Telegram Web Link
بیکرانگی | وحید سهرابی فر
سعدی اپیزودیک چند سالی می‌شود که ذهن من درگیر مسئله معنای زندگی است و تدریس‌ها و پژوهش‌هایم در این فضاست. مدتی است درگیر نگارش مقاله‌ای هستم در باب پوچی و و روایت. می خواهم صورت‌بندی جدیدی از پوچی مبتنی بر روایت ارائه کنم و سپس سعی کنم به آن پاسخی بدهم. یکی…
against_narrativity.pdf
107.2 KB
این یادداشت سوال هایی را - مشخصا در مورد نگاه اپیزودیک- برای برخی از دوستان ایجاد کرده است. اگر این موضوع برایتان جالب است، مشروح برخی از ایده ها و استدلال ها را می توانید در این مقاله خواندنی از آقای گلن استراوسن بخوانید.

📌 @Sohrabifar_Vahid
💠 دان کیوپیت، جستجوگر ایمان

روز گذشته دان کیوپیت، فیلسوف دین و متاله (سابق) مسیحی درگذشت. از او آثار مختلفی منتشر شده است که برخی از آنها به فارسی ترجمه شده است، به طور خاص کتاب دریای ایمان (1984) ترجمه حسن کامشاد و عرفان پس از مدرنیته (1998) ترجمه الله کرم کرمی پور مورد توجه علاقه مندان ایرانی قرار گرفته است.

کیوپیت که خود زمانی یک کشیش بود، ایمانش را به گوشه دیر و صومعه محدود نکرد بلکه دغدغه مهم او تحولات جهان جدید بود. در کتاب دریای ایمان – که مکتوب مستندی شش قسمتی در تلویزیون بی بی سی است- کیوپیت به چالش های مختلفی که ایمان در قرون اخیر با آن مواجه شده است، می پردازد. او از متفکران مختلفی چون دکارت، گالیله، داروین، کانت و هگل سخن می گوید و سپس با افرادی چون کرکگارد، نیچه و ویتگنشتاین همراه می شود. تامل در چالش های معرفتی جهان جدید از کیوپیت یک ناواقع‌گرا در الهیات و در مرحله بعد ناواقع گرا در تمام امور می سازد. حضور اندیشه های فیلسوفانی چون ویتگنشتاین و نیچه در افکار او روشن است.

این دیدگاه ها البته برای او چالش هایی را در پی داشت و رابطه او و کلیسا را مختل کرد. برخی دیدگاه او را به کفر نزدیکتر از ایمان معرفی کردند. با این حال، فارغ از اینکه با دیدگاه او همدل باشیم یا نه، نکته مهم در زندگی او، چشم نبستن و کنج عافیت نگزیدن است. او ایمانش را با خود به دل حوادث برد. طوفان های سهمگین دوران مدرن را ندید نگرفت و سعی کرد از میان این طوفان ها راهی بیابد. شاید راه او مطلوب بسیاری از دینداران نباشد ولی شجاعت او در مواجهه با مسائل ستودنیست.

✍🏼 وحید سهرابی فر

📌 @Sohrabifar_Vahid
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سایت وایتکان نیوز خبر داده است که از روز نهم اکتبر(دو روز پس از آغاز جنگ در غزه)، پاپ هر روز ساعت هفت عصر با اجتماع کلیسا در غزه که شامل پناهجویان مسیحی و مسلمان بوده، تماس می گرفته تا احوال آنها را جویا شود و به مردم بگوید که آنها را فراموش نکرده و برایشان دعا می کند.

📌 @Sohrabifar_Vahid
💠 مدرسه تابستانی دانشگاه ونیز ایتالیا

«اخلاق و مراقبت از سلامتی: مسائل اخلاقی پایان زندگی»

مخصوص دانشجویان دکترا و پسادکتری فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و ..

زمان برگزاری: June 16-19, 2025


🔗 اطلاعات بیشتر

📌 @Sohrabifar_Vahid
امروز برای سخنرانی در نخستین اجلاس بین المللی مدیران مراکز آموزشی و پژوهشی دعوت شده بودم. برنامه در دانشگاه قم و با همکاری سازمان فرهنگ و ارتباطات برگزار شد. ۴۰ نماینده از کشورهای مختلف و مراکز دانشگاهی از ۱۶ کشور از شبه قاره، آسیای مرکزی، آسیای جنوب شرقی و کشورهای عربی در این اجلاس حضور داشتند. موضوع صحبت من، نگاه به مطالعات ادیان در ایران بود. در وقت مختصری که داشتم از ابوریحان بیرونی به عنوان اندیشمند بزرگ این حیطه شروع کردم و سپس به وضعیت حاضر این مطالعات در کشور و جایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب در آن پرداختم. در پنل ما سخنرانانی از عراق، قرقیزستان و ایران حضور داشتند.

در اواخر سخنانم، این یادداشت از سوی برگزارکنندگان به من داده شد. راستش وقتی آن را دریافت کردم، گویا برای لحظه‌ای همه چیز متوقف شد، فضا عوض شد، حضار دیگر حاضر نبودند و من نیز به فکر فرو رفتم. با خودم فکر کردم که چه زمانی آن نوشته نهایی را دریافت خواهم کرد که «دکترجان وقتتان تمام است».

خوشبختانه پایان سخنانم بود و نیاز به وقت بیشتر نداشتم. دلم نیامد نوشته را رها کنم. برداشتمش.

📌 @Sohrabifar_Vahid
💠 پرونده ای برای دین و هوش مصنوعی


یکی از موضوعات مهمی که نیازمند توجه جدی پژوهشگران است، مسئله هوش مصنوعی و نسبت آن با دین است. کتاب «دین و هوش مصنوعی» (2025) از خانم بث سینگلر استاد دانشگاه زوریخ به تازگی منتشر شده است و می تواند منبع خوبی برای علاقه‌مندان این موضوع باشد.‌ به پیوست متن کتاب، پادکست و خلاصه نکات اصلی کتاب (هر دو برگرفته از هوش مصنوعی) دستیاب است.


📌 @Sohrabifar_Vahid
Religion_and_Artificial_Intelligence_An_Introduction_Beth_Singler.pdf
2.9 MB
💠 پرونده ای برای دین و هوش مصنوعی


یکی از موضوعات مهمی که نیازمند توجه جدی پژوهشگران است، مسئله هوش مصنوعی و نسبت آن با دین است. کتاب «دین و هوش مصنوعی» (2025) از خانم بث سینگلر استاد دانشگاه زوریخ به تازگی منتشر شده است و می تواند منبع خوبی برای علاقه‌مندان این موضوع باشد.‌ به پیوست متن کتاب، پادکست و خلاصه نکات اصلی کتاب (هر دو برگرفته از هوش مصنوعی) دستیاب است.


📌 @Sohrabifar_Vahid
💠 بورسیه دکتری در رشته نوروفلسفه

دانشگاه مکسیمیلیان مونیخ-آلمان

مهلت: 17 فوریه 2025

اطلاعات بیشتر

📌 @Sohrabifar_Vahid
معنای زندگی یکی از مسائل مهم فلسفی است که گاه در تجربه زندگی روزمره نیز آشکار می شود. در این زمینه دیدگاه های مختلفی از سوی فیلسوفان مطرح شده است. برخی قائل به معناداری زندگی در رویکردی فراطبیعت گرایانه شده اند و گروهی نیز قائل به معناداری زندگی در رویکردی طبیعت گرایانه شده اند. در مقابل گروهی نیز از پوچی زندگی و بی معنایی آن سخن گفته اند. در سخنرانی پیش رو، ابتدا به ترسیم دیدگاه های مختلف در بحث معنای زندگی خواهم پرداخت. سپس بر بحث پوچی متمرکز خواهم شد. پس از مرور تقریرهای مختلف پوچی از سوی فیلسوفان، تقریر جدیدی مبتنی بر روایت ارائه خواهم کرد؛ تقریری که سعی می کند از نیهیلیسم معرفتی به نیهیلیسم وجودی نقب بزند. در نهایت سعی خواهم کرد بر اساس برخی از یافته های معرفت شناسانه، راه حلی برای گریز از پوچی ارائه کنم.


چهارشنبه 1403/11/24 ساعت 12:30 الی 14:00
دانشگاه ادیان و مذاهب سالن شهید بهشتی


جهت شرکت به صورت مجازی: کاربری اسم و رمز ورود 22
لینک شرکت مجازی:


🔗 لینک ورود

علی رغم وضعیت اعلام شده، این جلسه برگزار خواهد شد.

📌 @Sohrabifar_Vahid
#قطعاتی_برای_تفکر

آغاز فلسفه کجاست؟ باور من آن است که ناامیدی هم دینی و هم سیاسی آغاز آن است. یعنی می‌توان گفت که فلسفه با دو مسئله آغاز می‌شود: 1) ناامیدی دینیِ برانگیزاننده‌ی مسئله معنا، یعنی این پرسش که در نبود باور دینی، معنای زندگی چه خواهد بود؟ 2) ناامیدی سیاسی برانگیزاننده‌ی مسئله عدالت، یعنی این پرسش که «عدالت چیست؟» و چگونه می‌توان در جهانی به شدت ناعادلانه عدالت را پیاده کرد؟

📚خیلی کم...تقریبا هیچ، سایمون کریچلی، ترجمه لیلا کوچک‌منش


Where does philosophy begin? It begins, I believe, in an experience of disappointment, that is both religious and political. That is to say, philosophy might be said to begin with two problems: (i) religious disappointment provokes the problem of meaning, namely, what is the meaning of life in the absence of religious belief?; and (ii) political disappointment provokes the problem of justice, namely, ‘what is justice’ and how might justice become effective in a violently unjust world?

📌 @Sohrabifar_Vahid
💠 گرنت (حمایت های مالی) متنوع پروژه فلسفه دین جهانی دانشگاه بیرمنگام با حمایت بنیاد تمپلتون

اطلاعات بیشتر:

🔗 https://globalphilosophyofreligion.com/grants/

📌 @Sohrabifar_Vahid
💠 ماسک‌های رنگارنگ، زیست اصیل و دغدغه صداقت

چندی پیش آماری در خبرگزاری‌ها دیدم که میزان اعتماد میان ایرانیان از 53 درصد (در سال 1353) به 8 درصد (در سال 1402) رسیده است، یعنی یک سقوط آزاد! از صحت و دقت این آمار مطلع نیستم ولی مشاهدات شخصیم نشان می‌دهد وضعیت فعلی ما از نظر میزان اعتماد به یکدیگر اصلا مطلوب نیست. به طور مثال وقتی سخنی از یک فرد غریبه (یا حتی آشنا) می‌شنویم، چقدر احتمال می‌دهیم که صادقانه باشد؟ چقدر می‌توانیم به اظهارات افراد اعتماد کنیم و بدون بررسی بر اساس آنها تعامل کنیم؟ پاسخ به گمانم دلگرم کننده نیست!

به چرایی این سقوط که فکر میکنم، دو مسئله برایم برجسته‌تر از عوامل دیگر است، نخست امر اقتصادی. تنگنای معیشت، انسان‌ها را تغییر می دهد، آنها را به سمتی هل می‌دهد که بداخلاق، کم حوصله، خیانتکار و دروغگو شوند. نمی‌خواهم اختیار انسان را نفی کنم ولی نمی‌توان انکار کرد که فقر، دشمن فضایل اخلاقی و ایمانی است. کسی که بقایش (یا آنچه بقا می‌انگارد) به خطر بیفتد، چشم بر بسیاری از مسائل خواهد بست! بگذریم که مسئله فقط کاهش درآمدها نیست، بلکه استانداردهای زندگی نیز روز به روز بالاتر می‌روند و تامین آنها روز به روز دشوارتر می‌شوند.

عامل دیگر محیط است. اگر شما در محیطی زندگی کنید که برای رشد و پیشرفت نیازمند دو رویی و نفاق باشید، طبیعتا خود واقعی‌تان را بروز نخواهید داد. در خفا به نحوی سخن می‌گویید و در فضای عمومی به شکل دیگری حرف می‌زنید. این مشکلی است که به گمانم بسیاری از اقشار جامعه ما -کم و بیش- با آن درگیرند.. بسیاری از ما در محراب و منبر به نحوی جلوه می‌کنیم و چون به خلوت می‌رویم آن کار دیگر می‌کنیم.. گویا بی صداقتی، فریب و دورویی بخش مهمی از فرهنگ اجتماعی ما شده است. تلخ است ولی واقعا گویا چنین است! گاه که دست و پا زدن‌های مذوبحانه‌ی فردی برای رسیدن به جایگاهی را می بینیم و اینکه در این مسیر از دروغ، تهمت، تظاهر و هیچ امر دیگری فروگذاری نمی‌کند، ممکن از خودمان و محیطی که در آن قرار گرفته‌ایم، متنفر شویم! سخن در این مورد بسیار است.

راستش چند صباحی می‌شود که وقتی به خودم رجوع می‌کنم، منزلت و اهمیت انسان‌ها برایم بر اساس همین صداقت و اصالت سنجیده می‌شود. یعنی برایم چندان مهم نیست که فرد به چه باور دارد و چطور زندگی میکند، چقدر با سواد است یا اینکه اهل کدام قبیله است. آنچه برایم مهم است این است که آیا انسان صادقی است؟ بود و نمودش یکیست؟ اگر چنین است پس انسان شایسته و بزرگیست. فارغ از همه قبیله‌گرایی‌ها، کسی که توانسته باشد از وجودش – به مثابه یک اثر هنری- یک موجود صادق و اصیل بسازد، انسان بزرگی است!

فهم من از متون دینی هم چنین است. گمان من این است که اگر یک شاخص مهم در نزد خداوند برای ارزشمندی انسان‌ها وجود داشته باشد، همین صداقت است. یعنی صادقانه به آنچه حقیقت یافته‌ای ملتزم باش. آن را کتمان نکن. با آن لجاجت نکن. سخنان گوناگون را بشنو، از افقهای مختلف بنگر و آنچه حق یافتی را صادقانه ملتزم باش. پاک باش و از دورویی و دروغ مبرا باش. قلب سلیم باش! و باور داشته باش که «این روزی است که صادقان از راستی خود بهره‌مند می‌شوند».

✍🏼 وحید سهرابی‌فر

📌 @Sohrabifar_Vahid
Dar Meykadeh Eshgh
Mohammad Motamedi
باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش
وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش

زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو #رمضان باش

حافظ
محمد معتمدی

📌 @Sohrabifar_Vahid
Forwarded from Critic l مریم نصر
.
و سفر سه روز به درازا کشید

یگانه رویایش این بود که آنان را در سفر سه روزه‌شان، درحالیکه ابراهیم سوار بر استر، با اندوهش در پیش و با اسحاق در کنارش می‌راند همراهی کند...ابراهیم ایمان داشت و شک نکرد، او به محال ایمان داشت...او بر خر خویش نشست و آهسته به راه افتاد. در همه این مدت او ایمان داشت، او ایمان داشت که خدا اسحاق را از او نمی‌خواهد، با این همه اگر او را می‌خواست آماده بود تا وی را قربانی کند...او از کوه بالا رفت، و حتی در لحظه‌ای که دشنه برق می‌زد ایمان داشت، ایمان داشت که خدا اسحاق را نمی‌خواهد...

آن کس که خدای را بدون ایمان دوست می‌دارد به خود می‌اندیشد، اما آن کس که خدا را مومنانه دوست می‌دارد به خدا می اندیشد. بر این قله است که ابراهیم ایستاده است.

...الهیات بزک کرده بر پنجره می‌نشیند و عنایات فلسفه را گدایی می‌کند و جاذبه‌های خود را به او عرضه می‌نماید. گویا فهمیدن هگل دشوار است، اما فهمیدن ابراهیم چیز پیش‌پا افتاده‌ای است! فراتر رفتن از هگل معجزه است، اما فراتر رفتن از ابراهیم از همه چیز ساده‌تر است!
هیچ کس حق ندارد به دیگران بباوراند که ایمان چیزی پیش پا افتاده و آسان است در حالی که برعکس از همه چیز بزرگتر و دشوارتر است.

...مردم داستان ابراهیم را به گونۀ دیگری تعبیر می کنند. آنها لطف خداوند را در بخشیدن دوباره اسحاق به ابراهیم ستایش می‌کنند و همه ماجرا را فقط آزمونی می‌دانند. ... کل ماجرا به همان سرعت که نقل می شود سپری می‌شود: بر اسبی راهوار می‌نشینند و در چشم بهم زدنی به موریه می‌رسند و بی‌درنگ گوسفند را می‌بینند. فراموش می‌کنند که ابراهیم بر چارپایی کند راه می‌پیمود، و سفر سه روز به درازا کشید و مدتی بایست تا هیزم آورد، اسحاق را ببندد و کارد را تیز کند.

... واعظ می‌تواند تا ربع ساعت به وعظ مانده بخوابد و مستمع می‌تواند به هنگام شنیدن چرت بزند، زیرا همه چیز برای هر دو آسان و بی دردسر سپری می‌شود. اما اگر در میان حاضران یکی به بی‌خوابی مبتلا باشد شاید در بازگشت به خانه در کنجی بنشیند و بیاندیشد: «همۀ این ماجرا کار یک لحظه است؛ فقط یک دقیقه منتظر بمان، گوسفند را خواهی دید و آزمون به پایان می‌رسد».



ترس و لرز، سورن کیرکگور، ترجمه عبدالکریم رشیدیان نشر نی.

#لقمه_کتاب
@neocritic
2025/07/06 17:20:02
Back to Top
HTML Embed Code: