برای جستجوی حقیقتا شخصی، چارهای نداریم جز اینکه گام به گام وارد کشف دوباره شویم. هیچ چیز را حقیقت فرض نکنیم؛ تا زمانی که در تجربهی خودِ ما، به حقیقت بدل شود.
📖 رشتههای زمان
© پیتر بروک
@Writing_lovers
📖 رشتههای زمان
© پیتر بروک
@Writing_lovers
👍8
تا ننشینید و یک داستان ننویسید، هرگز نمیتوانید یک داستان بزرگ بنویسید و برای این کار باید مقداری شهامت در شما باشد. شهامت لازم است چه برای اولین کارتان چه برای پنجاهمین کار. باید فضایی درون خود خلق کنید و به داستانتان گوش بسپارید و اگر به آن احترام بگذارید شما را به مقصود میرساند.
📕راه داستان
© کاترین آن جونز
@Writing_lovers
📕راه داستان
© کاترین آن جونز
@Writing_lovers
👍7❤1🔥1
تمرین
یک برگه سفید بردارید و کلمات "چه میشود اگر" را بنویسید و به دنبال آن یک یا دو جمله بنویسید. این ایده اولیه داستان است. مثلا چه میشود اگر مردی دریابد که تنها بازمانده در این جهان است. سه ایده اولیه جداگانه را، در قالب چه میشود اگر... برای سه موقعیت داستانی بنویسید.
@Writing_lovers
یک برگه سفید بردارید و کلمات "چه میشود اگر" را بنویسید و به دنبال آن یک یا دو جمله بنویسید. این ایده اولیه داستان است. مثلا چه میشود اگر مردی دریابد که تنها بازمانده در این جهان است. سه ایده اولیه جداگانه را، در قالب چه میشود اگر... برای سه موقعیت داستانی بنویسید.
@Writing_lovers
👍5👏3
داستان را با خودکار در یک دفتر مینویسم. داستان را از اول تا آخرش مینویسم، ولی این داستان به هیچ وجه داستان نهایی نیست. بعد هم یک دفتر دیگر برمی دارم و دوباره آن را با خودکار مینویسم؛ این بار داستان به نسخه نهایی و مورد نظر من نزدیک میشود. بعد این دو دفتر را پاره میکنم و دور میریزم و بدون آن که به چیزی نگاه کنم داستان را با کامپیوتر مینویسم. آن وقت است که یک داستان معقول مینویسم.
بعضی از این پیرنگ ها از حوادثی به دست میآیند که رخ دادهاند، و بیشترشان براساس حوادثی نوشته شدهاند که نزدیک بود رخ بدهند یا اینکه رخ ندادهاند ولی امکان رخ دادنشان وجود داشت؛ اتفاقاتی که وقتی در زندگیام به آنها نگاه میکنم با خودم می گویم اگر فلان و بهمان اتفاق میافتاد واکنش من چه بود؟ این داستانها یک جورهایی بررسی این موضوع هستند که مردم یا گروه خاصی از مردم در شرایط مختلف چه رفتاری از خود نشان میدهند. البته قضیه واضحتر از این حرفها است. من الان میتوانم این چیزها را به شما بگویم چون امروز صبح به طور کامل روی مراحل اولیه یک داستان داشتم کار میکردم.
© آلیس مونرو
@Writing_lovers
بعضی از این پیرنگ ها از حوادثی به دست میآیند که رخ دادهاند، و بیشترشان براساس حوادثی نوشته شدهاند که نزدیک بود رخ بدهند یا اینکه رخ ندادهاند ولی امکان رخ دادنشان وجود داشت؛ اتفاقاتی که وقتی در زندگیام به آنها نگاه میکنم با خودم می گویم اگر فلان و بهمان اتفاق میافتاد واکنش من چه بود؟ این داستانها یک جورهایی بررسی این موضوع هستند که مردم یا گروه خاصی از مردم در شرایط مختلف چه رفتاری از خود نشان میدهند. البته قضیه واضحتر از این حرفها است. من الان میتوانم این چیزها را به شما بگویم چون امروز صبح به طور کامل روی مراحل اولیه یک داستان داشتم کار میکردم.
© آلیس مونرو
@Writing_lovers
❤4👍4🔥2
هانس کریستین اندرسن، داستاننویس بزرگ، قبل از مرگ، درباره تشییع جنازهاش فکر کرد. او حتی با یک آهنگساز صحبت کرد و گفت که در آن روز چه موسیقی اجرا شود. اندرسن میخواست که ملودی غم انگیزی با ریتمی مناسب با قدمهای کوچک نواخته شود. نویسنده پیش بینی میکرد که نه تنها بزرگسالان، بلکه کودکان در تشیع جنازهاش شرکت میکنند، کسانی که او داستانهای جادویی خود را برای آنها خلق کرده است.
@Writing_lovers
@Writing_lovers
❤5🕊5👍1👏1
خستگی و بیرنگی نثر غالباً نتیجه خونسردی یک نویسنده و نشانهای از ناتوانی و ضعف در بیان احساسات است.
© راسل هوبان
@Writing_lovers
© راسل هوبان
@Writing_lovers
❤7👌2
تمرین: پرده خالی
یک برگ کاغذ سفید بردارید و یک مستطیل بزرگ روی آن بکشید. باید شبیه پردۀ سفید سینما قبل از شروع فیلم باشد. آن را روی دیوار و نزدیک جایی که مینویسید بچسبانید.
حالا پرده سفید را تماشا کنید و ببینید چه تصاویر و داستانهایی روی آن ظاهر میشود. تلاش زیادی نکنید. کافی است منفعلانه شاهد چیزهایی باشید که از ناخودآگاه شما تراوش میکند. ممکن است از حد یک تصویر گذرا تجاوز نکند؛ مثلاً یک مرغ دریایی که درون اقیانوس شیرجه میرود. پرنده را دنبال کنید ببینید چه اتفاقی میافتد.
📕راه داستان
© کاترین آن جونز
@Writing_lovers
یک برگ کاغذ سفید بردارید و یک مستطیل بزرگ روی آن بکشید. باید شبیه پردۀ سفید سینما قبل از شروع فیلم باشد. آن را روی دیوار و نزدیک جایی که مینویسید بچسبانید.
حالا پرده سفید را تماشا کنید و ببینید چه تصاویر و داستانهایی روی آن ظاهر میشود. تلاش زیادی نکنید. کافی است منفعلانه شاهد چیزهایی باشید که از ناخودآگاه شما تراوش میکند. ممکن است از حد یک تصویر گذرا تجاوز نکند؛ مثلاً یک مرغ دریایی که درون اقیانوس شیرجه میرود. پرنده را دنبال کنید ببینید چه اتفاقی میافتد.
📕راه داستان
© کاترین آن جونز
@Writing_lovers
❤10👍3👏3🙏1
ببین چه باران زیبایی میبارد و ما چای میخوریم. صبح ساعت پنج بیدار شدم و دانه سیبم را توی خاک گلدان کاشتم و آبش دادم. این هدیه من به زمین. بعد هم قصر کلمات کج و کولهام را بنا کردم. قصر داستانهای بیانتها و اسمش را گذاشتهام قصر سپیدهدمان خاموش.
📕دفتر خاطرات
© معصومه حامیدوست
@Writing_lovers
📕دفتر خاطرات
© معصومه حامیدوست
@Writing_lovers
❤11👍2🔥2🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمرین
ظرف پنج تا ده دقیقه یک داستان بنویسید، هر داستانی که باشد. خواه داستانی که از قبل به یاد دارید یا چیز تازهای که همین حالا به ذهنتان خطور میکند. از یک صفحه بیشتر نباشد. آن را بازنویسی نکنید. همان طرح خامی که بار اول مینویسید کفایت میکند. حالا روی ساختار تمرکز کنید. سعی کنید با نظم صحنهها بازی کنید و آن را تغییر دهید. برای مثال چیزی را که در آغاز داستان فاش میشود به اواخر داستان منتقل کنید. ببینید آیا این کار باعث تشدید معمای داستان و افزودن یک چرخش هیجان انگیز میشود یا نه.
📕 راه داستان
© کاترین آن جونز
@Writing_lovers
ظرف پنج تا ده دقیقه یک داستان بنویسید، هر داستانی که باشد. خواه داستانی که از قبل به یاد دارید یا چیز تازهای که همین حالا به ذهنتان خطور میکند. از یک صفحه بیشتر نباشد. آن را بازنویسی نکنید. همان طرح خامی که بار اول مینویسید کفایت میکند. حالا روی ساختار تمرکز کنید. سعی کنید با نظم صحنهها بازی کنید و آن را تغییر دهید. برای مثال چیزی را که در آغاز داستان فاش میشود به اواخر داستان منتقل کنید. ببینید آیا این کار باعث تشدید معمای داستان و افزودن یک چرخش هیجان انگیز میشود یا نه.
📕 راه داستان
© کاترین آن جونز
@Writing_lovers
👍5❤4🔥2
تمرین
صحنهای را با زاویه دید اول شخص و زمان حال به شکلی روایت کن و ببین چگونه ممکن است جنبهای از تجربه خودت را به شخصیتی نسبت دهی که نه تو و نه حتی شبیه تو است.
© ریچارد فرد
📕 از کتاب اندیشههای نو در رماننویسی
@Writing_lovers
صحنهای را با زاویه دید اول شخص و زمان حال به شکلی روایت کن و ببین چگونه ممکن است جنبهای از تجربه خودت را به شخصیتی نسبت دهی که نه تو و نه حتی شبیه تو است.
© ریچارد فرد
📕 از کتاب اندیشههای نو در رماننویسی
@Writing_lovers
❤6👍3🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اصولاً در زندگی هر انسانی، چه هنرمند و چه غیرهنرمند، دورههای خاموشی، تفکر و حتی بیزاری وجود دارد. گاهی ارزشهای کاذبی به ذهن خواننده یا نویسندهی جوان تحمیل میشود، که عقبافتادگی در این زمینه را به دنبال دارد. اینجاست که اگر نویسنده خود را جمع و جور نکند، یا شتابزدگی در کارش باشد، و یا به حرف دوستدارانش و یا آنهایی که دوستش نمیدارند توجه کند، باید قلم را ببوسد و کنار بگذارد، یا بشکند و دور بیندازد. نویسنده باید بتواند ضمن گریز از تکرار، خود را ملزم کند که شیوهی جدیدی منطبق با عوامل اجتماعی جدید پیدا کند. اینها همیشه عناصر اصلی قصهاند و باید بیشتر در متن قصهای باشند. پس گاهی طولانی شدن فرایند بخشی از کار است. نویسنده باید بیرون از خود، شیوه و نگرش کارش را نسبت به عوض شدنها، ابتذال و انحطاط، و یا بالعکس نسبت به تعالیهای جامعه که در هر دوره یا نسلی پیش میآید، تطبیق بدهد تا بتوان او را نویسندهی معاصر یا قرن بیستم نامید.
© بهرام صادقی
@Writing_lovers
© بهرام صادقی
@Writing_lovers
👍6❤4👌1
تصور میکنم راز نویسندگی این است که نوشته خود را آن قدر زیر رو رو کنید که به چیزی برسید که فکر میکنید خوب است و بعد آن را دور بریزید.
© پی. وودهاوس
@Writing_lovers
© پی. وودهاوس
@Writing_lovers
❤6👌2🤗2👍1
من به داستان به شکل یک کپی از واقعیت نگاه نمیکنم. منعکس کردن واقعیت بیرونی دقیقاً به همانشکل که رخ داده جذابیتی ندارد. به نظر من کاربرد درست کلمه، همان تکنیکیاست که باعث میشود نویسنده در رسم مختصات داستانی خوب عمل کند. وسواس بر سر کلمه همان جزئینگاریست و جزئینگاری است که یک داستان را ذهن مخاطبش ماندگار میکند. جزئینگاری است که تصویر داستانی را به طور دقیق پیش روی خواننده میگذارد. چطور میشود نویسنده نتواند به درستی از کلمات کار بکشد و درعین حال تصویری جزئی و دقیق را بیان کند. ابزار شما برای نشان دادن آن صحنه، آن نور، در یک اثر داستانی کلمه است و اشراف بر کلمه، اشراف بر تکنیک جزئینگاری، داستان را به مثابه فیلمی در ذهن خواننده ثبت میکند.
© ابوتراب خسروی
@Writing_lovers
© ابوتراب خسروی
@Writing_lovers
❤8👍1