او با جنگزدگی درهمتنیده شود: «نسبت به هر صدایی که از طبقه بالا میآید، واکنش میدهد و این درحالیاست که قبلتر هم این صداها بود اما واکنشی نداشت.»
🔹آتشبس بارقه باریکی از شادی در مردم بود. رابعه موحد، روانشناس اجتماعی به «هممیهن» میگوید: «مردم با آتشبس شادی کردند و این یعنی مدام بین بد و بدتری که در نوسانیم، قانع میشویم. اما این احساس را هم دارند که دوباره ممکن است اتفاق بیفتد. هیچکس نه میگوید نترسید ما نمیگذاریم جنگ شود، نه میگوید بترسید ما میخواهیم جنگ کنیم. هیچکس ما را تحویل نمیگیرد که برایمان کاری کند. ما به یک قحطی رسیدیم و به سمت ناامیدی مطلق حرکت میکنیم.»
🔹خانواده رضا که زندانی مالی زندان اوین بوده، روی الاکلنگ امید و ناامیدی تاب میخورند. خانه آنها جنتآباد است و در همین روزهای جنگ در میانه اصابت یکی از پرتابهها چنان آسیب دید که حتی کمد لباس آنها هم در آتش سوخت. همسر رضا و دو دختر چهار و هشت سالهاش مجبور شدند به خانه پدر رضا که حوالی اسلامشهر است، بروند اما صاحبخانه چشم دیدن آنها را ندارد: «خانواده رضا هیچگاه رابطه خوبی با همسرش نداشتند و درحقیقت آنها جایی هستند که صاحبخانه حتی در این شرایط هم چشم دیدن آنها را ندارد و به هر کسی که آنجا میرود، میگوید اینها را از خانه من بیرون ببرید.»
🔹دیگر هیچکدام از ما شبیه به آدمهای پیش از ۲۳ خردادماه نخواهیم شد. طراوت واحدی، روانپزشک بیمارستان روزبه است و به «هممیهن» میگوید:«ما برای روایتگری کلمه نداریم، تصویرهای درهم، هولناک و صداهایی هستند که به ذهن ما هجوم میآورند. همان صدای شب اول همچنان در ذهن افراد تکرار میشود و آنها را با این ترس روبهرو میکند که باید به جایی پناه ببرند. ما منتظر و گوش بزنگیم که اتفاقی بیفتد. کاش راه دیگری بود اما مسیر همین قدر پر درد و رنج است. بسیاری از ما برای این گذشتن، نیاز به ظرفیتهای روانی داریم که آنها را دستکم میگیریم یا به حضور دیگری که میتواند واقعی یا سمبلیک باشد و درنهایت ظرف ما غنیتر میشود.»
@salehnikbakht
روانهای جنگزده
✍️نسیم سلطانبیگی | خبرنگار گروه جامعه
🔹آویشن از همان شبی که جنگ شروع شد از حرفزدن افتاد. یک هفته از آتشبس میگذرد اما همچنان آویشن ۹ ساله نتوانسته حرف بزند. برسام سهساله شبها پتو را روی سرش میکشد، دیگر تنهایی نمیخوابد و روزها، از صدای اذان میترسد و از دویدن پسربچه همسایه در طبقه بالا. سهیلای ۴۰ ساله نمیتواند تصویری از آینده در ذهناش بسازد چون «ممکن است همهچیز خراب شود.»
🔹در سر الهام هنوز هم صدای بمب میآید؛ هر شب، هر نیمساعت یکبار. از خواب میپرد و دوباره میخوابد و دوباره بمب: «هر شب که میخوابم، هر نیم ساعت یکبار، با صدای وحشتناک بمب از خواب میپرم، بعد میبینم چیزی نیست و دوباره میخوابم. دوباره نیمساعت بعدش بمب میزنند، دوباره میپرم و تا صبح را اینطوری سپری میکنم.»
🔹خانهی آنها در خیابان پاتریس لومومبا بود، کوچه آبشوری که همان شب اول مورد اصابت قرار گرفت. علی، پسرخاله آویشن است و درباره آنشب به «هممیهن» میگوید: «کوچه آبشوری عرض کمی دارد. خانهای که مورد اصابت قرار گرفت، روبهروی خانه خاله من بود. آن شب آنها در پذیرایی خوابیده بودند. پنجرههای پذیرایی رو به کوچه بود و فاصله کمی بین سر آنها و جایی که شیشهها شکسته شد وجود داشت.» آویشن از همان لحظه دیگر حرف نزد.
🔹آنها باید در خانه میماندند تا آواربرداری انجام شود. بعد از سهروز خانه جنگزدهشان را به سمت شهریار ترک میکنند و به جمع خانواده میپیوندند اما آویشن همچنان هم حرف نمیزند. تمام تلاشهای خاله، مادربزرگ، پدر و مادرش برای به حرف آوردنش بینتیجه میماند و حالا سهروز است که آنها گفتار درمانی را آغاز کردهاند، به این امید که واژهها به گلوی آویشن برگردند.
🔹برسام هم جنگ را در خواب دید. نصفشب که از خواب پریدند به خانه داییاش رفتند و او کنار فرزند سهماهه داییاش به خواب رفت؛ آنها سهروز پس از شروع جنگ، تهران را ترک میکنند و حالا هم سهروز است که به تهران برگشتهاند: «پسرم پتو را روی سرش میکشد و همسایه طبقه بالا که راه میرود، میگوید مامان صدای چیه؟ بمبه؟ بمبه؟» ماندن سهروزه در فضای جنگ کافی بوده تا روان کوچک و دستنخورده او با جنگزدگی درهمتنیده شود: «نسبت به هر صدایی که از طبقه بالا میآید، واکنش میدهد و این درحالیاست که قبلتر هم این صداها بود اما واکنشی نداشت.»
🔹آتشبس بارقه باریکی از شادی در مردم بود. رابعه موحد، روانشناس اجتماعی به «هممیهن» میگوید: «مردم با آتشبس شادی کردند و این یعنی مدام بین بد و بدتری که در نوسانیم، قانع میشویم. اما این احساس را هم دارند که دوباره ممکن است اتفاق بیفتد. هیچکس نه میگوید نترسید ما نمیگذاریم جنگ شود، نه میگوید بترسید ما میخواهیم جنگ کنیم. هیچکس ما را تحویل نمیگیرد که برایمان کاری کند. ما به یک قحطی رسیدیم و به سمت ناامیدی مطلق حرکت میکنیم.»
🔹خانواده رضا که زندانی مالی زندان اوین بوده، روی الاکلنگ امید و ناامیدی تاب میخورند. خانه آنها جنتآباد است و در همین روزهای جنگ در میانه اصابت یکی از پرتابهها چنان آسیب دید که حتی کمد لباس آنها هم در آتش سوخت. همسر رضا و دو دختر چهار و هشت سالهاش مجبور شدند به خانه پدر رضا که حوالی اسلامشهر است، بروند اما صاحبخانه چشم دیدن آنها را ندارد: «خانواده رضا هیچگاه رابطه خوبی با همسرش نداشتند و درحقیقت آنها جایی هستند که صاحبخانه حتی در این شرایط هم چشم دیدن آنها را ندارد و به هر کسی که آنجا میرود، میگوید اینها را از خانه من بیرون ببرید.»
🔹دیگر هیچکدام از ما شبیه به آدمهای پیش از ۲۳ خردادماه نخواهیم شد. طراوت واحدی، روانپزشک بیمارستان روزبه است و به «هممیهن» میگوید:«ما برای روایتگری کلمه نداریم، تصویرهای درهم، هولناک و صداهایی هستند که به ذهن ما هجوم میآورند. همان صدای شب اول همچنان در ذهن افراد تکرار میشود و آنها را با این ترس روبهرو میکند که باید به جایی پناه ببرند. ما منتظر و گوش بزنگیم که اتفاقی بیفتد. کاش راه دیگری بود اما مسیر همین قدر پر درد و رنج است. بسیاری از ما برای این گذشتن، نیاز به ظرفیتهای روانی داریم که آنها را دستکم میگیریم یا به حضور دیگری که میتواند واقعی یا سمبلیک باشد و درنهایت ظرف ما غنیتر میشود.»
@salehnikbakht
❤6👍3😢1
جهتِ اوضاع!
ظاهراً سعودیها برای کمک به رفع تشنج بین ایران و آمریکا پا به میدان گذاشتهاند. فعالیت دیپلماتیک آنها به صورت پنهان در جبهههای غزه و لبنان و سوریه با اسرائیل هم کمی نمایان شده است.
سعودیها علاوه بر حمایت آمریکا و اروپا، پشتیبانی چین و روسیه را نیز معمولاً با خود دارند. از این جهت پا در میانی آنها از وساطت کشورهایی چون عمان و قطر مؤثرتر است.
به نظرم مصریها هم به سهم خود در فعالیت دیپلماتیک سعودیها در موضوع ایران شریکند.
رابطهٔ تهران و قاهره در یک ماه اخیر به صورت خاموش ارتقاء بیسابقهای پیدا کرده است. نام خالد اسلامبولی عامل ترور انور سادات بدون سر و صدا از خیابانی در تهران حذف شد. این مسئله بزرگترین مانع سمبلیک پیش روی عادیسازی روابط ایران و مصر به شمار میفت. جالب اینکه از جماعت تندروی داخلی که در طول 40 سال گذشته این موضوع خطقرمز حیثیتیشان محسوب میشد، کمترین صدای اعتراضی در نیامد!
با توجه به این علائم و بخصوص خبرهایی که از برنامهٔ نشست ایران و امریکا در اسلو منتشر شده است، روند اوضاع ظاهراً خلاف جهتی است که صدا و سیما و پارهای از محافل تندروی داخلی برای آن تلاش میکنند.
#احمد_زیدآبادی
@salehnikbakht
ظاهراً سعودیها برای کمک به رفع تشنج بین ایران و آمریکا پا به میدان گذاشتهاند. فعالیت دیپلماتیک آنها به صورت پنهان در جبهههای غزه و لبنان و سوریه با اسرائیل هم کمی نمایان شده است.
سعودیها علاوه بر حمایت آمریکا و اروپا، پشتیبانی چین و روسیه را نیز معمولاً با خود دارند. از این جهت پا در میانی آنها از وساطت کشورهایی چون عمان و قطر مؤثرتر است.
به نظرم مصریها هم به سهم خود در فعالیت دیپلماتیک سعودیها در موضوع ایران شریکند.
رابطهٔ تهران و قاهره در یک ماه اخیر به صورت خاموش ارتقاء بیسابقهای پیدا کرده است. نام خالد اسلامبولی عامل ترور انور سادات بدون سر و صدا از خیابانی در تهران حذف شد. این مسئله بزرگترین مانع سمبلیک پیش روی عادیسازی روابط ایران و مصر به شمار میفت. جالب اینکه از جماعت تندروی داخلی که در طول 40 سال گذشته این موضوع خطقرمز حیثیتیشان محسوب میشد، کمترین صدای اعتراضی در نیامد!
با توجه به این علائم و بخصوص خبرهایی که از برنامهٔ نشست ایران و امریکا در اسلو منتشر شده است، روند اوضاع ظاهراً خلاف جهتی است که صدا و سیما و پارهای از محافل تندروی داخلی برای آن تلاش میکنند.
#احمد_زیدآبادی
@salehnikbakht
👍4❤1
Forwarded from سایهسار (Sayeh Eghtesadinia)
امروز باخبر شدم که دکتر عزیزی، متخصص گوش، حلق و بینی و عضو فرهنگستان علوم پزشکی هم از کشتهشدگان انفجارهای اسرائیل بودهاند. صرفا رهگذری بوده در تجریش که بیگناه کشته شده.
دلم خون بود و خونتر شد.
دکتر عزیزی پزشک فرهیختهای بود، ایرانگرا و عاشق زبان و ادببات فارسی. اولبن بار که به مطبش مراجعه کردم و اسمم را دید، گفت: من شما را میشناسم و مقالاتتان را در مجلهی بخارا میخوانم. از همانجا صحبتمان گل انداخت و هربار خودم یا دخترم به مطبش رجوع میکردیم، ضمن طبابتش، که در آن هم حاذق بود، مدتها دربارهی زبان و ادبیات گپ میزدیم. در قفسهی پشت سرش بهجای مدارک و مجلات پزشکی، نشریات ادبی روز را چیده بود و اگر تنگنای وقت مراجعان دیگر نبود، دل سیری از شعر و تاریخ و زبان صحبت میکردیم.
وقتی به آدریا، دخترم، این خبر ناگوار را دادم، با افسوس گفت: چهقدر هم مهربان بود، همیشه برای سه چهار روز به من گواهی پزشکی میداد که به مدرسه نروم!
روحش شاد، و لعنت ابدی بر باعثان این مصیبت باد.
https://www.tg-me.com/Sayehsaar
دلم خون بود و خونتر شد.
دکتر عزیزی پزشک فرهیختهای بود، ایرانگرا و عاشق زبان و ادببات فارسی. اولبن بار که به مطبش مراجعه کردم و اسمم را دید، گفت: من شما را میشناسم و مقالاتتان را در مجلهی بخارا میخوانم. از همانجا صحبتمان گل انداخت و هربار خودم یا دخترم به مطبش رجوع میکردیم، ضمن طبابتش، که در آن هم حاذق بود، مدتها دربارهی زبان و ادبیات گپ میزدیم. در قفسهی پشت سرش بهجای مدارک و مجلات پزشکی، نشریات ادبی روز را چیده بود و اگر تنگنای وقت مراجعان دیگر نبود، دل سیری از شعر و تاریخ و زبان صحبت میکردیم.
وقتی به آدریا، دخترم، این خبر ناگوار را دادم، با افسوس گفت: چهقدر هم مهربان بود، همیشه برای سه چهار روز به من گواهی پزشکی میداد که به مدرسه نروم!
روحش شاد، و لعنت ابدی بر باعثان این مصیبت باد.
https://www.tg-me.com/Sayehsaar
❤22👍4👎2😱1
🔺کشتار زندان!
از جنایتهای ضد بشری که اسرائیل در تجاوز 12 روزه خود به ایران مرتکب شد، حمله به زندان اوین بود؛ تصور حال و وضع هولناک یک تعداد انسان محبوس در یک مکان پس از بمباران آن سخت آزار دهنده و دشوار است.
حمله به این زندان و کشتار تعدادی انسان بیگناه موید این مدعاست که برای اسرائیل وقتی منافعش اقضا کند ترور مقامات جمهوری اسلامی و زندانیانی که مخالف آن هستند و افراد عادی دیگری فرقی ندارد. همین رفتار خط بطلانی بر «ابراز دوستی» مکرر نتانیاهو خطاب به مردم ایران طی پیامهای تصویری پیدرپی کشید.
اما با این حال میشد با اتخاذ تدابیری از این حادثه تلخ در جهت تعمیق فضای همدلی ایرانی و ضد اسرائیلی بهره جست که متاسفانه چنین نشد و فرصتسوزی شد.
در تحلیل علت حمله به زندان گفته شده است که اسرائیل میخواست با این کار باعث فرار و آزادی زندانیان شود؛ اما این نگاه اگر توجیهی برای این جنایت نباشد، بسیار سادهانگارانه است. فرار محبوسان تنها در شرایطی تا حدودی امکانپذیر بود که اوضاع امنیتی تهران و کشور کاملا به هم ریخته و هرج و مرج حاکم میبود؛ اما وقتی متعاقب تجاوز کوچکترین نابسامانی و ناامنی شهری رخ نداد، زندانیان چگونه میخواستند، فرار کنند و به کجا میرفتند؟ به ویژه که همه نیروهای امنیتی و نظامی در حالت آماده باش بودند.
درباره علت حمله به زندان دو احتمال بیشتر مطرح نیست؛ نخست این که بعید نیست جاسوس یا جاسوسانی "مهم" دستگیر شده و در حال ورود به زندان بودهاند که اسرائیل از بیم لو رفتن برخی شبکههای عملیاتی و تجسسی وابسته به خود با هدف کشتن این افراد به اوین حمله کرده است. احتمال دوم هم این که از این طریق قصد تزریق حس ناامنی و وحشت به کل داشته است.
فارغ از این که برنده جنگ اخیر چه طرفی بود، اما اسرائیل در دو حوزه بازنده بود؛ نخست این که با این تجاوز دستکم نگرش برخی از ایرانیهای منتقد و بعضا مخالف حاکمیت در قبال اسرائیل تغییر کرد. نتانیاهو به این فضا به دیده سرمایه اجتماعی برای روز مبادا مینگریست؛ اما عملا دایره دشمنی با اسرائیل را گسترش داد.
دوم این که در سطح منطقه و دنیای عرب نیز اتفاق بزرگتری افتاد. تجاوز اسرائیل به ایران پس از نسل کشی در غزه حس همدردی بیسابقهای در افکار عمومی عربی و اسلامی با ایران برانگیخت. حتی خیلی از منتقدان ایران و سیاستهای منطقهای آن نیز همبستگی خود را پنهان نکردند. در جریان این جنگ در سفری به چند کشور منطقه به عینه در گفتگو با برخی نخبگان و نویسندگان شاهد این اتفاق بودم.
این در حالی است که سالها به دلایل مختلفی از جمله تحولات منطقه در دو دهه اخیر به ویژه در سوریه و تبلیغات سهمگین خصومت با ایران میرفت جایگزین دشمنی تاریخی با اسرائیل شود؛ اما این جنگ محدود دستکم این تصویر را تا حدودی اصلاح کرد؛ هر چند فعلا سود مستقیمی را عاید ایران نمیکند کما این که برای غزه هم چنین بود.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
از جنایتهای ضد بشری که اسرائیل در تجاوز 12 روزه خود به ایران مرتکب شد، حمله به زندان اوین بود؛ تصور حال و وضع هولناک یک تعداد انسان محبوس در یک مکان پس از بمباران آن سخت آزار دهنده و دشوار است.
حمله به این زندان و کشتار تعدادی انسان بیگناه موید این مدعاست که برای اسرائیل وقتی منافعش اقضا کند ترور مقامات جمهوری اسلامی و زندانیانی که مخالف آن هستند و افراد عادی دیگری فرقی ندارد. همین رفتار خط بطلانی بر «ابراز دوستی» مکرر نتانیاهو خطاب به مردم ایران طی پیامهای تصویری پیدرپی کشید.
اما با این حال میشد با اتخاذ تدابیری از این حادثه تلخ در جهت تعمیق فضای همدلی ایرانی و ضد اسرائیلی بهره جست که متاسفانه چنین نشد و فرصتسوزی شد.
در تحلیل علت حمله به زندان گفته شده است که اسرائیل میخواست با این کار باعث فرار و آزادی زندانیان شود؛ اما این نگاه اگر توجیهی برای این جنایت نباشد، بسیار سادهانگارانه است. فرار محبوسان تنها در شرایطی تا حدودی امکانپذیر بود که اوضاع امنیتی تهران و کشور کاملا به هم ریخته و هرج و مرج حاکم میبود؛ اما وقتی متعاقب تجاوز کوچکترین نابسامانی و ناامنی شهری رخ نداد، زندانیان چگونه میخواستند، فرار کنند و به کجا میرفتند؟ به ویژه که همه نیروهای امنیتی و نظامی در حالت آماده باش بودند.
درباره علت حمله به زندان دو احتمال بیشتر مطرح نیست؛ نخست این که بعید نیست جاسوس یا جاسوسانی "مهم" دستگیر شده و در حال ورود به زندان بودهاند که اسرائیل از بیم لو رفتن برخی شبکههای عملیاتی و تجسسی وابسته به خود با هدف کشتن این افراد به اوین حمله کرده است. احتمال دوم هم این که از این طریق قصد تزریق حس ناامنی و وحشت به کل داشته است.
فارغ از این که برنده جنگ اخیر چه طرفی بود، اما اسرائیل در دو حوزه بازنده بود؛ نخست این که با این تجاوز دستکم نگرش برخی از ایرانیهای منتقد و بعضا مخالف حاکمیت در قبال اسرائیل تغییر کرد. نتانیاهو به این فضا به دیده سرمایه اجتماعی برای روز مبادا مینگریست؛ اما عملا دایره دشمنی با اسرائیل را گسترش داد.
دوم این که در سطح منطقه و دنیای عرب نیز اتفاق بزرگتری افتاد. تجاوز اسرائیل به ایران پس از نسل کشی در غزه حس همدردی بیسابقهای در افکار عمومی عربی و اسلامی با ایران برانگیخت. حتی خیلی از منتقدان ایران و سیاستهای منطقهای آن نیز همبستگی خود را پنهان نکردند. در جریان این جنگ در سفری به چند کشور منطقه به عینه در گفتگو با برخی نخبگان و نویسندگان شاهد این اتفاق بودم.
این در حالی است که سالها به دلایل مختلفی از جمله تحولات منطقه در دو دهه اخیر به ویژه در سوریه و تبلیغات سهمگین خصومت با ایران میرفت جایگزین دشمنی تاریخی با اسرائیل شود؛ اما این جنگ محدود دستکم این تصویر را تا حدودی اصلاح کرد؛ هر چند فعلا سود مستقیمی را عاید ایران نمیکند کما این که برای غزه هم چنین بود.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
👍5❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عزاداری برای وطن....
@salehnikbakht
@salehnikbakht
❤4🤣2
دکتر زهره رسولی، مادر رایان و کیان قاسمیان، همسر مهندس بهنام قاسمیان
متخصص زنان و زایمان،
به جانهای کوچک بسیاری یاری رساندی تا متولد شوند.
مادران بسیاری را در لحظات پراشکوخندۀ زایمان، تسکین بخشیدی. اما خودت و خانوادۀ کوچکت با دردی تسکینناپذیر این جهان را ترک کردید.
تو، همسرت، کیان پنج ساله و رایان دو ماهه، همگی در آتش موشکهای قصاب خاورمیانه سوختید و درد کشیدید و یک به یک درگذشتید.
دانشجویانت میگویند نام استاد سخت به تو میبرازید. مراجعانت دلتنگ لبخند مطمئن تو خواهند بود.
نوزادانی که با استقبال دستهای مهربان تو پابهدنیا گذاشتند، داستانت را خواهند دانست. فرزند ایران، وطنت به احترام دستهای زندگیبخشت میایستد. ایران به احترام روح بیتکرارت میایستد، دختر ایران
@salehnikbakht
متخصص زنان و زایمان،
به جانهای کوچک بسیاری یاری رساندی تا متولد شوند.
مادران بسیاری را در لحظات پراشکوخندۀ زایمان، تسکین بخشیدی. اما خودت و خانوادۀ کوچکت با دردی تسکینناپذیر این جهان را ترک کردید.
تو، همسرت، کیان پنج ساله و رایان دو ماهه، همگی در آتش موشکهای قصاب خاورمیانه سوختید و درد کشیدید و یک به یک درگذشتید.
دانشجویانت میگویند نام استاد سخت به تو میبرازید. مراجعانت دلتنگ لبخند مطمئن تو خواهند بود.
نوزادانی که با استقبال دستهای مهربان تو پابهدنیا گذاشتند، داستانت را خواهند دانست. فرزند ایران، وطنت به احترام دستهای زندگیبخشت میایستد. ایران به احترام روح بیتکرارت میایستد، دختر ایران
@salehnikbakht
💔17❤3👍1👎1
🌎 *پارلمان #آلمان: حملات #اسرائیل و #آمریکا به #ایران بر ضد قوانین بینالمللی بود*
👈خبرگزاری تاس خبر داد:
□سرویس علمی پارلمان آلمان در یک گزارش ۵۴ صفحهای به تحلیل حملات تجاوزکارانه رژیم اسرائیل و آمریکا به ایران پرداخت.
□طبق نظر متفقالقول کارشناسان هیچ کدام از ادعاهای که از سوی رژیم اسرائیل برای توجیه تجاوز به ایران مطرح شد رخ ندادهاند.
□ اسرائیل باید توجیه قانونی برای حمله نظامی علیه ایران بیاورد.
□با توجه به غیرقانونی بودن حملات رژیم اسرائیل به ایران مداخله نظامی ایالات متحده نیز معتاقبا غیرقانونی تلقی میشود.
□ کارشناسان اذعان داشتند ما تردیدهای جدی از بابت تطابق حملات آمریکا و اسرائیل به ایران با قوانین بینالمللی داریم.
@salehnikbakht
👈خبرگزاری تاس خبر داد:
□سرویس علمی پارلمان آلمان در یک گزارش ۵۴ صفحهای به تحلیل حملات تجاوزکارانه رژیم اسرائیل و آمریکا به ایران پرداخت.
□طبق نظر متفقالقول کارشناسان هیچ کدام از ادعاهای که از سوی رژیم اسرائیل برای توجیه تجاوز به ایران مطرح شد رخ ندادهاند.
□ اسرائیل باید توجیه قانونی برای حمله نظامی علیه ایران بیاورد.
□با توجه به غیرقانونی بودن حملات رژیم اسرائیل به ایران مداخله نظامی ایالات متحده نیز معتاقبا غیرقانونی تلقی میشود.
□ کارشناسان اذعان داشتند ما تردیدهای جدی از بابت تطابق حملات آمریکا و اسرائیل به ایران با قوانین بینالمللی داریم.
@salehnikbakht
👎4👍3❤2
Forwarded from کردستان نامه
🏛جنگ با تاریخ
نمونه موردی؛ از بردعه تاریخی تا قراباغ مغولی
✍ اسماعیل شمس
🔻وقتی نام جنگ میآید، خیلیها جنگ نظامی میان دو کشور یا جنگ دو قهرمان حماسی و مانند آن به ذهنشان میرسد؛ یا مفاهیم جدیدی مانند جنگ روانی، جنگ سخت، جنگ نرم و جنگ روایتها که این اواخر طرح شدهاند. جنگ با تاریخ هم اصطلاح تازهای است که پس از این بیشتر درباره آن خواهیم شنید. در این یادداشت، جنگ با تاریخ در دو ساحت بررسی میشود: نخست، جنگ فرادستان با تاریخ؛ در اینجا حکومت یا گفتمان فرادست با همه توان و امکانات خود و در همه حوزهها و فرصتهای موجود در صدد دستکاری و تحریف و سانسور و حذف تاریخ یا تفسیر روایتهای تاریخی متناسب با وضعیت موجود و نیازهای روزانهاش برمیآید. هدف از این کار بازآفرینی یک تاریخ دلخواه و خلق تاریخ مطلوبی است که تاریخهای معارض یا موازی را نابود یا تضعیف کند و در نهایت، مخالفان را گرفتار پدیده بیتاریخی نماید. ساحت دومِ جنگ با تاریخ درست در نقطه مقابل اولی است. فرودستانی که در معرض جنگ ناخواسته و تحمیلی فرادستان قرار گرفتهاند یا باید تسلیم قرائت آنان شوند و یا به دفاع از تاریخ موجود بپردازند که در نوع خود متضمن جنگ با تاریخ برساخته فرادستان است.این جنگ بر خلاف جنگ نخست، نه تهاجمی و با اِعمال زور، بلکه کاملاً اخلاقی و مشروع و مبتنی بر اصل دفاع از خود است و به هیچ وجه جنبه قومی و انتفاعی و مذهبی و ایدئولوژیک ندارد. برای آشنایی بیشتر خوانندگان گرامی با مفهوم جنگ با تاریخ در هر دو ساحت آن نمونه موردی شهر بردعه، مرکز سرزمین اران در دوران ساسانی و پس از آن بررسی و فرایند دگرگونی نام آن به قراباغ مغولی روشن میشود. به بیان دیگر ابتدا آن " تاریخی که هست" در معرض دید خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد و سپس مشخص میگردد که فرادستان منتفعِ حاکم چگونه به جنگ آن رفته و به صورت دیگری بازسازی کردهاند.
🔻 "در این یورش[هجوم تیمور لنگ] در ولایت گرجستان قریب هفتصد دیر و قصبه و مزرعه عرصه نهب و غارت گشت. هرکه را از ایشان در مقام خلاف یافتند بر تیغ گذرانیده و وحوش و طیور را از اجساد و لحوم[ جمع لحم: گوشت]ایشان میزبانی فرمود و کلیساهای ایشان را چون قواعد اعتقادات ایشان باطل و منهدم گردانید و بساتین و اشجار کَرم[ انگور] و باغات را بعضی از بیخ برکندند و بعضی آتش در زدند و هرچه در امکان گنجید از خرابی و نکال[آزار] درباره ایشان به تقدیم رساندند....".
تیمور پس از آنکه انسانها را طعمه جانوران کرد و از این راه چاق و چله نمود، سراغ شکارآنها رفت که شکم خود و لشکریانش را سیر کند؛ نیز پس از کشتن انسانها با کشتن حیوانات هم بر طرب و کامرانی خود بیفزاید. "در ۱۲ ربیع الاول ٨۰۶[٨ اکتبر ۱۴۰۳م] ... حضرت صاحبقرانی عزیمت شکار فرمود و از خون حیوانات برّی، برّ را بحر گردانیده و در فصل خزان از خون جانوران شکاری صحراها چون بساتین در فصل بهار گلگون شد و روزی چند در نظر شکار و طرب کامرانی گذرانید...حضرت صاحبقرانی در این زمستان[ ٨۰۶ق] در قراباغ اران قشلاق فرمود و از سر امن و فراغ در رقاع عیش و سرور و کامرانی و دولت گذرانید"(زبدة التواریخ، ۲/ ۱۰۰۲- ۱۰۱۷).
🔻حال؛ وقت "اجتماع ارکان دولت... در قراباغ" بود(همان، ١٠١٢) و این که به نوشته سمرقندی "در آیینه ضمیر منیرش[تیمور لنگ] چنان روی نمود که بر شیوهای که در بلاد توران مواضع مشهوره را عمارت فرموده در بلاد ایران نیز از مآثر آن حضرت اثرها بماند...بنابراین اشارت عالی نافذ شد تا در اراضی بیلقان موضعی بنا کردند(زبدة التواریخ، ۲/ ١٠٠٧- ١٠٠٨) و سپس نهری را از رود ارس به سمت آن کشیدند: « به حفر نهر فرمان فرمود... و آن جوی را نهر برلاس نام شد تا به وساطت آن خیر جاری نام آن دودمان بزرگوار[منظور ایل ترک برلاس، بزرگترین حامی تیموریان است] باقی بماند»(مطلع سعدین، 2/1، 898).
🔻این مطالب که به صورت مستقیم و بدون هیچ کم و کاستی از دو منبع اصلی عصر تیموریان نقل شد قانون و قاعده عشایر و ایلاتی بود که در طول هزار سال پس از سقوط ساسانیان از شرق و غرب به این سرزمین حمله کردند. آنان ابتدا چنانکه گفته شد، با جنگ، مردم را و سپس با غارت و تخریب، شهرنشینی و مدنیت را کشتند و آنگاه با اسکان برخی از مهاجمان و مهاجران در حومه ویرانهها و نهادن نامی به زبان خود بر سکونتگاه آنان به جنگ جغرافیا و هویت مردم منطقه رفتند و به زبانکشی و فرهنگکشی پرداختند. داستان شهر بردعه در اران نیز از جنس برلاس و بیلقان و " یکی داستانست پر آب چشم"، که باید هزاران بار آن را خواند و دید که چگونه شهری که به قول ابن خردادبه جغرافیدان سده ۳ قمری "چشم اران" بود به اصطبل چهارپایان سلجوقیان و مغولان و تاتاران تبدیل شد. داستان بردعه را باید به نسل جدید یادآوری کرد تا بدانند که نام قرهباغ کَی، کجا، توسط چه کسانی و با چه روشی جایگزین بردعه شد.
@kurdistanname
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نمونه موردی؛ از بردعه تاریخی تا قراباغ مغولی
✍ اسماعیل شمس
🔻وقتی نام جنگ میآید، خیلیها جنگ نظامی میان دو کشور یا جنگ دو قهرمان حماسی و مانند آن به ذهنشان میرسد؛ یا مفاهیم جدیدی مانند جنگ روانی، جنگ سخت، جنگ نرم و جنگ روایتها که این اواخر طرح شدهاند. جنگ با تاریخ هم اصطلاح تازهای است که پس از این بیشتر درباره آن خواهیم شنید. در این یادداشت، جنگ با تاریخ در دو ساحت بررسی میشود: نخست، جنگ فرادستان با تاریخ؛ در اینجا حکومت یا گفتمان فرادست با همه توان و امکانات خود و در همه حوزهها و فرصتهای موجود در صدد دستکاری و تحریف و سانسور و حذف تاریخ یا تفسیر روایتهای تاریخی متناسب با وضعیت موجود و نیازهای روزانهاش برمیآید. هدف از این کار بازآفرینی یک تاریخ دلخواه و خلق تاریخ مطلوبی است که تاریخهای معارض یا موازی را نابود یا تضعیف کند و در نهایت، مخالفان را گرفتار پدیده بیتاریخی نماید. ساحت دومِ جنگ با تاریخ درست در نقطه مقابل اولی است. فرودستانی که در معرض جنگ ناخواسته و تحمیلی فرادستان قرار گرفتهاند یا باید تسلیم قرائت آنان شوند و یا به دفاع از تاریخ موجود بپردازند که در نوع خود متضمن جنگ با تاریخ برساخته فرادستان است.این جنگ بر خلاف جنگ نخست، نه تهاجمی و با اِعمال زور، بلکه کاملاً اخلاقی و مشروع و مبتنی بر اصل دفاع از خود است و به هیچ وجه جنبه قومی و انتفاعی و مذهبی و ایدئولوژیک ندارد. برای آشنایی بیشتر خوانندگان گرامی با مفهوم جنگ با تاریخ در هر دو ساحت آن نمونه موردی شهر بردعه، مرکز سرزمین اران در دوران ساسانی و پس از آن بررسی و فرایند دگرگونی نام آن به قراباغ مغولی روشن میشود. به بیان دیگر ابتدا آن " تاریخی که هست" در معرض دید خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد و سپس مشخص میگردد که فرادستان منتفعِ حاکم چگونه به جنگ آن رفته و به صورت دیگری بازسازی کردهاند.
🔻 "در این یورش[هجوم تیمور لنگ] در ولایت گرجستان قریب هفتصد دیر و قصبه و مزرعه عرصه نهب و غارت گشت. هرکه را از ایشان در مقام خلاف یافتند بر تیغ گذرانیده و وحوش و طیور را از اجساد و لحوم[ جمع لحم: گوشت]ایشان میزبانی فرمود و کلیساهای ایشان را چون قواعد اعتقادات ایشان باطل و منهدم گردانید و بساتین و اشجار کَرم[ انگور] و باغات را بعضی از بیخ برکندند و بعضی آتش در زدند و هرچه در امکان گنجید از خرابی و نکال[آزار] درباره ایشان به تقدیم رساندند....".
تیمور پس از آنکه انسانها را طعمه جانوران کرد و از این راه چاق و چله نمود، سراغ شکارآنها رفت که شکم خود و لشکریانش را سیر کند؛ نیز پس از کشتن انسانها با کشتن حیوانات هم بر طرب و کامرانی خود بیفزاید. "در ۱۲ ربیع الاول ٨۰۶[٨ اکتبر ۱۴۰۳م] ... حضرت صاحبقرانی عزیمت شکار فرمود و از خون حیوانات برّی، برّ را بحر گردانیده و در فصل خزان از خون جانوران شکاری صحراها چون بساتین در فصل بهار گلگون شد و روزی چند در نظر شکار و طرب کامرانی گذرانید...حضرت صاحبقرانی در این زمستان[ ٨۰۶ق] در قراباغ اران قشلاق فرمود و از سر امن و فراغ در رقاع عیش و سرور و کامرانی و دولت گذرانید"(زبدة التواریخ، ۲/ ۱۰۰۲- ۱۰۱۷).
🔻حال؛ وقت "اجتماع ارکان دولت... در قراباغ" بود(همان، ١٠١٢) و این که به نوشته سمرقندی "در آیینه ضمیر منیرش[تیمور لنگ] چنان روی نمود که بر شیوهای که در بلاد توران مواضع مشهوره را عمارت فرموده در بلاد ایران نیز از مآثر آن حضرت اثرها بماند...بنابراین اشارت عالی نافذ شد تا در اراضی بیلقان موضعی بنا کردند(زبدة التواریخ، ۲/ ١٠٠٧- ١٠٠٨) و سپس نهری را از رود ارس به سمت آن کشیدند: « به حفر نهر فرمان فرمود... و آن جوی را نهر برلاس نام شد تا به وساطت آن خیر جاری نام آن دودمان بزرگوار[منظور ایل ترک برلاس، بزرگترین حامی تیموریان است] باقی بماند»(مطلع سعدین، 2/1، 898).
🔻این مطالب که به صورت مستقیم و بدون هیچ کم و کاستی از دو منبع اصلی عصر تیموریان نقل شد قانون و قاعده عشایر و ایلاتی بود که در طول هزار سال پس از سقوط ساسانیان از شرق و غرب به این سرزمین حمله کردند. آنان ابتدا چنانکه گفته شد، با جنگ، مردم را و سپس با غارت و تخریب، شهرنشینی و مدنیت را کشتند و آنگاه با اسکان برخی از مهاجمان و مهاجران در حومه ویرانهها و نهادن نامی به زبان خود بر سکونتگاه آنان به جنگ جغرافیا و هویت مردم منطقه رفتند و به زبانکشی و فرهنگکشی پرداختند. داستان شهر بردعه در اران نیز از جنس برلاس و بیلقان و " یکی داستانست پر آب چشم"، که باید هزاران بار آن را خواند و دید که چگونه شهری که به قول ابن خردادبه جغرافیدان سده ۳ قمری "چشم اران" بود به اصطبل چهارپایان سلجوقیان و مغولان و تاتاران تبدیل شد. داستان بردعه را باید به نسل جدید یادآوری کرد تا بدانند که نام قرهباغ کَی، کجا، توسط چه کسانی و با چه روشی جایگزین بردعه شد.
@kurdistanname
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👍1
Forwarded from اتچ بات
ادامه یادداشت
🔻استخری جغرافیدان سده ۴ق درباره این شهر میگوید: "شهر بردعه بسیار بزرگ است، وسعت آن بیش از یک فرسخ[٢٤/ ٦ کیلومتر] در یک فرسخ است. این ناحیه بسیار حاصلخیز و دارای زراعت و میوههای بسیار فراوان است. در میان شهرهای عراق و خراسان، پس از ری و اصفهان، شهری از آن بزرگتر و حاصلخیزتر و خوشمکانتر و دارای امکانات بهتر نیست...در بردعه، هر آنچه فراهم آید، بهتر از مشابه آن در جای دیگر است.ابریشم فراوانی از آنجا به دست میآید و به فارس و خوزستان صادر میشود...در "دروازه اکراد" در شهر بردعه بازار بزرگی به نام "کُرکی" وجود دارد و مردم از راه دور و نزدیک و حتی از عراق میآیند و روز یکشنبه در آن بازار جمع میشوند و خرید و فروش میکنند..."(مسالک و ممالک استخری، ١٨٢- ١٨٤).
🔻در اینجا نمیخواهم از تاریخ بردعه بگویم و خوانندگان را به مدخل بردعه در دائرة المعارف بزرگ اسلامی ارجاع میدهم. هدف من تنها نشان دادن فرایند تبدیل این شهر بزرگ به یک ویرانه است؛ فرایندی که از تهاجم روسها و سپس سلجوقیان آغاز و با حمله مغولان کامل شد. در فایل صوتی پیوست که سخنرانی نگارنده در نشست «نگاهی به تحولات حاکمیتی و جابهجاییهای جمعیتی در قرهباغ از دوران باستان تا انقلاب روسیه»، مورخه ۳۰ آبان ۱۴۰۲ در دانشگاه علامه طباطبائی است، به تفصیل به این موضوع پرداختهام و اینجا تنها به اختصار اشاره میکنم که تا زمان مغولان در هیچ یک از منابع تاریخی و جغرافیایی عربی و فارسی و ... نام ترکی قراباغ در جغرافیای اران وجود ندارد و حمدالله مستوفی در نزهة القلوب برای نخستین بار این نام را آورده است.ایلات ترک همانند اعراب و طبق عادت به هرجا که پا مینهادند بر پایه وضعیت طبیعی منطقه روی آن اسم میگذاشتند و از آنجا که در بردعه جز جنگلهای انبوه بلوط و درختان گردو و توت و ... چیزی نمانده بود آن را قرهباغ یا باغ تاریک(سیاه) نامیدند؛ اعراب مسلمان هم پس از تصرف مدائن نواحی شرق دجله در استانهای دیاله و واسط در عراق و کرمانشاه و ایلام در ایران را که مملو از جنگل و درختان انبوه بودند، سواد(سیاه) عراق نامیدند. روزی که بردعه ویران در محل تلاقی رودهای کر و ارس به چراگاه زمستانی(قشلاق) احشام ترکان سلجوقی، مغولان، آل چوپان و سرانجام تیموریان تبدیل شد، نام آن و هویت تاریخی آن به فراموشی سپرده شد. ذکر این نکته لازم است که شهر بردعه یا برده در جمهوری آذربایجان کنونی هیچ نسبتی با بردعه کهن ندارد و مینورسکی به اشتباه آنجا را که در محل تلاقی رود ترتر به رود کر قرار دارد، بردعه نامیده است. این مطلب مهم را هم باید اضافه کرد که نام قراباغ ابتدا به نواحی ساحلی و جلگهای شمال رود ارس و جنوب رود کر در اطراف بردعه اطلاق شده و در دورههای بعد به استپاناکرت(خانکندی کنونی)، شوشی و لاچین و نواحی کوهستانی شمالی و همه اران تعمیم یافته است.
🔻و حرف آخر، جنگهای پادشاهانی چون تیمور جنگ با تاریخ نبود، زیرا او برخلاف سردمداران آنکارا و باکو که در مرکز اران سخن از " جهان ترک" سر میدهند، مرز تاریخی جهان توران را میدانست و اران را قلمرو ترکان نمیخواند؛ تاریخنگاران و منشیانش هم پرده بر جنایات او نمیکشیدند و تبدیل دشت اران توسط او به دریای خون را با آب و تاب نقل میکردند. متولیان جنگ با تاریخ کسانی هستند که در قرن ۲۱ با نادیده گرفتن واقعیت تاریخی کاخ آرزوهای خود را بر ویرانههای سلجوقیان و مغولان و تیموریان بنا مینهند و بهجای آنکه از اقدامات آن شاهان سفاک و خونخوار عرق شرم بریزند و از مردمان بومی و از تاریخ عذر بخواهند، با سفیدشویی جنایات آنها خود را نوادگان این "نوابغ قهرمان" میدانند و آخرین بازماندگان بومی را که "جان سختانه" از آن همه هجوم و نسلکشی و تبعید جان بهدر بردند، حذف و کار ناتمام اجدادشان را تمام میکنند.اگر وظیفه نظامیان، جنگ با مهاجمان مسلح است بر تاریخنگاران صاحبوجدان نیز واجب است که با روشن کردن واقعیات تاریخی اجازه ندهند که سارقان جغرافیا و جاعلان هویت در جنگی که در روز روشن با تاریخ شروع کردهاند، به موفقیت برسند و حافظه جمعی نسل امروز و فردا را بر پایه تاریخ تحمیلی و برساخته خود شکل دهند. آیا جنگ با تاریخ چیزی جز این است که ناحیهای را که تا دوران مغول در هیچ کتابی قرهباغ نامیده نشده است از عهد الست و از روز نخست قرهباغ و خاک ترکان نامید و دیگر ساکنانش را کشتار و تبعید کرد؟ بیهیچ تردیدی تاریخنگارانی که با مهندسی تاریخ، یک منطقه را سرزمین موعود و خاک ازلی و ابدی یک قوم و دیگران را مهاجم و مهاجر مینامند، شریک اصلی جنگسالارانی هستند که بعدها بمب و باروت بر سر مردم میریزند. تجربه تاریخنگاران یهود و اقدامات کنونی اسرائیل شاهد زنده اثبات این حقیقت است.
https://www.tg-me.com/kurdistanname
🔻استخری جغرافیدان سده ۴ق درباره این شهر میگوید: "شهر بردعه بسیار بزرگ است، وسعت آن بیش از یک فرسخ[٢٤/ ٦ کیلومتر] در یک فرسخ است. این ناحیه بسیار حاصلخیز و دارای زراعت و میوههای بسیار فراوان است. در میان شهرهای عراق و خراسان، پس از ری و اصفهان، شهری از آن بزرگتر و حاصلخیزتر و خوشمکانتر و دارای امکانات بهتر نیست...در بردعه، هر آنچه فراهم آید، بهتر از مشابه آن در جای دیگر است.ابریشم فراوانی از آنجا به دست میآید و به فارس و خوزستان صادر میشود...در "دروازه اکراد" در شهر بردعه بازار بزرگی به نام "کُرکی" وجود دارد و مردم از راه دور و نزدیک و حتی از عراق میآیند و روز یکشنبه در آن بازار جمع میشوند و خرید و فروش میکنند..."(مسالک و ممالک استخری، ١٨٢- ١٨٤).
🔻در اینجا نمیخواهم از تاریخ بردعه بگویم و خوانندگان را به مدخل بردعه در دائرة المعارف بزرگ اسلامی ارجاع میدهم. هدف من تنها نشان دادن فرایند تبدیل این شهر بزرگ به یک ویرانه است؛ فرایندی که از تهاجم روسها و سپس سلجوقیان آغاز و با حمله مغولان کامل شد. در فایل صوتی پیوست که سخنرانی نگارنده در نشست «نگاهی به تحولات حاکمیتی و جابهجاییهای جمعیتی در قرهباغ از دوران باستان تا انقلاب روسیه»، مورخه ۳۰ آبان ۱۴۰۲ در دانشگاه علامه طباطبائی است، به تفصیل به این موضوع پرداختهام و اینجا تنها به اختصار اشاره میکنم که تا زمان مغولان در هیچ یک از منابع تاریخی و جغرافیایی عربی و فارسی و ... نام ترکی قراباغ در جغرافیای اران وجود ندارد و حمدالله مستوفی در نزهة القلوب برای نخستین بار این نام را آورده است.ایلات ترک همانند اعراب و طبق عادت به هرجا که پا مینهادند بر پایه وضعیت طبیعی منطقه روی آن اسم میگذاشتند و از آنجا که در بردعه جز جنگلهای انبوه بلوط و درختان گردو و توت و ... چیزی نمانده بود آن را قرهباغ یا باغ تاریک(سیاه) نامیدند؛ اعراب مسلمان هم پس از تصرف مدائن نواحی شرق دجله در استانهای دیاله و واسط در عراق و کرمانشاه و ایلام در ایران را که مملو از جنگل و درختان انبوه بودند، سواد(سیاه) عراق نامیدند. روزی که بردعه ویران در محل تلاقی رودهای کر و ارس به چراگاه زمستانی(قشلاق) احشام ترکان سلجوقی، مغولان، آل چوپان و سرانجام تیموریان تبدیل شد، نام آن و هویت تاریخی آن به فراموشی سپرده شد. ذکر این نکته لازم است که شهر بردعه یا برده در جمهوری آذربایجان کنونی هیچ نسبتی با بردعه کهن ندارد و مینورسکی به اشتباه آنجا را که در محل تلاقی رود ترتر به رود کر قرار دارد، بردعه نامیده است. این مطلب مهم را هم باید اضافه کرد که نام قراباغ ابتدا به نواحی ساحلی و جلگهای شمال رود ارس و جنوب رود کر در اطراف بردعه اطلاق شده و در دورههای بعد به استپاناکرت(خانکندی کنونی)، شوشی و لاچین و نواحی کوهستانی شمالی و همه اران تعمیم یافته است.
🔻و حرف آخر، جنگهای پادشاهانی چون تیمور جنگ با تاریخ نبود، زیرا او برخلاف سردمداران آنکارا و باکو که در مرکز اران سخن از " جهان ترک" سر میدهند، مرز تاریخی جهان توران را میدانست و اران را قلمرو ترکان نمیخواند؛ تاریخنگاران و منشیانش هم پرده بر جنایات او نمیکشیدند و تبدیل دشت اران توسط او به دریای خون را با آب و تاب نقل میکردند. متولیان جنگ با تاریخ کسانی هستند که در قرن ۲۱ با نادیده گرفتن واقعیت تاریخی کاخ آرزوهای خود را بر ویرانههای سلجوقیان و مغولان و تیموریان بنا مینهند و بهجای آنکه از اقدامات آن شاهان سفاک و خونخوار عرق شرم بریزند و از مردمان بومی و از تاریخ عذر بخواهند، با سفیدشویی جنایات آنها خود را نوادگان این "نوابغ قهرمان" میدانند و آخرین بازماندگان بومی را که "جان سختانه" از آن همه هجوم و نسلکشی و تبعید جان بهدر بردند، حذف و کار ناتمام اجدادشان را تمام میکنند.اگر وظیفه نظامیان، جنگ با مهاجمان مسلح است بر تاریخنگاران صاحبوجدان نیز واجب است که با روشن کردن واقعیات تاریخی اجازه ندهند که سارقان جغرافیا و جاعلان هویت در جنگی که در روز روشن با تاریخ شروع کردهاند، به موفقیت برسند و حافظه جمعی نسل امروز و فردا را بر پایه تاریخ تحمیلی و برساخته خود شکل دهند. آیا جنگ با تاریخ چیزی جز این است که ناحیهای را که تا دوران مغول در هیچ کتابی قرهباغ نامیده نشده است از عهد الست و از روز نخست قرهباغ و خاک ترکان نامید و دیگر ساکنانش را کشتار و تبعید کرد؟ بیهیچ تردیدی تاریخنگارانی که با مهندسی تاریخ، یک منطقه را سرزمین موعود و خاک ازلی و ابدی یک قوم و دیگران را مهاجم و مهاجر مینامند، شریک اصلی جنگسالارانی هستند که بعدها بمب و باروت بر سر مردم میریزند. تجربه تاریخنگاران یهود و اقدامات کنونی اسرائیل شاهد زنده اثبات این حقیقت است.
https://www.tg-me.com/kurdistanname
Telegram
attach 📎
❤9
کارزار پرستو فروهر علیه صدر اعظم آلمان که از تجاوز رژیم اسرائیل به ایران حمایت کرده است:
شهروندان آلمانی-ایرانی به نام خود از فریدریش مرتس صدراعظم ، شکایت کیفری کرده و خواستار تحقیقات قانونی در مورد اظهارات او شدهاند.
@salehnikbakht
شهروندان آلمانی-ایرانی به نام خود از فریدریش مرتس صدراعظم ، شکایت کیفری کرده و خواستار تحقیقات قانونی در مورد اظهارات او شدهاند.
@salehnikbakht
👍13👎4❤1
Forwarded from مشق نو
📝📝📝«توازن قوا» بنمایۀ امنیت، صلح و توسعۀ کشورها
🔻🔻🔻یادداشتی از سید علی محمودی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊نوشته حاضر با تمرکز بر «اصل توازن قوا» در فلسفه سیاسی و روابط بینالملل، استدلال میکند که هرگاه کشوری در برابر رقیبی قویتر توازن نداشته باشد، نهتنها در معرض تجاوز و ویرانی قرار میگیرد. زیرا در جهانی که سیاستِ واقعگرا حاکم است، اخلاقگرایی و شعارهای آرمانگرایانه بدون پشتوانهی قدرت، کفایت نمیکنند.
🖊نویسنده معتقد است که تنها برخورداری از توان دفاعی، پیمانهای راهبردی، و اعتماد و رضایت مردم، میتواند کشوری را در برابر خطر حفظ کند.
🖊وی تأکید میکند اگر رابطه دولت و ملت گسسته باشد، در موقعیت تهدید، مردم همراه نخواهند شد و کشور بدون پشتوانه اجتماعی، سقوط خواهد کرد.
🖊در نهایت، نویسنده هشدار میدهد که نادیدهگرفتن علم سیاست، حقوق بینالملل و واقعگرایی، مسیر کشورها را به سمت تباهی میبرد. حکمرانی بدون دانش، در جهانی پرآشوب، خطری نابخشودنی است. این نوشته دعوتی است به بازگشت به خرد، تجربه و تدبیر در سیاستگذاری و تصمیمگیری.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6255
#سیدعلی_محمودی #سیاست #روابط_بین_الملل
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
www.tg-me.com/DrMahmoudi7
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از سید علی محمودی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊نوشته حاضر با تمرکز بر «اصل توازن قوا» در فلسفه سیاسی و روابط بینالملل، استدلال میکند که هرگاه کشوری در برابر رقیبی قویتر توازن نداشته باشد، نهتنها در معرض تجاوز و ویرانی قرار میگیرد. زیرا در جهانی که سیاستِ واقعگرا حاکم است، اخلاقگرایی و شعارهای آرمانگرایانه بدون پشتوانهی قدرت، کفایت نمیکنند.
🖊نویسنده معتقد است که تنها برخورداری از توان دفاعی، پیمانهای راهبردی، و اعتماد و رضایت مردم، میتواند کشوری را در برابر خطر حفظ کند.
🖊وی تأکید میکند اگر رابطه دولت و ملت گسسته باشد، در موقعیت تهدید، مردم همراه نخواهند شد و کشور بدون پشتوانه اجتماعی، سقوط خواهد کرد.
🖊در نهایت، نویسنده هشدار میدهد که نادیدهگرفتن علم سیاست، حقوق بینالملل و واقعگرایی، مسیر کشورها را به سمت تباهی میبرد. حکمرانی بدون دانش، در جهانی پرآشوب، خطری نابخشودنی است. این نوشته دعوتی است به بازگشت به خرد، تجربه و تدبیر در سیاستگذاری و تصمیمگیری.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6255
#سیدعلی_محمودی #سیاست #روابط_بین_الملل
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
www.tg-me.com/DrMahmoudi7
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
«توازن قوا» بنمایۀ امنیت، صلح و توسعۀ کشورها
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
❤4
وقت تغییر پارادایم
جمعی از اقتصاددانان و اساتید دانشگاه با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران ضمن محکوم کردن تجاوز رژیم جنایتکار اسرائیل به ایران ، خواستار تغییر پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی برای برونرفت از بحران کنونی شدند. امضاکنندگان این بیانیه با تاکید بر اهمیت تامین امنیت بهعنوان نخستین و مهمترین وظیفه هر حکومت ، نسبت به تداوم ناکارآمدی، بیاعتمادی، سیاست خارجی منجمد، تبعیضها و بیعدالتیها هشدار دادند. امضاکنندگان با اشاره به «هزینههای سنگین جنگ» و «بحرانهای ساختاری در حوزههای اقتصاد، سیاست و روابط خارجی»، اصلاحات بنیادین در رویکرد نظام حکمرانی، پایاندادن به انحصار رسانهای، تقویت شایستهسالاری و آزادی زندانیان سیاسی را بهعنوان ضرورتهای تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران معرفی کرده و از دولت درخواست کردهاند با در پیش گرفتن مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا از ایران محافظت کند. این گروه همچنین خواستار خروج نیروهای نظامی از اقتصاد و بازنگری در سیاستهای ارزی و مالی برای مقابله با رانتجویی، فساد و احیای اعتماد عمومی شدهاند...
متن این نامه را در لینک زیر بخوانید
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-100/4194048-%D9%88%D9%82%D8%AA-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%85
جمعی از اقتصاددانان و اساتید دانشگاه با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران ضمن محکوم کردن تجاوز رژیم جنایتکار اسرائیل به ایران ، خواستار تغییر پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی برای برونرفت از بحران کنونی شدند. امضاکنندگان این بیانیه با تاکید بر اهمیت تامین امنیت بهعنوان نخستین و مهمترین وظیفه هر حکومت ، نسبت به تداوم ناکارآمدی، بیاعتمادی، سیاست خارجی منجمد، تبعیضها و بیعدالتیها هشدار دادند. امضاکنندگان با اشاره به «هزینههای سنگین جنگ» و «بحرانهای ساختاری در حوزههای اقتصاد، سیاست و روابط خارجی»، اصلاحات بنیادین در رویکرد نظام حکمرانی، پایاندادن به انحصار رسانهای، تقویت شایستهسالاری و آزادی زندانیان سیاسی را بهعنوان ضرورتهای تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران معرفی کرده و از دولت درخواست کردهاند با در پیش گرفتن مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا از ایران محافظت کند. این گروه همچنین خواستار خروج نیروهای نظامی از اقتصاد و بازنگری در سیاستهای ارزی و مالی برای مقابله با رانتجویی، فساد و احیای اعتماد عمومی شدهاند...
متن این نامه را در لینک زیر بخوانید
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-100/4194048-%D9%88%D9%82%D8%AA-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%85
روزنامه دنیای اقتصاد
وقت تغییر پارادایم
جمعی از اقتصاددانان و اساتید دانشگاه با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران و مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ضمن محکوم کردن تجاوز رژیم جنایتکار اسرائیل به ایران و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای کشور، خواستار تغییر پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی برای برونرفت از…
👍11👎2👏1
Forwarded from سهام نیوز
✅دموکراسی چیست؟
دموکراسی آنست که بشود آنکس را که در مسند قدرت است، با رأی مردم از قدرت عزل کرد
✍یووال نوح هراری
کارل پوپر، فیلسوف انگلیسی میگوید دموکراسی نه به معنای حاکمیت مردم است، نه حاکمیت اکثریت! مردم یا اکثریت هیچوقت حکومت نکردهاند. مبنا و معیار دیگری نیاز است. آنچه دموکراسی را دموکراسی میکند «توانایی و حقِ عزل حاکمان است از سوی مردم، بدون خونریزی و براندازی».
وآنچه دیکتاتوری را دیکتاتوری میکند، «بینصیب ماندن مردم از این توان و حق است، مگر با انقلاب و سرنگونی».
دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چهکس باید حکومت کند؟» کنار میزند و به جای آن میپرسد «چگونه باید حکومت کرد؟»
چنان باید حکومت کرد که شرورترین و رذلترین حاکم را بتوان پایین آورد.
اگر این درس مهم و اساسی پوپر را بسط دهیم، میتوانیم بگوییم حکومت دموکراتیک، نهادها و قوانین و دستگاههایی دارد که از این توان و حق مردمی حمایت میکنند.
بر این اساس، خطاست اگر دموکراسی را به مجلس و رأی و چیزهایی از این جنس، تقلیل دهیم.
صندوق رأی و پارلمان، دموکراسی را تضمین نمیکنند. مقصود این نیست که دموکراسی بدون رأی گرفتن از مردم ممکن است، بلکه هر رأیگرفتنی، به معنای اجرای دموکراسی نیست.
البته که انتخابات ابزار لازم و ضروری است، اما این وسیله باید در خدمت غایتِ دموکراسی باشد؛ حقیقت انتخاباتِ و دموکراسی، عزل است نه نصب!
برای دستیابی به دموکراسی، به دستگاه و نظامی نیاز است که از حق و حقوق مردمان، و در ذیل آن حقِ عزل، پشتیبانی کند.
این موضوع برای آموزش عمومی و افزایش آگاهی عامه مردم لازم است. بخصوص اینروزها که در بسیاری از کشورها، همه در حال فکر کردن به راه چاره هستند؛ اینکه از کجا ضربه خوردهاند و چرا همه حرکتها و جنبشهای عدالتخواهانه به نتیجه نمیرسد؟
ژنرال شارل دوگل در جنگ جهانی دوم، رهبر آزادی بخش فرانسه بود. او بعد از جنگ به ریاست جمهوری رسید و غیر از تلاشهایی که برای آزادسازی فرانسه از اشغال آلمانِ نازی کرد، از اقدامات ارزشمند او آزاد سازی ۱۲ مستعمره آفریقایی فرانسه بود. او در سال ۱۹۶۹، رفراندومی برای اصلاحات قانونی و اجتماعی برگزار کرد.
دوگل مدعی بود برای رفع مشکلاتی که اعتراضات وسیع سال ۱۹۶۸ یکی از نشانههایش بود، رئیس جمهور به قدرت و اختیارات بیشتری نیاز دارد.
مردم فرانسه علیرغم احترامی که برای شارل دوگل قائل بودند، به آن رفراندوم رأی منفی دادند و دوگل که نتوانسته بود اعتماد و موافقت مردم را جلب کند، از قدرت کنارهگیری کرد. درس بزرگ مردمِ فرانسه برای مردم دنیا این بود که: سوابقِ جانفشانی و خدمت یک قهرمان, دلیل و توجیه کافی برای سپردن مقدرات زندگی یک ملت و کشور به دست آن قهرمان نیست؛ چون به سادگی امکان هیولا شدن را به قهرمان میدهد.
دموکراسی، متضمن برابری افراد جامعه و تبعیت حاکم از ملت است، هیچ حاکم فرهمندی نباید اختیار بیابد ارادهاش را بر ملت تحمیل کند. دموکراسی فقط آن نیست که بتوان با رأی مردم کسی را به مقامی منصوب کرد، بلکه دموکراسی آنست که بشود آنکس را که در مسند قدرت است، با رأی مردم از قدرت عزل کرد.
در جامعهٔ برخوردار از دموکراسی، هیچ کسی در هیچ مکانیزمی نباید اختیاراتی بر ملت بیابد که بعداً نتوان جز به جنگ و جبر از او پس گرفت.
هیچ فضیلتی اعم از زهد، علم، قول، عهد و سوابق، ضمانت نمیکند که شخص حاکم، منافع خودش یا صنف و گروهش را در پای حقیقت و یا پای مردم قربانی کند. پس قدرت باید محدود، موقت، قابل نظارت و قابل استرداد باشد.
این سر رشتهای است که اگر در جامعهای گم شود، زندگی در آن جامعه، زندان و جهنم میشود و هر بار وعده تازهای برای رهایی و رستگاری، ما را به دنبال خود میکشد تا روزی برسد که بتوان از جهنمی که خود ساختهایم نجات یابیم.
اگر در سال ۱۹۶۹، مردم طبق میل ژنرال دوگل رأی داده بودند، احتمالاً امروز دوگل به شدت فردی منفور شده بود مثل ژنرال فرانکو، معمرقذافی، موگابه، صدام حسین، حاکمان کره شمالی، کوبا، و... و تا آخر عمر دوگل رئیس جمهور میماند و هرگز بدون جنگ داخلی و انقلاب و شورش نمیشد قدرت را از او پس گرفت و به منتخبی دیگر انتقال داد، چه رسد به تحت تعقیب قرار دادن رئیس جمهور مجرم یا جنایتکار.
@Sahamnewsorg
دموکراسی آنست که بشود آنکس را که در مسند قدرت است، با رأی مردم از قدرت عزل کرد
✍یووال نوح هراری
کارل پوپر، فیلسوف انگلیسی میگوید دموکراسی نه به معنای حاکمیت مردم است، نه حاکمیت اکثریت! مردم یا اکثریت هیچوقت حکومت نکردهاند. مبنا و معیار دیگری نیاز است. آنچه دموکراسی را دموکراسی میکند «توانایی و حقِ عزل حاکمان است از سوی مردم، بدون خونریزی و براندازی».
وآنچه دیکتاتوری را دیکتاتوری میکند، «بینصیب ماندن مردم از این توان و حق است، مگر با انقلاب و سرنگونی».
دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چهکس باید حکومت کند؟» کنار میزند و به جای آن میپرسد «چگونه باید حکومت کرد؟»
چنان باید حکومت کرد که شرورترین و رذلترین حاکم را بتوان پایین آورد.
اگر این درس مهم و اساسی پوپر را بسط دهیم، میتوانیم بگوییم حکومت دموکراتیک، نهادها و قوانین و دستگاههایی دارد که از این توان و حق مردمی حمایت میکنند.
بر این اساس، خطاست اگر دموکراسی را به مجلس و رأی و چیزهایی از این جنس، تقلیل دهیم.
صندوق رأی و پارلمان، دموکراسی را تضمین نمیکنند. مقصود این نیست که دموکراسی بدون رأی گرفتن از مردم ممکن است، بلکه هر رأیگرفتنی، به معنای اجرای دموکراسی نیست.
البته که انتخابات ابزار لازم و ضروری است، اما این وسیله باید در خدمت غایتِ دموکراسی باشد؛ حقیقت انتخاباتِ و دموکراسی، عزل است نه نصب!
برای دستیابی به دموکراسی، به دستگاه و نظامی نیاز است که از حق و حقوق مردمان، و در ذیل آن حقِ عزل، پشتیبانی کند.
این موضوع برای آموزش عمومی و افزایش آگاهی عامه مردم لازم است. بخصوص اینروزها که در بسیاری از کشورها، همه در حال فکر کردن به راه چاره هستند؛ اینکه از کجا ضربه خوردهاند و چرا همه حرکتها و جنبشهای عدالتخواهانه به نتیجه نمیرسد؟
ژنرال شارل دوگل در جنگ جهانی دوم، رهبر آزادی بخش فرانسه بود. او بعد از جنگ به ریاست جمهوری رسید و غیر از تلاشهایی که برای آزادسازی فرانسه از اشغال آلمانِ نازی کرد، از اقدامات ارزشمند او آزاد سازی ۱۲ مستعمره آفریقایی فرانسه بود. او در سال ۱۹۶۹، رفراندومی برای اصلاحات قانونی و اجتماعی برگزار کرد.
دوگل مدعی بود برای رفع مشکلاتی که اعتراضات وسیع سال ۱۹۶۸ یکی از نشانههایش بود، رئیس جمهور به قدرت و اختیارات بیشتری نیاز دارد.
مردم فرانسه علیرغم احترامی که برای شارل دوگل قائل بودند، به آن رفراندوم رأی منفی دادند و دوگل که نتوانسته بود اعتماد و موافقت مردم را جلب کند، از قدرت کنارهگیری کرد. درس بزرگ مردمِ فرانسه برای مردم دنیا این بود که: سوابقِ جانفشانی و خدمت یک قهرمان, دلیل و توجیه کافی برای سپردن مقدرات زندگی یک ملت و کشور به دست آن قهرمان نیست؛ چون به سادگی امکان هیولا شدن را به قهرمان میدهد.
دموکراسی، متضمن برابری افراد جامعه و تبعیت حاکم از ملت است، هیچ حاکم فرهمندی نباید اختیار بیابد ارادهاش را بر ملت تحمیل کند. دموکراسی فقط آن نیست که بتوان با رأی مردم کسی را به مقامی منصوب کرد، بلکه دموکراسی آنست که بشود آنکس را که در مسند قدرت است، با رأی مردم از قدرت عزل کرد.
در جامعهٔ برخوردار از دموکراسی، هیچ کسی در هیچ مکانیزمی نباید اختیاراتی بر ملت بیابد که بعداً نتوان جز به جنگ و جبر از او پس گرفت.
هیچ فضیلتی اعم از زهد، علم، قول، عهد و سوابق، ضمانت نمیکند که شخص حاکم، منافع خودش یا صنف و گروهش را در پای حقیقت و یا پای مردم قربانی کند. پس قدرت باید محدود، موقت، قابل نظارت و قابل استرداد باشد.
این سر رشتهای است که اگر در جامعهای گم شود، زندگی در آن جامعه، زندان و جهنم میشود و هر بار وعده تازهای برای رهایی و رستگاری، ما را به دنبال خود میکشد تا روزی برسد که بتوان از جهنمی که خود ساختهایم نجات یابیم.
اگر در سال ۱۹۶۹، مردم طبق میل ژنرال دوگل رأی داده بودند، احتمالاً امروز دوگل به شدت فردی منفور شده بود مثل ژنرال فرانکو، معمرقذافی، موگابه، صدام حسین، حاکمان کره شمالی، کوبا، و... و تا آخر عمر دوگل رئیس جمهور میماند و هرگز بدون جنگ داخلی و انقلاب و شورش نمیشد قدرت را از او پس گرفت و به منتخبی دیگر انتقال داد، چه رسد به تحت تعقیب قرار دادن رئیس جمهور مجرم یا جنایتکار.
@Sahamnewsorg
👍13❤2
Forwarded from مشق نو
📝📝📝چه کسی حق سیاستورزی دارد؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊در این یادداشت، سعید حجاریان به مسئله «حق سیاستورزی» در ایران میپردازد. او تأکید میکند که سیاستورزی فراتر از مشارکت صرف سیاسی است و باید بهعنوان حقی اساسی و ذاتی برای همه مردم شناخته شود.
🖊حجاریان با مرور تاریخ سیاستورزی از دولتشهرهای یونان تا دوران اسلام، نشان میدهد که این حق همواره با محدودیتها و استثناهایی همراه بوده است. او معتقد است در ایران معاصر، سیاستورزی به دو صورت بروز یافته است: یکی بهعنوان ابزار تأثیرگذاری بر قدرت، و دیگری بهشکل رفع تکلیف و تفنن.
🖊وی نقش کنشگران سیاسیای مانند مصطفی تاجزاده را بهعنوان نمادهایی از تلاش برای تثبیت این حق اساسی برجسته میکند و راه عبور از بحرانهای کشور را گشودگی، دگرپذیری و احیای سیاستی میداند که حقوق همه را تضمین کند.
🖊حجاریان معتقد است که احقاق «حق سیاستورزی» نهتنها ضرورت عقلانی و اخلاقی دارد، بلکه میتواند افقهای تازهای برای ایران بسازد.
🖊این یادداشت دعوتی است به بازاندیشی در سیاست و توجه جدیتر به حقوق سیاسی شهروندان.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6258
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #سیاست
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊در این یادداشت، سعید حجاریان به مسئله «حق سیاستورزی» در ایران میپردازد. او تأکید میکند که سیاستورزی فراتر از مشارکت صرف سیاسی است و باید بهعنوان حقی اساسی و ذاتی برای همه مردم شناخته شود.
🖊حجاریان با مرور تاریخ سیاستورزی از دولتشهرهای یونان تا دوران اسلام، نشان میدهد که این حق همواره با محدودیتها و استثناهایی همراه بوده است. او معتقد است در ایران معاصر، سیاستورزی به دو صورت بروز یافته است: یکی بهعنوان ابزار تأثیرگذاری بر قدرت، و دیگری بهشکل رفع تکلیف و تفنن.
🖊وی نقش کنشگران سیاسیای مانند مصطفی تاجزاده را بهعنوان نمادهایی از تلاش برای تثبیت این حق اساسی برجسته میکند و راه عبور از بحرانهای کشور را گشودگی، دگرپذیری و احیای سیاستی میداند که حقوق همه را تضمین کند.
🖊حجاریان معتقد است که احقاق «حق سیاستورزی» نهتنها ضرورت عقلانی و اخلاقی دارد، بلکه میتواند افقهای تازهای برای ایران بسازد.
🖊این یادداشت دعوتی است به بازاندیشی در سیاست و توجه جدیتر به حقوق سیاسی شهروندان.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6258
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #سیاست
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
چه کسی حق سیاستورزی دارد؟
یادداشتی تحلیلی از سعید حجاریان درباره «حق سیاستورزی» و وضعیت آن در ایران معاصر، نقش سیاستورزان فعال و چالشهای پیشرو در عرصه سیاسی کشور.
❤2
Forwarded from اعتمادآنلاین
🔻پاریس: حملات آمریکا و اسرائیل به ایران مطابق قوانین بینالمللی نبود
وزیر امور خارجه فرانسه:
🔹حملات اسرائیل و آمریکا مطابق قوانین بینالمللی نبود.
🔹این حمله موجب به تعویق افتادن فعالیتها در برنامه هستهای ایران شده است اما مانع از بازیابی این توانمندی در آینده نخواهد شد.
🔹باید از طریق کانالهای دیپلماتیک برنامه هستهای آنها را در چارچوبی بادوام و سختگیرانه قرار دهیم.
🔹تماسهای پاریس-تهران درباره آزادی اتباع فرانسوی ادامه دارد.
🔹من به تلاش برای متقاعدکردن شمار بیشتری از کشورها برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین ادامه میدهم.
🔹خواستار آتشبس فوری، آزادی تمامی اسرا در نزد حماس هستیم.
🔹ما یک توافق نابرابر نمیخواهیم که بیشتر به نفع آمریکا باشد./ایسنا
#بینالملل
@EtemadOnline
وزیر امور خارجه فرانسه:
🔹حملات اسرائیل و آمریکا مطابق قوانین بینالمللی نبود.
🔹این حمله موجب به تعویق افتادن فعالیتها در برنامه هستهای ایران شده است اما مانع از بازیابی این توانمندی در آینده نخواهد شد.
🔹باید از طریق کانالهای دیپلماتیک برنامه هستهای آنها را در چارچوبی بادوام و سختگیرانه قرار دهیم.
🔹تماسهای پاریس-تهران درباره آزادی اتباع فرانسوی ادامه دارد.
🔹من به تلاش برای متقاعدکردن شمار بیشتری از کشورها برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین ادامه میدهم.
🔹خواستار آتشبس فوری، آزادی تمامی اسرا در نزد حماس هستیم.
🔹ما یک توافق نابرابر نمیخواهیم که بیشتر به نفع آمریکا باشد./ایسنا
#بینالملل
@EtemadOnline
❤2👎2👍1
هیئت حقیقتیاب!
من هر روز منتظرم که یک هیئت حقیقتیاب برای تحقیق بیطرفانه و علمی در بارهٔ چگونگی نفوذ دستگاه جاسوسی اسرائیل در داخل کشور و تعیین تقصیر و قصور همهٔ نهادها و مسئولان زمینهساز آن تشکیل شود و بر اساس نتایج تحقیق، پالایشی اساسی برای مسدود کردن راههای آن صورت گیرد.
اما گویی از نگاه برخی نهادهای مسئول اصلاً اتفاق خاصی رخ نداده که نیاز به تحقیق داشته باشد! برخی به گونهای حرف میزنند که انگار ترور ناگهانی و همزمان بالاترین مقامهای نظامی و متخصصان هستهای یک امر عادی و معمول بوده است! گویی چند مهاجر افغان و اپلیکیشن واتساپ مسئول این فاجعه بودهاند و با اخراج و مسدود کردن آنها مشکل حل میشود!
چنین برخوردهایی بینهایت نگران کننده و تردیدبرانگیز است.
از سران قوا انتظار میرود که در بارهٔ تشکیل هیئت تحقیق و نفوذ وحشتناکی که اتفاق افتاده است، پاسخگو باشند.
این اتفاق در هر کشور دیگری رخ داده بود، صدها استعفا و برکناری به دنبال داشت، چرا در کشور ما حتی یک جابجایی صورت نگرفته است؟
#احمد_زیدآبادی
@salehnikbakht
من هر روز منتظرم که یک هیئت حقیقتیاب برای تحقیق بیطرفانه و علمی در بارهٔ چگونگی نفوذ دستگاه جاسوسی اسرائیل در داخل کشور و تعیین تقصیر و قصور همهٔ نهادها و مسئولان زمینهساز آن تشکیل شود و بر اساس نتایج تحقیق، پالایشی اساسی برای مسدود کردن راههای آن صورت گیرد.
اما گویی از نگاه برخی نهادهای مسئول اصلاً اتفاق خاصی رخ نداده که نیاز به تحقیق داشته باشد! برخی به گونهای حرف میزنند که انگار ترور ناگهانی و همزمان بالاترین مقامهای نظامی و متخصصان هستهای یک امر عادی و معمول بوده است! گویی چند مهاجر افغان و اپلیکیشن واتساپ مسئول این فاجعه بودهاند و با اخراج و مسدود کردن آنها مشکل حل میشود!
چنین برخوردهایی بینهایت نگران کننده و تردیدبرانگیز است.
از سران قوا انتظار میرود که در بارهٔ تشکیل هیئت تحقیق و نفوذ وحشتناکی که اتفاق افتاده است، پاسخگو باشند.
این اتفاق در هر کشور دیگری رخ داده بود، صدها استعفا و برکناری به دنبال داشت، چرا در کشور ما حتی یک جابجایی صورت نگرفته است؟
#احمد_زیدآبادی
@salehnikbakht
❤6👍1