داستان: #تولستوی_و_مبل_بنفش
نویسنده: #نینا_سنکویچ
مترجم: #لیلا_کرد
راوی: #شیده_معاونی
7 فایل صوتی 👆👆👆
تولستوی و مبل بنفش
نوشته نینا سنکویچ
@adabeibook
نویسنده: #نینا_سنکویچ
مترجم: #لیلا_کرد
راوی: #شیده_معاونی
7 فایل صوتی 👆👆👆
تولستوی و مبل بنفش
نوشته نینا سنکویچ
@adabeibook
«خیر» و «شر» ساختۀ بیخبریمان از نظم و توافق کلّ عالمِ طبیعت هستند.
بشر میپندارد که همهچیز بهخاطرِ او آفریده شده و دنیا برای رفعِ احتیاجاتِ اوست، ولی این خیال و رؤیایی بیش نیست و از آنجا ناشی میشود که بشر خود را مرکزِ عالمِ امکان میداند؛ اغلبِ افکارِ ما بر پایۀ همین خیالِ خام است. بزرگترین اشتباهات در آنجاست که ما امیال و اغراضِ انسانیِ خود را به عالمِ خارج بسط میدهیم. از همینجا است که مسئلۀ «خیر و شر» بهوجود میآید؛ ما تلاش میکنیم که خواست و آرزوهای خود را با خیرِ خداوندی تطبیق دهیم، و غافلیم که خدا ماورای خیر و شرِ حقیرِ ماست.
«خیر» و «شر» درواقع وجود ندارند، و تنها ساختۀ اطلاعاتِ ناقصِ ما دربارۀ اشیاء و بیخبریمان از نظم و توافق کلّ عالمِ طبیعت هستند. در حقیقت آنچه را که عقلِ ما بد میداند، در مقایسه با قوانین کلّیِ طبیعت بد نیست، بلکه از آن جهت بد است که با امیالِ خاصِ ما سازگار نیست.
حتی دربارۀ نوعِ بشر هم اگر بهصورت جداگانه از کلّ طبیعت درنظر بگیریم، «خیر» و «شر» معنی ثابتی ندارند؛ زیرا شیئی واحد ممکن است درعینحال هم «بد» باشد و هم «خوب» و هم «خنثی». مثلاً موسیقی برای مبتلایان به مالیخولیا «خوب» است، و برای سوگواران «بد» و برای ناشنوایان و مردگان «خنثی»!
#ویل_دورانت
@adabeibook
⛅️⛅️⛅️⛅️
بشر میپندارد که همهچیز بهخاطرِ او آفریده شده و دنیا برای رفعِ احتیاجاتِ اوست، ولی این خیال و رؤیایی بیش نیست و از آنجا ناشی میشود که بشر خود را مرکزِ عالمِ امکان میداند؛ اغلبِ افکارِ ما بر پایۀ همین خیالِ خام است. بزرگترین اشتباهات در آنجاست که ما امیال و اغراضِ انسانیِ خود را به عالمِ خارج بسط میدهیم. از همینجا است که مسئلۀ «خیر و شر» بهوجود میآید؛ ما تلاش میکنیم که خواست و آرزوهای خود را با خیرِ خداوندی تطبیق دهیم، و غافلیم که خدا ماورای خیر و شرِ حقیرِ ماست.
«خیر» و «شر» درواقع وجود ندارند، و تنها ساختۀ اطلاعاتِ ناقصِ ما دربارۀ اشیاء و بیخبریمان از نظم و توافق کلّ عالمِ طبیعت هستند. در حقیقت آنچه را که عقلِ ما بد میداند، در مقایسه با قوانین کلّیِ طبیعت بد نیست، بلکه از آن جهت بد است که با امیالِ خاصِ ما سازگار نیست.
حتی دربارۀ نوعِ بشر هم اگر بهصورت جداگانه از کلّ طبیعت درنظر بگیریم، «خیر» و «شر» معنی ثابتی ندارند؛ زیرا شیئی واحد ممکن است درعینحال هم «بد» باشد و هم «خوب» و هم «خنثی». مثلاً موسیقی برای مبتلایان به مالیخولیا «خوب» است، و برای سوگواران «بد» و برای ناشنوایان و مردگان «خنثی»!
#ویل_دورانت
@adabeibook
⛅️⛅️⛅️⛅️
هر وقت ملتی از روی ناچاری به زور تن داده و از مستبدین اطاعت می کند بر او ایرادی نیست و اگر همان ملت موقع را مقتضی دید که از زیر بار تعهدی شانه خالی کند و زنجیر بندگی را پاره نمود ، اقدام او بسیار قابل ستایش و تمجید است.
زیرا همان حقی را که آزادی او را گرفته بود (حق زور) بکار برده، دوباره آزادی را به چنگ آورده است. اگر قائل شویم که دیگران حق داشته اند آزادی او را به زور سلب نمایند باید اقرار کنیم که او نیز حق دارد به زور آزادی خویش را پس بگیرد ...
#ژان_ژاگ_روسو
از کتاب "قرارداد اجتماعی"
@adabeibook
⛅️⛅️⛅️⛅️
زیرا همان حقی را که آزادی او را گرفته بود (حق زور) بکار برده، دوباره آزادی را به چنگ آورده است. اگر قائل شویم که دیگران حق داشته اند آزادی او را به زور سلب نمایند باید اقرار کنیم که او نیز حق دارد به زور آزادی خویش را پس بگیرد ...
#ژان_ژاگ_روسو
از کتاب "قرارداد اجتماعی"
@adabeibook
⛅️⛅️⛅️⛅️
ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻫﺴﺘﯽ ﮔﻞﻣﻤّﺪ؟
ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺎﻣﺪه
ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﺁﻭﺭﺩ.
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﮕﺬﺭﺩ،
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﮑﻨﺪ.
ﻫﯿﭻ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ.
ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟!
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﭼﮑﻤﻪ ﻣﯽﺗﺮﺳﺪ ﻭ ﺩﺭ آﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ!
ﻓﻘﻂ ﻣﯽﺗﺮﺳﺪ،
ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ.
#محمود_دولت_آبادی
@adabeibook
ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺎﻣﺪه
ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﺁﻭﺭﺩ.
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﮕﺬﺭﺩ،
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﮑﻨﺪ.
ﻫﯿﭻ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ.
ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟!
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﭼﮑﻤﻪ ﻣﯽﺗﺮﺳﺪ ﻭ ﺩﺭ آﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ!
ﻓﻘﻂ ﻣﯽﺗﺮﺳﺪ،
ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ.
#محمود_دولت_آبادی
@adabeibook
بدبختانه بَردگانِ فکری و فرهنگی، همانندِ بردگانِ جسمی و مادّی نیستند که وقتی بشنوند: «شما آزاد هستید، بروید پی کار و زندگیتان!» به راستی آزاد شوند. تقلّاها خواهند کرد که این آزادی را رد کنند. به نوکریِ روحیْ معتاد شدهاند. بیگانگان، رشتهیی بر گردنِ ایشان افکندهاند که جسمانی و مادّی نیست. تا اعماقِ روح فقیرشان را سوراخ کرده، چنگ انداخته، دریده، متلاشی کرده. صبر کنیم! نسلی خواهد آمد که به آسودگی، بدون ترس، بدون خودباختگی، بدونِ بیگانهباوری، بدون شیفتگی نسبت به لذّتهای بَردهفریب غربی، داوری کند که آیا ما داستان کوتاه و بلند، ساختمان و زبان داستان، نقد و تحلیل ادبیاتِ داستانی را از غرب و روسیه، در همین دو سدهی اخیرْ گدایی کردهییم یا غربیان، پنج هزار سال ادبیاتِ داستانی مشرقزمین _ به ویژه ایران _ را به نیش کشیدند و کشان کشان به کشورهای خود بُردند تا به کمک آن، معابدِ عظیمِ بردهفریبِ خود را بسازند؟
#نادر_ابراهیمی
از کتاب" صوفیانه ها و عارفانه ها"
@adabeibook
#نادر_ابراهیمی
از کتاب" صوفیانه ها و عارفانه ها"
@adabeibook
هرگز نمیشود آنطور که باید و شاید به کلمات اعتماد کرد. کلمات ظاهر بیآزاری دارند، ابداً به نظر نمیرسد که ممکن است خطرناک باشند، بیشتر به باد هوا شباهت دارند، به صداهای کوچک دهن، نه شورند و نه بینمک، و به محض اینکه از دهن بیرون میآیند از راه گوش به وسیلهی تودهی نرم و خاکستری مخ درک میشوند.
هیچ کس به کلمات خودش شک ندارد و مصیبت از همین جا شروع میشود.
#لوییفردینان_سلین
#سفر_به_انتهای_شب
@adabeibook
هرگز نمیشود آنطور که باید و شاید به کلمات اعتماد کرد. کلمات ظاهر بیآزاری دارند، ابداً به نظر نمیرسد که ممکن است خطرناک باشند، بیشتر به باد هوا شباهت دارند، به صداهای کوچک دهن، نه شورند و نه بینمک، و به محض اینکه از دهن بیرون میآیند از راه گوش به وسیلهی تودهی نرم و خاکستری مخ درک میشوند.
هیچ کس به کلمات خودش شک ندارد و مصیبت از همین جا شروع میشود.
#لوییفردینان_سلین
#سفر_به_انتهای_شب
@adabeibook
دخترانِ دشت!
دخترانِ انتظار!
دخترانِ امیدِ تنگ
در دشتِ بیکران،
و آرزوهای بیکران
در خُلقهای تنگ!
دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو
در آلاچیقهایی که صد سال! ــ
از زرهِ جامهتان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد...
□
دخترانِ رودِ گِلآلود!
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود!
دخترانِ عشقهای دور
روزِ سکوت و کار
شبهای خستگی!
دخترانِ روز
بیخستگی دویدن،
شب
سرشکستگی! ــ
در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق ــ
در رقصِ راهبانهی شکرانهی کدام
آتشزدای کام
بازوانِ فوارهییِتان را
خواهید برفراشت؟
□
افسوس!
موها، نگاهها
بهعبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک میکنند.
دخترانِ رفتوآمد
در دشتِ مهزده!
دخترانِ شرم
شبنم
افتادگی
رمه! ــ
از زخمِ قلبِ آبائی
در سینهی کدامِ شما خون چکیده است؟
پستانِتان، کدامِ شما
گُل داده در بهارِ بلوغش؟
لبهایتان کدامِ شما
لبهایتان کدام
ــ بگویید! ــ
در کامِ او شکفته، نهان، عطرِ بوسهیی؟
شبهای تارِ نمنمِ باران ــ که نیست کار ــ
اکنون کدامیک ز شما
بیدار میمانید
در بسترِ خشونتِ نومیدی
در بسترِ فشردهی دلتنگی
در بسترِ تفکرِ پُردردِ رازِتان
تا یادِ آن ــ که خشم و جسارت بود ــ
بدرخشاند
تا دیرگاه، شعلهی آتش را
در چشمِ بازِتان؟
□
بینِ شما کدام
ــ بگویید! ــ
بینِ شما کدام
صیقل میدهید
سلاحِ آبائی را
برای
روزِ
انتقام
#احمد_شاملو
#روز_جهانی_زن
@adabeibook
دخترانِ انتظار!
دخترانِ امیدِ تنگ
در دشتِ بیکران،
و آرزوهای بیکران
در خُلقهای تنگ!
دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو
در آلاچیقهایی که صد سال! ــ
از زرهِ جامهتان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد...
□
دخترانِ رودِ گِلآلود!
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود!
دخترانِ عشقهای دور
روزِ سکوت و کار
شبهای خستگی!
دخترانِ روز
بیخستگی دویدن،
شب
سرشکستگی! ــ
در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق ــ
در رقصِ راهبانهی شکرانهی کدام
آتشزدای کام
بازوانِ فوارهییِتان را
خواهید برفراشت؟
□
افسوس!
موها، نگاهها
بهعبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک میکنند.
دخترانِ رفتوآمد
در دشتِ مهزده!
دخترانِ شرم
شبنم
افتادگی
رمه! ــ
از زخمِ قلبِ آبائی
در سینهی کدامِ شما خون چکیده است؟
پستانِتان، کدامِ شما
گُل داده در بهارِ بلوغش؟
لبهایتان کدامِ شما
لبهایتان کدام
ــ بگویید! ــ
در کامِ او شکفته، نهان، عطرِ بوسهیی؟
شبهای تارِ نمنمِ باران ــ که نیست کار ــ
اکنون کدامیک ز شما
بیدار میمانید
در بسترِ خشونتِ نومیدی
در بسترِ فشردهی دلتنگی
در بسترِ تفکرِ پُردردِ رازِتان
تا یادِ آن ــ که خشم و جسارت بود ــ
بدرخشاند
تا دیرگاه، شعلهی آتش را
در چشمِ بازِتان؟
□
بینِ شما کدام
ــ بگویید! ــ
بینِ شما کدام
صیقل میدهید
سلاحِ آبائی را
برای
روزِ
انتقام
#احمد_شاملو
#روز_جهانی_زن
@adabeibook
فئودور داستایوفسکی نویسندهٔ شهیر روسی است. برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که نخستین بار به صورت پاورقی در سالهای ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیامآور روسی منتشر شد. گویا این رمان قرار بوده قسمت اول از یک مجموعه سهگانه باشد اما نویسنده چهار ماه بعد از پایان انتشار کتاب درگذشت.
برادران کارامازوف
نویسنده
فیودور داستایفسکی
@adabeibook
برادران کارامازوف
نویسنده
فیودور داستایفسکی
@adabeibook
Forwarded from 🌿
2020-06-12 00.47.44.ogg
2.2 MB
برادران کارامازوف
قسمت اول کتاب
فصل 1
فئودور پاولوویچ کارامازوف
قسمت اول کتاب
فصل 1
فئودور پاولوویچ کارامازوف
2020-06-12 00.58.47.ogg
2.2 MB
برادران کارامازوف
قسمت اول کتاب
فصل 2
دوری جستن از فرزند بزرگ
قسمت اول کتاب
فصل 2
دوری جستن از فرزند بزرگ
2020-06-12 01.12.37.ogg
4.8 MB
برادران کارامازوف
قسمت اول کتاب
فصل 3
ازدواج دوم وتشکیل خانواده
قسمت اول کتاب
فصل 3
ازدواج دوم وتشکیل خانواده
2020-06-12 01.37.04.ogg
5.8 MB
برادران کارامازوف
قسمت اول کتاب
فصل 4
آلیوشا پسر سوم
قسمت اول کتاب
فصل 4
آلیوشا پسر سوم
Forwarded from 🌿
2020-06-13 00.22.51.ogg
7.2 MB
برادران کارامازوف
قسمت اول کتاب
فصل 5
پیشکسوتان صومعه
قسمت اول کتاب
فصل 5
پیشکسوتان صومعه
2020-06-14 00.34.48.ogg
3.8 MB
برادران کارامازوف
قسمت دوم کتاب
فصل 1
رسیدن به صومعه
قسمت دوم کتاب
فصل 1
رسیدن به صومعه
2020-06-14 00.52.32.ogg
2.7 MB
برادران کارامازوف
قسمت دوم کتاب
فصل 2
دلقک پیر
بخش اول
قسمت دوم کتاب
فصل 2
دلقک پیر
بخش اول
2020-06-14 01.05.45.ogg
4.6 MB
برادران کارامازوف
قسمت دوم کتاب
فصل 2
دلقک پیر
بخش دوم
قسمت دوم کتاب
فصل 2
دلقک پیر
بخش دوم
تن به بازی زندگی بِده
و سعی نکن از قانون هاش سر دربیاری.
زندگی را قضاوت نکن،
فکر انتقام نباش،
یادت باشه آدم های روزه دار زنده می مونن
ولی آدم های گرسنه می میرن،
موقعی که خیالاتت فرو می ریزن بخند
و از همه مهم تر،
همیشه قدر لحظه لحظه ی این
اقامت مضحکت را تو این جهنم بدون!
📕 جزء_از_کل
✍ استیو_تولتز
@adabeibook
و سعی نکن از قانون هاش سر دربیاری.
زندگی را قضاوت نکن،
فکر انتقام نباش،
یادت باشه آدم های روزه دار زنده می مونن
ولی آدم های گرسنه می میرن،
موقعی که خیالاتت فرو می ریزن بخند
و از همه مهم تر،
همیشه قدر لحظه لحظه ی این
اقامت مضحکت را تو این جهنم بدون!
📕 جزء_از_کل
✍ استیو_تولتز
@adabeibook