🔔🔔🔔
شماره ۴۸ سهنقطه تحت عنوان «دانشجو» منتشر شد.
نوبتی هم که باشد نوبت دانشجو است که درباره بدبختیها و خوشبختیهایش سخن بگوییم.
شما میتوانید این شماره را به مدت محدود با ۲۸ درصد تخفیف از سایت سهنقطه تهیه کنید.
در همین راستا لینک زیر را لمس کنید.
B2n.ir/w64841
@SeNoghteMag
شماره ۴۸ سهنقطه تحت عنوان «دانشجو» منتشر شد.
نوبتی هم که باشد نوبت دانشجو است که درباره بدبختیها و خوشبختیهایش سخن بگوییم.
شما میتوانید این شماره را به مدت محدود با ۲۸ درصد تخفیف از سایت سهنقطه تهیه کنید.
در همین راستا لینک زیر را لمس کنید.
B2n.ir/w64841
@SeNoghteMag
سهنقطه در شماره ۴۸ خود به زندگی و زمانه «دانشجو» پرداخته، هموم و غموم او را مورد بررسی مجدانه قرار میدهد. ازآنجاکه تمام ارکان دانشجو با «دانشگاه» پیوندی عمیق و ناگسستنی برقرار میکند؛ لذا رابطه اقسام دانشجو با انواع دانشگاه در این سهنقطه مورد مطالعه محض، کاربردی، میدانی و غیره قرار گرفته است.
در این شماره، نویسندگانی که تماماً دانشجو و رنجکشیده راه علمند و خاک دانشکده خوردهاند، به پرسشهایی از این قبیل پاسخ دادهاند که انواع و گونههای اساتید چیست؟ کدام دانشگاه از کدام دانشگاه چیزتر است؟ چطور میتوان غرق در کلاسیسیسم، سر کلاس دانشگاه رفت و با رمانتیسیسم همسر نمونهای گزید؟ چرا حوزویان دانشگاهی از قیافه استاد خوششان نمیآید؟ چگونه قبل از اینکه استادراهنما بمیرد از پایاننامه خود دفاع کنیم؟ زانوی دانشجویان با محل دانشکدهشان چه رابطهای دارد؟ خوابگاه چه نوع پدیدهای است و چطور باید با آن مقابله کرد؟ چگونه دولت به سندرم دکاتره دامن میزند و دیگر سؤالاتی که حتی فکرش را هم نمیکنید.
با مطالعه این شماره، شما به مهارتمحوری ایمان میآورید، دانشجویی را دور میزنید و به حول و قهوه الهی فارغالتحصیل میشوید.
همراهان این شماره:
علی آینهور، زهرا ابراهیمپور، امیرحسین انصاری، علی بهاری، هدیه حکیمسیما، هادی خانیکی، فاطمه خسروانی، میرحسین خندانی، سعیده داوری، محمد ذکاوت، نفیسه رحمانی، طوبا رضازاده، محمدرضا زروندی، محمدجواد شاکر، مهدی شریفی، داوود طالقانی، سپیده کریمزاده، کوثر محبی، مریم نظامدوست؛ با تشکر از امیرعباس شاهسواری و رافائل مائوریللو.
همچنین میتوانید این شماره را با تخفیف شدید دانشجویی از سایت سهنقطه تهیه بفرمایید:
http://B2n.ir/w64841
@SeNoghteMag
در این شماره، نویسندگانی که تماماً دانشجو و رنجکشیده راه علمند و خاک دانشکده خوردهاند، به پرسشهایی از این قبیل پاسخ دادهاند که انواع و گونههای اساتید چیست؟ کدام دانشگاه از کدام دانشگاه چیزتر است؟ چطور میتوان غرق در کلاسیسیسم، سر کلاس دانشگاه رفت و با رمانتیسیسم همسر نمونهای گزید؟ چرا حوزویان دانشگاهی از قیافه استاد خوششان نمیآید؟ چگونه قبل از اینکه استادراهنما بمیرد از پایاننامه خود دفاع کنیم؟ زانوی دانشجویان با محل دانشکدهشان چه رابطهای دارد؟ خوابگاه چه نوع پدیدهای است و چطور باید با آن مقابله کرد؟ چگونه دولت به سندرم دکاتره دامن میزند و دیگر سؤالاتی که حتی فکرش را هم نمیکنید.
با مطالعه این شماره، شما به مهارتمحوری ایمان میآورید، دانشجویی را دور میزنید و به حول و قهوه الهی فارغالتحصیل میشوید.
همراهان این شماره:
علی آینهور، زهرا ابراهیمپور، امیرحسین انصاری، علی بهاری، هدیه حکیمسیما، هادی خانیکی، فاطمه خسروانی، میرحسین خندانی، سعیده داوری، محمد ذکاوت، نفیسه رحمانی، طوبا رضازاده، محمدرضا زروندی، محمدجواد شاکر، مهدی شریفی، داوود طالقانی، سپیده کریمزاده، کوثر محبی، مریم نظامدوست؛ با تشکر از امیرعباس شاهسواری و رافائل مائوریللو.
همچنین میتوانید این شماره را با تخفیف شدید دانشجویی از سایت سهنقطه تهیه بفرمایید:
http://B2n.ir/w64841
@SeNoghteMag
Forwarded from سهنقطه
ای جاماندگان و کادو نخریدگان روز زن، بشتابید.
حداقل به روز مرد برسید.
بسته جنسیتی سهنقطه با ۲۵ درصد تخفیف، با کد تخفیف «چشم» آخرین روزهای فعال بودنش را سپری میکند.
چَشمی بگویید و برای زنان و مردان اطراف خود ابتیاع بنمایید.
لینک زیر را لمس کنید.
B2n.ir/n42641
حداقل به روز مرد برسید.
بسته جنسیتی سهنقطه با ۲۵ درصد تخفیف، با کد تخفیف «چشم» آخرین روزهای فعال بودنش را سپری میکند.
چَشمی بگویید و برای زنان و مردان اطراف خود ابتیاع بنمایید.
لینک زیر را لمس کنید.
B2n.ir/n42641
🔸🔸🔸
«بعضی اساتید هستند که در حوزه تخصص خود حرف اول را میزنند. آنها همیشه برای انتقال چیزی که میدانند به دیگران وقت کم میآورند. تا آخرین روزهای عمرشان میخوانند، مینویسند، ترجمه میکنند و شاگردانی تربیت میکنند. سر کلاس آنها مباحث حاشیهای مثل خاطرات سفر به اروپا یا زندگی در آمریکا، یا گلایه از کمبودن حقوق هیئت علمی، یا بدرد نخور بودن نسل جدید و حسرت گذشته و نظایر آن مطرح نمیشود. این اساتید تا آخرین روز عمرشان استادند و سخاوتمندانه و متواضعانه آنچه میدانند را به دیگران میآموزند. حتی وقتی پیر و چروک شدهاند، دست و پایشان دچار رعشه شده و بعضی چیزها یادشان میرود یا موقع حرف زدن بطور غیر ارادی خوابشان میبرد، چراغ کلاسهایشان روشن است و خودشان مثل یک دانشجو کنار بقیه مینشینند و از دانشجوها میخواهند کلاس را اداره کنند. دانشجویان برای بودن در کلاس این اساتید سر و دست میشکنند.»
🔸🔸🔸
از یادداشت «بیستدهندهِ بد درسدهنده»
به قلم #مریم_نظامدوست
#سهنقطه_۴۸
#دانشجو
@SeNoghteMag
«بعضی اساتید هستند که در حوزه تخصص خود حرف اول را میزنند. آنها همیشه برای انتقال چیزی که میدانند به دیگران وقت کم میآورند. تا آخرین روزهای عمرشان میخوانند، مینویسند، ترجمه میکنند و شاگردانی تربیت میکنند. سر کلاس آنها مباحث حاشیهای مثل خاطرات سفر به اروپا یا زندگی در آمریکا، یا گلایه از کمبودن حقوق هیئت علمی، یا بدرد نخور بودن نسل جدید و حسرت گذشته و نظایر آن مطرح نمیشود. این اساتید تا آخرین روز عمرشان استادند و سخاوتمندانه و متواضعانه آنچه میدانند را به دیگران میآموزند. حتی وقتی پیر و چروک شدهاند، دست و پایشان دچار رعشه شده و بعضی چیزها یادشان میرود یا موقع حرف زدن بطور غیر ارادی خوابشان میبرد، چراغ کلاسهایشان روشن است و خودشان مثل یک دانشجو کنار بقیه مینشینند و از دانشجوها میخواهند کلاس را اداره کنند. دانشجویان برای بودن در کلاس این اساتید سر و دست میشکنند.»
🔸🔸🔸
از یادداشت «بیستدهندهِ بد درسدهنده»
به قلم #مریم_نظامدوست
#سهنقطه_۴۸
#دانشجو
@SeNoghteMag
🔸🔸🔸
«سلف مرکزی دانشگاه از ساعت ۱۱ تا ۱۴ آماده غذارسانی به دانشجویان است. سر ساعت ۱۲، سلف در شلوغترین حالتش قرار میگیرد و با کندوی زنبورهای عسل مو نمیزند. آدمها تندتند از کنار هم رد میشوند و هرکس راه خودش را میرود و کار خودش را میکند. همهچیز روی نظم عجیبی که بینظمی خاصی را درون خود دارد پیش میرود و صدای سمفونی قاشقچنگالها روی ظرفهای بزرگِ تمامفلزی یکلحظه قطع نمیشودکنار صف، قفسههایی پر از ظرفهای بزرگ و فلزی سلف گذاشتهاند. ظرفهایی که تابهحال احتمالاً میلیونها بار توسط هزاران نفر کثیف و شسته شدهاند. غذا را که گرفتی، باید از میدان مرکزی سلف که یک قفسه چندینطبقه پر از قاشق و چنگال است، قاشق و چنگال تمیز و دلخواهت را انتخاب کنی. قاشقچنگالهایی که تابهحال به دهان هزارانهزار نفر فرو برده شدهاند و من گمان میکنم همینجاست که موضوع «دانشگاهدهنی» (بر وزن جهانوطنی) معنا پیدا میکند. بعضی وقتها فقط باید به بعضی چیزها فکر نکرد و فقط به غذاخوردن در همین ظرفها و با همین قاشقچنگالها ادامه داد.»
🔸🔸🔸
از یادداشت «خاطرات نوددرصد واقعی یک دانشجوی ترم یک»
به قلم #سپیده_کریمزاده
#سهنقطه_۴۸
#دانشجو
@SeNoghteMag
«سلف مرکزی دانشگاه از ساعت ۱۱ تا ۱۴ آماده غذارسانی به دانشجویان است. سر ساعت ۱۲، سلف در شلوغترین حالتش قرار میگیرد و با کندوی زنبورهای عسل مو نمیزند. آدمها تندتند از کنار هم رد میشوند و هرکس راه خودش را میرود و کار خودش را میکند. همهچیز روی نظم عجیبی که بینظمی خاصی را درون خود دارد پیش میرود و صدای سمفونی قاشقچنگالها روی ظرفهای بزرگِ تمامفلزی یکلحظه قطع نمیشودکنار صف، قفسههایی پر از ظرفهای بزرگ و فلزی سلف گذاشتهاند. ظرفهایی که تابهحال احتمالاً میلیونها بار توسط هزاران نفر کثیف و شسته شدهاند. غذا را که گرفتی، باید از میدان مرکزی سلف که یک قفسه چندینطبقه پر از قاشق و چنگال است، قاشق و چنگال تمیز و دلخواهت را انتخاب کنی. قاشقچنگالهایی که تابهحال به دهان هزارانهزار نفر فرو برده شدهاند و من گمان میکنم همینجاست که موضوع «دانشگاهدهنی» (بر وزن جهانوطنی) معنا پیدا میکند. بعضی وقتها فقط باید به بعضی چیزها فکر نکرد و فقط به غذاخوردن در همین ظرفها و با همین قاشقچنگالها ادامه داد.»
🔸🔸🔸
از یادداشت «خاطرات نوددرصد واقعی یک دانشجوی ترم یک»
به قلم #سپیده_کریمزاده
#سهنقطه_۴۸
#دانشجو
@SeNoghteMag
🔸🔸🔸
«بالاخره همه دانشجو شدیم؛ بعضی برای اینکه تنها هنری که داشتیم درسخواندن بود بعضی به وعده عموعمه که فلانجا خرش یورتمه میرود و اگر فلان مدرک را بگیری، صندلیات آماده است؛ بعضی محض کسب رضایت زوری والدین و تبعید از خانه پدری یا ولایت مادری؛ و خلاصه هرکس به بهانهای به این قمارخانه عمر پا گذاشت الا «دانش» که به درد سگ نمیخورد و بگذریم از اینکه چقدر پشت کنکور ماندند و با دهبیسسیچل و تفألزدن به دفتر انتخاب رشته به رشتههای هشلهفت که نامشان را گوگل هم گردن نمیگرفت سرازیر شدند. چقدر کاکلبهسر و نازدختر و پسرحاجی که به مدد مشقخانههای گران و غیرانتفاعی و خصوصی و سمپادی و فرزانگانی و دبیر و دفترِ ازمابهترانی و کلاسهای آنچنانی بارشان را به مقصد خارجه بستند و مثل نقش اصلی فیلمهای جیمیزباندی پشت به انفجار ما و روبهدوربین «اونا» ژست گرفتند و رفتند.
ما که شامبوسگامبولِ بابا نبودیم؛ خیلی فرصت نداشتیم که دیده و گُزیده دکور خود را بچینیم؛ کرایهخانه گران بود و نان گران بود (و هست) تنها هنری که داشتیم درسخواندن بود.»
🔸🔸🔸
از یادداشت «کجاست کنندهای؟»
به قلم #علی_آینهور
#سهنقطه_۴۸
#دانشجو
@SeNoghteMag
«بالاخره همه دانشجو شدیم؛ بعضی برای اینکه تنها هنری که داشتیم درسخواندن بود بعضی به وعده عموعمه که فلانجا خرش یورتمه میرود و اگر فلان مدرک را بگیری، صندلیات آماده است؛ بعضی محض کسب رضایت زوری والدین و تبعید از خانه پدری یا ولایت مادری؛ و خلاصه هرکس به بهانهای به این قمارخانه عمر پا گذاشت الا «دانش» که به درد سگ نمیخورد و بگذریم از اینکه چقدر پشت کنکور ماندند و با دهبیسسیچل و تفألزدن به دفتر انتخاب رشته به رشتههای هشلهفت که نامشان را گوگل هم گردن نمیگرفت سرازیر شدند. چقدر کاکلبهسر و نازدختر و پسرحاجی که به مدد مشقخانههای گران و غیرانتفاعی و خصوصی و سمپادی و فرزانگانی و دبیر و دفترِ ازمابهترانی و کلاسهای آنچنانی بارشان را به مقصد خارجه بستند و مثل نقش اصلی فیلمهای جیمیزباندی پشت به انفجار ما و روبهدوربین «اونا» ژست گرفتند و رفتند.
ما که شامبوسگامبولِ بابا نبودیم؛ خیلی فرصت نداشتیم که دیده و گُزیده دکور خود را بچینیم؛ کرایهخانه گران بود و نان گران بود (و هست) تنها هنری که داشتیم درسخواندن بود.»
🔸🔸🔸
از یادداشت «کجاست کنندهای؟»
به قلم #علی_آینهور
#سهنقطه_۴۸
#دانشجو
@SeNoghteMag
شماره ۴۹ ماهنامه سهنقطه با عنوان «خانواده» منتشر شد.
سهنقطه در شماره ۴۹ خود، «خانواده» را از مناظر مختلف بررسی نموده و علاوهبر شناسایی و معرفی مبدأ و منشأ خانواده، انواعواقسام و ابعاد و تعداد آن را هم به رخ جهانیان میکشد. سهنقطه ۴۹، هم از مزایای کانون گرم خانواده میگوید هم چیزهای دیگری را عنوان میکند که مدیونید اگر فکر کنید با اینحرفها چیزی از ارزشهای خانواده کم میشود.
در این شماره، نویسندگان اشاره داشتهاند که خانواده چیست و با ما چه میکند؟ سیدجمالالدین اسدآبادی و شیخفضلالله چگونه رابطههای خانوادگی ما را خدشهدار میکنند؟ آیا آنها که در کنار خانواده زندگی میکنند آرامش بیشتری دارند؟ آیا بیخانواده یک فحش است؟ حمامرفتن جغدها چه اثری بر خواب خوب میگذارد؟ نوه دخترخاله مادر چه تأثیری در کیفیت زندگی انسان دارد؟ چرا زندگی در خانوادههای پرجمعیت خیلی کیف میدهد؟ بهرهمنـدی از نعمـت خواهـر و بـرادر چطـور هزینههـای زندگـی انسـان را کاهـش میدهـد؟ دموکراسی در خانواده ایرانی با چه کیفیتی جریان دارد؟ چرا فرزندان به خورشت کرفس پشت میکنند؟ و «همونجا» کجاست؟
با مطالعه این شماره، قدر خانواده خودتان را میدانید، کمتر غر میزنید و دیگر هی نمیگویید من میخوام مستقل شم من میخوام مستقل شم.
همراهان این شماره:
علی آینهور، ابراهیم افشار، سیدمحسن امامیان، امیرحسین انصاری، حامد جلالی، مریم حسننژاد، فاطمه خسروانی، رضا دباغی، زهرا درمان، نفیسه رحمانی، طوبا رضازاده، محمدرضا زروندی، مصطفی سلیمانی، مهدی شریفی، محسن فراهانی، سیداکبر موسوی، سیدمصطفی موسوی، مریم نظامدوست و...
همچنین میتوانید این شماره را با تخفیف فوقالعاده خانوادگی از سایت سهنقطه تهیه بفرمایید:
http://B2n.ir/d15787
@SeNoghteMag
سهنقطه در شماره ۴۹ خود، «خانواده» را از مناظر مختلف بررسی نموده و علاوهبر شناسایی و معرفی مبدأ و منشأ خانواده، انواعواقسام و ابعاد و تعداد آن را هم به رخ جهانیان میکشد. سهنقطه ۴۹، هم از مزایای کانون گرم خانواده میگوید هم چیزهای دیگری را عنوان میکند که مدیونید اگر فکر کنید با اینحرفها چیزی از ارزشهای خانواده کم میشود.
در این شماره، نویسندگان اشاره داشتهاند که خانواده چیست و با ما چه میکند؟ سیدجمالالدین اسدآبادی و شیخفضلالله چگونه رابطههای خانوادگی ما را خدشهدار میکنند؟ آیا آنها که در کنار خانواده زندگی میکنند آرامش بیشتری دارند؟ آیا بیخانواده یک فحش است؟ حمامرفتن جغدها چه اثری بر خواب خوب میگذارد؟ نوه دخترخاله مادر چه تأثیری در کیفیت زندگی انسان دارد؟ چرا زندگی در خانوادههای پرجمعیت خیلی کیف میدهد؟ بهرهمنـدی از نعمـت خواهـر و بـرادر چطـور هزینههـای زندگـی انسـان را کاهـش میدهـد؟ دموکراسی در خانواده ایرانی با چه کیفیتی جریان دارد؟ چرا فرزندان به خورشت کرفس پشت میکنند؟ و «همونجا» کجاست؟
با مطالعه این شماره، قدر خانواده خودتان را میدانید، کمتر غر میزنید و دیگر هی نمیگویید من میخوام مستقل شم من میخوام مستقل شم.
همراهان این شماره:
علی آینهور، ابراهیم افشار، سیدمحسن امامیان، امیرحسین انصاری، حامد جلالی، مریم حسننژاد، فاطمه خسروانی، رضا دباغی، زهرا درمان، نفیسه رحمانی، طوبا رضازاده، محمدرضا زروندی، مصطفی سلیمانی، مهدی شریفی، محسن فراهانی، سیداکبر موسوی، سیدمصطفی موسوی، مریم نظامدوست و...
همچنین میتوانید این شماره را با تخفیف فوقالعاده خانوادگی از سایت سهنقطه تهیه بفرمایید:
http://B2n.ir/d15787
@SeNoghteMag
🔔 راههای رسیدن به خانواده
🔸خانواده روی طاقچه:
https://taaghche.com/book/200391
🔸 خانواده در فیدیبو:
https://fidibo.com/book/169564-ماهنامه-سه-نقطه-شماره-49
🔸 خانواده در جار:
https://www.jaaar.com/kiosk/issues/info/senoghte/2024-02-04
🔸 خانواده در کتابراه:
https://www.ketabrah.ir/go/b83191
🔸🔸🔸خانواده در سهنقطه:
http://B2n.ir/d15787
@SeNoghteMag
🔸خانواده روی طاقچه:
https://taaghche.com/book/200391
🔸 خانواده در فیدیبو:
https://fidibo.com/book/169564-ماهنامه-سه-نقطه-شماره-49
🔸 خانواده در جار:
https://www.jaaar.com/kiosk/issues/info/senoghte/2024-02-04
🔸 خانواده در کتابراه:
https://www.ketabrah.ir/go/b83191
🔸🔸🔸خانواده در سهنقطه:
http://B2n.ir/d15787
@SeNoghteMag
طاقچه
دانلود ماهنامه سه نقطه ـ شماره ۴۹ ـ بهمن ماه ۱۴۰۲ | طاقچه
نسخه الکترونیکی ماهنامه سه نقطه ـ شماره ۴۹ ـ بهمن ماه ۱۴۰۲ با فرمت pdf را از طاقچه دریافت و دانلود کنید.
🔔🔔🔔
🔸شماره ۵۰ ماهنامه سهنقطه با عنوان «مشهد» منتشر شد.
🔸سهنقطه در شماره ۵۰ خود، باز هم به سراغ شهری دیگر رفته و ظرفیتها و ظرایف نهفته آن را بازگو میکند؛ آنهم از زبان خود شهروندانش که دستی به قلم و دستی دیگر به سطل شله دارند.
🔸نویسندگان شهیر مشهدی در این شماره از مجله سهنقطه، به این موضوع پرداختهاند که مشهد کجاست، مشهدی کیست و چه ویژگیهای منحصربهفردی دارد؛ زندگی، خوانندگی و رانندگی در مشهد چگونه است؛ چرا برای داشتن داماد مشهدی تلاش کنیم؛ کیفیت صحیح زیارت، خرید، خوردن، تفریح و تعارف در مشهد چیست؛ آیا لهجه مشهدی قابل تقلید است؛ شله چه بود، چیست و با مشهدیها چه میکند و چه کارهایی در مشهد نباید کرد و اگر کردید از آنجا به بعدش به خودتان مربوط است.
🔸با مطالعه این شماره، نهتنها مشهد و مشهدی را میشناسید، بلکه اگر مشهدی نیستید آرزو میکنید مشهدی باشید و دلتان میخواهد لااقل هرطور شده با مشهدیها فامیل شوید و اگر مشهدی هستید، دیگر خدا را بنده نخواهید بود.
🔸همراهان این شماره:
حسن احمدیفرد، امید بهشتی، سعید ترشیزی، هادی خورشاهیان، جواد رستمزاده، سیدجواد رسولی، قاسم رفیعا، پرویز روحبخش، رضا سلیماننوری، شیرین سیدی، شیما سیدی، آرش شفاعی، مصطفی صاحبی، میرحسین ظریف، هادی عامل، قاسم فتحی، علیرضا کاردار، سیدعبدالجواد موسوی، سلمان نظافت یزدی
🔸همچنین میتوانید این شماره را با تخفیفی مشدی از سایت سهنقطه تهیه بفرمایید:
B2n.ir/x86668
@SeNoghteMag
🔸شماره ۵۰ ماهنامه سهنقطه با عنوان «مشهد» منتشر شد.
🔸سهنقطه در شماره ۵۰ خود، باز هم به سراغ شهری دیگر رفته و ظرفیتها و ظرایف نهفته آن را بازگو میکند؛ آنهم از زبان خود شهروندانش که دستی به قلم و دستی دیگر به سطل شله دارند.
🔸نویسندگان شهیر مشهدی در این شماره از مجله سهنقطه، به این موضوع پرداختهاند که مشهد کجاست، مشهدی کیست و چه ویژگیهای منحصربهفردی دارد؛ زندگی، خوانندگی و رانندگی در مشهد چگونه است؛ چرا برای داشتن داماد مشهدی تلاش کنیم؛ کیفیت صحیح زیارت، خرید، خوردن، تفریح و تعارف در مشهد چیست؛ آیا لهجه مشهدی قابل تقلید است؛ شله چه بود، چیست و با مشهدیها چه میکند و چه کارهایی در مشهد نباید کرد و اگر کردید از آنجا به بعدش به خودتان مربوط است.
🔸با مطالعه این شماره، نهتنها مشهد و مشهدی را میشناسید، بلکه اگر مشهدی نیستید آرزو میکنید مشهدی باشید و دلتان میخواهد لااقل هرطور شده با مشهدیها فامیل شوید و اگر مشهدی هستید، دیگر خدا را بنده نخواهید بود.
🔸همراهان این شماره:
حسن احمدیفرد، امید بهشتی، سعید ترشیزی، هادی خورشاهیان، جواد رستمزاده، سیدجواد رسولی، قاسم رفیعا، پرویز روحبخش، رضا سلیماننوری، شیرین سیدی، شیما سیدی، آرش شفاعی، مصطفی صاحبی، میرحسین ظریف، هادی عامل، قاسم فتحی، علیرضا کاردار، سیدعبدالجواد موسوی، سلمان نظافت یزدی
🔸همچنین میتوانید این شماره را با تخفیفی مشدی از سایت سهنقطه تهیه بفرمایید:
B2n.ir/x86668
@SeNoghteMag
🔔 راههای رسیدن به مشهد
🔸مشهد در سایت سهنقطه:
http://B2n.ir/x86668
🔸مشهد در طاقچه:
https://taaghche.com/book/201371
🔸مشهد در فیدیبو:
https://fidibo.com/book/169880-ماهنامه-سه-نقطه-شماره-50
🔸مشهد در کتابراه:
https://www.ketabrah.ir/go/b83409
🔸مشهد در کیوسک جار:
https://www.jaaar.com/kiosk/issues/info/senoghte/2024-02-20
🔸مشهد در سایت سهنقطه:
http://B2n.ir/x86668
🔸مشهد در طاقچه:
https://taaghche.com/book/201371
🔸مشهد در فیدیبو:
https://fidibo.com/book/169880-ماهنامه-سه-نقطه-شماره-50
🔸مشهد در کتابراه:
https://www.ketabrah.ir/go/b83409
🔸مشهد در کیوسک جار:
https://www.jaaar.com/kiosk/issues/info/senoghte/2024-02-20
طاقچه
دانلود ماهنامه سه نقطه ـ شماره ۵۰ ـ زمستان ۱۴۰۲ | طاقچه
نسخه الکترونیکی ماهنامه سه نقطه ـ شماره ۵۰ ـ زمستان ۱۴۰۲ با فرمت pdf را از طاقچه دریافت و دانلود کنید.
🔸سهنقطه به آخر خط رسید. به عبارت دیگر، آخرین شماره ماهنامه سهنقطه منتشر شد. پنجاهویکمین شماره ماهنامه سهنقطه، با موضوع «پایان» و با تأکید بر اینکه «این شماره آخر ماهنامه سهنقطه است» راهی مراکز فروش مجله، روزنامه و سیگار شد.
🔸سهنقطه در آخرین شماره خود به موضوع خطیر «پایان» پرداخته و از این گفته که اساساً پایان چیست، کجاست و کِی است. سپس این مسئله را بررسی کرده که سهنقطه چه بود و چه کرد و در آخر، از پایانِ سهنقطه بهاضافه مقادیری اشک و آه سخن رانده است.
🔸نویسندگان سرشناس شماره آخر سهنقطه، طی یادداشتهایی سرشار از داغ و دریغ و فلان، به این پرسشها پاسخ دادهاند که: پایان، چگونه مکانی و چه موقعیت زمانیای است؟ آیا پایان اساساً وجود خارجی دارد؟ فلسفه ته و ته فلسفه چیست؟ چطور مرگ، پایان مجله نیست؟ آیا اجساد از قانون پایستگی تبعیت میکنند؟ آیا خداحافظی جسارت میخواهد؟ سهنقطه چطور ردیف شد و چگونه دنیا را تکان داد؟ تحریریههایی که تعطیل میشوند به کجا میروند؟ و رابطه پایانِ سهنقطه با شکست عشقی چیست؟
🔸همراهان شماره آخر سهنقطه ـ که برعکس همیشه که به ترتیب الفبا ردیف میشدند، اینبار به ترتیب سن و سال ردیف شدهاند ـ عبارتند از:
علیاکبر قاضیزاده، محمد صالحعلا، امرالله احمدجو، عبدالله شهبازی، ابراهیم افشار، یوسفعلی میرشکاک، اسماعیل امینی، محمدکاظم کاظمی، سیداکبر میرجعفری، کورش علیانی، هادی مقدمدوست، رضا امیرخانی، محمود فرجامی، محمد صمدی، سیدمحسن امامیان، سیداکبر موسوی، جلال سمیعی، رضا سعیدی ورنوسفادرانی، مریم حسننژاد، مرتضی درخشان، سیدمحمد صاحبی، مریم نظامدوست، زهرا ابراهیمپور، رضا نساجی، احسان حسینینسب، فاطمه فهیمی، مهدی شریفی، نفیسه رحمانی، سیدامیر ساداتموسوی، محسن فراهانی، یاسین کیانی، علی علیزاده، فاطمه خسروانی، محمدرضا زروندی و علی آینهور.
🔸حتی اگر از آن دسته اشخاصی هستید که شمارههای قبلی (از منفی یک تا پنجاهویک) سهنقطه را از دست دادهاید، از آن دسته اشخاصی نباشید که شماره آخر سهنقطه را هم از دست میدهند.
#سهنقطه_۵۱
#ماهنامه #سه_نقطه
#پایان
@SeNoghteMag
🔸سهنقطه در آخرین شماره خود به موضوع خطیر «پایان» پرداخته و از این گفته که اساساً پایان چیست، کجاست و کِی است. سپس این مسئله را بررسی کرده که سهنقطه چه بود و چه کرد و در آخر، از پایانِ سهنقطه بهاضافه مقادیری اشک و آه سخن رانده است.
🔸نویسندگان سرشناس شماره آخر سهنقطه، طی یادداشتهایی سرشار از داغ و دریغ و فلان، به این پرسشها پاسخ دادهاند که: پایان، چگونه مکانی و چه موقعیت زمانیای است؟ آیا پایان اساساً وجود خارجی دارد؟ فلسفه ته و ته فلسفه چیست؟ چطور مرگ، پایان مجله نیست؟ آیا اجساد از قانون پایستگی تبعیت میکنند؟ آیا خداحافظی جسارت میخواهد؟ سهنقطه چطور ردیف شد و چگونه دنیا را تکان داد؟ تحریریههایی که تعطیل میشوند به کجا میروند؟ و رابطه پایانِ سهنقطه با شکست عشقی چیست؟
🔸همراهان شماره آخر سهنقطه ـ که برعکس همیشه که به ترتیب الفبا ردیف میشدند، اینبار به ترتیب سن و سال ردیف شدهاند ـ عبارتند از:
علیاکبر قاضیزاده، محمد صالحعلا، امرالله احمدجو، عبدالله شهبازی، ابراهیم افشار، یوسفعلی میرشکاک، اسماعیل امینی، محمدکاظم کاظمی، سیداکبر میرجعفری، کورش علیانی، هادی مقدمدوست، رضا امیرخانی، محمود فرجامی، محمد صمدی، سیدمحسن امامیان، سیداکبر موسوی، جلال سمیعی، رضا سعیدی ورنوسفادرانی، مریم حسننژاد، مرتضی درخشان، سیدمحمد صاحبی، مریم نظامدوست، زهرا ابراهیمپور، رضا نساجی، احسان حسینینسب، فاطمه فهیمی، مهدی شریفی، نفیسه رحمانی، سیدامیر ساداتموسوی، محسن فراهانی، یاسین کیانی، علی علیزاده، فاطمه خسروانی، محمدرضا زروندی و علی آینهور.
🔸حتی اگر از آن دسته اشخاصی هستید که شمارههای قبلی (از منفی یک تا پنجاهویک) سهنقطه را از دست دادهاید، از آن دسته اشخاصی نباشید که شماره آخر سهنقطه را هم از دست میدهند.
#سهنقطه_۵۱
#ماهنامه #سه_نقطه
#پایان
@SeNoghteMag
🔸🔸🔸
«گاهی ماجرا کوتاه است. واضح است. صریح است. کشدادن ندارد. گاهی چرخ از حرکت باز میایستد، و هزار زور میزنی که دوباره بچرخد و نمیچرخد. گاهی نه؛ قبل از اینکه بایستد، خودت چرخ را میایستانی. گاهی سری را که درد نمیکند با دقت باید دستمال بست تا بعدها درد نگیرد، تا سر دیگران درد نگیرد، تا علاج کرده باشی پیش از آنکه وقوع یافته باشد. این «ایستادن علیرغم حرکت»، این «دستمالبستن سر بیدرد»، گاه حماقت است، گاه شجاعت. اینبار به چشم من شجاعت است. اینکه کار را متوقف کنی؛ چون هرچند میگردد، اما دیگر اطمینان به لزوم و فایده گشتنش کم شده است.
و گاه باید دکمهای را فشار داد، خاموش کرد، تعطیل کرد، و بعد زندگی کرد.
«سهنقطه» لابد یعنی «ادامه دارد» و شاید هم یعنی «گفتنی نیست» و شاید هم یعنی «کسی چیزی را درز گرفته». زندگی ادامه دارد و گاه ادامه زنده و بانشاطش هست، اما گفتنی نیست و البته که هرکس هرچیز را درز بگیرد، تا تلاش هست زندگی هم هست و اصلاً: چون تلاش پس زندگی، و چون زندگی پس تلاش؛ و همین و تمام و تمام و تمام.»
🔻🔻🔻
از نوشته #کورش_علیانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه
#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان
👁🗨
@SeNoghteMag
«گاهی ماجرا کوتاه است. واضح است. صریح است. کشدادن ندارد. گاهی چرخ از حرکت باز میایستد، و هزار زور میزنی که دوباره بچرخد و نمیچرخد. گاهی نه؛ قبل از اینکه بایستد، خودت چرخ را میایستانی. گاهی سری را که درد نمیکند با دقت باید دستمال بست تا بعدها درد نگیرد، تا سر دیگران درد نگیرد، تا علاج کرده باشی پیش از آنکه وقوع یافته باشد. این «ایستادن علیرغم حرکت»، این «دستمالبستن سر بیدرد»، گاه حماقت است، گاه شجاعت. اینبار به چشم من شجاعت است. اینکه کار را متوقف کنی؛ چون هرچند میگردد، اما دیگر اطمینان به لزوم و فایده گشتنش کم شده است.
و گاه باید دکمهای را فشار داد، خاموش کرد، تعطیل کرد، و بعد زندگی کرد.
«سهنقطه» لابد یعنی «ادامه دارد» و شاید هم یعنی «گفتنی نیست» و شاید هم یعنی «کسی چیزی را درز گرفته». زندگی ادامه دارد و گاه ادامه زنده و بانشاطش هست، اما گفتنی نیست و البته که هرکس هرچیز را درز بگیرد، تا تلاش هست زندگی هم هست و اصلاً: چون تلاش پس زندگی، و چون زندگی پس تلاش؛ و همین و تمام و تمام و تمام.»
🔻🔻🔻
از نوشته #کورش_علیانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه
#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان
👁🗨
@SeNoghteMag
🔸🔸🔸
«سهنقطه طنز زنانه را رونق بخشيد. منظورم از طنز زنانه طنزی است كه نويسندگان آن زن هستند. برای اثبات مدعايم كافی است مجلات موفق يا ناموفق طنز در گذشته را ورق بزنيد. چند طنزپرداز زن در جمع نويسندگان آنها میبينيد؟ البته در همين مجلات تا بخواهيد فكاهههايی میبينيد كه درباره زنان نوشته شدهاند كه اتفاقاً غالباً جز به تمسخر و تحقير زن نمیپردازند. سهنقطه چند نويسنده زن را كه اتفاقاً طنزنويسهای خوبی هستند، به جامعه ادبی معرفی كرده است. شک ندارم اگر روزگاری قرار باشد «طنز زنانه» در كشور ما بررسی شود، حتماً سهنقطه منبع بسيار خوبی در اين زمينه خواهد بود. اغراق نيست اگر بگويم پيش از اين چنين نويسندگانی و به تبع آن چنين متنهای نداشتهایم.
ديگر اينكه سهنقطه نويسندگان نامداری را به طنز نزديک كرد و از آنها خواست طنز بنويسند كه شايد در عمرشان هيچ التفاتی به اين مقوله نداشتند. ترديد ندارم اين نويسندگان ـ با هر تخصصی ـ بعد از آشنايی با طنز جور ديگری به موضوعات تخصصی خودشان هم نگاه میكنند.»
🔻🔻🔻
از نوشته #سید_اکبر_میرجعفری در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه
#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان
👁🗨
@SeNoghteMag
«سهنقطه طنز زنانه را رونق بخشيد. منظورم از طنز زنانه طنزی است كه نويسندگان آن زن هستند. برای اثبات مدعايم كافی است مجلات موفق يا ناموفق طنز در گذشته را ورق بزنيد. چند طنزپرداز زن در جمع نويسندگان آنها میبينيد؟ البته در همين مجلات تا بخواهيد فكاهههايی میبينيد كه درباره زنان نوشته شدهاند كه اتفاقاً غالباً جز به تمسخر و تحقير زن نمیپردازند. سهنقطه چند نويسنده زن را كه اتفاقاً طنزنويسهای خوبی هستند، به جامعه ادبی معرفی كرده است. شک ندارم اگر روزگاری قرار باشد «طنز زنانه» در كشور ما بررسی شود، حتماً سهنقطه منبع بسيار خوبی در اين زمينه خواهد بود. اغراق نيست اگر بگويم پيش از اين چنين نويسندگانی و به تبع آن چنين متنهای نداشتهایم.
ديگر اينكه سهنقطه نويسندگان نامداری را به طنز نزديک كرد و از آنها خواست طنز بنويسند كه شايد در عمرشان هيچ التفاتی به اين مقوله نداشتند. ترديد ندارم اين نويسندگان ـ با هر تخصصی ـ بعد از آشنايی با طنز جور ديگری به موضوعات تخصصی خودشان هم نگاه میكنند.»
🔻🔻🔻
از نوشته #سید_اکبر_میرجعفری در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه
#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان
👁🗨
@SeNoghteMag
🔸🔸🔸
«مکتوب طنز (+ جد) فارسی بودن چیزی است که سهنقطه را در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار خواهد کرد. ادعا و سوادی در تاریخ ادبیات ندارم، اما حدس مبتنی بر شواهدی دارم در این باره که مرز بین فکاهه و مقاله، هزلیات و غزلیات، کاریکاتور و نقاشی، کمدی و درام در تاریخ هنر و ادبیات فارسی (مخصوصاً در تاریخ نثر و مطبوعات) معمولاً مرز روشن و واضحی بوده؛ مگر در آثار نوابغی مثل حافظ و مولانا.
حرفهای جدی، درسهای زندگی، حکمتهای پربار، ماجراهای پر سوز و گداز عشقی، و مکاشفات عارفانه غالباً به شوخی و طنازی و دست انداختن و جدی نگرفتن دنیا راه نمیداده. و از آنطرف فکاهه و طنزنویسی امروزی که در مطبوعات مدرن متولد شد، به خودش جرأت نمیداد از سطح گوشه و کنایههای روزآمد سیاسی و اجتماعی به عمق حرفهای جدیتر فرهنگی برود.
سهنقطه شاید اولین مطبوع طنزی بود که به قول مدیرش، طنز را جدی گرفت و از زیر وام خنده درش آورد. خوانندههای سهنقطه برای قهقهه زدن یا عقدهگشایی با دولتمردان نمیخریدندش. سهنقطه یک محصول فرهنگی تمامعیار بود. یک کتابـمجله جدیِ شوخ که هنوز میشود شماره چهار سال پیشش را خواند و بوی کهنگی نشنید.»
🔻🔻🔻
از نوشته #یاسین_کیانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه
#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان
👁🗨
@SeNoghteMag
«مکتوب طنز (+ جد) فارسی بودن چیزی است که سهنقطه را در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار خواهد کرد. ادعا و سوادی در تاریخ ادبیات ندارم، اما حدس مبتنی بر شواهدی دارم در این باره که مرز بین فکاهه و مقاله، هزلیات و غزلیات، کاریکاتور و نقاشی، کمدی و درام در تاریخ هنر و ادبیات فارسی (مخصوصاً در تاریخ نثر و مطبوعات) معمولاً مرز روشن و واضحی بوده؛ مگر در آثار نوابغی مثل حافظ و مولانا.
حرفهای جدی، درسهای زندگی، حکمتهای پربار، ماجراهای پر سوز و گداز عشقی، و مکاشفات عارفانه غالباً به شوخی و طنازی و دست انداختن و جدی نگرفتن دنیا راه نمیداده. و از آنطرف فکاهه و طنزنویسی امروزی که در مطبوعات مدرن متولد شد، به خودش جرأت نمیداد از سطح گوشه و کنایههای روزآمد سیاسی و اجتماعی به عمق حرفهای جدیتر فرهنگی برود.
سهنقطه شاید اولین مطبوع طنزی بود که به قول مدیرش، طنز را جدی گرفت و از زیر وام خنده درش آورد. خوانندههای سهنقطه برای قهقهه زدن یا عقدهگشایی با دولتمردان نمیخریدندش. سهنقطه یک محصول فرهنگی تمامعیار بود. یک کتابـمجله جدیِ شوخ که هنوز میشود شماره چهار سال پیشش را خواند و بوی کهنگی نشنید.»
🔻🔻🔻
از نوشته #یاسین_کیانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه
#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان
👁🗨
@SeNoghteMag
🔸🔸🔸
«برعکس تمام نشریات و صاحبان آنها، سهنقطه اصلاً آدم متکبر و ادایی و عنتر نداشت. از اینها که فکر میکنند قطب فرهنگ و اندیشه هستند و جوراب رنگی میپوشند و چوب سیگارشان از این بلنداست. از اینها که در توئیتر یک جورند و در روبیکا و بله جور دیگر. از اینها که جمعهها میروند گالریگردی و شنبه ها آن کار دیگر میکنند. از این معتقدان به روابط باز و منتقدان آزادی زنان. از این سهمیهبگیران و علاقهمندان به عرفان خلاق. همینها که در برنامههای شبکه چهار از عشق میگویند و در پیجهای پرمخاطب از تشابه فوتبال و فلسفه. خدا را شکر سهنقطه از این آدمها نداشت. دفتر بدسلیقه با رنگ دیوارهای چرکمردهاش و اندک خلاقیتش در چیدمان شبیه خودش بود. هر وقت میرفتی ناهار فراهم و نوشابه سیاهش حاضر و چایش همیشه تازه بود. هیچوقت کسی با ژست نیچه یا هایدگر به تو نمیگفت که در حال انجام کار بزرگی است. خلاصه اینکه شبیه این مجلات که چندتا سلبریتی بینمک همیشه آنجا هستند نبود. از این نشریات گرانقیمت و بیارزش با کاغذ مرغوب نبود که وسط هر صفحهاش یک هایکو چپانده باشند. متن هرچند بد، هرچند بیمزه، ولی زیاد داشت. وقتی وانتی مجلات را دم در خالی میکرد، از نویسنده تا سردبیر و مدیرمسئول، دم در حاضر بودند و هیچکس مثل این حمالهای پر ادای طماع و عاشقِ عنتربازی پشت پنجره با قهوه منتظر رسیدن مجله تا اتاقش نمیماند. اگر قهوه ای بود برای بالا رفتن کافئین و کار بیشتر بود و اگر عکسی بود صرفاً جهت اطلاعرسانی و خنده. هیچچیز در سهنقطه جدی نبود مخصوصاً مدیرمسئول. شیرینیپز پایین دفتر خودش را بیشتر جدی میگرفت تا نخبگان سهنقطه. نیم کیلو رولت را این مرد چنان با ادا میگذاشت داخل جعبه که انگار دارد جنگ و صلح مینویسد. خدا را شکر با تعطیلی سهنقطه از کنارش هم رد نخواهم شد.»
🔻🔻🔻
از نوشته #رضا_سعیدی_ورنوسفادرانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه
#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان
👁🗨
@SeNoghteMag
«برعکس تمام نشریات و صاحبان آنها، سهنقطه اصلاً آدم متکبر و ادایی و عنتر نداشت. از اینها که فکر میکنند قطب فرهنگ و اندیشه هستند و جوراب رنگی میپوشند و چوب سیگارشان از این بلنداست. از اینها که در توئیتر یک جورند و در روبیکا و بله جور دیگر. از اینها که جمعهها میروند گالریگردی و شنبه ها آن کار دیگر میکنند. از این معتقدان به روابط باز و منتقدان آزادی زنان. از این سهمیهبگیران و علاقهمندان به عرفان خلاق. همینها که در برنامههای شبکه چهار از عشق میگویند و در پیجهای پرمخاطب از تشابه فوتبال و فلسفه. خدا را شکر سهنقطه از این آدمها نداشت. دفتر بدسلیقه با رنگ دیوارهای چرکمردهاش و اندک خلاقیتش در چیدمان شبیه خودش بود. هر وقت میرفتی ناهار فراهم و نوشابه سیاهش حاضر و چایش همیشه تازه بود. هیچوقت کسی با ژست نیچه یا هایدگر به تو نمیگفت که در حال انجام کار بزرگی است. خلاصه اینکه شبیه این مجلات که چندتا سلبریتی بینمک همیشه آنجا هستند نبود. از این نشریات گرانقیمت و بیارزش با کاغذ مرغوب نبود که وسط هر صفحهاش یک هایکو چپانده باشند. متن هرچند بد، هرچند بیمزه، ولی زیاد داشت. وقتی وانتی مجلات را دم در خالی میکرد، از نویسنده تا سردبیر و مدیرمسئول، دم در حاضر بودند و هیچکس مثل این حمالهای پر ادای طماع و عاشقِ عنتربازی پشت پنجره با قهوه منتظر رسیدن مجله تا اتاقش نمیماند. اگر قهوه ای بود برای بالا رفتن کافئین و کار بیشتر بود و اگر عکسی بود صرفاً جهت اطلاعرسانی و خنده. هیچچیز در سهنقطه جدی نبود مخصوصاً مدیرمسئول. شیرینیپز پایین دفتر خودش را بیشتر جدی میگرفت تا نخبگان سهنقطه. نیم کیلو رولت را این مرد چنان با ادا میگذاشت داخل جعبه که انگار دارد جنگ و صلح مینویسد. خدا را شکر با تعطیلی سهنقطه از کنارش هم رد نخواهم شد.»
🔻🔻🔻
از نوشته #رضا_سعیدی_ورنوسفادرانی در آخرین شماره ماهنامه #سه_نقطه
#سه_نقطه_۵۱
#آخرین_سه_نقطه
#شماره_آخر
#پایان
👁🗨
@SeNoghteMag