Telegram Web Link
قمرى هاى بى خيال هم فهميده اند،
فروردين است
اما آشيانه ها را باد خواهد برد
خيالى نيست!

بنفشه هاى كوهى هم فهميده اند،
فروردين است
اما آفتاب تنبل دامنه را باد خواهد برد
خيالى نيست!

سنگ ريزه هاى كناره ى رود هم فهميده اند،
فروردين است
اما سايه روشنان سحرى را باد خواهد برد
خيالى نيست!

همه اين ها درست
اما بهار سفر كرده ى ما كِى برمى گردد؟
واقعاً خيالى نيست؟

سيدعلى صالحى
چیدن محبوبه‌های شب
انتشارات ابتکار نو/ ۱۳۸۰

https://T.me/SeyyedAliSalehi
شعر تازه‌ای از سیدعلی صالحی

علی‌مراد را دیده بودم
در گذر از مَرغاب ۱۳۵۰

سواری که از میدان برنمی‌گردد
حتماً از دریا گذشته است:
غبارِ مَرمَرِ آب
به توفِ باد
گردنه‌گیرِ گورستان است:
پس... کشته‌ها را بشمار،
به علی‌مراد که رسیدی،
قاصد روانه کن!

(دا، هی دا... هی نگو
پَلامِه سِت بِوُرُم!)

هَیارِ هم می‌آیند پیا یَلِ پیل تن!
ترانه بخوانید به دشتِ شیمبار،
تَک و تی‌نا،
تَک و تی‌نا،
از سلسله جبالِ مالمیر
رو به قلعه شوشیانا می‌آید خان،
قطارِ چپ و راست
حمایل بِرنو... به وقتِ قسم.

کشتگان را گشتیم خان،
علی‌مراد نبود،
فقط فلاخنِ خونین‌اش خان!
قشونِ دشمن وُ
دستِ بریده آسیدال!

شبیخونِ پلنگِ نر
به تنگه اژدها،
و آن‌ها که آب را برتشنگانِ ما بستند.

هی بی‌حیا
جامه زردِ پوتین پوش!

گفتند خان!
قَسَم نامه مُهر کرده‌اند.

بگو بختیاری به گولِ شما
از کوه به زیر نمی‌شود!

قُله به قله
هزار قله مزارگاهِ مردانِ ماست.
به ژنرال بگو
فقط قَسم به قرآن
قِسمت من است!


*علی‌مرادِ علاس‌وند= شورشیِ ایل بختیاری در نیمه نخست دهه پنجاه خورشیدی که سرانجام:
فقط جنازه‌اش تسلیم شد: علی‌مراد امامی از طایفه علاسوند. در نوجوانی او را دیده بودم.

https://T.me/SeyyedAliSalehi
شعر تازه‌ای از سیدعلی صالحی

خویش

هی همتبارِ تنها ماندهٔ من
زودا
هفت دریا
به دیدنت می‌آیند.

ما
تو را
در تاریکی
تنها نخواهیم گذاشت عموزاده!

هی عموزادهٔ عصیان‌ها!
زودا
زنده به خیمهٔ انار و آینه
بازخواهی گشت.

فعلاً ترانهٔ بعدیِ هفت دریا را
پنهان و در پرده
مرور کن!

قرارِ ما
زمزمهٔ بی‌پایانِ زندگی‌ست،
حتی بر مزارِ ممنوعهٔ مردگان.

https://T.me/SeyyedAliSalehi
#خبر

گزینه اشعار سیدعلی صالحی توسط انتشارات مروارید به چاپ نهم رسید.
گفتنی است این گزینه اشعار در دو اندازه جیبی و گالینگور به چاپ رسیده است.
ما بايد روی تمامِ ديوارها
کلماتی روشن‌تر از نشانیِ‌ نور بنويسيم.
مادرانِ ما می‌گفتند
نمی‌شود از نور
سمتِ خاموشیِ خواب رفت و نترسيد.
اما از تاريکی که به درآيی
تمام درياها از دور پيداست.

برای همين برخاستن است
که گاهی بايد زمين بخوريم!

بله
اين يک شعر کاملا سياسی است
شما حق نداريد کلمه‌ی پوزخند و قيچی را به ياد آوريد!

شوخی می‌کنم آقا
کوچه پر از گلدان‌های شکسته است
به زودی ماشينِ رفتگرانِ شهرداری سَر خواهد رسيد
همه چيز درست خواهد شد.
آرامشِ نهايیِ نی‌زار
خبر از تاريکیِ بادهای بی‌دليل نمی‌دهد.

نگرانِ ردِپای کلماتِ ما
بر اين کوچه‌ی بی‌نام و بی‌انتها نباش
اين‌ها همه حرف است
که هی حرف توی حرف می‌آيد!

سیدعلی صالحی
چیدن محبوبه‌های شب
انتشارات ابتکار نو/ ۱۳۸۰
https://T.me/SeyyedAliSalehi
لولی‌وش واژه‌ها / و شاعران معاصر ایران
سیدعلی صالحی / فیض شریفی
در سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

۱۹ الی ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
#خبر

دیدار و ملاقات سیدعلی صالحی با علاقمندان شعر
شنبه مورخ ۲۲ اردیبهشت
ساعت ۴ بعدازظهر
انتشارات نگاه
دعوت از سیدعلی صالحی از سوی انتشارات نگاه در نمایشگاه بین‌المللی کتاب
سیدعلی صالحی در غرفه انتشارات نگاه
نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
#خبر

دیدار سیدعلی صالحی
در انتشارات چشمه
زمان: چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۸
غرفه نشر چشمه، راهرو ۲۶

https://T.me/SeyyedAliSalehi
شعر تازه‌ای از سیدعلی صالحی

ترانهٔ سردیاری

تو با همین یک چشم
زیباترین زادهٔ سرزمینِ منی.
تو با همین یک چشم
خواهی دید سیارهٔ سوسن‌ها
چگونه مقابلِ ماه
به زانو در می‌آید.
تو خواهی دید
نور چگونه نطفه می‌بندد
جراحت چگونه شفا می‌یابد
و شب
که آخرین استعارهٔ آدمی‌ست.

تو
مطمئن‌تر از تشنگی،
تو
بالغ‌تر از برفِ کوه.

ما هر دو
بالای کوه
چشم به راهِ دخترِ دیگری هستیم
که یک چشمش را نزدِ ملائک
گروگان گذاشته است،
بلکه مسافران
همهٔ مسافران
سَردیارِ سپیده‌دمی شوند
که شرم از تاریکی ببارد وُ
سوسن از عطرِ آهستهٔ تفنگ!

https://T.me/SeyyedAliSalehi
Forwarded from سیدعلی صالحی
#خبر

دیدار سیدعلی صالحی
در انتشارات چشمه
زمان: چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۸
غرفه نشر چشمه، راهرو ۲۶

https://T.me/SeyyedAliSalehi
#خبر

لولی‌وشِ واژه‌ها تازه‌ترین اثر سیدعلی صالحی توسط انتشارات چشمه به چاپ دوم رسید.
#خبر

تمدید شد
دیدار با سیدعلی صالحی با علاقمندان در غرفه نشر نگاه تمدید شد.
مکان: نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران
سالن شبستان،درب ۸۸، راهروی ۲۶، غرفه ۶۶۸
ساعت ۱۷
سیدعلی صالحی

هاتانا

ناتمام‌تر از خودم
خیالم به قصهٔ دیگری
قَد نمی‌دهد.
گُم شو مگسِ مزاحم!

*
بالای کوه
پهنه‌ها را می‌پایم؛
خودم
و یک پرندهٔ پاییزی.

*
پایینِ پنجره
ترمزِ تندِ کسی،
زاغ
از خیرِ زباله‌ها می‌گذرد.

*
چقدر زمستان دارد
سرزمینِ لئونارد کوهن؛
ساداتِ شاعرانِ عبرانی.

*
درد
بر تحملِ درد
دلالت دارد.
دیر است دیگر،
قدرِ خودم را نمی‌دانستم.

*
تا کجا می‌رود این رود
پایین دستِ پاوه،
مأمورِ سرشماری
از بیوهٔ جوان سؤال می‌کند.

*
انگار شاخِ غول شکسته‌ام،
هووو…!
مُفتی مُفتی
شصت و هفت ساله شدم.

*
من هم یکبار
دست به تجربه زدم؛
رفتم، دیدم، برگشتم.
آن دنیا هم خبری نیست،
فقط به دخترها
بیشتر از ما مرخصی می‌دادند.

*

https://T.me/SeyyedAliSalehi
2024/05/29 03:19:26
Back to Top
HTML Embed Code: