Telegram Web Link
انقلاب برای رهایی
▫️مشکل دولت‌های غیرغربی این است که همیشه از غرب وارد شده‌اند

🔹گفت‌وگوی مجله نقد اندیشه با برتران بدیع، متفکر علوم سیاسی:

🔺هرکس باید راه خود را برای ورود به جهانی شدن پیدا کند. این مشکل اصلی ایران است که در حال حاضر با آن مواجه است. اکنون جهان در حال تغییر است و یافتن راهی واقعی و کارآمد برای ورود به جهانی شدن ضروری است.

🔺تصور یک مدل منحصربه‌فرد از حکومت‌ها در جهان غیرممکن است. اقتصاد اجتماعی و بسترهای فرهنگی جوامع آسیایی و آفریقایی با جوامع اروپایی متفاوت است.

✍️ محمدطاها جهاندیده، گفت‌وگو با برتراند بدیع، مجله نقد اندیشه، شماره دوم و سوم، بهار ۱۴۰۳، صص ۱۰۸-۱۰۷

💢لینک خرید مجله
https://zarinp.al/584858
▪️اینستا
instagram.com/naghdeandisheh
▪️توییتر
twitter.com/naghdeandisheh
@naghdeandisheh
شوکران
انقلاب برای رهایی ▫️مشکل دولت‌های غیرغربی این است که همیشه از غرب وارد شده‌اند 🔹گفت‌وگوی مجله نقد اندیشه با برتران بدیع، متفکر علوم سیاسی: 🔺هرکس باید راه خود را برای ورود به جهانی شدن پیدا کند. این مشکل اصلی ایران است که در حال حاضر با آن مواجه است. اکنون…
انقلاب برای رهایی
▫️مشکل دولت‌های غیرغربی این است که همیشه از غرب وارد شده‌اند

🔹گفت‌وگوی مجله نقد اندیشه با برتران بدیع، متفکر علوم سیاسی:

🔺هرکس باید راه خود را برای ورود به جهانی شدن پیدا کند. این مشکل اصلی ایران است که در حال حاضر با آن مواجه است. اکنون جهان در حال تغییر است و یافتن راهی واقعی و کارآمد برای ورود به جهانی شدن ضروری است. اولویت برای ایران است که این راه را فراتر از تقلید و اعتراض تعریف کند. بدون مشارکت در جهانی شدن، هیچ‌چیز امکان‌پذیر نیست.

🔺تصور یک مدل منحصربه‌فرد از حکومت‌ها در جهان غیرممکن است. اقتصاد اجتماعی و بسترهای فرهنگی جوامع آسیایی و آفریقایی با جوامع اروپایی متفاوت است. زمانی ‌که جوامع غربی، مدرنیته خود را اختراع کردند، مجبور نبودند با الگوی رقیب روبه‌رو شوند، آن‌ها تنها و آزاد بودند، اما کشورهای غیرغربی اکنون باید اختراع خود را تحت محدودیت الگوی مسلطی که بر جهان حاکم است، به کار گیرند.

🔺عامل اصلی انقلاب در جهان معاصر را باید الهامات اجتماعی و نیاز به رهایی یافت. همه الهامات از آزادی واقعی تا میل به تحقق ارزش‌ها از مردم نشئت می‌گیرد. به همین دلیل تصور اینکه ما با انگیزه‌های اقتصادی خود در حال انقلاب هستیم، دیدگاه اشتباهی است، البته انگیزه‌های اقتصادی نیز مهم است، اما این شرایط با احساسات سیاسی و اجتماعی فعال می‌شود. نقطه شروع همه انقلاب‌ها مبارزه با ذلت است.

🔺مشکل دولت‌های غیرغربی این است که هرگز اختراع نشده‌اند، بلکه همیشه از غرب وارد شده‌اند. هنوز یک ترکیب ناموفق بین یک جامعه مدنی شکننده و یک دولت غیراقتدارگرای خارجی وجود دارد. چالش بزرگ این است که چگونه می‌توان یک مدل جدید اختراع کرد؟ ما هنوز تا رسیدن به این مهم فاصله داریم. برای ابداع این مدل جدید به انقلاب‌ها، سازمان‌های اجتماعی و ایدئولوژی‌های تازه نیاز است.

🔺من در مورد استفاده از مفهوم طبقه اجتماعی که مستقیماً از تاریخ غرب سرچشمه می‌گیرد، محتاط خواهم بود. الگوی جامعه و سیاست غربی با شرایط اجتماعی جوامع غیرغربی سازگار نیست. مفهوم طبقه متعلق به تاریخ این جوامع نیست. طبقه اجتماعی مفهومی است که در اروپا برای تعریف انقلاب بورژوایی و ساخت جوامع سرمایه‌داریِ مدرن مطرح شد. ما نمی‌توانیم همان پیکربندی را در تفاسیر غیر غربی بیابیم. 

🔺ما عروسک‌های پیکربندی‌های جغرافیایی نیستیم، بلکه انسان‌هایی هستیم که جغرافیا را بر اساس خواسته‌ها، ارزش‌ها یا علایق خود تفسیر می‌کنیم. یک سنت در فرهنگ ایرانی است که انزوای ایران را در نظر گرفته و در برابر آن واکنش نشان می‌دهد؛ حتی اگر فردوسی بزرگ را بخوانید، این حس را خواهید دید که من نه تنها انزوا، بلکه طرد ایران از سوی مردم عرب یا ترک و به طور کلی در جهان را می‌بینم.

🔺مشکل اصلی، کنترل تدریجی برنامه‌ریزی‌های ایران و ورود به روند جهانی شدن است. این امر در زمان پهلوی شکست خورد، زیرا  ایران در زمان پهلوی هم‌سو با سیاست آمریکا وارد روند جهانی شدن شد و به همین دلیل مردم با نوعی احساس ناامیدی و سرخوردگی مواجه شدند. اکنون می‌توان گفت که ایران معاصر،  از جامعه جهانی و از نظام بین‌الملل جدا شده است.

✍️ محمدطاها جهاندیده، گفت‌وگو با برتراند بدیع، مجله نقد اندیشه، شماره دوم و سوم، بهار ۱۴۰۳، صص ۱۰۸-۱۰۷

💢لینک خرید مجله
https://zarinp.al/584858
▪️اینستا
instagram.com/naghdeandisheh
▪️توییتر
twitter.com/naghdeandisheh
@naghdeandisheh
سلطه متفکرانِ فقیر
برخی نهادها به دنبال تفکر و متفکر پاستوریزه هستند

✍️دکتر عبدالله نصری، مجله نقد اندیشه:

🔺لازمه تفکر نیز این نیست که اندیشه‌ها ضرورتاً در اختیار توده‌های مردم قرار گیرد
مردم در حد رفع نیازهای زندگی خود می‌اندیشند.

🔺تفکرِ اندیشمندان، متفاوت از عموم مردم بوده و تفکر مربوط به متفکران است، نه عامه مردم؛ البته نه به این معنا که مردم معمولی فاقد اندیشه هستند، بلکه نمی‌توان آن‌ها را متفکر تلقی کرد، حتی برخی از صاحب‌نظران را نیز نمی‌توان متفکر دانست، چراکه صاحب‌نظر بودن به معنای متفکر بودن نیست.

🔺در عالم تفکر نمی‌توان برای متفکر تعیین تکلیف کرد و او راه خود را می‌رود. در مسیری که می‌رود، باید با توجه به ضرورت‌هایی که احساس می‌کند، فرایند فکری خود را داشته باشد. نمی‌توان تعیین تکلیف کرد، اما می‌توان بحث از ضرورت‌هایی داشت که وجود دارد، یعنی موارد و موضوعات ضروری که نیاز به تفکر بیشتری دارد.

🔺اینکه فردی شخصیت علمی داشته و در هر موضوعی اظهارنظر کند، «فقر تفکر» و حتی فقدان آن را نمایان می‌سازد. متفکر فردی است که نمی‌دانم‌های بسیار بر زبان جاری می‌سازد. متفکران و افراد صاحب‌نظر باید درباره موضوعات اظهارنظر کنند، اما متفکر کسی است که هیچ‌گاه خود و دیگران را مطلق در نظر نمی‌گیرد، شخصیت‌زده، مرعوب دیگری و حتی مرعوب متفکران گذشته یا معاصر نمی‌شود و دارای استقلال فکری است.

🔺در عالم تفکر، نه مرگ اندیشه داریم و نه پایان یک دستگاه معرفتی. سخن هایدگر در باب پایان متافیزیک نیز صحیح نیست. متافیزیک با همان مبنایی که هایدگر از آن سخن می‌گوید، هنوز در عالم تفکر رواج دارد.

🔺متفکر باید در ارائه نظر خود احساس امنیت کند و نباید از احساسات و اعتقادات علیه اندیشمندان بهره‌برداری کرد.
«متفکران فقیر» شامل افرادی است که به عنوان متفکر در جامعه مطرح شده‌اند، اما فقر تفکر دارند و بیهوده آن‌ها را متفکر می‌دانیم. ما در جامعه درگیر این امر هستیم. حال این پرسش مطرح می‌شود که نقش کسانی که خود را صاحب تفکر می‌دانند، یا جامعه آن‌ها را متفکر تلقی می‌کند، در پیدایش وضع موجود چیست؟

🔺چشم‌انداز اندیشه امروزه با بی‌توجهی به اصول تفکر، در معرض مخاطره است. یکی از معضلات امروز جامعه ما این است که برخی نهادها به دنبال تفکر و متفکر پاستوریزه هستند.

▫️عبدالله نصری، مجله نقد اندیشه، شماره دوم و سوم، بهار ۱۴۰۳، صص ۴۴-۴۲

💢لینک خرید مجله
https://zarinp.al/584858
▪️اینستا
instagram.com/naghdeandisheh
▪️توییتر
twitter.com/naghdeandisheh
@naghdeandisheh
مانی ملحد بود
حکمت در عالم اسلام فقط در ایران وجود داشته است

▫️دکتر غلامرضا اعوانی، متفکر و فلسفه‌دان در گفت‌وگو با مجله نقد اندیشه:

🔺نباید دین زرتشت را با «الحادِ مانی» خلط کرد. الحاد مانی یعنی اعتقاد به دو خدا و این شرک است. اصلاً شرک در هیچ دینی پذیرفته نیست و نباید برای خدا شریک قائل شویم و این از خصوصیات ایرانی‌ها در کل تاریخ است. ایرانیان هرگز بت‌پرست نبوده‌اند. دین نمی‌تواند مبتنی بر شرک باشد، توحید با شرک منافات دارد.

🔺حکمت در عالم اسلام فقط در ایران وجود داشته است. در کشورهای اسلامی هنوز هم رشته‌ای به نام «فلسفه اسلامی» وجود ندارد و به جای آن کلام و اصول عقاید مطرح است.

🔺در یکی دو قرن اخیر که غربیان به مطالعات اسلامی پرداختند، فلسفه اسلامی را «فلسفه عربی» نامیدند. در این مطالعات کمتر از اصطلاح «فلسفه اسلامی» استفاده شده و بیشتر «فلسفه عربی» مطرح است. این را عرب‌ها هم قبول کردند و در اکثر کتاب‌هایی که نوشتند، از لفظ فلسفه عربی استفاده کردند، در حالی که همه بزرگان این فلسفه، ایرانی بودند، اما به زبان عربی می‌نوشتند.

🔺حکمت ایرانی چه پیش از اسلام و چه پس از آن، بیان‎های مختلفی از حکمت عتیق است. تاریخی که در دست داریم چهار هزار سال است، اما بشر صدها هزار سال قبل از آن زندگی کرده است. حکمای واقعی در آن زمان زندگی می‌کردند.

🔺نزد یونانیان، زرتشت به عنوان اولین فیلسوف دارای «حکمت عتیقه» بود. پیش از اسلام، دین و حکمت را یکی می‌دانستند، یعنی دین از حکمت جدا نبوده و همه آنچه که مربوط به انسان و جهان می‌شود را در قلمرو دین(حکمت) جست‌وجو می‌کرده‌اند؛ نه تنها در دین زرتشت، بلکه در همه ادیان؛ مثلاً ادیان هند نیز همین‌طور است.

🔺در دوره متأخر #ثنویت پدید آمده است و شکی نیست که منشأ آن در «مانویت» است. مانی گنوسی بوده و زرتشتی نبوده است، گنوسی‌ها بنای کارشان بر ثنویت است. او سعی می‌کرد که بین دین زرتشت، مسیحیت، بودا و چند دین مزدایی وحدتی را به وجود بیاورد.

🔺سقراط حکمت را «فن مامایی» می‌نامید، چون مادرش ماما بود، می‌گفت من در فلسفه کار مادرم را می‌کنم. سقراط در پی آن بود که روح سالم به دنیا بیاید و عقیم نشود، بلکه الهی بشود و به آن مبدأ برسد.

🔺مانوی‌ها در چین و مخصوصاً در اروپا خیلی نفوذ داشتند. نفوذ آن‌ها آن‌قدر است که بزرگ‌ترین متفکر مسیحی آگوستین ده سال مانوی مذهب بود. آگوستین، ده سال بعد از مانی، افلاطون را پیدا می‌کند و نوافلاطونی می‌شود. آگوستین پس از کشف حکمت افلاطون از مذهب مانی رهایی یافت و از طریق حکمت افلاطونی مسیحی شد.

✍️مجله نقد اندیشه، گفت‌وگو با دکتر غلامرضا اعوانی، شماره دوم و سوم، بهار ۱۴۰۳، صص ۲۶۵-۲۶۱.

💢لینک خرید مجله
https://zarinp.al/584858
▪️اینستا
instagram.com/naghdeandisheh
▪️توییتر
twitter.com/naghdeandisheh
@naghdeandisheh
انا لله و انا الیه راجعون
جنگ علیه بشریت، چهره کریه خود را بیش از پیش نمایان کرده است. جنایت‌های وحشیانه رژیم صهیونیستی که در ماه‌های گذشته به قتل عام کودکان و زنان و مردان بیگناه در غزه و لبنان انجامید، فصل سیاهی از نسل‌کشی در تاریخ معاصر ماست که همه وجدان‌های بیدار به آن اذعان دارند.
صهیونیست‌ها دیشب نیز با بمباران وسیع مناطق گوناگون لبنان عزیز و ترور دبیرکل حزب‌الله لبنان و همراهان ایشان نشان دادند که در ویرانی جهان مصمم هستند و عقلانیت برای آن‌ها هیچ معنایی ندارد.
با تسلیت شهادت جناب سیدحسن نصرالله و دیگر مبارزان سلحشور مقاومت، یقین داریم که این فصل سیاه با انفعال سپری نخواهد شد و همه آزادیخواهان، مبارزان و عدالت‌جویان را علیه صهیونیسم جهانی متحدتر خواهد کرد.

مدیرمسئول
هفتم مهرماه ۱۴۰۳
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسرائیل، اختلاف و آشوب می‌خواهد، نه جنگ بزرگ

پرفسور شیرین هانتر، دانشمند علوم سیاسی، عضو شورای روابط خارجی آمریکا و استاد دانشگاه جورج تاون است که دی ۱۳۹۸ در بیست‌و پنجمین برنامه شوکران برای اولین‌بار با حضور در شبکه چهار پیرامون شرایط منطقه به گفت‌وگو پرداخت، اما از پخش این برنامه جلوگیری شد.
تحلیل پرفسور هانتر از سیاست اسرائیل برای آشوب و اختلاف و جنگ داخلی در خاورمیانه می‌تواند پیشینهٔ بخشی از واقعیات موجود را توضیح دهد که متن کامل آن در شماره آینده مجله نقد اندیشه منتشر خواهد شد.

هانتر: در خاورمیانه متأسفانه بازیگری داریم که آن دلش می‌خواهد بیشتر آشوب باشد. «جنگ بزرگ» نمی‌خواهد، ولی می‌خواهد دائم خاورمیانه در آشوب باشد؛ اختلافات در بین مردمش بیشتر باشد. من برای خاورمیانه خیلی امیدوار نیستم.
یکی از بازیگران اصلی، اسرائیل است. متأسفانه، این هست دیگر و آن‌ها تا حالا فکر کردند هر چه بیشتر اختلاف باشد، فرض کنید بین ایرانی‌ها و عراق و غیره، این به نفع آن‌ها خواهد بود؛ یا اینکه هر چه کشورها درگیر جنگ داخلی باشند به نفع آن‌ها خواهد بود که به نظر من اشتباه می‌کنند.
@shokarantv
@naghdeandisheh
متفکران چگونه باید متحد شوند؟
استاد شفیعی کدکنی و مبارزه بی‌امان با یأس عمومی

✍️ پیام فضلی‌نژاد

در زادروز ۸۵ سالگی استاد #شفیعی_کدکنی، میراثی زنده‌ از ایشان در دسترس است که خود به تنهایی یک دوره طلایی در تاریخ به شمار می‌رود. اما از این میان، درسی ضروری برای ایران امروز را باید از ایشان آموخت که یکی در اهمیتِ #بازسازی_تفکر و مسئولیت‌های یک انسان متفکر است و دیگری در #فلسفه_امید و مبارزه با یأس عمومی.

۱- نزد ایشان، یک رکن سازنده تفکر «فلسفه» است، فلسفه‌ای که زنده و اجتماعی باشد، نه آنکه در هجوم استعاره‌های تجریدی، خودفریبی کند، چون خودفریبی در اندیشه، مساوی با پایان تفکر است. درک این خطر سهمگین، کار را به جایی رساند که استاد در یک دهه گذشته هشدارهای خود را با صدای بلندتری فریاد زدند که البته برخی نیز به نقد و اعتراض برخاستند: «تمام مسلمانان در قرون اخیر به اندازه یک سال از عمر فلسفی ویتگنشتاین اندیشه عرضه نکرده‌اند. تعارُف با هیچ‌کسی نداریم» و خرداد ۱۳۹۷ نیز گفتند «در #فلسفه احتیاج به کسی داریم که نه درباره ماهیت وجود و امثال آن، بلکه به تفکر فلسفی از جنس #هایدگر، #ویتگنشتاین، #هگل و #راسل بیاندیشد. از این‌رو به فلسفه زندهٔ کسی که دارای تفکر فلسفی و اجتماعی روز باشد، نیازمندیم؛ کسی که معنای تاریخ را به درستی درک کند.»

۲- حتی اگر این داوری از وضع فلسفی مسلمانان را نپذیریم، در زمانه‌ای که طرد #تفکر در بخشی از قدرت و میل به سبکسری در بخشی از جامعه به شدت جریان دارد، دکتر شفیعی کدکنی از معدود اندیشمندانی است که مصمم است مثلث «نشاط، تفکر و توسعه» را بازسازی کند و دانشوران را حول یک هدف متحد سازد: «نخبگان دانشگاهی، متفکران و #روشنفکران باید دست به دست بدهند و روحیه را به جامعه ایرانی بدمند، زیرا بدون روحیه، هیچ توسعه‌ای رخ نمی‌دهد.» نزد ایشان، توسعه بدون نشاط اجتماعی ممکن نمی‌شود و «هر عاملی از آموزش، تا هنر و… آنچه به ارتقای روحیه کمک کند، برای ما باید مورد ستایش و احترام باید باشد. اما آنچه که به  این روحیه صدمه بزند، هر چه که هست، باید توی سرش زد و کنارش گذاشت.»

تفکر و متفکر در این معنا از یک رسالت اجتماعی بزرگ برخوردار است که اگر در آن شکست بخورد، بی‌شک ارتجاع پیروز می‌شود. بنابراین، از «کتاب‌های مدرسه، لالایی مادر تا حکایاتی که مادر برای بچه می‌گوید، تا زمانی که بچه دوره‌های پیش دبستان را می‌گذراند و بعدها به #دانشگاه می‌آید، باید تمام #ادبیات و هنرمان، و نشرمان در جهت ارتقای روحیه اجتماعی و فردی این افراد باشد.» باشد که چنین شود.

💢 www.instagram.com/p/DA82NhDNYdW/?igsh=MTRwcGwwNXhxaWtrdA==

@naghdeandisheh
@payamfazlinejad
سرکوبِ مزدک، چرا و چگونه؟
نابودی یک جنبش آرمانی و انقلابی در ایران باستان

✍️دکتر اسماعیل سنگاری، مجله نقد اندیشه:

🔺بر اساس روایتی از خواجه نظام‌الملک، مزدک خود را چونان مسیح انگاشته بود که می‌خواهد آیین خویش را اصلاح کند.

🔺گویا مزدک با رسم مورد احترام در آن زمان، یعنی ازدواج با محارم مخالف بود، یعنی همان ‌چیزی که در ایران به آن «خوئدوده» می‌گفتند.

🔺هدف مزدک از اشتراک زنان این بود که همه افراد باید در زمینه تعداد زنان از تساوی برخوردار باشند، نه اینکه از تعدادی زن به صورت مشترک استفاده کنند.

▫️سنگاری، اسماعیل. مجله نقد اندیشه، بهار ۱۴۰۳، شماره دوم و سوم، صص ۲۷۲-۲۶۹.

💢لینک خرید مجله
https://zarinp.al/584858
▪️اینستا
instagram.com/naghdeandisheh
▪️توییتر
twitter.com/naghdeandisheh
@naghdeandisheh
شوکران
سرکوبِ مزدک، چرا و چگونه؟ نابودی یک جنبش آرمانی و انقلابی در ایران باستان ✍️دکتر اسماعیل سنگاری، مجله نقد اندیشه: 🔺بر اساس روایتی از خواجه نظام‌الملک، مزدک خود را چونان مسیح انگاشته بود که می‌خواهد آیین خویش را اصلاح کند. 🔺گویا مزدک با رسم مورد احترام…
سرکوبِ مزدک، چرا و چگونه؟
نابودی یک جنبش آرمانی و انقلابی در ایران باستان

✍️دکتر اسماعیل سنگاری، مجله نقد اندیشه:

🔺بر اساس روایتی از خواجه نظام‌الملک، مزدک خود را چونان مسیح انگاشته بود که می‌خواهد آیین خویش را اصلاح کند، همان‌گونه که عیسی آمده بود تا حکم تورات را تازه گرداند و خلق را بر طریق راست آورد.

🔺گویا مزدک با رسم مورد احترام در آن زمان، یعنی ازدواج با محارم مخالف بود، یعنی همان ‌چیزی که در ایران به آن «خوئدوده» می‌گفتند.

🔺مزدکیان به توارثِ مادرتباری اعتقاد داشتند و معتقد بودند نام و تبار فرزند از مادر سرچشمه می‌گیرد که با تعلیمات زرتشتی پذیرفته شده در زمان ساسانیان، مغایرت داشت.

🔺هدف مزدک از اشتراک زنان این بود که همه افراد باید در زمینه تعداد زنان از تساوی برخوردار باشند، نه اینکه از تعدادی زن به صورت مشترک استفاده کنند.

🔺مزدک بدون‌ توجه به شرایط جغرافیایی و تاریخی ایران دست به اعمالی می‌زد که هیچ‌گونه همخوانی و کاربرد واقعی در جامعه ایران نداشت و اسباب نابودی قدرت را فراهم ساخت، اما این فرقه با درایت خسرو دوم از میان رفت و از انحطاط سیاسی و جنگ قدرت در ایران جلوگیری شد.

🔺مهم‌ترین عامل عمومی ‎‌شدن قیام مزدک، در همراهی پادشاه با وی بود و مهم‌ترین عامل شکست مزدک نیز آگاهی پادشاه از غیر عملی‌ بودن آموزه‌های ایشان بود. در صورتی که تأیید ضمنیِ قباد نبود، امکان نداشت این موضوع به صورت گسترده اجرا شود.

🔺پس از سرکوب مزدکیان، انوشیروان عزم برپایی یک «تاریخ ملیِ باشکوه» را کرد. شاید مزدکیان و به خصوص گرایشات افراطی آنان، مشروعیت خاندان ساسانی را به عنوان وارثان بر حق سلسله کیانی زیر سؤال برده باشد.

🔺جامعه ایران و نهادهای برآمده از آن در بستری از محیط جغرافیایی و رویدادهای تاریخی شکل گرفته بود و به شدت جامعه‌ای واقعیت‌گرا داشت، در حالی‌ که اندیشه‌‎های مزدکی بیشتر رهاورد تفکراتِ اتوپیایی فیلسوفان و دین‌ورزان غربی بود و سنخیتی با شرایط واقعی جامعه ایران نداشت.

🔺جنبش مزدکی، جنبشی آرمانی و ایده‌آلیستی با رویکردی انقلابی و تهاجمی بود که توسط طیفی از روحانیت زرتشتیِ التقاطی حمایت و رهبری می‌شد، اما به علت عدم اجرایی ‌بودن آرمان‌های آن، به زودی توسط آگاهان عرصه سیاسی و دینی معایب آن بازشناخته شد و اسباب نابودی آن فراهم گشت.

▫️سنگاری، اسماعیل. مجله نقد اندیشه، بهار ۱۴۰۳، شماره دوم و سوم، صص ۲۷۲-۲۶۹.

💢لینک خرید مجله
https://zarinp.al/584858
▪️اینستا
instagram.com/naghdeandisheh
▪️توییتر
twitter.com/naghdeandisheh
@naghdeandisheh
فلسفه‌ای برای ما نمانده است

گفت‌وگوی اختصاصی با دکتر ضیا موحد، فلسفه‌دان:

🔺 گریز از تفکر منطقی، فلسفه ما را زمین‌گیر کرد. در هر فلسفه‌ای تناقض وجود دارد، اما هیچ‌یک از این‌ افکار ایرانی یک دستگاه منسجمِ فلسفی منطبق با معیارهای عقلی ندارند.

🔺در ایران تقریباً همه باز می‌گردند به ابن‌سینا و فارابی، بعد از آن هم، تبصره‌هایی ذیل اندیشه آن‌ها می‌زنند. ما سیستم‌های بزرگ فکری، مثل هگل، مارکس، بران و... نداریم. ما یک نوع فلسفه داریم، همان را می‌شناسیم، اسم متعالیه و حکمت متعالیه را نیز روی آن می‌گذاریم و فکر می‌کنیم که همه حکمت‌ها در ذیل آن هستند! بله، ما فلسفه داریم، اما فلسفه ایرانی نداریم.

🔺در ایران، آن‌ها که پیرو ملاصدرا و فلسفه متعالیه هستند، می‌گویند از این بالاتر نداریم! در حالی که کل آن تکرار حرف‌های قدماست، البته در حوزه یا بیرون از حوزه، عده‌ای حکمت متعالیه و ملاصدرا را کلاً رد می‌کنند. تا قرن هفتم، فلاسفه‌ ما منطقیان کاردانی هم بودند، مانند خواجه نصیر، فارابی و ابن‌سینا، اما از یک دورانی به بعد، پای منطق سست شد و مسائل منطقی به گوشه‌ای افتاد.

🔺این‌ها تمام اثبات‌هایشان اشکال دارد. اثبات نظم‌شان، اثبات علت و معلولی‌شان و... اما برخی همواره تلاش می‌کنند چیزهایی را که نمی‌شود اثبات کرد، اثبات کنند.

🔺فلسفه‌ای برای ما نمانده است. این‌ها لقبشان و کارشان بافندگی است؛ البته بهتر است که این بافندگی‌ها باشد، چون فلسفه همین است.

🔺باید دست از بلندپروازی‌ها برداشت و پا بر روی زمین گذاشت. فلسفه‌هایی که با مسائل بزرگ در افتادند، شکست خوردند.

🔺ویتگنشتاین می‌گوید درباره چیزهایی که نمی‌شود فهمید، مثل اینکه وجود چیست، باید سکوت کرد. اصلاً زبان اجازه نمی‌دهد که ما درباره این‌ مفاهیم صحبت کنیم. به مجرد اینکه بخواهیم صحبت کنیم، از همان اول به تناقض می‌افتیم!

🔺وقتی نیچه به این رسید که خدا مُرده است، چنان ترسید که سال‌ها در بستر افتاد.

🔺جالب است که ویتگنشتاین در آخرین مرحله گفت که زندگی عالی بود! انسانی صد در صد مضطرب و سرگردان که می‌گوید زندگی زیبایی داشتم! به چنین نتیجه‌ای رسیدن در عین اضطراب از هستی، خودش بسیار معنادار است.

✍️ الهام صادقی، گفت‌وگو با دکتر ضیا موحد، مجله نقد اندیشه، شماره دوم و سوم، صص ۳۰۳-۳۰۷

💢لینک خرید مجله
https://zarinp.al/584858
▪️اینستا
instagram.com/naghdeandisheh
▪️توییتر
twitter.com/naghdeandisheh
@naghdeandisheh
2025/07/01 15:17:50
Back to Top
HTML Embed Code: