This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کشته و زخمی شدن ۱۲ زن بلوچ با یورش و تیراندازی نیروهای نظامی به روستای گونیچ شهرستان خاش
به گزارش حالوش، امروز سهشنبه دهم تیر ماه ۱۴۰۴، نیروهای نظامی اطلاعات سپاه و انتظامی به روستای گونیچ از توابع بخش کارواندر شهرستان خاش یورش برده و با تیراندازی به سمت اهالی روستا، دستکم یک زن بلوچ را کشته و ۱۱ زن دیگر را مجروح کردند.
حالوش میگوید هنگام حمله نیروهای امنیتی، در این روستا فقط زنان و کودکان حضور داشتند.
هویت شهروند زن کشته شده، "خانبیبی بامری" ۴۰ ساله و هویت ۱۰ زن مجروح، "مدینه بامری" ۲۴ ساله، "صبا بامری" ۱۷ ساله، "اسرا بامری" ۱۸ ساله، "رحمبیبی بامری" ۳۲ ساله، "سنجملک بامری" ۴۵ ساله، "عسل بامری" ۲۰ ساله، "محدثه بامری" ۱۶ ساله، "مهتاب بامری" ۵۰ ساله، "فاطمه بامری" ۲۶ ساله و "لالی بامری" ۴۰ ساله عنوان شده است.
خانم خان بی بی بامری با اصابت مرمی گلوله به ناحیه کلیه جان خود را از دست داده و لالی بامری و اسرا بامری نیز بر اثر اصابت مرمی گلوله وضعیت جسمانی شان وخیم است و در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان خمینی خاش بسر میبرند.
ریحانه بامری نیز باردار بوده که بر اثر ضربات لگد مامورین و اصابت گلوله ساچمه ای جنین داخل شکمش سقط شده است.
نیروهای نظامی به بهانه حضور افراد مسلح مخالف نظام، حدود ساعت ۵ صبح به این روستا یورش برده و باعث ایجاد رعب و وحشت بین اهالی روستا بویژه زنان و کودکان شدند.
اهالی روستا به دلیل یورش غیرقانونی نیروهای نظامی به این روستا اعتراض کردند که ماموران به سمت منازل و زنان و کودکان آتش گشودند.
پس از این اقدام، زنان روستا با آتش زدن لاستیک مسیرهای ورودی و خروجی روستا را بستند.
#خاش #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش حالوش، امروز سهشنبه دهم تیر ماه ۱۴۰۴، نیروهای نظامی اطلاعات سپاه و انتظامی به روستای گونیچ از توابع بخش کارواندر شهرستان خاش یورش برده و با تیراندازی به سمت اهالی روستا، دستکم یک زن بلوچ را کشته و ۱۱ زن دیگر را مجروح کردند.
حالوش میگوید هنگام حمله نیروهای امنیتی، در این روستا فقط زنان و کودکان حضور داشتند.
هویت شهروند زن کشته شده، "خانبیبی بامری" ۴۰ ساله و هویت ۱۰ زن مجروح، "مدینه بامری" ۲۴ ساله، "صبا بامری" ۱۷ ساله، "اسرا بامری" ۱۸ ساله، "رحمبیبی بامری" ۳۲ ساله، "سنجملک بامری" ۴۵ ساله، "عسل بامری" ۲۰ ساله، "محدثه بامری" ۱۶ ساله، "مهتاب بامری" ۵۰ ساله، "فاطمه بامری" ۲۶ ساله و "لالی بامری" ۴۰ ساله عنوان شده است.
خانم خان بی بی بامری با اصابت مرمی گلوله به ناحیه کلیه جان خود را از دست داده و لالی بامری و اسرا بامری نیز بر اثر اصابت مرمی گلوله وضعیت جسمانی شان وخیم است و در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان خمینی خاش بسر میبرند.
ریحانه بامری نیز باردار بوده که بر اثر ضربات لگد مامورین و اصابت گلوله ساچمه ای جنین داخل شکمش سقط شده است.
نیروهای نظامی به بهانه حضور افراد مسلح مخالف نظام، حدود ساعت ۵ صبح به این روستا یورش برده و باعث ایجاد رعب و وحشت بین اهالی روستا بویژه زنان و کودکان شدند.
اهالی روستا به دلیل یورش غیرقانونی نیروهای نظامی به این روستا اعتراض کردند که ماموران به سمت منازل و زنان و کودکان آتش گشودند.
پس از این اقدام، زنان روستا با آتش زدن لاستیک مسیرهای ورودی و خروجی روستا را بستند.
#خاش #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سارینا، امروز تازه ۱۹ ساله میشد...
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل خیزش انقلابی سال ۱۴۰۱ مردم ایران در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
ویدیو از
neural.art.canvas
متن از کانال بیدارزنی
#سارینا_اسماعیل_زاده #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل خیزش انقلابی سال ۱۴۰۱ مردم ایران در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
ویدیو از
neural.art.canvas
متن از کانال بیدارزنی
#سارینا_اسماعیل_زاده #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بازداشت رضا صیادی، شهروند اهل سیسخت، در روز حمله اسرائیل به ایران
رضا صیادی، شهروند ساکن شهر سیسخت در استان کهگیلویه و بویراحمد، در روز ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۴، در روز حمله اسرائیل به ایران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اداره اطلاعات سپاه این شهر منتقل شد.
به گزارش منابع محلی، مأموران امنیتی که صورت خود را پوشانده بودند، با یورش به مغازه این شهروند، او را بازداشت کردند. این منابع میگویند ماموران اقدام به ضبط اعترافات اجباری از او کردهاند.
بر اساس اطلاعات رسیده، اتهامات مطرحشده علیه رضا صیادی «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب» اعلام شده است.
تاکنون مقامهای قضایی و امنیتی توضیحی درباره وضعیت دقیق این شهروند ارائه نکردهاند.
همزمان با درگیر شدن کشور در یک جنگ، حکومت فشار خود را بر فعالان مدنی داخل ایران بیشتر کرده است. حکومتی که درگیر سرکوب مردم بود، غافل از نفوذ در لایههای بالای سیستم حکومتی خود بوده است.
#رضا_صیادی #سی_سخت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا صیادی، شهروند ساکن شهر سیسخت در استان کهگیلویه و بویراحمد، در روز ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۴، در روز حمله اسرائیل به ایران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اداره اطلاعات سپاه این شهر منتقل شد.
به گزارش منابع محلی، مأموران امنیتی که صورت خود را پوشانده بودند، با یورش به مغازه این شهروند، او را بازداشت کردند. این منابع میگویند ماموران اقدام به ضبط اعترافات اجباری از او کردهاند.
بر اساس اطلاعات رسیده، اتهامات مطرحشده علیه رضا صیادی «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب» اعلام شده است.
تاکنون مقامهای قضایی و امنیتی توضیحی درباره وضعیت دقیق این شهروند ارائه نکردهاند.
همزمان با درگیر شدن کشور در یک جنگ، حکومت فشار خود را بر فعالان مدنی داخل ایران بیشتر کرده است. حکومتی که درگیر سرکوب مردم بود، غافل از نفوذ در لایههای بالای سیستم حکومتی خود بوده است.
#رضا_صیادی #سی_سخت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ملیگرایی واقعی یا فریب حماسی؟
✍🏼 عزیز نوروزی زرگانی، عضو پیشین هیئت علمی دانشگاه شیراز
در روزهایی که فضای عمومی کشور غرق در هیجانِ پس از جنگ است، بار دیگر شاهدیم که حکومت، هوشمندانه یا حیلهگرانه، میکوشد با سوار شدن بر موج احساسات ملی، خود را در قامت «مدافع وطن» بازتعریف کند. آنان که دههها از امت اسلامی سخن میگفتند و هر صدای مستقل ایرانی را سرکوب میکردند، این روزها با پرچم ملت ایران ظاهر شدهاند و برای جانباختگان، از «خون جوانان وطن» میگویند.
اما آیا نباید پرسید:
چه کسانی فرزندان این خاک را به مسلخ بردند؟
چه کسانی بذر دشمنی کاشتند، جنگ را شعلهور ساختند، و خاک ایران را ناامن کردند؟
چه کسانی سالهاست به نام اسلام، ایران را خوار کردند، و امروز به نام ایران، اسلامشان را تطهیر میکنند؟
کسانی که فرزندان همین سرزمین را به جرم اعتراض، به بند کشیدند و جانشان را ستاندند، نمیتوانند مدافع «ملت» باشند.
کسانی که دههها هویت ایرانی را تحقیر کردند و از «ملیگرایی» به عنوان کفر یاد میکردند، امروز حق ندارند خود را سخنگوی «میهندوستی» بدانند.
و کسانی که تصمیمهای نظامیِ ویرانگرشان به جنگ کشیده شد، نمیتوانند خونهای ریختهشده را سرمایهی مشروعیت خویش کنند.
جالب آنکه در میانهی هیاهوی «آمادگی برای دفاع»، این مردم بیدفاعاند که زیر بمب و موشک جان دادند، نه حاکمانی که هنوز جرأت خروج از پناهگاه نیافتهاند. همانها که روزی گفته بودند در روز خطر «لباس رزم میپوشند» و «در صف مقدم میایستند»، امروز در سکوتِ سنگرهای زیرزمینی نشستهاند و از دور، بر آتش جنگ میدمند.
همانها که فریاد جنگطلبیشان گوش فلک را کر کرده بود، در عمل، نه ابزار دفاع از مردم دارند، نه ارادهی دفاع از ایران. آنچه باقی مانده، خرابیست و خون، بیهیچ افتخار.
ما به راستی داغداریم.
نه فقط برای جانباختگان این جنگ، که برای دختربچههایی که در کلاس ناایمن سوختند؛
برای دانشآموزی که بهجای رؤیا، به خاک سپرده شد؛
برای دانشجو و معلمی که بهجای کلاس، راهی زندان شدند؛
برای مادری که ماههاست از دیدن فرزند زندانیاش محروم است؛
برای دخترانی که آیندهشان پشت دیوارهای اجبار، خاک خورد؛
برای جوانانی که با هزار آرزو مهاجرت کردند و با هزار دلتنگی در غربت ماندند؛
و برای مردمی که سالهاست رنج میبرند، بیآنکه شنیده شوند.
اما این داغ، نباید ما را از تشخیص مسئول اصلی بازدارد.
جای تأسف است که در میانهی این ماتم، کسانی از سر نادانی یا فریب، هنوز بر طبل انتقامجویی و دشمنسازی میکوبند و ناخواسته بازوی تبلیغاتی همان ساختاری میشوند که ایران را به این روز انداخت. حس میهندوستی، اگر به درستی هدایت نشود، میتواند به ابزاری برای فریب دوباره بدل شود.
ما اما میخواهیم میهندوستی را بازتعریف کنیم:
نه در جنگ، که در صلح.
نه در انتقام، که در آگاهی.
نه با نفرت از دیگری، که با عشق به خود و سرزمین.
نه در فریادهای بیپشتوانه، که در مسئولیتپذیری مدنی.
نه با پرچم به دست حکومت، که با آیندهای در دست مردم.
باشد که فریب حماسههای بیپشتوانه را نخوریم و صدای خرد را از میان غبار جنگ بشنویم.
ـ برگرفته از کانال تلگرام آقای نوروزی
#ج_ا_یعنی_جنگ #ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍🏼 عزیز نوروزی زرگانی، عضو پیشین هیئت علمی دانشگاه شیراز
در روزهایی که فضای عمومی کشور غرق در هیجانِ پس از جنگ است، بار دیگر شاهدیم که حکومت، هوشمندانه یا حیلهگرانه، میکوشد با سوار شدن بر موج احساسات ملی، خود را در قامت «مدافع وطن» بازتعریف کند. آنان که دههها از امت اسلامی سخن میگفتند و هر صدای مستقل ایرانی را سرکوب میکردند، این روزها با پرچم ملت ایران ظاهر شدهاند و برای جانباختگان، از «خون جوانان وطن» میگویند.
اما آیا نباید پرسید:
چه کسانی فرزندان این خاک را به مسلخ بردند؟
چه کسانی بذر دشمنی کاشتند، جنگ را شعلهور ساختند، و خاک ایران را ناامن کردند؟
چه کسانی سالهاست به نام اسلام، ایران را خوار کردند، و امروز به نام ایران، اسلامشان را تطهیر میکنند؟
کسانی که فرزندان همین سرزمین را به جرم اعتراض، به بند کشیدند و جانشان را ستاندند، نمیتوانند مدافع «ملت» باشند.
کسانی که دههها هویت ایرانی را تحقیر کردند و از «ملیگرایی» به عنوان کفر یاد میکردند، امروز حق ندارند خود را سخنگوی «میهندوستی» بدانند.
و کسانی که تصمیمهای نظامیِ ویرانگرشان به جنگ کشیده شد، نمیتوانند خونهای ریختهشده را سرمایهی مشروعیت خویش کنند.
جالب آنکه در میانهی هیاهوی «آمادگی برای دفاع»، این مردم بیدفاعاند که زیر بمب و موشک جان دادند، نه حاکمانی که هنوز جرأت خروج از پناهگاه نیافتهاند. همانها که روزی گفته بودند در روز خطر «لباس رزم میپوشند» و «در صف مقدم میایستند»، امروز در سکوتِ سنگرهای زیرزمینی نشستهاند و از دور، بر آتش جنگ میدمند.
همانها که فریاد جنگطلبیشان گوش فلک را کر کرده بود، در عمل، نه ابزار دفاع از مردم دارند، نه ارادهی دفاع از ایران. آنچه باقی مانده، خرابیست و خون، بیهیچ افتخار.
ما به راستی داغداریم.
نه فقط برای جانباختگان این جنگ، که برای دختربچههایی که در کلاس ناایمن سوختند؛
برای دانشآموزی که بهجای رؤیا، به خاک سپرده شد؛
برای دانشجو و معلمی که بهجای کلاس، راهی زندان شدند؛
برای مادری که ماههاست از دیدن فرزند زندانیاش محروم است؛
برای دخترانی که آیندهشان پشت دیوارهای اجبار، خاک خورد؛
برای جوانانی که با هزار آرزو مهاجرت کردند و با هزار دلتنگی در غربت ماندند؛
و برای مردمی که سالهاست رنج میبرند، بیآنکه شنیده شوند.
اما این داغ، نباید ما را از تشخیص مسئول اصلی بازدارد.
جای تأسف است که در میانهی این ماتم، کسانی از سر نادانی یا فریب، هنوز بر طبل انتقامجویی و دشمنسازی میکوبند و ناخواسته بازوی تبلیغاتی همان ساختاری میشوند که ایران را به این روز انداخت. حس میهندوستی، اگر به درستی هدایت نشود، میتواند به ابزاری برای فریب دوباره بدل شود.
ما اما میخواهیم میهندوستی را بازتعریف کنیم:
نه در جنگ، که در صلح.
نه در انتقام، که در آگاهی.
نه با نفرت از دیگری، که با عشق به خود و سرزمین.
نه در فریادهای بیپشتوانه، که در مسئولیتپذیری مدنی.
نه با پرچم به دست حکومت، که با آیندهای در دست مردم.
باشد که فریب حماسههای بیپشتوانه را نخوریم و صدای خرد را از میان غبار جنگ بشنویم.
ـ برگرفته از کانال تلگرام آقای نوروزی
#ج_ا_یعنی_جنگ #ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شیوههای جمهوری اسلامی برای ایجاد اختلاف میان مخالفان و منتقدان
جمهوری اسلامی در طی ۴۷ سال حکومت خود، همواره تلاش کرده تا با ایجاد شکاف بین گروههای مردم، مانع همبستگی شده و آنها را راحتتر سرکوب کند.
برخی تاکتیکهای این رژیم به شرح زیر هستند:
۱. برچسبزنی و تخریب شخصیت
(مثل ضد انقلاب، جاسوس، فتنهگر، مزدور و …)
۲. دامنزدن به شکافهای قومی، مذهبی و هویتی
(مثل بلوچ/فارس، شیعه/سنی، مذهبی/سکولار و …)
۳. نفوذ و تفرقهاندازی درون گروهها
(از طریق پخش شایعه، ایجاد بیاعتمادی، جاسوسپروری)
۴. سرکوب گزینشی فعالان وحدتطلب
(حذف پلسازان میان گفتمانها)
۵. ایجاد شکاف میان داخل و خارج کشور
(بیاعتمادسازی متقابل مردم داخل و اپوزیسیون خارجنشین)
۶. مهندسی فضای مجازی و اطلاعاتی
(رباتها، حسابهای جعلی، اطلاعات غلط، هجوم سایبری)
۷. دامنزدن به اختلاف میان جمهوریخواهان و پادشاهیخواهان
شما چه تاکتیکهای دیگری را میشناسید که جمهوری اسلامی به کار گرفته است؟
به نظر شما برای غلبه بر روشهای ایجاد اختلاف جمهوری اسلامی، چه کارهایی باید انجام داد؟
#همبستگی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی در طی ۴۷ سال حکومت خود، همواره تلاش کرده تا با ایجاد شکاف بین گروههای مردم، مانع همبستگی شده و آنها را راحتتر سرکوب کند.
برخی تاکتیکهای این رژیم به شرح زیر هستند:
۱. برچسبزنی و تخریب شخصیت
(مثل ضد انقلاب، جاسوس، فتنهگر، مزدور و …)
۲. دامنزدن به شکافهای قومی، مذهبی و هویتی
(مثل بلوچ/فارس، شیعه/سنی، مذهبی/سکولار و …)
۳. نفوذ و تفرقهاندازی درون گروهها
(از طریق پخش شایعه، ایجاد بیاعتمادی، جاسوسپروری)
۴. سرکوب گزینشی فعالان وحدتطلب
(حذف پلسازان میان گفتمانها)
۵. ایجاد شکاف میان داخل و خارج کشور
(بیاعتمادسازی متقابل مردم داخل و اپوزیسیون خارجنشین)
۶. مهندسی فضای مجازی و اطلاعاتی
(رباتها، حسابهای جعلی، اطلاعات غلط، هجوم سایبری)
۷. دامنزدن به اختلاف میان جمهوریخواهان و پادشاهیخواهان
شما چه تاکتیکهای دیگری را میشناسید که جمهوری اسلامی به کار گرفته است؟
به نظر شما برای غلبه بر روشهای ایجاد اختلاف جمهوری اسلامی، چه کارهایی باید انجام داد؟
#همبستگی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی روحانیتی پدید آورده که آزادگی را پای روایت خود از دینداری خود قربانی کردهاند و عملا هم اخلاق را از کف دادهاند و هم بسیاری را از دین فراری دادهاند.
این مسئله در روزهای محرم بیشتر به چشم میآید. در حالیکه اساتید دانشگاه و هنرمندان و فعالان مدنی و سیاسی در زندان محبوسند دم از دینداری و آزادگی میزنند.
آیا شما در مراسم حکومتی روضهخوانهای حکومتی شرکت میکنید؟
دین داشت، ولی آزاده نبود!
طرحی از رضا عقیلی
https://dialog.tavaana.org/ir-mullah-karbala-prisoners/
#گفتگو_توانا #حقوق_خداناباوران #دین_موروثی #مذهب_شیعه #ماه_محرم
@Tavaana_TavaanaTech
این مسئله در روزهای محرم بیشتر به چشم میآید. در حالیکه اساتید دانشگاه و هنرمندان و فعالان مدنی و سیاسی در زندان محبوسند دم از دینداری و آزادگی میزنند.
آیا شما در مراسم حکومتی روضهخوانهای حکومتی شرکت میکنید؟
دین داشت، ولی آزاده نبود!
طرحی از رضا عقیلی
https://dialog.tavaana.org/ir-mullah-karbala-prisoners/
#گفتگو_توانا #حقوق_خداناباوران #دین_موروثی #مذهب_شیعه #ماه_محرم
@Tavaana_TavaanaTech
بیخبری از امیر (هژار) عبداللهپور، چهارده روز پس از بازداشت خشونتآمیز
امیر (هژار) عبداللهپور، جوان ۳۴ ساله اهل بوکان در استان آذربایجان غربی، در نیمهشب ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۴، در منطقه عشایر بوکان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
طبق گزارشهای محلی، حدود ساعت ۱۲ شب، پنج خودروی نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی با شکستن در منزل مادری او وارد خانه شدند و امیر را با خشونت و ضربوشتم بازداشت کردند.
در جریان این یورش، خانواده تلاش کردند مانع بازداشت او شوند اما نیروهای امنیتی مادرش را بهشدت مورد ضربوجرح قرار دادند. همسایگان نیز که نسبت به خشونت اعتراض کرده بودند، با تهدید و فشار مجبور به سکوت شدند. نیروها بلافاصله امیر را با خود برده و منطقه را ترک کردند.
اکنون ۱۴ روز از این بازداشت خشن میگذرد، و خانواده هیچ اطلاعی از محل نگهداری یا وضعیت او ندارند.
امیر عبداللهپور رسماً ناپدید شده است.
جان او در خطر است.
مسئولیت جان این شهروندان با اداره اطلاعت استان است.
#هژار_عبدالله_پور #امیر_عبدالله_پور #بوکان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امیر (هژار) عبداللهپور، جوان ۳۴ ساله اهل بوکان در استان آذربایجان غربی، در نیمهشب ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۴، در منطقه عشایر بوکان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
طبق گزارشهای محلی، حدود ساعت ۱۲ شب، پنج خودروی نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی با شکستن در منزل مادری او وارد خانه شدند و امیر را با خشونت و ضربوشتم بازداشت کردند.
در جریان این یورش، خانواده تلاش کردند مانع بازداشت او شوند اما نیروهای امنیتی مادرش را بهشدت مورد ضربوجرح قرار دادند. همسایگان نیز که نسبت به خشونت اعتراض کرده بودند، با تهدید و فشار مجبور به سکوت شدند. نیروها بلافاصله امیر را با خود برده و منطقه را ترک کردند.
اکنون ۱۴ روز از این بازداشت خشن میگذرد، و خانواده هیچ اطلاعی از محل نگهداری یا وضعیت او ندارند.
امیر عبداللهپور رسماً ناپدید شده است.
جان او در خطر است.
مسئولیت جان این شهروندان با اداره اطلاعت استان است.
#هژار_عبدالله_پور #امیر_عبدالله_پور #بوکان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت محمدرضا فقیهی، وکیل محبوس، از انتقال شبانه به زندان تهران بزرگ:
ما را مانند اسرای جنگی با پابند و دستبند از اوین منتقل کردند
عظیمه تمجید، همسر محمدرضا فقیهی، وکیل و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، از لحظههای پراضطراب پس از حمله به این زندان میگوید. به گفته او، در همان لحظاتی که با همسرش تلفنی در حال گفتوگو بود، تماس ناگهان قطع میشود و دقایقی بعد خانوادهها متوجه میشوند که زندان اوین مورد حمله قرار گرفته است. این وکیل زندانی پس از مدت کوتاهی تماس مجدد میگیرد و در حالی که نگران خانواده است، تنها دغدغهاش سلامت فرزندانش، صبا، دنیا و محمدطاها است.
پس از این حادثه، تماسها به طور کامل قطع میشود و خانواده فقیهی در بیخبری مطلق فرو میروند. تا اینکه یک روز بعد، همسر او موفق به تماس کوتاهی میشود و در آن خبر میدهد که او و جمعی از زندانیان را شبانه، در اوج حملات هوایی و با دستبند و پابند، مانند اسرای جنگی، از اوین به زندان تهران بزرگ منتقل کردهاند؛ انتقالی که به گفته او، یکی از وحشتناکترین و تحقیرآمیزترین تجربیاتش بوده است.
در روزهای پس از انتقال، محمدرضا فقیهی در تماسهای روزانه خود شرایط سخت زندان تهران بزرگ را برای همسرش شرح میدهد. او از نبود امکانات اولیه، وضعیت بحرانی بهداشت، تغذیه نامناسب و تراکم جمعیت در سلولها گلایه دارد. به گفته او، برای ۳۹ نفر تنها یک یخچال کوچک وجود دارد و بسیاری از نیازهای اولیه زندانیان نادیده گرفته شده است. با این حال، فقیهی همچنان نگران وضعیت دیگر زندانیان است و روحیهاش را حفظ کرده است.
همسر این وکیل زندانی در پایان یادآور میشود که در کنار رنج و محرومیتی که زندانیان سیاسی به دلیل دفاع از عقیده خود متحمل میشوند، خانوادههای آنان نیز در شرایطی مشابه از اضطراب، بیخبری و فشار روحی رنج میبرند. به گفته او، انتقال زندانیان به چنین مکانهایی، نقض صریح حقوق انسانی آنان و خانوادههایشان است و سلامت عزیزانشان را بیش از پیش به خطر انداخته است.
#یاری_مدنی_توانا #زندانیان_سیاسی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#محمدرضا_فقیهی #وکلای_زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
ما را مانند اسرای جنگی با پابند و دستبند از اوین منتقل کردند
عظیمه تمجید، همسر محمدرضا فقیهی، وکیل و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، از لحظههای پراضطراب پس از حمله به این زندان میگوید. به گفته او، در همان لحظاتی که با همسرش تلفنی در حال گفتوگو بود، تماس ناگهان قطع میشود و دقایقی بعد خانوادهها متوجه میشوند که زندان اوین مورد حمله قرار گرفته است. این وکیل زندانی پس از مدت کوتاهی تماس مجدد میگیرد و در حالی که نگران خانواده است، تنها دغدغهاش سلامت فرزندانش، صبا، دنیا و محمدطاها است.
پس از این حادثه، تماسها به طور کامل قطع میشود و خانواده فقیهی در بیخبری مطلق فرو میروند. تا اینکه یک روز بعد، همسر او موفق به تماس کوتاهی میشود و در آن خبر میدهد که او و جمعی از زندانیان را شبانه، در اوج حملات هوایی و با دستبند و پابند، مانند اسرای جنگی، از اوین به زندان تهران بزرگ منتقل کردهاند؛ انتقالی که به گفته او، یکی از وحشتناکترین و تحقیرآمیزترین تجربیاتش بوده است.
در روزهای پس از انتقال، محمدرضا فقیهی در تماسهای روزانه خود شرایط سخت زندان تهران بزرگ را برای همسرش شرح میدهد. او از نبود امکانات اولیه، وضعیت بحرانی بهداشت، تغذیه نامناسب و تراکم جمعیت در سلولها گلایه دارد. به گفته او، برای ۳۹ نفر تنها یک یخچال کوچک وجود دارد و بسیاری از نیازهای اولیه زندانیان نادیده گرفته شده است. با این حال، فقیهی همچنان نگران وضعیت دیگر زندانیان است و روحیهاش را حفظ کرده است.
همسر این وکیل زندانی در پایان یادآور میشود که در کنار رنج و محرومیتی که زندانیان سیاسی به دلیل دفاع از عقیده خود متحمل میشوند، خانوادههای آنان نیز در شرایطی مشابه از اضطراب، بیخبری و فشار روحی رنج میبرند. به گفته او، انتقال زندانیان به چنین مکانهایی، نقض صریح حقوق انسانی آنان و خانوادههایشان است و سلامت عزیزانشان را بیش از پیش به خطر انداخته است.
#یاری_مدنی_توانا #زندانیان_سیاسی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#محمدرضا_فقیهی #وکلای_زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خونریزی ضحاک در این ملک فزونگشت/ کو کاوه که چرمی به سر چوب نماید؟
خامنهای که اینچنین با یاد زندانیان ۱۴۰۰ سال پیش میگرید؛ چشمانش را بسته بر روی آزادیخواهانی که دهههاست در جمهوری اسلامی زندانی هستند. بدون حق آزادی بیان!
اگر اسرای کربلا در دستگاه حکومتی یزید با زبانی تیز و برا سخنرانی کردهاند و پس از ۱۴۰۰ سال هنوز متن آنها موجود است! آیا زندانیان در زندانهای جمهوری اسلامی از حق آزادی بیان و آزادی پس از بیان! برخوردار هستند؟
در این روزها از شجاعت فاطمه سپهری، ناهید شیرپیشه، منوچهر بختیاری، ماشاالله کرمی و همه زندانیان سیاسی یاد میکنیم و صدای آنها هستیم.
این ویدئو دو سال پیش ساخته شده است و امکان دارد تعدادی از زندانیان آن زمان هماکنون آزاد شده باشند.
#محرم
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خامنهای که اینچنین با یاد زندانیان ۱۴۰۰ سال پیش میگرید؛ چشمانش را بسته بر روی آزادیخواهانی که دهههاست در جمهوری اسلامی زندانی هستند. بدون حق آزادی بیان!
اگر اسرای کربلا در دستگاه حکومتی یزید با زبانی تیز و برا سخنرانی کردهاند و پس از ۱۴۰۰ سال هنوز متن آنها موجود است! آیا زندانیان در زندانهای جمهوری اسلامی از حق آزادی بیان و آزادی پس از بیان! برخوردار هستند؟
در این روزها از شجاعت فاطمه سپهری، ناهید شیرپیشه، منوچهر بختیاری، ماشاالله کرمی و همه زندانیان سیاسی یاد میکنیم و صدای آنها هستیم.
این ویدئو دو سال پیش ساخته شده است و امکان دارد تعدادی از زندانیان آن زمان هماکنون آزاد شده باشند.
#محرم
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سهیل بیرقی، کارگردان فیلم «بیداد» به ۳ سال و چهار ماه حبس محکوم شده است. همچنین دو بازیگر دیگر این فیلم لیلی رشیدی و سروین ضابطیان، به حبس تعلیقی و جزای نقدی محکوم شدهاند.
بیرقی با انتشار تصویری از حکم صادره نوشته است: «برای اینکه بازتولید دروغ نکردم، همین.»
بر اساس حکم رسمی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، سهیل بیرقی بابت اتهام «تشویق مردم به فساد» به تحمل سه سال و هفت ماه حبس و بابت اتهام «تهیه محتوای مبتذل» به تحمل هشت ماه حبس و ضبط تجهیزات محکوم شد.
همچنین لیلی رشیدی، بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۹۱ روز حبس محکوم شده است. حکم حبس خانم رشیدی، به پرداخت ۳۰ میلیون تومان جزای نقدی تبدیل شده است.
و سروین ضابطیان نیز بابت اتهام «تشویق به اعمال منافی عفت» به تحمل ۹۱ روز حبس و پرداخت ۱۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده است.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سهیل_بیرقی
@Tavaana_TavaanaTech
بیرقی با انتشار تصویری از حکم صادره نوشته است: «برای اینکه بازتولید دروغ نکردم، همین.»
بر اساس حکم رسمی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، سهیل بیرقی بابت اتهام «تشویق مردم به فساد» به تحمل سه سال و هفت ماه حبس و بابت اتهام «تهیه محتوای مبتذل» به تحمل هشت ماه حبس و ضبط تجهیزات محکوم شد.
همچنین لیلی رشیدی، بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۹۱ روز حبس محکوم شده است. حکم حبس خانم رشیدی، به پرداخت ۳۰ میلیون تومان جزای نقدی تبدیل شده است.
و سروین ضابطیان نیز بابت اتهام «تشویق به اعمال منافی عفت» به تحمل ۹۱ روز حبس و پرداخت ۱۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده است.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سهیل_بیرقی
@Tavaana_TavaanaTech