Forwarded from alefma
الفما | "عصیان" | شعری از سهیلا میرزایی
سایت رسمی الفما | اینستاگرام الفما | کانال تلگرام الفما
@alefma
سایت رسمی الفما | اینستاگرام الفما | کانال تلگرام الفما
@alefma
Forwarded from alefma
الفما | "عصیان" | شعری از سهیلا میرزایی
بزن هم
آشی که لاشهاش بو بگیرد
قلم شود شعلهاش میان هوای مکدر
کدرم کرده بود ساعتی که کوبید به سینهام
سایهاش سکتهای کشیده شد تا گلو
این دایره چرا میچرخد در آسمان این اتاق
آن دهان چرا بیهوده باز میشود به تکرار
این سایه چه عصیان میکند در امتداد زبان
بگو
بگو دار کدام واژه را بافتهاند
تا آش و لاشِ جهان بشکند پشت پلک
سایت رسمی الفما | اینستاگرام الفما | کانال تلگرام الفما
@alefma
بزن هم
آشی که لاشهاش بو بگیرد
قلم شود شعلهاش میان هوای مکدر
کدرم کرده بود ساعتی که کوبید به سینهام
سایهاش سکتهای کشیده شد تا گلو
این دایره چرا میچرخد در آسمان این اتاق
آن دهان چرا بیهوده باز میشود به تکرار
این سایه چه عصیان میکند در امتداد زبان
بگو
بگو دار کدام واژه را بافتهاند
تا آش و لاشِ جهان بشکند پشت پلک
سایت رسمی الفما | اینستاگرام الفما | کانال تلگرام الفما
@alefma
Forwarded from Mohammad Azarm
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان #محمد_آزرم در مراسم اولین سالگرد درگذشت #شمس_آقاجانی
Forwarded from alefma
شعر | علیرضا بهنام
این مطلب در سایت الفما نیز منتشر شده است:
goo.gl/nRQSZQ
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
این مطلب در سایت الفما نیز منتشر شده است:
goo.gl/nRQSZQ
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
Forwarded from alefma
شعر | علیرضا بهنام
مثل خطوط خیس خیابان
روزنامه را که بلعید از دروازه گذشتیم
و خیابان شکل انفجار
- این جاده جایی نمیرود آقا
لطفن خاک بپاشید
لطفن
انفجار و
روزنامه روی لبها و
تراشیده شدن از رنگ
این رنگها این رنگها چه شکل غریبی
مثل خطوط خیس خیابان و
انفجار
حالا روزنامهها از ما میگذرند
و گذشتن از ما شکل تمام گذشتنهاست
و شکلیست شبیه واژه که در این شعر اصالت دارد
لطفن خاک بپاشید روی انفجار
و بگویید این انفجار چند خیابان دارد
اصلن بگویید چند برای چیست؟
باقی را سه نقطه بگذارید
تا به روزنامههای بعدی برسید
- این جاده جایی نمیرود آقا...
این مطلب در سایت الفما نیز منتشر شده است:
goo.gl/nRQSZQ
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
مثل خطوط خیس خیابان
روزنامه را که بلعید از دروازه گذشتیم
و خیابان شکل انفجار
- این جاده جایی نمیرود آقا
لطفن خاک بپاشید
لطفن
انفجار و
روزنامه روی لبها و
تراشیده شدن از رنگ
این رنگها این رنگها چه شکل غریبی
مثل خطوط خیس خیابان و
انفجار
حالا روزنامهها از ما میگذرند
و گذشتن از ما شکل تمام گذشتنهاست
و شکلیست شبیه واژه که در این شعر اصالت دارد
لطفن خاک بپاشید روی انفجار
و بگویید این انفجار چند خیابان دارد
اصلن بگویید چند برای چیست؟
باقی را سه نقطه بگذارید
تا به روزنامههای بعدی برسید
- این جاده جایی نمیرود آقا...
این مطلب در سایت الفما نیز منتشر شده است:
goo.gl/nRQSZQ
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
الفما | الفبا و ما و ادبیات
شعری از علیرضا بهنام
شعر | علیرضا بهنام مثل خطوط خیس خیابان روزنامه را که بلعید از دروازه گذشتیم و خیابان شکل انفجار – این جاده جایی نمیرود آقا لطفن خاک بپاشید لطفن انفجار و روزنامه روی لبها و تراشیده شدن از رنگ این رنگها این رنگها چه شکل غریبی مثل خطوط خیس خیابان و انفجار…
Forwarded from Mohammad Azarm
مقاله من با نام عمیق و سریع درباره نقد ادبی در عصر هوش مصنوعی را در وزن دنیای شماره سی و چهار، پاییز چهارصد و سه بخوانید.
#محمد_آزرم
#هوش_مصنوعی
#وزن_دنیا
#محمد_آزرم
#هوش_مصنوعی
#وزن_دنیا
Forwarded from Mohammad Azarm
شاعر، بنیانگذار تاریخ است
#محمد_آزرم
#روز_جهانی_شعر
شعر تنها سرودن عبارات موزون نیست، بلکه پوئسیس یا «خلق نامستوری» است. شاعر با نامیدن، حقیقت چیزها را آشکار میکند؛ یعنی پرده از ذات هستی برمیدارد. چراکه به قول هایدگر، شاعر واسطهای ست بین خدایان (ساحت قدس) و آسمان که با همزبانی اصیل با ساحت قدس، چیزها را نخستین بار میخوانَد و وجودشان را بنیان میگذارد. اینجاست که شعر به «ذات زبان» تبدیل میشود. زبان اصیل، همان شعر است؛ چرا که در آن، وجود از خفا به ظهور میرسد.
مخاطرات زبان را به یاد داشته باشیم، زیرا زبان هم میتواند وجود را آشکار کند، هم آن را به «موجود» تقلیل دهد. مثلاً وقتی زبان را صرفاً ابزاری برای ارتباط میدانیم، از نقش اصیلی آن دور میشویم. شاعر اما با نامیدنِ راستین، از این خطر آگاه است و میکوشد حقیقت را محافظت کند.
انسان، شاعرانه در زمین سکنی میکند. از منظر هایدگر، ساختن، خود سکونت است. شاعر با شعر، چهارگانهٔ زمین، آسمان، فانیان و قدسیان را به یگانگی میرساند. زبان، خانۀ هستی است و سکونت در زبان، یعنی پذیرفتن مسئولیت محافظت از حقیقت.
هر پرسش همچون روشنی است. شعر با گشودنِ ساحت قدس، پرتویی بر پنهانیها میافکند. این روشنی، وجود را برای ما قابل درک میکند، اما هرگز کامل نیست. ذات فلسفه، تأمل در همین روشنگاه است؛ جایی که شعر و تفکر شاعرانه، راهی به سوی حقیقت میگشایند.
در عصری که تکنیک بر همه چیز سایه افکنده، تفکر شاعرانه میتواند انسان را از سرگردانی نجات دهد. شاعر با آشکارکردن حقیقت چیزها، یادآور میشود که ما نه اربابان زمین، بلکه شبانان هستی هستیم.
شاعر کسی است که از جماعت بیرون میایستد، در «میان» زمین و آسمان قرار میگیرد و با زبان اصیل، امکانِ زیستنی اصیلتر را فراهم میکند. هستی همواره به سوی زبان در راه است.
شاعر، بنیانگذار تاریخ است. شاید امروز بیش از هر زمان دیگری به صدای او نیاز داریم.
#محمد_آزرم
#روز_جهانی_شعر
شعر تنها سرودن عبارات موزون نیست، بلکه پوئسیس یا «خلق نامستوری» است. شاعر با نامیدن، حقیقت چیزها را آشکار میکند؛ یعنی پرده از ذات هستی برمیدارد. چراکه به قول هایدگر، شاعر واسطهای ست بین خدایان (ساحت قدس) و آسمان که با همزبانی اصیل با ساحت قدس، چیزها را نخستین بار میخوانَد و وجودشان را بنیان میگذارد. اینجاست که شعر به «ذات زبان» تبدیل میشود. زبان اصیل، همان شعر است؛ چرا که در آن، وجود از خفا به ظهور میرسد.
مخاطرات زبان را به یاد داشته باشیم، زیرا زبان هم میتواند وجود را آشکار کند، هم آن را به «موجود» تقلیل دهد. مثلاً وقتی زبان را صرفاً ابزاری برای ارتباط میدانیم، از نقش اصیلی آن دور میشویم. شاعر اما با نامیدنِ راستین، از این خطر آگاه است و میکوشد حقیقت را محافظت کند.
انسان، شاعرانه در زمین سکنی میکند. از منظر هایدگر، ساختن، خود سکونت است. شاعر با شعر، چهارگانهٔ زمین، آسمان، فانیان و قدسیان را به یگانگی میرساند. زبان، خانۀ هستی است و سکونت در زبان، یعنی پذیرفتن مسئولیت محافظت از حقیقت.
هر پرسش همچون روشنی است. شعر با گشودنِ ساحت قدس، پرتویی بر پنهانیها میافکند. این روشنی، وجود را برای ما قابل درک میکند، اما هرگز کامل نیست. ذات فلسفه، تأمل در همین روشنگاه است؛ جایی که شعر و تفکر شاعرانه، راهی به سوی حقیقت میگشایند.
در عصری که تکنیک بر همه چیز سایه افکنده، تفکر شاعرانه میتواند انسان را از سرگردانی نجات دهد. شاعر با آشکارکردن حقیقت چیزها، یادآور میشود که ما نه اربابان زمین، بلکه شبانان هستی هستیم.
شاعر کسی است که از جماعت بیرون میایستد، در «میان» زمین و آسمان قرار میگیرد و با زبان اصیل، امکانِ زیستنی اصیلتر را فراهم میکند. هستی همواره به سوی زبان در راه است.
شاعر، بنیانگذار تاریخ است. شاید امروز بیش از هر زمان دیگری به صدای او نیاز داریم.
Forwarded from Mohammad Azarm
چشم بینا
سگهای کوچک به سگهای بزرگ نگاه میکنند.
ابعاد تحملناپذیر و نواقص عجیب بو را مشاهده میکنند.
اینجا یک گروه رسمی مردانه هست: مردان جوان به سالمندان خود نگاه میکنند.ذهن سالخورده را در نظر میگیرند و همبستگیهای توضیحناپذیر آن را مشاهده میکنند.
تسین تسو گفت:
فقط در سگهای کوچک و بچههای جوان است که میتوانیم مشاهدهای جزئی پیدا کنیم.
ابو سلاممامم - سرودی برای امپراطوری
همچون نوعی شعر، اگر پادشاه جورج پنجم مرا به فواره قبل از کاخ باکینگهام با زنجیر ببندد و تمام خوراک و زنانی را که میخواهم به من بدهد، مینویسم به برادرم در زنجیر بونگا بونگا
بزرگ است پادشاه جورج پنجم، زیرا مرا به این چشمه زنجیر کرده است. او به من از استخوان گاو و شراب غذا میدهد. بزرگ است پادشاه جورج پنجم - کاخ او مانند سنگ مرمر سفید است، قصر او نود و هشت پنجره دارد، قصر او همچون مکعبی است که به یک سوم بریده شده است.
#ازرا_پاوند
#محمد_آزرم
سگهای کوچک به سگهای بزرگ نگاه میکنند.
ابعاد تحملناپذیر و نواقص عجیب بو را مشاهده میکنند.
اینجا یک گروه رسمی مردانه هست: مردان جوان به سالمندان خود نگاه میکنند.ذهن سالخورده را در نظر میگیرند و همبستگیهای توضیحناپذیر آن را مشاهده میکنند.
تسین تسو گفت:
فقط در سگهای کوچک و بچههای جوان است که میتوانیم مشاهدهای جزئی پیدا کنیم.
ابو سلاممامم - سرودی برای امپراطوری
همچون نوعی شعر، اگر پادشاه جورج پنجم مرا به فواره قبل از کاخ باکینگهام با زنجیر ببندد و تمام خوراک و زنانی را که میخواهم به من بدهد، مینویسم به برادرم در زنجیر بونگا بونگا
بزرگ است پادشاه جورج پنجم، زیرا مرا به این چشمه زنجیر کرده است. او به من از استخوان گاو و شراب غذا میدهد. بزرگ است پادشاه جورج پنجم - کاخ او مانند سنگ مرمر سفید است، قصر او نود و هشت پنجره دارد، قصر او همچون مکعبی است که به یک سوم بریده شده است.
#ازرا_پاوند
#محمد_آزرم
Forwarded from Mohammad Azarm
جیمز جویس
در یک روز بشر، همه روزهای زمان حاضر است
از آن نخستین روز تصورناپذیر
زمانی که خدای مهیب روزها و مصائب از پیش تعیین کرد
تا دیگر روزی که رودخانه همیشگی زمان زمینی
به سمت سرچشمههای ابدیاش میچرخد و
در حال، آینده، گذشته، گذرا، خاموش میشود
داستان جهان از بامداد تا تاریکی روایت میشود
از اعماق شب، سرگردانی یهودیان، کارتاژ ویران شده
جهنم، و سعادت بهشت را در پای خود دیدهام
خداوندا، به من شجاعت و شادی عطا کن
که برای صعود به قله این روز نیاز دارم
#خورخه_لوییس_بورخس
#محمد_آزرم
در یک روز بشر، همه روزهای زمان حاضر است
از آن نخستین روز تصورناپذیر
زمانی که خدای مهیب روزها و مصائب از پیش تعیین کرد
تا دیگر روزی که رودخانه همیشگی زمان زمینی
به سمت سرچشمههای ابدیاش میچرخد و
در حال، آینده، گذشته، گذرا، خاموش میشود
داستان جهان از بامداد تا تاریکی روایت میشود
از اعماق شب، سرگردانی یهودیان، کارتاژ ویران شده
جهنم، و سعادت بهشت را در پای خود دیدهام
خداوندا، به من شجاعت و شادی عطا کن
که برای صعود به قله این روز نیاز دارم
#خورخه_لوییس_بورخس
#محمد_آزرم
Forwarded from alefma
داستانخوانی شیوا ارسطویی
از مجموعه داستانخوانیهای جشن الفما
شب هفتم هزار و یک شب الفما
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
از مجموعه داستانخوانیهای جشن الفما
شب هفتم هزار و یک شب الفما
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
Audio
داستانخوانی شیوا ارسطویی
از مجموعه داستانخوانیهای جشن الفما
شب هفتم هزار و یک شب الفما
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
از مجموعه داستانخوانیهای جشن الفما
شب هفتم هزار و یک شب الفما
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
Forwarded from Mohammad Azarm
Screenshot 2025-06-01 at 15.24.29.pdf
760.3 KB
شعر، فرمی ادبی- هنری ست که میتواند مثل یک رسانه فرهنگی عمل کند و با حفظ تجربیات اجتماعی و انتقال آن به آینده، به نسلهای بعدی گزارشی هنرمندانه ارائه دهد. کار شعر بازتاب بحرانهای سیاسی – اجتماعی نیست، کار شعر ساختن بحرانی در فرم خودش است تا بتواند اجرایی زبانی از پدیده نفوذ شعر به متنهای سیاسی- اجتماعی و حتی رخدادهای خیابان داشته باشد. میدانیم که همه چیز متن است و تلاقی متنها ناگزیر، سازنده متنی جدید با سیاستی جدید میشود. منظورم سیاست شعر است؛ در مفهوم محسوس کردن امر نامحسوس از راه بازآرایی آنچه محسوس نیست.
#محمد_آزرم #گفتوگو
#محمد_آزرم #گفتوگو
Forwarded from Mohammad Azarm
آرمان ملی
شهود کلمات در افق جنگ
اشاره: محمد آزرم شاعر، منتقد و نظریهپرداز شعر متفاوط، در روزهای جنگ اخیر، شعری دیداری باعنوان «چاه، مذبح، نردبان» پدید آورده است. آزرم این شعر دیداری را نفوذ شعر به متن واقعیت جنگ و بازآفرینی آن در جهان شعر میداند و وجوه دور و نزدیک آن را بعد از آتشبس…
Forwarded from alefma
#شعرـچندرسانهـای
#شعر_دیداری
الفما | مجموعه شعر دیداری با عنوان HORIZON
از JUDITH COPITHORNE
این مطلب در سایت الفما:
http://yon.ir/tDtMz
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
#شعر_دیداری
الفما | مجموعه شعر دیداری با عنوان HORIZON
از JUDITH COPITHORNE
این مطلب در سایت الفما:
http://yon.ir/tDtMz
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
Forwarded from alefma
JC001_Copithorne_horizon_1992.pdf
2.5 MB
#شعرـچندرسانهـای
#شعر_دیداری
الفما | مجموعه شعر دیداری با عنوان HORIZON
از JUDITH COPITHORNE
این مطلب در سایت الفما:
http://yon.ir/tDtMz
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
#شعر_دیداری
الفما | مجموعه شعر دیداری با عنوان HORIZON
از JUDITH COPITHORNE
این مطلب در سایت الفما:
http://yon.ir/tDtMz
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
Forwarded from alefma
الفما | شعری از مسعود احمدی
حتا به وقت هماغوشی
این مطلب در سایت الفما:
http://yon.ir/nOyuL
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
حتا به وقت هماغوشی
این مطلب در سایت الفما:
http://yon.ir/nOyuL
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
Forwarded from alefma
الفما | شعری از مسعود احمدی
حتا به وقت هماغوشی
با این آفتاب مختصر چه کنم
که تکهتکه افتاده برتکهیی از سنگفرش اتاق
بر گوشه قالیچه
بر لبه بعضی از صندلیها بر نیمی از میز
وقتی
کسی نیست
که به این نوشتهها بیاید به نانوشتههای این متن
تا ببیند
چهها تنها ماندهاند کهها بیکس
و این نفسنفس
مال مردمیست
که سر در زیر بغل میدوند نمیرسند تا بمیرند
با این آفتاب مختصر چه کنم
با اینهمه عطر و رنگ در قاب پنجره باز
قارقار صدای بال و بریدهیی از آواز درهم پرندهها
در این وقت
که کسی با کسی نیست نیست با خودش حتا به وقت هماغوشی
این مطلب در سایت الفما:
http://yon.ir/nOyuL
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ
حتا به وقت هماغوشی
با این آفتاب مختصر چه کنم
که تکهتکه افتاده برتکهیی از سنگفرش اتاق
بر گوشه قالیچه
بر لبه بعضی از صندلیها بر نیمی از میز
وقتی
کسی نیست
که به این نوشتهها بیاید به نانوشتههای این متن
تا ببیند
چهها تنها ماندهاند کهها بیکس
و این نفسنفس
مال مردمیست
که سر در زیر بغل میدوند نمیرسند تا بمیرند
با این آفتاب مختصر چه کنم
با اینهمه عطر و رنگ در قاب پنجره باز
قارقار صدای بال و بریدهیی از آواز درهم پرندهها
در این وقت
که کسی با کسی نیست نیست با خودش حتا به وقت هماغوشی
این مطلب در سایت الفما:
http://yon.ir/nOyuL
@alefma
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD05XVdKHQbvBDlVaQ