Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به اقیانوس نگاه کن، گاهی خشمگین، گاهی مهربان! شب‌ها مثل ما می‌خوابد و بعد از یک خواب آرام، با حال خوبی از خواب بیدار می‌شود!



📖بیست هزار فرسنگ زیر دریا

© ژول ورن



@Writing_lovers
به دلایل نامعلومی برخی از بهترین فکرها صبح ها وقتی خواب آلوده هستم و هنگام مسواک زدن به ذهن من می‌رسد. فکرها، عبارات، سؤالات و کشفیات هم به طرز عجیبی در طول روز می‌تواند در ذهنتان جرقه بزند.

پس همانند نویسندگان خلاق و موفق همواره کارت فهرست تاشده در جیبتان داشته باشید و آماده باشید هرگاه که در حالت ناامیدی هستید و یا در بزرگراه به سمت محل کارتان می‌روید و ناگهان کلمه مناسبی به ذهنتان می‌رسد آن را یادداشت کنید. فکرها و راهکارهای بزرگ نوشتن به همین شکل ظاهر و به سرعت هم ناپدید می‌شوند. کلید کاوشگری آماده بودن است. شما هرگز نمی‌دانید نور خلاقیت چه موقع می‌درخشد.



📕 همه چیز درباره نویسندگی خلاق.

© کرول وایتلی

@Writing_lovers
هرکسی از بچگی استعدادی دارد. من نیز همواره هوش و گوش ادبی داشته‌ام. کلمات مرا مسحور می‌کنند. کلمه‌ها برایم سطحی نیستند برایم، گویی رنگ و بو دارند.
علاقه‌ی عجیب من به زبان فارسی بود که باعث شد من نویسنده شوم. نثر من در «چه‌گوارا» بسیار ضعیف است. این زبانی که اکنون در اختیار من است، آن موقع نبود. وقتی با فروغ آشنا شدم، داستانی را برای او گفتم که او از من خواست آن را بنویسم. من از شعرهای فروغ تأثیر زیادی گرفتم؛ چون می‌دیدم همان نگاه و رابطه‌ای را که من با اشیا داشتم، او بیش‌تر داشت. نثر داریوش آشوری و شاهرخ مسکوب که از دوستان من بودند، هم بسیار بر من اثر گذاشت و این‌ها فارسی من را جلو برد. البته خواندن آثار خارجی هم روی من اثر گذاشت. نویسنده‌ی محبوب من، ولادیمیر ناباکوف است. زبان برایم بسیار مهم است و مجموعه‌ی این عوامل سبب می‌شود خود را در صداها و لحظه‌های تاریخی پیدا کنم که برای من اقیانوسی است. پیش‌تر می‌ترسیدم که به فارسی بنویسم؛ اما الآن ترسم ریخته و می‌توانم با آن به سواری بروم.


© گلی ترقی


@writing_lovers
Forwarded from Art 4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️◾️◾️◾️

دریغا عشق
که بر باد شد .‌‌.‌.

"ترانه ی کوچک سه رودبار"
#لورکا
دکلمه و ترجمه ی ‎#شاملو
نوشتن هیجان زندگی من است، چیزی که با آن حس شادی واقعی را تجربه می‌کنم. دوست دارم مرگ با جوهر، کاغذ و دفتر، غافلگیرم کند. این شکل ایده‌آل مرگ برای من است. اگر دقیق‌تر بگویم؛ نویسندگی کاری است که با انجام دادنش معنای خود را درمی‌یابم.




©ماریو بارگاس یوسا




@writing_lovers
♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤

داستان کوتاه


فردا


© صادق هدایت


♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤
@Note_story
اگر واقعاً می‌نویسید و واقعاً به آن علاقه‌مند هستید، قانون سفت و سختی که باید رعایت کنید این است که مطالب خود را کاوش کنید. ساده به نظر می‌رسد، اما اینطور نیست، زیرا مردم اغلب می‌خواهند از نقطه A به B برسند، اما نمی‌ایستند تا آنچه را که در آنچه می‌نویسند پنهان است، کاوش کنند.


© راسل هوبان


@writing_lovers
در سال ۱۹۷۴، استیون کینگ، سلطان ژانر وحشت، به همراه همسرش در هتل تقریباً خالی استنلی در کلرادو اقامت کردند.

اتاق ۲۱۷، اواخر فصل، هیچ‌کس آنجا نبود، فقط صدای جیرجیر کف و صداهای عجیب. فضا آنقدر وهم‌آور بود که همان‌جا کینگ رمان «درخشش» را نوشت.

از آن زمان، این هتل به یک افسانه تبدیل شده است: شبح یک خدمتکار، خنده کودکان در راهرو، سایه‌های مرموز - همه چیز درست مثل کتاب‌های اوست.

بسیاری از مردم رویای اقامت در یک هتل جن‌زده را در سر می‌پرورانند. اما یک نکته ظریف وجود دارد: اتاق افسانه‌ای ۲۱۷ از ماه‌ها قبل رزرو می‌شود.




@writing_lovers
وقتی نمی‌نویسم، مثل حالا، انگار هیچ‌وقت کلمه‌ای ننوشته‌ام یا هیچ میلی به نوشتن نداشته‌ام. به عادت‌های بد می‌افتم. تا دیروقت بیدار می‌مانم و زیاد می‌خوابم. اما یاد گرفته‌ام صبور باشم و منتظر زمان مناسب بمانم.




© ریموند کارور


@writing_lovers
گاه مشکل نوشتن این است که آن جریان کامل و وافری که باید برقرار شود تا صدای نویسنده به گوش دیگران برسد، اصلا شروع نمی‌شود. ممکن است ریشه این مشکل جوانی و تواضع باشد. بعضی وقتها خودآگاهی است که جلو جریان نوشتن را سد می‌کند. اغلب قطع جریان نوشتن نتیجه سوء برداشتهایی در مورد نوشتن یا آشفتگی دغدغه‌هاست. مبتدی ممکن است در انتظار شعله‌ای ملکوتی باشد که روشن تر از روز بدرخشد ممکن است باور داشته باشد که این آتش فقط باید توسط جرقه‌ای غیر منتظره از آسمان فرود آید.

نکته خاصی که درست همین جا باید مورد توجه قرار گیرد آن است که این مشکل از این تصور نادرست شکل می‌گیرد که همه چیز از پیش آماده است. جریان نوشتن با کاوش شکل می‌گیرد و این مشکل مقدم بر مشکلات درباره ساختار داستان یا ساختن پیرنگ است.


📕 نویسنده شدن


©دروتیا برند


@writing_lovers
معلوم شد که کلمات، بیشتر از یک مشتِ صادقانه توی دماغ آدم، درد دارند.



📖 رویاپرداز

© ایان مک‌یوون


@writing_lovers
کار کردن به‌طور مستمر از اساس کار نویسندگی است و تا وقتی به شکل مهم‌ترین و حیاتی‌ترین مسئله فرد درنیاید نمی‌تواند به بار بنشیند.




© فریبا وفی



@writing_lovers
درون دخمه به سر بردن، در اعماق، در عزلت کامل و بعد هم دست یافتن به اینکه تنها کلام می تواند نجاتتان دهد. بدون داشتن مضمونی برای کتاب، بدون اندیشه ای برای کتاب.

معنی اش این است که آدم خود را در برابر کتابی باز بیابد. گستره ای تهی، کتابی از سر اتفاق، رویاروی هیچ، رویاروی کلامی زنده و عریان. دهشتی است، دهشت فراز آمدن.
به گمان من کسی که می نویسد اندیشه کتاب به سر ندارد، دستش خالی است، ذهنش خالی است. شناختش از کتاب در حد کلامی است خشک و عور، بی پی آیند، بی پژواک، غریب با قواعدی ازلی و لازم الاجرا : املا، معنا.


📕نوشتن، همین و تمام

©مارگریت دوراس


@writing_lovers
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 «بادبادک‌باز» را رمان‌خوان‌ها می‌شناسند. نویسنده‌اش خالد حسینی، اهل افغانستان، است و در دنیا شناخته‌شده.

🔹او از چیزهایی می‌گوید که الهام‌بخش نوشتنش بوده. از روزگاری می‌گوید که نگهبان شب بوده و زمانش را دور از چشم‌های «برادر بزرگ» صرف خواندن و نوشتن می‌کرده.

می‌گوید: «اینکه کسی بتواند چیزی که درون شماست، به‌روشنی و زیبایی بیان کند، چیزی که در لفاف مِهی نفوذناپذیر پنهان مانده... احساس می‌کنی درکت کرده‌اند، حرفت را شنیده‌اند‌. برای همین است که سراغ هنر می‌آییم. کمتر احساس تنهایی می‌کنیم. کمتر تنهاییم.»
🔹 با زیرنویس فارسی ببینید.
@aftabnetmagazine
2025/07/07 13:01:44
Back to Top
HTML Embed Code: