آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (3) 🔴جنسیت و شیوههای تولید ایدهی اصلی انگلس در «منشأ خانواده» این است که خانواده، و جایگاه زنان در آن، یک نهاد اجتماعی متغیر است…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (4)
🔴ماتریالیسم تاریخی
نه مارکس و نه انگلس انسانشناس نبودند؛ بلکه از نظریههای انسانشناسی معاصر بهره گرفتهاند تا رویکردی ماتریالیستی-تاریخی به تاریخ بشر به دست دهند. هر دو، کشفیات داروین را ستایش میکنند، زیرا این کشفیات بُعد زیستمحیطی گستردهتری به توسعهی جوامع انسانی و روابط انسان با طبیعت و با یکدیگر افزوده است. مارکس در «دفاتر قومشناسی» برای نقد انسانشناسان بریتانیایی آن دوره که خانواده و مالکیت خصوصی را جدا از عوامل مادی یا اقتصادی در نظر میگرفتند، از یافتههای مورگان استفاده میکند.
علاقهی مارکس و انگلس به جوامع باستانی و پیشاسرمایهداری به شکل اجتماعی این جوامع است، جایی که کار «جزئی از زندگی» بوده، نه چیزی جدا از کارگر. در کتاب «تکامل سوسیالیسم از تخیل به علم»، انگلس استدلال میکند که «نیروی محرکهی بزرگ تمامی رویدادهای تاریخی» در «تحولات اقتصادی جامعه، در تغییرات شیوههای تولید و مبادله» نهفته است[۱۲].
کارهای مورگان شواهدی به دست میدهد که بر مبنای آن سلطهی مردان بر جامعه یک پدیدهی همیشگی نبوده و برای بیشتر تاریخ بشر که به ۱۳۰,۰۰۰ سال پیش بازمیگردد، جوامع برابریطلب، بهطور عمده مبتنی بر خط مادری و مبتنی بر همکاری بودهاند- بهعبارت دیگر، بهطور کامل در تضاد با فردگرایی تفرقهافکنانه و نابرابری جنسیتی سرمایهداری.
ادامه دارد
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (4)
🔴ماتریالیسم تاریخی
نه مارکس و نه انگلس انسانشناس نبودند؛ بلکه از نظریههای انسانشناسی معاصر بهره گرفتهاند تا رویکردی ماتریالیستی-تاریخی به تاریخ بشر به دست دهند. هر دو، کشفیات داروین را ستایش میکنند، زیرا این کشفیات بُعد زیستمحیطی گستردهتری به توسعهی جوامع انسانی و روابط انسان با طبیعت و با یکدیگر افزوده است. مارکس در «دفاتر قومشناسی» برای نقد انسانشناسان بریتانیایی آن دوره که خانواده و مالکیت خصوصی را جدا از عوامل مادی یا اقتصادی در نظر میگرفتند، از یافتههای مورگان استفاده میکند.
علاقهی مارکس و انگلس به جوامع باستانی و پیشاسرمایهداری به شکل اجتماعی این جوامع است، جایی که کار «جزئی از زندگی» بوده، نه چیزی جدا از کارگر. در کتاب «تکامل سوسیالیسم از تخیل به علم»، انگلس استدلال میکند که «نیروی محرکهی بزرگ تمامی رویدادهای تاریخی» در «تحولات اقتصادی جامعه، در تغییرات شیوههای تولید و مبادله» نهفته است[۱۲].
کارهای مورگان شواهدی به دست میدهد که بر مبنای آن سلطهی مردان بر جامعه یک پدیدهی همیشگی نبوده و برای بیشتر تاریخ بشر که به ۱۳۰,۰۰۰ سال پیش بازمیگردد، جوامع برابریطلب، بهطور عمده مبتنی بر خط مادری و مبتنی بر همکاری بودهاند- بهعبارت دیگر، بهطور کامل در تضاد با فردگرایی تفرقهافکنانه و نابرابری جنسیتی سرمایهداری.
ادامه دارد
@amookhtan
❤1
@amookhtan
🔴کشف امیدوارکننده دانشمندان اسپانیایی؛ پروتئینی که باعث «خودتخریبی سلولهای سرطانی» میشود
بر پایه پژوهشی که گروهی بینالمللی از دانشمندان به سرپرستی محققان اسپانیایی انجام دادهاند، نوعی باکتری خاص پروتئینی ترشح میکند که میتواند باعث خودتخریبی سلولهای سرطانی شود و احتمالاً راه را برای درمانهای جدید هموار کند.
بنا بر این مطالعه که در نشریهٔ Cell Death Discovery منتشر شده است، این پروتئین امیدبخش که HapA نام دارد، توسط باکتری عامل بیماریِ «وبا» ترشح میشود. پژوهشگران این مکانیسم جدید را در سلولهای غدههای پستانی، رودهٔ بزرگ و پانکراس مورد آزمایش قرار دادهاند.
بیشتر بخوانید: https://l.euronews.com/0gfM
@amookhtan
🔴کشف امیدوارکننده دانشمندان اسپانیایی؛ پروتئینی که باعث «خودتخریبی سلولهای سرطانی» میشود
بر پایه پژوهشی که گروهی بینالمللی از دانشمندان به سرپرستی محققان اسپانیایی انجام دادهاند، نوعی باکتری خاص پروتئینی ترشح میکند که میتواند باعث خودتخریبی سلولهای سرطانی شود و احتمالاً راه را برای درمانهای جدید هموار کند.
بنا بر این مطالعه که در نشریهٔ Cell Death Discovery منتشر شده است، این پروتئین امیدبخش که HapA نام دارد، توسط باکتری عامل بیماریِ «وبا» ترشح میشود. پژوهشگران این مکانیسم جدید را در سلولهای غدههای پستانی، رودهٔ بزرگ و پانکراس مورد آزمایش قرار دادهاند.
بیشتر بخوانید: https://l.euronews.com/0gfM
@amookhtan
👌1
@amookhtan
🔴من وارد ۴۱ سالگی میشوم، اما حس و حالی برای جشن گرفتن ندارم!
پاول دورف، مدیرعامل تلگرام، در یادداشتی هشدارآمیز بهمناسبت ورودش به ۴۱ سالگی در کانال تلگرامش، تصویری از آیندهای تاریک و محدود برای اینترنت آزاد ترسیم میکند.
او میگوید آنچه نسلهای قبلی برای تبادل آزاد اطلاعات ساختند اکنون به ابزاری قدرتمند برای کنترل تبدیل شده و باید فورا تاجای ممکن برای حفظ آزادیهای دیجیتال اقدام کرد.
«نسل ما دارد زمانش برای نجات اینترنت آزادی که پدرانمان برای ما ساختند، از دست میدهد.
آنچه روزی نماد تبادل آزاد اطلاعات بود، حالا دارد به نهاییترین ابزار کنترل تبدیل میشود.
کشورهایی که زمانی آزاد بودند، اکنون در حال اجرای طرحهایی ویرانشهری هستند: #شناسههای دیجیتال در بریتانیا، بررسی سن کاربران در #استرالیا، و #اسکن گسترده پیامهای خصوصی در اتحادیه اروپا.
در #آلمان هر کسی را که جرأت کند از مقامات در اینترنت انتقاد کند تحت پیگرد قرار میدهد. #بریتانیا هزاران نفر را به خاطر توییتهایشان زندانی کرده است. #فرانسه در حال تحقیق قضایی از رهبران فناوری است که از آزادی و حریم خصوصی دفاع میکنند.
دنیایی تاریک و ویرانشهری با سرعت در حال نزدیک شدن است — در حالی که ما در خوابیم. نسل ما در خطر است که در تاریخ، به عنوان آخرین نسلی شناخته شود که آزادی داشت، و اجازه داد آن را از او بگیرند.
به ما دروغ گفتهاند.
به ما القا کردهاند که بزرگترین نبرد نسل ما، نابود کردن هر آن چیزی است که نیاکانمان برایمان به جا گذاشتند: سنت، حریم خصوصی، حاکمیت، بازار آزاد و آزادی بیان.
با خیانت به میراث نیاکانمان، خودمان را در مسیری از نابودی قرار دادهایم، نابودی اخلاقی، فکری، اقتصادی و در نهایت زیستی.
پس نه، امروز را جشن نمیگیرم.
زمان من دارد تمام میشود. زمان ما دارد تمام میشود.»
#آموختن : آیا در کشورهای سرمایهداری آزادی بیان وجود دارد؟
@amookhtan
🔴من وارد ۴۱ سالگی میشوم، اما حس و حالی برای جشن گرفتن ندارم!
پاول دورف، مدیرعامل تلگرام، در یادداشتی هشدارآمیز بهمناسبت ورودش به ۴۱ سالگی در کانال تلگرامش، تصویری از آیندهای تاریک و محدود برای اینترنت آزاد ترسیم میکند.
او میگوید آنچه نسلهای قبلی برای تبادل آزاد اطلاعات ساختند اکنون به ابزاری قدرتمند برای کنترل تبدیل شده و باید فورا تاجای ممکن برای حفظ آزادیهای دیجیتال اقدام کرد.
«نسل ما دارد زمانش برای نجات اینترنت آزادی که پدرانمان برای ما ساختند، از دست میدهد.
آنچه روزی نماد تبادل آزاد اطلاعات بود، حالا دارد به نهاییترین ابزار کنترل تبدیل میشود.
کشورهایی که زمانی آزاد بودند، اکنون در حال اجرای طرحهایی ویرانشهری هستند: #شناسههای دیجیتال در بریتانیا، بررسی سن کاربران در #استرالیا، و #اسکن گسترده پیامهای خصوصی در اتحادیه اروپا.
در #آلمان هر کسی را که جرأت کند از مقامات در اینترنت انتقاد کند تحت پیگرد قرار میدهد. #بریتانیا هزاران نفر را به خاطر توییتهایشان زندانی کرده است. #فرانسه در حال تحقیق قضایی از رهبران فناوری است که از آزادی و حریم خصوصی دفاع میکنند.
دنیایی تاریک و ویرانشهری با سرعت در حال نزدیک شدن است — در حالی که ما در خوابیم. نسل ما در خطر است که در تاریخ، به عنوان آخرین نسلی شناخته شود که آزادی داشت، و اجازه داد آن را از او بگیرند.
به ما دروغ گفتهاند.
به ما القا کردهاند که بزرگترین نبرد نسل ما، نابود کردن هر آن چیزی است که نیاکانمان برایمان به جا گذاشتند: سنت، حریم خصوصی، حاکمیت، بازار آزاد و آزادی بیان.
با خیانت به میراث نیاکانمان، خودمان را در مسیری از نابودی قرار دادهایم، نابودی اخلاقی، فکری، اقتصادی و در نهایت زیستی.
پس نه، امروز را جشن نمیگیرم.
زمان من دارد تمام میشود. زمان ما دارد تمام میشود.»
#آموختن : آیا در کشورهای سرمایهداری آزادی بیان وجود دارد؟
@amookhtan
❤1👍1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
۹۶۶. يک سيستم طبيعي شامل گياهان، حيوانات و ميکروارگانيسمها (مجموعهي موجودات زنده) که در يک ناحيه مشخص با همهي عوامل و اجزاي فيزيکي طبیعی غيرزندهي محيط در تعامل باشند چه نام دارد؟
۹۶۷.وجود مبادله به معناي وجود نوعي تقسيم کار است. من فقط براي به دست آوردن اشيايي که خودم توليدشان کردهام دست به مبادله ميزنم. تقسيم کار پيش شرط مبادله است اما مبادله پيش شرط تقسيم کار نيست. این گزاره ...
Anonymous Quiz
82%
۱. درست است.
18%
۲. درست نیست.
❤1🙏1👌1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (4) 🔴ماتریالیسم تاریخی نه مارکس و نه انگلس انسانشناس نبودند؛ بلکه از نظریههای انسانشناسی معاصر بهره گرفتهاند تا رویکردی ماتریالیستی…
🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (5)
🔴انواع خانواده و شیوههای معیشت
انگلس مراحل [تکوین] خانواده را مطابق با دیدگاه مورگان دنبال میکند؛ مراحلی که بهطور تاریخی با شیوههای مختلف معیشت مرتبط هستند.
خانوادهی همخون در جوامع گردآورندهی غذا، که در آن مرزگذاری با ازدواج بین دو نسل [برای مثال بین فرزندان و والدین] بیشتر غالب بود تا مرزگذاری با ازدواج میان افراد همخون. خانوادهی پونالویی (برگرفته از واژهی پونالوایی در زبان هاوایی به معنای «همراه صمیمی»)، با ساختار گستردهتر خانوادگی، اغلب مبتنی بر خط مادری و در جوامع تولیدکنندهی غذا رایج بود. خانوادهی یارگیر، طبق استدلال مورگان، در سازمانهای قبیلهای جوامع کشاورزی یافت میشد، جایی که بزرگان مورد احترام قرار گرفته و نسلهای مختلف از پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و فرزندان بهصورت مشترک کارکرد داشتند. دستهبندیهای مورگان، که بر اساس خویشاوندی و ازدواج استوار است، میتواند گمراهکننده باشد، چرا که قوای بیولوژیک و اجتماعی را با هم ترکیب میکند. همچنین، نتیجهگیریهای مورگان از مشاهدهی جوامع شکارچی-گردآورندهی موجود در زمان او نشأت میگیرد که ممکن است ساختار آنها مشابه جوامع یکصد تا دههزار سال پیش نبوده باشد. علاوه بر این، گذار به جوامع طبقاتی و از دست رفتن جایگاه بالای اجتماعی زنان، فرایندی طولانی و تدریجی بوده است. همانطور که کارن ساکس انسانشناس اشاره میکند، هنگام تکیه بر مشاهدات قومنگارانهی تطبیقی از جوامع در یک مقطع زمانی خاص، تعیین دقیق چگونگی و تغییرات این گذار دشوار است[۱۳].
برای انگلس، توسعهی کشاورزی، پرورش دام، فلزکاری و بافندگی، همراه با توسعهی تجارت و کالایی شدن، باعث کنترل نابرابر بر منابع شده است. برخلاف آنچه منتقدانش اظهار میکنند، استدلال انگلس این نبوده که شروع [شکلگیری] ساختارهای پدرسالارانه تنها، نتیجهی تحولات تکنولوژیک است. همانطور که در استفاده از خیش در کشاورزی فشردهتر در پایان عصر نوسنگی مشاهده میشود، این تحولات در بروز ساختارهای پدرسالارانه نقش و به حذف زنان بهویژه در مراحل پایانی بارداری یا پس از زایمان متمایل بودهاند. با اینحال، استدلال انگلس این بود که در جایی که [پیش از آن] تقسیم کار جنسی اولیه منجر به نابرابری اجتماعی نشده بود، حالا چنین اتفاقی در حال رخ دادن است -بهطور عمده به این دلیل که کار خانگی زنان از منابع تولید مازاد جدا شده. ایجاد مازاد توسط یک اقلیت، توسعهی اجتماعی حیاتیای بوده که سرکوب سیستماتیک طبقاتی و جنسیتی را پایهگذاری کرده است.
النور بورک لیکاک،[۱۴] با استفاده از تحقیقات انسانشناسی خود، ایجاد مازاد را به تخصصی شدن کار برای تجارت و جنگ وصل میکند. رقابت بین گروههای خویشاوندی، که در آن خانوادهی فردی بهعنوان واحد اقتصادی شروع به شکلگیری میکند، منجر به نهادینه شدن کارکردهای «سیاسی» مرتبط با جنگ و مالکیت بهعنوان چیزی جدا از کارکردهای «اجتماعی» شده و به اینترتیب، دوگانگی بین حوزههای «عمومی» و «خصوصی» و نهادینه شدن سلطهی مردانه ایجاد میشود.
ادامه دارد
🔴انواع خانواده و شیوههای معیشت
انگلس مراحل [تکوین] خانواده را مطابق با دیدگاه مورگان دنبال میکند؛ مراحلی که بهطور تاریخی با شیوههای مختلف معیشت مرتبط هستند.
خانوادهی همخون در جوامع گردآورندهی غذا، که در آن مرزگذاری با ازدواج بین دو نسل [برای مثال بین فرزندان و والدین] بیشتر غالب بود تا مرزگذاری با ازدواج میان افراد همخون. خانوادهی پونالویی (برگرفته از واژهی پونالوایی در زبان هاوایی به معنای «همراه صمیمی»)، با ساختار گستردهتر خانوادگی، اغلب مبتنی بر خط مادری و در جوامع تولیدکنندهی غذا رایج بود. خانوادهی یارگیر، طبق استدلال مورگان، در سازمانهای قبیلهای جوامع کشاورزی یافت میشد، جایی که بزرگان مورد احترام قرار گرفته و نسلهای مختلف از پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و فرزندان بهصورت مشترک کارکرد داشتند. دستهبندیهای مورگان، که بر اساس خویشاوندی و ازدواج استوار است، میتواند گمراهکننده باشد، چرا که قوای بیولوژیک و اجتماعی را با هم ترکیب میکند. همچنین، نتیجهگیریهای مورگان از مشاهدهی جوامع شکارچی-گردآورندهی موجود در زمان او نشأت میگیرد که ممکن است ساختار آنها مشابه جوامع یکصد تا دههزار سال پیش نبوده باشد. علاوه بر این، گذار به جوامع طبقاتی و از دست رفتن جایگاه بالای اجتماعی زنان، فرایندی طولانی و تدریجی بوده است. همانطور که کارن ساکس انسانشناس اشاره میکند، هنگام تکیه بر مشاهدات قومنگارانهی تطبیقی از جوامع در یک مقطع زمانی خاص، تعیین دقیق چگونگی و تغییرات این گذار دشوار است[۱۳].
برای انگلس، توسعهی کشاورزی، پرورش دام، فلزکاری و بافندگی، همراه با توسعهی تجارت و کالایی شدن، باعث کنترل نابرابر بر منابع شده است. برخلاف آنچه منتقدانش اظهار میکنند، استدلال انگلس این نبوده که شروع [شکلگیری] ساختارهای پدرسالارانه تنها، نتیجهی تحولات تکنولوژیک است. همانطور که در استفاده از خیش در کشاورزی فشردهتر در پایان عصر نوسنگی مشاهده میشود، این تحولات در بروز ساختارهای پدرسالارانه نقش و به حذف زنان بهویژه در مراحل پایانی بارداری یا پس از زایمان متمایل بودهاند. با اینحال، استدلال انگلس این بود که در جایی که [پیش از آن] تقسیم کار جنسی اولیه منجر به نابرابری اجتماعی نشده بود، حالا چنین اتفاقی در حال رخ دادن است -بهطور عمده به این دلیل که کار خانگی زنان از منابع تولید مازاد جدا شده. ایجاد مازاد توسط یک اقلیت، توسعهی اجتماعی حیاتیای بوده که سرکوب سیستماتیک طبقاتی و جنسیتی را پایهگذاری کرده است.
النور بورک لیکاک،[۱۴] با استفاده از تحقیقات انسانشناسی خود، ایجاد مازاد را به تخصصی شدن کار برای تجارت و جنگ وصل میکند. رقابت بین گروههای خویشاوندی، که در آن خانوادهی فردی بهعنوان واحد اقتصادی شروع به شکلگیری میکند، منجر به نهادینه شدن کارکردهای «سیاسی» مرتبط با جنگ و مالکیت بهعنوان چیزی جدا از کارکردهای «اجتماعی» شده و به اینترتیب، دوگانگی بین حوزههای «عمومی» و «خصوصی» و نهادینه شدن سلطهی مردانه ایجاد میشود.
ادامه دارد
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
۹۶۷.وجود مبادله به معناي وجود نوعي تقسيم کار است. من فقط براي به دست آوردن اشيايي که خودم توليدشان کردهام دست به مبادله ميزنم. تقسيم کار پيش شرط مبادله است اما مبادله پيش شرط تقسيم کار نيست. این گزاره ...
۹۶۸.آیا انسانها از میمونهای امروزی مانند شامپانزه و گوریل تکامل یافتهاند؟
Anonymous Quiz
28%
۱. بله. ما از شامپانزه و گوریل امروزی تکامل یافتهایم.
72%
۲.خیر.انسانها ومیمونهای امروزی پسرعموهای تکاملی هستندکه حدود ۶-۷ میلیون سال پیش جدمشترک داشتهاند.
❤1🥰1🙏1
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 گزارش از سوئد
🔴در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۵۰ نفر از شهروندان تایلند برای کار در صنعت چیدن توت های جنگلی به منطقه اوسله در شمال سوئد، در استان وستر بوتن، آمدند. آنها امیدوار بودند با کار سخت در طبیعت سوئد درآمدی خوب به دست آورند و زندگی بهتری برای خانوادههایشان فراهم کنند.
اما وعدههایی که کارفرمایان دعوت کننده به آنها داده بودند، تحقق نیافت. شرکتها گفته بودند که شرایط کاری منصفانه و حقوق مناسبی خواهند داشت، اما در عمل، واقعیت چیز دیگری بود. این کارگران مجبور بودند هفت روز در هفته و روزی دوازده ساعت کار کنند. به برخی از آن ها تنها ۱۷ کرون در ساعت حقوق پرداخت شد. بسیاری از آنان نه تنها حقوق کامل خود را دریافت نکردند، بلکه در محلهای نامناسب و غیربهداشتی نیز اسکان داده شدند.
این رفتار غیرانسانی از کارفرمایان باعث شد که پروندهای قضایی علیه آنها تشکیل شود. سال گذشته، دو نفر از مدیران شرکتهای مرتبط به دلیل سوءاستفاده و رفتار غیرقانونی با این کارگران، به زندان و جریمه های نقدی کلان محکوم شدند.
اکنون «اداره حمایت از قربانیان جرم» در سوئد (Brottsoffermyndigheten) اعلام کرده است که ۲۹ نفر از این کارگران تایلندی را که مستحق دریافت غرامت هستند شناسایی کرده است که به هر کدام از آن ها ۸۰ هزار کرون غرامت پرداخت خواهد شد.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 گزارش از سوئد
🔴در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۵۰ نفر از شهروندان تایلند برای کار در صنعت چیدن توت های جنگلی به منطقه اوسله در شمال سوئد، در استان وستر بوتن، آمدند. آنها امیدوار بودند با کار سخت در طبیعت سوئد درآمدی خوب به دست آورند و زندگی بهتری برای خانوادههایشان فراهم کنند.
اما وعدههایی که کارفرمایان دعوت کننده به آنها داده بودند، تحقق نیافت. شرکتها گفته بودند که شرایط کاری منصفانه و حقوق مناسبی خواهند داشت، اما در عمل، واقعیت چیز دیگری بود. این کارگران مجبور بودند هفت روز در هفته و روزی دوازده ساعت کار کنند. به برخی از آن ها تنها ۱۷ کرون در ساعت حقوق پرداخت شد. بسیاری از آنان نه تنها حقوق کامل خود را دریافت نکردند، بلکه در محلهای نامناسب و غیربهداشتی نیز اسکان داده شدند.
این رفتار غیرانسانی از کارفرمایان باعث شد که پروندهای قضایی علیه آنها تشکیل شود. سال گذشته، دو نفر از مدیران شرکتهای مرتبط به دلیل سوءاستفاده و رفتار غیرقانونی با این کارگران، به زندان و جریمه های نقدی کلان محکوم شدند.
اکنون «اداره حمایت از قربانیان جرم» در سوئد (Brottsoffermyndigheten) اعلام کرده است که ۲۹ نفر از این کارگران تایلندی را که مستحق دریافت غرامت هستند شناسایی کرده است که به هر کدام از آن ها ۸۰ هزار کرون غرامت پرداخت خواهد شد.
@amookhtan
❤1🙏1
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴🔴امروز ۱۲ اکتبر ۲۰۲۵ سالروز كشف قاره آمريكاست توسط "كريستف كُلُمب" در 1492م.
🔴 وقتی پای کلمب و ملوانانش به باهاما رسید مردمان بومی به آنها غذا داده و از آنها استقبال کردند، كريستُف کلمب در سفرنامهاش مینویسد:
«آنها … برای ما طوطی و کلافهای کتان و نیزه و خیلی چیزهای دیگر آوردند آنها با کمال میل هر چه داشتند با ما مبادله کردند… آنها با خودشان اسلحه نداشتند و نمیدانستند اسلحه چیست، چون وقتی به آنها شمشیری نشان دادم لبهاش را گرفتند و به خاطر ناآشنایی دستشان را بریدند. آنها آهن نداشتند... میشود بردههای خوبی از آنها ساخت … با پنجاه مرد میتوانیم همه را تحت تسلط درآوریم!»
کدامیک از اینها متمدن بودند؟!
آیا بومیانی که به تازه واردان غذا دادند و از آنها استقبال کردند؟!
یا تازه واردانِ کاشف که در فکر این بودند که چهگونه میتوان آنها را برده ساخت...؟!
منبع: کانال علی مرادی مراغهیی
#آموختن : با شروع تولید شیوه سرمایهداری در قرن پانزدهم میلادی سیاست غارت و چپاول ممالک دنیا هم شروع میشود و تاکنون به اشکال مختلف ادامه داشته است. نمونه آن غارت نفت در خلیج فارس توسط غارتگران سرمایه.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴🔴امروز ۱۲ اکتبر ۲۰۲۵ سالروز كشف قاره آمريكاست توسط "كريستف كُلُمب" در 1492م.
🔴 وقتی پای کلمب و ملوانانش به باهاما رسید مردمان بومی به آنها غذا داده و از آنها استقبال کردند، كريستُف کلمب در سفرنامهاش مینویسد:
«آنها … برای ما طوطی و کلافهای کتان و نیزه و خیلی چیزهای دیگر آوردند آنها با کمال میل هر چه داشتند با ما مبادله کردند… آنها با خودشان اسلحه نداشتند و نمیدانستند اسلحه چیست، چون وقتی به آنها شمشیری نشان دادم لبهاش را گرفتند و به خاطر ناآشنایی دستشان را بریدند. آنها آهن نداشتند... میشود بردههای خوبی از آنها ساخت … با پنجاه مرد میتوانیم همه را تحت تسلط درآوریم!»
کدامیک از اینها متمدن بودند؟!
آیا بومیانی که به تازه واردان غذا دادند و از آنها استقبال کردند؟!
یا تازه واردانِ کاشف که در فکر این بودند که چهگونه میتوان آنها را برده ساخت...؟!
منبع: کانال علی مرادی مراغهیی
#آموختن : با شروع تولید شیوه سرمایهداری در قرن پانزدهم میلادی سیاست غارت و چپاول ممالک دنیا هم شروع میشود و تاکنون به اشکال مختلف ادامه داشته است. نمونه آن غارت نفت در خلیج فارس توسط غارتگران سرمایه.
@amookhtan
❤1🥰1🙏1
@amookhtan
🔴 #آموختن : سرمایهدارها پناهگاه روز قیامت برای خودشان میسازند:👇
🔴 مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک، از سال ۲۰۱۴ ساخت مجموعه عظیمی با نام «کولائو رنچ» را در ملکی به وسعت حدود ۵/۶ میلیون متر مربع در جزیره کوآئی هاوایی آغاز کرده است.
به گزارش مجله وایرد، قرار است در این مجموعه پناهگاهی ساخته شود که به منابع مستقل انرژی و غذایی مجهز است، هر چند نجارها و برقکارانی که در این محل کار میکنند، با امضای قراردادهای عدم افشا، از صحبت درباره این پروژه منع شدهاند.
دیوار بلندی به ارتفاع حدود دو متر، دید این پروژه را از جاده نزدیک به آن مسدود کرده است.
وقتی سال گذشته از زاکربرگ سوال شد که آیا او در حال ساخت «پناهگاه روز قیامت» است، پاسخ او یک «نه» قاطع بود. او توضیح داد که فضای زیرزمینی مورد اشاره با مساحت حدود ۵۰۰ متر مربع، «صرفا مثل یک پناهگاه کوچک است، در واقع شبیه یک زیرزمین است».
@amookhtan
🔴 #آموختن : سرمایهدارها پناهگاه روز قیامت برای خودشان میسازند:👇
🔴 مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک، از سال ۲۰۱۴ ساخت مجموعه عظیمی با نام «کولائو رنچ» را در ملکی به وسعت حدود ۵/۶ میلیون متر مربع در جزیره کوآئی هاوایی آغاز کرده است.
به گزارش مجله وایرد، قرار است در این مجموعه پناهگاهی ساخته شود که به منابع مستقل انرژی و غذایی مجهز است، هر چند نجارها و برقکارانی که در این محل کار میکنند، با امضای قراردادهای عدم افشا، از صحبت درباره این پروژه منع شدهاند.
دیوار بلندی به ارتفاع حدود دو متر، دید این پروژه را از جاده نزدیک به آن مسدود کرده است.
وقتی سال گذشته از زاکربرگ سوال شد که آیا او در حال ساخت «پناهگاه روز قیامت» است، پاسخ او یک «نه» قاطع بود. او توضیح داد که فضای زیرزمینی مورد اشاره با مساحت حدود ۵۰۰ متر مربع، «صرفا مثل یک پناهگاه کوچک است، در واقع شبیه یک زیرزمین است».
@amookhtan
👍1🙏1
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #هگل: "شان پادشاه را نه صرفا" همچون چیزی مشتق شده از شکل، بلکه همچنین در محتوا نیز عرضه میکند؛ در حالی که مفهوم پادشاه، برعکس، چیزی مشتق شده نیست بلکه یکسره خود بنیاد است."
#مارکس: "از منظر معینی، هر هستی ضروری، "یکسره در خود بنیاد گرفته است"؛ و از این لحاظ، #شپش پادشاه به همان خوبی پادشاه است. بنابراین هگل در اینجا چیزی دربارهی پادشاه نگفته است. اگر قرار است چیزی متعلق به پادشاه باشد که او را از همهی دیگر موضوعات علم و فلسفهی حق متمایز میکند، آن چیز میتواند بلاهت و مسخرهگی واقعی باشد؛ و این فقط تا آنجا صحیح است که "شخص- ایدهی یکه" بهراستی چیزی باشد که نه از فهم بلکه فقط از تخیل منتج شده باشد."
✍ #کارل_مارکس؛ 📚نقد فلسفهی حق هگل؛ ص ۷۶؛ ترجمه: محمود عبادیان و حسن قاضیمرادی؛ اختران؛ تهران ۱۴۰۰
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #هگل: "شان پادشاه را نه صرفا" همچون چیزی مشتق شده از شکل، بلکه همچنین در محتوا نیز عرضه میکند؛ در حالی که مفهوم پادشاه، برعکس، چیزی مشتق شده نیست بلکه یکسره خود بنیاد است."
#مارکس: "از منظر معینی، هر هستی ضروری، "یکسره در خود بنیاد گرفته است"؛ و از این لحاظ، #شپش پادشاه به همان خوبی پادشاه است. بنابراین هگل در اینجا چیزی دربارهی پادشاه نگفته است. اگر قرار است چیزی متعلق به پادشاه باشد که او را از همهی دیگر موضوعات علم و فلسفهی حق متمایز میکند، آن چیز میتواند بلاهت و مسخرهگی واقعی باشد؛ و این فقط تا آنجا صحیح است که "شخص- ایدهی یکه" بهراستی چیزی باشد که نه از فهم بلکه فقط از تخیل منتج شده باشد."
✍ #کارل_مارکس؛ 📚نقد فلسفهی حق هگل؛ ص ۷۶؛ ترجمه: محمود عبادیان و حسن قاضیمرادی؛ اختران؛ تهران ۱۴۰۰
@amookhtan
👏1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (5) 🔴انواع خانواده و شیوههای معیشت انگلس مراحل [تکوین] خانواده را مطابق با دیدگاه مورگان دنبال میکند؛ مراحلی که بهطور تاریخی با شیوههای مختلف معیشت مرتبط هستند.…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (6)
🔴آیا انگلس در تکیه بر مورگان اشتباه کرده بود؟
انگلس با دقت از طرح مورگان پیروی کرده است. موریس بلوچ[۱۵] ادعا میکند که به نظر میرسد در برخی از بخشها، انگلس محصور مورگان شده است.[۱۶] انتقادات مارثا خیمِنِز[۱۷] به انگلس متمرکز بر وابستگی «غیرمارکسیستی» او به آثار مورگان هستند. او میگوید که استفادهی انگلس از اصطلاحات مورگان -خویشاوندی، زنان، مردان، خانواده، تکهمسری و تمدن- برای تحلیل ماتریالیستی-تاریخی مفید نیست.[۱۸] همانطور که اشاره کردم، درست است که پذیرش اصطلاحات مورگان توسط انگلس گاهی گمراهکننده است، با اینحال، هدف انگلس نشان دادن اساس مادی اشکال خانواده بوده. او تحلیل مورگان را مطابق با این هدف تطبیق داده. آنچه که ویژگی مشترک جوامع مبتنی بر نهاد تیره بود، طبق گفتهی انگلس بهطور ماتریالیستی-تاریخی، این بوده که «قدرت کار انسانی هنوز مازاد قابل توجهی فراتر از هزینههای نگهداری خود تولید نمیکند».
مورگان یک تطورگرای اجتماعی بود. او اعتقاد داشت که جوامع انسانی از طریق ابداع روشهای تولیدی کارآمدتر و کنترل فزایندهی انسانها بر طبیعت توسعه یافتهاند. دیدگاه تکاملگرایانهی مورگان دربارهی تاریخ، نگاهی به پیشرفت داشت که خط مستقیمی به سوی جوامع مدرن غربی میکشید و بهنظر میرسید که برخی تمدنها را بر دیگریها ترجیح میدهد.[۱۹] آنطور که مورگان [تئوری] تکامل جامعهی خویشاندی را برای جوامع یونان باستان به کار میبرد، این [روند] توسعه را در هم فشرده، بر مالکیت و [همچنین] رشد شهرها بیش از توسعهی روابط طبقاتی، از جمله بردهداری، تأکید داشته و تحولات مشابهی که حدود سههزار سال پیش در شرق باستان رخ داده است را نادیده گرفته.[۲۰] با اینحال، آثار مورگان شواهدی ارائه میدهد که نشان از رابطهی بین وضعیت زنان در جامعه و تولید اجتماعی دارد و علیرغم ادعای برخی، هیچ اختلافی میان مارکس و انگلس در این زمینه وجود نداشت. مارکس در «دفاتر قومشناسی» خود، با تأیید نظر مورگان، بیان میکند زمانی که انسانیت بر تحریف ناشی از مالکیت غلبه کند، موقعیت زنان میتواند به جایگاه والای خود بازگردد.[۲۱] انگلس نیز در «منشأ خانواده» به همین نتیجه رسیده است.
اشتباه است که [آرای] مورگان را تنها تحتعنوان یک نژادپرست رد کنیم. در آثار او هیچکدام از نژادپرستیهای رایج قرن نوزدهم نسبت به اقوام بومی مشاهده نمیشود. مورگان بهشدت از قدرت مهارناپذیری که مالکیت در دنیای مدرن پیدا کرده بود، انتقاد کرده و معتقد بود که اقوام بومی آمریکای شمالی دارای ویژگیهای اجتماعی برتری نسبت به جامعهی زمان او هستند. او این ویژگیها را بهعنوان الگویی برای آینده میدید، برای «احیای شکلی والاتر از آزادی، برابری و همبستگی خویشاوندی باستانی.» انگلس از این عبارات برای نتیجهگیری در کتاب «منشأ خانواده» استفاده کرده است.
لیکاک [از این] فراتر رفته و استدلال میکند که «ماتریالیسم ابتدایی» مورگان بسیار برتر از چیزی است که بعدتر در انسانشناسی ایالات متحده به شکل نسبیگرایی فرهنگی ظهور کرده است. نسخهی پیشرفتهی این دیدگاه را میتوان در کتاب «سپیدهدمان همهچیز» اثر دیوید گریبر و دیوید ونگرو یافت. گریبر و ونگرو معتقد نیستند که جوامع اولیهی گردآورندهی غذا از نظر جنسیتی برابرتر بوده یا اینکه این جوامع شکلبندیهای اجتماعی کمونیستی ابتدایی داشتهاند.[۲۲] آنها این پرسش را مطرح میکنند که آیا روابط قدرت جنسیتی هرگز متفاوت بوده است یا نه، چرا که این موضوع به دیدگاههای فردی بستگی دارد. رویکرد نسبیگرایانهی آنها، توضیح ماتریالیستی را رد میکند، قدرت را امری دلبخواهی و غیرقابل توضیح میداند و جوامع اولیهی انسانی را از دریچهای فردگرایانه و معاصر مینگرد. نکتهی اصلی یافتههای مورگان، که الهامبخش انگلس نیز بود، این است که اجتماع، آداب و رسوم، و روابط در جوامع اولیه کاملا متفاوت از جامعهی ما بودهاند، چرا که کار اجتماعی، سازماندهی، و شیوههای تفکر آنها بهطور بنیادین متفاوت بوده است. اگرچه روایت انگلس ممکن است از لحاظ تاریخی بیش از حد فشرده باشد، اما او ماتریالیسم کلینگر مورگان را به یک ماتریالیسم تاریخی جامعتر توسعه داده.
ادامه در پست بعدی👇👇
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (6)
🔴آیا انگلس در تکیه بر مورگان اشتباه کرده بود؟
انگلس با دقت از طرح مورگان پیروی کرده است. موریس بلوچ[۱۵] ادعا میکند که به نظر میرسد در برخی از بخشها، انگلس محصور مورگان شده است.[۱۶] انتقادات مارثا خیمِنِز[۱۷] به انگلس متمرکز بر وابستگی «غیرمارکسیستی» او به آثار مورگان هستند. او میگوید که استفادهی انگلس از اصطلاحات مورگان -خویشاوندی، زنان، مردان، خانواده، تکهمسری و تمدن- برای تحلیل ماتریالیستی-تاریخی مفید نیست.[۱۸] همانطور که اشاره کردم، درست است که پذیرش اصطلاحات مورگان توسط انگلس گاهی گمراهکننده است، با اینحال، هدف انگلس نشان دادن اساس مادی اشکال خانواده بوده. او تحلیل مورگان را مطابق با این هدف تطبیق داده. آنچه که ویژگی مشترک جوامع مبتنی بر نهاد تیره بود، طبق گفتهی انگلس بهطور ماتریالیستی-تاریخی، این بوده که «قدرت کار انسانی هنوز مازاد قابل توجهی فراتر از هزینههای نگهداری خود تولید نمیکند».
مورگان یک تطورگرای اجتماعی بود. او اعتقاد داشت که جوامع انسانی از طریق ابداع روشهای تولیدی کارآمدتر و کنترل فزایندهی انسانها بر طبیعت توسعه یافتهاند. دیدگاه تکاملگرایانهی مورگان دربارهی تاریخ، نگاهی به پیشرفت داشت که خط مستقیمی به سوی جوامع مدرن غربی میکشید و بهنظر میرسید که برخی تمدنها را بر دیگریها ترجیح میدهد.[۱۹] آنطور که مورگان [تئوری] تکامل جامعهی خویشاندی را برای جوامع یونان باستان به کار میبرد، این [روند] توسعه را در هم فشرده، بر مالکیت و [همچنین] رشد شهرها بیش از توسعهی روابط طبقاتی، از جمله بردهداری، تأکید داشته و تحولات مشابهی که حدود سههزار سال پیش در شرق باستان رخ داده است را نادیده گرفته.[۲۰] با اینحال، آثار مورگان شواهدی ارائه میدهد که نشان از رابطهی بین وضعیت زنان در جامعه و تولید اجتماعی دارد و علیرغم ادعای برخی، هیچ اختلافی میان مارکس و انگلس در این زمینه وجود نداشت. مارکس در «دفاتر قومشناسی» خود، با تأیید نظر مورگان، بیان میکند زمانی که انسانیت بر تحریف ناشی از مالکیت غلبه کند، موقعیت زنان میتواند به جایگاه والای خود بازگردد.[۲۱] انگلس نیز در «منشأ خانواده» به همین نتیجه رسیده است.
اشتباه است که [آرای] مورگان را تنها تحتعنوان یک نژادپرست رد کنیم. در آثار او هیچکدام از نژادپرستیهای رایج قرن نوزدهم نسبت به اقوام بومی مشاهده نمیشود. مورگان بهشدت از قدرت مهارناپذیری که مالکیت در دنیای مدرن پیدا کرده بود، انتقاد کرده و معتقد بود که اقوام بومی آمریکای شمالی دارای ویژگیهای اجتماعی برتری نسبت به جامعهی زمان او هستند. او این ویژگیها را بهعنوان الگویی برای آینده میدید، برای «احیای شکلی والاتر از آزادی، برابری و همبستگی خویشاوندی باستانی.» انگلس از این عبارات برای نتیجهگیری در کتاب «منشأ خانواده» استفاده کرده است.
لیکاک [از این] فراتر رفته و استدلال میکند که «ماتریالیسم ابتدایی» مورگان بسیار برتر از چیزی است که بعدتر در انسانشناسی ایالات متحده به شکل نسبیگرایی فرهنگی ظهور کرده است. نسخهی پیشرفتهی این دیدگاه را میتوان در کتاب «سپیدهدمان همهچیز» اثر دیوید گریبر و دیوید ونگرو یافت. گریبر و ونگرو معتقد نیستند که جوامع اولیهی گردآورندهی غذا از نظر جنسیتی برابرتر بوده یا اینکه این جوامع شکلبندیهای اجتماعی کمونیستی ابتدایی داشتهاند.[۲۲] آنها این پرسش را مطرح میکنند که آیا روابط قدرت جنسیتی هرگز متفاوت بوده است یا نه، چرا که این موضوع به دیدگاههای فردی بستگی دارد. رویکرد نسبیگرایانهی آنها، توضیح ماتریالیستی را رد میکند، قدرت را امری دلبخواهی و غیرقابل توضیح میداند و جوامع اولیهی انسانی را از دریچهای فردگرایانه و معاصر مینگرد. نکتهی اصلی یافتههای مورگان، که الهامبخش انگلس نیز بود، این است که اجتماع، آداب و رسوم، و روابط در جوامع اولیه کاملا متفاوت از جامعهی ما بودهاند، چرا که کار اجتماعی، سازماندهی، و شیوههای تفکر آنها بهطور بنیادین متفاوت بوده است. اگرچه روایت انگلس ممکن است از لحاظ تاریخی بیش از حد فشرده باشد، اما او ماتریالیسم کلینگر مورگان را به یک ماتریالیسم تاریخی جامعتر توسعه داده.
ادامه در پست بعدی👇👇
@amookhtan
👌1
ادامه از پست قبلی 👆👇
اهمیت این دستاورد را نمیتوان دستکم گرفت. این نخستین تلاش مارکسیستی برای درک تاریخی همپوشانی روابط اجتماعی و جنسیتی بوده است. با روشن کردن وضعیت زنان در جوامع پیشاطبقاتی، این رویکرد، همانطور که کارن ساکس میگوید، درک وضعیت زنان در جامعه را از «پیشداوریهای جنسیتزده» آزاد کرده و سرکوب زنان را بهجای یک مسئلهی زیستشناختی، بهعنوان یک مسئلهی تاریخی مطرح نموده است.[۲۳] این تحلیل راه را برای شیوههای جدید اندیشیدن دربارهی وضعیت زنان در جامعه باز میکند. همانطور که روزالیند دلمار بهخوبی بیان کرده، اگر سرکوب موضوعی برای تحلیل ماتریالیسم تاریخی باشد، پس سیاستهای انقلابی باید آن را حلوفصل کند.
ادامه دارد
اهمیت این دستاورد را نمیتوان دستکم گرفت. این نخستین تلاش مارکسیستی برای درک تاریخی همپوشانی روابط اجتماعی و جنسیتی بوده است. با روشن کردن وضعیت زنان در جوامع پیشاطبقاتی، این رویکرد، همانطور که کارن ساکس میگوید، درک وضعیت زنان در جامعه را از «پیشداوریهای جنسیتزده» آزاد کرده و سرکوب زنان را بهجای یک مسئلهی زیستشناختی، بهعنوان یک مسئلهی تاریخی مطرح نموده است.[۲۳] این تحلیل راه را برای شیوههای جدید اندیشیدن دربارهی وضعیت زنان در جامعه باز میکند. همانطور که روزالیند دلمار بهخوبی بیان کرده، اگر سرکوب موضوعی برای تحلیل ماتریالیسم تاریخی باشد، پس سیاستهای انقلابی باید آن را حلوفصل کند.
ادامه دارد
❤1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
۹۶۸.آیا انسانها از میمونهای امروزی مانند شامپانزه و گوریل تکامل یافتهاند؟
۹۶۹.از منظر دیالکتیک ماتریالیستی تکامل یعنی چه؟
Anonymous Quiz
14%
۱.به طورخیلی خلاصه؛یعنی ادامهی بقای قویترین موجودزنده.یعنی قویترین و پرزورترین موجودزنده میماند.
86%
۲.به طور خیلی خلاصه یعنی سازگاری با محیط زندهگی یعنی سازگارترین موجود زنده میماند.
👍1🥰1👏1🙏1
@amookhtan
🔴فهرست پیشرفتهترین کشورهای دنیا از لحاظ فناوری در سال ۲۰۲۵
این لیست بر اساس شاخص جهانی نوآوری و گزارشهای اکوسیستم فناوری تهیه شده و این ۱۰ کشور به دلیل برخورداری از زیرساختهای قوی در تحقیق و توسعه، اقتصاد مبتنی بر نوآوری و محیط پویای استارتاپی مورد توجه قرار گرفتهاند.
رتبهبندی چند کشور مهم در ادامه این فهرست:
- اسرائیل (رتبه ۱۴)
- امارات (رتبه ۳۰)
- ترکیه (رتبه ۴۳)
- عربستان (رتبه ۴۶)
- ارمنستان (رتبه ۵۹)
- ایران (رتبه ۷۰)
برای مطالعه جزئیات کامل گزارش میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
@amookhtan
🔴فهرست پیشرفتهترین کشورهای دنیا از لحاظ فناوری در سال ۲۰۲۵
این لیست بر اساس شاخص جهانی نوآوری و گزارشهای اکوسیستم فناوری تهیه شده و این ۱۰ کشور به دلیل برخورداری از زیرساختهای قوی در تحقیق و توسعه، اقتصاد مبتنی بر نوآوری و محیط پویای استارتاپی مورد توجه قرار گرفتهاند.
رتبهبندی چند کشور مهم در ادامه این فهرست:
- اسرائیل (رتبه ۱۴)
- امارات (رتبه ۳۰)
- ترکیه (رتبه ۴۳)
- عربستان (رتبه ۴۶)
- ارمنستان (رتبه ۵۹)
- ایران (رتبه ۷۰)
برای مطالعه جزئیات کامل گزارش میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
@amookhtan
👍1🙏1👌1
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 علی مرادی مراغهیی در کانالش نوشت:
🔴یک نمونه از دختران ۱۷ساله امروزی ما
هنگامی که ۱۷ سالگی خودم را با ۱۷ سالگی نسل امروزی مقایسه می کنم از این همه اختلاف تعجب می کنم.
بگذارید خاطره ای که دو ماه پیش در تابستان افتاد برایتان بگویم.
تابستان طبق معمول یک ماهی رفته بودیم مراغه و روستایمان.
از فرصت استفاده کردیم بچه ها را بردیم برای بازدید از رصدخانه و بناهای تاریخی و از جمله مقبره اوحدی مراغه ای تا با بناهای تاریخی شهرشان آشنا شوند.
همه جا را گشتیم اما وقتی به مقبره اوحدی مراغه ای رسیدیم هر کاری کردیم دختر ۱۷ ساله ام داخل مقبره نشده و بیرون ایستاد!
علت داخل نشدنش را پرسیدیم گفت شما بروید، بعدا می گویم!
من و خانم ام و پسرم رفتیم پس از عرض ادب و احترام به اوحدی مراغه ای و فاتحه برای مرحوم کریمی که آنجا دفنش کرده اند بیرون آمدیم، دیدیم دخترمان آن بیرون همچنان منتظر ما ایستاده.
پرسیدیم برای چی داخل نشدی؟!
پاسخ اش غافگیر کننده بود!
گفت: مگر خودت در جدیدترین کتاب که به من و دختران ایران تقدیم کرده ای ننوشته ای که این اوحدی مراغه ای که اینجا خوابیده یکی از ضد زن ترین شاعران ایران بوده است؟! منظورش کتاب دستنوشته و چاپ نشده ام «فشرده ای از زن ستیزی و زن ستیزان در تاریخ ایران» بوده که تعطیلات تابستان داده بودم تایپ اش کند.
گفت: مگر ننوشته ای که این اوحدی مراغه ای مخالف تحصیل زنان بوده، حتی تحصیل زنان را مسخره کرده و گفته:
كاغذ او كفن، دواتش، گور!
و گفته:
زن مانند مار زهراگین است که باید بر سرش زد؟!
مگر خودت ننوشته ای که همین اوحدی مراغه ای گفته است:
زن چو بيرون رود بزن سختش!
و حالا ما بیرون آمده ایم باید ما را بزنید؟!
مگر نگفته:
رخ نپوشد كفن بپوشانش!
حالا من رخم را نپوشانده ام باید کفن بپوشانی...؟!
با اینهمه توهین چکار کنیم؟!
من و خانم ام هاج و واج مانده بودیم فقط خشم او را از پشتِ تک تک کلماتش که مثل رگبار می بارید نگاهش می کردیم!
البته کم آورده بودیم! چون نمی توانستیم توجیهی، تاویلی هرمنوتیکی، تفسیری یا معاذیری...!
فقط توانستم بگویم آن زمان کل دنیا چنان بوده، یعنی نگرش کل دنیا و آدمها به زنان و دختران اشتباه بوده...
❇️ آن لحظه فکر کردم تاریخِ مذکرِ هزاران ساله ی ما واقعا دیگر در حالِ تَرَک برداشتن است و جریانی از درون جامعه و از درون خانه های مان چون جویباری آرام و روان در حال ظهور و نمود است!
من در آنجا یکبار دیگر، کلاهم را به احترام و خوش آمدِ آن جویبار روان و زنانه، بالا بردم.
ما گرفتارِ تاریخِ هزاران ساله ی مردانه و مذکر به هر دری زدیم نتوانستیم خود را نجات دهیم، دنیا را چه دیده ای! شاید آن جویبار زنانه توانست ما مردان را از دست خودِ ما نجات دهد...!
و دیگر خیلی دیر شده بود باید مقبره مرحوم اوحدی و نگاهِ سنتی اش به دختران و زنان را ترک می کردیم...
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 علی مرادی مراغهیی در کانالش نوشت:
🔴یک نمونه از دختران ۱۷ساله امروزی ما
هنگامی که ۱۷ سالگی خودم را با ۱۷ سالگی نسل امروزی مقایسه می کنم از این همه اختلاف تعجب می کنم.
بگذارید خاطره ای که دو ماه پیش در تابستان افتاد برایتان بگویم.
تابستان طبق معمول یک ماهی رفته بودیم مراغه و روستایمان.
از فرصت استفاده کردیم بچه ها را بردیم برای بازدید از رصدخانه و بناهای تاریخی و از جمله مقبره اوحدی مراغه ای تا با بناهای تاریخی شهرشان آشنا شوند.
همه جا را گشتیم اما وقتی به مقبره اوحدی مراغه ای رسیدیم هر کاری کردیم دختر ۱۷ ساله ام داخل مقبره نشده و بیرون ایستاد!
علت داخل نشدنش را پرسیدیم گفت شما بروید، بعدا می گویم!
من و خانم ام و پسرم رفتیم پس از عرض ادب و احترام به اوحدی مراغه ای و فاتحه برای مرحوم کریمی که آنجا دفنش کرده اند بیرون آمدیم، دیدیم دخترمان آن بیرون همچنان منتظر ما ایستاده.
پرسیدیم برای چی داخل نشدی؟!
پاسخ اش غافگیر کننده بود!
گفت: مگر خودت در جدیدترین کتاب که به من و دختران ایران تقدیم کرده ای ننوشته ای که این اوحدی مراغه ای که اینجا خوابیده یکی از ضد زن ترین شاعران ایران بوده است؟! منظورش کتاب دستنوشته و چاپ نشده ام «فشرده ای از زن ستیزی و زن ستیزان در تاریخ ایران» بوده که تعطیلات تابستان داده بودم تایپ اش کند.
گفت: مگر ننوشته ای که این اوحدی مراغه ای مخالف تحصیل زنان بوده، حتی تحصیل زنان را مسخره کرده و گفته:
كاغذ او كفن، دواتش، گور!
و گفته:
زن مانند مار زهراگین است که باید بر سرش زد؟!
مگر خودت ننوشته ای که همین اوحدی مراغه ای گفته است:
زن چو بيرون رود بزن سختش!
و حالا ما بیرون آمده ایم باید ما را بزنید؟!
مگر نگفته:
رخ نپوشد كفن بپوشانش!
حالا من رخم را نپوشانده ام باید کفن بپوشانی...؟!
با اینهمه توهین چکار کنیم؟!
من و خانم ام هاج و واج مانده بودیم فقط خشم او را از پشتِ تک تک کلماتش که مثل رگبار می بارید نگاهش می کردیم!
البته کم آورده بودیم! چون نمی توانستیم توجیهی، تاویلی هرمنوتیکی، تفسیری یا معاذیری...!
فقط توانستم بگویم آن زمان کل دنیا چنان بوده، یعنی نگرش کل دنیا و آدمها به زنان و دختران اشتباه بوده...
❇️ آن لحظه فکر کردم تاریخِ مذکرِ هزاران ساله ی ما واقعا دیگر در حالِ تَرَک برداشتن است و جریانی از درون جامعه و از درون خانه های مان چون جویباری آرام و روان در حال ظهور و نمود است!
من در آنجا یکبار دیگر، کلاهم را به احترام و خوش آمدِ آن جویبار روان و زنانه، بالا بردم.
ما گرفتارِ تاریخِ هزاران ساله ی مردانه و مذکر به هر دری زدیم نتوانستیم خود را نجات دهیم، دنیا را چه دیده ای! شاید آن جویبار زنانه توانست ما مردان را از دست خودِ ما نجات دهد...!
و دیگر خیلی دیر شده بود باید مقبره مرحوم اوحدی و نگاهِ سنتی اش به دختران و زنان را ترک می کردیم...
@amookhtan
❤2🙏1
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (7)
🔴رابطهی دولت و خانواده
انگلس نقشهای اجتماعی دولت و خانوادهی پدرسالار را در کنار هم قرار داده و استدلال میکند که هر دو بهعنوان روبناهایی ظهور کردهاند که در پاسخ به تقسیم جوامع به طبقات به وجود آمده بودند. او با پیروی از مورگان، ارتباط بین بردهداری و اشکال سلطه در خانواده را در جوامع کلاسیک و بهاصطلاح متمدن برجسته میسازد، جایی که بردگان اغلب در کنار زنان و کودکان طبقهبندی میشدند[۲۴]. جوامع طبقاتی یونان باستان به «یک نهاد عمومی» نیاز داشتند که بتواند مردم را به بردگی کشانده و تحت کنترل نگه دارد. دولتها ابزار طبقات استثمارگر بودند. دولتها در ظاهر فراتر از درگیریهای اجتماعی به نظر میرسیدند، اما در واقع دستگاهی حقوقی و مسلح برای طبقهی استثمارگر فراهم میکردند.[۲۵] به همین ترتیب، خانوادهی تکهمسری یا پدرسالار، اگرچه بهعنوان امری جهانی و بخشی از ذات انسانی ظاهر میشود، اما محصول تاریخ و حتی درگیریهای طبقاتی است. انگلس خانواده را بهعنوان «حلقهای مرکزی» در اعمال حقوق مالکیت قانونی بازشناسی میکند.[۲۶]
نگاه انگلس به خانواده در جوامع سرمایهداری بر این متمرکز بود که چگونه خانواده کار خانگی را بهعنوان یک خدمت خصوصی نهادینه کرده و این امر به تقویت بیشتر ستم علیه زنان منجر میشود. او اینطور توضیح میدهد که: «با ظهور خانوادهی پدرسالار و بهویژه خانوادهی تکهمسری… مدیریت خانه خصلت عمومی خود را از دست داد. دیگر به جامعه مربوط نبود. [بلکه] به یک خدمت خصوصی تبدیل شده؛ و زن به خدمتگزاری ارشد بدل شد که از هرگونه مشارکت در تولید اجتماعی محروم گشت.»[۲۷] او همچنین مینویسد: «خانوادهی فردی مدرن بر اساس بردگی خانگی آشکار یا پنهان زن بنا شده و جامعهی مدرن تودهای است متشکل از این خانوادههای فردی که بهمثابه مولکولهای آن عمل میکنند».[۲۸]
انگلس در عینحال نشان میدهد که خانواده در سرمایهداری -با وجود ایدئولوژی جهانی و یکپارچهای که حول آن شکل گرفته است- بهطور اساسی بر اساس طبقهی اجتماعی متفاوت است. خانوادهی بورژوا بهطور عمده وسیلهای برای تثبیت و انتقال مالکیت و ثروت بوده است. این خانواده غرق در ریاکاری بوده؛ [چون در حالیکه] در ظاهر تکهمسری را به نمایش میگذاشته، چنین چیزی اغلب برای مردان صادق نبود. او تاثیرات سرکوبگرانهی نسخههای ایدهآلسازیشدهی بورژوازی از خانواده و سایهی اخلاقی آنها بر سراسر جامعه را به نقد میکشد.[۲۹] در مقابل، خانوادهی طبقهی کارگر از ابزار تولید جدا بوده و بهطور عمده فاقد مالکیت؛ اغلب تمامی اعضای آن مجبور به کار مزدی بودهاند. این امر روابط درون این خانواده را بسیار متفاوت از خانوادهی بورژوا میکرده و، به گفتهی انگلس، امکان شکلگیری روابط آزادتر و کمتر مشروط به قواعد اجتماعی درون آن را فراهم میساخته است[۳۰].
او بر این باور بود که یک گام برای رهایی زنان از انزوای خانهی خصوصیشده، مشارکت آنها در کار مزدی است، حتی اگر این کار در شرایط سخت استثمار سرمایهداری انجام شود. این مشارکت شکافی در ساختار فوقالعاده فردگرایانهی خانوادهی پدرسالار ایجاد میکند.[۳۱] همچنین به پتانسیل توسعهی صنعت در مقیاس بزرگ و پیشرفتهای تکنولوژیکی برای کاهش شدت کار خانگی اشاره میکند. در سراسر کتاب «منشأ خانواده»، آگاهی عمیقی از امکان رهایی زنان از طریق تغییر شرایط اجتماعی و شکستن کلیشههای جنسیتی به ارث رسیده از جامعه به چشم میخورد. اما استدلال میکند که برای ریشهکن کردن شرایط محدودکننده و سرکوبگر خانوادهی سرمایهداری، انتقال ابزار تولید به مالکیت مشترک و ایجاد یک ساختار اجتماعی جدید که تحت سلطهی انباشت سرمایه و استثمار طبقاتی نباشد، ضروری است. تنها در این شرایط است که خانهداری خصوصی و مراقبت از کودکان، که در حال حاضر در چارچوب خانوادهی فردی سرمایهداری انجام میشود، میتواند به یک «امر عمومی» تبدیل شود -یعنی در یک بستر اجتماعی.[۳۲] او نشانههای اولیهی این تغییر را در مبارزات طبقهی کارگر علیه نظام سرمایهداری میبیند؛ فرآیندی که در ذات خود ابزارهایی برای از بین بردن استثمار و سست کردن زنجیرهای سرکوب داشته است.
پیوند خانواده و دولت مورد اشارهی انگلس، همچنان در جوامع سرمایهداری امروز نقش مرکزی دارد. میتوان استدلال کرد که دولتها برای بازتولید چارچوبهای اجتماعی، اکنون حتی بیشتر از دوران انگلس بر خانوادهها تکیه دارند. دولتها، بهصورت رسمی یا غیررسمی، همچنان خانواده را هم تنظیم میکنند و هم به آن وابستهاند. قوانین خانوادگی بخش بزرگی از نظامهای حقوقی دولتها را تشکیل میدهند.
ادامه در پست بعدی👇
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴انگلس در زمانهی ما: جنسیت، بازتولید اجتماعی و انقلاب -ترجمه: هستهی اسمر-کمیتهی غیبی نسوان (7)
🔴رابطهی دولت و خانواده
انگلس نقشهای اجتماعی دولت و خانوادهی پدرسالار را در کنار هم قرار داده و استدلال میکند که هر دو بهعنوان روبناهایی ظهور کردهاند که در پاسخ به تقسیم جوامع به طبقات به وجود آمده بودند. او با پیروی از مورگان، ارتباط بین بردهداری و اشکال سلطه در خانواده را در جوامع کلاسیک و بهاصطلاح متمدن برجسته میسازد، جایی که بردگان اغلب در کنار زنان و کودکان طبقهبندی میشدند[۲۴]. جوامع طبقاتی یونان باستان به «یک نهاد عمومی» نیاز داشتند که بتواند مردم را به بردگی کشانده و تحت کنترل نگه دارد. دولتها ابزار طبقات استثمارگر بودند. دولتها در ظاهر فراتر از درگیریهای اجتماعی به نظر میرسیدند، اما در واقع دستگاهی حقوقی و مسلح برای طبقهی استثمارگر فراهم میکردند.[۲۵] به همین ترتیب، خانوادهی تکهمسری یا پدرسالار، اگرچه بهعنوان امری جهانی و بخشی از ذات انسانی ظاهر میشود، اما محصول تاریخ و حتی درگیریهای طبقاتی است. انگلس خانواده را بهعنوان «حلقهای مرکزی» در اعمال حقوق مالکیت قانونی بازشناسی میکند.[۲۶]
نگاه انگلس به خانواده در جوامع سرمایهداری بر این متمرکز بود که چگونه خانواده کار خانگی را بهعنوان یک خدمت خصوصی نهادینه کرده و این امر به تقویت بیشتر ستم علیه زنان منجر میشود. او اینطور توضیح میدهد که: «با ظهور خانوادهی پدرسالار و بهویژه خانوادهی تکهمسری… مدیریت خانه خصلت عمومی خود را از دست داد. دیگر به جامعه مربوط نبود. [بلکه] به یک خدمت خصوصی تبدیل شده؛ و زن به خدمتگزاری ارشد بدل شد که از هرگونه مشارکت در تولید اجتماعی محروم گشت.»[۲۷] او همچنین مینویسد: «خانوادهی فردی مدرن بر اساس بردگی خانگی آشکار یا پنهان زن بنا شده و جامعهی مدرن تودهای است متشکل از این خانوادههای فردی که بهمثابه مولکولهای آن عمل میکنند».[۲۸]
انگلس در عینحال نشان میدهد که خانواده در سرمایهداری -با وجود ایدئولوژی جهانی و یکپارچهای که حول آن شکل گرفته است- بهطور اساسی بر اساس طبقهی اجتماعی متفاوت است. خانوادهی بورژوا بهطور عمده وسیلهای برای تثبیت و انتقال مالکیت و ثروت بوده است. این خانواده غرق در ریاکاری بوده؛ [چون در حالیکه] در ظاهر تکهمسری را به نمایش میگذاشته، چنین چیزی اغلب برای مردان صادق نبود. او تاثیرات سرکوبگرانهی نسخههای ایدهآلسازیشدهی بورژوازی از خانواده و سایهی اخلاقی آنها بر سراسر جامعه را به نقد میکشد.[۲۹] در مقابل، خانوادهی طبقهی کارگر از ابزار تولید جدا بوده و بهطور عمده فاقد مالکیت؛ اغلب تمامی اعضای آن مجبور به کار مزدی بودهاند. این امر روابط درون این خانواده را بسیار متفاوت از خانوادهی بورژوا میکرده و، به گفتهی انگلس، امکان شکلگیری روابط آزادتر و کمتر مشروط به قواعد اجتماعی درون آن را فراهم میساخته است[۳۰].
او بر این باور بود که یک گام برای رهایی زنان از انزوای خانهی خصوصیشده، مشارکت آنها در کار مزدی است، حتی اگر این کار در شرایط سخت استثمار سرمایهداری انجام شود. این مشارکت شکافی در ساختار فوقالعاده فردگرایانهی خانوادهی پدرسالار ایجاد میکند.[۳۱] همچنین به پتانسیل توسعهی صنعت در مقیاس بزرگ و پیشرفتهای تکنولوژیکی برای کاهش شدت کار خانگی اشاره میکند. در سراسر کتاب «منشأ خانواده»، آگاهی عمیقی از امکان رهایی زنان از طریق تغییر شرایط اجتماعی و شکستن کلیشههای جنسیتی به ارث رسیده از جامعه به چشم میخورد. اما استدلال میکند که برای ریشهکن کردن شرایط محدودکننده و سرکوبگر خانوادهی سرمایهداری، انتقال ابزار تولید به مالکیت مشترک و ایجاد یک ساختار اجتماعی جدید که تحت سلطهی انباشت سرمایه و استثمار طبقاتی نباشد، ضروری است. تنها در این شرایط است که خانهداری خصوصی و مراقبت از کودکان، که در حال حاضر در چارچوب خانوادهی فردی سرمایهداری انجام میشود، میتواند به یک «امر عمومی» تبدیل شود -یعنی در یک بستر اجتماعی.[۳۲] او نشانههای اولیهی این تغییر را در مبارزات طبقهی کارگر علیه نظام سرمایهداری میبیند؛ فرآیندی که در ذات خود ابزارهایی برای از بین بردن استثمار و سست کردن زنجیرهای سرکوب داشته است.
پیوند خانواده و دولت مورد اشارهی انگلس، همچنان در جوامع سرمایهداری امروز نقش مرکزی دارد. میتوان استدلال کرد که دولتها برای بازتولید چارچوبهای اجتماعی، اکنون حتی بیشتر از دوران انگلس بر خانوادهها تکیه دارند. دولتها، بهصورت رسمی یا غیررسمی، همچنان خانواده را هم تنظیم میکنند و هم به آن وابستهاند. قوانین خانوادگی بخش بزرگی از نظامهای حقوقی دولتها را تشکیل میدهند.
ادامه در پست بعدی👇
@amookhtan
❤1
ادامه از پست قبلی 👆👇
حتی اتحادیهی اروپا نیز در صورتی که موضوعی پیامدهای بینکشوری داشته باشد میتواند در حوزهی قوانین خانوادگی قانونگذاری کند. هر دولت-ملت، صرفنظر از ایدئولوژی یا گرایشهای دینی خود، قوانین مربوط به مالیات، مالکیت، ارث و پرداختهای رفاهی را از طریق خانواده اعمال میکند. اگرچه تحولات اجتماعی موجب تضعیف سازگاری و پایداری ازدواج شده است، اما مفاهیم سنتی ازدواج و خانواده همچنان برای حقوق مالکیت و دیگر حقوق اساسی، حیاتی هستند. افزون بر این، در سالهای اخیر، دولتهای نئولیبرال حتی بیشتر به خانوادهها متکی شدهاند تا شکافهای ناشی از کاهش خدمات عمومی را پر کنند.
دولت سرمایهداری، همانطور که انگلس پیشبینی کرده بود، همیشه از خانوادهی خصوصی حمایت خواهد کرد. اگرچه قانون اساسی ایالات متحده بهطور خاص به خانواده اشاره نمیکند، اما دیوان عالی ایالات متحده، همانطور که به تازگی شاهد بودهایم، در موضوعاتی مانند پایان دادن خودخواسته به بارداری، ازدواج، پیشگیری از بارداری، بیماریهای روانی در اعضای خانواده، حق پلیس برای جستجوی خانهها و بسیاری از مسائل دیگر مرتبط با زندگی خانوادگی، حکم صادر میکند. استیفانی کوانتز،[۳۳] تاریخنگار خانواده، اشاره میکند که مداخلهی دولت ایالات متحده حول ایجاد تمایزی واضح از «خانوادهی هنجارین» به عنوان یک نهاد خصوصی، خودمختار و خودکفا، واضح است. زیر سلطه قرار گرفتن خانوادهها تحت اقتدار عمومی، ناشی از تلاشی برای «ساخت تعاریف فردگرایانه از مسئولیتهای خصوصی است… که بهویژه برای یک نظم اجتماعی رقابتی و نابرابر ساختاری طراحی شده است». علاوه بر این، او میگوید که سیاستهای رفاه ایالات متحده بر اساس تعهد قوی به خانوادهی هستهای و زنانهسازی کار خانگی عمل میکند و به این نکته اشاره دارد که ایدهی وجود حریم خصوصی در خانواده یک افسانه است، زیرا خانواده بهعنوان یک واحد خودمختار و خصوصی وجود ندارد. او ادامه میدهد: «خانوادهی هستهای قوی تا حد زیادی ساختهی دولت قوی است.»[۳۴]
همپوشانی قوی میان خانواده و دولت میتواند برای دولتهای ضعیف و نوپا حیاتی باشد. بهعنوان مثال، قانون اساسی ایرلند که در سال ۱۹۳۷ پس از اخراج بریتانیاییها در ایرلند جنوبی تصویب شد، مشخص کرده بود که دولت جدید و آسیبپذیر قرار است دولتی کاتولیک برای مردمی کاتولیک باشد؛ جایی که «کار زنان» در آنچه که برای جامعه مفید است، گنجانده میشود. [در این قانون] خانواده نقش بزرگی ایفا میکرد و عنوان شده بود که یک زن از طریق زندگی در خانه، به دولت «حمایتی میدهد که بدون آن، خیر عمومی محقق نمیشود» و اینکه «مادران» نباید کار مزدیای انجام دهند که سبب شود از وظایفشان در خانه غافل شوند. در ایرلند، ایندست بیانیههای رسمی زیربنای امتناع از فراهم کردن سیستم رفاه عمومیای کاملا دولتی بود.
ادامه دارد
@amookhtan
حتی اتحادیهی اروپا نیز در صورتی که موضوعی پیامدهای بینکشوری داشته باشد میتواند در حوزهی قوانین خانوادگی قانونگذاری کند. هر دولت-ملت، صرفنظر از ایدئولوژی یا گرایشهای دینی خود، قوانین مربوط به مالیات، مالکیت، ارث و پرداختهای رفاهی را از طریق خانواده اعمال میکند. اگرچه تحولات اجتماعی موجب تضعیف سازگاری و پایداری ازدواج شده است، اما مفاهیم سنتی ازدواج و خانواده همچنان برای حقوق مالکیت و دیگر حقوق اساسی، حیاتی هستند. افزون بر این، در سالهای اخیر، دولتهای نئولیبرال حتی بیشتر به خانوادهها متکی شدهاند تا شکافهای ناشی از کاهش خدمات عمومی را پر کنند.
دولت سرمایهداری، همانطور که انگلس پیشبینی کرده بود، همیشه از خانوادهی خصوصی حمایت خواهد کرد. اگرچه قانون اساسی ایالات متحده بهطور خاص به خانواده اشاره نمیکند، اما دیوان عالی ایالات متحده، همانطور که به تازگی شاهد بودهایم، در موضوعاتی مانند پایان دادن خودخواسته به بارداری، ازدواج، پیشگیری از بارداری، بیماریهای روانی در اعضای خانواده، حق پلیس برای جستجوی خانهها و بسیاری از مسائل دیگر مرتبط با زندگی خانوادگی، حکم صادر میکند. استیفانی کوانتز،[۳۳] تاریخنگار خانواده، اشاره میکند که مداخلهی دولت ایالات متحده حول ایجاد تمایزی واضح از «خانوادهی هنجارین» به عنوان یک نهاد خصوصی، خودمختار و خودکفا، واضح است. زیر سلطه قرار گرفتن خانوادهها تحت اقتدار عمومی، ناشی از تلاشی برای «ساخت تعاریف فردگرایانه از مسئولیتهای خصوصی است… که بهویژه برای یک نظم اجتماعی رقابتی و نابرابر ساختاری طراحی شده است». علاوه بر این، او میگوید که سیاستهای رفاه ایالات متحده بر اساس تعهد قوی به خانوادهی هستهای و زنانهسازی کار خانگی عمل میکند و به این نکته اشاره دارد که ایدهی وجود حریم خصوصی در خانواده یک افسانه است، زیرا خانواده بهعنوان یک واحد خودمختار و خصوصی وجود ندارد. او ادامه میدهد: «خانوادهی هستهای قوی تا حد زیادی ساختهی دولت قوی است.»[۳۴]
همپوشانی قوی میان خانواده و دولت میتواند برای دولتهای ضعیف و نوپا حیاتی باشد. بهعنوان مثال، قانون اساسی ایرلند که در سال ۱۹۳۷ پس از اخراج بریتانیاییها در ایرلند جنوبی تصویب شد، مشخص کرده بود که دولت جدید و آسیبپذیر قرار است دولتی کاتولیک برای مردمی کاتولیک باشد؛ جایی که «کار زنان» در آنچه که برای جامعه مفید است، گنجانده میشود. [در این قانون] خانواده نقش بزرگی ایفا میکرد و عنوان شده بود که یک زن از طریق زندگی در خانه، به دولت «حمایتی میدهد که بدون آن، خیر عمومی محقق نمیشود» و اینکه «مادران» نباید کار مزدیای انجام دهند که سبب شود از وظایفشان در خانه غافل شوند. در ایرلند، ایندست بیانیههای رسمی زیربنای امتناع از فراهم کردن سیستم رفاه عمومیای کاملا دولتی بود.
ادامه دارد
@amookhtan
❤1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
۹۶۹.از منظر دیالکتیک ماتریالیستی تکامل یعنی چه؟
۹۷۰. آیا تکامل فقط یک تئوری یا نظریهی اثبات نشده است؟
Anonymous Quiz
8%
۱. بله. تکامل ثابت نشده و فقط یک فرضیه یا نظریه اثبات نشده است.
92%
۲.خیر. در علم، تئوری یا نظریه به معنای یک توضیح مبتنی بر شواهد علمی فراوان است.
❤2👍1🙏1
🔴هاوژین بقالی👆: «مخالفت دولت موقت احمد الشرع با گنجاندن روز زن و نوروز امری غیرمنتظره نبود.
عدم به رسمیت شناختن هویت فرهنگی اقلیتها
یکی از مهمترین مسائل مطرحشده در دوران گذار سوریه، عدم گنجاندن نوروز و روز جهانی زنان در تقویم رسمی کشور است. بر اساس فرمان ریاستجمهوری احمد الشرع در ۴ اکتبر، ۱۳ روز تعطیل رسمی تعریف شده که عمدتاً شامل اعیاد اسلامی و مناسبتهای ملی است. اما نوروز که در ۲۱ مارس (اول فروردین) جشن گرفته میشود، جای خود را به "روز مادر" داده است که همان تاریخ را اشغال کرده است.
این تصمیم واکنشهای تندی از سوی فعالان و شهروندان کرد برانگیخته است. شمس عنتر، عضو اتحادیه نویسندگان کردستان سوریه، این فرمان را "دعوتی به تقسیم سوریه به ضرر اجزای قومی آن" توصیف کرده و گفته که دولت با تلاش برای "خاموش کردن آتش نور"، به شکلی "عقبگرد" عمل میکند.
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
عدم به رسمیت شناختن هویت فرهنگی اقلیتها
یکی از مهمترین مسائل مطرحشده در دوران گذار سوریه، عدم گنجاندن نوروز و روز جهانی زنان در تقویم رسمی کشور است. بر اساس فرمان ریاستجمهوری احمد الشرع در ۴ اکتبر، ۱۳ روز تعطیل رسمی تعریف شده که عمدتاً شامل اعیاد اسلامی و مناسبتهای ملی است. اما نوروز که در ۲۱ مارس (اول فروردین) جشن گرفته میشود، جای خود را به "روز مادر" داده است که همان تاریخ را اشغال کرده است.
این تصمیم واکنشهای تندی از سوی فعالان و شهروندان کرد برانگیخته است. شمس عنتر، عضو اتحادیه نویسندگان کردستان سوریه، این فرمان را "دعوتی به تقسیم سوریه به ضرر اجزای قومی آن" توصیف کرده و گفته که دولت با تلاش برای "خاموش کردن آتش نور"، به شکلی "عقبگرد" عمل میکند.
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
❤1🙏1