🔴پایان اسد؛ آغازی برای ما
🔺هممیهن ۱۹ آذر ۱۴۰۳
🔘چرا برخی از اصحاب قدرت سخنان بدیهی را نمیشنوند ولی از سخنان بیربط و خیالی و بیمبنا استقبال میکنند؟ سخنانی که در باره سوریه و دفاع از حضور ایران در آنجا زیاد گفته شد. آیا سیاستگذاران ایران یک لحظه هم به این صرافت نیفتادند که در باره سیاست خود در سوریه به نظرات منتقدان هم توجه کنند و فقط حرفهای غیرعقلانی طرفداران کم دانش را نشنوند؟ مگر همه منتقدان دشمن و بدخواه شما بودند؟ اگر قدری گوش میکردید امروز با چنین وضعی مواجه نبودیم که همه شما مهر سکوت بر لب زدهاید و کوچکترین توضیحی در باره اتفاقات سوریه نمیدهید که فقط طی یک هفته همه سرمایهگذاریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی دود شد و به هوا رفت.
🔘اولین مشکل شما نداشتن رسانه به معنای واقعی است همین شنبه شب مهمترین کارشناس سیاست خارجی و داخلی صدا و سیما میگفت که سقوط دمشق به این راحتی نیست در حالی که ساعتها پیش از آن چند منبع خبری خروج اسد از سوریه را اعلام کرده بودند و دمشق عملا سقوط کرده بود. این تحلیل همه را به یاد سعید الصحاف وزیر تبلیغات صدام حسین میاندازد که نیروی بیگانه تا پشت ساختمانش آمده بودند، و او میگفت آنها را اسیر کردهایم. بعد هم خودش را تسلیم کرد. یا آن مجری مشهور تلویزیون در حالی که نیروهای مخالفان بسوی دمشق و کاخ ریاسث سرازیر بودند و از بشار اسد هم خبری نیست میگوید: «کجا سوریه برگشته به ده سال قبل؛ حالا یه بخشی از حلب رو فقط گرفتهاند!»
🔘با چنین رسانهای که مجریان و کارشناسانش حرفهای بیپایه و خلاف واقع را تکرار میکنند نمیتوان آگاهی جمعی مفیدی تولید کرد و بیش از همه سیاستگذاران را دچار گمراهی و اشتباه میکند. کارشناسان زیادی بودند که حداقل به نحوه حضور ایران و سیاستهایش در منطقه و سوریه نقد داشتند ولی هیچگاه مجال اظهار نظر در رسانه رسمی را نیافتند چون تصمیم خود را گرفته بودند و حوصله پاسخگویی به نقدهای مزاحم سیاستهای خود را نداشتند. بدون تردید باید گفت که نظام رسانهای رسمی و بطور مشخص صدا و سیما نقش مهمی در شکلگیری این وضعیت ناخوشایند داشته است. اگر آزادی بیان رعایت شده بود خیلیها میتوانستند با استدلالهای خود مردم و سیاستگذاران را قانع کنند که تغییر رفتار دهند.
🔘مشکل دوم رویکرد غیرعلمی به موضوع سیاست خارجی است. سیاست خارجی عرصه اعتماد و رفاقت بازی نیست. آنجا میدانی برای تامین منافع ملی است. اگر این نگاه را داشته باشیم دیگر به اینجا نمیرسیم که یک مقام سابق نظامی پس از خراب شدن اوضاع بگوید که: «ترکها و بعضی از کشورهای عربی دو ماه قبل تضمین داده بودند که هیچ اتفاقی در سوریه نمیافتد.» و بعد بگوید که ما را فریب دادند. مگر تضمین شفاهی اعتباری دارد؟ تضمین کتبی هم بیاعتبار است چه رسد به شفاهی. فریب در سیاست خارجی یک قاعده رفتاری است. مگر کودک هستید که فریب بخورید؟ فریب خوردن در سیاست خارجی عذر بدتر از گناه است.
🔘مشکل سوم تنهایی ایران است. تنهای تنها. ظاهراً همه طرفهای ذینفع میدانستند که در سوریه چه اتفاقی رخ خواهد داد جز ایران. در ایران حتی یک نفر نیز از این خواب خوش و در واقع آشفته بیدار نشده بود تا اعلام خطر کند. کافی است به این خبر وزارت خارجه روسیه توجه کنیم که؛ «بشار اسد پس از مذاکره با تعدادی از شرکتکنندگان در درگیری سوریه، ریاست جمهوری و سوریه را ترک کرد و دستور انتقال مسالمت آمیز قدرت را صادر کرد.» آن دیگری در مقام خبرگزاری نیروی نظامی برای توجیه شکست، مسئولیت را به گردن بشار اسد انداخت و نوشت؛ «رییسجمهوری سوریه به اندازه کافی به توصیههای جمهوری اسلامی در خصوص «مردمسالاری و دفاع مردمی» توجه ننمود.»
اینها عوامل و ریشههای توجیهگری سیاستهای نادرست است.
🔘ولی شاید مهمترین علت اتخاذ سیاستهای پرهزینه عدم پاسخگویی و شفافیت است. هنگامی که قدرت داشته باشیم و در کنار آن پاسخگو نباشیم نتیجه منطقی آن بینیازی از نظر کارشناسان و واقعیات عینی و علمی است. امروز که بشار اسد فقط طی چند روز سقوط کرد امری بدیهی به نظر میآید شاید در گذشته برخی تصور میکردند که این رژیم ماندگار است، ولی همیشه افراد تیزبینی هستند که سیاستگذاران را از خطرات احتمالی آگاه کنند و انذار دهند ولی اگر گوش نکردند آیا میتوان آنان را به پاسخگویی طلبید؟
🔘بشار اسد تمام شد ولی این آغازی برای ایران است. اول از همه خیلی سریع و روشن پاسخ داده شود که اشتباه کجا بود و چقدر هزینه دادیم؟ آیا ممکن است گروهی معتبر و کارشناس مستقل تشکیل و به این پرسش پاسخ دهند؟ اگر نه بدانید که در جهل و اشتباه مرکب قرار داریم. در مرحله دوم باید ببینیم بقیه سیاستهای جاری تا چه اندازه از مبانی و این الگوی خطا تبعیت کرده است؟ قدرت حقیقی انسان در پیروزیها تجسم پیدا نمیکند در نحوه مواجهه با شکستها و اصلاح رویکردها است که نمود مییابد.
🔺هممیهن ۱۹ آذر ۱۴۰۳
🔘چرا برخی از اصحاب قدرت سخنان بدیهی را نمیشنوند ولی از سخنان بیربط و خیالی و بیمبنا استقبال میکنند؟ سخنانی که در باره سوریه و دفاع از حضور ایران در آنجا زیاد گفته شد. آیا سیاستگذاران ایران یک لحظه هم به این صرافت نیفتادند که در باره سیاست خود در سوریه به نظرات منتقدان هم توجه کنند و فقط حرفهای غیرعقلانی طرفداران کم دانش را نشنوند؟ مگر همه منتقدان دشمن و بدخواه شما بودند؟ اگر قدری گوش میکردید امروز با چنین وضعی مواجه نبودیم که همه شما مهر سکوت بر لب زدهاید و کوچکترین توضیحی در باره اتفاقات سوریه نمیدهید که فقط طی یک هفته همه سرمایهگذاریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی دود شد و به هوا رفت.
🔘اولین مشکل شما نداشتن رسانه به معنای واقعی است همین شنبه شب مهمترین کارشناس سیاست خارجی و داخلی صدا و سیما میگفت که سقوط دمشق به این راحتی نیست در حالی که ساعتها پیش از آن چند منبع خبری خروج اسد از سوریه را اعلام کرده بودند و دمشق عملا سقوط کرده بود. این تحلیل همه را به یاد سعید الصحاف وزیر تبلیغات صدام حسین میاندازد که نیروی بیگانه تا پشت ساختمانش آمده بودند، و او میگفت آنها را اسیر کردهایم. بعد هم خودش را تسلیم کرد. یا آن مجری مشهور تلویزیون در حالی که نیروهای مخالفان بسوی دمشق و کاخ ریاسث سرازیر بودند و از بشار اسد هم خبری نیست میگوید: «کجا سوریه برگشته به ده سال قبل؛ حالا یه بخشی از حلب رو فقط گرفتهاند!»
🔘با چنین رسانهای که مجریان و کارشناسانش حرفهای بیپایه و خلاف واقع را تکرار میکنند نمیتوان آگاهی جمعی مفیدی تولید کرد و بیش از همه سیاستگذاران را دچار گمراهی و اشتباه میکند. کارشناسان زیادی بودند که حداقل به نحوه حضور ایران و سیاستهایش در منطقه و سوریه نقد داشتند ولی هیچگاه مجال اظهار نظر در رسانه رسمی را نیافتند چون تصمیم خود را گرفته بودند و حوصله پاسخگویی به نقدهای مزاحم سیاستهای خود را نداشتند. بدون تردید باید گفت که نظام رسانهای رسمی و بطور مشخص صدا و سیما نقش مهمی در شکلگیری این وضعیت ناخوشایند داشته است. اگر آزادی بیان رعایت شده بود خیلیها میتوانستند با استدلالهای خود مردم و سیاستگذاران را قانع کنند که تغییر رفتار دهند.
🔘مشکل دوم رویکرد غیرعلمی به موضوع سیاست خارجی است. سیاست خارجی عرصه اعتماد و رفاقت بازی نیست. آنجا میدانی برای تامین منافع ملی است. اگر این نگاه را داشته باشیم دیگر به اینجا نمیرسیم که یک مقام سابق نظامی پس از خراب شدن اوضاع بگوید که: «ترکها و بعضی از کشورهای عربی دو ماه قبل تضمین داده بودند که هیچ اتفاقی در سوریه نمیافتد.» و بعد بگوید که ما را فریب دادند. مگر تضمین شفاهی اعتباری دارد؟ تضمین کتبی هم بیاعتبار است چه رسد به شفاهی. فریب در سیاست خارجی یک قاعده رفتاری است. مگر کودک هستید که فریب بخورید؟ فریب خوردن در سیاست خارجی عذر بدتر از گناه است.
🔘مشکل سوم تنهایی ایران است. تنهای تنها. ظاهراً همه طرفهای ذینفع میدانستند که در سوریه چه اتفاقی رخ خواهد داد جز ایران. در ایران حتی یک نفر نیز از این خواب خوش و در واقع آشفته بیدار نشده بود تا اعلام خطر کند. کافی است به این خبر وزارت خارجه روسیه توجه کنیم که؛ «بشار اسد پس از مذاکره با تعدادی از شرکتکنندگان در درگیری سوریه، ریاست جمهوری و سوریه را ترک کرد و دستور انتقال مسالمت آمیز قدرت را صادر کرد.» آن دیگری در مقام خبرگزاری نیروی نظامی برای توجیه شکست، مسئولیت را به گردن بشار اسد انداخت و نوشت؛ «رییسجمهوری سوریه به اندازه کافی به توصیههای جمهوری اسلامی در خصوص «مردمسالاری و دفاع مردمی» توجه ننمود.»
اینها عوامل و ریشههای توجیهگری سیاستهای نادرست است.
🔘ولی شاید مهمترین علت اتخاذ سیاستهای پرهزینه عدم پاسخگویی و شفافیت است. هنگامی که قدرت داشته باشیم و در کنار آن پاسخگو نباشیم نتیجه منطقی آن بینیازی از نظر کارشناسان و واقعیات عینی و علمی است. امروز که بشار اسد فقط طی چند روز سقوط کرد امری بدیهی به نظر میآید شاید در گذشته برخی تصور میکردند که این رژیم ماندگار است، ولی همیشه افراد تیزبینی هستند که سیاستگذاران را از خطرات احتمالی آگاه کنند و انذار دهند ولی اگر گوش نکردند آیا میتوان آنان را به پاسخگویی طلبید؟
🔘بشار اسد تمام شد ولی این آغازی برای ایران است. اول از همه خیلی سریع و روشن پاسخ داده شود که اشتباه کجا بود و چقدر هزینه دادیم؟ آیا ممکن است گروهی معتبر و کارشناس مستقل تشکیل و به این پرسش پاسخ دهند؟ اگر نه بدانید که در جهل و اشتباه مرکب قرار داریم. در مرحله دوم باید ببینیم بقیه سیاستهای جاری تا چه اندازه از مبانی و این الگوی خطا تبعیت کرده است؟ قدرت حقیقی انسان در پیروزیها تجسم پیدا نمیکند در نحوه مواجهه با شکستها و اصلاح رویکردها است که نمود مییابد.
🔴مبادا دولتمردان دچار سندروم صندلی شوند
▪️بهانه پذیرفتی نیست.
🔺 خبرآنلاین ۱۹ آذر ۱۴۰۳
▪️عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که در عمل به وعده ها، نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست.
▪️به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «۶۰ درصد مردم با فیلترینگ مخالف هستند و البته هر ساله مردم ما ۲۰ همت صرف هزینه فیلترینگ میکنند. شورای فضای مجازی با ۱۵ عضو حقیقی فعلا رفع این فیلترینگ را به صلاح نمیدانند. ما باید اینها را قانع کنیم که فیلترینگ حتی امنیت کشور را هم به هم میریزد، چرا که دشمنان با همین ابزارهای فیلترینگ به اطلاعات مردم دست مییابند.» این جملات را محمدجعفر قائم پناه معاون اجرایی رییس جمهور در خصوص موانع رفع فیلترینگ بیان کرد، اظهاراتی که ضمن تاکید مجدد بر مانع تراشی ها بر سر راه رفع فیلترینگ در شورایعالی فضای مجازی، احتمالات درباره رفع فیلترینگ در بازه زمانی کوتاه مدت را کمرنگ کرد.
▪️عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گپ و گفتی کوتاه با خبرگزاری خبرآنلاین ضمن انتقاد از این مواضع معاون رئیس جمهور، تاکید کرد؛ «از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.» وی میگوید؛ «اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد.»
▪️گفتگوی عباس عبدی با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:
🔹آقای قائم پناه! در سخنان خود به مخالفت ۱۵ عضو حقیقی فضای مجازی با رفع فیلترینگ اشاره کردند، این که آنان رفع فیلترینگ را به مصلحت نمیدانند. و به نوعی مردم را از تحقق یکی از وعدههای داده شده آقای رییسجمهور ناامید کردن،. شما فکر میکنید ماجرا به کجا خواهد رسید؟
🔘البته ایشان در همان سخنرانی مفصل در مذمت فیلترینگ و هزینههای آن برای مردم سخن گفتهاند که طبعا درست هم هست. ولی از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.
🔘اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد. مشابه همین استدلال را برای مصوبه حجاب هم میتوان آورد. اقایان آمدهاند که اینها را حل کنند و الا مردم که میدانستند چه کسانی و با چه منافعی پشت این سیاستها هستند خیلی هم بهتر از مسیولین آنان را میشناسند.
🔘اگر قرار باشد که با رای مردم نتوانید وعدههای داده شده را حل کنید لطفاً بگذارید خودشان این سیاستها را پیگیری و اجرا کنند. آقای رییسجمهور هنگامی که وعده داد آیا میدانست که میتواند آنها را عملی کند یا نمیدانست؟ اگر میدانست باید تا امروز حل کرده باشد. نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست. اصلا ادامه این سیاستها به زیان مملکت و حکومت است مگر شما آمدهاید که علیه کشور و حکومت کار کنید و فیلترینگ را ادامه دهید؟
🔘اگر هم نمیدانستند که وعدهای فراتر از قدرت خود دادهاند از مردم عذر خواهی کنند و راه را برای برگشت قبلیها باز نمایند. مردم رای ندادهاند که فقط صندلی نشینان تغییر کنند بلکه دنبال تغییر سیاستها و بهبود شرایط هستند. لطفا صداقت در برابر مردم را فراموش نکنند.
🔹با توجه به این شرایط، به نظرتان فیلترینگ رفع خواهد شد؟
🔘مسأله امروز فراتر از فیلترینگ است. به هر حال مردم که از هر سدی عبور میکنند با قدری هزینه و زحمت و البته بدنامی و نفرین آن برای سیاستگذاری غیرعلمی میماند. فیلترینگ امروز نمادی از مقاومت جریان تندرو در برابر تغییرات است. مصوبه حجاب هم همینگونه است.
🔘آقای پزشکیان و قائم پناه و دیگر اعضای دولت حتما توجه دارند که قدرت آنان در حکمی که دارند نیست این احکام فقط یک برگه کاغذ است. مخالفت شما با فلیترینگ و رفتار با زنان برای پیش از رای دادن بود الان مردم نیازی به این مخالفتها ندارند به عمل نیاز دارند.
🔘مبادا دوستان دچار سندروم صندلی شوند. کمی به گذشته و اطراف نگاه کنیم. صندلی نه اعتبار میآورد و نه قدرتی پایدار ایجاد میکند. صندلی فقط یک فرصت و امکان است. اگر با حمایت و احترام مردم روی آن بنشینیم و به این حمایت مستظهر باشیم همه چیز حل است. متاسفانه این سخن ایشان بوی قدرت و اتکا به منبع اصلی قدرت یعنی مردم را نمیدهد. امیدوارم اشتباه کرده باشم.
▪️بهانه پذیرفتی نیست.
🔺 خبرآنلاین ۱۹ آذر ۱۴۰۳
▪️عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که در عمل به وعده ها، نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست.
▪️به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «۶۰ درصد مردم با فیلترینگ مخالف هستند و البته هر ساله مردم ما ۲۰ همت صرف هزینه فیلترینگ میکنند. شورای فضای مجازی با ۱۵ عضو حقیقی فعلا رفع این فیلترینگ را به صلاح نمیدانند. ما باید اینها را قانع کنیم که فیلترینگ حتی امنیت کشور را هم به هم میریزد، چرا که دشمنان با همین ابزارهای فیلترینگ به اطلاعات مردم دست مییابند.» این جملات را محمدجعفر قائم پناه معاون اجرایی رییس جمهور در خصوص موانع رفع فیلترینگ بیان کرد، اظهاراتی که ضمن تاکید مجدد بر مانع تراشی ها بر سر راه رفع فیلترینگ در شورایعالی فضای مجازی، احتمالات درباره رفع فیلترینگ در بازه زمانی کوتاه مدت را کمرنگ کرد.
▪️عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گپ و گفتی کوتاه با خبرگزاری خبرآنلاین ضمن انتقاد از این مواضع معاون رئیس جمهور، تاکید کرد؛ «از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.» وی میگوید؛ «اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد.»
▪️گفتگوی عباس عبدی با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:
🔹آقای قائم پناه! در سخنان خود به مخالفت ۱۵ عضو حقیقی فضای مجازی با رفع فیلترینگ اشاره کردند، این که آنان رفع فیلترینگ را به مصلحت نمیدانند. و به نوعی مردم را از تحقق یکی از وعدههای داده شده آقای رییسجمهور ناامید کردن،. شما فکر میکنید ماجرا به کجا خواهد رسید؟
🔘البته ایشان در همان سخنرانی مفصل در مذمت فیلترینگ و هزینههای آن برای مردم سخن گفتهاند که طبعا درست هم هست. ولی از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.
🔘اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد. مشابه همین استدلال را برای مصوبه حجاب هم میتوان آورد. اقایان آمدهاند که اینها را حل کنند و الا مردم که میدانستند چه کسانی و با چه منافعی پشت این سیاستها هستند خیلی هم بهتر از مسیولین آنان را میشناسند.
🔘اگر قرار باشد که با رای مردم نتوانید وعدههای داده شده را حل کنید لطفاً بگذارید خودشان این سیاستها را پیگیری و اجرا کنند. آقای رییسجمهور هنگامی که وعده داد آیا میدانست که میتواند آنها را عملی کند یا نمیدانست؟ اگر میدانست باید تا امروز حل کرده باشد. نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست. اصلا ادامه این سیاستها به زیان مملکت و حکومت است مگر شما آمدهاید که علیه کشور و حکومت کار کنید و فیلترینگ را ادامه دهید؟
🔘اگر هم نمیدانستند که وعدهای فراتر از قدرت خود دادهاند از مردم عذر خواهی کنند و راه را برای برگشت قبلیها باز نمایند. مردم رای ندادهاند که فقط صندلی نشینان تغییر کنند بلکه دنبال تغییر سیاستها و بهبود شرایط هستند. لطفا صداقت در برابر مردم را فراموش نکنند.
🔹با توجه به این شرایط، به نظرتان فیلترینگ رفع خواهد شد؟
🔘مسأله امروز فراتر از فیلترینگ است. به هر حال مردم که از هر سدی عبور میکنند با قدری هزینه و زحمت و البته بدنامی و نفرین آن برای سیاستگذاری غیرعلمی میماند. فیلترینگ امروز نمادی از مقاومت جریان تندرو در برابر تغییرات است. مصوبه حجاب هم همینگونه است.
🔘آقای پزشکیان و قائم پناه و دیگر اعضای دولت حتما توجه دارند که قدرت آنان در حکمی که دارند نیست این احکام فقط یک برگه کاغذ است. مخالفت شما با فلیترینگ و رفتار با زنان برای پیش از رای دادن بود الان مردم نیازی به این مخالفتها ندارند به عمل نیاز دارند.
🔘مبادا دوستان دچار سندروم صندلی شوند. کمی به گذشته و اطراف نگاه کنیم. صندلی نه اعتبار میآورد و نه قدرتی پایدار ایجاد میکند. صندلی فقط یک فرصت و امکان است. اگر با حمایت و احترام مردم روی آن بنشینیم و به این حمایت مستظهر باشیم همه چیز حل است. متاسفانه این سخن ایشان بوی قدرت و اتکا به منبع اصلی قدرت یعنی مردم را نمیدهد. امیدوارم اشتباه کرده باشم.
🔴شکست شناختی
🔺اعتماد ۲۰ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘وضعیت ایران در سوریه به دلیل کدام ضعف ایران رخ داده است؟ به نظر من مشکل در ضعف مفرط شناختی-اطلاعاتی است به نحوی که واقعیت را یا ندیدیم یا وارونه دیدیم. ما در جنگ هم قطعنامه را پذیرفتیم ولی این را میدانستیم که به هر دلیلی، توانِ نظامی و لجستیکی و حتی روحیهای ادامه جنگ برای تحقق اهداف اعلام شده را نداریم. پس به لحاظ اطلاعاتی و تحلیلی شکست چندانی نخورده بودیم. چشمان ما بطور نسبی واقعیت را میدید. به رهبری گزارش میدادند و در نهایت هم تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفته شد.
🔘ولی در ماجرای سوریه سیاستگذاران پیش از این که به لحاظ مادی و نظامی شکست بخورند از زاویه شناختی و اطلاعاتی ضربه خوردهاند. این شکست راهبردیتر است. در حقیقت میتوان گفت که با چشمان بسته و قدرت ضعیف تحلیلی که سوگیری هم دارد و با پیشفرضهای نادرست به واقعیت بیرون از خودمان نگاه کردهایم. اهمیت این مسأله در این است که چنین خطای نگرشی و تحلیلی فقط به مورد خاص سوریه منحصر نیست بلکه دیگر ابعاد تحلیلی حکومت را نیز در برگرفته است و حتی میتوان گفت که به نوعی در بخشی از سیاستگذاران بصورت اپیدمی درآمده است.
🔘پس از شکست اسد در عرض چند دقیقه دستگاه مهم توجیهگری راه افتاده است عین گربه مشهور به گربه مرتضی علی هستند. آنها را هر جور بیندازید بالا چهار دست و پا میآیند پایین. اگر پیروز شوند میگویند نصرت الهی و دست غیب بود و این از نشانههای ظهور است که در احادیث آمده. اگر شکست بخورند میگویند این جنگ اُحُد بود و وعده فتح مکه را میدهند. یک لحظه هم فکر نمیکنند اگر نتوانستند این شکست فاحش را پیشبینی کنند چگونه میتوانند اصولاً تحلیل نمایند؟ چرا دیگران باید تحلیلهای غیرعقلایی و وعدههای توخالی آنان را بپذیرند؟ طرف تا ده دقیقه پیش از فرار اسد مینوشته ما بردیم یک ساعت بعد از اتمام کار که دیگه امیدی نداشته دستور امید و شهادت میدهد!
🔘واقعیت چیست؟ واقعیت یک چیز است این که وعدهها واقعیت نداشت. اتفاقا بر عکس هم بوده. چرا بر عکس بوده؟ بخاطر واکنشی که طرفداران این نوع حضور از شکست در آنجا از خودشان نشان دادهاند. به قول یک کامنتگزار؛ ▪️«آمریکاییها تو ویتنام ۵۹۰۰۰ کشته دادند و بعد ده سال هم ویتنام سقوط کرد، در افغانستان هم بعد بیست سال خارج شدند و طالبان آمدند. آنقدر که داستان سوریه بر روی انقلابی ها تاثیر گذاشت ویتنام و افغانستان روی آمریکاییها نگذاشت.»▪️
🔘علت این تفاوت رفتاری در منطق حضور است. آنان جنگ و صلح را فرازمینی و صفر و یک نمیکنند خیلی عقلانی به آن نگاه میکنند حتی اگر در تحلیل اشتباه کرده باشند. آمریکاییها هنوز هم علیرغم شکستی که در ویتنام خوردند و آن جنگ را فاجعهبار میدانند، همچنان کهنه سربازان آن را محترم میدارند و به کشتهها و مصدومین خود نهایت احترام را میگذارند. چون اینها دو مسأله جداست.
🔘وظیفه سرباز دفاع از منافع ملی مطابق مقررات است البته کسانی هم مثل محمدعلی(کِلِی) از حضور در آن جنگ استنکاف کردند و هزینه سنگینی دادند ولی اگر کسانی هم در آن جنگ کشته شدند احترام و جایگاه آن افراد را پاس میدارند و آنان هم این حضور خود را چماقی علیه مخالفان جنگ و امثال محمد علی کلی نمیکنند. ولی در اینجا موضوع بکلی متفاوت طرح میشود. خیلی حیثیتی و ایدئولوژیک و صفر و یکی طرح میشود و راه را برای تغییر و اصلاح سیاست میبندد نه فقط در میان طرفداران حکومت بلکه در میان منتقدین هم همین مسأله است.
🔘اگر به یاد داشته باشید در ابتدای حضور ایران در سوریه افرادی که شهید میشدند به نسبت بی سر و صدا رفتار میشد. از همان ابتدا هم نامش را گذاشتند شهدای حرم. ولی منطق حضور ایران در آنجا چیز دیگری بود که باید به همان اشاره میشد. واقعیت این حضور ملهم از اصول سیاست خارجی بود که نباید اجازه داده میشد تندروهای سلفی بر سوریه حاکم شوند ولی این امر مستلزم تداوم حمایت بی چون و چرا از اسد نبود. بنابر این اشکال کار از اینجا آغاز شد و سیاست تبلیغاتی و راهبردی ایران را دچار اختلال کرد. زیرا در میانه راه، این حضور تغییر مسیر داد و وارد چالشهای منطقهای شد.
🔘اکنون مسأله اسد تمام شده هر چند بحران سوریه شاهد آغازی دوباره! است و مشکلات جدیدی بر سر این ملت آوار خواهد شد. ولی مسأله کنونی ما این ضعف مفرط شناختی-اطلاعاتی است که در نگاه رسمی نسبت به واقعیت وجود دارد. خطر این ضعف از ناتوانی اقتصادی و نظامی و سیاسی بیشتر است در واقع ریشه آن ناتوانیها است.
🔺اعتماد ۲۰ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘وضعیت ایران در سوریه به دلیل کدام ضعف ایران رخ داده است؟ به نظر من مشکل در ضعف مفرط شناختی-اطلاعاتی است به نحوی که واقعیت را یا ندیدیم یا وارونه دیدیم. ما در جنگ هم قطعنامه را پذیرفتیم ولی این را میدانستیم که به هر دلیلی، توانِ نظامی و لجستیکی و حتی روحیهای ادامه جنگ برای تحقق اهداف اعلام شده را نداریم. پس به لحاظ اطلاعاتی و تحلیلی شکست چندانی نخورده بودیم. چشمان ما بطور نسبی واقعیت را میدید. به رهبری گزارش میدادند و در نهایت هم تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفته شد.
🔘ولی در ماجرای سوریه سیاستگذاران پیش از این که به لحاظ مادی و نظامی شکست بخورند از زاویه شناختی و اطلاعاتی ضربه خوردهاند. این شکست راهبردیتر است. در حقیقت میتوان گفت که با چشمان بسته و قدرت ضعیف تحلیلی که سوگیری هم دارد و با پیشفرضهای نادرست به واقعیت بیرون از خودمان نگاه کردهایم. اهمیت این مسأله در این است که چنین خطای نگرشی و تحلیلی فقط به مورد خاص سوریه منحصر نیست بلکه دیگر ابعاد تحلیلی حکومت را نیز در برگرفته است و حتی میتوان گفت که به نوعی در بخشی از سیاستگذاران بصورت اپیدمی درآمده است.
🔘پس از شکست اسد در عرض چند دقیقه دستگاه مهم توجیهگری راه افتاده است عین گربه مشهور به گربه مرتضی علی هستند. آنها را هر جور بیندازید بالا چهار دست و پا میآیند پایین. اگر پیروز شوند میگویند نصرت الهی و دست غیب بود و این از نشانههای ظهور است که در احادیث آمده. اگر شکست بخورند میگویند این جنگ اُحُد بود و وعده فتح مکه را میدهند. یک لحظه هم فکر نمیکنند اگر نتوانستند این شکست فاحش را پیشبینی کنند چگونه میتوانند اصولاً تحلیل نمایند؟ چرا دیگران باید تحلیلهای غیرعقلایی و وعدههای توخالی آنان را بپذیرند؟ طرف تا ده دقیقه پیش از فرار اسد مینوشته ما بردیم یک ساعت بعد از اتمام کار که دیگه امیدی نداشته دستور امید و شهادت میدهد!
🔘واقعیت چیست؟ واقعیت یک چیز است این که وعدهها واقعیت نداشت. اتفاقا بر عکس هم بوده. چرا بر عکس بوده؟ بخاطر واکنشی که طرفداران این نوع حضور از شکست در آنجا از خودشان نشان دادهاند. به قول یک کامنتگزار؛ ▪️«آمریکاییها تو ویتنام ۵۹۰۰۰ کشته دادند و بعد ده سال هم ویتنام سقوط کرد، در افغانستان هم بعد بیست سال خارج شدند و طالبان آمدند. آنقدر که داستان سوریه بر روی انقلابی ها تاثیر گذاشت ویتنام و افغانستان روی آمریکاییها نگذاشت.»▪️
🔘علت این تفاوت رفتاری در منطق حضور است. آنان جنگ و صلح را فرازمینی و صفر و یک نمیکنند خیلی عقلانی به آن نگاه میکنند حتی اگر در تحلیل اشتباه کرده باشند. آمریکاییها هنوز هم علیرغم شکستی که در ویتنام خوردند و آن جنگ را فاجعهبار میدانند، همچنان کهنه سربازان آن را محترم میدارند و به کشتهها و مصدومین خود نهایت احترام را میگذارند. چون اینها دو مسأله جداست.
🔘وظیفه سرباز دفاع از منافع ملی مطابق مقررات است البته کسانی هم مثل محمدعلی(کِلِی) از حضور در آن جنگ استنکاف کردند و هزینه سنگینی دادند ولی اگر کسانی هم در آن جنگ کشته شدند احترام و جایگاه آن افراد را پاس میدارند و آنان هم این حضور خود را چماقی علیه مخالفان جنگ و امثال محمد علی کلی نمیکنند. ولی در اینجا موضوع بکلی متفاوت طرح میشود. خیلی حیثیتی و ایدئولوژیک و صفر و یکی طرح میشود و راه را برای تغییر و اصلاح سیاست میبندد نه فقط در میان طرفداران حکومت بلکه در میان منتقدین هم همین مسأله است.
🔘اگر به یاد داشته باشید در ابتدای حضور ایران در سوریه افرادی که شهید میشدند به نسبت بی سر و صدا رفتار میشد. از همان ابتدا هم نامش را گذاشتند شهدای حرم. ولی منطق حضور ایران در آنجا چیز دیگری بود که باید به همان اشاره میشد. واقعیت این حضور ملهم از اصول سیاست خارجی بود که نباید اجازه داده میشد تندروهای سلفی بر سوریه حاکم شوند ولی این امر مستلزم تداوم حمایت بی چون و چرا از اسد نبود. بنابر این اشکال کار از اینجا آغاز شد و سیاست تبلیغاتی و راهبردی ایران را دچار اختلال کرد. زیرا در میانه راه، این حضور تغییر مسیر داد و وارد چالشهای منطقهای شد.
🔘اکنون مسأله اسد تمام شده هر چند بحران سوریه شاهد آغازی دوباره! است و مشکلات جدیدی بر سر این ملت آوار خواهد شد. ولی مسأله کنونی ما این ضعف مفرط شناختی-اطلاعاتی است که در نگاه رسمی نسبت به واقعیت وجود دارد. خطر این ضعف از ناتوانی اقتصادی و نظامی و سیاسی بیشتر است در واقع ریشه آن ناتوانیها است.
🔴در معنای شکست
🔺اعتماد ۲۱ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘چه هنگام میتوانیم به یک فرد یا نهاد یا کشور بگوییم که در یک اقدام یا سیاست مشخص پیروز شده یا شکست خورده است؟ آیا سیاست و زندگی هم چون مسابقه تیراندازی است؟ که دایرههای معینی به عنوان هدف تعیین میشود و تیراندازان بر حسب این که به کدام دایره بزنند نمره بیشتر یا کمتری میگیرند و در نهایت بهترین تیراندازان مشخص میشوند. یا همچون مسابقهای است که میتوانیم تیر را شلیک کنیم و به هر جا اصابت کرد دور آن را خط بکشیم و آن را هدف نهایی بدانیم؟
🔘واقعیت این است که افراد و کنشگران غیرپاسخگو، عملا موفقیت و شکست سیاسی را در قالب دوم تعریف میکنند به هر جا برسند آن را پیروزی میدانند زیرا خود را مکلف به انجام تکلیف میدانند و نتیجه برای آنان اصیل نیست. نتیجه همان انجام تکلیف است. اکنون و پس از سقوط حکومت اسد پرسش این است که آیا ما شکست خوردیم؟ این پرسش از فرط وضوح آن قدری نامتعارف است که کسی منطقی نمیداند که به آن بپردازد. با این حال چند نکته وجود دارد که ذکر آنها بیفایده نیست.
🔘بطور کلی چه هنگام میتوانیم بگوییم که شکست خوردهایم یا خیر؟ برای این چند معیار داریم. اولین آن هدف اعلامی اولیه است. قرار بوده که با حضور ایران در سوریه چه اتفاقی بیفتد؟ آیا اکنون محقق شده است؟ بطور قطع در مقطعی از زمان این هدف رخ داده است هر چند به علت ناپایداری نتایج نهایی معکوس شده است.
🔘دومین معیار کارآیی است. به این معنا که مجموعه منابع مادی و مالی و انسانی هزینه شده برای این کار مقرون بصرفه بوده است؟ به عبارت دیگر حتی اگر هدف هم تحقق یافته باشد ولی باید پاسخ داد که امکانات صرف شده برای آن هدف عقلایی بوده است یا خیر؟ پاسخ به این پرسش برای ما مقدور نیست چون اطلاعات کافی نداریم. اکنون که اصل تحقق هدف بلاموضوع شده افزایش این منابع فقط بیانگر ابعاد ناکامی و شکست است.
🔘معیار دیگر که خیلی مهم است ارزیابی و موافقت یا مخالفت افکار عمومی با نتایج حاصل است. گاه یک تیم ضعیف با نتیجه متعارف و خوبی به یک تیم قوی میبازد ولی مردم راضی هستند و آن را شکست نمیدانند. همچنین گاه مساوی یک تیم قوی هم خشم کارشناسان و هواداران را در میآورد زیرا آن را به منزله باخت و شکست تلقی میکنند. ظاهراً در باره سوریه چنین است از ابتدا هم حمایت فراگیری از ماجرا نبود.
🔘در مراحل بعد پایداری نتایج مهم است. ایران در ابتدا به اهداف خود در سوریه رسید ولی واقعیت نشان داد که این نتایج پایدار نبود. لذا آن اندازه آنجا ماند تا حکومت اسد پایان یافت. روشن است که پایداری اهمیت دارند. وزنه را بالای سر بردن اگر نتوان آن را برای لحظات متعارفی حفظ و مهار کرد پذیرفته نیست. به همه اینها باید سازگاری نتایج با تحولات روز و نیز شفافیت و پاسخگویی آنها را هم در نظر گرفت.
🔘نکته مهم این است که شکست جزیی از تصمیمات ما در زندگی است. ولی بطور جدی باید میان تصمیمات فردی و جمعی تمایز گذاشت. افراد به صفت فردی میتوانند هر هدفی را با هر درجه ریسکی انتخاب و دنبال کنند. تا حدی که خیر و شر آن متوجه خودشان میشود ولی در مقام جمعی باید به گونه دیگری عمل کرد. باید از تعیین هر هدفی که مرتبط با خیر عمومی نیست پرهیز کرد. باید ریسک سیاستها را بشدت کم کرد و محافظهکارانه تصمیم گرفت. باید راههای برگشت از سیاست را بازگذاشت. این گونه تصمیمات را باید حتیالمقدور بصورت شفاف و ازطریق گفتگو و تفاهم اتخاذ کرد.
🔘مهمتر از همه اینها درس آموزی از شکست است. انسان گریزی از شکست ندارد تنها راه غلبه نسبی بر شکست، درس آموزی از آن است. اگر قرار باشد که شکست را توجیه کنیم و تمام معیارهای بالا را وارونه کنیم این یک شکست جدیدی بدتر از شکست اصلی است.
🔺اعتماد ۲۱ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘چه هنگام میتوانیم به یک فرد یا نهاد یا کشور بگوییم که در یک اقدام یا سیاست مشخص پیروز شده یا شکست خورده است؟ آیا سیاست و زندگی هم چون مسابقه تیراندازی است؟ که دایرههای معینی به عنوان هدف تعیین میشود و تیراندازان بر حسب این که به کدام دایره بزنند نمره بیشتر یا کمتری میگیرند و در نهایت بهترین تیراندازان مشخص میشوند. یا همچون مسابقهای است که میتوانیم تیر را شلیک کنیم و به هر جا اصابت کرد دور آن را خط بکشیم و آن را هدف نهایی بدانیم؟
🔘واقعیت این است که افراد و کنشگران غیرپاسخگو، عملا موفقیت و شکست سیاسی را در قالب دوم تعریف میکنند به هر جا برسند آن را پیروزی میدانند زیرا خود را مکلف به انجام تکلیف میدانند و نتیجه برای آنان اصیل نیست. نتیجه همان انجام تکلیف است. اکنون و پس از سقوط حکومت اسد پرسش این است که آیا ما شکست خوردیم؟ این پرسش از فرط وضوح آن قدری نامتعارف است که کسی منطقی نمیداند که به آن بپردازد. با این حال چند نکته وجود دارد که ذکر آنها بیفایده نیست.
🔘بطور کلی چه هنگام میتوانیم بگوییم که شکست خوردهایم یا خیر؟ برای این چند معیار داریم. اولین آن هدف اعلامی اولیه است. قرار بوده که با حضور ایران در سوریه چه اتفاقی بیفتد؟ آیا اکنون محقق شده است؟ بطور قطع در مقطعی از زمان این هدف رخ داده است هر چند به علت ناپایداری نتایج نهایی معکوس شده است.
🔘دومین معیار کارآیی است. به این معنا که مجموعه منابع مادی و مالی و انسانی هزینه شده برای این کار مقرون بصرفه بوده است؟ به عبارت دیگر حتی اگر هدف هم تحقق یافته باشد ولی باید پاسخ داد که امکانات صرف شده برای آن هدف عقلایی بوده است یا خیر؟ پاسخ به این پرسش برای ما مقدور نیست چون اطلاعات کافی نداریم. اکنون که اصل تحقق هدف بلاموضوع شده افزایش این منابع فقط بیانگر ابعاد ناکامی و شکست است.
🔘معیار دیگر که خیلی مهم است ارزیابی و موافقت یا مخالفت افکار عمومی با نتایج حاصل است. گاه یک تیم ضعیف با نتیجه متعارف و خوبی به یک تیم قوی میبازد ولی مردم راضی هستند و آن را شکست نمیدانند. همچنین گاه مساوی یک تیم قوی هم خشم کارشناسان و هواداران را در میآورد زیرا آن را به منزله باخت و شکست تلقی میکنند. ظاهراً در باره سوریه چنین است از ابتدا هم حمایت فراگیری از ماجرا نبود.
🔘در مراحل بعد پایداری نتایج مهم است. ایران در ابتدا به اهداف خود در سوریه رسید ولی واقعیت نشان داد که این نتایج پایدار نبود. لذا آن اندازه آنجا ماند تا حکومت اسد پایان یافت. روشن است که پایداری اهمیت دارند. وزنه را بالای سر بردن اگر نتوان آن را برای لحظات متعارفی حفظ و مهار کرد پذیرفته نیست. به همه اینها باید سازگاری نتایج با تحولات روز و نیز شفافیت و پاسخگویی آنها را هم در نظر گرفت.
🔘نکته مهم این است که شکست جزیی از تصمیمات ما در زندگی است. ولی بطور جدی باید میان تصمیمات فردی و جمعی تمایز گذاشت. افراد به صفت فردی میتوانند هر هدفی را با هر درجه ریسکی انتخاب و دنبال کنند. تا حدی که خیر و شر آن متوجه خودشان میشود ولی در مقام جمعی باید به گونه دیگری عمل کرد. باید از تعیین هر هدفی که مرتبط با خیر عمومی نیست پرهیز کرد. باید ریسک سیاستها را بشدت کم کرد و محافظهکارانه تصمیم گرفت. باید راههای برگشت از سیاست را بازگذاشت. این گونه تصمیمات را باید حتیالمقدور بصورت شفاف و ازطریق گفتگو و تفاهم اتخاذ کرد.
🔘مهمتر از همه اینها درس آموزی از شکست است. انسان گریزی از شکست ندارد تنها راه غلبه نسبی بر شکست، درس آموزی از آن است. اگر قرار باشد که شکست را توجیه کنیم و تمام معیارهای بالا را وارونه کنیم این یک شکست جدیدی بدتر از شکست اصلی است.
🔴تا وفاق با جامعه هنوز راه است
▪️ارزیابی صد روزه، یک دولت؛ یک فرصت
▪️اصلاحات پزشکیان در مقایسه با اصلاحات خاتمی و روحانی از عمق و پایداری بیشتری برخوردار است
🔺اندیشه پویا، شماره ۹۳ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘شیوهها و اصول متعارف برای ارزیابی از عملکرد یک دولت چیست؟ به نظر میرسد که چند معیار را باید در نظر گرفت. اولین آن برحسب وعدههای داده شده است. دوم براساس انتظارات عمومی است. سوم بر مبنای داده و ستانده سیستم است. در هر سه حالت باید تأثیر متغیرهای دیگر که خارج از اراده و توان بوده (اعم از مثبت یا منفی) را نیز در نظر گرفت.
🔘بهترین نمونه برای فهم مسأله، ارزیابی موفقیت یک مربی فوتبال است. مربی پیش از آمدن به تیم چه وعدههایی میدهد؟ انتظارات طرفداران چیست؟ موازنه ارزش و کیفیت بازیکنان و امکانات تیم(دادهها) در برابر دستاوردهای آن(ستاندهها) چگونه است؟ ممکن است اتفاقات مثبت یا منفی هم رخ دهد، مثلاً مصدوم شدن چند بازیکن خوب، قرار گرفتن در قرعه خوب یا بد و... نکته مهم دیگری که در همه موارد باید مورد توجه قرار داد، طول زمان است. برخی از مربیان به عللی خیلی زود نتیجه میگیرند و این نتیجهگیری پایدار میماند و نتایج بعضی دیگر نیز ناپایدار است، برخی دیگر دیرتر به نتیجه میرسند.
🔘با این ملاحظات ارزیابی من از عملکرد دولت در شعارهای اصلی آن در مدت ۱۰۰ روز سرجمع مثبت و به نظرم در صورت ادامه وضع کنونی و رخ ندادن حادثهای پیشبینی نشده، پایدار و ماندگار است. این ارزیابی را در قالب اصول پیشگفته تقدیم میکنم.
🔘پزشکیان در دوره انتخابات از دادن وعدههای مردمفریب و غیر قابل اجرا به شدت پرهیز کرد. هیچگاه وعده کمّی اقتصادی از سوی او نشنیدم. در روز اول آغاز فعالیت انتخاباتی پیشنهاد کردم که صادقانه از دادن هر وعدهای اجتناب کند، و فقط به بیان ارزشها و رویکردهای خود بسنده نماید. البته نیازی هم به پیشنهاد من نبود خودش هم قبول داشت.
🔘در جلسات اتاق فکر ستاد انتخاباتی او نیز همیشه مدافع این اصل بودم که از بیان هر وعدهای پرهیز و فقط رویکرد کلی گفته شود. رویکرد کلی او از نظر «روشی» وفاق بود از منظر «محتوا» عدالت و مبارزه با فقر، بویژه در آموزش و بهداشت و امور قضایی، آزادی، همزیستی مسالمتآمیز در داخل و خارج، احترام به حقوق و جایگاه زنان، و صداقت و راستگویی و شفافیت بود.
https://telegra.ph/تا-وفاق-با-جامعه-هنوز-راه-است-11-29
▪️ارزیابی صد روزه، یک دولت؛ یک فرصت
▪️اصلاحات پزشکیان در مقایسه با اصلاحات خاتمی و روحانی از عمق و پایداری بیشتری برخوردار است
🔺اندیشه پویا، شماره ۹۳ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘شیوهها و اصول متعارف برای ارزیابی از عملکرد یک دولت چیست؟ به نظر میرسد که چند معیار را باید در نظر گرفت. اولین آن برحسب وعدههای داده شده است. دوم براساس انتظارات عمومی است. سوم بر مبنای داده و ستانده سیستم است. در هر سه حالت باید تأثیر متغیرهای دیگر که خارج از اراده و توان بوده (اعم از مثبت یا منفی) را نیز در نظر گرفت.
🔘بهترین نمونه برای فهم مسأله، ارزیابی موفقیت یک مربی فوتبال است. مربی پیش از آمدن به تیم چه وعدههایی میدهد؟ انتظارات طرفداران چیست؟ موازنه ارزش و کیفیت بازیکنان و امکانات تیم(دادهها) در برابر دستاوردهای آن(ستاندهها) چگونه است؟ ممکن است اتفاقات مثبت یا منفی هم رخ دهد، مثلاً مصدوم شدن چند بازیکن خوب، قرار گرفتن در قرعه خوب یا بد و... نکته مهم دیگری که در همه موارد باید مورد توجه قرار داد، طول زمان است. برخی از مربیان به عللی خیلی زود نتیجه میگیرند و این نتیجهگیری پایدار میماند و نتایج بعضی دیگر نیز ناپایدار است، برخی دیگر دیرتر به نتیجه میرسند.
🔘با این ملاحظات ارزیابی من از عملکرد دولت در شعارهای اصلی آن در مدت ۱۰۰ روز سرجمع مثبت و به نظرم در صورت ادامه وضع کنونی و رخ ندادن حادثهای پیشبینی نشده، پایدار و ماندگار است. این ارزیابی را در قالب اصول پیشگفته تقدیم میکنم.
🔘پزشکیان در دوره انتخابات از دادن وعدههای مردمفریب و غیر قابل اجرا به شدت پرهیز کرد. هیچگاه وعده کمّی اقتصادی از سوی او نشنیدم. در روز اول آغاز فعالیت انتخاباتی پیشنهاد کردم که صادقانه از دادن هر وعدهای اجتناب کند، و فقط به بیان ارزشها و رویکردهای خود بسنده نماید. البته نیازی هم به پیشنهاد من نبود خودش هم قبول داشت.
🔘در جلسات اتاق فکر ستاد انتخاباتی او نیز همیشه مدافع این اصل بودم که از بیان هر وعدهای پرهیز و فقط رویکرد کلی گفته شود. رویکرد کلی او از نظر «روشی» وفاق بود از منظر «محتوا» عدالت و مبارزه با فقر، بویژه در آموزش و بهداشت و امور قضایی، آزادی، همزیستی مسالمتآمیز در داخل و خارج، احترام به حقوق و جایگاه زنان، و صداقت و راستگویی و شفافیت بود.
https://telegra.ph/تا-وفاق-با-جامعه-هنوز-راه-است-11-29
Telegraph
تا وفاق با جامعه هنوز راه است
▪️ارزیابی صد روزه، یک دولت؛ یک فرصت ▪️اصلاحات پزشکیان در مقایسه با اصلاحات خاتمی و روحانی از عمق و پایداری بیشتری برخوردار است 🔺اندیشه پویا، شماره ۹۳ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘شیوهها و اصول متعارف برای ارزیابی از عملکرد یک دولت چیست؟ به نظر میرسد که چند معیار…
🔴فقط یک نمونه
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است.
🔘مسأله این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت گذشته مصوب کرد که ظرفیت رشتههای پزشکی سالانه ۲۰ درصد افزایش پیدا کند، هدف آن افزایش ۱٫۵ برابری سرانه پزشک در ایران بود. از همان زمان اعتراضات دانشگاههای علوم پزشکی شروع شد ولی فایده نداشت. در واقع قانون مینویسند برای کسانی که اصلاً قبول ندارند، و آن را اجرایی نمیدانند، بلکه زیانبار میدانند.
🔘گزارشهای بعدی از دانشگاهها نشان داد که انتقادات درست بوده، لذا شورا را به این نتیجه رساند که مصوبه را اصلاح کند، و در نهایت این سیاست متوقف شد. اکنون یک نماینده مجلس اعلام کرده که:
▪️”امروز همراه با ۱۳۰ نماینده دیگر در نامه ای خطاب به رئیس جمهور نسبت به "توقف مصوبه افزایش ظرفیت پزشکان و دندانپزشکان" اعتراض کردیم. درحالیکه کشور دچار کمبود پزشک و دندانپزشک است، این اقدام مصداق بی تدبیری و ضربه زدن به مردم است. امیدوارم دکتر پزشکیان این اشتباه را اصلاح کند.“▪️
🔘اینکه سرانه پزشک باید بیشتر شود خیلی هم خوب و ضروری است و در چند دهه گذشته در حد توان و ظرفیت انجام شده است. ولی چند نکته مهم وجود دارد که ظاهراً مورد توجه قرار نمیگیرد. چرا سالانه ۲۰ درصد اضافه شود؟ چطور است سالی ۱۰۰ درصد اضافه شود، بلکه سرانه خیلی بالاتر برود و حتی پزشک هم صادر کنیم!!
🔘پزشکی رشته حساسی است تجهیزات فراوان و امکانات زیادی میخواهد، استاد، تجهیزات و... نیاز دارد، این مصوبه مثل کار آنان است که مهمان میآید و غذا ندارند، یک پارچ آب جوش میریزند داخل آبگوشت. البته باید نان هم داشته باشند، و مخلفات را با هم تقسیم کنند، ولی در اینجا هیچکدام نیست. حتی با ظرفیت سابق هم، امکانات آموزشی کم بود، چه رسد به این که افزایش ظرفیت هم داده شود.
https://telegra.ph/فقط-یک-نمونه-12-13
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است.
🔘مسأله این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت گذشته مصوب کرد که ظرفیت رشتههای پزشکی سالانه ۲۰ درصد افزایش پیدا کند، هدف آن افزایش ۱٫۵ برابری سرانه پزشک در ایران بود. از همان زمان اعتراضات دانشگاههای علوم پزشکی شروع شد ولی فایده نداشت. در واقع قانون مینویسند برای کسانی که اصلاً قبول ندارند، و آن را اجرایی نمیدانند، بلکه زیانبار میدانند.
🔘گزارشهای بعدی از دانشگاهها نشان داد که انتقادات درست بوده، لذا شورا را به این نتیجه رساند که مصوبه را اصلاح کند، و در نهایت این سیاست متوقف شد. اکنون یک نماینده مجلس اعلام کرده که:
▪️”امروز همراه با ۱۳۰ نماینده دیگر در نامه ای خطاب به رئیس جمهور نسبت به "توقف مصوبه افزایش ظرفیت پزشکان و دندانپزشکان" اعتراض کردیم. درحالیکه کشور دچار کمبود پزشک و دندانپزشک است، این اقدام مصداق بی تدبیری و ضربه زدن به مردم است. امیدوارم دکتر پزشکیان این اشتباه را اصلاح کند.“▪️
🔘اینکه سرانه پزشک باید بیشتر شود خیلی هم خوب و ضروری است و در چند دهه گذشته در حد توان و ظرفیت انجام شده است. ولی چند نکته مهم وجود دارد که ظاهراً مورد توجه قرار نمیگیرد. چرا سالانه ۲۰ درصد اضافه شود؟ چطور است سالی ۱۰۰ درصد اضافه شود، بلکه سرانه خیلی بالاتر برود و حتی پزشک هم صادر کنیم!!
🔘پزشکی رشته حساسی است تجهیزات فراوان و امکانات زیادی میخواهد، استاد، تجهیزات و... نیاز دارد، این مصوبه مثل کار آنان است که مهمان میآید و غذا ندارند، یک پارچ آب جوش میریزند داخل آبگوشت. البته باید نان هم داشته باشند، و مخلفات را با هم تقسیم کنند، ولی در اینجا هیچکدام نیست. حتی با ظرفیت سابق هم، امکانات آموزشی کم بود، چه رسد به این که افزایش ظرفیت هم داده شود.
https://telegra.ph/فقط-یک-نمونه-12-13
Telegraph
فقط یک نمونه
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است. …
🔴اوج قدرت سیاستمداران
🔺اعتماد ۲۵ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از کارشناسان منطقه و بویژه جهان عرب در تحلیلی پیرامون علت شکست بشار اسد به نکتهای اشاره کرده که خلاصه آن چنین است:
▪️«از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شدهاند. چرخش ۱۸۰ درجهای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت میربایند. همین رنگ عوض کردن مدافعان اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل میکند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک میکشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند. اگر اسد از تاریخ دور و نزدیک درس گرفته بود و قبل از سرکوب مخالفانش، به روی این چاپلوسان خاک میپاشید تا پرده از برابر چشمانش بیفتد و حقیقت و واقعیت در سوریه را عینا درک کند، چه بسا این سرنوشت را پیدا نمیکرد.»▪️
🔘من قصد رد این تحلیل را ندارم، چه بسا در نگاه اول درست هم هست، ولی میخواهم از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنم. مقصر این افراد نیستند، مقصر واقعی همان بشار اسد است که چنین افرادی را دور و بر خود جمع کرده بود. میتوان با اطمینان گفت که ممکن نیست، رهبران سیاسی بخواهند ولی افراد خیرخواه در اطراف آنان پیدا نشوند، تا حقیقت را به آنها بگویند.
🔘اتفاقاً چنین افرادی به طور معمول کم هم نیستند، ولی به مرور بر اثر سیاستهای نادرست به حاشیه رفته و سپس حذف میشوند. نمونه آن محمدرضا پهلوی است. او حتی حاضر نبود که توصیههای دوست قدیمی و نزدیک خود اسدالله عَلَم را بشنود و عریضه او را پاره کرد و پاسخ تند و بیادبانهای داد.
https://telegra.ph/اوج-قدرت-سیاست%E2%80%8Cمداران-12-14
🔺اعتماد ۲۵ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از کارشناسان منطقه و بویژه جهان عرب در تحلیلی پیرامون علت شکست بشار اسد به نکتهای اشاره کرده که خلاصه آن چنین است:
▪️«از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شدهاند. چرخش ۱۸۰ درجهای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت میربایند. همین رنگ عوض کردن مدافعان اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل میکند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک میکشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند. اگر اسد از تاریخ دور و نزدیک درس گرفته بود و قبل از سرکوب مخالفانش، به روی این چاپلوسان خاک میپاشید تا پرده از برابر چشمانش بیفتد و حقیقت و واقعیت در سوریه را عینا درک کند، چه بسا این سرنوشت را پیدا نمیکرد.»▪️
🔘من قصد رد این تحلیل را ندارم، چه بسا در نگاه اول درست هم هست، ولی میخواهم از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنم. مقصر این افراد نیستند، مقصر واقعی همان بشار اسد است که چنین افرادی را دور و بر خود جمع کرده بود. میتوان با اطمینان گفت که ممکن نیست، رهبران سیاسی بخواهند ولی افراد خیرخواه در اطراف آنان پیدا نشوند، تا حقیقت را به آنها بگویند.
🔘اتفاقاً چنین افرادی به طور معمول کم هم نیستند، ولی به مرور بر اثر سیاستهای نادرست به حاشیه رفته و سپس حذف میشوند. نمونه آن محمدرضا پهلوی است. او حتی حاضر نبود که توصیههای دوست قدیمی و نزدیک خود اسدالله عَلَم را بشنود و عریضه او را پاره کرد و پاسخ تند و بیادبانهای داد.
https://telegra.ph/اوج-قدرت-سیاست%E2%80%8Cمداران-12-14
Telegraph
اوج قدرت سیاستمداران
🔺اعتماد ۲۵ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘یکی از کارشناسان منطقه و بویژه جهان عرب در تحلیلی پیرامون علت شکست بشار اسد به نکتهای اشاره کرده که خلاصه آن چنین است: ▪️«از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز…
🔴تنبان پیش از عید
🔺اعتماد ۲۶ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘آقای رضا امیرخانی نویسنده محترم مطلب کوتاه و البته طنزی را ناظر به تحلیلهایی فستفودی که پس از سقوط اسد تهیه و عرضه میشود نوشتهاند که: ▪️«تنبان بعد عید به درد گَل منار میخورد!»▪️ لباس نو بعد از عید برای پوشیدن نیست باید آویزانش کرد روی مناره. تحلیلهای فوری پس از رویداد، آن هم واقعهای به این مهمی چه دردی از سیاستگذار درمان میکند؟
🔘این تعریض ایشان طبعا به کسانی بود که تا دیروز از سیاستهای موجود دفاع میکردند و آن را موفق میدانستند ولی به یکباره تحلیل جدیدی را روانه افکار عمومی کردهاند به همین دلیل میخواهم به تحلیلهای خودم اشاره کنم که در همان سالهای اولیه در باره سوریه و دخالت ایران نوشتم. تحلیلهایی که متاسفانه شنیده نشد. علت این نوشتههایم آشنایی نسبی است که با رژیم اسد و اوضاع منطقه داشتم. البته مشابه این گونه تحلیلها را افراد دیگری هم از زاویه دید خود نوشتهاند که شنیده نشده است.
🔘چند روز پیش از آغاز اعتراضات سوریه که در کوران بهار عربی و روزهای پایانی قذافی بود، در باره ماهیت رژیمهای مشابه آن از جمله سوریه نوشتم: ▪️«بقاياي ناسيوناليسم ناصري و سوسياليسم بعثي در همه كشورهايي كه حاكم شدند چه در عراق، چه در سوريه، چه در يمن، چه در ليبي و حتي در قالب گروههاي لبناني، تاريخ خونباري را رقم زدند.(روزنامه روزگار ۷-۱۲-۱۳۸۹)»▪️
https://telegra.ph/تنبان-پیش-از-عید-12-16
🔺اعتماد ۲۶ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘آقای رضا امیرخانی نویسنده محترم مطلب کوتاه و البته طنزی را ناظر به تحلیلهایی فستفودی که پس از سقوط اسد تهیه و عرضه میشود نوشتهاند که: ▪️«تنبان بعد عید به درد گَل منار میخورد!»▪️ لباس نو بعد از عید برای پوشیدن نیست باید آویزانش کرد روی مناره. تحلیلهای فوری پس از رویداد، آن هم واقعهای به این مهمی چه دردی از سیاستگذار درمان میکند؟
🔘این تعریض ایشان طبعا به کسانی بود که تا دیروز از سیاستهای موجود دفاع میکردند و آن را موفق میدانستند ولی به یکباره تحلیل جدیدی را روانه افکار عمومی کردهاند به همین دلیل میخواهم به تحلیلهای خودم اشاره کنم که در همان سالهای اولیه در باره سوریه و دخالت ایران نوشتم. تحلیلهایی که متاسفانه شنیده نشد. علت این نوشتههایم آشنایی نسبی است که با رژیم اسد و اوضاع منطقه داشتم. البته مشابه این گونه تحلیلها را افراد دیگری هم از زاویه دید خود نوشتهاند که شنیده نشده است.
🔘چند روز پیش از آغاز اعتراضات سوریه که در کوران بهار عربی و روزهای پایانی قذافی بود، در باره ماهیت رژیمهای مشابه آن از جمله سوریه نوشتم: ▪️«بقاياي ناسيوناليسم ناصري و سوسياليسم بعثي در همه كشورهايي كه حاكم شدند چه در عراق، چه در سوريه، چه در يمن، چه در ليبي و حتي در قالب گروههاي لبناني، تاريخ خونباري را رقم زدند.(روزنامه روزگار ۷-۱۲-۱۳۸۹)»▪️
https://telegra.ph/تنبان-پیش-از-عید-12-16
Telegraph
تنبان پیش از عید
🔺اعتماد ۲۶ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘آقای رضا امیرخانی نویسنده محترم مطلب کوتاه و البته طنزی را ناظر به تحلیلهایی فستفودی که پس از سقوط اسد تهیه و عرضه میشود نوشتهاند که: ▪️«تنبان بعد عید به درد گَل منار میخورد!» ▪️ لباس نو بعد از عید برای پوشیدن نیست باید…
Forwarded from هممیهن
سه شرط حل مسائل
سرمقاله هممیهن
28 آذر 1403
🔹مجلسی که با آرای اندک و مشارکت پایین و فیلترهای تنگ تاییدصلاحیت تشکیل شود طبیعی است که اولویتهای آن متفاوت از اولویتهای اکثریت مردم و جامعه باشد. چنین مجلسی طبیعی است که بپردازد به پوشش زنان و نزدیک به ۲۰ ماه وقت خود و همه را تلف کند تا در پایان با مصوبه شورای عالی امنیت ملی ابلاغش متوقف شود.
🔹تردیدی نیست که اولویت اول و دوم و سوم جامعه ایران، اقتصادی است. اولویتی که در ناترازی ارز، انرژی، هزینه و درآمد خانوار، فقر و... خود را نشان میدهد. ولی مسئله مهم این است که این مسئله بیش از هر چیز تابع وضعیت سیاسی است. نمونه آن را این روزها در افزایش قیمت ارز میبینیم که چگونه اوضاع منطقه اثرگذاری منفی بر آن داشته است.
🔹بنابراین گرچه در مقام نیازهای مردم؛ اقتصاد اولویت اول و چندم است ولی در مقام سیاستگذار و راهحل باید به اصلاح سیاستها رجوع کرد. ولی مشکل اینجاست که سیاست نیز در وضعیت ناهنجار و بنبست قرار دارد. بهترین دلیل برای اثبات این ادعا شکاف عمیق میان اولویتهای مجلس با دولت و مردم است.
🔹اگر بخواهیم وفاق را در این قالب تعریف کنیم چند شرط اصلی دارد. شرط اول رجوع به مردم و پذیرش اولویتها و مطالبات مردم و احترام گذاشتن به رویکردهای اکثریت است. پیدا کردن این اولویتها موضوع بسیار سادهای است.
🔹شرط دوم حل مسائل مردم از طریق علم و تفاهم و انتخاب است.یعنی تقدم فاضل بر جاهل؛ علم بر جهل؛ پژوهش بر خیال و توهم؛ تربیت و انتخاب بر زور و اجبار است.
🔹شرط بعدی شفافیت و آزادی است. بر حسب قاعده آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ هر کس که درستکار است و به راه خود ایمان دارد ذرهای از شفافیت ناراحت نمیشود سهل است که خواهان آن خواهد بود
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
28 آذر 1403
🔹مجلسی که با آرای اندک و مشارکت پایین و فیلترهای تنگ تاییدصلاحیت تشکیل شود طبیعی است که اولویتهای آن متفاوت از اولویتهای اکثریت مردم و جامعه باشد. چنین مجلسی طبیعی است که بپردازد به پوشش زنان و نزدیک به ۲۰ ماه وقت خود و همه را تلف کند تا در پایان با مصوبه شورای عالی امنیت ملی ابلاغش متوقف شود.
🔹تردیدی نیست که اولویت اول و دوم و سوم جامعه ایران، اقتصادی است. اولویتی که در ناترازی ارز، انرژی، هزینه و درآمد خانوار، فقر و... خود را نشان میدهد. ولی مسئله مهم این است که این مسئله بیش از هر چیز تابع وضعیت سیاسی است. نمونه آن را این روزها در افزایش قیمت ارز میبینیم که چگونه اوضاع منطقه اثرگذاری منفی بر آن داشته است.
🔹بنابراین گرچه در مقام نیازهای مردم؛ اقتصاد اولویت اول و چندم است ولی در مقام سیاستگذار و راهحل باید به اصلاح سیاستها رجوع کرد. ولی مشکل اینجاست که سیاست نیز در وضعیت ناهنجار و بنبست قرار دارد. بهترین دلیل برای اثبات این ادعا شکاف عمیق میان اولویتهای مجلس با دولت و مردم است.
🔹اگر بخواهیم وفاق را در این قالب تعریف کنیم چند شرط اصلی دارد. شرط اول رجوع به مردم و پذیرش اولویتها و مطالبات مردم و احترام گذاشتن به رویکردهای اکثریت است. پیدا کردن این اولویتها موضوع بسیار سادهای است.
🔹شرط دوم حل مسائل مردم از طریق علم و تفاهم و انتخاب است.یعنی تقدم فاضل بر جاهل؛ علم بر جهل؛ پژوهش بر خیال و توهم؛ تربیت و انتخاب بر زور و اجبار است.
🔹شرط بعدی شفافیت و آزادی است. بر حسب قاعده آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ هر کس که درستکار است و به راه خود ایمان دارد ذرهای از شفافیت ناراحت نمیشود سهل است که خواهان آن خواهد بود
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴درباره حصر
🔺هممیهن ۲۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘روزنامه هممیهن به مناسبت دیدار آقایان ناطق نوری و کروبی سه پرسش زیر را با من طرح کرد.
۱- آقایان کروبی و ناطق نوری به عنوان دو چهره از دو جریان شب گذشته با هم دیدار کردند. نظرتان درباره این دیدار چیست؟
۲- به نظر شما طی این سالها چه اتفاقی رخ داد که حالا شاهد نزدیکی این دو چهره در فضای سیاسی هستیم؟
۳- ۱۵ سال از شروع حصر ۳ چهره سیاسی میگذرد. نگاهتان به ادامه حصر چیست؟
▪️متن زیر را در پاسخ به این پرسشها نوشتم.
🔘جامعه و کشور به اندازهای مسأله و مشکل دارند که گمان نمیکنم اینگونه اخبار اهمیتی در میان مردم داشته باشد و حتی کسان قابل توجهی پیگیر آنها شوند. اکنون دلار بسوی ۸۰ تومان میرود، کشور به دلیل ناترازی انرژی تعطیل است، خطر درگیریهای نظامی وجود دارد آنگاه ما خود را مشغول دیداری کردهایم که حتی معنای آن هم بر ما پوشیده است.
🔘شاید در بهترین حالت چنین اتفاقاتی مثل صله دیر هنگامی است که سلطان محمود برای فردوسی فرستاد در حالی که جنازه فردوسی از سوی دیگر دروازه شهر بسوی گورستان تشییع میشد. اینها دیگر کفایت مسایل ایران را نمیکند گامهای بزرگتری برای رسیدن به وفاق و یکپارچگی سیاسی در ایران باید برداشته شود.
🔘مهمترین مشکل سیاستمداران ایرانی حصر خانگی و فیزیکی نیست. همه آنان خود را در «گذشته» زندانی کردهاند. نوعی حصر خود خواسته. چه محصور و چه حصرکننده در تارهای «گذشته» اسیر هستند در حالی که همه فرزندان ما از این بازیها عبور کردهاند و ناامیدانه به آینده نگاه میکنند و از این که مسئولین و منتقدین همچنان پابند گذشته هستند رنج میکشند.
🔘حصر نمادی است از یکدندگی سیاست که ناقض رسالت سیاسی به معنای تامین خیر عمومی است. یکدندگی، مبارزه جویی از یک طرف و انتقام جویی از طرف دیگر. هیچکدام از دو طرف جرات برداشتن گامی به پیش برای گشودن افقی رو به آینده را ندارند. حصر اکنون فقط به یک وضعیت اغلب شخصی میان دو طرف تبدیل شده است و هر دو زیان خواهند کرد.
🔘من در مقام قاضی و داوری سیاسی نیستم. این که چه کسی و چقدر مقصر است؟ این مسأله تاریخ نویسان آینده است. فقط باید غصه خورد از تداوم این وضعیت سرشار از کینه که به تداوم شرایطی منجر شده که دود آن به چشم ملت و فرزندانمان میرود.
🔺هممیهن ۲۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘روزنامه هممیهن به مناسبت دیدار آقایان ناطق نوری و کروبی سه پرسش زیر را با من طرح کرد.
۱- آقایان کروبی و ناطق نوری به عنوان دو چهره از دو جریان شب گذشته با هم دیدار کردند. نظرتان درباره این دیدار چیست؟
۲- به نظر شما طی این سالها چه اتفاقی رخ داد که حالا شاهد نزدیکی این دو چهره در فضای سیاسی هستیم؟
۳- ۱۵ سال از شروع حصر ۳ چهره سیاسی میگذرد. نگاهتان به ادامه حصر چیست؟
▪️متن زیر را در پاسخ به این پرسشها نوشتم.
🔘جامعه و کشور به اندازهای مسأله و مشکل دارند که گمان نمیکنم اینگونه اخبار اهمیتی در میان مردم داشته باشد و حتی کسان قابل توجهی پیگیر آنها شوند. اکنون دلار بسوی ۸۰ تومان میرود، کشور به دلیل ناترازی انرژی تعطیل است، خطر درگیریهای نظامی وجود دارد آنگاه ما خود را مشغول دیداری کردهایم که حتی معنای آن هم بر ما پوشیده است.
🔘شاید در بهترین حالت چنین اتفاقاتی مثل صله دیر هنگامی است که سلطان محمود برای فردوسی فرستاد در حالی که جنازه فردوسی از سوی دیگر دروازه شهر بسوی گورستان تشییع میشد. اینها دیگر کفایت مسایل ایران را نمیکند گامهای بزرگتری برای رسیدن به وفاق و یکپارچگی سیاسی در ایران باید برداشته شود.
🔘مهمترین مشکل سیاستمداران ایرانی حصر خانگی و فیزیکی نیست. همه آنان خود را در «گذشته» زندانی کردهاند. نوعی حصر خود خواسته. چه محصور و چه حصرکننده در تارهای «گذشته» اسیر هستند در حالی که همه فرزندان ما از این بازیها عبور کردهاند و ناامیدانه به آینده نگاه میکنند و از این که مسئولین و منتقدین همچنان پابند گذشته هستند رنج میکشند.
🔘حصر نمادی است از یکدندگی سیاست که ناقض رسالت سیاسی به معنای تامین خیر عمومی است. یکدندگی، مبارزه جویی از یک طرف و انتقام جویی از طرف دیگر. هیچکدام از دو طرف جرات برداشتن گامی به پیش برای گشودن افقی رو به آینده را ندارند. حصر اکنون فقط به یک وضعیت اغلب شخصی میان دو طرف تبدیل شده است و هر دو زیان خواهند کرد.
🔘من در مقام قاضی و داوری سیاسی نیستم. این که چه کسی و چقدر مقصر است؟ این مسأله تاریخ نویسان آینده است. فقط باید غصه خورد از تداوم این وضعیت سرشار از کینه که به تداوم شرایطی منجر شده که دود آن به چشم ملت و فرزندانمان میرود.
Forwarded from هممیهن
جامعه پُرمسئله
سرمقاله هممیهن
29 آذر 1403
🔹یکی از جامعهشناسان معتقد است که جامعهای مسئلهدارتر از ایران وجود نداشته است. بعید است که این حرف دقیق باشد، چون نیازمند بررسی و مقایسه با تمامی جوامع است، و بعید است که چنین پژوهشی انجام شده باشد ولی حقیقتی در دل این گزاره خوابیده، که قابل کتمان نیست.
🔹فارغ از مقایسه با جوامع دیگر به چشم خود میبینیم که انواع مسائل که مزمن شدهاند ما را احاطه کرده است. همزمان از یک نکته مهم هم نباید غافل شویم که نوعی از مقاومت و توانمندیها در جامعه هست که میتواند این مسائل را تا این حد قابل تحمل و یا امیدوار به حلش باشد.
🔹پرسش اساسی این است که چرا جامعه ما پرمسئله است؟ مگر مسائل به یک باره ایجاد میشوند؟ پاسخ در برخی عواملی است که به آن توجه نکردهایم زیرا همه این مسائل از دو دهه پیش بهطور مکرر از طرف کارشناسان تذکر داده شده است ولی ساختار مدیریتی و سیاسی ایران هیچگاه نتوانسته است، به حدی از وفاق و هماهنگی برسد که حل آن مسائل را در دستور کار خود قرار دهد و اجازه ندهد که به نقطه خطرناک برسند.
🔹متاسفانه دولت جدید هم گرچه تفاوتهای مهمی با دولت پیش دارد ولی جای تعجب است که وزیر نیرو اکنون و با گذشت چند روز از تعطیلیها اعلام میکند که ۱۳ نیروگاه از مدار خارج شدهاند و در صورت تامین سوخت مشکلی نداریم. معلوم نیست که چرا این خبر را که سه ماه پیش میشد اعلام کرد، الان میگویند؟
🔹مسئله ارز هم به همین ترتیب. اگر به گفته وزیر خارجه میدانستید که سوریه سقوط میکند پس چرا خود را برای تغییرات ارزی آماده نکرده بودید؟ از آن مهمتر چرا تغییرات سیاستی در منطقه را در دستور کار قرار نداده بودید؟
🔹شاید هم امکان اعلام عمومی آن نباشد ولی بر حسب تجربه باید بگوییم که کمتر امیدی به کوشش برای حل آن وجود دارد. نه اینکه کسی نخواهد حل کند بلکه به این علت که تفاهم و وفاق لازم در سطح قدرت وجود ندارد که بخواهند یا اگر خواستند، بتوانند این را حل کنند.
🔹جامعهای که خبر مهمش سمیناری به یاد حکومت ساقطشده سوریه است و سخنرانان آن نیروهای رسمی داخلی را خطاب قرار میدهند با وفاق فاصله زیادی دارد که بتواند این حد از مسائل را حل کند یا حتی بخواهد که حل کند
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
29 آذر 1403
🔹یکی از جامعهشناسان معتقد است که جامعهای مسئلهدارتر از ایران وجود نداشته است. بعید است که این حرف دقیق باشد، چون نیازمند بررسی و مقایسه با تمامی جوامع است، و بعید است که چنین پژوهشی انجام شده باشد ولی حقیقتی در دل این گزاره خوابیده، که قابل کتمان نیست.
🔹فارغ از مقایسه با جوامع دیگر به چشم خود میبینیم که انواع مسائل که مزمن شدهاند ما را احاطه کرده است. همزمان از یک نکته مهم هم نباید غافل شویم که نوعی از مقاومت و توانمندیها در جامعه هست که میتواند این مسائل را تا این حد قابل تحمل و یا امیدوار به حلش باشد.
🔹پرسش اساسی این است که چرا جامعه ما پرمسئله است؟ مگر مسائل به یک باره ایجاد میشوند؟ پاسخ در برخی عواملی است که به آن توجه نکردهایم زیرا همه این مسائل از دو دهه پیش بهطور مکرر از طرف کارشناسان تذکر داده شده است ولی ساختار مدیریتی و سیاسی ایران هیچگاه نتوانسته است، به حدی از وفاق و هماهنگی برسد که حل آن مسائل را در دستور کار خود قرار دهد و اجازه ندهد که به نقطه خطرناک برسند.
🔹متاسفانه دولت جدید هم گرچه تفاوتهای مهمی با دولت پیش دارد ولی جای تعجب است که وزیر نیرو اکنون و با گذشت چند روز از تعطیلیها اعلام میکند که ۱۳ نیروگاه از مدار خارج شدهاند و در صورت تامین سوخت مشکلی نداریم. معلوم نیست که چرا این خبر را که سه ماه پیش میشد اعلام کرد، الان میگویند؟
🔹مسئله ارز هم به همین ترتیب. اگر به گفته وزیر خارجه میدانستید که سوریه سقوط میکند پس چرا خود را برای تغییرات ارزی آماده نکرده بودید؟ از آن مهمتر چرا تغییرات سیاستی در منطقه را در دستور کار قرار نداده بودید؟
🔹شاید هم امکان اعلام عمومی آن نباشد ولی بر حسب تجربه باید بگوییم که کمتر امیدی به کوشش برای حل آن وجود دارد. نه اینکه کسی نخواهد حل کند بلکه به این علت که تفاهم و وفاق لازم در سطح قدرت وجود ندارد که بخواهند یا اگر خواستند، بتوانند این را حل کنند.
🔹جامعهای که خبر مهمش سمیناری به یاد حکومت ساقطشده سوریه است و سخنرانان آن نیروهای رسمی داخلی را خطاب قرار میدهند با وفاق فاصله زیادی دارد که بتواند این حد از مسائل را حل کند یا حتی بخواهد که حل کند
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴چه کسی سقوط کرده؟
🔺اعتماد ۲۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘برخی اظهارات و مواضع گر چه کوتاه است ولی ریشه بسیاری از مشکلات را به خوبی نشان میدهد. اخیراً که ماجرای فیلترینگ در فضای عمومی جدیتر شده و بیش از پیش مذموم و زیانبار مینماید، یک عضو مجلس ایران گفته است که؛ ▪️«نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با اعلام خبر طرح صیانت جدید در مجلس گفت: ما نباید اجازه دهیم مردممان در صخره [دره] سقوط کنند.»▪️
🔘در واقع دندهعقب گذاشتهاند و با سرعت به سوی دره میروند، در حالی که میخواهند مردم را از سقوط به صخره نجات دهند. اصولاً دفاع از فیلترینگ به اندازه کافی بیانگر ته دره و در حال سقوط بودن است و نیازی به شاهد چیز دیگری ندارد. یک لحظه فکر کنید که هم اکنون عدهای دنبال صدور مجوز برای استفاده از رادیوهای موج کوتاه باشند تا مبادا مردم بتوانند از فرستندههای فرامرزی استفاده کنند. چنین افرادی همان اندازه در ته دره هستند که کسی بخواهد برای اینترنتی که روزانه در حال تحول است، قانون صیانت و فیلترینگ بنویسد. بعد چنین افرادی مدعی آن هستند که میخواهند مردم را نجات دهند.
🔘گیر ماجرا همین ادعای خدایی کردن است. معاذالله خداوند هم چنین داعیهای را طرح نکرده، چون اگر میخواست، مردم را هدایت شده میآفرید. حتی خداوند به پیامبر خود نیز یادآوری میکند که تو سیطرهای بر مردم نداری فقط تذکردهندهای. حالا یک انسان عادی که از نظر هدایتگری هیچ چیز نیست، جز چندین هزار رأی که همه میدانند با چه تمهیداتی در شهرهای کوچک و روستاها جمع میشوند، و هزینه هر رأی را اگر حساب کنی به میلیون سر خواهد زد، مدعی هدایتگری مردمی میشود که ۹۰ درصدشان (حداقل) فرهیختهتر و آگاهتر از نمایندگانشان هستند.
🔘در حقیقت مشکل اصلی اینجاست که آقایان چون نمیتوانند وظیفه محوله را انجام دهند، فیلشان یاد هندوستان می کند و دنبال هدایت مردم و جلوگیری از سقوط آنان میافتند. مثل این است که فیلترشکن فروشها دنبال هدایتگری مردم باشند.
🔘یک کلام روشن است که هیچ حکومتی در مقام هدایت مردم نیست. حکومتها باید منتخب مردم باشند، مردم که نمیآیند کسی را که از آنان با چه ترفندهایی رأی گرفته، به عنوان هادی خود برگزینند. جملات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نفی این تصور غلط، واضح است. مردم «ولینعمت» شما هستند و نه موجوداتی برای اینکه به دست شما هدایت شوند.
🔘اصولاً اگر یک آزمون از نمایندگان کنونی مجلس گرفته شود که شامل دانش، فهم، اخلاقیات و تعهدات گوناگون باشد آنگاه آزمون مشابهی را از چند صد نفر مردم به صورت تصادفی بگیریم، خواهیم فهمید که تفاوتها بسیار بیشتر از آن است که تصور میشود.
🔘مردم ایران و بخش فرهیخته آن، اینکه نمایندهای خود را در مقام هادی آنان تصور کند، موجب وهن خویش میدانند، و از آن مهمتر موجب خروج از وظایف ذاتی نمایندگی میدانند. آیا اینها به معنای نقض وظیفه قانونگذاری در مجلس است؟ خیر. مجلس باید قانونی عملی و مطابق خواست مردم تهیه کند، نه مثل قانون فرزندآوری، صیانت و حجاب و عفاف و... که اینها حتی در صحن مجلس هم طرح نشده بود. قانوننویسی اصول روشنی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
🔘به علاوه اینکه استفاده از فضای مجازی را مترادف سقوط در صخره میدانند، به دلیل نحوه استفادهای است که خودشان یا اطرافیان آنان از این امکان میکنند که حتماً موجب اثرات سوء است. لذا در خصوص رفتار اغلب مردم و نحوه استفاده آنان از فضای مجازی که برای آموزش، کسب و کار، ارتباطات و... است، دچار خطا نباید شد بله قطعا برخی از مردم استفادههای مفسدهدار میکنند ولی اغلب استفادهها مفید و آموزنده و کمک کننده به اقتصاد است.
🔘اگر ما نیز به جای استفادههای درست مثل هوش مصنوعی، سرچ گوگل، دسترسی به پژوهشها و اخبار و سخنرانیها و کتاب و فیلمهای آموزنده، مسایل آموزشی و بهداشتی و درمانی، آموزههای جغرافیایی و تاریخی و علمی و... به سرگرمیهای غیر مفید بپردازیم، طبعاً چنین محدودیتهایی را تجویز نمیکنیم چون گمان میکنیم مردم هم مثل ما هستند و استفاده مفید میکنند.
🔺اعتماد ۲۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘برخی اظهارات و مواضع گر چه کوتاه است ولی ریشه بسیاری از مشکلات را به خوبی نشان میدهد. اخیراً که ماجرای فیلترینگ در فضای عمومی جدیتر شده و بیش از پیش مذموم و زیانبار مینماید، یک عضو مجلس ایران گفته است که؛ ▪️«نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با اعلام خبر طرح صیانت جدید در مجلس گفت: ما نباید اجازه دهیم مردممان در صخره [دره] سقوط کنند.»▪️
🔘در واقع دندهعقب گذاشتهاند و با سرعت به سوی دره میروند، در حالی که میخواهند مردم را از سقوط به صخره نجات دهند. اصولاً دفاع از فیلترینگ به اندازه کافی بیانگر ته دره و در حال سقوط بودن است و نیازی به شاهد چیز دیگری ندارد. یک لحظه فکر کنید که هم اکنون عدهای دنبال صدور مجوز برای استفاده از رادیوهای موج کوتاه باشند تا مبادا مردم بتوانند از فرستندههای فرامرزی استفاده کنند. چنین افرادی همان اندازه در ته دره هستند که کسی بخواهد برای اینترنتی که روزانه در حال تحول است، قانون صیانت و فیلترینگ بنویسد. بعد چنین افرادی مدعی آن هستند که میخواهند مردم را نجات دهند.
🔘گیر ماجرا همین ادعای خدایی کردن است. معاذالله خداوند هم چنین داعیهای را طرح نکرده، چون اگر میخواست، مردم را هدایت شده میآفرید. حتی خداوند به پیامبر خود نیز یادآوری میکند که تو سیطرهای بر مردم نداری فقط تذکردهندهای. حالا یک انسان عادی که از نظر هدایتگری هیچ چیز نیست، جز چندین هزار رأی که همه میدانند با چه تمهیداتی در شهرهای کوچک و روستاها جمع میشوند، و هزینه هر رأی را اگر حساب کنی به میلیون سر خواهد زد، مدعی هدایتگری مردمی میشود که ۹۰ درصدشان (حداقل) فرهیختهتر و آگاهتر از نمایندگانشان هستند.
🔘در حقیقت مشکل اصلی اینجاست که آقایان چون نمیتوانند وظیفه محوله را انجام دهند، فیلشان یاد هندوستان می کند و دنبال هدایت مردم و جلوگیری از سقوط آنان میافتند. مثل این است که فیلترشکن فروشها دنبال هدایتگری مردم باشند.
🔘یک کلام روشن است که هیچ حکومتی در مقام هدایت مردم نیست. حکومتها باید منتخب مردم باشند، مردم که نمیآیند کسی را که از آنان با چه ترفندهایی رأی گرفته، به عنوان هادی خود برگزینند. جملات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نفی این تصور غلط، واضح است. مردم «ولینعمت» شما هستند و نه موجوداتی برای اینکه به دست شما هدایت شوند.
🔘اصولاً اگر یک آزمون از نمایندگان کنونی مجلس گرفته شود که شامل دانش، فهم، اخلاقیات و تعهدات گوناگون باشد آنگاه آزمون مشابهی را از چند صد نفر مردم به صورت تصادفی بگیریم، خواهیم فهمید که تفاوتها بسیار بیشتر از آن است که تصور میشود.
🔘مردم ایران و بخش فرهیخته آن، اینکه نمایندهای خود را در مقام هادی آنان تصور کند، موجب وهن خویش میدانند، و از آن مهمتر موجب خروج از وظایف ذاتی نمایندگی میدانند. آیا اینها به معنای نقض وظیفه قانونگذاری در مجلس است؟ خیر. مجلس باید قانونی عملی و مطابق خواست مردم تهیه کند، نه مثل قانون فرزندآوری، صیانت و حجاب و عفاف و... که اینها حتی در صحن مجلس هم طرح نشده بود. قانوننویسی اصول روشنی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
🔘به علاوه اینکه استفاده از فضای مجازی را مترادف سقوط در صخره میدانند، به دلیل نحوه استفادهای است که خودشان یا اطرافیان آنان از این امکان میکنند که حتماً موجب اثرات سوء است. لذا در خصوص رفتار اغلب مردم و نحوه استفاده آنان از فضای مجازی که برای آموزش، کسب و کار، ارتباطات و... است، دچار خطا نباید شد بله قطعا برخی از مردم استفادههای مفسدهدار میکنند ولی اغلب استفادهها مفید و آموزنده و کمک کننده به اقتصاد است.
🔘اگر ما نیز به جای استفادههای درست مثل هوش مصنوعی، سرچ گوگل، دسترسی به پژوهشها و اخبار و سخنرانیها و کتاب و فیلمهای آموزنده، مسایل آموزشی و بهداشتی و درمانی، آموزههای جغرافیایی و تاریخی و علمی و... به سرگرمیهای غیر مفید بپردازیم، طبعاً چنین محدودیتهایی را تجویز نمیکنیم چون گمان میکنیم مردم هم مثل ما هستند و استفاده مفید میکنند.
Forwarded from هممیهن
نمک بر زخم مردم
سرمقاله هممیهن
01 دی 1403
🔹سیاستورزی در ایران نهتنها گامی به پیش نمیرود؛ بلکه هر روز نه یک گام که چند گام به پس میرود. برخی از سیاسیون در عالم دیگری سیر و زندگی میکنند و نهتنها دردهای جامعه و مردم را التیام نمیدهند و مرهمی بر زخم آنها نمیگذارند، بلکه تا آنجا که بتوانند آگاهانه یا ناآگاهانه بر آنها نمک میپاشند.
🔹در خصوص تغییر مدیران، دست مردم چندان باز نیست؛ چون فیلترهای گوناگونی وجود دارد که خروجی از این فیلترها منجر به وجود نامزدهایی میشود که لزوماً مورد تایید اکثریت نیستند و انتخاب آنها رضایت خاطر کافی ایجاد نمیکند. بنابراین، مجبورند بسوزند و بسازند به امید اینکه شرایط بهبود یابد. این وضع در ذهن و روان و ضمیر مردم میماند تا روزی نشان داده شود.
🔹ولی ماجرا به همینجا ختم نمیشود. آنچه که بدتر است، زبان تلخ و بیاحساسی است که برخی از مسئولین از گذشته داشتهاند و هنگام طرح مشکلات، بهجای همدردی با مردم دنبال بیرون کشیدن گلیم خویش از آب هستند و در پی نمره دادن به خود و همکارانی هستند که با خود به محل کار آوردهاند.
🔹یا دنبال انداختن تقصیر و مشکلات به دوش دیگران و قبلیها و بیگانگان هستند. رفتاری که در دولت گذشته بهشدت رایج بود و میکوشیدند ناتوانیهای خود در انجام وعدهها را مثل کودکان بهانهگیر بر دوش دولت قبلی بیندازند.
🔹ولی پزشکیان از مردم عذرخواهی کرد و حاضر نشد چون گذشتگان تقصیر قبلیها بیندازد. به چند دلیل؛ اول اینکه، مسئولیت و حاکمیت پیوسته است و نمیتوان خود را از گذشته جدا کرد. دوم اینکه، مسئولیت و حاکمیت پیوسته است و نمیتوان خود را از گذشته جدا کرد.
🔹گرچه عذرخواهی آقای رئیسجمهور مسئله برق را حل نکرد؛ ولی دو نتیجه داشت. یکی اینکه مردم احساس کردند که فردی مسئول جلوی آنهاست. دیگر اینکه این رفتار نشان میدهد که مقام مسئول مسئله را درک کرده و آماده کوشش برای حل آن هم هست.
🔹اما در مقابل میبینیم که شهردار تهران در وضعیت کنونی هوا که در گذشته کمتر سابقه داشته است، دنبال نمره دادن به خود است و درباره عملکرد خود نمره میدهد و میگوید که: «ما به خودمان در حوزه مقابله با آلودگی هوا و اجرای قانون هوای پاک نمره خوبی میدهیم.»
🔹این گفتار جز پاشیدن نمک بر زخمهای جامعه که ناشی از آلودگی هواست، هیچ نتیجه دیگری ندارد.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
01 دی 1403
🔹سیاستورزی در ایران نهتنها گامی به پیش نمیرود؛ بلکه هر روز نه یک گام که چند گام به پس میرود. برخی از سیاسیون در عالم دیگری سیر و زندگی میکنند و نهتنها دردهای جامعه و مردم را التیام نمیدهند و مرهمی بر زخم آنها نمیگذارند، بلکه تا آنجا که بتوانند آگاهانه یا ناآگاهانه بر آنها نمک میپاشند.
🔹در خصوص تغییر مدیران، دست مردم چندان باز نیست؛ چون فیلترهای گوناگونی وجود دارد که خروجی از این فیلترها منجر به وجود نامزدهایی میشود که لزوماً مورد تایید اکثریت نیستند و انتخاب آنها رضایت خاطر کافی ایجاد نمیکند. بنابراین، مجبورند بسوزند و بسازند به امید اینکه شرایط بهبود یابد. این وضع در ذهن و روان و ضمیر مردم میماند تا روزی نشان داده شود.
🔹ولی ماجرا به همینجا ختم نمیشود. آنچه که بدتر است، زبان تلخ و بیاحساسی است که برخی از مسئولین از گذشته داشتهاند و هنگام طرح مشکلات، بهجای همدردی با مردم دنبال بیرون کشیدن گلیم خویش از آب هستند و در پی نمره دادن به خود و همکارانی هستند که با خود به محل کار آوردهاند.
🔹یا دنبال انداختن تقصیر و مشکلات به دوش دیگران و قبلیها و بیگانگان هستند. رفتاری که در دولت گذشته بهشدت رایج بود و میکوشیدند ناتوانیهای خود در انجام وعدهها را مثل کودکان بهانهگیر بر دوش دولت قبلی بیندازند.
🔹ولی پزشکیان از مردم عذرخواهی کرد و حاضر نشد چون گذشتگان تقصیر قبلیها بیندازد. به چند دلیل؛ اول اینکه، مسئولیت و حاکمیت پیوسته است و نمیتوان خود را از گذشته جدا کرد. دوم اینکه، مسئولیت و حاکمیت پیوسته است و نمیتوان خود را از گذشته جدا کرد.
🔹گرچه عذرخواهی آقای رئیسجمهور مسئله برق را حل نکرد؛ ولی دو نتیجه داشت. یکی اینکه مردم احساس کردند که فردی مسئول جلوی آنهاست. دیگر اینکه این رفتار نشان میدهد که مقام مسئول مسئله را درک کرده و آماده کوشش برای حل آن هم هست.
🔹اما در مقابل میبینیم که شهردار تهران در وضعیت کنونی هوا که در گذشته کمتر سابقه داشته است، دنبال نمره دادن به خود است و درباره عملکرد خود نمره میدهد و میگوید که: «ما به خودمان در حوزه مقابله با آلودگی هوا و اجرای قانون هوای پاک نمره خوبی میدهیم.»
🔹این گفتار جز پاشیدن نمک بر زخمهای جامعه که ناشی از آلودگی هواست، هیچ نتیجه دیگری ندارد.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴امتناع سیاستگذاری
🔺اعتماد ۱ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘به طور قطع همه متوجه شدهایم که سیاستمداران ایرانی هنگامی که بیرون قدرت و مسئولیت هستند، بعضاً انتقادهای تندی هم میکنند، ولی هنگامی که بر صندلی قدرت مینشینند، اگر نگوییم سخنانی خلاف واقع میگویند، حداقل باید گفت اظهارات آنان ناروشن و فاقد معنای دقیق سیاستگذارانه و به نوعی کلیات کلاس درس یا توصیههای اخلاقی و مطالبی است که دردی از مسایل جامعه را درمان نمیکند.
🔘ریشه این رفتار را من در وضعیت امتناع سیاستگذاری در ایران میدانم. در حقیقت هنگامی که کسی در صندلی قدرت قرار میگیرد، طبعاً دنبال حل مسایل کشور و تحقق وعدههایش است. این برای بقای خودش هم ضرری است. ولی چرا هیچ کاری نمیشود و دست روی دست گذاشته میشود و به امید آیندهای که نخواهد آمد مینشینند.
🔘در گذشته با درآمدهای نفتی چاله چولههای مدیریتی پُر میشد، اکنون و خوشبختانه آن هم نیست. نوعی از سیاست یا سیاستگذاری دیمی را پیشه میکنند. سیاستگذاری دیمی نیز مصداق حشو قبیح است. زیرا سیاستگذاری اوج عقلانیت و برنامهریزی است و با شیوه دیم محقق نمیشود.
🔘اینها را نوشتم تا بپردازم به اثبات ادعای خودم در باره امتناع سیاستگذاری در شرایط کنونی. پس از انقلاب شاید بتوان گفت که برنامهریزی و سیاستگذاری با برنامه اول توسعه در سال ۶۸ آغاز شد. این برنامه از سوی کارشناسان و اقتصاددانان معتبر آن زمان و در سازمان برنامه و بودجه تنظیم شد. آقای دکتر طبیبیان مدیر اصلی آن بود.
🔘برنامه به نسبت موفق بود. چرا میگویم به نسبت؟ چون برخی انحرافات از برنامه ایجاد شد که ساختار کلی آن را به هم ریخت. انحرافاتی که ناشی از ویژگی ساختاری ایران بود و برنامهریزی را ممتنع میکرد. از جمله افزایش قیمت ارز و افزایش واردات و سپس افزایش رشد نقدینگی و رشد تورم و در نهایت بازگشت تعزیرات حکومتی و قیمتگذاری؛ بعلاوه واگذاریهای غیر کارشناسی و رانتی، موجب این مشکل شد که ربطی به برنامه اول نداشت. اتفاقاً نویسندگان برنامه ملاحظاتی را رعایت کرده بودند که اهداف مناسب را محقق کند.
https://telegra.ph/امتناع-سیاست%E2%80%8Cگذاری-12-20
🔺اعتماد ۱ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘به طور قطع همه متوجه شدهایم که سیاستمداران ایرانی هنگامی که بیرون قدرت و مسئولیت هستند، بعضاً انتقادهای تندی هم میکنند، ولی هنگامی که بر صندلی قدرت مینشینند، اگر نگوییم سخنانی خلاف واقع میگویند، حداقل باید گفت اظهارات آنان ناروشن و فاقد معنای دقیق سیاستگذارانه و به نوعی کلیات کلاس درس یا توصیههای اخلاقی و مطالبی است که دردی از مسایل جامعه را درمان نمیکند.
🔘ریشه این رفتار را من در وضعیت امتناع سیاستگذاری در ایران میدانم. در حقیقت هنگامی که کسی در صندلی قدرت قرار میگیرد، طبعاً دنبال حل مسایل کشور و تحقق وعدههایش است. این برای بقای خودش هم ضرری است. ولی چرا هیچ کاری نمیشود و دست روی دست گذاشته میشود و به امید آیندهای که نخواهد آمد مینشینند.
🔘در گذشته با درآمدهای نفتی چاله چولههای مدیریتی پُر میشد، اکنون و خوشبختانه آن هم نیست. نوعی از سیاست یا سیاستگذاری دیمی را پیشه میکنند. سیاستگذاری دیمی نیز مصداق حشو قبیح است. زیرا سیاستگذاری اوج عقلانیت و برنامهریزی است و با شیوه دیم محقق نمیشود.
🔘اینها را نوشتم تا بپردازم به اثبات ادعای خودم در باره امتناع سیاستگذاری در شرایط کنونی. پس از انقلاب شاید بتوان گفت که برنامهریزی و سیاستگذاری با برنامه اول توسعه در سال ۶۸ آغاز شد. این برنامه از سوی کارشناسان و اقتصاددانان معتبر آن زمان و در سازمان برنامه و بودجه تنظیم شد. آقای دکتر طبیبیان مدیر اصلی آن بود.
🔘برنامه به نسبت موفق بود. چرا میگویم به نسبت؟ چون برخی انحرافات از برنامه ایجاد شد که ساختار کلی آن را به هم ریخت. انحرافاتی که ناشی از ویژگی ساختاری ایران بود و برنامهریزی را ممتنع میکرد. از جمله افزایش قیمت ارز و افزایش واردات و سپس افزایش رشد نقدینگی و رشد تورم و در نهایت بازگشت تعزیرات حکومتی و قیمتگذاری؛ بعلاوه واگذاریهای غیر کارشناسی و رانتی، موجب این مشکل شد که ربطی به برنامه اول نداشت. اتفاقاً نویسندگان برنامه ملاحظاتی را رعایت کرده بودند که اهداف مناسب را محقق کند.
https://telegra.ph/امتناع-سیاست%E2%80%8Cگذاری-12-20
Telegraph
امتناع سیاستگذاری
🔺اعتماد ۱ دی ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘به طور قطع همه متوجه شدهایم که سیاستمداران ایرانی هنگامی که بیرون قدرت و مسئولیت هستند، بعضاً انتقادهای تندی هم میکنند، ولی هنگامی که بر صندلی قدرت مینشینند، اگر نگوییم سخنانی خلاف واقع میگویند، حداقل باید گفت اظهارات آنان…
Forwarded from هممیهن
استقبال از یک موضع
سرمقاله هممیهن
02 دی 1403
🔹رئیس محترم مجلس در آخرین اظهارات روشن و درست خود اعلام کرد که «قانونی ننویسیم که قابل اجرا نباشد؛ اگر این کار را کردیم، اولین قانونشکن خودمان هستیم. حتماً باید با خرد جمعی و جمعسپاری قانون تنظیم کنیم؛ چون جامعه باید این قانون را بپذیرد.» ما از این رویکرد درست و منطقی استقبال میکنیم و معتقدیم که آقای قالیباف به صفت رئیس مجلس بر نکته مهمی انگشت گذاشته است.
🔹قانونی که مورد قبول مردم نباشد و آن را ضروری ندانند، منجر به تقابل حکومت و مردم میشود و ظلم حاکم بر روابط طرفین میگردد و این نقطه آغاز سقوط حکومتها است. خداوند هم نخواسته انسانها را از طریق اجبار به راهی رهنمون کند؛ چه رسد به اینکه این وظیفه را برای بندگان ضعیفش خواسته باشد.
🔹اکنون پرسش این است که چگونه میتوان فهمید که قانون مطابق خواست مردم هست یا نیست؟ و اگر نیست، دنبال تصویب آن نرفت.
🔹راه اول این است که مرجع قانونگذاری باید منحصر به نمایندگان واقعی مردم باشد. دوم؛ به رسمیت شناختن مرجع قانونگذاری جز مجلس است. سوم؛ عدم رسیدگی به این مصوبات در تطبیق با قانونی اساسی و شرع است. چهارم؛ پذیرش امکان قوانین متناقض به علت صدور قانون از مراجع متفاوت و در نتیجه سردرگم کردن مردم و دادگاهها نتیجه طبیعی این امر است که باید مجلس در برابر آن سکوت نکند؛ ولی اقدامی نمیکند.
🔹راههای دیگری هم برای پرهیز از تصویب مقررات مغایر با خواست مردم هست. از جمله اینکه جز در موارد کاملاً استثنایی، مجلس باید دست از تصویب قوانین از طریق اصل۸۵ بردارد. این راهی است برای دور زدن مردم و تصویب قانون به دور از چشمان مردم.
🔹اگر این موارد رعایت شوند، اطمینان داشته باشید که قانون مورد احترام مردم خواهد بود و به سرنوشت قوانینی چون قانون ماهواره دچار نخواهد شد که همهاش زیان بود و هیچ سودی نه برای حکومت داشت و نه برای مردم.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
02 دی 1403
🔹رئیس محترم مجلس در آخرین اظهارات روشن و درست خود اعلام کرد که «قانونی ننویسیم که قابل اجرا نباشد؛ اگر این کار را کردیم، اولین قانونشکن خودمان هستیم. حتماً باید با خرد جمعی و جمعسپاری قانون تنظیم کنیم؛ چون جامعه باید این قانون را بپذیرد.» ما از این رویکرد درست و منطقی استقبال میکنیم و معتقدیم که آقای قالیباف به صفت رئیس مجلس بر نکته مهمی انگشت گذاشته است.
🔹قانونی که مورد قبول مردم نباشد و آن را ضروری ندانند، منجر به تقابل حکومت و مردم میشود و ظلم حاکم بر روابط طرفین میگردد و این نقطه آغاز سقوط حکومتها است. خداوند هم نخواسته انسانها را از طریق اجبار به راهی رهنمون کند؛ چه رسد به اینکه این وظیفه را برای بندگان ضعیفش خواسته باشد.
🔹اکنون پرسش این است که چگونه میتوان فهمید که قانون مطابق خواست مردم هست یا نیست؟ و اگر نیست، دنبال تصویب آن نرفت.
🔹راه اول این است که مرجع قانونگذاری باید منحصر به نمایندگان واقعی مردم باشد. دوم؛ به رسمیت شناختن مرجع قانونگذاری جز مجلس است. سوم؛ عدم رسیدگی به این مصوبات در تطبیق با قانونی اساسی و شرع است. چهارم؛ پذیرش امکان قوانین متناقض به علت صدور قانون از مراجع متفاوت و در نتیجه سردرگم کردن مردم و دادگاهها نتیجه طبیعی این امر است که باید مجلس در برابر آن سکوت نکند؛ ولی اقدامی نمیکند.
🔹راههای دیگری هم برای پرهیز از تصویب مقررات مغایر با خواست مردم هست. از جمله اینکه جز در موارد کاملاً استثنایی، مجلس باید دست از تصویب قوانین از طریق اصل۸۵ بردارد. این راهی است برای دور زدن مردم و تصویب قانون به دور از چشمان مردم.
🔹اگر این موارد رعایت شوند، اطمینان داشته باشید که قانون مورد احترام مردم خواهد بود و به سرنوشت قوانینی چون قانون ماهواره دچار نخواهد شد که همهاش زیان بود و هیچ سودی نه برای حکومت داشت و نه برای مردم.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴نفوذی یا شبکه نیابتی؟
🔺دوم دی۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘روزنامه کیهان در ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ در گزارش خبری و تیتر اصلی خود با عنوان «زمستان سیاه در قاره سبز؛ از اروپا اصرار از مدعیان اصلاحات انکار» در ابتدا به شرح مفصلی از مواضع مقامات، رسانه و اندیشکدههای اروپایی پرداخته که بارها اعتراف کردهاند که پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین و بحران انرژی ناشی از آن، اروپا در انتظار وحشتناکترین زمستان خود قرار دارد.
🔘در ادامه متذکر شده است که:▪️«اما پادوهای داخلی دشمن در ستیز با دیپلماسی هستهای کشور، این واقعیت را انکار و بر رویه انفعالی و سازشی خود در برابر غرب اصرار میکنند.»▪️ کیهان سپس با تیتری به نقل از انچه شبکه نیابتی غرب در داخل نامیده، نوشته است که: «اروپا به نفت ما نیاز ندارد، فرصت سوزی نکنیم!»
🔘سپس ادامه داده؛ بااینکه در این دور از مذاکرات هستهای، دست ایران پُر است و این آمریکا و اروپا هستند که برای حل بحرانهای غرب به احیای برجام نیازمندند اما عدهای از مدعیان اصلاحات که عوامل شبکه نیابتی غرب در داخل هستند ساز سازش کوک کرده و به شیپور آمریکاییها در داخل تبدیل شدهاند.
🔘در شرایطی که خود اروپاییها میگویند زمستان سختی در انتظار آنهاست و به نفت ایران نیاز داریم، مدعیان اصلاحات اما با برجستهسازی کلید واژههایی مانند «سراب زمستانی» و یا «فرصتسوزی» میگویند که اروپاییها به نفت ایران نیاز ندارند و باید هرچه زودتر با کوتاه آمدن از مواضع و شروط اصلی خود با طرفهای غربی توافق کنیم!
🔘 کیهان سپس به ذکر مواردی از نوشتههای نویسندگان داخلی از جمله بخشی از یادداشت من به شرح زیر پرداخته است. خوشمزهترین بخش آن نیز بکار بردن ع بجای عبدی است!!
▪️- عباس. ع، فعال سیاسی اصلاحطلب چند روز پیش در روزنامه اعتماد نوشت: «یک گروه بسیار کوچک، ولی پرنفوذ و البته غیرمسئول در ساختار قدرت وجود دارند [بخوانید منتقدان برجام روحانی] که... «مدتی است که در کنار مخالفت گاهوبیگاه خود با برجام مسیر جدیدی را ریلگذاری کردهاند. مسیری که میتوان آن را سراب زمستانی نامید. هدف آنان این است که با به تأخیر انداختن توافق برجام، مدعی شوند که توافق بهتری در زمستان در انتظار ایران است و این سرابی بیش نیست.»
او با طرح اینکه «اروپا مشکل نفت ندارد که با آزاد کردن نفت ایران حل شود.» نوشت: «اروپاییها به مسائل خودشان بهتر از ما واقف هستند و اگر چنین خطری آنان را تهدید کند و توان تأثیرگذاری داشته باشند، حتماً اکنون آن را انجام میدهند و نمیگذارند برای زمستان.»▪️
🔘کیهان پس از ذکر چند شاهد دیگر به روزنامه هممیهن هم پرداخته و نوشته است که: ▪️«روزنامه زنجیرهای «هممیهن» هم در صفحه اول خود با تیتر درشت «زمستان اروپا یا خزان برجام؟» نوشت: «با فرارسیدن فصل سرما، ایران در مقایسه با اروپا فرصتهای بیشتری از دست خواهد داد»! و «این ایران است که به فروش گاز به اروپا نیاز دارد اما نیاز اروپا به گاز ایران یک نیاز ضروری و حیاتی نیست.»▪️
🔘کیهان گزارش خود را با چنین توصیهای به پایان برده است که: «در پایان از دستگاههای امنیتی و قضایی کشور این انتظار میرود در برابر جریانی که مانع استیفای حقوق ملت ایران در مذاکرات هستهای هستند، با تکیه بر قوانین موضوعه کشور بایستند چه آنکه همین جریان در برههای که واکسیناسیون و ایمنسازی همگانی ضروری و حیاتیترین مسئله کشور بود، با سیاسی کردن آن (مخالفت با واردات واکسن از چین و روسیه) خسارات بسیاری را به کشور و مردم ایران وارد آوردند.»
🔘🔘اکنون که بیش از دو سال و اندی از آن یادداشت میگذرد بد نیست به این پرسش پاسخ داد که ما شبکه نیابتی بودیم یا دیگران اگر مستقیم ایلی کوهن اسراییل در ایران نباشند؛ حداقل فریبخورده بی جیره و مواجب نفوذیهای اسراییل و غرب هستند؟ جالب است بخشهای مهمتر آن یادداشت را ذکر نکردند تا ماهیت آنان روشن نشود.
🔘فرصت داشتید شاید این یادداشت ارزش دوباره خواندن را داشته باشد تا عمق نفوذ را در پوشش دفاع از وضع موجود ببینیم.
https://www.tg-me.com/abdiabbas/5021
🔺دوم دی۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘روزنامه کیهان در ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ در گزارش خبری و تیتر اصلی خود با عنوان «زمستان سیاه در قاره سبز؛ از اروپا اصرار از مدعیان اصلاحات انکار» در ابتدا به شرح مفصلی از مواضع مقامات، رسانه و اندیشکدههای اروپایی پرداخته که بارها اعتراف کردهاند که پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین و بحران انرژی ناشی از آن، اروپا در انتظار وحشتناکترین زمستان خود قرار دارد.
🔘در ادامه متذکر شده است که:▪️«اما پادوهای داخلی دشمن در ستیز با دیپلماسی هستهای کشور، این واقعیت را انکار و بر رویه انفعالی و سازشی خود در برابر غرب اصرار میکنند.»▪️ کیهان سپس با تیتری به نقل از انچه شبکه نیابتی غرب در داخل نامیده، نوشته است که: «اروپا به نفت ما نیاز ندارد، فرصت سوزی نکنیم!»
🔘سپس ادامه داده؛ بااینکه در این دور از مذاکرات هستهای، دست ایران پُر است و این آمریکا و اروپا هستند که برای حل بحرانهای غرب به احیای برجام نیازمندند اما عدهای از مدعیان اصلاحات که عوامل شبکه نیابتی غرب در داخل هستند ساز سازش کوک کرده و به شیپور آمریکاییها در داخل تبدیل شدهاند.
🔘در شرایطی که خود اروپاییها میگویند زمستان سختی در انتظار آنهاست و به نفت ایران نیاز داریم، مدعیان اصلاحات اما با برجستهسازی کلید واژههایی مانند «سراب زمستانی» و یا «فرصتسوزی» میگویند که اروپاییها به نفت ایران نیاز ندارند و باید هرچه زودتر با کوتاه آمدن از مواضع و شروط اصلی خود با طرفهای غربی توافق کنیم!
🔘 کیهان سپس به ذکر مواردی از نوشتههای نویسندگان داخلی از جمله بخشی از یادداشت من به شرح زیر پرداخته است. خوشمزهترین بخش آن نیز بکار بردن ع بجای عبدی است!!
▪️- عباس. ع، فعال سیاسی اصلاحطلب چند روز پیش در روزنامه اعتماد نوشت: «یک گروه بسیار کوچک، ولی پرنفوذ و البته غیرمسئول در ساختار قدرت وجود دارند [بخوانید منتقدان برجام روحانی] که... «مدتی است که در کنار مخالفت گاهوبیگاه خود با برجام مسیر جدیدی را ریلگذاری کردهاند. مسیری که میتوان آن را سراب زمستانی نامید. هدف آنان این است که با به تأخیر انداختن توافق برجام، مدعی شوند که توافق بهتری در زمستان در انتظار ایران است و این سرابی بیش نیست.»
او با طرح اینکه «اروپا مشکل نفت ندارد که با آزاد کردن نفت ایران حل شود.» نوشت: «اروپاییها به مسائل خودشان بهتر از ما واقف هستند و اگر چنین خطری آنان را تهدید کند و توان تأثیرگذاری داشته باشند، حتماً اکنون آن را انجام میدهند و نمیگذارند برای زمستان.»▪️
🔘کیهان پس از ذکر چند شاهد دیگر به روزنامه هممیهن هم پرداخته و نوشته است که: ▪️«روزنامه زنجیرهای «هممیهن» هم در صفحه اول خود با تیتر درشت «زمستان اروپا یا خزان برجام؟» نوشت: «با فرارسیدن فصل سرما، ایران در مقایسه با اروپا فرصتهای بیشتری از دست خواهد داد»! و «این ایران است که به فروش گاز به اروپا نیاز دارد اما نیاز اروپا به گاز ایران یک نیاز ضروری و حیاتی نیست.»▪️
🔘کیهان گزارش خود را با چنین توصیهای به پایان برده است که: «در پایان از دستگاههای امنیتی و قضایی کشور این انتظار میرود در برابر جریانی که مانع استیفای حقوق ملت ایران در مذاکرات هستهای هستند، با تکیه بر قوانین موضوعه کشور بایستند چه آنکه همین جریان در برههای که واکسیناسیون و ایمنسازی همگانی ضروری و حیاتیترین مسئله کشور بود، با سیاسی کردن آن (مخالفت با واردات واکسن از چین و روسیه) خسارات بسیاری را به کشور و مردم ایران وارد آوردند.»
🔘🔘اکنون که بیش از دو سال و اندی از آن یادداشت میگذرد بد نیست به این پرسش پاسخ داد که ما شبکه نیابتی بودیم یا دیگران اگر مستقیم ایلی کوهن اسراییل در ایران نباشند؛ حداقل فریبخورده بی جیره و مواجب نفوذیهای اسراییل و غرب هستند؟ جالب است بخشهای مهمتر آن یادداشت را ذکر نکردند تا ماهیت آنان روشن نشود.
🔘فرصت داشتید شاید این یادداشت ارزش دوباره خواندن را داشته باشد تا عمق نفوذ را در پوشش دفاع از وضع موجود ببینیم.
https://www.tg-me.com/abdiabbas/5021
Telegram
آینده (عباس عبدی)
🔴سراب زمستانی
🔺اعتماد ۱۹ شهریور ۱۴۰۱
✍️عباس عبدی
🔘پیشتر در باره برجام نوشته بودم که به نظر بنده ایران یا بهتر است گفته شود اکثریت قاطع صاحبان قدرت تصمیم خود را برای امضای برجام گرفتهاند، البته با این توضیح که مسایل فنی و پادمانی با آژانس و نیز سیاست…
🔺اعتماد ۱۹ شهریور ۱۴۰۱
✍️عباس عبدی
🔘پیشتر در باره برجام نوشته بودم که به نظر بنده ایران یا بهتر است گفته شود اکثریت قاطع صاحبان قدرت تصمیم خود را برای امضای برجام گرفتهاند، البته با این توضیح که مسایل فنی و پادمانی با آژانس و نیز سیاست…
4_5990330985269434267.pdf
100 KB
🔴عینیت اجتماعی(۱۰ تا ۱۳)
▪️بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان – آبان ۱۴۰۲
🔹 دینداری
🔺 نوآوران آذر ۱۴۰۳
🔘این بخش از گزارش به نگاه مردم ایران نسبت به ابعاد دینداری شامل؛ «توکل»؛ «احساس مذهبی بودن»؛ «ارادت به خاندان پیامبر.ص»؛ «دینداری شریعت محور»؛ «تقلید»؛ «انجام مناسک»؛ «جدایی دین ازسیاست»؛ «حجاب و نحوه مواجهه با آن»؛ «گذشته و آینده دینداری» و« روند تحولات مذهبی در نامگذاری کودکان تهرانی» پرداخته است.
فایل pdf
▪️بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان – آبان ۱۴۰۲
🔹 دینداری
🔺 نوآوران آذر ۱۴۰۳
🔘این بخش از گزارش به نگاه مردم ایران نسبت به ابعاد دینداری شامل؛ «توکل»؛ «احساس مذهبی بودن»؛ «ارادت به خاندان پیامبر.ص»؛ «دینداری شریعت محور»؛ «تقلید»؛ «انجام مناسک»؛ «جدایی دین ازسیاست»؛ «حجاب و نحوه مواجهه با آن»؛ «گذشته و آینده دینداری» و« روند تحولات مذهبی در نامگذاری کودکان تهرانی» پرداخته است.
فایل pdf
4_5990330985269434268.docx
43.5 KB
🔴عینیت اجتماعی(۱۰ تا ۱۳)
▪️بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان – آبان ۱۴۰۲
🔹 دینداری
🔺 نوآوران آذر ۱۴۰۳
🔘این بخش از گزارش به نگاه مردم ایران نسبت به ابعاد دینداری شامل؛ «توکل»؛ «احساس مذهبی بودن»؛ «ارادت به خاندان پیامبر.ص»؛ «دینداری شریعت محور»؛ «تقلید»؛ «انجام مناسک»؛ «جدایی دین ازسیاست»؛ «حجاب و نحوه مواجهه با آن»؛ «گذشته و آینده دینداری» و« روند تحولات مذهبی در نامگذاری کودکان تهرانی» پرداخته است.
فایل word
▪️بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان – آبان ۱۴۰۲
🔹 دینداری
🔺 نوآوران آذر ۱۴۰۳
🔘این بخش از گزارش به نگاه مردم ایران نسبت به ابعاد دینداری شامل؛ «توکل»؛ «احساس مذهبی بودن»؛ «ارادت به خاندان پیامبر.ص»؛ «دینداری شریعت محور»؛ «تقلید»؛ «انجام مناسک»؛ «جدایی دین ازسیاست»؛ «حجاب و نحوه مواجهه با آن»؛ «گذشته و آینده دینداری» و« روند تحولات مذهبی در نامگذاری کودکان تهرانی» پرداخته است.
فایل word
🔴نقض عهد
🔺اعتماد ۳ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘در یادداشت قبلی با عنوان امتناع سیاستگذاری توضیح دادم که چرا در شرایط کنونی کشور، سیاستگذاری برای حل مسایل غیر ممکن است؟ طبیعی است که مطابق آن تحلیل ادامه حیات دولت قبلی از طریق آمدن تندروها نه تنها سیاستگذاری را ممکن نمیکرد بلکه این گره را کورتر مینمود. همچنین اگر قرار باشد که پزشکیان بیاید و سیاستهای دوره روحانی ادامه یابد این نیز مانع از باز شدن راه سیاستگذاری میشود. دولت پزشکیان برای باز کردن این راه یک فرصت و شاید آخرین فرصت است.
🔘پس چرا تاکنون این راه باز نشده است؟ علت در فقدان پیششرطهای سیاستگذاری است. این پیششرطها شامل وحدت یا اتحاد سیاستگذاران، تحلیل مشترک از شرایط، تعیین اهداف مورد توافق، سازمان اجرایی تحت فرمان سیاستگذار، و نظارت موثر و مستقل و بیطرف است. تقریباً میتوان گفت که شکاف موجود در ساخت قدرت در دوره دوم روحانی در این مقطع زمانی نیز وجود دارد، گر چه آقای پزشکیان میکوشد که با شعار وفاق و ادبیات سازنده آن را حل کند. ولی نه در هدف، نه در ابزار و منطق سیاستگذاری، نه در سازمان اجرا، و نه در تحلیل شرایط کنونی و نه وحدت سیاستگذار هیچ کدام در حد مطلوب وجود ندارند.
🔘چرا با این وضع مواجهیم؟ اگر بخواهیم مهمترین قاعده و اصل اخلاقی که پایداری و پیشرفت جامعه مستلزم وجود آن است را نام ببریم، وفای به عهد و پیمان است. بدون وفای به عهد، هیچ سنگی روی سنگ دیگر بند نمیشود. بویژه در حوزه داخلی کشورها این امر مهمتر است. تجربه دولت خاتمی و به طور مشخصتر دولت روحانی نشان داد که با وجود شکاف درون قدرت نمیتوان مشکلات و مسایل گوناگون کشور را بصورت پایدار حل کرد. مسایلی که هم اکنون در ایران؛ هم گستره فراوانی و هم عمق و ژرفای زیادی دارند. تقریباً در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خارجی، امنیتی و نظامی و دینی با یک یا چند چالش عمیق مواجه هستیم که حل هر کدام پیچیدگیهای خاص خود را دارد، ولی شرط اول حل آنها، رسیدن به تفاهمی همهجانبه در ساخت قدرت است. هم از حیث تحلیل مسأله و شرایط، هم اهداف و هم اجرا و...
🔘شاید پرسیده شود که اگر تجربه دولت روحانی پیش روی ما بود پس چرا از پزشکیان حمایت کردیم که همچنان با این دوگانه مواجه باشیم؟ من سعی میکنم علل اصلی آن را از دیدگاه خود برشمارم. اول اینکه تجربه دولت رییسی نشان داد که کارآیی و یکدستی در جناح اصولگرایان تندرو یک سراب فریبنده بود. چون علممحور نبودند، و اهداف آنها تأمین خیر عمومی نیست، و تابع ملاحظات ایدئولوژیک فراواقعی و خیالی است، پس کارآمدی نخواهند داشت و به تبع آن یکدستی آنان نیز به سرعت تجزیه میشود، همچنان که در انتخابات اخیر هم دیدیم شد. دوم اینکه حضور آنان جز تشدید آگاهانه بحران ایران هیچ ثمر دیگری نداشت، و این قطعی بود.
🔘ارزشها و رویکردهایی که هم قبلاً گفته است و هم در طول انتخابات اعلام کرده و هیچ کدام نیز مطلقا مورد رد ساختار سیاسی نبوده است. این یک پیمان آشکار بود میان مردم و پزشکیان از یک سو، و میان پزشکیان و حکومت. حتی اگر نوشته هم نشده باشد مسألهای نیست. آن را میتوان ذیل عقد فضولی تعریف کرد، که پزشکیان یا هر نامزد دیگری (فرقی نمیکند) از طرف حکومت به مردم وعده داده است که اگر به او رأی دهید این وعدهها را با نیروهایی که نزدیک به او هستند انجام میدهد.
https://telegra.ph/نقض-عهد-12-22
🔺اعتماد ۳ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘در یادداشت قبلی با عنوان امتناع سیاستگذاری توضیح دادم که چرا در شرایط کنونی کشور، سیاستگذاری برای حل مسایل غیر ممکن است؟ طبیعی است که مطابق آن تحلیل ادامه حیات دولت قبلی از طریق آمدن تندروها نه تنها سیاستگذاری را ممکن نمیکرد بلکه این گره را کورتر مینمود. همچنین اگر قرار باشد که پزشکیان بیاید و سیاستهای دوره روحانی ادامه یابد این نیز مانع از باز شدن راه سیاستگذاری میشود. دولت پزشکیان برای باز کردن این راه یک فرصت و شاید آخرین فرصت است.
🔘پس چرا تاکنون این راه باز نشده است؟ علت در فقدان پیششرطهای سیاستگذاری است. این پیششرطها شامل وحدت یا اتحاد سیاستگذاران، تحلیل مشترک از شرایط، تعیین اهداف مورد توافق، سازمان اجرایی تحت فرمان سیاستگذار، و نظارت موثر و مستقل و بیطرف است. تقریباً میتوان گفت که شکاف موجود در ساخت قدرت در دوره دوم روحانی در این مقطع زمانی نیز وجود دارد، گر چه آقای پزشکیان میکوشد که با شعار وفاق و ادبیات سازنده آن را حل کند. ولی نه در هدف، نه در ابزار و منطق سیاستگذاری، نه در سازمان اجرا، و نه در تحلیل شرایط کنونی و نه وحدت سیاستگذار هیچ کدام در حد مطلوب وجود ندارند.
🔘چرا با این وضع مواجهیم؟ اگر بخواهیم مهمترین قاعده و اصل اخلاقی که پایداری و پیشرفت جامعه مستلزم وجود آن است را نام ببریم، وفای به عهد و پیمان است. بدون وفای به عهد، هیچ سنگی روی سنگ دیگر بند نمیشود. بویژه در حوزه داخلی کشورها این امر مهمتر است. تجربه دولت خاتمی و به طور مشخصتر دولت روحانی نشان داد که با وجود شکاف درون قدرت نمیتوان مشکلات و مسایل گوناگون کشور را بصورت پایدار حل کرد. مسایلی که هم اکنون در ایران؛ هم گستره فراوانی و هم عمق و ژرفای زیادی دارند. تقریباً در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خارجی، امنیتی و نظامی و دینی با یک یا چند چالش عمیق مواجه هستیم که حل هر کدام پیچیدگیهای خاص خود را دارد، ولی شرط اول حل آنها، رسیدن به تفاهمی همهجانبه در ساخت قدرت است. هم از حیث تحلیل مسأله و شرایط، هم اهداف و هم اجرا و...
🔘شاید پرسیده شود که اگر تجربه دولت روحانی پیش روی ما بود پس چرا از پزشکیان حمایت کردیم که همچنان با این دوگانه مواجه باشیم؟ من سعی میکنم علل اصلی آن را از دیدگاه خود برشمارم. اول اینکه تجربه دولت رییسی نشان داد که کارآیی و یکدستی در جناح اصولگرایان تندرو یک سراب فریبنده بود. چون علممحور نبودند، و اهداف آنها تأمین خیر عمومی نیست، و تابع ملاحظات ایدئولوژیک فراواقعی و خیالی است، پس کارآمدی نخواهند داشت و به تبع آن یکدستی آنان نیز به سرعت تجزیه میشود، همچنان که در انتخابات اخیر هم دیدیم شد. دوم اینکه حضور آنان جز تشدید آگاهانه بحران ایران هیچ ثمر دیگری نداشت، و این قطعی بود.
🔘ارزشها و رویکردهایی که هم قبلاً گفته است و هم در طول انتخابات اعلام کرده و هیچ کدام نیز مطلقا مورد رد ساختار سیاسی نبوده است. این یک پیمان آشکار بود میان مردم و پزشکیان از یک سو، و میان پزشکیان و حکومت. حتی اگر نوشته هم نشده باشد مسألهای نیست. آن را میتوان ذیل عقد فضولی تعریف کرد، که پزشکیان یا هر نامزد دیگری (فرقی نمیکند) از طرف حکومت به مردم وعده داده است که اگر به او رأی دهید این وعدهها را با نیروهایی که نزدیک به او هستند انجام میدهد.
https://telegra.ph/نقض-عهد-12-22
Telegraph
نقض عهد
🔺اعتماد ۳ دی ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘در یادداشت قبلی با عنوان امتناع سیاستگذاری توضیح دادم که چرا در شرایط کنونی کشور، سیاستگذاری برای حل مسایل غیر ممکن است؟ طبیعی است که مطابق آن تحلیل ادامه حیات دولت قبلی از طریق آمدن تندروها نه تنها سیاستگذاری را ممکن نمیکرد…
Forwarded from هممیهن
معنای نفی گفتوگو
سرمقاله هممیهن
04 دی 1403
🔹شاید عادت شده که تا بحث از گفتوگو میشود، از آن تعبیر به عقبنشینی و شکست میشود. درحالیکه این رویکرد نفی گفتوگو، ذاتاً ناشی از ترس و فقدان اعتمادبهنفس است که خود را در پوشش انقلابیگری پنهان میکند.
🔹اصولاً در جهان امروز و حتی گذشته مخالفت با گفتوگو نشانهای از ضعف است؛ مگر هنگامی که یک طرف ماجرا طرف دیگر را به رسمیت نشناسد یا خواهان تسلیم بدون قید و شرط آن شود که طبعاً این گفتوگو نیست، بلکه درخواست تسلیم کامل است. بنابراین، اجتناب از گفتوگو بهطور ضمنی دعوت به تسلیم طرف مقابل است و این به معنای مجاز شمردن آغازگری تنش از سوی طرف دیگر در قالب هر نوع اقدامی است.
🔹شاید گفته شود که اگر طرف مقابل نقض پیمان کرده باشد، چه باید کرد؟ همچنان که ایالات متحده از برجام خارج شد. پاسخ در ماهیت حقوقی پیمان است. اگر پیمان منعقدشده ضمانت اجرای کافی داشته باشد، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
🔹گفتوگو از یک سو کوششی است برای پردهبرداری از جهل دو طرف نسبت به هم، و از طرف دیگر رسیدن به نقطه بهینهای که کمترین زیان و بیشترین سود را برای طرفین داشته باشد.
🔹کمترین نتیجه منفی پرهیز از گفتوگو این است که دو طرف نسبت به اهداف و منویات یکدیگر غلو کرده و جهل پیدا میکنند و زیان رفتار آنها به مراتب بیشتر از سود آنها خواهد بود.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
04 دی 1403
🔹شاید عادت شده که تا بحث از گفتوگو میشود، از آن تعبیر به عقبنشینی و شکست میشود. درحالیکه این رویکرد نفی گفتوگو، ذاتاً ناشی از ترس و فقدان اعتمادبهنفس است که خود را در پوشش انقلابیگری پنهان میکند.
🔹اصولاً در جهان امروز و حتی گذشته مخالفت با گفتوگو نشانهای از ضعف است؛ مگر هنگامی که یک طرف ماجرا طرف دیگر را به رسمیت نشناسد یا خواهان تسلیم بدون قید و شرط آن شود که طبعاً این گفتوگو نیست، بلکه درخواست تسلیم کامل است. بنابراین، اجتناب از گفتوگو بهطور ضمنی دعوت به تسلیم طرف مقابل است و این به معنای مجاز شمردن آغازگری تنش از سوی طرف دیگر در قالب هر نوع اقدامی است.
🔹شاید گفته شود که اگر طرف مقابل نقض پیمان کرده باشد، چه باید کرد؟ همچنان که ایالات متحده از برجام خارج شد. پاسخ در ماهیت حقوقی پیمان است. اگر پیمان منعقدشده ضمانت اجرای کافی داشته باشد، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
🔹گفتوگو از یک سو کوششی است برای پردهبرداری از جهل دو طرف نسبت به هم، و از طرف دیگر رسیدن به نقطه بهینهای که کمترین زیان و بیشترین سود را برای طرفین داشته باشد.
🔹کمترین نتیجه منفی پرهیز از گفتوگو این است که دو طرف نسبت به اهداف و منویات یکدیگر غلو کرده و جهل پیدا میکنند و زیان رفتار آنها به مراتب بیشتر از سود آنها خواهد بود.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir