ادامه ...


- کنار گذاشتن کار هایی که هرگز نکرده اید، مثلاً کار های غیر معمولی نظیر مراقبه درونی یوگا، ستاره شناسی، دومینوی چینی یا هر کار دیگری که از چگونگی آن اطلاعی ندارید.
- عشق بازی را بدون تخیل و همیشه به یک نحو معین انجام دادن و امتناع از روش های تازه و نا آشنا صرفاً به خاطر این که شیوه ای متفاوت است و ممکن است قابل قبول نباشد.
- پنهان شدن پشت یک عده دوستان خاص و معین و هرگز در پی مردم متفاوتی که نماینده دنیای جدید و ناشناخته ای هستند نرفتن. داشتن جلسات و ملاقات های منظم با گروه معینی از افراد و یک عمر با آن ها سر کردن.
- ماندن در کنار همسر یا همراه خود در مهمانی ها، نه به دلیل این که علاقه به این کار دارید بلکه به این خاطر که در کنار او احساس امنیت می کنید.
- کناره گیری از گفتگو با افراد ناشناس درباره موضوعات غیر معمول، از ترس عواقب نا معلوم آن. با خود فکر می کنید که آن ها باهوش تر با استعداد تر ورزیده تر و یا سخن ورتر از شما هستند و از این بهانه برای اجتناب از یک تجربه تازه استفاده می کنید
- محکوم کردن خود در صورت عدم موفقیت در همه کار ها این ها تنها نمونه های مختصری است از رفتارهای ناسالمی که بر اثر ترس از مجهولات از انسان سر می زند. شما می توانید فهرست رفتار های نا سالم خود را تهیه کنید، اما بهتر است به جای تهیه فهرست، از امروز شروع کنید به مبارزه با تمایل خودتان دایر بر زندگی تکراری بدون در نظر گرفتن هیچ گونه امکانی برای رشد.


وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 208 و 209

کانال وین دایر
@WayneDyerr
دلایل روانی حفظ رفتار های فوق


در زیر تعدادی از بازده های روانی رایج و ناسالمی را که مانع گشت و گذار در سرزمین دل پسند ناشناخته ها می گردند می آوریم:

- اگر همیشه همانی که هستید بمانید هرگز مجبور نخواهید بود استقلال فکر داشته و روی پای خود بایستید. در صورتی که طرح و نقشه آماده ای داشته باشید مجبور نیستید از نیروی فکر خود استفاده کنید بلکه به آسانی به نقشه ی راهنمای خودتان مراجعه می کنید تا از روی آن راه را بیایید.
- دوری کردن از امور مجهول به خودی خود دارای منافعی است. ترس از ابهامات خود احساس پر قدرتی است و تا زمانی که شما در محدوده امور معلوم و آشنا هستید این احساس را از خود دور می کنید، بدون توجه به این که این عمل تا چه حد به زبان رشد و تکامل شخصیت شما است. اجتناب از کار های بی نقشه ایمن تر است. به کریستف کلمب فکر کنید. همه کس به او گوشزد می کرد که در پرتگاهی سقوط خواهد کرد ماندن در زمره افراد معمولی و آشنا خیلی راحت تر است از پیوستن به گروه مكتشفين و به استقبال خطر ها رفتن. وارد شدن در دنیای ناشناخته ها نوعی مبارزه جویی است که ممکن است مخاطره آمیز باشد.
- می توانید رفتارتان را بدین سان توجیه کنید که طبق موازین اجتماعی عاقلانه عمل می نمایید. ارضای خاطر خود را به تعویق می اندازید و فکر می کنید که روشی پخته و عاقلانه است، در حالی که ترس و توهم است که شما را وا می دارد تا همان گونه که هستید باقی بمانید و از دنیای ناشناخته پرهیز کنید.
- ممکن است از این که رفتار صحیحی داشته اید و به نظر دیگران پسر یا دختر خوبی بوده اید احساس اهمیت کنید. تا زمانی که ارزش و اهمیت خودتان را با مقیاس شکست و موفقیت می سنجید البته می توانید ارزش خود را با عملکرد خوب خویش برابر دانسته و احساس خوشی کنید؛ اما باید متوجه باشید که معنای عملکرد خوب و صحیح در این جا تنها نظریه و عقیده دیگران است.


وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 210 و 211

کانال وین دایر
@WayneDyerr
شیوه های دریافتن دنیای پنهان و ناشناخته و مرموز


- پاره ای از موارد زندگی خویش را انتخاب نموده و در آن ها تغییراتی بدهید ولو این که دنبال کردن همان روش های آشنا کهنه شما را وسوسه کند. به طور مثال در رستوران غذای تازه ای سفارش دهید زیرا که چیزی متفاوت است و ممکن است از آن لذت ببرید.
- جمعی را که دارای عقاید و نظریات متفاوتند به منزل خود دعوت کنید و به جای معاشرت با آشنایانی که همه چیزشان قابل پیش بینی است با افراد ناشناس مصاحبت کنید.
- از این فکر که برای هر کاری باید دلیلی داشت دست بردارید. اگر کسی از شما علت کاری را پرسید به خاطر داشته باشید که مجبور نیستید پاسخی منطقی برای ارضای خاطر او پیدا کنید. شما می توانید هر کاری را با تصمیم خودتان انجام دهید فقط به این دلیل که مورد تمایل شما است.
- شروع به اجرای کار های مخاطره آمیز کنید تا روحیه شما را از وضع معمول همیشگی خارج سازد. مثلاً برای گذراندن تعطیلات، بدون برنامه و نقش قبلی و ذخیره جا در محلی معین راه بیفتید و به خود اطمینان کنید که میتوانید اوقات خوش را بر حسب پیش آمد بگذرانید. دنبال شغل جدیدی بروید یا با شخص نا آشنایی که همیشه می ترسیدید به او نزدیک شوید، گفتگو کنید. راه جدیدی را برای رسیدن به محل کار خود طی کنید یا مثلاً شامتان را نیمه شب صرف کنید چرا؟ تنها به این خاطر که کاری متفاوت است و شما میل به انجامش دارید.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 211 و 212

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


دو هفته وقت و پول کافی برای انجام کار هایی که آرزویش را دارید اختصاص دهید و به خودتان امکان دهید بدون هیچ مانعی هر کاری را که دلتان می خواهد بکنید. آن گاه متوجه خواهید شد که خواسته های شما قابل دسترسی بوده و خیالات نا ممکن نیستند، بلکه امور ساده ای هستند که اگر ترس از ناشناخته را از خودتان دور کنید می توانید به آن ها دست یابید.
- دست به کار تازه ای بزنید هر چند ممکن است این کار آشفتگی و دگرگونی در برداشته باشد، عاقبت به سود شما تمام می شود. یکی از همکاران من چندین سال پیاپی به شاگردان و مراجعه کنندگانش می گفت که لازم است مرز های ناشناخته را بیازمایند، اما نصایح وی به دلایل زیادی دور از واقع بینی بود. از جمله این که خودش همیشه در یک دانشگاه تدریس می‌کرد و نحوه زندگی راحت را توصیه می نمود. می گفت همه کس می تواند با موقعیت های تازه مقابله نماید، اما خودش از برداشتن گام های متفاوت اجتناب می کرد و همیشه راه های آشنا را می پیمود در سال 1974 تصمیم گرفت شش ماه در اروپا زندگی کند و این موردی بود که مدت ها آرزویش را داشت. دو دوره فوق لیسانس روان شناسی آموزشی را برای دانش جویان خارجی تدریس کرد و عملاً فهمید که می تواند با مسائل ناشناخته و تردید آمیز مقابله کند. بر اثر این احساس اطمینان و آرامش درونی پس از سه هفته اقامت در آلمان توانست همان قدر جلسات سخنرانی و مشاوره دایر کند که در محیط آشنای نیویورک میسر بود. حتی در دهکده دور افتاده ای در ترکیه نیز که دو ماه در آن جا اقامت داشت بیش از نیویورک به کار اشتغال داشت، عاقبت به تجربه دریافت که می تواند در هر جا و در هر زمان و علی رغم هر گونه شرایط بیرونی مؤثر و سازنده باشد. با نیرو و استعداد هایش قادر است با عوامل ناشناخته مقابله کند.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 212 و 213

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


- هر گاه خود را در حال فرار از ناشناخته می بینید از خود بپرسید بد ترین اتفاقی که ممکن است پیش آید چیست. آن گاه به احتمال زیاد خواهید دید که ترس های شما با واقعیت های موجود بی تناسب است.
- سعی کنید کاری به ظاهر احمقانه، مثلاً پا برهنه در پارک راه رفتن انجام دهید. بعضی از کار هایی را که پیوسته منع شده اند انجام دهید. افق دید و زندگی خویش را به روی تجربیات نویی که قبلاً به تصور بی معنی بودنشان بسته بودید، بگشایید.
- به خودتان یادآوری کنید که ترس از شکست بیش تر اوقات ترس از عدم تأیید دیگران و یا ترس از مضحکه شدن است. اگر عقاید دیگران را که هیچ ارتباطی با شما ندارد به خود آن ها وا گذارید، خواهید توانست اعمالتان را بر اساس رأی و نظر خویش و نه بر اساس نظریات و شرایط دیگران ارزیابی کنید و توانایی های خود را نه بهتر و نه بدتر از آنان، بلکه صرفاً متفاوت با نظر آنان در یابید.
- کوشش کنید کاری را که همیشه از آن اجتناب کرده اید - با همان تصور همیشگی «من در این کار مهارتی ندارم» - انجام دهید. مثلاً می توانید یک بعد از ظهر را با زحمت و مرارت به نقاشی بپردازید. اگر تابلوی شما استادانه نباشد، شکست نخورده اید بلکه فقط یک نیم روز دل پذیر و لذت بخش داشته اید. در اتاق نشیمن من تابلویی است که از دیدگاه زیباشناسی وحشتناک است هر کس این تابلو را می بیند درباره بدی آن اظهار نظر می کند و یا از اظهار نظر خودداری می نماید. در گوشه سمت چپ تابلو نوشته شده: «برای شما دکتر DYER: من بهترین کار خود را به شما، تقدیم نمی کنم.» این تابلو اثر یکی از شاگردان پیشین من است که همیشه از نقاشی اجتناب کرده بود زیرا مدت ها پیش دریافته بود که نقاش بدی است. اما فقط برای دل خودش یک تعطیل آخر هفته را به نقاشی پرداخته بود و این تابلو یکی از پر ارزش ترین هدیه های من است.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 213 و 214

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


- به خاطر داشته باشید که آنچه ضد رشد یکنواختی و مرگ است. پس تصمیم بگیرید که هر روز را به شیوه تازه ای زندگی کنید تا زنده و مبتکر باشید. البته می توانید از ناشناخته بترسید و همان که هستید باقی بمانید، یعنی یک مرده از نظر فکر و روانی.
- با اشخاصی که می پندارید بیش تر مسئول ترس های شما از ناشناخته ها هستند گفتگو کنید. به آن ها با قاطعیت بگویید که قصد دارید کار های تازه ای بکنید و واکنش آن ها را بسنجید. خواهید دید که ناباوری آن ها یکی از عواملی بوده که پیوسته موجب نگرانی شما شده و در نتیجه راکد مانده اید تا آن نگاه های سرزنش آمیز را تحمل نکنید. حالا که می توانید آن نگاه ها را تحمل کنید اعلام استقلال نمایید.
به جای اعتبار نامه «سعی کن هر کار را به بهترین نحو انجام دهی» به خود و فرزندانتان بگویید «کار هایی را انتخاب کن که به نظرت مهم تر هستند و در راه انجام آن ها سخت بکوش و در طول بقیه ی زندگی خود فقط عمل کن.» هیچ اشکالی ندارد که منتها تلاش ات را نکنی در حقیقت عبارت بیمار گونه «بهترین تلاش ات را بکن» افسانه ای بیش نیست نه شما و نه هیچ کس دیگر هرگز منتها تلاش خود را به طور مطلق به کار نمی برد همیشه جا برای پیشرفت هست زیرا کمال یک. صفت انسانی نیست و درباره انسان مصداق ندارد.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 214 و 215

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


- اجازه ندهید اعتقاداتتان شما را راکد و ساکن نگه دارند. باوری که بر اثر تجربه های گذشته به وجود آید و چسبیدن به آن باور اجتناب از حقیقت است. تنها آن چیزی که در «حال» وجود دارد بر حق است و حقانیت حال ممکن است با حقانیت گذشته یکسان نباشد. اعمال خود را نه براساس باور های خویش بلکه بر پایه آن‌چه هست و آنچه در حال تجربه می شود، ارزیابی کنید. اگر به جای رنگ آمیزی حقانیت های موجود با باور هایتان، به خود اجازه تجربه کردن بدهید، آن گاه ناشناخته را مکان خیال انگیزی برای بودن خواهید یافت.
- به خاطر داشته باشید که هیچ چیز انسانی با شما بی گانه نیست. شما می توانید هر چیزی که خودتان می خواهید باشید. این معنی را در فکر خود نقش کنید و هرگاه که در دامن رفتار های سنتی و ایمن و طفره آمیز خود می افتید آن را به یاد آورید.
- هر وقت از ناشناخته دوری کردید نسبت به این عمل خودآگاهی پیدا کنید و در آن لحظه گفتگویی را با خود آغاز نمایید. به خود بگویید اگر هم ندانید که در هر لحظه از زندگی خود به کجا می روید هیچ اشکالی ندارد. آگاهی اولین قدم در راه تغییر عادت است.
- عمداً در انجام دادن کاری کوتاهی نشان دهید. مثلاً اگر در تنیس باختید یا تابلوی بدی کشیدید آیا شخص کم تر یا کهتری خواهید شد یا هنوز هم همان فرد ارزشمندی هستید که فقط از یک سرگرمی دل پذیر لذت برده است؟
- با یکی از اعضای گروهی که قبلاً از آن ها دوری کرده اید. گفتگویی به عمل آورید. به زودی متوجه خواهید شد که پیش داوری های شما موجب راکد ماندن و جالب توجه نبودن شما می شوند. اگر درباره اشخاص پیش داوری داشته باشید، مانع برخورد صادقانه خود با آن ها می گردید، زیرا نظریه شما قبلاً تعیین شده است. هر چه بیش تر با افراد مختلف ملاقات کنید، بیش تر متوجه می شوید که چه فرصت های خوبی را از دست داده اید و چقدر ترس های شما احمقانه بوده است. با چنین بینش هایی به جای فرار از دنیای ناشناخته، آن را محل مکاشفه های روز افزون خواهید یافت.


وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 215 و 216

کانال وین دایر
@WayneDyerr
آخرین نکات مربوط به ترس از ناشناخته


پیشنهاد های بالا بعضی از راه های مثبت و سازنده را در امر مبارزه با ترس از ناشناخته نشان می دهد. به طور خلاصه همه این راه ها با بینش های تازه ای نسبت به رفتار های اجتنابی آغاز شده و با مبارزه فعالانه با اعمال قدیمی و حرکت در مسیر های تازه دنبال می شود. کافی است فکر کنید که اگر در گذشته مخترعین و مکتشفین بزرگ از ناشناخته ها می ترسیدند چه می شد. در آن صورت اکنون تمامی مردم دنیا در بین النهرین می زیستند. ناشناخته جایی است که امکانات رشد را هم برای تمدن بشری به طور کلی، و هم برای افراد انسانی به طور اخص در بردارد.
به جاده ای فکر کنید که دو شاخه می شود. در یکی امنیت وجود دارد و در دیگری دنیای بزرگ و بی نقشه و ناشناخته شما کدام را انتخاب می کنید؟

رابرت فراست در شعر «جاده طی نشده» به این سؤال پاسخ می دهد:

جاده در جنگل دو شاخه می شد، و من - آن یک را برگزیدم که کم تر پیموده شده بود، تمامی تفاوت ها در همین بود.

انتخاب با شما است نقطه شعف ترس از نامعلوم در وجود شما منتظر است تا جای خود را به فعالیت های هیجان آور تازه ای بدهد که لطف و زیبایی به زندگی می بخشند. تا زمانی که در راه هستید لازم نیست بدانید و به کجا می روید.


وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 217 و 218

کانال وین دایر
@WayneDyerr
فصل هفتم

شکستن سد سنت ها و آیین ها

هیچ آیین و سنت و قانونی نیست که شمول جهانی داشته باشد... از جمله همین قانون



دنیا پر از باید هایی است که مردم بدون هیچ گونه ارزیابی، اعمال خود را بر اساس آن ها می سنجند و مجموعه این باید ها نقطه ضعف بسیار بزرگی را در وجود آن ها تشکیل می دهد. بسیاری از اصول و مقرراتی که راهنمای زندگی شما است مورد قبول تان نیست و با وجود این قادر نیستید خود را از بند آن ها رها ساخته و تصمیم بگیرید که چه چیز برایتان خوب و مفید است و چه چیز بد و مضر.
هیچ چیز مطلق نیست هیچ قانون و مقرراتی وجود ندارد که همیشه به جا و با معنی باشد یا این که بهترین راه را در هر شرایط نشان بدهد. نرمش و انعطاف پذیری فضیلت بسیار بزرگی است، با این حال برای شما مشکل و در واقع غیر ممکن است که قانون بی فایده ای را نقض کنید یا سنت پوچ و بیهوده ای را زیر پا نهید. مطابقت با فرهنگ و آیین اجتماعی ممکن است بعضی اوقات برای انجام برخی از امور خوب و مفید باشد، اما اگر به افراط کشیده شود ممکن است بیماری عصبی پدید آورد. به ویژه وقتی که اجرای «باید ها» اندوه، افسردگی و اضطراب در پی داشته باشد.
منظور به هیچ وجه این نیست که شما قانون را مورد تحقیر و اهانت قرار دهید یا به صرف این که نقض یک قانون را صحیح و مناسب تشخیص داده اید مقررات را نقض کنید قانون برای اجتماع ضروری است و نظم نیز سهم مهمی در بقای جوامع متمدن دارد. اما پیروی کورکورانه از رسوم و مقررات مبحث كاملاً متفاوتی است.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 219 و 220

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


در واقع اثرات مخرب آن برای فرد خیلی بیش از نقض قوانین و مقررات است. مقررات غالباً احمقانه هستند و سنت ها بی معنی و بی فایده در این گونه موارد و هنگامی که به خاطر پیروی از آداب پوچ و بی معنی نمی توانید عملکرد مؤثر و سازنده ای داشته باشید، وقت آن است که قوانین و رفتار های خود را مورد تجوید نظر قرار دهید.
ابراهام لینکن زمانی چنین گفت: «هیچ سیاست و خط مشی ای در همه موارد به کار آید در پیش رو نداشتم. فقط سعی کرده ام در هر موقعیت روشی را در پیش گیرم که در آن لحظه و در آن موقعیت بهترین اثر و نتیجه را داشته است.» او برده خط مشی واحدی نبود تا مجبور باشد در همه موارد آن را به کار بگیرد، حتی اگر خط مشی مزبور به چنین قصدی نیز تدوین شده بود.
«بایدها» زمانی ناسالم اند که مانع رفتار های سالم و سازنده گردند.
اگر می بینید به خاطر بر آوردن یک «باید» دست به کاری می زنید که آزاد دهنده یا به عبارت دیگر منفی و مخرب است، در این حال از حق آزادی انتخاب و تصمیم گیری خود صرف نظر کرده و خودتان را تحت اختیار نیرو های بیرونی قرار داده اید. قبل از این که به بررسی این «باید» های نادرست ادامه بدهیم خوب است موضوع هدایت درونی در برابر نظارت بیرونی را مورد توجه دقیق تری قرار دهیم.


وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 220 و 221

کانال وین دایر
@WayneDyerr
سلام دوستان

کسی اگر در کانال مون هست که در آمریکا زندگی می کند لطفا پیام بدهد @hossein_mysticosm
هدایت درونی در برابر نظارت بیرونی


چنین بر آورده شده است که شخصیت هفتاد و پنج درصد از مردم، در فرهنگ کنونی جامعه ما، بیش تر تحت تأثیر عوامل بیرونی شکل می پذیرد تا عوامل درونی. این بر آورد بدین معنا است که شما نیز بیش تر در این محدوده فرهنگی قرار می گیرید تا خارج از آن. ببینیم نظارت از بیرون چه معنایی دارد. اساساً اگر شما مسئولیت حالت های عاطفی خود را در لحظات حال متوجه شخص یا چیزی خارج از وجود خود بدانید معنایش این است که تحت نظارت بیرونی قرار دارید. به این قرار اگر از شما سؤال شود: «چرا حالتان بده است؟ و شما مثلاً پاسخ دهید ... «والدینم با من بد رفتاری می کنند»، «او احساسات من را جریحه دار کرد»، «دوستانم به من علاقه ندارند»، «بد شانسی آورده ام» یا «اوضاع بر وفق مرادم نیست،» ، شما در رده نظارت شوندگان از بیرون قرار دارید. هم چنین اگر بپرسند: «چرا آن قدر خوشحال هستید؟» و شما مثلاً جواب دهید: «دوستانم با من خوب هستند»، «شانس به من رو آورده است»، «هیچ کس آزارم نمی دهد» یا «او از من خوشش می آید» باز هم اشخاص یا اشیا دیگر را مسبب چگونگی احوال خود دانسته و از بیرون نظارت می شوید.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 221 و 222

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


شخصی که از درون هدایت میشود کسی است که مسئولیت حالت های خود را بر دوش خودش می گذارد. این گونه اشخاص حقیقتاً در فرهنگ جامعه ما نادر هستند. اگر از این افراد آن سؤال ها را بکنید چنین پاسخهایی خواهید شنید: «برداشت من از امور غلط است»، «من به گفته های دیگران بیش از حد لزوم اهمیت می دهم»، من نگران نظریه ی دیگران نسبت به خودم هستم»، «من در حال حاضر دارای آن چنان توان فکری نیستم که از اندوهگین شدن جلوگیری کنم» و «نمی دانم چه بکنم تا احساس عجز و بیچارگی نکنم» به همین ترتیب اگر چنین شخصی حالش خوب باشد در پاسخ های خود از کلمه «من» استفاده می کند، مثل من به «سختی کوشیده ام تا شاد و خوشحال باشم من اوضاع را بر وفق مراد خود گردانیده ام»، «برداشت من از امور صحیح است»، «من بر احساسات و واکنش های خود تسلط دارم و این مقام و موضعی است که خود برگزیده ام». از این قرار یک چهارم از مردم مسئولیت حالات خویش را خود بر عهده می گیرند و سه چهارم بقیه عوامل بیرونی را مورد سرزنش قرار می دهند. شما در کجا قرار دارید؟ در واقع همه باید ها و سنت ها از طرف عوامل بیرونی تحمیل شده اند، یعنی از شخص یا چیزی خارج از وجود شما نشأت می گیرند. اگر شما «باید ها» را بر خود بار کرده اید و قادر نیستید اصول و قوانینی را که دیگران تعیین کرده اند تغییر دهید، جزو گروه «بیرونی» ها هستید.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 222

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


مورد یکی از مراجعه کنندگان من که او را باربارا می نامیم نمونه جالبی از طرز فکر بیرونی ارایه می دهد. ناراحتی عمده او مسئله چاقی زیاد بود اما مشکلات کوچک دیگری نیز او را آزار می داد. وقتی که می خواستیم راجع به مسئله چاقی او صحبت کنیم، گفت که همیشه اضافه وزن داشته زیرا متابولیسم بدن او خوب نیست؛ به علاوه در بچگی مادرش به زور به او غذا می خورانده است. باربارا این طور به سخن خود ادامه داد که هنوز هم عادت پر خوری خود را ترک نکرده زیرا شوهرش از او غافل می شود و فرزندانش نسبت به وی بی توجه هستند گفت که همه راه ها را از قبیل تنظیم کننده های وزن، انواع قرص ها پزشکان متخصص رژیم غذایی و حتی طالع بینی را آزمایش کرده است و درمان روانی آخرین چاره است و اگر من نتوانم وزن او را کم کنم هیچ کس دیگر نخواهد توانست.
از توضیحات باربارا معلوم بود که کم نشدن وزن او تعجب آور نیست. همه کس و همه چیز علیه او توطئه می کردند - مادر شوهر فرزندان حتی بدن خود وی و ستاره ها دکتر ها و تنظیم کننده های وزن می توانستند به افرادی که کم تر گرفتار مشکلات فکری بودند کمک کنند، اما مسائل باربارا بسیار مشکل و بزرگ بودند.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 223

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


باربا را نمونه کلاسیک طرز فکر بیرونی بود. مادر شوهر فرزندان و بعضی عوامل غیر قابل نظارت بدنش مسئول چاقی او بودند و هیچ گونه ارتباطی به تصمیم خود او در انتخاب غذا، پر خوری یا نخوردن بعضی غذا ها نداشت به علاوه تلاش های او برای کم کردن وزن همان قدر جهت بیرونی داشت که تصور او از این مشکل. باربارا طبق سنت های پذیرفته شده اجتماعی به جای درک این موضوع که در گذشته به میل خود پرخوری می کرده و برای کم کردن وزن باید روش های جدیدی پیش گیرد، به افراد و اشخاص دیگر روی می آورد. وقتی همه دوستان او به تنظیم کننده های وزن مراجعه می کردند او نیز همین کار را می کرد. هر گاه یکی از دوستانش متخصص رژیم غذایی تازه ای کشف می کرد، او نیز آماده بود که فوراً به همان دکتر مراجعه کند.
پس از چندین هفته جلسات مشاوره باربا را کم کم درک می کرد که ناراحتی و شکایت های او حاصل انتخاب خود وی هستند، نه حاصل اعمال دیگران در ابتدا قبول کرد که بیش از اندازه غذا می خورد و به اندازه کافی ورزش نمی کند. اولین تصمیم این بود که خود را منضبط کرده و عادت های غذا خوردنش را تغییر دهد. دریافت که می تواند فکرش را کنترل کند و تصمیم گرفت که این کار را عملی سازد. دفعه بعد که احساس گرسنگی کرد تصمیم گرفت به جای خوردن یک شیرینی به نیروی درونی اش فکر کند. به جای این که شوهر و فرزندانش را سرزنش کند که با بد رفتاری وی را به خوردن وا می داشتند می دید که سال ها نقش قربانی را بازی کرده و با این کار عملاً دیگران را دعوت به سوء استفاده از خودش کرده است. هنگامی که از خانواده خود خواست تا با او خوش رفتاری کنند، دید که آن ها خیلی هم از او استقبال کردند و به جای این که آرامش را در خوردن جستجو کند آن را در روابط متقابل متکی بر احترام و عشق پیدا کرد.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 223 و 224

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


باربارا حتى تصمیم گرفت کم تر به دیدن مادرش برود، چون دریافت که مادرش زندگی او را اداره می کند و آن را با خوراندن غذای زیاد خراب می نماید. هنگامی که باربارا دید که مادرش دیگر زندگی او را تنظیم نمی کند و می تواند به دلخواه خود نه به میل مادر، به دیدار او برود و دیگر مجبور نیست کیک شکلاتی را که مادرش اصرار به خوردن آن دارد بخورد، کم کم شروع کرد به جای ناراحت شدن از ملاقات مادر، از اوقاتی که با او می گذراند لذت ببرد.
عاقبت باربارا فهمید که درمان روانی با عواملی که خارج از وجود او هستند هیچ گونه ارتباطی ندارد. من می توانستم او را تغییر دهم، او خودش می بایست خود را عوض کند با این که این کار وقت زیادی گرفت اما به تدریج با تلاش و کوشش باربارا توانست معیار های درونی خود را جایگزین باید های بیرونی سازد. او اکنون نه تنها لاغر تر شده بلکه خوشحال تر نیز هست. او می داند که شوهر، فرزندان مادر با ستاره ها نیستند که باعث شادی او می شوند، بلکه خودش است که موجبات خوشی خود را فراهم می سازد زیرا حالا می تواند افکار خود را مهار و هدایت کند.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 224 و 225

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


جبریون و معتقدین به تقدیر و سرنوشت جزء بیرونی ها هستند. اگر شما بر این باور باشید که زندگی شما از پیش طرح ریزی شده و تنها لازم است که راه های مناسب پیش بینی شده را دنبال کنید، به احتمال زیاد همه آن باید هایی را بر خود تحمیل نموده اید که شما را روی نقشه نگاه می دارد.
اگر مصراً بخواهید که زیر تسلط عوامل بیرونی باشید و یا اگر اصرار بر این باور داشته باشید که با نیرو های بیرونی شما را هدایت می کنند هرگز قادر نخواهید بود به شکوفایی شخصیت خویش دست یابید. سازنده و مثبت بودن به این معنی نیست که باید همه مشکلات و مسایل زندگی خود را از میان بردارید بلکه به این مفهوم است که مدار هدایت خود را از بیرون به درون انتقال دهید. به این ترتیب خود را مسئول کلیه تجربیات عاطفی خویش خواهید دانست. شما یک آدم ماشینی نیستید که زندگی خود را از پیچ و خم های حیرت انگیز بگذرانید و با دستورالعمل های دیگران که برایتان هیچ مفهومی ندارد پر شده باشید. بایستی نگاه جدی تری به دستورالعمل ها بیاندازید و شروع به تمرین هدایت فکر، احساس و رفتار خود از درون بکنید.


وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 225 و 226

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ملامت این و آن و قهرمان پرستی دو انتها یک خط رفتاری هستند که از بیرون هدایت می شود.


شماتت دیگران وسیله ی آسانی است که هر وقت نمی خواهید مسئولیت عملی را در زندگی خویش بپذیرید آن را به کار می برید. این شیوه، پناهگاه شخصی است که تحت هدایت عوامل بیرونی قرار دارد. سرزنش کردن دیگران به تمام معنی اتلاف وقت است. هر قدر که دیگری را مقصر بدانید و او را سرزنش کنید ذره ای تغییر نخواهید کرد. این کار تنها نتیجه ای که دارد این است که وقتی برای توجیه ناراحتی یا نا کامیابی خویش به دنبال بهانه های بیرونی میگردید کانون مسئولیت را از وجود شما خارج می سازد. اما شماتت دیگران کار احمقانه ای است و اگر اثری نیز داشته باشد متوجه شما نخواهد بود. شاید بتوانید با سرزنش کردن دیگری را به احساس تقصیر و ادارید اما نخواهید توانست علت ناراحتی خود را تغیر دهید. ممکن است موفق شوید که راجع به آن فکر نکنید اما نمی توانید آن را تغییر دهید.
گرایش به تمرکز روی دیگران، وقتی به شکل قهرمان پرستی در می آید، افراط در جهت مخالف آن است. در این مورد برای تعیین ارزش خویشتن به دیگران می نگرید اگر فلان شخص این کار را می کند، من هم باید آن را انجام دهم قهرمان پرستی نوعی انکار خویشتن است. این کار دیگران را مهمتر از شما می کند و شکوفایی شخصیت شما را به چیزی خارج از وجود خودتان وابسته می سازد. تحسین شخصیت و دستاورد های دیگران ایرادی ندارد و تنها زمانی به صورت نقطه ضعف در می آید که اعمال خود را بر اساس معیار های آنان استوار می کنید.


ادامه دارد ...

وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 226 و227

کانال وین دایر
@WayneDyerr
ادامه ...


قهرمان های شما همه انسان هستند و همان کار هایی را می کنند که شما روزانه انجام می دهید اگر حساسیت های پوستی پیدا می کنید، آن ها نیز پیدا می کنند نفس آن ها در صبحگاهان مثل نفس شما بد بو است. (تنها قهرمان خوب یک بشقاب ژانبون و پنیز یا احتمالا خوراک بادمجان است. همه این حرف ها فقط نیرو های شما را به هدر می دهد.)
هیچ یک از قهرمان های زندگی شما چیزی به شما نیاموخته اند و هیچ کدام بهتر از شما نیستند. سیاست مداران، بازیگران، ورزش کاران ستاره های رقص، رئیس، روان کاو، آموزگار، همسر و هر کس دیگری تنها در کار خود مهارت دارند و نه چیز دیگر و اگر شما آن ها را قهرمان خود سازید و به مقامی بالا تر از خویش ارتقا دهید، آن گاه در زمره ی افرادی قرار میگیرید که از بیرون هدایت می شوند و مسئولیت حالات خود را متوجه دیگران می سازند.
اگر دیگران را سرزنش می کنید یا قهرمان پرستی می نمایید جای شما در نقطه ای روی خط تمرکز بر دیگران قرار می گیرد.
اگر در توجیه احساسات خود یا کار های خود به دنبال چیزی خارج از وجود خود می گردید، همانند یک احمق رفتار کرده اید. پذیرفتن و اعتبار و هم چنین مسئولیت خویش، اولین قدم در راه نابودی این نقطه ضعف است. خود قهرمان خویش باشید. هر وقت از محدوده سرزنش دیگران و قهرمان پرستی خارج شدید از جهت بیرونی به جهت درونی نقل مکان خواهید نمود‌. و در جهت درونی هیچ گونه «باید» مطلق نه برای شما و نه برای دیگران وجود نخواهد داشت.


وین دایر
چگونه شخصیت سالم تر بیابیم
ص 227 و 228

کانال وین دایر
@WayneDyerr
سلام دوستان عزیزم

از این پس دیگر کانال فعالیت نخواهد داشت

سپاس از حضورتان که در این مدت کنارمان بودید

چنانچه دوست دارید با ما ارتباط داشته باشید به کانال اصلی @Khodshenasivo ما بپیوندید
2025/06/28 21:51:11
Back to Top
HTML Embed Code: