#غزل_فراموشی
ما میرویم از یاد چون پروانهیی در باد
داد است این زیباییِ بیهوده، یا بیداد؟
یعنی کمالِ کالِ ما، در این رسیدنهاست؟
: یک سیبِ سُرخ از شاخسارِ شب به خاک افتاد!
تبریزِ شاهعباس و نیشابورِ چنگیزیم
ای عشق! با این دل چه کردی؟ خانهات آباد!
با خنده میپرسی که: دیوانه! چه میخواهی
از آشتی با خویشتن، در عالَمِ اَضداد؟
چون آخرین معشوق، آغوشِ فراموشیست
یادش بخیر آن کس که ما را میبَرَد از یاد...
◾
زیباییِ پروانهای بیدارخوابم کرد
پیش از سپیده، در مسیرِ جوخهی میعاد...
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
ما میرویم از یاد چون پروانهیی در باد
داد است این زیباییِ بیهوده، یا بیداد؟
یعنی کمالِ کالِ ما، در این رسیدنهاست؟
: یک سیبِ سُرخ از شاخسارِ شب به خاک افتاد!
تبریزِ شاهعباس و نیشابورِ چنگیزیم
ای عشق! با این دل چه کردی؟ خانهات آباد!
با خنده میپرسی که: دیوانه! چه میخواهی
از آشتی با خویشتن، در عالَمِ اَضداد؟
چون آخرین معشوق، آغوشِ فراموشیست
یادش بخیر آن کس که ما را میبَرَد از یاد...
◾
زیباییِ پروانهای بیدارخوابم کرد
پیش از سپیده، در مسیرِ جوخهی میعاد...
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
Audio
🔳فایل صوتی
آشنایی با عرفانهای غربی
❇️ سفر روح و تکنیکهای خلع بدن در عرفان اکنکار
🔸مدرس: دکتر عبدالحمید ضیایی
🔰ترم چهارم جلسه چهارم
🔹 دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲
▪️موسسه سروش مولانا
آشنایی با عرفانهای غربی
❇️ سفر روح و تکنیکهای خلع بدن در عرفان اکنکار
🔸مدرس: دکتر عبدالحمید ضیایی
🔰ترم چهارم جلسه چهارم
🔹 دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲
▪️موسسه سروش مولانا
🍷حکم دادگاه بدوی تفتیش عقاید اندربابِ حافظ
🛜 شیراز هشتم فوریه ۱۳۷۰ میلادی
✍در خصوص اتهام آقای محمد شیرازی فرزند بهاءالدین، ملقّب به خواجه حافظ و لِسانُالغیب، دائر بر فعالیت فکری و تبلیغی علیه مقدسات و مقدسین، بدین شرح اعلام میگردد که حسب گزارش واصله از ادارهی مبارزه با شِبهعرفانهایِ کاذب و نیز حسب شهادت داروغهی محترم حوزهی استحفاظی مزبور، نامبرده مبادرت به تشویش اذهان عمومی علیه جناب مُحتسب، زُهّاد، وعّاظ، صوفیه و دیگر کسَبه ی بازار سیاست و فرهنگ نموده است.
مطابق نظر کارشناسیِ شاعران مُعتمَدِ عدلیه، وی با سوءاستفاده از عناصر بیانی و بدیعی و استعارههای مُستهجن، غیر مشروع، نامتعارَف و خارج از چارچوب بخشنامههای رسمی﴿از قبیل مَی، مُطرب، خُمخانه و امثالذلک﴾، تظاهر به ملامتیگری و تجاهُر به فِسق نموده و با تمسُّک به حُسنِ اِشتهار خود، نه تنها در اقلیم فارس، بلکه وِفقِ شهادت و اعتراف شخص متهم، باعث ایجادِ حرکاتِ موزون، در بین سیهچشمانِ کشمیری و تُرکان زیبارویِ سمرقندی شده است.
در بازرسی از منزل مشارالیه، چندین کاغذ حاوی ابیاتی دالّ بر تشکیک در معاد و نیز ضرورت تعویض نسیهی رستاخیز با نقد بادهی امروزین، طعنه به فقیه عالیقدر جهان اسلام جناب امام محمد غزالی، و نیز مدح اُمَرایِ معدوم، کشف و ضبط گردیده است.
از دیگر اتهامات نامبرده، تلاش مذبوحانه در جهت تدوین مانیفیست جامعه مدنی و ارائه "طرحی نو" از طريق سه راهكار: «گلافشانی»، «می در ساغر اندازی» و «سقفِ فلك شكافی» به مثابه تفكری براندازانه بوده که در کنار افکار شوم و اومانیستی ایشان (مثل تسامح و مدارا با مخالفان، نقد اقتدارگرایی و تقبیحِ حرامخواری)، به تغيير ساختاری وضعِ موجود منجر خواهد شد.
مضافا این که متهم، بدون گذراندن دروس حوزوی و اجازه ی افتاء، مبادرت به صدور فتوا نموده و معتقد است مواردی از قبیل دروغگویی، مردمآزاری، ریاکاری و تزویر، از گناهِ شنیع شرابخواری و کشف حجاب، بدتر و مهمتر است!
مطابق اعترافات داوطلبانهی متهم، ایشان لااقل دو عنوان از مصادیق مجرمانهی اشعار خود، شامل:
الف- تشکیک در مبانی عقیدتی و
ب- دعوت به شرابخواری
را از یکی از نوابغ غربزدهی داخلی به نام عُمَر خیّام فرزند ابراهیم نیشابوری اخذ و اقتباس کرده است.
پس از ورود و تفحص نیروهای مجرٓب عدلیه و نیز بنا به گواهی اداره ثبت احوال شهرستان مغولزده و شهیدپرور نیشابور، برای مظنون مزبور - عمر خیام فرزند ابراهیم - به دلیل فوت در چند قرن قبل، با یک درجه تخفیف، قرار منع تعقیب صادر میگردد.
متهم ردیف اول نیز، از بابت اتهام توهین به مقدسات و دیگر اتهامات غیر قابل ذکر در دادنامه، برای مدت نامعلوم، ممنوعالخروج بوده و به تحمل مقدار سی و پنج سال حبس تعزیری غیرقابل تبدیل به جزای نقدی محکوم میگردد.
❗️حکم صادره، قطعی و غیر قابل استیناف در محاکم دیگر یا بالاتر است.
🔳پارافِ مدیرِ دایرهی اجرای احکام:
متهم، متخلص به حافظ، تحتالحفظ، فعلا به بند عمومی منتقل و در راستای ممانعت از سرایت عقاید مشکوک نامبرده به سایر زندانیان، تا پایان وقت اداری یوم جاری، به سلول انفرادی هدایت گردد.
👤 #عبدالحمید_ضیایی
📚 #ولگردی_در_ملکوت
@abdolhamidziaei
🛜 شیراز هشتم فوریه ۱۳۷۰ میلادی
✍در خصوص اتهام آقای محمد شیرازی فرزند بهاءالدین، ملقّب به خواجه حافظ و لِسانُالغیب، دائر بر فعالیت فکری و تبلیغی علیه مقدسات و مقدسین، بدین شرح اعلام میگردد که حسب گزارش واصله از ادارهی مبارزه با شِبهعرفانهایِ کاذب و نیز حسب شهادت داروغهی محترم حوزهی استحفاظی مزبور، نامبرده مبادرت به تشویش اذهان عمومی علیه جناب مُحتسب، زُهّاد، وعّاظ، صوفیه و دیگر کسَبه ی بازار سیاست و فرهنگ نموده است.
مطابق نظر کارشناسیِ شاعران مُعتمَدِ عدلیه، وی با سوءاستفاده از عناصر بیانی و بدیعی و استعارههای مُستهجن، غیر مشروع، نامتعارَف و خارج از چارچوب بخشنامههای رسمی﴿از قبیل مَی، مُطرب، خُمخانه و امثالذلک﴾، تظاهر به ملامتیگری و تجاهُر به فِسق نموده و با تمسُّک به حُسنِ اِشتهار خود، نه تنها در اقلیم فارس، بلکه وِفقِ شهادت و اعتراف شخص متهم، باعث ایجادِ حرکاتِ موزون، در بین سیهچشمانِ کشمیری و تُرکان زیبارویِ سمرقندی شده است.
در بازرسی از منزل مشارالیه، چندین کاغذ حاوی ابیاتی دالّ بر تشکیک در معاد و نیز ضرورت تعویض نسیهی رستاخیز با نقد بادهی امروزین، طعنه به فقیه عالیقدر جهان اسلام جناب امام محمد غزالی، و نیز مدح اُمَرایِ معدوم، کشف و ضبط گردیده است.
از دیگر اتهامات نامبرده، تلاش مذبوحانه در جهت تدوین مانیفیست جامعه مدنی و ارائه "طرحی نو" از طريق سه راهكار: «گلافشانی»، «می در ساغر اندازی» و «سقفِ فلك شكافی» به مثابه تفكری براندازانه بوده که در کنار افکار شوم و اومانیستی ایشان (مثل تسامح و مدارا با مخالفان، نقد اقتدارگرایی و تقبیحِ حرامخواری)، به تغيير ساختاری وضعِ موجود منجر خواهد شد.
مضافا این که متهم، بدون گذراندن دروس حوزوی و اجازه ی افتاء، مبادرت به صدور فتوا نموده و معتقد است مواردی از قبیل دروغگویی، مردمآزاری، ریاکاری و تزویر، از گناهِ شنیع شرابخواری و کشف حجاب، بدتر و مهمتر است!
مطابق اعترافات داوطلبانهی متهم، ایشان لااقل دو عنوان از مصادیق مجرمانهی اشعار خود، شامل:
الف- تشکیک در مبانی عقیدتی و
ب- دعوت به شرابخواری
را از یکی از نوابغ غربزدهی داخلی به نام عُمَر خیّام فرزند ابراهیم نیشابوری اخذ و اقتباس کرده است.
پس از ورود و تفحص نیروهای مجرٓب عدلیه و نیز بنا به گواهی اداره ثبت احوال شهرستان مغولزده و شهیدپرور نیشابور، برای مظنون مزبور - عمر خیام فرزند ابراهیم - به دلیل فوت در چند قرن قبل، با یک درجه تخفیف، قرار منع تعقیب صادر میگردد.
متهم ردیف اول نیز، از بابت اتهام توهین به مقدسات و دیگر اتهامات غیر قابل ذکر در دادنامه، برای مدت نامعلوم، ممنوعالخروج بوده و به تحمل مقدار سی و پنج سال حبس تعزیری غیرقابل تبدیل به جزای نقدی محکوم میگردد.
❗️حکم صادره، قطعی و غیر قابل استیناف در محاکم دیگر یا بالاتر است.
🔳پارافِ مدیرِ دایرهی اجرای احکام:
متهم، متخلص به حافظ، تحتالحفظ، فعلا به بند عمومی منتقل و در راستای ممانعت از سرایت عقاید مشکوک نامبرده به سایر زندانیان، تا پایان وقت اداری یوم جاری، به سلول انفرادی هدایت گردد.
👤 #عبدالحمید_ضیایی
📚 #ولگردی_در_ملکوت
@abdolhamidziaei
🔸امکان یا محرومیت؟
انگار هرگاه در پرتوِ حقیقتی قرار بگیریم، در افقِ آن زندانی خواهیم شد. همان پرتو، همان روشنا، ظلمات و سایههایی در پیرامونِ خود ایجاد میکند که دیوارهایِ زندانِ ما میشوند!
آیا هرجادهای که در آن پا بنهیم، همزمان که به ما فرصتِ مبارکِ تماشایِ مناظرِ پیراموناش را میبخشد، در عین حال ما را از هزار و یک جادهی دیگر محروم و منصرف نمیکند؟
و آیا به هر سویی که اعتنا و توجه کنیم، تاوان بیتوجهی به سویههای دیگر را نخواهیم پرداخت؟...
#عبدالحمید_ضیایی
#کتاب_اعترافات
@abdolhamidziaei
انگار هرگاه در پرتوِ حقیقتی قرار بگیریم، در افقِ آن زندانی خواهیم شد. همان پرتو، همان روشنا، ظلمات و سایههایی در پیرامونِ خود ایجاد میکند که دیوارهایِ زندانِ ما میشوند!
آیا هرجادهای که در آن پا بنهیم، همزمان که به ما فرصتِ مبارکِ تماشایِ مناظرِ پیراموناش را میبخشد، در عین حال ما را از هزار و یک جادهی دیگر محروم و منصرف نمیکند؟
و آیا به هر سویی که اعتنا و توجه کنیم، تاوان بیتوجهی به سویههای دیگر را نخواهیم پرداخت؟...
#عبدالحمید_ضیایی
#کتاب_اعترافات
@abdolhamidziaei
#غزل_تازه
قصهای دیگر بگو! این قصهها را از بَرَم
بُر بزن، از نو بچین! دستِ قضا را از بَرَم
قبلهها کج شد به سمت عشوهی بازارها
رفتهام بسیار و سعیِِ بیصفا را از بَرَم
خستهام از خرقههایم در تناسخهای دور
شوخیِ تلخِِ بقا بعد از فنا را از بَرَم
عاشقی، ایثارِ نومیدیست، ای دلقک برقص!
من سکوت و گریههای بیصدا را از بَرَم
آه! ماهی، مُردهاش هم بوی دریا میدهد
نقشههای گُمشدن در ناکجا را از بَرَم...
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
قصهای دیگر بگو! این قصهها را از بَرَم
بُر بزن، از نو بچین! دستِ قضا را از بَرَم
قبلهها کج شد به سمت عشوهی بازارها
رفتهام بسیار و سعیِِ بیصفا را از بَرَم
خستهام از خرقههایم در تناسخهای دور
شوخیِ تلخِِ بقا بعد از فنا را از بَرَم
عاشقی، ایثارِ نومیدیست، ای دلقک برقص!
من سکوت و گریههای بیصدا را از بَرَم
آه! ماهی، مُردهاش هم بوی دریا میدهد
نقشههای گُمشدن در ناکجا را از بَرَم...
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
هست شرطِ اولِ چشمانتظارِ عید بودن
از خدا و روزگار و دیگران نومید بودن
بر یقینهای قبیله، چشمبستن، گوش بستن
لحظهلحظه بیقرارِ قبلهی تردید بودن
شاهِ اقلیمِ فراموشی شدن، برشانه بُردن
صخرههایِ خاطراتِ تلخِ «در تبعید بودن»
شمسِ تبریزی شدن، ساکن شدن در هیچ...، اما
عاشقِ دردی که گِردِ خویش میچرخید بودن
ای عقابِ قلّهی غربت! دریغا چون کلاغان
قرنها مُردارخوارِ حلقهی تقلید بودن!
وَهمِ تنهایی، هزار و یک صفت دارد؛ یکی هم
اینکه چون عشق، از ازل زندانیِ توحید بودن...
#عبدالحمید_ضیایی
#گریستن_در_تاریکی
🍃 عیدتان روشن و مبارک دوستان عزیزم
🌺🍷❤️
@abdolhamidziaei
از خدا و روزگار و دیگران نومید بودن
بر یقینهای قبیله، چشمبستن، گوش بستن
لحظهلحظه بیقرارِ قبلهی تردید بودن
شاهِ اقلیمِ فراموشی شدن، برشانه بُردن
صخرههایِ خاطراتِ تلخِ «در تبعید بودن»
شمسِ تبریزی شدن، ساکن شدن در هیچ...، اما
عاشقِ دردی که گِردِ خویش میچرخید بودن
ای عقابِ قلّهی غربت! دریغا چون کلاغان
قرنها مُردارخوارِ حلقهی تقلید بودن!
وَهمِ تنهایی، هزار و یک صفت دارد؛ یکی هم
اینکه چون عشق، از ازل زندانیِ توحید بودن...
#عبدالحمید_ضیایی
#گریستن_در_تاریکی
🍃 عیدتان روشن و مبارک دوستان عزیزم
🌺🍷❤️
@abdolhamidziaei
https://youtube.com/@abdolhamidziaei?si=Cqr0CNxNyOVpq_YT
👆 لینک دسترسی به کانال یوتیوب ویدئوها و گزیده درسگفتارهای #عبدالحمید_ضیایی
👆 لینک دسترسی به کانال یوتیوب ویدئوها و گزیده درسگفتارهای #عبدالحمید_ضیایی
#غزل_بخوانیم
هر زرنگی در زیانآبادِ دنیا باختهست؛
جنسِ بُنجُل را دولاپهنا به ما انداختهست
در قفس، استاد پروازیم و غرقِ بحرِ خویش
کیست کز این دایره گامی به بیرونتاختهست؟
شیخِ مجعولِ زمینخورده، میان گریه گفت:
دم به دم، اقساطِ وامِ مرگ را پرداختهست!
هر سؤال سادهای، رازیست نادانستنی
عشق هم مانند عقل اینجا سپر انداختهست
رنجها بردی که نامیرا شوی در یادها
دل بِکَن! آیینه هم امشب تو را نشناختهست!
در بساط خود چه داری؟ ساقیا کاری بکن!
جور ما را هم بکِش! غم کارمان را ساختهاست...
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
هر زرنگی در زیانآبادِ دنیا باختهست؛
جنسِ بُنجُل را دولاپهنا به ما انداختهست
در قفس، استاد پروازیم و غرقِ بحرِ خویش
کیست کز این دایره گامی به بیرونتاختهست؟
شیخِ مجعولِ زمینخورده، میان گریه گفت:
دم به دم، اقساطِ وامِ مرگ را پرداختهست!
هر سؤال سادهای، رازیست نادانستنی
عشق هم مانند عقل اینجا سپر انداختهست
رنجها بردی که نامیرا شوی در یادها
دل بِکَن! آیینه هم امشب تو را نشناختهست!
در بساط خود چه داری؟ ساقیا کاری بکن!
جور ما را هم بکِش! غم کارمان را ساختهاست...
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
Forwarded from Amozegara
دوره تکنیکهای آرامش و مراقبه
دکتر عبدالحمید ضیایی
سلسله جلسات دیدار با خویشتن
۶ جلسه (یک و نیم ساعته ) آنلاین
هزینه دوره : ۴۰۰ هزار تومان
زمان : روزهایجمعه ساعت ۲۱
لینک ثبتنام:
https://amozegara.com/product/aramesh/
آموزگارا
@amozegara
دکتر عبدالحمید ضیایی
سلسله جلسات دیدار با خویشتن
۶ جلسه (یک و نیم ساعته ) آنلاین
هزینه دوره : ۴۰۰ هزار تومان
زمان : روزهایجمعه ساعت ۲۱
لینک ثبتنام:
https://amozegara.com/product/aramesh/
آموزگارا
@amozegara
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍷دمی خوش با مولانا
🌿 در آن بحرید کاین عالم کفِ اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورتهای عالَم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی....
#دیوانهی_کبیر
#دیوان_کبیر
#عبدالکریم_سروش
@abdolhamidziaei
🌿 در آن بحرید کاین عالم کفِ اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورتهای عالَم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی....
#دیوانهی_کبیر
#دیوان_کبیر
#عبدالکریم_سروش
@abdolhamidziaei
❇️❇️❇️
☀️به اطلاع دوستان گرامی میرساند
درسگفتار حضوری
«شرحی بر منطقالطیر عطار نیشابوری با نگاهی وحدت وجودی»، در مقایسه با فلسفهی اسپینوزا
از هفته سوم فروردین با ظرفیت محدود برگزار خواهد شد.
علاقمندان میتوانند جهت هماهنگی و ثبت نام به آیدی زیر در تلگرام و اینستاگرام پیام دهند
☸ @mehreshams
#منطق_الطیر
#عطار_نیشابوری
#باروخ_اسپینوزا
#درسگفتار_حضوری
@abdolhamidziaei
☀️به اطلاع دوستان گرامی میرساند
درسگفتار حضوری
«شرحی بر منطقالطیر عطار نیشابوری با نگاهی وحدت وجودی»، در مقایسه با فلسفهی اسپینوزا
از هفته سوم فروردین با ظرفیت محدود برگزار خواهد شد.
علاقمندان میتوانند جهت هماهنگی و ثبت نام به آیدی زیر در تلگرام و اینستاگرام پیام دهند
☸ @mehreshams
#منطق_الطیر
#عطار_نیشابوری
#باروخ_اسپینوزا
#درسگفتار_حضوری
@abdolhamidziaei
دردِ جاودانِگی pinned «https://youtube.com/@abdolhamidziaei?si=Cqr0CNxNyOVpq_YT 👆 لینک دسترسی به کانال یوتیوب ویدئوها و گزیده درسگفتارهای #عبدالحمید_ضیایی»
Forwarded from ایرج شهبازی
خیرهکُشی
ایرج شهبازی
در بخشهایی از فرهنگ ادبی و عرفانی ما، خدا موجودی بیرحم و خودکامه و جفاکار است که به هیچ وجه در برابر کارهای خود مسئولیتپذیر و پاسخگو نیست و به شکلی مطلق العنان، میتواند تمام مرزهای اخلاق را در هم بریزد.
صفتِ شگفتآوری که در متون ادبی و عرفانی ما، برای خدا و به تبع آن برای معشوق به کار رفته است، صفت خیرهکُشی است. خیرهکُشی یعنی بی دلیل کشتن و فرار کردن و خونبها ندادن. خیرهکُشی یعنی برای جانِ انسانها تره هم خُرد نکردن. شخص خیرهکُش میتواند کرورکرور انسان را به خاک و خون بکشد و بر روی جنازههای آنها جشن بگیرد، دستافشانی و پایکوبی کند و قهقهۀ مستانه سر بدهد.
با کمال دریغ باید گفت که در فرهنگ ادبی و عرفانی ما، خدا معشوقی خیرهکُش است. مقید نبودن تصمیمات خدا به قیدهای اخلاقی و پاسخگو نبودن او در برابر کارهای عجیب و غریبش، از جمله مهمترین گزارهها در کلام اشعری است و قرنهاست که عموم مسلمانان، حتی آنها که ظاهراً اشعری نیستند، این گزارهها را پذیرفته و آنها را واقعیتهای مسلم پنداشتهاند.
این گزارهها هیچ معنایی جز خودکامگی و تمامیتطلبیِ افراطی خدا ندارند. خدایی که در این گزارهها تصویر میشود، از جنایتکارترین دیکتاتورهای تاریخ، مانند چنگیز و تیمور و هیتلر هم خطرناکتر و هولانگیزتر است و بعید است هیچ انسان سالمی کمترین تمایلی به پرستش او داشته باشد.
مسأله در اینجاست که اگر این گزارهها، به روشنی و بی آرایش مطرح شوند، هیچ گونه جذابیتی ندارند، اما متأسفانه این گزارهها جامهای بسیار زیبا، یعنی جامۀ شعر را بر تن کرده و در قالبی بسیار دلفریب عرضه شدهاند. هنر میتواند دستان خونآلود یک قاتل را به شکل دستان زیبای یک عروس بیاراید و دیگران را شیفتۀ آن کند.
این اتفاقی است که برای تفکر اشعری افتاده است. این تفکر، به ویژه در آنجاکه به خدا مربوط میشود، بسیار نادرست و زشت است، اما در دستان کیمیاکار بزرگانی مانند مولانا و سعدی و عراقی و حافظ و نظایر آنها، با هفت قلم آرایش به میان مردم آمده است و غالب افراد چنان محو و ماتِ زیبایی ظاهری آن شدهاند که از باطن خطرناک آن غافل ماندهاند؛ برای نمونه به ابیات زیر نگاه کنید:
حافظ:
رسم عاشقکشی و شیوۀ شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
***
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ؛ کآنجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
عراقی:
به کدام مذهب است این به کدام ملت است این
که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی؟
مولوی:
خیرهکُشی است ما را دارد دلی چو خارا بکشد
کسش نگوید تدبیر خونبها کن
***
در کف شیر نر خونخوارهای
غیر تسلیم و رضا کو چارهای؟
سعدی:
جور کشم بندهوار، ور کُشَدم، حاکم است
خیرهکُشی کار اوست، بارکشی خوی من
***
به صید کردن دلها چه شوخ و شیرینی
به خیره کشتن تنها چه جَلد و عیّاری
اگر زیبایی شعر را از این جملات که نظایر آنها فراوان است، بگیریم و آنها را به صورت گزارههایی منثور بیان کنیم، تصویری بسیار مشمئزکننده از خدا/ معشوق ارائه میکنند که جان هر انسان حقیقتطلبی از آن بیزار میشود. خدا را یک شیر نر خونخواره، خیرهکُش، عاشقکش، شهرآشوب و قصاب عاشقان دانستن حقیقتاً نه دلفریب است و نه درست.
به نظر میرسد ما در طول تاریخ، شیفتۀ دستان خونآلود یک قاتل شدهایم که در دستکش زیبای شعر پنهان شده است. زمانۀ آن رسیده است که دستکش شعر را کنار بگذاریم و واقعیت این دستان را بشناسیم و بدانیم جامعهای که چنین تصویری از خدا داشته باشد، محال است بتواند سالم زندگی کند. مردمانی که خدا را خیرهکُش بدانند، معشوقشان هم خیرهکش میشود، نمایندگانِ خدایشان هم از خیرهکُشی سر درمیآورند و نظام سیاسیشان نیز بی هیچ تردیدی گرفتار بلیۀ خیرهکُشی میشود.
@irajshahbazi
ایرج شهبازی
در بخشهایی از فرهنگ ادبی و عرفانی ما، خدا موجودی بیرحم و خودکامه و جفاکار است که به هیچ وجه در برابر کارهای خود مسئولیتپذیر و پاسخگو نیست و به شکلی مطلق العنان، میتواند تمام مرزهای اخلاق را در هم بریزد.
صفتِ شگفتآوری که در متون ادبی و عرفانی ما، برای خدا و به تبع آن برای معشوق به کار رفته است، صفت خیرهکُشی است. خیرهکُشی یعنی بی دلیل کشتن و فرار کردن و خونبها ندادن. خیرهکُشی یعنی برای جانِ انسانها تره هم خُرد نکردن. شخص خیرهکُش میتواند کرورکرور انسان را به خاک و خون بکشد و بر روی جنازههای آنها جشن بگیرد، دستافشانی و پایکوبی کند و قهقهۀ مستانه سر بدهد.
با کمال دریغ باید گفت که در فرهنگ ادبی و عرفانی ما، خدا معشوقی خیرهکُش است. مقید نبودن تصمیمات خدا به قیدهای اخلاقی و پاسخگو نبودن او در برابر کارهای عجیب و غریبش، از جمله مهمترین گزارهها در کلام اشعری است و قرنهاست که عموم مسلمانان، حتی آنها که ظاهراً اشعری نیستند، این گزارهها را پذیرفته و آنها را واقعیتهای مسلم پنداشتهاند.
این گزارهها هیچ معنایی جز خودکامگی و تمامیتطلبیِ افراطی خدا ندارند. خدایی که در این گزارهها تصویر میشود، از جنایتکارترین دیکتاتورهای تاریخ، مانند چنگیز و تیمور و هیتلر هم خطرناکتر و هولانگیزتر است و بعید است هیچ انسان سالمی کمترین تمایلی به پرستش او داشته باشد.
مسأله در اینجاست که اگر این گزارهها، به روشنی و بی آرایش مطرح شوند، هیچ گونه جذابیتی ندارند، اما متأسفانه این گزارهها جامهای بسیار زیبا، یعنی جامۀ شعر را بر تن کرده و در قالبی بسیار دلفریب عرضه شدهاند. هنر میتواند دستان خونآلود یک قاتل را به شکل دستان زیبای یک عروس بیاراید و دیگران را شیفتۀ آن کند.
این اتفاقی است که برای تفکر اشعری افتاده است. این تفکر، به ویژه در آنجاکه به خدا مربوط میشود، بسیار نادرست و زشت است، اما در دستان کیمیاکار بزرگانی مانند مولانا و سعدی و عراقی و حافظ و نظایر آنها، با هفت قلم آرایش به میان مردم آمده است و غالب افراد چنان محو و ماتِ زیبایی ظاهری آن شدهاند که از باطن خطرناک آن غافل ماندهاند؛ برای نمونه به ابیات زیر نگاه کنید:
حافظ:
رسم عاشقکشی و شیوۀ شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
***
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ؛ کآنجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
عراقی:
به کدام مذهب است این به کدام ملت است این
که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی؟
مولوی:
خیرهکُشی است ما را دارد دلی چو خارا بکشد
کسش نگوید تدبیر خونبها کن
***
در کف شیر نر خونخوارهای
غیر تسلیم و رضا کو چارهای؟
سعدی:
جور کشم بندهوار، ور کُشَدم، حاکم است
خیرهکُشی کار اوست، بارکشی خوی من
***
به صید کردن دلها چه شوخ و شیرینی
به خیره کشتن تنها چه جَلد و عیّاری
اگر زیبایی شعر را از این جملات که نظایر آنها فراوان است، بگیریم و آنها را به صورت گزارههایی منثور بیان کنیم، تصویری بسیار مشمئزکننده از خدا/ معشوق ارائه میکنند که جان هر انسان حقیقتطلبی از آن بیزار میشود. خدا را یک شیر نر خونخواره، خیرهکُش، عاشقکش، شهرآشوب و قصاب عاشقان دانستن حقیقتاً نه دلفریب است و نه درست.
به نظر میرسد ما در طول تاریخ، شیفتۀ دستان خونآلود یک قاتل شدهایم که در دستکش زیبای شعر پنهان شده است. زمانۀ آن رسیده است که دستکش شعر را کنار بگذاریم و واقعیت این دستان را بشناسیم و بدانیم جامعهای که چنین تصویری از خدا داشته باشد، محال است بتواند سالم زندگی کند. مردمانی که خدا را خیرهکُش بدانند، معشوقشان هم خیرهکش میشود، نمایندگانِ خدایشان هم از خیرهکُشی سر درمیآورند و نظام سیاسیشان نیز بی هیچ تردیدی گرفتار بلیۀ خیرهکُشی میشود.
@irajshahbazi
Audio
.❇️فایل صوتی درسگفتار آنلاین دیدار با خویشتن( ۲)، جلسه چهارم
🔳 آیا نیمهی گمشده داریم؟
▪️دکتر عبدالحمید ضیایی
🔸جمعه ششم بهمن ۱۴۰۲
#موسسه_آموزگارا
🔳 آیا نیمهی گمشده داریم؟
▪️دکتر عبدالحمید ضیایی
🔸جمعه ششم بهمن ۱۴۰۲
#موسسه_آموزگارا
☀️ درسگفتار آنلاین «سیمرغ یا سیمرغ؟»
( نگاهی وحدت وجودی به منطقالطیر عطار)
با توجه به استقبال دوستان گرامی و تکمیل ظرفیت کلاس حضوری, این دوره همزمان به شکل آنلاین نیز برگزار میشود
برای هماهنگی و ثبت نام به آیدی زیر در تلگرام یا اینستاگرام پیام دهید
🔳 @mehreshams
#عطار_نیشابوری
#منطق_الطیر
#باروخ_اسپینوزا
#وحدت_وجود
( نگاهی وحدت وجودی به منطقالطیر عطار)
با توجه به استقبال دوستان گرامی و تکمیل ظرفیت کلاس حضوری, این دوره همزمان به شکل آنلاین نیز برگزار میشود
برای هماهنگی و ثبت نام به آیدی زیر در تلگرام یا اینستاگرام پیام دهید
🔳 @mehreshams
#عطار_نیشابوری
#منطق_الطیر
#باروخ_اسپینوزا
#وحدت_وجود