۴ خرداد✨
زادروز #جهانبخش_پازوکی💫
(زادهٔ ۴ خرداد۱۳۱۶)
آهنگساز، تنظیمکننده و ترانهسرای
ایرانی مقیم لس آنجلس است.
@adabiyat_va
زادروز #جهانبخش_پازوکی💫
(زادهٔ ۴ خرداد۱۳۱۶)
آهنگساز، تنظیمکننده و ترانهسرای
ایرانی مقیم لس آنجلس است.
@adabiyat_va
#حکایت
زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت:
ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم.
این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد.
مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.
زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟
مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد.
و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد.
📙 جوامع الحکایات
✍🏻 #محمد_عوفی
#حکایت
زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت:
ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم.
این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد.
مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.
زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟
مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد.
و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد.
📙 جوامع الحکایات
✍🏻 #محمد_عوفی
@adabiyat_va
زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت:
ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم.
این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد.
مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.
زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟
مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد.
و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد.
📙 جوامع الحکایات
✍🏻 #محمد_عوفی
#حکایت
زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت:
ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم.
این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد.
مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.
زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟
مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد.
و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد.
📙 جوامع الحکایات
✍🏻 #محمد_عوفی
@adabiyat_va
🌱🍂🌱🕊🌱🌸
🍂🌿🍃🌿🍂
🌱🍃🌼
🕊🌿
🌱🍂
🌸
با زهر چشم خنده همآغوش کردهای
بادام تلخ را چه شکرپوش کردهای؟
داریم چون قبا سربندت هزار جا
ما را چه ناامید ز آغوش کردهای؟
تا چشم را به هم زدهای، از سپاه ناز
تاراج عافیتکده هوش کردهای
در پیش آفتاب چه پرتو دهد چراغ؟
گل را خجل ز صبح بناگوش کردهای
حق نمک چگونه فراموش من شود؟
داغ مرا به خنده نمکپوش کردهای
شکر توام ز تیغ زبان موج میزند
چون آب اگرچه خون مرا نوش کردهای
#صائب ز فکرهای ثریا نثار خود
ما را چه حلقههاست که در گوش کردهای
#صائب_تبريزى
@adabiyat_va
🍂🌿🍃🌿🍂
🌱🍃🌼
🕊🌿
🌱🍂
🌸
با زهر چشم خنده همآغوش کردهای
بادام تلخ را چه شکرپوش کردهای؟
داریم چون قبا سربندت هزار جا
ما را چه ناامید ز آغوش کردهای؟
تا چشم را به هم زدهای، از سپاه ناز
تاراج عافیتکده هوش کردهای
در پیش آفتاب چه پرتو دهد چراغ؟
گل را خجل ز صبح بناگوش کردهای
حق نمک چگونه فراموش من شود؟
داغ مرا به خنده نمکپوش کردهای
شکر توام ز تیغ زبان موج میزند
چون آب اگرچه خون مرا نوش کردهای
#صائب ز فکرهای ثریا نثار خود
ما را چه حلقههاست که در گوش کردهای
#صائب_تبريزى
@adabiyat_va
🍁🍁دیوان شمس ، دکتر سروش 🍁🍁
🌹🌻🍃🌺🌸🍃🌷🍂
🍃🍁☘🌿💐🌾
🌺🍁🍄☘
🍃🌹
🍂
بیا ای عارف مطرب چه باشد گر ز خوش خویی
چو شعری نور افشانی و زان اشعار برگویی
به جان جمله مردان به درد جمله بادردان
که برگو تا چه میخواهی و زین حیران چه میجویی
از آن روی چو ماه او ز عشق حسن خواه او
بیاموزید ای خوبان رخ افروزی و مه رویی
از آن چشم سیاه او وزان زلف سه تاه او
الا ای اهل هندستان بیاموزید هندویی
ز غمزه تیراندازش کرشمه ساحری سازش
هلا هاروت و ماروتم بیاموزید جادویی
ایا اصحاب و خلوتیان شده دل را چنان جویان
ز لعل جان فزای او بیاموزید دلجویی
ز خرمنگاه شش گوشه نخواهی یافتن خوشه
روان شو سوی بیسویان رها کن رسم شش سویی
همه عالم ز تو نالان تو باری از چه مینالی
چو از تو کم نشد یک مو نمیدانم چه میمویی
فدایم آن کبوتر را که بر بام تو میپرد
کجایی ای سگ مقبل که اهل آن چنان کویی
چو آن عمر عزیز آمد چرا عشرت نمیسازی
چو آن استاد جان آمد چرا تخته نمیشویی
در این دام است آن آهو تو در صحرا چه میگردی
گهر در خانه گم کردی به هر ویران چه میپویی
به هر روزی در این خانه یکی حجره نوی یابی
تو یک تو نیستی ای جان تفحص کن که صدتویی
اگر کفری و گر دینی اگر مهری و گر کینی
همو را بین همو را دان یقین میدان که با اویی
بماند آن نادره دستان ولیکن ساقی مستان
گرفت این دم گلوی من که بفشارم گر افزویی
💐
🌸🍃
🍀🌺🌸☘
💐🍀🍃🌹🍃🌹
🍂🌺🌷🍃🍁🌸💐🍃
@adabiyat_va
🌹🌻🍃🌺🌸🍃🌷🍂
🍃🍁☘🌿💐🌾
🌺🍁🍄☘
🍃🌹
🍂
بیا ای عارف مطرب چه باشد گر ز خوش خویی
چو شعری نور افشانی و زان اشعار برگویی
به جان جمله مردان به درد جمله بادردان
که برگو تا چه میخواهی و زین حیران چه میجویی
از آن روی چو ماه او ز عشق حسن خواه او
بیاموزید ای خوبان رخ افروزی و مه رویی
از آن چشم سیاه او وزان زلف سه تاه او
الا ای اهل هندستان بیاموزید هندویی
ز غمزه تیراندازش کرشمه ساحری سازش
هلا هاروت و ماروتم بیاموزید جادویی
ایا اصحاب و خلوتیان شده دل را چنان جویان
ز لعل جان فزای او بیاموزید دلجویی
ز خرمنگاه شش گوشه نخواهی یافتن خوشه
روان شو سوی بیسویان رها کن رسم شش سویی
همه عالم ز تو نالان تو باری از چه مینالی
چو از تو کم نشد یک مو نمیدانم چه میمویی
فدایم آن کبوتر را که بر بام تو میپرد
کجایی ای سگ مقبل که اهل آن چنان کویی
چو آن عمر عزیز آمد چرا عشرت نمیسازی
چو آن استاد جان آمد چرا تخته نمیشویی
در این دام است آن آهو تو در صحرا چه میگردی
گهر در خانه گم کردی به هر ویران چه میپویی
به هر روزی در این خانه یکی حجره نوی یابی
تو یک تو نیستی ای جان تفحص کن که صدتویی
اگر کفری و گر دینی اگر مهری و گر کینی
همو را بین همو را دان یقین میدان که با اویی
بماند آن نادره دستان ولیکن ساقی مستان
گرفت این دم گلوی من که بفشارم گر افزویی
💐
🌸🍃
🍀🌺🌸☘
💐🍀🍃🌹🍃🌹
🍂🌺🌷🍃🍁🌸💐🍃
@adabiyat_va
Telegram
.
خورشید ڪَر از بام فلڪ
عشق فشاند
خورشیدشما، عشقشما،
بام شمایید...
_مـــولانـــا
درود برشماروزتون بخیر
خورشید ڪَر از بام فلڪ
عشق فشاند
خورشیدشما، عشقشما،
بام شمایید...
_مـــولانـــا
درود برشماروزتون بخیر
.
آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا
نيست که زنده است؛
اين را دانستم و میدانم كه آدم
به آدم است كه زنده است،
آدم به عشقِ آدم زنده است.
_محمود_دولت_آبادی
.
این وقت پریشان بگذرد
گرچه مشکل می نماید
لیک آسان بگذرد
چشم یعقوب از
نسیم پیرهن روشن شود
وز سر یوسف بلای
چاه و زندان بگذرد
هیچ حالی را بقایی
نیست بی صبری مکن
چون شب صبحت در آید
روز هجران بگذرد
شاخ امیدت شود سر سبز
و روی عیش سرخ باز
در جوی مودت آب حیوان بگذرد
در غم و شادی بیاید ساختن
با روزگار
زانکه از دور زمان هم
این و هم آن بگذرد
تازه گردد باغ عیشت ...
آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا
نيست که زنده است؛
اين را دانستم و میدانم كه آدم
به آدم است كه زنده است،
آدم به عشقِ آدم زنده است.
_محمود_دولت_آبادی
.
این وقت پریشان بگذرد
گرچه مشکل می نماید
لیک آسان بگذرد
چشم یعقوب از
نسیم پیرهن روشن شود
وز سر یوسف بلای
چاه و زندان بگذرد
هیچ حالی را بقایی
نیست بی صبری مکن
چون شب صبحت در آید
روز هجران بگذرد
شاخ امیدت شود سر سبز
و روی عیش سرخ باز
در جوی مودت آب حیوان بگذرد
در غم و شادی بیاید ساختن
با روزگار
زانکه از دور زمان هم
این و هم آن بگذرد
تازه گردد باغ عیشت ...
ما اگر آفتاب را، یک لحظه، به درونِ قلبهای خاکستری شده بچه های دردمند بتابانیم، عشق، با قبای ارغوانی بلند، صوفیانه خواهد رقصید:"یک پا بر زمین خواهد کوفت، یک دست بر عَرش؛ چنان که زمین، یک هفته، به ضربه ی پا بلرزد، عرش به اشاره ی دست".
📗 #یک_عاشقانهی_آرام
✍🏻 #نادر_ابراهیمی
ما اگر آفتاب را، یک لحظه، به درونِ قلبهای خاکستری شده بچه های دردمند بتابانیم، عشق، با قبای ارغوانی بلند، صوفیانه خواهد رقصید:"یک پا بر زمین خواهد کوفت، یک دست بر عَرش؛ چنان که زمین، یک هفته، به ضربه ی پا بلرزد، عرش به اشاره ی دست".
📗 #یک_عاشقانهی_آرام
✍🏻 #نادر_ابراهیمی
فرقی نمیکند
از کجا
به دیدارم میآیی!
از شانههای صبور کوه
یا از لب گریان دریا
و یا از کنارِ
خارهای خستهی صحرا
تنها بیا!
که بسیار تاریکم...
#مهتاب_میرقاسمی
از کجا
به دیدارم میآیی!
از شانههای صبور کوه
یا از لب گریان دریا
و یا از کنارِ
خارهای خستهی صحرا
تنها بیا!
که بسیار تاریکم...
#مهتاب_میرقاسمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده یاد مرضیه
نفسی ای سرو چمن بنشین با من به سخن
دمی بخوان به دیباجه ی دل ورق غمنامه ی من
بود این دل شیشه ی جان
مشکن آن را مشکن
شده یادت همدم من نه کسی دارد غم من
نه کسی ره جست و برد بخدا در عالم من
یک دم گمان مبر ز خیال تو غافلم
بنشستم ار خموش خدا داند و دلم
تو مشو روز ای شب من چو نهد لب بر لب من
تو مگیر ای باد سحر خبر از تاب و تب من
نفسی ای سرو چمن بنشین با من به سخن
دمی بخوان به دیباجه ی دل ورق غمنامه ی من
بود این دل شیشه ی جان
مشکن آن را مشکن
شده یادت همدم من نه کسی دارد غم من
نه کسی ره جست و برد بخدا در عالم من
یک دم گمان مبر ز خیال تو غافلم
بنشستم ار خموش خدا داند و دلم
تو مشو روز ای شب من چو نهد لب بر لب من
تو مگیر ای باد سحر خبر از تاب و تب من
این مجسمه بدون سر متعلق به کریستف کلمب، کاشف قاره آمریکا در شهر بوستون آمریکاست که در اعتراضات اخیر به نشانه اعتراض سرش از بدنش جدا شد! حالا چرا؟ چون کریستف کلمب یک بردهدار و نژاد پرست بود! این متن بخشی از نامه کریستف کلمب به ملکه اسپانیا پس از کشف قاره آمریکاست:
“این مردم دین ندارند و حتی بت نمی پرستند. بسیار نجیبند و نمی دانند بدی چیست. هیچ نوع سلاحی ندارند، نه یکدیگر را می کُشند و نه از هم سرقت می کنند. اگر اعلیحضرتین دستور فرمایند، می توانم تمام آنها را در همین جزیره (دومینیکا) به اسارت گیرم. پنجاه مرد کافیست تا کل این مردم را تحت انقیاد در آورید و به انجام دادن هر کاری وادار سازید...”
منبع: سفرنامه کریستف کلمب
@adabiyat_va
“این مردم دین ندارند و حتی بت نمی پرستند. بسیار نجیبند و نمی دانند بدی چیست. هیچ نوع سلاحی ندارند، نه یکدیگر را می کُشند و نه از هم سرقت می کنند. اگر اعلیحضرتین دستور فرمایند، می توانم تمام آنها را در همین جزیره (دومینیکا) به اسارت گیرم. پنجاه مرد کافیست تا کل این مردم را تحت انقیاد در آورید و به انجام دادن هر کاری وادار سازید...”
منبع: سفرنامه کریستف کلمب
@adabiyat_va
و این جهانِ گذرنده دارِ خلود نیست و بر کاروانگاهیم و پسِ یکدیگر میرویم، هیچکس را اینجا مُقام نخواهد بود، چنان باید زیست که پس از مرگ دعایِ نیک کنند.
و تعجب بماندهام از حرص و مناقَشت با یکدیگر و چندین زر و مال و حساب و تَبَعت، که درویشِ گرسنه در محنت و زحیر، و توانگرِ با همه نعمت چون مرگ فراز آمد از یکدیگر باز نتوان شناخت.
مرد آن است که پس از مرگ نامش زنده ماند.
#تاریخ_بیهقی
@adabiyat_va
و تعجب بماندهام از حرص و مناقَشت با یکدیگر و چندین زر و مال و حساب و تَبَعت، که درویشِ گرسنه در محنت و زحیر، و توانگرِ با همه نعمت چون مرگ فراز آمد از یکدیگر باز نتوان شناخت.
مرد آن است که پس از مرگ نامش زنده ماند.
#تاریخ_بیهقی
@adabiyat_va
سگی از کنار شیری رد می شد چون
او را خفته دید، طنابی آورد و شیر
را محکم به درختی بست.
شیر بیدار که شد سعی کرد طناب
را باز کند اما نتوانست.
در همان هنگام خری در حال گذر بود،
شیر به خر گفت: اگر مرا از این بند
برهانی نیمی از جنگل را به تو میدهم.
خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب
را از دور دستان شیر باز کرد.
شیر چون رها شد، خود را از خاک
و غبار خوب تکاند، به خر گفت:
من به تو نیمی از جنگل را نمیدهم.
خر با تعجب گفت: ولی تو قول دادی.
شیر گفت : من به تو تمام جنگل را می دهم
زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند
کشند و خران برهانند،
دیگر ارزش زندگی کردن ندارد.
📚کلیله و دمنه
@adabiyat_va
او را خفته دید، طنابی آورد و شیر
را محکم به درختی بست.
شیر بیدار که شد سعی کرد طناب
را باز کند اما نتوانست.
در همان هنگام خری در حال گذر بود،
شیر به خر گفت: اگر مرا از این بند
برهانی نیمی از جنگل را به تو میدهم.
خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب
را از دور دستان شیر باز کرد.
شیر چون رها شد، خود را از خاک
و غبار خوب تکاند، به خر گفت:
من به تو نیمی از جنگل را نمیدهم.
خر با تعجب گفت: ولی تو قول دادی.
شیر گفت : من به تو تمام جنگل را می دهم
زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند
کشند و خران برهانند،
دیگر ارزش زندگی کردن ندارد.
📚کلیله و دمنه
@adabiyat_va
چرا کتابخوانها جذابتریناند؟
✔️ کتابخوانها بسیار از سنشان عاقلترند.
تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت کرده که هر چهقدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قویتر میشود و در نهایت باعث میشود این بچهها واقعا عاقلتر شوند، با محیطشان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درکشان بالاتر برود.
تجربههای قهرمانهای داستانها تبدیل به تجربههای خود خوانندهها میشود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان میکشد، تبدیل به باری میشود که خواننده باید تحمل کند. خوانندههای کتابها هزاران بار زندگی میکنند و از هر کدام از این تجربهها چیزی یاد میگیرند.
اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل کند و فضای خالی قلبتان را پر کند، میتوانید این کتابخوانها را در کافیشاپها، پارکها و متروها پیدا کنید. چند دقیقه که صحبت کنید، آنها را به جا خواهید آورد.
👈کتابخوانها با شما حرف نمیزنند، با شما رابطه برقرار میکنند.
آنها در نامهها یا مسجهایشان انگار برایتان شعر مینویسند. صرفا به سوالاتتان جواب نمیدهند یا بیانیه صادر نمیکنند، بلکه با عمیقترین فکرها و تئوریها پاسخ شما را میدهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایدههایشان مسحور خواهند کرد.
تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان داده، کتاب خواندن برای کودکان باعث میشود آنها کلماتی را یاد بگیرند که هرگز در مدرسه به آنها یاد نمیدهند.
به خودتان لطف کنید و با کسی قرار بگذارید که میداند چهطور از زباناش استفاده کند.
@adabiyat_va
✔️ کتابخوانها بسیار از سنشان عاقلترند.
تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت کرده که هر چهقدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قویتر میشود و در نهایت باعث میشود این بچهها واقعا عاقلتر شوند، با محیطشان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درکشان بالاتر برود.
تجربههای قهرمانهای داستانها تبدیل به تجربههای خود خوانندهها میشود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان میکشد، تبدیل به باری میشود که خواننده باید تحمل کند. خوانندههای کتابها هزاران بار زندگی میکنند و از هر کدام از این تجربهها چیزی یاد میگیرند.
اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل کند و فضای خالی قلبتان را پر کند، میتوانید این کتابخوانها را در کافیشاپها، پارکها و متروها پیدا کنید. چند دقیقه که صحبت کنید، آنها را به جا خواهید آورد.
👈کتابخوانها با شما حرف نمیزنند، با شما رابطه برقرار میکنند.
آنها در نامهها یا مسجهایشان انگار برایتان شعر مینویسند. صرفا به سوالاتتان جواب نمیدهند یا بیانیه صادر نمیکنند، بلکه با عمیقترین فکرها و تئوریها پاسخ شما را میدهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایدههایشان مسحور خواهند کرد.
تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان داده، کتاب خواندن برای کودکان باعث میشود آنها کلماتی را یاد بگیرند که هرگز در مدرسه به آنها یاد نمیدهند.
به خودتان لطف کنید و با کسی قرار بگذارید که میداند چهطور از زباناش استفاده کند.
@adabiyat_va
در فرهنگ امروزی ما,
چیزی که از انضباط هم کمیابتر است،
همان تمرکز است.
فرهنگ ما بشر را به چنان زندگی مغشوش و بیتمرکزی هدایت میکند
که در هیچ جای دیگر نظیرش نیست.
انسان چندین کار را باهم انجام میدهد، میخواند،
به رادیو گوش میدهد،
گفتگو میکند،
سیگار میکشد،
میخورد و میآشامد.
انسان مصرف کنندهای است که با یک دهان باز، مشتاق و آماده برای بلعیدن همه چیز.
این فقدان تمرکز زمانی آشکارتر دیده میشود که مشکل تنهایی برای ما پیش میآید.
اکثر مردم نمیتوانند بیحرکت بنشینند
و حرف نزنند،
سیگار نکشند، نخوانند یا چیزی نیاشامند.
این گونه کسان عصبی و بی قرار میشوند،
و باید یا دهانهایشان را به کار بیندازند یا دستهایشان را.
سیگار کشیدن یکی از علایم این فقدان تمرکز است، زیرا دست، دهان، چشم و بینی را به کار میاندازد.
📕 #هنر_عشق_ورزیدن
✍🏻 #اریک_فروم
@adabiyat_va
چیزی که از انضباط هم کمیابتر است،
همان تمرکز است.
فرهنگ ما بشر را به چنان زندگی مغشوش و بیتمرکزی هدایت میکند
که در هیچ جای دیگر نظیرش نیست.
انسان چندین کار را باهم انجام میدهد، میخواند،
به رادیو گوش میدهد،
گفتگو میکند،
سیگار میکشد،
میخورد و میآشامد.
انسان مصرف کنندهای است که با یک دهان باز، مشتاق و آماده برای بلعیدن همه چیز.
این فقدان تمرکز زمانی آشکارتر دیده میشود که مشکل تنهایی برای ما پیش میآید.
اکثر مردم نمیتوانند بیحرکت بنشینند
و حرف نزنند،
سیگار نکشند، نخوانند یا چیزی نیاشامند.
این گونه کسان عصبی و بی قرار میشوند،
و باید یا دهانهایشان را به کار بیندازند یا دستهایشان را.
سیگار کشیدن یکی از علایم این فقدان تمرکز است، زیرا دست، دهان، چشم و بینی را به کار میاندازد.
📕 #هنر_عشق_ورزیدن
✍🏻 #اریک_فروم
@adabiyat_va
گاهی لحظههای سکوت،
پرهیاهوترین
دقایق زندگی هستند
مملو از آنچه میخواهیم بگوییم
ولی نمیتوانیم .
#جروم_دیوید_سلین
پرهیاهوترین
دقایق زندگی هستند
مملو از آنچه میخواهیم بگوییم
ولی نمیتوانیم .
#جروم_دیوید_سلین