This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🔘 پزشکیان در میانهی اصولگرایی و اصلاحطلبی
✍ اکبر اعلمی
مادامیکه دکتر پزشکیان همچنان دچار فقر گفتمانی است و میان مفاهیم «اصولگرایی» و «اصلاحطلبی—در دو شکل جعلی و واقعیاش» تمایزی قائل نمیشود، ناگزیر اظهارات متناقض او درباره نسبتش با این دو جریان، به سردرگمی خود و افکار عمومی خواهد انجامید.
او نیز، ظاهراً—همچون عوام—اصلاحطلبی را محدود به قبیلهای شخصیتمحورِ منفعتطلب تلقی میکند؛ بیآنکه نسبت خود را با اصلاحطلبی واقعیِ مطالبهمحور تعریف کند.
در منظومهی سیاسی ایران، «اصولگرایی» در معنای رایج آن، ترجیح ثبات بر تغییر، استمرار بر اصلاح، و اطاعت بر نقد است؛ و در مقابل، «اصلاحطلبی» در معنای واقعی و مأموریتمحورش، تلاشی تدریجی، مسالمتآمیز و واقعگرایانه برای عبور از اقتدارگرایی و استقرار مردمسالاری بهکمهزینهترین شیوه ممکن است.
تا زمانیکه این مرزبندیهای مفهومی و راهبردی به رسمیت شناخته نشود، سیاستورزی—حتی در تراز ریاستجمهوری—ممکن است به حرکتی میان الفاظ و عناوینی تقلیل یابد که فاقد پشتوانهی نظری روشن و چشمانداز عملی منسجم است و نتیجهاش سرگردانی میان اصولگرایی و اصلاحطلبی است!
@alami_akbar
  ✍ اکبر اعلمی
مادامیکه دکتر پزشکیان همچنان دچار فقر گفتمانی است و میان مفاهیم «اصولگرایی» و «اصلاحطلبی—در دو شکل جعلی و واقعیاش» تمایزی قائل نمیشود، ناگزیر اظهارات متناقض او درباره نسبتش با این دو جریان، به سردرگمی خود و افکار عمومی خواهد انجامید.
او نیز، ظاهراً—همچون عوام—اصلاحطلبی را محدود به قبیلهای شخصیتمحورِ منفعتطلب تلقی میکند؛ بیآنکه نسبت خود را با اصلاحطلبی واقعیِ مطالبهمحور تعریف کند.
در منظومهی سیاسی ایران، «اصولگرایی» در معنای رایج آن، ترجیح ثبات بر تغییر، استمرار بر اصلاح، و اطاعت بر نقد است؛ و در مقابل، «اصلاحطلبی» در معنای واقعی و مأموریتمحورش، تلاشی تدریجی، مسالمتآمیز و واقعگرایانه برای عبور از اقتدارگرایی و استقرار مردمسالاری بهکمهزینهترین شیوه ممکن است.
تا زمانیکه این مرزبندیهای مفهومی و راهبردی به رسمیت شناخته نشود، سیاستورزی—حتی در تراز ریاستجمهوری—ممکن است به حرکتی میان الفاظ و عناوینی تقلیل یابد که فاقد پشتوانهی نظری روشن و چشمانداز عملی منسجم است و نتیجهاش سرگردانی میان اصولگرایی و اصلاحطلبی است!
@alami_akbar
🔘 روز عزای کیهان و حسین شریعتمداری، روز عقلانیت دولت
✍️ اکبر اعلمی
🔻امروز لابد روز عزا برای حسین شریعتمداری است؛ عزای لایحهای که قرار بود با پوشش «مقابله با محتوای خلاف واقع» پا به میدان بگذارد، اما در افکار عمومی بهدرستی به عنوان پروژهای امنیتی و محدودساز شناخته شد. شریعتمداری خشمگین از عقبنشینی دولت، پزشکیان را به ایستادگی در برابر مردم فراخوانده، گویی جمهور باید در برابر جمهوریت مقاومت کند.
🔻جناب شریعتمداری! شما البته حق دارید از تصویب چنین لوایحی دفاع کنید؛ چراکه برخلاف بسیاری از اهالی رسانه، در سایهی مصونیتی آهنین و در پناه هیأتهای منصفهی منصوب، نه با محکمهی واقعی طرفید، نه با خشم مردمی که دهانشان را بستهاید. اما در همین سرزمین، روزنامهنگاران و منتقدان، برای جملهای پرسشگرانه احضار و محکوم میشوند. مخالفت با این لایحه، مخالفت با پالایش دروغ نبود؛ دفاع از حق پرسشگری بود.
با سانسور، نه حقیقت تقویت میشود، نه دروغ ریشهکن. این را شما بهتر از هر کسی میدانید. لایحه صیانت، حتی در بستهبندی جدیدش، طرحی بود از همان جنس که بهجای مرزبندی با جعلیات، به جنگ شفافیت میرفت. آنچه شما "ضرورت" مینامید، برای جامعه رسانهای کشور، فاجعهای بالقوه بود؛ تهدیدی علیه اعتماد، آزادی و جمهور.
🔻در این میان، تلاش کیهان برای بازگرداندن لایحه به مجلس، در پوشش تفسیر اصول قانون اساسی، نه نشانه پایبندی به قانون که ترفندی برای زندهنگهداشتن پروژهای شکستخورده است. اینکه دولت "پستچی محض" باشد و حق استرداد نداشته باشد، تصوری است از حکومت، نه در چارچوب قانون، بلکه در سایه ولایت بیپاسخخواهی. اگر دولت موظف به دفاع از لایحهای باشد که به آن باور ندارد، جمهور چه جایگاهی دارد؟
🔻این دعوا، حقوقی نیست؛ سیاسی است. دعوا میان دولتی است که میخواهد – هرچند لرزان – اندکی از فضای خفقانزده فاصله بگیرد، و جریانی که شکست در میدان افکار عمومی را برنمیتابد. کیهان بهدرستی دریافته که عقبنشینی دولت، پایان یک مسیر اقتدارگرایانه است، نه فقط توقف یک لایحه.
امروز، عقبنشینی دولت نه شکست که پیروزی عقلانیت و فشار افکار عمومی بود. برای شما اما، فقط یک روز ناخوشایند دیگر در تقویم کیهان است؛ تقویمی که گویی هیچگاه ورق نمیخورد.
▫️پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴
🔗 | لینک |
@alami_akbar
  
  
  
  
  
  ✍️ اکبر اعلمی
🔻امروز لابد روز عزا برای حسین شریعتمداری است؛ عزای لایحهای که قرار بود با پوشش «مقابله با محتوای خلاف واقع» پا به میدان بگذارد، اما در افکار عمومی بهدرستی به عنوان پروژهای امنیتی و محدودساز شناخته شد. شریعتمداری خشمگین از عقبنشینی دولت، پزشکیان را به ایستادگی در برابر مردم فراخوانده، گویی جمهور باید در برابر جمهوریت مقاومت کند.
🔻جناب شریعتمداری! شما البته حق دارید از تصویب چنین لوایحی دفاع کنید؛ چراکه برخلاف بسیاری از اهالی رسانه، در سایهی مصونیتی آهنین و در پناه هیأتهای منصفهی منصوب، نه با محکمهی واقعی طرفید، نه با خشم مردمی که دهانشان را بستهاید. اما در همین سرزمین، روزنامهنگاران و منتقدان، برای جملهای پرسشگرانه احضار و محکوم میشوند. مخالفت با این لایحه، مخالفت با پالایش دروغ نبود؛ دفاع از حق پرسشگری بود.
با سانسور، نه حقیقت تقویت میشود، نه دروغ ریشهکن. این را شما بهتر از هر کسی میدانید. لایحه صیانت، حتی در بستهبندی جدیدش، طرحی بود از همان جنس که بهجای مرزبندی با جعلیات، به جنگ شفافیت میرفت. آنچه شما "ضرورت" مینامید، برای جامعه رسانهای کشور، فاجعهای بالقوه بود؛ تهدیدی علیه اعتماد، آزادی و جمهور.
🔻در این میان، تلاش کیهان برای بازگرداندن لایحه به مجلس، در پوشش تفسیر اصول قانون اساسی، نه نشانه پایبندی به قانون که ترفندی برای زندهنگهداشتن پروژهای شکستخورده است. اینکه دولت "پستچی محض" باشد و حق استرداد نداشته باشد، تصوری است از حکومت، نه در چارچوب قانون، بلکه در سایه ولایت بیپاسخخواهی. اگر دولت موظف به دفاع از لایحهای باشد که به آن باور ندارد، جمهور چه جایگاهی دارد؟
🔻این دعوا، حقوقی نیست؛ سیاسی است. دعوا میان دولتی است که میخواهد – هرچند لرزان – اندکی از فضای خفقانزده فاصله بگیرد، و جریانی که شکست در میدان افکار عمومی را برنمیتابد. کیهان بهدرستی دریافته که عقبنشینی دولت، پایان یک مسیر اقتدارگرایانه است، نه فقط توقف یک لایحه.
امروز، عقبنشینی دولت نه شکست که پیروزی عقلانیت و فشار افکار عمومی بود. برای شما اما، فقط یک روز ناخوشایند دیگر در تقویم کیهان است؛ تقویمی که گویی هیچگاه ورق نمیخورد.
▫️پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴
🔗 | لینک |
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🔘حتی ضرغامی هم پذیرفت که شیوه حکمرانی اشتباه بوده. 
✍ اکبر اعلمی
گرچه افراد بیبصیرتی مثل ما از سالهای دور فریاد زدهایم که مهمترین مؤلفه اقتدار ملی، مردم و تقویت جمهوریت و بازگشت به آرمانهای متروک انقلاب است، نهتنها گوش کسی بدهکار نبوده بلکه انگ ضدیت با نظام را به ما زدند، اما هرچند دیرهنگام، بالاخره امثال ضرغامی رییس پیشین صداوسیما و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم پس از جنگ ۱۲ روزه با ما همصدا شد و انتقادات چند دهه منتقدین دلسوز را بر زبان جاری ساخت.
🔻در ۲۰ اردیبهشت ۹۲ که کاندیدای ریاستجمهوری بودم، برنامه ۱۴ مادهای خود را با عنوان "احیای منشور نوفللوشاتو" مطرح کردم(اینجا) که در صدر آن "تشویق روحانیون به بازگشت به حوزه علمیه" قرار داشت و ۱۳ ماده دیگر آن معطوف به راههای خروج از بحران بود. اکنون نیز راه نجات کشور و خروج از بحران را در همین میدانم.👇
www.tg-me.com/alami_akbar/3266
@alami_akbar
  "عدهای به رهبری پیشنهاد میدادند که خیلی حرف ملی نزنید. ۱۵-۱۰ درصد فدایی نظام داریم که در هر شرایطی پای نظام هستند و همین تعداد کافیست که در انتخابات شرکت کنند و با پشتوانه همینها کشور را اداره میکنیم و ...."
✍ اکبر اعلمی
گرچه افراد بیبصیرتی مثل ما از سالهای دور فریاد زدهایم که مهمترین مؤلفه اقتدار ملی، مردم و تقویت جمهوریت و بازگشت به آرمانهای متروک انقلاب است، نهتنها گوش کسی بدهکار نبوده بلکه انگ ضدیت با نظام را به ما زدند، اما هرچند دیرهنگام، بالاخره امثال ضرغامی رییس پیشین صداوسیما و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم پس از جنگ ۱۲ روزه با ما همصدا شد و انتقادات چند دهه منتقدین دلسوز را بر زبان جاری ساخت.
🔻در ۲۰ اردیبهشت ۹۲ که کاندیدای ریاستجمهوری بودم، برنامه ۱۴ مادهای خود را با عنوان "احیای منشور نوفللوشاتو" مطرح کردم(اینجا) که در صدر آن "تشویق روحانیون به بازگشت به حوزه علمیه" قرار داشت و ۱۳ ماده دیگر آن معطوف به راههای خروج از بحران بود. اکنون نیز راه نجات کشور و خروج از بحران را در همین میدانم.👇
www.tg-me.com/alami_akbar/3266
@alami_akbar
🔘 ادارهشدن به جای ادارهکردن؛ یکسالگی دولت پزشکیان زیر ذرهبین
🔻یکسال از تشکیل دولت مسعود پزشکیان گذشت؛ دولتی که قرار بود چهرهای متفاوت، زبانی صادق و رویکردی عدالتمحور داشته باشد. اما آنچه امروز پیش روی ماست، کابینهایست از همهکس و هیچکس؛ دولتی با شعارهای جسور، عملکردی محافظهکار و رئیسجمهوری که هنوز نمیداند دقیقاً کیست و در کجای سپهر سیاست ایران ایستاده است.
🔻پزشکیان نه اصلاحطلب به معنای دقیق کلمه است، نه اصولگرا، نه خارج از ساختار، و نه حتی منتقد جدی وضع موجود و بانیان اصلی آن. او هرگز نتوانست برای خود هویت روشنی تعریف کند: روزی خود را اصولگرای عدالتخواه مینامد، روزی دیگر اصلاحطلب مستقل؛ گاه هر دو، و گاه هیچیک و گاه تأکید میکند تنها از دل حاکمیت برآمده است.
🔻این فقر گفتمانی و سرگردانی در عالم سیاست، صرفاً یک ویژگی شخصی نیست؛ بلکه در جان دولتش نیز رسوخ کرده است.
کابینهی او ترکیبی است از افراد خنثی و سرگردان در ستادهای انتخاباتی مختلف، ابنالوقتها، زنبیلبدستان، مجاهدان شنبه، سهمخواهان سنتی، نیروهای امنیتی کمحاشیه، تکنوکراتهای سالخورده و چند مدیر خاکخورده که جز حفظ توازن قدرت، هدفی روشن نداشتند. نه نشانی از اصلاحات هر چند سطحی دیده شد، نه چهرههایی جسور و تحولخواه به میدان آمدند، نه حلقهای از نخبگان نوگرا در اطراف رئیسجمهور شکل گرفت.
🔻اگر هدف، تنها ادارهی کشور با کمترین تنش درونساختاری بود، این هدف محقق شد؛ اما اگر قرار بود صدای مردم شنیده شود، فساد به چالش کشیده شود، وضع موجود به سمت وضع مطلوب هدایت و امیدی تازه دمیده شود، باید گفت دولت از همان ماههای نخست، خود را از جامعه کنار کشید.
نه اصلاحطلبان واقعی حامی دولت ماندهاند، نه اصولگرایان به آن دل بستهاند، نه بدنه اجتماعی انگیزهای برای دفاع از آن دارد. در سیاست خارجی، دولت فقط مدیریت شده؛ در سیاست داخلی، ساکت مانده؛ و در اقتصاد، از برنامهریزی عاجز است. مردم اما اینبار حتی برای اعتراض هم انگیزهای ندارند؛ چرا که این دولت نه آنقدر تند است که کسی را بترساند، نه آنقدر روشن که کسی را امیدوار کند.
🔻دولت پزشکیان، یعنی دولتی که «برای ادارهشدن در درون نظام و تبعیت از منویات بالادستی طراحی شده، نه برای اصلاح و تحولخواهی.» بنابراین، این دولت نه گامی به جلوست، نه گامی به عقب؛ بلکه نوعی درجا زدن محافظهکارانه برای بقای دولت در ساختاری است که مخالف هرگونه تحول بنیادی و حتی سطحی است.
دولتی که نخواهد بگوید کیست، ناچار است با همه کنار بیاید؛ و دولتی که با همه کنار بیاید، سرانجام با هیچکس نخواهد ماند. این نه شکستی در سیاست، که نوعی فراموششدگی است. و چه چیزی برای یک دولت تلختر از آنکه جامعه حتی زحمت خشمگینشدن از آن را هم به خود ندهد؟
و شاید به همین دلیل است که رئیسجمهور در برابر یک پرسش ساده پاسخ میدهد:
«اصلاحات با یکسال و دو سال نمیشود، ده سال صبر کنید!»
🔗 | لینک |
@alami_akbar
  
  🔻یکسال از تشکیل دولت مسعود پزشکیان گذشت؛ دولتی که قرار بود چهرهای متفاوت، زبانی صادق و رویکردی عدالتمحور داشته باشد. اما آنچه امروز پیش روی ماست، کابینهایست از همهکس و هیچکس؛ دولتی با شعارهای جسور، عملکردی محافظهکار و رئیسجمهوری که هنوز نمیداند دقیقاً کیست و در کجای سپهر سیاست ایران ایستاده است.
🔻پزشکیان نه اصلاحطلب به معنای دقیق کلمه است، نه اصولگرا، نه خارج از ساختار، و نه حتی منتقد جدی وضع موجود و بانیان اصلی آن. او هرگز نتوانست برای خود هویت روشنی تعریف کند: روزی خود را اصولگرای عدالتخواه مینامد، روزی دیگر اصلاحطلب مستقل؛ گاه هر دو، و گاه هیچیک و گاه تأکید میکند تنها از دل حاکمیت برآمده است.
🔻این فقر گفتمانی و سرگردانی در عالم سیاست، صرفاً یک ویژگی شخصی نیست؛ بلکه در جان دولتش نیز رسوخ کرده است.
کابینهی او ترکیبی است از افراد خنثی و سرگردان در ستادهای انتخاباتی مختلف، ابنالوقتها، زنبیلبدستان، مجاهدان شنبه، سهمخواهان سنتی، نیروهای امنیتی کمحاشیه، تکنوکراتهای سالخورده و چند مدیر خاکخورده که جز حفظ توازن قدرت، هدفی روشن نداشتند. نه نشانی از اصلاحات هر چند سطحی دیده شد، نه چهرههایی جسور و تحولخواه به میدان آمدند، نه حلقهای از نخبگان نوگرا در اطراف رئیسجمهور شکل گرفت.
🔻اگر هدف، تنها ادارهی کشور با کمترین تنش درونساختاری بود، این هدف محقق شد؛ اما اگر قرار بود صدای مردم شنیده شود، فساد به چالش کشیده شود، وضع موجود به سمت وضع مطلوب هدایت و امیدی تازه دمیده شود، باید گفت دولت از همان ماههای نخست، خود را از جامعه کنار کشید.
نه اصلاحطلبان واقعی حامی دولت ماندهاند، نه اصولگرایان به آن دل بستهاند، نه بدنه اجتماعی انگیزهای برای دفاع از آن دارد. در سیاست خارجی، دولت فقط مدیریت شده؛ در سیاست داخلی، ساکت مانده؛ و در اقتصاد، از برنامهریزی عاجز است. مردم اما اینبار حتی برای اعتراض هم انگیزهای ندارند؛ چرا که این دولت نه آنقدر تند است که کسی را بترساند، نه آنقدر روشن که کسی را امیدوار کند.
🔻دولت پزشکیان، یعنی دولتی که «برای ادارهشدن در درون نظام و تبعیت از منویات بالادستی طراحی شده، نه برای اصلاح و تحولخواهی.» بنابراین، این دولت نه گامی به جلوست، نه گامی به عقب؛ بلکه نوعی درجا زدن محافظهکارانه برای بقای دولت در ساختاری است که مخالف هرگونه تحول بنیادی و حتی سطحی است.
دولتی که نخواهد بگوید کیست، ناچار است با همه کنار بیاید؛ و دولتی که با همه کنار بیاید، سرانجام با هیچکس نخواهد ماند. این نه شکستی در سیاست، که نوعی فراموششدگی است. و چه چیزی برای یک دولت تلختر از آنکه جامعه حتی زحمت خشمگینشدن از آن را هم به خود ندهد؟
و شاید به همین دلیل است که رئیسجمهور در برابر یک پرسش ساده پاسخ میدهد:
«اصلاحات با یکسال و دو سال نمیشود، ده سال صبر کنید!»
🔗 | لینک |
@alami_akbar
Telegram
  کانال اطلاعرسانی اکبر اعلمی/خط آزادگی
  🔘 پزشکیان در میانهی اصولگرایی و اصلاحطلبی
✍ اکبر اعلمی
مادامیکه دکتر پزشکیان همچنان دچار فقر گفتمانی است و میان مفاهیم «اصولگرایی» و «اصلاحطلبی—در دو شکل جعلی و واقعیاش» تمایزی قائل نمیشود، ناگزیر اظهارات متناقض او درباره نسبتش با این دو جریان،…
  ✍ اکبر اعلمی
مادامیکه دکتر پزشکیان همچنان دچار فقر گفتمانی است و میان مفاهیم «اصولگرایی» و «اصلاحطلبی—در دو شکل جعلی و واقعیاش» تمایزی قائل نمیشود، ناگزیر اظهارات متناقض او درباره نسبتش با این دو جریان،…
🔘 از خاکستر رایش تا دولت صهیونیست؛ ورقخوردنِ تاریخ به زیان یهود
✍ اکبر اعلمی
🔻شاید برای شما هم این پرسش پیش آمده باشد که چرا قساوت آدولف هیتلر تا آنجا پیش رفت که فرمان نابودی نظاممند شمار زیادی از یهودیان را صادر کرد؟
پاسخ این پرسش را باید در آمیزهای از زمینههای تاریخی، بحرانهای سیاسی، توهمات توطئهمحور، و ایدئولوژی نژادی او جستوجو کرد که در ادامه، فهرستوار مرور میشوند:
1️⃣ یهودستیزی تاریخی در اروپا
سدهها تعصب، کلیشهسازی و فضای منفی علیه یهودیان — از اتهام «قتل مسیح» گرفته تا نظریههای مالی و فرهنگی — بستری دیرپا برای پذیرش نفرت نازیستی در جوامع اروپایی فراهم کرده بود.
2️⃣ شکست آلمان در جنگ جهانی اول و نظریهی «خنجر از پشت»
پس از شکست تحقیرآمیز در جنگ و تحمیل قرارداد ورسای، هیتلر و همفکرانش یهودیان را به خیانت و تضعیف جبههی داخلی متهم کردند. این روایت در تبلیغات نازیها به ابزاری برای برانگیختن خشم عمومی بدل شد.
3️⃣ باور به «پروتکلهای زعمای صهیون»
هیتلر به پروتکلهای زعمای صهیون ـ سندی مشکوک و ضدیهودی ـ باور داشت؛ متنی که مدعی طرح جهانی یهودیان برای سلطه بر جهان بود و در محافل ضدیهودی بهعنوان «مدرک» تلقی میشد.
4️⃣ ایدئولوژی نژادی و نگاه بیولوژیکی به یهودیان
در کتاب نبرد من، هیتلر یهودیان را تهدیدی نژادی، منشأ فساد فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی میدانست و بقای ملت آلمان را در گرو حذف آنان تصور میکرد.
📌 نمونههایی از دیدگاه او در این کتاب:
5️⃣ از ایدئولوژی تا نسلکشی صنعتی
با به قدرت رسیدن نازیها در ۱۹۳۳، حذف تدریجی یهودیان از حیات اجتماعی و سپس فیزیکی آغاز شد، از جمله:
📍 تصویب قوانین نژادی نورنبرگ (۱۹۳۵)
📍 اخراج از نظام آموزشی، مصادرهی اموال، حذف از مشاغل و سلب تابعیت
📍 و در نهایت اجرای «راهحل نهایی» در کنفرانس وانزه (۱۹۴۲) که به کشتار صنعتی صدها هزار یهودی در اردوگاههایی چون آشویتس، تربلینکا و مایدانک انجامید.
🔻 نتیجه
📌هولوکاست را نمیتوان تنها محصول جنون فردی دانست؛ این فاجعه در بستری از شکستهای ملی، باورهای توطئهمحور، نژادپرستی ایدئولوژیک، نارضایتی از نفوذ برخی چهرههای یهودی در عرصههای حساس اقتصادی، رسانهای و سیاسی در آلمان بحرانزده، و مهمتر از همه، در سایهی سکوت جامعهی آلمانی شکل گرفت؛ سکوتی که به افروخته شدن شعلههای کورههای آدمسوزی انجامید.
📌امروز نیز، در سرزمینهای اشغالی، فاجعهای از جنسی دیگر در حال رخ دادن است: از جنایات بیسابقهی ارتش اسرائیل، روایتسازی برای غیرانسانی جلوهدادن مردم غزه با برچسبهایی چون «تروریست» یا «سپر انسانی»، تا محاصره، بمباران کور، و کشتار غیرنظامیان.
📌 این اقدامات نهتنها با اصول انسانی و اخلاقی یهودیت در تضادند، بلکه سکوت برخی محافل یهودی در برابر آنها میتواند ناخواسته زمینه را برای بازتولید توهمات تاریخی خطرناک و توجیه هولوکاست توسط نازیها فراهم کند؛ توهماتی که شعلههای کورههای مرگ را افروختند.
📌در این میان، مسئولیت اخلاقی و تاریخی یهودیان آزاده، بهویژه مخالفان صهیونیسم، آن است که بهصراحت و بدون ملاحظات سیاسی، این جنایات را محکوم کنند؛ تا هم از میراث انسانی یهودیت پاسداری شود و هم از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری گردد.
▫️شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
  ✍ اکبر اعلمی
🔻شاید برای شما هم این پرسش پیش آمده باشد که چرا قساوت آدولف هیتلر تا آنجا پیش رفت که فرمان نابودی نظاممند شمار زیادی از یهودیان را صادر کرد؟
پاسخ این پرسش را باید در آمیزهای از زمینههای تاریخی، بحرانهای سیاسی، توهمات توطئهمحور، و ایدئولوژی نژادی او جستوجو کرد که در ادامه، فهرستوار مرور میشوند:
1️⃣ یهودستیزی تاریخی در اروپا
سدهها تعصب، کلیشهسازی و فضای منفی علیه یهودیان — از اتهام «قتل مسیح» گرفته تا نظریههای مالی و فرهنگی — بستری دیرپا برای پذیرش نفرت نازیستی در جوامع اروپایی فراهم کرده بود.
2️⃣ شکست آلمان در جنگ جهانی اول و نظریهی «خنجر از پشت»
پس از شکست تحقیرآمیز در جنگ و تحمیل قرارداد ورسای، هیتلر و همفکرانش یهودیان را به خیانت و تضعیف جبههی داخلی متهم کردند. این روایت در تبلیغات نازیها به ابزاری برای برانگیختن خشم عمومی بدل شد.
3️⃣ باور به «پروتکلهای زعمای صهیون»
هیتلر به پروتکلهای زعمای صهیون ـ سندی مشکوک و ضدیهودی ـ باور داشت؛ متنی که مدعی طرح جهانی یهودیان برای سلطه بر جهان بود و در محافل ضدیهودی بهعنوان «مدرک» تلقی میشد.
4️⃣ ایدئولوژی نژادی و نگاه بیولوژیکی به یهودیان
در کتاب نبرد من، هیتلر یهودیان را تهدیدی نژادی، منشأ فساد فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی میدانست و بقای ملت آلمان را در گرو حذف آنان تصور میکرد.
📌 نمونههایی از دیدگاه او در این کتاب:
«اگر ملتها بخواهند زنده بمانند، باید به دشمن نژادیشان — یعنی یهودیان — پایان دهند.»
«یهودیان دشمنان ملتها و عوامل فساد فرهنگی و اخلاقیاند.»
«یهودیان با استفادهی همزمان از سرمایهداری و بلشویسم، قصد سلطه بر جهان را دارند.»
«حل نهایی مسئلهی یهود، شرط بقای ملت آلمان است.»
5️⃣ از ایدئولوژی تا نسلکشی صنعتی
با به قدرت رسیدن نازیها در ۱۹۳۳، حذف تدریجی یهودیان از حیات اجتماعی و سپس فیزیکی آغاز شد، از جمله:
📍 تصویب قوانین نژادی نورنبرگ (۱۹۳۵)
📍 اخراج از نظام آموزشی، مصادرهی اموال، حذف از مشاغل و سلب تابعیت
📍 و در نهایت اجرای «راهحل نهایی» در کنفرانس وانزه (۱۹۴۲) که به کشتار صنعتی صدها هزار یهودی در اردوگاههایی چون آشویتس، تربلینکا و مایدانک انجامید.
🔻 نتیجه
📌هولوکاست را نمیتوان تنها محصول جنون فردی دانست؛ این فاجعه در بستری از شکستهای ملی، باورهای توطئهمحور، نژادپرستی ایدئولوژیک، نارضایتی از نفوذ برخی چهرههای یهودی در عرصههای حساس اقتصادی، رسانهای و سیاسی در آلمان بحرانزده، و مهمتر از همه، در سایهی سکوت جامعهی آلمانی شکل گرفت؛ سکوتی که به افروخته شدن شعلههای کورههای آدمسوزی انجامید.
📌امروز نیز، در سرزمینهای اشغالی، فاجعهای از جنسی دیگر در حال رخ دادن است: از جنایات بیسابقهی ارتش اسرائیل، روایتسازی برای غیرانسانی جلوهدادن مردم غزه با برچسبهایی چون «تروریست» یا «سپر انسانی»، تا محاصره، بمباران کور، و کشتار غیرنظامیان.
📌 این اقدامات نهتنها با اصول انسانی و اخلاقی یهودیت در تضادند، بلکه سکوت برخی محافل یهودی در برابر آنها میتواند ناخواسته زمینه را برای بازتولید توهمات تاریخی خطرناک و توجیه هولوکاست توسط نازیها فراهم کند؛ توهماتی که شعلههای کورههای مرگ را افروختند.
📌در این میان، مسئولیت اخلاقی و تاریخی یهودیان آزاده، بهویژه مخالفان صهیونیسم، آن است که بهصراحت و بدون ملاحظات سیاسی، این جنایات را محکوم کنند؛ تا هم از میراث انسانی یهودیت پاسداری شود و هم از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری گردد.
▫️شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 از پدافند چندلایه تا فرسودگی و ناکارآمدی یک ساختار
✍ اکبر اعلمی
🔻لایحهی دوفوریتی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» گرچه با فشار افکار عمومی پس گرفته شد، اما همچنان سندی زنده و تکاندهنده از نحوهی تصمیمگیری در ساختار دولت است. نه بهخاطر محتوای خود، بلکه بهسبب مسیری که طی کرد و اعترافی که ناخواسته از زبان نزدیکترین فرد به رئیسجمهور بیان شد؛ اعترافی که مُهر تأییدی بود بر ناکارآمدی ساختار دولت.
🔻یوسف پزشکیان، فرزند رئیسجمهور که اکنون مشاور رسانهای رئیس دفتر او نیز هست، در یادداشتی با عنوان «پدافند چندلایه نهاد ریاستجمهوری» تلاش کرد با زبانی بهاصطلاح فنی، فرآیند تصویب این لایحه را تبیین کرده و بار مسئولیت را از دوش پدر بردارد. اما آنچه در عمل منتشر شد، نه یک دفاعیه کارشناسی، که شرحی تلخ از زوال شایستهگزینی، فرسایش منطق و افول نظارت در دل ساختار دولت بود. او نوشته: این لایحه از ۹ لایهی تصمیمسازی و نظارتی گذشته است: از شورای عالی فضای مجازی و قوهی قضائیه گرفته تا کمیسیونهای دولت، وزرا، معاونان، دبیرخانهی دولت، دفتر ریاستجمهوری، هیات دولت و در نهایت خود رئیسجمهور. اما در هیچکدام از این سطوح، بررسی عمیق، نقد کارشناسی یا حتی خواندن متن لایحه صورت نگرفته است!
بهنقل از خودش، یکی از اعضای دولت که با لایحه مخالفت کرده بود، وقتی پرسیدند "آیا متن را خواندهای؟" پاسخ داده بود: "نه!" و با همین سطح از آگاهی ــ یا بیاعتنایی ــ، لایحه تصویب شده است!
🔻پزشکیانِ پسر کوشید با ارجاع به مشغلهی فراوان رئیسجمهور، امضای نهایی را توجیه کند. اما اگر این توجیه پذیرفته شود، معنایش آن است که نهاد ریاستجمهوری با آنهمه تشکیلات و معاونت و نیرو، حتی نتوانسته فیلتر حداقلی برای تصمیمی تا این اندازه مناقشهبرانگیز فراهم کند. بدتر آنکه لایهای که میبایست نظرات مردم، خبرنگاران، حقوقدانان و فعالان رسانهای را بشنود، اساساً در این فرآیند غایب بوده است. ماجرا فراتر از یک لایحه است.
🔻این یادداشت، آینهایست روبهروی ساختاری که مدعی عقلانیت و شفافیت است، اما نه متنها را پیش از ارسال میخواند، نه نظر کارشناسان مستقل را جویا میشود، و نه حتی فرصتی میدهد تا رئیسجمهور از محتوای آنچه امضا میکند، آگاه باشد. اگر این اختلال صرفاً خطایی موردی بوده، باید پرسید چرا همین یک مورد تا این حد فاجعهبار پیش رفته است؟ و اگر روندی تکرارشونده است ــ که شواهد مؤید آناند ــ چگونه میتوان به سلامت دیگر تصمیمات این دولت یا دولتهای پیشین و پسین اعتماد کرد؟
🔻حذف لایحه، شاید عقبنشینیای ظاهری باشد، اما توجیهات آقازاده و افشاگری ناخواستهاش نشان داد که مسئله در یک متن نیست، بلکه در بنیانی معیوب و سامانهای ازکارافتاده است؛ ساختاری که نه اهل تدبیر است، نه مشورتپذیر، و نه پاسخگوی مردم. لایحه لغو شد، اما آنچه باید لغو میشد، سازوکار پوسیدهایست که کشور را تا این اندازه به تصمیمات خطا و بحرانهای خودساخته دچار کرده است.
▫️یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
  ✍ اکبر اعلمی
🔻لایحهی دوفوریتی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» گرچه با فشار افکار عمومی پس گرفته شد، اما همچنان سندی زنده و تکاندهنده از نحوهی تصمیمگیری در ساختار دولت است. نه بهخاطر محتوای خود، بلکه بهسبب مسیری که طی کرد و اعترافی که ناخواسته از زبان نزدیکترین فرد به رئیسجمهور بیان شد؛ اعترافی که مُهر تأییدی بود بر ناکارآمدی ساختار دولت.
🔻یوسف پزشکیان، فرزند رئیسجمهور که اکنون مشاور رسانهای رئیس دفتر او نیز هست، در یادداشتی با عنوان «پدافند چندلایه نهاد ریاستجمهوری» تلاش کرد با زبانی بهاصطلاح فنی، فرآیند تصویب این لایحه را تبیین کرده و بار مسئولیت را از دوش پدر بردارد. اما آنچه در عمل منتشر شد، نه یک دفاعیه کارشناسی، که شرحی تلخ از زوال شایستهگزینی، فرسایش منطق و افول نظارت در دل ساختار دولت بود. او نوشته: این لایحه از ۹ لایهی تصمیمسازی و نظارتی گذشته است: از شورای عالی فضای مجازی و قوهی قضائیه گرفته تا کمیسیونهای دولت، وزرا، معاونان، دبیرخانهی دولت، دفتر ریاستجمهوری، هیات دولت و در نهایت خود رئیسجمهور. اما در هیچکدام از این سطوح، بررسی عمیق، نقد کارشناسی یا حتی خواندن متن لایحه صورت نگرفته است!
بهنقل از خودش، یکی از اعضای دولت که با لایحه مخالفت کرده بود، وقتی پرسیدند "آیا متن را خواندهای؟" پاسخ داده بود: "نه!" و با همین سطح از آگاهی ــ یا بیاعتنایی ــ، لایحه تصویب شده است!
🔻پزشکیانِ پسر کوشید با ارجاع به مشغلهی فراوان رئیسجمهور، امضای نهایی را توجیه کند. اما اگر این توجیه پذیرفته شود، معنایش آن است که نهاد ریاستجمهوری با آنهمه تشکیلات و معاونت و نیرو، حتی نتوانسته فیلتر حداقلی برای تصمیمی تا این اندازه مناقشهبرانگیز فراهم کند. بدتر آنکه لایهای که میبایست نظرات مردم، خبرنگاران، حقوقدانان و فعالان رسانهای را بشنود، اساساً در این فرآیند غایب بوده است. ماجرا فراتر از یک لایحه است.
🔻این یادداشت، آینهایست روبهروی ساختاری که مدعی عقلانیت و شفافیت است، اما نه متنها را پیش از ارسال میخواند، نه نظر کارشناسان مستقل را جویا میشود، و نه حتی فرصتی میدهد تا رئیسجمهور از محتوای آنچه امضا میکند، آگاه باشد. اگر این اختلال صرفاً خطایی موردی بوده، باید پرسید چرا همین یک مورد تا این حد فاجعهبار پیش رفته است؟ و اگر روندی تکرارشونده است ــ که شواهد مؤید آناند ــ چگونه میتوان به سلامت دیگر تصمیمات این دولت یا دولتهای پیشین و پسین اعتماد کرد؟
🔻حذف لایحه، شاید عقبنشینیای ظاهری باشد، اما توجیهات آقازاده و افشاگری ناخواستهاش نشان داد که مسئله در یک متن نیست، بلکه در بنیانی معیوب و سامانهای ازکارافتاده است؛ ساختاری که نه اهل تدبیر است، نه مشورتپذیر، و نه پاسخگوی مردم. لایحه لغو شد، اما آنچه باید لغو میشد، سازوکار پوسیدهایست که کشور را تا این اندازه به تصمیمات خطا و بحرانهای خودساخته دچار کرده است.
▫️یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🔘 استحاله یک انقلاب و نقش انقلابيون کج فهم در آن
✍ اکبر اعلمی
در سال ۱۳۸۷ در نطقی در مجلس هشدار دادم که گاه سقوط یک انقلاب نه بهدست دشمنان خارجی، بلکه بهواسطهی مدعیان داخلی آن رقم میخورد؛ کسانی که با نام انقلاب و عدالتخواهی، حقیقت را ذبح کرده و مسیر را وارونه میروند.
وقتی تبصرهی نانوشتهای به اصول انقلاب اضافه میشود با این مضمون که «این اصول، برای همه نیست»، همهچیز دگرگون میشود:
حق، با قدرت تفسیر میشود؛ عدالت، گزینشی میشود؛ و ظلم، لباسی از شرع و قانون بر تن میکند.
تاریخ نشان داده است که استحالهی یک انقلاب، اغلب با حفظ ظاهر و تغییر باطن آغاز میشود. میراثخواران و کجفهمان، همانهایی هستند که برای حفظ جایگاه خود، انقلاب را به «ملک شخصی» تقلیل میدهند و آن را از درون تهی میکنند.
«جرج اورول» در مزرعه حیوانات با زبان تمثیل، و «کرین برینتون» در کالبدشکافی چهار انقلاب با نگاه تحلیلی، نشان دادهاند که چگونه قدرت، حتی انقلابیترین شعارها را نیز مصادره میکند؛ بهویژه اگر مردمانش خاموش بمانند و فریب تابلوها را بخورند.
برای انقلابیماندن، باید نخست با انقلابینماها رودررو شد.
@alami_akbar
  ✍ اکبر اعلمی
در سال ۱۳۸۷ در نطقی در مجلس هشدار دادم که گاه سقوط یک انقلاب نه بهدست دشمنان خارجی، بلکه بهواسطهی مدعیان داخلی آن رقم میخورد؛ کسانی که با نام انقلاب و عدالتخواهی، حقیقت را ذبح کرده و مسیر را وارونه میروند.
وقتی تبصرهی نانوشتهای به اصول انقلاب اضافه میشود با این مضمون که «این اصول، برای همه نیست»، همهچیز دگرگون میشود:
حق، با قدرت تفسیر میشود؛ عدالت، گزینشی میشود؛ و ظلم، لباسی از شرع و قانون بر تن میکند.
تاریخ نشان داده است که استحالهی یک انقلاب، اغلب با حفظ ظاهر و تغییر باطن آغاز میشود. میراثخواران و کجفهمان، همانهایی هستند که برای حفظ جایگاه خود، انقلاب را به «ملک شخصی» تقلیل میدهند و آن را از درون تهی میکنند.
«جرج اورول» در مزرعه حیوانات با زبان تمثیل، و «کرین برینتون» در کالبدشکافی چهار انقلاب با نگاه تحلیلی، نشان دادهاند که چگونه قدرت، حتی انقلابیترین شعارها را نیز مصادره میکند؛ بهویژه اگر مردمانش خاموش بمانند و فریب تابلوها را بخورند.
برای انقلابیماندن، باید نخست با انقلابینماها رودررو شد.
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🔘 هشدار نازل شد، اما در به همان پاشنه چرخید!
✍ اکبر اعلمی
📌در بدو ورود به پاستور، پزشکیان تفألی به قرآن زد. آیه آمد: «شما هم با آن گروه که پیش از شما بودند به دوزخ داخل شوید...»؛ هشداری از سرنوشت امتهایی که پیش از او آمدند، گمراه شدند، مسئولیت را وانهادند و در آتش خودساخته افتادند.
📌آن روز، قرآن نه قضا و قدر، بلکه نقشهی مسیری بود که اگر از آن جدا نشوی، به همان پرتگاه ختم میشود.
📌و ختم شد: ناترازیها قد کشیدند، خشکسالی شانه زد، ترورها از حفرهها خزیدند، تأسیسات شکافت، و آتش جنگ بیدرنگ از زمین شعله کشید؛ در میانهی میدان، کوتولهها بر دوش توصیه بالا رفتند، عدالت در صف تبعیض ماند، و سفرهها سبکتر از همیشه شدند.
📌پزشکیان در زنجان گفت: «از روزی که آمدیم، همش مصیبت میباره…»؛ اما این باران، بارانی نبود که از آسمان نازل شده باشد؛ از ترک سقف همان خانهای میچکید که خود ساختند و باز هم بدان بازگشت.
📌اگر آن تفأل فقط هشدار بود، پس چرا همان مسیر، همان چهرهها، و همان فرجام تکرار شد؟ چون نه دری گشوده شد، نه دیواری شکسته. و آنان که از راه سوخته بازنگردند، تنها خاکستر تازهتری بر جای خواهند گذاشت.
@alami_akbar
  ✍ اکبر اعلمی
📌در بدو ورود به پاستور، پزشکیان تفألی به قرآن زد. آیه آمد: «شما هم با آن گروه که پیش از شما بودند به دوزخ داخل شوید...»؛ هشداری از سرنوشت امتهایی که پیش از او آمدند، گمراه شدند، مسئولیت را وانهادند و در آتش خودساخته افتادند.
📌آن روز، قرآن نه قضا و قدر، بلکه نقشهی مسیری بود که اگر از آن جدا نشوی، به همان پرتگاه ختم میشود.
📌و ختم شد: ناترازیها قد کشیدند، خشکسالی شانه زد، ترورها از حفرهها خزیدند، تأسیسات شکافت، و آتش جنگ بیدرنگ از زمین شعله کشید؛ در میانهی میدان، کوتولهها بر دوش توصیه بالا رفتند، عدالت در صف تبعیض ماند، و سفرهها سبکتر از همیشه شدند.
📌پزشکیان در زنجان گفت: «از روزی که آمدیم، همش مصیبت میباره…»؛ اما این باران، بارانی نبود که از آسمان نازل شده باشد؛ از ترک سقف همان خانهای میچکید که خود ساختند و باز هم بدان بازگشت.
📌اگر آن تفأل فقط هشدار بود، پس چرا همان مسیر، همان چهرهها، و همان فرجام تکرار شد؟ چون نه دری گشوده شد، نه دیواری شکسته. و آنان که از راه سوخته بازنگردند، تنها خاکستر تازهتری بر جای خواهند گذاشت.
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  اگر امثال من و برخی نمایندگان تحولخواه مجلس، بهویژه چهرههایی چون مرحوم منتظری و بازرگان، به دلیل نقد شیوهی حکمرانی حذف شدیم و پس از آن نیز بر مدار نقد مشفقانه ماندیم، بسیاری دیگر نیز هستند که به مدد مجیز، مجامله و مماشات در قدرت ماندهاند؛ حتی خطاهای فاحششان نادیده گرفته میشود.
آنان تا وقتی بر مسندند، گوششان کر، چشمشان کور، و زبانشان جز مدح حاکمان نمیچرخد؛ هر مخالفتی را کفر ابلیس میدانند و وضع موجود را با هزار توجیه میستایند. اما همینکه از دایرهی قدرت بیرون افتادند، ناگاه منتقد میشوند و شمشیر میکشند.
از یکی از وزرای دههی ۶۰ نقل است که پس از پایان وزارتش، وقتی پرسیدند چرا قبلا از آزادی نمیگفتی، اما حالا آزادیطلب شدهای، گفت: «وقتی آنور میز باشی، صدای مردم را نمیشنوی؛ اینور میز که آمدی، تازه گوش باز میشود!»
حال حکایت صدیقی است: آنروز که بر کرسی قدرت بود، با حدیث و خرافه وضع موجود را توجیه میکرد؛ امروز که کنار رفته، مردم را ولینعمت میخواند و از لزوم شنیدن انتقادات میگوید!
بیسبب نیست اگر گفتهاند: قدرت، کور و کر و فاسد میکند؛ و قدرت مطلق، مطلقاً کور و کر و فاسد میکند.
@alami_akbar
  آنان تا وقتی بر مسندند، گوششان کر، چشمشان کور، و زبانشان جز مدح حاکمان نمیچرخد؛ هر مخالفتی را کفر ابلیس میدانند و وضع موجود را با هزار توجیه میستایند. اما همینکه از دایرهی قدرت بیرون افتادند، ناگاه منتقد میشوند و شمشیر میکشند.
از یکی از وزرای دههی ۶۰ نقل است که پس از پایان وزارتش، وقتی پرسیدند چرا قبلا از آزادی نمیگفتی، اما حالا آزادیطلب شدهای، گفت: «وقتی آنور میز باشی، صدای مردم را نمیشنوی؛ اینور میز که آمدی، تازه گوش باز میشود!»
حال حکایت صدیقی است: آنروز که بر کرسی قدرت بود، با حدیث و خرافه وضع موجود را توجیه میکرد؛ امروز که کنار رفته، مردم را ولینعمت میخواند و از لزوم شنیدن انتقادات میگوید!
بیسبب نیست اگر گفتهاند: قدرت، کور و کر و فاسد میکند؛ و قدرت مطلق، مطلقاً کور و کر و فاسد میکند.
@alami_akbar
🔘 حاکمیت عصا و تبعیض؟
✍ اکبر اعلمی
شیخی که با قامتی خمیده، بر ویلچر نشسته، احمد جنتی است؛
پدری که پسرش سالهاست بهدلیل کبر سن بازنشسته شده، اما خودش همچنان:
▪️ عضو مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبریست،
▪️ ریاست نهادی را برعهده دارد که مصوبات نمایندگان ملت را وتو یا تأیید میکند،
▪️ نظارت بر انتخابات و تشخیص صلاحیت نامزدهای ریاستجمهوری، مجلس و خبرگان را غالبا او و برخی همسنوسالانش بر عهده دارند،
▪️ و تصویب نهایی لوایح دولت نیز، پس از تأیید مجلس، باید از صافی نگاه او بگذرد!
این در حالیست که هزاران نخبهی فقهی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی، با بیش از ۳۰ سال سن کمتر، با وجود توانمندیهایشان، یا بازنشستهاند، یا خانهنشین!
📌 جالبتر آنکه همین شیخ، موظف به صیانت از قانونیست که طبق بند ۹ اصل سوم آن؛
«رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی» را یکی از وظایف حاکمیت برشمرده است.
حال پرسش اینجاست، نظامی که برای سرپا ماندن، متکی به پیرمردانی چون جنتی است که خود، حتی برای ایستادن، محتاج دیگراناند تا عصای دستشان شوند، آیا رسیدن به توسعه پایدار ممکن است؟
@alami_akbar
  ✍ اکبر اعلمی
شیخی که با قامتی خمیده، بر ویلچر نشسته، احمد جنتی است؛
پدری که پسرش سالهاست بهدلیل کبر سن بازنشسته شده، اما خودش همچنان:
▪️ عضو مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبریست،
▪️ ریاست نهادی را برعهده دارد که مصوبات نمایندگان ملت را وتو یا تأیید میکند،
▪️ نظارت بر انتخابات و تشخیص صلاحیت نامزدهای ریاستجمهوری، مجلس و خبرگان را غالبا او و برخی همسنوسالانش بر عهده دارند،
▪️ و تصویب نهایی لوایح دولت نیز، پس از تأیید مجلس، باید از صافی نگاه او بگذرد!
این در حالیست که هزاران نخبهی فقهی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی، با بیش از ۳۰ سال سن کمتر، با وجود توانمندیهایشان، یا بازنشستهاند، یا خانهنشین!
📌 جالبتر آنکه همین شیخ، موظف به صیانت از قانونیست که طبق بند ۹ اصل سوم آن؛
«رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی» را یکی از وظایف حاکمیت برشمرده است.
حال پرسش اینجاست، نظامی که برای سرپا ماندن، متکی به پیرمردانی چون جنتی است که خود، حتی برای ایستادن، محتاج دیگراناند تا عصای دستشان شوند، آیا رسیدن به توسعه پایدار ممکن است؟
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🔘 افزایش رنج مردم، فرجام محتوم دولتی که کابینه را به سهمالارث بدل کرد.
✍ اکبر اعلمی
وقتی دولت چهاردهم بدل به مؤسسهای سهامی میشود و پزشکیان برای بقای خویش، به هر گروهی بجز ملت از غنایم انتخاباتی باج میدهد و با همان چهرههای تکراری، محافظهکار، چاکرمسلک، سفارشی، دستدو و سه و حتی مسألهدار و منفور پیشین ـ که بعضاً ناشیتر از خود اویند ـ پوسته قدرت را قبضه میکند و انتصاباتش، از "جعفر" تا "شهرام"، از "علیرضا" تا "مصطفی"، از "م.ش" و "غ.ن" تا "ا.د" و "ر.ر"، شامل برخی افراد ناتوان و ناکارآمد میشود، و شایستهسالاری همچنان مهجور و در غفا میماند و جایش را به مشتی متملق، ابنالوقت و زنبیلبهدست ستادها میدهد و خود نیز بدل به مجری همان منویات پیشین میگردد، مردمی که معیشتشان با بحران گره خورده، با دیدن خیل اطرافیان شاغل اما ناشی و بیتجربهی رئیسجمهور نهجالبلاغهخوان و کابینهاش ـ از بستگان تا رفقای ناکارآمد و بیخبر از گرانی و بیکاری ـ حق دارند چنین عنان از کف دهند و همان شعارهای پوپولیستی دوران تبلیغات پزشکیان را به رخش بکشند و بپرسند؛ گوشت چنده؟ مرغ چنده؟ برنج و روغن چنده؟ چند بود و چند شد؟
@alami_akbar
  ✍ اکبر اعلمی
وقتی دولت چهاردهم بدل به مؤسسهای سهامی میشود و پزشکیان برای بقای خویش، به هر گروهی بجز ملت از غنایم انتخاباتی باج میدهد و با همان چهرههای تکراری، محافظهکار، چاکرمسلک، سفارشی، دستدو و سه و حتی مسألهدار و منفور پیشین ـ که بعضاً ناشیتر از خود اویند ـ پوسته قدرت را قبضه میکند و انتصاباتش، از "جعفر" تا "شهرام"، از "علیرضا" تا "مصطفی"، از "م.ش" و "غ.ن" تا "ا.د" و "ر.ر"، شامل برخی افراد ناتوان و ناکارآمد میشود، و شایستهسالاری همچنان مهجور و در غفا میماند و جایش را به مشتی متملق، ابنالوقت و زنبیلبهدست ستادها میدهد و خود نیز بدل به مجری همان منویات پیشین میگردد، مردمی که معیشتشان با بحران گره خورده، با دیدن خیل اطرافیان شاغل اما ناشی و بیتجربهی رئیسجمهور نهجالبلاغهخوان و کابینهاش ـ از بستگان تا رفقای ناکارآمد و بیخبر از گرانی و بیکاری ـ حق دارند چنین عنان از کف دهند و همان شعارهای پوپولیستی دوران تبلیغات پزشکیان را به رخش بکشند و بپرسند؛ گوشت چنده؟ مرغ چنده؟ برنج و روغن چنده؟ چند بود و چند شد؟
@alami_akbar
🔘 حقیقت؛ نه وابستگی، نه استاندارد دوگانه!
✍🏻 اکبر اعلمی
🔻در جامعهای که داوری و تحلیل، نه بر شالودهی منطق، انصاف و اخلاق، بلکه بر مدار تعصبات قومی، مذهبی، زبانی، صنفی و جناحی میچرخد، حقیقت نخستین قربانی است.
در چنین فضایی، نه گفتن آسان است و نه نوشتن بیهزینه؛ چرا که هر سخن حقی، اگر با علایق قبیلهای در تعارض باشد، با هزار انگ، تهمت و بایکوت پاسخ میگیرد.
📌 پیامبر اسلام(ص) هشدار داده است:
«حُبُّكَ الشَّيْءَ يُعْمِي وَ يُصِم»
یعنی محبت کور، چشم و گوش را میبندد.
این هشدار، تنها توصیهای اخلاقی نیست، بلکه بازنماییِ یک واقعیت تلخ اجتماعیست:
تا زمانی حقیقت مقبول است، که با تعلقات ما در تعارض نباشد!
همین که نوبت به نقد «خودی»ها میرسد، سپرها بالا میرود:
«گل به خودی نزن»، «خودزنی نکن!»
چرا؟ چون:
«او رهبر است»، «او رئیسجمهور است»،
«او آخوند است»، «او ترک است»، «او کرد است»،
«او اصلاحطلب است»، «او اصولگراست»،
«او، خودی است...»
📌 و چنین میشود که حقیقت، در قربانگاهِ مصلحتسنجیهای آلوده و تعصبات قبیلهای ـ که بعضاً «مقدس» هم شدهاند ـ قربانی میشود.
قهرمانسازیها و اهریمننماییها، دوقطبیهای کاذب و دوگانهسازیهای تصنعی را رونق میبخشند؛
در شرایط مشابه، یکی تطهیر میشود و دیگری تخریب؛
یکی میشود «قهرمان ملی»، و دیگری «خائن به وطن»؛
یکی را نماد نور مینامند، و دیگری را سایهی شر؛
نه بر مبنای واقعیت، که بر پایهی تعلقات، وابستگیها و شعارهای پر زرقوبرق!
مولانا چه زیبا گفت:
"در وجود تو شوم من مُنعَدم / چون محبّم، حُبُّ یُعمی و یُصِم"
یعنی منِ حقیقت، در تو نابود میشوم، چون دلبستگی کور، دیدگانت را ربوده است.
📌 آزادهی واقعی، اصلاحطلب اصیل، و حتی اصولگرای مؤمن به ارزشهای الهی، باید با ترازویی یگانه داوری کند؛ چنانکه علی(ع) فرمود:
«لا تنظر إلى من قال، وانظر إلى ما قال»
بنگر که چه میگوید، نه آنکه چهکسی میگوید.
📌 اگر دیروز کسی را، تنها به جرم «غیرخودی بودن» تخطئه کردهایم، و امروز دیگری را، با همان خطا، صرفاً بهخاطر «خودی بودن» تطهیر میکنیم،
نهتنها از مسیر عدالت منحرف شدهایم، بلکه به حقیقت، به خلقالله، و به آیندهی این سرزمین خیانت کردهایم.
📌 همین مالهکشیها، سفیدشوییهای قبیلهای و معیارهای دوگانه،
مردم را سرگردان،
صندوق رأی را بیاعتبار،
و اعتماد عمومی را نابود کردهاند.
و نتیجه روشن است:
جماعتی بیریشه، اما پرهیاهو، با تکیه بر جهل سازمانیافته و تعصبات تودهها،
بر اریکهی قدرت تکیه زدهاند
و هر بار، خرابی را دوچندان کردهاند.
📌 اگر ما با خویشتن و با حقیقت صادق نباشیم،
این پوپولیستها و عوامفریباناند که از خاکستر جهل سر برمیآورند
و کشور را گامبهگام به ورطهی زوال میکشانند.
📌 وانگهی، اگر نقد، موهبتی است که سره را از ناسره بازمیشناسد،
آن را صیقل میدهد و زنگار از چهرهی حقیقت میزداید،
چه جای بخل و دریغ است که آن را نثار «خودی»ها نکنیم؟
مگر حقیقت به وابستگیها آلوده میشود؟
📌 و باید پذیرفت:
خودی آن نیست که شبیه ماست،
خودی آن است که شبیه حقیقت است.
و خودزنی یعنی:
آنگاه که تعصب بر دیدگانت پرده انداخت،
و با مالهی مصلحت، خون بر دیوار حقیقت کشیدی...
▫️پنجشنبه، ۱۶ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
  ✍🏻 اکبر اعلمی
🔻در جامعهای که داوری و تحلیل، نه بر شالودهی منطق، انصاف و اخلاق، بلکه بر مدار تعصبات قومی، مذهبی، زبانی، صنفی و جناحی میچرخد، حقیقت نخستین قربانی است.
در چنین فضایی، نه گفتن آسان است و نه نوشتن بیهزینه؛ چرا که هر سخن حقی، اگر با علایق قبیلهای در تعارض باشد، با هزار انگ، تهمت و بایکوت پاسخ میگیرد.
📌 پیامبر اسلام(ص) هشدار داده است:
«حُبُّكَ الشَّيْءَ يُعْمِي وَ يُصِم»
یعنی محبت کور، چشم و گوش را میبندد.
این هشدار، تنها توصیهای اخلاقی نیست، بلکه بازنماییِ یک واقعیت تلخ اجتماعیست:
تا زمانی حقیقت مقبول است، که با تعلقات ما در تعارض نباشد!
همین که نوبت به نقد «خودی»ها میرسد، سپرها بالا میرود:
«گل به خودی نزن»، «خودزنی نکن!»
چرا؟ چون:
«او رهبر است»، «او رئیسجمهور است»،
«او آخوند است»، «او ترک است»، «او کرد است»،
«او اصلاحطلب است»، «او اصولگراست»،
«او، خودی است...»
📌 و چنین میشود که حقیقت، در قربانگاهِ مصلحتسنجیهای آلوده و تعصبات قبیلهای ـ که بعضاً «مقدس» هم شدهاند ـ قربانی میشود.
قهرمانسازیها و اهریمننماییها، دوقطبیهای کاذب و دوگانهسازیهای تصنعی را رونق میبخشند؛
در شرایط مشابه، یکی تطهیر میشود و دیگری تخریب؛
یکی میشود «قهرمان ملی»، و دیگری «خائن به وطن»؛
یکی را نماد نور مینامند، و دیگری را سایهی شر؛
نه بر مبنای واقعیت، که بر پایهی تعلقات، وابستگیها و شعارهای پر زرقوبرق!
مولانا چه زیبا گفت:
"در وجود تو شوم من مُنعَدم / چون محبّم، حُبُّ یُعمی و یُصِم"
یعنی منِ حقیقت، در تو نابود میشوم، چون دلبستگی کور، دیدگانت را ربوده است.
📌 آزادهی واقعی، اصلاحطلب اصیل، و حتی اصولگرای مؤمن به ارزشهای الهی، باید با ترازویی یگانه داوری کند؛ چنانکه علی(ع) فرمود:
«لا تنظر إلى من قال، وانظر إلى ما قال»
بنگر که چه میگوید، نه آنکه چهکسی میگوید.
📌 اگر دیروز کسی را، تنها به جرم «غیرخودی بودن» تخطئه کردهایم، و امروز دیگری را، با همان خطا، صرفاً بهخاطر «خودی بودن» تطهیر میکنیم،
نهتنها از مسیر عدالت منحرف شدهایم، بلکه به حقیقت، به خلقالله، و به آیندهی این سرزمین خیانت کردهایم.
📌 همین مالهکشیها، سفیدشوییهای قبیلهای و معیارهای دوگانه،
مردم را سرگردان،
صندوق رأی را بیاعتبار،
و اعتماد عمومی را نابود کردهاند.
و نتیجه روشن است:
جماعتی بیریشه، اما پرهیاهو، با تکیه بر جهل سازمانیافته و تعصبات تودهها،
بر اریکهی قدرت تکیه زدهاند
و هر بار، خرابی را دوچندان کردهاند.
📌 اگر ما با خویشتن و با حقیقت صادق نباشیم،
این پوپولیستها و عوامفریباناند که از خاکستر جهل سر برمیآورند
و کشور را گامبهگام به ورطهی زوال میکشانند.
📌 وانگهی، اگر نقد، موهبتی است که سره را از ناسره بازمیشناسد،
آن را صیقل میدهد و زنگار از چهرهی حقیقت میزداید،
چه جای بخل و دریغ است که آن را نثار «خودی»ها نکنیم؟
مگر حقیقت به وابستگیها آلوده میشود؟
📌 و باید پذیرفت:
خودی آن نیست که شبیه ماست،
خودی آن است که شبیه حقیقت است.
و خودزنی یعنی:
آنگاه که تعصب بر دیدگانت پرده انداخت،
و با مالهی مصلحت، خون بر دیوار حقیقت کشیدی...
▫️پنجشنبه، ۱۶ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🔘 «اهمیت جمهوری اسلامی از جان امام زمان هم بالاتر است!» 
🎙 برشی جنجالی از مناظره زندهی اکبر اعلمی، نماینده تبریز در مجلس ششم، با غلامحسین الهام، عضو شورای نگهبان و وزیر دولت احمدینژاد، در برنامهای که در تیرماه ۱۳۸۰، چهار شب پیاپی از شبکه ۲ سیما پخش شد.
📌 الهام:
«اهمیت جمهوری اسلامی از جان امام زمان بیشتر است.
بنابراین اقدام علیه نظام اسلامی، بغی محسوب میشود و محارب سیاسی حق برخورداری از امتیازات اصل ۱۶۸ قانون اساسی را ندارد!»
📌 اعلمی:
«اولاً، بغی به معنای اقدام مسلحانه علیه امام عادل است و باید تشکیلاتی و مسلحانه باشد.
ثانیاً، نظام جمهوری اسلامی مجموعهای از اشخاص و نهادهاست، نه امر مقدس نازلشده از آسمان! و همین نهادها و اشخاص، در معرض فساد و انحراف هستند. در چنین شرایطی در صورت ظهور و بروز فساد در نظام، اقدام علیه نظام فاسد بغی محسوب نمیشود!»
⚠️ ببینید در همه این سالها، از تفکر واپسگرای کسانی چون الهام که حقوقدان شورای نگهبان و وزیر دادگستری هم بودهاند، چهها کشیدهایم!؟
@alami_akbar
  🎙 برشی جنجالی از مناظره زندهی اکبر اعلمی، نماینده تبریز در مجلس ششم، با غلامحسین الهام، عضو شورای نگهبان و وزیر دولت احمدینژاد، در برنامهای که در تیرماه ۱۳۸۰، چهار شب پیاپی از شبکه ۲ سیما پخش شد.
📌 الهام:
«اهمیت جمهوری اسلامی از جان امام زمان بیشتر است.
بنابراین اقدام علیه نظام اسلامی، بغی محسوب میشود و محارب سیاسی حق برخورداری از امتیازات اصل ۱۶۸ قانون اساسی را ندارد!»
📌 اعلمی:
«اولاً، بغی به معنای اقدام مسلحانه علیه امام عادل است و باید تشکیلاتی و مسلحانه باشد.
ثانیاً، نظام جمهوری اسلامی مجموعهای از اشخاص و نهادهاست، نه امر مقدس نازلشده از آسمان! و همین نهادها و اشخاص، در معرض فساد و انحراف هستند. در چنین شرایطی در صورت ظهور و بروز فساد در نظام، اقدام علیه نظام فاسد بغی محسوب نمیشود!»
⚠️ ببینید در همه این سالها، از تفکر واپسگرای کسانی چون الهام که حقوقدان شورای نگهبان و وزیر دادگستری هم بودهاند، چهها کشیدهایم!؟
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🎥 برشی از مناظره جنجالی اکبر اعلمی و غلامحسین الهام درباره مرزهای آزادی مخالفان نظام | تیرماه ۱۳۸۰
۲۴ سال پیش، در روزگاری که بسیاری از چهرهها در برابر ساختار قدرت سکوت پیشه کرده بودند، توسط #اکبر_اعلمی، نماینده تبریز در مجلس ششم، در مناظرهای با غلامحسین الهام نماینده شورای نگهبان بیان شد:
ای کاش حاکمیت همان زمان، مانند سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹، فضای نقد آزاد—حتی در صداوسیما—را برای مخالفان نظام فراهم میکرد.
در اینصورت امروز، شبکههای وابسته به دشمن، مانند ایراناینترنشنال به مرجع رسانهای بدل نمیشدند...
🟠 آنچه امروز در آینه میبینید، انعکاس تصویر دیروز است...
@alami_akbar
  ۲۴ سال پیش، در روزگاری که بسیاری از چهرهها در برابر ساختار قدرت سکوت پیشه کرده بودند، توسط #اکبر_اعلمی، نماینده تبریز در مجلس ششم، در مناظرهای با غلامحسین الهام نماینده شورای نگهبان بیان شد:
«یکی از عوامل پویایی نظام، تعمیم فرهنگ نقد و نقدپذیری است. بنابراین باید بستر امنی فراهم شود تا منتقدان و حتی مخالفان نظام، بدون دغدغه و ترس، بتوانند بهراحتی از عملکرد مسئولان—حتی در عالیترین سطوح—انتقاد و مخالفت خود را بیان کنند و در پایان احساس امنیت کنند و این خاستگاه ما برگرفته از سیره و عملکرد علی(ع) است.»
ای کاش حاکمیت همان زمان، مانند سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹، فضای نقد آزاد—حتی در صداوسیما—را برای مخالفان نظام فراهم میکرد.
در اینصورت امروز، شبکههای وابسته به دشمن، مانند ایراناینترنشنال به مرجع رسانهای بدل نمیشدند...
🟠 آنچه امروز در آینه میبینید، انعکاس تصویر دیروز است...
@alami_akbar
🔘 توافق واشنگتن و چالشهای راهبردی ایران در بازتعریف توازن قدرت قفقاز
✍ اکبر اعلمی
🔻در هشتم اوت مصادف با ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، کاخ سفید شاهد امضای توافقی بود که میتواند ساختار ژئوپولیتیکی قفقاز جنوبی را برای دههها دگرگون سازد. این توافق سهجانبه میان آمریکا، آذربایجان و ارمنستان با محوریت ایجاد کریدور زنگزور، آذربایجان را از طریق استان سیونیک ارمنستان به نخجوان و سپس ترکیه متصل میکند؛ مسیری که برای ۹۹ سال در اختیار شرکتهای آمریکایی قرار گرفته و عملاً حضور واشنگتن را در قلب منطقه تثبیت میسازد. این تحول نهتنها پایان یک مناقشه طولانی را رقم زد، بلکه به بازترسیم توازن قدرت منجر شد؛ روسیه که سالها ضامن امنیت منطقه بود کنار گذاشته شده، و ارمنستان با چرخشی راهبردی به سمت میانجیگری آمریکا رفت. ایران اما در مقابل، با تهدیدی راهبردی مواجه است؛ حضور مداوم آمریکا در همسایگی شمالی، تهدیدی جدی برای منافع اقتصادی، امنیتی و نفوذ منطقهای تهران بهشمار میرود.
🔻ریشه این وضعیت به اشتباهات تاریخی و ساختاری دستگاه دیپلماسی ایران بازمیگردد که طی سه دهه اخیر، به ویژه از دوران رفسنجانی تا روحانی، استمرار یافت. در دوره رفسنجانی، ایران به دلیل تمرکز بر بازسازی داخلی پس از جنگ، نتوانست سیاستی فعال و متوازن در قفقاز اتخاذ کند؛ روابط محدود و بدون عمق با هر دو کشور برقرار بود. دوره خاتمی تلاشهایی برای تقویت رابطه با ارمنستان انجام داد، اما ناتوانی در گسترش روابط با آذربایجان و سردی مستمر در این مناسبات، راه را برای نفوذ ترکیه و اسرائیل هموار ساخت. این روند در دوران روحانی و وزارت خارجه محمدجواد ظریف به اوج رسید؛ تمرکز بیش از حد بر ارمنستان، غفلت از توسعه روابط راهبردی با آذربایجان، و واکنشهای منفعلانه، جایگاه ایران را بهشدت تضعیف کرد.
🔻در این بازی پیچیده، نقش نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، نیز شایان توجه است؛ او با پذیرش میانجیگری آمریکا و فاصله گرفتن از حمایت سنتی روسیه، عملاً از پشت به ایران خنجر زد، کشوری که سالها حمایت و هزینه سنگینی را برای حفظ امنیت و ثبات ارمنستان در برابر آذربایجان متحمل شده بود. این تصمیم راهبردی، نه تنها منافع ایران را نادیده گرفت، بلکه به افزایش نفوذ آمریکا در منطقه انجامید و معادلات ژئوپولیتیکی را دگرگون کرد.
از سوی دیگر، الهام علیاف و دولت آذربایجان نیز با سیاستهای تهاجمی و همپیمانی آشکار با اسرائیل و غرب، نه تنها فرصتهای همکاری راهبردی با ایران را تضعیف کردند، بلکه زمینه را برای نفوذ بازیگران فرامنطقهای فراهم کردند؛ اقدامی که برخلاف میل بسیاری از همزبانان و همفرهنگان آذربایجانی در جمهوری آذربایجان است که تمایل دارند روابط متوازن و دوستانهای با ایران حفظ شود.
🔻با این حال، باید به حساسیتهای عمیق فرهنگی و تاریخی مردم آذربایجان، که پیوندهای مشترک فرهنگی و ملی با برادران و خواهران خود در ایران دارند، نیز توجه کرد. حفظ احترام به هویت و دغدغههای مردم دو طرف، پیششرط هر سیاستی است که به صلح پایدار و ثبات منطقهای منجر شود.
علاوه بر این، ناتوانی ایران در بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی و پروژههای زیرساختی مشترک، ضعف در مدیریت ائتلافهای منطقهای، و عدم پیشگیری از نزدیکی باکو به بازیگران غربی و اسرائیلی، فرصتهایی طلایی را از کشور گرفت. اکنون تهران در شرایطی دشوار قرار دارد که برای بازپسگیری جایگاه استراتژیک خود در قفقاز، ناگزیر به بازنگری جدی سیاستهاست.
🔻این بازنگری باید مبتنی بر دیپلماسی چندجانبه، احیای روابط متوازن و فعال با هر دو همسایه شمالی، و توسعه همکاریهای اقتصادی و امنیتی مبتنی بر منافع متقابل باشد. همچنین ایران باید با بهرهگیری از ظرفیتهای نرمافزاری، فرهنگی و رسانهای، نقش میانجی صلح را بهطور واقعی به دست آورد و نه صرفاً شعار دهد. همزمان، تقویت ائتلافهای منطقهای با روسیه، چین و کشورهای مستقل منطقه، و استفاده هوشمندانه از فرصتهای ژئوپولیتیکی نوظهور، کلید عبور از بحران کنونی و حفظ منافع ملی است.
در نهایت، استمرار سیاستهای گذشته، تنها به تضعیف بیشتر نفوذ ایران و تقویت جای پای بازیگران فرامنطقهای منجر خواهد شد؛ چالشی که با اراده و تدبیر راهبردی قابل رفع است.
▫️شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
  ✍ اکبر اعلمی
🔻در هشتم اوت مصادف با ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، کاخ سفید شاهد امضای توافقی بود که میتواند ساختار ژئوپولیتیکی قفقاز جنوبی را برای دههها دگرگون سازد. این توافق سهجانبه میان آمریکا، آذربایجان و ارمنستان با محوریت ایجاد کریدور زنگزور، آذربایجان را از طریق استان سیونیک ارمنستان به نخجوان و سپس ترکیه متصل میکند؛ مسیری که برای ۹۹ سال در اختیار شرکتهای آمریکایی قرار گرفته و عملاً حضور واشنگتن را در قلب منطقه تثبیت میسازد. این تحول نهتنها پایان یک مناقشه طولانی را رقم زد، بلکه به بازترسیم توازن قدرت منجر شد؛ روسیه که سالها ضامن امنیت منطقه بود کنار گذاشته شده، و ارمنستان با چرخشی راهبردی به سمت میانجیگری آمریکا رفت. ایران اما در مقابل، با تهدیدی راهبردی مواجه است؛ حضور مداوم آمریکا در همسایگی شمالی، تهدیدی جدی برای منافع اقتصادی، امنیتی و نفوذ منطقهای تهران بهشمار میرود.
🔻ریشه این وضعیت به اشتباهات تاریخی و ساختاری دستگاه دیپلماسی ایران بازمیگردد که طی سه دهه اخیر، به ویژه از دوران رفسنجانی تا روحانی، استمرار یافت. در دوره رفسنجانی، ایران به دلیل تمرکز بر بازسازی داخلی پس از جنگ، نتوانست سیاستی فعال و متوازن در قفقاز اتخاذ کند؛ روابط محدود و بدون عمق با هر دو کشور برقرار بود. دوره خاتمی تلاشهایی برای تقویت رابطه با ارمنستان انجام داد، اما ناتوانی در گسترش روابط با آذربایجان و سردی مستمر در این مناسبات، راه را برای نفوذ ترکیه و اسرائیل هموار ساخت. این روند در دوران روحانی و وزارت خارجه محمدجواد ظریف به اوج رسید؛ تمرکز بیش از حد بر ارمنستان، غفلت از توسعه روابط راهبردی با آذربایجان، و واکنشهای منفعلانه، جایگاه ایران را بهشدت تضعیف کرد.
🔻در این بازی پیچیده، نقش نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، نیز شایان توجه است؛ او با پذیرش میانجیگری آمریکا و فاصله گرفتن از حمایت سنتی روسیه، عملاً از پشت به ایران خنجر زد، کشوری که سالها حمایت و هزینه سنگینی را برای حفظ امنیت و ثبات ارمنستان در برابر آذربایجان متحمل شده بود. این تصمیم راهبردی، نه تنها منافع ایران را نادیده گرفت، بلکه به افزایش نفوذ آمریکا در منطقه انجامید و معادلات ژئوپولیتیکی را دگرگون کرد.
از سوی دیگر، الهام علیاف و دولت آذربایجان نیز با سیاستهای تهاجمی و همپیمانی آشکار با اسرائیل و غرب، نه تنها فرصتهای همکاری راهبردی با ایران را تضعیف کردند، بلکه زمینه را برای نفوذ بازیگران فرامنطقهای فراهم کردند؛ اقدامی که برخلاف میل بسیاری از همزبانان و همفرهنگان آذربایجانی در جمهوری آذربایجان است که تمایل دارند روابط متوازن و دوستانهای با ایران حفظ شود.
🔻با این حال، باید به حساسیتهای عمیق فرهنگی و تاریخی مردم آذربایجان، که پیوندهای مشترک فرهنگی و ملی با برادران و خواهران خود در ایران دارند، نیز توجه کرد. حفظ احترام به هویت و دغدغههای مردم دو طرف، پیششرط هر سیاستی است که به صلح پایدار و ثبات منطقهای منجر شود.
علاوه بر این، ناتوانی ایران در بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی و پروژههای زیرساختی مشترک، ضعف در مدیریت ائتلافهای منطقهای، و عدم پیشگیری از نزدیکی باکو به بازیگران غربی و اسرائیلی، فرصتهایی طلایی را از کشور گرفت. اکنون تهران در شرایطی دشوار قرار دارد که برای بازپسگیری جایگاه استراتژیک خود در قفقاز، ناگزیر به بازنگری جدی سیاستهاست.
🔻این بازنگری باید مبتنی بر دیپلماسی چندجانبه، احیای روابط متوازن و فعال با هر دو همسایه شمالی، و توسعه همکاریهای اقتصادی و امنیتی مبتنی بر منافع متقابل باشد. همچنین ایران باید با بهرهگیری از ظرفیتهای نرمافزاری، فرهنگی و رسانهای، نقش میانجی صلح را بهطور واقعی به دست آورد و نه صرفاً شعار دهد. همزمان، تقویت ائتلافهای منطقهای با روسیه، چین و کشورهای مستقل منطقه، و استفاده هوشمندانه از فرصتهای ژئوپولیتیکی نوظهور، کلید عبور از بحران کنونی و حفظ منافع ملی است.
در نهایت، استمرار سیاستهای گذشته، تنها به تضعیف بیشتر نفوذ ایران و تقویت جای پای بازیگران فرامنطقهای منجر خواهد شد؛ چالشی که با اراده و تدبیر راهبردی قابل رفع است.
▫️شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
دوستان عزیز،
لطفاً اگر موافقید که بخش نظرات زیر پستهای کانال باز بشه و همه با رعایت قوانین کانال بهشرح پیوست نظر بدن، 👍 بزنید. اگه مخالفید، 👎.
📢 قوانین نظرات:
نظرات باید محترمانه باشه و با فرهنگ و ارزشهای دینی و اخلاقیمون همخوانی داشته باشه.
لطفاً فقط درباره موضوع پست نظر بدید.
موارد ممنوعه:
۳-۱. توهین، فحاشی، افترا، نشر اکاذیب و هر رفتاری که خلاف قوانین عادلانه باشه ممنوعه.
۳-۲. هر چیزی که باعث تفرقه، اختلاف قومی یا مذهبی بشه یا امنیت ملی رو تهدید کنه، ممنوعه.
۳-۳. پیامهای تکراری، تبلیغات یا مطالب نامربوط ارسال نکنید.
مدیران کانال حق دارن هر نظر نامناسب رو پاک کنن و کاربر متخلف رو مسدود کنن.
با رعایت این قوانین، همهمون میتونیم یه فضای خوب و دوستانه داشته باشیم.
ممنون از همکاریتون! 🙏
@alami_akbar
  لطفاً اگر موافقید که بخش نظرات زیر پستهای کانال باز بشه و همه با رعایت قوانین کانال بهشرح پیوست نظر بدن، 👍 بزنید. اگه مخالفید، 👎.
📢 قوانین نظرات:
نظرات باید محترمانه باشه و با فرهنگ و ارزشهای دینی و اخلاقیمون همخوانی داشته باشه.
لطفاً فقط درباره موضوع پست نظر بدید.
موارد ممنوعه:
۳-۱. توهین، فحاشی، افترا، نشر اکاذیب و هر رفتاری که خلاف قوانین عادلانه باشه ممنوعه.
۳-۲. هر چیزی که باعث تفرقه، اختلاف قومی یا مذهبی بشه یا امنیت ملی رو تهدید کنه، ممنوعه.
۳-۳. پیامهای تکراری، تبلیغات یا مطالب نامربوط ارسال نکنید.
مدیران کانال حق دارن هر نظر نامناسب رو پاک کنن و کاربر متخلف رو مسدود کنن.
با رعایت این قوانین، همهمون میتونیم یه فضای خوب و دوستانه داشته باشیم.
ممنون از همکاریتون! 🙏
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🔘 کریدور زنگزور بهمدت ۹۹ سال به آمریکا تحویل داده شد 
🔺️ارمنستان حقوق توسعه انحصاری کریدور زنگزور را به مدت ۹۹ سال به آمریکا اعطا کرده و آمریکا زمین کریدور را به کنسرسیومی اجاره میدهد که خطوط ریلی، نفت، گاز و فیبر نوری و احتمالاً انتقال برق را در امتداد این کریدور ایجاد میکند.
محدودیت همکاری نظامی آمریکا با باکو لغو میشود!/📍پایش آمریکا
👈لینک مرتبط:
https://www.tg-me.com/alami_akbar/3283
@alami_akbar
  🔺️ارمنستان حقوق توسعه انحصاری کریدور زنگزور را به مدت ۹۹ سال به آمریکا اعطا کرده و آمریکا زمین کریدور را به کنسرسیومی اجاره میدهد که خطوط ریلی، نفت، گاز و فیبر نوری و احتمالاً انتقال برق را در امتداد این کریدور ایجاد میکند.
محدودیت همکاری نظامی آمریکا با باکو لغو میشود!/📍پایش آمریکا
👈لینک مرتبط:
https://www.tg-me.com/alami_akbar/3283
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  🔘ملاک صلاحیت؟
با کنار هم قرار گرفتن متن سوگند ریاستجمهوری و اظهارات اخیر پزشکیان، پرسشی قابلتأمل پیش میآید: رئیسجمهوری که در پیشگاه ملت سوگند یاد میکند «قدرتی را که ملت بهعنوان امانتی مقدس به او سپرده است، همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشد» و خود را وقف خدمت به مردم و پاسداری از قانون اساسی کند، چگونه میتواند برخلاف نظر و اجتهاد خود عمل کند؟
فارغ از ناپختگیهای سیاسی شخصی که لزوم بهرهگیری از مشورت و نظارت باتجربهها را دوچندان میکند، همچنانکه درباره احمدینژاد و رئیسی نیز صدق میکرد، اصول ۱۱۳ و ۱۲ ق. اساسی رئیسجمهور را پس از رهبری، عالیترین مقام رسمی کشور و مسئول اجرا و پاسداری از قانون اساسی میداند؛ مقامی که باید در برابر ملت پاسخگو باشد، نه صرفاً مطیع و تأمینکننده رضایت رهبری. آیا تبدیل «وظیفه و اختیار قانونی» به «تعهد مطلق به اراده دیگری» به معنای محدودسازی مسئولیت و کاستن از استقلال ریاستجمهوری نیست؟ چنین رویکردی، خواه از سر باور شخصی باشد یا مصلحتسنجی، با روح سوگند فوق که بر اراده مردم و نص قانون استوار است، سازگار کامل ندارد و خطر تهیشدن آن از مضمون را بهدنبال دارد.
@alami_akbar
  با کنار هم قرار گرفتن متن سوگند ریاستجمهوری و اظهارات اخیر پزشکیان، پرسشی قابلتأمل پیش میآید: رئیسجمهوری که در پیشگاه ملت سوگند یاد میکند «قدرتی را که ملت بهعنوان امانتی مقدس به او سپرده است، همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشد» و خود را وقف خدمت به مردم و پاسداری از قانون اساسی کند، چگونه میتواند برخلاف نظر و اجتهاد خود عمل کند؟
فارغ از ناپختگیهای سیاسی شخصی که لزوم بهرهگیری از مشورت و نظارت باتجربهها را دوچندان میکند، همچنانکه درباره احمدینژاد و رئیسی نیز صدق میکرد، اصول ۱۱۳ و ۱۲ ق. اساسی رئیسجمهور را پس از رهبری، عالیترین مقام رسمی کشور و مسئول اجرا و پاسداری از قانون اساسی میداند؛ مقامی که باید در برابر ملت پاسخگو باشد، نه صرفاً مطیع و تأمینکننده رضایت رهبری. آیا تبدیل «وظیفه و اختیار قانونی» به «تعهد مطلق به اراده دیگری» به معنای محدودسازی مسئولیت و کاستن از استقلال ریاستجمهوری نیست؟ چنین رویکردی، خواه از سر باور شخصی باشد یا مصلحتسنجی، با روح سوگند فوق که بر اراده مردم و نص قانون استوار است، سازگار کامل ندارد و خطر تهیشدن آن از مضمون را بهدنبال دارد.
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  در سیاست بینالملل، زبان بیمحابا میتواند به ابزار فشار طرف مقابل بدل شود. وقتی پزشکیان میگوید «میزند و دوباره میآید میزند»، این پیام آشکار از محدودیت بازدارندگی، بهسادگی بهعنوان آمادگی برای پذیرش ضربه بعدی تفسیر میشود. از سوی دیگر، تناقض گفتاری میان ادعای عدم تسلیم و بیان محدودیت و ناتوانی، و نیز رد دعوا با جمله «با دعوا به جایی نمیرسیم» بدون ارائه جایگزین یا راهکار، پیام انفعال و پذیرش تکرار ضربه را القا میکند؛ گویی استقلال از درِ جلو مطرح و از درِ عقب تضعیف میشود و در ذهن شنونده، مفهومی نزدیک به «نه جنگ، نه مذاکره مؤثر» شکل میگیرد. تجربه نشان داده در دیپلماسی، حتی یک جمله نسنجیده میتواند مسیر پروندههای حساس را تغییر دهد یا دستاویز تبلیغاتی دشمنان شود. رئیسجمهور هر کشوری باید پیش از بیان مواضع عمومی، سنجیده و با مشورت تیم سیاست خارجی سخن بگوید تا هم پیام قدرت منتقل شود و هم از برداشت ضعف جلوگیری گردد. سیاست عرصه تصمیمات پرهزینه و بلندمدت است؛ و بیاحتیاطی در بیان، هزینههایی میسازد که نه امروز، که سالها بعد جبرانپذیر؛ پیامدی که محدودیت انتخابها با نظارت استصوابی رقم زده است.
@alami_akbar
  @alami_akbar
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  در اصل ۶۱ قانون اساسی آمده است: «اعمال قوه قضاییه به وسیله دادگاههای دادگستری است.»
بر همین اساس، اصل ۱۶۸ تصریح میکند: «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد.»
برای اجرای این اصل، در مجلس ششم، طرح قانون هیأت منصفه را تقدیم کردیم. بدون حتی یک کلمه تغییر، عین اصل ۱۶۸ را در متن آوردیم.
با این حال، شورای نگهبان آن را «مغایر شرع و قانون اساسی» اعلام کرد!
وقتی از مرحوم رضوانی، فقیه شورای نگهبان، پرسیدم چرا؟ گفت: «چون شما دادگاه ویژه روحانیت را استثناء نکردهاید.»
گفتم: «ما عین اصل قانون اساسی را نوشتیم و افزودن آن خلاف قانون اساسی است.»
پاسخ داد: «این دادگاه با فرمان ولیفقیه تشکیل شده و حذفش خلاف شرع و قانون اساسی است؛ باید بنویسید: به استثنای دادگاه ویژه روحانیت!»
غلامحسین الهام، نماینده شورای نگهبان، همین استدلال را تکرار کرد و گفت: «اختیارات ولایت فقیه مطلق، عام و فراتر از قانون اساسی است.»
در این ویدئو، اکبر اعلمی، نماینده تبریز در مجلس ششم، در پاسخ، قلمرو ولایت را محدود میداند و دیدگاههای متفاوت فقها را در این باره توضیح میدهد.
#اکبر_اعلمی
@alami_akbar
  بر همین اساس، اصل ۱۶۸ تصریح میکند: «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد.»
برای اجرای این اصل، در مجلس ششم، طرح قانون هیأت منصفه را تقدیم کردیم. بدون حتی یک کلمه تغییر، عین اصل ۱۶۸ را در متن آوردیم.
با این حال، شورای نگهبان آن را «مغایر شرع و قانون اساسی» اعلام کرد!
وقتی از مرحوم رضوانی، فقیه شورای نگهبان، پرسیدم چرا؟ گفت: «چون شما دادگاه ویژه روحانیت را استثناء نکردهاید.»
گفتم: «ما عین اصل قانون اساسی را نوشتیم و افزودن آن خلاف قانون اساسی است.»
پاسخ داد: «این دادگاه با فرمان ولیفقیه تشکیل شده و حذفش خلاف شرع و قانون اساسی است؛ باید بنویسید: به استثنای دادگاه ویژه روحانیت!»
غلامحسین الهام، نماینده شورای نگهبان، همین استدلال را تکرار کرد و گفت: «اختیارات ولایت فقیه مطلق، عام و فراتر از قانون اساسی است.»
در این ویدئو، اکبر اعلمی، نماینده تبریز در مجلس ششم، در پاسخ، قلمرو ولایت را محدود میداند و دیدگاههای متفاوت فقها را در این باره توضیح میدهد.
#اکبر_اعلمی
@alami_akbar
