Telegram Web Link
آتنا کامل:

«روز نهم، رفتم سراغ روزنامه‌های وطنی. با گزارش‌های به‌موقع و خوبی که در این مدت رخوت و بهت، شرق و هم‌میهن و پیام‌ما درآوردند، رفتم که همه را با هم بخوانم. نکته‌ای که به چشمم آمد این بود که در قیاس با بی‌بی‌سی‌فارسی و شبکه‌های مجازی‌ای که در این مدت اخبار جنگ را از آنها دنبال می‌کردم، چقدر ادبیات و دغدغه‌های آنها به من نزدیک‌ترست.

من هم به تاریخ پایان‌جنگ‌ها فکر کرده بودم، به نیروهای داخلی مخالف مذاکره در این شرایط بحرانی، به عدم‌حمایت کشورهایی که دوست و برادر بودند. به اینکه ما نباید مذاکره را به توقف حملات گره بزنیم، به درسی که از پذیرش دیرهنگام قطعنامه ۵۹۸ باید می‌گرفتیم. به اینکه تنها ۳۴ سال از پایان جنگ قبلی می‌گذرد، آدم‌های درگیر در آن جنگ زنده‌ و سرکارند، حافظه‌ی آن از نسل پیش به ما منتقل شده ولی انگار هیچ نصیبی به امروزمان نمی‌رساند.

تجربه‌ی درگیر بودن با جنگ، روی نگاه، زبان، اولویت و حتی افق تحلیل اثرگذارست. رسانه‌های داخل، با همه‌ی محدودیت‌ها، از دل موقعیت حرف می‌زنند؛ در حالی که تحلیل‌گران تلویزیون‌های خارج، به‌جای روشن کردن فضا، گاهی اضطراب و بی‌پناهی مخاطب رو بیشتر می‌کنند.

نکته‌ای که در مرور رسانه‌های داخلی برایم برجسته شد، تفاوت در لحن، دغدغه و اولویت‌گذاری نسبت به تحلیل‌هایی بود که در بی‌‌بی‌سی فارسی دیده‌ام. شاید دلیلش آن باشد که تحلیل رسانه‌های داخلی، حاوی نشانه‌هایی از تلاش برای پایان جنگ است که از فاصله‌ی بسیار نزدیک به رنج و مرگ می‌آید. شاید به همین دلیل است که برای من، باورپذیرتر و حتی انسانی‌تر جلوه می‌کنند.

در عوض، آن‌چه از بی‌بی‌سی می‌شنوم، عمدتاً تحلیلی‌ست مبتنی بر نقد ساختار دیپلماسی رسمی و بی‌اعتمادی عمیق به ظرفیت‌های حکمرانی؛ که البته بسیار موجه‌ست، اما گویی جانِ تحلیل‌گر درگیر جنگ نیست. نه فقط به‌خاطر فاصله‌ی فیزیکی، بلکه به‌خاطر غیبتِ هم‌زمانیِ عاطفی با وضعیت. هیچ نشانی از میل به پایان، هیچ روزنه‌ای از امید در آن تحلیل‌ها نیست؛ نه از سر واقع‌گرایی، که از نوعی یأس ساختاری.

نمی‌گویم رسانه باید امید واهی بسازد، اما وقتی تحلیل‌ها صرفاً تقبیح دیپلماسی موجود باشند، بدون توجه به تجاوز، قلدری‌ها و البته هزینه‌های انسانیِ تداوم وضعیت موجود، بیشتر آدم را مضطرب می‌کند. آن‌که این‌جاست، حتی اگر محتاط و ترسان باشد، هر روز به پایان جنگ فکر می‌کند. چون ادامه‌ی آن برایش زیاده از حد واقعی‌ست. آن تحلیل‌گر آن‌سوتر، اما شاید بتواند جنگ را فقط تحلیل کند، بی‌آن‌که واقعاً منتظر پایانش باشد.

از آنجا که در شرایط بحران اتصال ما به اخبار و اطلاعات کل زندگی ماست، رسانه نقش محوری ایفا می‌کند.
داشتم به کشورهایی فکر می‌کردم که:
دیاسپورای گسترده و سیاسی‌شده دارند (مثل ایران، لبنان، عراق، سوریه)
درگیر بحران‌های خشونت‌آمیز داخلی یا جنگی بوده‌اند
رسانه‌های داخلی‌شان تحت سانسور یا کنترل شدید بوده‌اند
رسانه‌های دیاسپورایی نقش جدی در شکل‌دادن به گفتمان‌ها داشته‌اند.
چه تاریخی بر آنها گذشته، منشا چه اثراتی شدند؟
کدام رسانه‌ها بازتولیدگر دوگانه‌های ساده و خطرناک‌ در بحران‌ها هستند؟
* حرفم این نیست که فاصله مکانی، فاصله حسی می‌اورد، ابدا! شاهدم که دوستانم در خارج، هر حادثه‌ای را چندین برابر من که در ایرانم، حس می‌کنند و نگرانی‌های پیچیده‌تری دارند. منظورم نقش رسانه‌هاست.»

@Shahr_Zanan
اثرات درازمدت جنگ بر سلامتِ روان کودکان

The Long-Term Mental Health Effects of War on Children


این مقاله در CEPR منتشرشده و با تحلیل داده‌های تاریخی و مطالعات معاصر، به بررسی تأثیرات عمیق و ماندگار جنگ بر سلامت روان کودکان می‌پردازد و به‌طور غیرمستقیم به فشارهای روانی وارد بر زنان، به‌عنوان مراقبان اصلی کودکان در شرایط جنگی، اشاره دارد.

این مقاله با تمرکز بر تجربه‌های جنگ جهانی دوم و ارتباط آن‌ها با درگیری‌های مدرن، مانند عملیات‌های بمباران هوایی آمریکا در عراق و سوریه، نشان می‌دهد که چگونه قرار گرفتن در معرض خشونت‌های جنگی، به‌ویژه بمباران‌ها، می‌تواند سلامت روان را در درازمدت تحت تأثیر قرار دهد.

تأثیرات روانی جنگ بر کودکان

جنگ برای کودکان فقط یک تجربه موقت نیست؛ اثرات آن می‌تواند مسیر زندگی آن‌ها را تغییر دهد. این پژوهش نشان می‌دهد که کودکان در معرض خشونت‌های جنگی، به‌ویژه بمباران‌های هوایی، با خطر بالای ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مواجه می‌شوند.

داده‌های تاریخی از جنگ جهانی دوم، به‌ویژه در شهرهایی مانند لندن، هامبورگ، و درسدن که هدف بمباران‌های سنگین متفقین بودند، نشان‌دهنده افزایش قابل‌توجه مشکلات روانی در میان کودکانی است که این حملات را تجربه کردند. این کودکان، حتی دهه‌ها پس از جنگ، علائمی مانند کابوس‌های شبانه، ترس‌های مداوم، کاهش اعتمادبه‌نفس، و مشکلات در
روابط اجتماعی را گزارش کردند.

در زمینه درگیری‌های مدرن، مانند عملیات‌های نظامی ایالات متحده در عراق (۲۰۰۳–۲۰۱۱) و کمپین‌های هوایی علیه داعش در سوریه و عراق (۲۰۱۴-۲۰۱۹)، کودکان در معرض استرس‌های مشابهی قرار داشتند. برای مثال، مطالعه‌ای در کمپ‌های پناهندگان کرد در عراق نشان داد که ۸۷ درصد کودکان علائم PTSD داشتند، که اغلب به تجربه مستقیم یا غیرمستقیم بمباران‌های هوایی مرتبط بود. این کودکان با مشکلاتی مانند #پرخاشگری، #انزوای_اجتماعی، و #کاهش_عملکرد_تحصیلی مواجه می‌شوند.

مقاله توضیح می‌دهد که مغز کودکان در سنین پایین، به‌دلیل انعطاف‌پذیری عصبی بالا، به استرس شدید بسیار حساس است. این استرس می‌تواند مسیرهای عصبی مسئول تنظیم احساسات، یادگیری، و تصمیم‌گیری را مختل کند، که منجر به اثرات روانی درازمدت می‌شود.

تفاوت‌های جنسیتی در آسیب‌پذیری روانی

مقاله به‌طور خاص به تفاوت‌های جنسیتی در تأثیرات روانی جنگ می‌پردازد. اگرچه داده‌های تاریخی بیشتر بر کودکان تمرکز دارند، اما شواهد نشان می‌دهد که دختران ممکن است به‌دلیل #انتظارات_اجتماعی و #نقش‌های_جنسیتی، واکنش‌های متفاوتی به استرس جنگ نشان
دهند.

در زمینه بمباران‌های ایالات متحده، مانند حملات هوایی در #عراق و #افغانستان، #زنان اغلب با از دست دادن خانه، دسترسی محدود به خدمات درمانی، و انگ اجتماعی مرتبط با مشکلات روانی مواجه بودند. مطالعه‌ای در عراق پس از جنگ ۲۰۰۳ نشان داد که زنان به‌دلیل فشارهای اجتماعی و فقدان حمایت‌های کافی، نرخ بالاتری از افسردگی و اضطراب داشتند. این مشکلات می‌تواند به‌طور غیرمستقیم بر کودکان تأثیر بگذارد، زیرا سلامت روان مادران نقش کلیدی در رشد عاطفی کودکان دارد.

راهکارها و چالش‌های مداخله

نویسندگان مقاله بر اهمیت مداخله زودهنگام برای کاهش اثرات روانی جنگ تأکید می‌کنند. برنامه‌های روان‌درمانی، مانند درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر تروما (TF-CBT)، مشاوره گروهی، و حمایت‌های خانوادگی، می‌توانند به کودکان و زنان کمک کنند تا با استرس جنگ کنار بیایند.

چالش‌ها:

کمبود منابع: در مناطق جنگی، مانند مناطقی که تحت بمباران‌های ایالات متحده در عراق و سوریه قرار داشتند، زیرساخت‌های درمانی اغلب تخریب شده‌اند و متخصصان سلامت روان کافی وجود ندارد.

انگ اجتماعی: در بسیاری از فرهنگ‌ها، به‌ویژه در خاورمیانه، مشکلات روانی با انگ همراه است، که باعث می‌شود زنان و خانواده‌ها از جست‌وجوی کمک خودداری کنند.

نیاز به رویکردهای جامع: مداخلات باید نه‌تنها کودکان، بلکه مادران و سایر اعضای خانواده را نیز در بر بگیرند، زیرا سلامت روان خانواده به‌طور کلی بر بهبود کودکان تأثیر می‌گذارد.

@Shahr_Zanan

https://cepr.org/voxeu/columns/wartime-children-and-long-term-mental-health
سینا رحیم‌پور:
«اگر کسی را می‌شناسید که این روزها حال روحی خوبی نداره و تراپی نمیره — یا کودکی داره که پس از حملات اسرائیل دچار آسیب روانی شده — می‌تونید به او پیشنهاد بدید با شماره ۱۴۸۰ تماس بگیره و از خدمات مشاوره تلفنی استفاده کنه.
این تماس محرمانه، رایگان و قابل دسترس برای همه است.»

@Shahr_Zanan
اخراج مهاجران افغانستانی از ایران: پیامدهای انسانی و قانونی

بر اساس گزارش UNHCR، ایران میزبان حدود ۴.۵ میلیون مهاجر افغانستانی است که بیش از نیمی از آن‌ها فاقد مدارک قانونی‌اند. در ژوئن ۲۰۲۵، گزارش AFP از اخراج ۲۳۰۰۰۰ نفر خبر داد و AlJazeera شرایط مهاجران بازگشتی ‌را بغرنج و وضعیت غذا و سرپناه برای آنان را هشدارآمیز توصیف کرده است. تشدید اخراج‌ها پس از تنش‌های نظامی ایران و اسرائیل، به گفته دویچه‌وله، وضعیت را پیچیده‌تر کرده است.

مخالفان این سیاست‌ها در شبکه‌های اجتماعی از جمله «ایکس» بر این باورند که این روند، بدون توجه به شرایط جنگی و بحران در افغانستان، به فاجعه انسانی منجر می‌شود.

در سال ۲۰۲۵، و اعلام برنامه دولت برای اخراج حدود دو میلیون مهاجر غیرقانونی،
شدت اخراج‌ها حتی دامن‌گیر مهاجران قانونی و دارای مدرک هم شده است. نبود نظارت، برخوردهای سلیقه‌ای، فساد و ناکارآمدی در این بخش، مانند سایر بخش‌ها و تصمیمات حاکمیت جمهوری اسلامی، منجر به رفتارهای نژادپرستانه و فراقانونی شده است.

اصل «منع بازگشت اجباری»

کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو : اخراج پناه‌جویان به مناطق ناامن را ممنوع می‌کند. گزارش‌های UNHCR تأیید می‌کنند که افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان با بحران‌های امنیتی و اقتصادی مواجه است و بازگشت اجباری، جان مهاجران را به خطر می‌اندازد.

کاربری در ایکس:

«اخراج گروهی پناه‌جویان افغانستانی ‌ از ایران، در چند روز اخیر، خلاف ارزش‌ها و اصول حقوق بشری و بین‌المللی است؛ مردمی که برای حفظ جان‌شان از شر تروریست‌های حاکم به ایران آواره شده‌اند، سزاوار چنین رفتار ناعادلانه نیستند.»

سوءاستفاده اقتصادی و بلاتکلیفی مهاجران

گزارش‌های متعددی از استثمار اقتصادی مهاجران، از جمله عدم پرداخت دستمزد و ودیعه مسکن آنها، منتشر شده است.
همچنین گزارش‌‌های سازمان عفو بین‌الملل نشان می‌دهند که مهاجران افغانستانی در ایران اغلب در مشاغل کم‌درآمد و بدون حمایت قانونی کار می‌کنند. اخراج بدون رسیدگی به این مسائل، آسیب‌پذیری آن‌ها را تشدید می‌کند.

کاربر افغانستانی در ایکس:
«پول رهن‌مان را صاحب‌خانه نداده و رفته‌اند. کار کردیم، حقوق ندادند، نه می‌توانیم بمانیم، نه می‌توانیم برویم. مهاجران افغانستانی در حاشیه شهر، بی‌پناه‌اند و کسی نمی‌پرسد.»

اخراج در شرایط جنگی

وضعیت مهاجران در پی تنش‌های نظامی اخیر بحرانی گزارش شده است. گزارش DW تأیید می‌کند که مهاجران بدون مدارک در ایران، در شرایط جنگی با محدودیت‌های شدید مواجه‌اند. اخراج در این شرایط، آن‌ها را بین ناامنی ایران و افغانستان گرفتار می‌کند.

کاربر دیگری در ایکس:
«هزاران پناه‌جوی افغانستانی، بعد از حمله اسرائیل به ایران، در اردوگاه‌های ایران گرفتار شده‌اند. بدون آب و غذا یا دسترسی به خانواده، نه راه پیش دارند و نه راه پس.»

خطر برای گروه‌های آسیب‌پذیر

اخراج گروه‌های خاص، مانند فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران، خطرات جانی برای آنها به‌دنبال دارد. گزارش RFE/RL از بازداشت و کشتار برخی اخراج‌شدگان توسط طالبان حکایت دارد، که اخراج را به نقض حقوق بشر مرتبط می‌کند.

نفل قول دیگری در ایکس:
«اخراج روزنامه‌نگاران و فعالان افغانستانی از ایران، یعنی تحویل آن‌ها به طالبان. این‌ها کسانی هستند که جانشان در خطر است. ایران نباید به نقض حقوق بشر متهم شود.»

تبعات جهانی و انسانی

این سیاست‌های سختگیرانه، پیامدهای انسانی و بین‌المللی گسترده‌ای خواهند داشت.
به عنوان‌ نمونه، گزارش NPR تأیید می‌کند که بیش از نیمی از جمعیت افغانستان به کمک‌های بشردوستانه وابسته‌اند و اخراج، به‌ویژه برای #زنان و #کودکان، خطرناک است. این سیاست به اعتبار جهانی ایران آسیب می‌زند.

سیاست اخراج مهاجران افغانستانی از ایران، به دلیل نقض تعهدات حقوق بشری، تشدید آسیب‌پذیری مهاجران، و نادیده گرفتن پیوندهای تاریخی، با انتقادات جدی مواجه است.

گزارش‌های متعددی، نشان‌دهنده
صحت این نگرانی‌های عمیقِ انسانی و قانونی‌‌اند. برای مدیریت این بحران، ایران باید با همکاری نهادهایی مانند UNHCR، رویکرد‌های متعادل اتخاذ کند که دغدغه‌های داخلی و حقوق مهاجران را توأمان در نظر گیرد.

@womenwatcher

منابع مورد استفاده:

https://apnews.com/article/iran-pakistan-afghan-deportation-refugees-ea3fd1f9b995e4f97d8584718cea058d

https://www.dw.com/en/israeli-strikes-mean-new-peril-for-afghan-refugees-in-iran/a-72973767

NPR , RFE/RE
ناجیه:
«اینا رو نوشتم برای آنهایی که می پرسند و فکر میکنند ما حق آنها را خورده ایم.
برای آنهایی نوشتم که من که قانونی ام هم منی که اینجا به دنیا آمده ام هم این رفتارها با من هم میشه.
این هارو نوشتم که بدانید من در همین اجتماع از مدرسه تا دانشگاه درتمام مراحل زندگیم با فاشیست روبرو بودم.
کسانی که می گویند حق داریم و...
من به شما ها می خواهم بگویم چند نفر شما از این قانون ها خبر دارید.
چند نفر از شما که هر لحظه بخواهند من را از وطنی که در آن زندگی کرده ام و به دنیا آمده ام و مجرم نبوده ام و فارسی حرف میزنم و تمام تلاشم این بوده که به کسی ستم نکنم.
من حالا وقتی از خانه بیرون میروم هم میترسم.
من تمام لحظه ها منتظرم که شما هر اتفاقی می افتاد مقصرش مارا بدانید، حمله کنید به ما، هر روز منتظرم از وطن من را با کتک و تمام حق های انسانی از من گرفته شود، چونکه من از پدر و مادری افغانستانی در ایران متولد شده ام.
جرمم را نمیدانم.

من جسمم ایران است و روحم افغانستان
من جسمم و روحم هر دو زخم خورده اند
من کلمه کابل شعرهای حافظم
من دماوندم، هندوکشم، من پامیرم
من شراب شیرازم در جام های بلخی
من همان جان پدر کجاستی در قلب تهرانم»
2025/07/05 08:28:26
Back to Top
HTML Embed Code: