سرخط
Photo
🔴 چرا خشونت علیه زنان در زمانهی ما ریشههای سرمایهدارانه دارد؟
☑️ مقصر اسلام و جمهوری اسلامی است؟
☑️ آمارها از ایران چه میگویند؟
☑️ سرمایهداری و خانواده، جنایتکاران پنهان
☑️ عقبماندگی فرهنگی یا طبقه؟
☑️ ازخودبیگانگی و خشونت علیه زنان
☑️ مبارزهی طبقاتی ابزاری علیه خشونت علیه زنان
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/yzrd7nca
@sarkhatism
☑️ مقصر اسلام و جمهوری اسلامی است؟
☑️ آمارها از ایران چه میگویند؟
☑️ سرمایهداری و خانواده، جنایتکاران پنهان
☑️ عقبماندگی فرهنگی یا طبقه؟
☑️ ازخودبیگانگی و خشونت علیه زنان
☑️ مبارزهی طبقاتی ابزاری علیه خشونت علیه زنان
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/yzrd7nca
@sarkhatism
Telegraph
چرا خشونت علیه زنان در زمانهی ما ریشههای سرمایهدارانه دارد؟
☑️ مقصر اسلام و جمهوری اسلامی است؟ هر گاه اخبار «زنکُشی»های فجیعِ این چند وقتِ اخیر منتشر شده، اغلب ما یاد دو عامل به عنوان منشأ این فجایع میافتیم: اول) اسلام و آموزههای مردسالارانهاش دوم) قوانین ضد زن جمهوری اسلامی (مثلا مطابق ماده ۳۰۱ قانون مجازات…
سرخط
Photo
🔴 به سوی جامعهی کنترلی و بیگانگی تام:
🖊 لایحهی عفاف و حجاب را درست کردند که چه بشود؟
☑️ خواندن محتوای لایحهی عفاف و حجاب حتی برای کسانی که دههی ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ و برخورد کمیتهچیها با اصطلاحاً «بدحجابی» (و نه تازه «بیحجابی») و «بد پوششی» را تجربه کردند، بهتآور بود. این لایحه، نشانهی بازگشت رژيم به گذشتهی فاشیستیاش بود؛ بازگشتی به مراتب بدتر از قبل.
اما این تهاجم جدید به حقوق زنان را چطور باید تحلیل کرد؟ ماجرا چیست؟ چرا این زمان و چرا به این شکل؟
روشن است که بعد از قیام ژینا، تحلیل بخشی از هیأت حاکمهی رژیم از شرایط این بود که «اگر در این مقطع وا بدهیم، یک به یک سنگرهایمان را از دست خواهیم داد».
آیا در ادامهی این رویکرد است که به اصطلاح «دلواپسان» به هیأت حاکمه فشار آوردند که برای این وضعیت «پسا-ژینایی» اقدامی بکند؟
☑️ جُدا از مجازاتهای حبس و شلاقی که متأثر از قانون مجازات اسلامی با شدتهایی متفاوت برای جُرمانگاریهای متفاوت برای مقولهی به اصطلاح «حجاب و عفاف» پیشبینی شده، دو وجه جدی و قابل تأمل دیگر در این لایحه به چشم میخورد. این دو وجه، نشان میدهد که رژیم دو اقدام تهاجمی جدید علیه زنان به کار بستهاست:
اول) به خبرچینی و جاسوسی از یکدیگر وا داشتن مردم
دوم) پولی شدن بخشی از مجازاتها و دامن زدن به طبقاتی بودن آزادیهای اجتماعی: قیمت آزادیات را بپرداز و آزاد باش.
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3pmf3mh4
#لایحه_حجاب_عفاف
#حجاب_اجباری
#طبقه_متوسط
#فیگور_فرهنگی
#سرمایهداری_نظارتی
#جامعه_کنترلی
#اتمیزه_شدن
@sarkhatism
🖊 لایحهی عفاف و حجاب را درست کردند که چه بشود؟
☑️ خواندن محتوای لایحهی عفاف و حجاب حتی برای کسانی که دههی ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ و برخورد کمیتهچیها با اصطلاحاً «بدحجابی» (و نه تازه «بیحجابی») و «بد پوششی» را تجربه کردند، بهتآور بود. این لایحه، نشانهی بازگشت رژيم به گذشتهی فاشیستیاش بود؛ بازگشتی به مراتب بدتر از قبل.
اما این تهاجم جدید به حقوق زنان را چطور باید تحلیل کرد؟ ماجرا چیست؟ چرا این زمان و چرا به این شکل؟
روشن است که بعد از قیام ژینا، تحلیل بخشی از هیأت حاکمهی رژیم از شرایط این بود که «اگر در این مقطع وا بدهیم، یک به یک سنگرهایمان را از دست خواهیم داد».
آیا در ادامهی این رویکرد است که به اصطلاح «دلواپسان» به هیأت حاکمه فشار آوردند که برای این وضعیت «پسا-ژینایی» اقدامی بکند؟
☑️ جُدا از مجازاتهای حبس و شلاقی که متأثر از قانون مجازات اسلامی با شدتهایی متفاوت برای جُرمانگاریهای متفاوت برای مقولهی به اصطلاح «حجاب و عفاف» پیشبینی شده، دو وجه جدی و قابل تأمل دیگر در این لایحه به چشم میخورد. این دو وجه، نشان میدهد که رژیم دو اقدام تهاجمی جدید علیه زنان به کار بستهاست:
اول) به خبرچینی و جاسوسی از یکدیگر وا داشتن مردم
دوم) پولی شدن بخشی از مجازاتها و دامن زدن به طبقاتی بودن آزادیهای اجتماعی: قیمت آزادیات را بپرداز و آزاد باش.
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3pmf3mh4
#لایحه_حجاب_عفاف
#حجاب_اجباری
#طبقه_متوسط
#فیگور_فرهنگی
#سرمایهداری_نظارتی
#جامعه_کنترلی
#اتمیزه_شدن
@sarkhatism
Telegraph
به سوی جامعهی کنترلی و بیگانگی تام: لایحهی عفاف و حجاب را درست کردند که چه بشود؟
☑️ خواندن محتوای لایحهی عفاف و حجاب حتی برای کسانی که دههی ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ و برخورد کمیتهچیها با اصطلاحاً «بدحجابی» (و نه تازه «بیحجابی») و «بد پوششی» را تجربه کردند، بهتآور بود. این لایحه، نشانهی بازگشت رژيم به گذشتهی فاشیستیاش بود؛ بازگشتی به مراتب…
سرخط
Photo
🔴 سقوط بشار اسد: این یک انقلاب نیست!
آخرین خبرها حاکی از آن است که به نظر خانوادهی اسد سوریه را ترک کردهاند. این به نظر پایان کار سوریهی بعثی خاندان اسد است که از ۱۹۷۰ شناخته میشد.
اکنون در وضعیتی هستیم که اگر از عینک مردم سوریه به آن بنگریم متفاوت است:
گروههای بسیاری از مردم آواره شدند و منازل خود را ترک گفتند.
گروههایی از مردم در خیابانهای تحت تصرف تحریرالشام و گروههای همبستهی آن شیرینی پخش میکنند و میرقصند.
شیعیان علوی که تحت حمایتترین گروه مردم از سوی دولت علوی رژيم بعث بودند، با نگرانی شهرهای محل اقامتشان را ترک میکنند.
☑️ همه راضی، ایران ناراضی!
☑️ کدام محور؟ کدام مقاومت؟
☑️ وقتی انقلاب شکست میخورد، فاشیسم نصیبتان میشود!
☑️ این یک براندازی است، آیا فرصتی خواهد بود؟
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/2ytptyvz
#سقوط_سوریه
#بشار_اسد
#رژیم_بعث
#تحریرالشام
#سناریو
#محور_مقاومت
#فاشیسم
#انقلاب
@sarkhatism
آخرین خبرها حاکی از آن است که به نظر خانوادهی اسد سوریه را ترک کردهاند. این به نظر پایان کار سوریهی بعثی خاندان اسد است که از ۱۹۷۰ شناخته میشد.
اکنون در وضعیتی هستیم که اگر از عینک مردم سوریه به آن بنگریم متفاوت است:
گروههای بسیاری از مردم آواره شدند و منازل خود را ترک گفتند.
گروههایی از مردم در خیابانهای تحت تصرف تحریرالشام و گروههای همبستهی آن شیرینی پخش میکنند و میرقصند.
شیعیان علوی که تحت حمایتترین گروه مردم از سوی دولت علوی رژيم بعث بودند، با نگرانی شهرهای محل اقامتشان را ترک میکنند.
☑️ همه راضی، ایران ناراضی!
☑️ کدام محور؟ کدام مقاومت؟
☑️ وقتی انقلاب شکست میخورد، فاشیسم نصیبتان میشود!
☑️ این یک براندازی است، آیا فرصتی خواهد بود؟
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/2ytptyvz
#سقوط_سوریه
#بشار_اسد
#رژیم_بعث
#تحریرالشام
#سناریو
#محور_مقاومت
#فاشیسم
#انقلاب
@sarkhatism
Telegraph
سقوط بشار اسد: این یک انقلاب نیست!
☑️ خروج اسد از سوریه؟! آخرین خبرها حاکی از آن است که به نظر خانوادهی اسد سوریه را ترک کردهاند. این به نظر پایان کار سوریهی بعثی خاندان اسد است که از ۱۹۷۰ شناخته میشد. اکنون در وضعیتی هستیم که اگر از عینک مردم سوریه به آن بنگریم متفاوت است: گروههای بسیاری…
Forwarded from منجنیق
🔴 ثوره علیه زنکُشی
در چهارمین شمارهی «ثوره (انقلاب)؛ شبنامهای برای روزهای تاریک» از زنکُشی میخوانیم، از خشونت خانگی علیه زنان و از نقش قانون، آموزش و خانواده در ازدیاد زنکُشی و خشونت علیه زنان. در این شمارهی ثوره از همدستی سرمایه و مرد-پدرسالاری میخوانیم و از منافع سرمایه در تحکیم و بازتولید دوگانهی جعلی مرد/زن. در این شماره میخوانیم: «در واقع ما در یک نظام سود-محور زندگی میکنیم که نیاز به بهرهکشی از آدمها دارد و در این راستا باید جامعه را به گروههای مشخص قابلکنترل تقسیم کند. دوگانهی زن/مرد توسط نظامهای حاکم بر ما تولید و تقویت میشوند تا بهرهکشی از زنان و مردان تحتستم را ممکن کنند و بین آنها تفرقه بیندازند تا مبادا یک وقت علیه ستمگران متحد شوند. حالا حتما میپرسید این چه ربطی به خشونت مردان علیه زنان دارد؟ این سیستم برای اینکه بتواند به بیشترین سود برسد نیاز به کارگر دارد و کارگر نیاز به مراقبت دارد؛ پس وظایف مراقبتی را به زنان تحمیل میکند. در عین حال چرخ سرمایه تا زمانی میچرخد که همواره کارگرهای جدیدی در دسترس باشند. پس فرزندآوری و تولیدمثل ضروری است و خب این وظیفهی زنان است که فرزند بیاورند و آنها را بزرگ کنند تا به خیل عظیم خدمتگزاران حاکمان بپیوندند و انتخاب دیگری ندارند. آیا زنها برای انجام این کارها دستمزدی میگیرند؟ جواب منفی است.»
از رفقایی که امکان توزیع «ثوره» را در محل زندگی، کار یا تحصیل خود دارند و میتوانند برای ثوره در مورد محل زندگی، کار یا تحصیل خود بنویسند، دعوت میکنیم با ما تماس بگیرند. ما میتوانیم و میخواهیم در «ثوره» نه فقط به مسائل کلی، بلکه همچنین به مسائل محلی و جزئی بپردازیم تا به میانجی آنها فهم انضمامیای از ستمی که باید با آن پیکار کرد به دست بیاوریم و آن را آشکار کنیم؛ که این نخستین قدم برای نبرد است. بنابراین با «ثوره» تماس بگیرید تا بتوانیم شبکهی تولید و توزیعی انقلابی را فراهم آوریم چرا که به خوبی میدانیم «هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است.»
دی ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با «ثوره» یا منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#ثوره
@ManjanighCollective
در چهارمین شمارهی «ثوره (انقلاب)؛ شبنامهای برای روزهای تاریک» از زنکُشی میخوانیم، از خشونت خانگی علیه زنان و از نقش قانون، آموزش و خانواده در ازدیاد زنکُشی و خشونت علیه زنان. در این شمارهی ثوره از همدستی سرمایه و مرد-پدرسالاری میخوانیم و از منافع سرمایه در تحکیم و بازتولید دوگانهی جعلی مرد/زن. در این شماره میخوانیم: «در واقع ما در یک نظام سود-محور زندگی میکنیم که نیاز به بهرهکشی از آدمها دارد و در این راستا باید جامعه را به گروههای مشخص قابلکنترل تقسیم کند. دوگانهی زن/مرد توسط نظامهای حاکم بر ما تولید و تقویت میشوند تا بهرهکشی از زنان و مردان تحتستم را ممکن کنند و بین آنها تفرقه بیندازند تا مبادا یک وقت علیه ستمگران متحد شوند. حالا حتما میپرسید این چه ربطی به خشونت مردان علیه زنان دارد؟ این سیستم برای اینکه بتواند به بیشترین سود برسد نیاز به کارگر دارد و کارگر نیاز به مراقبت دارد؛ پس وظایف مراقبتی را به زنان تحمیل میکند. در عین حال چرخ سرمایه تا زمانی میچرخد که همواره کارگرهای جدیدی در دسترس باشند. پس فرزندآوری و تولیدمثل ضروری است و خب این وظیفهی زنان است که فرزند بیاورند و آنها را بزرگ کنند تا به خیل عظیم خدمتگزاران حاکمان بپیوندند و انتخاب دیگری ندارند. آیا زنها برای انجام این کارها دستمزدی میگیرند؟ جواب منفی است.»
از رفقایی که امکان توزیع «ثوره» را در محل زندگی، کار یا تحصیل خود دارند و میتوانند برای ثوره در مورد محل زندگی، کار یا تحصیل خود بنویسند، دعوت میکنیم با ما تماس بگیرند. ما میتوانیم و میخواهیم در «ثوره» نه فقط به مسائل کلی، بلکه همچنین به مسائل محلی و جزئی بپردازیم تا به میانجی آنها فهم انضمامیای از ستمی که باید با آن پیکار کرد به دست بیاوریم و آن را آشکار کنیم؛ که این نخستین قدم برای نبرد است. بنابراین با «ثوره» تماس بگیرید تا بتوانیم شبکهی تولید و توزیعی انقلابی را فراهم آوریم چرا که به خوبی میدانیم «هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است.»
دی ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با «ثوره» یا منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#ثوره
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
Althawra 4.pdf
179.6 KB
سرخط
Photo
🔴 نه به اعدام؛ آسیبشناسی، افسانهها و استدلالها
☑️ در آستانهی نگارش این متن، تعداد اعدامها سر به فلک کشیده و انگار جمهوری اسلامی در رقابت با خودش برای رکورد زدن است. زنان زندان قرچک به جرم رابطهی خارج از ازدواج اعدام شدهاند؛ زندانیان مواد مخدر در سیستان و بلوچستان اعدام شدهاند؛ تعداد اعدامهای زندانیان سیاسی روز به روز بیشتر میشود؛ حکم اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و مجاهد کورکور در معرض اجراست؛ اکبر دانشور کار، سید محمد تقوی سنگدهی، بابک علیپور، پویا قبادی بیستونی، وحید بنیعامریان و سید ابوالحسن منتظر را به اتهام بغی از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام به اعدام محکوم کردهاند؛ و ما هم مانند خیلی از مردم، دیگر از شنیدن اخبار اعدام احساس خشم وحشتناک و تنفر عمیق از حکومت بهمان دست نمیدهد و دلپیچه و اضطراب را تجربه نمیکنیم. خبر را در اینستاگرام، توییتر یا گوگل میخوانیم یا در تلویزیون میشنویم و سپس به زندگی ادامه میدهیم تا روز جدید و اذان صبحی نو و خبری تازه؛ اینگونه است مواجههی کنونی ما با اعدام دربارهی افرادی که نمیشناسیمشان؛ حتی اسم بعضیهایشان را هم نمیدانیم. شدیدترین واکنشمان نسبت به اعدام این است که:«باز هم اعدام سیاسی! بابا جای مبارز سیاسی زندان نیست چه برسد به اعدام!» و به خواندن باقی اخبار ادامه میدهیم. اگر فرد اعدامشده، سیاسی نباشد و جرمش مواد مخدر باشد، دلمان میسوزد و میگوییم:«بیچاره؛ میتونست زندگی کنه. اما سیاسی نبود که.» انگار چون سیاسی نیست، خشم کمتری تجربه میکنیم. دربارهی اعدامهای قاتلان و متجاوزان نیز که کاملاً موافقیم و احساس رضایت میکنیم:«مرتیکه حقش بود. چیه میخوای راست راست توی خیابون راه بره به ناموس مردم دستدرازی کنه؟! چاقو بِکِشه و بِکُشه؟» این نوع نگاه ما چند مسئله را پیش میکشد.
۱) انگار از بس خبر اعدام شنیدهایم، فکر میکنیم اعدام چیزی طبیعی است. خب بالأخره نظام دیکتاتور برقرار است و اعدام میکند دیگر. هرکسی خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند:«مبارزه میکنی؟ سیاسی شدی؟ خب باید هزینهاش رو هم بدی.» این طرز تفکر اصلا طبیعی نیست! سالهای نه چندان دور، از خبر اعدام گلسرخی و چریکهای فدایی خلق و مجاهدین، دانشگاه از خشم منفجر میشد؛ اما امروز دانشگاهیان کمی هستند که به حکم اعدام اعتراض میکنند (تا الآن به شکل مشخص عدهای از دانشجویان دانشگاه «علامه» از این کارزار حمایت کردهاند).
۲) زندانیان سیاسی بلوچ و کرد و اهوازی را به اسم مجرم مواد مخدر اعدام میکنند که ما حساس نشویم. این افراد به وکیل و روند معمول دادرسی دسترسی ندارند. میبینیم که حتی اعدام هم طبقاتی است و هرچه فرد از طبقهی کمبرخوردارتر باشد، احتمال اعدامش بیشتر است.
۳) انگار ما فقط به اعدام سیاسی حساس هستیم و شکلهای دیگر اعدام را قبول داریم. مثل اعدام مواد مخدر یا تجاوز. در صورتی که اعدام یعنی قتل عمد حکومتی و هر شکلی از آن باید منع شود. اینکه ما دیگر نسبت به خبر اعدام حساسیت زیادی نداریم یا بعضی اعدامها را کماهمیت میدانیم، ما را متوجه ساختاری پنهان میکند: اقتصاد سیاسیِ خبر؛ یعنی ساختاری که ما را نسبت به موضوعی سِر و بیحس کند؛ به ما بگوید اعدام هم چیزی است مثل تورم و گرانی. خبر یک «کالا»ست که در کارخانهای به نام «خبرگزاری» توسط کارگرانی به نام «خبرنگار» تحت مدیریتی سرمایهدارانه به نام «مؤسسهی فلان» تولید میشود و به دست مصرفکنندگان (یعنی ما) میرسد. هر چه کالا جذابتر (مثل خبر اعدام فلان زندانی سیاسی) مصرفکنندهاش (مخاطبان) بیشتر. اما این یعنی فاجعه. لحظهای که اعدام برای ما عادی شود، لحظهای که همچون «خبر گرانی» و «فلان فساد در حکومت» و «بهمان سفر رئیس جمهور به فلان جا» این هم یک خبر باشد میان بقیه، یعنی سیستم بازی را برده است. چون توانسته مقاومت ما را بکشد. سازوکار «طبیعیسازی» اعدام همچین چیزی است که دارد سرمان میآيد. اعدام عادی نیست، نبوده و نباید بشود. اما حالا ما آمادهایم تا همراه شما مخاطبان دغدغهمند، بار دیگر فاجعهی اعدام را برای خود یادآوری کنیم و در کنار «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» بایستیم.
در ادامه، مطالبی مربوط به حکم اعدام یا قتل حکومتی را مرور میکنیم.
⭕️ افسانههایی دربارهی اعدام:
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3hc2a276
#نه_به_اعدام
#جرم
#سیستم_قضایی
@sarkhatism
☑️ در آستانهی نگارش این متن، تعداد اعدامها سر به فلک کشیده و انگار جمهوری اسلامی در رقابت با خودش برای رکورد زدن است. زنان زندان قرچک به جرم رابطهی خارج از ازدواج اعدام شدهاند؛ زندانیان مواد مخدر در سیستان و بلوچستان اعدام شدهاند؛ تعداد اعدامهای زندانیان سیاسی روز به روز بیشتر میشود؛ حکم اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و مجاهد کورکور در معرض اجراست؛ اکبر دانشور کار، سید محمد تقوی سنگدهی، بابک علیپور، پویا قبادی بیستونی، وحید بنیعامریان و سید ابوالحسن منتظر را به اتهام بغی از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام به اعدام محکوم کردهاند؛ و ما هم مانند خیلی از مردم، دیگر از شنیدن اخبار اعدام احساس خشم وحشتناک و تنفر عمیق از حکومت بهمان دست نمیدهد و دلپیچه و اضطراب را تجربه نمیکنیم. خبر را در اینستاگرام، توییتر یا گوگل میخوانیم یا در تلویزیون میشنویم و سپس به زندگی ادامه میدهیم تا روز جدید و اذان صبحی نو و خبری تازه؛ اینگونه است مواجههی کنونی ما با اعدام دربارهی افرادی که نمیشناسیمشان؛ حتی اسم بعضیهایشان را هم نمیدانیم. شدیدترین واکنشمان نسبت به اعدام این است که:«باز هم اعدام سیاسی! بابا جای مبارز سیاسی زندان نیست چه برسد به اعدام!» و به خواندن باقی اخبار ادامه میدهیم. اگر فرد اعدامشده، سیاسی نباشد و جرمش مواد مخدر باشد، دلمان میسوزد و میگوییم:«بیچاره؛ میتونست زندگی کنه. اما سیاسی نبود که.» انگار چون سیاسی نیست، خشم کمتری تجربه میکنیم. دربارهی اعدامهای قاتلان و متجاوزان نیز که کاملاً موافقیم و احساس رضایت میکنیم:«مرتیکه حقش بود. چیه میخوای راست راست توی خیابون راه بره به ناموس مردم دستدرازی کنه؟! چاقو بِکِشه و بِکُشه؟» این نوع نگاه ما چند مسئله را پیش میکشد.
۱) انگار از بس خبر اعدام شنیدهایم، فکر میکنیم اعدام چیزی طبیعی است. خب بالأخره نظام دیکتاتور برقرار است و اعدام میکند دیگر. هرکسی خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند:«مبارزه میکنی؟ سیاسی شدی؟ خب باید هزینهاش رو هم بدی.» این طرز تفکر اصلا طبیعی نیست! سالهای نه چندان دور، از خبر اعدام گلسرخی و چریکهای فدایی خلق و مجاهدین، دانشگاه از خشم منفجر میشد؛ اما امروز دانشگاهیان کمی هستند که به حکم اعدام اعتراض میکنند (تا الآن به شکل مشخص عدهای از دانشجویان دانشگاه «علامه» از این کارزار حمایت کردهاند).
۲) زندانیان سیاسی بلوچ و کرد و اهوازی را به اسم مجرم مواد مخدر اعدام میکنند که ما حساس نشویم. این افراد به وکیل و روند معمول دادرسی دسترسی ندارند. میبینیم که حتی اعدام هم طبقاتی است و هرچه فرد از طبقهی کمبرخوردارتر باشد، احتمال اعدامش بیشتر است.
۳) انگار ما فقط به اعدام سیاسی حساس هستیم و شکلهای دیگر اعدام را قبول داریم. مثل اعدام مواد مخدر یا تجاوز. در صورتی که اعدام یعنی قتل عمد حکومتی و هر شکلی از آن باید منع شود. اینکه ما دیگر نسبت به خبر اعدام حساسیت زیادی نداریم یا بعضی اعدامها را کماهمیت میدانیم، ما را متوجه ساختاری پنهان میکند: اقتصاد سیاسیِ خبر؛ یعنی ساختاری که ما را نسبت به موضوعی سِر و بیحس کند؛ به ما بگوید اعدام هم چیزی است مثل تورم و گرانی. خبر یک «کالا»ست که در کارخانهای به نام «خبرگزاری» توسط کارگرانی به نام «خبرنگار» تحت مدیریتی سرمایهدارانه به نام «مؤسسهی فلان» تولید میشود و به دست مصرفکنندگان (یعنی ما) میرسد. هر چه کالا جذابتر (مثل خبر اعدام فلان زندانی سیاسی) مصرفکنندهاش (مخاطبان) بیشتر. اما این یعنی فاجعه. لحظهای که اعدام برای ما عادی شود، لحظهای که همچون «خبر گرانی» و «فلان فساد در حکومت» و «بهمان سفر رئیس جمهور به فلان جا» این هم یک خبر باشد میان بقیه، یعنی سیستم بازی را برده است. چون توانسته مقاومت ما را بکشد. سازوکار «طبیعیسازی» اعدام همچین چیزی است که دارد سرمان میآيد. اعدام عادی نیست، نبوده و نباید بشود. اما حالا ما آمادهایم تا همراه شما مخاطبان دغدغهمند، بار دیگر فاجعهی اعدام را برای خود یادآوری کنیم و در کنار «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» بایستیم.
در ادامه، مطالبی مربوط به حکم اعدام یا قتل حکومتی را مرور میکنیم.
⭕️ افسانههایی دربارهی اعدام:
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3hc2a276
#نه_به_اعدام
#جرم
#سیستم_قضایی
@sarkhatism
Telegraph
نه به اعدام؛ آسیبشناسی، افسانهها و استدلالها
☑️ در آستانهی نگارش این متن، تعداد اعدامها سر به فلک کشیده و انگار جمهوری اسلامی در رقابت با خودش برای رکورد زدن است. زنان زندان قرچک به جرم رابطهی خارج از ازدواج اعدام شدهاند؛ زندانیان مواد مخدر در سیستان و بلوچستان اعدام شدهاند؛ تعداد اعدامهای زندانیان…
Forwarded from منجنیق
🔴 غلامحسین ساعدی بر دیوارهای خیابان دلگشا
سالها «نیمهی پنهان»ش را در کیهان تهران افشا کردند. در برنامهی «هویت» نشان دادند چه موجود خطرناکی است. کتابها و حتا نامش را در ارشاد لاریجانی و میرسلیم علامت ممنوع زدند و سالها دندانقروچه رفتند که دستشان به بدن او نرسیده بود تا به تیرک اعدام ببندند. بعد که بخشی از همین کیهاننویسان و مستندسازان و تولیدات فرهنگی-امنیتی جمهوری اسلامی با یک دنده به دنده به برادران تاجدارشان پیوستند «نیمهی پنهان»ش را در کیهان لندن افشا کردند. در مغازله با سرشکنجهگر بازنشسته در «منوتو» سری جدید «هویت» را ساختند و به یاری فوج فوج اینفلوئنسر و اجامر و اراذل و توئیتزن اجارهای خواستند کار ناتمام اعلیحضرت و ولایت فقیه را تمام کنند که در دوران اعلیحضرت نیز او را بر تخت تمشیت بسته بودند و دژخیمان ساواک بدنش را به ضرب کابل دریده بودند. اتحاد مقدس فرقهی شاش و پاسداران تباهی اما بار دیگر نام غلامحسین ساعدی را به میان آورد.
شب گذشته در تهران، خیابان دلگشا، درست همانجایی که غلامحسین ساعدی مطبی باز کرده بود که در آن بیماران فقیر را به رایگان درمان میکرد، آنجا که اکنون ساختمان را ویران کردهاند و تنها دیواری از آن برجا مانده با رد محوی از پلهها، یاران ما، تصویر ساعدی را بر دیوار نقش زدند و در محلههای اطراف عکس و متن کوتاهی در مورد او را پخش کردند. در این متن از جمله نوشته شده است: «این روزها بلندگوهای حامی سلطنت بارها به ما گفتهاند ساعدی موجود پلیدی است چون در مورد زمان شاه گفته "هر روز در مملکت مهمانی بود" اما این را نمیگویند که ساعدی گفته هر روز در این مملکت برای آنها که حکومت را در دست داشتند مهمانی بود در حالی که بسیاری از مردم در فقر و بدبختی زندگی میکردند. امروز هم هر روز در مملکت مهمانی است. افطارهای رایگان، ساندیس و کیک راهپیماییهای حکومتی، جشنها و پارتیهای آقازادهها در ویلاهای آنچنانی، خرید سیسمونی از ترکیه، آقازادههای ساکن در کشورهای غربی که در رفاه کامل زندگی میکنند، دزدها و اختلاسگرهایی که هیچکس با آنها کاری ندارد هر روز مهمانی دارند اما بسیاری از مردم محتاج نان و بهداشت و آموزش و مسکن هستند. آن دستگاه احمقپروری که میخواهد به ما بقبولاند همه در رفاه و مهمانی زندگی میکردند همان دستگاهی است که میخواهد آنها که گرسنهاند به این فکر نکنند که چطور میشود کاری کرد که گرسنگی تمام شود. ساعدی نویسنده و پزشک گرسنهها بوده است، نویسنده و پزشک پاپتیها، دهاتیها، فقرا، آنها که صبح تا شب کار میکنند اما هیچچیزی ندارند و شکمسیرهای دربار در اروپا و آمریکا و شکمسیرهای بیت در تهران از او تنفر دارند چون به آنهایی تعلق داشت که میخواستند گرسنگی نباشد».
دی ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective
سالها «نیمهی پنهان»ش را در کیهان تهران افشا کردند. در برنامهی «هویت» نشان دادند چه موجود خطرناکی است. کتابها و حتا نامش را در ارشاد لاریجانی و میرسلیم علامت ممنوع زدند و سالها دندانقروچه رفتند که دستشان به بدن او نرسیده بود تا به تیرک اعدام ببندند. بعد که بخشی از همین کیهاننویسان و مستندسازان و تولیدات فرهنگی-امنیتی جمهوری اسلامی با یک دنده به دنده به برادران تاجدارشان پیوستند «نیمهی پنهان»ش را در کیهان لندن افشا کردند. در مغازله با سرشکنجهگر بازنشسته در «منوتو» سری جدید «هویت» را ساختند و به یاری فوج فوج اینفلوئنسر و اجامر و اراذل و توئیتزن اجارهای خواستند کار ناتمام اعلیحضرت و ولایت فقیه را تمام کنند که در دوران اعلیحضرت نیز او را بر تخت تمشیت بسته بودند و دژخیمان ساواک بدنش را به ضرب کابل دریده بودند. اتحاد مقدس فرقهی شاش و پاسداران تباهی اما بار دیگر نام غلامحسین ساعدی را به میان آورد.
شب گذشته در تهران، خیابان دلگشا، درست همانجایی که غلامحسین ساعدی مطبی باز کرده بود که در آن بیماران فقیر را به رایگان درمان میکرد، آنجا که اکنون ساختمان را ویران کردهاند و تنها دیواری از آن برجا مانده با رد محوی از پلهها، یاران ما، تصویر ساعدی را بر دیوار نقش زدند و در محلههای اطراف عکس و متن کوتاهی در مورد او را پخش کردند. در این متن از جمله نوشته شده است: «این روزها بلندگوهای حامی سلطنت بارها به ما گفتهاند ساعدی موجود پلیدی است چون در مورد زمان شاه گفته "هر روز در مملکت مهمانی بود" اما این را نمیگویند که ساعدی گفته هر روز در این مملکت برای آنها که حکومت را در دست داشتند مهمانی بود در حالی که بسیاری از مردم در فقر و بدبختی زندگی میکردند. امروز هم هر روز در مملکت مهمانی است. افطارهای رایگان، ساندیس و کیک راهپیماییهای حکومتی، جشنها و پارتیهای آقازادهها در ویلاهای آنچنانی، خرید سیسمونی از ترکیه، آقازادههای ساکن در کشورهای غربی که در رفاه کامل زندگی میکنند، دزدها و اختلاسگرهایی که هیچکس با آنها کاری ندارد هر روز مهمانی دارند اما بسیاری از مردم محتاج نان و بهداشت و آموزش و مسکن هستند. آن دستگاه احمقپروری که میخواهد به ما بقبولاند همه در رفاه و مهمانی زندگی میکردند همان دستگاهی است که میخواهد آنها که گرسنهاند به این فکر نکنند که چطور میشود کاری کرد که گرسنگی تمام شود. ساعدی نویسنده و پزشک گرسنهها بوده است، نویسنده و پزشک پاپتیها، دهاتیها، فقرا، آنها که صبح تا شب کار میکنند اما هیچچیزی ندارند و شکمسیرهای دربار در اروپا و آمریکا و شکمسیرهای بیت در تهران از او تنفر دارند چون به آنهایی تعلق داشت که میخواستند گرسنگی نباشد».
دی ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective