Telegram Web Link
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴روزنامه ایران نوشت:

🔴 یک ویلای ۸هزار متری متعلق به اکبر رحیمی درآباد متهم ردیف اول پرونده چای دبش که قیمت اولیه آن ۴ هزار میلیارد تومان اعلام شد، به نفع دولت ضبط شده است.

در روند رسیدگی به پرونده چای دبش در دادسرا و شناسایی اموال متهمان پرونده، مشخص می‌شود رحیمی درآباد یک ویلای ۸ هزار متری مجلل را که دارای امکاناتی چون زمین گلف بوده به نام یکی از کارمندان خود کرده است.

منشأ پول‌ها در پرونده فساد چای دبش، ارزهای دولت و سپرده‌های ملت در بانک‌ها بود. در مرحله اول متهمان توانستند نوعی انحصار در واردات چای ایجاد کنند. یعنی از شهریور ۱۴۰۰ تا زمان کشف، بیش از ۹۰ درصد ارزی که وزارت جهاد کشاورزی وقت برای واردات اختصاص می‌داد، به شرکت چای دبش تعلق می‌گرفت.

این میزان تخصیص چند برابر نیاز سالانه کشور بود، باوجود این ۸۰ درصد ارز چای به یک شرکت و ۲۰ درصد به بقیه شرکت‌ها داده می‌شد. توجه وزارت جهاد کشاورزی وقت به شرکت چای دبش به گونه‌ای بود که به گزارش «میزان»، در آذرماه ۱۴۰۱ «در حالی که وزارت جهاد کشاورزی اولویت تخصیص ارز را برای چای اختصاص داده بود، ارز به شرکت‌های مباشر این وزارتخانه برای ترخیص کالاهای اساسی سبد خرید مردم اختصاص پیدا نمی‌کرد.»

«صرف نظر از اینکه بیش از یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورو از حواله‌های ارزی صادره بابت واردات چای از متهم ردیف اول و شرکت‌های وابسته بازگشت نشده است؛ بلکه درباره حواله‌های ارزی که کالاهای آن‌ها حسب ظاهر وارد کشور شده هم تقلب و هم تخلف بیش اظهاری ارزش ارزی کالا وجود دارد.» یعنی متهم ارز را می‌گرفت، اما نه تنها چای وارد نمی‌کرد، بلکه در آن میزان واردات کمی که داشت هم فساد می‌کرد

«متهم در ثبت سفارش‌های منتهی به دریافت حواله‌های ارزی، چای مرغوب هندی را اظهار می‌کرد، اما آنچه که وارد می‌شد، چای کنیایی یا چای هندی نامرغوب با ارزش بسیار پایین‌تر از چای اظهار شده بود.» به عبارت دیگر، هم ارز را می‌گرفت و چای وارد نمی‌کرد، هم چای‌ای وارد می‌کرد که بسیار بی‌کیفیت و گاهی فاسد بود

«مسئول رشوه شرکت چای دبش» «با پرداخت رشوه به شکل‌های مختلف از جمله دلار، سکه، کارت هدیه و گوشی تلفن همراه، مدیران و کارکنان نظام اداری و بانکی کشور را فریب داده است.» به گفته وی، «۱۲۰ هزار دلار نقدی، هزار و ۸۹۶ عدد سکه تمام بهار آزادی، ۲۷۱ عدد نیم‌سکه، ۱۳۳ عدد ربع‌سکه و ۱۱۹ دستگاه گوشی تلفن همراه -حتما آخرین مدل آیفون- بخشی از رشوه‌های پرداخت شده به به مدیران و کارکنان اداری کشور بوده است.»
. «در زمان وزیر جهاد کشاورزی وقت به‌طور متوسط روزانه بیش از ۴ میلیون یورو ارز به چای اختصاص داده می‌شد.»

منبع:https://asriran.com/004b5e
@amookhtan
1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴اجاره پیاده‌رو در تهران ۲۵۰ میلیون تومان!

🔹بررسی‌ها نشان می‌دهد که برخی مغازه‌داران بخشی از فضای مقابل واحدهای تجاری خود را با مبالغ قابل‌توجه به دست‌فروشان اجاره می‌دهند.

🔹دستفروش‌ها برای اینکه فقط چند قدم روی آسفالت بساط کنند، باید مثل یک واحد تجاری «قرارداد اجاره» ببندند.

🔹در میان آگهی‌ها موردی عجیب‌تر نیز مشاهده می‌شود که در آن «بساط جلو مغازه سه کاشی» با ودیعه ۲۵۰ میلیون تومان و ماهانه ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان آگهی شده است./میزان



@amookhtan
1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (6) نوشته: #باب‌مايرز ترجمه‌ي: لعيا هوشياري #اهميت_زمان_و_مکان ـ #دولت‌شهرهاي_يونان البته اين بدان معنا نيست که فيلسوفان يونان باستان الزاماً به خدايان باور نداشتند؛ ممکن است برخي از آن‌ها ايمان داشتند و…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
#ازآناکسيماندرتامارکس (7)

نوشته: #باب‌مايرز
ترجمه‌ي: لعيا هوشياري

#اهميت_زمان_و_مکان ـ #دولت‌شهرهاي_يونان

جالب آن‌که مدت‌ها پيش از آن‌که فيلسوفان يوناني نظريه‌ي کروي بودن زمين را مطرح کنند، امپراتوران چين مدرسه‌ي سلطنتي اخترشناسي را بنيان نهاده بودند، نهادي که نزديک به سه‌هزار سال، تقريباً بي‌وقفه، به فعاليت خود ادامه داد.

با اين حال، در تمام آن مدت، اخترشناسان فرهيخته‌ي اين مدرسه بر اين باور بودند که زمين تخت است. اين تصور، تنها در قرن شانزدهم ميلادي و با ورود راهبان يسوعي به چين دگرگون شد. ترديدي نيست که تداوم اين باور نادرست، با ساختار بسته و سلسله‌مراتبي جامعه‌ي چيني بي‌ارتباط نبوده است، جامعه‌اي که بر پايه‌ي ايدئولوژي‌اي بنا شده بود که گذشته را سرچشمه‌ي نهايي همه‌ي دانش‌ها مي‌دانست. در اين ساختار، ايده‌هاي نو مي‌توانستند انديشه‌هاي نياکان را بيارايند و تقويت کنند، اما نه آن‌ها را به چالش بکشند، و نه امپراتور را.

در مقابل، روش کشف و يادگيري که در يونان پديد آمد، شکوفا شد. پيشرفت چشم‌گيري در بهره‌گيري از رياضيات، زباني نو براي فهم حرکت ستارگان و سيارات، حاصل شد. بايگاني مکتوبي که شامل بحث‌ها، استدلال‌ها و نظريه‌هاي آن متفکران بود، پيوسته گسترش مي‌يافت. اوج اين انباشت بي‌سابقه‌ي دانايي در کتابخانه‌ي اسکندريه به چشم مي‌خورد؛ جايي که بزرگ‌ترين گنجينه‌ي دانش بشري در آن زمان گرد آمده بود. آن‌چنان اين گنجينه براي اهالي اسکندريه ارزش‌مند بود که بر پايه‌ي قانون، هر کتابي که بر عرشه‌ي کشتي‌هاي ورودي به بندر يافت مي‌شد، مي‌بايست به کتابخانه تحويل داده مي‌شد تا از آن نسخه‌برداري شود؛ سپس نسخه‌ي اصلي به صاحبش بازگردانده مي‌شد. هر ناخدايي که از اين قانون سر باز مي‌زد، ممکن بود به مجازات مرگ محکوم شود.

در عصر کنوني، زمانه‌ي اينترنت و جست‌وجوي گوگل، به‌راحتي مي‌توان فراموش کرد که انباشت دانش در گذشته تا چه اندازه آسيب‌پذير و ناپايدار بود. مهارت‌ها و انديشه‌ها مي‌توانستند به‌سادگي ناپديد شوند و تنها پس از صدها يا هزاران سال دوباره کشف گردند. دولت‌شهرهاي يوناني که اين دگرگوني عظيم در نگرش بشر در آن‌ها رخ داده بود، دوام نياوردند. کتابخانه‌ي اسکندريه در آتش سوخت و بيش‌تر دست‌نوشته‌هاي منحصربه‌فرد آن نابود شد.

امروزه هيچ اثري از نوشته‌هاي ‌آناکسيماندر يا دموکريتوس باقي نمانده است؛ آن‌چه از آنان مي‌دانيم، برگرفته از نوشته‌هاي متأخراني است که بيش‌ترشان روش استدلالي آن دو را مردود شمردند. امپراتوري يکتاپرست و مسيحي‌شده‌ي روم تاب تحمل افکار و روش اين طبيعت‌گرايان يوناني را نداشت؛ کتاب‌هايشان را سوزاند، پيروانشان را کشت و شيوه‌ي انديشيدنشان را از پهنه‌ي گسترده‌ي امپراتوري‌اش زدود.

در بيش‌تر نقاط جهان، شيوه‌ي انديشه‌ي ‌آناکسيماندر براي بيش از هزار سال به فراموشي سپرده شد. خرافه و اسطوره بار ديگر بي‌چون‌وچرا فرمانروايي يافتند. تنها شماري اندک از دست‌نوشته‌هاي يوناني در بخش‌هايي از جهان اسلام حفظ شد و سده‌ها بعد، راه خود را به سوي جامعه‌ي غربي گشود. البته اين بدان معنا نيست که در اروپا هيچ‌گونه پيشرفتي در دانش روي نداد.

همان‌گونه که آدميان در مسير زندگي روزمره‌شان همواره به دريافت‌هايي تازه از جهان دست مي‌يافتند، دانش نيز گسترش مي‌يافت، اما نه به شکلي که نگرش کلي به جهان را دگرگون سازد؛ جهاني که زير سلطه‌ي انديشه‌هاي مسيحي و قدرت نخبگاني بود که خود را در رأس سلسله‌مراتب مقدس مي‌نشاندند. اما همان‌گونه که ساختار دولت‌شهرهاي يوناني گهواره‌ي انديشه‌هاي ‌آناکسيماندر و دموکريتوس شد، دگرگوني‌هاي اجتماعي در اروپا نيز زمينه را براي احياي تفکر يوناني فراهم آوردند.

انگلستان، که در دوران سلطنت هنري هشتم به‌سرعت ثروت‌مندتر مي‌شد، توانست از چنگال قدرت امپراتوري پاپ رهايي يابد و صومعه‌هاي وابسته به آن را در هم فرو ريزد. انباشت ثروت هنگفت از راه تجارت در ونيز نيز طبقه‌اي نو پديد آورد که جسارت به چالش کشيدن نظم موجود را در خود مي‌ديد.

در سال ۱۴۱۷، اثر شاعر رومي، لوکرتيوس، از نو کشف شد؛ او در کتاب #در_باب_طبيعت_اشيا، بسياري از انديشه‌هاي اتم‌گرايان يوناني را گنجانده بود.

ادامه در پست بعدی👇
1🙏1👌1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (6) نوشته: #باب‌مايرز ترجمه‌ي: لعيا هوشياري #اهميت_زمان_و_مکان ـ #دولت‌شهرهاي_يونان البته اين بدان معنا نيست که فيلسوفان يونان باستان الزاماً به خدايان باور نداشتند؛ ممکن است برخي از آن‌ها ايمان داشتند و…
ادامه از پست قبلی👇👆

کليساي روم در سال ۱۵۱۶ آثار او را ممنوع اعلام کرد و هر که را در حال خواندن آن يافت، در آتش سوزاند. اما ديگر راز فاش شده بود.

دگرگوني‌هايي که آرام‌آرام پايه‌هاي فئوداليسم را سست مي‌کردند، انديشه‌اي آزاد پديد آوردند که به‌سرعت انديشه‌هاي لوکرتيوس را در خود جذب کرد و از اين رهگذر، دانش فراموش‌شده‌ي يونانيان را زنده ساخت.

نوشته‌هاي او، به هم‌راه بازکشف تدريجي شگفتي‌هاي نويسندگان درخشان دولت‌شهرهاي يونان، به بخش مهمي از رنسانس بدل شدند؛ جنبشي که سرانجام به ظهور آثاري از گاليله، کپلر و نيوتن انجاميد.
جهاني که کليسا در آن زمين را مرکز هستي مي‌دانست، فرو پاشيد و سلطه‌ي مطلقش بر عرصه‌ي انديشه آغاز به زوال کرد.

در انگلستان، انديش‌منداني چون فرانسيس بيکن بار ديگر توانستند به جهان از منظري طبيعي بنگرند، با ذهني پرسش‌گر که ديگر مجبور نبود خود را با ايدئولوژي سنگين و خفقان‌آور کليسا و دولت هم‌سو کند.

ادامه دارد
@amookhtan
1🙏1👌1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
947. جهاني‌شدن شيوه‌ي توليد سرمايه‌داري به اين معنا نيست که همه‌ي کشورها مثلا" اریتره، ناگزير بايد مسير يک‌ساني از صنعتي‌شدن را طي کنند. آن‌چه تعيين‌کننده است، سلطه‌ي روابط توليدي کالایی و مکانيسم‌هاي انباشت سرمايه بر کل اقتصاد جهاني است. این گزاره ...
948. لانه سازی پرنده‌گان غريزي است.ميليون‌ها سال است به همان شيوه‌يي که طبيعت در ژن‌های آن‌ها کاشته،لانه مي‌سازند تابقاي نسل خودرا تضمين کنند. اما آن‌ها به‌هيچ عنوان قادر به تغيير شيوه توليد (ساختن لانه) خود نيستند. تغيير شيوه توليد مختص کدام جان‌دار است؟
Anonymous Quiz
91%
1. انسان‌ها
6%
2. میمون‌ها
0%
3. زنبورهای عسل
3%
4. هیچ‌کدام
1🙏1
🔴معاون سازمان نوسازی مدارس کشور به تازگی گفته است " حدود هزار مدرسه سنگی در کشور داریم که ایمنی و استاندارد لازم را ندارند. از طرفی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش نیز اعلام کرده است" ثبت نام یک میلیون دانش‌آموز هنوز انجام نشده است."

@amookhtan
1🙏1
🔴گفت: گویا
جدی‌جدی!
دارد-
جنگ می‌شود؛
گفتم: هیچ‌گاه
جنگ
علیه ما...
شوخی-
نبوده است؛
گفت: در جنگ
شاخه‌های زیتون را می‌شکنند
از کبوتر-
پَر می‌کنند
تا
لاشخورها را
به ضیافت...
دعوت کنند؛
گفتم: آری
تا-
جهان زیرِ سلطه‌ی سرمایه است
از آسمانِ ما
نه نان می‌بارد
نه
ماهی
نه!
شراب؛
سرمایه برای گریز از بحران
در جاده‌ی جنگ
می‌تازد
تا
صلح را بکُشد
کار را بکُشد
آبادی را خراب
جانِ ما را ارزان!
و نان را
گران-
کند.

فلزبان


@amookhtan
1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴آنتونیو گرامشی در دفترهای زندان نوشت:

«بحران درست در این است که جهان کهنه در حال مرگ است و جهان نو هنوز نمی‌تواند زاده شود؛ در این برزخ، هیولاها سر برمی‌آورند.»


@amookhtan
1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴تحقیقات تازه نشان می‌دهد که در بیشتر کشورها استخراج زغال‌سنگ، گاز و نفت رو به افزایش است.

داده‌های این گزارش را بیش از ۵۰ دانشمند از سراسر جهان تهیه و در آن برنامه‌های افزایش مصرف سوخت‌های فسیلی را با اهداف توافق زیست‌محیطی پاریس مقایسه کرده‌اند.

این گزارش می‌نویسد که «افزایش بی‌سابقه» استخراج منابع طبیعی در کشورهای جهان با وجود تعهد بین‌المللی به تغییرات اقلیمی و گذار به منابع انرژی پاک اتفاق می‌افتد.

عهدنامه پاریس کشورها را ملزم کرده بود تا بالا رفتن دمای کره زمین را محدود کنند.

بنابر این گزارش، از میان ۲۲ کشور با بالاترین تولید سوخت‌های فسیلی، ۱۷ کشور طرح‌هایی برای افزایش استخراج این نوع سوخت تا سال ۲۰۳۰ دارند. بی بی سی


@amookhtan
1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (7) نوشته: #باب‌مايرز ترجمه‌ي: لعيا هوشياري #اهميت_زمان_و_مکان ـ #دولت‌شهرهاي_يونان جالب آن‌که مدت‌ها پيش از آن‌که فيلسوفان يوناني نظريه‌ي کروي بودن زمين را مطرح کنند، امپراتوران چين مدرسه‌ي سلطنتي اخترشناسي…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
#ازآناکسيماندرتامارکس (8)

نوشته: #باب‌مايرز
ترجمه‌ي: لعيا هوشياري

#اهميت_زمان_و_مکان ـ #دولت‌شهرهاي_يونان

امروزه ما در جهاني زندگي مي‌کنيم که تقريباً تمام جنبه‌هاي آن وابسته به پيشرفت‌هاي فيزيک، به‌ويژه مکانيک کوانتومي، است. ايده‌هاي اينشتين ، بور، هايزنبرگ و ديگران زمينه‌ساز فناوري‌هايي چون ريزتراشه، رايانش، پردازش و ذخيره و تبادل اطلاعات شده‌اند. ميان اين دستاوردها و شيوه‌اي که ‌آناکسيماندر و دموکريتوس ايده‌هايشان را پروراندند، پيوندي مستقيم وجود دارد. شايد در نگاه نخست چنين به نظر برسد که اين روايت فشرده تنها به سير تحول علم، آن‌گونه که در فيزيک، شيمي، نجوم و مانند آن مي‌شناسيم، مربوط است.

اما واژه‌ي «علم» در آغاز هم‌معناي «دانش» بود. آن‌چه امروز از آن به‌عنوان «علم» ياد مي‌کنيم، تنها چند قرن پيش با پيدايش «روش علمي» معنايي مستقل يافت، يعني بهره‌گيري از آزمايش و اندازه‌گيري براي شناخت ژرف‌ترِ ماهيت ماده‌هاي فيزيکي و شيميايي. اما اگر نگاه يونانيان به دانش را در نظر بگيريم ــ يعني دستيابي به فهم از راه مشاهده، استدلال و گفت‌وگو، بي‌نياز از تطبيق نتيجه‌ها با اسطوره‌هاي مسلط زمانه ــ در اين صورت، بررسي جامعه‌ي انساني تفاوتي بنيادي با مطالعه‌ي حرکت سياره‌ها يا واکنش‌هاي شيميايي نخواهد داشت. البته ابزارهاي دستيابي به شناخت در اين حوزه‌ها يک‌سان نيست: زبان رياضيات کارآمد نخواهد بود، امکان انجام آزمايش وجود ندارد، و نتيجه‌گيري‌ها هرگز به‌سان نظريه‌هاي اينشتين قابل سنجش و تأييد نخواهد بود.

اما آيا اين بدان معناست که شيوه‌ي انديشيدن ‌آناکسيماندر درباره‌ي منشأ حيات يا علت زمين‌لرزه‌ها را نمي‌توان در تحليل جامعه‌ي انساني به‌کار گرفت؟ چرا، مي‌توان. تنها تفاوت در ابزارهاست:

اين‌جا نه رياضي کارگر است و نه آزمايش، بلکه مطالعه‌ي تاريخ انسان، جوامع بشري، و روند پوياي نمايشي کهن است که ما نيز در آن نقش‌آفرينان فعّاليم.

#جامعه‌ي_انساني_به‌مثابه_فرآيندي_تکاملی

کتابِ#منشاء_انواع داروين حاصل داده‌هايي بود که او در سفر دريايي‌اش با کشتي بيگل گرد آورد. داروين که انساني ژرفاً ديندار بود، در مواجهه با شواهد علمي‌اي که با نگاه ديني‌اش به جهان ناسازگار مي‌نمود، تا مرز فروپاشي رواني پيش رفت. کتاب او انقلابي بود به همان اندازه که نظريه‌ي کروي بودن زمين و بيرون بودن آن از مرکز کيهان انقلابي بود. اسطوره‌ي آفرينش در سفر پيدايش، هم‌راه با ديگر روايت‌هاي ديني، در هم شکسته شد. زندگي، در روندي تدريجي، تکامل يافته بود؛ انسان نيز، همانند سيارات و صخره‌هايي که بر آن‌ها ايستاده‌ايم، محصول همان سير تکاملي بود.

و اگر انسان‌ها تکامل يافته‌اند، پس ذهن‌شان، انديشه‌هايشان و جوامع‌شان نيز چنين کرده‌اند. اينک، کاوش‌هاي باستان‌شناسان، انسان‌شناسان و تاريخ‌نگاران مي‌تواند نوري بيفکند بر اين روايتِ حقيقي و تکاملي بشريت، و براي فهم زمانه‌ي اکنون، سرنخ‌هايي به‌دست دهد. نمي‌خواهم وارد تاريخ مفصل انديشه درباره‌ي ماهيت جامعه‌ي انساني شوم؛ همين‌قدر کافي‌ست که بدانيم بيش‌تر آن‌چه در اين‌باره گفته و نوشته شده، زاييده‌ي ذهن کساني بود که از طبقات ممتاز و برخوردار جامعه مي‌آمدند، کساني که نسبت به بنيادي‌ترين فعاليتي که هر جامعه‌اي بر آن استوار است نابينا بودند:

چگونگي توليد و توزيع نيازهاي ضروري زندگي، و شيوه‌ي کنترل و سازمان‌دهي ابزارها و وسايلي که براي اين کار لازم است. افزون بر اين، تقريباً هميشه انديشه‌ورزي درباره‌ي جامعه‌ي انساني در چارچوبي ايدئولوژيک صورت مي‌گرفت، چارچوبي آکنده از خدايان و موجودات ماورايي و نظام‌هاي ارزشي‌اي که مفاهيمي چون نيکي و بدي را در قالب اسطوره‌ها تثبيت و تقديس مي‌کردند.

#مارکس و #انگلس از نخستين کساني بودند که کوشيدند تاريخ جامعه‌ي انساني را به‌گونه‌اي نظام‌مند و رها از پيش‌داوري‌ها بفهمند؛ روشي که ...

ادامه دارد
@amookhtan
1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
948. لانه سازی پرنده‌گان غريزي است.ميليون‌ها سال است به همان شيوه‌يي که طبيعت در ژن‌های آن‌ها کاشته،لانه مي‌سازند تابقاي نسل خودرا تضمين کنند. اما آن‌ها به‌هيچ عنوان قادر به تغيير شيوه توليد (ساختن لانه) خود نيستند. تغيير شيوه توليد مختص کدام جان‌دار است؟
949. مارکس در گروندريسه می‌گوید که سرمايه‌داري از ابتداي امر «بازار جهاني» را مي‌سازد، يعني از لحظه‌ي تولدش فراتر از مرز ملي حرکت مي‌کند. بنابراين هر بحران يا تضاد، هم در سطح جهاني و هم در سطح دروني يک کشور خودش را نشان مي‌دهد. این گزاره ...
Anonymous Quiz
100%
1. درست است.
0%
2. درست نيست.
🙏1👌1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴دومین سفر ناصرالدین‌شاه به اروپا در آخرین روز ربیع‌الاول ۱۲۹۵ هجری قمری (فروردین ۱۲۵۷ خورشیدی/۱۸۷۸ میلادی) آغاز شدو او در ۱۷ شعبان ۱۲۹۵ به تهران بازگشت.

در این جا به وقایع روز ۲۳ جمادی الاول می پردازیم که در سنت پترزبورگ پایتخت آن زمان روسیه رخ داده است:

روز یکشنبه ۲۳ جمادی الاول :

صبح رفتم حمام، خیلی چرک بودیم. امین السلطان حمام بسیار خوبی در شهر پیدا کرده بود. شست و شوی کاملی انجام دادیم حقیقتا حظی کردیم، شیرهای متعدد داشت آب های گرم سرد و غیره. حیرت زده شدیم. بعد از حمام آمدیم بیرون رفتیم منزل. به محض بالارفتن در منزل، رعد و برق و باران شدیدی شد مثل سیل، بعد ساکت شد.
امپراطور روس دو گلدان خوب چینی فرستاده بود دیده شد، شب را در خانه ولیعهد روس دعوت رسمی شام داشتیم. رفتم، عمارت بسیار خوبی است معروف به عمارت «دانچیکوف» باغ مخصوص خوب دارد، ولیعهد، زنش، سایرین و شاهزاده ها بودند. از طرف ما هم سپهسالار، عضدالملک، ناصرالملک، محسن خان و غیره بودند.

زن ولیعهد دست چپ ما بود، اسمش کنتس هاید است، دست راست ما هم زن بدگل میانه سالی نشسته بود. شام بسیار خوبی خورده شد. بعد از شام رفتم منزل و بعد هم به تماشاخانه رفتیم. رقص باله بود که مدل اهالی مونته نگرو اجرا می شد و لباس های آنها را پوشیده بودند.

بسیار خوب رقصیدند نمایش خوبی از ماه و طلوع آفتاب نشان دادند. امپراطور هم آمد و با ما به روی سن نمایش رفتیم و رقاص‌ها را تماشا کردیم به امپراطور آلکسی نشان تصویر خودم را دادم.

منبع: روزنامه خاطرات ناصر الدین شاه در سفر دوم فرنگستان به کوشش فاطمه قاضیها


@amookhtan
2🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (8) نوشته: #باب‌مايرز ترجمه‌ي: لعيا هوشياري #اهميت_زمان_و_مکان ـ #دولت‌شهرهاي_يونان امروزه ما در جهاني زندگي مي‌کنيم که تقريباً تمام جنبه‌هاي آن وابسته به پيشرفت‌هاي فيزيک، به‌ويژه مکانيک کوانتومي، است.…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
#ازآناکسيماندرتامارکس (9)

نوشته: #باب‌مايرز
ترجمه‌ي: لعيا هوشياري

#جامعه‌ي_انساني_به‌مثابه_فرآيندي_تکاملی

#مارکس و #انگلس از نخستين کساني بودند که کوشيدند تاريخ جامعه‌ي انساني را به‌گونه‌اي نظام‌مند و رها از پيش‌داوري‌ها بفهمند؛ روشي که مي‌توانست همه‌ي داده‌هاي تاريخي و معاصر را به شکلي معنادار در کنار هم بنشاند. آنان به نتيجه‌گيري‌هاي پخته‌ي خود، يک‌باره و مستقيم نرسيدند.

انديشه‌هايشان در روندي گفت‌وگومحور و مشارکتي، در تعامل با يک‌ديگر و ديگران، شکل گرفت و دگرگون شد. آن‌ها ناگزير بودند که نظريه‌هاي پيشين را هم بياموزند، هم نقد کنند و هم برخي را کنار بگذارند، نظريه‌هايي که قادر نبودند به ژرفاي فرايندهايي نفوذ کنند که يا جامعه را به پيش مي‌راندند يا به فروپاشي مي‌کشاندند.

انگيزه‌ي آنان از اين پژوهش مادام‌العمر درباره‌ي تکامل جامعه‌ي انساني، صرفاً نگارش روايتي دقيق‌تر از روايت‌هاي پيشين نبود؛ آنان مي‌خواستند جامعه را بشناسند تا ببينند چگونه مي‌توان آن را دگرگون ساخت. جامعه به مرحله‌اي رسيده بود که شرايطي فراهم کرده بود تا مغز انسان بتواند کليت بشريت را به‌مثابه‌ي انسان‌هايي همانند خود ببيند و دريابد که شيوه‌ي زندگي اکثريت مردم، غيرانساني است.

مارکس و انگلس نخستين کساني نبودند که به اين حقيقت پي بردند، اما نخستين کساني بودند که دريافتند دگرگوني، نه از راه آرزوپردازي و نه از طريق ترسيم تصاوير آرمان‌شهري از آينده، بلکه تنها از طريق آگاهي جمعي انسان‌ها از سازوکارهاي واقعي جامعه‌اي که در آن زندگي مي‌کنند و کنش آگاهانه براي به‌دست گرفتن کنترل اين فرايندها ممکن است، تا اين فرايندها را از سلطه‌ي «سرمايه» رها سازند.

براي مارکس، «سرمايه» صرفاً پول يا سود نبود، بلکه کليت روابط انساني بود که در زمان او به شکل مسلط جامعه بدل شده بود و امروز نيز بيش‌تر بشريت را دربر گرفته است، شکلي از جامعه‌ي انساني که خود حاصل تکامل شکل‌هاي پيشين است، و اين شکل‌هاي پيشين همگي به‌گونه‌اي تنگاتنگ با تحول ابزارها و شيوه‌هاي توليد در پيوند بوده‌اند.

مي‌توانيد به آثار خود مارکس يا شرح‌هاي فراواني که بعدها از انديشه‌هاي او ارائه شده‌اند رجوع کنيد. اما اين، موضوع اين نوشته نيست. آن‌چه براي من اهميت دارد، اين است که مارکس و انگلس چگونه به توصيف جامعه‌اي که همه در آن زندگي مي‌کنيم رسيدند، و اين‌که چگونه انديشه‌هايشان در ادامه به کار گرفته شد يا دستخوش تحريف و سوءاستفاده قرار گرفت.

پيش‌تر درباره‌ي يونانيان صحبت کرده‌ام که چگونه با نگاهي نو به جهان مي‌نگريستند، نگاهي که نمي‌کوشيد باورهاي کهنه را بر انديشه‌هاي تازه‌اي که در ذهن‌شان شکل مي‌گرفت تحميل کند.

اما اين موضوع به آن سادگي که به نظر مي‌رسد نيست. هيچ‌کس نمي‌تواند با ذهني کاملاً خالي به جهان يا بخشي از آن بنگرد. ما همه چيز را از خلال دانش پيشين، نظريه‌ها و تصور‌هاي قبلي‌مان مي‌بينيم و تحليل مي‌کنيم.

‌آناکسيماندر هم ذهنش را از تمام خرافات گذشته خالي نکرده بود که ناگهان بنشيند و بگويد: «خب، لابد زندگي از درياها آغاز شده است!» مارکس نيز ناگهاني و بي‌مقدمه به نظريه‌هاي خود نرسيد. افکار پيشين بايد آزموده مي‌شدند:

آيا با شواهد موجود سازگار بودند؟ آيا بخشي از معما را تکميل مي‌کردند و بقيه‌ي بخش‌ها را ناديده مي‌گرفتند؟ اگر آن ايده درست بود، پيامدهايش چه مي‌شد؟ و آيا توضيح جديدي مي‌توانست تمام پديده‌هاي مشاهده‌شده را بهتر در خود جاي دهد؟

مارکس در آغاز، پيرو سوسياليست‌هاي تخيلي بود، کساني که به درستي شرارت‌هاي زندگي در نظام سرمايه‌داري را مي‌ديدند، اما هيچ تبيين قانع‌کننده‌اي از چگونگي دگرگوني آن ارائه نمي‌دادند، جز موعظه کردن براي نيکان و بزرگان (کمي شبيه بسياري از کنش‌گران محيط‌زيست امروز). اما اين رويکرد بي‌معنا بود، چرا که همين افراد خود ذي‌نفعان حفظ وضع موجود بودند. مارکس و انگلس دريافتند که ...

ادامه دارد
@amookhtan
1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
949. مارکس در گروندريسه می‌گوید که سرمايه‌داري از ابتداي امر «بازار جهاني» را مي‌سازد، يعني از لحظه‌ي تولدش فراتر از مرز ملي حرکت مي‌کند. بنابراين هر بحران يا تضاد، هم در سطح جهاني و هم در سطح دروني يک کشور خودش را نشان مي‌دهد. این گزاره ...
950. ده دوازده سال پيش قوچاني در سرمقاله‌ی مهرنامه نوشت: «مارکسيسم يعني اشتراک زنان.» او فانتزي جنسي خود را مي‌نگاشت. بي‌چاره ازدواج سياسي و مصلحتي کرده بود و ذهن سرشار از تخيل سرکوب‌شده‌ی پورنوگرافيک داشت نه پوليتيک. فردريک جيمسون پاسخ مي‌گويد:
Anonymous Quiz
3%
1.مارکسيسم همان شيوه‌ي انديشيدن است که مي‌تواند تداوم‌ها وتناقض‌هاي ساختاري سرمايه‌داري را نشان دهد.
0%
2. مارکسيسم علم رهایی استثمارشده‌گان است.
6%
3. مارکسيسم بدیل شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری را ارائه می‌دهد.
85%
4. گزینه‌های 1 و 2 و 3 درست است.
6%
5. گزینه‌های 1 و 2 و 3 درست نیست.
1👏1🙏1
🔴جورج مک لورین ، اولین سیاهپوست پذیرفته شده در دانشگاه اوکلاهما در سال 1948 ، مجبور شد در گوشه ای دور از  هم کلاس‌های سفیدپوست بنشیند.



@amookhtan
1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (9) نوشته: #باب‌مايرز ترجمه‌ي: لعيا هوشياري #جامعه‌ي_انساني_به‌مثابه_فرآيندي_تکاملی #مارکس و #انگلس از نخستين کساني بودند که کوشيدند تاريخ جامعه‌ي انساني را به‌گونه‌اي نظام‌مند و رها از پيش‌داوري‌ها بفهمند؛…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
#ازآناکسيماندرتامارکس (10)

نوشته: #باب‌مايرز
ترجمه‌ي: لعيا هوشياري

#جامعه‌ي_انساني_به‌مثابه_فرآيندي_تکاملی

مارکس در آغاز، پيرو سوسياليست‌هاي تخيلي بود، کساني که به درستي شرارت‌هاي زندگي در نظام سرمايه‌داري را مي‌ديدند، اما هيچ تبيين قانع‌کننده‌اي از چگونگي دگرگوني آن ارائه نمي‌دادند، جز موعظه کردن براي نيکان و بزرگان (کمي شبيه بسياري از کنش‌گران محيط‌زيست امروز).

اما اين رويکرد بي‌معنا بود، چرا که همين افراد خود ذي‌نفعان حفظ وضع موجود بودند. مارکس و انگلس دريافتند که اين توليدکنندگانِ تحت‌ستم، که پيش‌تر از سوي بيش‌تر «انديش‌مندان» چيزي بيش از چارپاياني بي‌زبان شمرده نمي‌شدند، در واقع عاملان بالقوه‌ي تغييرند. (شايان توجه است که بسياري از کارگران آن دوران نيز به همين نتيجه رسيده بودند، گرچه فاقد تحصيلات و دانش تاريخي مارکس براي تبيين آن بودند.)

از اين‌رو، آثار مارکس ادامه‌ي همان نگرش علمي‌اي بود که ‌آناکسيماندر و دموکريتوس پايه‌گذاري کرده بودند، هم‌سنگ با انقلابي که نيوتن، داروين يا اينشتين در فهم انسان از جهان پديد آوردند. تمام دانشي که بشر تا آن زمان درباره‌ي جهان اندوخته بود، در فرآيند گشودن «رازهاي» جامعه‌ي انساني از سوي مارکس دخيل بود.

در اين‌جا نيز، همانند ديگر حوزه‌هاي معرفت، با تصويري روبه‌رو هستيم که جهان را در حال حرکت، دگرگوني و تکامل مي‌بيند. و هم‌چون ساير عرصه‌هاي دانش، فهم حقيقي از رهگذر عبور از ظواهر و نگريستن به لايه‌هاي زيرين پديده‌ها حاصل مي‌شود. تاريخ‌نگاران ديگر عمدتاً از منظر ايده‌ها به جامعه نگريسته بودند؛ برخورد ايده‌ها و اين تصور که جامعه به واسطه‌ي ايده‌ها شکل مي‌گيرد. اما اين ايده‌ها، در عمل، همواره در انحصار نخبگان بودند. «چارپايان بي‌زبان»‌ جامعه، آن‌چنان درگير کندن سيب‌زميني بودند که مجالي براي انديشيدن نداشتند.

پيش‌تر درباره‌ي ماهيت تصادفي و اتفاقي رويدادها در جامعه‌ي انساني نوشتم، اما تمام اين وقايع در چارچوب‌هايي رخ مي‌دهند که از طريق پژوهش و بررسي مي‌توان آن‌ها را فهميد. و دقيقاً همين چارچوب‌ها و پويش‌عل بودند که مارکس آغاز به افشاي آن‌ها کرد. انسان‌ها بايد بخورند، سرپناه بيابند و فرزندان خود را آموزش دهند.

همين ضرورت‌ها محدوديت‌ها و روندهايي را بر الگوهاي زندگي انساني تحميل مي‌کنند. با لايه‌لايه شدن جامعه و شکل‌گيري انواع مختلف مالکيت بر ابزارهايي که از طريق آن‌ها اين فعاليت‌هاي پايه‌اي انجام مي‌گرفت، همين پويش‌هاي اساسي رفتارها، فرهنگ، سياست و ايدئولوژي را با منطقي خاص خود شکل دادند و جهت دادند.

براي مثال، در دوره‌اي از مبارزه‌هاي کارگري پس از جنگ، که پيش‌تر توصيفش کردم، کاملاً قابل پيش‌بيني بود که سرمايه براي دورزدن و غلبه بر مقاومت استثمارشدگان تلاش خواهد کرد.

تمام گروه‌هاي چپ در بريتانيا مدام «تحليل‌هاي سياسي و اقتصادي جهاني» خود را منتشر مي‌کردند، اما آن‌قدر سرگرم يافتن شواهدي بودند که بناهاي فکري پرشکوهشان را تأييد کند، آن‌قدر غرق در پيش‌بيني رويارويي انقلابي قريب‌الوقوع و گريزناپذير ميان طبقات بودند ــ رويارويي‌اي که به‌زعم آن‌ها تنها با پيروي مردم از رهبري‌شان حل‌وفصل مي‌شد ــ که تقريباً همگي از اهميت خروج آرام و خزنده‌ي سرمايه از بريتانيا و انتقال آن به آسيا، به‌ويژه چين، غافل ماندند.

من در ۱۹۸۵ در کارخانه‌اي کار مي‌کردم که پاي مصنوعي فلزي توليد مي‌کرد، پاهايي که به‌صورت دستي قالب‌گيري مي‌شدند. اين شرکت را يک سرهنگ آمريکايي تأسيس کرده بود که در جنگ داخلي پايش را از دست داده بود.

از آن زمان تا آن روزگار، همه‌چيز به‌آرامي و بي‌دردسر پيش رفته بود. ما يکي از ماهرترين و پردرآمدترين کارخانه‌هاي لندن بوديم. اما حالا شرکت به يک شرکت بين‌المللي چندمليتي فروخته شده بود که به‌سرعت نوعي پاي مصنوعي با استفاده از فيبر کربن تازه‌اختراع‌شده طراحي کرد.

اين پاهاي جديد را کارگران غيرماهر مي‌توانستند پس از ۱۶ هفته آموزش بسازند. شرکت زمينه‌ي اعتصاب را فراهم کرد و در حالي که همه مقابل درِ کارخانه مشغول اعتصاب و نگهباني بودند، تمام توليد به فيليپين (اگر درست يادم باشد) منتقل شد؛ جايي که آن‌ها پيش‌تر در سکوت کامل کارخانه‌اي را راه‌اندازي کرده بودند. هفته‌ها، کارگران لندن بيرون محل کاري ايستاده بودند که ديگر خالي و بي‌جان بود، در حالي که کارگران جديد با دستمزدي ناچيز در حال انجام همان کار بودند.

ادامه دارد
@amookhtan
👍21🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴انسان‌ها جزیی از طبیعت هستند. یعنی طبيعت پایه و اساس زنده‌گی بشر و کلیه‌ی موجودات زنده‌ است. آیا روزی خواهد رسید، طبيعت کنونی که در حال افول است، زنده‌ شود و زنده‌گی واقعی را شروع کند؟ یا فاشیست‌هایی مانند ترامپ به نماینده‌گی از شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری آن را به نابودی خواهند کشید؟

🔴ابرطوفان «راگاسا»؛ چین ۱.۹ میلیون نفر را از جنوب این کشور تخلیه کرد

مقامات چین اعلام کردند ۱.۹ میلیون نفر از ساکنان استان گوانگ‌دونگ در جنوب این کشور را به‌دلیل نزدیک شدن ابرطوفان «راگاسا» به مناطق امن منتقل کرده‌اند.
این طوفان که قدرتمندترین طوفان سال لقب گرفته با سرعت باد ۲۴۱ کیلومتر در ساعت به سمت سواحل چین در حال حرکت است.در همین حال هنگ کنگ و ماکائو با اختلالات شدید مواجه شدند و مدارس و پروازها لغو شد.

@amookhtan
2👏1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
950. ده دوازده سال پيش قوچاني در سرمقاله‌ی مهرنامه نوشت: «مارکسيسم يعني اشتراک زنان.» او فانتزي جنسي خود را مي‌نگاشت. بي‌چاره ازدواج سياسي و مصلحتي کرده بود و ذهن سرشار از تخيل سرکوب‌شده‌ی پورنوگرافيک داشت نه پوليتيک. فردريک جيمسون پاسخ مي‌گويد:
951. استالينيسم و مائويسم ايده‌ئولوژي (آگاهي کاذب و وارونه) هستند و ربطی به کمونیسم لغوکارمزدی مارکس ندارند. استالينيسم از 1928 تا 1991، به جناياتي دست زد،که روي جنايت‌کاران سرمايه‌ راسفيد کرد!استالينيسم دردومقطع زماني دچاربحران جدي شد،آن دومقطع کدام‌اند؟
Anonymous Quiz
6%
1. پس از کنگره بيستم حزب (۱۹56)؛ خروشچف، به نقد کيش شخصيت استالين و پيامدهاي جنايت‌بار آن پرداخت.
0%
2. مقطع دوم و ويران‌گرتر، با سقوط ديوار برلين و فروپاشي بلوک شرق رقم خورد.
84%
3. گزينه يک و دو درست است.
10%
4. گزينه يک و دو درست نيست.
👏1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴تاج الملوک آیرملو همسر رضاخان و مادر محمدرضاشاه پهلوی در کتاب خاطراتش منتشرشده توسط انتشارات نیلوفر آمده است:


رو به روی کاخ سعدآباد دکه ای بود که پیرمردی در آن به واکس زدن کفش مشغول و به حسین واکسی معروف بود، کمی جلوتر هم مغازه بسیار کوچکی بود که توتون، تنباکو و ذغال می فروخت و به مغازه مش غفور معروف بود.

سربازی اهل بهبهان مسئول خرید مایحتاج خانه ما بود. برای خانواده اش که نامه می فرستاد، آدرس خود را پشت نامه این گونه می نوشت:

« تهران، خیابان سعدآباد، بعد از مغازه مش غفور، رو به روی دکه حسین واکسی، کاخ سعدآباد»
نامه را به رضاخان نشان دادم او که خیلی کم می خندید، زمانی که این سرباز از رو به رویش رد می شد یا او را می دید، آدرس را زیرلب زمزمه می کرد و بلند بلند می خندید.


@amookhtan
🥰1🙏1
🔴 158 سال پیش وحشی گری سرمایه در کاپیتال جلد یکم، افشاء شد!

🔴۱۴ سپتامبر ۱۸۶۷ – سرانجام جلد اول کاپیتال در ۱۰۰۰ نسخه منتشر شد. بیش از ۸ سال از تاریخ انتشار سهمی بر نقد اقتصاد سیاسی گذشته بود. مارکس در پیش‌نویس کتاب علت تاخیر طولانی را به بیماری‌های خود که سال‌ها طول کشیده بود، مرتبط کرده و این اثر جدید را ادامه‌ی آن «پاره‌ی نخست» معرفی می‌کند.

در واقع مارکس در ۲۱ مارس ۱۸۶۵ قرارداد انتشار کتاب را با ناشر، اوتو میسنر، بسته بود. در آن قرارداد قید شده بود که نویسنده تا اواخر ماه مه همان سال دستنویس‌هایش را به ناشر تحویل دهد. بند اول قرارداد تأکید می‌کند که این اثر در ۲ جلد منتشر شود. در دسامبر ۶۶، مارکس بخشی از دستنوشته‌ها را برای ناشر پست می‌کند و چند ماه بعد برای ملاقات او به همراه باقی دستنوشته‌ها به ‌ هامبورگ سفر می‌کند. او در آن ملاقات میسنر را متقاعد می‌سازد که ابتدا جلد اول را منتشر کند و توافق می‌کند که تا چند ماه دیگر، جلد دوم را تحویل دهد که در واقع چنین نشد.علی رها/نقداقتصادسیاسی

@amookhtan
3🙏1
2025/10/19 18:42:51
Back to Top
HTML Embed Code: