شروط #کالدرون برای بازگشت به #پرسپولیس:
انصاری فرد، پیروانی، خبیری و قدوسی نباشند. ۱۵۰ هزار دلار افزایش دستمزد، افزایش دستمزد دستیاران و مدیربرنامهها
شرط حمیداوی:
۵ میلیارد تومان (۲/۴ قرارداد یحیی + ۲/۶ جذب مربی جدید)
شرط یحیی:
۲ میلیارد + فسخ با فرشاد، ماهینی، امید
محمد آقايى فرد
@TextSport
انصاری فرد، پیروانی، خبیری و قدوسی نباشند. ۱۵۰ هزار دلار افزایش دستمزد، افزایش دستمزد دستیاران و مدیربرنامهها
شرط حمیداوی:
۵ میلیارد تومان (۲/۴ قرارداد یحیی + ۲/۶ جذب مربی جدید)
شرط یحیی:
۲ میلیارد + فسخ با فرشاد، ماهینی، امید
محمد آقايى فرد
@TextSport
با این که پرسپولیسیم ولی
آقای وزیر ورزش یاصنعت ویاهر شخص صاحب نفوذ و قدرت ،شمابیجا کردید مربی یک باشگاه خصوصی رو که چند روز دیگه تو آسیا بازی داره با زور و فشار از دست شون درآوردید.
این مالک اومده ۴۰ میلیارد خرج کرده که شما وسط راه دهن تیم اش اینطوری سرویس کنی؟
معلومه که دیگه هیچ سرمایه داری سمت فوتبال ایران نمیاد
مجتبی نبی
@Textsport
آقای وزیر ورزش یاصنعت ویاهر شخص صاحب نفوذ و قدرت ،شمابیجا کردید مربی یک باشگاه خصوصی رو که چند روز دیگه تو آسیا بازی داره با زور و فشار از دست شون درآوردید.
این مالک اومده ۴۰ میلیارد خرج کرده که شما وسط راه دهن تیم اش اینطوری سرویس کنی؟
معلومه که دیگه هیچ سرمایه داری سمت فوتبال ایران نمیاد
مجتبی نبی
@Textsport
هدایت تیم ملی المپیک رو میدن به استیلی
در عرض یک سال کیروش ، برانکو ، کالدرون ، استراماچونی از ایران میرن
گل محمدی سرمربی پرسپولیس و مجیدی سرمربی استقلال میشه
و کلی اتفاق عجیب و غریب دیگه
ولی یه عده با همه توان فقط میگن
وزیر طرفدار فلان تیمه یا اون یکی تیم حکومتیه
واقعا که هر چی سرمون بیاد حقمونه
خلایق هر چه لایق
محمد لیورپول ❤
@Textsport
در عرض یک سال کیروش ، برانکو ، کالدرون ، استراماچونی از ایران میرن
گل محمدی سرمربی پرسپولیس و مجیدی سرمربی استقلال میشه
و کلی اتفاق عجیب و غریب دیگه
ولی یه عده با همه توان فقط میگن
وزیر طرفدار فلان تیمه یا اون یکی تیم حکومتیه
واقعا که هر چی سرمون بیاد حقمونه
خلایق هر چه لایق
محمد لیورپول ❤
@Textsport
از اهمیت میزبانی تو ایران براتون بگم که تو مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا سالیان گذشته چنین آماری رو داریم:
سال ۲۰۱۹
۳ تیم ایرانی (۹ بازی)
بدون باخت در بازیای خانگی
پ.ن: بهترین آمار حتی با وجود بازی در کشور ثالث
سال ۲۰۱۸
۴ تیم ایرانی (۱۲ بازی)
۳ باخت در خانه
سال ۲۰۱۷
۴ تیم (۱۲ بازی)
۲ باخت
سال ۲۰۱۶
۳ تیم (۹ بازی)
۳ باخت
سال ۲۰۱۵
۴ تیم (۱۲ بازی)
یک باخت
سال ۲۰۱۴
۴ تیم (۱۲ بازی)
۳ باخت
سال ۲۰۱۳
۳ تیم (۹ بازی)
۴ باخت
سال ۲۰۱۲
۳ تیم (۹ بازی)
۲ باخت
سال ۲۰۱۱
۴ تیم (۱۲ بازی)
۲ باخت
Shapaloo
@Textsport
سال ۲۰۱۹
۳ تیم ایرانی (۹ بازی)
بدون باخت در بازیای خانگی
پ.ن: بهترین آمار حتی با وجود بازی در کشور ثالث
سال ۲۰۱۸
۴ تیم ایرانی (۱۲ بازی)
۳ باخت در خانه
سال ۲۰۱۷
۴ تیم (۱۲ بازی)
۲ باخت
سال ۲۰۱۶
۳ تیم (۹ بازی)
۳ باخت
سال ۲۰۱۵
۴ تیم (۱۲ بازی)
یک باخت
سال ۲۰۱۴
۴ تیم (۱۲ بازی)
۳ باخت
سال ۲۰۱۳
۳ تیم (۹ بازی)
۴ باخت
سال ۲۰۱۲
۳ تیم (۹ بازی)
۲ باخت
سال ۲۰۱۱
۴ تیم (۱۲ بازی)
۲ باخت
Shapaloo
@Textsport
بهشت کجاست؟
بهشت جاییست که رونالدو مصدوم نمیشود؛
بهشت جاییست که باجیو پنالتی را خراب نمیکند؛
بهشت جاییست که لئو مسی جام جهانی دارد؛
بهشت جاییست که پله و مارادونا چمپیونز لیگ دارند؛
بهشت جاییست که کریستیانو سه گانه دارد؛
بهشت جاییست که فرگوسن هیچوقت در چمپیونز لیگ شکست نمیخورد؛
بهشت جاییست که رونالدینیو تمام نمیشود؛
بهشت جاییست که زیدان در فینال جام جهانی اخراج نمیشود؛
بهشت جاییست که رویس پیر نمیشود؛
بهشت جاییست که لمپارد هیچوقت چلسی را ترک نمیکند؛
بهشت جاییست که تیتو سرطان نمیگیرد؛
بهشت جاییست که توتی خداحافظی نمیکند؛
بهشت جاییست که جرارد لیز نمیخورد؛
بهشت جاییست که ونگر موفق به کسب چمپیونز لیگ میشود؛
بهشت جاییست که مورینیو هیچوقت از اینتر نمیرود؛
بهشت جاییست که پل گاسکوین قهرمان لیگ برتر میشود؛
بهشت جاییست که نویر توپ طلا دارد؛
بهشت جاییست که زلاتان قهرمان جهان است؛
بهشت جاییست که مالدینی جام جهانی دارد؛
بهشت جاییست که بوفون چمیونز لیگ دارد؛
و بهشت جاییست، که فوتبال دیگر ما را ناامید نمیکند.
Mirror
@TextSport
بهشت جاییست که رونالدو مصدوم نمیشود؛
بهشت جاییست که باجیو پنالتی را خراب نمیکند؛
بهشت جاییست که لئو مسی جام جهانی دارد؛
بهشت جاییست که پله و مارادونا چمپیونز لیگ دارند؛
بهشت جاییست که کریستیانو سه گانه دارد؛
بهشت جاییست که فرگوسن هیچوقت در چمپیونز لیگ شکست نمیخورد؛
بهشت جاییست که رونالدینیو تمام نمیشود؛
بهشت جاییست که زیدان در فینال جام جهانی اخراج نمیشود؛
بهشت جاییست که رویس پیر نمیشود؛
بهشت جاییست که لمپارد هیچوقت چلسی را ترک نمیکند؛
بهشت جاییست که تیتو سرطان نمیگیرد؛
بهشت جاییست که توتی خداحافظی نمیکند؛
بهشت جاییست که جرارد لیز نمیخورد؛
بهشت جاییست که ونگر موفق به کسب چمپیونز لیگ میشود؛
بهشت جاییست که مورینیو هیچوقت از اینتر نمیرود؛
بهشت جاییست که پل گاسکوین قهرمان لیگ برتر میشود؛
بهشت جاییست که نویر توپ طلا دارد؛
بهشت جاییست که زلاتان قهرمان جهان است؛
بهشت جاییست که مالدینی جام جهانی دارد؛
بهشت جاییست که بوفون چمیونز لیگ دارد؛
و بهشت جاییست، که فوتبال دیگر ما را ناامید نمیکند.
Mirror
@TextSport
به عنوان یک هوادار فوتبال حمله به سفارت عربستان را هرگز فراموش نکردم. هربار که تیمهای ایرانی، نه در ورزشگاه خانگی و نه پیشروی هزاران تماشاگر که در ورزشگاهی غریبه و خالی از تماشاگر، مقابل تیمهای عربستانی به میدان میروند، یاد دیماه نودوچهار میافتم. البته هنوز هم نه دلیل آن حمله را میدانم و نه اصلاً قصدم صحبت کردن از آن است. برای من خود رویداد اهمیتی نداشت؛ که هنوز دانشجو بودم و بیشتر وقتم با پایاننامه میگذشت و وقتی هم اگر میماند، ترجیح میدادم صرف تفریحهایی کنم که درمان دردهایم بود. راحتتر بگویم، ترجیح میدادم بیخیال بیستوسی و غیره شوم و به جایش دراز بکشم پای تلوزیون و فوتبال ببینم. امّا بعد از حمله به سفارت عربستان بود که تیمهای عربستانی جو را امنیتی کردند و از کاه، کوه ساختند و فدراسیون فوتبال آسیا مجبورمان کرد در کشوری بیگانه، به مصاف تیمهای عربستانی برویم. اینکه هنوز حمله به سفارت عربستان را فراموش نکردهام، دقیقاً به همین خاطر است.
فوتبال در برابر سیاست، اهمیت چندانی ندارد؟ نداشته باشد. اینکه هردو به هم راه دارند و از هم جدا نیستند به کنار، ولی مگر من از اهمیتش گفتم؟ نه؛ ولی باور دارم تاریخ دیپلماسی سیاسی ما بیشباهت به تاریخ دیپلماسی فوتبالیمان نیست.
حالا اتفاقهایی که از دیماه نودوچهار تا دیماه نودوهشت در تاریخ فوتبالمان افتاده را جلوی چشم گرفتهام و یکی یکی نگاه میکنم. از دعوای زرگری دو سرمربی خارجی (کیروش و برانکو) که بگذریم، از شکستها و حذف در جامجهانی که بگذریم، از شکست پرسپولیس در فینال آسیا که بگذریم، از شکست سه-یک مقابل ژاپن که بگذریم، از رفتن کیروش که بگذریم، تازه میرسیم به همین یکسال آخر فوتبال ایران. سالی که با شکست در نگهداشتن برانکو شروع شد و بعد هم ختم شد به شکست در نگاهداشتن دیگر مربیان خارجی. یکی پس از دیگری. با کوهی از بدهیهای مالی و پاهای مانده در گل. و مدیرانی که از مدیریت فقط نشستنش روی صندلیهای چرمیاش را بلدند. همین و بس.
حالا چه شده؟ راستش هیچ. باز یک خبر بیاهمیت دیگر رخ داده. خبر بیاهمیتی که دوست دارم اسمش را بگذارم: «فاجعۀ دیپلماسی».
خبری که احتمالاً در این فضای مهآلود گم میشود و کسی هم نیست که حواسش به آن باشد. رئیس فدراسیونمان رفته، مدیران باشگاهیمان هم که مترسکاند و از پشت پرده کنترل میشوند. کشور هم که مثله شده، هرکسی ساز خودش را میزند و خودش را مرکز هستی میداند و انتظار دارد دیگران همان راهی را بروند که او میگوید، وسط این بلبشو، خبر رسیده که: «فوتبال ایران به خاطر آنچه شرایط حساس جنگی توصیف شده، از هرگونه میزبانی محروم است.»
این تک خطی ساده، یعنی مثلاً برای بازی استقلال با الکویت کویت در ورزشگاه آزادی برگزار نخواهد شد و برای بازی با یک تیم دسته سوم، باید بکوبیم، برویم هزار کیلومتر آنطرفتر، توی کشوری بیگانه و دور از مردمی که دلخوشیهایشان هرروز دارد کم و کمتر میشود. این یعنی آن حضور بیاهمیت زنان در ورزشگاه آزادی(بازی ایران-کامبوج) هم، دیگر تکرار نخواهد شد. یعنی برای بازی با هنگکنگ هم باید برویم عمان یا شاید قطر مثلاً. به زبان سادهتر، معنای این «فاجعۀ دیپلماسی» یعنی منزویتر شدن روزبهروز فوتبال ملی و به دنبالش، افول روزبهروز فوتبال ملی. در حقیقت حالا که تیم امیدمان از رفتن به المپیک برای همیشه بازمانده، دیگر امیدی برای رفتن به جامجهانی هم نداریم. دیگر امیدی به فوتبال باشگاهی هم نداریم.
اگرچه این «افیون تودهها» رهاورد بیگانگان است و بازی مردمفریب است و در برابر مواضع سیاست و اتفاقهای سیاسی ذرهای هم اهمیت ندارد. امّا همین خبرهای به ظاهر بیاهمیت، این روزها شلاق شده به تن و بدنم و هرکاری میکنم، نمیتوانم دربارهشان ننویسم و حرف نزنم.
آقاگل(سعیدداوودی)
@Textsport
فوتبال در برابر سیاست، اهمیت چندانی ندارد؟ نداشته باشد. اینکه هردو به هم راه دارند و از هم جدا نیستند به کنار، ولی مگر من از اهمیتش گفتم؟ نه؛ ولی باور دارم تاریخ دیپلماسی سیاسی ما بیشباهت به تاریخ دیپلماسی فوتبالیمان نیست.
حالا اتفاقهایی که از دیماه نودوچهار تا دیماه نودوهشت در تاریخ فوتبالمان افتاده را جلوی چشم گرفتهام و یکی یکی نگاه میکنم. از دعوای زرگری دو سرمربی خارجی (کیروش و برانکو) که بگذریم، از شکستها و حذف در جامجهانی که بگذریم، از شکست پرسپولیس در فینال آسیا که بگذریم، از شکست سه-یک مقابل ژاپن که بگذریم، از رفتن کیروش که بگذریم، تازه میرسیم به همین یکسال آخر فوتبال ایران. سالی که با شکست در نگهداشتن برانکو شروع شد و بعد هم ختم شد به شکست در نگاهداشتن دیگر مربیان خارجی. یکی پس از دیگری. با کوهی از بدهیهای مالی و پاهای مانده در گل. و مدیرانی که از مدیریت فقط نشستنش روی صندلیهای چرمیاش را بلدند. همین و بس.
حالا چه شده؟ راستش هیچ. باز یک خبر بیاهمیت دیگر رخ داده. خبر بیاهمیتی که دوست دارم اسمش را بگذارم: «فاجعۀ دیپلماسی».
خبری که احتمالاً در این فضای مهآلود گم میشود و کسی هم نیست که حواسش به آن باشد. رئیس فدراسیونمان رفته، مدیران باشگاهیمان هم که مترسکاند و از پشت پرده کنترل میشوند. کشور هم که مثله شده، هرکسی ساز خودش را میزند و خودش را مرکز هستی میداند و انتظار دارد دیگران همان راهی را بروند که او میگوید، وسط این بلبشو، خبر رسیده که: «فوتبال ایران به خاطر آنچه شرایط حساس جنگی توصیف شده، از هرگونه میزبانی محروم است.»
این تک خطی ساده، یعنی مثلاً برای بازی استقلال با الکویت کویت در ورزشگاه آزادی برگزار نخواهد شد و برای بازی با یک تیم دسته سوم، باید بکوبیم، برویم هزار کیلومتر آنطرفتر، توی کشوری بیگانه و دور از مردمی که دلخوشیهایشان هرروز دارد کم و کمتر میشود. این یعنی آن حضور بیاهمیت زنان در ورزشگاه آزادی(بازی ایران-کامبوج) هم، دیگر تکرار نخواهد شد. یعنی برای بازی با هنگکنگ هم باید برویم عمان یا شاید قطر مثلاً. به زبان سادهتر، معنای این «فاجعۀ دیپلماسی» یعنی منزویتر شدن روزبهروز فوتبال ملی و به دنبالش، افول روزبهروز فوتبال ملی. در حقیقت حالا که تیم امیدمان از رفتن به المپیک برای همیشه بازمانده، دیگر امیدی برای رفتن به جامجهانی هم نداریم. دیگر امیدی به فوتبال باشگاهی هم نداریم.
اگرچه این «افیون تودهها» رهاورد بیگانگان است و بازی مردمفریب است و در برابر مواضع سیاست و اتفاقهای سیاسی ذرهای هم اهمیت ندارد. امّا همین خبرهای به ظاهر بیاهمیت، این روزها شلاق شده به تن و بدنم و هرکاری میکنم، نمیتوانم دربارهشان ننویسم و حرف نزنم.
آقاگل(سعیدداوودی)
@Textsport
2سال پیش که زمزمه لغو بازی در زمین ثالث میان ما و عربستان مطرح شد، عربستان با همراهی امارات تهدید به کناره گیری کردند و بازی در کشور ثالث ادامه یافت
ما نه لابی عربستان را داریم و نه دوستی در منطقه
کناره گیریمان فقط آخرین نفس های این فوتبال بی رمق را قطع می کند
#CallFIFA4justice
فرزاد نیکقدم
@TextSport
ما نه لابی عربستان را داریم و نه دوستی در منطقه
کناره گیریمان فقط آخرین نفس های این فوتبال بی رمق را قطع می کند
#CallFIFA4justice
فرزاد نیکقدم
@TextSport
آقای جمهوری اسلامی حواست هست؟؟
حواست هست به بهونه ی نبود امنیت میزبانی فوتبال رو ازمون گرفتن؟؟
حواست هست نخبه هامون ته کشید و ورزشکارامون دارن یکی یکی میرن؟؟
حواست هست جوونامون تو کف خیابونا دارن جون میدن؟؟
حواست هست مضحکه ی یه دنیا شدیم؟؟
حواست هست هر روز امیدایی که ناامید میشن داره بیشتر میشه؟؟
حواست هست بین این همه رنگ ، آینده مون رو سیاه کردی؟؟
آقای جمهوری اسلامی فقط این مردم رو راحت بذار .. بذار نفس بکشیم ..
فقط بذار زندگی کنیم....
ستون-nاُم
@Textsport
حواست هست به بهونه ی نبود امنیت میزبانی فوتبال رو ازمون گرفتن؟؟
حواست هست نخبه هامون ته کشید و ورزشکارامون دارن یکی یکی میرن؟؟
حواست هست جوونامون تو کف خیابونا دارن جون میدن؟؟
حواست هست مضحکه ی یه دنیا شدیم؟؟
حواست هست هر روز امیدایی که ناامید میشن داره بیشتر میشه؟؟
حواست هست بین این همه رنگ ، آینده مون رو سیاه کردی؟؟
آقای جمهوری اسلامی فقط این مردم رو راحت بذار .. بذار نفس بکشیم ..
فقط بذار زندگی کنیم....
ستون-nاُم
@Textsport
سیتی با 2 بازی بیشتر 13 امتیاز کمتر از لیورپول داره ، و لیورپول از آوریل 2017 تو آنفیلد و 38 بازی تو لیگ نباخته ، در 21 بازی گذشته فقط 2 امتیاز از دست داده ،تو 6 بازی گذشته تو لیگ کلین شیت کرده ، و با اختلاف بهترین خط دفاع لیگ رو داره.
ولی ... لیورپول با داوری داره قهرمان میشه.
محمد لیورپول ❤
@Textsport
ولی ... لیورپول با داوری داره قهرمان میشه.
محمد لیورپول ❤
@Textsport
تو برنامه میثاقی اولش اومدن از سیاسی بودن تصمیم afc انتقاد کردن
بعد این داداشمون که نمیدونم کیم هس همش داره سیاسی حرف میزنه و خواسته مردم رو ک کاملا فوتبالیه میچسبونه به جمهوری اسلامی.
من از همین تریبون اعلام میکنم ما امنیت نداریم ولی یا شرکت نکنیم یا تو ایران میزبان باشیم
Alijuve
@TextSport
بعد این داداشمون که نمیدونم کیم هس همش داره سیاسی حرف میزنه و خواسته مردم رو ک کاملا فوتبالیه میچسبونه به جمهوری اسلامی.
من از همین تریبون اعلام میکنم ما امنیت نداریم ولی یا شرکت نکنیم یا تو ایران میزبان باشیم
Alijuve
@TextSport
هر عاشق فوتبالی میدونه انصراف از آسیا کار عاقلانهای نیست. اما #محمد_حسین_میثاقی امشب کنار فوتبال و هواداراش نموند و شد بلندگوی سیاسیون و ۲۰۰تا نمایندهای که فوتبال براشون پشیزی ارزش نداره. بلندگویی که مدام از عزت ملی و اقتدار ایران گفت تا کسی صدای له شدن فوتبال ایران رو نشنوه.
mohammad amirpoor
@TextSport
mohammad amirpoor
@TextSport
پریپتی بازیکن امریکایی تیم شهرداری گرگان گفته: اگر شاهین طبع برای من پاسپورت ایرانی بگیرد من در المپیک برای ایران بازی می کنم
یعنی بازیکن امریکایی خودش رسما اعلام کرد حاظرم برای ایران بازیکنم ببینیم کشورمون که همیشه فقط گند میزنه در این مورد چکار میکنه
aLi.P
@Textsport
یعنی بازیکن امریکایی خودش رسما اعلام کرد حاظرم برای ایران بازیکنم ببینیم کشورمون که همیشه فقط گند میزنه در این مورد چکار میکنه
aLi.P
@Textsport
اگه خداداد عزیزی به خاطر گل کردن یه موقعیت جلوی استرالیا غزال تیزپا شد، #علی_علیپور رو بابت این همه موقعیت تکبهتکی که جلوی صنعتنفت خراب کرد، باید پلاتیپوس فوتبال ایران بدونیم.
پلاتیپوس بین پرنده و پستاندار بودن سرگردونه، علیپور هم جلوی دروازهها
#پرسپوليس
mohammad amirpoor
@TextSport
پلاتیپوس بین پرنده و پستاندار بودن سرگردونه، علیپور هم جلوی دروازهها
#پرسپوليس
mohammad amirpoor
@TextSport
اینکه یه نفر میاد در مورد امثال مارادونا و پله و یا فوتبال قدیم بدون هیچ اطلاعات لازمی بحث میکنه واقعا هیچ کاری جز افسوس بر نمیاد از آدم...
توپ طلا تا سال ۱۹۹۵ به اروپایی ها اهدا میشد
فرانس فوتبال در دسامبر ۲۰۱۵ لیست بازیکنانی را منتشر کرد که باید توپ طلا را میبردند...
(اگر مثل ورژن الان اهدا میشد باید توپ طلا میداشتند)
مانه گارینشا برزیل 1 توپ طلا در سال 1962
ماریو کمپس ارژانتین 1 توپ طلا در سال 1978
روماریو برزیل 1 توپ طلا در سال 1994
مارادونا آرژانتین 2 توپ طلا سالهای 1986 و 1990
پادشاه پله از برزیل 7 توپ طلا سال های
1959 1960 1961 1963 1964 1970 1985
undeafeated gaul
@Textsport
توپ طلا تا سال ۱۹۹۵ به اروپایی ها اهدا میشد
فرانس فوتبال در دسامبر ۲۰۱۵ لیست بازیکنانی را منتشر کرد که باید توپ طلا را میبردند...
(اگر مثل ورژن الان اهدا میشد باید توپ طلا میداشتند)
مانه گارینشا برزیل 1 توپ طلا در سال 1962
ماریو کمپس ارژانتین 1 توپ طلا در سال 1978
روماریو برزیل 1 توپ طلا در سال 1994
مارادونا آرژانتین 2 توپ طلا سالهای 1986 و 1990
پادشاه پله از برزیل 7 توپ طلا سال های
1959 1960 1961 1963 1964 1970 1985
undeafeated gaul
@Textsport
میشه گفت اکثر بازیکنای فوتبال تلاش فردیشون برا موفقیت ,انگیزه های شخصی حالا به دلایل مختلف از جمله مزیت های مالی محبوبیت و معروفیت هستش ولی بازیکنی از جنس ارسلانمطهری حداقل نصف تلاشو انگیزه هاش برمیگرده به عشقش به استقلال
دلیل اینکه ارسلان تو زمین راهم بره ما لذت میبریم همینه.
Aminsd
@Textsport
دلیل اینکه ارسلان تو زمین راهم بره ما لذت میبریم همینه.
Aminsd
@Textsport
داستان نیمارو بارسلونا داستان دو عاشقیست ک یک طرف ناگهان تصمیم میگیرد برود و پیشرفت بیشتری کند میرود تا تجربه های دیگری داشته باشد عشق های جذاب تر داستان های جذاب تر میرود تا خودش را اثبات کند خودخواهی میکند و میرود
میرود سمت زرق و برق دلار های نفتی و وعده وعید ها و قول ها و رویای قهرمانی و فتح اروپا به کاپیتانیه خودش
غافل ازینکه دو عاشق زیر سایه هم ب والا میرسند و هیچکدام نیازی ب اثبات ندارند وقتی دو نفر عاشق اند همدیگر را کامل میکنند کسی ک عاشق است ب اطراف توجه نمیکند همانکه عشقشم اورا کامل ببیند برایش کافیست
دیری نکشید ک دلار ها و وعده وعید ها و رویا ها رنگ و بوی خود را از دست دادند و نیمار فهمید ک هیچ جای دنیا از اغوش عشق حقیقیش اورا بیشتر خوشحال و مرادمند نمیسازد و تصمیم ب بازگشت میگیرد اما دل ازرده بارسلونا نمیتواند اورا ب راحتی ببخشد هرچند ک باور دارم قصه نیمار و بارسونا ان قصه است ک میگوید : هرچه بدی کردی و ازردی مرا اگ برگردی و بگویی دوستت دارم خواهم گفت من بیشتر...
کاش داستان عاشقی نیمارو بارسلونا تابو شکنی کند و پایانی خوش داشته باشد...
📝mr.taji
@Textsport
میرود سمت زرق و برق دلار های نفتی و وعده وعید ها و قول ها و رویای قهرمانی و فتح اروپا به کاپیتانیه خودش
غافل ازینکه دو عاشق زیر سایه هم ب والا میرسند و هیچکدام نیازی ب اثبات ندارند وقتی دو نفر عاشق اند همدیگر را کامل میکنند کسی ک عاشق است ب اطراف توجه نمیکند همانکه عشقشم اورا کامل ببیند برایش کافیست
دیری نکشید ک دلار ها و وعده وعید ها و رویا ها رنگ و بوی خود را از دست دادند و نیمار فهمید ک هیچ جای دنیا از اغوش عشق حقیقیش اورا بیشتر خوشحال و مرادمند نمیسازد و تصمیم ب بازگشت میگیرد اما دل ازرده بارسلونا نمیتواند اورا ب راحتی ببخشد هرچند ک باور دارم قصه نیمار و بارسونا ان قصه است ک میگوید : هرچه بدی کردی و ازردی مرا اگ برگردی و بگویی دوستت دارم خواهم گفت من بیشتر...
کاش داستان عاشقی نیمارو بارسلونا تابو شکنی کند و پایانی خوش داشته باشد...
📝mr.taji
@Textsport
کنی دالگلیش؛ قصه یک شاه و یک لیورپول...
به مناسبت تولد کنی دالگلیش بزرگ..
نه اشراف زاده بود و نه نجیب زاده. او هم از دل جماعت کارگر زاده شده و در قشری ضعیف بزرگ، از همان اسکاتلند بسیار سرد.
چشمانش آبی بود و موهایش کوتاه، دِل کَنده از سلتیک و پرواز کرده به مرسی ساید. مبلغش گَزاف بوده و وظیفه اش پُر کردن جای کیگان. اسطوره آن روز های لیورپول به هامبورگ رفته و کنی جا پایَش گذاشته. خُرده گیران مبلغش را زیاد دانسته و تبدیل شدن او به کوین دیگر را غیر ممکن خوانده. اما او آمده و می خواهد سلطانی دیگر باشد..
آن هم شد، زمانی که لیورپول در سوپر کاپ اروپا مقابل هامبورگ رفت. دیداری که مردان کیگان با شش گُل خُرد شدند. او گل ششم را زده. به استقبال سکو ها رفته و نشان داده غیرممکن را ممکن کرده. درخشش ادامه دار است. در ومبلی گل قهرمانی در جام باشگاه های اروپا را به ثمر رساند تا دیگر کودک طرفداری برای کیگان یکی بود یکی نبود نخواند. آن روز ها کسی نگفت کوین کیگان کجاست بلکه همه و همه دالگلیش را ستایش می کردند. او را، افسانه جدید تیم رویایی شان را.....
قصه شان با دالگلیش بالا و پایین های زیادی داشت، هم ملال آور بود و هم شیرین. او در قامت مربیگری حاضر شد و حتی در همان زمان جامه بازیکنی را برتن می کرد.
قرمزهای مرسی ساید با او قهرمان دسته اول انگلستان شدند. قهرمانی که تا حال دیگر تکرار نشد و آن افسانه به یک کابوس بدیل شد. کنی بعد ها با بلکبرن لیگ جزیره فتح کرد اما چه کسی می توانست او را دور از لیورپول شاهد باشد..
سال ها بعد نامش بر دیوار های آنفیلد نقش بست و برایش مراسم تغییرنام جایگاه گرفته شده.
بر روی آن صندلی ها the king یادداشت شد. می خواندیم آن سلطان.
روزگاری باهم بُرده بودند و باهم باخته اند. باهم خندیده اند و باهم گریسته اند. عاشقانش آمده اند، آمده بودند تا باری دیگر شاه دوران کودکی را ببینند.
#لیورپول #کنی_دالگیش
ابوالفضل کریم آبادی
@Textsport
به مناسبت تولد کنی دالگلیش بزرگ..
نه اشراف زاده بود و نه نجیب زاده. او هم از دل جماعت کارگر زاده شده و در قشری ضعیف بزرگ، از همان اسکاتلند بسیار سرد.
چشمانش آبی بود و موهایش کوتاه، دِل کَنده از سلتیک و پرواز کرده به مرسی ساید. مبلغش گَزاف بوده و وظیفه اش پُر کردن جای کیگان. اسطوره آن روز های لیورپول به هامبورگ رفته و کنی جا پایَش گذاشته. خُرده گیران مبلغش را زیاد دانسته و تبدیل شدن او به کوین دیگر را غیر ممکن خوانده. اما او آمده و می خواهد سلطانی دیگر باشد..
آن هم شد، زمانی که لیورپول در سوپر کاپ اروپا مقابل هامبورگ رفت. دیداری که مردان کیگان با شش گُل خُرد شدند. او گل ششم را زده. به استقبال سکو ها رفته و نشان داده غیرممکن را ممکن کرده. درخشش ادامه دار است. در ومبلی گل قهرمانی در جام باشگاه های اروپا را به ثمر رساند تا دیگر کودک طرفداری برای کیگان یکی بود یکی نبود نخواند. آن روز ها کسی نگفت کوین کیگان کجاست بلکه همه و همه دالگلیش را ستایش می کردند. او را، افسانه جدید تیم رویایی شان را.....
قصه شان با دالگلیش بالا و پایین های زیادی داشت، هم ملال آور بود و هم شیرین. او در قامت مربیگری حاضر شد و حتی در همان زمان جامه بازیکنی را برتن می کرد.
قرمزهای مرسی ساید با او قهرمان دسته اول انگلستان شدند. قهرمانی که تا حال دیگر تکرار نشد و آن افسانه به یک کابوس بدیل شد. کنی بعد ها با بلکبرن لیگ جزیره فتح کرد اما چه کسی می توانست او را دور از لیورپول شاهد باشد..
سال ها بعد نامش بر دیوار های آنفیلد نقش بست و برایش مراسم تغییرنام جایگاه گرفته شده.
بر روی آن صندلی ها the king یادداشت شد. می خواندیم آن سلطان.
روزگاری باهم بُرده بودند و باهم باخته اند. باهم خندیده اند و باهم گریسته اند. عاشقانش آمده اند، آمده بودند تا باری دیگر شاه دوران کودکی را ببینند.
#لیورپول #کنی_دالگیش
ابوالفضل کریم آبادی
@Textsport
Brian:
لیورپول / بازگشت خون به مسیر رگ ها...
طاقت فرسا بود که مردان کلوپ را با سه شکست پیاپی در تمامی رقابت ها شاهد باشیم. شکست مقابل واتفورد بعد از چهارصد و بیست'دو در لیگ باور کردنی نبود، بود؟
قرمز های مرسی ساید با نمایش حیرت آمیزی یکی پس از دیگری غول های لیگ را به زانو در اورده بودند و حتی کمتر فرشته ای هم در آسمان ها باور دارد که لیورپول نمی تواند بعد از سی سال قهرمانی در لیگ را جشن بگیرد. پیروزی امروز آن ها مقابل بورنموث می تواند آن ها را به پیروزی های متوالی بازگرداند که گل های صلاح و مانه و البته نجات میلنر با دفع توپ از روی خط قفس توری'شان آن ها را از نیش انتقاد ها دور کرد و دور...
اگرچه این فصل برای طرفداران آنفیلد رویایی تر به نظر می رسید، فتح سه گانه که یکی از آن ها مقابل چلسی بر باد رفت و اروپا که دیدار اول را در مادرید با یک گل شکست خورده اند. اما برتری یک بر صفر مقابل لیورپول و بازی بازگشتی که در معبدگاه آن هاست زیاد نمی توان به حذف مدافع عنوان قهرمانی فکر کرد. چون آنان بودند که سال گذشته بارسای مسی را در آنفیلد لِه کردند.
با این وصف سوت پایان را که کشیدند. آقای معمولی و لشگرش که باری دیگر خون به رگ های شان بازگشته مقابل بورنموث به برتری رسیدند و حال تنها و تنها به قهرمانی لیگ با چند برد دیگر و همچنین دیدار برگشت مقابل اتلتیکویی فکر می کنند که اهمیتش از جام طلایی و رکورد امتیازات سیتی بیشتر است.
همانطور که فن دایک گفته بود، رکورد ها بازی رسانه هاست و برای او با هم تیمی هایش بی اهمیت می باشد.
نویسنده؛ ابوالفضل کریم آبادی
@Textsport
لیورپول / بازگشت خون به مسیر رگ ها...
طاقت فرسا بود که مردان کلوپ را با سه شکست پیاپی در تمامی رقابت ها شاهد باشیم. شکست مقابل واتفورد بعد از چهارصد و بیست'دو در لیگ باور کردنی نبود، بود؟
قرمز های مرسی ساید با نمایش حیرت آمیزی یکی پس از دیگری غول های لیگ را به زانو در اورده بودند و حتی کمتر فرشته ای هم در آسمان ها باور دارد که لیورپول نمی تواند بعد از سی سال قهرمانی در لیگ را جشن بگیرد. پیروزی امروز آن ها مقابل بورنموث می تواند آن ها را به پیروزی های متوالی بازگرداند که گل های صلاح و مانه و البته نجات میلنر با دفع توپ از روی خط قفس توری'شان آن ها را از نیش انتقاد ها دور کرد و دور...
اگرچه این فصل برای طرفداران آنفیلد رویایی تر به نظر می رسید، فتح سه گانه که یکی از آن ها مقابل چلسی بر باد رفت و اروپا که دیدار اول را در مادرید با یک گل شکست خورده اند. اما برتری یک بر صفر مقابل لیورپول و بازی بازگشتی که در معبدگاه آن هاست زیاد نمی توان به حذف مدافع عنوان قهرمانی فکر کرد. چون آنان بودند که سال گذشته بارسای مسی را در آنفیلد لِه کردند.
با این وصف سوت پایان را که کشیدند. آقای معمولی و لشگرش که باری دیگر خون به رگ های شان بازگشته مقابل بورنموث به برتری رسیدند و حال تنها و تنها به قهرمانی لیگ با چند برد دیگر و همچنین دیدار برگشت مقابل اتلتیکویی فکر می کنند که اهمیتش از جام طلایی و رکورد امتیازات سیتی بیشتر است.
همانطور که فن دایک گفته بود، رکورد ها بازی رسانه هاست و برای او با هم تیمی هایش بی اهمیت می باشد.
نویسنده؛ ابوالفضل کریم آبادی
@Textsport
یوونتوس؛ اتفاق بزرگی رخ نداده، داده؟؟
هشت قهرمانی طی هشت سال برای یوونتوس به دست آمده یا بهتر است بگوییم دوازده قهرمانی در طی این سالها. در مجموع دو جام،سری آ و دیگری کوپا ایتالیا با تیم هایی که روبه روی بانوی سال خُرده زانو زده اند و زانو...
یوونتوس در تورین، در آن هوای سرد بدون تماشگرهای سینه چاکش مقابل اینتر همچون دیدار رفت به برتری رسیده و اختلافش برای رقیبی که در آغازین فصل به اصطلاح خط و نشان کشیده بود به نُه رسانده و پشت سر خود تیمی را دیده که کمتر کسی به آن ها دِل بسته که می توانند قافیه قهرمانی را از مردان ساری کَف بروند. آری؛ لاتزیو شده رقیب جنگ این فصل و اینتر، ناپولی با دیگر تیم ها نه....
ولی این پرسش هم دوباره تکرار شد چنین حاکمیتی نشانه قدرت یوونتوس است یا کیفیت انحصارگرانه جاری در سری عشق که اکثر تیم ها شکننده هستند؟ مثلا زمانی که یوونتوس دیدار رفت را پیروز شد مقاله نویس گابریل مارکوتی گفته بود؛ مگر نتیجه ای غیر از این هم می توان توقع داشت؟
با این وصف که بیانکونری ها در نیمه دوم تیم دیگری بودند، قویتر، از فرصتها بهتر استفاده کردند و توسط رمزی و دیبالا دو بار دروازهها را گشودند.
به دیبالا نگاه کنید؛ به او که دوباره شکوفا شده. او که در اوایل فصل قرار نبوده پیراهن راه راه سفید مشکی تیمش را تن کند، او که با یک ضربه خلاقانه سنگربان را میخکوب کرده. بله او بود که دقیقه 68 تیر خلاص را زده و از فرط خوشحالی فریاد پیروزی می زد.
تصویر ماروتا بیش از هر کت و شلوارپوشی دور از مستطیل سبز به نشانه می رفت. چهره افسرده اش، چه خوش شانس بود که دیدار بدون تماشگر انجام شده و با ریشخند و کنایه کمتری به خانه اش بازگشت.
اینتر تا به اینجای لیگ سه شکست را تجربه کرده که دو بار آن مقابل رقیب دیرینه اش یوونتوس بوده. افعی ها که در لیگ اروپا حضور دارند و دیدار رفت جام حذفی را واگذار کرده اند.
آخرین باری که اینتری ها لیگ اروپا را فتح کردند، به سال 1997_98 باز می گردد که یوونتوس با اختلاف پنج امتیاز نسبت به آن ها کالچو را چنگ زده بود.
ابوالفضل کریم آبادی
@Textsport
هشت قهرمانی طی هشت سال برای یوونتوس به دست آمده یا بهتر است بگوییم دوازده قهرمانی در طی این سالها. در مجموع دو جام،سری آ و دیگری کوپا ایتالیا با تیم هایی که روبه روی بانوی سال خُرده زانو زده اند و زانو...
یوونتوس در تورین، در آن هوای سرد بدون تماشگرهای سینه چاکش مقابل اینتر همچون دیدار رفت به برتری رسیده و اختلافش برای رقیبی که در آغازین فصل به اصطلاح خط و نشان کشیده بود به نُه رسانده و پشت سر خود تیمی را دیده که کمتر کسی به آن ها دِل بسته که می توانند قافیه قهرمانی را از مردان ساری کَف بروند. آری؛ لاتزیو شده رقیب جنگ این فصل و اینتر، ناپولی با دیگر تیم ها نه....
ولی این پرسش هم دوباره تکرار شد چنین حاکمیتی نشانه قدرت یوونتوس است یا کیفیت انحصارگرانه جاری در سری عشق که اکثر تیم ها شکننده هستند؟ مثلا زمانی که یوونتوس دیدار رفت را پیروز شد مقاله نویس گابریل مارکوتی گفته بود؛ مگر نتیجه ای غیر از این هم می توان توقع داشت؟
با این وصف که بیانکونری ها در نیمه دوم تیم دیگری بودند، قویتر، از فرصتها بهتر استفاده کردند و توسط رمزی و دیبالا دو بار دروازهها را گشودند.
به دیبالا نگاه کنید؛ به او که دوباره شکوفا شده. او که در اوایل فصل قرار نبوده پیراهن راه راه سفید مشکی تیمش را تن کند، او که با یک ضربه خلاقانه سنگربان را میخکوب کرده. بله او بود که دقیقه 68 تیر خلاص را زده و از فرط خوشحالی فریاد پیروزی می زد.
تصویر ماروتا بیش از هر کت و شلوارپوشی دور از مستطیل سبز به نشانه می رفت. چهره افسرده اش، چه خوش شانس بود که دیدار بدون تماشگر انجام شده و با ریشخند و کنایه کمتری به خانه اش بازگشت.
اینتر تا به اینجای لیگ سه شکست را تجربه کرده که دو بار آن مقابل رقیب دیرینه اش یوونتوس بوده. افعی ها که در لیگ اروپا حضور دارند و دیدار رفت جام حذفی را واگذار کرده اند.
آخرین باری که اینتری ها لیگ اروپا را فتح کردند، به سال 1997_98 باز می گردد که یوونتوس با اختلاف پنج امتیاز نسبت به آن ها کالچو را چنگ زده بود.
ابوالفضل کریم آبادی
@Textsport
لایپزیگ؛ سوپر ردبول ...
سال 2020 برای آن ها مترادف شد صعود به هشت تیم پایانی، کمی که به شش دیدار آخرشان خیره شویم و شکست ناپذیری در لیگ قهرمانان اروپا، شاید سال را برای شان رویایی تر هم تجسم کنیم...
لایپزیگ که عمر فوتبالی اَش پیر هم نیست. حکایتی از پیروزی های باورنکردنی و نمایشی حیرت انگیزی شده. لیگ قهرمانان که حال مهمان تازه ای برای خود پیدا کرده. به رهبری ناگلزمن و با بازیگری تیمو ورنر، مارسل سابیتزر، گولاچی و.... خیلی دیگر از ستارگان دلربا، تیمی که شاید آن روز های اول که از دست پنج شروع به کار کردند و آمدند آن بالای بالا، به نایب قهرمانی لیگ و نایب قهرمانی جام حذفی که رسیدند. فکرش را نمی کردند که با کنایه هایی از نوشابه های کوچک به غول فوتبال آلمان تعریف شوند.
حتی بدترین تاتنهام سال هم که هفت بار تور دروازه اش مقابل دیگر تیم آلمانی به حرکت در آمده بود، توانسته بود نیشی از خود زده باشند. اما در این مرحله و مقابل تیم لایپزیگ در دو دیدار از عبور توپ از خط دروازه ناکام ماندند، با این وصف که تاتنهامی ها از پوچتینو به آقای خاص رسیدند ولی تیم صعود کننده به دور بعد از مربی و تیمش به عنوان جوان ترین های تاریخ فوتبال یاد می کنند...
شاید خیلی قبل تر از کوتبوس در سال 2009 که در بوندس حضور داشت. به اوایل دهه 90 که پَرت می شویم. تیمی به اسم دیناموبرلین برای مان زنده می شود. آن هایی که بازیکنانش یازده خوک خطاب می شدند اما کسی یادش نرفته که آن ها از سال 1979 تا 1988 ده بار فاتح لیگ آلمان شرقی شده بودند...
حال از دینامو که روزگاری به مصاف لیورپول ، استون ویلای آن دوران رفته بود. رسیدیم به لایپزیگ که تیم انگلیسی تاتنهام از شهر لندن را خُرد کرده.
آیا رویاپردازی لایپزیگی به چهار تیم و حتی فینال ادامه دار خواهد بود؟ به آینده خیره می شویم...
غول های آلمانی در حال حاضر با 50 امتیاز در جایگاه سوم لیگ قرار دارند و اختلافشان با صدر به پنج امتیاز رسیده، شاید این فصل یا فصل های دیگری رویاناممکن ده سال پیش را با قهرمانی ممکن کنند.
ابوالفضل کریم آبادی
@Textsport
سال 2020 برای آن ها مترادف شد صعود به هشت تیم پایانی، کمی که به شش دیدار آخرشان خیره شویم و شکست ناپذیری در لیگ قهرمانان اروپا، شاید سال را برای شان رویایی تر هم تجسم کنیم...
لایپزیگ که عمر فوتبالی اَش پیر هم نیست. حکایتی از پیروزی های باورنکردنی و نمایشی حیرت انگیزی شده. لیگ قهرمانان که حال مهمان تازه ای برای خود پیدا کرده. به رهبری ناگلزمن و با بازیگری تیمو ورنر، مارسل سابیتزر، گولاچی و.... خیلی دیگر از ستارگان دلربا، تیمی که شاید آن روز های اول که از دست پنج شروع به کار کردند و آمدند آن بالای بالا، به نایب قهرمانی لیگ و نایب قهرمانی جام حذفی که رسیدند. فکرش را نمی کردند که با کنایه هایی از نوشابه های کوچک به غول فوتبال آلمان تعریف شوند.
حتی بدترین تاتنهام سال هم که هفت بار تور دروازه اش مقابل دیگر تیم آلمانی به حرکت در آمده بود، توانسته بود نیشی از خود زده باشند. اما در این مرحله و مقابل تیم لایپزیگ در دو دیدار از عبور توپ از خط دروازه ناکام ماندند، با این وصف که تاتنهامی ها از پوچتینو به آقای خاص رسیدند ولی تیم صعود کننده به دور بعد از مربی و تیمش به عنوان جوان ترین های تاریخ فوتبال یاد می کنند...
شاید خیلی قبل تر از کوتبوس در سال 2009 که در بوندس حضور داشت. به اوایل دهه 90 که پَرت می شویم. تیمی به اسم دیناموبرلین برای مان زنده می شود. آن هایی که بازیکنانش یازده خوک خطاب می شدند اما کسی یادش نرفته که آن ها از سال 1979 تا 1988 ده بار فاتح لیگ آلمان شرقی شده بودند...
حال از دینامو که روزگاری به مصاف لیورپول ، استون ویلای آن دوران رفته بود. رسیدیم به لایپزیگ که تیم انگلیسی تاتنهام از شهر لندن را خُرد کرده.
آیا رویاپردازی لایپزیگی به چهار تیم و حتی فینال ادامه دار خواهد بود؟ به آینده خیره می شویم...
غول های آلمانی در حال حاضر با 50 امتیاز در جایگاه سوم لیگ قرار دارند و اختلافشان با صدر به پنج امتیاز رسیده، شاید این فصل یا فصل های دیگری رویاناممکن ده سال پیش را با قهرمانی ممکن کنند.
ابوالفضل کریم آبادی
@Textsport
