Forwarded from هممیهن
کی راضی است؟
سرمقاله هممیهن
26 دی 1403
🔹چیز عجیبی که در ایران وجود دارد آگاهی عمومی از واقعیتی انکارناپذیر است که عدهای افراد آن را با شدت کتمان و انکار میکنند. این واقعیت که تندروها هیچ آیندهای در ایران ندارند. بهطور طبیعی آنان هستند و زندگی میکنند ولی به لحاظ سیاسی فاقد حداقلی از شانس برای بقا هستند.
🔹برای تایید این ادعا شواهد فراوان است و چه شاهدی بهتر از وضع موجود که کشور را به این روز انداختهاند. ولی یکی از شواهد مهم وجود تناقضات پایانناپذیر در مواضع آنان است.
🔹آخرین مورد آن را در مواضع یکی از تندروهای مجلس میتوان دید که با ادبیاتی دون شأن نمایندگی علیه رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان گفت: «با تصویب پالرمو وCFT میخواهند نوکری آمریکا را تصویب کنند. چه کسی باید دهن این فرد بزند رفیق حاج قاسم یا من؟ اگر عبدالعلیزاده «مذاکره با آمریکا» را جلوی مردم تبریز میگفت دهن او را خرد میکردند. راضی نیستم یک قِران از مالیات من قبل از آنکه خرج غزه شود خرج لسآنجلسیها شود.»
🔹اشاره وی به مواضعی بود که در خصوص لزوم گفتوگو با آمریکا و نیز اعلام آمادگی برای کمک در اطفای حریق کالیفرنیا بود. به احتمال قوی از فردا هم حمله به رئیسجمهور را به دلیل گفتوگویش با شبکه تلویزیونی آمریکایی NBC آغاز خواهند کرد.
🔹او میگوید که راضی نیستم که یک ریال از مالیات من صرف فلان سیاست شود. اگر قرار باشد که بنا به رضایت شهروندان پول خرج شود آنگاه خواهیم دید که افراد بسیاری ناراضی از مخارج کنونی هستند چه مخارج در داخل و چه در خارج. طبیعی است که باید ملاحظات و رای اکثریت را در نظر گرفت.
🔹همین الان بودجه کشور را که نگاه کنیم؛ پولهای فراوانی برای نهادهایی که خارج از دولت زیر نظر تندروها هستند اختصاص داده شده است که نقشی در رفع مشکلات امروز زندگی مردم ندارد.
🔹در همه زمینهها شاهد این اتلاف منابع هستیم. بنابراین با اصل گزاره وی که تخصیص منابع باید ناشی از خواست و اراده مردم باشد موافقیم ولی این نمیتواند محدود به خواست تندروها باشد باید شامل حال همه ملت ایران شود و این تناقضی آشکار در رویکردهای تندروها و نشانهای جدی از پایان راه شکستخورده آنان است.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
26 دی 1403
🔹چیز عجیبی که در ایران وجود دارد آگاهی عمومی از واقعیتی انکارناپذیر است که عدهای افراد آن را با شدت کتمان و انکار میکنند. این واقعیت که تندروها هیچ آیندهای در ایران ندارند. بهطور طبیعی آنان هستند و زندگی میکنند ولی به لحاظ سیاسی فاقد حداقلی از شانس برای بقا هستند.
🔹برای تایید این ادعا شواهد فراوان است و چه شاهدی بهتر از وضع موجود که کشور را به این روز انداختهاند. ولی یکی از شواهد مهم وجود تناقضات پایانناپذیر در مواضع آنان است.
🔹آخرین مورد آن را در مواضع یکی از تندروهای مجلس میتوان دید که با ادبیاتی دون شأن نمایندگی علیه رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان گفت: «با تصویب پالرمو وCFT میخواهند نوکری آمریکا را تصویب کنند. چه کسی باید دهن این فرد بزند رفیق حاج قاسم یا من؟ اگر عبدالعلیزاده «مذاکره با آمریکا» را جلوی مردم تبریز میگفت دهن او را خرد میکردند. راضی نیستم یک قِران از مالیات من قبل از آنکه خرج غزه شود خرج لسآنجلسیها شود.»
🔹اشاره وی به مواضعی بود که در خصوص لزوم گفتوگو با آمریکا و نیز اعلام آمادگی برای کمک در اطفای حریق کالیفرنیا بود. به احتمال قوی از فردا هم حمله به رئیسجمهور را به دلیل گفتوگویش با شبکه تلویزیونی آمریکایی NBC آغاز خواهند کرد.
🔹او میگوید که راضی نیستم که یک ریال از مالیات من صرف فلان سیاست شود. اگر قرار باشد که بنا به رضایت شهروندان پول خرج شود آنگاه خواهیم دید که افراد بسیاری ناراضی از مخارج کنونی هستند چه مخارج در داخل و چه در خارج. طبیعی است که باید ملاحظات و رای اکثریت را در نظر گرفت.
🔹همین الان بودجه کشور را که نگاه کنیم؛ پولهای فراوانی برای نهادهایی که خارج از دولت زیر نظر تندروها هستند اختصاص داده شده است که نقشی در رفع مشکلات امروز زندگی مردم ندارد.
🔹در همه زمینهها شاهد این اتلاف منابع هستیم. بنابراین با اصل گزاره وی که تخصیص منابع باید ناشی از خواست و اراده مردم باشد موافقیم ولی این نمیتواند محدود به خواست تندروها باشد باید شامل حال همه ملت ایران شود و این تناقضی آشکار در رویکردهای تندروها و نشانهای جدی از پایان راه شکستخورده آنان است.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
⚫️حیف شد!
ساعت ۲۲ امشب خبر تاسفبار درگذشت خودخواسته ابراهیم نبوی را به من دادند. خشکم زد. خیلی متاسف شدم. این روزها متن چند سال پیش او درباره یک نماینده مجلس بشدت بازنشر شده بود، به همین مناسبت دیشب با خانواده درباره استعداد بینظیر او در طنز گفتگو میکردیم. او چهره بی نظیر طنز، نویسندگی و روزنامهنگاری ایران بود و سطح و عمق طنز را چند پله به پیش برد داستاننویسی برجسته بود. شاید به دلیل نوشتارهای طنزش برخی چندان توجهی به عمق روحیه او نکرده باشند. او شخصیت سیاسی و ادبی مستقل خود را داشت و حرفهایش را صادقانه میزد و نان را به نرخ روز نمیخورد و همین موجب انزوا و علت افسردگی او در خارج شد و در نهایت راهی را انتخاب کرد که همه ما در آن تا حدی مسئول هستیم. او باید به هر قیمتی که بود به ایران دعوت و باز گردانده میشد.
او ۱۰سال پیش چنین گفت: «علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که میخواهم به کارهای ماندگار و اساسیام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمانها و داستانهای کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که میخواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنجهایی را که مردم میکشند، بکشم و در همان شادیهایی که از آن بهره میبرند، شریک باشم.»
متاسفانه نیروهایی که دل در گرو این خاک دارند و دوست هم ندارند که در بازیهای سیاسی آن سوی آب وارد شوند تحت فشار و طرد سیاسی قرار میگیرند و مصداق از اینجا رانده از آنجا مانده میشوند. دولت و حکومت باید فکری جدی برای این افراد کنند.
کتاب «حقیقت یا آزادی» گفتگوی مفصل و حرفهای او با من است که در سال ۱۳۸۰ انجام شده است. در واقع یکی از بهترین گفتگوهایی است که با روزنامهنگاران داشتهام. روحش شاد
ساعت ۲۲ امشب خبر تاسفبار درگذشت خودخواسته ابراهیم نبوی را به من دادند. خشکم زد. خیلی متاسف شدم. این روزها متن چند سال پیش او درباره یک نماینده مجلس بشدت بازنشر شده بود، به همین مناسبت دیشب با خانواده درباره استعداد بینظیر او در طنز گفتگو میکردیم. او چهره بی نظیر طنز، نویسندگی و روزنامهنگاری ایران بود و سطح و عمق طنز را چند پله به پیش برد داستاننویسی برجسته بود. شاید به دلیل نوشتارهای طنزش برخی چندان توجهی به عمق روحیه او نکرده باشند. او شخصیت سیاسی و ادبی مستقل خود را داشت و حرفهایش را صادقانه میزد و نان را به نرخ روز نمیخورد و همین موجب انزوا و علت افسردگی او در خارج شد و در نهایت راهی را انتخاب کرد که همه ما در آن تا حدی مسئول هستیم. او باید به هر قیمتی که بود به ایران دعوت و باز گردانده میشد.
او ۱۰سال پیش چنین گفت: «علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که میخواهم به کارهای ماندگار و اساسیام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمانها و داستانهای کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که میخواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنجهایی را که مردم میکشند، بکشم و در همان شادیهایی که از آن بهره میبرند، شریک باشم.»
متاسفانه نیروهایی که دل در گرو این خاک دارند و دوست هم ندارند که در بازیهای سیاسی آن سوی آب وارد شوند تحت فشار و طرد سیاسی قرار میگیرند و مصداق از اینجا رانده از آنجا مانده میشوند. دولت و حکومت باید فکری جدی برای این افراد کنند.
کتاب «حقیقت یا آزادی» گفتگوی مفصل و حرفهای او با من است که در سال ۱۳۸۰ انجام شده است. در واقع یکی از بهترین گفتگوهایی است که با روزنامهنگاران داشتهام. روحش شاد
Forwarded from هممیهن
فرار به جلو
سرمقاله هممیهن
27 دی 1403
🔹یکی از روشهای معمول تندروها بهویژه پس از آنکه شکستهای سنگینی را میخورند، فراربهجلوست. یعنی بهجای آنکه بپذیرند سیاستهای گذشته شکست خورده و باید تغییر نگاه و رویکرد دهند، چهار نعل و بیش از پیش بر بقای سیاست گذشته اصرار میورزند؛ گویی که هر چه بوده، درست بوده.
🔹به قول یک نویسنده؛ «اگر بیاموزیم که شکست را بپذیریم و طاقت بالا گرفتن سرمان را داشته باشیم آنوقت روزنههایی از شکست برای ورود نور و گرما را خواهیم یافت.»
🔹متاسفانه آنان ذرهای از این گزاره بدیهی تبعیت نمیکنند و به جلو فرار میکنند. مواضع پزشکیان در خصوص سیاست خارجی بسیار روشن است. در زمان انتخابات هم آنها را مکرر بیان کرد. در خصوص ضرورت گفتوگو برای حل مسائل میان ایران و سایر کشورها هم هیچ شبههای باقی نگذاشت.
🔹اکنون و پس از گفتوگوی او با شبکه تلویزیونی NBC که منتشر شد، دوباره سروصدای تندروها بلند شده و علیه اصل گفتوگو موضع گرفتهاند. در این باره چند داعیه دارند که باید به آن پرداخت.
🔹اول اینکه علیه برجام داد سخن میدهند. اگر برجام نبود وضعیت کنونی کشور در موقعیتی نبود که حتی بتوان حرفی زد. کافی است روند اقتصادی کشور را در فاصله سالهای ۹۳ تا ۹۷ با شرایط تحریمی تصور کنیم و مثل دوره ۹۰ تا ۹۳ و ۹۷ تاکنون تبدیل کنیم تا متوجه شویم همان سه سالی که تحریمها تضعیف شدند چقدر برای کشور مفید بود؛ و هر پیشرفتی هم در صنعت هستهای نمیتوانست برای ما به قدرت ملموسی تبدیل شود، همچنان که در این سالها تغییری حاصل نشده است.
🔹نکته دوم این است که میگویند شرایط امروز ما ضعیف است و باید در شرایط بهتر گفتوگو کنیم. این خطای آشکار است. پذیرش قطعنامه در سال ۶۶ با همین استدلال رد شد، ولی دلایلی که موجب تضعیف ایران در جنگ شده بود همچنان ادامه یافت و هنگامی قطعنامه را پذیرفتیم که در موقعیت ضعیفتری بودیم. بنابراین هیچ شاهدی وجود ندارد که در آینده وضعیتی قویتر از امروز پیدا کنیم.
🔹متاسفانه مسئولین هزینه تحریم را نمیدهند لذا درکی از مسائل مردم ندارند. بنابر این گفتوگو یک ضرورت و رفتاری بدیهی است. اگر شفاف باشد مردم درباره مفاد آن داوری خواهند کرد و مهمتر از همه اینکه باید تضمین کافی هم برای اجرای دقیق داشته باشد. در این صورت مشکلی نخواهد ماند.
🔹این همه علیه گفتوگو شعار ندهید که به زیان خودتان است. از مسئولان و رئیسجمهور بخواهید شفاف و با هماهنگی رهبری و نظام گفتوگو کنند و مصالح کشور و منافع ملت را تامین کنند و توافق آنان هم تضمین شده باشد. وفاق یعنی این.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
27 دی 1403
🔹یکی از روشهای معمول تندروها بهویژه پس از آنکه شکستهای سنگینی را میخورند، فراربهجلوست. یعنی بهجای آنکه بپذیرند سیاستهای گذشته شکست خورده و باید تغییر نگاه و رویکرد دهند، چهار نعل و بیش از پیش بر بقای سیاست گذشته اصرار میورزند؛ گویی که هر چه بوده، درست بوده.
🔹به قول یک نویسنده؛ «اگر بیاموزیم که شکست را بپذیریم و طاقت بالا گرفتن سرمان را داشته باشیم آنوقت روزنههایی از شکست برای ورود نور و گرما را خواهیم یافت.»
🔹متاسفانه آنان ذرهای از این گزاره بدیهی تبعیت نمیکنند و به جلو فرار میکنند. مواضع پزشکیان در خصوص سیاست خارجی بسیار روشن است. در زمان انتخابات هم آنها را مکرر بیان کرد. در خصوص ضرورت گفتوگو برای حل مسائل میان ایران و سایر کشورها هم هیچ شبههای باقی نگذاشت.
🔹اکنون و پس از گفتوگوی او با شبکه تلویزیونی NBC که منتشر شد، دوباره سروصدای تندروها بلند شده و علیه اصل گفتوگو موضع گرفتهاند. در این باره چند داعیه دارند که باید به آن پرداخت.
🔹اول اینکه علیه برجام داد سخن میدهند. اگر برجام نبود وضعیت کنونی کشور در موقعیتی نبود که حتی بتوان حرفی زد. کافی است روند اقتصادی کشور را در فاصله سالهای ۹۳ تا ۹۷ با شرایط تحریمی تصور کنیم و مثل دوره ۹۰ تا ۹۳ و ۹۷ تاکنون تبدیل کنیم تا متوجه شویم همان سه سالی که تحریمها تضعیف شدند چقدر برای کشور مفید بود؛ و هر پیشرفتی هم در صنعت هستهای نمیتوانست برای ما به قدرت ملموسی تبدیل شود، همچنان که در این سالها تغییری حاصل نشده است.
🔹نکته دوم این است که میگویند شرایط امروز ما ضعیف است و باید در شرایط بهتر گفتوگو کنیم. این خطای آشکار است. پذیرش قطعنامه در سال ۶۶ با همین استدلال رد شد، ولی دلایلی که موجب تضعیف ایران در جنگ شده بود همچنان ادامه یافت و هنگامی قطعنامه را پذیرفتیم که در موقعیت ضعیفتری بودیم. بنابراین هیچ شاهدی وجود ندارد که در آینده وضعیتی قویتر از امروز پیدا کنیم.
🔹متاسفانه مسئولین هزینه تحریم را نمیدهند لذا درکی از مسائل مردم ندارند. بنابر این گفتوگو یک ضرورت و رفتاری بدیهی است. اگر شفاف باشد مردم درباره مفاد آن داوری خواهند کرد و مهمتر از همه اینکه باید تضمین کافی هم برای اجرای دقیق داشته باشد. در این صورت مشکلی نخواهد ماند.
🔹این همه علیه گفتوگو شعار ندهید که به زیان خودتان است. از مسئولان و رئیسجمهور بخواهید شفاف و با هماهنگی رهبری و نظام گفتوگو کنند و مصالح کشور و منافع ملت را تامین کنند و توافق آنان هم تضمین شده باشد. وفاق یعنی این.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح۷
🔺اعتماد ۲۷ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
متن: 🔹احتمال عدم مقبوليت نظام اسلامى از سوى مردم، به دو صورت متصور است: اوّل: مردم به هيچ روى حكومت دينى را نپذيرند؛ در اين صورت اگر فرض كنيم امام معصوم(عليهم السلام) يا فقيهِ داراى شرايط حاكميت، در جامعه باشد، به اعتقاد ما او از جانب خدا حاكم و والى است، ولى حكومت دينى تحقق نخواهد يافت، زيرا شرط تحقق حكومت دينى پذيرش مردم است. نمونه بسيار روشن اين فرض، 25 سال خانه نشينى حضرت على(عليه السلام)است. ايشان از سوى خدا به ولايت منصوب شده بودند، ولى حاكميت بالفعل نداشتند، زيرا مردم با آن حضرت بيعت نكردند.
نقد: 🔘چگونه تا حالا گفته میشد که ماجرای سقیفه پذیرش اکثریت نبود و حالا به گونه دیگری طرح میشود؟ بعلاوه این نحوه بحث کردن مصادره به مطلوب است. چون امام تمکین کرده میگویند مردم با ایشان همراهی نکردند. بعلاوه کیفیت فهم این ادعا و سنجش آن چگونه است که مردم بفهمند؟ برای کوچکترین مسایل شرعی راه حلهای جزیی وجود دارد مثل وضو گرفتن پس چگونه برای این مساله به این مهمی هیچ راه حلی که عملی باشد وجود ندارد؟ این نوع استدلالها در موضوعات حیاتی ره بجایی ندارد و راهگشا نیست.
متن: 🔹دوّم: اين است كه حاكميت شخصى كه داراى حق حاكميت شرعى است به فعليت رسيده باشد؛ ولى پس از مدتى عده اى به مخالفت با او برخيزند. اين فرض خود دو حالت دارد: يكى اينكه مخالفان گروه كمى هستند و قصد براندازى حكومت شرعى را ـ كه اكثر مردم پشتيبان آن هستند ـ دارند؛ شكى نيست در اين حال، حاكم شرعى موظّف است با مخالفان مقابله كند و آنان را به اطاعت از حكومت شرعى وادار كند. نمونه روشن اين مورد برخورد خونين حضرت امير(عليه السلام) با اصحاب جمل، صفين، نهروان وغيره بود و در زمان كنونى برخورد جمهورى اسلامى با منافقان و گروههاى الحادى محارب از همين گونه است، زيرا روا نيست حاكم شرعى با مسامحه و تساهل راه را براى عده اى كه به سبب اميال شيطانى قصد براندازى حكومت حق و مورد قبول اكثر مردم را دارند، باز بگذارد.
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح۷-01-15
🔺اعتماد ۲۷ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
متن: 🔹احتمال عدم مقبوليت نظام اسلامى از سوى مردم، به دو صورت متصور است: اوّل: مردم به هيچ روى حكومت دينى را نپذيرند؛ در اين صورت اگر فرض كنيم امام معصوم(عليهم السلام) يا فقيهِ داراى شرايط حاكميت، در جامعه باشد، به اعتقاد ما او از جانب خدا حاكم و والى است، ولى حكومت دينى تحقق نخواهد يافت، زيرا شرط تحقق حكومت دينى پذيرش مردم است. نمونه بسيار روشن اين فرض، 25 سال خانه نشينى حضرت على(عليه السلام)است. ايشان از سوى خدا به ولايت منصوب شده بودند، ولى حاكميت بالفعل نداشتند، زيرا مردم با آن حضرت بيعت نكردند.
نقد: 🔘چگونه تا حالا گفته میشد که ماجرای سقیفه پذیرش اکثریت نبود و حالا به گونه دیگری طرح میشود؟ بعلاوه این نحوه بحث کردن مصادره به مطلوب است. چون امام تمکین کرده میگویند مردم با ایشان همراهی نکردند. بعلاوه کیفیت فهم این ادعا و سنجش آن چگونه است که مردم بفهمند؟ برای کوچکترین مسایل شرعی راه حلهای جزیی وجود دارد مثل وضو گرفتن پس چگونه برای این مساله به این مهمی هیچ راه حلی که عملی باشد وجود ندارد؟ این نوع استدلالها در موضوعات حیاتی ره بجایی ندارد و راهگشا نیست.
متن: 🔹دوّم: اين است كه حاكميت شخصى كه داراى حق حاكميت شرعى است به فعليت رسيده باشد؛ ولى پس از مدتى عده اى به مخالفت با او برخيزند. اين فرض خود دو حالت دارد: يكى اينكه مخالفان گروه كمى هستند و قصد براندازى حكومت شرعى را ـ كه اكثر مردم پشتيبان آن هستند ـ دارند؛ شكى نيست در اين حال، حاكم شرعى موظّف است با مخالفان مقابله كند و آنان را به اطاعت از حكومت شرعى وادار كند. نمونه روشن اين مورد برخورد خونين حضرت امير(عليه السلام) با اصحاب جمل، صفين، نهروان وغيره بود و در زمان كنونى برخورد جمهورى اسلامى با منافقان و گروههاى الحادى محارب از همين گونه است، زيرا روا نيست حاكم شرعى با مسامحه و تساهل راه را براى عده اى كه به سبب اميال شيطانى قصد براندازى حكومت حق و مورد قبول اكثر مردم را دارند، باز بگذارد.
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح۷-01-15
Telegraph
نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح۷
🔺اعتماد ۲۷ دی ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی متن: 🔹احتمال عدم مقبوليت نظام اسلامى از سوى مردم، به دو صورت متصور است: اوّل: مردم به هيچ روى حكومت دينى را نپذيرند؛ در اين صورت اگر فرض كنيم امام معصوم(عليهم السلام) يا فقيهِ داراى شرايط حاكميت، در جامعه باشد، به اعتقاد ما…
Forwarded from TV فوری
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی در #گفتگو با خبرفوری:
@TV_Fori
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from هممیهن
شترمرغان سیاست
سرمقاله هممیهن
29 دی 1403
🔹شترمرغ هم حیوان عجیبی است حداقل از منظر انسان؛ زیرا «به شترمرغ گفتند بار ببر، گفت مرغم گفتند بپر، گفت شترم». حالا حکایت برخی شده که از موضع قدرت برای همه از جمله رئیسجمهور تعیینتکلیف میکنند. گویی تمامی قدرت کف دستشان است. بعد که میگویی خُب! مسئولیت حل مسائل را هم بپذیر، میگویند این ربطی به ما ندارد و دولت باید پاسخگو باشد.
🔹نظرسنجیها نشان میدهد که مردم برای حل مسائل کشور بیش از هر چیز معتقدند که باید تحریمها حل شوند. متاسفانه کمتر از هر مورد دیگر نیز امید به حل مسئله تحریمها دارند. چون میدانند مخالفان داخلی حل تحریمها بسیار کوشاتر از مخالفان خارجی آن از جمله اسرائیل هستند. افکار و سیاستهای این جماعت سراسر متناقض است.
🔹امروز برای توافق غزه جشن میگیرند؛ آن هم توافق با اسرائیلی که ابعاد جنایات آن بر هر کسی اثبات و آشکار شده است. ولی همزمان کوشش برای رسیدن ایران به توافق با قدرتهای جهانی را محکوم میکنند و برای آن خطونشان میکشند و خطاب به رئیسجمهور مینویسند که: «شما صاحب ایران نیستید و وظیفه شما باید اجرای قصاص دونالد ترامپ باشد.»
🔹صاحب ایران که معلوم است چه کسانی هستند. مردم ایران صاحب آن هستند. ولی اگر شما به مالکیت مردم اعتقاد دارید، بپذیرید که حداقل در برابر خواست و اراده آنان سر فرود آورید. با نماینده ۳درصدی خود برای ملت تعیینتکلیف نمیتوان کرد.
🔹هنوز تبعات اظهارات امامجمعه اردبیل بر دوش دولت سنگینی میکند که آن دیگری در تهران و در مقام امامجمعه خود را سخنگوی مردم دانسته و میگوید: «آتشبس برای اسرائیل و آمریکا تحمیل بود و رئیسجمهور دبنگ آمریکا از آتشبس به توافق بد یاد کرد... کسانی که دم از سازش با آمریکا میزنند و به تجارب گذشته و خون شهدا لگد میزنند، بدانند مردم ما خون و جوان دادهاند و عهد کردهاند تا ظهور امامزمان(عج) مقاومت کرده و از پا ننشینند.»
🔹بهجای توصیه دیگران به مقاومت بهتر است که به امور خویشتن پرداخته شود و همراهی کنند که مردم ایران نمایندگان شایسته خود را برای استیفای حقوق ملت ایران که لایق بهترینها هست به میدان گفتوگو گسیل دارند و ما نیز بهجای سنگاندازی، آنان را حمایت کنیم و اجازه دهیم که مردم ایران نیز هوایی تازه کنند و مجبور نباشند که برای ارضای قدرتپرستی عدهای، پیش فرزندان و خانواده خود شرمنده باشند.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
29 دی 1403
🔹شترمرغ هم حیوان عجیبی است حداقل از منظر انسان؛ زیرا «به شترمرغ گفتند بار ببر، گفت مرغم گفتند بپر، گفت شترم». حالا حکایت برخی شده که از موضع قدرت برای همه از جمله رئیسجمهور تعیینتکلیف میکنند. گویی تمامی قدرت کف دستشان است. بعد که میگویی خُب! مسئولیت حل مسائل را هم بپذیر، میگویند این ربطی به ما ندارد و دولت باید پاسخگو باشد.
🔹نظرسنجیها نشان میدهد که مردم برای حل مسائل کشور بیش از هر چیز معتقدند که باید تحریمها حل شوند. متاسفانه کمتر از هر مورد دیگر نیز امید به حل مسئله تحریمها دارند. چون میدانند مخالفان داخلی حل تحریمها بسیار کوشاتر از مخالفان خارجی آن از جمله اسرائیل هستند. افکار و سیاستهای این جماعت سراسر متناقض است.
🔹امروز برای توافق غزه جشن میگیرند؛ آن هم توافق با اسرائیلی که ابعاد جنایات آن بر هر کسی اثبات و آشکار شده است. ولی همزمان کوشش برای رسیدن ایران به توافق با قدرتهای جهانی را محکوم میکنند و برای آن خطونشان میکشند و خطاب به رئیسجمهور مینویسند که: «شما صاحب ایران نیستید و وظیفه شما باید اجرای قصاص دونالد ترامپ باشد.»
🔹صاحب ایران که معلوم است چه کسانی هستند. مردم ایران صاحب آن هستند. ولی اگر شما به مالکیت مردم اعتقاد دارید، بپذیرید که حداقل در برابر خواست و اراده آنان سر فرود آورید. با نماینده ۳درصدی خود برای ملت تعیینتکلیف نمیتوان کرد.
🔹هنوز تبعات اظهارات امامجمعه اردبیل بر دوش دولت سنگینی میکند که آن دیگری در تهران و در مقام امامجمعه خود را سخنگوی مردم دانسته و میگوید: «آتشبس برای اسرائیل و آمریکا تحمیل بود و رئیسجمهور دبنگ آمریکا از آتشبس به توافق بد یاد کرد... کسانی که دم از سازش با آمریکا میزنند و به تجارب گذشته و خون شهدا لگد میزنند، بدانند مردم ما خون و جوان دادهاند و عهد کردهاند تا ظهور امامزمان(عج) مقاومت کرده و از پا ننشینند.»
🔹بهجای توصیه دیگران به مقاومت بهتر است که به امور خویشتن پرداخته شود و همراهی کنند که مردم ایران نمایندگان شایسته خود را برای استیفای حقوق ملت ایران که لایق بهترینها هست به میدان گفتوگو گسیل دارند و ما نیز بهجای سنگاندازی، آنان را حمایت کنیم و اجازه دهیم که مردم ایران نیز هوایی تازه کنند و مجبور نباشند که برای ارضای قدرتپرستی عدهای، پیش فرزندان و خانواده خود شرمنده باشند.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴خطای سیاستمدار در قدرت
🔺اعتماد ۲۹ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘سیاستمداران جوامع در حال گذار که از نوعی ناپایداری بالفعل یا بالقوه نیز رنج میبرند، در معرض این خطای رفتاری قرار دارند که به سرعت و به دلایلی که گفته خواهد شد، پس از به دست گرفتن قدرت کمکم وعدههای خود را فراموش کنند، یا حداقل درک آنان از انجام وعدههای داده شده یا از واقعیت، متفاوت از درک مردم شود. در این یادداشت میخواهم چگونگی بروز این خطا را توضیح دهم و اینکه آیا میتوان مانع از بروز آن شد یا آن را مهار کرد؟
🔘در این گونه جوامع نمیتوان شعارهای معین و مشخص و قابل سنجش داد. اگر هم داده شود، اغلب فراتر از ظرفیت حکومت است. این گونه شعارها فقط وعده سر خرمن است، تا مردم را بسوی خود جذب کنند، که طبعا اغلب محقق هم نمیشوند، لذا پس از حضور در قدرت، در صدد عددسازی و توجیه برمیآیند، تا بگویند وعدههای خود را انجام دادیم. مثل دولت پیش که صبح تا شب میکوشیدند که نشان دهند آن وعدههای غیر قابل تحقق را اجرایی کردهاند. آنان نمیدانستند که این کوششها نه تنها هیچ مسألهای را حل نخواهد کرد بلکه، یک ایراد و امتیاز منفی دیگر(توجیهگری) را به امتیازات منفی آنان اضافه میکند.
🔘چرا نمیتوان شعارهای مشخص و قابل سنجش داد؟ برای اینکه مسایل و بحرانها عمیق و ریشهای هستند و ابتدا باید به حل آنها پرداخت، و انجام آنها را هم نمیتوان در قالب وعدههای معین و دقیق و قابل سنجش ارائه داد. مثلا اگر بگویند امور را کارشناسی میکنیم. خوب هر کاری که بعدا انجام دهند، خواهند گفت که دقیقاً کارشناسی است. ولی وقتی گفتیم تورم را تک رقمی میکنیم و در عوض به ۵۰ درصد برسانیم دیگر توجیهپذیر نیست.
🔘لذا سیاستمداران آگاهتر مجبورند فقط به بیان رویکردهای کلی خود اکتفا کنند. عمل کردن به این رویکردها مشکلات خاص خود را دارد و مقاومت در برابر اجرای آنها سهمگین است و اجرای این گونه شعارها بیش از آنکه به وسیله یک نهاد بوروکراتیک و اداری قابل حل باشد، نیازمند پشتیبانی یک حزب یا جریان سیاسی است و این در حالی است که به دلایلی سیاستمداران منتخب از این پشتیبانی بیبهره میشوند.
🔘یا خودشان کمعلاقگی نشان میدهند، یا فاقد نهاد و جمع و سازمان پشتیبانیکننده منسجم هستند، یا پشتیبانان دور از واقعیات میشوند و دچار انتظارات غیر واقعی میشوند. همچنین جاذبههای مادی یا شهرت حضور در قدرت نیز میتواند مانع از نیاز به این پشتیبانی فکری و تحلیلی شود.
https://telegra.ph/خطای-سیاست%E2%80%8Cمدار-در-قدرت-01-18
🔺اعتماد ۲۹ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘سیاستمداران جوامع در حال گذار که از نوعی ناپایداری بالفعل یا بالقوه نیز رنج میبرند، در معرض این خطای رفتاری قرار دارند که به سرعت و به دلایلی که گفته خواهد شد، پس از به دست گرفتن قدرت کمکم وعدههای خود را فراموش کنند، یا حداقل درک آنان از انجام وعدههای داده شده یا از واقعیت، متفاوت از درک مردم شود. در این یادداشت میخواهم چگونگی بروز این خطا را توضیح دهم و اینکه آیا میتوان مانع از بروز آن شد یا آن را مهار کرد؟
🔘در این گونه جوامع نمیتوان شعارهای معین و مشخص و قابل سنجش داد. اگر هم داده شود، اغلب فراتر از ظرفیت حکومت است. این گونه شعارها فقط وعده سر خرمن است، تا مردم را بسوی خود جذب کنند، که طبعا اغلب محقق هم نمیشوند، لذا پس از حضور در قدرت، در صدد عددسازی و توجیه برمیآیند، تا بگویند وعدههای خود را انجام دادیم. مثل دولت پیش که صبح تا شب میکوشیدند که نشان دهند آن وعدههای غیر قابل تحقق را اجرایی کردهاند. آنان نمیدانستند که این کوششها نه تنها هیچ مسألهای را حل نخواهد کرد بلکه، یک ایراد و امتیاز منفی دیگر(توجیهگری) را به امتیازات منفی آنان اضافه میکند.
🔘چرا نمیتوان شعارهای مشخص و قابل سنجش داد؟ برای اینکه مسایل و بحرانها عمیق و ریشهای هستند و ابتدا باید به حل آنها پرداخت، و انجام آنها را هم نمیتوان در قالب وعدههای معین و دقیق و قابل سنجش ارائه داد. مثلا اگر بگویند امور را کارشناسی میکنیم. خوب هر کاری که بعدا انجام دهند، خواهند گفت که دقیقاً کارشناسی است. ولی وقتی گفتیم تورم را تک رقمی میکنیم و در عوض به ۵۰ درصد برسانیم دیگر توجیهپذیر نیست.
🔘لذا سیاستمداران آگاهتر مجبورند فقط به بیان رویکردهای کلی خود اکتفا کنند. عمل کردن به این رویکردها مشکلات خاص خود را دارد و مقاومت در برابر اجرای آنها سهمگین است و اجرای این گونه شعارها بیش از آنکه به وسیله یک نهاد بوروکراتیک و اداری قابل حل باشد، نیازمند پشتیبانی یک حزب یا جریان سیاسی است و این در حالی است که به دلایلی سیاستمداران منتخب از این پشتیبانی بیبهره میشوند.
🔘یا خودشان کمعلاقگی نشان میدهند، یا فاقد نهاد و جمع و سازمان پشتیبانیکننده منسجم هستند، یا پشتیبانان دور از واقعیات میشوند و دچار انتظارات غیر واقعی میشوند. همچنین جاذبههای مادی یا شهرت حضور در قدرت نیز میتواند مانع از نیاز به این پشتیبانی فکری و تحلیلی شود.
https://telegra.ph/خطای-سیاست%E2%80%8Cمدار-در-قدرت-01-18
Telegraph
خطای سیاستمدار در قدرت
🔺اعتماد ۲۹ دی ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘سیاستمداران جوامع در حال گذار که از نوعی ناپایداری بالفعل یا بالقوه نیز رنج میبرند، در معرض این خطای رفتاری قرار دارند که به سرعت و به دلایلی که گفته خواهد شد، پس از به دست گرفتن قدرت کمکم وعدههای خود را فراموش کنند، یا…
Forwarded from هممیهن
برنامهریزیشده یا فردی؟
سرمقاله هممیهن
30 دی 1403
🔹ترور آقایان رازینی و مقیسه قضات دیوانعالی کشور خبر نگرانکنندهای بود که برای درک واقعیت آن باید منتظر اطلاعات دقیقتری از جزئیات اقدام و انگیزههای احتمالی قاتل بود؛ هرچند قاتل خودکشی کرده است.
🔹گرچه اطلاعرسانیهای رسمی به نحوی است که گویی بهطور ضمنی میخواهند اعلام کنند که این ترور مرتبط با محافل یا گروههای خاص تروریستی است؛ ولی صراحت کافی هم دراینباره وجود ندارد و با توجه به شاغل بودن فرد ضارب در محل، هیچ حالتی را نمیتوان نادیده گرفت. با وجود این، حالتهای گوناگونی قابل تصور است که نباید از گمانهزنیهای متعارف حذف شوند؛ هرچند در نهایت مستندات قطعی است که میتواند حقیقت را روشن کند.
🔹اولین سناریوی محتمل این است که این اقدام در ارتباط با گروههای برانداز باشد. یک گروه سازمان رجوی است که اخیراً سعی کرده دوباره خود را در سطح بالایی مطرح کند.
🔹احتمال دوم ترور از سوی سلطنتطلبان است. آنان در واقع نوعی حمایت عمومی از اشخاص منفرد یا جمعهای محدود میکنند تا اقداماتی را برای تقویت روحیه عمومی طرفداران خود انجام دهند و هیچ سازمان رسمی هم وجود ندارد که عهدهدار اقدامات انجامشده باشد؛ لذا اگر هم کار آنان نباشد حتماً سعی میکنند که آن را به حساب خود بگذارند و از این طریق نوعی امیدواری در بدنه حامیان خود بهوجود آورند. بهویژه آنکه از فشارهای مستقیم خارجی و درگیری نیز ناامید شدهاند.
🔹احتمال سوم که آن هم مهم است، اسرائیلی بودن این اقدام است که با توجه به سابقه قضایی این دو روحانی، ترور آنان را به امور دیگری جز ارتباط با منافع مستقیم خود ربط داده و در پی بهرهبرداری سیاسی باشند.
🔹در هر حال، دو نکته باید مورد نظر باشد. اول، محکوم کردن هر نوع اقدام تروریستی و خشونت است. ایران از این نظر هزینه سنگینی داده است. دوم و مهمتر اینکه، واکنش رسمی به این نوع اقدامات نباید انفعالی و از روی عصبانیت و شتابزدگی باشد. اگر یک قتل عادی است که طبعاً باید ریشهیابیهای دقیقتر اجتماعی شود.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
30 دی 1403
🔹ترور آقایان رازینی و مقیسه قضات دیوانعالی کشور خبر نگرانکنندهای بود که برای درک واقعیت آن باید منتظر اطلاعات دقیقتری از جزئیات اقدام و انگیزههای احتمالی قاتل بود؛ هرچند قاتل خودکشی کرده است.
🔹گرچه اطلاعرسانیهای رسمی به نحوی است که گویی بهطور ضمنی میخواهند اعلام کنند که این ترور مرتبط با محافل یا گروههای خاص تروریستی است؛ ولی صراحت کافی هم دراینباره وجود ندارد و با توجه به شاغل بودن فرد ضارب در محل، هیچ حالتی را نمیتوان نادیده گرفت. با وجود این، حالتهای گوناگونی قابل تصور است که نباید از گمانهزنیهای متعارف حذف شوند؛ هرچند در نهایت مستندات قطعی است که میتواند حقیقت را روشن کند.
🔹اولین سناریوی محتمل این است که این اقدام در ارتباط با گروههای برانداز باشد. یک گروه سازمان رجوی است که اخیراً سعی کرده دوباره خود را در سطح بالایی مطرح کند.
🔹احتمال دوم ترور از سوی سلطنتطلبان است. آنان در واقع نوعی حمایت عمومی از اشخاص منفرد یا جمعهای محدود میکنند تا اقداماتی را برای تقویت روحیه عمومی طرفداران خود انجام دهند و هیچ سازمان رسمی هم وجود ندارد که عهدهدار اقدامات انجامشده باشد؛ لذا اگر هم کار آنان نباشد حتماً سعی میکنند که آن را به حساب خود بگذارند و از این طریق نوعی امیدواری در بدنه حامیان خود بهوجود آورند. بهویژه آنکه از فشارهای مستقیم خارجی و درگیری نیز ناامید شدهاند.
🔹احتمال سوم که آن هم مهم است، اسرائیلی بودن این اقدام است که با توجه به سابقه قضایی این دو روحانی، ترور آنان را به امور دیگری جز ارتباط با منافع مستقیم خود ربط داده و در پی بهرهبرداری سیاسی باشند.
🔹در هر حال، دو نکته باید مورد نظر باشد. اول، محکوم کردن هر نوع اقدام تروریستی و خشونت است. ایران از این نظر هزینه سنگینی داده است. دوم و مهمتر اینکه، واکنش رسمی به این نوع اقدامات نباید انفعالی و از روی عصبانیت و شتابزدگی باشد. اگر یک قتل عادی است که طبعاً باید ریشهیابیهای دقیقتر اجتماعی شود.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح۸
🔺اعتماد ۳۰ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
متن: 🔹نسبت دموكراسى با دين؛ اگر مراد از دموكراسى آن باشد كه هر قانونى را مردم وضع كردند، معتبر و لازم الاجراست و بايد محترم شناخته شود، چنين مفهومى قطعاً با دين سازگار نيست. زيرا از نظر دين حق حاكميت و تشريع مختص به خداست؛ «إِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلّهِ». فقط خداست كه همه مصالح و مفاسد انسان و جامعه را مىشناسد و حق قانونگذارى و تصميم گيرى براى انسان را دارد و انسانها بايد در مقابل امر و نهى الهى و قوانين دينى، فقط پيرو و فرمانبردار بىچون و چرا باشند. زيرا عبوديت خداوند، عاليترين درجه كمال است و اطاعت از فرامين الهى سعادت آدمى را تأمين مىنمايد. بنابراين دموكراسى و مردم سالارى اگر به معناى ارزش رأى مردم در مقابل حكم خداوند باشد، هيچ اعتبارى ندارد، زيرا آنچه بايد در مقابل آن خاضع و مطيع باشيم، فرمان خداست نه رأى مردم.
نقد: 🔘این که جمهوریت لزوما با دین سازگاری ندارد غلط است بهتر است بگوییم؛ لزوما تطبیق ندارند. ولی دین فقط هنگامی در حکومت بازتاب پیدا می کند که جامعه دینی باشد و اگر نباشد با زور نمیتوان آن را دینی کرد. اقای مصباح هم در پایان عمر خود به درستی گفتند که پس از ۸۰ سال به این نتیجه رسیدهام که عالم برای این خلق نشده که همه به زور اصلاح شوند. خوب این درست است اگر خدا چنین چیزی را میخواست از ابتدا انسانها را هدایت شده میافرید. کسی هم قرار نیست در برابر رای مردم خاضع باشد. تن دادن به رای مردم در واقع کوششی است برای زندگی جمعی که تا حد امکان از تزاحم و جنگ بیپایان داخلی پرهیز کنیم. حکومت محصول چنین توافق و تفاهمی است. اغلب مردم هم برخی از مقرارات را قبول ندارند ولی میدانند که نفی آنها هم زندگی را غیر ممکن میکند پس تفاهم میکنیم. بعلاوه خداوند عقل داده و بشر خیلی پیش از امروز در مسیر تمشیت امور خود حرکت کرده و گرچه تا کنون هم کم و کسری آن در برخی امور مشهود بوده ولی در بسیاری از زمینهها نیز مسیر خود را رفته است و به همن دلیل هم کشورهایی که به عقل و خرد نقاد خود بسنده کردند خیلی موفقتر از مردم منطقه ما هستند. ضمنا آیه «إِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلّهِ» که مورد استناد هست شعار خوارج هم بود. به عبارت دیگر انان هم گمان میکردند با همین آیه باید علیه امام علیع قیام کنند.
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح۸-01-18
🔺اعتماد ۳۰ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
متن: 🔹نسبت دموكراسى با دين؛ اگر مراد از دموكراسى آن باشد كه هر قانونى را مردم وضع كردند، معتبر و لازم الاجراست و بايد محترم شناخته شود، چنين مفهومى قطعاً با دين سازگار نيست. زيرا از نظر دين حق حاكميت و تشريع مختص به خداست؛ «إِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلّهِ». فقط خداست كه همه مصالح و مفاسد انسان و جامعه را مىشناسد و حق قانونگذارى و تصميم گيرى براى انسان را دارد و انسانها بايد در مقابل امر و نهى الهى و قوانين دينى، فقط پيرو و فرمانبردار بىچون و چرا باشند. زيرا عبوديت خداوند، عاليترين درجه كمال است و اطاعت از فرامين الهى سعادت آدمى را تأمين مىنمايد. بنابراين دموكراسى و مردم سالارى اگر به معناى ارزش رأى مردم در مقابل حكم خداوند باشد، هيچ اعتبارى ندارد، زيرا آنچه بايد در مقابل آن خاضع و مطيع باشيم، فرمان خداست نه رأى مردم.
نقد: 🔘این که جمهوریت لزوما با دین سازگاری ندارد غلط است بهتر است بگوییم؛ لزوما تطبیق ندارند. ولی دین فقط هنگامی در حکومت بازتاب پیدا می کند که جامعه دینی باشد و اگر نباشد با زور نمیتوان آن را دینی کرد. اقای مصباح هم در پایان عمر خود به درستی گفتند که پس از ۸۰ سال به این نتیجه رسیدهام که عالم برای این خلق نشده که همه به زور اصلاح شوند. خوب این درست است اگر خدا چنین چیزی را میخواست از ابتدا انسانها را هدایت شده میافرید. کسی هم قرار نیست در برابر رای مردم خاضع باشد. تن دادن به رای مردم در واقع کوششی است برای زندگی جمعی که تا حد امکان از تزاحم و جنگ بیپایان داخلی پرهیز کنیم. حکومت محصول چنین توافق و تفاهمی است. اغلب مردم هم برخی از مقرارات را قبول ندارند ولی میدانند که نفی آنها هم زندگی را غیر ممکن میکند پس تفاهم میکنیم. بعلاوه خداوند عقل داده و بشر خیلی پیش از امروز در مسیر تمشیت امور خود حرکت کرده و گرچه تا کنون هم کم و کسری آن در برخی امور مشهود بوده ولی در بسیاری از زمینهها نیز مسیر خود را رفته است و به همن دلیل هم کشورهایی که به عقل و خرد نقاد خود بسنده کردند خیلی موفقتر از مردم منطقه ما هستند. ضمنا آیه «إِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلّهِ» که مورد استناد هست شعار خوارج هم بود. به عبارت دیگر انان هم گمان میکردند با همین آیه باید علیه امام علیع قیام کنند.
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح۸-01-18
Telegraph
🔴نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح۸
🔺اعتماد ۳۰ دی ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی متن: 🔹نسبت دموكراسى با دين؛ اگر مراد از دموكراسى آن باشد كه هر قانونى را مردم وضع كردند، معتبر و لازم الاجراست و بايد محترم شناخته شود، چنين مفهومى قطعاً با دين سازگار نيست. زيرا از نظر دين حق حاكميت و تشريع مختص به خداست؛ «إِنِ…
🔴کادوپیچ کردن مرگ
🔺اعتماد اول بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘ماجرای هدیه دادن کفن و آگهی ترحیم درگذشت شادروان... به دعوت شدگان برنامه تلویزیونی در ایران، واکنشهای زیادی داشت و در نهایت مدیریت صدا و سیما مجبور به عذرخواهی شد. نقدهای گوناگونی به این برنامه شد، که اغلب آنها قابل توجه بود، ولی شاید بد نباشد که زاویه دیگری هم در نقد این برنامه گشوده شود.
🔘مرگ گر چه یک پدیده زیستی است ولی تعبیری که از آن و واکنشی که در برابر آن میشود، فرهنگی و اجتماعی است. مرگ در دنیای قدیم عموما در خانه رخ میداد، بدون این که بشر در جلوگیری از آن و به عنوان یک امر محتوم توانی داشته باشد. گریه و زاری مثل حالا نبود، از بس که طبیعی بود. کمکم مذهب آمد و مرگ را به عنوان مرحله جدیدی از حیات تعریف کرد و بنای خود را بر زندگی پس از مرگ گذاشت. در ادامه مرگ احساسی شد و مراحل کفن و دفن و یادبود و... به یک مراسم مهم تبدیل شدند.
🔘در دنیای مدرن و با پیشرفت علم پزشکی ماجرا نیز فرق کرد. مرگ از یک سو و تا حدی مهار شد. افزایش امید به زنگی که در جوامع اولیه حتی ۲۰ سال بود، با آغاز انقلاب کشاورزی و سپس صنعتی افزایشی شد و اکنون در بهترین کشورها به ۸۵ سال هم رسیده است. این نمادی از مهار نسبی مرگ در دنیای جدید است. با این حال کوچک شدن خانوارها و افزایش طول عمر و زندگی شهری و پیشرفتهای پزشکی و توسعه نهادهای درمانی و فنآوریهای پزشکی، مجموعاً فرهنگی را ایجاد کرده است که مرگ تا حدی کنترلپذیر شده و از خانه بیرون رفته و حتی پنهان شده است. اغلب مرگها در بیمارستان و آسایشگاه و تنهایی محتضر و به دور از خانواده رخ میدهد.
🔘از سوی دیگر مرگ نه تنها تا حدی مهار شده است، بلکه به سوی اختیاری شدن نسبی نیز حرکت میکند. اتانازی(مرگ خود خواسته تحت مقررات) مصداق آن است که اکنون در برخی از کشورها به رسمیت شناخته شده است. پنهان کردن مرگ در جهان جدید، عدهای را به واکنش واداشته تا ببیند چگونه میتوانند تصور از مرگ را تغییر دهند و بشر را از اضطراب مرگ و تنهایی در هنگام مرگ رهایی بخشند و انکار و نادیده گرفتن و پنهان کردن مرگ را اصلاح کند و مرگ را از این وضعیت تابو مانند خارج کنند، وضعیتی که از بودن کنار مرده نزدیکان خود نیز میترسند، در حالی که از کنار زنده بودن آنها لذت میبردند!
https://telegra.ph/کادوپیچ-کردن-مرگ-01-19
🔺اعتماد اول بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘ماجرای هدیه دادن کفن و آگهی ترحیم درگذشت شادروان... به دعوت شدگان برنامه تلویزیونی در ایران، واکنشهای زیادی داشت و در نهایت مدیریت صدا و سیما مجبور به عذرخواهی شد. نقدهای گوناگونی به این برنامه شد، که اغلب آنها قابل توجه بود، ولی شاید بد نباشد که زاویه دیگری هم در نقد این برنامه گشوده شود.
🔘مرگ گر چه یک پدیده زیستی است ولی تعبیری که از آن و واکنشی که در برابر آن میشود، فرهنگی و اجتماعی است. مرگ در دنیای قدیم عموما در خانه رخ میداد، بدون این که بشر در جلوگیری از آن و به عنوان یک امر محتوم توانی داشته باشد. گریه و زاری مثل حالا نبود، از بس که طبیعی بود. کمکم مذهب آمد و مرگ را به عنوان مرحله جدیدی از حیات تعریف کرد و بنای خود را بر زندگی پس از مرگ گذاشت. در ادامه مرگ احساسی شد و مراحل کفن و دفن و یادبود و... به یک مراسم مهم تبدیل شدند.
🔘در دنیای مدرن و با پیشرفت علم پزشکی ماجرا نیز فرق کرد. مرگ از یک سو و تا حدی مهار شد. افزایش امید به زنگی که در جوامع اولیه حتی ۲۰ سال بود، با آغاز انقلاب کشاورزی و سپس صنعتی افزایشی شد و اکنون در بهترین کشورها به ۸۵ سال هم رسیده است. این نمادی از مهار نسبی مرگ در دنیای جدید است. با این حال کوچک شدن خانوارها و افزایش طول عمر و زندگی شهری و پیشرفتهای پزشکی و توسعه نهادهای درمانی و فنآوریهای پزشکی، مجموعاً فرهنگی را ایجاد کرده است که مرگ تا حدی کنترلپذیر شده و از خانه بیرون رفته و حتی پنهان شده است. اغلب مرگها در بیمارستان و آسایشگاه و تنهایی محتضر و به دور از خانواده رخ میدهد.
🔘از سوی دیگر مرگ نه تنها تا حدی مهار شده است، بلکه به سوی اختیاری شدن نسبی نیز حرکت میکند. اتانازی(مرگ خود خواسته تحت مقررات) مصداق آن است که اکنون در برخی از کشورها به رسمیت شناخته شده است. پنهان کردن مرگ در جهان جدید، عدهای را به واکنش واداشته تا ببیند چگونه میتوانند تصور از مرگ را تغییر دهند و بشر را از اضطراب مرگ و تنهایی در هنگام مرگ رهایی بخشند و انکار و نادیده گرفتن و پنهان کردن مرگ را اصلاح کند و مرگ را از این وضعیت تابو مانند خارج کنند، وضعیتی که از بودن کنار مرده نزدیکان خود نیز میترسند، در حالی که از کنار زنده بودن آنها لذت میبردند!
https://telegra.ph/کادوپیچ-کردن-مرگ-01-19
Telegraph
کادوپیچ کردن مرگ
🔺اعتماد اول بهمن ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘ماجرای هدیه دادن کفن و آگهی ترحیم درگذشت شادروان... به دعوت شدگان برنامه تلویزیونی در ایران، واکنشهای زیادی داشت و در نهایت مدیریت صدا و سیما مجبور به عذرخواهی شد. نقدهای گوناگونی به این برنامه شد، که اغلب آنها قابل توجه…
🔴نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح۹
▪️نقد کلی
🔺اعتماد ۲ بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
▪️بجز نقدهای گذشته که با اشاره به گزارههای مرحوم مصباح آمده است نقدی کلی هم می نویسم که البته بخشی از آن تکراری است.
🔘در نقد رویکرد مرحوم مصباح میتوان از چند زاویه وارد شد. ابتدا دروندینی است. یعنی کسی از منظر کلامی یا فقهی شیعی وارد نقد شود، که طبعاً نه بنده آشنا هستم و نه گمان میکنم که برای مخاطبان امروزی گرهی را بگشاید چون عموما از این مساله عبور کردهاند. زاویه دیگر، نقد منطقی گزارههای ایشان است. زاویه سوم نیز نقد علمی رویکرد مزبور از منظر کسی است که اصولاً مقدمات این رویکرد را قبول ندارد. یا خدا را قبول ندارد، یا اسلام را یا شیعه را یا رویکرد شیعی خاص ایشان را. در واقع نقد بروندینی است. چون بعید میدانم کسان قابل توجهی باشند که موافق این نگاه و برداشت باشند. با این مقدمه لازم میآید که به نام و اسم و رسم منتقد نباید پرداخت و به قول معروف «ما قال» را مبنا قرار دهیم و من قال را فراموش کنیم.
🔘اولین مسأله این است، تمام آنچه که ایشان وصف و تحلیل کرده، فارغ از اینکه با آن موافق یا مخالف باشیم مبتنی بر این است که اینها را خداوند فرموده و چون خدا گفته ما باید آن را بپذیریم و تبعیت کنیم. اگر با این برداشت موافق باشیم مستلزم هیچ تبیین دیگری نیست، چون تصوری که ایشان از خدا و فلسفه خلقت و رابطه آن با مردم دارد، فرد را به اینجا میرساند که چنین حکمی یا تحلیلی را صادر کند. در حالی که کل این سازه مبتنی بر ادعاهای بلا دلیل است و میتوان آن را نپذیرفت. در نتیجه تمامی اجزای آن سازه نیز ساقط میشود.
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح۹-01-20
▪️نقد کلی
🔺اعتماد ۲ بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
▪️بجز نقدهای گذشته که با اشاره به گزارههای مرحوم مصباح آمده است نقدی کلی هم می نویسم که البته بخشی از آن تکراری است.
🔘در نقد رویکرد مرحوم مصباح میتوان از چند زاویه وارد شد. ابتدا دروندینی است. یعنی کسی از منظر کلامی یا فقهی شیعی وارد نقد شود، که طبعاً نه بنده آشنا هستم و نه گمان میکنم که برای مخاطبان امروزی گرهی را بگشاید چون عموما از این مساله عبور کردهاند. زاویه دیگر، نقد منطقی گزارههای ایشان است. زاویه سوم نیز نقد علمی رویکرد مزبور از منظر کسی است که اصولاً مقدمات این رویکرد را قبول ندارد. یا خدا را قبول ندارد، یا اسلام را یا شیعه را یا رویکرد شیعی خاص ایشان را. در واقع نقد بروندینی است. چون بعید میدانم کسان قابل توجهی باشند که موافق این نگاه و برداشت باشند. با این مقدمه لازم میآید که به نام و اسم و رسم منتقد نباید پرداخت و به قول معروف «ما قال» را مبنا قرار دهیم و من قال را فراموش کنیم.
🔘اولین مسأله این است، تمام آنچه که ایشان وصف و تحلیل کرده، فارغ از اینکه با آن موافق یا مخالف باشیم مبتنی بر این است که اینها را خداوند فرموده و چون خدا گفته ما باید آن را بپذیریم و تبعیت کنیم. اگر با این برداشت موافق باشیم مستلزم هیچ تبیین دیگری نیست، چون تصوری که ایشان از خدا و فلسفه خلقت و رابطه آن با مردم دارد، فرد را به اینجا میرساند که چنین حکمی یا تحلیلی را صادر کند. در حالی که کل این سازه مبتنی بر ادعاهای بلا دلیل است و میتوان آن را نپذیرفت. در نتیجه تمامی اجزای آن سازه نیز ساقط میشود.
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح۹-01-20
Telegraph
نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح۹
▪️نقد کلی 🔺اعتماد ۲ بهمن ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی ▪️بجز نقدهای گذشته که با اشاره به گزارههای مرحوم مصباح آمده است نقدی کلی هم می نویسم که البته بخشی از آن تکراری است. 🔘در نقد رویکرد مرحوم مصباح میتوان از چند زاویه وارد شد. ابتدا دروندینی است. یعنی کسی از منظر…
🔴چرا برجام زنده نشد؟
▪️با آمدن بایدن، تندروهای ایران علاقه ای به حل مســئله نداشتند.
🔺 گفتگو با شرق ۲ بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
پرسش: چرا بر خلاق تصورات اولیه از دولت بایدن برجام احیا نشد؟ نه واشتگن و نه تهران نتوانستند از فرصت ها استفاده کنند.
پاسخ:
🔘تندروها در زمان دولت روحانی و هنگامی که بایدن آمد (بهمن ۱۳۹۹) علاقهای به حل مسأله نداشتند لذا پیشاپیش قانون اقدام راهبردی را در مجلس تصویب کردند که مانع حل شوند. بنابر این گفتگو برای حل موکول شد به تابستان ۱۴۰۰ و پس از آمدن گروه رییسی که آنان هم ابتدا اختلاف داشتند بعد گمان کردند در موضع قدرت هستند تا آذر به تاخیر انداختند و فقط زمانی بصرافت حل کردن افتادند که طرف مقابل رضایت نمیداد.
🔘بعد هم که جنگ اوکراین شروع شد کلا ماجرا پیچیدهتر گردید و سپس به خیال زمستان سخت برای اروپا خودشان به خواب زمستانی رفتند. در ادامه اعتراضات ۱۴۰۱ و سپس جنگ غزه و حمایت بیشتر ایران از روسیه در اوکراین پیش آمد و کلا توافق منتفی گردید.
🔘طرف آمریکایی هم به یک دلیل واضح علاقهای به حل مسأله نداشت. زیرا آنان برجام را گام اول حل مسایل منطقهای با ایران میدانستند و ظاهراً هم توافق شده بود که پس از برجام این موارد را هم آغاز کنند ولی عملا ایران در این مورد همراهی نکرد و برجام اثربخشی خود را برای آنان هم از دست داده بود. بعلاوه حوزه عبور ایران از محدودیتهای هستهای برجام هم برای آنان روشن بود و نگرانی نداشتند لذا ماجرا بکلی به حالت تعلیق درآمد.
▪️با آمدن بایدن، تندروهای ایران علاقه ای به حل مســئله نداشتند.
🔺 گفتگو با شرق ۲ بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
پرسش: چرا بر خلاق تصورات اولیه از دولت بایدن برجام احیا نشد؟ نه واشتگن و نه تهران نتوانستند از فرصت ها استفاده کنند.
پاسخ:
🔘تندروها در زمان دولت روحانی و هنگامی که بایدن آمد (بهمن ۱۳۹۹) علاقهای به حل مسأله نداشتند لذا پیشاپیش قانون اقدام راهبردی را در مجلس تصویب کردند که مانع حل شوند. بنابر این گفتگو برای حل موکول شد به تابستان ۱۴۰۰ و پس از آمدن گروه رییسی که آنان هم ابتدا اختلاف داشتند بعد گمان کردند در موضع قدرت هستند تا آذر به تاخیر انداختند و فقط زمانی بصرافت حل کردن افتادند که طرف مقابل رضایت نمیداد.
🔘بعد هم که جنگ اوکراین شروع شد کلا ماجرا پیچیدهتر گردید و سپس به خیال زمستان سخت برای اروپا خودشان به خواب زمستانی رفتند. در ادامه اعتراضات ۱۴۰۱ و سپس جنگ غزه و حمایت بیشتر ایران از روسیه در اوکراین پیش آمد و کلا توافق منتفی گردید.
🔘طرف آمریکایی هم به یک دلیل واضح علاقهای به حل مسأله نداشت. زیرا آنان برجام را گام اول حل مسایل منطقهای با ایران میدانستند و ظاهراً هم توافق شده بود که پس از برجام این موارد را هم آغاز کنند ولی عملا ایران در این مورد همراهی نکرد و برجام اثربخشی خود را برای آنان هم از دست داده بود. بعلاوه حوزه عبور ایران از محدودیتهای هستهای برجام هم برای آنان روشن بود و نگرانی نداشتند لذا ماجرا بکلی به حالت تعلیق درآمد.
Forwarded from هممیهن
پروندههای باز
سرمقاله هممیهن
02 بهمن 1403
🔹حتماً توجه کردهاید کمتر پرونده مهمی وجود دارد که در جامعه باز شود و مدتی بعد مختومه اعلام شود و به عبارت دیگر، حقیقت آن بهطور نسبی روشن شود و بیگناه و گناهکار آن شناخته شوند. اغلب پروندههای مهم و ملی همیشه باز و مفتوح میمانند و مردم نیز درباره آنها به وحدتنظر نمیرسند و هر کس مطابق میل یا تصور خود آن را داوری میکند.
🔹در چنین جامعهای بصیرت و آگاهی جمعی شکل نمیگیرد و اغلب مردم در حال بازبینی دوباره و چندباره پروندههای باز از گذشته دور و نزدیک هستند. در این جامعه چیزی به نام گذشته که واقعاً گذشته باشد، وجود ندارد. بیشتر پروندههای مهم تاریخی و گذشته، همچنان روی میز و جلوی مردم برای داوری کردن است و منتظرند که کسی در پشت میز رسیدگی قرار گرفته و حکم عادلانه صادر کند.
🔹ولی نهتنها این اتفاق نمیافتد، بلکه هر روز پرونده جدیدی روی این میز شلوغ گذاشته میشود و مردم همچنان سرگردان و حیران هستند. رسیدگی قطعی به پروندههای ملی حداقل دو مرجع مشخص دارد؛ اول و مهمتر از همه نهاد رسمی قضایی است. دوم رسانهها و یا گروههای مدنی حقیقتیاب هستند.
🔹یکی از نمونههای مهم آن که این روزها دوباره خبرساز شد، پرونده کرسنت است. ۲۸سال پیش مذاکراتی برای فروش گاز ترش میدان نفتی سلمان (مخزن مشترک نفتی ایران و ابوظبی) با شرکت کرسنت انجام شد و ۵سال بعد به توافق رسیدند که روزانه ۵۰۰میلیون فوتمکعب تحویل این شرکت شود تا در امارات آن را پالایش و استفاده کنند.
🔹در این میان، دوره دولت آقای خاتمی پایان یافت و احمدینژاد آمد و برای اثبات اینکه قبلیها خوب نبودند و ما خوبیم خواستند تغییراتی در قرارداد بدهند، خلاصه قرارداد اجرا نشد و کرسنت علیه ایران شکایت کرد و تاکنون در یک حکم ۶۷۰میلیون دلار ادعای خسارت کرده و حکم گرفته و اکنون نیز در این روزها برای دو ساختمان شرکت ملی نفت ایران در اروپا حکم مصادره گرفته است.
🔹همزمان پرونده این موضوع در ایران باز شد. در انتخابات تابستان گذشته به یکی از موضوعات جنجالی سیاسی تبدیل شد و به جدال آقای زنگنه و آقای جلیلی انجامید که جلیلی حاضر به مناظره مستقیم نشد.
🔹پرسش اساسی این است که چرا در این مدت هنوز حکم قطعی و روشنی صادر نشده است؟ چرا دادگاه علنی برگزار نکردند و نمیکنند تا مردم بدانند واقعیت ماجرا چیست و چه کسانی گنهکار و چه کسانی بیگناه هستند؟
🔹آیا کسی حق دارد بپرسد که چرا پروندههای مشهور به امنیتی بهسرعت رسیدگی و اجرایی میشد و میشود؛ ولی اینگونه پروندهها معمولاً یا متوقف مانده یا کسی از آن اطلاعی ندارد.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
02 بهمن 1403
🔹حتماً توجه کردهاید کمتر پرونده مهمی وجود دارد که در جامعه باز شود و مدتی بعد مختومه اعلام شود و به عبارت دیگر، حقیقت آن بهطور نسبی روشن شود و بیگناه و گناهکار آن شناخته شوند. اغلب پروندههای مهم و ملی همیشه باز و مفتوح میمانند و مردم نیز درباره آنها به وحدتنظر نمیرسند و هر کس مطابق میل یا تصور خود آن را داوری میکند.
🔹در چنین جامعهای بصیرت و آگاهی جمعی شکل نمیگیرد و اغلب مردم در حال بازبینی دوباره و چندباره پروندههای باز از گذشته دور و نزدیک هستند. در این جامعه چیزی به نام گذشته که واقعاً گذشته باشد، وجود ندارد. بیشتر پروندههای مهم تاریخی و گذشته، همچنان روی میز و جلوی مردم برای داوری کردن است و منتظرند که کسی در پشت میز رسیدگی قرار گرفته و حکم عادلانه صادر کند.
🔹ولی نهتنها این اتفاق نمیافتد، بلکه هر روز پرونده جدیدی روی این میز شلوغ گذاشته میشود و مردم همچنان سرگردان و حیران هستند. رسیدگی قطعی به پروندههای ملی حداقل دو مرجع مشخص دارد؛ اول و مهمتر از همه نهاد رسمی قضایی است. دوم رسانهها و یا گروههای مدنی حقیقتیاب هستند.
🔹یکی از نمونههای مهم آن که این روزها دوباره خبرساز شد، پرونده کرسنت است. ۲۸سال پیش مذاکراتی برای فروش گاز ترش میدان نفتی سلمان (مخزن مشترک نفتی ایران و ابوظبی) با شرکت کرسنت انجام شد و ۵سال بعد به توافق رسیدند که روزانه ۵۰۰میلیون فوتمکعب تحویل این شرکت شود تا در امارات آن را پالایش و استفاده کنند.
🔹در این میان، دوره دولت آقای خاتمی پایان یافت و احمدینژاد آمد و برای اثبات اینکه قبلیها خوب نبودند و ما خوبیم خواستند تغییراتی در قرارداد بدهند، خلاصه قرارداد اجرا نشد و کرسنت علیه ایران شکایت کرد و تاکنون در یک حکم ۶۷۰میلیون دلار ادعای خسارت کرده و حکم گرفته و اکنون نیز در این روزها برای دو ساختمان شرکت ملی نفت ایران در اروپا حکم مصادره گرفته است.
🔹همزمان پرونده این موضوع در ایران باز شد. در انتخابات تابستان گذشته به یکی از موضوعات جنجالی سیاسی تبدیل شد و به جدال آقای زنگنه و آقای جلیلی انجامید که جلیلی حاضر به مناظره مستقیم نشد.
🔹پرسش اساسی این است که چرا در این مدت هنوز حکم قطعی و روشنی صادر نشده است؟ چرا دادگاه علنی برگزار نکردند و نمیکنند تا مردم بدانند واقعیت ماجرا چیست و چه کسانی گنهکار و چه کسانی بیگناه هستند؟
🔹آیا کسی حق دارد بپرسد که چرا پروندههای مشهور به امنیتی بهسرعت رسیدگی و اجرایی میشد و میشود؛ ولی اینگونه پروندهها معمولاً یا متوقف مانده یا کسی از آن اطلاعی ندارد.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
Forwarded from هممیهن
درباره گفتوگو
سرمقاله هممیهن
03 بهمن 1403
🔹عدهای هستند که برای مخالفت با ایدههای درست و منطقی و یا تخریب آنها جدل میکنند و برای این کار میکوشند که مسئله را نادرست مطرح کنند. یکی از موارد آن موضوع گفتوگو است. در واقع، چون قادر به انجام گفتوگو نیستند تا از مواضع خود دفاع کنند، اصل گفتوگو را زیر سوال میبرند.
🔹نمونه آن طرح لزوم گفتوگو با کشورهای دیگر از جمله ایالاتمتحده است. تقریباً میتوان با اطمینان اظهار کرد که در طول تاریخ روابط بینالملل شاید موردی نباشد که یک طرف از گفتوگو پرهیز کند، مگر طرفی که در جنگ دست برتر دارد و خواهان تسلیم بدون قید و شرط طرف مقابل است؛ یا طرف مقابل را بهکلی به رسمیت نشناسد که طبعاً چنین چیزی برای ایران و آمریکا بلاموضوع است.
🔹از سوی دیگر، پذیرش گفتوگو نیز هیچ معنایی جز آمادگی گفتوگو برای حل مسئله ندارد و متضمن هیچ پیشفرض دیگری نیست. گفتوگوهای صلح ویتنام سالها طول کشید و چند بار متوقف شد؛ هرچند در نهایت جنگ در میدان آن را به پایان رساند.
🔹در همین جنگ غزه نیز در طول ۱۷ماه گذشته مذاکرات گوناگونی میان طرفین انجام شد؛ هرچند با واسطه بود و اکنون هم لزوماً جنگ تمام نشده است که به توافق آتشبس و مبادله اُسرا رسیدهاند و حتی چندین بار مذاکرات قطع و پایان یافته تلقی شد. اینها نشان میدهد که گفتوگو متضمن هیچ پیشفرض منفی نیست و هیچ تضمینی هم برای موفقیت آن وجود ندارد.
🔹ولی چند نتیجه مهم دارد؛ اول اینکه، امید را در حل دوجانبه مسئله زنده میکند و نیروهای طرف سوم و افکارعمومی را برای کمک به حل منازعه به سود طرفی که مواضع معقولانهتری دارد، وارد میدان میکند. طرفین را نسبت به منویات هم بهطور مستقیم آگاه میکند.
🔹همچنین، رویکرد پذیرش گفتوگو به لحاظ اخلاقی قابلدفاع است؛ چون وظیفه سیاست کاهش مرارت مردم و جامعه است و از هیچ کوششی برای تحقق آن نباید چشم پوشید و گفتوگو کمهزینهترین رویکرد برای تحقق این هدف است.
🔹بهعلاوه، ما حق نداریم پیشاپیش امکان رسیدن به توافقهای عادلانه را نفی کنیم؛ ولی اگر هم پس از گفتوگو به توافق نرسیدیم، مردم سیاستمداران را محکوم نخواهند کرد.
🔹فرار از گفتوگو از دست دادن شانس هر توافقی است و از نظر ناظرین بیرونی به معنای فاقد منطق بودن است.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
03 بهمن 1403
🔹عدهای هستند که برای مخالفت با ایدههای درست و منطقی و یا تخریب آنها جدل میکنند و برای این کار میکوشند که مسئله را نادرست مطرح کنند. یکی از موارد آن موضوع گفتوگو است. در واقع، چون قادر به انجام گفتوگو نیستند تا از مواضع خود دفاع کنند، اصل گفتوگو را زیر سوال میبرند.
🔹نمونه آن طرح لزوم گفتوگو با کشورهای دیگر از جمله ایالاتمتحده است. تقریباً میتوان با اطمینان اظهار کرد که در طول تاریخ روابط بینالملل شاید موردی نباشد که یک طرف از گفتوگو پرهیز کند، مگر طرفی که در جنگ دست برتر دارد و خواهان تسلیم بدون قید و شرط طرف مقابل است؛ یا طرف مقابل را بهکلی به رسمیت نشناسد که طبعاً چنین چیزی برای ایران و آمریکا بلاموضوع است.
🔹از سوی دیگر، پذیرش گفتوگو نیز هیچ معنایی جز آمادگی گفتوگو برای حل مسئله ندارد و متضمن هیچ پیشفرض دیگری نیست. گفتوگوهای صلح ویتنام سالها طول کشید و چند بار متوقف شد؛ هرچند در نهایت جنگ در میدان آن را به پایان رساند.
🔹در همین جنگ غزه نیز در طول ۱۷ماه گذشته مذاکرات گوناگونی میان طرفین انجام شد؛ هرچند با واسطه بود و اکنون هم لزوماً جنگ تمام نشده است که به توافق آتشبس و مبادله اُسرا رسیدهاند و حتی چندین بار مذاکرات قطع و پایان یافته تلقی شد. اینها نشان میدهد که گفتوگو متضمن هیچ پیشفرض منفی نیست و هیچ تضمینی هم برای موفقیت آن وجود ندارد.
🔹ولی چند نتیجه مهم دارد؛ اول اینکه، امید را در حل دوجانبه مسئله زنده میکند و نیروهای طرف سوم و افکارعمومی را برای کمک به حل منازعه به سود طرفی که مواضع معقولانهتری دارد، وارد میدان میکند. طرفین را نسبت به منویات هم بهطور مستقیم آگاه میکند.
🔹همچنین، رویکرد پذیرش گفتوگو به لحاظ اخلاقی قابلدفاع است؛ چون وظیفه سیاست کاهش مرارت مردم و جامعه است و از هیچ کوششی برای تحقق آن نباید چشم پوشید و گفتوگو کمهزینهترین رویکرد برای تحقق این هدف است.
🔹بهعلاوه، ما حق نداریم پیشاپیش امکان رسیدن به توافقهای عادلانه را نفی کنیم؛ ولی اگر هم پس از گفتوگو به توافق نرسیدیم، مردم سیاستمداران را محکوم نخواهند کرد.
🔹فرار از گفتوگو از دست دادن شانس هر توافقی است و از نظر ناظرین بیرونی به معنای فاقد منطق بودن است.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح۱۰
🔺سوم بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از نقدهای جدی به رویکرد آقای مصباح در باره حکومت، تأکید بر وجه رهبری مردم به سوی وضعیت آرمانی است. این رویکرد هیچ تناسبی با واقعیت ندارد. زیرا مسأله حکمرانی و قدرت، فارغ از بحثهای هدایتگری است، چون اصولاً هدایت با قدرت انجام نمیشود. همچنان که در طول تاریخ حکومتها، این نیروهای دیگر بودهاند که مردم را هدایت میکردند و نه حکومتها. اصولاً کار ویژه حکومتها هدایتگری نیست. اتفاقاً هنگامی که وارد این مقوله شوند، هدایتگری و اخلاق و دین و معنویت جملگی در مسیر نادرستی قرار خواهند گرفت. چه نمونهای بهتر از وضعیت امروز ایران که یک جامعه دینمدار از سال ۱۳۵۷ به این سو تبدیل به یک جامعه به نسبت لاییک و حتی در مواردی ضد دین و معنویت شده است. پیمایش های وزارت فرهنگ در مورد تحول رویکرد مردم به سکولاریسم این گزاره را اثبات میکند. پس اینها ادعا نیست، بدیهیات است، اگر ایرادی در بدیهی بودن آن داشتید، میتوان به مستندات ارجاع داد هرچند دیدن زندگی روزمره مردم برای اثبات این ادعا کفایت میکند.
🔘پس کار ویژه حکومت چیست؟ برقراری نظم و عدالت. البته حکومتها به تناسب و کمابیش، نظم و عدالت را در ذیل منافع شخصی طبقه حاکم تعریف میکنند، ولی اگر این دو مفهوم را انتزاعی تعریف نکنیم و به وجه عملی آنها نیز عنایت داشته باشیم، به این نتیجه میرسیم که حکومتها تا زمانی که این دو مولفه را به طور نسبی تأمین کنند بقا مییابند. جزییات این دو مولفه نیز در حکومتهای عصر جدید از طریق اراده مردم و شهروندان در قوانین اساسی تعریف و تحدید میشوند.
🔘به طور کلی حکومتها فلسفه یا مبنای ثابت مشروعیت ندارند که از ازل تا ابد بر آن مبنا باشد، در هر دورهای براساس قاعدهای شکل گرفتهاند. اگر مطابق رویکرد آقای مصباح نگاه کنیم، بجز پیامبر (ص) و ۵ سال حکومت امام علی (ع) و اندکی حکومت امام حسن (ع)، و احتمالاً اکنون، هیچ حکومتی مشروعیت مورد نظر را نداشته و قادر به هدایت مردم هم نبوده است و به تعبیری حکومت ناصالح تلقی میشوند. تازه سرنوشت حکومت پیامبر و امام علی و امام حسن را هم دیدهایم.
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح۱%DB%B0-01-22
🔺سوم بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از نقدهای جدی به رویکرد آقای مصباح در باره حکومت، تأکید بر وجه رهبری مردم به سوی وضعیت آرمانی است. این رویکرد هیچ تناسبی با واقعیت ندارد. زیرا مسأله حکمرانی و قدرت، فارغ از بحثهای هدایتگری است، چون اصولاً هدایت با قدرت انجام نمیشود. همچنان که در طول تاریخ حکومتها، این نیروهای دیگر بودهاند که مردم را هدایت میکردند و نه حکومتها. اصولاً کار ویژه حکومتها هدایتگری نیست. اتفاقاً هنگامی که وارد این مقوله شوند، هدایتگری و اخلاق و دین و معنویت جملگی در مسیر نادرستی قرار خواهند گرفت. چه نمونهای بهتر از وضعیت امروز ایران که یک جامعه دینمدار از سال ۱۳۵۷ به این سو تبدیل به یک جامعه به نسبت لاییک و حتی در مواردی ضد دین و معنویت شده است. پیمایش های وزارت فرهنگ در مورد تحول رویکرد مردم به سکولاریسم این گزاره را اثبات میکند. پس اینها ادعا نیست، بدیهیات است، اگر ایرادی در بدیهی بودن آن داشتید، میتوان به مستندات ارجاع داد هرچند دیدن زندگی روزمره مردم برای اثبات این ادعا کفایت میکند.
🔘پس کار ویژه حکومت چیست؟ برقراری نظم و عدالت. البته حکومتها به تناسب و کمابیش، نظم و عدالت را در ذیل منافع شخصی طبقه حاکم تعریف میکنند، ولی اگر این دو مفهوم را انتزاعی تعریف نکنیم و به وجه عملی آنها نیز عنایت داشته باشیم، به این نتیجه میرسیم که حکومتها تا زمانی که این دو مولفه را به طور نسبی تأمین کنند بقا مییابند. جزییات این دو مولفه نیز در حکومتهای عصر جدید از طریق اراده مردم و شهروندان در قوانین اساسی تعریف و تحدید میشوند.
🔘به طور کلی حکومتها فلسفه یا مبنای ثابت مشروعیت ندارند که از ازل تا ابد بر آن مبنا باشد، در هر دورهای براساس قاعدهای شکل گرفتهاند. اگر مطابق رویکرد آقای مصباح نگاه کنیم، بجز پیامبر (ص) و ۵ سال حکومت امام علی (ع) و اندکی حکومت امام حسن (ع)، و احتمالاً اکنون، هیچ حکومتی مشروعیت مورد نظر را نداشته و قادر به هدایت مردم هم نبوده است و به تعبیری حکومت ناصالح تلقی میشوند. تازه سرنوشت حکومت پیامبر و امام علی و امام حسن را هم دیدهایم.
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباح۱%DB%B0-01-22
Telegraph
نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح۱۰
🔺سوم بهمن ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘یکی از نقدهای جدی به رویکرد آقای مصباح در باره حکومت، تأکید بر وجه رهبری مردم به سوی وضعیت آرمانی است. این رویکرد هیچ تناسبی با واقعیت ندارد. زیرا مسأله حکمرانی و قدرت، فارغ از بحثهای هدایتگری است، چون اصولاً هدایت با قدرت انجام…
🔴یا زنگی زنگ؛ یا رومی روم
🔺گفتگو با خبر آنلاین ۳ بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹آقای عبدی! برخی معتقدند که ایران سیگنال هایی برای مذاکره مستقیم با آمریکا فرستاده، ارزیابی شما چیست؟
🔘در ایران چه چیزی شفاف است که این یکی باشد؟ تازه همه چیز هم شفاف شود بعید است این مورد شفاف شود. ولی منطقا دلیلی برای پرهیز از مذاکره وجود ندارد هر چند نتیجهبخشی مذاکره را نمیتوان تضمین کرد.
🔹آیا رهبری مجوز مذاکره مستقیم با آمریکا را به دولت میدهند؟
🔘نمیدانم. در هر صورت ادامه چنین وضعی برای کشور ممکن نیست. یا زنگی زنگ، یا رومی روم. تداوم این وضع با آمدن و رفتن یک دولت تغییری نخواهد کرد مگر این که دولت جدید دنبال تغییر این وضعیت باشد کاری که دولت قبل نمیتوانست انجام دهد.
🔹با توجه به روی کار امدن ترامپ، آیا مذاکره با او شدنی هست؟ از یک سو، ترامپ زمانی می گفت ظرف یک هفته با ایران به توافق می رسد و از سمتی دیگر، از برجام خارج شد؟
🔘پاسخ به این پرسش نیازمند اطلاعات دقیق از انگیزههای طرف مقابل است که بعید میدانم در دسترس باشد. ایران میتواند گفتگو کند ولی به نتیجه نرسد. مثل مذاکرات ۸ ماه پیش حماس که به نتیجه نرسید ولی الان پذیرفتهاند. بدون آن مذاکرات بینتیجه، امروز ایدهای برای توافق وجود نداشت.
🔹سیاست دولت چهاردهم نشان میدهد به جای تمرکز بر روی شرق، به دنبال ارتباط با همه کشورهاست، این را چطور ارزیابی می کنید؟
🔘این سیاست کاملا درستی است. اصولا شرق و غرب را از ذهن بیرون ببریم باید با همه کشورها در چارچوب تامین منافع ملی همکاری کنیم.
🔹چقدر تندروها و مخالفان مذاکره با آمریکا ممکن است کارشکنی کنند؟
🔘آنها در هر چیزی که به تامین رفاه و آسایش مردم منجر شود با حداکثر توان کارشکنی خواهند کرد. دولت و آقای پزشکیان باید در تعامل با مقام رهبری و با افکار عمومی کار خود را پیش ببرد و تندروها را جا بگذارد.
🔹در هفته های اخیر بارها شاهد حملات آقای جلیلی و همفکرانش به بحث مذاکره با آمریکا بودیم، چقدر ممکن است دوباره ایجاد خلل کنند؟
🔘همانطور که گفتم بطور کلی تندروها دنبال جنگ هستند و به کمتر از آن رضایت نمیدهند. نانشان در تحریم و فقر مردم است.
🔹ممکن است دوباره برجام جدیدی شکل بگیرد؟
🔘نمیدانم چه خواهد شد. طبعا باید بسوی حل مسأله رفت و این شدنی است.
🔹پیش بینی می کنید اگر مذاکرات جدیدی شکل بگیرد، فرمانده دیپلماسی ایران چه کسی خواهد بود؟ ظریف یا عراقچی؟
🔘این موضوع اهمیت چندانی را ندارد. موضوع اصلی و مهم وجود و شکلگیری اراده حکومت برای ورود به این مسأله و حل آن در صورت امکان از طریق گفتگو است.
🔺گفتگو با خبر آنلاین ۳ بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹آقای عبدی! برخی معتقدند که ایران سیگنال هایی برای مذاکره مستقیم با آمریکا فرستاده، ارزیابی شما چیست؟
🔘در ایران چه چیزی شفاف است که این یکی باشد؟ تازه همه چیز هم شفاف شود بعید است این مورد شفاف شود. ولی منطقا دلیلی برای پرهیز از مذاکره وجود ندارد هر چند نتیجهبخشی مذاکره را نمیتوان تضمین کرد.
🔹آیا رهبری مجوز مذاکره مستقیم با آمریکا را به دولت میدهند؟
🔘نمیدانم. در هر صورت ادامه چنین وضعی برای کشور ممکن نیست. یا زنگی زنگ، یا رومی روم. تداوم این وضع با آمدن و رفتن یک دولت تغییری نخواهد کرد مگر این که دولت جدید دنبال تغییر این وضعیت باشد کاری که دولت قبل نمیتوانست انجام دهد.
🔹با توجه به روی کار امدن ترامپ، آیا مذاکره با او شدنی هست؟ از یک سو، ترامپ زمانی می گفت ظرف یک هفته با ایران به توافق می رسد و از سمتی دیگر، از برجام خارج شد؟
🔘پاسخ به این پرسش نیازمند اطلاعات دقیق از انگیزههای طرف مقابل است که بعید میدانم در دسترس باشد. ایران میتواند گفتگو کند ولی به نتیجه نرسد. مثل مذاکرات ۸ ماه پیش حماس که به نتیجه نرسید ولی الان پذیرفتهاند. بدون آن مذاکرات بینتیجه، امروز ایدهای برای توافق وجود نداشت.
🔹سیاست دولت چهاردهم نشان میدهد به جای تمرکز بر روی شرق، به دنبال ارتباط با همه کشورهاست، این را چطور ارزیابی می کنید؟
🔘این سیاست کاملا درستی است. اصولا شرق و غرب را از ذهن بیرون ببریم باید با همه کشورها در چارچوب تامین منافع ملی همکاری کنیم.
🔹چقدر تندروها و مخالفان مذاکره با آمریکا ممکن است کارشکنی کنند؟
🔘آنها در هر چیزی که به تامین رفاه و آسایش مردم منجر شود با حداکثر توان کارشکنی خواهند کرد. دولت و آقای پزشکیان باید در تعامل با مقام رهبری و با افکار عمومی کار خود را پیش ببرد و تندروها را جا بگذارد.
🔹در هفته های اخیر بارها شاهد حملات آقای جلیلی و همفکرانش به بحث مذاکره با آمریکا بودیم، چقدر ممکن است دوباره ایجاد خلل کنند؟
🔘همانطور که گفتم بطور کلی تندروها دنبال جنگ هستند و به کمتر از آن رضایت نمیدهند. نانشان در تحریم و فقر مردم است.
🔹ممکن است دوباره برجام جدیدی شکل بگیرد؟
🔘نمیدانم چه خواهد شد. طبعا باید بسوی حل مسأله رفت و این شدنی است.
🔹پیش بینی می کنید اگر مذاکرات جدیدی شکل بگیرد، فرمانده دیپلماسی ایران چه کسی خواهد بود؟ ظریف یا عراقچی؟
🔘این موضوع اهمیت چندانی را ندارد. موضوع اصلی و مهم وجود و شکلگیری اراده حکومت برای ورود به این مسأله و حل آن در صورت امکان از طریق گفتگو است.
Forwarded from هممیهن
پرسشهایی درباره حادثه بالگرد
سرمقاله هممیهن
04 بهمن 1403
🔹درباره اهمیت، نقش و کارکرد نظام قضایی در اصلاح امور جامعه، هر چه بگوییم؛ باز هم کم است. در واقع، این نهاد مهم نقش تعیینکننده در رفتار ما دارد. بهشرطی که عملکرد آن شفاف و بیطرفانه و مطابق قانون و عادلانه باشد. درغیراینصورت، همچنان باید ناامید از اصلاح رفتار و امور باشیم.
🔹در اینجا به تحلیل چند مورد از اظهارات سخنگوی محترم دستگاه قضایی میپردازیم تا اهمیت این ادعا روشن شود. سخنگوی قوه قضائیه دیروز در جریان کنفرانس خبری خود گفت: «تاکنون ادلهای که نشاندهنده اقدامات خرابکارانه یا تروریستی در جریان سقوط بالگرد مرحوم رئیسی باشد، به دست نیامده است.»
🔹همچنین، درباره آخرین حکم صادرشده برای امیرحسین مقصودلو(تتلو) گفت: «هنوز حکم قطعی برای او صادر نشده است.» از نظر رسانه فرقی نمیکند که یک بالگرد سقوط کرده یا ساقط شده است. مهم این است که بدانیم حقیقت چیست؟ برای این منظور، کارگزاران همه رسانهها باید در کشف این حقیقت از قدرت و امکانات برابری برخوردار باشند. آیا چنین است؟ پاسخ خلاصه، منفی است.
🔹تاکنون هیچکس به تبعات روایت رسمی از سقوط بالگرد نپرداخته است. همین امر موجب شد که روایت ضعیف و حاشیهای ساقط کردن بالگرد از سوی بیگانگان یا روایت خرابکاری رفتهرفته پررنگ شود. ابتدا بهصورت تلویحی مدعی شدند که بالگرد ساقط شده است و افرادی برای این ادعا زمینهسازی کردند. هرچند ستاد نیروهای مسلح دراینباره تذکر داد، ولی توجهی نکردند.
🔹تا اینکه دیروز دوباره معاون دفتر عقیدتی-سیاسی فرماندهی کلقوا اعلام کرد که «برخی کنشگران اعتراض کرده و بیانیههای رسمی ستادکل نیروهای مسلح درباره سقوط هلیکوپتر حامل شهید رئیسی را زیر سوال بردهاند. تأسفبارتر اینکه بعضی از این کنشگران ادعای انقلابیگری داشته و از موضع تبیینگری و روشنگری به شبههآفرینی و رد روایت ارائهشده از سوی دستگاههای رسمی میپردازند.»
🔹مشکل اینجاست که همه حق دارند درباره روایت رسمی تشکیک کنند؛ ولی این حق در عمل تبعیضآمیز است. یک گروه حق ندارد کوچکترین تشکیکی در این زمینه کند و گروه دوم، با بیپروایی و حتی بدون هیچ سندی در حال تشکیک است و مورد هیچ پیگردی هم قرار نمیگیرد؛ نهفقط در این مورد، بلکه در موارد دیگر هم مواجه با چنین وضعی هستیم.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
04 بهمن 1403
🔹درباره اهمیت، نقش و کارکرد نظام قضایی در اصلاح امور جامعه، هر چه بگوییم؛ باز هم کم است. در واقع، این نهاد مهم نقش تعیینکننده در رفتار ما دارد. بهشرطی که عملکرد آن شفاف و بیطرفانه و مطابق قانون و عادلانه باشد. درغیراینصورت، همچنان باید ناامید از اصلاح رفتار و امور باشیم.
🔹در اینجا به تحلیل چند مورد از اظهارات سخنگوی محترم دستگاه قضایی میپردازیم تا اهمیت این ادعا روشن شود. سخنگوی قوه قضائیه دیروز در جریان کنفرانس خبری خود گفت: «تاکنون ادلهای که نشاندهنده اقدامات خرابکارانه یا تروریستی در جریان سقوط بالگرد مرحوم رئیسی باشد، به دست نیامده است.»
🔹همچنین، درباره آخرین حکم صادرشده برای امیرحسین مقصودلو(تتلو) گفت: «هنوز حکم قطعی برای او صادر نشده است.» از نظر رسانه فرقی نمیکند که یک بالگرد سقوط کرده یا ساقط شده است. مهم این است که بدانیم حقیقت چیست؟ برای این منظور، کارگزاران همه رسانهها باید در کشف این حقیقت از قدرت و امکانات برابری برخوردار باشند. آیا چنین است؟ پاسخ خلاصه، منفی است.
🔹تاکنون هیچکس به تبعات روایت رسمی از سقوط بالگرد نپرداخته است. همین امر موجب شد که روایت ضعیف و حاشیهای ساقط کردن بالگرد از سوی بیگانگان یا روایت خرابکاری رفتهرفته پررنگ شود. ابتدا بهصورت تلویحی مدعی شدند که بالگرد ساقط شده است و افرادی برای این ادعا زمینهسازی کردند. هرچند ستاد نیروهای مسلح دراینباره تذکر داد، ولی توجهی نکردند.
🔹تا اینکه دیروز دوباره معاون دفتر عقیدتی-سیاسی فرماندهی کلقوا اعلام کرد که «برخی کنشگران اعتراض کرده و بیانیههای رسمی ستادکل نیروهای مسلح درباره سقوط هلیکوپتر حامل شهید رئیسی را زیر سوال بردهاند. تأسفبارتر اینکه بعضی از این کنشگران ادعای انقلابیگری داشته و از موضع تبیینگری و روشنگری به شبههآفرینی و رد روایت ارائهشده از سوی دستگاههای رسمی میپردازند.»
🔹مشکل اینجاست که همه حق دارند درباره روایت رسمی تشکیک کنند؛ ولی این حق در عمل تبعیضآمیز است. یک گروه حق ندارد کوچکترین تشکیکی در این زمینه کند و گروه دوم، با بیپروایی و حتی بدون هیچ سندی در حال تشکیک است و مورد هیچ پیگردی هم قرار نمیگیرد؛ نهفقط در این مورد، بلکه در موارد دیگر هم مواجه با چنین وضعی هستیم.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح(بخش پایانی)
🔺چهارم بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نقدی که بر رویکرد آقای مصباح وارد است، قانون را در حکومت، امری فرعی میبینند. آن را به اراده حاکم (با همان شرایطی که گفته) تقلیل میدهند، در حالی که قانون محصول اراده ملت است. اگر هم قرار است قانون ناشی از خواست خدا باشد این باید از مجرای فهم و پذیرش مردم عبور کند، همان طور که در نظریه آقای مصباح اصل حکومت هم از همین مجرا تحقق مییابد. اصولا در اسلام چیزی به نام دستور خدا مثل آنچه در مسیحیت کاتولیک است، نداریم. آنچه که هست برداشتهای افراد و مجتهدین است از آنچه فکر میکنند که دستور خداوند است و لذا هیچ کس نمیتواند دیگران را به پیروی از برداشتهای خود مجبور کند.
🔘به علاوه فرض کنیم که فلسفه سیاسی ایشان را پذیرفتیم، حال اگر کسی اطمینان پیدا کند که حکم خداوند (چه برداشت وی از حکم یا حکومت مشابه و یا متفاوت با ایشان باشد) در حکومت جاری و ساری نیست، چه باید کند؟ آیا باید تبعیت کند؟ آیا ماجرای حکومت اسلامی و حاکم از طرف خدا، صفر و یک است؟ یعنی یا هست یا نیست؟ اگر چنین است که بحثی نمیماند، چون نتیجه از پیش معلوم است؛ ولی اگر صفر و یکی نیست، کجا باید علیه آن انتقاد یا حتی اقدام عملی و انتقادی کرد؟
🔘اگر کسی معتقد باشد که این حکومت اسلامی نیست، چون قوانین شرعی مثل بردهداری را اجرایی نمیکند، چه باید کرد؟ همانطور که آقای مصباح گفتهاند: ▪️"اسلام هيچگاه در صدد الغاي اينگونه بردهگيرى نبوده و نيست و اين موضع اسلام كاملاً قابل دفاع و توجيه عقلانى است. بنابراين، كوشش بسيارى از روشنفكران و نويسندگان غربزدة جهان اسلام كه اسلام را نافى و ناسخ هرگونه بردهدارى قلمداد ميكنند و آيات مربوط به بردگى و بردهدارى را ناظر به امرى موقت و گذرا ميدانند كه مختص صدر اسلام بوده تلاشى بيهوده است. اسلام بردگى را مطلقاً الغا نمىكند."(پایان نقل قول از آقای مصباح)▪️
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباحبخش-پایانی-01-22
🔺چهارم بهمن ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نقدی که بر رویکرد آقای مصباح وارد است، قانون را در حکومت، امری فرعی میبینند. آن را به اراده حاکم (با همان شرایطی که گفته) تقلیل میدهند، در حالی که قانون محصول اراده ملت است. اگر هم قرار است قانون ناشی از خواست خدا باشد این باید از مجرای فهم و پذیرش مردم عبور کند، همان طور که در نظریه آقای مصباح اصل حکومت هم از همین مجرا تحقق مییابد. اصولا در اسلام چیزی به نام دستور خدا مثل آنچه در مسیحیت کاتولیک است، نداریم. آنچه که هست برداشتهای افراد و مجتهدین است از آنچه فکر میکنند که دستور خداوند است و لذا هیچ کس نمیتواند دیگران را به پیروی از برداشتهای خود مجبور کند.
🔘به علاوه فرض کنیم که فلسفه سیاسی ایشان را پذیرفتیم، حال اگر کسی اطمینان پیدا کند که حکم خداوند (چه برداشت وی از حکم یا حکومت مشابه و یا متفاوت با ایشان باشد) در حکومت جاری و ساری نیست، چه باید کند؟ آیا باید تبعیت کند؟ آیا ماجرای حکومت اسلامی و حاکم از طرف خدا، صفر و یک است؟ یعنی یا هست یا نیست؟ اگر چنین است که بحثی نمیماند، چون نتیجه از پیش معلوم است؛ ولی اگر صفر و یکی نیست، کجا باید علیه آن انتقاد یا حتی اقدام عملی و انتقادی کرد؟
🔘اگر کسی معتقد باشد که این حکومت اسلامی نیست، چون قوانین شرعی مثل بردهداری را اجرایی نمیکند، چه باید کرد؟ همانطور که آقای مصباح گفتهاند: ▪️"اسلام هيچگاه در صدد الغاي اينگونه بردهگيرى نبوده و نيست و اين موضع اسلام كاملاً قابل دفاع و توجيه عقلانى است. بنابراين، كوشش بسيارى از روشنفكران و نويسندگان غربزدة جهان اسلام كه اسلام را نافى و ناسخ هرگونه بردهدارى قلمداد ميكنند و آيات مربوط به بردگى و بردهدارى را ناظر به امرى موقت و گذرا ميدانند كه مختص صدر اسلام بوده تلاشى بيهوده است. اسلام بردگى را مطلقاً الغا نمىكند."(پایان نقل قول از آقای مصباح)▪️
https://telegra.ph/نقد-اندیشه-سیاسی-آقای-مصباحبخش-پایانی-01-22
Telegraph
نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح(بخش پایانی)
🔺چهارم بهمن ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘نقدی که بر رویکرد آقای مصباح وارد است، قانون را در حکومت، امری فرعی میبینند. آن را به اراده حاکم (با همان شرایطی که گفته) تقلیل میدهند، در حالی که قانون محصول اراده ملت است. اگر هم قرار است قانون ناشی از خواست خدا باشد این…
نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح.pdf
581.2 KB
🔴متن کامل نقد اندیشه سیاسی آقای مصباح
عینیت_اجتماعی_ـ_بررسی_و_تحلیل_موج_چهارم_پیمایش_ملی_ارزشها_و_نگرشهای.pdf
1.3 MB
🔴متن کامل عینیت اجتماعی؛ بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان
عباس عبدی
زمستان ۱۴۰۳
عباس عبدی
زمستان ۱۴۰۳