bootg.com »
United States »
سخنرانی ها ، درس گفتارها ، گفت و گوها و دیگر برنامه های فرهنگی و مطالعات تطبیقی » Telegram Web
🔹 خوانش بوردیو در ایران
✍ سارا شریعتی
پیر بوردیو در جهان اغلب به مثابه «جامعهشناس مبارزه» یعنی جامعهشناسی که دخالت در عرصه عمومی همواره در برنامه علمیاش جای داشته است، شناخته میشود، «فیلسوفی که از جامعه شناسی ابزاری برای مبارزه علیه نابرابری های اجتماعی می سازد.» (مارین دو تیلی 2011). وارثان (در نقد نظام آموزشی) تمایز (تحلیل مکانیسم های نابرابری اجتماعی)، فقر جهان، (نقد سیاستهای نولیبرال)آثار شاخص فکری وی در این مبارزه است و فراخوانهای حمایت ازاعتصاب گران، سندیکاهای کارگری، بیخانمانان و حضور در تظاهرات خیابانی آنان، مشارکت عملی وی در این مسیر. نقد سلطه در همه اشکالش، شاخص جامعهشناسی بوردیو ست که میراث او را زنده و در عین حال سخت مناقشهآمیز ساخته است.
خوانش ایرانی بوردیو اما به نظر می رسد از طرفی محصور پایان نامههاست و از سویی مورد پذیرش. مفاهیمش گاه از فرط تکرار به کلیشه بدل شده اند و در عین حال غایبند. حضور ندارند. به کار نمیآیند. هستند و نیستند. بوردیوی ایرانی مزاحم نیست. حساسیت زا نیست. مخالف ندارد. جامعهشناسیاش یک مبارزهی رزمی نیست، ابزار تمایز است. یک چارچوب نظری مناسب برای "بستن پایان نامه". به نظر میرسد، این اندیشهی سیار، در قلمرویی دیگر، یا چالش برانگیز نیست، یا “سازگاری روح ایرانی” کار خود را کرده است. زهرش را گرفته و روانهی بازار آکادمیک میکند. این مطلب به تحلیل این موضوع، دلایل و پیآمدهای آن اختصاص دارد.
"جامعهشناسی و هنر زوج موفقی نیستند. در این میان هم جامعهشناسی نقش دارد و هم هنر". این جملهی آغازین مقالهی بوردیو تحت عنوان "آفرینندگان را چه کسی آفرید؟" است. من میخواهم از همین فرمول برای سنجش نسبت بوردیو و ایران استفاده کنم با این ادعا که "بوردیو و ایران زوج موفقی نیستند" و در این نسبت هر دو سهیمند، هم بوردیو و هم شرایط ممتاز ایران. اما این مدعا بر دو ملاحظه استوار است. منظور از بوردیو، بوردیوی است که از خلال ترجمه برخی از آثارش به ایران معرفی شده است و میدانیم که از میان سی کتاب و بیش از چهارصد مقاله ی بوردیو، جز چند کتاب و چند مقاله به فارسی برگردانده نشده است. و منظور از ایران، تجربه ی شخصی من است در دانشگاه. در نتیجه این مدعا را که به نظر میرسد جامعهشناسی بوردیو و کاربرد آن در ایران با ناسازگاریهایی روبروست را باید با توجه به این دو ملاحظه خواند و از قطعیت دادن و تعمیم بخشیدن پرهیز نمود.
در عدم موفقیت زوج بوردیو و ایران، بوردیو سهیم است. بوردیو که به دلیل وجه میدانی و تجربی آثارش، گاه متهم بود جامعه شناسی اش بسیار فرانسوی است و قابلیت تعمیم را ندارد. اگر چنانچه در چکیده بدان اشاره کرده ام، سه اثر "تمایز"، "وارثان" و "فقر جهان" را به عنوان سه کتاب مهم بوردیو شاخص بگیریم این پرسش مطرح می شود که تناسب، شباهتها و اشتراکات این جامعه شناسی با جامعهی ما کدام است؟ بوردیو در مقدمه انگلیسی "تمایز" که بر حجم وسیعی از نمونه ها در خصوص جامعه فرانسه مبتنی است به این مسئله اشاره دارد و می نویسد: " به هزار و یک دلیل می ترسم این کتاب به چشم خوانندگان بسیار "فرانسوی" بیاید...من به تاسی از الیاس بر خاص بودگی سنت فرانسوی تاکید میکنم... اما فراتر از حالت خاص فرانسوی، بی تردید برای همه جوامع دارای قشربندی اعتبار دارد". در این مقدمه، بوردیو به سراغ شباهتهای میان محصولات فرهنگی فرانسه با کشورهای انگلیسی زبان می رود و به معادلهایی اشاره میکند. بریژیت باردو، معادل مریلین مونرو، ژآن گابن مشابه جان وین، عصر جدید معادل پارتیزان ریویو... اما من گاه فکر میکنم اگر بوردیو پیشگفتاری برای ترجمهی فارسی تمایز می نوشت، چه شباهتهایی می توانست میان فرانسه با جامعه ایران پیداکند؟ احتمالا ژان گابن و جان وین معادل فردین.، اما مریلین مونرو و بریژیت باردوی ما کدام است؟ لوموند و فیگاروی ما یا تایم و نیوزویک ما کدام؟ اولترا لفتیسم یا دانشجویان شصت و هشتی، در تاریخ ما کجا معادل می یابند؟ و اصولا آیا امکان مقایسه هست؟ بوردیو اشاره دارد که بعضی چیزها مقایسه پذیرند و برخی نیستند. در آنجا یک قانون کلی ارائه میدهد: طرز بیان ویژه ی هر محصول فرهنگی، همیشه تابع قوانین بازاری است که در آن عرضه میشود". قوانین بازار ما کدامند؟
در وارثان نیز که تحلیل نظام آموزشی فرانسه است، پرسش از این شباهتها و تفاوتها مجددا مطرح می شود. نظام اموزشی ما پس از انقلاب بسیار متحول شده است. مدارس نخبگان. مدارس غیر انتفاعی. مدارس مذهبی. مدارس دولتی... هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. در یکی ملاک، مسابقات و المپیادهاست و در دیگری حساسیت بر زبان انگلیسی و ورزش های خاص و در ان دیگری معیار تربیت دینی است. اشرافیت سالاری جامعه درباری که جزو خاص بودگی سنت فرانسوی ست و الیاس بر ان تاکید دارد، در ایران چگون صورتبندی میشود؟
✍ سارا شریعتی
پیر بوردیو در جهان اغلب به مثابه «جامعهشناس مبارزه» یعنی جامعهشناسی که دخالت در عرصه عمومی همواره در برنامه علمیاش جای داشته است، شناخته میشود، «فیلسوفی که از جامعه شناسی ابزاری برای مبارزه علیه نابرابری های اجتماعی می سازد.» (مارین دو تیلی 2011). وارثان (در نقد نظام آموزشی) تمایز (تحلیل مکانیسم های نابرابری اجتماعی)، فقر جهان، (نقد سیاستهای نولیبرال)آثار شاخص فکری وی در این مبارزه است و فراخوانهای حمایت ازاعتصاب گران، سندیکاهای کارگری، بیخانمانان و حضور در تظاهرات خیابانی آنان، مشارکت عملی وی در این مسیر. نقد سلطه در همه اشکالش، شاخص جامعهشناسی بوردیو ست که میراث او را زنده و در عین حال سخت مناقشهآمیز ساخته است.
خوانش ایرانی بوردیو اما به نظر می رسد از طرفی محصور پایان نامههاست و از سویی مورد پذیرش. مفاهیمش گاه از فرط تکرار به کلیشه بدل شده اند و در عین حال غایبند. حضور ندارند. به کار نمیآیند. هستند و نیستند. بوردیوی ایرانی مزاحم نیست. حساسیت زا نیست. مخالف ندارد. جامعهشناسیاش یک مبارزهی رزمی نیست، ابزار تمایز است. یک چارچوب نظری مناسب برای "بستن پایان نامه". به نظر میرسد، این اندیشهی سیار، در قلمرویی دیگر، یا چالش برانگیز نیست، یا “سازگاری روح ایرانی” کار خود را کرده است. زهرش را گرفته و روانهی بازار آکادمیک میکند. این مطلب به تحلیل این موضوع، دلایل و پیآمدهای آن اختصاص دارد.
"جامعهشناسی و هنر زوج موفقی نیستند. در این میان هم جامعهشناسی نقش دارد و هم هنر". این جملهی آغازین مقالهی بوردیو تحت عنوان "آفرینندگان را چه کسی آفرید؟" است. من میخواهم از همین فرمول برای سنجش نسبت بوردیو و ایران استفاده کنم با این ادعا که "بوردیو و ایران زوج موفقی نیستند" و در این نسبت هر دو سهیمند، هم بوردیو و هم شرایط ممتاز ایران. اما این مدعا بر دو ملاحظه استوار است. منظور از بوردیو، بوردیوی است که از خلال ترجمه برخی از آثارش به ایران معرفی شده است و میدانیم که از میان سی کتاب و بیش از چهارصد مقاله ی بوردیو، جز چند کتاب و چند مقاله به فارسی برگردانده نشده است. و منظور از ایران، تجربه ی شخصی من است در دانشگاه. در نتیجه این مدعا را که به نظر میرسد جامعهشناسی بوردیو و کاربرد آن در ایران با ناسازگاریهایی روبروست را باید با توجه به این دو ملاحظه خواند و از قطعیت دادن و تعمیم بخشیدن پرهیز نمود.
در عدم موفقیت زوج بوردیو و ایران، بوردیو سهیم است. بوردیو که به دلیل وجه میدانی و تجربی آثارش، گاه متهم بود جامعه شناسی اش بسیار فرانسوی است و قابلیت تعمیم را ندارد. اگر چنانچه در چکیده بدان اشاره کرده ام، سه اثر "تمایز"، "وارثان" و "فقر جهان" را به عنوان سه کتاب مهم بوردیو شاخص بگیریم این پرسش مطرح می شود که تناسب، شباهتها و اشتراکات این جامعه شناسی با جامعهی ما کدام است؟ بوردیو در مقدمه انگلیسی "تمایز" که بر حجم وسیعی از نمونه ها در خصوص جامعه فرانسه مبتنی است به این مسئله اشاره دارد و می نویسد: " به هزار و یک دلیل می ترسم این کتاب به چشم خوانندگان بسیار "فرانسوی" بیاید...من به تاسی از الیاس بر خاص بودگی سنت فرانسوی تاکید میکنم... اما فراتر از حالت خاص فرانسوی، بی تردید برای همه جوامع دارای قشربندی اعتبار دارد". در این مقدمه، بوردیو به سراغ شباهتهای میان محصولات فرهنگی فرانسه با کشورهای انگلیسی زبان می رود و به معادلهایی اشاره میکند. بریژیت باردو، معادل مریلین مونرو، ژآن گابن مشابه جان وین، عصر جدید معادل پارتیزان ریویو... اما من گاه فکر میکنم اگر بوردیو پیشگفتاری برای ترجمهی فارسی تمایز می نوشت، چه شباهتهایی می توانست میان فرانسه با جامعه ایران پیداکند؟ احتمالا ژان گابن و جان وین معادل فردین.، اما مریلین مونرو و بریژیت باردوی ما کدام است؟ لوموند و فیگاروی ما یا تایم و نیوزویک ما کدام؟ اولترا لفتیسم یا دانشجویان شصت و هشتی، در تاریخ ما کجا معادل می یابند؟ و اصولا آیا امکان مقایسه هست؟ بوردیو اشاره دارد که بعضی چیزها مقایسه پذیرند و برخی نیستند. در آنجا یک قانون کلی ارائه میدهد: طرز بیان ویژه ی هر محصول فرهنگی، همیشه تابع قوانین بازاری است که در آن عرضه میشود". قوانین بازار ما کدامند؟
در وارثان نیز که تحلیل نظام آموزشی فرانسه است، پرسش از این شباهتها و تفاوتها مجددا مطرح می شود. نظام اموزشی ما پس از انقلاب بسیار متحول شده است. مدارس نخبگان. مدارس غیر انتفاعی. مدارس مذهبی. مدارس دولتی... هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. در یکی ملاک، مسابقات و المپیادهاست و در دیگری حساسیت بر زبان انگلیسی و ورزش های خاص و در ان دیگری معیار تربیت دینی است. اشرافیت سالاری جامعه درباری که جزو خاص بودگی سنت فرانسوی ست و الیاس بر ان تاکید دارد، در ایران چگون صورتبندی میشود؟
گراند اکولها با ویژگیهای خاص خود در ایران چه معادلی دارند؟ آیا میتوان بازتولید نظم اجتماعی را در نظام آموزشی ما رد یابی نمود؟ و سومین اثر، فقر جهان که مطالعهی فلاکت و فقر جهان در اشکال مدرن را مورد مطالعه قرار داده است. مطالعهی خشونت پنهان ساختارهای اقتصادی و اجتماعی. فقر شرایط اقتصادی و فرودستی موقعیت فرد که ناشی از احساس شکست و تحقیر شدگی او در جامعه است. هر سه اثر مبتنی بر کار تجربی و میدانی در جامعه فرانسه هستند و در نتیجه بسیار معطوف و مربوط به موقعیت اجتماعی خاص تحقیق. مسلما نتایج عام هر کدام از این تحقیقات، میتوانند در زمینه و موقعیتی دیگر کاربرد داشته و عملیاتی شوند اما در گام اول، این حجم داده های کاملا بیگانه با موقعیتی غیر اروپایی، رابطه برقرار کردن با نتایج کار را سخت دشوار میسازد. این اولین مانع فهم و بکارگیری بوردیو در جامعه ایرانیست.
مانع دوم کاربرد جامعه شناسی بوردیو در ایران، موقعیت ممتاز این جامعه است و مشخصا دشواری شرایط برای جامعه شناسی انتقادی یا به تعبیر بولتانسکی، جامعهشناسی رهائیبخش در ایران. جامعهشناسی انتقادی با یک مفهوم شاخص می شود. مفهوم سلطه. نقد سلطه در اشکال کهنه و جدید. سلطه آشکار و پنهان. این جامعه شناسی با شاخص نقد و با دغدغه پاسخ به مسائل عملی، در ایران اگر نگوییم شرایط امکان ندارد اما بسیار دشوار است. بولتانسکی اشاره دارد که ثقل تحلیلهای انتقادی، رابطهای است که نقد سلطه با توصیف آن، برقرار میکند. هم جامعهشناسی مبتنی بر توصیف و هم جامعهشناسی انتقادی، با زیست روزمره رابطه ای بیرونی دارند با این تفاوت که بر خلاف جامعهشناسی توصیفی که بر خنثی بودن مبتنی است، جامعهشناسی انتقادی وجهی تجویزی هم بدان میبخشد و بر خلاف نظر غالب که جامعهشناسی علمی را خنثی میداند، تاریخ علوم اجتماعی نشانگر آنست که هر دو پروژهی توصیفی و انتقادی به موازات هم در تنشی که این دو را به هم همبسته نموده است، پیش رفتهاند و زمانی که میخواهند تناقضات درونی یک نظم اجتماعی را برملا سازند، میتوانند در کاری علمی تلفیق شوند.
اما این جامعه شناسی انتقادی هم به دلایل بیرونی و هم درونی، شرایط امکان خود را به سختی مییابد. عامل بیرونی، موقعیت سیاسی ایران است که مانع از آن میشود جامعهشناسی انتقادی مجال حضور بیابد و در نتیجه این جامعه شناسی به سختی میتواند سنت ساز شود. عامل درونی، به موقعیت نقد در جامعه ما بر میگردد. نقد، اساساً از پشتوانه ی نظری، فرهنگی و تاریخی غنیایی برخوردار نیست، در نتیجه جامعه شناسی انتقادی، اغلب با جامعهشناسی پارتیزان، خلط میشود. با این وصف، به نظر میرسد جامعهشناسی انتقادی در ایران، برای اینکه بتواند مجوز ورود به دانشگاه را پیدا کند، به نحوی بازیافت میشود. به دانشگاه ورود پیدا میکند اما جز در پایان نامهها حضوری ندارد. انگار به موازات مسائل ایران است نه در تقاطع آن. ورود ان، گزینشی است و از انچه میتواند مسالهساز باشد، پرهیز می شود. در نتیجه به یک معنا میتوان گفت ما با پدیدهی "اوژنیزاسیون" جامعهشناسی انتقادی و در اینجا بوردیو، مواجهیم. اوژنیزاسیون که به زیباسازی یا به- نژادی، ترجمه شده است، تئوری و روشی بود که میخواستند بر مبنای آن ژنتیک نوع انسان را کیفیت ببخشند. ژنهایی را که مضر تشخیص داده میشد از بین ببرند و ژنهایی که مفید ارزیابی می کردند را فعال کنند. بر اساس این تئوری، سه روش پزشکی اعمال شد: برنامهی عقیم سازی اجباری آنها که واجد ژن مفید ارزیابی نمی شدند. حساسیت نشان دادن به پیوند ژن ها تا محصولاتی ناقص بدنیا نیاورند و محدود کردن مهاجرت ها برای پرهیز از اختلاط ژن ها. بوردیو خود از این اصطلاح در خصوص سانسور استفاده میکند و مینویسد: "هر بیانی محصول میل به بیان و از سویی سانسور موجود در ساختار میدان است و این انطباق از خلال اوژنیزاسیون انجام میشود". حاصل این فرایند، نوعی سازش است، سازشی که با ترکیب آنچه می خواهیم بگوییم و آنچه می توانیم بگوییم، ممکن می شود. آنچه امکان و شرایط امکان گفتن را دارد. به نظر میرسد بوردیو نیز که فرایند زیباسازی را در سانسور افشا میکرد، خود مورد اعمال این فرایند قرار گرفته است و در جامعه شناسی وی، به آنچه مضر یا مساله ساز به نظر می آید، نمیپردازیم.
جامعه شناسی بوردیو از خلال این فرایند زیباسازی یا به-نژادی ست که قابلیت ورود و زیست در ایران یافته است.
@tabarshenasi_ketab
https://www.tg-me.com/Vortrags/90057
مانع دوم کاربرد جامعه شناسی بوردیو در ایران، موقعیت ممتاز این جامعه است و مشخصا دشواری شرایط برای جامعه شناسی انتقادی یا به تعبیر بولتانسکی، جامعهشناسی رهائیبخش در ایران. جامعهشناسی انتقادی با یک مفهوم شاخص می شود. مفهوم سلطه. نقد سلطه در اشکال کهنه و جدید. سلطه آشکار و پنهان. این جامعه شناسی با شاخص نقد و با دغدغه پاسخ به مسائل عملی، در ایران اگر نگوییم شرایط امکان ندارد اما بسیار دشوار است. بولتانسکی اشاره دارد که ثقل تحلیلهای انتقادی، رابطهای است که نقد سلطه با توصیف آن، برقرار میکند. هم جامعهشناسی مبتنی بر توصیف و هم جامعهشناسی انتقادی، با زیست روزمره رابطه ای بیرونی دارند با این تفاوت که بر خلاف جامعهشناسی توصیفی که بر خنثی بودن مبتنی است، جامعهشناسی انتقادی وجهی تجویزی هم بدان میبخشد و بر خلاف نظر غالب که جامعهشناسی علمی را خنثی میداند، تاریخ علوم اجتماعی نشانگر آنست که هر دو پروژهی توصیفی و انتقادی به موازات هم در تنشی که این دو را به هم همبسته نموده است، پیش رفتهاند و زمانی که میخواهند تناقضات درونی یک نظم اجتماعی را برملا سازند، میتوانند در کاری علمی تلفیق شوند.
اما این جامعه شناسی انتقادی هم به دلایل بیرونی و هم درونی، شرایط امکان خود را به سختی مییابد. عامل بیرونی، موقعیت سیاسی ایران است که مانع از آن میشود جامعهشناسی انتقادی مجال حضور بیابد و در نتیجه این جامعه شناسی به سختی میتواند سنت ساز شود. عامل درونی، به موقعیت نقد در جامعه ما بر میگردد. نقد، اساساً از پشتوانه ی نظری، فرهنگی و تاریخی غنیایی برخوردار نیست، در نتیجه جامعه شناسی انتقادی، اغلب با جامعهشناسی پارتیزان، خلط میشود. با این وصف، به نظر میرسد جامعهشناسی انتقادی در ایران، برای اینکه بتواند مجوز ورود به دانشگاه را پیدا کند، به نحوی بازیافت میشود. به دانشگاه ورود پیدا میکند اما جز در پایان نامهها حضوری ندارد. انگار به موازات مسائل ایران است نه در تقاطع آن. ورود ان، گزینشی است و از انچه میتواند مسالهساز باشد، پرهیز می شود. در نتیجه به یک معنا میتوان گفت ما با پدیدهی "اوژنیزاسیون" جامعهشناسی انتقادی و در اینجا بوردیو، مواجهیم. اوژنیزاسیون که به زیباسازی یا به- نژادی، ترجمه شده است، تئوری و روشی بود که میخواستند بر مبنای آن ژنتیک نوع انسان را کیفیت ببخشند. ژنهایی را که مضر تشخیص داده میشد از بین ببرند و ژنهایی که مفید ارزیابی می کردند را فعال کنند. بر اساس این تئوری، سه روش پزشکی اعمال شد: برنامهی عقیم سازی اجباری آنها که واجد ژن مفید ارزیابی نمی شدند. حساسیت نشان دادن به پیوند ژن ها تا محصولاتی ناقص بدنیا نیاورند و محدود کردن مهاجرت ها برای پرهیز از اختلاط ژن ها. بوردیو خود از این اصطلاح در خصوص سانسور استفاده میکند و مینویسد: "هر بیانی محصول میل به بیان و از سویی سانسور موجود در ساختار میدان است و این انطباق از خلال اوژنیزاسیون انجام میشود". حاصل این فرایند، نوعی سازش است، سازشی که با ترکیب آنچه می خواهیم بگوییم و آنچه می توانیم بگوییم، ممکن می شود. آنچه امکان و شرایط امکان گفتن را دارد. به نظر میرسد بوردیو نیز که فرایند زیباسازی را در سانسور افشا میکرد، خود مورد اعمال این فرایند قرار گرفته است و در جامعه شناسی وی، به آنچه مضر یا مساله ساز به نظر می آید، نمیپردازیم.
جامعه شناسی بوردیو از خلال این فرایند زیباسازی یا به-نژادی ست که قابلیت ورود و زیست در ایران یافته است.
@tabarshenasi_ketab
https://www.tg-me.com/Vortrags/90057
Telegram
سخنرانی ها ، درس گفتارها ، گفت و گوها و دیگر برنامه های فرهنگی و مطالعات تطبیقی
سارا شریعتی
@Vortrags
@Vortrags
🔹گفتوگوی رضا علیجانی با بیبیسی
✅ باید هم گردن خان کج شود و هم چنگال کرکس از خاک ما کنده شود. مسئله محوری این است که ظرف مشترک ما یعنی ایران در حال ویران شدن است...
🌈 ما شاهد سکانس پایانی شکست ج.ا در استراتژی(ضد آمریکایی- اسرائیلی) هستیم. اینک دیگر جنگ، جنگ تاکتیکهاست.
🌈با در نظر گرفتن ویرانتر نشدن ایران؛ هم اکنون، ولو با انگیزه ملی اما، هر تحلیل و یا راهحلی ارائه شود و ساز و دهلی زده شود که ج.ا را تشویق به ادامه سیاست نادرست و مخربش بکند، یک برخورد غیر ملی و نوعی ناسیونالیسم کاذب و رمانتیک است.
🌈همزمان دو نوع سرنگونیطلبی هم داریم: سرنگونیطلبی رمانتیک و رویایی که در بخشی از مردم مستاصل و تحت فشار وجود دارد و دیگری سرنگونیطلبی مزدورانه. اما هر دو دسته بدانند مسئله آمریکا و اسرائیل امنیت خودشان است نه نجات مردم ایران.
🌈ج.ا حداکثر باید یک کار نمادین عین الاسدی بکند و بگوید تمام شد! بعدش هم باید دید آیا طرف مقابل هم کوتاه میآید یا نه.
🌈یک سوی ماجرا خامنهای است ولی طرف دیگرش هم ترامپ است. این اوست که باید جلوی نتانیاهو را بگیرد.
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
🔺همه در این وحدت نظر داریم که ایران در حال ویران شدن است؛ حال برخی آن را جنگ میهنی، بعضی جنگ سرنگونی و برخی نیز آن را جنگ مردم ایران نمیدانند و به دنبال نجات ایران هستند.
🔺این جنگ در سرزمین ما اتفاق افتاده است؛ به لحاظ «حقوقی» اسرائیل(که همزمان متهم به جنایت جنگی در غزه است، با زیر پا گذاشتن همه قراردادهای بینالمللی)، «متجاوز» و به لحاظ «سیاسی» خامنهای «مقصر» است.
🔺در منازعه فلسطینی- اسرائیلی مسئله فرق میکند. اسرائیل یاغیترین کشور جهان در رابطه با قطعنامه های سازمان ملل است.
🔺در نزاع ج.ا و اسرائیل این ج.ا است که از ابتدا دنبال صدور انقلاب بوده، خمینی گفته اسرائیل از صحنه روزگار باید محو شود، سپاه قدس تأسیس کرده، نیروی نیابتی درست کرده، به قول قاسم سلیمانی با شش نیروی نظامی اسرائیل را محاصره کرده، خامنهای گفته ما به هر کس که علیه اسرائیل مبارزه کند کمک میکنیم و ... .
🔺ج.ا یک تضاد مادرزادی با اسرائیل دارد بدون اینکه اختلاف ارضی و مرزی با آنها داشته باشد.
🔺هدف از این حمله نظامی چیست؟ تأمین امنیت اسرائیل، سرنگونی ج.ا، خاورمیانه جدید و تجزیه ایران؟
🔺با محوریت امنیت اسرائیل است که مسئله هستهای و موشکی و تضعیف اقتصادی ج.ا مطرح میشود تا دیگر نتواند نیروی نیابتی تجهیز کند.
🔺اگر بگوییم جنگ میهنی است عملا یعنی فرماندهاش خامنهای است و باید زیر بیرق او برویم که خود مقصر اول این جنگ است. باید تا آخر این خط هم برویم. دیگر نمیتوانیم به خامنهای بگوییم باید کوتاه بیاید و... . بدین ترتیب ما هم به فضایی دامن میزنیم که حکومت را شیر میکند و عقبنشینی برایش سخت میشود. نتیجه عملی این رویکرد هر چه ویرانتر شدن ایران است
🔺تا حالا میگفتند کمر رعیت خم بشود ولی گردن خان کج نشود. حالا گور پدر خان که باید گردنش کج شود. مسئله ما ملت و مملکت ایران است. من هیچ هم ذات پنداری با خامنهای و اعوان و انصارش ندارم.
🔺در داخل باید رویکردمان یکی همبستگی ملی باشد و دیگری فشار آوردن روی حکومت برای کوتاه آمدن و در خارج فشار روی ترامپ و نتانیاهو برای بازگشت به دیپلماسی. این جنگ بدون میانجی تمام نمیشود.
🔺چرا خامنه ای را نمیزنند؟ شاید جایش را نمیدانند، شاید ترجیح میدهند فردی بالایی نظام باشد که بتوانند قرار داد نهایی را با او ببندند و شاید هم از بیثباتی ایران و منطقه میترسند.
🔺ما با کدامیک از سه وضعیت روبرو خواهیم شد: ج.ا فلج شده با سر خامنه ای، ج.ا با سری جدید و ایران بدون ج.ا؟ گزینه اول و دوم احتمال بیشتری دارد.
🔺خامنهای جرأت خمینی را ندارد که بگوید من جام زهر مینوشم؛ برای اینکه کشور از دست نرود و یا حداقل نظام خودشان از بین نرود.
🔺 تا خامنهای در رأس نظام باشد سیاست خارجی ج.ا تغییر نمی کند. حال یا باید عزرائیل به ملت ایران کمک کند! یا خودشان باید به نحوی خامنهای را کنار بگذارند و بگویند سیاست خارجیمان را بر اساس منافع ملی تعیین میکنیم و زیر بار هیچ زوری هم نخواهیم رفت.
🔺مسئله آمریکاییها، عربها و اروپاییها سرنگونی ج.ا نیست. برای اسرائیل نیز اولویت اول تأمین امنیت خودشان است. اما اگر به قول نتانیاهو پیامد حملاتشان سرنگونی ج.ا هم باشد البته استقبال میکنند.
🔺ترجیح من گذار از ج.ا است اما هوایی که نمیخواهیم حرف بزنیم. من حتی بعضی طرحهایی که میگویند باید میرحسین موسوی و... بیایند را هم ممکن و عملی نمیدانم. بنابراین تنها راه تغییرات درون خود سیستم است.
🔺اگر ممکن بود، اگر ناامنی پیش نمیآمد؛ من با گزینه سوم هم مشکلی ندارم.
🔺از موضع یک نوع رئالپلتیک ملی خواهان پایان جنگ و بازگشت به دیپلماسی هستم.
🔹لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/RezaAlijaniarchive/646
✅ باید هم گردن خان کج شود و هم چنگال کرکس از خاک ما کنده شود. مسئله محوری این است که ظرف مشترک ما یعنی ایران در حال ویران شدن است...
🌈 ما شاهد سکانس پایانی شکست ج.ا در استراتژی(ضد آمریکایی- اسرائیلی) هستیم. اینک دیگر جنگ، جنگ تاکتیکهاست.
🌈با در نظر گرفتن ویرانتر نشدن ایران؛ هم اکنون، ولو با انگیزه ملی اما، هر تحلیل و یا راهحلی ارائه شود و ساز و دهلی زده شود که ج.ا را تشویق به ادامه سیاست نادرست و مخربش بکند، یک برخورد غیر ملی و نوعی ناسیونالیسم کاذب و رمانتیک است.
🌈همزمان دو نوع سرنگونیطلبی هم داریم: سرنگونیطلبی رمانتیک و رویایی که در بخشی از مردم مستاصل و تحت فشار وجود دارد و دیگری سرنگونیطلبی مزدورانه. اما هر دو دسته بدانند مسئله آمریکا و اسرائیل امنیت خودشان است نه نجات مردم ایران.
🌈ج.ا حداکثر باید یک کار نمادین عین الاسدی بکند و بگوید تمام شد! بعدش هم باید دید آیا طرف مقابل هم کوتاه میآید یا نه.
🌈یک سوی ماجرا خامنهای است ولی طرف دیگرش هم ترامپ است. این اوست که باید جلوی نتانیاهو را بگیرد.
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
🔺همه در این وحدت نظر داریم که ایران در حال ویران شدن است؛ حال برخی آن را جنگ میهنی، بعضی جنگ سرنگونی و برخی نیز آن را جنگ مردم ایران نمیدانند و به دنبال نجات ایران هستند.
🔺این جنگ در سرزمین ما اتفاق افتاده است؛ به لحاظ «حقوقی» اسرائیل(که همزمان متهم به جنایت جنگی در غزه است، با زیر پا گذاشتن همه قراردادهای بینالمللی)، «متجاوز» و به لحاظ «سیاسی» خامنهای «مقصر» است.
🔺در منازعه فلسطینی- اسرائیلی مسئله فرق میکند. اسرائیل یاغیترین کشور جهان در رابطه با قطعنامه های سازمان ملل است.
🔺در نزاع ج.ا و اسرائیل این ج.ا است که از ابتدا دنبال صدور انقلاب بوده، خمینی گفته اسرائیل از صحنه روزگار باید محو شود، سپاه قدس تأسیس کرده، نیروی نیابتی درست کرده، به قول قاسم سلیمانی با شش نیروی نظامی اسرائیل را محاصره کرده، خامنهای گفته ما به هر کس که علیه اسرائیل مبارزه کند کمک میکنیم و ... .
🔺ج.ا یک تضاد مادرزادی با اسرائیل دارد بدون اینکه اختلاف ارضی و مرزی با آنها داشته باشد.
🔺هدف از این حمله نظامی چیست؟ تأمین امنیت اسرائیل، سرنگونی ج.ا، خاورمیانه جدید و تجزیه ایران؟
🔺با محوریت امنیت اسرائیل است که مسئله هستهای و موشکی و تضعیف اقتصادی ج.ا مطرح میشود تا دیگر نتواند نیروی نیابتی تجهیز کند.
🔺اگر بگوییم جنگ میهنی است عملا یعنی فرماندهاش خامنهای است و باید زیر بیرق او برویم که خود مقصر اول این جنگ است. باید تا آخر این خط هم برویم. دیگر نمیتوانیم به خامنهای بگوییم باید کوتاه بیاید و... . بدین ترتیب ما هم به فضایی دامن میزنیم که حکومت را شیر میکند و عقبنشینی برایش سخت میشود. نتیجه عملی این رویکرد هر چه ویرانتر شدن ایران است
🔺تا حالا میگفتند کمر رعیت خم بشود ولی گردن خان کج نشود. حالا گور پدر خان که باید گردنش کج شود. مسئله ما ملت و مملکت ایران است. من هیچ هم ذات پنداری با خامنهای و اعوان و انصارش ندارم.
🔺در داخل باید رویکردمان یکی همبستگی ملی باشد و دیگری فشار آوردن روی حکومت برای کوتاه آمدن و در خارج فشار روی ترامپ و نتانیاهو برای بازگشت به دیپلماسی. این جنگ بدون میانجی تمام نمیشود.
🔺چرا خامنه ای را نمیزنند؟ شاید جایش را نمیدانند، شاید ترجیح میدهند فردی بالایی نظام باشد که بتوانند قرار داد نهایی را با او ببندند و شاید هم از بیثباتی ایران و منطقه میترسند.
🔺ما با کدامیک از سه وضعیت روبرو خواهیم شد: ج.ا فلج شده با سر خامنه ای، ج.ا با سری جدید و ایران بدون ج.ا؟ گزینه اول و دوم احتمال بیشتری دارد.
🔺خامنهای جرأت خمینی را ندارد که بگوید من جام زهر مینوشم؛ برای اینکه کشور از دست نرود و یا حداقل نظام خودشان از بین نرود.
🔺 تا خامنهای در رأس نظام باشد سیاست خارجی ج.ا تغییر نمی کند. حال یا باید عزرائیل به ملت ایران کمک کند! یا خودشان باید به نحوی خامنهای را کنار بگذارند و بگویند سیاست خارجیمان را بر اساس منافع ملی تعیین میکنیم و زیر بار هیچ زوری هم نخواهیم رفت.
🔺مسئله آمریکاییها، عربها و اروپاییها سرنگونی ج.ا نیست. برای اسرائیل نیز اولویت اول تأمین امنیت خودشان است. اما اگر به قول نتانیاهو پیامد حملاتشان سرنگونی ج.ا هم باشد البته استقبال میکنند.
🔺ترجیح من گذار از ج.ا است اما هوایی که نمیخواهیم حرف بزنیم. من حتی بعضی طرحهایی که میگویند باید میرحسین موسوی و... بیایند را هم ممکن و عملی نمیدانم. بنابراین تنها راه تغییرات درون خود سیستم است.
🔺اگر ممکن بود، اگر ناامنی پیش نمیآمد؛ من با گزینه سوم هم مشکلی ندارم.
🔺از موضع یک نوع رئالپلتیک ملی خواهان پایان جنگ و بازگشت به دیپلماسی هستم.
🔹لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/RezaAlijaniarchive/646
Telegram
Reza Alijani archive
🔹گفتوگوی رضا علیجانی با بیبیسی
✅ باید هم گردن خان کج شود و هم چنگال کرکس از خاک ما کنده شود. مسئله محوری این است که ظرف مشترک ما یعنی ایران در حال ویران شدن است...
🌈 ما شاهد سکانس پایانی شکست ج.ا در استراتژی(ضد آمریکایی- اسرائیلی) هستیم. اینک دیگر جنگ،…
✅ باید هم گردن خان کج شود و هم چنگال کرکس از خاک ما کنده شود. مسئله محوری این است که ظرف مشترک ما یعنی ایران در حال ویران شدن است...
🌈 ما شاهد سکانس پایانی شکست ج.ا در استراتژی(ضد آمریکایی- اسرائیلی) هستیم. اینک دیگر جنگ،…
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکومتی که از واژهها میترسد؛
زبان، ابزار سرکوب و تداوم سلطه!
چگونه خبرنگاری که سالها در خدمت پروپاگاندای دروغ و فریب رژیم بوده اینک شیرزن ایرانی! لقب میگیرد؟
او شیرزن ایرانی است یا آرمیتا،نیکا، سارینا و هزاران زنی که با دست خالی در مقابل سرکوبگران ایستادند؟
جمهوری اسلامی متخصص در تحریف و جعل واژگان است؛ هوشیار باشیم و روایتهای دروغینش را رسوا کنیم.
دکتر باقرینیا، استاد پیشین و اخراجشدهی دانشگاه، که عصر روز ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ در شهر مشهد بازداشت شد، ساعاتی پیش از بازداشت خود، ویدئویی در کانال تلگرامش منتشر کرد که در آن به نقش ابزارهای زبانی در سازوکار سرکوب در جمهوری اسلامی میپردازد.
او در این ویدئو تأکید میکند که حکومت نهفقط با زور، بلکه با واژهها نیز مردم را تحت سلطه میگیرد. واژهها در جمهوری اسلامی دیگر ابزار ارتباط نیستند، بلکه کارکردی برای تحریف حقیقت و کنترل ذهن دارند.
دکتر باقرینیا با اشاره به عباراتی چون «خبرنگار وطنپرست»، «شهدای مدافع وطن»، «نظام مقدس»، و «اغتشاشگر» میگوید این واژهها معنای واقعی خود را از دست دادهاند و به ابزارهای تبلیغاتی بدل شدهاند. او یادآوری میکند که در نظامی که سانسور را «صیانت» و سرکوب خیابانی را «امنیت ملی» مینامد، حقیقت از طریق زبان تحریف میشود.
آقای باقرینیا هشدار میدهد که اگر مردم در برابر این تحریفهای زبانی سکوت کنند، خود قربانی همین واژهها خواهند شد. او دعوت میکند که زبان مردم از زبان حکومت جدا شود؛ مردم باید واژههایی چون «شهید»، «وطن»، «مردم» و «رسانه» را از نو بازتعریف کنند و زبان حقیقت را جایگزین زبان قدرت نمایند.
این استاد اخراجشده دانشگاه، در پایان ویدئوی خود تأکید میکند که ما باید زبان را از نو بسازیم؛ چرا که در نظامی که واژهها نیز سرکوبگرند، سکوت ما به معنای تسلیم است.
#ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهورى_اسلامى #حسن_باقری_نیا #پروپاگاندا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زبان، ابزار سرکوب و تداوم سلطه!
چگونه خبرنگاری که سالها در خدمت پروپاگاندای دروغ و فریب رژیم بوده اینک شیرزن ایرانی! لقب میگیرد؟
او شیرزن ایرانی است یا آرمیتا،نیکا، سارینا و هزاران زنی که با دست خالی در مقابل سرکوبگران ایستادند؟
جمهوری اسلامی متخصص در تحریف و جعل واژگان است؛ هوشیار باشیم و روایتهای دروغینش را رسوا کنیم.
دکتر باقرینیا، استاد پیشین و اخراجشدهی دانشگاه، که عصر روز ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ در شهر مشهد بازداشت شد، ساعاتی پیش از بازداشت خود، ویدئویی در کانال تلگرامش منتشر کرد که در آن به نقش ابزارهای زبانی در سازوکار سرکوب در جمهوری اسلامی میپردازد.
او در این ویدئو تأکید میکند که حکومت نهفقط با زور، بلکه با واژهها نیز مردم را تحت سلطه میگیرد. واژهها در جمهوری اسلامی دیگر ابزار ارتباط نیستند، بلکه کارکردی برای تحریف حقیقت و کنترل ذهن دارند.
دکتر باقرینیا با اشاره به عباراتی چون «خبرنگار وطنپرست»، «شهدای مدافع وطن»، «نظام مقدس»، و «اغتشاشگر» میگوید این واژهها معنای واقعی خود را از دست دادهاند و به ابزارهای تبلیغاتی بدل شدهاند. او یادآوری میکند که در نظامی که سانسور را «صیانت» و سرکوب خیابانی را «امنیت ملی» مینامد، حقیقت از طریق زبان تحریف میشود.
آقای باقرینیا هشدار میدهد که اگر مردم در برابر این تحریفهای زبانی سکوت کنند، خود قربانی همین واژهها خواهند شد. او دعوت میکند که زبان مردم از زبان حکومت جدا شود؛ مردم باید واژههایی چون «شهید»، «وطن»، «مردم» و «رسانه» را از نو بازتعریف کنند و زبان حقیقت را جایگزین زبان قدرت نمایند.
این استاد اخراجشده دانشگاه، در پایان ویدئوی خود تأکید میکند که ما باید زبان را از نو بسازیم؛ چرا که در نظامی که واژهها نیز سرکوبگرند، سکوت ما به معنای تسلیم است.
#ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهورى_اسلامى #حسن_باقری_نیا #پروپاگاندا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔰 اسرائیل متجاوز و مسؤولیت اخلاقی ِ ما نسبت به« تصمیم گیری دربارۀ منافع وحقوق عمومی»
✍️ مقصود فراستخواه
1.مسؤولیت اخلاقی به این معناست که همه افراد انسانی نسبت به عملکردشان مسؤول اند. کسی که به مال و جان و حیثیت لطمه می زند، مطمئنا مسؤولیت اخلاقی دارد، عملی زشت انجام می دهد و قابل نکوهش جدی است، مورد تقبیح وجدان های بیدار قرار می گیرد و بازخواست می شود. هرچه حقوق گروه های بزرگی از افراد و خصوصا یک جامعه به میان می آید ابعاد این مسؤولیت بیشتر می شود.
2. نتیاناهو و حاکمان اسرائیل که واژه جنایت علیه بشریت نیز دربارۀ آنها اندک است تاکنون به خاطر اعمال شان در حق ملت فلسطین و لبنان و ساکنان کرانه ها و مناطق اشغالی و انبوه کودکان و زنان و مردانی که بیرحمانه کشته شدند و یا اکنون از زخم ها و آوارگی و گرسنگی و بی کسی و بی خانمانی و ترس و نگرانی و بی پناهی های خویش رنج می کشند ، مطمئنا مورد تقبیح وجدانهای بیدار جهان کنونی هستند و برای همیشه تاریخ بشر و نسل های آتی نیز همواره از آنها به زشتی و نکوهش و نفرت یادخواهد شد. حلقۀ اخیر سرکشی ها و قانون شکنی های اسرائیل، شبیخون به ایران عزیز همزمان با مذاکرات دیپلماتیک مسؤولان دولت است.
3. اما از مهم ترین قلمروهای مسؤولیت اخلاقی، حکمروایی است. حکمرانان درقبال تصمیمات، سیاستها و اعمال خود و آنچه به صورت مستقیم و غیر مستقیم با حقوق زندگی و رفاه و توسعه یک ملت و حال و آینده یک ملت می کنند مسؤول اند. این از جمله عرصه های جدیِ مسؤولیت اخلاقیِ در خصوص تصمیم گیری نسبت به منافع وحقوق عمومی است.
4. چگونه می توان اطمینان یافت که حکمرانان به مسؤولیت اخلاقی ِ خود در « تصمیم گیری مربوط به منافع و حقوق عمومی» بدرستی عمل می کنند؟ یک معیار و محک مطمئن، « عقلانیت و علم و دانش معتبر» است. هرچه تصمیم بر مبنای عقل و علم موثقی اتخاذ بشود به همان مقدار وجاهت اخلاقی خواهد داشت. برای مثال هنگامی که پزشک برای مراجعه کنندۀ خویش توصیه به جراحی بزرگی می کند تنها توجیه اخلاقی اش این است که نسخه اش برمبنای دانش واجد اعتباری باشد.
5. همه تصمیمات حکمرانان خصوصا سیاستهای مهمی که با منافع و حقوق عمومی در ابعاد بزرگتری ارتباط دارند مانند جنگ و صلح، تنها وقتی می توانند به لحاظ اخلاقی مجاز و معتبر و موجه و اخلاقی باشند که برمبنای «خردورزی و علم و دانش کافی و موثق» اتخاذ بشوند.
6. اکنون این پرسش به میان می آید که در قبال تجاوز وحشیانۀ اسرائیل به کشورمان آن هم در جهانی چنین هژمونیک و منفعت اندیش و عملگرا که همه می شناسیم، چگونه از عهدۀ مسؤولیت اخلاقی ِ« تصمیم گیری دربارۀ منافع وحقوق عمومی» بدرستی بر بیاییم؟ تنها راه این است که مطمئن باشیم سیاستها و اقدامات وتصمیمات نهایی و مرجع و عالی ما برای نحوه مواجهه با شرایط کنونی بر مبنای عقل سیاسی و علم صحیح دیپلماسی پیش می رود.
7. اما سؤال جدی تر این که آیا چنین مسیری بدرستی و به قدر کفایت و موجه طی می شود؟ کارشناسان و متخصصانی هستند که با وجود کاهش درجه آزادی ما برای انتخاب سناریوهای ممکن(بر اثر سیاستهای نادرست قبلی مان)، هنوز نیز امیدوارند بلکه بتوانیم برای استفاده از معدود ابزارهای باقیماندۀ دیپلماسی در منطقه از طریق کشورهایی مثل ترکیه و دولتهای عربی و نهادهای بین المللی، راهی باز بکنیم تا ملت و سرزمین عزیز مان از افتادن به یک وضعیت پرمخاطره تر مصون بماند. اما آیا دانش ملی و توصیه های علمی، راهی مؤثر به مراجع عالی تصمیم گیری پیدا می کنند؟
8. نگرانی وقتی افزایش پیدا می کند که خیلی اوقات شاهدیم دو چیز در ایران بسادگی جای «علم معتبر و دانش موثق» می گیرد؛ یکی «ناعلم» است و دیگری «شبه علم». نویسنده به نوبه خود و در جای دیگر در این زمینه بحث کرده است . امیدواریم این نگرانی های بسیار مهیب در کشورمان رفع بشود و ملت-دولت ایران از این ورطه با سربلندی عبور بکند.
29 خردادماه سال 1404
https://www.tg-me.com/Vortrags/97256
✍️ مقصود فراستخواه
1.مسؤولیت اخلاقی به این معناست که همه افراد انسانی نسبت به عملکردشان مسؤول اند. کسی که به مال و جان و حیثیت لطمه می زند، مطمئنا مسؤولیت اخلاقی دارد، عملی زشت انجام می دهد و قابل نکوهش جدی است، مورد تقبیح وجدان های بیدار قرار می گیرد و بازخواست می شود. هرچه حقوق گروه های بزرگی از افراد و خصوصا یک جامعه به میان می آید ابعاد این مسؤولیت بیشتر می شود.
2. نتیاناهو و حاکمان اسرائیل که واژه جنایت علیه بشریت نیز دربارۀ آنها اندک است تاکنون به خاطر اعمال شان در حق ملت فلسطین و لبنان و ساکنان کرانه ها و مناطق اشغالی و انبوه کودکان و زنان و مردانی که بیرحمانه کشته شدند و یا اکنون از زخم ها و آوارگی و گرسنگی و بی کسی و بی خانمانی و ترس و نگرانی و بی پناهی های خویش رنج می کشند ، مطمئنا مورد تقبیح وجدانهای بیدار جهان کنونی هستند و برای همیشه تاریخ بشر و نسل های آتی نیز همواره از آنها به زشتی و نکوهش و نفرت یادخواهد شد. حلقۀ اخیر سرکشی ها و قانون شکنی های اسرائیل، شبیخون به ایران عزیز همزمان با مذاکرات دیپلماتیک مسؤولان دولت است.
3. اما از مهم ترین قلمروهای مسؤولیت اخلاقی، حکمروایی است. حکمرانان درقبال تصمیمات، سیاستها و اعمال خود و آنچه به صورت مستقیم و غیر مستقیم با حقوق زندگی و رفاه و توسعه یک ملت و حال و آینده یک ملت می کنند مسؤول اند. این از جمله عرصه های جدیِ مسؤولیت اخلاقیِ در خصوص تصمیم گیری نسبت به منافع وحقوق عمومی است.
4. چگونه می توان اطمینان یافت که حکمرانان به مسؤولیت اخلاقی ِ خود در « تصمیم گیری مربوط به منافع و حقوق عمومی» بدرستی عمل می کنند؟ یک معیار و محک مطمئن، « عقلانیت و علم و دانش معتبر» است. هرچه تصمیم بر مبنای عقل و علم موثقی اتخاذ بشود به همان مقدار وجاهت اخلاقی خواهد داشت. برای مثال هنگامی که پزشک برای مراجعه کنندۀ خویش توصیه به جراحی بزرگی می کند تنها توجیه اخلاقی اش این است که نسخه اش برمبنای دانش واجد اعتباری باشد.
5. همه تصمیمات حکمرانان خصوصا سیاستهای مهمی که با منافع و حقوق عمومی در ابعاد بزرگتری ارتباط دارند مانند جنگ و صلح، تنها وقتی می توانند به لحاظ اخلاقی مجاز و معتبر و موجه و اخلاقی باشند که برمبنای «خردورزی و علم و دانش کافی و موثق» اتخاذ بشوند.
6. اکنون این پرسش به میان می آید که در قبال تجاوز وحشیانۀ اسرائیل به کشورمان آن هم در جهانی چنین هژمونیک و منفعت اندیش و عملگرا که همه می شناسیم، چگونه از عهدۀ مسؤولیت اخلاقی ِ« تصمیم گیری دربارۀ منافع وحقوق عمومی» بدرستی بر بیاییم؟ تنها راه این است که مطمئن باشیم سیاستها و اقدامات وتصمیمات نهایی و مرجع و عالی ما برای نحوه مواجهه با شرایط کنونی بر مبنای عقل سیاسی و علم صحیح دیپلماسی پیش می رود.
7. اما سؤال جدی تر این که آیا چنین مسیری بدرستی و به قدر کفایت و موجه طی می شود؟ کارشناسان و متخصصانی هستند که با وجود کاهش درجه آزادی ما برای انتخاب سناریوهای ممکن(بر اثر سیاستهای نادرست قبلی مان)، هنوز نیز امیدوارند بلکه بتوانیم برای استفاده از معدود ابزارهای باقیماندۀ دیپلماسی در منطقه از طریق کشورهایی مثل ترکیه و دولتهای عربی و نهادهای بین المللی، راهی باز بکنیم تا ملت و سرزمین عزیز مان از افتادن به یک وضعیت پرمخاطره تر مصون بماند. اما آیا دانش ملی و توصیه های علمی، راهی مؤثر به مراجع عالی تصمیم گیری پیدا می کنند؟
8. نگرانی وقتی افزایش پیدا می کند که خیلی اوقات شاهدیم دو چیز در ایران بسادگی جای «علم معتبر و دانش موثق» می گیرد؛ یکی «ناعلم» است و دیگری «شبه علم». نویسنده به نوبه خود و در جای دیگر در این زمینه بحث کرده است . امیدواریم این نگرانی های بسیار مهیب در کشورمان رفع بشود و ملت-دولت ایران از این ورطه با سربلندی عبور بکند.
29 خردادماه سال 1404
https://www.tg-me.com/Vortrags/97256
Telegram
سخنرانی ها ، درس گفتارها ، گفت و گوها و دیگر برنامه های فرهنگی و مطالعات تطبیقی
مقصود فراستخواه
@Vortrags
@Vortrags
.🔻 گناه نابخشودنی خیانت
✍ سروش دباغ
✔️«دریغ است ایران که ویران شود
کُنام پلنگان و شیران شود
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم»
ساعاتی پیش، پس از دوازده روز جنگ خانمانسوز و ویرانگرِ اسرائیل و ایران، جنگی که با تجاوز آشکار و ظالمانۀ ارتش اسرائیل به خاک میهن عزیزمان ایران آغاز شد، خوشبختانه آتش بس برقرار شده است. امیدواریم این آتش بس موقت نقض نشود و دوام پیدا کند و از پیِ آن، صلح برقرار گردد و هموطنان ما روی آرامش و امنیت را بخود ببینند.
بجدّ امیدوارم حاکمان ما و زعمای قوم، از تجربۀ جنگِ اخیر درس بگیرند، قدر این مردمِ شریف و نجیب و وطن دوست را بدانند؛ در سیاست های داخلی و خارجی خود تجدید نظر اساسی کنند و شیوه ای از حکمرانی را اختیار کنند که افزایش «خیر عمومی» و کاهش درد و رنج را برای عموم شهروندان به همراه داشته باشد.
ایران زمین چند هزار سال قدمت دارد و واجد فرهنگ پر برگ و ستبری است. چنانکه حکیم فردوسی هزار سال قبل سروده، ایرانیان تن به کشتن می دهند، اما کشور را به دشمنِ آب و خاک نمیدهند. از اینرو، خیانت به این آب و خاک، به نزد اکثریت مطلقِ ایرانیان، گناهی نابخشودنی و فراموش نشدنی است.
اعضای سازمان مجاهدین خلق، در جریان جنگ هشت سالۀ ایران و عراق، با دشمن متجاوز همکاری کردند و برای همیشه از چشم خلایق افتادند. در جریان جنگ اخیر نیز، جماعتی که دم از ایرانیت و سلطنت می زدند و « بی بی بزن» می گفتند، از دشمن متجاوز آشکارا حمایت می کردند؛ با این خیال خام که جنایتکار جنگیِ بین المللی و سربازانش میتوانند برای ما آزادی و دموکراسی بیاورند؛ جا پای سازمان مجاهدین گذاشتند، قافیه را سخت باختند و تتمۀ آبروی خود را بردند.
« کارم از گریه گذشته است، بدان می خندم». فردی که میراث دار آخرین خانوادۀ سلطنتی در این کشور است - نهاد سلطنت و پادشاهی ای که در درازنای تاریخ این مرز و بوم، حافظ کیان و یکپارچگی سرزمینی بوده - آشکارا از حملۀ اسرائیل به خاک کشور دفاع می کند؛ به دروغ می گوید در این جنگ غیر نظامیان کشته نشده اند، از گل نازک تر به ارتش اسرائیل نمی گوید و جنایات آنها در کشتار غیر نظامیان را محکوم نمی کند و در عین حال، سودای بازگشت به مملکت و پذیرفته شدن از سوی قاطبۀ ایرانیان وطن دوست را در سر می پروراند. زهی خیال باطل!
رضا پهلوی در روزهای اولِ جنگ اخیر، از هموطنان خواست که شورش و اعتصاب کنند تا از پی تضعیف حکومت مرکزی و آشفته و پریشان شدنِ امور مملکتی، لابد فضا برای بازگشت او و تیر و طایفه اش فراهم گردد. اگر او قدری با فرهنگ و تاریخ این ملک و ملت آشنا بود، می دانست که ایرانیان، به رغم انتقادات خرد و درشتِ بحقّ، جدی و موجهی که از نظام سیاسی و حکومت مستقر دارند؛ به دشمن خارجی و اجنبی هیچ روی خوش نشان نمی دهند، با او همکاری نمی کنند و سمت او نمی ایستند. نه او و نه مشاوران و اطرافیانش، این امر مهم را لحاظ نکردند و مرتکب چنین خطای سهمگین و فاحشی شدند؛ خطایی فراموش نشدنی و نابخشودنی:
«خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»
🆔 @dinonline
https://www.tg-me.com/Vortrags/86604
✍ سروش دباغ
✔️«دریغ است ایران که ویران شود
کُنام پلنگان و شیران شود
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم»
ساعاتی پیش، پس از دوازده روز جنگ خانمانسوز و ویرانگرِ اسرائیل و ایران، جنگی که با تجاوز آشکار و ظالمانۀ ارتش اسرائیل به خاک میهن عزیزمان ایران آغاز شد، خوشبختانه آتش بس برقرار شده است. امیدواریم این آتش بس موقت نقض نشود و دوام پیدا کند و از پیِ آن، صلح برقرار گردد و هموطنان ما روی آرامش و امنیت را بخود ببینند.
بجدّ امیدوارم حاکمان ما و زعمای قوم، از تجربۀ جنگِ اخیر درس بگیرند، قدر این مردمِ شریف و نجیب و وطن دوست را بدانند؛ در سیاست های داخلی و خارجی خود تجدید نظر اساسی کنند و شیوه ای از حکمرانی را اختیار کنند که افزایش «خیر عمومی» و کاهش درد و رنج را برای عموم شهروندان به همراه داشته باشد.
ایران زمین چند هزار سال قدمت دارد و واجد فرهنگ پر برگ و ستبری است. چنانکه حکیم فردوسی هزار سال قبل سروده، ایرانیان تن به کشتن می دهند، اما کشور را به دشمنِ آب و خاک نمیدهند. از اینرو، خیانت به این آب و خاک، به نزد اکثریت مطلقِ ایرانیان، گناهی نابخشودنی و فراموش نشدنی است.
اعضای سازمان مجاهدین خلق، در جریان جنگ هشت سالۀ ایران و عراق، با دشمن متجاوز همکاری کردند و برای همیشه از چشم خلایق افتادند. در جریان جنگ اخیر نیز، جماعتی که دم از ایرانیت و سلطنت می زدند و « بی بی بزن» می گفتند، از دشمن متجاوز آشکارا حمایت می کردند؛ با این خیال خام که جنایتکار جنگیِ بین المللی و سربازانش میتوانند برای ما آزادی و دموکراسی بیاورند؛ جا پای سازمان مجاهدین گذاشتند، قافیه را سخت باختند و تتمۀ آبروی خود را بردند.
« کارم از گریه گذشته است، بدان می خندم». فردی که میراث دار آخرین خانوادۀ سلطنتی در این کشور است - نهاد سلطنت و پادشاهی ای که در درازنای تاریخ این مرز و بوم، حافظ کیان و یکپارچگی سرزمینی بوده - آشکارا از حملۀ اسرائیل به خاک کشور دفاع می کند؛ به دروغ می گوید در این جنگ غیر نظامیان کشته نشده اند، از گل نازک تر به ارتش اسرائیل نمی گوید و جنایات آنها در کشتار غیر نظامیان را محکوم نمی کند و در عین حال، سودای بازگشت به مملکت و پذیرفته شدن از سوی قاطبۀ ایرانیان وطن دوست را در سر می پروراند. زهی خیال باطل!
رضا پهلوی در روزهای اولِ جنگ اخیر، از هموطنان خواست که شورش و اعتصاب کنند تا از پی تضعیف حکومت مرکزی و آشفته و پریشان شدنِ امور مملکتی، لابد فضا برای بازگشت او و تیر و طایفه اش فراهم گردد. اگر او قدری با فرهنگ و تاریخ این ملک و ملت آشنا بود، می دانست که ایرانیان، به رغم انتقادات خرد و درشتِ بحقّ، جدی و موجهی که از نظام سیاسی و حکومت مستقر دارند؛ به دشمن خارجی و اجنبی هیچ روی خوش نشان نمی دهند، با او همکاری نمی کنند و سمت او نمی ایستند. نه او و نه مشاوران و اطرافیانش، این امر مهم را لحاظ نکردند و مرتکب چنین خطای سهمگین و فاحشی شدند؛ خطایی فراموش نشدنی و نابخشودنی:
«خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»
🆔 @dinonline
https://www.tg-me.com/Vortrags/86604
Telegram
سخنرانی ها ، درس گفتارها ، گفت و گوها و دیگر برنامه های فرهنگی و مطالعات تطبیقی
سروش دباغ
@Vortrags
@Vortrags
Forwarded from Reza Alijani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹گفتوگوی رضا علیجانی با بیبیسی(قبل از اعلام آتشبس)
✅ نه شعار«جنگ، جنگ تا پیروزی» و نه «بمب، بمب تا پیروزی»، بلکه شعارِ ملی بازگشت از جنگ به دیپلماسی، جواب میدهد.
🌈ترامپ دیشب یک توئیت سرنگونی زده فردا ممکن است توئیت دیگری بزند! ترامپ در تله نتانیاهو افتاده ولی در آن باقی نخواهد ماند.
🌈«سرنگونی» نه با بمباران از هوا بلکه باید روی زمین رخ دهد. ممکن است چند تست بزنند و ببینند جواب نمیدهد، منصرف شوند. نتانیاهو و ترامپ نمیخواهند سرباز پیاده کنند. هیچکدام هم خواهان جنگ فرسایشی نیستند.
🌈این جنگ نه یک جنگ ملی و نه یک جنگ برای سرنگونی، بلکه یک جنگ تحمیلی بر مردم و سرزمین ایران از سوی خامنهای به عنوان «مقصر» و نتانیاهو و ترامپ به عنوان «متجاوز» است.
🌈کرکسهایی که اینک دور ایران میچرخند محصول سیاست خارجی ضدملی و ضددموکراتیک خامنهایاند.
🌈امیدوارم خبر قصد حمله ج.ا به قطر از نوع عینالاسدی باشد.
🌈آقای پهلوی اینک به جز «بمب، بمب تا پیروزی» و ایستادن در کنار جنگطلبترین جریان اسرائیل و توجیه تجاوزات و جنایات آنها، چه راهحلی برای گذار دارد!؟
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
✅ نه شعار«جنگ، جنگ تا پیروزی» و نه «بمب، بمب تا پیروزی»، بلکه شعارِ ملی بازگشت از جنگ به دیپلماسی، جواب میدهد.
🌈ترامپ دیشب یک توئیت سرنگونی زده فردا ممکن است توئیت دیگری بزند! ترامپ در تله نتانیاهو افتاده ولی در آن باقی نخواهد ماند.
🌈«سرنگونی» نه با بمباران از هوا بلکه باید روی زمین رخ دهد. ممکن است چند تست بزنند و ببینند جواب نمیدهد، منصرف شوند. نتانیاهو و ترامپ نمیخواهند سرباز پیاده کنند. هیچکدام هم خواهان جنگ فرسایشی نیستند.
🌈این جنگ نه یک جنگ ملی و نه یک جنگ برای سرنگونی، بلکه یک جنگ تحمیلی بر مردم و سرزمین ایران از سوی خامنهای به عنوان «مقصر» و نتانیاهو و ترامپ به عنوان «متجاوز» است.
🌈کرکسهایی که اینک دور ایران میچرخند محصول سیاست خارجی ضدملی و ضددموکراتیک خامنهایاند.
🌈امیدوارم خبر قصد حمله ج.ا به قطر از نوع عینالاسدی باشد.
🌈آقای پهلوی اینک به جز «بمب، بمب تا پیروزی» و ایستادن در کنار جنگطلبترین جریان اسرائیل و توجیه تجاوزات و جنایات آنها، چه راهحلی برای گذار دارد!؟
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
Forwarded from کلیپ های سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها
🔹 گفتوگوی رضا علیجانی با بیبیسی(قبل از اعلام آتشبس)
https://www.tg-me.com/VideoClipsVortrags/3535
✅ نه شعار«جنگ، جنگ تا پیروزی» و نه «بمب، بمب تا پیروزی»، بلکه شعارِ ملی بازگشت از جنگ به دیپلماسی، جواب میدهد.
🌈ترامپ دیشب یک توئیت سرنگونی زده فردا ممکن است توئیت دیگری بزند! ترامپ در تله نتانیاهو افتاده ولی در آن باقی نخواهد ماند.
🌈«سرنگونی» نه با بمباران از هوا بلکه باید روی زمین رخ دهد. ممکن است چند تست بزنند و ببینند جواب نمیدهد، منصرف شوند. نتانیاهو و ترامپ نمیخواهند سرباز پیاده کنند. هیچکدام هم خواهان جنگ فرسایشی نیستند.
🌈این جنگ نه یک جنگ ملی و نه یک جنگ برای سرنگونی، بلکه یک جنگ تحمیلی بر مردم و سرزمین ایران از سوی خامنهای به عنوان «مقصر» و نتانیاهو و ترامپ به عنوان «متجاوز» است.
🌈کرکسهایی که اینک دور ایران میچرخند محصول سیاست خارجی ضدملی و ضددموکراتیک خامنهایاند.
🌈امیدوارم خبر قصد حمله ج.ا به قطر از نوع عینالاسدی باشد.
🌈آقای پهلوی اینک به جز «بمب، بمب تا پیروزی» و ایستادن در کنار جنگطلبترین جریان اسرائیل و توجیه تجاوزات و جنایات آنها، چه راهحلی برای گذار دارد!؟
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
🔺من از زاویه «رئالپلتیک ملی» به مسائل نگاه میکنم.
🔺دوستان ما در آذر ماه 86 بیانیهای تحت عنوان «ندای صلح و آزادی در شرایط خطیر ملی» دادند و گفتند ما نیازی به انرژی هستهای نداریم و اگر هم داشته باشیم نیازی به غنیسازی اورانیوم در داخل کشور نداریم.
🔺پرونده شرآفرین غنیسازی اورانیوم هزینهای بیشتر از هزینه هشت سال جنگ با عراق به مردم و مملکت ما تحمیل کرده است.
🔺بعید است ج.ا الآن دست به بازی پر ریسکِ ساختن بمب اتم بزند. رویکرد بجنگ تا بجنگیم و جنگ جنگ تا پیروزی و اقداماتی چون خروج از ان.پی.تی و بستن تنگه هرمز و نظایر آن هم خلاف مصالح خود ج.ا است وهم ایران را ویرانتر خواهد کرد.
🔺در داخل کشور باید به مقصر سیاسی و ورشکستهی به تقصیر یعنی علی خامنهای فشار آورد تا از خر شیطان پیاده شود و در خارج از کشور نیز به نتانیاهو و ترامپ برای کنار گذاشتن جنگ و بازگشت به دیپلماسی.
🔺اسرائیل یاغیترین کشور جهان در برابر قطعنامههای سازمان ملل است؛ تکلیف ما با اسرائیل روشن است. اما با حمله به نتانیاهو نمیتوان برای خامنهای حقانیت تراشید.
🔺از تحلیلهایی که عمدتا انگزنی به آقای گروسی است و القای اینکه ما بیگناهیم و همه جهان در حال توطئه علیه ما هستند، «جنگ» بیرون میاید. نه گروسی گزارشی را داد که حضرات ادعا میکنند(ایران به سمت بمب اتم رفته است) و نه اسرائیل منتظر اجازه و گزارش گروسی بود.
🔺تعریف بخشی از حقیقت، تحریف حقیقت است. درست است که خروج ترامپ از برجام در مسئله غنیسازی به رشد اتمی ج.ا کمک کرد، اما تقلیل سیاست خارجی چهل ساله ج.ا به این خطای ترامپ نوعی تحریف و فریبکاری است. در همان روز امضای برجام طیف متکی به خامنهای با شعار نابودی اسرائیل موشک هوا کردند. خود او هم بعدا گفت ورود شرکتهای آمریکایی ممنوع، نیابتیها را پرو بال دادند و شش نیروی نظامی دور اسرائیل چیدند و... .
🔺این فریبکاری است که بر تن یک سیاست تهاجمی برای نابودی اسرائیل و اخراج آمریکا در منطقه، لباسی مظلومانه و دفاعی بپوشانیم.
🔺نمیتوان برای غزه مرثیه خواند، که من هم در آن همدلم، بعد برای سیاست خامنهای حقانیت تراشید.
🔺سیاست خامنهای یک سیاست ضد دموکراتیک است؛ او با تیغ نظارت استصوابی صدایی برای مردم باقی نگذاشت و فریاد مردم در خیابان را هم سرکوب کرد و نشنید. در نتیجه اقلیت ناچیزی منافع ملت ایران را گروگان گرفتند. حالا ما داریم ثمرات این درخت منحوس را میبینیم.
🔺 آقای پهلوی سه، چهار بار جملهای را که گویا از قبل حفظ کرده بود تکرار کرد: برای ج.ا طناب نجات نیندازید. این آیا معنایی جز بمب، بمب تا پیروزی (آن قدر بمب سر ایران بریزید تا آنها تسلیم شوند و یا مردم انقلاب کنند)، دارد؟ آیا شما میتوانی در کنار جنگطلبترین جناح اسرائیل بنشینی و همه کارهایش را توجیه کنی و بعد از نفی جنگ حرف بزنی!؟ معنای «کنار گذاشتن دیپلماسی» در این زمان خیلی روشن است
🔺با خرمن تاریخ (در جهان دوقطبی پیشین)، را به باد دادن نمیتوان برای این لحظه سیاسی در ایران دست به نتیجهگیری راهبردی زد.
🔺اینک دو گرایش که وجه روشنفکری بر وجه راهبردیشان غلبه کرده، یکی با ناسیونالیسم رمانتیک و دیگری چپ سنتی(جبهه مقاومتی)، خواسته و ناخواسته، همراه با ولائیون افراطی دارند به جنگ دامن میزنند.
🔹لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/RezaAlijaniarchive/647
https://www.tg-me.com/VideoClipsVortrags/3535
✅ نه شعار«جنگ، جنگ تا پیروزی» و نه «بمب، بمب تا پیروزی»، بلکه شعارِ ملی بازگشت از جنگ به دیپلماسی، جواب میدهد.
🌈ترامپ دیشب یک توئیت سرنگونی زده فردا ممکن است توئیت دیگری بزند! ترامپ در تله نتانیاهو افتاده ولی در آن باقی نخواهد ماند.
🌈«سرنگونی» نه با بمباران از هوا بلکه باید روی زمین رخ دهد. ممکن است چند تست بزنند و ببینند جواب نمیدهد، منصرف شوند. نتانیاهو و ترامپ نمیخواهند سرباز پیاده کنند. هیچکدام هم خواهان جنگ فرسایشی نیستند.
🌈این جنگ نه یک جنگ ملی و نه یک جنگ برای سرنگونی، بلکه یک جنگ تحمیلی بر مردم و سرزمین ایران از سوی خامنهای به عنوان «مقصر» و نتانیاهو و ترامپ به عنوان «متجاوز» است.
🌈کرکسهایی که اینک دور ایران میچرخند محصول سیاست خارجی ضدملی و ضددموکراتیک خامنهایاند.
🌈امیدوارم خبر قصد حمله ج.ا به قطر از نوع عینالاسدی باشد.
🌈آقای پهلوی اینک به جز «بمب، بمب تا پیروزی» و ایستادن در کنار جنگطلبترین جریان اسرائیل و توجیه تجاوزات و جنایات آنها، چه راهحلی برای گذار دارد!؟
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
🔺من از زاویه «رئالپلتیک ملی» به مسائل نگاه میکنم.
🔺دوستان ما در آذر ماه 86 بیانیهای تحت عنوان «ندای صلح و آزادی در شرایط خطیر ملی» دادند و گفتند ما نیازی به انرژی هستهای نداریم و اگر هم داشته باشیم نیازی به غنیسازی اورانیوم در داخل کشور نداریم.
🔺پرونده شرآفرین غنیسازی اورانیوم هزینهای بیشتر از هزینه هشت سال جنگ با عراق به مردم و مملکت ما تحمیل کرده است.
🔺بعید است ج.ا الآن دست به بازی پر ریسکِ ساختن بمب اتم بزند. رویکرد بجنگ تا بجنگیم و جنگ جنگ تا پیروزی و اقداماتی چون خروج از ان.پی.تی و بستن تنگه هرمز و نظایر آن هم خلاف مصالح خود ج.ا است وهم ایران را ویرانتر خواهد کرد.
🔺در داخل کشور باید به مقصر سیاسی و ورشکستهی به تقصیر یعنی علی خامنهای فشار آورد تا از خر شیطان پیاده شود و در خارج از کشور نیز به نتانیاهو و ترامپ برای کنار گذاشتن جنگ و بازگشت به دیپلماسی.
🔺اسرائیل یاغیترین کشور جهان در برابر قطعنامههای سازمان ملل است؛ تکلیف ما با اسرائیل روشن است. اما با حمله به نتانیاهو نمیتوان برای خامنهای حقانیت تراشید.
🔺از تحلیلهایی که عمدتا انگزنی به آقای گروسی است و القای اینکه ما بیگناهیم و همه جهان در حال توطئه علیه ما هستند، «جنگ» بیرون میاید. نه گروسی گزارشی را داد که حضرات ادعا میکنند(ایران به سمت بمب اتم رفته است) و نه اسرائیل منتظر اجازه و گزارش گروسی بود.
🔺تعریف بخشی از حقیقت، تحریف حقیقت است. درست است که خروج ترامپ از برجام در مسئله غنیسازی به رشد اتمی ج.ا کمک کرد، اما تقلیل سیاست خارجی چهل ساله ج.ا به این خطای ترامپ نوعی تحریف و فریبکاری است. در همان روز امضای برجام طیف متکی به خامنهای با شعار نابودی اسرائیل موشک هوا کردند. خود او هم بعدا گفت ورود شرکتهای آمریکایی ممنوع، نیابتیها را پرو بال دادند و شش نیروی نظامی دور اسرائیل چیدند و... .
🔺این فریبکاری است که بر تن یک سیاست تهاجمی برای نابودی اسرائیل و اخراج آمریکا در منطقه، لباسی مظلومانه و دفاعی بپوشانیم.
🔺نمیتوان برای غزه مرثیه خواند، که من هم در آن همدلم، بعد برای سیاست خامنهای حقانیت تراشید.
🔺سیاست خامنهای یک سیاست ضد دموکراتیک است؛ او با تیغ نظارت استصوابی صدایی برای مردم باقی نگذاشت و فریاد مردم در خیابان را هم سرکوب کرد و نشنید. در نتیجه اقلیت ناچیزی منافع ملت ایران را گروگان گرفتند. حالا ما داریم ثمرات این درخت منحوس را میبینیم.
🔺 آقای پهلوی سه، چهار بار جملهای را که گویا از قبل حفظ کرده بود تکرار کرد: برای ج.ا طناب نجات نیندازید. این آیا معنایی جز بمب، بمب تا پیروزی (آن قدر بمب سر ایران بریزید تا آنها تسلیم شوند و یا مردم انقلاب کنند)، دارد؟ آیا شما میتوانی در کنار جنگطلبترین جناح اسرائیل بنشینی و همه کارهایش را توجیه کنی و بعد از نفی جنگ حرف بزنی!؟ معنای «کنار گذاشتن دیپلماسی» در این زمان خیلی روشن است
🔺با خرمن تاریخ (در جهان دوقطبی پیشین)، را به باد دادن نمیتوان برای این لحظه سیاسی در ایران دست به نتیجهگیری راهبردی زد.
🔺اینک دو گرایش که وجه روشنفکری بر وجه راهبردیشان غلبه کرده، یکی با ناسیونالیسم رمانتیک و دیگری چپ سنتی(جبهه مقاومتی)، خواسته و ناخواسته، همراه با ولائیون افراطی دارند به جنگ دامن میزنند.
🔹لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/RezaAlijaniarchive/647
Telegram
کلیپ های سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها
🔹گفتوگوی رضا علیجانی با بیبیسی(قبل از اعلام آتشبس)
✅ نه شعار«جنگ، جنگ تا پیروزی» و نه «بمب، بمب تا پیروزی»، بلکه شعارِ ملی بازگشت از جنگ به دیپلماسی، جواب میدهد.
🌈ترامپ دیشب یک توئیت سرنگونی زده فردا ممکن است توئیت دیگری بزند! ترامپ در تله نتانیاهو…
✅ نه شعار«جنگ، جنگ تا پیروزی» و نه «بمب، بمب تا پیروزی»، بلکه شعارِ ملی بازگشت از جنگ به دیپلماسی، جواب میدهد.
🌈ترامپ دیشب یک توئیت سرنگونی زده فردا ممکن است توئیت دیگری بزند! ترامپ در تله نتانیاهو…
📝 در ستایش صلح
🔻 نعمت الله فاضلی ، 4 تیر 1404
✅ این دوازده روز چهره زشت و ویرانگر و هولناک جنگ را همگی دوباره دیدیم و چشیدیم و لمس کردیم. این دوازده روز فهمیدیم که صلح از نان شب هم برای ما واجب تر است. نگویید اینها را می دانستیم. نه نمی دانستیم. می دانستیم اما فهمی ژرف از آن نداشتیم.
گفتن از زنبور بی حاصل بود
تا یکی در عمر خود ناخورده نیش
🔻حالا جنگ نیش مان زد، نیشی زهرآلود و کشنده که سرتاسر وجود و سرزمین و هستی مان را سمی کرده است. هنوز جای زخمش داغ است. تن مان که سرد شد دردهای کشنده اش را بیشتر خواهیم فهمید.
✅ این دوازده روز را فراموش نکنید و نکنیم. شیپور کر و کور کننده جنگ هنوز در بیخ گوش مان آماده نواختن است. از این دوازده روز قصه فتح نسازیم. جنگ ها فاتح ندارند. همه جنگ ها ویرانگرند. حاصل جنگ، مرگ و ویرانی و وحشت و کینه و خشم است. روراست باشیم.
🔻تنها صلح است که زیباست. این دوازده روز فقط یک لحظه باشکوه داشت. آن هم لحظه ای که شعله های آتش جنگ خاموش شد. حتی اگر این خاموشی موقتی باشد باز هم زیباست. هر ثانیه صلح به تمام روزها و سال های جنگ شرف دارد.
✅ جنگ را نستاییم. زبان جنگ، زبان زیان و ضربه و زور و زهر است. جنگ را نستاییم. از صلح بگوییم و زبان صلح را گسترش دهیم که زبان زندگی، زبان زیبایی، زبان همزیستی، زبان همدلی، زبان مهربانی و زبان عشق است.
🔻 صلح گستران را ستایش کنید نه جنگ پروران را. قهرمانان واقعی کوشندگان و کنشگران صلح اند نه جنگ طلبان و جنگ آوران. حتی در میانه جنگ و شعله های آش هم قهرمانان راستین کسانی اند که برای خاموشی جنگ می کوشند. تنها آنان که دغدغه شان صلح است طرفدار زندگی، عشق، دوستی، زیبایی، اخلاق، معنویت و انسانیت اند. این را هرگز فراموش نکنیم.
🔻دوازده روز جنگ به اندازه دوازده سال و بیشتر ویرانی داشت. این را فراموش نکنیم. سال ها صلح جویان از صلح گفتند و نوشتند تا شاید مانع جنگ شوند. اما گوش شنوایی نبود. حالا دیدید جنگ هیچ زیبایی ندارد؟ مدال های افتخار از آن کسانی است که صلح ساز و صلح گستر و صلح جو و صلح خو و صلح اندیشند.
✅ شیپور جنگ بیخ گوش مان است اما هنوز هم از صلح خواهیم گفت و خواهیم نوشت. این دوازده روز نشان داد صلح اولویت اصلی ما باید باشد.
🔻اکنون وقت اندیشیدن است. بیندیشیم که صلح از کجا می آید؟ صلح چیست؟ چگونه صلح را پایدار کنیم؟ چه اندیشه ای سر صلح دارد و به سمت و سوی صلح می رود؟ دوستان صلح چه کسانی اند؟ چگونه به آنها بپیوندیم؟
🔻جنگ را دیدید؟ جنگ همین است که در این دوازده روز تجربه کردید و کردیم. جنگ همین کشته ها و زخمی ها و ویرانی هاست. فریب نخوریم. جنگ کوچک ترین خیر و برکتی ندارد. هیچ جنگی نتیجه برد برد ندارد. جنگ ها تماما باخت باخت اند. هر دو طرف بازنده اند. و اما صلح. صلح بازنده ندارد. صلح همیشه نتیجه اش برد برد است.
✅ جنگ را نستاییم. ستایش های مان را نثار صلح کنیم. از صلح بگویبم. سرود صلح بسازیم. سخن صلح را گسترش دهیم. شعرهای مان شعور صلح باشد. در گوش فرزندمان صلح را نجوا کنیم. از سرزنش جنگ نهراسیم. پاداش های مان را به پای آنانی بریزیم که نشانه ی صلح اند. هیچ جنگی حماسه نیست. حماسه واقعی و انسانی فقط حماسه صلح است؛ آن را گسترش دهیم و دهید، لطفا.
https://www.tg-me.com/Vortrags/97392
🔻 نعمت الله فاضلی ، 4 تیر 1404
✅ این دوازده روز چهره زشت و ویرانگر و هولناک جنگ را همگی دوباره دیدیم و چشیدیم و لمس کردیم. این دوازده روز فهمیدیم که صلح از نان شب هم برای ما واجب تر است. نگویید اینها را می دانستیم. نه نمی دانستیم. می دانستیم اما فهمی ژرف از آن نداشتیم.
گفتن از زنبور بی حاصل بود
تا یکی در عمر خود ناخورده نیش
🔻حالا جنگ نیش مان زد، نیشی زهرآلود و کشنده که سرتاسر وجود و سرزمین و هستی مان را سمی کرده است. هنوز جای زخمش داغ است. تن مان که سرد شد دردهای کشنده اش را بیشتر خواهیم فهمید.
✅ این دوازده روز را فراموش نکنید و نکنیم. شیپور کر و کور کننده جنگ هنوز در بیخ گوش مان آماده نواختن است. از این دوازده روز قصه فتح نسازیم. جنگ ها فاتح ندارند. همه جنگ ها ویرانگرند. حاصل جنگ، مرگ و ویرانی و وحشت و کینه و خشم است. روراست باشیم.
🔻تنها صلح است که زیباست. این دوازده روز فقط یک لحظه باشکوه داشت. آن هم لحظه ای که شعله های آتش جنگ خاموش شد. حتی اگر این خاموشی موقتی باشد باز هم زیباست. هر ثانیه صلح به تمام روزها و سال های جنگ شرف دارد.
✅ جنگ را نستاییم. زبان جنگ، زبان زیان و ضربه و زور و زهر است. جنگ را نستاییم. از صلح بگوییم و زبان صلح را گسترش دهیم که زبان زندگی، زبان زیبایی، زبان همزیستی، زبان همدلی، زبان مهربانی و زبان عشق است.
🔻 صلح گستران را ستایش کنید نه جنگ پروران را. قهرمانان واقعی کوشندگان و کنشگران صلح اند نه جنگ طلبان و جنگ آوران. حتی در میانه جنگ و شعله های آش هم قهرمانان راستین کسانی اند که برای خاموشی جنگ می کوشند. تنها آنان که دغدغه شان صلح است طرفدار زندگی، عشق، دوستی، زیبایی، اخلاق، معنویت و انسانیت اند. این را هرگز فراموش نکنیم.
🔻دوازده روز جنگ به اندازه دوازده سال و بیشتر ویرانی داشت. این را فراموش نکنیم. سال ها صلح جویان از صلح گفتند و نوشتند تا شاید مانع جنگ شوند. اما گوش شنوایی نبود. حالا دیدید جنگ هیچ زیبایی ندارد؟ مدال های افتخار از آن کسانی است که صلح ساز و صلح گستر و صلح جو و صلح خو و صلح اندیشند.
✅ شیپور جنگ بیخ گوش مان است اما هنوز هم از صلح خواهیم گفت و خواهیم نوشت. این دوازده روز نشان داد صلح اولویت اصلی ما باید باشد.
🔻اکنون وقت اندیشیدن است. بیندیشیم که صلح از کجا می آید؟ صلح چیست؟ چگونه صلح را پایدار کنیم؟ چه اندیشه ای سر صلح دارد و به سمت و سوی صلح می رود؟ دوستان صلح چه کسانی اند؟ چگونه به آنها بپیوندیم؟
🔻جنگ را دیدید؟ جنگ همین است که در این دوازده روز تجربه کردید و کردیم. جنگ همین کشته ها و زخمی ها و ویرانی هاست. فریب نخوریم. جنگ کوچک ترین خیر و برکتی ندارد. هیچ جنگی نتیجه برد برد ندارد. جنگ ها تماما باخت باخت اند. هر دو طرف بازنده اند. و اما صلح. صلح بازنده ندارد. صلح همیشه نتیجه اش برد برد است.
✅ جنگ را نستاییم. ستایش های مان را نثار صلح کنیم. از صلح بگویبم. سرود صلح بسازیم. سخن صلح را گسترش دهیم. شعرهای مان شعور صلح باشد. در گوش فرزندمان صلح را نجوا کنیم. از سرزنش جنگ نهراسیم. پاداش های مان را به پای آنانی بریزیم که نشانه ی صلح اند. هیچ جنگی حماسه نیست. حماسه واقعی و انسانی فقط حماسه صلح است؛ آن را گسترش دهیم و دهید، لطفا.
https://www.tg-me.com/Vortrags/97392
Telegram
سخنرانی ها ، درس گفتارها ، گفت و گوها و دیگر برنامه های فرهنگی و مطالعات تطبیقی
نعمت الله فاضلی
@Vortrags
@Vortrags
Forwarded from سید هاشم آقاجری
گامی کوچک به سوی مردم بردارید.pdf
257.2 KB
⭕️ اسلام سیاسی : آتشِ اختلافهای ژئوپولیتیک
محمد مالجو
اسرائیل و ایران اکنون حقیقتاً درگیر منازعهای وجودی در خاورمیانهاند. تخاصم میان اسرائیل و ایران در شرایط کنونی در شکل تضاد منافع ملی میان دو کشور و رقابت منطقهای جلوه میکند. تضاد منافع ملی و رقابت منطقهای میان این دو کشور در دورۀ قبل از انقلاب نیز وجود داشت اما در حدی کنترلپذیر. تا جایی که به طرف ایرانی برمیگردد، برآمدن ایدئولوژی اسلام سیاسی در دوران حیات جمهوری اسلامی بود که سطح کنترلپذیری از تضاد منافع ملیِ دو کشور را نهایتاً به سطح تضادی کنترلناپذیر و آشتیناپذیر تبدیل کرد که موضوع بحث طرفداران نظریۀ رئال پالیتیکس است. تا جایی که به طرف ایرانی برمیگردد، ایدئولوژی اسلام سیاسی است که مهار تضاد را از دست دیپلماسی خارج کرده و تنش را به مرز وجودی کشانده. امروز نه فقط قدرت که هویت این دو بازیگر نیز در تقابل با یکدیگر است. تضاد میان اسرائیل و ایران به شکل رئال پولیتیک جلوه میکند اما، تا جایی که به طرف ایرانی برمیگردد، ریشه در اسلام سیاسی دارد. اسلام سیاسی است که امر ژئوپولیتیک را به بنبست کشانده. تبدیل سطح کنترلناپذیرِ تضاد میان ایران و اسرائیل به سطحی کنترلپذیر از جمله مستلزم انقباض اسلام سیاسی در ایران است.
🆔 @mmaljoo
محمد مالجو
اسرائیل و ایران اکنون حقیقتاً درگیر منازعهای وجودی در خاورمیانهاند. تخاصم میان اسرائیل و ایران در شرایط کنونی در شکل تضاد منافع ملی میان دو کشور و رقابت منطقهای جلوه میکند. تضاد منافع ملی و رقابت منطقهای میان این دو کشور در دورۀ قبل از انقلاب نیز وجود داشت اما در حدی کنترلپذیر. تا جایی که به طرف ایرانی برمیگردد، برآمدن ایدئولوژی اسلام سیاسی در دوران حیات جمهوری اسلامی بود که سطح کنترلپذیری از تضاد منافع ملیِ دو کشور را نهایتاً به سطح تضادی کنترلناپذیر و آشتیناپذیر تبدیل کرد که موضوع بحث طرفداران نظریۀ رئال پالیتیکس است. تا جایی که به طرف ایرانی برمیگردد، ایدئولوژی اسلام سیاسی است که مهار تضاد را از دست دیپلماسی خارج کرده و تنش را به مرز وجودی کشانده. امروز نه فقط قدرت که هویت این دو بازیگر نیز در تقابل با یکدیگر است. تضاد میان اسرائیل و ایران به شکل رئال پولیتیک جلوه میکند اما، تا جایی که به طرف ایرانی برمیگردد، ریشه در اسلام سیاسی دارد. اسلام سیاسی است که امر ژئوپولیتیک را به بنبست کشانده. تبدیل سطح کنترلناپذیرِ تضاد میان ایران و اسرائیل به سطحی کنترلپذیر از جمله مستلزم انقباض اسلام سیاسی در ایران است.
🆔 @mmaljoo
Forwarded from کلیپ های سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی رادیو فردا با صدیقه وسمقی پیرامون جنگ
صفحه ی اینستاگرام صدیقه وسمقی
انتشار با ذکر منبع بلامانع است .
کلیپ های سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها
https://www.tg-me.com/VideoClipsVortrags
صفحه ی اینستاگرام صدیقه وسمقی
انتشار با ذکر منبع بلامانع است .
کلیپ های سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها
https://www.tg-me.com/VideoClipsVortrags
Audio
...
صدیقه وسمقی :
🟢 نقد شما به بیانیه را می پذیرم
لینک بیانیه
https://www.tg-me.com/DrVasmaghi/1035
✳️ https://www.tg-me.com/DrVasmaghi
صدیقه وسمقی :
🟢 نقد شما به بیانیه را می پذیرم
لینک بیانیه
https://www.tg-me.com/DrVasmaghi/1035
✳️ https://www.tg-me.com/DrVasmaghi