Telegram Web Link
Forwarded from هم‌میهن
ایران و موضع احتمالی روسیه

سرمقاله هم‌میهن
۰۸ اسفند ۱۴۰۳


🔹شاید آیندگان هنگامی که به مرور این سال‌ها می‌رسند، آن را به‌عنوان دوره زمانی گذر به دنیای جدید تصویر و معرفی کنند و به نظرشان مردمی که در این دوره می‌زیسته‌اند، رویدادها و تحولات مهمی را تجربه کرده‌اند. درحالی‌که ما به‌عنوان کسانی که در متن این تحولات هستیم، به دلیل همراهی آرام با آنها چندان به اهمیت ماجرا پی‌ نبریم و برای‌مان امری عادی بنماید.

🔹این تحولات در اصل ریشه فن‌آورانه و اقتصادی دارد و در مرحله بعد در سیاست داخلی و بین‌الملل کشورها بازتاب دارد. اقتصاد دیجیتال و رمزارزها، شبکه‌های اجتماعی، هوش مصنوعی، فن‌آوری‌های نظامی، سلاح‌های هایپرسونیک، جنگ سایبری، حضور بازیگران جدید و قدرتمند جهانی، رشد انرژی‌های سبز، تغییرات اجتماعی، پیشرفت‌های ژنتیک و سلول‌های بنیادی، سلاح‌های زیستی، و حتی آغاز تحولات مهم در رسانه‌ها و آموزش و نهادهای آن و... نمودهای مهم این تحولات هستند.

🔹متاسفانه جامعه ایران هنوز نتوانسته است نگاهی متوازن و عینی به این تحولات، از جمله به رفتار قدرت‌های جهانی پیدا کند. این نگاه اغلب متاثر از آموزه‌های گذشته و تابع حب و بغض‌های تاریخی و به‌صورت صفر و یک است. درحالی‌که سیاست خارجی واقعی کشورها تابع منافع ملی آنهاست. منافعی که بر اثر تحولات جدید جهانی دچار تغییر و تحول می‌شود و شده است.

🔹شاید و بر اساس قرائن و شواهد چنین به نظر می‌رسد که در حال ورود به ترتیبات امنیتی جدیدی هستیم؛ ترتیباتی که پیش‌فرض‌های امنیتی گذشته در تقابل دو کشور کارایی ندارد. بنابراین، در چنین قالبی می‌توان ظرفیت ایفای نقش روس‌ها در مواجهه کنونی ایران و آمریکا را بازتعریف کرد. به‌ویژه اینکه روس‌ها قدرت و ابزار لازم برای ایفای نقش در این میانجیگری را دارند.

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴رجعت به دینداری بَدَوی

🔺 نوآوران ۶ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘تقریباً در تمامی جوامع اسلامی ماه رمضان ویژگی منحصر به فردی دارد، و مراسم عبادی و توصیه‌های اخلاقی و خیرخواهی نسبت به دیگران به نحو روشنی افزایش پیدا می‌کند. حتی غیر مسلمانان نیز تحت تأثیر این ماه قرار می‌گیرند. در ایران هم مثل همه کشورهای دیگر چنین بوده است. برای مثال پیش از انقلاب و پس از افطار شور و شوق جامعه بیش‌تر و تجمع در مساجد شکل می‌گرفت و کمتر کسی به تلویزیون و رادیو توجه می‌کرد. تقریباً به عنوان یک اصل در ذهن مردم بود که حتی ارتکاب جرم نیز در این ماه کمتر می‌شود و آمار هم کمابیش آن را ثابت می‌کرد.

🔘در چهل سال گذشته شاهد چند تغییر مهم بودیم که فضای عمومی این ماه را به نحو ملموسی تغییر داده است. اول از همه رسانه‌ای شدن مناسک است. مناسکی که جمعی و حضوری و در کنار دیگران بود، تبدیل به مناسک فردی کنار رادیو و تلویزیون شد، بویژه که مراسم افراد مشهور از صدا و سیما پخش می‌شد. یک بار در همان سال‌های اولیه، آقای مهدوی کنی در مراسم شب قدر این ایراد را متذکر شد ولی در عمل وضع به همان سیاق ادامه یافت.

🔘دوم هضم شدن توصیه‌های دینی و منابر وعظ در دل قدرت بود. در واقع خطبا و سخنرانان مذهبی به جای آنکه در کنار مردم قرار بگیرند، در کنار و حتی ذیل قدرت قرار گرفتند. ابتدا این مشکل چندان حاد به نظر نمی‌رسید، ولی کم‌کم چنان توسعه یافت که حتی استقلال نسبی مساجد و پیش‌نمازان مساجد نیز از میان رفت و مساجد تبدیل به شعبه‌ای از ساختار رسمی شد و به موازات افزایش مشکلات مردم، و توجیه‌گری متولیان مساجد، شکاف مردم و مساجد بیش‌تر شد. این پدیده با مسأله نفوذهای سیاسی و مالی در مساجد تشدید هم گردید.

🔘سومین تغییر که مهم بود، انتقال سبک مناسکی دینداری از مسجد و وعظ‌های اخلاقی و کلامی با حضور روحانیون به نسبت باسواد به سوی روضه‌خوانی‌ها و هیأت‌های مذهبی است. البته این هیأت‌ها پیش از انقلاب هم بودند ولی هم به لحاظ کارکرد و هم به لحاظ شکل به کلی تغییر کرده‌اند و مهم‌تر اینکه پیش‌تر رقیب مساجد و وعظ و خطابه نبودند، ولی اکنون در عمل جانشین آن شده‌اند.

https://telegra.ph/رجعت-به-دینداری-بدوی-02-26
🔴مقایسه سه دوره

🔺اعتماد ۱۱ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🙏از سال ۱۳۵۸ تا کنون را می‌توانیم به سه دوره متمایز تقسیم کنیم، سه دوره‌ای که شرایط کلان حاکم بر آنها متفاوت بوده و نتایج حکومت نیز تحت تأثیر این شرایط قرار دارد. دوره اول از ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸ است. دوره‌ای که پس از انقلاب و با بحران‌ها و درگیری‌های داخلی و ترور و اقدامات ضد امنیتی، و وضعیت انقلابی و تنش‌های داخلی در آن حاکم بود، و سپس جنگی که در سال ۵۹ آغاز و به مدت ۸ سال ادامه داشت.

🔘دوره دوم را از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ در نظر می‌گیریم که شرایط داخلی و خارجی به نسبت پایدار بود (در مقایسه با قبل و بعد) و رویکرد کلی معطوف به اصلاح وضع داخلی بود. پس از آن با یک دوره ۶ ساله از جریان نواصول‌گرایی مواجه هستیم که تغییر رویکرد کلی بر مدیریت کشور حاکم شد و بجز غلبه این رویکرد شاهد دو اتفاق مهم هم بودیم، اول رشد بی‌سابقه درآمدهای نفتی و سپس تنش‌های گسترده ناشی از انتخابات ۱۳۸۸ که صورت مسأله ایران را به کلی تغییر داد.

🔘این وضع ادامه یافت تا آغاز تحریم‌ها در سال ۱۳۹۰ که این دوره را موقتا نادیده می‌گیریم، گرچه دوره بعدی محصول طبیعی همین مقطع ۶ ساله بود؛ و به دوره سوم که از سال ۱۳۹۰ تا کنون باشد می‌رسیم، گر چه در این دوره نیز ۳ سال را باید مستثنا کرد، ۳ سالی که به علت برجام تحریم تخفیف یافته بود. ولی در هر حال این دوره را در مجموع دوره تحریم‌های گسترده می‌گذاریم. اگر این سه دوره را از حیث چند شاخص مهم و اصلی یعنی تولید ناخالص داخلی، تورم و حداقل دستمزد، و رشد اشتغال مقایسه کنیم نتایج گویا خواهد بود.

🔘با توجه به تحولات انقلاب و جنگ و تنش‌های داخلی در کل دوره ۵۸ تا ۶۸ اقتصاد کشور حدود ۱۱ درصد کوچکتر شد.(همه ارقام مستند به منابع رسمی ولی تقریبی است) سالانه چیزی در حدود یک درصد رشد منفی داشتیم. البته شرایط جنگی و توزیع کوپن و تأمین نیازها با ارز رسمی تا حدی فشار به مردم را کم می‌کرد، ولی چون رشد جمعیت زیاد بود، بنابراین درآمد سرانه مردم خیلی بیش از این ارقام کاهش یافت. شاید در این مدت، درآمد سرانه نزدیک به ۴۰ درصد کمتر شده بود.

🔘برای فهم این مطلب، سطح عمومی قیمت‌ها در این دوره ۶ برابر شده بود، ولی حداقل دستمزدها فقط حدود ۴۵ درصد افزایش یافته بود. البته همان طور که گفته شد بخشی از این تفاوت از طریق کالابرگ و شیوه‌های دیگر جبران می‌شد، ولی در کل شاهد افولی جدی در تولید اقتصادی بودیم. در این مدت حدود دو میلیون شغل جدید ایجاد شده بود که متوسط سالانه دویست هزار بود.

🔘دوره دوم ماجرا به کلی تغییر کرد. تولید ناخالص داخلی طی ۱۶ سال ۶۸ تا ۸۴ حدود ۲٫۵ برابر افزایش یافت (متوسط رشد حدود ۶ درصد)، و شاهد تحولی چشمگیر در تولید اقتصادی بودیم. البته هنوز درآمد سرانه به اوج گذشته نرسیده بود. زیرا رشد جمعیت بسیار بالا بود و از رقم ۳۶ میلیون نفر سال ۵۸ به حدود ۶۹ میلیون نفر در سال ۸۴ رسیده بود، و چون کاهش تولید دهه اول را هم داشتیم، درآمد سرانه به میزان گذشته نرسیده بود.

🔘شاخص قیمت‌ها در این دوره، حدود ۱۸ برابر شد، ولی افزایش حداقل دستمزدها نیز ۴۹ برابر شد، و در مجموع به قیمت ثابت ۲/۸ برابر شد، یعنی رشد دستمزدها از رشد اقتصادی هم بیش‌تر بود و این به سود طبقه مزدبگیر بود. نکته مهم این دوره افزایش ۹ میلیونی تعداد شاغلین کشور یا متوسط سالانه ۵۶۰ هزار است.

🔘دوره ۸۴ تا ۹۰ سال‌های ورود به تنش داخلی و خارجی و سیاستگذاری هستیم و در این طبقه‌بندی در نظر نمی‌گیریم، البته اگر ورود منابع به این دوره را با خروجی آنها مقایسه کنیم به ابعاد فاجعه این دوره نیز پی خواهیم برد.

🔘دوره سوم با تحریم‌های گسترده شورای امنیت از سال ۸۹ آغاز می‌شود و تا کنون با فراز و نشیب ادامه یافته است. کل رشد اقتصادی از سال ۱۳۹۰ تا پایان ۱۴۰۲، حدود ۱۰ درصد است، یعنی سالی کمتر از یک درصد رشد اقتصادی داشته‌ایم که اگر رشد جمعیت را هم منظور کنیم، درآمد سرانه منفی شده است. در این ۱۲ سال شاخص قیمت‌ها ۲۳ برابر شده که یک جهش تورمی است، حداقل دستمزدها در این سال‌ها تا حدی کمتر از این رقم افزایش یافته، تعداد شاغلین هم فقط ۳ میلیون نفر(سالانه ۲۵۰ هزار شغل) افزایش یافته در حالی که این مقطع زمانی مواجه با رشد بالای تقاضای کار متولدین دهه ۶۰ و با تحصیلات بالا است.

🔘🔘مقایسه نتایج این سه دوره فارغ از مدیریت‌های کلان در دولت است، و نشان‌دهنده روند حاکم بر تحولات اقتصادی کشور در سه دوره جنگ، تحریم و شرایط به نسبت عادی در دوره دوم است. نتایج کلان این ۳ روند را نمی‌توان تغییر داد، فقط می‌توان کم و زیاد کرد. این انتخابی است که پیش روی سیاست‌مداران وجود دارد. نکته مهم اینکه در دوره سوم با یک مقطع سه ساله بهبود هم مواجهیم و ۴ سال هم آسان‌گیری تحریم‌ها بوده که اگر این ۷ سال را حذف کنیم، عوارض بقیه کمتر از دوره جنگ نخواهد بود.
🔴منتشر شد.
Forwarded from هم‌میهن
نیازمند ترس هستیم

سرمقاله هم‌میهن
۱۱ اسفند ۱۴۰۳


🔹آقای رئیس‌جمهور در بخش دوم سفر خود به شهرهای استان تهران چندین سخنرانی داشتند که در عمل چیزی از آنها در نمی‌آید و قرار نیست کسانی که برای آمدن ایشان و از آن مهمتر نیامدن افراد خطرناک فعالیت کردند، همچنان سکوت کنند.

🔹این خیانت به مسئولین است. آنان نباید گمان کنند که چنین سخنانی رافع مسئولیت و حلال مشکلات است یا نور امیدی را در دل مخاطب روشن می‌کند؛ درحالی‌که این سخنان تکرار مکررات است و سخنانی که ناظر به واقعیت و راهگشا نباشد، هیچ کمکی به جامعه نمی‌کند.

🔹مردم و مخاطبان به تلاش‌های دولت کاری ندارند، بلکه دستاوردها و نتایج آن تلاش‌ها برایشان راهگشاست. از این پس روشن بفرمایید کدام مانع برداشته‌ شده یا کدام موانع اضافه شده است؟

🔹مردم در انتخابات شرکت می‌کنند که مشکلات آنان را دولت برآمده از انتخابات حل کند. آحاد مردم جز با تولید و پرداخت مالیات خود، هیچ کمکی به دولت نه می‌کنند و نه می‌توانند کمک کنند و نه دولت نیازی به کمک آنان دارد. یک نگاه به دولت بیندازید تا ببینید با هیولایی بزرگ مواجه هستید که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن نزدیک هم بشود. اصلاً مردم را قبول ندارند که به آنان کمک کنند.

🔹کی به شما گفته جلوی قلدری سر خم کنید؟ نام ببرید. فرضاً کسی هم بگوید، مگر تاثیری بر شما دارد؟ خُب خیلی‌ها حرف می‌زنند. کسان دیگری هم هستند که به‌طور کلی متفاوت می‌گویند چرا حرف آنها را نقل نمی‌کنید؟ اصلاً چرا ایده روشن خود را نمی‌گویید؟

🔹حالا شما هم که هر روز چند سخنرانی می‌کنید بفرمایید با این وضع چه کار خواهید کرد؟ اقتصاد را از طریق بازرگانی با همسایگان، آنطور که گفته‌اید نمی‌توان اداره کرد. آن اقتصاد مبتنی بر قاچاق است که فعلاً وجود دارد.

🔹مردم می‌ترسند. ترس هم لزوماً چیز بدی نیست؛ اتفاقاً خیلی جاها لازم است که مسئولان هم بترسند. بترسیم از اینکه مردم عصبانی شوند. بترسیم از اینکه فرزندان‌مان و دوستان‌مان و خانواده ما نیز از ما رویگردان شوند. بترسیم کسانی باشند که نتوانند زندگی آبرومندانه‌ای را برای خود تدارک ببینند.

🔹بترسیم از اینکه نتوانیم آب و برق مردم را تامین کنیم و کارخانجات و حتی دولت تعطیل شوند. بترسیم از اینکه مردم به ما امید ببندند ولی ناامیدشان کنیم و روی‌برگردانند. اتفاقاً ما بیش از هر چیز نیازمند ترس هستیم.

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴نبود جنگ؛ صلح نیست

🔺 هم‌میهن ۱۲ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘سردار حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوا فضای سپاه در گفتگویی که چند روز پیش داشت، نکات مهمی را اشاره کرد که فارغ از جزییات آن نیازمند تحلیلی کلان و راهبردی است. وی ضمن تأکید بر قدرت نظامی ایران، در پی دادن تضمین بود که هیچ حمله‌ای به ایران رخ نخواهد داد، و گفت: ▪️«بیشتر سعی می‌کنند تهدید کنند. مطلقا دنبال این بحث(حمله به ایران) نیستند. هیچ اتفاقی نمی‌افتد. هیچ نگران جنگ نباشید. ما باید آماده جنگ باشیم که جنگ نشه و نمیشه. گفته می‌شود اگر مذاکره نکنیم دشمنان حمله می‌کنند توجه نکنید، آن‌ها هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. این تضمین به لطف الهی است. همه باید بسیج شویم تا خاک‌ریز ضعیف یعنی اقتصاد را درست کنیم.»▪️ سردار در این گفتگو یادآوری کرد که، به طور طبیعی هنوز بخشی از توانایی‌های ایران را رونمایی نکرده‌اند.

🔘در باره ادعاهای مطرح شده نمی‌توان داوری قطعی کرد، ولی فرض را بر وجود توانایی‌های متعارف بازدارندگی می‌گذاریم. گر چه تجربیات گذشته به ما می‌آموزد که در این زمینه‌ها باور خود را نباید به امواج خوش‌خیالی سپرد و باید جانب احتیاط را رعایت نمود.

🔘اولین نکته، خوشحالی از وجود چنین قدرت بازدارنده‌ای است. در همان حدی هم که اطلاع داریم، طبعاً ابراز مسرت و خشنودی می‌کنیم. ولی این را هم می‌دانیم که میز زندگی فقط بر تک‌پایه قدرت نظامی استوار نیست، و پایه‌های دیگری هم دارد؛ قدرت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و از همه مهم‌تر سیاسی و مدیریتی نیز هست. در واقع خودروی خوب فقط یک مولفه است، جاده و راننده و مقررات خوب و کارآمد و نیز خدمات پس از فروش و اورژانس و... نیز برای داشتن یک حمل و نقل مناسب ضروری است و فراتر از همه اینها مدیریتی است که آنها را بسوی هدفی معقول و ممکن هماهنگ می‌کند.

🔘قطعاً جناب حاجی‌زاده خیلی خوب می‌دانند که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۷ موشکی ساخت که لرزه بر اندام ساختار دفاعی ناتو انداخت. اس.‌اس. ۲۰ موشکی بود که فقط ۱۵ دقیقه زمان لازم بود که واکنش نشان دهد. از زمان شلیک تا نابودی هدف در ۵۵۰۰ کیلومتری فقط به ۳۰ دقیقه زمان نیاز داشت و ۱۵۰ کیلو تن تی.ان.تی قدرت تخریبی آن بود، حدود ۱۰ برابر قوی‌تر از بمب اتمی است که روی هیروشیما انداختند.

https://telegra.ph/نبود-جنگ-صلح-نیست-03-01
Forwarded from هم‌میهن
رای اعتماد ندهید

سرمقاله هم‌میهن
۱۲ اسفند ۱۴۰۳


🔹احتمال دارد که از عنوان سرمقاله امروز ما تعجب کنید؟ چرا یک روزنامه طرفدار اصلاحات و پزشکیان باید درخواست کند که به وزیر اقتصاد رای اعتماد ندهید؟ پاسخ روشن است. برای اینکه مسئله اصلی امروزِ ایران، بودن و نبودن این وزیر و آن وزیر نیست. پرداختن به این موارد، وقت تلف کردن و سهم‌خواهی قدرت است

🔹اگر ما از آمدن و انتخاب پزشکیان دفاع کردیم، به این دلیل نبود که پزشکیان دوست ماست و اگر رئیس‌جمهور شود، خوب است. موضوع این بود که او افکاری داشت که در انتخابات و پیش از آن گفته بود و آمدن او باید مترادف با اجرای این افکار و رویکردها می‌بود

🔹رویکرد او تفاوت بسیار معناداری با رویکرد رسمی دولت پیشین و نیز اکثریت قاطع نمایندگان مجلس داشت و دارد. به همین دلیل، تاییدصلاحیت او بعد از رد نوبت‌های قبلی موجب تعجب شد

🔹پس اگر قرار باشد که اکثریت این مجلس به دلیل رویکردهای خودش دولت و وزرا را به چالش و پرسش بکشند؛ به‌معنای زاید بودن کل این تحول انتخاباتی است

🔹رای اعتماد ندادن یک حُسنِ دیگر هم دارد. آقای پزشکیان را متوجه این واقعیت می‌کند که وفاق با تندروها خیالی خام است. وفاق را باید با بخش‌های دیگر پیشه کرد. آقای وزیر اقتصاد هم بهتر است راهبرد خود را برای دفاع از اتهامات تندروها مشخص کند

🔹اگر به هر دلیلی نمی‌توانید آنچه واقعیت دارد را بیان کنید، بهتر است هیچ‌چیز دیگری هم نگویید. چون بیان ناقص حقیقت نیز نوعی از دروغ است

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴وفاق یکطرفه!

🔺 سرمقاله هم‌میهن ۱۳ اسفند ۱۴۰۳

🔘تندروهای مجلس سیاست‌شان در استیضاح همتی وزیر اقتصاد از جهتی قابل فهم بود. ولی این کار عوارض خود را دارد، زیرا همچنان تناقضات موجود در داخل ساختار مدیریتی کشور، ادامه دارد و طبعا پس از این، تشدید نیز و کارایی دولت نیز کمتر خواهد شد. وفاق سه راس داشت. اول از همه ایجاد وفاق درون ساختار قدرت بود. شاید سخت‌ترین مرحله وفاق نیز همین بود که دیروز سوت پایان آن به صدا در آمد.

🔘برای فهم این که این استیضاح هدف خیرخواهانه نداشته و برای حل مسأله قیمت ارز نبود کافی است که اقرار یکی از تندروهای استیضاح کننده را مرور کنیم که گفت؛ «معتقدم با استیضاح و رفتن همتی مشکلات بازار ارز در کشور حل نمی‌شود. این یک واقعیت است. باید بگویم ما در واقع می‌خواهیم شخصیت عبدالناصر همتی را استیضاح کنیم.»

🔘هنگامی که وفاق درون ساختار ایجاد نشود، وفاق با مردم و جهان بلاموضوع است چون ساختار منسجمی نیست که این ایده را پیش ببرد و آن قدر درگیر مسائل داخلی خود است که امکان پرداختن به موضوعات فراتر از آن را نخواهند داشت. مهمتر این که در چنین وضعی نیروهای متضاد درون ساختار بیش از هر چیز در صدد خنثی کردن نیروهای مقابل خود هستند و اصولاً هیچ کاری پیش نخواهد رفت. بنابر این تا اطلاع ثانوی شعار وفاق به بایگانی سپرده می‌شود. چرا چنین شد؟

🔘واقعیت این است که آقای پزشکیان انسان محترم و اخلاقی و پاکدستی است و مهمتر از همه این که آن اندازه در بند قدرت‌ نیست که بخواهد به هر قیمتی در مسند ان بماند. اینها نقطه قوت اوست. ولی مشکل اینجاست که میان سیاست اخلاقی با اخلاق سیاست تمایز نمی‌گذارد. اخلاق سیاسی در اصل مبتنی بر قدرت است و تعارفات معمول میان افراد کاربرد چندانی در سیاست ندارد. شاید به همین دلیل بود که کارد را به استخوان آقای پزشکیان هم رساندند و مجبور شد گوشه‌ای از مشکلات را بگوید. رفتاری که پیشتر از انجام آن پرهیز می‌کرد.

🔘وفاق همان گونه که از ریشه لغوی آن می‌توان فهمید همراهی با یکدیگر است. ولی آقای پزشکیان به تنهایی با تندروها همکاری و همراهی کردند به این امید که آنان نیز به منافع ملت ملتزم شوند و در راه صحیح گام بگذارند. غافل از این که چنین رفتارهایی نه تنها مانع از شکل‌گیری وفاق می‌شود بلکه طرف مقابل را جری‌تر کرده و چند گام بیشتر در جهت سلطه و تک‌روی بر می‌دارد. وفاق جاده یک طرفه‌ای نیست که پزشکیان آن را طی کند و تندروها از بیرون نظاره‌گر آن باشند. اگر آنان اخلاق داشتند که کار ایران به چنین مرحله‌ای نمی‌رسید. صریح باید گفت که؛ خودروی اداره دولت نمی‌تواند همزمان چند راننده با اهداف و شیوه رانندگی گوناگون داشته باشد. وفاق درون ساختاری یعنی حل همین مسأله که همیشه گریبانگیر کشور بوده است.

🔘این مشکل به صورت دیگری و در ابعاد مهمتری هم مطرح است که متاسفانه از کنار آن رد می‌شوند و بحث و گفتگو نمی‌کنند. آقای پزشکیان در جلسه استیضاح گفت: ▪️«بنده اعتقادم این بود گفت‌وگو کنیم بهتر است اما رهبری فرمودند ما با آمریکا گفت‌و‌گو نمی‌کنیم و در جهت صحبت‌های رهبر معظم انقلاب جلو خواهیم رفت.»▪️ پیش از آن هم و.ا.خ اعلام کرده بود که: ▪️«آماده گفتگوی عزتمندانه با هر طرفی است که منافع مشروع ایران را به رسمیت بشناسد.»▪️ در حالی که مقام رهبری در سخنان خود هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرده و آن را "غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه" خوانده بود.

🔘این که مدیریت اجرایی کشور سیاست‌های رهبری نظام را می‌پذیرد تا اجرا کند مورد بحث ما نیست ولی این دولت نمی‌تواند گزاره مقام رهبری را اجرایی کند. این گونه نیست که راننده تا حالا به سوی شمال می‌رفته حالا می‌خواهد به سوی جنوب رانندگی کند. تغییر مسیر راننده شدنی است ولی سیاست این گونه نیست. اگر پزشکیان به گونه دیگری فکر می‌کرد که به گزینه گفتگو رسیده بود اکنون هم به همان گونه فکر می‌کند فقط جای نتیجه‌گیری خود نتیجه رهبری را قرار داده‌.‌ مفروضات و مقدمات و شیوه استنتاج او و همکارانش در دولت متفاوت از رهبری بوده که به نتیجه‌ای رسیده‌اند که چنین مذاکره‌ای را غیر عاقلانه، غیر هوشمندانه، و غیر شرافتمندانه دانسته‌اند.

🔘این مفروضات در همه وجوه فکری و سیاستی ایشان ساری و جاری است و بر حسب همانها عمل می‌کنند و این تناقضی جدی است و این پرسش را بوجود می‌آورد که چرا اصولا این مجموعه تایید صلاحیت شدند تا اهداف و روشی را پیگیری کرده و انجام دهند که، با پیش‌فرض‌ها و رویکرد تحلیلی خودشان به این نتیجه نمی‌رسند.

🔘البته این پرسش هم مطرح می‌شود که چرا چنین فردی رای آورد؟ اصولا به علت بیان همین شعار و رویکرد، مردم به او رأی دادند. این تناقضاتی است که همچنان وجود دارد و پس از این هم باید منتظر بروز نمودهای دیگری از آن باشیم. کشوری که می‌گویند در حال بدتر از جنگ است ولی از حل تناقضات درونی خود عاجز است.
🔴معنای شکست پزشکیان

▪️شکست وفاق درون ساختاری؛ وفاق با مردم و خارج را هم بلاموضوع خواهد کرد

🔺گفتگو با خبر آنلاین ۱۳ اسفند ۱۴۰۳

▪️این گفتگو هفته پیش انجام شده بود ولی انتشار آن به عللی از جمله تعطیلات و خبر استیضاح وزیر اقتصاد به تاخیر افتاد و اکنون تقدیم می‌شود.

✍️عباس عبدی

🔹آقای عبدی! هفت ماه از انتخابات می‌گذرد، شما از فعالان این انتخابات بودید و نقش مهمی در دفاع از پزشکیان داشتید، ولی اکنون دو پرسش جدی مطرح است، اول اینکه چرا خودتان منتقد شده‌اید، و دوم اینکه آیا این انتقادات به معنای آن است که روش خود را در حمایت از پزشکیان شکست خورده می‌دانید؟ این انتقاد یا پرسشی است که به شما می‌کنند.

🔘ممنون. اول در باره خودم بگویم. نقشی که از ۳۵ سال پیش برای خود تعریف کرده‌ام و با روحیاتم سازگاری هم دارد، پژوهشگری و نیز نوعی از کنشگری منتقدانه و مستقل است. به همین دلیل دنبال مسئولیت دولتی نیز نبوده‌ام و با این تعریف پیشنهادی هم طبعا به من نخواهد شد. این رفتار، شامل دفاع و مخالفت و انتقاد می‌شود. البته خیلی‌ها فقط مخالفت‌ها و انتقادات را به یاد می‌آورند یا در ذهن آنان می‌ماند، و کمتر دفاعیات را به خاطر دارند، برای نمونه در دوره آقای هاشمی گر چه منتقد سیاست‌های او بودم ولی از اصلی‌ترین رویکردش که حرکت به سوی اقتصاد آزاد و تعدیل بود، دفاع می‌کردم، حتی عدول از آن را هم در سال ۱۳۷۳ نقد کردم.

🔘در دوره آقای خاتمی نیز همین رفتار را داشتم. هم به صورت عمومی و هم خصوصی و شخصی نقد می‌کردم در حالی که مدافع ایشان شناخته می‌شدم. یادداشت «استخوان لای زخم» در سال ۱۳۸۱ یکی از اخرین نشانه‌های آن بود. حتی پیش از انتخابات سال ۱۳۸۰ رفتم پیش ایشان و گفتم که نامزد نشود، مگر اینکه شرایطی باشد که بتواند کاری کند. نامزد شد و بعدها چند بار با حسرت این توصیه مشفقانه مرا یادآوری کرد.

🔘حتی در باره احمدی‌نژاد هم همین گونه بودم. گر چه حضور او در پاستور با آن اخلاقیات و ذهنیت‌های عجیب و ویرانگر، درد جانکاهی بود که باید تحمل می‌شد، ولی هنگامی که سیاست انتقال یارانه‌ها را پیش گرفت از آن دفاع کردم و مکرر و مفصل هم دفاع کردم.

https://telegra.ph/معنای-شکست-پزشکیان-03-03
Forwarded from هم‌میهن
فساد در دولت‌های اصولگرا

سرمقاله هم‌میهن
۱۴ اسفند ۱۴۰۳


🔹شش‌سال پیش بود که با سروصدای فراوان متهمی را با عنوان رسانه‌ای «سلطان سکه» اعدام کردند. این اعدام از موارد نادری بود که تحت این عنوان رخ می‌داد. نرخ سکه از ۹۱ تا ۹۷ یعنی طی شش‌سال، ۳/۵برابر شد که او را اعدام نمودند.

🔹از سال ۹۷ تا تا پایان دولت اصولگرا یعنی باز هم طی شش‌سال نرخ سکه ۱۰برابر شده؛ ولی به کسی کاری نداشتند. پس از آن به‌ویژه در دوره ریاست آقای رئیسی بر قوه‌قضائیه، شاهد محاکماتی فراتر از روال عادی هستیم که احکام شدید بسیاری از محکومین آن دادگاه‌ها و در ادامه رسیدگی‌های قانونی نقض، یا حتی تبرئه شدند.

🔹بنابراین، معلوم شد که هدف یا حداقل نتیجه عملی از آن کارها تبلیغات بوده که در انتخابات سال۱۴۰۰ به کار آمد. اگر این تبلیغات منجر به آمدن دولتی ضدفساد و ضدرانت می‌شد، چندان جای نگرانی نبود؛ ولی مصداق «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» شد و به‌جای کاهش فساد رکورد آن را شکستند و رتبه فساد ایران در جهان بدتر و بدتر شد.

🔹دولت رئیسی در حالت خوشبینانه گمان می‌کرد که حتماً ضدفساد خواهد بود؛ ولی عجیب اینکه در همان سال اول و دوم آن دولت، دو وزیرش و تعدادی دیگر از مقامات آن در پرونده‌های فساد، آن هم فسادهای عجیب متهم و محکوم شدند. یکی از آنها ابتدا در ماجرای فساد نهاده‌های دامی محکومیت جدی یافت، سپس همراه وزیر دیگر در ماجرای فساد چای دبش متهم و گویا حکم بدوی نیز علیه هر دو آنان صادر شده است و باید منتظر حکم نهایی بود.

🔹در دولت اصولگرای احمدی‌نژاد هم چند مقام عالی ریاست‌جمهوری از جمله معاون اول رئیس‌جمهور و معاونی دیگر به اتهامات مالی محکوم و زندانی شدند. نکته مهم این است که هر دو مورد در دولت اصولگرایان رخ داده که اتفاقاً مدعی مبارزه با فساد بودند.

🔹پرسش این است که چرا در دولت‌های دیگر چنین رفتاری یا حداقل در این اندازه‌ها دیده نمی‌شد؟

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴دولت در غیاب امر سیاسی

🔺 اعتماد ۱۵ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘استیضاح وزیر اقتصاد فارغ از اینکه چه انگیزه‌ای پشت آن بود، تبعات گوناگونی دارد. این تبعات بستگی تمام به نحوه واکنش دولت و آقای پزشکیان دارد. می‌تواند هم فرصت باشد و هم تهدید. فرصت است اگر دولت و پزشکیان خود را در همان چارچوبی که به پاستور آمده است، تعریف کند و این استیضاح را اقدامی علیه آن چارچوب بداند. تهدید است اگر گمان کند اتفاق مهمی نیفتاده و به روند کنونی خود ادامه دهد.

🔘پزشکیان برخلاف انتظار تأیید صلاحیت شد. ابتدا هم با اکثریت قاطع آرا که شاید هر ۱۲ نفر رای منفی داده بودند، رد صلاحیت می‌شود. بنابراین آمدن او معطوف به هدفی بوده است. اگر شانسی برای رای آوردن او نبود، به طور طبیعی می‌شد حدس زد که برای گرم کردن تنور خاموش و سرد انتخابات تأیید صلاحیت شده است. تنوری که در اسفند سال ۱۴۰۲، برخلاف هوای آن ماه آخر سال سرد بود. ولی اگر شانس انتخاب شدنش جدی بود، که بود، بنابراین باید به این نتیجه رسید که ساختار سیاسی آمادگی پذیرش پرداخت هزینه حضور بیشتر مردم پای صندوق را پذیرفته است. چون در غیر این صورت یا باید بگوییم که شانسی برای پزشکیان قایل نبودند که براساس شواهد دور از واقعیت است، یا باید بگوییم که آماده بودند که او بیاید ولی سیاست‌های تندروها و جریان رسمی را اجرا کند و اگر نکرد با او نیز تقابل کنند که این رویکرد نه تنها غیر معقول؛ به مراتب زیان‌بار و خطرناک‌تر از هر حالت دیگری بود و جز زیان برای کشور و حکومت هیچ نتیجه دیگری نداشت و همچنان ندارد.

🔘پس لازمه موافقت با آمدن پزشکیان؛ رسیدن به وفاقی درون ساختاری بود که براساس گفتگو و تفاهم، حد و حدودی را برای دولت تعیین کنند، که در آن حد و حدود بتواند شرایط کشور را بهبود بخشید. اتفاقاً اغلب کسانی که پای صندوق آمدند و رأی دادند با این پیش‌فرض امدند که چنین وفاق نانوشته‌ای شکل گرفته است و قرار نیست رییس جمهور منتخب در تقابل با ساختار باشد، یا در تقابل با مردم تعریف شود. شخص خودم نیز بر همین اساس از حضور پزشکیان دفاع و در انتخابات مشارکت کردم.

https://telegra.ph/دولت-در-غیاب-امر-سیاسی-03-04
Forwarded from هم‌میهن
عدالت کجاست؟

سرمقاله هم‌میهن
۱۵ اسفند ۱۴۰۳


🔹دوشنبه‌شب مهمترین خبر این روزها از سوی سخنگوی قوه‌قضائیه در خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت و اعلام شد که سیدجواد ساداتی‌نژاد و سیدرضا فاطمی‌امین، وزرای وقت جهاد کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت در دولت آقای رئیسی، به اتهام معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به طور عمده و کلان هرکدام به پنج‌سال حبس تعزیری محکوم شدند؛ ولی دادگاه، محکومیت ساداتی‌نژاد را به دو سال و محکومیت فاطمی‌امین را به یک سال تخفیف و کاهش داد. این احکام قطعی و حکم لازم‌الاجرا است. گرچه انتشار این خبر مهم بود؛ ولی چند نکته نیز درباره آن وجود دارد:

🔹اول اینکه، سکوت اعضای دولت رئیسی و حامیان آن دولت است که در ابتدا از این افراد حمایت کردند و اکنون با سکوت خود نمی‌خواهند توضیح دهند که تمام آن شعارهای ضدفساد چگونه به فنا رفت؟

🔹دوم اینکه، دستگاه قضایی دقیقاً توضیح نداده که معاونت این دو وزیر در این بزرگترین فساد تاریخ چگونه بوده است؟ چرا در انجام آن حضور داشتند و به‌عنوان معاون در این جرم شناخته شده‌اند؟ نفع آنان چه بوده؟ واسطه این کارها چه بوده؟ چرا دیگر اعضای دولت و شخص آقای رئیسی از ماجرا مطلع نبودند یا بودند و کاری نکردند؟

🔹سوم اینکه، وضعیت محکومیت وزیر جهادکشاورزی در پرونده دیگر او یعنی واردات نهاده‌های دامی چگونه است؟

🔹چهارم اینکه، این چه عدالتی است که یک جوان را برای سرقت خشن باید به بدترین مجازات‌ها محکوم کرد؛ ولی دو وزیر که هر دو سید هستند و مدعی خدمت به کشور بوده‌اند و حقوق‌های کلان می‌گرفتند و از امکانات گسترده برخوردار بوده‌اند، ولی در شرایط شبه‌جنگی کشور به اتهام اخلال در نظام اقتصادی کشور به‌طور عمده و کلان فقط به ۵سال حبس محکوم می‌شوند و این‌هم به ۱و۲سال تقلیل داده می‌شود؟

🔹عدالت فقط اجرای قانون نیست. بلکه اجرای منصفانه و بدون تبعیض قانون لازمه عدالت است. اجرای قانون اگر واجد این ویژگی نباشد، نه‌تنها عدالت را محقق نمی‌کند؛ بلکه اقدامی سیاسی تلقی می‌شود.

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
Forwarded from هم‌میهن
بی‌اطلاع نبودند

سرمقاله هم‌میهن
۱۶ اسفند ۱۴۰۳


🔹همیشه فکر می‌شد که فهم و درک آشکار و پنهان مقامات دولت پیشین از واقعیت یکسان است و این موجب تأسف بود که چرا تا این اندازه درک نادرستی از واقعیات سیاسی و اجتماعی و به‌ویژه اقتصادی دارند. اکنون معلوم شده که حداقل در مسائل اقتصادی چنین نبوده و کارشناسانی بوده‌اند که راه را از چاه به آنان نشان می‌دادند و اگر عمل نمی‌کردند، این مشکل و بحث دیگری است

🔹اخیراً تصویر نامه‌ای به شماره۳۸۴۴۵ با قید فوریت و خطاب به اکثریت اعضای کابینه دولت رئیسی منتشر شده که به تاریخ ابتدای سال و به امضای رئیس دفتر آقای رئیسی است و به پیوست آن تصویر طرحی از ستاد راهبردی تحول دولت را با عنوان «رفع ناترازی انرژی و عادلانه‌سازی یارانه‌ها» ارسال کرده و خواهان دریافت نظرات اعضای هیئت دولت شده است

🔹در این طرح، جدولی وجود دارد که متغیرهای اصلی اقتصاد را در پایان امسال(۱۴۰۳) طی دو سناریوی اصلی و دو سناریوی فرعی پیش‌بینی می‌کند. سناریوی اصلی اول، ادامه وضع موجود در سیاست‌های انرژی و ارزی است. سناریوی اصلی دوم، اجرای طرح پیشنهادی و پیوست از اردیبهشت۱۴۰۳ است

🔹این وضعیت فراتر از این است که چه کسی مدیر باشد و حتی با وجود بهترین مدیران چنین خواهد شد. سناریوی دوم اجرای طرح مزبور از اردیبهشت امسال است که در صورت عدم تغییر شرایط بین‌الملل و تحریم‌ها، تورم به ۳۰درصد و نرخ ارز به ۷۰هزار تومان خواهد رسید؛ و اگر شرایط بین‌الملل بدتر شود حتی با اجرای این طرح نیز تورم به ۴۵درصد و دلار به ۹۰هزار تومان خواهد رسید

🔹فراموش نکنیم که آنان تصور نمی‌کردند که شکاف عمیقی در ساختار داخلی به‌وجود آید و مجلس با تمام توان مقابله کند که این نیز بر وخامت اوضاع می‌افزاید

🔹یا دولت قبل این اطلاعات را به همفکرانش نمی‌داد و آنان را در ناآگاهی نگه می‌داشت یا اینکه این افراد می‌دانند و آگاهانه انکار می‌کنند تا سهم بیشتری از قدرت ببرند

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴 منتشر شد؛
کرونا؛ آزمون آزمون‌ها؛
مجموعه یادداشت‌ها و مطالب عباس عبدی در باره کرونا، از اسفند ۱۳۹۸ تا خرداد ۱۴۰۲


🔘روزنامه‌نگاران برحسب صلاحیت‌های حرفه‌ای و علایق خود به موضوعات گوناگونی می‌پردازند. مجموعه حاضر شامل بیش از یک صد یادداشت و ده‌ها توییت عباس عبدی در باره ابعاد گوناکون اپیدمی کوید-۱۹ از زمان اعلام رسمی وجود آن در ایران تا بهار ۱۴۰۲ است. مجموعه‌ای که هم می‌تواند تصویری از مسایل مبتلابه جامعه ایران در مواجهه با این پدیده را نشان دهد، و هم اینکه کارنامه یک روزنامه‌نگار را در مقابل یک موضوع مهم و فراگیر نشان می‌دهد.
🔴دو نگاه، دو نتیجه

🔺نوآوران ۱۳ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘حتماً همیشه متوجه این نکته شده‌اید که تحلیل‌های همه ما از رویدادها تحت تأثیر نگاه و پیش‌فرض‌های ما است. برای نمونه رفتار معینی از فرزندمان را خوشبینانه و مثبت ارزیابی می‌کنیم، در حالی که همان رفتار را از دیگران منفی ارزیابی می‌کنیم. هنگامی که به یک نفر اعتماد کامل دارید، و معتقدید که دروغ نمی‌گوید، گفتارش را متفاوت از زمانی ارزیابی می‌کنید که او را دروغگو می‌دانید. این پیش‌فرض‌ها و رویکردها در تحلیل و فهم پدیده‌های اجتماعی نیز وجود دارد و منجر به نتایج کاملاً متفاوتی می‌شود.

🔘برای مثال اگر مسایل و پدیده‌ها را با رویکرد امنیتی و انتظامی نگاه کنیم، دنبال چیزها و شواهدی از آن مسأله می‌گردیم که به کلی متفاوت از زمانی است که با رویکرد سیاسی و اجتماعی به آنها نگاه می‌کنیم. این به شغل و دانش و منافع و اولویت‌های حرفه‌ای بیننده نیز مربوط می‌شود. نگاه قصاب به گوسفند متفاوت از نگاه نقاش است که قصد کشیدن تصویر او را دارد.

🔘در فهم و تحلیل مسایل ایران نگاه امنیتی - انتظامی به پدیده‌ها در تقابل با نگاه سیاسی و اجتماعی است. البته منظور این نیست که یک پدیده اجتماعی دارای وجوه امنیتی و انتظامی نیست، یا برعکس. منظور نگاه غالب در برابر نگاه حاشیه‌ای و فرعی است. باید پاسخ داد که کدام نگاه اصلی و غالب و کدام فرعی و حاشیه‌ای است؟

🔘از اتفاقی که اخیراً رخ داده نمونه می‌آورم. قتل یک دانشجوی دانشگاه تهران و سرقت لپ‌تاپ و تلفن او را می‌شد از دو زاویه دید. اول؛ نگاه امنیتی، انتظامی است که این رویداد را یک توطئه می‌داند که برای به آشوب کشیدن جامعه طراحی شده، و شاید سرقت پوششی بود برای قتل و ایجاد بحران. پس باید فوری مانع از اعتراضات شد و هم‌زمان ضاربان وابسته را دستگیر کرد و به اشد مجازات محکوم کرد و سرنخ‌های این توطئه را شناساند و به همه فهماند که مسأله امنیتی و انتظامی است.

🔘شاید چنین احتمالی هم باشد، ولی فقط شاید. این نگاه خواسته یا ناخواسته موجب می‌شود که مسئولین امنیتی، انتظامی و قضایی در صف اول مدیریت ماجرا قرار گیرند. آنان ضوابط خود را بر روند رسیدگی غالب می‌کنند، و مانع از حضور موثر و مستقل مدیریت سیاسی و اجتماعی می‌شوند، چون آن را مخلّ رسیدگی امنیتی ـ انتظامی می‌دانند. مشکل بعدی این است که اقدامات آنان برای پیگیری، خواسته یا ناخواسته ماجرا را تبدیل به مسأله‌ای امنیتی ـ انتظامی می‌کند، حتی اگر از ابتدا چنین ماهیتی نداشت.

🔘هنگامی که با دانشجویان معترض برخورد یا بازداشت شوند، عملاً یک مسأله امنیتی ـ انتظامی، قضایی ایجاد کرده‌ایم. موضوعی که در اعتراضات کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ دیده شد؛ یک اعتراض سیاسی ساده و تکراری که فوری تمام می‌شد را امنیتی و مواجهه متناسب با این برداشت کردند، و به آنجا انجامید که کل ماجرا امنیتی - انتظامی و تبدیل به یک بحران بزرگ و تاریخی شد. مدیران امنیتی و انتظامی چون با شیوه‌های مدیریتی خود آشنا هستند، لذا رویکردشان به مسایل هم به شیوه‌ای است که امنیتی ـ انتظامی شود تا آنان بتوانند آن را حل کنند و به حاشیه نروند.

🔘در حالی که نگاه سیاسی و اجتماعی به کلی متفاوت است و اعتراض را به صورت پیش‌فرض سیاسی و اجتماعی می‌بینند، مگر آنکه خلافش ثابت شود. حتی اگر رگه‌هایی از آن دارای ماهیت امنیتی و انتظامی باشد، می‌کوشد که با غلبه دادن ماهیت اجتماعی و سیاسی، آنها را در مسیر غیر امنیتی قرار دهد. این نوع مدیران در خیلی از موارد می‌توانند در این رویکرد موفق شوند. این رویکردی بود که در فهم قتل دانشجوی مزبور غلبه یافت، و نمونه روشن از نتایج متفاوت این دو رویکرد در نگاه به اعتراضات دانشجویی مشابه در سال ۱۳۷۸ و ۱۴۰۳ است.

🔘این پیش‌فرض‌ها بسیار مهم است. متاسفانه در جامعه ما معمولاً دست بالا را نگاه امنیتی ـ انتظامی دارد. در این رویکرد دو جوان قاتل، جنایتکاران اجیر شده برای بر هم زدن امنیت هستند که باید خیلی زود بازداشت و به اشد مجازات برسند و کسی هم حق اعتراض ندارد. در حالی که در نگاه اجتماعی، آن دو جوان هم علی‌رغم جنایتی که مرتکب شده‌اند، قربانی هستند. دانشجویان هم حق دارند که به این وضع اعتراض کنند و این اعتراضات راه حل است و نه مسأله. در این نگاه توجه اصلی به کاستی‌های مدیریت است که چرا در محیط اجتماعی و سیاسی او این دو جوان دست به این جنایت زده‌اند؟

🔘این نگاه پیش از آنکه در پی مقصریابی و مجازات باشد، دنبال فهم ریشه‌های اجتماعی و سیاسی و حل مسأله است. مجرم هم هنگامی که در موقعیت قربانی قرار می‌گیرد نگاهش به دستگاه انتظامی و قضایی و حتی به جامعه تغییر می‌کند و اصلاح می‌شود.

🔘اگر نگاه انتظامی-امنیتی در متن باشد، هیچ مسأله مهمی در مسیر حل قرار نمی‌گیرد. این نگاه بر خلاف ظاهرش، منفعلانه و ناشی از فقدان اعتماد به نفس و از روی ترس است. در این باره مصداقی‌تر خواهم نوشت.
🔴کدام تبلیغ علیه نظام موثرترند؟

🔺اعتماد ۱۸ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘نظام در حال پرداخت هزینه‌هایی است که بنده هنوز نمی‌دانم این هزینه‌ها را آگاهانه و با تصمیم قبلی می‌پردازد و از پرداخت آن استقبال می‌کند، یا علاقه‌ای به این پرداخت‌ها ندارد، بلکه عملکرد برخی از اجزای تندروی آن که برخلاف رویه‌های قانونی است، چنین هزینه‌هایی را بر حکومت تحمیل می‌کنند. اجرای حکم شلاق مهدی یراحی از این جمله است.

🔘اولین پرسش در باره اتهام انتسابی است. تا آنجا که اطلاعات در دسترس است آقای یراحی برای خواندن و تولید یک ترانه اعتراضی «روسریتو» تحت تعقیب قرار گرفت. وی پیش‌تر از سال ۹۷ نیز چند مورد تولید هنری داشت که مطلوب ساختار سیاسی نبود و آن را مصداق تبلیغ علیه نظام یا اقدامی امنیتی می‌دانستند. با وجود این ترانه‌ها و تولیدات موسیقیایی وی در صدا و سیما پخش می‌شد که با اعلامیه‌ای خواهان توقف آن شد.

🔘پس از آخرین ترانه‌اش، وی را در منزل خود در تهران بازداشت کردند و در نهایت محاکمه و محکوم نمودند. هنگام بازداشت ظاهراً یک شیشه الکل در منزلی که موقتا ساکن بوده یافتند و آن را هم به عنوان مدرک اتهامی ضبط می‌کنند؛ و به دلیل وجود همین مدرک، او را به ۷۴ ضربه شلاق نیز محکوم می‌کنند.

🔘تصویب قانون مبتنی بر هدف و فلسفه‌ای است که مجریان قانون نمی‌توانند از آن فراتر روند. در غیر این صورت کارد تیز قانون را کُند و غیر موثر می‌کنند. هدف از ورود به خانه یراحی، بازداشت او بوده، حتی اگر اجازه تفتیش هم داشته‌اند مربوط به اتهام انتسابی است، یعنی تبلیغ علیه نظام از طریق ساخت ترانه، و حق نداشته‌اند که الکل را ضبط و ضمیمه پرونده کنند.

🔘آمار مشروبات الکلی در کشور آن اندازه است که اگر بخواهند چنین رفتاری کنند. حتماً میلیون‌ها نفر به ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهند شد. بیانیه ۸ ماده‌ای رهبری در سال ۱۳۶۱ نیز حدود این رفتار را روشن کرده بود که خلاف شرع است. چرا این شیشه را ضمیمه پرونده می‌کنند؟ این کار بیش از آنکه ناشی از اجرای وظیفه قانونی باشد، برای سنگین کردن پرونده و فشار آوردن به متهم است. شاید هم گمان می‌کنند با این کار می‌توانند مخالفان خود را لکه‌دار کنند.

🔘همه اینها نتیجه عکس دارند. متهم نیز متوجه این رفتار نادرست هست، لذا کینه و نفرت او بیش‌تر هم می‌شود. در حالی که اگر ضمن تذکر، این بطری را نادیده می‌گرفتند، پیام روشن آن بر متهم این بود که ما برای اذیت کردن نیامده‌ایم، فقط به اتهام اصلی کار داریم. این پیام اثرگذاری بیش‌تری در جهت تلطیف و اثرگذاری بر متهم داشت.

🔘در حالی که با این کار خود موجب جری شدن او می‌شوید و برای مقابله با شما داوطلب اجرای حکم شلاق هم می‌شود. اتفاقاً چیزی را متوجه نمی‌شوید این است که تبلیغ اصلی یراحی علیه نظام در همین اقدام داوطلبانه او برای خوردن شلاق بود و نه آن خواندن ترانه. تبلیغ او علیه نظام به فعلیت در آوردن اراده دستگاه امنیتی در اجرای حکم بود. شاید بگویید که طرفداران ما که دلشان خنک شده است. تبلیغ علیه نظام که برای طرفداران شما نیست، برای مردم و دیگرانی است که موضع سفت و سخت طرفداری ندارند.

🔘آیا مرجعی هست که بتواند اثرات این دو رویداد را در تبلیغ علیه نظام بسنجد؟ بدتر از آن را می‌توان در تبعیض‌آمیز بودن احکام صادره دید. برای مثال در ماجرای فساد ۳٫۷ میلیارد دلاری که اساساً تصور آن نیز موجب وحشت است، احکامی با تخفیف شدید صادر می‌شود ولی برای داشتن یک بطری الکل در منزل باید ۷۴ ضربه شلاق خورد.

🔘شاید دست‌اندرکاران گمان کنند که این حکم ضربه سنگینی به منتقدان و مخالفان زده است؟ در حالی که توجه ندارند، یراحی با علم و آگاهی دقیق می‌دانست که اجرای چنین حکمی چه تبعاتی دارد لذا داوطلب اجرای آن هم شده بود و هیچ کوششی هم برای توقف آن نکرد. علت این است که جامعه امروز مجازات‌های بدنی را نمی‌پذیرد، این ربطی به مخالفت با اسلام هم ندارد.

🔘همان قدر که امروز تنبیه بدنی محکوم می‌شود، در گذشته مرسوم بود، از این رو سعدی در گنجینه ادب فارسی خود گلستان می‌آورد که؛ «چوب استاد به ز مهر پدر» اگر در گذشته برای تربیت محصلان تنبیه بدنی رایج بود، محکومین که جای خود داشتند. ولی اکنون به علل گوناگون مجازات بدنی مطلقاً پذیرفتنی نیست، به همین علت است که سنگسار هم به دلیل تبعاتش اجرا نمی‌شود.

🔘جالب است که مجازات زندان بسیار سخت‌تر از مجازات شلاق است، ولی شلاق چیزی فراتر از مجازات صرف است، به همین علت جامعه آن را نمی‌پذیرد و معلوم نیست چرا بر آن تأکید و از آن بدتر حکم هم اعلام شد که اشاعه گناه هست.

🔘نوع مجازات طریقیت دارد و موضوعیتی ندارد لذا تجدید نظر اساسی در حقوق کیفری اعم از مصادیق و رفتارهای مجرمانه یا از آن مهم‌تر نوع و شیوه مجازات‌ها یک ضرورت اساسی است، که ظاهراً متولیان نظام عنایتی به حذف این منبع مهم تبلیغ علیه نظام ندارند.
Forwarded from هم‌میهن
آب در هاون کوبیدن

سرمقاله هم‌میهن
۱۸ اسفند ۱۴۰۳


🔹فردا روز جهانی زن است. به‌طور قطع توصیه نمی‌کنیم که ایران ارزش‌های غربی درباره زنان را پذیرفته و ترویج کند. همچنان که اکثر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای شرقی غیراسلامی یا حتی برخی کشورهای نیمکره غربی مرزبندی خود را با ارزش‌های افراطی جوامع غربی حفظ می‌کنند و جالب‌تر اینکه در کشورهای غربی نیز چنین ارزش‌هایی عمومیت ندارد و بسیاری از مردم با ارزش‌های افراطی آن مخالف هستند.

🔹البته اکثریت در این نکته اشتراک‌نظر دارند که ترویج ارزش‌های اجتماعی با اجبار و منع حقوقی آنها متفاوت است و ممکن نیست. پس تفاوت اصلی آنان با جامعه‌ای مثل ایران در فلسفه و کارآمدی حقوق در جامعه است.

🔹در واقع آیا می‌توان هر ارزش و رفتار مطلوب یا نامطلوبی را صرفاً با اتکا به قانون در جامعه رواج داد یا منع کرد؟ پاسخ نه‌تنها منفی است بلکه در بسیاری از موارد نتیجه آن کاملاً برعکس است.

🔹در همین ایران هم موارد فراوانی از این نوع قوانین وجود دارد که عوارض و ناکارآمدی آن روشن است. نمونه آن همین حجاب است.

🔹در ایران کنونی عده‌ای که در اقلیت محض هستند؛ این موضوع را شرعی و صفر و یک کرده‌اند و راه را بر اصلاح خود بسته‌اند و کارشان کشیده به اعتراض چند نفری جلوی خانه مراجع، تحصن جلوی مجلس و از همه خوشمزه‌تر طومارنویسی مجلسیان است که در تاریخ بی‌سابقه است.

🔹مجلسی که باید در رأس امور باشد برای اجرای مصوبه خود طومار امضا می‌کند بدون اینکه توضیح دهند که اگر مصوبه شما درست و مطابق خواست مردم بود به چنین روزی دچار نمی‌شد که به عنوان خطرناک بودن برای امنیت جامعه اجرایش از دستور خارج شود.

🔹متاسفانه برخی متولیان دین نیز حجاب و دین را یکی گرفته‌اند و در مقابل، چشم خود را بر فقر و فساد و تبعیض بسته‌اند. در همین روزها که احکام فساد 3/7میلیارد دلاری صادر شده اگر از دیوار صدای اعتراض و محکومیت علیه فساد شنیدید، از این جماعت هم خواهید شنید. آنان اصلاً دغدغه‌ای در این موضوعات ندارند. به همین دلیل است که مردم حس می‌کنند که آنان فاقد صداقت دینی هستند.

🔹آنان حتی حاضرند فساد را توجیه کنند؛ ولی دست از پوشش زنان بر نمی‌دارند. جالب اینکه نه حاضرند آن را در حد متعارف به رسمیت بشناسند و نه می‌توانند با آن مقابله کنند؛ چون به‌خوبی می‌دانند که قابل مقابله کردن نیست. به نظر می‌رسد که این اقدامات بیشتر شبیه آب در هاون کوبیدن شده است.

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
Forwarded from هم‌میهن
شیب تند تحولات

سرمقاله هم‌میهن
۱۹ اسفند ۱۴۰۳


🔹اگر بخواهیم درباره یک مسئله روز چیزی بنویسیم، بناچار باید این مسئله همان شیب تند تحولات در غیاب انسجام مدیریتی باشد. هرگونه گمانه‌زنی کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که کسانی در حال دمیدن به آتش تند تحولات هستند

🔹در روزی که خبر نامه ترامپ به ایران منتشر شده، نکات اصلی گفت‌وگوی تاکر کارلسون، روزنامه‌نگار مشهور و مستقل آمریکایی، با امیر قطر در خروجی رسانه‌ها قرار گرفته، در داخل نیز پس از استیضاح وزیر اقتصاد و طومارنویسی مجلسی‌ها برای اجرای قانون پوشش زنان در کنار احضار دو مجموعه مدنی مهم کشور به اتهام برگزاری نشست‌هایی که زنان مهمان فاقد روسری بوده‌اند، همچنین انتشار احکام چای دبش که هیچ طرفی را راضی نکرد؛ به‌یک‌باره گفت‌وگویی از محسن رفیق‌دوست منتشر می‌شود که خود را سردسته اقدامات عجیب و غریب حکومتی در خارج معرفی می‌کند و فضای زیادی را برای تبلیغ علیه ایران می‌گشاید

🔹آن وقت دادستان سازندگان یک فیلم متعارف را با اتهام تبلیغ علیه نظام احضار می‌کند. ظاهراً قرار است که برخی پرونده‌ها در ایران همیشه باز باشند و هیچ‌گاه بسته نشوند! حجاب، سیاست‌خارجی، فساد، انرژی و انسجام یا وفاق داخلی از این جمله‌اند

🔹عجیب اینکه در روزهای گذشته هر پنج مورد در شیب تندی قرار گرفته‌اند. حکم صادره درباره فساد 3/7میلیارد دلاری برای تندروها گران تمام شد؛ لذا به دست و پا افتاده‌اند که وزرای آقای رئیسی به حکم او بی‌گناه هستند! و خلاصه پولی به جیب نزده‌اند

🔹خوب است ادعای خود آقایان را مستند قرار می‌دادند که بیگناه هستند. درحالی‌که در واقعیت و شاید از نظر مردم این بدتر است که پولی نبرده‌اند و رایگان و بدون چشم‌داشت چنین فاجعه‌ای در مدیریت آنان رخ داده است

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴فراتر از فساد؛ توجیه فساد

🔺اعتماد ۲۰ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘اعلام محکومیت قطعی دو تن از وزرای دولت آقای رییسی موجب شد که واکنش تندی از سوی تندروها را شاهد باشیم. این واکنش‌ها در پوشش استدلال‌هایی مطرح شد که نشان داد فساد در ایران ریشه‌های عمیقی دارد و تا هنگامی که این ریشه‌ها خشکانده نشود، فساد نه تنها حل نمی‌شود، بلکه گسترده‌تر هم خواهد شد. فراتر از فساد، ذهنیت سنتی نسبت به فلسفه و اصول حکومت است که درکی متعارف از مسئولیت حکومت‌کنندگان ارائه نمی‌دهد. از نظر آنان در بدترین حالت، فساد یعنی دزدی مقامات که به صورت فردی بهره‌مند می‌شوند، در حالی که نام این دزدی است و فساد خیلی ریشه‌ای‌تر از این است. متاسفانه خیلی از دزدی‌ها را هم فساد نمی‌دانند.

🔘فساد ظرفیت آن را دارد که ذیل عناوین خیرخواهانه و عدالت‌جویانه انجام شود. امتیازات و سهمیه‌بندی‌های غیر آموزشی برای ورود به دانشگاه از بدترین نوع فساد است. مثل این است که چنین امتیازاتی را به اعضای تیم‌های ملی کشور بدهیم. اگر چند درصد از اعضای هر تیم ملی را به سهمیه‌های مشابه در کنکور اختصاص دهند؛ سرنوشت این تیم ملی پیشاپیش روشن است. همان سرنوشت را در مدیریت، در آموزش و در خیلی از حوزه‌های دیگر می‌بینیم و متوجه آثار زیان‌بارش هستیم.

🔘اگر تیم ملی فوتبال با چند نفر سهمیه‌ای وارد زمین شود، چون در رقابت با تیم‌های دیگر است، و همگان هم از کیفیت پایین اعضای سهمیه‌ای تیم آگاه هستند، در نتیجه شکست چنین مسابقه‌ای پیشاپیش مورد انتظار و اعتراض مردم است. این یعنی فساد؛ که فراتر از دزدی است، چون دزدان پول کسی را برمی‌دارند و خرج می‌کنند، ولی دزدانِ مدرکِ تحصیلی با غصب جای دیگران حتی نمی‌توانند علم را به دست آورند و استفاده کنند.

🔘بنابر این ما با پدیده‌ای فراتر از فساد مواجهیم، که ناشی از ذهنیت و نگاه و ادبیاتی است که فساد را توجیه و آن را عادی می‌کند. این اتفاق در جریان صدور حکم چای دبش رخ داد و اصول‌گرایان تندرو به جای آنکه سرشان را زیر اندازند و شرمنده مردم شوند، با فرار به جلو در صدد توجیه برآمدند که در این یادداشت می‌کوشم برخی از توجیهات فراتر از فساد آنان را ذکر کنم.

https://telegra.ph/فراتر-از-فساد-توجیه-فساد-03-09
Forwarded from هم‌میهن
مهمل و پوچ

سرمقاله هم‌میهن
۲۰ اسفند ۱۴۰۳


🔹شاید بتوان گفت، تعبیری که مقام‌رهبری در دیدار روز شنبه خود با کارگزاران نظام از گزارش دریافتی از سوی مرحوم رئیسی داشتند، تندترین تعبیری است که نسبت به دولت‌های ۳۵سال گذشته به‌کار برده‌اند.

🔹ایشان در بخشی از سخنان خود به گلایه آقای رئیسی اشاره می‌کنند که برخی از شرکت‌های بزرگ دولتی ارز صادراتی خود را به کشور برنمی‌گردانند، لذا ایشان برای جبران این رفتار می‌خواهد آنها را وادار به اجرای پروژه‌های بزرگ آبی، پالایشگاهی و نیروگاهی در مناطقی از کشور کند.

🔹طرحی که مورد تایید قرار می‌گیرد و چند ماه بعد هم پیگیر کیفیت اجرای آن می‌شوند و آقای رئیسی هم گزارشی از اقدامات آن شرکت‌ها به ایشان می‌دهد که از نظر رهبری گزارشی مهمل و پوچ ارزیابی می‌شود.

🔹این ماجرا برای فهم نظام اداری ایران به‌ویژه در دولت آقای رئیسی نیازمند تحلیل دقیق است. اول از همه، این شرکت‌های دولتی چه نام‌دارند که حتی برخلاف اراده رئیس‌جمهور ارز خود را به داخل کشور نمی‌آورند؟ آنها تحت حمایت چه نیروهایی هستند؟ نقش آنها در افزایش قیمت ارز چیست؟

🔹آیا وزیر اقتصاد جرأت داشت که هنگام استیضاح و دفاع از خود نام آنها را ببرد تا مردم بدانند قیمت ارز را چه نهادهایی تعیین می‌کنند که حتی رئیسی هم زورش به آنها نمی‌رسید؟ مگر هیئت‌مدیره‌های این شرکت‌ها را دولت تعیین نمی‌کند؟ پس چرا نه‌تنها حرف‌شنوی از دولت ندارند، بلکه خلاف قانون هم عمل می‌کنند؟

🔹کسی که به خود اجازه می‌دهد ارز را نیاورد، حتماً آمادگی این را دارد که با مهمل‌نویسی مدیریت را فریب دهد و مدیریتی که قادر نیست شرکت تحت امر خود را به نحوی سامان دهد که براساس منافع ملی و قانون و دستور مافوق عمل کند، قطعاً فریب گزارش‌های مهمل و پوچ را هم خواهد خورد، فقط نویسنده گزارش احتمالاً نمی‌دانسته که این گزارش به دست رهبری نظام هم خواهد رسید؛ و الا، شاید مهمل‌نویسی نمی‌کرد.

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
2025/07/06 11:56:18
Back to Top
HTML Embed Code: