Telegram Web Link
تمرین: پرده خالی

یک برگ کاغذ سفید بردارید و یک مستطیل بزرگ روی آن بکشید. باید شبیه پردۀ سفید سینما قبل از شروع فیلم باشد. آن را روی دیوار و نزدیک جایی که می‌نویسید بچسبانید.
حالا پرده سفید را تماشا کنید و ببینید چه تصاویر و داستانهایی روی آن ظاهر می‌شود. تلاش زیادی نکنید. کافی است منفعلانه شاهد چیزهایی باشید که از ناخودآگاه شما تراوش می‌کند. ممکن است از حد یک تصویر گذرا تجاوز نکند؛ مثلاً یک مرغ دریایی که درون اقیانوس شیرجه می‌رود. پرنده را دنبال کنید ببینید چه اتفاقی می‌افتد.

📕راه داستان

© کاترین آن جونز

@Writing_lovers
10👍3👏3🙏1
ببین چه باران زیبایی می‌بارد و ما چای می‌خوریم. صبح ساعت پنج بیدار شدم و دانه سیبم را توی خاک گلدان کاشتم و آبش دادم. این هدیه من به زمین. بعد هم قصر کلمات کج و کوله‌ام را بنا کردم. قصر داستان‌های بی‌انتها و اسمش را گذاشته‌ام قصر سپیده‌دمان خاموش.




📕دفتر خاطرات

© معصومه حامی‌دوست


@Writing_lovers
11👍2🔥2🥰1
تمرین


ظرف پنج تا ده دقیقه یک داستان بنویسید، هر داستانی که باشد. خواه داستانی که از قبل به یاد دارید یا چیز تازه‌ای که همین حالا به ذهن‌تان خطور می‌کند. از یک صفحه بیشتر نباشد. آن را بازنویسی نکنید. همان طرح خامی که بار اول می‌نویسید کفایت می‌کند. حالا روی ساختار تمرکز کنید. سعی کنید با نظم صحنه‌ها بازی کنید و آن را تغییر دهید. برای مثال چیزی را که در آغاز داستان فاش می‌شود به اواخر داستان منتقل کنید. ببینید آیا این کار باعث تشدید معمای داستان و افزودن یک چرخش هیجان انگیز می‌شود یا نه.



📕 راه داستان

© کاترین آن جونز


@Writing_lovers
👍54🔥2
تمرین

صحنه‌ای را با زاویه دید اول شخص و زمان حال به شکلی روایت کن و ببین چگونه ممکن است جنبه‌ای از تجربه خودت را به شخصیتی نسبت دهی که نه تو و نه حتی شبیه تو است.



© ریچارد فرد


📕 از کتاب اندیشه‌های نو در رمان‌نویسی



@Writing_lovers
6👍3🙏1
اصولاً در زندگی هر انسانی، چه هنرمند و چه غیرهنرمند، دوره‌های خاموشی، تفکر و حتی بیزاری وجود دارد. گاهی ارزشهای کاذبی به ذهن خواننده یا نویسنده‌ی جوان تحمیل می‌شود، که عقب‌افتادگی در این زمینه را به دنبال دارد. اینجاست که اگر نویسنده خود را جمع و جور نکند، یا شتابزدگی در کارش باشد، و یا به حرف دوستدارانش و یا آنهایی که دوستش نمی‌دارند توجه کند، باید قلم را ببوسد و کنار بگذارد، یا بشکند و دور بیندازد. نویسنده باید بتواند ضمن گریز از تکرار، خود را ملزم کند که شیوه‌ی جدیدی منطبق با عوامل اجتماعی جدید پیدا کند. اینها همیشه عناصر اصلی قصه‌اند و باید بیشتر در متن قصه‌ای باشند. پس گاهی طولانی شدن فرایند بخشی از کار است. نویسنده باید بیرون از خود، شیوه و نگرش کارش را نسبت به عوض شدنها، ابتذال و انحطاط، و یا بالعکس نسبت به تعالی‌های جامعه که در هر دوره یا نسلی پیش می‌آید، تطبیق بدهد تا بتوان او را نویسنده‌ی معاصر یا قرن بیستم نامید.


© بهرام صادقی

@Writing_lovers
👍64👌1
تصور می‌کنم راز نویسندگی این است که نوشته خود را آن قدر زیر رو رو کنید که به چیزی برسید که فکر می‌کنید خوب است و بعد آن را دور بریزید.


© پی. وودهاوس



@Writing_lovers
6👌2🤗2👍1
من به داستان به شکل یک کپی از واقعیت نگاه نمی‌کنم. منعکس کردن واقعیت بیرونی دقیقاً به همان‌شکل که رخ داده جذابیتی ندارد. به نظر من کاربرد درست کلمه، همان تکنیکی‌است که باعث می‌شود نویسنده در رسم مختصات داستانی خوب عمل کند. وسواس بر سر کلمه همان جزئی‌نگاریست و جزئی‌‍نگاری است که یک داستان را ذهن مخاطبش ماندگار می‌کند. جزئی‌نگاری است که تصویر داستانی را به طور دقیق پیش روی خواننده می‌گذارد. چطور می‌شود نویسنده نتواند به درستی از کلمات کار بکشد و درعین حال تصویری جزئی و دقیق را بیان کند. ابزار شما برای نشان دادن آن صحنه، آن نور، در یک اثر داستانی کلمه است و اشراف بر کلمه، اشراف بر تکنیک جزئی‌نگاری، داستان را به مثابه فیلمی در ذهن خواننده ثبت می‌کند.


© ابوتراب خسروی


@Writing_lovers
8👍1
تمرین


چشم‌ها را ببندید و سه نفس عمیق بکشید. دم و بازدم. موقع بازدم به این فکر کنید: من ترسم را از این سفر درونی از خودم دور می‌کنم. این فکر را در بازدم‌ها تکرار کنید. تجسم کنید در مسیری طولانی حرکت می‌کنید، می‌تواند جنگلی باشد یا کوهستانی سربه فلک کشیده. جایی به دروازه‌ای آهنی می‌رسید. در قفل است. دست در جیب می‌کنید و کلید انجاست. کلید را در قفل کنید و یک دور کامل بچرخانید. دروازه باز می‌شود. از دروازه عبور کنید. وارد باغی شده‌اید. از عطر گلها مست می‌شوید. درست مقابل‌تان خانه‌ای قرار دارد. همان خانه‌ رویاهای شماست. آن را می‌شناسید چون در روحتان قرار دارد.

آن را مجسم کنید. بعد از یک نفس عمیق در را باز کنید. وارد اتاق مورد علاقه‌تان شوید. با قفسه کتابهای مورد علاقه و میز کار. پشت میز بنشینید و از کشو کاغذ و خودکار را بردارید. به خودکار به دقت نگاه کنید. حالا به صفحه سفید نگاه کنید.‌به آن احترام بگذارید. روح خود را به صورت یک پروانه یا هر شیی موردعلاقه‌تان تجسم کنید. یعنی ان را به عنوان استعاره ای برای روح انتخاب کنید و آن را ببنید. حالا گفتگو را آغاز کنید. از روحتان بپرسید : چه می‌خواهی؟ این جواب نهایی نیست اما روحتان جوابی مربوط به همین لحظه به‌شما می‌دهد. چشمها را بازکنید و روی کاغذ بنویسید : چه می‌خواهی و ظرف پنج دقیقه بی آنکه نگران زمان باشید به روح خود گوش کنید و آن را بنویسید. این تمرین مراقبه‌ای است که خانم کاترین آن جونز" آن را به هنرجویان و دانشجویان نوشتن داستان توصیه می‌کند و تاثیر بسیار مثبتی در فرایند نوشتن دارد. شما هم امتحان کنید و ببینید چه حرفهایی برای گفتن دارید.



@Writing_lovers
👍4🔥4👏21
می‌بینم که دیگر به سختی می‌توانم با مردم ارتباط برقرار کنم. خوب است که کتاب، موسیقی و مسایلی در دنیا وجود دارد که می‌توانم به آنها فکر کنم.


📖 گلهایی برای الجرنون

دانیل کیز


@Writing_lovers
12👍3🕊2
یک بار در مصاحبه‌ای از همینگوی سوال شد کارهایش را چقدر بازنویسی می‌کند. او جواب داد تا چه کاری باشد. پایان وداع با اسلحه صفحه آخرش را سی و‌ نه بار بازنویسی کردم تا راضی شدم. مصاحبه کننده پرسید: مشکل تکنیکی داشت؟ چی باعث شد اینطور گیر بکنید؟ همینگوی گفت: یافتن کلمات مناسب.



@Writing_lovers
8👍3
تمرین

شخصیتی بیافرین که بارزترین مشخصه ظاهری او یک‌زخم باشد و داستانی بنویس که نشان‌دهنده تاثیرات این زخم در تصور او از خودش باشد. یا اثر زخمی بر چهره یکی از شخصیت‌هایی که قبلا خلق کرده‌ای بنشان و ببین چه تغییری در کنش داستانی او ایجاد می‌شود.


© شری رینولدز

📕از کتاب اندیشه‌های نو در رمان نویسی


@Writing_lovers
👍111
2025/07/09 21:27:34
Back to Top
HTML Embed Code: