Forwarded from SocioMedia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غیبت لاجوردی
عباس کاظمی
@Varijkazemi
امروز از درد گردن و کمرم، نتوانسته بودم برخیزم، عصر وقتی خبر مرگ هاله را شنیدیم شوکه شدم، زبانم بند آمده بود و چشمانم مرطوب شدند اما نتوانستم گریه کنم. این سالهای اخیر چرا بیشتر تلاش نکردم تا او را ببینم. آخر هیچ راهی برای یافتن او نداشتم، هیچ خبری از هیچ جایی در مورد او نبود. هرکس چیزی میگفت، یکی میگفت به خارج از کشور مهاجرت کرده، یکی میگفت در خیابانی او را دیده که بسی پیر شده است خودم در خیالم بارها همان حوالی تجریش او را دیدهام اما خیلی زود مانند سایهای مبهم محو شدهبود. هاله لاجوردی درواقع هنگامی مرد که او را از دانشگاه بیرون انداختند و مثل همیشه به بهانههای نمیدانم چی! او مرده بود چرا که بعد از بیرون رفتن از دانشگاه به دلیل افسردگی شدید نتوانست کار کند.
بگذار برایتان تعریف کنم در دهه هفتاد فقط در مورد او شنیده بودم و ترجمه مقالاتش را در فصلنامه ارغنون خوانده بودم تا اینکه دم در اتاق رییس دانشکده وقت( سال ۱۳۷۸) برای مصاحبه دکتری او را دیدم. محمد رضایی، شهرام پرستش، نادر امیری، و... دوره دکتری ما عجیب بود اما نه صرفا بخاطر جمع کوچک خوب ما بلکه به دلیل همان سالهای اواخر دهه هفتاد. زمانهای که امید به دانشگاه بازگشته بود و نسل جوان بدش نمیآمد آرمانی داشته باشد و بدن دانشکده به چه رقصی افتاده بود!
سال ۱۳۸۳ او استخدام گروه ارتباطات دانشگاه تهران شد چنانچه سال ۱۳۸۴ من به او ملحق شدم و قرار شد گرایش مطالعات فرهنگی را در دانشگاه تهران به جلو ببریم. هاله خوب سخنرانی می کرد و کلاسهای درس پرباری داشت، در سنت نظریه انتقادی میاندیشید و میتوان گفت یکی از دانشجویان ارتدوکس یوسف اباذری بود. ترجمههای او در فصلنامه ارغنون همانند دیگر مقالههای این فصلنامه تاثیر زیادی در تقویت گرایشهای آلترناتیو در علوم اجتماعی ایران داشت.
در سال ۱۳۸۸ به بهانه اعلام شده عدم انتشار مقاله علمی- پژوهشی قرار داد او را لغو کردند. لاجوردی حتی برای یکسال بنا به توصیه یکی از همکاران به صورت حق التدریسی درس داد بلکه کارش درست شود اما نشد. در همان هنگامه مادرش را از دست داد، ناملایمات ناگفتنی دیگری هم بود و در نهایت خودش دچار مشکل روحی شدیدی شد و از دانشکده برای همیشه رفت.
زندگی بعد از دانشکده، برای همه ما عجیب تلخ بود. بعد از سال ۱۳۸۹ بندرت او را میدیدم، گاهی در حد چند ساعت با هم گفت و گو میکردیم. وقتی رخداد تازه راه افتاد از او خواستم که برای تدریس جلو بیاید شاید برای بازیایی روحیه او خوب باشد چنانچه برای همه ما بیرون راندگان در آن زمان فعالیتهای خارج از دانشگاه تسکین بخش بود. اما لاجوردی، دیگر روحیه نداشت گویا دکتر به او گفته بود به کل باید ارتباطش را با هرچیزی که نشانهای از گذشته است قطع کند و قطع کرد و در نتیجه تنهاتر ماند.
روانشناسان دروغ میگویند که افسردگی دلایل روانی دارد،بلکه بیماریهای روانی دلایلی سیاسی و اجتماعی دارد. افسردگی مادامی که یک استاد- روشنفکر را از کار کردن میاندازد ادامه ساختارهای ایدئولوژیک عمل میکند. من خود به چشم خویش دیدم که چگونه فرایند حذف، درون زندگی قبیلهای دانشگاه عمل کرده و اخلاق طرد و بیتوجهی و بیتفاوتی چگونه توسط همکاران در جامعه دانشگاهی کار کرده است.
چه چیزهایی و چه کسانی عامل این افسردگی و این رنج شدند؟ چگونه دانشکده محصول خودش را ویران کرد، دختری که خوب تحصیل کرد، سواد بالا کسب کرد، و میتوانست آثاری ارزشمند بیشتری در علوم اجتماعی ایران تولید کند چگونه تنها رها شده است؟ اگر گروه ارتباطات بیشترکوشش میکرد تا او را نگاه دارد، اگر ريیس وقت دانشکده کمی در حفظ او پافشاری میکرد و اگر افرادی مانند من مقداری پایمردی بیشتر میکردیم چه میشد؟ ایا لاجوردی هنوز در بین ما و در حلقه دانشجویانش بود؟ اگر لاجوردی بود، شهرام پرستش بود، حتما دیگرانی چون محمد رضایی، بهزاد دوران، وحید طلوعی، مهدی فرجی، نفسیه حمیدی، علی پاپولی و بسیاری دیگر هنوز درون دانشکده بودند. خیلی از دانشجویان مهاجرت کرده هم بودند، الان ما چه فضایی در دانشکده داشتیم؟
دانشکده در دهه هفتاد و نیمه اول دهه ۸۰ چه نفسی داشت! چه امیدی در دوران اصلاحات درون دانشکده جوانه زده بود! چه موجهای آرامی که از درون لانه خود بیرون جهیدند و به بالا آمدند و سپس به آرامی درون خود دفن شدند و دیگر باز نگشتند! چه آدمهایی که فسردند و مردند و ما نامشان را حتی نمیدانیم، چه افسردهدلانی که در مهاجرتی بیپایان غوطهورشدند. امشب در صحبت با یکی از دوستان مهاجرت کرده بغضم بالاخره ترکید اما نه صرفا برای مرگ لاجوردی .... انگار زخمی قدیمی سرباز کرد، وقتی خشک ایستاده بودم خاطرهها جلوی من رژه رفتند، دردها دوباره کمرم را شکستند و گردنم را خرد کردند.
@Varijkazemi
#لاجوردی #سوگ_نگاری. #یاد_داشت
عباس کاظمی
@Varijkazemi
امروز از درد گردن و کمرم، نتوانسته بودم برخیزم، عصر وقتی خبر مرگ هاله را شنیدیم شوکه شدم، زبانم بند آمده بود و چشمانم مرطوب شدند اما نتوانستم گریه کنم. این سالهای اخیر چرا بیشتر تلاش نکردم تا او را ببینم. آخر هیچ راهی برای یافتن او نداشتم، هیچ خبری از هیچ جایی در مورد او نبود. هرکس چیزی میگفت، یکی میگفت به خارج از کشور مهاجرت کرده، یکی میگفت در خیابانی او را دیده که بسی پیر شده است خودم در خیالم بارها همان حوالی تجریش او را دیدهام اما خیلی زود مانند سایهای مبهم محو شدهبود. هاله لاجوردی درواقع هنگامی مرد که او را از دانشگاه بیرون انداختند و مثل همیشه به بهانههای نمیدانم چی! او مرده بود چرا که بعد از بیرون رفتن از دانشگاه به دلیل افسردگی شدید نتوانست کار کند.
بگذار برایتان تعریف کنم در دهه هفتاد فقط در مورد او شنیده بودم و ترجمه مقالاتش را در فصلنامه ارغنون خوانده بودم تا اینکه دم در اتاق رییس دانشکده وقت( سال ۱۳۷۸) برای مصاحبه دکتری او را دیدم. محمد رضایی، شهرام پرستش، نادر امیری، و... دوره دکتری ما عجیب بود اما نه صرفا بخاطر جمع کوچک خوب ما بلکه به دلیل همان سالهای اواخر دهه هفتاد. زمانهای که امید به دانشگاه بازگشته بود و نسل جوان بدش نمیآمد آرمانی داشته باشد و بدن دانشکده به چه رقصی افتاده بود!
سال ۱۳۸۳ او استخدام گروه ارتباطات دانشگاه تهران شد چنانچه سال ۱۳۸۴ من به او ملحق شدم و قرار شد گرایش مطالعات فرهنگی را در دانشگاه تهران به جلو ببریم. هاله خوب سخنرانی می کرد و کلاسهای درس پرباری داشت، در سنت نظریه انتقادی میاندیشید و میتوان گفت یکی از دانشجویان ارتدوکس یوسف اباذری بود. ترجمههای او در فصلنامه ارغنون همانند دیگر مقالههای این فصلنامه تاثیر زیادی در تقویت گرایشهای آلترناتیو در علوم اجتماعی ایران داشت.
در سال ۱۳۸۸ به بهانه اعلام شده عدم انتشار مقاله علمی- پژوهشی قرار داد او را لغو کردند. لاجوردی حتی برای یکسال بنا به توصیه یکی از همکاران به صورت حق التدریسی درس داد بلکه کارش درست شود اما نشد. در همان هنگامه مادرش را از دست داد، ناملایمات ناگفتنی دیگری هم بود و در نهایت خودش دچار مشکل روحی شدیدی شد و از دانشکده برای همیشه رفت.
زندگی بعد از دانشکده، برای همه ما عجیب تلخ بود. بعد از سال ۱۳۸۹ بندرت او را میدیدم، گاهی در حد چند ساعت با هم گفت و گو میکردیم. وقتی رخداد تازه راه افتاد از او خواستم که برای تدریس جلو بیاید شاید برای بازیایی روحیه او خوب باشد چنانچه برای همه ما بیرون راندگان در آن زمان فعالیتهای خارج از دانشگاه تسکین بخش بود. اما لاجوردی، دیگر روحیه نداشت گویا دکتر به او گفته بود به کل باید ارتباطش را با هرچیزی که نشانهای از گذشته است قطع کند و قطع کرد و در نتیجه تنهاتر ماند.
روانشناسان دروغ میگویند که افسردگی دلایل روانی دارد،بلکه بیماریهای روانی دلایلی سیاسی و اجتماعی دارد. افسردگی مادامی که یک استاد- روشنفکر را از کار کردن میاندازد ادامه ساختارهای ایدئولوژیک عمل میکند. من خود به چشم خویش دیدم که چگونه فرایند حذف، درون زندگی قبیلهای دانشگاه عمل کرده و اخلاق طرد و بیتوجهی و بیتفاوتی چگونه توسط همکاران در جامعه دانشگاهی کار کرده است.
چه چیزهایی و چه کسانی عامل این افسردگی و این رنج شدند؟ چگونه دانشکده محصول خودش را ویران کرد، دختری که خوب تحصیل کرد، سواد بالا کسب کرد، و میتوانست آثاری ارزشمند بیشتری در علوم اجتماعی ایران تولید کند چگونه تنها رها شده است؟ اگر گروه ارتباطات بیشترکوشش میکرد تا او را نگاه دارد، اگر ريیس وقت دانشکده کمی در حفظ او پافشاری میکرد و اگر افرادی مانند من مقداری پایمردی بیشتر میکردیم چه میشد؟ ایا لاجوردی هنوز در بین ما و در حلقه دانشجویانش بود؟ اگر لاجوردی بود، شهرام پرستش بود، حتما دیگرانی چون محمد رضایی، بهزاد دوران، وحید طلوعی، مهدی فرجی، نفسیه حمیدی، علی پاپولی و بسیاری دیگر هنوز درون دانشکده بودند. خیلی از دانشجویان مهاجرت کرده هم بودند، الان ما چه فضایی در دانشکده داشتیم؟
دانشکده در دهه هفتاد و نیمه اول دهه ۸۰ چه نفسی داشت! چه امیدی در دوران اصلاحات درون دانشکده جوانه زده بود! چه موجهای آرامی که از درون لانه خود بیرون جهیدند و به بالا آمدند و سپس به آرامی درون خود دفن شدند و دیگر باز نگشتند! چه آدمهایی که فسردند و مردند و ما نامشان را حتی نمیدانیم، چه افسردهدلانی که در مهاجرتی بیپایان غوطهورشدند. امشب در صحبت با یکی از دوستان مهاجرت کرده بغضم بالاخره ترکید اما نه صرفا برای مرگ لاجوردی .... انگار زخمی قدیمی سرباز کرد، وقتی خشک ایستاده بودم خاطرهها جلوی من رژه رفتند، دردها دوباره کمرم را شکستند و گردنم را خرد کردند.
@Varijkazemi
#لاجوردی #سوگ_نگاری. #یاد_داشت
👍1
Forwarded from SocioMedia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
https://sharghdaily.com/fa/Main/Detail/277934/زندگی-علمی-هاله-لاجوردی
درباره هاله لاجوردی
عباس کاظمی
روزنامه شرق،،شنبه ۱۸ بهمن ۹۹
حدودا ده سال پیش هم در باب لاجوردی در همین روزنامه نوشته بودم که در ادامه بازنشر خواهم کرد
#هاله_لاجوردی
درباره هاله لاجوردی
عباس کاظمی
روزنامه شرق،،شنبه ۱۸ بهمن ۹۹
حدودا ده سال پیش هم در باب لاجوردی در همین روزنامه نوشته بودم که در ادامه بازنشر خواهم کرد
#هاله_لاجوردی
روزنامه شرق
زندگی علمی
هاله لاجوردی
هاله لاجوردی
عباس کاظمی
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
💢لینک ورود به مراسم یادبود شادروان دکتر هاله لاجوردی
https://b2n.ir/Lajevardi
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
https://b2n.ir/Lajevardi
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
عباس کاظمی
@Varijkazemi
بازنشر مطلبی که در ۱۳۸۹ در مورد کتاب لاجوردی نوشته بودم
تاملی در باب کتاب زندگی روزمره در ایران مدرن
مطالعات بازنمایی زندگی روزمره
روزنامه شرق پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۸۹، شماره ۹۹۶ https://www.magiran.com/article/2235680
@Varijkazemi
بازنشر مطلبی که در ۱۳۸۹ در مورد کتاب لاجوردی نوشته بودم
تاملی در باب کتاب زندگی روزمره در ایران مدرن
مطالعات بازنمایی زندگی روزمره
روزنامه شرق پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۸۹، شماره ۹۹۶ https://www.magiran.com/article/2235680
Forwarded from مطالعات فرهنگی اجتماعی علم و آموزش عالی
دومین همایش ملی مطالعات فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی، علم و فناوری و فضای سایبر در ایران. به گزارش مفاد، علاقمندان میتوانند جهت آگاهی از جزئیات محورهای پیشنهادی و کسب اطلاعات بیشتر به سایت مؤسسه به آدرس http://iscs.ac.ir مراجعه کنند.
مطالعات فرهنگی اجتماعی دانشگاه
@lrmofad
مطالعات فرهنگی اجتماعی دانشگاه
@lrmofad
Forwarded from SocioMedia
◼️ دکتر سید مجید حسینیزاد، پس از سپری کردن یک دورۀ نسبتاً طولانی بیماری، دار فانی را وداع گفت. وی، تحصیلکردۀ جامعهشناسی و مدرّس دروس تخصصی جامعهشناسی سینما در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دانشگاه صداوسیما و دانشگاه سوره و... بود.
⚫️ فقدان این جامعهشناس ایرانی را به خانوادۀ محترم ایشان و جامعۀ دانشگاهی تسلیت عرض میکنیم.
.
🆔 @SocioMedia
.
⚫️ فقدان این جامعهشناس ایرانی را به خانوادۀ محترم ایشان و جامعۀ دانشگاهی تسلیت عرض میکنیم.
.
🆔 @SocioMedia
.
❇️ نشست *«فساد دانشگاهی»* در دو نوبت
*| میهمانان نوبت ۱:*
داود حسینی هاشمزاده: وضعیت فساد دانشگاهی در ایران
_(پژوهشگر حوزهی مطالعاتی فساد و مدرس دانشگاه)_
سید جواد میری: فساد دانشگاهی و مفهوم مدیریت کوتولهها
_(عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)_
معصومه قاراخانی: مدل مفهومی برای مطالعهی ناراستیهای آموزش در ایران
_(عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)_
*| میهمانان نوبت ۲:*
عباس کاظمی: قبیلهگرایی و فساد دانشگاهی در ایران
_(عضو هیأت علمی پژوهشکدهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی)_
سید آیتاله میرزایی: دوسویگی ساختاری ناراستیهای آکادمیک در ایران
_(عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی)_
حسن محدثی: فساد دانشگاهی در علوم اجتماعی ایران
_(عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد)_
*| مدیر نشست:*
احمد بخارایی
_(دانشیار جامعهشناسی دانشگاه پیام نور)_
*| برگزارکننده:*
انجمن جامعهشناسی ایران (گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی)
🗓 *تاریخ برگزاری:* یکشنبه ۱۷ و دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
🕕 *زمان:* ساعت ۱۸ تا ۲۰
🖥📱 *پخش زنده:* live.sahar.media
*| میهمانان نوبت ۱:*
داود حسینی هاشمزاده: وضعیت فساد دانشگاهی در ایران
_(پژوهشگر حوزهی مطالعاتی فساد و مدرس دانشگاه)_
سید جواد میری: فساد دانشگاهی و مفهوم مدیریت کوتولهها
_(عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)_
معصومه قاراخانی: مدل مفهومی برای مطالعهی ناراستیهای آموزش در ایران
_(عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)_
*| میهمانان نوبت ۲:*
عباس کاظمی: قبیلهگرایی و فساد دانشگاهی در ایران
_(عضو هیأت علمی پژوهشکدهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی)_
سید آیتاله میرزایی: دوسویگی ساختاری ناراستیهای آکادمیک در ایران
_(عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی)_
حسن محدثی: فساد دانشگاهی در علوم اجتماعی ایران
_(عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد)_
*| مدیر نشست:*
احمد بخارایی
_(دانشیار جامعهشناسی دانشگاه پیام نور)_
*| برگزارکننده:*
انجمن جامعهشناسی ایران (گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی)
🗓 *تاریخ برگزاری:* یکشنبه ۱۷ و دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
🕕 *زمان:* ساعت ۱۸ تا ۲۰
🖥📱 *پخش زنده:* live.sahar.media
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار میکند: دومین همایش «مطالعات فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی، علم و فناوری و فضای سایبر در ایران». سه شنبه هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ در فضای اسکایروم به آدرس www.b2n.ir/iscs از ساعت ۹-۱۸
گفت و شنود مجازی فساد دانشگاهی حسن محدثی احمد بخارایی آیت الله میرزایی
@Vortrags
گفت و شنود مجازی فساد دانشگاهی
حسن محدثی
عباس کاظمی
احمد بخارایی
آیت الله میرزایی
گروه مسائل و آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران
۱۸ اسفند ۱۳۹۹
عنوان سخنرانی من: قبیله گرایی و فساد دانشگاهی در ایران
🔴 نسخه شنیداری
@varijkazemi
#فساد_دانشگاهی #قبیلهگرایی #دانشگاه
حسن محدثی
عباس کاظمی
احمد بخارایی
آیت الله میرزایی
گروه مسائل و آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران
۱۸ اسفند ۱۳۹۹
عنوان سخنرانی من: قبیله گرایی و فساد دانشگاهی در ایران
🔴 نسخه شنیداری
@varijkazemi
#فساد_دانشگاهی #قبیلهگرایی #دانشگاه
Audio
عباس کاظمی
🛑پیام رسانها دربرابر سامانههای آموزشی دانشگاه
💧سخنرانی در همایش مطالعات فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی در ایران
سهشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
زمان شنیدن: ۱۴ دقیقه
#کرونا #سامانههای_دانشگاهی #پیام_رسان_ها #دانشگاه
@varijkazemi
🛑پیام رسانها دربرابر سامانههای آموزشی دانشگاه
💧سخنرانی در همایش مطالعات فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی در ایران
سهشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
زمان شنیدن: ۱۴ دقیقه
#کرونا #سامانههای_دانشگاهی #پیام_رسان_ها #دانشگاه
@varijkazemi
Audio
عباس کاظمی
سخنرانی در جمع معاونان آموزشی دانشگاههای دولتی کشور
عنوان بحث:
پدیده فساد در پایان نامه نویسی و راهکارهای آن
۲۵ آذر ۱۳۹۹
زمان شنیدن ۵۵ دقیقه
لینک کانال
https://www.tg-me.com/Varijkazemi
#پایان_نامه_نویسی #دانشگاه
سخنرانی در جمع معاونان آموزشی دانشگاههای دولتی کشور
عنوان بحث:
پدیده فساد در پایان نامه نویسی و راهکارهای آن
۲۵ آذر ۱۳۹۹
زمان شنیدن ۵۵ دقیقه
لینک کانال
https://www.tg-me.com/Varijkazemi
#پایان_نامه_نویسی #دانشگاه
Audio
عباس کاظمی
سخنرانی در پژوهشگاه فرهنگ،هنر و ارتباطات وزارت ارشاد
عنوان: بی اخلاقی در پژوهش
۲۵ آذر ۱۳۹۹
زمان شنیدن: ۲۸ دقیقه
لینک کانال
https://www.tg-me.com/Varijkazemi
#اخلاق #دانشگاه #پژوهش
سخنرانی در پژوهشگاه فرهنگ،هنر و ارتباطات وزارت ارشاد
عنوان: بی اخلاقی در پژوهش
۲۵ آذر ۱۳۹۹
زمان شنیدن: ۲۸ دقیقه
لینک کانال
https://www.tg-me.com/Varijkazemi
#اخلاق #دانشگاه #پژوهش
Audio
عباس کاظمی
عنوان: فراغت،مصرف فرهنگی و پیوندهای اجتماعی
سخنرانی در حضور مدیران فرهنگی دانشگاههای شمال کشور
زمان مهرماه ۱۳۹۹
مدت شنیدن : نیم ساعت
آدرس تلگرامی
https://www.tg-me.com/Varijkazemi
#مصرف_فرهنگی #دانشگاه #پیوند_اجتماعی
عنوان: فراغت،مصرف فرهنگی و پیوندهای اجتماعی
سخنرانی در حضور مدیران فرهنگی دانشگاههای شمال کشور
زمان مهرماه ۱۳۹۹
مدت شنیدن : نیم ساعت
آدرس تلگرامی
https://www.tg-me.com/Varijkazemi
#مصرف_فرهنگی #دانشگاه #پیوند_اجتماعی
Forwarded from Mani Kalani
🌐 لحظه های مولد، لحظه های مصرفی
✍️نعمت الله فاضلی
خلاصه ای از مقدمه نعمت الله فاضلی بر کتاب "اسطوره ها هشدار می دهند" نوشته مانی کلانی. نشر فرهامه، ۱۳۹۹.
🔺چه چیزی زندگی آدمی را شگفت انگیز می کند؟ هرکس پاسخی برای این پرسش دارد. برخی سفر و ماجراجویی؛ برخی دیگر داشتن چیزها، برخی کشف تازه، و حتی برخی نیز لذت بردن و هیجان را شگفتی زندگی می دانند. همه اینها «چیزهای جالب» هستند، اما شگفتی زندگی نیستند. شگفتی که همه با آن درگیر باشند و همه زندگی را هم دربر بگیرد.
🔺برای من شگفتناکی زندگی در«تناقض میان رنج و خوشبختی» است. بودن و شدن آدمی از درون تجربه های سخت و دردناک بیرون می آید. وقتی به زندگی ام نگاه می کنم، می بینم تقریبا همه بودن ها و شدن هایم حاصل درگیری ها و لحظه های دشوار زندگی هستند و لحظه های هیجانی و لذت بخش، اگرچه لازمه زندگی اند اما «لحظه های مصرفی » اند. چیزی شبیه کالای مصرفی. این لحظه های مصرفی، پاسخ به نیازهای زندگی اند اما فقط زیستن و بقا را ممکن می سازند.
🔺جورج زیمل، جامعه شناسی که بیش از همه کلاسیک ها دوستش دارم، «زندگی» (life) و «بیش تر از زندگی» (more than life) را از هم جدا می کند. نوشیدن، خوردن، بهداشت، سکس، تنفس کردن، امنیت و سکونت، همه و همه، «زندگی» هستند. اما انسان ها برای بودن و شدن انسانی شان به «بیش تر از زندگی» نیاز دارند (زیمل، ۱۹۱۸ به نقل از لوین [۱۳۹۲]۱۹۷۱: ۷).
🔺کیفیت زندگی، تقلا و جستجوی چیزی «بیش تر از زندگی» است. عشق، صلح، زیباشناسی، دگردوستی، اندیشیدن، خلاقیت، بزرگ منشی و خودتحقق بخشی، اینها و بسیاری دیگر از کیفیت ها، «بیش تر از زندگی» هستند.
🔺 این کیفیت ها، بودن و شدن ما را می سازند. اما قسمت سخت ماجرا در این است که این کیفیت ها، خریدنی و جعل کردنی نیستند و در نتیجه رنج کشیدن و ملالت ها ساخته و پرداخته می شوند. از این رو، هر کس به اندازه رنج هایش، «بیش تر از زندگی» را تجربه می کند.
🔺 رنج ها و مرارت ها، «لحظه های مولد» زندگی اند. در این لحظه ها، کیفیت ها ساخته و پرداخته می شوند. در لحظه های رنج، ما ناگزیر می شویم از اندیشیدن، آفریدن، و درک کردن و لمسیدن هستی و زندگی.
🔺 لحظه های رنج ما را عارف می کند و آگاه و هشیار می سازد. لحظه های رنج، تنها می شویم و لایه ها پنهان و سطوح ناخودآگاه تر خویش را کمی آگاه تر لمس می کنیم. لحظه های رنج ما را از نو می آفرینند.
🔺ما ساخته دست رنج ها هستیم، همان طور که رنج ها هم ساخته دست ما هستند. خوشبختی را اگر حس پایدار و ماندگار رضایت از زندگی معنا کنیم، و نه هیجان ها و لذت های گذرا، رنج ها ما را خوشبخت می کنند.
☀️@sociologyat1glance
منبع:
زیمل، گئورگ. ۱۹۷۱. دربارۀ فردیت و فرم های اجتماعی. مقدمه و گزینش متون توسط مایکل لوین. ترجمۀ شهناز مسمّی پرست. تهران: نشر ثالث، ۱۳۹۲.
✍️نعمت الله فاضلی
خلاصه ای از مقدمه نعمت الله فاضلی بر کتاب "اسطوره ها هشدار می دهند" نوشته مانی کلانی. نشر فرهامه، ۱۳۹۹.
🔺چه چیزی زندگی آدمی را شگفت انگیز می کند؟ هرکس پاسخی برای این پرسش دارد. برخی سفر و ماجراجویی؛ برخی دیگر داشتن چیزها، برخی کشف تازه، و حتی برخی نیز لذت بردن و هیجان را شگفتی زندگی می دانند. همه اینها «چیزهای جالب» هستند، اما شگفتی زندگی نیستند. شگفتی که همه با آن درگیر باشند و همه زندگی را هم دربر بگیرد.
🔺برای من شگفتناکی زندگی در«تناقض میان رنج و خوشبختی» است. بودن و شدن آدمی از درون تجربه های سخت و دردناک بیرون می آید. وقتی به زندگی ام نگاه می کنم، می بینم تقریبا همه بودن ها و شدن هایم حاصل درگیری ها و لحظه های دشوار زندگی هستند و لحظه های هیجانی و لذت بخش، اگرچه لازمه زندگی اند اما «لحظه های مصرفی » اند. چیزی شبیه کالای مصرفی. این لحظه های مصرفی، پاسخ به نیازهای زندگی اند اما فقط زیستن و بقا را ممکن می سازند.
🔺جورج زیمل، جامعه شناسی که بیش از همه کلاسیک ها دوستش دارم، «زندگی» (life) و «بیش تر از زندگی» (more than life) را از هم جدا می کند. نوشیدن، خوردن، بهداشت، سکس، تنفس کردن، امنیت و سکونت، همه و همه، «زندگی» هستند. اما انسان ها برای بودن و شدن انسانی شان به «بیش تر از زندگی» نیاز دارند (زیمل، ۱۹۱۸ به نقل از لوین [۱۳۹۲]۱۹۷۱: ۷).
🔺کیفیت زندگی، تقلا و جستجوی چیزی «بیش تر از زندگی» است. عشق، صلح، زیباشناسی، دگردوستی، اندیشیدن، خلاقیت، بزرگ منشی و خودتحقق بخشی، اینها و بسیاری دیگر از کیفیت ها، «بیش تر از زندگی» هستند.
🔺 این کیفیت ها، بودن و شدن ما را می سازند. اما قسمت سخت ماجرا در این است که این کیفیت ها، خریدنی و جعل کردنی نیستند و در نتیجه رنج کشیدن و ملالت ها ساخته و پرداخته می شوند. از این رو، هر کس به اندازه رنج هایش، «بیش تر از زندگی» را تجربه می کند.
🔺 رنج ها و مرارت ها، «لحظه های مولد» زندگی اند. در این لحظه ها، کیفیت ها ساخته و پرداخته می شوند. در لحظه های رنج، ما ناگزیر می شویم از اندیشیدن، آفریدن، و درک کردن و لمسیدن هستی و زندگی.
🔺 لحظه های رنج ما را عارف می کند و آگاه و هشیار می سازد. لحظه های رنج، تنها می شویم و لایه ها پنهان و سطوح ناخودآگاه تر خویش را کمی آگاه تر لمس می کنیم. لحظه های رنج ما را از نو می آفرینند.
🔺ما ساخته دست رنج ها هستیم، همان طور که رنج ها هم ساخته دست ما هستند. خوشبختی را اگر حس پایدار و ماندگار رضایت از زندگی معنا کنیم، و نه هیجان ها و لذت های گذرا، رنج ها ما را خوشبخت می کنند.
☀️@sociologyat1glance
منبع:
زیمل، گئورگ. ۱۹۷۱. دربارۀ فردیت و فرم های اجتماعی. مقدمه و گزینش متون توسط مایکل لوین. ترجمۀ شهناز مسمّی پرست. تهران: نشر ثالث، ۱۳۹۲.