Telegram Web Link
کارل هاوس‌هوفر و ژئوپلتیک آلمانی
نادر نوربخش
#آموختنی
#تاریخ
#ژئوپولتیک

🌐 کارل هاوس‌هوفر و ژئوپولتیک آلمانی
🎙 نادر نوربخش

💬 در این پادکست، آقای دکتر نادر نوربخش به سرگذشت مردی پرداخته است که راه بزرگی و شکوفایی کشور خود را، به درستی در پرورش مردم و رهبرانی میهن‌پرست، تاریخ‌دان و ژئوپولتیک‌دان می‌دانست.

آموزگاری که در رادیو، به ملت آلمان ژئوپولتیک می‌آموخت و "فداکاری برای میهن"، "امنیت در سایه‌ی گسترش سرزمینی" و "جنگهای بایسته برای شکوفایی" را برای مردم آلمان باز و پذیرفتنی می‌کرد.

کارل هاوس‌هاوفر راه درازی را می‌پیمود تا در زندان به دو نفر که در آنها جنم راهبری آلمان را به سوی شکوفایی و بزرگی دیده بود، جغرافیای سیاسی و تاریخ بیاموزد.

💥راه بزرگی و شکوفایی ایران ما هم، چیزی نیست مگر همسو کردن ذهن ایرانیان در پرتو آگاهی از تاریخ (ایران و جهان) + ژئوپولتیک.
باشد تا در انتخابات ۱۴۱۵، نامزدهای ریاست جمهوری بجای سخنان عامیانه و ابلهانه و قوم قوم کردن، از بایستگیهای ژئوپولتیکی برای شکوه و بزرگی ایران بالاتر از جانمان سخن بگویند.

📍 بن‌مایه: پادکست رادیکال

@ThinkTogether🌱
#دیدگاه

بزرگترین آسیب انتخابات ریاست‌جمهوری تیرماه ۱۴۰۳ این بود که سخن گفتن از واژه‌ی ناروشن (و برای ایران، نابجای) "قوم" و ادبیات ویرانگر و گمراه‌کننده‌ی پیوسته به آن، برای نخستین بار در تاریخ ایران، و به گونه‌ای هماهنگ به زبان همه‌ی نامزدهای بی‌مایه و کم‌دانش این دوره راه یافت.

آقای جمهوری‌اسلامی چه کار داری می‌کنی؟ چه کسانی مسوولان نظام را دوره کرده‌اند و سخن در دهانشان می‌گذارند؟

📎 در همین زمینه بخوانید:
انگشت نهادن بر پنداره‌ی قوم
بخش یک | بخش دو | بخش سه | بخش چهار

@ThinkTogether🌱
اصلاح‌طلبان، اصول‌گرایان، پایداری‌چی‌ها، احمدی‌نژادی‌ها، حزب‌اللّهی‌ها، براندازان، قوم‌گراها، ایرانشهری‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، چپ‌ها، لیبرال‌ها و هر دار و دسته‌ی اصطلاحاً «سیاسی» موجود یا قابل‌تصوّر دیگر، در یک جامعه‌ی غیرتراژیک و ضدّفلسفیِ جادویی_عرفانی فقط می‌توانند فرقه‌های شبه‌مذهبی باشند نه احزاب ایدئولوژیک.
بنابراین، یک فرد «سیاسی» و میهن‌پرست نمی‌تواند و نباید یک بار برای همیشه از بین آنان انتخاب کند و یا هیچ‌کدام از آنان را در بند منافع ملّی بداند و در حوزه‌ی امر ملّی جدّی بگیرد.
اگر سال‌هاست که انتخاب‌مان گرایش به یکی از این فرقه‌ها است و تغییر نمی‌کند، به احتمال زیاد خود نیز عضوی از آن فرقه هستیم.
برای یک ایرانی «سیاسی» و میهن‌پرست، انتخاب از میان این فرقه‌ها همیشه به مقضای شرایط متغیّر است؛ ممکن است در انتخابات امسال، رأی آوردن راست‌ها را به نفع کشور بدانیم و سال بعد چپ‌ها را؛ شاید گاهی تشخیص‌مان اشتباه باشد اما معیارمان که میهن‌پرستی است همیشه درست است.

وحید داروگری، ۱۴۰۳/۴/۱۴

#ذهنیت_جادویی
#یادداشت
#سرباز_وطن

🔆 وقتی شما را ناامید می‌کنند یا می‌شوید به تاریخ برگردید...

تاریخ، گفتن خاطره نیست. بازسازی ارزشها برای امروز و اکنون است، سوژه‌ی اندیشیدن است و درنگ در تجربه‌های زیسته.

🔻 هر گاه احساس کردید که "دیگر نمی‌شود"، میرزا حسن رشدیه را به یاد بیاورید. که در تبریز مدرسه می‌ساخت و واپسگرایان ویران می‌کردند، او باز می‌ساخت و واپسگرایان باز ویران می‌کردند. در این رشته‌ی ساخت و ویرانی، آن اندازه پافشاری کرد و ساخت که ساختن بر ویرانی چیره شد.
به اندازه‌ای آزارش دادند که از تبریز به مشهد گریخت، در مشهد هم مدرسه ساخت. از این پیشانی مهر بسته‌ها باز هم مدرسه‌اش را ویران کردند. کار رشدیه ساختن بود و کار واپسگرایان ویرانی.

🔻 تاریخ همین است. هیچ ساختنی بی‌چالش نبوده. آن نیمکتهای چوبی که زمانی ما بر آنان درس می‌خواندیم، دستاورد کوششهای میرزاحسن‌ها بود، که مخالفانش، زنگ مدرسه را ناقوس کلیسا و میرزا را مامور مخفی فراخواندن مردم به مسیحیت می‌دانستند!

🔻 میرزا حسن چند بار ترور شد، ولی از رو نمی‌رفت. کتکش می‌زدند، از رو نمی‌رفت. خانواده‌اش را آزار می‌دادند، از رو نمی‌رفت. خانه و کاشانه‌اش را ویران می‌کردند، به شهر دیگری کوچ می‌کرد.
آموزه‌ی میرزا حسن رشدیه، زندگی بر پایه‌ی اصل پایداری بود. یعنی پایداری کردن در برابر ساختاری که دشمنِ آفریدن بود. زندگی در نگاه میرزا یعنی آفرینش، خلق ارزش در برابر ضدارزش.

اکنون این زندگی برای میرزا تعریفی فراتر از گزاره‌های از جنس"می‌خواهم خوشبخت بشوم" داشت، خوشبختی میرزا در شنیدن صدای کودکانی بود که با شوق برای آموختن الفبا به دبستانش می‌آمدند.

🔻 بسنجید میرزای ایرانی را با کسانی که به مردمشان تنها سرکوفت می‌زنند. میرزا هم می‌توانست با شنیدن دو تا ناسزا و بدوبیراه، مسوولیت را از شانه‌های خود بردارد، ولی رفت زیر یک بار سنگین برای ساختن مدرسه‌هایی که به ما یاد دادند زندگی چیست.

🔻 امروز بازخوانی میرزا برای روحیه‌های افسرده و ناامید یک باید است. میرزا، خانه و کاشانه‌اش ویران شد ولی نق نزد، مدرسه‌هایی ساخت که فرزندان همان ویران‌کنندگانِ خانه‌اش در آنها درس خواندند. قرص ضدافسردگی نخورید، تاریخ بخوانید. داستان میرزا حسن رشدیه خود درمان افسردگی است.
در قصه‌ی میرزا، ساختنی که امیدبخش است و به زندگی معنا‌ می‌دهد، نشانه‌های اصلی هستند‌.
همه قرار نیست رشدیه شویم، ولی همه می‌توانیم فلسفه‌ی زندگی را، به معنای پایداری در راه آفرینش و سازندگی میهن، از زندگی پربرکت و پرفراز و نشیب او بیاموزیم.

جواد راستی / پژوهشگر اقتصاد سیاسی توسعه (با اندکی ویرایش)


📎 چهار سال پس از درگذشت رشدیه، نیما یوشیج دردنامه‌ای در رثای او سرود:

یاد بعضی نفرات
روشنَم می‌دارد:
اعتصام یوسف،
حسن رشدیه

قوّتم می‌بخشد
ره می‌اندازد
و اجاقِ کهنِ سردِ سَرایم
گرم می‌آید از گرمی عالی‌دَمِشان

نام بعضی نفرات
رزقِ روحم شده است،
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست،
جراتم می‌بخشد
روشنم می‌دارد ...

@ThinkTogether🌱
Forwarded from ژئوپولیتیکا (وحید داروگری)
موقعیت ایران در مرکز «دنیای قدیم» یا «جزیره‌ی جهانی»

ثعالبی نیشابوری در ثمارالقلوب صفحه‌ی ۴۱۷ می‌نویسد: «به اقلیم چهارم، یعنی ایران‌شهر، ناف زمین گفته‌اند که میان رود بلخ تا آن سوی آذربایجان را در بر می‌گیرد و ارمنیه را تا فرات و دریای‌ یمن و دریای فارس را تا مکران و طبرستان. و این لقب از آن‌جاست که این سرزمین، میانه‌ی زمین است و در خطّ اعتدال واقع شده و راستی اندام و اعتدال حال مردمان آن نیز از این است؛ زیرا که آن‌ها نه مانند مردم روم و سیسیل سرخ‌روی هستند و نه مانند حبشیان سیاه و نه مانند زنگیان سوخته و تیره و نه چون تُرکان تکیده‌اند و نه چون مردمان چین کوتاه‌قد.»

اصفهان به عنوان قلب ایران، که ملقّب شدنش به «نصف جهان» ناشی از قرار گرفتن آن در میانه‌ی جهان است (به عنوان مرکز اقلیم چهارم که خود مرکز اقالیم هفت‌گانه است)، در فاصله‌ی یکسان از دو منتها الیه جزیره‌ی جهانی، یعنی تنگه‌ی برینگ در شمال شرقی سیبری و دماغه‌ی امید نیک در جنوب غربی آفریقا و نیز در نیمه‌راه تنگه‌ی مالاکا در شرق به تنگه‌ی جبل‌الطارق در غرب قرار گرفته است.

@Geopolitika2020
ژئوپولتیک چیستی و بایستگی و پیشینه‌ی آن
امیرحسین جهانشیر
#دانستنی
#ژئوپولتیک

🌐 ژئوپولتیک: چیستی، بایستگی و نمونه‌ای تاریخی
🎙 امیرحسین جهانشیر

💬 در این گفتار، آقای امیرحسین جهانشیر پس از پیشگفتاری درباره‌ی پنداره‌های پایه در ژئوپولتیک، از کشمکشهای ژئوپولتیک در دوران باستان نیز نمونه‌ای را باز می‌کند(جنگهای پلوپونزی).

📎 نقشه‌ها و نگاره‌های پیوسته به این گفتار:
پیوست۱ / پیوست۲ / پیوست۳ / پیوست۴ / پیوست۵ / پیوست۶ / پیوست۷ / پیوست۸ / پیوست۹

📍 بن‌مایه: پادکست جغراسیا

@ThinkTogether🌱
#دیدگاه
#یادداشت

🔻ملت ایران، در جایگاه طبیعی‌ترین و کهن‌ترین ملت روی زمین، هر روز بکپارچگی خود را به پایندگان با زبانی شیوا اندرز می‌دهد. ولی کم نیستند و نبوده‌اند کسانی که آمادگی شنیدن و دریافت آن را ندارند.
مسعودی، از تاریخنگاران سده‌های پیشین می‌نویسد، راه دراز میان شهرها و روستاهای ایران، سبب نشده است که ایرانیان سرگذشت تاریخی گوناگونی داشته باشند (چکیده‌ی سخن).
سده‌ها پس از مسعودی و در دوران صفویه، ژرژ تکتاندر بل، سفیر اروپای شرقی در ایران می‌گوید، ما چیزی نداریم تا درباره‌ی تاریخ ایران به ایرانیان بگوییم. آنها بهتر از ما به تاریخ خود آگاهی دارند. (نشان از خودآگاهی تاریخی ملت ایران در دوران صفویه)

🔻شوربختانه سده‌ی چهاردهم خورشیدی، سده‌ی رویگردانی گروهی روشنفکرنما از ایران و تاریخ ایران گردید. اینان پنداره‌های فراوانی را بدون آنکه معنایشان را دریافته باشند، به زبان پارسی آوردند. یکی از این پنداره‌ها، پوپول یا توده بود. این پنداره‌ی قرون وسطایی زاییده در غرب و سده نوزده روسیه، هیچگاه برای مردم ایران راست نمی‌آمده‌است. زیرا این مردم بودند که ایران را در نبود فرمانروایان ملی همراهی و پاسداری کرده و توانسته بودند وزیرانی بزرگ، دیوانسالارانی کاردان، دبیرانی همه‌کاره و کارشناس، شاعران و فیلسوفانی بی‌مانند در دل خود بزایند تا ایران و ایرانی را به پیش برند.

🔻سوگمندانه، کسانی -اگر خوشبینانه بگوییم، ناآگاه از تاریخ ایران- به راهی می‌روند کج، که بارها فرهنگ ایران این کژی‌ را بیاراسته‌است. ولی گویا همچنان این کسان را چشم بینا و گوش شنوا نیست.

🔻هدف از این پیشگفتار گفتن این است که، آنان که در پی شکست در انتخابات دم از قومیت رای! می‌زنند، با نگر به آمار رای ملت ایران در روزهای گذشته (گزارش همین نهادهای ج.ا.) باید به چگونگی پراکنش رای در سراسر ایران نگاه کنند تا ببینند که با ملتی یکپارچه روبرو هستند. برای نمونه ببینند شمار کسانی که در خراسان رضوی، زادگاه آقای جلیلی، به آقای پزشکیان رای داده‌اند، بیشتر از کسانی است که به آقای جلیلی رای داده‌اند و اگر آقای جلیلی شعارهای آقای پزشکیان را بر زبان می‌داشت و آقای پزشکیان رویکرد آقای جلیلی را، بی‌تردید در ارومیه و تبریز، رای آقای جلیلی بیشتر از پزشکیان می‌بود (همانگونه در سالیان پیشین به خاتمی و روحانی بیشترین رای را دادند) و این یعنی "یکان بودن آگاهی" در سراسر ایران که راه به "یکان بودن ملت" از هزاره‌های دور برده است‌. این آگاهی همسان، همچون یک هوای فرهنگی گسترده‌ در این جغرافیا است، همانند با زبان پارسی یا دیوان حافظ و ... آیا می‌شود گفت که دیوان حافظ در استان فارس بیشتر از آذربایجان نفوذ دارد؟ و یا شاهنامه در خراسان بیشتر از مازندران جایگاه دارد؟

🔻جای بسی اندوه است که کسانی در پی سرخوردگی از شکست خود و با اثرپذیری از پروپاگاندای بیگانگان، سخنانی ناساز با تاریخ و کیستی ایرانیان بر زبان می‌رانند. اینان بجای آموختن از شکست و همسو شدن با ملت، در رویکردی نامسوولانه آن را به قوم و گودرز و شقایق نسبت می‌دهند. [بدینگونه بیش از پیش بی‌صلاحیتی خود را آشکار می‌سازند]

🔻نگارنده باور دارد که هیچ نظام فرمانروایی نمی‌تواند بر ایران فرمانروایی کند مگر با پیش چشم داشتن تاریخ ایران و کیستی ملت ایران.
حکومتی کامیاب خواهد بود که خود را نماینده‌ی ملت ایران بداند و این ملت با خودآگاهی به کیستی خود (که از تاریخ دریافت می‌شود)، و بر پایه‌ی قانون و در دوره‌ای کراندار، فرمانروایی را به آن نظام فرمانروایی واگذار کرده باشد.

مجید اسدی، ۱۴۰۳/۴/۱۶ (ویرایش شده)

@ThinkTogether🌱
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بزرگ_فرهنگی

ویدیویی کمیاب از آیین عزاداری ایرانی در باکو. این ویدیو در سال ۱۳۲۰ خورشیدی (۱۹۴۱م) گرفته شده‌است. این شیوه‌ی عزاداری، همان شیوه‌ و آهنگ تعزیه‌خوانی ایرانی است و از گذشته‌های دور در اران و شروان برگزار می‌گردیده‌است. در جایی نوحه‌خوان می‌گوید "بر قاتلین ابی عبدالله الحسین تا به روز قیامت مدام لعنت باد"

این مجلس عزا، با آنچه در ایران می‌بینیم، چه تفاوتی دارد؟؟
زخم جدایی اران و شروان از مام‌میهن، پس از دویست سال هنوز بر تن میهن تازه و دردناک است.

@ThinkTogether🌱
چکیده‌ی کتاب نظم جهانی، بخش یکم
امیرحسین جهانشیر
#تاریخ
#ژئوپولتیک

🌐 چکیده‌ی کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر / بخش 1⃣
🎙 امیرحسین جهانشیر

💬 این رشته فرسته، چکیده‌ای از کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر است که نکته‌های آموزنده‌ای از تاریخ اروپا و جهان در خود دارد و شنیدنی است.

📎 تا نیمه‌ی این گفتار درباره‌ی زندگینامه‌ی نویسنده (هنری کیسینجر) بود که در این پوشه نیامده است. پوشه شنیداری از جایی آغاز می‌شود که گوینده به خود کتاب پرداخته است.

📍بن‌مایه: پادکست جغراسیا

@ThinkTogether🌱
چکیده‌ی کتاب نظم جهانی، بخش دوم
امیرحسین جهانشیر
#تاریخ
#ژئوپولتیک

🌐 چکیده‌ی کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر / بخش 2⃣ / نظم اروپایی
🎙 امیرحسین جهانشیر

💬 این رشته فرسته، چکیده‌ای از کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر است که نکته‌های آموزنده‌ای از تاریخ اروپا و جهان در خود دارد و شنیدنی است.

در این بخش کیسنجر به بررسی نظم اروپایی می‌پردازد. نظم و سامانی که از سال ۱۶۴۸م (۱۰۲۷ خورشیدی) و در پی پیمان وستفالی آغاز گردید.

پیمان وستفالی آغاز پیدایش دولت-ملتها در اروپا است. تا پیش از وستفالی، توده‌های اروپایی، امت مسیحی و رعیت امپراتور روم و آنهایی که بیرون از این دو بودند، بربر شمرده می‌شدند.
تنها پس از این پیمان بود که میان فرمانروایان محلی سازشی بر روی مرزها و ملت-کشورهایی در درون آن مرزها انجام شد. پس آنگاه فرانسوی و مجار و ایتالیایی و ... پدید آمدند و به جای امت مسیحی و رعیت امپراتور روم نشستند.
چیزی که در ایران ما دستکم دو هزار سال پیش از آن پیمان رخ داده بود و از هزاران سال پیش، در ایران ملت ایران داشتیم.

📍بن‌مایه: پادکست جغراسیا

@ThinkTogether🌱
✔️هویت ایرانی، از سوگ سیاوش تا تعزیت عاشوراء
گردآوری: سهند ایرانمهر


برگزاری باشکوه سالروز رویدادهای تاریخی و فرهنگی هم در جوامع پیشامدرن و هم در دوران جدید از ابزارهای عمده برای تداوم و زنده نگاه داشتن خاطرات جمعی یا هویت قومی و ملی پیشامدرن در گذشته و هویت ملی در دوره ی جدید بوده است. در ایران برگزاری نوروز باستانی و مراسم دهه عاشورا، که هر دو از تقدس خاصی برای ایرانیان شیعه برخوردارند، ملاط عمده ی هویت ایرانی شیعه یا، به زبان دیگر، دو ستون اصلی آن را تشکیل می‌دهند. ظاهرا مراسم دهه عاشورا، که به طور رسمی و علنی به فرمان معزالدوله دیلمی بویه‌ای در سال ۳۵۲ ق. در بغداد آغاز شده بود، با نشیب و فرازهایی تا دوره ی صفوی ادامه یافته و همراه با مراسم عید نوروز، که برای آن احادیثی پرداخته شده بود، به منزله پراهمیت‌ترین مراسم سالانه ایرانی شیعی نهادینه شده و تا به امروز تداوم یافته است.

البته در آن زمان در بغداد دو جشن ایرانی پراهمیت نوروز و مهرگان برپا می‌شد. هنگامی که در سال ۳۹۸ ق.، عاشورا و مهرگان در یک روز همزمان شدند، به فرمان شاهنشاه بویه‌ای ابتدا مراسم عاشورا را برگزار کردند و روز بعد جشن های مهرگان را در زمان شاه عباس که نوروز و عاشورا در سال ۱۰۲۱ ق. همزمان شدند، او هم رویه آل بویه را به کار بست.

تعزیه ی شهادت شاه شهیدان امام حسین (ع) از بسیاری جاری شباهت به سوگ سیاوش داشت که سالروز آن در دوران پیش از اسلام برگزار می‌شد و اشاره به آن در آثار گوناگون نظم و نثر فارسی دیده می‌شود. سوگ سیاوش چنان ریشه در اسطوره های پیش از اسلام داشت که تا اوایل دوران اسلامی نیز در سغد و خوارزم برگزار می شد. چنان که در تاریخ بخارا آمده است:

و اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجب است و مطربان آن .. سرودها را «کین سیاوش» گویند. و محمدبن‌جعفر گوید که از این - تاریخ سه هزار سال است و الله اعلم.

شاهرخ‌مسکوب در تحلیل ماندنی خود از سوگ سیاوش می‌گوید: «حتی هنوز در پاره ای از گوشه های دور، سیاوش شهید کامل و سرنوشت او نشان ظلمی است که انسان عرصه ی آن است». آن‌گاه به نقل قول از صادق هدایت می‌گوید: «در مراسم سوگواری نیز در کهکیلویه زن‌هایی هستند که تصنیف‌های خیلی قدیمی را با آهنگ غمناکی به مناسبت مجلس عزا می‌خوانند و ندبه و مویه می کنند. این عمل را سوسيوش (سوگ سیاوش) می نامند»(نوشته‌های پراکنده هدایت، با مقدمه حسن قائمیان، امیرکبیر).

سوگ سیاوش که در عهد اساطیری تاریخ سنتی ایران در اواخر عهد ساسانی در خدای نامک ها تدوین شده و به ثبت رسیده بود، در دست پرتوان فردوسی در شاهنامه حماسه ای جاودانه شد.

به نوشته ی شاهرخ مسکوب :
سلسله سیاوشان تاریخ در سرودهای یارسان، که اهل حق بدانها پایبندند، و روح عالی قلندر از هابیل به جمشید و از وی به ایرج و یحیی و سیاوش و امام حسین در گردش آمده است. آنان برگزیدگان و پاکان و مظلومان تاریخ‌اند. گردش روح شهیدان بزرگ تاریخ، که سالار شهیدان حسین (ع) بر تارک آنان می‌درخشد، نشانه ی تداوم تاریخی شهادت در هر دوره ی تاریخی است، چنان که گویی زمین هیچ گاه از شهید خالی نیست. در تشیع ایران، سیاوش، که اسطوره‌ای بود، جای خود را به شهید کربلا، که وجود تاریخی داشت واگذاشت و بدین‌گونه تعزیه جای سوگ سیاوش را گرفت. در واقع شباهت‌های دو مراسم ممکن است تا حدی گسترده محبوبیت عاشورا را در میان ایرانیان تبیین کند؛ همان طور که احسان یارشاطر در مقایسه خود از دو مراسم نتیجه می‌گیرد: «شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت او یک زمینه واقعی در سنت ایرانی پیدا کرد تا به یک نمایش سوگواری الهام دهنده و سنجیده تبدیل شود. این مراسم وارث ویژگی عمده مراسم بسیار کهنی بود که ریشه‌های عمیقی در روح ایرانی داشت».

✔️هویت ایرانی، احمد اشرف،(دو مقاله از جراردو نیولی و شاپور شهبازی)، ترجمه دکتر حمید احمدی، نشرنی

🔸نقل قول از مسکوب: سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز تهران، نشر خوارزمی
🔸نقل قول از احسان یارشاطر :
Yarshater, Ehsan, "Ta'zia and Pre-Islamic Mourning Rics in Iran", in Peter Chelkowski..
ed., Ta'sieh Ritual and Drama in Iran, New York: New York University Press, New York University Studies in Near East Civilization, Number 7, 1979), pp. 88.94.

@sahandiranmehr
#زیبایی

روز سوم تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۹ صبح، کندانسور توربین نیروگاه رامین اهواز، نشتی پیدا می‌کند و این برای شبکه برق یعنی بیرون رفتن نیروگاه از مدار و خاموشی بخش بزرگی از جنوب کشورمان در این گرمای سوزان.

بنا بر رویه‌های فنی، باید نیروگاه از کار می‌ایستاد و پس از سرد شدن فضای کندانسور، دستکم دو روز به تعمیر آن می‌پرداختند.

ولی کارشناسان صنعت برق تصمیم گرفتند برای جلوگیری از چند روز خوابیدن نیروگاه و خاموشی برق در کشور، نشتی را همزمان با آماده به کار بودن نیروگاه پیدا و درست کنند. بنابراین هنگامی که دمای پیرامون توربین ۷۰ درجه سانتیگراد و رطوبت ۹۰ درصد بود تا ساعت ۳ بامداد روز بعد یکسره کار کردند و نیروگاه را به مدار بازگرداندند. یعنی ۱۸ ساعت رکورد کار مهندسی یکسره در دمای ۷۰ درجه!

این شیرمردان با این کار خود، خاموشی سراسری را از سرمان دور کردند. رضا خسروی و محمد امیری تنها نام دو نفر از این گروه شیرمردان خوزستانی است که ایران به نامشان افتخار می‌کند.

@ThinkTogether🌱
#ادبیات_ایران
#چکامه

آب و آتش

آب و آتش نسبتی دارند جاویدان
مثل شب با روز، اما از شگفتیها
ما مقدس آتشی بودیم و آب زندگی در ما
آتشی با شعله‌های آبی زیبا
آه
سوزدم تا زنده‌ام یادش که ما بودیم
آتشی سوزان و سوزاننده و زنده
چشمه‌ی بس پاکی روشن
هم فروغ و فر دیرین را فروزنده
هم چراغ شب زدای معبر فردا

آب و آتش نسبتی دارند دیرینه
آتشی که آب می پاشند بر آن، می‌کند فریاد
ما مقدس آتشی بودیم، بر ما آب پاشیدند
آبهای شومی و تاریکی و بیداد
خاست فریادی، و درد آلود فریادی
من همان فریادم، آن فریاد غم‌‌بنیاد

هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود
من نخواهم برد، این از یاد
کآتشی بودیم، بر ما آب پاشیدند

گفتم و می گویم و پیوسته خواهم گفت
ور رود بود و نبودم
همچنان که رفته است و می رود بر باد

👤 مهدی اخوان ثالث (سده‌ی چهاردهم)

📸 دروازه‌ی فرافر، دیرینگی ۲۰۰۰ سال، مهریز، استان یزد

@ThinkTogether🌱
چکیده کتاب نظم جهانی، بخش سوم
امیرحسین جهانشیر
#تاریخ
#ژئوپولتیک

🌐 چکیده‌ی کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر / بخش 3⃣ / نظم اروپایی
🎙 امیرحسین جهانشیر

💬 این رشته فرسته، چکیده‌ای از کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر است که نکته‌های آموزنده‌ای از تاریخ اروپا و جهان در خود دارد و شنیدنی است.

این بخش به دنباله‌ی نظم اروپایی می‌پردازد. نظم و سامانی که از سال ۱۶۴۸م (۱۰۲۷ خورشیدی) و در پی پیمان وستفالی آغاز گردید.

پیمان وستفالی آغاز پیدایش دولت-ملتها در اروپا است. تا پیش از وستفالی، توده‌های اروپایی، امت مسیحی و رعیت امپراتور روم و آنهایی که بیرون از این دو بودند، بربر شمرده می‌شدند.
تنها پس از این پیمان بود که میان فرمانروایان محلی سازشی بر روی مرزها و ملت-کشورهایی در درون آن مرزها انجام شد. آنگاه ملتهای فرانسه و هابسبورگ و ایتالیا و ... پدید آمدند و به جای امت مسیحی و رعیت امپراتور روم نشستند.
چیزی که در ایران ما دستکم دو هزار سال پیش از آن پیمان رخ داده بود و از هزاران سال پیش، در ایران، ملت ایران داشتیم.

📍بن‌مایه: پادکست جغراسیا

@ThinkTogether🌱
Forwarded from Salar Seyf
افسانۀ جلال آل‌احمد

«امان از قبلۀ مسلمین. مرکز کثافت است، مزبله است، کثافت‌کده‌ای است. نمودار کاملی است از ظاهر و باطن مردمی که به این قبله، نماز می‌گذارند و اصلاً چه بی‌خود ما جهودها را به کثافت مسخره می‌کنیم. اسلام را در زادگاهش، باید نمودار اصلی کثافت دید»
(خسی در میقات، از بخش‌های حذف شده، مجلۀ بخارا، رسول جعفریان، خرداد ۱۴۰۳ خورشیدی). اینجا

انتشار بخش‌های سانسور شده سفرنامۀ جلال آل‌احمد در حج (به قول خودش بدویتِ موتوریزه)، از سوی رسول جعفریان، بسیاری را به شوک فرو بُرد. آل‌احمد به عنوان یک توده‌ای بریده و ماجراجو، طی دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی برندینگ شد و مرجع تقلید بخشی بزرگی از روشنفکری دینی و چپ شناخته می‌شد. معروف بود که جلالِ بی‌دین، با رفتن به حج ایمان آورد، ولی آنطور که خودش نوشته، حجِ او صرفاً یک ماجراجویی بود نه از روی اعتقاد، همانطور که سفر به سرزمین اسرائیل (عزرائیل) از روی ماجرا بود. بخش‌های حذف شده از کتاب خسی در میقات، بنا بر مصلحت از سوی خود آل‌احمد و به توصیۀ محمود طالقانی، حذف شدند نه اعتقاد. این حذفیات از جلال موجودی وارونه ساخت و مرجعیتِ روشنفکری به او بخشید.
ضرباتی که جلال از بیرون دانشگاه به پیکرۀ دانشگاه و نظام علم وارد، ضرباتی کاری و جبران‌ناپذیر بود. جلال که هرگز «به مکتب نرفت و خط ننوشت» به غمزه‌های سمی و کتاب‌های زهراگین، عالَمی را فریفت و مسأله‌آموز صد مدرس و روشنفکر برای «خودزنی» شد.
حملاتِ جلال به وحدتِ ملی، زمینۀ رشدِ روشنفکری «ضدِّ ملی» را فراهم آورد. آرزوی اشغال ایران توسط خلافتِ عثمانی به بهانۀ این‌که چه فرقی می‌کند؟ مگر اکنون ایالتی از ایالت‌های امریکا نیستیم... اوجِ منجلاب و باتلاقِ کثیفی بود که آل‌احمد مانند یک مخلوقِ بی‌ریشه و بی‌اصالت در آن دست و پا می‌زد.
رضا براهنی که سرچشمۀ جوشانِ افکار سمی او بود، در جایی، غرب‌زدگی را چیزی در مایه‌های «مانیفیست کمونیستِ شرق» نامیده است. حقیقتاً پیامدهای ویرانگر این کتاب در لجن‌مالی اندیشمندانِ ایرانی و نگاه ایدئولوژیک به هر چیز و نابودی تئوریکِ بنیادهای تجدد و سنت (توأمان) کاریکاتوری از همان مانیفیستِ مارکس است.
در خدمت و خیانت روشنفکران برای آن بود که خائن، جای خادم را بگیرد و گفتارِ غرب‌زدگی در نهایت تا جایی پیش رفت که خود جلال نیز «غرب‌زدۀ مضاعف» نام گرفت.
پروژۀ برندینگِ جلال از سوی کسانی همچون «پدر طالقانی» برای مصرفِ او در راه پیکارِ سیاسی بود تا از او، یک روشنفکرِ متعهد بسازد، تا بتوان از یک معلمِ دیپلمۀ الکلی در برابر اندیشمندانِ مستقل دانشگاهی، تندیسی ساخت.
افکار ضدِّ علم و ضدِّ مشروطۀ جلال و ضربه‌ای که بر پیکرۀ «حکومت قانون» زد به تنهایی با حملۀ مغول برابری می‌کند. تعطیل کردن فکرِ مشروطه و به هیچ‌شمردنِ قانون و دانشگاه، ضربه‌ای عظیم بود ولی برای هیچ... بسیاری از مبارزان مذهبی توجه نکردند بریدن او از «حزب» توده به معنای بریدن از سنت کمونیستی و چپ نبود.
جلال، بادکنکی بود که ساخته شده بود برای پیکارِ سیاسی اما فراتر از پیش‌بینی‌ها باد کرد. مغزی بود سمی و از روی سودا و هوس، که بر هیچ بنیادی تکیه نداشت.
داستان زندگی جلال - که قلمی نرانده جز از روی کینه - نشان می‌دهد که روشنفکری یعنی «حزبِ روشنفکرانِ ایدئولوژیک» سال‌ها با توهمی از واقعیت، مخاطب را سر کار گذاشته بود.
کینۀ جلال به حج و آئین مسلمانان که با بدترین جملات از آن یاد می‌کند، نشان می‌دهد که او چقدر دمدمی مزاج بود و بر هیچ بنیادی تکیه نداشت جز هوس و سودا.
اگر سفرنامۀ اسرائیل او را خوانده باشید، دقیقاً چنین ویژگی دارد، در جایی طرفدارِ اسرائیل و تعلقِ فلسطین به یهودیان است و در جای دیگر طرفدارِ مظلومیتِ فلسطین، اما در نهایت با اسرائیل نیز بد نیست.
جلال، ترور شخصیتِ اندیشمندان و نویسندگان درجۀ یک معاصر را به عنوان یک رسالت، تلقی می‌کرد و ذیلِ نامِ غرب‌زدگی، ده‌ها نویسندۀ مرجع و دانشمندِ عالی این مملکت را لجن‌مال کرد و عاقبت، خودش نیز در سودای افراط در الکل به عدم رفت، اما مغزهای زیادی را تباه کرد و کارخانه فکری خائن‌پروری را به کار انداخت.
احمد فردید که بار اول، اصطلاحِ غرب‌زدگی را ابداع کرده بود، وقتی دید جلال آن را بی‌ملاحظه به این و آن نسبت می‌دهد، خود او را «غرب‌زدۀ مضاعف» نامید‌ اما تمام این مقاومت‌ها چیزی نبود که قلمِ زهرآلود او را متوقف کند.
تکلیفِ جلال با خودش معلوم نبود، یک روز خوب، حالش خوب بود و یک روز بد، روشنفکر بیماری بود که بی‌دلیل به همه چیز حمله می‌کرد. شاید اگر روشنفکر نمی‌شد، یک قاتل سریالی می‌شد که بدون منفعت، آدم می‌کُشد.
به نظرم رازِ جلال همین بود که کسانی چون محمود طالقانی از او یک چهرۀ دیگر بزک کردند و به مخاطبانِ ساده‌لوح فروختند.

👇👇
@Salar_Seyf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#وطن
#نکته

بزرگداشت و قدرشناسی ما مردم ایران از یک فرزند شایسته‌ی وطن، که در هر زمینه‌ای خدمتی بزرگ به ایران نموده، یا پاسدار خاک مقدس ایران بوده، یا نام بزرگ ایران را به جهانیان یادآوری کرده، و یا به هر روش برای بزرگی و شکوفایی ایران و ایرانیان کوشیده، سبب گسترش انگيزه‌ در همگان و پیشرفت ميهن می‌شود.

به هیچ چیزی جدا از خدمت / خیانت به ایران اهمیت ندهیم. 🇮🇷

@ThinkTogether🌱
چکیده‌ی کتاب نظم جهانی، بخش چهارم
امیرحسین جهانشیر
#تاریخ
#ژئوپولتیک

🌐 چکیده‌ی کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر / بخش 4⃣ / نظم اروپایی
🎙 امیرحسین جهانشیر

💬 این رشته فرسته، چکیده‌ای از کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر است که نکته‌های آموزنده‌ای از تاریخ اروپا و جهان در خود دارد و شنیدنی است.

📍بن‌مایه: پادکست جغراسیا

@ThinkTogether🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دیدگاه

🔻در سه دهه‌ی گذشته در میهن ما دو جریان، دو برنامه‌ی سراسر ناهمسو را با دقت و پشتکار پیش برده‌اند:

🔸جریان نخست، شیران میهن‌پرست و کاردان و دلاوری هستند که به بهای خون خود از مرزهای میهن پاسداری می‌کنند و در بیرون مرزها برای بازگستردن سایه‌ی ایران بر سراسر منطقه می‌رزمند.

🔸جریان دوم، موشهایی هستند که در درون ایران، در حال جویدن ریشه‌های ملت و کشور ما هستند. (چپاولگران ثروتهای ملی، مافیاهای گوناگون، قوم‌سازان و فدرال‌خواهان). اینان تلاش می‌کنند تا پیش از به سرانجام رسیدن برنامه‌ی جریان نخست، کشور باستانی ما را نابود نمایند.

🔻 سرنوشت ایران ما، این گهواره‌ی فرهنگ بشر، این تمدن یازده هزار ساله و این ملت-کشور سه هزار ساله بستگی به این دارد که کدامیک از این دو جریان زودتر در برنامه‌ی خود کامیاب شوند.

هموطن، من و شما بازیگر و یاریگر کدام جریان هستیم؟ آیا دستکم از آنچه در درون و بیرون مرزهای کشورمان جاری است، برداشت و دریافت درستی داریم؟
#فساد_و_نفوذ

📎 در همین زمینه:
کارکرد انجمنهای پنهان در برآوردن هدفهای بزرگ و ارزشمند

🎥 قلعه‌ی بابک خرمدین، ارسباران، آذربایجان شرقی

@ThinkTogether🌱
چکیده‌ی کتاب نظم جهانی، بخش پنجم
امیرحسین جهانشیر
#تاریخ
#ژئوپولتیک

🌐 چکیده‌ی کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر / بخش 5⃣ / نظم اروپایی
🎙 امیرحسین جهانشیر

💬 این رشته فرسته، چکیده‌ای از کتاب نظم جهانی نوشته‌ی هنری کیسینجر است که نکته‌های آموزنده‌ای از تاریخ اروپا و جهان در خود دارد و شنیدنی است.

📍بن‌مایه: پادکست جغراسیا

@ThinkTogether🌱
نفوذ یهودیان در روسیه، اوکراین و ارمنستان
اورخان محمداف
#دانستنی

ℹ️ آشنایی با قفقاز جنوبی /
بخش 2⃣2⃣
/ یهودیان در روسیه و قفقاز
🎙اورخان محمداف (سال ۱۴۰۰)

💬 نفوذ صهیونیستها در روسیه، اوکراین، گرجستان، ارمنستان و جمهوری باکو / از نگر نگاه به ایران، سیاست‌پیشگان در روسیه چند گروه هستند؟ / نقش یهودیان در اقتصاد روسیه / هدفهای اسراییل از نفوذ در قفقاز جنوبی / پیوندهای اقتصادی-امنیتی اسراییل با گرجستان / پیوندهای اسراییل با ارمنستان

📍برگرفته از:  @masaf_najva

@ThinkTogether🌱
2025/10/26 15:10:46
Back to Top
HTML Embed Code: