Telegram Web Link
کنگره شهدای دانشگاه علم وصنعت ایران
📸 #گزارش_تصویری 💐 در کانون گرم خانواده بزرگوار شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری 🗓 یکشنبه ۲۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ 🇮🇷 همراه ما باشید: تلگرام | بله #کنگره_شهدای_دانشگاه_علم_و_صنعت @Shohada_IUST
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش اول

💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری

🔹بعد از آنکه به کوچه شهید وارد شدیم، خانه شهید توجه ما را به خود جلب کرد. دیوار منزل شهید همچون گوهری در دل کوچه و محله می‌درخشید. خانه‌ای مزین شده به عکس‌های دو برادر شهید؛

«محمدرضا و جواد تیموری»

🔸عکس دو برادر، نه تنها برای ما که به دیدار آمده بودیم، بلکه برای هر رهگذر دیگری که از آنجا می‌گذشت، جلوه‌گری می‌کرد و رشادت و فداکاری این دو برادر و ایثارگری خانواده معزز شهدا را یادآوری می‌کرد.

🔹فضای معنوی که در آنجا حس می‌شد، چیزی فراتر از یک کوچه معمولی بود؛ انگار در هوای آن کوچه، عطر جهاد و شهادت به مشام می‌رسید

🔸با قدم گذاشتن به حیاط خانه، بلافاصله خاطرات خانه‌های قدیمی کوچک و باصفا در ذهنمان تداعی شد. خانه‌ای که گویی نسل‌ها در آن زندگی کرده بودند.

ادامه دارد...

🍃🌷🍃🌹🍃


🇮🇷 همراه ما باشید:
تلگرام | بله
#کنگره_شهدای_دانشگاه_علم_و_صنعت
@Shohada_IUST
4
کنگره شهدای دانشگاه علم وصنعت ایران
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش اول 💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری 🔹بعد از آنکه به کوچه شهید وارد شدیم، خانه شهید توجه ما را به خود جلب کرد. دیوار منزل شهید همچون گوهری در دل کوچه و محله می‌درخشید. خانه‌ای مزین شده به عکس‌های دو برادر…
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش دوم

💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری

🔹به محض ورود، پدر شهید با همان چهره خندان و شاداب همیشگی که از ایشان به یاد داشتیم، به پیشواز ما آمدند.

🔸بدون هیچ‌گونه تکلف و با گرمی خاص خود، ما را به داخل منزل راهنمایی کردند، قدم قدم و از روی پله‌هایی که ما را به دل این خانه پر از محبت و صفا وارد می‌کرد.

🔹در داخل خانه، فضای صمیمانه‌ای حاکم بود. مادر شهید، با همان مهربانی مادرانه، به استقبال آمدند و با لبخندی دلنشین خوشامد گفتند.

🔸پس از ورود به منزل و گرد آمدن در کنار پدر شهید، مادر با شربتی خنک و روح‌نواز از ما پذیرایی کردند و جان ما را تازه کردند. کم کم برادر شهید و دیگر اعضای خانواده هم به جمع ما اضافه شدند و فضا گرم و صمیمی‌تر شد.

ادامه دارد...
🌱🌹🌱🌷🌱


🇮🇷 همراه ما باشید:
تلگرام | بله
#کنگره_شهدای_دانشگاه_علم_و_صنعت
@Shohada_IUST
3
کنگره شهدای دانشگاه علم وصنعت ایران
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش دوم 💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری 🔹به محض ورود، پدر شهید با همان چهره خندان و شاداب همیشگی که از ایشان به یاد داشتیم، به پیشواز ما آمدند. 🔸بدون هیچ‌گونه تکلف و با گرمی خاص خود، ما را به داخل منزل راهنمایی…
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش سوم

💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری

🔹بعد از گپ و گفت صمیمانه‌ای با اعضای خانواده، نوبت به شنیدن خاطرات رسید. پدر با بیانی گرم از پسر بزرگش، محمدرضا گفتند، از ایمان و عشقش به جبهه رفتن و احساس تکلیف او.

🔸برادر شهید، آقامحسن، ادامه دادند: «پس از قطعنامه و قبل از عملیات مرصاد، بعثی‌ها برای اسیر گرفتن شبیخون زدند و رضا و دوستانش در جاده خرمشهر-اهواز به بعثی‌ها خوردند. محمدرضا تیربارچی بود و با هدف قرار گرفتن آرپی‌جی به شهادت رسید. دو دوست دیگر او هم یکی ۵ سال اسیر و دیگری مجروح شد. جالب آنکه پدر دوستِ او که اسیر شد، خواب این درگیری را با جزئیات دیده بود.»

🔹 پدر ادامه دادند: سال ۶۷ وقتی از معراج شهدا برای شناسایی محمدرضا تماس گرفتند، آن شب تا صبح در حیاط قدم می‌زدم و به یاد علی اکبر امام حسین (ع) اشک می‌ریختم. دم صبح روی پله‌ها ساعتی خوابم برد و دیدم دو نفر نقاب‌دار با پرونده‌ای در دست آمدند و از من پرسیدند چرا پسر خود را به جبهه فرستادی؟ گفتم برای رضای خدا و دفاع از اسلام. آنها گفتند:
«شما دو شهید دارید!»

🌱🌹🌱🌷🌱

🇮🇷 همراه ما باشید:
تلگرام | بله
@Shohada_IUST
3
کنگره شهدای دانشگاه علم وصنعت ایران
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش سوم 💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری 🔹بعد از گپ و گفت صمیمانه‌ای با اعضای خانواده، نوبت به شنیدن خاطرات رسید. پدر با بیانی گرم از پسر بزرگش، محمدرضا گفتند، از ایمان و عشقش به جبهه رفتن و احساس تکلیف او. …
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش چهارم

💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری


🔹پدر خاطرنشان کردند: «اون سالها مدت‌ها در فکر این خواب بودم که منظور آنها چه بوده و در گذر زمان از یاد بردم. بعدها فهمیدم پسری که هنوز به دنیا نیامده بود، نامش در عرش الهی #شهید نوشته شده بود.

🔸مادر شهید ادامه دادند: «سه سال پس از شهادت رضا، جواد به دنیا آمد؛ برادری که هرگز محمدرضا را ندید، اما در نگاه، رفتار، خُلق و حتی مسیر زندگی‌اش چنان شبیه او بود که گاه در سکوت به چهره‌اش خیره می‌شدم و در دل می‌گفتم: "این جواده یا رضا؟"»

🔹«عاشق هیئت و اهل بیت بود. هر هفته هیئت می‌گرفت، مداحی می‌کرد و بهترین شب‌هایش، شب‌هایی بود که خونه هیئت می‌گرفت. همیشه از محمدرضا می‌پرسید و از شهادت او می‌گفت. وقتی مزار محمدرضا را می‌شست با شوخی اشاره می‌کرد که: "این بغل جای منه‌ها!"»

🔸«بخاطر رضایت من درسش رو ادامه داد و دیپلم گرفت و بعد در رشته حقوق دانشگاه آزاد تهران شمال تحصیلاتش رو ادامه داد. بعد درسش هم بخاطر علاقه‌اش رفت و در سپاه انصار مشغول شد.»


🌱🌹🌱🌷🌱


🇮🇷 همراه ما باشید:
تلگرام | بله
#کنگره_شهدای_دانشگاه_علم_و_صنعت
@Shohada_IUST
2
کنگره شهدای دانشگاه علم وصنعت ایران
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش چهارم 💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری 🔹پدر خاطرنشان کردند: «اون سالها مدت‌ها در فکر این خواب بودم که منظور آنها چه بوده و در گذر زمان از یاد بردم. بعدها فهمیدم پسری که هنوز به دنیا نیامده بود، نامش در عرش…
💌 #روایت_دیدار |‌ بخش پایانی

💐 در کانون گرم خانواده شهیدان #جواد_تیموری و #محمدرضا_تیموری

🔹در یکی از روزهای گرم خرداد، خبر درگیری در مجلس شورای اسلامی رسید. آقامحسن با چهره‌ای گرفته وارد خانه شد و گفت: «داعشی‌ها عکس جواد را منتشر کرده‌اند و گفته‌اند او را کشته‌اند...»

🔸جواد، محافظ بی‌ادعای مجلس، همان روز در صحنه درگیری بعد از تیرخوردن کشان کشان و با شجاعت درها را بست تا از ورود تروریست‌ها به داخل مجلس جلوگیری کند و جان دیگران را حفظ کند اما در یک راهروی باریک، با رگبار گلوله‌ها به زمین افتاد و دشمن برای اطمینان، تیر خلاص را به صورتش زد تا جواد هم مانند برادرش محمدرضا، جان خود را فدای امنیت مردم کند.

🔹شهادت جواد، همچون شهادت محمدرضا، نه در میدان‌های دوردست جنگ، بلکه در دل وطن و میان مردم اتفاق افتاد. جواد که آرزوی دفاع از حرم داشت، پیش از آنکه از مرزها بگذرد، شهادت در ایران و در قلب تهران به استقبالش آمد.

🔸 سرانجام جواد در سن ۲۶ سالگی، درست در چهارمین سالگرد عقدش به سوی برادر شهیدش پر کشید و به دیدار اباعبدالله (ع) شتافت.

🌱🌹🌱🌷🌱

🇮🇷 همراه ما باشید:
تلگرام | بله
#کنگره_شهدای_دانشگاه_علم_و_صنعت
@Shohada_IUST
5
2025/10/25 07:02:12
Back to Top
HTML Embed Code: