This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کشته و زخمی شدن ۱۲ زن بلوچ با یورش و تیراندازی نیروهای نظامی به روستای گونیچ شهرستان خاش
به گزارش حالوش، امروز سهشنبه دهم تیر ماه ۱۴۰۴، نیروهای نظامی اطلاعات سپاه و انتظامی به روستای گونیچ از توابع بخش کارواندر شهرستان خاش یورش برده و با تیراندازی به سمت اهالی روستا، دستکم یک زن بلوچ را کشته و ۱۱ زن دیگر را مجروح کردند.
حالوش میگوید هنگام حمله نیروهای امنیتی، در این روستا فقط زنان و کودکان حضور داشتند.
هویت شهروند زن کشته شده، "خانبیبی بامری" ۴۰ ساله و هویت ۱۰ زن مجروح، "مدینه بامری" ۲۴ ساله، "صبا بامری" ۱۷ ساله، "اسرا بامری" ۱۸ ساله، "رحمبیبی بامری" ۳۲ ساله، "سنجملک بامری" ۴۵ ساله، "عسل بامری" ۲۰ ساله، "محدثه بامری" ۱۶ ساله، "مهتاب بامری" ۵۰ ساله، "فاطمه بامری" ۲۶ ساله و "لالی بامری" ۴۰ ساله عنوان شده است.
خانم خان بی بی بامری با اصابت مرمی گلوله به ناحیه کلیه جان خود را از دست داده و لالی بامری و اسرا بامری نیز بر اثر اصابت مرمی گلوله وضعیت جسمانی شان وخیم است و در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان خمینی خاش بسر میبرند.
ریحانه بامری نیز باردار بوده که بر اثر ضربات لگد مامورین و اصابت گلوله ساچمه ای جنین داخل شکمش سقط شده است.
نیروهای نظامی به بهانه حضور افراد مسلح مخالف نظام، حدود ساعت ۵ صبح به این روستا یورش برده و باعث ایجاد رعب و وحشت بین اهالی روستا بویژه زنان و کودکان شدند.
اهالی روستا به دلیل یورش غیرقانونی نیروهای نظامی به این روستا اعتراض کردند که ماموران به سمت منازل و زنان و کودکان آتش گشودند.
پس از این اقدام، زنان روستا با آتش زدن لاستیک مسیرهای ورودی و خروجی روستا را بستند.
#خاش #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش حالوش، امروز سهشنبه دهم تیر ماه ۱۴۰۴، نیروهای نظامی اطلاعات سپاه و انتظامی به روستای گونیچ از توابع بخش کارواندر شهرستان خاش یورش برده و با تیراندازی به سمت اهالی روستا، دستکم یک زن بلوچ را کشته و ۱۱ زن دیگر را مجروح کردند.
حالوش میگوید هنگام حمله نیروهای امنیتی، در این روستا فقط زنان و کودکان حضور داشتند.
هویت شهروند زن کشته شده، "خانبیبی بامری" ۴۰ ساله و هویت ۱۰ زن مجروح، "مدینه بامری" ۲۴ ساله، "صبا بامری" ۱۷ ساله، "اسرا بامری" ۱۸ ساله، "رحمبیبی بامری" ۳۲ ساله، "سنجملک بامری" ۴۵ ساله، "عسل بامری" ۲۰ ساله، "محدثه بامری" ۱۶ ساله، "مهتاب بامری" ۵۰ ساله، "فاطمه بامری" ۲۶ ساله و "لالی بامری" ۴۰ ساله عنوان شده است.
خانم خان بی بی بامری با اصابت مرمی گلوله به ناحیه کلیه جان خود را از دست داده و لالی بامری و اسرا بامری نیز بر اثر اصابت مرمی گلوله وضعیت جسمانی شان وخیم است و در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان خمینی خاش بسر میبرند.
ریحانه بامری نیز باردار بوده که بر اثر ضربات لگد مامورین و اصابت گلوله ساچمه ای جنین داخل شکمش سقط شده است.
نیروهای نظامی به بهانه حضور افراد مسلح مخالف نظام، حدود ساعت ۵ صبح به این روستا یورش برده و باعث ایجاد رعب و وحشت بین اهالی روستا بویژه زنان و کودکان شدند.
اهالی روستا به دلیل یورش غیرقانونی نیروهای نظامی به این روستا اعتراض کردند که ماموران به سمت منازل و زنان و کودکان آتش گشودند.
پس از این اقدام، زنان روستا با آتش زدن لاستیک مسیرهای ورودی و خروجی روستا را بستند.
#خاش #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سارینا، امروز تازه ۱۹ ساله میشد...
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل خیزش انقلابی سال ۱۴۰۱ مردم ایران در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
ویدیو از
neural.art.canvas
متن از کانال بیدارزنی
#سارینا_اسماعیل_زاده #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل خیزش انقلابی سال ۱۴۰۱ مردم ایران در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
ویدیو از
neural.art.canvas
متن از کانال بیدارزنی
#سارینا_اسماعیل_زاده #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بازداشت رضا صیادی، شهروند اهل سیسخت، در روز حمله اسرائیل به ایران
رضا صیادی، شهروند ساکن شهر سیسخت در استان کهگیلویه و بویراحمد، در روز ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۴، در روز حمله اسرائیل به ایران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اداره اطلاعات سپاه این شهر منتقل شد.
به گزارش منابع محلی، مأموران امنیتی که صورت خود را پوشانده بودند، با یورش به مغازه این شهروند، او را بازداشت کردند. این منابع میگویند ماموران اقدام به ضبط اعترافات اجباری از او کردهاند.
بر اساس اطلاعات رسیده، اتهامات مطرحشده علیه رضا صیادی «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب» اعلام شده است.
تاکنون مقامهای قضایی و امنیتی توضیحی درباره وضعیت دقیق این شهروند ارائه نکردهاند.
همزمان با درگیر شدن کشور در یک جنگ، حکومت فشار خود را بر فعالان مدنی داخل ایران بیشتر کرده است. حکومتی که درگیر سرکوب مردم بود، غافل از نفوذ در لایههای بالای سیستم حکومتی خود بوده است.
#رضا_صیادی #سی_سخت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا صیادی، شهروند ساکن شهر سیسخت در استان کهگیلویه و بویراحمد، در روز ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۴، در روز حمله اسرائیل به ایران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اداره اطلاعات سپاه این شهر منتقل شد.
به گزارش منابع محلی، مأموران امنیتی که صورت خود را پوشانده بودند، با یورش به مغازه این شهروند، او را بازداشت کردند. این منابع میگویند ماموران اقدام به ضبط اعترافات اجباری از او کردهاند.
بر اساس اطلاعات رسیده، اتهامات مطرحشده علیه رضا صیادی «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب» اعلام شده است.
تاکنون مقامهای قضایی و امنیتی توضیحی درباره وضعیت دقیق این شهروند ارائه نکردهاند.
همزمان با درگیر شدن کشور در یک جنگ، حکومت فشار خود را بر فعالان مدنی داخل ایران بیشتر کرده است. حکومتی که درگیر سرکوب مردم بود، غافل از نفوذ در لایههای بالای سیستم حکومتی خود بوده است.
#رضا_صیادی #سی_سخت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ملیگرایی واقعی یا فریب حماسی؟
✍🏼 عزیز نوروزی زرگانی، عضو پیشین هیئت علمی دانشگاه شیراز
در روزهایی که فضای عمومی کشور غرق در هیجانِ پس از جنگ است، بار دیگر شاهدیم که حکومت، هوشمندانه یا حیلهگرانه، میکوشد با سوار شدن بر موج احساسات ملی، خود را در قامت «مدافع وطن» بازتعریف کند. آنان که دههها از امت اسلامی سخن میگفتند و هر صدای مستقل ایرانی را سرکوب میکردند، این روزها با پرچم ملت ایران ظاهر شدهاند و برای جانباختگان، از «خون جوانان وطن» میگویند.
اما آیا نباید پرسید:
چه کسانی فرزندان این خاک را به مسلخ بردند؟
چه کسانی بذر دشمنی کاشتند، جنگ را شعلهور ساختند، و خاک ایران را ناامن کردند؟
چه کسانی سالهاست به نام اسلام، ایران را خوار کردند، و امروز به نام ایران، اسلامشان را تطهیر میکنند؟
کسانی که فرزندان همین سرزمین را به جرم اعتراض، به بند کشیدند و جانشان را ستاندند، نمیتوانند مدافع «ملت» باشند.
کسانی که دههها هویت ایرانی را تحقیر کردند و از «ملیگرایی» به عنوان کفر یاد میکردند، امروز حق ندارند خود را سخنگوی «میهندوستی» بدانند.
و کسانی که تصمیمهای نظامیِ ویرانگرشان به جنگ کشیده شد، نمیتوانند خونهای ریختهشده را سرمایهی مشروعیت خویش کنند.
جالب آنکه در میانهی هیاهوی «آمادگی برای دفاع»، این مردم بیدفاعاند که زیر بمب و موشک جان دادند، نه حاکمانی که هنوز جرأت خروج از پناهگاه نیافتهاند. همانها که روزی گفته بودند در روز خطر «لباس رزم میپوشند» و «در صف مقدم میایستند»، امروز در سکوتِ سنگرهای زیرزمینی نشستهاند و از دور، بر آتش جنگ میدمند.
همانها که فریاد جنگطلبیشان گوش فلک را کر کرده بود، در عمل، نه ابزار دفاع از مردم دارند، نه ارادهی دفاع از ایران. آنچه باقی مانده، خرابیست و خون، بیهیچ افتخار.
ما به راستی داغداریم.
نه فقط برای جانباختگان این جنگ، که برای دختربچههایی که در کلاس ناایمن سوختند؛
برای دانشآموزی که بهجای رؤیا، به خاک سپرده شد؛
برای دانشجو و معلمی که بهجای کلاس، راهی زندان شدند؛
برای مادری که ماههاست از دیدن فرزند زندانیاش محروم است؛
برای دخترانی که آیندهشان پشت دیوارهای اجبار، خاک خورد؛
برای جوانانی که با هزار آرزو مهاجرت کردند و با هزار دلتنگی در غربت ماندند؛
و برای مردمی که سالهاست رنج میبرند، بیآنکه شنیده شوند.
اما این داغ، نباید ما را از تشخیص مسئول اصلی بازدارد.
جای تأسف است که در میانهی این ماتم، کسانی از سر نادانی یا فریب، هنوز بر طبل انتقامجویی و دشمنسازی میکوبند و ناخواسته بازوی تبلیغاتی همان ساختاری میشوند که ایران را به این روز انداخت. حس میهندوستی، اگر به درستی هدایت نشود، میتواند به ابزاری برای فریب دوباره بدل شود.
ما اما میخواهیم میهندوستی را بازتعریف کنیم:
نه در جنگ، که در صلح.
نه در انتقام، که در آگاهی.
نه با نفرت از دیگری، که با عشق به خود و سرزمین.
نه در فریادهای بیپشتوانه، که در مسئولیتپذیری مدنی.
نه با پرچم به دست حکومت، که با آیندهای در دست مردم.
باشد که فریب حماسههای بیپشتوانه را نخوریم و صدای خرد را از میان غبار جنگ بشنویم.
ـ برگرفته از کانال تلگرام آقای نوروزی
#ج_ا_یعنی_جنگ #ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍🏼 عزیز نوروزی زرگانی، عضو پیشین هیئت علمی دانشگاه شیراز
در روزهایی که فضای عمومی کشور غرق در هیجانِ پس از جنگ است، بار دیگر شاهدیم که حکومت، هوشمندانه یا حیلهگرانه، میکوشد با سوار شدن بر موج احساسات ملی، خود را در قامت «مدافع وطن» بازتعریف کند. آنان که دههها از امت اسلامی سخن میگفتند و هر صدای مستقل ایرانی را سرکوب میکردند، این روزها با پرچم ملت ایران ظاهر شدهاند و برای جانباختگان، از «خون جوانان وطن» میگویند.
اما آیا نباید پرسید:
چه کسانی فرزندان این خاک را به مسلخ بردند؟
چه کسانی بذر دشمنی کاشتند، جنگ را شعلهور ساختند، و خاک ایران را ناامن کردند؟
چه کسانی سالهاست به نام اسلام، ایران را خوار کردند، و امروز به نام ایران، اسلامشان را تطهیر میکنند؟
کسانی که فرزندان همین سرزمین را به جرم اعتراض، به بند کشیدند و جانشان را ستاندند، نمیتوانند مدافع «ملت» باشند.
کسانی که دههها هویت ایرانی را تحقیر کردند و از «ملیگرایی» به عنوان کفر یاد میکردند، امروز حق ندارند خود را سخنگوی «میهندوستی» بدانند.
و کسانی که تصمیمهای نظامیِ ویرانگرشان به جنگ کشیده شد، نمیتوانند خونهای ریختهشده را سرمایهی مشروعیت خویش کنند.
جالب آنکه در میانهی هیاهوی «آمادگی برای دفاع»، این مردم بیدفاعاند که زیر بمب و موشک جان دادند، نه حاکمانی که هنوز جرأت خروج از پناهگاه نیافتهاند. همانها که روزی گفته بودند در روز خطر «لباس رزم میپوشند» و «در صف مقدم میایستند»، امروز در سکوتِ سنگرهای زیرزمینی نشستهاند و از دور، بر آتش جنگ میدمند.
همانها که فریاد جنگطلبیشان گوش فلک را کر کرده بود، در عمل، نه ابزار دفاع از مردم دارند، نه ارادهی دفاع از ایران. آنچه باقی مانده، خرابیست و خون، بیهیچ افتخار.
ما به راستی داغداریم.
نه فقط برای جانباختگان این جنگ، که برای دختربچههایی که در کلاس ناایمن سوختند؛
برای دانشآموزی که بهجای رؤیا، به خاک سپرده شد؛
برای دانشجو و معلمی که بهجای کلاس، راهی زندان شدند؛
برای مادری که ماههاست از دیدن فرزند زندانیاش محروم است؛
برای دخترانی که آیندهشان پشت دیوارهای اجبار، خاک خورد؛
برای جوانانی که با هزار آرزو مهاجرت کردند و با هزار دلتنگی در غربت ماندند؛
و برای مردمی که سالهاست رنج میبرند، بیآنکه شنیده شوند.
اما این داغ، نباید ما را از تشخیص مسئول اصلی بازدارد.
جای تأسف است که در میانهی این ماتم، کسانی از سر نادانی یا فریب، هنوز بر طبل انتقامجویی و دشمنسازی میکوبند و ناخواسته بازوی تبلیغاتی همان ساختاری میشوند که ایران را به این روز انداخت. حس میهندوستی، اگر به درستی هدایت نشود، میتواند به ابزاری برای فریب دوباره بدل شود.
ما اما میخواهیم میهندوستی را بازتعریف کنیم:
نه در جنگ، که در صلح.
نه در انتقام، که در آگاهی.
نه با نفرت از دیگری، که با عشق به خود و سرزمین.
نه در فریادهای بیپشتوانه، که در مسئولیتپذیری مدنی.
نه با پرچم به دست حکومت، که با آیندهای در دست مردم.
باشد که فریب حماسههای بیپشتوانه را نخوریم و صدای خرد را از میان غبار جنگ بشنویم.
ـ برگرفته از کانال تلگرام آقای نوروزی
#ج_ا_یعنی_جنگ #ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شیوههای جمهوری اسلامی برای ایجاد اختلاف میان مخالفان و منتقدان
جمهوری اسلامی در طی ۴۷ سال حکومت خود، همواره تلاش کرده تا با ایجاد شکاف بین گروههای مردم، مانع همبستگی شده و آنها را راحتتر سرکوب کند.
برخی تاکتیکهای این رژیم به شرح زیر هستند:
۱. برچسبزنی و تخریب شخصیت
(مثل ضد انقلاب، جاسوس، فتنهگر، مزدور و …)
۲. دامنزدن به شکافهای قومی، مذهبی و هویتی
(مثل بلوچ/فارس، شیعه/سنی، مذهبی/سکولار و …)
۳. نفوذ و تفرقهاندازی درون گروهها
(از طریق پخش شایعه، ایجاد بیاعتمادی، جاسوسپروری)
۴. سرکوب گزینشی فعالان وحدتطلب
(حذف پلسازان میان گفتمانها)
۵. ایجاد شکاف میان داخل و خارج کشور
(بیاعتمادسازی متقابل مردم داخل و اپوزیسیون خارجنشین)
۶. مهندسی فضای مجازی و اطلاعاتی
(رباتها، حسابهای جعلی، اطلاعات غلط، هجوم سایبری)
۷. دامنزدن به اختلاف میان جمهوریخواهان و پادشاهیخواهان
شما چه تاکتیکهای دیگری را میشناسید که جمهوری اسلامی به کار گرفته است؟
به نظر شما برای غلبه بر روشهای ایجاد اختلاف جمهوری اسلامی، چه کارهایی باید انجام داد؟
#همبستگی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی در طی ۴۷ سال حکومت خود، همواره تلاش کرده تا با ایجاد شکاف بین گروههای مردم، مانع همبستگی شده و آنها را راحتتر سرکوب کند.
برخی تاکتیکهای این رژیم به شرح زیر هستند:
۱. برچسبزنی و تخریب شخصیت
(مثل ضد انقلاب، جاسوس، فتنهگر، مزدور و …)
۲. دامنزدن به شکافهای قومی، مذهبی و هویتی
(مثل بلوچ/فارس، شیعه/سنی، مذهبی/سکولار و …)
۳. نفوذ و تفرقهاندازی درون گروهها
(از طریق پخش شایعه، ایجاد بیاعتمادی، جاسوسپروری)
۴. سرکوب گزینشی فعالان وحدتطلب
(حذف پلسازان میان گفتمانها)
۵. ایجاد شکاف میان داخل و خارج کشور
(بیاعتمادسازی متقابل مردم داخل و اپوزیسیون خارجنشین)
۶. مهندسی فضای مجازی و اطلاعاتی
(رباتها، حسابهای جعلی، اطلاعات غلط، هجوم سایبری)
۷. دامنزدن به اختلاف میان جمهوریخواهان و پادشاهیخواهان
شما چه تاکتیکهای دیگری را میشناسید که جمهوری اسلامی به کار گرفته است؟
به نظر شما برای غلبه بر روشهای ایجاد اختلاف جمهوری اسلامی، چه کارهایی باید انجام داد؟
#همبستگی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech