Telegram Web Link
برخی از کتابها که اخیراً مطالعه کرده‌ام و می‌توانید به آنها به چشم پیشنهادهایی برای خواندن نگاه کنید:


📖 زنان نامرئی: یک کتاب با داده‌های آماری و تحلیلی که به افشای سوگیری داده‌ها در جامعه می‌پردازد. اگر به خواندن کتاب‌های جامعه‌شناسی علاقمندید خواندن این کتاب می‌تواند برایتان مفید باشد. بد نیست هر از چندگاهی یک کتاب سخت و تحلیلی بخوانید.

📖 و من دوستت دارم: یک رمان کوتاه و الهام بخش. اگر حوصله خواندن متن‌های طولانی را ندارید این کار خوبی است. خواندنش همچنین می‌تواند انگیزه‌ای برای نوشتن آثار صمیمانه در شما ایجاد کند.


📖 چرا دودلی آنقدرها هم بد نیست: کتابی است برای کسانی که به چالش‌ها و تفکر درباره آن علاقمندند.

📖 داستان‌های بیدپای: متن کلاسیک فارسی قرن پنجم. نویسنده این کتاب داستانهای کلیله و دمنه را به زبان فارسی قدیم و با نثری روان‌‌تر ترجمه‌ کرده است.


📖 راه داستان: یک کتاب الهام بخش در زمینه داستان‌نویسی. نویسنده در فصل‌های مفصلی به توضیح داستان‌نویسی از منظر شهودی می‌پردازد و کتاب الهام بخشی را قلم زده.



📖 نیم قرن با بورخس: یک کتاب کوچک است با یادداشتها و سخنرانی‌هایی درباره بورخس به قلم ماریو بارگاس یوسا. این کتاب درباره نویسنده الهامبخشی چون بورخس است اما این موضوع که به قلم یوسا نوشته شده ارزش خواندنش را صدبرابر می‌کند.


📖 باغ واقعی: کتابی به قلم الن سیسکو، متفکر فرانسوی، درباره این اثر گفته شده که داستان کوتاهی است اما این کتاب کوچک، شکل غریبی دارد و بیش از داستان به شعر پهلو می‌زند. خواندنش خالی از فایده نیست.



© معصومه حامی‌دوست

@Writing_lovers
9👍3
تنها نصیحتی که می‌توان به شما کرد این است: اگر می‌خواهید نویسنده شوید، به نوشتن ادامه دهید. و هر چه می‌توانید بخوانید، همه چیز را بخوانید.



© استن لی



@Writing_lovers
👍102🔥2
نویسنده‌ی منتشر، زبان را نمی‌شناسد. یا شناختی نا‌درست از آن دارد. از کاربرد‌ها و امکان‌های زبان یا بی‌خبر است یا در استفاده از آن‌ها به بی‌راهه می‌رود. حتی زمانی که می‌خواهد مستقیما به «واقعیت» بپردازد، احساساتی است. ذهنی شاعرانه دارد، نمی‌تواند دنیای بیرون را با چشم عادی بنگرد و با کلمه هایی وصف کند که مصداق عینی دارند. از کلیات حسی و کلمات کلی مدد می‌گیرد تا موقعیت‌هایی را بیان کند که در ذهن احساساتی‌اش شکل عینی خود را از دست داده‌اند. چون آسان‌گیر و احساساتی است، وصف‌های قراردادی و کلمه‌های کلی، مصالح بیان او هستند. از همه چیز و همه کس سخن می‌گوید. خود شیفته است. چه در داستان کوتاه چه در داستان بلند، خواننده را با توصیف‌های بی‌جا و چهره‌های اختراعی و نا‌مربوط با اصل داستان، و حشو و زواید فراوان خسته می‌کند. شهوت نوشتن موجب می‌شود که حوصلۀ پرداختن و پیراستن نوشته‌های خود را نداشته باشد.



©هرمز شهدادی
📖از مقاله نویسنده منتشر

@Writing_lovers
6👍1
به یاد آوردن یک زندگی، بی‌تردید یک اثر هنری غیرارادی است. دست ذهن در جستجوی معنا، الگو، گرما و دلالت، نمادهای حافظه را غربال می‌کند. همه‌اش قصه است. همه‌اش داستان است. همه‌اش استعاره است.



©دیوید فیلد



@Writing_lovers
5
ابراهیم گلستان و داستان‌نویسی

دوتا عنصر توی قصه‌های من هست. یکی نثر قصه‌ها که خب طبیعی است که نثر فارسی من است. هیچ کوششی برای این نثر نمی‌کنم و طبیعی و تمرین‌گرفته بودنِ من بوده که این‌طوری بنویسم.


این را قبلا هم گفته‌ام که وقتی کلاس ششم ابتدایی بودیم، هر روز املای فارسی داشتیم و معلم‌مان، آقای صلاحیه، از روی «مقامات حمیدی» به ما املا می‌گفت. املا را که می‌نوشتیم غلط‌گیری می‌کرد و نمره می‌داد و بعد می‌گفت باید املای غلط‌گیری شده را توی دفتر دیگری پاکنویس کنیم. برای همین آخر سال هرکدام از ما، یک مقامات حمیدی دست‌نویس، به خط خودمان داشتیم که همان پاکنویس املاهامان بود. خب این تأثیر می‌کند.

از همه اینها گذشته بالاخره آدم به این‌جور چیزها علاقه دارد و می‌خواند. شما وقتی سعدی را می‌خوانید، «گلستان» را نه، بوستان را که می‌خوانید می‌بینید که فوق‌العاده‌ترین نثر در همه زبان‌هاست. می‌گوید: ربا‌ خواری از نردبانی فتاد...

شما این را جز این‌جور، هیچ جور دیگری نمی‌توانید بگویید. فقط «فتاد» را می‌توانید بگویید «افتاد».

رباخواری از نردبانی فتاد

شنیدم که هم در نفس جان بداد

پسر چند روزی گرستن گرفت

دگر با حریفان نشستن گرفت

فارسی را از این روشن‌تر، خلاصه‌تر، فشرده‌تر، تمیزتر، می‌شود گفت؟ نه... خب این‌هاست که به آدم تمرین می‌دهد. مگر همین فارسی را که ما حرف می‌زنیم کسی نشست به ما یاد داد؟ همین‌طور خرده خرده خرده یاد گرفتیم. نثر را هم آدم همین‌جوری یاد می‌گیرد.

اما در مورد فرم و استخوان‌بندی قصه‌های من، خب تماشای فیلم خیلی روی این قضیه موثر بوده. البته واقعا من خودم ملتفت این موضوع نبودم و بعدها وقتی اشخاصی این را گفتند، دقت کردم و دیدم راست می‌گویند. همان قصه اول من، «به دزدی رفته‌ها» یا قصه «لنگ» تمامش دید سینمایی است.



©ابراهیم گلستان

@Writing_lovers
👍101
📖 تمرین:

حافظه به عنوان منبع

لی استراسبورگ، تمرین‌های حافظه حسی و بعد عاطفی را به هنرجویانش آموزش می‌داد. این تمرینها اینطور شروع می‌شد: تصور کنید صبح است و در حال خوردن یک فنجان قهوه هستید. از گرفتن فنجان در دستتان چه احساسی دارید؟ گرمای فنجان و ... شی باعث برانگیختن حس لامسه، بویایی و بینایی می‌شود. بعد یادآوری حس عاطفی هم به آن اضافه می‌شود. با انجام این کار فرد با هر خاطره ای که با خوردن یک‌فنجان قهوه یا چای موقع صبحانه ارتباط دارد یا به واسطه آن برانگیخته می‌شود، تماس برقرار خواهد کرد. برای استفاده از این فرایند در نویسندگی می‌توانید این تمرین را انجام دهید: درباره شخصیتی بنویسید که عاشق است و به شکلی خودانگیخته یا آگاهانه، خاطره خودتان را از یک معشوق خاص یا یکی از والدین، حسی که در شما برمی‌انگیخت، صدایش و ... به کار بگیرید. لزومی ندارد خاطراتتان دقیقا منطبق با چیزی باشد که درباره‌اش می‌نویسید. یادتان باشد رجوع به خاطرات خودتان باعث می‌شود داستان خیالی‌تان به یک داستان باور پذیر تبدیل شود.


📕 راه داستان

©کاترین آن جونز


@Writing_lovers
2🙏2
زیبایی مانند دریا در یک روز صاف است. او مانند غروب خورشید است. یا آسمان شب. این پودری است که ما با آن ترس‌هایمان را غبارروبی می‌کنیم.



📖 تاریخچه یک نام جدید


© النا فرانته

@Writing_lovers
😍51
📖 تمرین

دفترتان را بردارید و به جایی که بیشتر دوست دارید بروید. وقتی آرام گرفتید سه نفس عمیق بکشید. بر یکی از پنج حس‌تان تمرکز کنید. پنج دقیقه آزادانه فقط در مورد چیزهایی بنویسید که می‌بینید بعد سراغ چیزهایی بروید که می‌توانید بشنوید. با حس چشایی، لامسه و بویایی ادامه دهید. بعد توجه کنید حس لامسه چه تاثیری بر بینایی شما دارد. بعد از اینکه این تمرین را انجام دادید توصیف مکانی را بنویسید که هر چه مشاهده کردید در آن رخ می‌دهد.‌ درک شما از فضا حالا چه تغییری کرده است؟

📕نوشتن با تنفس آغاز می‌شود


© لرن هرینگ


@Writing_lovers
👍52🙏1
انسان حیوانی است که وقتی به مخمصه می‌افتد زبان باز می‌کند.




© گراهام گرین


@Writing_lovers
5
هر داستانی تا زمانی زنده می‌ماند که کسی بخواهد به آن گوش دهد و داستان‌هایی که بیشتر دوستشان داریم، برای همیشه در درون ما زنده می‌مانند.



© جوآن کاتلین رولینگ



@Writing_lovers
🥰62
سبک و سیاقِ پرطمطراقِ دست‌نوشته‌ها مانند گل‌های گندم در دشت است که رهگذران را خشنود می‌کند، اما برای جویندگانِ منفعت واقعی، باری سنگین است.



© الکساندر پوپ



@Writing_lovers
4🔥2
تمرین


لحظه‌ای چیزی را که می‌خواهید بنویسید در ذهن مجسم کنید، در خود فرو بروید و چشمها را ببندید. سه نفس عمیق بکشید. چیزی را که درونتان می‌گذرد احساس کنید بدون اینکه زیاد فکر کنید قلم و کاغذی بردارید و بنویسیدش. بیست دقیقه زمان بگیرید و اجازه بدهید آنچه می‌خواهد، روی کاغذ سرریز شود. اجازه بدهید از طریق شما بیان شود. تلاشی نکنید. ببینید از شما چه میخواهد همان را بنویسید. این تصویر ذهنی شما است و به گفته یونگ این تصویر بدون تحلیل و بدون آنکه هیچ سرانجام یا پایانی داشته باشد، به خودی خود ارزشمند است.


📕راه داستان

© کاترین آن جونز



@Writing_lovers
8
2025/07/09 01:56:44
Back to Top
HTML Embed Code: