••💜⃟🌿••
[💜]شرم میگفت نگاهت نکنم،گفتم چشم؛
[🎀]عشق میخواست ببیند نظری،دعواشد
« #Wall » « #BTS »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
[💜]شرم میگفت نگاهت نکنم،گفتم چشم؛
[🎀]عشق میخواست ببیند نظری،دعواشد
« #Wall » « #BTS »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
جارو را روی زمین کشید تا برگ های روی زمین ریخته را جمع کند. بی حوصله بود..
باز هم بخاطر تهیونگ تنبیه شده بود
سرش را که کمی بالا آورد تهیونگ را دید که با لبخند جارو به دست زمین را جارو میکشد
ـ میخندی؟ بایدم بخندی..منو انداختی تو این وضع...چرا یکم آروم قرار نمیگیری تو؟
تهیونگ صرفا نگاهش کرد و بعد با پوزخند دوست داشتنی برگ های قسمت خودش را جمع کرد و به سمت دخترک رفت :
+ انگار برگ ها منو بیشتر دوست داشتن ، سمت تو کمتر ریخته
ـ اینجا نیاهااااا ، میزنم میترکی
تهیونگ اما با خنده جلوتر اومد.. دست هاش و داخل جیب شلوارش گذاشته بود و دکمه کت یونیفرم مدرسش باز گذاشته بود.
موهای قهوه ای روشنش با نور خورشید که از بین شاخه و برگ های درخت بالا سرشون بهشون سر میزد ، سان کیس زیبایی و به وجود آوردن
تهیونگ با شیطنت به سمت دخترک خم شد و گفت :
+ مشکل اینجاست من دوست ندارم چیزی بیشتر از من تورو دوست داشته باشه
و بعد خندید و برگ هایی که یئون وو جمع کرده بود را با یک حرکت پخش کرد
ما دوست بودیم اما اون یه شوخی کرد ، طبیعتاً به شوخیش خندیدم اما آن شب..
نخوابیدم
« #Imagine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
باز هم بخاطر تهیونگ تنبیه شده بود
سرش را که کمی بالا آورد تهیونگ را دید که با لبخند جارو به دست زمین را جارو میکشد
ـ میخندی؟ بایدم بخندی..منو انداختی تو این وضع...چرا یکم آروم قرار نمیگیری تو؟
تهیونگ صرفا نگاهش کرد و بعد با پوزخند دوست داشتنی برگ های قسمت خودش را جمع کرد و به سمت دخترک رفت :
+ انگار برگ ها منو بیشتر دوست داشتن ، سمت تو کمتر ریخته
ـ اینجا نیاهااااا ، میزنم میترکی
تهیونگ اما با خنده جلوتر اومد.. دست هاش و داخل جیب شلوارش گذاشته بود و دکمه کت یونیفرم مدرسش باز گذاشته بود.
موهای قهوه ای روشنش با نور خورشید که از بین شاخه و برگ های درخت بالا سرشون بهشون سر میزد ، سان کیس زیبایی و به وجود آوردن
تهیونگ با شیطنت به سمت دخترک خم شد و گفت :
+ مشکل اینجاست من دوست ندارم چیزی بیشتر از من تورو دوست داشته باشه
و بعد خندید و برگ هایی که یئون وو جمع کرده بود را با یک حرکت پخش کرد
ما دوست بودیم اما اون یه شوخی کرد ، طبیعتاً به شوخیش خندیدم اما آن شب..
نخوابیدم
« #Imagine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
••💜⃟🌿••
کاش میشد نامرئی شد کنارش نشست و ساعتها بهش خیره شد بدون اینکه
بفهمه چقدر درگیرشی💜🔮
« #Vid »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
کاش میشد نامرئی شد کنارش نشست و ساعتها بهش خیره شد بدون اینکه
بفهمه چقدر درگیرشی💜🔮
« #Vid »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
••💜⃟🌿••
نامجون:رید بهت که
جیهوپ:نه حاجی نگرانم بود 😂😂😂
« #Vid » « #BTS »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
نامجون:رید بهت که
جیهوپ:نه حاجی نگرانم بود 😂😂😂
« #Vid » « #BTS »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
کمربند ایمنی رو میبندی و جواب تلفنت رو میدی، دوست صمیمیت با وحشت از پشت خط میگه: هـ..هی ا.ت اتوبوس زندانیا چپ کرده، اون..کیم تهیونگ بین زندانیا نبود!!
دستات می لرزه و می پرسی: چی داری میگی یعنی فرار کرده؟
دوستت میگه:آره سریع خودتو برسون به یک جای امن..
همون طور که ماشین رو روشن کردی زمزمه میکنی:لعنتی..یعنی الان کجاست؟!
یهو سردی یه جسم تیزو رو گلوت حس میکنی و صدایی بم و خشدار کنار گوشت میگه:اینجام بیبی..
چاقو رو بالاتر میاره جوری که سرت میره عقب و لبش می چسبه به گوشت: کی فکر میکرد دوست دختر شیرینم جاسوس از آب در بیاد؟
🌱شرط ایمجین بعد +100 لایک
« #Imagine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
دستات می لرزه و می پرسی: چی داری میگی یعنی فرار کرده؟
دوستت میگه:آره سریع خودتو برسون به یک جای امن..
همون طور که ماشین رو روشن کردی زمزمه میکنی:لعنتی..یعنی الان کجاست؟!
یهو سردی یه جسم تیزو رو گلوت حس میکنی و صدایی بم و خشدار کنار گوشت میگه:اینجام بیبی..
چاقو رو بالاتر میاره جوری که سرت میره عقب و لبش می چسبه به گوشت: کی فکر میکرد دوست دختر شیرینم جاسوس از آب در بیاد؟
🌱شرط ایمجین بعد +100 لایک
« #Imagine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
••🩸⃟🍷••
𝐍𝐚𝐦𝐞 : red wine2
𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 : Zahra
𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : #Drama #emotional #roommate #Mafia #Smut
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : Taehyung , Y/N
𝐏𝐚𝐫𝐭 : 13 , 14
[ برای خواندن پارت 13 کلیک کنید 🍷]
🚢شرط آپ پارت بعد +200 لایک
« #Scenario » « #red_wine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
𝐍𝐚𝐦𝐞 : red wine2
𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 : Zahra
𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : #Drama #emotional #roommate #Mafia #Smut
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : Taehyung , Y/N
𝐏𝐚𝐫𝐭 : 13 , 14
[ برای خواندن پارت 13 کلیک کنید 🍷]
🚢شرط آپ پارت بعد +200 لایک
« #Scenario » « #red_wine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
••🩸⃟🍷••
خب رسیدیم به این پارت🫴🤤
شرطا رو برسونید زود اپش کنم
« #Scenario » « #red_wine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
خب رسیدیم به این پارت🫴🤤
شرطا رو برسونید زود اپش کنم
« #Scenario » « #red_wine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
••💜⃟🌿••
ولی برادر اینقدر خوبه که ایده پنج تا بچه اصلا ترسناک نیست 🫠
« #Vid »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
ولی برادر اینقدر خوبه که ایده پنج تا بچه اصلا ترسناک نیست 🫠
« #Vid »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟