گرچه با یادش، همه #شب
تا سحرگاهانِ نیلی فام
بیدارم؛

گاهگاهی نیز
وقتی چشم بر هم می‌گذارم
خواب های روشنی دارم،
عین هُشیاری!

آنچنان روشن که من در #خواب
دم‌ به‌ دم با خویش می‌گویم که:
بیداری‌ست، بیداری‌ست، بیداری...

#فریدون‌_مشیری
.

هر سقوطى پايان كار نيست
باران را ببين ...
سقوط باران قشنكترين آغاز است

#شبتون_بخیر
.

حق من باش
مثل مرگ !
که میدانم یک روز
جوری مرا در آغوش میگیرد
که هیچکس ...

#معصومه صابر
.

هر روز،
آغازیست دوباره
برای آموختن، وبالیدن!
آغازی برای تڪاندن غباراز دل
ونشاندن غنچه های
محبت وعشق!
پس
شروع دوباره زندگے
برتو مبارڪ✨
☀️سلام و درود بر شما عزیزان ☀️
.

.
(«این صبحِ تابناک اهورایی
نوباوه‌ی طراوت و لبخند است
این بامدادِ پاک ِ بهشت‌آسا
آیینه‌ی جمال خدواند است»)

#فریدون_مشیری

.

اگر زنده ماندی،
اگر مقاومت کردی:
آواز بخوان،
رویا ببین، مســـــــــت کن!
زمانه‌ی زمهریر است:
عاشـــــــق شو، شتاب کن!
بادِ ساعات،
خیابان‌ها را جارو می‌کند،
معبرها را؛ درختان منتظرند.
تو منتظر نباش،
موعدِ زندگی‌ست،
یگانه فرصت‌ات...!
.

صبحها وقتی
عقربه های نگاهم بر تمامیت ارضی گونه هایت
مماس می شوند
کاروانِ صبح
لبهایم‌ را به حرکت در می آورند
و من
با صدای زنگ حضورت
پیوندِ عشق را
در آغوش می کشم
تا تولدی دوباره یابم با  بوسه هایت

#شهاب_شهابی
.

‌
‌
و من
در طلوعِ گلِ یاسی از پشتِ انگشت‌های تو
بیدار خواهم شد...

#سهراب_سپهری
.

‌‌‌
برگها را از گلها دوست‌تر دارم
هیچ کس به فکر برگها نیست
چقدر انتظار می‌کشند تا یک گل در بیاید

#سیمین_دانشور

عصرتون به زیبایی گلها☕️🍃
.

باتو خوشبخت ترین آدم ِاین قافله ام
گم نشو ،دور نشو
بی تو جهانم خالیست
بی تودنیای من از درد
به هم می پیچد
بی توسهم من از این حادثه ،
بی اقبالیست !

#نرگس‌_صرافیان‌
.

       عصرها،
در کافه‌ی خیالت،
        چای مینوشیم،
       من و خاطره هایت؛

#سودابه_حسینی

زندگی ، وزن نگاهی است
که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است
که در سینه خاک به جا می ماند

#سهراب‌سپهری
.

‌
روئیدی در قلب من
به‌سان گل کوچکی
که کنار دیوار می‌روید؛
همین‌قدر ناخواسته، عاشقت شدم ...

#غاده_السمان
.

می‌سرایم تو و چشمان تو را
نہ سپیدی
نہ غزل
تویے آن شعر دل‌انگیز و بلند
ڪہ پر از مثنوے بارانی...

#فروغ_فرخزاد
.

آه صدایت صدایت
سراسر حسرت‌ست؛
مثل هم‌ آغوشی
معلق می‌دارد مرا
میان پریشانی و جنون،
بر دیواره‌های قلعه‌ی شب ..
در حالی‌که،
درد می‌کشم از عذاب زندگی،
دلتنگ توام در حالی‌که،
درد می‌کشم از عذاب زندگی،
بیشتر دوستت دارم۰۰

#غاده_السمان
.

برای قلبم چه طرحی بریزم
تا عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم
که تو را نبوسد
و طاقتم را
که دندان بر جگر بگذارد؟
به شعرم چه بگویم
که منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنکه روزی که تو را نبینم
بی نهایت است...

#نزار_قبانی
.

چقدر زیباست
ڪسی را دوست بداریم
نه برای نیاز "
نه از روی اجبار "
و نه از روی تنهایی "
فقط برای اینڪه
ارزشش را دارد ...

#فروغ_فرخزاد
.

"صبح" 🌤
یعنی یک سبد "لبخند"،
یک بغل "شادی"،
یک دنیا "عشق"...

و یک عالمه "خندیدن"
از اعماق وجود
به شکرانه‌ داشتن
"نفسی ‌دوباره"....

سلام خوبان ♡
صبح زیبای ☕️
بهاری تون پر از مهر و وفا

‌‌‌‌‌‌

اینگونه زندگی کنیم:
شاد اما دلسوز
ساده اما زیبا
مصمم اما بی خیال
متواضع اما سربلند
مهربان اما جدی
سبز اما بی ریا🍃
.