This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
… میگفتم:
این عجیب است
اینقدر ناگهانی دل بستن
از من
که بیتعارف دیری است
زین خیلِ ورشکسته کسی را
در خوردِ دل نهادن
پیدا نکردهام
تب کرده بود ساعتِ پاییزیام
وقتی نسیم وسوسهام میکرد
عطری زنانه در نفسش داشت
میگفتم:
این نسیم، بیتردید
آغشته با هوایِ تنِ توست
وین جذبهای که راهِ مرا میزند
حسّی به رنگِ پیرهنِ توست…
«حسین منزوی»
@vaznedonya
این عجیب است
اینقدر ناگهانی دل بستن
از من
که بیتعارف دیری است
زین خیلِ ورشکسته کسی را
در خوردِ دل نهادن
پیدا نکردهام
تب کرده بود ساعتِ پاییزیام
وقتی نسیم وسوسهام میکرد
عطری زنانه در نفسش داشت
میگفتم:
این نسیم، بیتردید
آغشته با هوایِ تنِ توست
وین جذبهای که راهِ مرا میزند
حسّی به رنگِ پیرهنِ توست…
«حسین منزوی»
@vaznedonya
