Telegram Web Link
السلام علیکم در خواست دعا دارم برای خواهرم مشکلاتی دارن دعا کنید ازین مشکلات هرچه زودتر راحت بشن و خواسته ای دارن ک ب امید خدا به خواستشون برسن
Anonymous Poll
86%
آمین یا رب 🧕🏻
14%
ثم آمین 🙋🏻
السلام علیکم مدیر کانال هستم درخواست دعا دارم مشکلاتی دارم دعا کنید به امید الله این مشکلاتم زودتر تموم بشه و اینکه حتما برام دعا کنید خداوند مهربان بعد ۱۶سال بهم اولاد صالح عنایت کنه و این انتظار به پایان برسه
Anonymous Poll
79%
آمین یا رب العالمین 🙋🏻
21%
ثم آمین🧕🏻
👍2
#روز ۳

صاحبِ کعبه

ابرهه برای ویرانی کعبه سپاهی نیرومند را فراهم آورد. صبحگاهان با سپاهش عازم مکه شد. ابرهه در سپاه خود، فیل‌های بزرگی داشت که از سرزمین‌های دور آورده بود. ابرهه آنها را با پارچه‌های ابریشمیِ رنگارنگ آراسته بود. نیرومندترینشان محمود نام داشت، محمود با هر گامش زمین را می‌لرزاند و پیش می‌رفت. ابرهه یقین داشت که محمود با حمله‌ای کعبه را ویران خواهد کرد.

با رسیدن سپاه به مکه، گروهی از سربازان ابرهه اموال مکیان را به تاراج بردند. در میان این اموال دویست شتر عبدالمطلب نیز بود.

کعبه، همچون مرواریدی زیبا از دور پیدا بود. ابرهه خواست پیش از ورود به شهر با رهبر مکه دیدار کند. پس عبدالمطلب را فراخواند و به او گفت که فقط به قصد ویرانی کعبه آمده است و اگر کسی با او مقابله نکند خونی ریخته نخواهد شد. ابرهه از عبدالمطلب پرسید: «آیا خواسته‌ای از ما داری؟»

عبدالمطلب گفت:

«سربازانت دویست شترم را برده‌اند. دستور بده آنها را به من برگردانند!».
ابرهه از این پاسخ شگفت‌زده شد و با لحنی تحقیر آمیز به عبدالمطلب گفت:

«انتظار داشتم از من بخواهی کعبه را ویران نکنم اما می‌بینم به فکر شتران خودت هستی! گمان می‌کردم تو رهبر بزرگی باشی و به فکر شهر و مکه باشی ولی معلوم شد اشتباه میکردم».

عبدالمطلب به او گفت:
«من فقط صاحب شترها هستم و تنها مسئولیت مراقبت از آن‌ها با من است. صاحب کعبه هم الله است و بی‌گمان خودش آن را حفظ خواهد کرد».

ابرهه با شنیدن این پاسخ به شدت عصبانی شد و گفت:
«خدا در مقابل من نمی‌تواند موفق شود».

عبدالمطلب با گفتنِ «خواهیم دید» شترهایش را برداشت و به مکه بازگشت.

عبدالمطلب به کعبه می‌رود و به دعا می‌پردازد: «خدایا! بنده‌ات از مالش محافظت کرد تو هم از خانه‌ات محافظت کن». سپس از مردم مکه خواست شهر را تخلیه کنند و خود نیز با ایشان به سمت تپه‌های مکه حرکت کرد. مردم مکه همگی به آنجا رفتند و از آنجا می‌توانستند همه وقایع را ببینند.
5
🕌 #شیوه_نماز_پیامبر ﷺ (10)

🔺 نیت نماز:
🌻 پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:
«إنّما الأعمال بالنّیات وإنّما لكلّ امريء مانوی» .
«پذیرش اعمال، بستگی به نیت‌ها دارد و به هر کس، آنچه نیت کرده باشد، می‌رسد». [متفق علیه]

🔺 بلند کردن دست‌ها هنگام تکبیر گفتن:
🌻 پیامبر صلی الله علیه و سلم دست‌هایش را همزمان با تکبیر و گاهی بعد از آن و گاهی نیز قبل از تکبیر، بلند می‌نمود. [بخاری و نسائی]
🔹هنگامی که دست‌هایش را بالا می‌برد، انگشتانش را پهن و کشیده می‌گذاشت (آنها را نه زیاد باز می‌کرد و نه به یکدیگر می‌چسباند) گاهی دست‌هایش را تا برابر شانه‌ها و گاهی تا نرمه گوش‌ها بالا می‌برد. [بخاری و ابوداود]

🔺 گذاشتن دست راست بر پشت دست چپ:
🌻 پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگام خواندن نماز، دست راست خود را بر پشت دست چپ می‌گذاشت. [مسلم و ابوداود]
و در این مورد فرموده‌اند:
«به ما گروه پیامبران دستور داده شده است که در خوردن افطار، تعجیل نموده و در خوردن سحر تأخیر نماییم و در نماز، دست راست خود را بر روی دست چپ بگذاریم)». [ابن حبان]
🔹روزی، پیامبر صلی الله علیه و سلم از کنار مردی گذشت که در نماز، دست‌چپ خود را برروی دست راستش نهاده بود. پیامبر صلی الله علیه و سلم دست ‌راست او را بیرون ‌آورد و بر روی دست چپش قرار داد. [احمد و ابوداود]

ادامه دارد ....
6

کسی که بگوید : استغفرﷲ العظیم الذی
لا الـھ الا هـو الحـی القیوم و اتـوب الیھ
گناهـٰان او بخشـودھ مـےشـوند گرچـھ از
جنــگ فرار ڪــردھ بــٰاشد...!

•قـٰال الرسول•الترمذۍ📚
5
-
در هر صورت مابین یکۍ از نمازهایمان
فوت خواهیم کرد ؛ بنابراین خود ـرا از
ایـن پـٰاداش عظیـم بـے‌نصیـب نڪنیم!

|🌿
3
Forwarded from فرازِ بهشت
می‌خواستم یکی از مروجین فرزندآوری اهل سنت باشم. مخصوصا زنان صالحه را بشناسم و تشویقشان کنم برای بزرگ شدن مدینه فاضله قدمی بردارند.
می‌گفتم اگر از شیرینی لبخند کودکان بنویسم یا از مزه‌پرانی‌های نو زبان باز‌کردنشان بگویم، دلشان غنج می‌رود.

از لباس‌های پرکی و تور توری‌شان و دمپایی بوقدارشان می‌خواستم عکس بفرستم برایشان و بگویم دلتان می‌آید از این فرشته‌ها(دختر/پسر) در خانه نداشته باشید؟

بعد دیدم اینطوری فقط مروج چاخانی هستم که بدون راستگویی سعی کرده انجام وظیفه کند.

راستش انسان‌پروری بیشتر از شیرینی، تلخ است. شب‌بیداری‌های بسیار دارد و تحمل گریه‌های گاه و بی‌گاه. پادشاه توست و برای خدمتش، روز و شب نخواهی داشت.

خستگی دارد، عصبانیت دارد، کم آوردن دارد، درماندگی و ...
تازه بزرگتر که بشوند هیچ‌ کس هم ضمانت نمی‌کند فرزند صددرصد خلف والدین گردد.
ولی فرمایش پیامبر عزیزمان که زنان با برکت را بانوان دارای فرزند بیشتر معرفی کرده‌اند، خودش گویای این است که رسالت، دستیابی به شیرینی نیست بلکه تلاش در مسیر تربیت است. پرورش یک مصلح سازنده و یک داعی خیراندیش.

من می‌خواهم مروج خوبی برای ازدیاد نسل خوبان باشم. اما ببخشید باید راستش را بگویم: فرزندآوری در شرایط این جامعه نابسامان، بسیار سخت است ولی قبول کنیم به همین که پیامبر جان خشنود می‌شود، می‌ارزد.


الف حیدری
3
رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمودند:

نزدیک‌ترین‌ افراد به‌ من، در روز قیامت
کسانی‌ هستند، که‌ بیشترین‌ صلوات‌ را
بر من‌ می‌فرستند.

صحیح‌الترغیب١٦٦٨
13👍1
قال‌رسولﷲﷺ:

مؤمـن،درقلبش‌غــم‌،
           وبرچهره‌اش‌،شادی‌ست🌼!!

پیامبرﷺبه‌ماهشدارمیدهنـدکه‌،بندهٔ‌
مؤمن،مداوم‌درحال‌امتحان‌الهی‌‌قرار
میگیردورنـج‌وسختی‌ها،اورا،احاطه‌
میکنند...ولی‌صبوربودن‌‌وراضی‌بودن‌
به‌تقدیرات‌الهی‌،برای‌مؤمن‌تماماًخیـر
وپاداش‌است!

و..وقتی‌پیامبرﷺبه‌تومیگوید:
"صبوروآرام‌باش"

یادت‌نره،این‌نصیحت‌ازسویِ‌کسی‌ست
که‌بادستهای‌خودش،شش‌فرزندش‌رابه‌
خاك‌سپرده‌درحالیکه‌اومحبوبترین‌بندهٔ‌
خدابود،پس‌اگرغمی‌به‌تورسیدنگوچرامن‌؟
13👍1
#روز ۴

ابابیل

ابرهه که برای با خاک یکسان کردنِ کعبه مانعی پیش روی خود نمی‌دید زمان را از دست نداده و فرمان حرکت را به سپاهیانش داد اما در همان لحظه، محمود، فیل پیشرویی که ابرهه بسیار به آن دلگرم بود بر زمین نشست. سربازان برای بلند کردن محمود کوشش بسیار کردند؛ اما نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند. هرگاه به سمت یمن رو می کردند، محمود بر می‌خاست و راه می‌افتاد اما وقتی به سمت مکه برمی‌گشتند زانو میزد و دوباره بر زمین می‌نشست. گویا فیل بزرگ می‌خواست سپاهیان ابرهه را از حمله به مکه باز دارد.

در حالی که ابرهه و سربازانش سعی در حرکت دادنِ محمود به سمت کعبه داشتند رویدادی غیرمنتظره رخ داد. ناگهان پرندگانی که به آن‌ها ابابیل میگفتند بر بالای سپاه پدیدار شدند.

شگفتا! در چنگال‌ها و دهان این پرندگان سنگ ریزه‌هایی بود. گویا همگی از جایی فرمان گرفته‌اند. سپس همه با هم سنگ‌ها را بر سر سپاهیان ابرهه ریختند.

ابرهه که بسیار ترسیده بود با چند تن از سربازانش قصد بازگشت و فرار کردند اما هنگام فرار با چند سنگ ریزه که بر سرشان فرود آمد بر خاک افتادند. پرندگان کوچک در مدتی بسیار کوتاه سپاه بزرگ ابرهه را با خاک یکسان کردند.

آری! الله، یگانه مرواریدِ زمین، کعبه، را چنین حفظ فرمود.
7
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم قَالَ إِنَّ الْبَرَكَةَ تَنْزِلُ وَسَطَ الطَّعَامِ فَكُلُوا مِنْ حَافَتَيْهِ وَلاَ تَأْكُلُوا مِنْ وَسَطِهِ
ترمذی(۱۸۰۵)

از ابن عباس رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: «برکت در وسط غذا نازل می شود؛ پس از دو طرفِ آن بخوريد و از وسطِ آن نخوريد.


این حدیث بیانگر یکی از آداب غذا خوردن جمعی از کاسه یا سینی یا ظرفی مشابه می باشد. چنانکه رسول الله صلی الله علیه وسلم به غذا خوردن از کناره های ظرف امر می کند و اینکه از وسط غذا خورده نشود؛ چون خیر و برکت الله در وسط غذا نازل می شود. از نشانه های برکت الله متعال این است که غذایی اندک، افراد زیادی را کفایت می کند و غذای مذکور خوشمزه می شود. و در این صورت اگر غذایی باقی بماند، غذایی دست نخورده و تمیز است که دیگران هم می توانند از آن استفاده کنند. اما از وسط خوردن، غذا را خراب کرده و آن را برای دیگران چندش آور می کند و اگر غذای زیادی هم باقی مانده باشد، کسی رغبت به خوردن آن نمی کند
7
Forwarded from عبدالله محمد
به سکوت عادت کنیم دوستان. به فضای خالی بین شنیدن و خواندن و دیدن. از سکوت نباید گریخت چون اگر شنیدن و دیدن سهم اثرگذاری دیگران باشد، سکوت، سهم ذهن ما برای اثرگذاری بر روی داده است. اطلاعات بسیار ما را دانا نخواهد کرد اگر فرصتی برای تعمّق و درک نداشته باشیم.

از فضاهای خالی نگریزیم و به محتوای آرام عادت کنیم. این با تمرین و حذف عوامل اثرگذار ممکن است. به شدت از ویدیوی کوتاه و موسیقی دوری کنید. این‌ها دشمن فضاهای خالی است. کتاب زندگی باید حاشیه‌ای هم برای نوشتن تو داشته باشد. اجازه نده تولید دیوانه‌وار داده و اطلاعات و بدتر از آن، سرگرمی، باعث شود تو تماشا کنندهٔ منفعل دیگران باشی.

قرآن را به ترتیل بخوان، کتاب را با تامل بخوان، صداها را همیشه با سرعت دو ایکس گوش نده. وقت‌هایی بدون گوشی قدم بزن یا یک پادکست بگذار بدون آنکه جایی را حذف کنی یا جلو ببری. منشاوی گوش بده اما نه این نسخه‌های جدید که سکوت بین آیات را حذف کرده‌اند. در دوران فَوَران محتوای سرگرم کننده و اطلاعات فوری، سکوت با ارزش‌تر می‌شود.

بگذار از کودکی نسل خودمان بگویم که برای خرید رُمان باید پول جمع می‌کردیم و با هر خط هر رمان زندگی می‌کردیم و چند شب بعد از پایانش خواب شخصیت‌هایش را می‌دیدیم و به شدت منتظر فرصت کتاب بعدی می‌ماندیم. اما اکنون، این سرعت اجازه نمی‌دهد ما در یک داستان غرق شویم. همهٔ داستان‌ها سریع می‌آیند و سریع فراموش می‌شوند چون داستان هست، اما تو نیستی، من نیستم! در این سرعت دیوانه‌وار، عامل اصلی که خود انسان است حذف می‌شود.

سعی کن در یک آن چند کار انجام ندهی. اگر پادکست و درس صوتی گوش می‌دهی در توییتر نچرخ. اگر کتاب می‌خوانی فقط کتاب بخوان و صداها را حذف کن. موسیقی را کاملا کنار بگذار. گوشت را به سکوت و صدای جهان عادت بده. سکوت، صفحهٔ سفید ذهن است، اجازه نده دیگران این صفحه را خط خطی کنند. و در کل به تصویر عادت نکن. تصویر، بازگشت انسان به دوران ناپختگی است. اغراق در تصویر، ذهن را تنبل می‌کند و تصور را از بین می‌برد.

تمرین مهم دوران ما همین است. عادت به سکوت و تنها شدن با خود، نه این تنهایی‌هایی که از عروسی‌های قدیم هم شلوغ‌تر است. با صدای درونت مانند آن کودکی رفتار نکن که پدر و مادرش در مهمانی‌ها به او اجازهٔ حرف زدن نمی‌دادند. آن کودک هیچ‌گاه بزرگ نمی‌شود.
[#ᴡʀɪᴛɪɴɢꜱ_ᴏꜰ_ᴀʙᴅᴜʟʀᴀʜᴍᴀɴ_ᴍᴀꜱꜱᴀᴅ]

😊🤍

"يا خيرَ رُسل اللّٰه قدرُك قد سمَا، ‏فاشفع لمَن صلّى عليكَ وسلّما" ﷺ.

«اى بهترين فرستادگان خدا، تقدير تو عزيز شد.
پس شفاعت کن بر آن که بر تو درود می فرستد و درود خدا بر او باد.
5
#روز ۵

دنیا در جشن و سرور

آن روزها شماها نبودید؛ آدمیان و کودکان دیگری در جهان زندگی می‌کردند. انسان‌های خوب و نیکوکار خیلی کم بودند. بدی‌ها همه جا را گرفته بود. همه منتظر یک رهایی‌بخش بودند که برای انسان‌ها شادی به ارمغان آورد. الله وعده داده بود که آن رهایی‌بخش را خواهد فرستاد، همه‌ی هستی انتظار می‌کشید. دنیا بیش از هر چیز نیازمند این منجی بود.

سال ۵۷۱ میلادی، ماه ربیع الاول، روز دوشنبه. آن روز، دنیا خیلی خوشحال بود زمین با خشنودی می‌چرخید.

چه شده بود؟!

همه جا می‌درخشید. آیا آنچه که سال‌ها در انتظارش بودند اتفاق افتاده بود؟ آیا مسافری که همگان چشم به راهش بودند از راه رسیده بود؟
درحالیکه دنیا بی‌صبرانه این مژده را انتظار می‌کشید، در جاهای دیگرِ جهان اتفاقاتی عجیب و غریب رخ می‌داد.

آتشِ هزار ساله‌ی مجوسیان یکباره خاموش شد.
آب، سرزمین سماوه را فراگرفت.
همان شب، ستون چهارصد ساله‌ی کاخِ باشکوهِ کسری فرو ریخت و با خاک یکسان شد.

چه‌ها که نشد آن شب!

این رخدادها اتفاقی نبودند؛ بلکه همه از حادثه‌ای بزرگ خبر می‌دادند. آن شب ستاره‌ای به دنیا آمد. دانایانِ یهود، مشاهده‌ی این ستاره را اشاره و نشانه‌ای بر تولد پیامبر می‌دانستند. یک یهودی در کوچه‌های مدینه فریاد می‌زد: "ای یهودیان آگاه باشید؛ ستاره احمد امشب تولد یافت. او امشب به دنیا آمد".

یهودیان با شنیدن این خبر که پیامبر از نسل آنان نیست بسیار اندوهگین شدند.

پیامبر ویژه‌ترین و برترین بنده‌ی پروردگارش بود.
بزرگترین پیامبر خدا.
همه‌ی پیامبرانِ پیش از او، مدام او را می‌ستودند. حضرت موسی، داوود و عیسی آمدنش را مژده داده بودند.

آری، مسافری که مدت‌ها منتظرش بودند، سرانجام به دنیا آمد.
5
🕌 #شیوه_نماز_پیامبر ﷺ (10)

🔺 نیت نماز:
🌻 پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:
«إنّما الأعمال بالنّیات وإنّما لكلّ امريء مانوی» .
«پذیرش اعمال، بستگی به نیت‌ها دارد و به هر کس، آنچه نیت کرده باشد، می‌رسد». [متفق علیه]

🔺 بلند کردن دست‌ها هنگام تکبیر گفتن:
🌻 پیامبر صلی الله علیه و سلم دست‌هایش را همزمان با تکبیر و گاهی بعد از آن و گاهی نیز قبل از تکبیر، بلند می‌نمود. [بخاری و نسائی]
🔹هنگامی که دست‌هایش را بالا می‌برد، انگشتانش را پهن و کشیده می‌گذاشت (آنها را نه زیاد باز می‌کرد و نه به یکدیگر می‌چسباند) گاهی دست‌هایش را تا برابر شانه‌ها و گاهی تا نرمه گوش‌ها بالا می‌برد. [بخاری و ابوداود]

🔺 گذاشتن دست راست بر پشت دست چپ:
🌻 پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگام خواندن نماز، دست راست خود را بر پشت دست چپ می‌گذاشت. [مسلم و ابوداود]
و در این مورد فرموده‌اند:
«به ما گروه پیامبران دستور داده شده است که در خوردن افطار، تعجیل نموده و در خوردن سحر تأخیر نماییم و در نماز، دست راست خود را بر روی دست چپ بگذاریم)». [ابن حبان]
🔹روزی، پیامبر صلی الله علیه و سلم از کنار مردی گذشت که در نماز، دست‌چپ خود را برروی دست راستش نهاده بود. پیامبر صلی الله علیه و سلم دست ‌راست او را بیرون ‌آورد و بر روی دست چپش قرار داد. [احمد و ابوداود]

ادامه دارد ....
1
🕌 #شیوه_نماز_پیامبر ﷺ (11)

🔺 بستن دست‌ها روی سینه:

🌻 پیامبر ﷺ دست راست خود را طوری بر پشت دست چپ، می‌نهاد که هم پشت کف دست و هم مچ و هم ساعد او را در برمی‌گرفت. [ابن خزیمه و ابوداود]
به اصحاب، نیز دستور داد که این‌گونه عمل کنند و گاهی با دست راست، ساعد دست چپ را به صورت قبضه می‌گرفت. [بخاری و نسائی]
🔹و در روایتی آمده است: «رسول الله ﷺ دست‌ها را روی سینه می‌بست». [ابن خزیمه و ابوداود]
👈 و از اختصار، یعنی گذاشتن دست بر کمر، هنگام خواندن نماز، نهی فرمود. [متفق علیه]

ادامه دارد ....
2
Forwarded from 🌺「 " ساخت بنر شیشه ای " 」🌺
توجه کنید فرصت محدود و ویژه 🥹❤️

خدمات کانال خود درمانی با قرآن در منزل
بدون راقی‼️📣

برگزاری دوره‌های آموزش قرآن درمانی و خود
درمانی ،شناخت انواع سحر و ابطال آن و
چشم زخم و مس(مخصوص خواهران اهل
سنت به صورت رایگان)😍👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻

⚠️فقط در این کانال زود بیا عضو شو ⚠️
عقب‌نشینی والدین.pdf
2.3 MB
عقب‌نشینی والدین | چگونه فرزندان، مربی والدین شدند؟

تهیه شده توسط: پروژه‌هایم

پروژه‌هایم | My Project
✰﷽✰

ليستى از پر بازدیدترین و خاصترین کانالهای تلگرامی تقدیم نگاه شما.

◉✿گــروه‌ نــاب✿◉
‍‌‍‌❥❥◉✿━━━━━━●
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
‍‌❥❥◉✿━━━━━━●

برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید....
2025/07/10 18:59:38
Back to Top
HTML Embed Code: