Forwarded from مرکز مطالعات متین
MatinPdf86.pdf
854.6 KB
فضیلت و اعمال دههٔ ذیالحجه
📝 اسلام وب
🔸 ترجمه: واحد ترجمهٔ متین
نسخهٔ پیدیاف (مناسب موبایل)
📝 اسلام وب
🔸 ترجمه: واحد ترجمهٔ متین
نسخهٔ پیدیاف (مناسب موبایل)
ما تعدادمان کم است. وقتی کم هستیم باید چکار کنیم؟
وقتی قرار باشد یک زنجیره انسانی به طول یک کیلومتر داشته باشیم که پیامی نوشته شده بر یک کاغذ از نفر اول به نفر آخر منتقل شود، اگر تعداد افراد این زنجیره زیاد باشد میتوانند بدون تکان خوردن پیام را دست به دست کنند تا به نفر آخر برسد. هر چه تعداد افراد کمتر باشد، افراد برای انتقال کاغذ حاوی پیام باید بیشتر جابجا شوند. اگر تنها دو نفر در این زنجیره باشند، نفر اول حداقل باید نیم کیلومتر به سوی نفر دوم برود و نفر دو هم همینقدر.
ما تعدادمان کم است. وقتی کم هستیم باید چکار کنیم؟ درست است، باید تلاشمان بیشتر شود.
وقتی قرار باشد یک زنجیره انسانی به طول یک کیلومتر داشته باشیم که پیامی نوشته شده بر یک کاغذ از نفر اول به نفر آخر منتقل شود، اگر تعداد افراد این زنجیره زیاد باشد میتوانند بدون تکان خوردن پیام را دست به دست کنند تا به نفر آخر برسد. هر چه تعداد افراد کمتر باشد، افراد برای انتقال کاغذ حاوی پیام باید بیشتر جابجا شوند. اگر تنها دو نفر در این زنجیره باشند، نفر اول حداقل باید نیم کیلومتر به سوی نفر دوم برود و نفر دو هم همینقدر.
ما تعدادمان کم است. وقتی کم هستیم باید چکار کنیم؟ درست است، باید تلاشمان بیشتر شود.
روزی خواهد رسید که مجبور نخواهی بود میان ترس و دلتنگی یکی را انتخاب کنی. خنده در کوچههای کودکی چیز دیگری است...
عبدالله محمد
روزی خواهد رسید که مجبور نخواهی بود میان ترس و دلتنگی یکی را انتخاب کنی. خنده در کوچههای کودکی چیز دیگری است...
یک ویژگی که همهٔ تاجران موفق دارند شجاعت ریسک کردن و توانایی دادن چیزی برای به دست آوردن چیزی بهتر است. تجارت، بده بستان است، نه بستان بستان. برای شادی باید از جادهٔ ناهموار غم گذشت و برای امنیت از درههای ترس. آنان که خندیدند، از گریهها گذشتهاند. غمی ناخواسته در راه شادیِ خواستنی است. غمهای کوچک، ترسهای تکه تکه شده، برای یک خواستهٔ بزرگ. اینکه میگویم کوچک به معنای کوچک بودن ذات غم نیست، به معنای کوچک بودنش در برابر شادی پایان است.
Forwarded from مقاومت و ایمان
زیبایی شناسی زشتی
زیباییشناسی زشتی (Aesthetics of Ugliness) یکی از شاخههای نوظهور و مهم در تفکر زیباییشناختی مدرن و پستمدرن است که برخلاف سنت کلاسیک، نه تنها زشتی را نفی نمیکند بلکه آن را به عنوان منبعی مشروع، تأثیرگذار و حتی رهاییبخش در هنر و تجربه انسانی در نظر میگیرد.
این روش دیگر ژیژک است وی و طرفدارانش باور دارند برای آن که دین از ناخودآگاه حذف شود یک راه دیگر این است که دین را زشت نشان داد و خلاف آن را زیبا نشان داد، طبیعتا این روش چندان جدید هم نیست اما هیچ وقت به صورت نظریه متمرکز درنیامده بود کاری که ژیژک کرده است وی عنوان می کند که باید گفت:
"ما باید نهفقط بگوییم خدا نیست، بلکه بگوییم خدا تهی، زشت، خستهکننده یا احمق است."
این کار، نوعی بازسازی معکوس ایمان است که با شوک، زشتی و سخره، حس ایمان را از درون فرومیپشاند.در واقع او روش های کاملا غیر اخلاقی را می پسندد از سوی دیگر وی با استفاده از نیچه و والتر بنیامین بیان می کند که باید مفاهیمی مانند گناه را زیبا نشان داد..وی به طرز عظیمی از نظام اخلاقی نیچه برای ارزش های جایگزین بهره برده است که در آن همه نظام های اخلاقی فلسفی و حتی دینی مردود شده است بلکه نظامی با ارزش های جدید که هیچ نوع عمومیتی ندارد جایگزین شده است.
به جای دین هنر و ادبیات جایگزین می شود چرا که در آن جا هیچ ارزشی تعیین شده نیست، به جای فضیلت های دینی، قدرت و شجاعت جایگزین می شود، شجاعت در حقیقت، شجاعت عبور از دین و همه ارزش های سنتی و انجام دادن گناه است بنابراین او تشویق می کند که دیگران را تشویق کنند که گناه انجام دهند و این را شجاعت بنامید.
به جای یک نظام با ارزش های تعیین شده ثابت باید هر کس ارزش های اخلاقی شخصی خود را تعیین کند و اصطلاحا کلمه مثبت ارزش آفرین را در فارسی به آن اختصاص داده اند ..نیچه و ژیژک کسی را که از دین گذر کند شجاع می دانند..به همین صورت کلمات دیگری جایگزین می شود. رهایی و رستگاری که در حقیقت رهایی از دین است.
مانند ابداع،شور، انسان برتر، هوموساپینس، خلاقیت، حل مساله را جایگزین می کند که به نظر می رسد کلمات خوبی هستند اما در قالب ژیژک و نیچه این جملات در حقیقت معنای عمیقا ضددینی پیدا می کنند..
فهم دقیق مساله تنها در قالب خواندن امکان پذیر است چرا که تا حدی این امر پیچیده است. من در این مورد هم کتابچه ای که به صورت تعاملی است آماده کرده ام که می توانید آن را مطالعه کنید.
زیباییشناسی زشتی (Aesthetics of Ugliness) یکی از شاخههای نوظهور و مهم در تفکر زیباییشناختی مدرن و پستمدرن است که برخلاف سنت کلاسیک، نه تنها زشتی را نفی نمیکند بلکه آن را به عنوان منبعی مشروع، تأثیرگذار و حتی رهاییبخش در هنر و تجربه انسانی در نظر میگیرد.
این روش دیگر ژیژک است وی و طرفدارانش باور دارند برای آن که دین از ناخودآگاه حذف شود یک راه دیگر این است که دین را زشت نشان داد و خلاف آن را زیبا نشان داد، طبیعتا این روش چندان جدید هم نیست اما هیچ وقت به صورت نظریه متمرکز درنیامده بود کاری که ژیژک کرده است وی عنوان می کند که باید گفت:
"ما باید نهفقط بگوییم خدا نیست، بلکه بگوییم خدا تهی، زشت، خستهکننده یا احمق است."
این کار، نوعی بازسازی معکوس ایمان است که با شوک، زشتی و سخره، حس ایمان را از درون فرومیپشاند.در واقع او روش های کاملا غیر اخلاقی را می پسندد از سوی دیگر وی با استفاده از نیچه و والتر بنیامین بیان می کند که باید مفاهیمی مانند گناه را زیبا نشان داد..وی به طرز عظیمی از نظام اخلاقی نیچه برای ارزش های جایگزین بهره برده است که در آن همه نظام های اخلاقی فلسفی و حتی دینی مردود شده است بلکه نظامی با ارزش های جدید که هیچ نوع عمومیتی ندارد جایگزین شده است.
به جای دین هنر و ادبیات جایگزین می شود چرا که در آن جا هیچ ارزشی تعیین شده نیست، به جای فضیلت های دینی، قدرت و شجاعت جایگزین می شود، شجاعت در حقیقت، شجاعت عبور از دین و همه ارزش های سنتی و انجام دادن گناه است بنابراین او تشویق می کند که دیگران را تشویق کنند که گناه انجام دهند و این را شجاعت بنامید.
به جای یک نظام با ارزش های تعیین شده ثابت باید هر کس ارزش های اخلاقی شخصی خود را تعیین کند و اصطلاحا کلمه مثبت ارزش آفرین را در فارسی به آن اختصاص داده اند ..نیچه و ژیژک کسی را که از دین گذر کند شجاع می دانند..به همین صورت کلمات دیگری جایگزین می شود. رهایی و رستگاری که در حقیقت رهایی از دین است.
مانند ابداع،شور، انسان برتر، هوموساپینس، خلاقیت، حل مساله را جایگزین می کند که به نظر می رسد کلمات خوبی هستند اما در قالب ژیژک و نیچه این جملات در حقیقت معنای عمیقا ضددینی پیدا می کنند..
فهم دقیق مساله تنها در قالب خواندن امکان پذیر است چرا که تا حدی این امر پیچیده است. من در این مورد هم کتابچه ای که به صورت تعاملی است آماده کرده ام که می توانید آن را مطالعه کنید.
تولید کنندگان ارزشها و کسانی که آن ارزش را درک میکنند نگاهشان به ذات آن چیزی است که باعث تولید ارزش شده. مثلا پیچیدگی یک ساعت مکانیکی که باعث گران شدن آن شده است حقیقتا شگفتانگیز است و اگر از این بُعد به قضیه بنگری شاید حتی اگر پولش را هم نداشته باشی دربارهاش خیلی بخوانی و بنویسی و درک درستی از آن پیچیدگی داشته باشی. ساعتهایی هستند که فقط با چرخ دنده و و فنر و یک سری چیز قابل رؤیت و بدون حتی یک قطعهٔ الکترونیک، دارای تقویم ابدی و حتی نشانگر حالات ماه هستند. اما وقتی این ارزش تولید شد، بسیاری از مردم صرفا به خاطر قیمت آن یا درخشش شهرتی که گرد آن محصول شکل گرفته خواهانش میشوند.
این پدیده در عرصههای دیگر هم رخ میدهد. دینداری و زهد در مراحل اولش و نزد کسانی که ارزش ذاتی آن را میدانند وسیلهای برای پز دادن یا خودنمایی نیست ولی چیزهای ذاتا باارزش بعدا پرطرفدار هم میشوند و وقتی پرطرفدار شدند خودشان عامل مباهات خواهند شد و اینجاست که پدیدهٔ ریاکاری پیش میآید. الان آن کارشناس ساعت که میداند فلان محصول آن مارک مطرح چه شاهکاری است و حتی خودش پولش به خریدنش نمیرسد کجا و آن تازه به دوران رسیده که چون شنیده این ساعت خیلی گران است آن را خریده و همه جا رو به دوربین نشانش میدهد کجا؟
این پدیده در عرصههای دیگر هم رخ میدهد. دینداری و زهد در مراحل اولش و نزد کسانی که ارزش ذاتی آن را میدانند وسیلهای برای پز دادن یا خودنمایی نیست ولی چیزهای ذاتا باارزش بعدا پرطرفدار هم میشوند و وقتی پرطرفدار شدند خودشان عامل مباهات خواهند شد و اینجاست که پدیدهٔ ریاکاری پیش میآید. الان آن کارشناس ساعت که میداند فلان محصول آن مارک مطرح چه شاهکاری است و حتی خودش پولش به خریدنش نمیرسد کجا و آن تازه به دوران رسیده که چون شنیده این ساعت خیلی گران است آن را خریده و همه جا رو به دوربین نشانش میدهد کجا؟
عبدالله محمد
تولید کنندگان ارزشها و کسانی که آن ارزش را درک میکنند نگاهشان به ذات آن چیزی است که باعث تولید ارزش شده. مثلا پیچیدگی یک ساعت مکانیکی که باعث گران شدن آن شده است حقیقتا شگفتانگیز است و اگر از این بُعد به قضیه بنگری شاید حتی اگر پولش را هم نداشته باشی دربارهاش…
بگذارید برای توضیح بیشتر باز یک مثال ساعتی بزنم. یک ساعتباز از ساعتهای «فیک» متنفر است، حتی اگر به قول برخی «های کپی» باشد اما بالاخره کپی است، دروغ است، ناواقعی است. یک ساعت باز اگر وُسعش هم نرسد، یک ساعت اصیل میخرد و اصیل بودن الزاما به معنای گران بودن نیست. مثلا یک کاسیو F91W که اصیل است و ارزان. یا کمی بالاتر برویم، ساعتهای سیکو و سیتزین که هم اصیل هستند و هم قابل دستیابی. اما آدمی که چیزی از ساعت نمیداند ولی فقط میداند که مثلا فلان مدل رولکس را پولدارها میپوشند، اگر دستش نرسد کپی همان را تهیه میکند.
حالا برگردیم به زهد و ایمان و تزکیه. الگوهای یک مؤمن اصیل، پیامبر ﷺ، صحابه، تابعین و سلف امت و دیگر صالحان هستند. او بسیار دربارهٔ این بزرگان میخواند و واقعا شوق شبیه شدن به آنان را دارد. اما با این حال او در حد خودش واقعی است. ادعای چیزی را نمیکند که نیست. حتی اگر گران نباشد، اصیل است.
فقط هم ریاکاری نیست؛ آدم باید در حد خودش باشد. آیا ادعای آشکارت به ایمان نهانت میسازد؟ بیشتر کسانی که دچار «انتکاسه» میشوند بارهای بزرگی بر دوش خود میگذارند.
حالا برگردیم به زهد و ایمان و تزکیه. الگوهای یک مؤمن اصیل، پیامبر ﷺ، صحابه، تابعین و سلف امت و دیگر صالحان هستند. او بسیار دربارهٔ این بزرگان میخواند و واقعا شوق شبیه شدن به آنان را دارد. اما با این حال او در حد خودش واقعی است. ادعای چیزی را نمیکند که نیست. حتی اگر گران نباشد، اصیل است.
فقط هم ریاکاری نیست؛ آدم باید در حد خودش باشد. آیا ادعای آشکارت به ایمان نهانت میسازد؟ بیشتر کسانی که دچار «انتکاسه» میشوند بارهای بزرگی بر دوش خود میگذارند.
عبدالله محمد
از دیگر دلایل محور بودن و اصل بودن سرگرمی در دوران ما این است که اگر در یک کشور فقیر میلیونها دلار خرج مربی خارجی و کادر فنی خارجی شود و هزینههای تمرین تیم و اردوهای خارجی و زمینهای تمرین و... برای «موفقیت» این تیم فراهم شود، سپس این تیم پس از هشت سال مثلا…
هرجا دیدید برای هزینهٔ چیزی چانه میزنند بدانید آن چیز دیگر خیلی مهم نیست.
انسانی که نعمت را نمیبیند، نشانه را هم نمیبیند. همین است که خداوند متعال در چندین آیه* پس از ذکر نشانههایش میفرماید که اینها آیه و نشانه است، اما برای آنان که بسیار اهل صبر و شکر هستند. چرا صابرِ شاکر نشانهبین است؟ چون هم نعمت و هم نشانه هر دو اندیشه میخواهد و اندیشه و صبر به هم مربوطند. ناشکرها، رویگردان هستند و نالانها هم رویگردانند. رویگردانی یک واژهٔ مهم قرآنی است که هم در موضع بیتوجهی به نشانهها به کار رفته (انبیاء: ۳۲) و هم برای بیتوجهی به نعمت (فصلت: ۵۱).
شاکر از نعمتِ روی آورده رو نمیگرداند. شاکر به همهٔ داشتهها فکر میکند و چیزی را بدیهی نمیبیند. اندیشه عبادت است. چون برای برخی، نعمتها و نشانهها همانند صدای کولر است، از پس زمینهٔ ذهنشان حذف میشود.
* (ابراهیم: ۵) (لقمان: ۳۱) (سبأ: ۱۹) (شوری: ۳۳).
شاکر از نعمتِ روی آورده رو نمیگرداند. شاکر به همهٔ داشتهها فکر میکند و چیزی را بدیهی نمیبیند. اندیشه عبادت است. چون برای برخی، نعمتها و نشانهها همانند صدای کولر است، از پس زمینهٔ ذهنشان حذف میشود.
* (ابراهیم: ۵) (لقمان: ۳۱) (سبأ: ۱۹) (شوری: ۳۳).
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر میآید دوران ما، دوران ستایش هوش و تحقیر حکمت باشد. با این حال، هر باهوشی الزاما عاقل نیست. در این باره بیشتر خواهم گفت، ان شاء الله.
عبدالله محمد
Voice message
ریاکاری این دوران دیگر چندان سمت دین نیست مگر آنکه کسی بخواهد جایی در این کشور منصبی بگیرد اما در عرصهٔ جامعه، ریاکاری به سمتی میرود که جذاب و پرطرفدار است. کولنمایی، شادنمایی، مهربان نشان دادن خود در برابر حیوانات و... البته این قطعا معنایش این نیست که هرکس با حیوانات مهربان است یا شاد است دارد نمایش میدهد، اما اگر کسی بخواهد خود را طوری نشان دهد که نیست، قطعا خودش را آن چیزی نشان میدهد که طرفدار دارد. حالا اگر باهوش نمایی پرطرفدار باشد و من باهوش نباشم باید چکار کنم؟ بله، میتوانم خودم را گیج و حواس پرت و شلخته و غیر اجتماعی نشان دهم. انیشتین شدن آسان نیست ولی میشود موهایت را شانه نکنی.
عبدالله محمد
Voice message
البته این که گفتم حکمت، چیزهایی را هم به نام حکمت ترویج میکنند اما جالب است که همان را هم برای این سبک زندگی و تاییدش به کار میبرند. مثلا بهرهگیری گزینشی از اشعار فارسی (نمونهٔ به روز شدهٔ مولانا، گزینش از خیام و حافظ و...) یا جا انداختن شارلاتانهایی مثل اوشو به عنوان پیر خردمند.
امتی که نمیتواند به وقتش شاد باشد و به دلیل مصیبت دیروز، دستاورد امروز را نمیبیند، امت ادامه دادن نیست. غم مداوم یعنی پذیرش شکست. همهٔ کسانی که پیروز میشوند امیدی در دل داشتهاند و امید از جنس شادی است. آن مجاهد پابرهنه که با اسلحهٔ کهنه به دل دشمن میزند قطعا دلش پر از احساسات منفی نیست. آن برخاستن پس از مصیبت دلیل شادی و امید است. «به به» گفتن آن صحابی است که از شوق، چند دانه خرما را انداخت و به دل دشمن زد.
این وصف زیبا را از زبان یک صحابی بشنوید: «وأسرعهم إفاقة بعد مصيبة». یعنی: آنان در برخاستن پس از مصیبت، سریعترین مردم هستند. این را دربارهٔ ویژگیهای رومیان (همان غرب امروزی) گفت. همانهایی که تا نزدیکی قیامت، رقیبان سرسخت ما هستند.
مایل شدن به یک سمت آسان است، برای همین غالب مردم یا به سمت غم مزمن گرایش دارند و یا به سمت بیخیالی و الکی خوشی. بیداری اما این شکلی است که تو زندگی را زمینی موزاییکی ببینی که هر جایش رنگی است و هر موضعی، واکنش خودش را میخواهد. زمین زیر پایت را ببین و ببین به تو چه میگوید. عبادت وقتت را ببین و بپرس از تو چه میخواهد؟ اکنون وقت تبریک است. تقبل الله منا ومنکم.
این وصف زیبا را از زبان یک صحابی بشنوید: «وأسرعهم إفاقة بعد مصيبة». یعنی: آنان در برخاستن پس از مصیبت، سریعترین مردم هستند. این را دربارهٔ ویژگیهای رومیان (همان غرب امروزی) گفت. همانهایی که تا نزدیکی قیامت، رقیبان سرسخت ما هستند.
مایل شدن به یک سمت آسان است، برای همین غالب مردم یا به سمت غم مزمن گرایش دارند و یا به سمت بیخیالی و الکی خوشی. بیداری اما این شکلی است که تو زندگی را زمینی موزاییکی ببینی که هر جایش رنگی است و هر موضعی، واکنش خودش را میخواهد. زمین زیر پایت را ببین و ببین به تو چه میگوید. عبادت وقتت را ببین و بپرس از تو چه میخواهد؟ اکنون وقت تبریک است. تقبل الله منا ومنکم.
عبدالله محمد
امتی که نمیتواند به وقتش شاد باشد و به دلیل مصیبت دیروز، دستاورد امروز را نمیبیند، امت ادامه دادن نیست. غم مداوم یعنی پذیرش شکست. همهٔ کسانی که پیروز میشوند امیدی در دل داشتهاند و امید از جنس شادی است. آن مجاهد پابرهنه که با اسلحهٔ کهنه به دل دشمن میزند…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from عبدالله محمد (abdollah Mohammad)
مردم با روانپزشک صریحتر هستند تا با روحانی. چون روانپزشک آنان را از دوزخ نمیترساند.
پائولو کوئلیو (منتشر شده توسط یکی از صفحات الحادی عربی)
اين حرف مثال مناسبی برای اثبات سطحی بودن سکولار عربی (شرقی) است، نه برای آنکه خود این حرف خیلی سطحی است ـ که واقعا سطحی است ـ بلکه اساسا برای کسانی که این حرف را برایشان نقل میکند (مسلمانان) معنایی ندارد! ملحد شرقی هر آنچه از انسان اروپایی بشنود را بدون در نظر گرفتن شرایط و محیط و سیاقِ گویندهاش طوطیوار نقل میکند چون اساسا معنایش را نمیداند*. برای سکولار شرقی همهٔ «ادیان» شبیه همند به ویژه اگر بشنود که این حرف دربارهٔ «ادیان ابراهیمی» است؛ دیگر نیاز چندانی به جستجو نیست، کافی است حرفی را که سکولار غربی دربارهٔ مسیحیت زده کپی کند و آن نسخهٔ کپی شده را به اسلام نسبت دهد.
گوینده این سخن یک نویسندهٔ برزیلی است؛ یعنی آنکه او دارد از یک خاستگاه کاتولیک سخن میگوید که اعتراف به گناه را از واجبات شخص مسیحی میداند، برعکس اسلام که اعتراف به گناه را گناهی دیگر میداند؛ مسلمان صالح کسی است که گناه خود را میان خود و پروردگارش نگه میدارد و همانجا نزد او توبه میکند و معصیتش را علنی نمیکند. همین اختلاف میتواند ما را در فهم ذهنیت «مسیحیهای» معاصر یاری دهد، چه آنهایی که واقعا مسیحی هستند و چه ملحد و یا حتی مسلمانانی با فهم مسیحی از دین. چنین فهمی از بدعت اتاق اعتراف نصرانی برآمده است.
برای یک نصرانی آمرزش گناهان و رهایی، از اعتراف میگذرد، از این رو شخص مسیحی (یا تاثیر گرفته از آنان) پنهان ماندن گناهان را نوعی نفاق میبیند. همین مسئله دربارهٔ اروپایی سکولار که پیشینهای مسیحی دارد و تاثیرگرفتگان از آنان صادق است. گناه یعنی گناهی که پنهان است. گناه بودن معصیت در ذاتِ معصیت نیست، بلکه در پوشاندن آن است، یعنی اگر گناهی را علنی انجام دادی دیگر گناه نیست و چه بسا نشان دهندهٔ «رندی» و رو راست بودن تو باشد و حتی به ستایش از تو بینجامد. از این رو انسان اروپایی احساس آسودگی وجدان نمیکند مگر با اعلان گناه یا اعتراف به آن و این همان چیزی است که اخیرا با بیان «هویت جنسیتی» ارتباط یافته است.
کشف راز و علنی کردن آن همان عاملی است که به پاکسازی درون میانجامد؛ چه این آشکارسازی با بیان راز به اطرافیان یا از طریق شبکههای اجتماعی باشد یا بر روی صندلی روانکاو که جایگزین اتاق اعتراف کلیسا شده است. یا چنانکه چسترتون میگوید: «روانکاوی همان اعتراف است، البته بدون آمرزش».
نویسنده: حس سلیم
(ترجمه با تصرف و اندکی اضافات)
* در محیط اسلامی نیازی به بیان گناهان به عالم یا شیخ نیست تا تو را از جهنم بترساند! بلکه خود این اعتراف به گناهانِ خود نزد دیگری، گناه است. بگذریم که هنگام توبه، هنگام یادآوری رحمت الهی است و شما نزد هر عالمی بروید و بگویید قصد توبه دارید شما را به رحمت خداوند نوید میدهد بیآنکه بخواهد دربارهٔ گناه شما چیزی بداند.
#ترجمه
پائولو کوئلیو (منتشر شده توسط یکی از صفحات الحادی عربی)
اين حرف مثال مناسبی برای اثبات سطحی بودن سکولار عربی (شرقی) است، نه برای آنکه خود این حرف خیلی سطحی است ـ که واقعا سطحی است ـ بلکه اساسا برای کسانی که این حرف را برایشان نقل میکند (مسلمانان) معنایی ندارد! ملحد شرقی هر آنچه از انسان اروپایی بشنود را بدون در نظر گرفتن شرایط و محیط و سیاقِ گویندهاش طوطیوار نقل میکند چون اساسا معنایش را نمیداند*. برای سکولار شرقی همهٔ «ادیان» شبیه همند به ویژه اگر بشنود که این حرف دربارهٔ «ادیان ابراهیمی» است؛ دیگر نیاز چندانی به جستجو نیست، کافی است حرفی را که سکولار غربی دربارهٔ مسیحیت زده کپی کند و آن نسخهٔ کپی شده را به اسلام نسبت دهد.
گوینده این سخن یک نویسندهٔ برزیلی است؛ یعنی آنکه او دارد از یک خاستگاه کاتولیک سخن میگوید که اعتراف به گناه را از واجبات شخص مسیحی میداند، برعکس اسلام که اعتراف به گناه را گناهی دیگر میداند؛ مسلمان صالح کسی است که گناه خود را میان خود و پروردگارش نگه میدارد و همانجا نزد او توبه میکند و معصیتش را علنی نمیکند. همین اختلاف میتواند ما را در فهم ذهنیت «مسیحیهای» معاصر یاری دهد، چه آنهایی که واقعا مسیحی هستند و چه ملحد و یا حتی مسلمانانی با فهم مسیحی از دین. چنین فهمی از بدعت اتاق اعتراف نصرانی برآمده است.
برای یک نصرانی آمرزش گناهان و رهایی، از اعتراف میگذرد، از این رو شخص مسیحی (یا تاثیر گرفته از آنان) پنهان ماندن گناهان را نوعی نفاق میبیند. همین مسئله دربارهٔ اروپایی سکولار که پیشینهای مسیحی دارد و تاثیرگرفتگان از آنان صادق است. گناه یعنی گناهی که پنهان است. گناه بودن معصیت در ذاتِ معصیت نیست، بلکه در پوشاندن آن است، یعنی اگر گناهی را علنی انجام دادی دیگر گناه نیست و چه بسا نشان دهندهٔ «رندی» و رو راست بودن تو باشد و حتی به ستایش از تو بینجامد. از این رو انسان اروپایی احساس آسودگی وجدان نمیکند مگر با اعلان گناه یا اعتراف به آن و این همان چیزی است که اخیرا با بیان «هویت جنسیتی» ارتباط یافته است.
کشف راز و علنی کردن آن همان عاملی است که به پاکسازی درون میانجامد؛ چه این آشکارسازی با بیان راز به اطرافیان یا از طریق شبکههای اجتماعی باشد یا بر روی صندلی روانکاو که جایگزین اتاق اعتراف کلیسا شده است. یا چنانکه چسترتون میگوید: «روانکاوی همان اعتراف است، البته بدون آمرزش».
نویسنده: حس سلیم
(ترجمه با تصرف و اندکی اضافات)
* در محیط اسلامی نیازی به بیان گناهان به عالم یا شیخ نیست تا تو را از جهنم بترساند! بلکه خود این اعتراف به گناهانِ خود نزد دیگری، گناه است. بگذریم که هنگام توبه، هنگام یادآوری رحمت الهی است و شما نزد هر عالمی بروید و بگویید قصد توبه دارید شما را به رحمت خداوند نوید میدهد بیآنکه بخواهد دربارهٔ گناه شما چیزی بداند.
#ترجمه