Telegram Web Link
ادامه از پست قبلی 👆👇

حتی اتحادیه‌ی اروپا نیز در صورتی که موضوعی پیامدهای بین‌کشوری داشته باشد می‌تواند در حوزه‌ی قوانین خانوادگی قانون‌گذاری کند. هر دولت-ملت، صرف‌نظر از ایدئولوژی یا گرایش‌های دینی خود، قوانین مربوط به مالیات، مالکیت، ارث و پرداخت‌های رفاهی را از طریق خانواده اعمال می‌کند. اگرچه تحولات اجتماعی موجب تضعیف سازگاری و پایداری ازدواج شده است، اما مفاهیم سنتی ازدواج و خانواده همچنان برای حقوق مالکیت و دیگر حقوق اساسی، حیاتی هستند. افزون بر این، در سال‌های اخیر، دولت‌های نئولیبرال حتی بیشتر به خانواده‌ها متکی شده‌اند تا شکاف‌های ناشی از کاهش خدمات عمومی را پر کنند.

دولت سرمایه‌داری، همان‌طور که انگلس پیش‌بینی کرده بود، همیشه از خانواده‌ی خصوصی حمایت خواهد کرد. اگرچه قانون اساسی ایالات متحده به‌طور خاص به خانواده اشاره نمی‌کند، اما دیوان عالی ایالات متحده، همان‌طور که به تازگی شاهد بوده‌ایم، در موضوعاتی مانند  پایان دادن خودخواسته به بارداری، ازدواج، پیشگیری از بارداری، بیماری‌های روانی در اعضای خانواده، حق پلیس برای جستجوی خانه‌ها و بسیاری از مسائل دیگر مرتبط با زندگی خانوادگی، حکم صادر می‌کند. استیفانی کوانتز،[۳۳] تاریخ‌نگار خانواده، اشاره می‌کند که مداخله‌ی دولت ایالات متحده حول ایجاد تمایزی واضح از «خانواده‌ی هنجارین» به عنوان یک نهاد خصوصی، خودمختار و خودکفا، واضح است. زیر سلطه قرار گرفتن خانواده‌ها تحت اقتدار عمومی، ناشی از تلاشی برای «ساخت تعاریف فردگرایانه از مسئولیت‌های خصوصی است… که به‌ویژه برای یک نظم اجتماعی رقابتی و نابرابر ساختاری طراحی شده است». علاوه بر این، او می‌گوید که سیاست‌های رفاه ایالات متحده بر اساس تعهد قوی به خانواده‌ی هسته‌ای و زنانه‌سازی کار خانگی عمل می‌کند و به این نکته اشاره دارد که ایده‌ی وجود حریم خصوصی در خانواده یک افسانه است، زیرا خانواده به‌عنوان یک واحد خودمختار و خصوصی وجود ندارد. او ادامه می‌دهد: «خانواده‌ی هسته‌ای قوی تا حد زیادی ساخته‌ی دولت قوی است.»[۳۴]

هم‌پوشانی قوی میان خانواده و دولت می‌تواند برای دولت‌های ضعیف و نوپا حیاتی باشد. به‌عنوان مثال، قانون اساسی ایرلند که در سال ۱۹۳۷ پس از اخراج بریتانیایی‌ها در ایرلند جنوبی تصویب شد، مشخص کرده بود که دولت جدید و آسیب‌پذیر قرار است دولتی کاتولیک برای مردمی کاتولیک باشد؛ جایی که «کار زنان» در آن‌چه که برای جامعه مفید است، گنجانده می‌شود. [در این قانون] خانواده نقش بزرگی ایفا می‌کرد و عنوان شده بود که یک زن از طریق زندگی در خانه، به دولت «حمایتی می‌دهد که بدون آن، خیر عمومی محقق نمی‌شود» و اینکه «مادران» نباید کار مزدی‌ای انجام دهند که سبب شود از وظایفشان در خانه غافل شوند. در ایرلند، این‌دست بیانیه‌های رسمی زیربنای امتناع از فراهم کردن سیستم رفاه عمومی‌ای کاملا دولتی بود.

ادامه دارد


@amookhtan
1🙏1
🔴هاوژین بقالی👆: «مخالفت دولت موقت احمد الشرع با گنجاندن روز زن و نوروز امری غیرمنتظره نبود.


عدم به رسمیت شناختن هویت فرهنگی اقلیت‌ها
یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح‌شده در دوران گذار سوریه، عدم گنجاندن نوروز و روز جهانی زنان در تقویم رسمی کشور است. بر اساس فرمان ریاست‌جمهوری احمد الشرع در ۴ اکتبر، ۱۳ روز تعطیل رسمی تعریف شده که عمدتاً شامل اعیاد اسلامی و مناسبت‌های ملی است. اما نوروز که در ۲۱ مارس (اول فروردین) جشن گرفته می‌شود، جای خود را به "روز مادر" داده است که همان تاریخ را اشغال کرده است.
این تصمیم واکنش‌های تندی از سوی فعالان و شهروندان کرد برانگیخته است. شمس عنتر، عضو اتحادیه نویسندگان کردستان سوریه، این فرمان را "دعوتی به تقسیم سوریه به ضرر اجزای قومی آن" توصیف کرده و گفته که دولت با تلاش برای "خاموش کردن آتش نور"، به شکلی "عقب‌گرد" عمل می‌کند.​

@amookhtan

#حافظه_تاريخي
1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴هاوژین بقالی👆: «مخالفت دولت موقت احمد الشرع با گنجاندن روز زن و نوروز امری غیرمنتظره نبود. عدم به رسمیت شناختن هویت فرهنگی اقلیت‌ها یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح‌شده در دوران گذار سوریه، عدم گنجاندن نوروز و روز جهانی زنان در تقویم رسمی کشور است. بر اساس فرمان…
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴 #هاوژین_بقالی: «مخالفت دولت موقت احمد الشرع با گنجاندن روز زن و نوروز امری غیرمنتظره نبود.»

عدم به رسمیت شناختن هویت فرهنگی اقلیت‌ها

یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح‌شده در دوران گذار سوریه، عدم گنجاندن نوروز و روز جهانی زنان در تقویم رسمی کشور است. بر اساس فرمان ریاست‌جمهوری احمد الشرع در ۴ اکتبر، ۱۳ روز تعطیل رسمی تعریف شده که عمدتاً شامل اعیاد اسلامی و مناسبت‌های ملی است. اما نوروز که در ۲۱ مارس (اول فروردین) جشن گرفته می‌شود، جای خود را به "روز مادر" داده است که همان تاریخ را اشغال کرده است.

این تصمیم واکنش‌های تندی از سوی فعالان و شهروندان کرد برانگیخته است. شمس عنتر، عضو اتحادیه نویسندگان کردستان سوریه، این فرمان را "دعوتی به تقسیم سوریه به ضرر اجزای قومی آن" توصیف کرده و گفته که دولت با تلاش برای "خاموش کردن آتش نور"، به شکلی "عقب‌گرد" عمل می‌کند.​


ریشه‌های تاریخی استبداد در خاورمیانه

هاوژین بقالی این رویکرد را در چارچوب کلان‌تر تحلیل می‌کند و می‌گوید کە مخالفت دولت موقت احمد الشرع با گنجاندن روز زن و نوروز امری غیرمنتظره نبود. بە گفتە او این واکنش را باید در چارچوب ساختار کلی دولت‌های معاصر خاورمیانه فهمید؛ دولت‌هایی که "محصول فرایند بازسازی هم‌زمان دین و دولت در سده‌ اخیر بوده‌اند."

بقالی ادامه می‌دهد: «این بازسازی بیش از هر چیز بر محور میل شدید به تمرکز قدرت و اقتدارگرایی شکل گرفته است. اغلب دولت‌های پدید آمده در خاورمیانه پس از دو جنگ جهانی یا زاییده‌ مستقیم جنگ بوده‌اند یا در نتیجه‌ مداخله‌ی قدرت‌های استعمارگر شکل گرفته‌اند و با توجه به وضعیت بسیار پرتنش خاورمیانه، هیچ‌یک فرصت تجربه‌ی واقعی دموکراسی یا ایجاد نوعی قرارداد اجتماعی میان ملت‌های متنوع ساکن در مرزهای تحمیل‌شده را نیافتند.»

وی تأکید می‌کند که «ساختار سیاسی این دولت‌ها نه حاصل توافق جمعی، بلکه نتیجه‌ی سلطه، سرکوب و مهندسی سیاسی از بالا بود – وضعیتی که تا امروز نیز تداوم یافته و مانع شکل‌گیری دولت‌های پایدار و مشارکتی شده است.»

بازسازی دین در خدمت قدرت و همگرایی آن‌ها

بقالی تحلیل خود را با بررسی نقش دین در این فرآیند ادامه می‌دهد: «از سوی دیگر، دین نیز پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در برابر چالش بازتعریف رابطه‌اش با قدرت سیاسی قرار گرفت. نهاد دینی در این دوران، به جای بازاندیشی انتقادی و مستقل، عمدتاً به تقلید از منطق اقتدارگرای دولت‌های جدید پرداخت.»

وی می‌افزاید: «در نتیجه، همان‌گونه که دولت‌های نوپا بر پایه‌ی زور و تمرکز قدرت بازتولید شدند، دین نیز سازوکارهای خود را بر مبنای کنترل، انضباط و سرکوب – به‌ویژه سرکوب بدن و حضور اجتماعی زنان – بازتعریف کرد.»

بقالی دولت احمد الشرع را نمونه‌ای از این همگرایی می‌داند: «دولت‌هایی چون دولت الشرع را می‌توان نقطه‌ تلاقی این دو فرایند دانست: جایی که دولت اقتدارگرا و دین بازسازی‌شده در پیوندی متقابل، به بازتولید و تقویت یکدیگر یاری می‌رسانند.»

وی تأکید می‌کند که «این هم‌پوشانی، در نهایت، میل مشترک آنان به تمرکز قدرت و یکدستی سیاسی را تشدید می‌کند و آنان را به سوی حذف تفاوت‌ها، سرکوب تنوع فرهنگی و جنسیتی، و به انقیاد کشیدن گروه‌های اجتماعیِ خارج از نظم مسلط سوق می‌دهد.»

#آموختن : تولید و بازتولید استبداد، جهل، و ارتجاع به‌وسیله‌ی کشورهای امپریالیستی پیرامونی مانند ترکیه و متروپل مانند آمریکا در خاورمیانه و در این‌جا، سوریه، به منظور غارت و چپاول نفت و دیگر منابع طبیعی و ادامه و تثبیت آن صورت می‌گیرد.


@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴انگلس در زمانه‌ی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هسته‌ی اسمر-کمیته‌ی غیبی نسوان (7) 🔴رابطه‌ی دولت و خانواده انگلس نقش‌های اجتماعی دولت و خانواده‌ی پدرسالار را در کنار هم قرار داده و استدلال می‌کند که هر دو به‌عنوان…
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴🔴انگلس در زمانه‌ی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هسته‌ی اسمر-کمیته‌ی غیبی نسوان (8)

🔴خانواده‌ی بورژوایی و سرکوب

انگلس استدلال می‌کند که مدل خانواده‌ی تک‌همسری منافع بورژوازی را تأمین می‌کند. همان‌طور که مارکس و انگلس در مانیفست کمونیست اعلام کرده‌اند، خانواده برای طبقات مالک، وقتی که تمام عواطف از آن حذف شود، «تنها یک رابطه‌ی مالی» است.[۳۵] انگلس این موضوع را بیشتر توسعه داده. خانواده‌ی بورژوا بر پایه‌ی برتری مرد و تک‌همسری، هدف مشخصی دارد: برقراری [نظام] بلامنازع پدری. این خانواده ابزار قانونی برای انتقال دارایی و سرمایه به اعضای خانواده است و به همین‌ترتیب، وسیله‌ای برای انباشت بیشتر ثروت و جلوگیری از توزیع آن به‌شمار می‌رود.

انگلس، در عین‌حال که بر اساس اقتصادی خانواده تاکید دارد، جنبه‌ی ایدئولوژیک آن، به‌ویژه در جوامع سرمایه‌داری، را نیز بسط داده است. اینجاست که تحلیل او به‌‌طور ویژه چشمگیر می‌شود. خانواده‌ی بورژوایی به‌عنوان یک “قرارداد آزاد” ظاهر می‌شود، اما در جامعه‌ای که همه‌چیز کالا شده است، مفهوم “آزادی” و “برابری” در ازدواج، منافع مادی و روابط قدرت سرکوبگرانه‌ای که آن را هدایت می‌نماید، را پنهان می‌کند.[۳۶] استدلال انگلس این است که خانواده‌ی بورژوایی علی‌رغم ثروت و موقعیت اجتماعی‌اش، از اشکال سخت‌گیرانه‌ی سرکوب مبرا نیست. مارکس و انگلس در گذشته فضای خفقان‌آور خانواده‌ی بورژوایی را نقد کرده بودند که “بر بردگی پنهان زنان سرپوش می‌گذارد.”[۳۷] در منشأ خانواده، انگلس این ایده را تکرار کرده و خانواده را به‌عنوان “بنیانی برای بردگی آشکار یا پنهان همسر” توصیف می‌کند.[۳۸] همچنین به دوگانگی و ستم جنسیتی درون خانواده‌های سرمایه‌داری اشاره دارد. شوهران از آزادی جنسی برخوردارند، اما این کار برای زنان جرم تلقی می‌شود. او استدلال می‌کند که قدرت پذیرفته‌شده‌ی پدرسالارانه‌ی مردان در درون ازدواج‌های بورژوایی، ادامه‌ای از سلطه‌ی اقتصادی آن‌ها است.[۳۹] ساختار سرمایه‌داری خانواده، اقتدار مردانه را «بدون نیاز به عناوین یا امتیازات قانونی خاص»، به‌عنوان عقل سلیم اجتماعی مشروعیت می‌بخشد. همچنین می‌گوید که «ماهیت خاص سلطه‌ی شوهر بر همسر» به‌طور مستقیم از سرمایه‌داری ناشی می‌شود و تنها زمانی که «خانواده‌ی تک‌همسری به‌عنوان واحد اقتصادی جامعه» از میان برداشته شود، سرکوب زنان در خانواده به‌طور واقعی برچیده خواهد شد[۴۰].

ادامه دارد


@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
۹۷۰. آیا تکامل فقط یک تئوری یا نظریه‌ی اثبات نشده است؟
۹۷۱. به دلیل عدم برآورده شدن نیازهای واقعی مانند خوراک، پوشاک، و مسکن، و نیازهای روانی مانند انواع مختلف شادمانی‌ها، بسیاری از مردم، مبتلا به توهم می‌شوند و از این طریق دنبال رهایی ازمنجلابی هستند که در آن گرفتارند. آیا خواب‌دیدن پیام‌های رهایی در بردارد؟
Anonymous Quiz
8%
۱. بله. خواب‌ها پیش‌گویی یا ارتباط با ارواح نجات دهنده هستند.
92%
۲. خیر.خواب‌دیدن نتیجه فعالیت مغز است که درحالت خواب فعالیت‌‌ زمان بیداری رابه طور ناقص مرور می‌کند.
1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴 "درست همان‌طور که دین نیست که انسان را خلق می‌کند بل‌که انسان است که دین را می‌سازد. بنابراین نظام یا ساختار دولتی نیست که مردم را می‌سازد بل‌که این مردم‌اند که نظام دولتی را می‌سازند."

#کارل_مارکس؛ 📚نقد فلسفه‌ی حق هگل؛  ص ۸۰؛ ترجمه: محمود عبادیان و حسن قاضی‌مرادی؛ اختران؛ تهران ۱۴۰۰


@amookhtan
👏21🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴🔴انگلس در زمانه‌ی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هسته‌ی اسمر-کمیته‌ی غیبی نسوان (8) 🔴خانواده‌ی بورژوایی و سرکوب انگلس استدلال می‌کند که مدل خانواده‌ی تک‌همسری منافع بورژوازی را تأمین می‌کند. همان‌طور که مارکس…
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴🔴انگلس در زمانه‌ی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هسته‌ی اسمر-کمیته‌ی غیبی نسوان (9)

🔴خانواده ‌‌ی کارگری و نقش‌های جنسیتی

بی‌تردید، زندگی خانوادگی طبقه‌ی کارگر متفاوت از زندگی خانوادگی در سایر طبقات اجتماعی بوده است. انگلس نیز این تفاوت‌ها را به خوبی درک می‌کرد. اخلاق بورژوایی که خانواده را امری مقدس می‌پنداشت، در واقعیتِ زندگی خانواده‌های کارگری جایی نداشت.[۴۱] او در کتاب «وضعیت طبقه‌ی کارگر انگلستان»، با نقل‌قول از شهادت پزشکان در کمیسیون تحقیق کارخانجات در اوایل دهه‌ی ۱۸۴۰، به خوبی توصیف می‌کند که چگونه کودکان شش‌ساله در کارخانه‌ها و کارگاه‌ها به کار گمارده می‌شدند. چنین شرایط طاقت‌فرسایی در مواردی به معلولیت‌های جسمی مادام‌العمر و حتی مرگ آن‌ها منجر می‌شد. رویه‌ای غیر‌انسانی که انگلس آن را “قتل اجتماعی” نامیده است.[۴۲]

از سویی دیگر، جذب انبوه کارگران بزرگسال در صنعت، مسئولیت مراقبت از کودکان کمتر از ۶ سال را نیز به دست تقدیر و سرنوشت می‌سپرد. از آنجا که پدر و مادر هر دو مجبور بودند روزانه دوازده تا سیزده ساعت در کارخانه کار کنند، چاره‌ای جز این نداشتند که نوزادان و خردسالان خود را در برابر مبلغی ناچیز به دست پرستاران سپرده یا آن‌ها را همانند «علف‌های هرز» به حال خود رها کنند تا از پس خودشان برآیند و بزرگ شوند.[۴۳]

اشتغال زنان و کودکان در صنعت، زندگی مردم را تغییر داده و فشارهای جدیدی بر آن‌ها اعمال کرده و بار سنگین‌ این فشارها بر دوش زنان بوده است. مشاهدات انگلس نشان می‌دهد که «با ظهور صنعت مدرن در مقیاسی گسترده، راه تولید اجتماعی مجدداً برای زنان گشوده شد، اما تنها برای همسران پرولتر. آن‌هم به‌گونه‌ای که اگر زن در پی انجام وظایف خانگی خود برمی‌آمد، از تولید عمومی محروم می‌ماند و قادر به کسب درآمد نمی‌شد؛ و اگر تصمیم می‌گرفت در تولید عمومی مشارکت داشته باشد و به‌طور مستقل امرار معاش کند، دیگر قادر نبود وظایف خانوادگی خود را انجام دهد.»[۴۴]

شاید عبارت «وظایف خانوادگی» به مذاق ما خوش نیاید، اما نکته‌ی اساسی انگلس در این بود که تضادی بنیادین میان کار مزدی و کار غیر‌مزدی وجود دارد و سرمایه‌داری با ایجاد خانواده‌های هسته‌ای، نوع غیرمزدی آن را از زنان طلب می‌کند.

انگلس به ما نشان می‌دهد که ورود گسترده‌ی زنان به بازار کار، تصورات سنتی درباره‌ی نقش‌های جنسیتی در خانواده را به چالش می‌کشد. در موج‌های بیکاری مردان، زنان نان‌آوران اصلی خانواده محسوب می‌شدند و مردان اغلب در خانه‌ها باقی می‌ماندند. او به خوبی توصیف می‌کند که چگونه مردان کارگر در خانه‌های نم‌دار و فقیرانه‌ی خود مشغول مرمت لباس یا آماده کردن غذا بودند و انتظار می‌کشیدند تا همسر و فرزندانشان با تن‌هایی خسته از کار طاقت‌فرسای کارخانه به خانه بازگردند.[۴۵]

این وضعیت «دنیای وارونه» تصویری به‌طور کامل مغایر با تصورات رایج از نقش‌های جنسیتی مردان و زنان را به دست می‌دهد. او می‌نویسد: «اگر سلطه‌ی زن بر شوهر، که به‌طور اجتناب‌ناپذیر توسط نظام کارخانه ایجاد شده، غیرانسانی است، تسلط پیشین شوهر بر زن نیز می‌بایست غیرانسانی بوده باشد.»[۴۶] در عین‌حال، از ساخت اجتماعی جنسیت غافل نمی‌شود و ادامه می‌دهد: «باید اذعان کرد، چنین دگرگونی بنیادینی در روابط جنسیتی تنها از آن رو ممکن شد که از آغاز، مردان و زنان در جایگاهی نابرابر و ناروا قرار داشته‌اند.»[۴۷]

مشاهدات هوشمندانه‌ی انگلس درباره‌ی تحولات اجتماعی نقش‌های جنسیتی، برداشت‌های مکانیکی او از اقتصاد را به چالش می‌کشید. شولامث فایراستون او را به خاطر نظریه‌ای که بر اساس «ساخت اقتصادی» ارائه داده و جنسیت را از آن حذف کرده است، مورد انتقاد قرار می‌دهد. انگلس متهم می‌شود که در خصوص کار خانگی، دچار تعصب جنسیتی شده است. هالی لوئیس او را به “سکسیسم تقابلی” متهم می‌کند و بر این باور است که دیدگاهِ محدودکننده‌ی او، تحلیل‌هایش را تحت‌الشعاع قرار داده و از جامعیت آن می‌کاهد.[۴۸]

به باور من، منتقدان او میان “زبان” به کار گرفته‌شده، که متاثر از گفتمان تاریخی زمانه است، و “تحلیل” تمایزی قائل نمی‌شوند. بنابراین، درست نیست که بگوییم انگلس نسبت به ساخت اجتماعی نقش‌های جنسیتی بی‌توجه بوده است. البته نمی‌توان کتمان کرد که زبان نوشتاری انگلس، تحت‌تأثیرِ باورهای رایج زمانه‌اش درباره‌ی مرد و زن بوده و نشانگان دیدگاه‌های سنتی مربوط به نقش‌های جنسیتی در آن به وضوح دیده می‌شود.

ادامه در پست بعدی👇

@amookhtan
ادامه از پست قبلی👆👇

او در جایی نوشته که وقتی کارگران مرد بیکار در خانه می‌مانند، کار خانگی، آن‌ها را «اخته» می‌کند و از سوی دیگر کار زنان برای ساعت‌های طولانی در کارخانه، «زنانگی» آن‌ها را از بین می‌برد.[۴۹] با این‌حال، نکته‌ی اصلی بحث او این بود که استثمار در سرمایه‌داری صنعتی، کارگران را، اعم از زن و مرد، در موقعیت‌هایی تحقیرآمیز قرار می‌دهد. او این موضوع را با استفاده از زبان جنسیت‌زده‌ی زمانه‌ی خود، به طور ناشیانه‌ای بیان کرده است.

میان زبان و ایده‌های نو، اغلب فاصله‌ای وجود دارد و انگلس، در میانه‌ی تغییرات اجتماعی پیرامونش، از این عقب‌ماندگی زبانی مصون نبوده است. نمی‌توان انتظار داشت که انگلس در زمانه‌ی خود به زبان برابری جنسیتی نان‌باینری‌ای که امروزه استفاده می‌کنیم، حرف بزند.

ادامه دارد

@amookhtan
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي


🔴خشایارشا چون در عشق زنِ برادر خود ماسیستس ساتراپ بلخ که در سارد و در کنار سپاه مانده بود ناکام ماند، دختر او ارته‌اینته را به همسری پسر خود داریوش برگزید تا مگر از این راه در نزدیکی به همسر برادر کامیاب شود. پس از این ازدواج عشق خشایار شاه به همسر پسر خود گرایید[عاشق عروسش شد]. پس از کام‌ستانی از ارته‌اینته، از او خواست تا چیزی از او طلب کند. ارته‌اینته به اصرار لباسی را درخواست کرد که آمستریس- همسر بی‌رحم و کینه توز خشایارشا- بافته و به او هدیه کرده بود. آمستریس که نفوذ زیادی در دربار داشت مدتی خشم خود را از این رویداد پنهان کرد و سرانجام در جشن تولد خشایارشا که می‌توانست تمنایی رد ناشدنی از شاه داشته باشد، با پافشاری ارته‌اینته را در اختیار گرفت و دستور داد تا زبان، بینی، هر دو گوش و سینه‌های او را بریدند و جلوی سگ‌ها انداختند. ماسیستس پس از بازگشت از جبهه به سبب این ناروا سر به شورش برداشت و خشایار شاه نیز فرمان داد او را با همه فرزندانش کشتند. این ماجرا تنها رویداد درباری از این دست نبود.

📚هزاره‌های گمشده، جلد سوم، ص۴۱
پرویز رجبی


@amookhtan
2👏1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴پی‌پل؛ کلاهبرداری قانونی در پوشش یک پلتفرم مالی جهانی

در دنیای سرمایه، مبادلات جهانی به
بخشی جدایی‌ناپذیر از زنده‌گی روزمره‌ی میلیون‌ها انسان تبدیل شده است. افراد در یک کشور زنده‌گی می‌کنند و از فروشگاهی در قاره‌یی دیگر خرید می‌کنند. در چنین شرایطی، نیاز به تبدیل ارز و پرداخت‌های بین‌المللی از همیشه بیشتر احساس می‌شود. اما در پشت این نیاز واقعی، شرکت‌هایی فعالیت می‌کنند که با سوءاستفاده از بی‌اطلاعی یا اعتماد کاربران، عملاً به نوعی کلاهبرداری قانونی مشغول‌اند؛ یکی از شناخته‌شده‌ترین آن‌ها، شرکت پی‌پل (PayPal) است.

فرض کنید یک اسکناس ۵۰۰ کرونی را به صرافی ببرید تا آن را به دلار تبدیل کنید. نخستین کاری که انجام می‌دهید، نگاه کردن به تابلوی نرخ ارز است تا بدانید چه میزان دلار دریافت می‌کنید. حال تصور کنید صرافی‌ای وجود دارد که نه تابلوی نرخ ارز دارد، نه حاضر است به شما بگوید اسکناس‌تان را با چه نرخی تبدیل می‌کند — و فقط می‌گوید «به ما اعتماد کنید». آ


کاربران در ظاهر با فشردن یک دکمه ارز خود را به ارز دیگری تبدیل می‌کنند، اما پی‌پل نرخ تبدیل واقعی را به‌طور عمدی پنهان می‌کند. این شرکت برخلاف مؤسسات مالی معتبر، نه نرخ‌های تبدیل روزانه را شفاف اعلام می‌کند و نه امکان مقایسه با نرخ رسمی بازار را می‌دهد. نتیجه آن است که میلیون‌ها کاربر، ناآگاهانه با نرخ‌هایی بسیار پایین‌تر از بازار جهانی، ارز خود را تبدیل کرده و تفاوت آن به‌صورت مستقیم به جیب پی‌پل می‌رود — سودی میلیاردی از جیب مصرف‌کنندگان در سراسر جهان.

بسیاری از کاربران پس از مواجهه با نرخ‌های غیرمنصفانه، هنگام اعتراض یا درخواست توضیح با رفتارهایی به‌مراتب بدتر روبه‌رو می‌شوند:

پی‌پل در واکنش به کوچک‌ترین اعتراض، حساب کاربری فرد را به بهانه‌ی «نقض قوانین مبارزه با پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم» فوراً مسدود می‌کند. این مسدودی اغلب دائمی است و دسترسی کاربر به وجوهش قطع می‌شود — ماجرایی که هزاران نفر تجربه کرده‌اند و در شبکه‌های اجتماعی روایت‌های مشابهی از آن منتشر کرده‌اند.

#آموختن :شیوه تولید سرمایه‌داری ذاتا" فاسد است.



@amookhtan
1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴🔴انگلس در زمانه‌ی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هسته‌ی اسمر-کمیته‌ی غیبی نسوان (9) 🔴خانواده ‌‌ی کارگری و نقش‌های جنسیتی بی‌تردید، زندگی خانوادگی طبقه‌ی کارگر متفاوت از زندگی خانوادگی در سایر طبقات اجتماعی بوده…
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴🔴انگلس در زمانه‌ی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هسته‌ی اسمر-کمیته‌ی غیبی نسوان (10)

🔴انگلس و بازتولید اجتماعی

انتقاد اساسی‌تر فمینیست‌های مارکسیست از انگلس این است که او در توضیح مفصل‌بندی روابط موجود میان شیوه‌ی تولید و شیوه‌ی بازتولید انسانی از منظر ماتریالیسم تاریخی، ناکام مانده است. در اینجا لازم است به نقصی دیگر در گزارش انگلس اشاره کنیم.

انگلس کارکرد خانواده در طبقه‌ی کارگریِ نظام سرمایه‌داری را به‌طور کامل تشریح نکرده است، عمدتا به این دلیل که در اقتصاد سیاسی نمی‌توان این فرآیند را به تفصیل کاوش کرد. او اهمیت جداسازی خانواده‌ی هسته‌ای از جامعه و اینکه این امر در ستم جنسیتیِ موجود در نظام سرمایه‌داری ریشه‌ دارد، را به خوبی درک کرده بود.

او خواستار انقلاب اجتماعی‌ای بود که در آن خانواده‌ی هسته‌ای دیگر «واحد اقتصادی جامعه» نباشد، خانه‌داری خصوصی به فعالیتی اجتماعی تبدیل شود، و مراقبت از کودکان و آموزش آنها جنبه‌ای عمومی پیدا کند. با این‌حال، از دیدگاه کار مزدی به‌طور کامل توضیح نداده که چگونه خانواده‌ی طبقه‌ی کارگر در این وضعیت گرفتار شده است.

مارکس این موضوع را بسیار دقیق‌تر شرح می‌دهد. او در بررسی مفهوم بازتولید ساده، میان کار در کارخانه -آن‌چه «مصرف مولد» می‌نامد- و کار فردی در خانه، یعنی «مصرف فردی»، تمایز قائل می‌شود.

برخلاف روش‌های تولید سنتی، کارگران در نظام سرمایه‌داری دیگر به صورت مستقیم برای خود کالا تولید نمی‌کنند و یا از طریق مبادله‌ی مستقیم کالاها به آن‌ها دسترسی نخواهند داشت. بلکه بقا و زندگی آن‌ها به‌طور کامل وابسته به فروش نیروی کارشان است و با درآمد حاصل از آن، کالاهای مورد نیاز خود را خریداری می‌کنند.[۵۰]

بُعد تاریخی این موضوع نیز حائز اهمیت است. همان‌طور که آنتونلا پیکیو به درستی اشاره می‌کند: «هنگامی که کار به کار مزدی تبدیل شد»، در پی آن «کار بازتولیدی -مراقبت و کار خانگی- به کار غیرمزدی بدل گردید.»[۵۱]

انگلس به درستی بر این نکته تاکید دارد که سرمایه‌داری، خانواده را از جامعه جدا کرده و تولید کالا به تمام ابعاد زندگی اجتماعی، از جمله خانواده، نفوذ کرده است. با این‌حال، در کتاب «منشاء خانواده»، نمی‌تواند مثل مارکس، ارتباط اقتصادی میان کار مزدی و کار غیر‌مزدی در خانواده را به‌طور دقیق و جامع بررسی کند. این نارسایی، یکی از دلایلی است که سبب شد پیش‌بینی‌های انگلس درباره‌ی آینده‌ی خانواده‌ی کارگری به واقعیت نپیوندد.

ادامه دارد


@amookhtan
1🙏1
🔴کشف صدها ردپا از دایناسورهای ۱۶۶ میلیون ساله در معدنی در بریتانیا؛ مسیر رفت و آمد آنها به کجا بود؟


پژوهشگران با کشف مسیرهای دایناسورهای عظیم‌الجثه در یک معدن در آکسفوردشایر، شگفتی تازه‌ای در دنیای دیرین‌شناسی ایجاد کردند. این یافته، دیدگاه تازه‌ای درباره‌ نحوه حرکت دایناسورهای ژوراسیک در سرزمینی که امروز بریتانیا نام دارد، ارائه می‌دهد. این مکان به دلیل وسعت و تعداد زیاد ردپاها منحصر به فرد است.

جزییات بیش‌تر: https://l.euronews.com/1fDe
👍1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴کشف صدها ردپا از دایناسورهای ۱۶۶ میلیون ساله در معدنی در بریتانیا؛ مسیر رفت و آمد آنها به کجا بود؟ پژوهشگران با کشف مسیرهای دایناسورهای عظیم‌الجثه در یک معدن در آکسفوردشایر، شگفتی تازه‌ای در دنیای دیرین‌شناسی ایجاد کردند. این یافته، دیدگاه تازه‌ای درباره‌…
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴کشف صدها ردپا از دایناسورهای ۱۶۶ میلیون ساله در معدنی در بریتانیا؛ مسیر رفت و آمد آنها به کجا بود؟

پژوهشگران با کشف مسیرهای دایناسورهای عظیم‌الجثه در یک معدن در آکسفوردشایر، شگفتی تازه‌ای در دنیای دیرین‌شناسی ایجاد کردند. این یافته، دیدگاه تازه‌ای درباره‌ نحوه حرکت دایناسورهای ژوراسیک در سرزمینی که امروز بریتانیا نام دارد، ارائه می‌دهد. این مکان به دلیل وسعت و تعداد زیاد ردپاها منحصر به فرد است.

نزدیک به ۱۰۰ اثر پا با طولی حدود ۲۲۰ متر از دایناسورهای ساوروپد، به عنوان گیاه‌خوارانی عظیم‌الجثه با گردن و دم بلند در معدنی نزدیک بیستر در هنگام عملیات استخراج سنگ آهک پیدا شد.
به نظر می‌رسد این ردپاها توسط گونه‌ای از ساوروپدها به نام «ستیوسور» ایجاد شده باشد. این دایناسورها می‌توانستند تا حدود ۱۶ متر طول و وزنی در حدود ۱۰ تن داشته باشند و حدود ۱۶۵ تا ۱۷۱ میلیون سال پیش در مناطقی که امروز بریتانیا و فرانسه هستند، زندگی می‌کردند.

تیم تحقیق با همکاری موزه تاریخ طبیعی دانشگاه آکسفورد و دانشگاه بیرمنگام، صدها ردپای جداگانه را کشف کرد که علاوه بر ساوروپدها، شامل چند رد پای سه‌انگشتی کمیاب بود که احتمال می‌رود توسط دایناسورهای گوشت‌خوار مگالوسور ایجاد شده باشد.
دایناسورهای ۱۶ متری که با سرعت قدم‌های انسان راه می‌رفتند
دکتر دانکن مورداک از موزه تاریخ طبیعی آکسفورد به روزنامه‌ ایندیپندنت گفت:

«از سال ۲۰۲۲ در این سایت کار می‌کنیم و به تدریج سطوح آن را آشکار کرده‌ایم. این تابستان چهار مسیر کامل را حفاری کردیم که طولانی‌ترین آن‌ها ۲۲۰ متر و شامل نزدیک به ۱۰۰ ردپای تقریباً یک متری بسیار عظیم است. از روی این ردپاها می‌توان اندازه دایناسورها را تخمین زد؛ ارتفاع لگن حدود چهار برابر طول ردپا است، یعنی تقریباً ۴ متر که طول بدن را به حدود ۱۵ تا ۱۶ متر و وزن را تا ۱۰ تن می‌رساند.»

این آثار، اطلاعات جدیدی درباره سرعت حرکت این موجودات ارائه می‌دهند. دکتر مورداک افزود: «سرعت تخمینی با اندازه‌گیری طول گام‌ها و ردپاها محاسبه می‌شود. مانند فیل‌ها، وقتی حیوان می‌دود، طول گام‌ها بیشتر می‌شود. سرعت دایناسورهای این مسیر حدود ۴ تا ۵ مایل در ساعت، چیزی معادل سرعت متوسط پیاده‌روی انسان‌ها بوده است.»

در آن زمان، منطقه‌ای که امروز «آکسفوردشر» نامیده می‌شود، بسیار متفاوت بود. بریتانیا در عرض جغرافیایی جنوبی‌تری نسبت به امروز قرار داشت و تقریبا هم‌عرض شمال آفریقا بود و سطح آب دریاها نیز بالاتر بود و دریاچه‌های داخلی بزرگی با جزایر پراکنده ایجاد شده بود. دایناسورها روی گل‌زارهای مرطوب قدم می‌زدند و از این مسیرها برای حرکت بین جزایر استفاده می‌کردند.
«این مکان به دلیل وسعت و تعداد زیاد ردپاها منحصر به فرد است»

دکتر مورداک توضیح داد:
«تصور کنید چیزی مثل جزایر شنی باهاماس، گل‌زارهایی که گاهی خشک می‌شد و دایناسورها از آن عبور می‌کردند.»

اگرچه سایت‌های ردپای دایناسورها در جهان و حتی بریتانیا وجود دارند، این مکان به دلیل وسعت و تعداد زیاد ردپاها منحصر به فرد است.

دکتر کریستی ادگار از دانشگاه بیرمنگام گفت: «دیدن چنین چیزی در بریتانیا بسیار نادر است؛ اکثر سایت‌های ردپای دایناسورها کوچک و در سواحل هستند. با گسترش معدن، مسیرهای دایناسورها نیز آشکارتر می‌شوند و تصویری کامل‌تر از زندگی این موجودات ارائه می‌دهند.»

او افزود: «ایستادن در جایی که یکی از بزرگ‌ترین حیواناتی که تاکنون زندگی کرده‌اند قدم زده‌اند و تصور زندگی و دنیای آن‌ها، هیجان‌انگیز است.»

ادگار تأکید کرد: «ردپاهای دایناسورها به ما فرصت می‌دهند لحظه‌ای از زندگی آن‌ها و فعالیت‌هایشان را ببینیم، چیزی که با فسیل‌های بدنی تنها قابل دسترسی نیست.»


@amookhtan
1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴سهراب شهیدثالث: می‌‌خواستیم صحنه‌ای را در فیلم "طبیعت بی‌جان" فیلمبرداری کنیم و گفته بودم برای این سه‌نفر تاس‌کبابی درست کنند. زهرا خانم که نقش پیرزن و همسر سوزن‌بان در منطقه‌ای دورافتاده را بازی می‌کرد، پرسید: حالا باید چکار کنیم؟ گفتم: هیچی؛ روی زمین غذا می‌خورین.
گفت: ای خدا! ما که همیشه گدا بودیم، حالا توی فیلم هم باید نقش گدا رو بازی کنیم.

(مصاحبه‌کننده پشت دوربین می‌زند زیر خنده.)

🔹سهراب شهید‌ثالث: من هیچ‌وقت به این‌چیزها نخندیدم. این چیزها فُکاهی نیست. وقتی زهرا خانم این‌قدر بزرگوارانه این حرف را زد، انگار سیخ داغی را بچسبانند روی قلب من!


@amookhtan
1🙏1
2025/10/17 01:44:34
Back to Top
HTML Embed Code: