🔴دو نگاه، دو نتیجه
🔺نوآوران ۱۳ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘حتماً همیشه متوجه این نکته شدهاید که تحلیلهای همه ما از رویدادها تحت تأثیر نگاه و پیشفرضهای ما است. برای نمونه رفتار معینی از فرزندمان را خوشبینانه و مثبت ارزیابی میکنیم، در حالی که همان رفتار را از دیگران منفی ارزیابی میکنیم. هنگامی که به یک نفر اعتماد کامل دارید، و معتقدید که دروغ نمیگوید، گفتارش را متفاوت از زمانی ارزیابی میکنید که او را دروغگو میدانید. این پیشفرضها و رویکردها در تحلیل و فهم پدیدههای اجتماعی نیز وجود دارد و منجر به نتایج کاملاً متفاوتی میشود.
🔘برای مثال اگر مسایل و پدیدهها را با رویکرد امنیتی و انتظامی نگاه کنیم، دنبال چیزها و شواهدی از آن مسأله میگردیم که به کلی متفاوت از زمانی است که با رویکرد سیاسی و اجتماعی به آنها نگاه میکنیم. این به شغل و دانش و منافع و اولویتهای حرفهای بیننده نیز مربوط میشود. نگاه قصاب به گوسفند متفاوت از نگاه نقاش است که قصد کشیدن تصویر او را دارد.
🔘در فهم و تحلیل مسایل ایران نگاه امنیتی - انتظامی به پدیدهها در تقابل با نگاه سیاسی و اجتماعی است. البته منظور این نیست که یک پدیده اجتماعی دارای وجوه امنیتی و انتظامی نیست، یا برعکس. منظور نگاه غالب در برابر نگاه حاشیهای و فرعی است. باید پاسخ داد که کدام نگاه اصلی و غالب و کدام فرعی و حاشیهای است؟
🔘از اتفاقی که اخیراً رخ داده نمونه میآورم. قتل یک دانشجوی دانشگاه تهران و سرقت لپتاپ و تلفن او را میشد از دو زاویه دید. اول؛ نگاه امنیتی، انتظامی است که این رویداد را یک توطئه میداند که برای به آشوب کشیدن جامعه طراحی شده، و شاید سرقت پوششی بود برای قتل و ایجاد بحران. پس باید فوری مانع از اعتراضات شد و همزمان ضاربان وابسته را دستگیر کرد و به اشد مجازات محکوم کرد و سرنخهای این توطئه را شناساند و به همه فهماند که مسأله امنیتی و انتظامی است.
🔘شاید چنین احتمالی هم باشد، ولی فقط شاید. این نگاه خواسته یا ناخواسته موجب میشود که مسئولین امنیتی، انتظامی و قضایی در صف اول مدیریت ماجرا قرار گیرند. آنان ضوابط خود را بر روند رسیدگی غالب میکنند، و مانع از حضور موثر و مستقل مدیریت سیاسی و اجتماعی میشوند، چون آن را مخلّ رسیدگی امنیتی ـ انتظامی میدانند. مشکل بعدی این است که اقدامات آنان برای پیگیری، خواسته یا ناخواسته ماجرا را تبدیل به مسألهای امنیتی ـ انتظامی میکند، حتی اگر از ابتدا چنین ماهیتی نداشت.
🔘هنگامی که با دانشجویان معترض برخورد یا بازداشت شوند، عملاً یک مسأله امنیتی ـ انتظامی، قضایی ایجاد کردهایم. موضوعی که در اعتراضات کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ دیده شد؛ یک اعتراض سیاسی ساده و تکراری که فوری تمام میشد را امنیتی و مواجهه متناسب با این برداشت کردند، و به آنجا انجامید که کل ماجرا امنیتی - انتظامی و تبدیل به یک بحران بزرگ و تاریخی شد. مدیران امنیتی و انتظامی چون با شیوههای مدیریتی خود آشنا هستند، لذا رویکردشان به مسایل هم به شیوهای است که امنیتی ـ انتظامی شود تا آنان بتوانند آن را حل کنند و به حاشیه نروند.
🔘در حالی که نگاه سیاسی و اجتماعی به کلی متفاوت است و اعتراض را به صورت پیشفرض سیاسی و اجتماعی میبینند، مگر آنکه خلافش ثابت شود. حتی اگر رگههایی از آن دارای ماهیت امنیتی و انتظامی باشد، میکوشد که با غلبه دادن ماهیت اجتماعی و سیاسی، آنها را در مسیر غیر امنیتی قرار دهد. این نوع مدیران در خیلی از موارد میتوانند در این رویکرد موفق شوند. این رویکردی بود که در فهم قتل دانشجوی مزبور غلبه یافت، و نمونه روشن از نتایج متفاوت این دو رویکرد در نگاه به اعتراضات دانشجویی مشابه در سال ۱۳۷۸ و ۱۴۰۳ است.
🔘این پیشفرضها بسیار مهم است. متاسفانه در جامعه ما معمولاً دست بالا را نگاه امنیتی ـ انتظامی دارد. در این رویکرد دو جوان قاتل، جنایتکاران اجیر شده برای بر هم زدن امنیت هستند که باید خیلی زود بازداشت و به اشد مجازات برسند و کسی هم حق اعتراض ندارد. در حالی که در نگاه اجتماعی، آن دو جوان هم علیرغم جنایتی که مرتکب شدهاند، قربانی هستند. دانشجویان هم حق دارند که به این وضع اعتراض کنند و این اعتراضات راه حل است و نه مسأله. در این نگاه توجه اصلی به کاستیهای مدیریت است که چرا در محیط اجتماعی و سیاسی او این دو جوان دست به این جنایت زدهاند؟
🔘این نگاه پیش از آنکه در پی مقصریابی و مجازات باشد، دنبال فهم ریشههای اجتماعی و سیاسی و حل مسأله است. مجرم هم هنگامی که در موقعیت قربانی قرار میگیرد نگاهش به دستگاه انتظامی و قضایی و حتی به جامعه تغییر میکند و اصلاح میشود.
🔘اگر نگاه انتظامی-امنیتی در متن باشد، هیچ مسأله مهمی در مسیر حل قرار نمیگیرد. این نگاه بر خلاف ظاهرش، منفعلانه و ناشی از فقدان اعتماد به نفس و از روی ترس است. در این باره مصداقیتر خواهم نوشت.
🔺نوآوران ۱۳ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘حتماً همیشه متوجه این نکته شدهاید که تحلیلهای همه ما از رویدادها تحت تأثیر نگاه و پیشفرضهای ما است. برای نمونه رفتار معینی از فرزندمان را خوشبینانه و مثبت ارزیابی میکنیم، در حالی که همان رفتار را از دیگران منفی ارزیابی میکنیم. هنگامی که به یک نفر اعتماد کامل دارید، و معتقدید که دروغ نمیگوید، گفتارش را متفاوت از زمانی ارزیابی میکنید که او را دروغگو میدانید. این پیشفرضها و رویکردها در تحلیل و فهم پدیدههای اجتماعی نیز وجود دارد و منجر به نتایج کاملاً متفاوتی میشود.
🔘برای مثال اگر مسایل و پدیدهها را با رویکرد امنیتی و انتظامی نگاه کنیم، دنبال چیزها و شواهدی از آن مسأله میگردیم که به کلی متفاوت از زمانی است که با رویکرد سیاسی و اجتماعی به آنها نگاه میکنیم. این به شغل و دانش و منافع و اولویتهای حرفهای بیننده نیز مربوط میشود. نگاه قصاب به گوسفند متفاوت از نگاه نقاش است که قصد کشیدن تصویر او را دارد.
🔘در فهم و تحلیل مسایل ایران نگاه امنیتی - انتظامی به پدیدهها در تقابل با نگاه سیاسی و اجتماعی است. البته منظور این نیست که یک پدیده اجتماعی دارای وجوه امنیتی و انتظامی نیست، یا برعکس. منظور نگاه غالب در برابر نگاه حاشیهای و فرعی است. باید پاسخ داد که کدام نگاه اصلی و غالب و کدام فرعی و حاشیهای است؟
🔘از اتفاقی که اخیراً رخ داده نمونه میآورم. قتل یک دانشجوی دانشگاه تهران و سرقت لپتاپ و تلفن او را میشد از دو زاویه دید. اول؛ نگاه امنیتی، انتظامی است که این رویداد را یک توطئه میداند که برای به آشوب کشیدن جامعه طراحی شده، و شاید سرقت پوششی بود برای قتل و ایجاد بحران. پس باید فوری مانع از اعتراضات شد و همزمان ضاربان وابسته را دستگیر کرد و به اشد مجازات محکوم کرد و سرنخهای این توطئه را شناساند و به همه فهماند که مسأله امنیتی و انتظامی است.
🔘شاید چنین احتمالی هم باشد، ولی فقط شاید. این نگاه خواسته یا ناخواسته موجب میشود که مسئولین امنیتی، انتظامی و قضایی در صف اول مدیریت ماجرا قرار گیرند. آنان ضوابط خود را بر روند رسیدگی غالب میکنند، و مانع از حضور موثر و مستقل مدیریت سیاسی و اجتماعی میشوند، چون آن را مخلّ رسیدگی امنیتی ـ انتظامی میدانند. مشکل بعدی این است که اقدامات آنان برای پیگیری، خواسته یا ناخواسته ماجرا را تبدیل به مسألهای امنیتی ـ انتظامی میکند، حتی اگر از ابتدا چنین ماهیتی نداشت.
🔘هنگامی که با دانشجویان معترض برخورد یا بازداشت شوند، عملاً یک مسأله امنیتی ـ انتظامی، قضایی ایجاد کردهایم. موضوعی که در اعتراضات کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ دیده شد؛ یک اعتراض سیاسی ساده و تکراری که فوری تمام میشد را امنیتی و مواجهه متناسب با این برداشت کردند، و به آنجا انجامید که کل ماجرا امنیتی - انتظامی و تبدیل به یک بحران بزرگ و تاریخی شد. مدیران امنیتی و انتظامی چون با شیوههای مدیریتی خود آشنا هستند، لذا رویکردشان به مسایل هم به شیوهای است که امنیتی ـ انتظامی شود تا آنان بتوانند آن را حل کنند و به حاشیه نروند.
🔘در حالی که نگاه سیاسی و اجتماعی به کلی متفاوت است و اعتراض را به صورت پیشفرض سیاسی و اجتماعی میبینند، مگر آنکه خلافش ثابت شود. حتی اگر رگههایی از آن دارای ماهیت امنیتی و انتظامی باشد، میکوشد که با غلبه دادن ماهیت اجتماعی و سیاسی، آنها را در مسیر غیر امنیتی قرار دهد. این نوع مدیران در خیلی از موارد میتوانند در این رویکرد موفق شوند. این رویکردی بود که در فهم قتل دانشجوی مزبور غلبه یافت، و نمونه روشن از نتایج متفاوت این دو رویکرد در نگاه به اعتراضات دانشجویی مشابه در سال ۱۳۷۸ و ۱۴۰۳ است.
🔘این پیشفرضها بسیار مهم است. متاسفانه در جامعه ما معمولاً دست بالا را نگاه امنیتی ـ انتظامی دارد. در این رویکرد دو جوان قاتل، جنایتکاران اجیر شده برای بر هم زدن امنیت هستند که باید خیلی زود بازداشت و به اشد مجازات برسند و کسی هم حق اعتراض ندارد. در حالی که در نگاه اجتماعی، آن دو جوان هم علیرغم جنایتی که مرتکب شدهاند، قربانی هستند. دانشجویان هم حق دارند که به این وضع اعتراض کنند و این اعتراضات راه حل است و نه مسأله. در این نگاه توجه اصلی به کاستیهای مدیریت است که چرا در محیط اجتماعی و سیاسی او این دو جوان دست به این جنایت زدهاند؟
🔘این نگاه پیش از آنکه در پی مقصریابی و مجازات باشد، دنبال فهم ریشههای اجتماعی و سیاسی و حل مسأله است. مجرم هم هنگامی که در موقعیت قربانی قرار میگیرد نگاهش به دستگاه انتظامی و قضایی و حتی به جامعه تغییر میکند و اصلاح میشود.
🔘اگر نگاه انتظامی-امنیتی در متن باشد، هیچ مسأله مهمی در مسیر حل قرار نمیگیرد. این نگاه بر خلاف ظاهرش، منفعلانه و ناشی از فقدان اعتماد به نفس و از روی ترس است. در این باره مصداقیتر خواهم نوشت.
🔴کدام تبلیغ علیه نظام موثرترند؟
🔺اعتماد ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نظام در حال پرداخت هزینههایی است که بنده هنوز نمیدانم این هزینهها را آگاهانه و با تصمیم قبلی میپردازد و از پرداخت آن استقبال میکند، یا علاقهای به این پرداختها ندارد، بلکه عملکرد برخی از اجزای تندروی آن که برخلاف رویههای قانونی است، چنین هزینههایی را بر حکومت تحمیل میکنند. اجرای حکم شلاق مهدی یراحی از این جمله است.
🔘اولین پرسش در باره اتهام انتسابی است. تا آنجا که اطلاعات در دسترس است آقای یراحی برای خواندن و تولید یک ترانه اعتراضی «روسریتو» تحت تعقیب قرار گرفت. وی پیشتر از سال ۹۷ نیز چند مورد تولید هنری داشت که مطلوب ساختار سیاسی نبود و آن را مصداق تبلیغ علیه نظام یا اقدامی امنیتی میدانستند. با وجود این ترانهها و تولیدات موسیقیایی وی در صدا و سیما پخش میشد که با اعلامیهای خواهان توقف آن شد.
🔘پس از آخرین ترانهاش، وی را در منزل خود در تهران بازداشت کردند و در نهایت محاکمه و محکوم نمودند. هنگام بازداشت ظاهراً یک شیشه الکل در منزلی که موقتا ساکن بوده یافتند و آن را هم به عنوان مدرک اتهامی ضبط میکنند؛ و به دلیل وجود همین مدرک، او را به ۷۴ ضربه شلاق نیز محکوم میکنند.
🔘تصویب قانون مبتنی بر هدف و فلسفهای است که مجریان قانون نمیتوانند از آن فراتر روند. در غیر این صورت کارد تیز قانون را کُند و غیر موثر میکنند. هدف از ورود به خانه یراحی، بازداشت او بوده، حتی اگر اجازه تفتیش هم داشتهاند مربوط به اتهام انتسابی است، یعنی تبلیغ علیه نظام از طریق ساخت ترانه، و حق نداشتهاند که الکل را ضبط و ضمیمه پرونده کنند.
🔘آمار مشروبات الکلی در کشور آن اندازه است که اگر بخواهند چنین رفتاری کنند. حتماً میلیونها نفر به ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهند شد. بیانیه ۸ مادهای رهبری در سال ۱۳۶۱ نیز حدود این رفتار را روشن کرده بود که خلاف شرع است. چرا این شیشه را ضمیمه پرونده میکنند؟ این کار بیش از آنکه ناشی از اجرای وظیفه قانونی باشد، برای سنگین کردن پرونده و فشار آوردن به متهم است. شاید هم گمان میکنند با این کار میتوانند مخالفان خود را لکهدار کنند.
🔘همه اینها نتیجه عکس دارند. متهم نیز متوجه این رفتار نادرست هست، لذا کینه و نفرت او بیشتر هم میشود. در حالی که اگر ضمن تذکر، این بطری را نادیده میگرفتند، پیام روشن آن بر متهم این بود که ما برای اذیت کردن نیامدهایم، فقط به اتهام اصلی کار داریم. این پیام اثرگذاری بیشتری در جهت تلطیف و اثرگذاری بر متهم داشت.
🔘در حالی که با این کار خود موجب جری شدن او میشوید و برای مقابله با شما داوطلب اجرای حکم شلاق هم میشود. اتفاقاً چیزی را متوجه نمیشوید این است که تبلیغ اصلی یراحی علیه نظام در همین اقدام داوطلبانه او برای خوردن شلاق بود و نه آن خواندن ترانه. تبلیغ او علیه نظام به فعلیت در آوردن اراده دستگاه امنیتی در اجرای حکم بود. شاید بگویید که طرفداران ما که دلشان خنک شده است. تبلیغ علیه نظام که برای طرفداران شما نیست، برای مردم و دیگرانی است که موضع سفت و سخت طرفداری ندارند.
🔘آیا مرجعی هست که بتواند اثرات این دو رویداد را در تبلیغ علیه نظام بسنجد؟ بدتر از آن را میتوان در تبعیضآمیز بودن احکام صادره دید. برای مثال در ماجرای فساد ۳٫۷ میلیارد دلاری که اساساً تصور آن نیز موجب وحشت است، احکامی با تخفیف شدید صادر میشود ولی برای داشتن یک بطری الکل در منزل باید ۷۴ ضربه شلاق خورد.
🔘شاید دستاندرکاران گمان کنند که این حکم ضربه سنگینی به منتقدان و مخالفان زده است؟ در حالی که توجه ندارند، یراحی با علم و آگاهی دقیق میدانست که اجرای چنین حکمی چه تبعاتی دارد لذا داوطلب اجرای آن هم شده بود و هیچ کوششی هم برای توقف آن نکرد. علت این است که جامعه امروز مجازاتهای بدنی را نمیپذیرد، این ربطی به مخالفت با اسلام هم ندارد.
🔘همان قدر که امروز تنبیه بدنی محکوم میشود، در گذشته مرسوم بود، از این رو سعدی در گنجینه ادب فارسی خود گلستان میآورد که؛ «چوب استاد به ز مهر پدر» اگر در گذشته برای تربیت محصلان تنبیه بدنی رایج بود، محکومین که جای خود داشتند. ولی اکنون به علل گوناگون مجازات بدنی مطلقاً پذیرفتنی نیست، به همین علت است که سنگسار هم به دلیل تبعاتش اجرا نمیشود.
🔘جالب است که مجازات زندان بسیار سختتر از مجازات شلاق است، ولی شلاق چیزی فراتر از مجازات صرف است، به همین علت جامعه آن را نمیپذیرد و معلوم نیست چرا بر آن تأکید و از آن بدتر حکم هم اعلام شد که اشاعه گناه هست.
🔘نوع مجازات طریقیت دارد و موضوعیتی ندارد لذا تجدید نظر اساسی در حقوق کیفری اعم از مصادیق و رفتارهای مجرمانه یا از آن مهمتر نوع و شیوه مجازاتها یک ضرورت اساسی است، که ظاهراً متولیان نظام عنایتی به حذف این منبع مهم تبلیغ علیه نظام ندارند.
🔺اعتماد ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نظام در حال پرداخت هزینههایی است که بنده هنوز نمیدانم این هزینهها را آگاهانه و با تصمیم قبلی میپردازد و از پرداخت آن استقبال میکند، یا علاقهای به این پرداختها ندارد، بلکه عملکرد برخی از اجزای تندروی آن که برخلاف رویههای قانونی است، چنین هزینههایی را بر حکومت تحمیل میکنند. اجرای حکم شلاق مهدی یراحی از این جمله است.
🔘اولین پرسش در باره اتهام انتسابی است. تا آنجا که اطلاعات در دسترس است آقای یراحی برای خواندن و تولید یک ترانه اعتراضی «روسریتو» تحت تعقیب قرار گرفت. وی پیشتر از سال ۹۷ نیز چند مورد تولید هنری داشت که مطلوب ساختار سیاسی نبود و آن را مصداق تبلیغ علیه نظام یا اقدامی امنیتی میدانستند. با وجود این ترانهها و تولیدات موسیقیایی وی در صدا و سیما پخش میشد که با اعلامیهای خواهان توقف آن شد.
🔘پس از آخرین ترانهاش، وی را در منزل خود در تهران بازداشت کردند و در نهایت محاکمه و محکوم نمودند. هنگام بازداشت ظاهراً یک شیشه الکل در منزلی که موقتا ساکن بوده یافتند و آن را هم به عنوان مدرک اتهامی ضبط میکنند؛ و به دلیل وجود همین مدرک، او را به ۷۴ ضربه شلاق نیز محکوم میکنند.
🔘تصویب قانون مبتنی بر هدف و فلسفهای است که مجریان قانون نمیتوانند از آن فراتر روند. در غیر این صورت کارد تیز قانون را کُند و غیر موثر میکنند. هدف از ورود به خانه یراحی، بازداشت او بوده، حتی اگر اجازه تفتیش هم داشتهاند مربوط به اتهام انتسابی است، یعنی تبلیغ علیه نظام از طریق ساخت ترانه، و حق نداشتهاند که الکل را ضبط و ضمیمه پرونده کنند.
🔘آمار مشروبات الکلی در کشور آن اندازه است که اگر بخواهند چنین رفتاری کنند. حتماً میلیونها نفر به ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهند شد. بیانیه ۸ مادهای رهبری در سال ۱۳۶۱ نیز حدود این رفتار را روشن کرده بود که خلاف شرع است. چرا این شیشه را ضمیمه پرونده میکنند؟ این کار بیش از آنکه ناشی از اجرای وظیفه قانونی باشد، برای سنگین کردن پرونده و فشار آوردن به متهم است. شاید هم گمان میکنند با این کار میتوانند مخالفان خود را لکهدار کنند.
🔘همه اینها نتیجه عکس دارند. متهم نیز متوجه این رفتار نادرست هست، لذا کینه و نفرت او بیشتر هم میشود. در حالی که اگر ضمن تذکر، این بطری را نادیده میگرفتند، پیام روشن آن بر متهم این بود که ما برای اذیت کردن نیامدهایم، فقط به اتهام اصلی کار داریم. این پیام اثرگذاری بیشتری در جهت تلطیف و اثرگذاری بر متهم داشت.
🔘در حالی که با این کار خود موجب جری شدن او میشوید و برای مقابله با شما داوطلب اجرای حکم شلاق هم میشود. اتفاقاً چیزی را متوجه نمیشوید این است که تبلیغ اصلی یراحی علیه نظام در همین اقدام داوطلبانه او برای خوردن شلاق بود و نه آن خواندن ترانه. تبلیغ او علیه نظام به فعلیت در آوردن اراده دستگاه امنیتی در اجرای حکم بود. شاید بگویید که طرفداران ما که دلشان خنک شده است. تبلیغ علیه نظام که برای طرفداران شما نیست، برای مردم و دیگرانی است که موضع سفت و سخت طرفداری ندارند.
🔘آیا مرجعی هست که بتواند اثرات این دو رویداد را در تبلیغ علیه نظام بسنجد؟ بدتر از آن را میتوان در تبعیضآمیز بودن احکام صادره دید. برای مثال در ماجرای فساد ۳٫۷ میلیارد دلاری که اساساً تصور آن نیز موجب وحشت است، احکامی با تخفیف شدید صادر میشود ولی برای داشتن یک بطری الکل در منزل باید ۷۴ ضربه شلاق خورد.
🔘شاید دستاندرکاران گمان کنند که این حکم ضربه سنگینی به منتقدان و مخالفان زده است؟ در حالی که توجه ندارند، یراحی با علم و آگاهی دقیق میدانست که اجرای چنین حکمی چه تبعاتی دارد لذا داوطلب اجرای آن هم شده بود و هیچ کوششی هم برای توقف آن نکرد. علت این است که جامعه امروز مجازاتهای بدنی را نمیپذیرد، این ربطی به مخالفت با اسلام هم ندارد.
🔘همان قدر که امروز تنبیه بدنی محکوم میشود، در گذشته مرسوم بود، از این رو سعدی در گنجینه ادب فارسی خود گلستان میآورد که؛ «چوب استاد به ز مهر پدر» اگر در گذشته برای تربیت محصلان تنبیه بدنی رایج بود، محکومین که جای خود داشتند. ولی اکنون به علل گوناگون مجازات بدنی مطلقاً پذیرفتنی نیست، به همین علت است که سنگسار هم به دلیل تبعاتش اجرا نمیشود.
🔘جالب است که مجازات زندان بسیار سختتر از مجازات شلاق است، ولی شلاق چیزی فراتر از مجازات صرف است، به همین علت جامعه آن را نمیپذیرد و معلوم نیست چرا بر آن تأکید و از آن بدتر حکم هم اعلام شد که اشاعه گناه هست.
🔘نوع مجازات طریقیت دارد و موضوعیتی ندارد لذا تجدید نظر اساسی در حقوق کیفری اعم از مصادیق و رفتارهای مجرمانه یا از آن مهمتر نوع و شیوه مجازاتها یک ضرورت اساسی است، که ظاهراً متولیان نظام عنایتی به حذف این منبع مهم تبلیغ علیه نظام ندارند.
Forwarded from هممیهن
آب در هاون کوبیدن
سرمقاله هممیهن
۱۸ اسفند ۱۴۰۳
🔹فردا روز جهانی زن است. بهطور قطع توصیه نمیکنیم که ایران ارزشهای غربی درباره زنان را پذیرفته و ترویج کند. همچنان که اکثر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای شرقی غیراسلامی یا حتی برخی کشورهای نیمکره غربی مرزبندی خود را با ارزشهای افراطی جوامع غربی حفظ میکنند و جالبتر اینکه در کشورهای غربی نیز چنین ارزشهایی عمومیت ندارد و بسیاری از مردم با ارزشهای افراطی آن مخالف هستند.
🔹البته اکثریت در این نکته اشتراکنظر دارند که ترویج ارزشهای اجتماعی با اجبار و منع حقوقی آنها متفاوت است و ممکن نیست. پس تفاوت اصلی آنان با جامعهای مثل ایران در فلسفه و کارآمدی حقوق در جامعه است.
🔹در واقع آیا میتوان هر ارزش و رفتار مطلوب یا نامطلوبی را صرفاً با اتکا به قانون در جامعه رواج داد یا منع کرد؟ پاسخ نهتنها منفی است بلکه در بسیاری از موارد نتیجه آن کاملاً برعکس است.
🔹در همین ایران هم موارد فراوانی از این نوع قوانین وجود دارد که عوارض و ناکارآمدی آن روشن است. نمونه آن همین حجاب است.
🔹در ایران کنونی عدهای که در اقلیت محض هستند؛ این موضوع را شرعی و صفر و یک کردهاند و راه را بر اصلاح خود بستهاند و کارشان کشیده به اعتراض چند نفری جلوی خانه مراجع، تحصن جلوی مجلس و از همه خوشمزهتر طومارنویسی مجلسیان است که در تاریخ بیسابقه است.
🔹مجلسی که باید در رأس امور باشد برای اجرای مصوبه خود طومار امضا میکند بدون اینکه توضیح دهند که اگر مصوبه شما درست و مطابق خواست مردم بود به چنین روزی دچار نمیشد که به عنوان خطرناک بودن برای امنیت جامعه اجرایش از دستور خارج شود.
🔹متاسفانه برخی متولیان دین نیز حجاب و دین را یکی گرفتهاند و در مقابل، چشم خود را بر فقر و فساد و تبعیض بستهاند. در همین روزها که احکام فساد 3/7میلیارد دلاری صادر شده اگر از دیوار صدای اعتراض و محکومیت علیه فساد شنیدید، از این جماعت هم خواهید شنید. آنان اصلاً دغدغهای در این موضوعات ندارند. به همین دلیل است که مردم حس میکنند که آنان فاقد صداقت دینی هستند.
🔹آنان حتی حاضرند فساد را توجیه کنند؛ ولی دست از پوشش زنان بر نمیدارند. جالب اینکه نه حاضرند آن را در حد متعارف به رسمیت بشناسند و نه میتوانند با آن مقابله کنند؛ چون بهخوبی میدانند که قابل مقابله کردن نیست. به نظر میرسد که این اقدامات بیشتر شبیه آب در هاون کوبیدن شده است.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
سرمقاله هممیهن
۱۸ اسفند ۱۴۰۳
🔹فردا روز جهانی زن است. بهطور قطع توصیه نمیکنیم که ایران ارزشهای غربی درباره زنان را پذیرفته و ترویج کند. همچنان که اکثر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای شرقی غیراسلامی یا حتی برخی کشورهای نیمکره غربی مرزبندی خود را با ارزشهای افراطی جوامع غربی حفظ میکنند و جالبتر اینکه در کشورهای غربی نیز چنین ارزشهایی عمومیت ندارد و بسیاری از مردم با ارزشهای افراطی آن مخالف هستند.
🔹البته اکثریت در این نکته اشتراکنظر دارند که ترویج ارزشهای اجتماعی با اجبار و منع حقوقی آنها متفاوت است و ممکن نیست. پس تفاوت اصلی آنان با جامعهای مثل ایران در فلسفه و کارآمدی حقوق در جامعه است.
🔹در واقع آیا میتوان هر ارزش و رفتار مطلوب یا نامطلوبی را صرفاً با اتکا به قانون در جامعه رواج داد یا منع کرد؟ پاسخ نهتنها منفی است بلکه در بسیاری از موارد نتیجه آن کاملاً برعکس است.
🔹در همین ایران هم موارد فراوانی از این نوع قوانین وجود دارد که عوارض و ناکارآمدی آن روشن است. نمونه آن همین حجاب است.
🔹در ایران کنونی عدهای که در اقلیت محض هستند؛ این موضوع را شرعی و صفر و یک کردهاند و راه را بر اصلاح خود بستهاند و کارشان کشیده به اعتراض چند نفری جلوی خانه مراجع، تحصن جلوی مجلس و از همه خوشمزهتر طومارنویسی مجلسیان است که در تاریخ بیسابقه است.
🔹مجلسی که باید در رأس امور باشد برای اجرای مصوبه خود طومار امضا میکند بدون اینکه توضیح دهند که اگر مصوبه شما درست و مطابق خواست مردم بود به چنین روزی دچار نمیشد که به عنوان خطرناک بودن برای امنیت جامعه اجرایش از دستور خارج شود.
🔹متاسفانه برخی متولیان دین نیز حجاب و دین را یکی گرفتهاند و در مقابل، چشم خود را بر فقر و فساد و تبعیض بستهاند. در همین روزها که احکام فساد 3/7میلیارد دلاری صادر شده اگر از دیوار صدای اعتراض و محکومیت علیه فساد شنیدید، از این جماعت هم خواهید شنید. آنان اصلاً دغدغهای در این موضوعات ندارند. به همین دلیل است که مردم حس میکنند که آنان فاقد صداقت دینی هستند.
🔹آنان حتی حاضرند فساد را توجیه کنند؛ ولی دست از پوشش زنان بر نمیدارند. جالب اینکه نه حاضرند آن را در حد متعارف به رسمیت بشناسند و نه میتوانند با آن مقابله کنند؛ چون بهخوبی میدانند که قابل مقابله کردن نیست. به نظر میرسد که این اقدامات بیشتر شبیه آب در هاون کوبیدن شده است.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
Forwarded from هممیهن
شیب تند تحولات
سرمقاله هممیهن
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
🔹اگر بخواهیم درباره یک مسئله روز چیزی بنویسیم، بناچار باید این مسئله همان شیب تند تحولات در غیاب انسجام مدیریتی باشد. هرگونه گمانهزنی کنیم، به این نتیجه میرسیم که کسانی در حال دمیدن به آتش تند تحولات هستند
🔹در روزی که خبر نامه ترامپ به ایران منتشر شده، نکات اصلی گفتوگوی تاکر کارلسون، روزنامهنگار مشهور و مستقل آمریکایی، با امیر قطر در خروجی رسانهها قرار گرفته، در داخل نیز پس از استیضاح وزیر اقتصاد و طومارنویسی مجلسیها برای اجرای قانون پوشش زنان در کنار احضار دو مجموعه مدنی مهم کشور به اتهام برگزاری نشستهایی که زنان مهمان فاقد روسری بودهاند، همچنین انتشار احکام چای دبش که هیچ طرفی را راضی نکرد؛ بهیکباره گفتوگویی از محسن رفیقدوست منتشر میشود که خود را سردسته اقدامات عجیب و غریب حکومتی در خارج معرفی میکند و فضای زیادی را برای تبلیغ علیه ایران میگشاید
🔹آن وقت دادستان سازندگان یک فیلم متعارف را با اتهام تبلیغ علیه نظام احضار میکند. ظاهراً قرار است که برخی پروندهها در ایران همیشه باز باشند و هیچگاه بسته نشوند! حجاب، سیاستخارجی، فساد، انرژی و انسجام یا وفاق داخلی از این جملهاند
🔹عجیب اینکه در روزهای گذشته هر پنج مورد در شیب تندی قرار گرفتهاند. حکم صادره درباره فساد 3/7میلیارد دلاری برای تندروها گران تمام شد؛ لذا به دست و پا افتادهاند که وزرای آقای رئیسی به حکم او بیگناه هستند! و خلاصه پولی به جیب نزدهاند
🔹خوب است ادعای خود آقایان را مستند قرار میدادند که بیگناه هستند. درحالیکه در واقعیت و شاید از نظر مردم این بدتر است که پولی نبردهاند و رایگان و بدون چشمداشت چنین فاجعهای در مدیریت آنان رخ داده است
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
سرمقاله هممیهن
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
🔹اگر بخواهیم درباره یک مسئله روز چیزی بنویسیم، بناچار باید این مسئله همان شیب تند تحولات در غیاب انسجام مدیریتی باشد. هرگونه گمانهزنی کنیم، به این نتیجه میرسیم که کسانی در حال دمیدن به آتش تند تحولات هستند
🔹در روزی که خبر نامه ترامپ به ایران منتشر شده، نکات اصلی گفتوگوی تاکر کارلسون، روزنامهنگار مشهور و مستقل آمریکایی، با امیر قطر در خروجی رسانهها قرار گرفته، در داخل نیز پس از استیضاح وزیر اقتصاد و طومارنویسی مجلسیها برای اجرای قانون پوشش زنان در کنار احضار دو مجموعه مدنی مهم کشور به اتهام برگزاری نشستهایی که زنان مهمان فاقد روسری بودهاند، همچنین انتشار احکام چای دبش که هیچ طرفی را راضی نکرد؛ بهیکباره گفتوگویی از محسن رفیقدوست منتشر میشود که خود را سردسته اقدامات عجیب و غریب حکومتی در خارج معرفی میکند و فضای زیادی را برای تبلیغ علیه ایران میگشاید
🔹آن وقت دادستان سازندگان یک فیلم متعارف را با اتهام تبلیغ علیه نظام احضار میکند. ظاهراً قرار است که برخی پروندهها در ایران همیشه باز باشند و هیچگاه بسته نشوند! حجاب، سیاستخارجی، فساد، انرژی و انسجام یا وفاق داخلی از این جملهاند
🔹عجیب اینکه در روزهای گذشته هر پنج مورد در شیب تندی قرار گرفتهاند. حکم صادره درباره فساد 3/7میلیارد دلاری برای تندروها گران تمام شد؛ لذا به دست و پا افتادهاند که وزرای آقای رئیسی به حکم او بیگناه هستند! و خلاصه پولی به جیب نزدهاند
🔹خوب است ادعای خود آقایان را مستند قرار میدادند که بیگناه هستند. درحالیکه در واقعیت و شاید از نظر مردم این بدتر است که پولی نبردهاند و رایگان و بدون چشمداشت چنین فاجعهای در مدیریت آنان رخ داده است
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴فراتر از فساد؛ توجیه فساد
🔺اعتماد ۲۰ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘اعلام محکومیت قطعی دو تن از وزرای دولت آقای رییسی موجب شد که واکنش تندی از سوی تندروها را شاهد باشیم. این واکنشها در پوشش استدلالهایی مطرح شد که نشان داد فساد در ایران ریشههای عمیقی دارد و تا هنگامی که این ریشهها خشکانده نشود، فساد نه تنها حل نمیشود، بلکه گستردهتر هم خواهد شد. فراتر از فساد، ذهنیت سنتی نسبت به فلسفه و اصول حکومت است که درکی متعارف از مسئولیت حکومتکنندگان ارائه نمیدهد. از نظر آنان در بدترین حالت، فساد یعنی دزدی مقامات که به صورت فردی بهرهمند میشوند، در حالی که نام این دزدی است و فساد خیلی ریشهایتر از این است. متاسفانه خیلی از دزدیها را هم فساد نمیدانند.
🔘فساد ظرفیت آن را دارد که ذیل عناوین خیرخواهانه و عدالتجویانه انجام شود. امتیازات و سهمیهبندیهای غیر آموزشی برای ورود به دانشگاه از بدترین نوع فساد است. مثل این است که چنین امتیازاتی را به اعضای تیمهای ملی کشور بدهیم. اگر چند درصد از اعضای هر تیم ملی را به سهمیههای مشابه در کنکور اختصاص دهند؛ سرنوشت این تیم ملی پیشاپیش روشن است. همان سرنوشت را در مدیریت، در آموزش و در خیلی از حوزههای دیگر میبینیم و متوجه آثار زیانبارش هستیم.
🔘اگر تیم ملی فوتبال با چند نفر سهمیهای وارد زمین شود، چون در رقابت با تیمهای دیگر است، و همگان هم از کیفیت پایین اعضای سهمیهای تیم آگاه هستند، در نتیجه شکست چنین مسابقهای پیشاپیش مورد انتظار و اعتراض مردم است. این یعنی فساد؛ که فراتر از دزدی است، چون دزدان پول کسی را برمیدارند و خرج میکنند، ولی دزدانِ مدرکِ تحصیلی با غصب جای دیگران حتی نمیتوانند علم را به دست آورند و استفاده کنند.
🔘بنابر این ما با پدیدهای فراتر از فساد مواجهیم، که ناشی از ذهنیت و نگاه و ادبیاتی است که فساد را توجیه و آن را عادی میکند. این اتفاق در جریان صدور حکم چای دبش رخ داد و اصولگرایان تندرو به جای آنکه سرشان را زیر اندازند و شرمنده مردم شوند، با فرار به جلو در صدد توجیه برآمدند که در این یادداشت میکوشم برخی از توجیهات فراتر از فساد آنان را ذکر کنم.
https://telegra.ph/فراتر-از-فساد-توجیه-فساد-03-09
🔺اعتماد ۲۰ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘اعلام محکومیت قطعی دو تن از وزرای دولت آقای رییسی موجب شد که واکنش تندی از سوی تندروها را شاهد باشیم. این واکنشها در پوشش استدلالهایی مطرح شد که نشان داد فساد در ایران ریشههای عمیقی دارد و تا هنگامی که این ریشهها خشکانده نشود، فساد نه تنها حل نمیشود، بلکه گستردهتر هم خواهد شد. فراتر از فساد، ذهنیت سنتی نسبت به فلسفه و اصول حکومت است که درکی متعارف از مسئولیت حکومتکنندگان ارائه نمیدهد. از نظر آنان در بدترین حالت، فساد یعنی دزدی مقامات که به صورت فردی بهرهمند میشوند، در حالی که نام این دزدی است و فساد خیلی ریشهایتر از این است. متاسفانه خیلی از دزدیها را هم فساد نمیدانند.
🔘فساد ظرفیت آن را دارد که ذیل عناوین خیرخواهانه و عدالتجویانه انجام شود. امتیازات و سهمیهبندیهای غیر آموزشی برای ورود به دانشگاه از بدترین نوع فساد است. مثل این است که چنین امتیازاتی را به اعضای تیمهای ملی کشور بدهیم. اگر چند درصد از اعضای هر تیم ملی را به سهمیههای مشابه در کنکور اختصاص دهند؛ سرنوشت این تیم ملی پیشاپیش روشن است. همان سرنوشت را در مدیریت، در آموزش و در خیلی از حوزههای دیگر میبینیم و متوجه آثار زیانبارش هستیم.
🔘اگر تیم ملی فوتبال با چند نفر سهمیهای وارد زمین شود، چون در رقابت با تیمهای دیگر است، و همگان هم از کیفیت پایین اعضای سهمیهای تیم آگاه هستند، در نتیجه شکست چنین مسابقهای پیشاپیش مورد انتظار و اعتراض مردم است. این یعنی فساد؛ که فراتر از دزدی است، چون دزدان پول کسی را برمیدارند و خرج میکنند، ولی دزدانِ مدرکِ تحصیلی با غصب جای دیگران حتی نمیتوانند علم را به دست آورند و استفاده کنند.
🔘بنابر این ما با پدیدهای فراتر از فساد مواجهیم، که ناشی از ذهنیت و نگاه و ادبیاتی است که فساد را توجیه و آن را عادی میکند. این اتفاق در جریان صدور حکم چای دبش رخ داد و اصولگرایان تندرو به جای آنکه سرشان را زیر اندازند و شرمنده مردم شوند، با فرار به جلو در صدد توجیه برآمدند که در این یادداشت میکوشم برخی از توجیهات فراتر از فساد آنان را ذکر کنم.
https://telegra.ph/فراتر-از-فساد-توجیه-فساد-03-09
Telegraph
فراتر از فساد؛ توجیه فساد
🔺اعتماد ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘اعلام محکومیت قطعی دو تن از وزرای دولت آقای رییسی موجب شد که واکنش تندی از سوی تندروها را شاهد باشیم. این واکنشها در پوشش استدلالهایی مطرح شد که نشان داد فساد در ایران ریشههای عمیقی دارد و تا هنگامی که این ریشهها خشکانده…
Forwarded from هممیهن
مهمل و پوچ
سرمقاله هممیهن
۲۰ اسفند ۱۴۰۳
🔹شاید بتوان گفت، تعبیری که مقامرهبری در دیدار روز شنبه خود با کارگزاران نظام از گزارش دریافتی از سوی مرحوم رئیسی داشتند، تندترین تعبیری است که نسبت به دولتهای ۳۵سال گذشته بهکار بردهاند.
🔹ایشان در بخشی از سخنان خود به گلایه آقای رئیسی اشاره میکنند که برخی از شرکتهای بزرگ دولتی ارز صادراتی خود را به کشور برنمیگردانند، لذا ایشان برای جبران این رفتار میخواهد آنها را وادار به اجرای پروژههای بزرگ آبی، پالایشگاهی و نیروگاهی در مناطقی از کشور کند.
🔹طرحی که مورد تایید قرار میگیرد و چند ماه بعد هم پیگیر کیفیت اجرای آن میشوند و آقای رئیسی هم گزارشی از اقدامات آن شرکتها به ایشان میدهد که از نظر رهبری گزارشی مهمل و پوچ ارزیابی میشود.
🔹این ماجرا برای فهم نظام اداری ایران بهویژه در دولت آقای رئیسی نیازمند تحلیل دقیق است. اول از همه، این شرکتهای دولتی چه نامدارند که حتی برخلاف اراده رئیسجمهور ارز خود را به داخل کشور نمیآورند؟ آنها تحت حمایت چه نیروهایی هستند؟ نقش آنها در افزایش قیمت ارز چیست؟
🔹آیا وزیر اقتصاد جرأت داشت که هنگام استیضاح و دفاع از خود نام آنها را ببرد تا مردم بدانند قیمت ارز را چه نهادهایی تعیین میکنند که حتی رئیسی هم زورش به آنها نمیرسید؟ مگر هیئتمدیرههای این شرکتها را دولت تعیین نمیکند؟ پس چرا نهتنها حرفشنوی از دولت ندارند، بلکه خلاف قانون هم عمل میکنند؟
🔹کسی که به خود اجازه میدهد ارز را نیاورد، حتماً آمادگی این را دارد که با مهملنویسی مدیریت را فریب دهد و مدیریتی که قادر نیست شرکت تحت امر خود را به نحوی سامان دهد که براساس منافع ملی و قانون و دستور مافوق عمل کند، قطعاً فریب گزارشهای مهمل و پوچ را هم خواهد خورد، فقط نویسنده گزارش احتمالاً نمیدانسته که این گزارش به دست رهبری نظام هم خواهد رسید؛ و الا، شاید مهملنویسی نمیکرد.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
سرمقاله هممیهن
۲۰ اسفند ۱۴۰۳
🔹شاید بتوان گفت، تعبیری که مقامرهبری در دیدار روز شنبه خود با کارگزاران نظام از گزارش دریافتی از سوی مرحوم رئیسی داشتند، تندترین تعبیری است که نسبت به دولتهای ۳۵سال گذشته بهکار بردهاند.
🔹ایشان در بخشی از سخنان خود به گلایه آقای رئیسی اشاره میکنند که برخی از شرکتهای بزرگ دولتی ارز صادراتی خود را به کشور برنمیگردانند، لذا ایشان برای جبران این رفتار میخواهد آنها را وادار به اجرای پروژههای بزرگ آبی، پالایشگاهی و نیروگاهی در مناطقی از کشور کند.
🔹طرحی که مورد تایید قرار میگیرد و چند ماه بعد هم پیگیر کیفیت اجرای آن میشوند و آقای رئیسی هم گزارشی از اقدامات آن شرکتها به ایشان میدهد که از نظر رهبری گزارشی مهمل و پوچ ارزیابی میشود.
🔹این ماجرا برای فهم نظام اداری ایران بهویژه در دولت آقای رئیسی نیازمند تحلیل دقیق است. اول از همه، این شرکتهای دولتی چه نامدارند که حتی برخلاف اراده رئیسجمهور ارز خود را به داخل کشور نمیآورند؟ آنها تحت حمایت چه نیروهایی هستند؟ نقش آنها در افزایش قیمت ارز چیست؟
🔹آیا وزیر اقتصاد جرأت داشت که هنگام استیضاح و دفاع از خود نام آنها را ببرد تا مردم بدانند قیمت ارز را چه نهادهایی تعیین میکنند که حتی رئیسی هم زورش به آنها نمیرسید؟ مگر هیئتمدیرههای این شرکتها را دولت تعیین نمیکند؟ پس چرا نهتنها حرفشنوی از دولت ندارند، بلکه خلاف قانون هم عمل میکنند؟
🔹کسی که به خود اجازه میدهد ارز را نیاورد، حتماً آمادگی این را دارد که با مهملنویسی مدیریت را فریب دهد و مدیریتی که قادر نیست شرکت تحت امر خود را به نحوی سامان دهد که براساس منافع ملی و قانون و دستور مافوق عمل کند، قطعاً فریب گزارشهای مهمل و پوچ را هم خواهد خورد، فقط نویسنده گزارش احتمالاً نمیدانسته که این گزارش به دست رهبری نظام هم خواهد رسید؛ و الا، شاید مهملنویسی نمیکرد.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
Forwarded from هممیهن
کلیدی که شکست
سرمقاله هممیهن
۲۱ اسفند ۱۴۰۳
🔹آقای محمد مهاجری از کنشگران سیاسی و رسانهای اصولگرا با شمّ تیز یا اطلاعاتی که دارد خبر از کلید خوردن پروژه حمله به دولت از جانب تندروها در آینده نزدیک داده است
🔹در اصل وجود انگیزه تندروها برای چنین رفتار ضد ملی، تردیدی نیست. این را از روی محتواهای چند هفته اخیر تندترین رسانه مکتوب آنها میتوان دید، ولی به نظر میرسد که چند اتفاق پیشبینینشده، بساط آنان را حداقل بهطور موقت برچیده است
🔹بساطی که ابتدا با مصوبه پوشش آغاز کردند و با درایت مسئولین و رئیسجمهور به در بسته خورد و از دایره ابلاغ خارج گردید و مدتی است که با صرف هزینه مالی و پرداخت پول(بنا به ادعای صریح یک نماینده مجلس) برای راه انداختن تظاهرات چند نفری قصد طرح دوباره این مصوبه خلاف امنیت ملی را دارند و حتی کارشان به تحصن جلوی منازل مراجع هم کشیده شده است
🔹همزمان نیز بحث استیضاح وزیر اقتصاد را کلید زدند. طرح اول که معلوم بود شکست میخورد و آب در هاون کوبیدن است
🔹پس از آن دنبال آغاز حمله به شخص رئیسجمهور بودند که دو واقعه پیاپی آنان را به گوشه رینگ برده است. اولی، صدور حکم محکومیت دو وزیر اصلی آقای رئیسی در اَبَرفساد 3/7میلیارد دلاری چای دبش بود. این حکم ضربه هولناکی به تمام ادعاهای مهمل و پوچ تندروها زد. تمام ادعاهای ضدفساد آنان را نقش بر آب کرد. از آن بدتر راه افتادند که اینها فاسد نیستند، بلکه ترک فعل کردند
🔹هنوز از این ضربه سنگین رها نشده بودند که اظهارات مهم رهبری درباره دریافت گزارش پوچ و مهمل از دولت قبل ضربه نهایی و کاری را وارد کرد؛ بهویژه که معلوم شده است منشأ گزارشهای پوچ و مهمل در دولت رئیسی همین تندروها هستند
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
سرمقاله هممیهن
۲۱ اسفند ۱۴۰۳
🔹آقای محمد مهاجری از کنشگران سیاسی و رسانهای اصولگرا با شمّ تیز یا اطلاعاتی که دارد خبر از کلید خوردن پروژه حمله به دولت از جانب تندروها در آینده نزدیک داده است
🔹در اصل وجود انگیزه تندروها برای چنین رفتار ضد ملی، تردیدی نیست. این را از روی محتواهای چند هفته اخیر تندترین رسانه مکتوب آنها میتوان دید، ولی به نظر میرسد که چند اتفاق پیشبینینشده، بساط آنان را حداقل بهطور موقت برچیده است
🔹بساطی که ابتدا با مصوبه پوشش آغاز کردند و با درایت مسئولین و رئیسجمهور به در بسته خورد و از دایره ابلاغ خارج گردید و مدتی است که با صرف هزینه مالی و پرداخت پول(بنا به ادعای صریح یک نماینده مجلس) برای راه انداختن تظاهرات چند نفری قصد طرح دوباره این مصوبه خلاف امنیت ملی را دارند و حتی کارشان به تحصن جلوی منازل مراجع هم کشیده شده است
🔹همزمان نیز بحث استیضاح وزیر اقتصاد را کلید زدند. طرح اول که معلوم بود شکست میخورد و آب در هاون کوبیدن است
🔹پس از آن دنبال آغاز حمله به شخص رئیسجمهور بودند که دو واقعه پیاپی آنان را به گوشه رینگ برده است. اولی، صدور حکم محکومیت دو وزیر اصلی آقای رئیسی در اَبَرفساد 3/7میلیارد دلاری چای دبش بود. این حکم ضربه هولناکی به تمام ادعاهای مهمل و پوچ تندروها زد. تمام ادعاهای ضدفساد آنان را نقش بر آب کرد. از آن بدتر راه افتادند که اینها فاسد نیستند، بلکه ترک فعل کردند
🔹هنوز از این ضربه سنگین رها نشده بودند که اظهارات مهم رهبری درباره دریافت گزارش پوچ و مهمل از دولت قبل ضربه نهایی و کاری را وارد کرد؛ بهویژه که معلوم شده است منشأ گزارشهای پوچ و مهمل در دولت رئیسی همین تندروها هستند
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴چگونه بنزین سیاستمدار شد؟
🔺اعتماد ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘ناترازی انرژی در سال جاری به حدی رسید که همه را با ابعاد این فاجعه آشنا کرد. ریشه آن نیز سیاسی شدن حاملهای انرژی است. چرا یک کالا سیاسی میشود؟ بطور قطع اهمیت آن کالا در حیات اجتماعی و اقتصادی در سیاسی شدن آن تاثیرگذار است. مثلا آب کالایی سیاسی میان کشورها است. ولی خودرو فاقد اهمیتی سیاسی است. البته همه مسأله در اهمیت کالا خلاصه نمیشود. آیا بنزین هم به همین دلیل سیاسی است؟ این علت هست ولی دلایل مهم دیگری هم دارد.
🔘سیاسی شدن بنزین ناشی از مدیریت نادرست و نیز رویکرد رسمی غیر صادقانهای است که طی چند دهه شاهد آن بودهایم. البته و مهمتر از هر عامل دیگری؛ نفتی بودن ایران است که موجب شکلگیری حکومتی مستقل از جامعه شد و رفتار اقتصادی خود و مردمش را تحت تأثیر این ویژگی قرار داد. اگر ایران مثل پاکستان یا ترکیه نفت نداشت، باید بنزین و نفت را به قیمت روز وارد میکرد و با سود متعارف به مردم میفروخت ولی هنگامی که نفت دارد، میخواهد درآمدهای آن دست دولت و حکومت باشد و آن را مطابق اراده خود و برای حامیپروری مصرف کند.
🔘مردم هم متوقع میشوند و دنبال سیاستمداری میگردند و از کسی حمایت میکنند که وعده عرضه کالاهای ارزانتر دهد. ارزانتری که مابهالتفاوت آن از جای دیگری و از جیب ملت برداشته میشود. این برداشتِ هزینه اغلب غیر مستقیم است و برای مردم مشهود نیست، ولی قیمت بنزین برای همه ملموس است.
🔘هنگامی که حکومت جرأت نکند قیمت بنزین را آزاد نماید، شکاف قیمتی بنزین آزاد و رسمی زیاد میشود. در نتیجه از یک سو اتلاف منابع و مصرف غیربهینه اوج میگیرد، و از سوی دیگر وسایل مصرفکننده و به طور مشخص خودرو؛ حساسیت خود را به میزان مصرف از دست میدهند. لذا فنآوری آنها از مصرف بهینه عقب میافتد چون قیمت خودرو تابع میزان مصرف نیست، با پسافتادگی فنآوری، صنعت نیز از رقابت باز میماند. مصرف با سرعت بالا میرود.
🔘تا این مرحله دولت پیاپی به مردم منت میگذارد که بنزین ارزان است و ما مثلاً فلان مقدار به شما یارانه میدهیم. خودش را پدر و قیم و دلسوز!! مردم معرفی میکند. ولی این مسیر به چند دلیل به بنبست میرسد. اول افزایش شدید مصرف. حکومت از یک سو بنزین را ارزان میفروشد، و از سوی دیگر مصرف و قاچاق زیاد میشود، پس مجبور است برای افزایش تولید بنزین سرمایهگذاری کند و این سیاست منابع مالی و نفتی زیادی را تحلیل میبرد. کیفیت تولیدات پالایشگاهها کم و کمتر میشود، کیفیت سوخت و بهرهوری پایین میآید، آلودگی هم اوج میگیرد. ولی ضربه نهایی را کسر بودجه میزند. وضع اقتصادی که بد شود، درآمدهای ناپایدار نفت کم میشود و دولت دچار کسر بودجه میشود.
https://telegra.ph/چگونه-بنزین-سیاست%E2%80%8Cمدار-شد-03-11
🔺اعتماد ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘ناترازی انرژی در سال جاری به حدی رسید که همه را با ابعاد این فاجعه آشنا کرد. ریشه آن نیز سیاسی شدن حاملهای انرژی است. چرا یک کالا سیاسی میشود؟ بطور قطع اهمیت آن کالا در حیات اجتماعی و اقتصادی در سیاسی شدن آن تاثیرگذار است. مثلا آب کالایی سیاسی میان کشورها است. ولی خودرو فاقد اهمیتی سیاسی است. البته همه مسأله در اهمیت کالا خلاصه نمیشود. آیا بنزین هم به همین دلیل سیاسی است؟ این علت هست ولی دلایل مهم دیگری هم دارد.
🔘سیاسی شدن بنزین ناشی از مدیریت نادرست و نیز رویکرد رسمی غیر صادقانهای است که طی چند دهه شاهد آن بودهایم. البته و مهمتر از هر عامل دیگری؛ نفتی بودن ایران است که موجب شکلگیری حکومتی مستقل از جامعه شد و رفتار اقتصادی خود و مردمش را تحت تأثیر این ویژگی قرار داد. اگر ایران مثل پاکستان یا ترکیه نفت نداشت، باید بنزین و نفت را به قیمت روز وارد میکرد و با سود متعارف به مردم میفروخت ولی هنگامی که نفت دارد، میخواهد درآمدهای آن دست دولت و حکومت باشد و آن را مطابق اراده خود و برای حامیپروری مصرف کند.
🔘مردم هم متوقع میشوند و دنبال سیاستمداری میگردند و از کسی حمایت میکنند که وعده عرضه کالاهای ارزانتر دهد. ارزانتری که مابهالتفاوت آن از جای دیگری و از جیب ملت برداشته میشود. این برداشتِ هزینه اغلب غیر مستقیم است و برای مردم مشهود نیست، ولی قیمت بنزین برای همه ملموس است.
🔘هنگامی که حکومت جرأت نکند قیمت بنزین را آزاد نماید، شکاف قیمتی بنزین آزاد و رسمی زیاد میشود. در نتیجه از یک سو اتلاف منابع و مصرف غیربهینه اوج میگیرد، و از سوی دیگر وسایل مصرفکننده و به طور مشخص خودرو؛ حساسیت خود را به میزان مصرف از دست میدهند. لذا فنآوری آنها از مصرف بهینه عقب میافتد چون قیمت خودرو تابع میزان مصرف نیست، با پسافتادگی فنآوری، صنعت نیز از رقابت باز میماند. مصرف با سرعت بالا میرود.
🔘تا این مرحله دولت پیاپی به مردم منت میگذارد که بنزین ارزان است و ما مثلاً فلان مقدار به شما یارانه میدهیم. خودش را پدر و قیم و دلسوز!! مردم معرفی میکند. ولی این مسیر به چند دلیل به بنبست میرسد. اول افزایش شدید مصرف. حکومت از یک سو بنزین را ارزان میفروشد، و از سوی دیگر مصرف و قاچاق زیاد میشود، پس مجبور است برای افزایش تولید بنزین سرمایهگذاری کند و این سیاست منابع مالی و نفتی زیادی را تحلیل میبرد. کیفیت تولیدات پالایشگاهها کم و کمتر میشود، کیفیت سوخت و بهرهوری پایین میآید، آلودگی هم اوج میگیرد. ولی ضربه نهایی را کسر بودجه میزند. وضع اقتصادی که بد شود، درآمدهای ناپایدار نفت کم میشود و دولت دچار کسر بودجه میشود.
https://telegra.ph/چگونه-بنزین-سیاست%E2%80%8Cمدار-شد-03-11
Telegraph
چگونه بنزین سیاستمدار شد؟
🔺اعتماد ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘ناترازی انرژی در سال جاری به حدی رسید که همه را با ابعاد این فاجعه آشنا کرد. ریشه آن نیز سیاسی شدن حاملهای انرژی است. چرا یک کالا سیاسی میشود؟ بطور قطع اهمیت آن کالا در حیات اجتماعی و اقتصادی در سیاسی شدن آن تاثیرگذار…
Forwarded from هممیهن
فراتر از تندروی
سرمقاله هممیهن
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
🔹هرگونه که نگاه کنیم، باز هم نمیتوانیم آن اندازه خوشبین باشیم که اقدامات خطرناک تندروها را مسئلهای عادی و فقط در سطح زدن دولت بدانیم؛ و باید به این نتیجه رسید که جریانی انحرافی پشت نابخردیهای اخیر است
🔹گزارشها حاکی از آن است که تندروها برای به زمین زدن کشور در تهران و شهرهای مختلف از جمله اصفهان دست به کار شدهاند و در شرایط بحرانی کشور دنبال خلق چالش حجاب هستند. ازاینرو، مدتی است که چندین دسته معدود اینسو و آنسو درباره ابلاغ و اجرای مصوبه پوشش زنان اعتراض میکنند.
🔹جلوی مجلس و جلوی خانه مراجع و... جمع میشوند و سخنرانی میکنند. درحالیکه میدانند این تصمیم از سوی شورایعالی امنیت ملی است و با توقف آن خطر بزرگی را از کشور برطرف کردند
🔹آیا ممکن است که برنامهریزان تجمعات غیرقانونی که هزینه آنان را از منابع مجهول تامین میکنند، ندانند که مصوبه مجلس علیه منافع ملی کشور است و بهسرعت دستاندکاران اصلی آن را مشمول اقدامات دادگاه بینالمللی کیفری خواهد کرد؟ این بسیار خطرناک است
🔹آنان کار را بهجایی رساندهاند که تندروهای رسمی هم در برابر این جماعت کم آوردهاند و ضمن انشعاب از آنان این اقدامشان را فراتر از تندروی و مصداق برنامهریزی برای بحرانسازی بر سر مسئله حجاب در کشور دانستهاند
🔹در این مسیر چنان بیپروا شدهاند که سخنران آنان نسبت دروغ به رهبری میدهد؛ درحالیکه مدعی تبعیت از رهبری هستند. این رفتار چنان واضح است که دوستان خودشان هم اقدام به محکوم کردن آنان میکنند
🔹جالبترین بخش این ماجرا آنجاست که بهرغم همه هزینههای گزافی که برای جمعکردن آنان خرج کردند، حداکثر به حدود ۶۰۰نفر رسیدند
🔹اشتباهی که تندروها میکنند، این است که از اتفاقات سالهای ۹۶ و ۹۸ درس نمیگیرند. آنان میتوانند جرقه اعتراضات را بزنند، ولی قادر نیستند که تا پایان مهار آن را در اختیار خود داشته باشند و بدون تردید از دستانشان در میرود؛ همچنان که در گذشته چنین شد
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
سرمقاله هممیهن
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
🔹هرگونه که نگاه کنیم، باز هم نمیتوانیم آن اندازه خوشبین باشیم که اقدامات خطرناک تندروها را مسئلهای عادی و فقط در سطح زدن دولت بدانیم؛ و باید به این نتیجه رسید که جریانی انحرافی پشت نابخردیهای اخیر است
🔹گزارشها حاکی از آن است که تندروها برای به زمین زدن کشور در تهران و شهرهای مختلف از جمله اصفهان دست به کار شدهاند و در شرایط بحرانی کشور دنبال خلق چالش حجاب هستند. ازاینرو، مدتی است که چندین دسته معدود اینسو و آنسو درباره ابلاغ و اجرای مصوبه پوشش زنان اعتراض میکنند.
🔹جلوی مجلس و جلوی خانه مراجع و... جمع میشوند و سخنرانی میکنند. درحالیکه میدانند این تصمیم از سوی شورایعالی امنیت ملی است و با توقف آن خطر بزرگی را از کشور برطرف کردند
🔹آیا ممکن است که برنامهریزان تجمعات غیرقانونی که هزینه آنان را از منابع مجهول تامین میکنند، ندانند که مصوبه مجلس علیه منافع ملی کشور است و بهسرعت دستاندکاران اصلی آن را مشمول اقدامات دادگاه بینالمللی کیفری خواهد کرد؟ این بسیار خطرناک است
🔹آنان کار را بهجایی رساندهاند که تندروهای رسمی هم در برابر این جماعت کم آوردهاند و ضمن انشعاب از آنان این اقدامشان را فراتر از تندروی و مصداق برنامهریزی برای بحرانسازی بر سر مسئله حجاب در کشور دانستهاند
🔹در این مسیر چنان بیپروا شدهاند که سخنران آنان نسبت دروغ به رهبری میدهد؛ درحالیکه مدعی تبعیت از رهبری هستند. این رفتار چنان واضح است که دوستان خودشان هم اقدام به محکوم کردن آنان میکنند
🔹جالبترین بخش این ماجرا آنجاست که بهرغم همه هزینههای گزافی که برای جمعکردن آنان خرج کردند، حداکثر به حدود ۶۰۰نفر رسیدند
🔹اشتباهی که تندروها میکنند، این است که از اتفاقات سالهای ۹۶ و ۹۸ درس نمیگیرند. آنان میتوانند جرقه اعتراضات را بزنند، ولی قادر نیستند که تا پایان مهار آن را در اختیار خود داشته باشند و بدون تردید از دستانشان در میرود؛ همچنان که در گذشته چنین شد
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴نهاد علم در ایران فاقد استقلال است
🔺گفتگو با ایبنا ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
▪️سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر» اثر عباس عبدی، یکی از آثار مهم در حوزه تاریخ و نقد دانشگاهی در ایران محسوب میشود. در این کتاب، مولف به بررسی تاریخ ایجاد و رشد دانشگاه و فضای دانشگاهی در ایران میپردازد و روند تحول این نهاد را از دوران دارالفنون (اولین دانشگاههای نوین در ایران) تا دوران امیرکبیر (دانشگاه صنعتی امیرکبیر یا پلیتکنیک تهران) مورد بررسی قرار میدهد. او با استناد به مستندات تاریخی و روایتهای دقیق، تلاش میکند تا چرایی تغییرات ساختاری و اجتماعی در نظام آموزش عالی ایران را روشن کند و به بررسی چالشها و موفقیتهای دورههای مختلف دانشگاهی، نقش دانشگاهها در شکوفایی فکری و رشد اقتصادی و همچنین تأثیر تحولات سیاسی بر فضای دانشگاهی میپردازد. از آنجایی که این کتاب با ارائه تحلیلی جامع و مستدل، چشماندازی عمیق از تحولات این نهاد مهم را به خواننده ارائه میدهد به سراغ مولف آن، عباس عبدی فعال سیاسی و پژوهشگر اجتماعی رفتیم تا درباره کتابش مفصل تر گفتوگو کنیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
🔹شما در این کتاب تاریخچه تحول دانشگاههای ایران را از دارالفنون تا دانشگاه امیرکبیر بررسی کردهاید؛ به نظر شما بزرگترین نقطه قوت و ضعف نظام آموزش عالی ایران در این مسیر چه بوده است؟
🔘به نظر بنده در درجه اول وارداتی بودن نهاد آموزش عالی یا علم و فقدان پیوند این نهاد با متن جامعه ایرانی مهمترین مشکل بود. البته گریزی از آن نبود چون نهادی علمی مشابه آنچه در غرب بود در ایران نداشتیم و باید هم وارد میشد. علومی هم که وارد شد برای برآورده کردن نیازهای حکومت و دربار بود. از سوی دیگر نهاد دانشگاه باید در بطن جامعهای باشد که مردم آن هم باسواد باشند.
🔘در این مورد میان ایران و ژاپن مقایسه کردهام که در ژاپن دانشگاه هنگامی بهطور جدی ساخته شد که بیسوادی عملاً به حداقل رسیده بود. در ایران دارالفنون هنگامی تاسیس شد که درصد باسوادی زیر ده درصد بود و هنوز مدارس مدرن برای آموزش نداشتیم. و مرحوم رشدیه چند دهه بعد و با چه مشقتی اقدام به راهاندازی مدرسه به سبک جدید کرد. سومین ایراد هم فقدان استقلال نهاد علم و دانشگاه بود که از ابتدا تابع حکومت شد و اینها و موارد دیگر موجب اختلال در کارکرد نهاد دانشگاه در ایران گردیده بود.
🔹در کتاب به نقش سیاست و تحولات اجتماعی بر دانشگاههای ایران اشاره شده؛ آیا این تأثیر را بیشتر مثبت میبینید یا منفی؟ چرا این ارتباط در ایران تا این حد پررنگ است؟
🔘با اینکه خودم از فعالان سیاسی دانشگاه بودهام ولی همیشه سیاسی شدن دانشگاه را برای جامعه و حتی نهاد دانشگاهی زیانبار میدانستم. این وضعیت ناهنجار در درجه اول تقصیر حکومت است و به علت ضعف نهادهای حزبی و سیاسی رخ میدهد چون جامعه به نهاد سیاسی نیاز دارد و اگر حکومت اجازه شکلگیری نهاد سیاست را ندهد مردم نهادهای دیگر چون آموزش یا دین و رسانه را تبدیل به سکوی سیاسی میکنند و این نهادها از کارکرد واقعی خودشان باز میمانند.
🔹یکی از دغدغههای مهم کتاب، مسئله مدرنیزاسیون دانشگاههاست. فکر میکنید چرا دانشگاههای ایران علیرغم تلاشهای تاریخی هنوز به استانداردهای جهانی دست پیدا نکردهاند؟
🔘به قول مرحوم مظفرالدین شاه همه چیزمان باید به همه چیزمان بخورد. دانشگاههای ایران در این دو دهه قدری در رقابت عقب افتادهاند و الا به لحاظ کلی و در مقایسه با سایر نهادهای ایران وضع بهتری داشتند.
🔹در مسیر شکلگیری نهاد دانشگاه در ایران، کدام تصمیمات مدیریتی یا سیاسی بیشترین تأثیر را در پیشرفت یا عقبماندگی این نهاد داشتهاند؟ آیا این تصمیمات هنوز هم پیامدهایشان را نشان میدهند؟
🔘مهمترین مسأله؛ دخالت دولت در امور دانشگاه در محتوای درسها و پذیرش استاد و دانشجو و سهمیه دادن و نیز مدیریت از بالای آن است. حکومتها همیشه نوعی ترس از دانشگاه دارند که تبدیل به فوبیا شده است. علت هم ترس آنها از علم است.
🔹شما در این کتاب از دارالفنون به عنوان نقطه آغاز آموزش مدرن در ایران یاد کردهاید؛ فکر میکنید ایدههای امیرکبیر در تأسیس این نهاد تا چه حد در ساختار آموزشی امروز ایران زنده مانده است؟ آیا از آن ایدهها فاصله گرفتهایم؟
🔘واقعیت این است که امیرکبیر پیش از بهرهبرداری از دارالفنون در حمام فین کاشان به تیغ کین کشته شد و فرصتی برای پیاده کردن ایدههایش نداشت که بدانیم چه بود. هر چند دارالفنون وصله ناچسبی برای آن دوره از تاریخ ایران بود. فعلاً که نماند و نمیدانیم اگر بود دقیقاً چه کاری میکرد. ولی در یک جامعه بیسواد؛ دانشگاه کارکرد بیشتری جز در خدمت دولت بودن نمیتوانست داشته باشد.
https://ibna.ir/x6x7H
🔺گفتگو با ایبنا ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
▪️سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر» اثر عباس عبدی، یکی از آثار مهم در حوزه تاریخ و نقد دانشگاهی در ایران محسوب میشود. در این کتاب، مولف به بررسی تاریخ ایجاد و رشد دانشگاه و فضای دانشگاهی در ایران میپردازد و روند تحول این نهاد را از دوران دارالفنون (اولین دانشگاههای نوین در ایران) تا دوران امیرکبیر (دانشگاه صنعتی امیرکبیر یا پلیتکنیک تهران) مورد بررسی قرار میدهد. او با استناد به مستندات تاریخی و روایتهای دقیق، تلاش میکند تا چرایی تغییرات ساختاری و اجتماعی در نظام آموزش عالی ایران را روشن کند و به بررسی چالشها و موفقیتهای دورههای مختلف دانشگاهی، نقش دانشگاهها در شکوفایی فکری و رشد اقتصادی و همچنین تأثیر تحولات سیاسی بر فضای دانشگاهی میپردازد. از آنجایی که این کتاب با ارائه تحلیلی جامع و مستدل، چشماندازی عمیق از تحولات این نهاد مهم را به خواننده ارائه میدهد به سراغ مولف آن، عباس عبدی فعال سیاسی و پژوهشگر اجتماعی رفتیم تا درباره کتابش مفصل تر گفتوگو کنیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
🔹شما در این کتاب تاریخچه تحول دانشگاههای ایران را از دارالفنون تا دانشگاه امیرکبیر بررسی کردهاید؛ به نظر شما بزرگترین نقطه قوت و ضعف نظام آموزش عالی ایران در این مسیر چه بوده است؟
🔘به نظر بنده در درجه اول وارداتی بودن نهاد آموزش عالی یا علم و فقدان پیوند این نهاد با متن جامعه ایرانی مهمترین مشکل بود. البته گریزی از آن نبود چون نهادی علمی مشابه آنچه در غرب بود در ایران نداشتیم و باید هم وارد میشد. علومی هم که وارد شد برای برآورده کردن نیازهای حکومت و دربار بود. از سوی دیگر نهاد دانشگاه باید در بطن جامعهای باشد که مردم آن هم باسواد باشند.
🔘در این مورد میان ایران و ژاپن مقایسه کردهام که در ژاپن دانشگاه هنگامی بهطور جدی ساخته شد که بیسوادی عملاً به حداقل رسیده بود. در ایران دارالفنون هنگامی تاسیس شد که درصد باسوادی زیر ده درصد بود و هنوز مدارس مدرن برای آموزش نداشتیم. و مرحوم رشدیه چند دهه بعد و با چه مشقتی اقدام به راهاندازی مدرسه به سبک جدید کرد. سومین ایراد هم فقدان استقلال نهاد علم و دانشگاه بود که از ابتدا تابع حکومت شد و اینها و موارد دیگر موجب اختلال در کارکرد نهاد دانشگاه در ایران گردیده بود.
🔹در کتاب به نقش سیاست و تحولات اجتماعی بر دانشگاههای ایران اشاره شده؛ آیا این تأثیر را بیشتر مثبت میبینید یا منفی؟ چرا این ارتباط در ایران تا این حد پررنگ است؟
🔘با اینکه خودم از فعالان سیاسی دانشگاه بودهام ولی همیشه سیاسی شدن دانشگاه را برای جامعه و حتی نهاد دانشگاهی زیانبار میدانستم. این وضعیت ناهنجار در درجه اول تقصیر حکومت است و به علت ضعف نهادهای حزبی و سیاسی رخ میدهد چون جامعه به نهاد سیاسی نیاز دارد و اگر حکومت اجازه شکلگیری نهاد سیاست را ندهد مردم نهادهای دیگر چون آموزش یا دین و رسانه را تبدیل به سکوی سیاسی میکنند و این نهادها از کارکرد واقعی خودشان باز میمانند.
🔹یکی از دغدغههای مهم کتاب، مسئله مدرنیزاسیون دانشگاههاست. فکر میکنید چرا دانشگاههای ایران علیرغم تلاشهای تاریخی هنوز به استانداردهای جهانی دست پیدا نکردهاند؟
🔘به قول مرحوم مظفرالدین شاه همه چیزمان باید به همه چیزمان بخورد. دانشگاههای ایران در این دو دهه قدری در رقابت عقب افتادهاند و الا به لحاظ کلی و در مقایسه با سایر نهادهای ایران وضع بهتری داشتند.
🔹در مسیر شکلگیری نهاد دانشگاه در ایران، کدام تصمیمات مدیریتی یا سیاسی بیشترین تأثیر را در پیشرفت یا عقبماندگی این نهاد داشتهاند؟ آیا این تصمیمات هنوز هم پیامدهایشان را نشان میدهند؟
🔘مهمترین مسأله؛ دخالت دولت در امور دانشگاه در محتوای درسها و پذیرش استاد و دانشجو و سهمیه دادن و نیز مدیریت از بالای آن است. حکومتها همیشه نوعی ترس از دانشگاه دارند که تبدیل به فوبیا شده است. علت هم ترس آنها از علم است.
🔹شما در این کتاب از دارالفنون به عنوان نقطه آغاز آموزش مدرن در ایران یاد کردهاید؛ فکر میکنید ایدههای امیرکبیر در تأسیس این نهاد تا چه حد در ساختار آموزشی امروز ایران زنده مانده است؟ آیا از آن ایدهها فاصله گرفتهایم؟
🔘واقعیت این است که امیرکبیر پیش از بهرهبرداری از دارالفنون در حمام فین کاشان به تیغ کین کشته شد و فرصتی برای پیاده کردن ایدههایش نداشت که بدانیم چه بود. هر چند دارالفنون وصله ناچسبی برای آن دوره از تاریخ ایران بود. فعلاً که نماند و نمیدانیم اگر بود دقیقاً چه کاری میکرد. ولی در یک جامعه بیسواد؛ دانشگاه کارکرد بیشتری جز در خدمت دولت بودن نمیتوانست داشته باشد.
https://ibna.ir/x6x7H
ایبنا
نهاد علم در ایران فاقد استقلال است
عباس عبدی اظهار کرد: سیاسی شدن دانشگاهها در ایران ناشی از ضعف نهادهای حزبی و نیاز جامعه به نهاد سیاسی است، که باعث میشود نهادهای دیگری مانند آموزش از کارکرد واقعی خود باز بمانند. همچنین فقدان استقلال نهاد علم و دانشگاه که از ابتدا تابع حکومت شد موجب اختلال…
🔴هاراگیری به جای یقهگیری
🔺اعتماد ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘آقای رییس جمهور در جلسهای در باره تورم و گرانی کالاها، اظهار داشتهاند که نمیدانند برای گرانی یقه چه کسی را باید گرفت؟ خوب! اگر پاسخ این پرسش ساده هنوز روشن نشده باشد، به چه پرسش دیگری در کشور میتوان پاسخ داد؟ در واقع آقای پزشکیان چندان تقصیری ندارند، چون پنج دهه است که واقعیت ماجرا را به هر نحوی که هست انکار میکنیم و این انکار به یک عادت فکری تبدیل شده است.
🔘قیمت هر کالا در درجه اول ناشی از ارزش و قدرت خرید پول است. همیشه میگوییم که چرا کالا گران فروخته میشود. این پرسش در اغلب موارد غلط است. باید پرسید که چرا ارزش پول کم میشود. درک تفاوت این دو پرسش مهم است. فرض کنید که ارزش یک تن کالای معین مثل گندم معادل یک گرم طلای ۲۴ عیار باشد. حالا اگر کسی بجای آن بخواهد طلای آب شده با عیار ۱۲ پرداخت کند، باید دو گرم بدهد، در اینجا قیمت و ارزش گندم تغییر نکرده، این ارزش سکه پرداختی است که کم شده است.
🔘این را نمیگویند گران شدن کالا، بلکه میگویند کم شدن ارزش پول. ارزش پول ناشی از کم شدن ارزش عیار آن است، یک گرم طلای ۲۴ را برمیدارند و با یک گرم مس قاطی میکنند میشود دو گرم، ولی در اصل همان یک گرم طلای خالص است. چه کسی این کار را میکند؟ حکومت. پس برای گرانی نیازی نیست یقهگیری شود، بلکه باید هاراگیری شود.
🔘دولت چرا عیار پول را کم میکند؟ برای اینکه متناسب با درآمدهایش خرج نمیکند، و کسری دارد. درآمدش کمتر از حد لازم است چون کارآیی آن کم است، مسئولیتهای بیهودهای را متوجه خود کرده است. منابع فراوانی را به کسانی میدهند که هیچ خدمتی به مردم نمیکنند، سهل است که حضورشان هم زیانبار است. کافی است آقای رییس جمهور نگاهی به بودجه کشور بیندازند، در واقع حکومت و دولت حامیپروری میکنند. همه هزینهها را هم از جیب مردم میپردازند. چون هزینه آنان بالاست، ولی درآمدهایشان کم است، لذا تقلب کرده و عیار پول را کم میکنند. مثل دوغ لیلی است که دوغش کم بود و آبش خیلی!
🔘ای کاش به جای پرداخت پول به مردم، طلا میدادند. برای اطلاع آقای رییس جمهور یک نمونه را مثال میزنم. در سال ۱۳۹۵، با حداقل حقوق پرداختی به کارگران میشد حدود ۷ گرم طلای ۱۸ عیار خرید، در سال جاری این معادله به حدود یک گرم کاهش یافته است. در واقع عیار پول یک هفتم کم شده است.
🔘شما جراح قلب هستید و از دسترنج خود میخورید و نباید مسأله گرانی را تقصیر پزشک بیندازید. در سال ۹۵ برای یک جراحی قلبِ باز، چقدر دستمزد میگرفتید؟ الان چقدر؟ در حالی که دستمزد ریالی شما چند برابر شده و به طلا حداقل ۳ برابر کمتر شده است. پس قدرت و ارزش پول فقط از طرف حکومتها است که کم یا زیاد میشود. این کاهش یا به علت سیاستهای مالی و پولی و یا به دلیل سایر سیاستهای اقتصادی، بویژه ناپایداری روابط خارجی انجام میشود.
🔘میپرسند که اگر ارز گران شده، چرا کالاهایی که در انبار است و با ارز ارزانتر وارد شده نیز گران شده است؟ پاسخ روشن است اگر به هر دلیلی همین امروز حکومت روابط خارجی خود را اصلاح کند و آقای رییس جمهور هم لازم است بخاطر مردم قدری بیشتر به این مسأله توجه نمایند، و ارز ۳۰ درصد یا حتی بیشتر ارزان شود، تمام کالاهایی که با ارز گران خریداری شده باید با قیمت جدید ارزانتر فروخته شود و مردم نمیپذیرند که به همان قیمت گرانتر بخرند، به این دلیل که خریدار با ارز گرانتری خریده است.
🔘پس منطق بازار این است و درست هم هست، شما هم فروشنده باشید همین کار را خواهید کرد، اگر هم ارزان بدهید کسانی هستند که از شما یکجا میخرند و سپس به قیمت روز میفروشند، پس با قیمت نمیتوان جنگ کرد. تنها راه کوپنی کردن کالاها است که آن هم هزینههای وحشتناک و فساد خود را دارد.
🔘در واقع دولتها برای جبران سیاستهای نادرست خود، رو به سوی قیمتگذاری میآورند و دستگاههای تعزیراتی و عریض و طویل ایجاد میکنند که هم فسادزا است و هم اینکه هزینه سنگینی را بر دوش ملت بار میکند.
🔘آقای رییس جمهور میتوانست از بانک مرکزی آمار نقدینگی و تولید را بگیرند، تا متوجه شوند، چرا عرضه پول و نقدینگی که در دست دولت است در سال گذشته حدود ۳۵ درصد بیشتر شده، ولی تولید حداکثر ۴ درصد بیشتر شده است. اگر این کار را انجام دهند، متوجه مسئولیت مستقیم و اصلی حکومت شامل همه نیروهای آن در تورم خواهند شد.
🔘شما تبدیل به ماشین پرداخت شدهاید، از طریق تولید نقدینگی، بدون اینکه به مردم پاسخگویی نمایید. تازه میخواهید، یقه دیگران را هم بگیرید. بخشی از بودجههای پرداختی صرف اموری میشود که هیچ خبری و اطلاعی از آن ندارید. بنابراین به جای یقهگیری در بخش عرضه کالا و خدمات باید به هاراگیری در بخش عرضه پول و نقدینگی بپردازید.
🔺اعتماد ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘آقای رییس جمهور در جلسهای در باره تورم و گرانی کالاها، اظهار داشتهاند که نمیدانند برای گرانی یقه چه کسی را باید گرفت؟ خوب! اگر پاسخ این پرسش ساده هنوز روشن نشده باشد، به چه پرسش دیگری در کشور میتوان پاسخ داد؟ در واقع آقای پزشکیان چندان تقصیری ندارند، چون پنج دهه است که واقعیت ماجرا را به هر نحوی که هست انکار میکنیم و این انکار به یک عادت فکری تبدیل شده است.
🔘قیمت هر کالا در درجه اول ناشی از ارزش و قدرت خرید پول است. همیشه میگوییم که چرا کالا گران فروخته میشود. این پرسش در اغلب موارد غلط است. باید پرسید که چرا ارزش پول کم میشود. درک تفاوت این دو پرسش مهم است. فرض کنید که ارزش یک تن کالای معین مثل گندم معادل یک گرم طلای ۲۴ عیار باشد. حالا اگر کسی بجای آن بخواهد طلای آب شده با عیار ۱۲ پرداخت کند، باید دو گرم بدهد، در اینجا قیمت و ارزش گندم تغییر نکرده، این ارزش سکه پرداختی است که کم شده است.
🔘این را نمیگویند گران شدن کالا، بلکه میگویند کم شدن ارزش پول. ارزش پول ناشی از کم شدن ارزش عیار آن است، یک گرم طلای ۲۴ را برمیدارند و با یک گرم مس قاطی میکنند میشود دو گرم، ولی در اصل همان یک گرم طلای خالص است. چه کسی این کار را میکند؟ حکومت. پس برای گرانی نیازی نیست یقهگیری شود، بلکه باید هاراگیری شود.
🔘دولت چرا عیار پول را کم میکند؟ برای اینکه متناسب با درآمدهایش خرج نمیکند، و کسری دارد. درآمدش کمتر از حد لازم است چون کارآیی آن کم است، مسئولیتهای بیهودهای را متوجه خود کرده است. منابع فراوانی را به کسانی میدهند که هیچ خدمتی به مردم نمیکنند، سهل است که حضورشان هم زیانبار است. کافی است آقای رییس جمهور نگاهی به بودجه کشور بیندازند، در واقع حکومت و دولت حامیپروری میکنند. همه هزینهها را هم از جیب مردم میپردازند. چون هزینه آنان بالاست، ولی درآمدهایشان کم است، لذا تقلب کرده و عیار پول را کم میکنند. مثل دوغ لیلی است که دوغش کم بود و آبش خیلی!
🔘ای کاش به جای پرداخت پول به مردم، طلا میدادند. برای اطلاع آقای رییس جمهور یک نمونه را مثال میزنم. در سال ۱۳۹۵، با حداقل حقوق پرداختی به کارگران میشد حدود ۷ گرم طلای ۱۸ عیار خرید، در سال جاری این معادله به حدود یک گرم کاهش یافته است. در واقع عیار پول یک هفتم کم شده است.
🔘شما جراح قلب هستید و از دسترنج خود میخورید و نباید مسأله گرانی را تقصیر پزشک بیندازید. در سال ۹۵ برای یک جراحی قلبِ باز، چقدر دستمزد میگرفتید؟ الان چقدر؟ در حالی که دستمزد ریالی شما چند برابر شده و به طلا حداقل ۳ برابر کمتر شده است. پس قدرت و ارزش پول فقط از طرف حکومتها است که کم یا زیاد میشود. این کاهش یا به علت سیاستهای مالی و پولی و یا به دلیل سایر سیاستهای اقتصادی، بویژه ناپایداری روابط خارجی انجام میشود.
🔘میپرسند که اگر ارز گران شده، چرا کالاهایی که در انبار است و با ارز ارزانتر وارد شده نیز گران شده است؟ پاسخ روشن است اگر به هر دلیلی همین امروز حکومت روابط خارجی خود را اصلاح کند و آقای رییس جمهور هم لازم است بخاطر مردم قدری بیشتر به این مسأله توجه نمایند، و ارز ۳۰ درصد یا حتی بیشتر ارزان شود، تمام کالاهایی که با ارز گران خریداری شده باید با قیمت جدید ارزانتر فروخته شود و مردم نمیپذیرند که به همان قیمت گرانتر بخرند، به این دلیل که خریدار با ارز گرانتری خریده است.
🔘پس منطق بازار این است و درست هم هست، شما هم فروشنده باشید همین کار را خواهید کرد، اگر هم ارزان بدهید کسانی هستند که از شما یکجا میخرند و سپس به قیمت روز میفروشند، پس با قیمت نمیتوان جنگ کرد. تنها راه کوپنی کردن کالاها است که آن هم هزینههای وحشتناک و فساد خود را دارد.
🔘در واقع دولتها برای جبران سیاستهای نادرست خود، رو به سوی قیمتگذاری میآورند و دستگاههای تعزیراتی و عریض و طویل ایجاد میکنند که هم فسادزا است و هم اینکه هزینه سنگینی را بر دوش ملت بار میکند.
🔘آقای رییس جمهور میتوانست از بانک مرکزی آمار نقدینگی و تولید را بگیرند، تا متوجه شوند، چرا عرضه پول و نقدینگی که در دست دولت است در سال گذشته حدود ۳۵ درصد بیشتر شده، ولی تولید حداکثر ۴ درصد بیشتر شده است. اگر این کار را انجام دهند، متوجه مسئولیت مستقیم و اصلی حکومت شامل همه نیروهای آن در تورم خواهند شد.
🔘شما تبدیل به ماشین پرداخت شدهاید، از طریق تولید نقدینگی، بدون اینکه به مردم پاسخگویی نمایید. تازه میخواهید، یقه دیگران را هم بگیرید. بخشی از بودجههای پرداختی صرف اموری میشود که هیچ خبری و اطلاعی از آن ندارید. بنابراین به جای یقهگیری در بخش عرضه کالا و خدمات باید به هاراگیری در بخش عرضه پول و نقدینگی بپردازید.
Forwarded from هممیهن
رتبه صعودی فساد
سرمقاله هممیهن
۲۵ اسفند ۱۴۰۴
🔹آیا برای برنامهریزان کشور هنوز این پرسش مطرح نشده که چرا رتبه احساس فساد در ایران از سال۱۳۸۴ بهاینسو، بهجز مقاطعی محدود در دوره روحانی اغلب صعودی بوده است؟
🔹رتبه فساد ایران در سال۱۳۸۴ برابر ۸۶ بود و در دولت احمدینژاد آسانسوری بالا رفت و به ۱۶۸ رسید! یعنی در جایگاه دوازدهمین کشور جهان با بیشترین احساس فساد قرار گرفتیم و فقط ۱۱کشور وضع فسادشان بدتر از ایران بود
🔹در دولت روحانی قدری بهبود یافت و در دولت رئیسی دوباره بد شد و الان تقریباً در رتبه ۱۵۰ است. چرا این رتبه برخلاف ادعاها هر سال بدتر شده است؟
🔹بهتر است به سخنان اخیر رئیس قوهقضائیه توجه کنیم که گفت: «کسی که از فرودگاه به دریا و از میان محلهها کیلومترها خط لوله قاچاق سوخت میکشد که آدم معمولی نیست. با قاچاقچیانی (مانند کسی که برای قاچاق سوخت از فرودگاه خط لوله کشیده بودند) برخورد کنیم سروصداها بلند میشود.»
🔹جناب آقای اژهای؛ ریشه فساد در همینجا است که افراد در برابر قانون مساوی نیستند. حکومت قانون در برابر خود آدم معمولی و غیرمعمولی ندارد. همه در برابر قانون باید مساوی باشند. ولی این کیست که در روز روشن قاچاق میکند و اگر برخورد کنید، سروصدا میکند؟
🔹کلاً قانون دلبخواهی شده؛ چه در مقام قانونگذاری که نماینده سه درصدی برای اهداف خودش قانون میگذارد و مردم و دستگاههای اجرایی و نظارتی و قضایی هم هرکدام بر حسب اولویتهای خود رفتار و آن را اجرا میکنند یا نمیکنند
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
سرمقاله هممیهن
۲۵ اسفند ۱۴۰۴
🔹آیا برای برنامهریزان کشور هنوز این پرسش مطرح نشده که چرا رتبه احساس فساد در ایران از سال۱۳۸۴ بهاینسو، بهجز مقاطعی محدود در دوره روحانی اغلب صعودی بوده است؟
🔹رتبه فساد ایران در سال۱۳۸۴ برابر ۸۶ بود و در دولت احمدینژاد آسانسوری بالا رفت و به ۱۶۸ رسید! یعنی در جایگاه دوازدهمین کشور جهان با بیشترین احساس فساد قرار گرفتیم و فقط ۱۱کشور وضع فسادشان بدتر از ایران بود
🔹در دولت روحانی قدری بهبود یافت و در دولت رئیسی دوباره بد شد و الان تقریباً در رتبه ۱۵۰ است. چرا این رتبه برخلاف ادعاها هر سال بدتر شده است؟
🔹بهتر است به سخنان اخیر رئیس قوهقضائیه توجه کنیم که گفت: «کسی که از فرودگاه به دریا و از میان محلهها کیلومترها خط لوله قاچاق سوخت میکشد که آدم معمولی نیست. با قاچاقچیانی (مانند کسی که برای قاچاق سوخت از فرودگاه خط لوله کشیده بودند) برخورد کنیم سروصداها بلند میشود.»
🔹جناب آقای اژهای؛ ریشه فساد در همینجا است که افراد در برابر قانون مساوی نیستند. حکومت قانون در برابر خود آدم معمولی و غیرمعمولی ندارد. همه در برابر قانون باید مساوی باشند. ولی این کیست که در روز روشن قاچاق میکند و اگر برخورد کنید، سروصدا میکند؟
🔹کلاً قانون دلبخواهی شده؛ چه در مقام قانونگذاری که نماینده سه درصدی برای اهداف خودش قانون میگذارد و مردم و دستگاههای اجرایی و نظارتی و قضایی هم هرکدام بر حسب اولویتهای خود رفتار و آن را اجرا میکنند یا نمیکنند
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
Forwarded from هممیهن
زیبایی سیاست
سرمقاله هممیهن
۲۶ اسفند ۱۴۰۴
🔹نهتنها انسان که خداوند هم زیبایی را دوست دارد. زیبایی در اجسام و اشخاص معیارهای بصری و البته سلیقهای دارد ولی برای زیبایی موضوعات انتزاعی و غیرمادی هم میتوان سنجههای مناسب تعیین کرد. امام علی سنجه زیبایی سیاست و حکومت و حاکمان را، عدالت دانسته است
🔹با این حساب سیاست در ایران و در مفهوم عام آن تا چه اندازه زیباست؟ روی دیگر عدالت ظلم و تبعیض و فساد است که سیاست را به تناسب زشت میکند. سوالی که باید از خود بپرسیم این است که سیاست در ایران چقدر زشت یا چقدر زیبا است؟
🔹این پرسش را همه سیاسیون بهویژه آنان که داخل قدرت هستند از جمله آقای پزشکیان باید پاسخ دهند. اغلب افراد معتقدند که امسال و در آغاز نوروز و سال جدید وضع اقتصادی خوب نیست و حتی دور از رونق کمرمق گذشته است. در گذشته بهویژه دهه ۶۰ هم با چنین شرایطی مواجه بودیم ولی وضعیت امروز با گذشته از چند جهت تفاوت دارد
🔹اول اینکه همه یا اغلب مردم میدانستند که چرا وضعشان به خوبی گذشته نیست. آن را به شرایط انقلاب و جنگ مرتبط میدانستند. دوم هم فاصله عمیقی میان خود و مسئولین نمیدیدند. سوم و مهمتر اینکه به آینده امید داشتند. چهارم، شاهد فسادهای نجومی چون نهادههای دامی و چای دبش و حقوقهای نجومی و فساد گسترده نبودند
🔹اکنون آقای رئیسجمهور باید توضیح دهند که در چه وضعیتی هستیم و چرا و چگونه؟ و با این دستفرمان به کجا داریم میرویم؟
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
سرمقاله هممیهن
۲۶ اسفند ۱۴۰۴
🔹نهتنها انسان که خداوند هم زیبایی را دوست دارد. زیبایی در اجسام و اشخاص معیارهای بصری و البته سلیقهای دارد ولی برای زیبایی موضوعات انتزاعی و غیرمادی هم میتوان سنجههای مناسب تعیین کرد. امام علی سنجه زیبایی سیاست و حکومت و حاکمان را، عدالت دانسته است
🔹با این حساب سیاست در ایران و در مفهوم عام آن تا چه اندازه زیباست؟ روی دیگر عدالت ظلم و تبعیض و فساد است که سیاست را به تناسب زشت میکند. سوالی که باید از خود بپرسیم این است که سیاست در ایران چقدر زشت یا چقدر زیبا است؟
🔹این پرسش را همه سیاسیون بهویژه آنان که داخل قدرت هستند از جمله آقای پزشکیان باید پاسخ دهند. اغلب افراد معتقدند که امسال و در آغاز نوروز و سال جدید وضع اقتصادی خوب نیست و حتی دور از رونق کمرمق گذشته است. در گذشته بهویژه دهه ۶۰ هم با چنین شرایطی مواجه بودیم ولی وضعیت امروز با گذشته از چند جهت تفاوت دارد
🔹اول اینکه همه یا اغلب مردم میدانستند که چرا وضعشان به خوبی گذشته نیست. آن را به شرایط انقلاب و جنگ مرتبط میدانستند. دوم هم فاصله عمیقی میان خود و مسئولین نمیدیدند. سوم و مهمتر اینکه به آینده امید داشتند. چهارم، شاهد فسادهای نجومی چون نهادههای دامی و چای دبش و حقوقهای نجومی و فساد گسترده نبودند
🔹اکنون آقای رئیسجمهور باید توضیح دهند که در چه وضعیتی هستیم و چرا و چگونه؟ و با این دستفرمان به کجا داریم میرویم؟
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴سه شرط تحقق عدالت
🔺اعتماد ۲۷ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘در میان سخنان مسئولین کشور شاید بتوان گفت که رویکردهای آقای اژهای در فهم مسایل و مشکلات راهگشاتر از دیگران است. حداقل میتوان گفت که در اغلب موارد پرسشهای خوبی را طرح میکنند. اخیراً نیز در سخنان خود در باره عدالت اجتماعی و وضعیت ناخوشایند نابرابری طبقاتی و مسأله جرم و مجازات سخنان جالبی را گفت: ▪️«با چه سازوکار و ساختاری عدالت اجتماعی محقق میشود؟ با کدام قانون این امر امکانپذیر است؟ از حوزه، دانشگاه، پژوهشگاه و جاهای مختلف خواستهام با در نظر گرفتن مقتضیات زمان در مورد مجازاتها نظرشان را بگویند. برخی اوقات مجازات سنگین کردیم در حد سلب حیات اما بازدارنده نبود چون بستر به گونهای که مجدد آن زمینه فراهم و تولید میشود.»▪️
🔘خوب! از بنده پرسشی در این باره نشده است ولی در حد خودم به پرسش ایشان پاسخ میدهم. این یادداشت را میتوان در حدود ده یادداشت بسط داد ولی از آنجا که پیشتر هم در این زمینهها مفصل نوشتهام، بنابراین ترجیح میدهم موجز و چکیده بنویسم.
🔘عدالت هنگامی محقق میشود که قانون حاکم باشد. قانونی که البته عادلانه تنظیم شده باشد. همچنین ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در تعارض با تحقق عدالت نباشد. خیلی مختصر باید گفت هیچ کدام از این سه شرط را نداریم، یا حداقل اینکه فاصله ما با وضعیت مطلوب زیاد است.
https://telegra.ph/سه-شرط-تحقق-عدالت-03-16
🔺اعتماد ۲۷ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘در میان سخنان مسئولین کشور شاید بتوان گفت که رویکردهای آقای اژهای در فهم مسایل و مشکلات راهگشاتر از دیگران است. حداقل میتوان گفت که در اغلب موارد پرسشهای خوبی را طرح میکنند. اخیراً نیز در سخنان خود در باره عدالت اجتماعی و وضعیت ناخوشایند نابرابری طبقاتی و مسأله جرم و مجازات سخنان جالبی را گفت: ▪️«با چه سازوکار و ساختاری عدالت اجتماعی محقق میشود؟ با کدام قانون این امر امکانپذیر است؟ از حوزه، دانشگاه، پژوهشگاه و جاهای مختلف خواستهام با در نظر گرفتن مقتضیات زمان در مورد مجازاتها نظرشان را بگویند. برخی اوقات مجازات سنگین کردیم در حد سلب حیات اما بازدارنده نبود چون بستر به گونهای که مجدد آن زمینه فراهم و تولید میشود.»▪️
🔘خوب! از بنده پرسشی در این باره نشده است ولی در حد خودم به پرسش ایشان پاسخ میدهم. این یادداشت را میتوان در حدود ده یادداشت بسط داد ولی از آنجا که پیشتر هم در این زمینهها مفصل نوشتهام، بنابراین ترجیح میدهم موجز و چکیده بنویسم.
🔘عدالت هنگامی محقق میشود که قانون حاکم باشد. قانونی که البته عادلانه تنظیم شده باشد. همچنین ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در تعارض با تحقق عدالت نباشد. خیلی مختصر باید گفت هیچ کدام از این سه شرط را نداریم، یا حداقل اینکه فاصله ما با وضعیت مطلوب زیاد است.
https://telegra.ph/سه-شرط-تحقق-عدالت-03-16
Telegraph
سه شرط تحقق عدالت
🔺اعتماد ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘در میان سخنان مسئولین کشور شاید بتوان گفت که رویکردهای آقای اژهای در فهم مسایل و مشکلات راهگشاتر از دیگران است. حداقل میتوان گفت که در اغلب موارد پرسشهای خوبی را طرح میکنند. اخیراً نیز در سخنان خود در باره عدالت اجتماعی…
🔴پایان ۸۸؛ حصر نمادین
🔺هممیهن ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘حدود ششماه پیش خبر رفع حصر از آقای کروبی جدی شد؛ ولی برخی ملاحظات پیش آمد که در عمل این رفع حصر محقق نشد تا اینکه بالاخره روز گذشته اعلام گردید که حصر آقای کروبی برداشته شده است و امیدوارم هرچه زودتر نیز حصر آقای موسوی و سرکار خانم رهنورد نیز به پایان برسد. دوست دارم دراینباره و تا حد ممکن صریح بنویسم. حرفهایی که در ۱۴سال گذشته مکرر و بهصورت عمومی یا در جلسات خصوصی اظهار داشتهام.
🔘اولین بار که ماجرای رفع حصر بهصورت جدی مطرح شد، سال۱۳۹۲ و در جریان انتخابات ریاستجمهوری آن سال و نیز پس از پیروزی آقای روحانی بود. از همان زمان هم میگفتم و معتقد بودم که رفع حصر بر حسب اینکه از چه زاویهای به آن نگاه میکنیم، موضوعی مهم یا کماهمیت است.
🔘رفع حصر مهمترین شعار سیاسی بود؛ اگر با هدف عبور از ماجرای زیانبار ۸۸ بود. منظورم از زیانبار بودن آن ماجرا این است که ۸۸ نقطه عطفی در فضای سیاسی و تبدیل آن به فضای مسموم امنیتی بود. دنبال ارائه تحلیل کاملی از مقصریابی نیستم؛ فقط بهطور خلاصه معتقدم که احمدینژاد نقش اصلی را در پهن کردن این بساط داشت، ولی اشتباه سیاسی را اصلاحطلبان مرتکب شدند که وارد این بازی شدند و اشتباه حکومت هم این بود که متوجه تبعات اقدامات احمدینژاد نبود و تمامقد پشتیبان او شد.
🔘سال ۸۸ بازی با جمع جبری بسیار منفی بود. رفع حصر میتوانست مطالبهای در ذیل اتفاقات و تنشهای ۸۸ باشد که نهتنها به نتیجه نمیرسید که هیچگاه هم نرسید، بلکه مطالبهای زیانبار هم بود. به عبارت دیگر، اگر قرار بود روابط و تعاملات سیاسی جامعه بر محور ۸۸ ادامه مییافت، مطالبه رفع حصر جز دمیدن بر آتش آن اختلافات نتیجه دیگری نداشت.
🔘ولی مطالبه رفع حصر اگر برای عبور از تنشهای آن مقطع بود، بهترین شعار سیاسی ممکن بود. شعاری که در عمل هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت، تا اینکه با حمایت اصلاحطلبان از آقای پزشکیان و وعدههای انتخاباتی او عملاً وارد مرحله جدیدی شد و باید رفع حصر نیز محقق میشد. به همین دلیل گفتوگوها برای رفع حصر از شهریورماه آغاز شد، که به نظرم باید همان زمان خاتمه پیدا میکرد و اگر چنین شده بود، حصر آقای موسوی و خانم رهنورد نیز تاکنون تمام شده بود.
🔘به همین دلیل، در دیداری که با جمعی از دوستان خدمت آقای کروبی بودم؛ تحلیل خودم را از این ماجرا ارائه کردم و معتقد بودم که رفع حصر هریک را نباید منوط به رفع حصر دیگری کرد و بهطور طبیعی هرکدام آغاز شود اگر با رویکرد عبور از ۸۸ و احیای سیاست به معنای واقعی باشد، باید از آن استقبال کرد. اکنون خشنودی خود را از این تصمیم ریاست قوهقضائیه ابراز میدارم و اطمینان دارم بهزودی گام بعدی برای پایان دادن به حصر نیز برداشته خواهد شد. قدری درباره اهمیت این تصمیم توضیح خواهم داد.
🔘آنان که اتفاقات سال۸۸ را به یاد دارند، میدانند که جمعیت معترض در ۲۵خرداد سال۱۳۸۸ بسیار فراوان و بینظیر بود و میتوانست پایهای برای بهبود امور باشد. ولی تداوم آن اعتراضات تا رسیدن به ۲۵بهمن ۱۳۸۹ که بسیار کمرمق بود را نمیتوان فقط در ذیل سرکوب توجیه کرد یا حتی اگر هم همین باشد، هیچچیز جز عدم موفقیت آن حرکت را نمیرساند.
🔘پس از رفتارهای احمدینژاد در سال۹۰ و رو شدن دست او برای نظام سیاسی باید کوشش میشد که از ماجرای ۸۸ به نحو سازندهای عبور شود و طبعاً چنین عبوری مترادف با رفع حصر نیز بود؛ ولی برخی نیروها همچنان دنبال رفع حصر در ذیل تنشها و اختلافات سال ۸۸ بودند و به نتیجه هم نمیرسیدند. این رویکرد اگر نه همسو ولی مکمل رویکرد تندروترین نیروهای درون حاکمیت بود که اکنون همه آنان قربان صدقه احمدینژاد میروند و در ذیل طرفداری از مرحوم مصباح متحد شدهاند.
🔘خوشبختانه همزمان و یا حتی پیش از آمدن پزشکیان، رویکرد هشتادوهشتی تعدیل شده است. گرچه این آغاز راه است و نمیدانم طرفین تا چه اندازه به ادامه آن پایبند هستند. پاسخ مثبت و عاقلانه اصلاحطلبان و تداوم آن از طریق رفع حصر از آقای موسوی و خانم رهنورد و همچنین رفع محدودیتها از آقای خاتمی میتواند نویدبخش تحولات دیگری باشد؛ تحولاتی که به تقویت پایههای مردمی حکومت و حضور بیشتر نیروهای گوناگون در عرصه سیاست منجر شود.
🔘🔘باید منتظر ماههای آینده باشیم. شاید نهفقط در این مورد بلکه در زمینههایی دیگر هم گشایشهایی آغاز شود و همه را به آینده ایران امیدوار کند؛ درباره کارهایی که میتوان کرد یا باید کرد؛ بعداً خواهم نوشت.
🔺هممیهن ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘حدود ششماه پیش خبر رفع حصر از آقای کروبی جدی شد؛ ولی برخی ملاحظات پیش آمد که در عمل این رفع حصر محقق نشد تا اینکه بالاخره روز گذشته اعلام گردید که حصر آقای کروبی برداشته شده است و امیدوارم هرچه زودتر نیز حصر آقای موسوی و سرکار خانم رهنورد نیز به پایان برسد. دوست دارم دراینباره و تا حد ممکن صریح بنویسم. حرفهایی که در ۱۴سال گذشته مکرر و بهصورت عمومی یا در جلسات خصوصی اظهار داشتهام.
🔘اولین بار که ماجرای رفع حصر بهصورت جدی مطرح شد، سال۱۳۹۲ و در جریان انتخابات ریاستجمهوری آن سال و نیز پس از پیروزی آقای روحانی بود. از همان زمان هم میگفتم و معتقد بودم که رفع حصر بر حسب اینکه از چه زاویهای به آن نگاه میکنیم، موضوعی مهم یا کماهمیت است.
🔘رفع حصر مهمترین شعار سیاسی بود؛ اگر با هدف عبور از ماجرای زیانبار ۸۸ بود. منظورم از زیانبار بودن آن ماجرا این است که ۸۸ نقطه عطفی در فضای سیاسی و تبدیل آن به فضای مسموم امنیتی بود. دنبال ارائه تحلیل کاملی از مقصریابی نیستم؛ فقط بهطور خلاصه معتقدم که احمدینژاد نقش اصلی را در پهن کردن این بساط داشت، ولی اشتباه سیاسی را اصلاحطلبان مرتکب شدند که وارد این بازی شدند و اشتباه حکومت هم این بود که متوجه تبعات اقدامات احمدینژاد نبود و تمامقد پشتیبان او شد.
🔘سال ۸۸ بازی با جمع جبری بسیار منفی بود. رفع حصر میتوانست مطالبهای در ذیل اتفاقات و تنشهای ۸۸ باشد که نهتنها به نتیجه نمیرسید که هیچگاه هم نرسید، بلکه مطالبهای زیانبار هم بود. به عبارت دیگر، اگر قرار بود روابط و تعاملات سیاسی جامعه بر محور ۸۸ ادامه مییافت، مطالبه رفع حصر جز دمیدن بر آتش آن اختلافات نتیجه دیگری نداشت.
🔘ولی مطالبه رفع حصر اگر برای عبور از تنشهای آن مقطع بود، بهترین شعار سیاسی ممکن بود. شعاری که در عمل هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت، تا اینکه با حمایت اصلاحطلبان از آقای پزشکیان و وعدههای انتخاباتی او عملاً وارد مرحله جدیدی شد و باید رفع حصر نیز محقق میشد. به همین دلیل گفتوگوها برای رفع حصر از شهریورماه آغاز شد، که به نظرم باید همان زمان خاتمه پیدا میکرد و اگر چنین شده بود، حصر آقای موسوی و خانم رهنورد نیز تاکنون تمام شده بود.
🔘به همین دلیل، در دیداری که با جمعی از دوستان خدمت آقای کروبی بودم؛ تحلیل خودم را از این ماجرا ارائه کردم و معتقد بودم که رفع حصر هریک را نباید منوط به رفع حصر دیگری کرد و بهطور طبیعی هرکدام آغاز شود اگر با رویکرد عبور از ۸۸ و احیای سیاست به معنای واقعی باشد، باید از آن استقبال کرد. اکنون خشنودی خود را از این تصمیم ریاست قوهقضائیه ابراز میدارم و اطمینان دارم بهزودی گام بعدی برای پایان دادن به حصر نیز برداشته خواهد شد. قدری درباره اهمیت این تصمیم توضیح خواهم داد.
🔘آنان که اتفاقات سال۸۸ را به یاد دارند، میدانند که جمعیت معترض در ۲۵خرداد سال۱۳۸۸ بسیار فراوان و بینظیر بود و میتوانست پایهای برای بهبود امور باشد. ولی تداوم آن اعتراضات تا رسیدن به ۲۵بهمن ۱۳۸۹ که بسیار کمرمق بود را نمیتوان فقط در ذیل سرکوب توجیه کرد یا حتی اگر هم همین باشد، هیچچیز جز عدم موفقیت آن حرکت را نمیرساند.
🔘پس از رفتارهای احمدینژاد در سال۹۰ و رو شدن دست او برای نظام سیاسی باید کوشش میشد که از ماجرای ۸۸ به نحو سازندهای عبور شود و طبعاً چنین عبوری مترادف با رفع حصر نیز بود؛ ولی برخی نیروها همچنان دنبال رفع حصر در ذیل تنشها و اختلافات سال ۸۸ بودند و به نتیجه هم نمیرسیدند. این رویکرد اگر نه همسو ولی مکمل رویکرد تندروترین نیروهای درون حاکمیت بود که اکنون همه آنان قربان صدقه احمدینژاد میروند و در ذیل طرفداری از مرحوم مصباح متحد شدهاند.
🔘خوشبختانه همزمان و یا حتی پیش از آمدن پزشکیان، رویکرد هشتادوهشتی تعدیل شده است. گرچه این آغاز راه است و نمیدانم طرفین تا چه اندازه به ادامه آن پایبند هستند. پاسخ مثبت و عاقلانه اصلاحطلبان و تداوم آن از طریق رفع حصر از آقای موسوی و خانم رهنورد و همچنین رفع محدودیتها از آقای خاتمی میتواند نویدبخش تحولات دیگری باشد؛ تحولاتی که به تقویت پایههای مردمی حکومت و حضور بیشتر نیروهای گوناگون در عرصه سیاست منجر شود.
🔘🔘باید منتظر ماههای آینده باشیم. شاید نهفقط در این مورد بلکه در زمینههایی دیگر هم گشایشهایی آغاز شود و همه را به آینده ایران امیدوار کند؛ درباره کارهایی که میتوان کرد یا باید کرد؛ بعداً خواهم نوشت.
🔴 آرزوی سال
🔘چه آرزویی مهمتر از اتحاد همگان برای توسعه و رفاه جامعه و مردم ایران میتوان داشت. برای رفع فقر و فساد و تبعیض.
- فقر مادی رو به گسترش و تورم پایدار و فراتر از آن فقر فکری و لجاجت سیاسی و به رسمیت نشناختن دیگران.
- فساد فراگیر و نه تنها سیستماتیک بلکه عادی و اجتناب ناپذیر شده که ریشه در انحصارگرایی رو به تمرکز و فقدان آزادی و استقلال رسانهای دارد.
- تبعیض در همه چیز، از اجرای قانون گرفته تا گزینش و انتصابات و بهرهمندی از مواهب مادی و معنوی.
🔘سال ۱۴۰۴ سال سختی است به نظر میرسد اگر این سال را به سلامت رد کنیم پس از آن آرامشی نسبی در انتظار مردم خواهد بود. در غیر این صورت تصوری از آینده نمیتوان داشت. بنابر این آرزویی جز عبور مسالمتامیز بسوی آرامش برای میهن مردم و ایران ندارم.💐💐
🔘چه آرزویی مهمتر از اتحاد همگان برای توسعه و رفاه جامعه و مردم ایران میتوان داشت. برای رفع فقر و فساد و تبعیض.
- فقر مادی رو به گسترش و تورم پایدار و فراتر از آن فقر فکری و لجاجت سیاسی و به رسمیت نشناختن دیگران.
- فساد فراگیر و نه تنها سیستماتیک بلکه عادی و اجتناب ناپذیر شده که ریشه در انحصارگرایی رو به تمرکز و فقدان آزادی و استقلال رسانهای دارد.
- تبعیض در همه چیز، از اجرای قانون گرفته تا گزینش و انتصابات و بهرهمندی از مواهب مادی و معنوی.
🔘سال ۱۴۰۴ سال سختی است به نظر میرسد اگر این سال را به سلامت رد کنیم پس از آن آرامشی نسبی در انتظار مردم خواهد بود. در غیر این صورت تصوری از آینده نمیتوان داشت. بنابر این آرزویی جز عبور مسالمتامیز بسوی آرامش برای میهن مردم و ایران ندارم.💐💐
🔴🔴🔴از امروز تا پایان تعطیلات، به تناسب مطالب کوتاهی بجای یادداشتهای روزانه تقدیم میکنم
🔴بزرگترین خطر علیه حکومت
🔺اول فروردین ۱۴۰۴
🔘یکی در تلویزیون گفته مشت اخر را به آمریکا میزنیم و وارث زمین میشویم. دیگری با ارائه نقشه تحلیل نظامی کرده که یک راکت ۲۰۰ دلاری میتواند کل ارتش آمریکا را در منطقه به زانو درآورد. آن دیگری علت قطع مسابقه فوتبال را آن هم یک ساعت پس از افطار، روزهدار بودن بازیکنان دانسته است. بالاخره نفر بعدی خبر از داشتن اَبَرسلاحی داده که هیچ کشوری یارای مقابله با آن را ندارد یا حتی نمیتوانند مشابهش را بسازند.
🔘نقد و تخطئه گویندگان این اظهارات هدف این یادداشت نیست. اعتبار رسانهی منتشر کننده این نظرات هم در همین حد و اندازه اظهارات است. مسأله مهمتر این است که موارد فوق نشان میدهد که این رسانه مخاطبان خود را تا چه اندازه نادان و منفعل فرض میکنند.
🔘چنین تصوری مستقل از این که ناآگاهانه یا فریبکارانه عرضه شود، بزرگترین خطری است که حکومت ایران را تهدید میکند. خطر آن از مجموعه خطرات دیگر، شامل آمریکا و اسراییل و کل اپوزیسیون و همه ناترازیهای موجود و زلزله و خشکسالی و کمآبی و تحریم بیشتر است. در واقع همه خطرات دیگر زاییده تخدیر رسانه رسمی است.
🔺اول فروردین ۱۴۰۴
🔘یکی در تلویزیون گفته مشت اخر را به آمریکا میزنیم و وارث زمین میشویم. دیگری با ارائه نقشه تحلیل نظامی کرده که یک راکت ۲۰۰ دلاری میتواند کل ارتش آمریکا را در منطقه به زانو درآورد. آن دیگری علت قطع مسابقه فوتبال را آن هم یک ساعت پس از افطار، روزهدار بودن بازیکنان دانسته است. بالاخره نفر بعدی خبر از داشتن اَبَرسلاحی داده که هیچ کشوری یارای مقابله با آن را ندارد یا حتی نمیتوانند مشابهش را بسازند.
🔘نقد و تخطئه گویندگان این اظهارات هدف این یادداشت نیست. اعتبار رسانهی منتشر کننده این نظرات هم در همین حد و اندازه اظهارات است. مسأله مهمتر این است که موارد فوق نشان میدهد که این رسانه مخاطبان خود را تا چه اندازه نادان و منفعل فرض میکنند.
🔘چنین تصوری مستقل از این که ناآگاهانه یا فریبکارانه عرضه شود، بزرگترین خطری است که حکومت ایران را تهدید میکند. خطر آن از مجموعه خطرات دیگر، شامل آمریکا و اسراییل و کل اپوزیسیون و همه ناترازیهای موجود و زلزله و خشکسالی و کمآبی و تحریم بیشتر است. در واقع همه خطرات دیگر زاییده تخدیر رسانه رسمی است.
🔴بهمریختگی
🔺 نوآوران ۲۷ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘مصوبه حجاب بکلی تندروها را دچار مخمصه کرده و به هم ریخته است. این بهمریختگی از یک سو به صورت شکاف عمیق میان خودشان مشهود است، و از سوی دیگر سخنان و مواضع و رفتارهای متناقض و بیپایه آنان حکایت از اختلال فکری و حتی ذهنی معترضین به عدم اجرای مصوبه حجاب میکند. مصوبهای که بنا به برداشت نهاد امنیت ملی ناقض امنیت کشور است.
🔘یکی از فعالترین نیروهایی که دنبال تصویب و اجرای قوانین عجیب و غریب و غیرعلمی و بعضا غیرقابل اجرا و حتی خلاف امنیت مثل فرزنداوری، حجاب، صیانت است، برای روشن شدن منظورش از قانون حجاب با آزمون تأسفبار و عجیبی مواجه شد. وی در گفتگو با یک سایت خبری مواجه با این آزمون مجری شد که یکی از خانمهای همکار خود را دعوت کرد تا روی صندلی بنشیند و از این آقا خواست که بگوید حجاب این خانم مصداق نهی قانون میشود یا خیر؟
🔘این خانم مانتوی کوتاهی پوشیده بود آستین هم تا حدی بالا بود و روسری هم تقریبا فقط اندکی از انتهای سرش را پوشانده بود ولی از جلو تمام موها افشان و پیدا بود. قطعا خانم مهسا امینی پوشیدهتر از ایشان بود. این آقا که از بانیان اصلی قانون حجاب است، گفت این خانم مشمول قانون نمیشود اگر تاپ پوشیده بودند یا نیمه برهنه بودند مشمول میشد. همچنین اگر روسری یا شال نداشت مشمول جریمه ۵ میلیون تومانی میشد.
🔘البته وی این توضیح مهم را داد که گرچه مشمول قانون موجود که از قبل بوده، میشود ولی مشمول مصوبه جدید مجلس که اجرایش متوقف شده نمیشود. همچنین گفت که پوشش آن خانم خلاف شرع است ولی مطابق قانون جدید ممنوع نیست و جالبتر این که فقط جریمه میشود.
🔘این یعنی ملاک مصوبه جدید رعایت حجاب شرعی نیست و این بر خلاف قانون موجود است که صریحا حجاب شرعی را مبنای رفتار قرار داده است. پس اگر مبنای این قانون شرع نیست دیگر دعوا سر چیست؟ روشن است که باید عرف مبنا باشد. عرف جامعه ایران بنا بر نظرسنجیهای گوناگون مخالف با جریمه کردن یا مجازات این حد از حجاب یا پوشش است.
🔘بعلاوه قدری مو را پوشاندن و بیشترش پیدا باشد چه اثری دارد که برداشتن روسری را جرم کشف حجاب میدانید وجود اندکش را موجب حفظ عفت و حجاب؟ از این گذشته چرا آن را از دایره جرم خارج و وارد خلاف(مثل جریمه رانندگی) کردهاید؟
🔘این قانون موجب انشقاق و شکاف جدی میان تندروها شده که پیش از این متحد یکدیگر بودند. در نتیجه بخشی از آنان معترضین خیابانی را بشدت محکوم میکنند. یکی از فعالان معترضین نیز برای دفاع از خود و حمله به جناح مقابل گفت: «نکند خدای نکرده شما هم ناخواسته در تعطیلی احکام الهی شریک شده باشید!» در حالی که وی نمیداند حکم حجاب در قانون کنونی وجود دارد و مصوبه اخیر آنان که جلوی اجرایش را گرفتند برای نادیده گرفتن حکم شرعی تهیه شده است.
🔘بنابر این اصولگرایان تندرو نه در پی شرع هستند چون آن را نمیدانند و نه پی اخلاقی و نه توسعه. آنان به نوعی در حال دست و پازدن هستند. کارشان بجایی رسیده که علیه حکومت هم شاخ و شانه میکشند و با افتخار میگویند که در تجمعات غیرقانونی شرکت میکنند. بشدت طرفدار افزایش تنش اعم از داخلی یا خارجی هستند.
🔘علیه گرانی فریاد میزنند و برای جامعه و مردم اشک تمساح میریزند و مدعی هستند که علیه فساد هستند ولی نه تنها کوچکترین اقدامی در جهت محکومیت فساد ۳/۷ میلیارد دلاری نکردند بلکه تمام قد در دفاع از برخی محکومین آن به میدان آمدند و اکنون هم بجای پرداختن به مسایل اساسی در حال رد گم کردن هستند و با هزینه فراوان تعدادی افراد را از راههای دور به تهران آوردهاند تا بلکه مصوبه مغایر با امنیت کشور را به اجرا درآورند.
🔘چرا تندروها دنبال درگیری هستند؟ چون در توسعه و آرامش هیچ جایگاهی ندارند. ولی در جنگ و فلاکت شاید شانسی داشته باشند. مشکل اینجاست که اینها خود را طلبکار نظام میدانند و اکنون خواهان دریافت طلبهای خود هستند. آنان شمشیرهایی بودند که در گذشته و برای ساکت کردن دیگران از نیام بیرون کشیده شدند و دیگر داخل غلاف نمیروند.
🔺 نوآوران ۲۷ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘مصوبه حجاب بکلی تندروها را دچار مخمصه کرده و به هم ریخته است. این بهمریختگی از یک سو به صورت شکاف عمیق میان خودشان مشهود است، و از سوی دیگر سخنان و مواضع و رفتارهای متناقض و بیپایه آنان حکایت از اختلال فکری و حتی ذهنی معترضین به عدم اجرای مصوبه حجاب میکند. مصوبهای که بنا به برداشت نهاد امنیت ملی ناقض امنیت کشور است.
🔘یکی از فعالترین نیروهایی که دنبال تصویب و اجرای قوانین عجیب و غریب و غیرعلمی و بعضا غیرقابل اجرا و حتی خلاف امنیت مثل فرزنداوری، حجاب، صیانت است، برای روشن شدن منظورش از قانون حجاب با آزمون تأسفبار و عجیبی مواجه شد. وی در گفتگو با یک سایت خبری مواجه با این آزمون مجری شد که یکی از خانمهای همکار خود را دعوت کرد تا روی صندلی بنشیند و از این آقا خواست که بگوید حجاب این خانم مصداق نهی قانون میشود یا خیر؟
🔘این خانم مانتوی کوتاهی پوشیده بود آستین هم تا حدی بالا بود و روسری هم تقریبا فقط اندکی از انتهای سرش را پوشانده بود ولی از جلو تمام موها افشان و پیدا بود. قطعا خانم مهسا امینی پوشیدهتر از ایشان بود. این آقا که از بانیان اصلی قانون حجاب است، گفت این خانم مشمول قانون نمیشود اگر تاپ پوشیده بودند یا نیمه برهنه بودند مشمول میشد. همچنین اگر روسری یا شال نداشت مشمول جریمه ۵ میلیون تومانی میشد.
🔘البته وی این توضیح مهم را داد که گرچه مشمول قانون موجود که از قبل بوده، میشود ولی مشمول مصوبه جدید مجلس که اجرایش متوقف شده نمیشود. همچنین گفت که پوشش آن خانم خلاف شرع است ولی مطابق قانون جدید ممنوع نیست و جالبتر این که فقط جریمه میشود.
🔘این یعنی ملاک مصوبه جدید رعایت حجاب شرعی نیست و این بر خلاف قانون موجود است که صریحا حجاب شرعی را مبنای رفتار قرار داده است. پس اگر مبنای این قانون شرع نیست دیگر دعوا سر چیست؟ روشن است که باید عرف مبنا باشد. عرف جامعه ایران بنا بر نظرسنجیهای گوناگون مخالف با جریمه کردن یا مجازات این حد از حجاب یا پوشش است.
🔘بعلاوه قدری مو را پوشاندن و بیشترش پیدا باشد چه اثری دارد که برداشتن روسری را جرم کشف حجاب میدانید وجود اندکش را موجب حفظ عفت و حجاب؟ از این گذشته چرا آن را از دایره جرم خارج و وارد خلاف(مثل جریمه رانندگی) کردهاید؟
🔘این قانون موجب انشقاق و شکاف جدی میان تندروها شده که پیش از این متحد یکدیگر بودند. در نتیجه بخشی از آنان معترضین خیابانی را بشدت محکوم میکنند. یکی از فعالان معترضین نیز برای دفاع از خود و حمله به جناح مقابل گفت: «نکند خدای نکرده شما هم ناخواسته در تعطیلی احکام الهی شریک شده باشید!» در حالی که وی نمیداند حکم حجاب در قانون کنونی وجود دارد و مصوبه اخیر آنان که جلوی اجرایش را گرفتند برای نادیده گرفتن حکم شرعی تهیه شده است.
🔘بنابر این اصولگرایان تندرو نه در پی شرع هستند چون آن را نمیدانند و نه پی اخلاقی و نه توسعه. آنان به نوعی در حال دست و پازدن هستند. کارشان بجایی رسیده که علیه حکومت هم شاخ و شانه میکشند و با افتخار میگویند که در تجمعات غیرقانونی شرکت میکنند. بشدت طرفدار افزایش تنش اعم از داخلی یا خارجی هستند.
🔘علیه گرانی فریاد میزنند و برای جامعه و مردم اشک تمساح میریزند و مدعی هستند که علیه فساد هستند ولی نه تنها کوچکترین اقدامی در جهت محکومیت فساد ۳/۷ میلیارد دلاری نکردند بلکه تمام قد در دفاع از برخی محکومین آن به میدان آمدند و اکنون هم بجای پرداختن به مسایل اساسی در حال رد گم کردن هستند و با هزینه فراوان تعدادی افراد را از راههای دور به تهران آوردهاند تا بلکه مصوبه مغایر با امنیت کشور را به اجرا درآورند.
🔘چرا تندروها دنبال درگیری هستند؟ چون در توسعه و آرامش هیچ جایگاهی ندارند. ولی در جنگ و فلاکت شاید شانسی داشته باشند. مشکل اینجاست که اینها خود را طلبکار نظام میدانند و اکنون خواهان دریافت طلبهای خود هستند. آنان شمشیرهایی بودند که در گذشته و برای ساکت کردن دیگران از نیام بیرون کشیده شدند و دیگر داخل غلاف نمیروند.
🔴کارگُروه یا کارگِره
🔺 اول فروردین ۱۴۰۴
🔘در پی نامگذاری سال ۱۴۰۴ با عنوان سال «سرمایهگذاری برای تولید» توسط مقام رهبری
معاون اول رئیسجمهور اقدام به تشکیل کارگروه ویژهای متشکل از دستگاههای اجرایی و نهادهای مرتبط کرد تا گام عملی برای تحقق این شعار برداشته شود.
🔘دولتی که مهمترین دغدغه اقتصادی آن هموار کردن راه برای سرمایهگذاری نباشد، یعنی درکی از اقتصاد ندارد پس وای بر آن، و اگر تا کنون در این باره کاری نکرده بطور قطع از این به بعد هم کاری نخواهد کرد. اگر برای این کار برنامه داشته و تا کنون کارهایی را انجام داده و فقط برای ریاکاری و نشان دادن تبعیت، و بشکل صوری کارگروه تاسیس کرده باز هم وای به حال آن؛ که قطعا کارهای قبلی هم تعطیل خواهد شد.
🔘در هر صورت اسامی اعضای کار گروه و مصوبات آن و موانع سرمایهگذاری در ایران را هم منتشر کنید. اگر بتوان فرار سرمایه را کم کرد و پول را از خرید ارز و طلا خارج کرد، بعد در باره افزایش سرمایهگذاری حرف خواهیم زد.
🔺 اول فروردین ۱۴۰۴
🔘در پی نامگذاری سال ۱۴۰۴ با عنوان سال «سرمایهگذاری برای تولید» توسط مقام رهبری
معاون اول رئیسجمهور اقدام به تشکیل کارگروه ویژهای متشکل از دستگاههای اجرایی و نهادهای مرتبط کرد تا گام عملی برای تحقق این شعار برداشته شود.
🔘دولتی که مهمترین دغدغه اقتصادی آن هموار کردن راه برای سرمایهگذاری نباشد، یعنی درکی از اقتصاد ندارد پس وای بر آن، و اگر تا کنون در این باره کاری نکرده بطور قطع از این به بعد هم کاری نخواهد کرد. اگر برای این کار برنامه داشته و تا کنون کارهایی را انجام داده و فقط برای ریاکاری و نشان دادن تبعیت، و بشکل صوری کارگروه تاسیس کرده باز هم وای به حال آن؛ که قطعا کارهای قبلی هم تعطیل خواهد شد.
🔘در هر صورت اسامی اعضای کار گروه و مصوبات آن و موانع سرمایهگذاری در ایران را هم منتشر کنید. اگر بتوان فرار سرمایه را کم کرد و پول را از خرید ارز و طلا خارج کرد، بعد در باره افزایش سرمایهگذاری حرف خواهیم زد.