@amookhtan
🔴ناسا، سازمان هوانوردی و فضایی ملی آمریکا، میگوید کاوشگر وویجر ۱ پس از ماهها ارسال پیامهای نامفهوم، دوباره شروع به ارسال اطلاعات قابل استفاده به زمین کرده است. این فضاپیما بیش از ۲۰ میلیارد کیلومتر با ما فاصله دارد و دورترین جسم ساخت بشر در کیهان است. وویجر ۱ نزدیک به نیم قرن پیش به فضا پرتاب شد و در سال ۲۰۱۲ از منظومه شمسی خارج شد. این کاوشگر از ۵ ماه پیش ارسال اطلاعات قابل استفاده به زمین مخابره نکرده بود اما مهندسان ناسا توانستند این اشکال را برطرف کنند. انتظار میرود منابع انرژی این کاوشگر کمتر از ۲ سال دیگر تمام شود./ بی بی سی
@amookhtan
🔴ناسا، سازمان هوانوردی و فضایی ملی آمریکا، میگوید کاوشگر وویجر ۱ پس از ماهها ارسال پیامهای نامفهوم، دوباره شروع به ارسال اطلاعات قابل استفاده به زمین کرده است. این فضاپیما بیش از ۲۰ میلیارد کیلومتر با ما فاصله دارد و دورترین جسم ساخت بشر در کیهان است. وویجر ۱ نزدیک به نیم قرن پیش به فضا پرتاب شد و در سال ۲۰۱۲ از منظومه شمسی خارج شد. این کاوشگر از ۵ ماه پیش ارسال اطلاعات قابل استفاده به زمین مخابره نکرده بود اما مهندسان ناسا توانستند این اشکال را برطرف کنند. انتظار میرود منابع انرژی این کاوشگر کمتر از ۲ سال دیگر تمام شود./ بی بی سی
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (52) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه از کارهاي زيبا و مبسوط خسرو شاکري که در مورد جنبش کارگري تاريخ معاصر ايران انجام داده است منتخبي…
#تاريخ_معاصر_ايران (53)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
شاهزاده قاجار ميگويد: «در اولين ماموريتم از طرف وزارت دارايي به جنوب در سال1324، بيدرنگ متوجه شدم که اوضاع آمادهي انفجار است. ... شرکتهاي نفتي با کارگران محلي رفتار سخاوتمندانهيي نداشتند. جنبش ملي کردن در مکزيک در سال 1937/1317، نتيجهي مستقيم نارضايتي کارگران از شرايط غيرقابل تحملشان بود. شرکت نفت انگليس و ايران نيز عملکرد بهتري نداشت. دستمزدها روزي 50 سنت بود. مرخصي با حقوق، مرخصي استعلاجي، غرامت از کارافتادهگي وجود نداشت. کارگران در محلهي مخروبهيي به نام کاغذآباد زندهگي ميکردند، از آب و برق، يخدان يا پنکه محروم بودند. در زمستان زمين را سيلاب ميپوشاند و به صورت يک درياچهي صاف در ميآورد. در شهر عمق گل تا زانو ميرسيد و در طول جادهها کرجيهاي پارويي براي حمل و نقل در حرکت بودند. وقتي باران فرو مينشست، ابرهايي از حشرات نيشدار و با بالهاي کوچک از آبهاي راکد بر ميخاست و سوراخهاي بيني را پر ميکرد و به صورت کپههاي سياهي روي لبههاي ظرفهاي آشپزي جمع ميشد. پنکههاي پالايشگاه هم در اثر هجوم اين شرايط از حرکت ميايستاد.
تابستان بدتر بود. بدون آن که مجالي براي بهار بگذارد، يک مرتبه حملهور ميشد. گرما سوزان بود، بدتر از آن که تصورش را ميکردم- چسبناک و بيرحم. و وقتي باد و توفان شن در صحراي داغ ميپيچيد، ديگر قابل تحمل نبود. خانههاي کاغذآباد، که از قطعات بشکههاي زنگ زده و از کار افتادهي نفت سرهم بندي شده بودند، به کورههاي عرقريزي تبديل ميشدند. درجهي حرارت در سايه به 60 درجهي سانتيگراد ميرسيد. در پالايشگاه، ديگهاي بخار و شعلههاي برهنه، حرارت هوا را ده تا 15 درجه افزايش ميداد. سر چاهها، روغن مثل عرق از پمپها فرو ميريخت. زمين ترک خورده بود. آب در لولههاي روباز دقيقا" ميجوشيد. از هر شکاف و درزي بوي گند گوگردي نفتِ در حال اشتعال ميآمد، که به نحو زنندهيي يادآوري ميکرد که روزي 20 هزار بشکه و سالي يک ميليون تن بدون مميزي بر کارکرد پالايشگاه به مصرف ميرسيد، و شرکت نفت انگليس و ايران بابت آن حتا يک سنت هم به دولت ايران نميپرداخت.»
«از نظر مديران شرکت نفت انگليس و ايران، که پيراهنهاي کتاني اتوکشيده به تن داشتند و دفترهاي کارشان از دستگاه تهويه مطبوع برخوردار بود، کارگران بيکارههايي بيهويت بودند- درست مثل کارگران صنايع بستهبندي گوشت در حومهي شيکاگو، معادن زغال سنگ ويلز، و عرق فروشيهاي هنگ کنک. عادتهاي «بوميان» مثلا" غذا خوردن با دست - مورد نفرت مقامات انگليسي بود. انگليسيها نه تنها متوجه نبودند که رسوم خود آنها – از جمله غذاخوردن با چنگالي که قبلا" در دهان کس ديگري بوده- به نوبهي خود از نظر ايرانيان زشت و ناپاک بود، بلکه اصلا" اهميتي نميدادند که آب تميز براي کارگران آنقدر اهميت دارد که به خودشان اجازه نميدهند با آن پيش و پس از غذا دستهايشان را بشويند. لوله کشي آب به کاغذآباد براي مصارف خانهگي در برنامههاي شرکت نبود. بنابراين کارگران ناگزير بودند آب مورد نياز خود را از پمپهايي که روزي چند ساعت کار ميکرد، تهيه کنند و زندهگيشان به صورت مبارزهي دائمي با نجاستي در آمده بود که بزرگانشان آن را به شدت مذموم ميدانستند.»
«در بخش انگليسي آبادان، فضاهاي سبز، باغچههاي گل سرخ، زمينهاي تنيس، استخرهاي شنا و باشگاههاي مختلف وجود داشت، اما در کاغذآباد هيچ چيز نبود: نه قهوهخانهيي، نه حمامي، و نه حتا يک تک درختي. حتا يک حوض کاشي و ميدان مرکزي سايهداري، که جزيي از هر شهر ايراني بود، در اينجا به چشم نميخورد. کوچههاي خاکي آن، محل جولان موشها بود. مردي که در دکان بقالي جنس ميفروخت، براي مقابله با گرما توي يک بشکهي آب مينشست. ... ارنست بوين (Ernest Bevin)، وزير امور خارجه انگليس، در سال 1946/1325، به ناگزير اظهار داشت که «گرچه ما در کشورمان يک دولت سوسياليست داريم، اين امر در شرايط اجتماعي اين توليدکنندهي بزرگ نفت در ايران هيچ انعکاسي ندارد.» (خون و نفت؛ خاطرات منوچهر فرمانفرماييان و رخسان فرمانفرماييان، تهران،1377 ص215-216 )
ادامه دارد
@amookhtan
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
شاهزاده قاجار ميگويد: «در اولين ماموريتم از طرف وزارت دارايي به جنوب در سال1324، بيدرنگ متوجه شدم که اوضاع آمادهي انفجار است. ... شرکتهاي نفتي با کارگران محلي رفتار سخاوتمندانهيي نداشتند. جنبش ملي کردن در مکزيک در سال 1937/1317، نتيجهي مستقيم نارضايتي کارگران از شرايط غيرقابل تحملشان بود. شرکت نفت انگليس و ايران نيز عملکرد بهتري نداشت. دستمزدها روزي 50 سنت بود. مرخصي با حقوق، مرخصي استعلاجي، غرامت از کارافتادهگي وجود نداشت. کارگران در محلهي مخروبهيي به نام کاغذآباد زندهگي ميکردند، از آب و برق، يخدان يا پنکه محروم بودند. در زمستان زمين را سيلاب ميپوشاند و به صورت يک درياچهي صاف در ميآورد. در شهر عمق گل تا زانو ميرسيد و در طول جادهها کرجيهاي پارويي براي حمل و نقل در حرکت بودند. وقتي باران فرو مينشست، ابرهايي از حشرات نيشدار و با بالهاي کوچک از آبهاي راکد بر ميخاست و سوراخهاي بيني را پر ميکرد و به صورت کپههاي سياهي روي لبههاي ظرفهاي آشپزي جمع ميشد. پنکههاي پالايشگاه هم در اثر هجوم اين شرايط از حرکت ميايستاد.
تابستان بدتر بود. بدون آن که مجالي براي بهار بگذارد، يک مرتبه حملهور ميشد. گرما سوزان بود، بدتر از آن که تصورش را ميکردم- چسبناک و بيرحم. و وقتي باد و توفان شن در صحراي داغ ميپيچيد، ديگر قابل تحمل نبود. خانههاي کاغذآباد، که از قطعات بشکههاي زنگ زده و از کار افتادهي نفت سرهم بندي شده بودند، به کورههاي عرقريزي تبديل ميشدند. درجهي حرارت در سايه به 60 درجهي سانتيگراد ميرسيد. در پالايشگاه، ديگهاي بخار و شعلههاي برهنه، حرارت هوا را ده تا 15 درجه افزايش ميداد. سر چاهها، روغن مثل عرق از پمپها فرو ميريخت. زمين ترک خورده بود. آب در لولههاي روباز دقيقا" ميجوشيد. از هر شکاف و درزي بوي گند گوگردي نفتِ در حال اشتعال ميآمد، که به نحو زنندهيي يادآوري ميکرد که روزي 20 هزار بشکه و سالي يک ميليون تن بدون مميزي بر کارکرد پالايشگاه به مصرف ميرسيد، و شرکت نفت انگليس و ايران بابت آن حتا يک سنت هم به دولت ايران نميپرداخت.»
«از نظر مديران شرکت نفت انگليس و ايران، که پيراهنهاي کتاني اتوکشيده به تن داشتند و دفترهاي کارشان از دستگاه تهويه مطبوع برخوردار بود، کارگران بيکارههايي بيهويت بودند- درست مثل کارگران صنايع بستهبندي گوشت در حومهي شيکاگو، معادن زغال سنگ ويلز، و عرق فروشيهاي هنگ کنک. عادتهاي «بوميان» مثلا" غذا خوردن با دست - مورد نفرت مقامات انگليسي بود. انگليسيها نه تنها متوجه نبودند که رسوم خود آنها – از جمله غذاخوردن با چنگالي که قبلا" در دهان کس ديگري بوده- به نوبهي خود از نظر ايرانيان زشت و ناپاک بود، بلکه اصلا" اهميتي نميدادند که آب تميز براي کارگران آنقدر اهميت دارد که به خودشان اجازه نميدهند با آن پيش و پس از غذا دستهايشان را بشويند. لوله کشي آب به کاغذآباد براي مصارف خانهگي در برنامههاي شرکت نبود. بنابراين کارگران ناگزير بودند آب مورد نياز خود را از پمپهايي که روزي چند ساعت کار ميکرد، تهيه کنند و زندهگيشان به صورت مبارزهي دائمي با نجاستي در آمده بود که بزرگانشان آن را به شدت مذموم ميدانستند.»
«در بخش انگليسي آبادان، فضاهاي سبز، باغچههاي گل سرخ، زمينهاي تنيس، استخرهاي شنا و باشگاههاي مختلف وجود داشت، اما در کاغذآباد هيچ چيز نبود: نه قهوهخانهيي، نه حمامي، و نه حتا يک تک درختي. حتا يک حوض کاشي و ميدان مرکزي سايهداري، که جزيي از هر شهر ايراني بود، در اينجا به چشم نميخورد. کوچههاي خاکي آن، محل جولان موشها بود. مردي که در دکان بقالي جنس ميفروخت، براي مقابله با گرما توي يک بشکهي آب مينشست. ... ارنست بوين (Ernest Bevin)، وزير امور خارجه انگليس، در سال 1946/1325، به ناگزير اظهار داشت که «گرچه ما در کشورمان يک دولت سوسياليست داريم، اين امر در شرايط اجتماعي اين توليدکنندهي بزرگ نفت در ايران هيچ انعکاسي ندارد.» (خون و نفت؛ خاطرات منوچهر فرمانفرماييان و رخسان فرمانفرماييان، تهران،1377 ص215-216 )
ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
458. با توجه به سه تصویر بالا، کدام یک از کامیونها با سرعت ۵۰ کیلومتر بر ساعت به سمت جلو حرکت میکند؟
459.ميدانيم که ارزش هر کالا را کميت کارِ ماديت يافته در ارزش مصرفي آن، يا زمان کارِ لازم از لحاظ اجتماعي براي توليد آن تعيين ميکند.»
Anonymous Quiz
15%
1. درست نیست.
85%
2. درست است.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴تماس مجدد فضاپیمای وویجر ۱ با زمین پس از پنج ماه وقفه
فضاپیمای وویجر۱، دوردستترین ساخته دست بشر محسوب میشود. ارتباط این فضاپیما که ۴۷ سال پیش توسط سازمان فضایی ایالات متحده (ناسا) به فضا فرستاده شد، در اواسط ماه نوامبر سال گذشته میلادی با زمین قطع شده بود.
اینک ناسا میگوید که این کاوشگر بعد از ۵ ماه دوباره موفق شده است با زمین ارتباط برقرار کند. ارتباط با وویجر۱ در حالی قطع شده بود که مهندسان ناسا میتوانستند ببینند که کاوشگر هنوز در حال دریافت دستورات است.
دانشمندان میگویند در ماه مارس سال جاری، مشکل فنی ایجاد شده را کشف کردند و دریافتند که یک تراشه معیوب باعث قطع اطلاعات شده است.
مهندسان و دانشمندان ناسا با دانستن این مشکل، راه حلی را ابداع کردند که برای سیستم کامپیوتری با قدمت حدود نیم قرن مناسب بود.
وویجر۱ که در سال ۱۹۷۷ به فضا پرتاب شد، نخستین سازه دست بشر بود که در سال ۲۰۱۲ وارد فضای بین ستارهای شد. این کاوشگر در حال حاضر بیش از ۲۴ میلیارد کیلومتر از زمین فاصله دارد و انتقال پیامهای زمین به آن در حدود ۲۲ ساعت و نیم به طول میانجامد.
کاوشگر خواهر این فضاپیما یعنی "وویجر ۲" نیز در سال ۲۰۱۸ میلادی منظومه شمسی را ترک کرد. هدف از ارسال هر دو کاوشگر، جمعآوری اطلاعات بیشتر درباره وسعت منظومه شمسی و همچنین فضای بین ستارهای است.
وویجر۱ با سرعت حدود ۶۱ هزار کیلومتر بر ساعت همچنان در فضای بیکران بین ستارهای به سفر بیپایان خود ادامه میدهد.
دانشمندان میگویند که این فضاپیما در سال ۲۰۲۶ به فاصله یک روز نوری از زمین میرسد و این به معنای آن است که در آن سال، ۲۴ ساعت کامل طول میکشد تا نور - یا سیگنال رادیویی از ناسا - به فضاپیما برسد.
به گفته دانشمندان، وویجر۱ به لحاظ تئوری دهها هزار سال میتواند به مسیر خود ادامه دهد چرا که هیچ چیزی برای متوقف کردن آن وجود ندارد، گرچه طی سالهای آینده و در یک مقطع زمانی مشخص، منبع انرژی حرارتی هستهای که وویجر ۱ را در حدود نیمقرن روشن نگه داشته است تا حدودی از بین میرود و این فضاپیما برای همیشه خاموش میشود./دویچه وله
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴تماس مجدد فضاپیمای وویجر ۱ با زمین پس از پنج ماه وقفه
فضاپیمای وویجر۱، دوردستترین ساخته دست بشر محسوب میشود. ارتباط این فضاپیما که ۴۷ سال پیش توسط سازمان فضایی ایالات متحده (ناسا) به فضا فرستاده شد، در اواسط ماه نوامبر سال گذشته میلادی با زمین قطع شده بود.
اینک ناسا میگوید که این کاوشگر بعد از ۵ ماه دوباره موفق شده است با زمین ارتباط برقرار کند. ارتباط با وویجر۱ در حالی قطع شده بود که مهندسان ناسا میتوانستند ببینند که کاوشگر هنوز در حال دریافت دستورات است.
دانشمندان میگویند در ماه مارس سال جاری، مشکل فنی ایجاد شده را کشف کردند و دریافتند که یک تراشه معیوب باعث قطع اطلاعات شده است.
مهندسان و دانشمندان ناسا با دانستن این مشکل، راه حلی را ابداع کردند که برای سیستم کامپیوتری با قدمت حدود نیم قرن مناسب بود.
وویجر۱ که در سال ۱۹۷۷ به فضا پرتاب شد، نخستین سازه دست بشر بود که در سال ۲۰۱۲ وارد فضای بین ستارهای شد. این کاوشگر در حال حاضر بیش از ۲۴ میلیارد کیلومتر از زمین فاصله دارد و انتقال پیامهای زمین به آن در حدود ۲۲ ساعت و نیم به طول میانجامد.
کاوشگر خواهر این فضاپیما یعنی "وویجر ۲" نیز در سال ۲۰۱۸ میلادی منظومه شمسی را ترک کرد. هدف از ارسال هر دو کاوشگر، جمعآوری اطلاعات بیشتر درباره وسعت منظومه شمسی و همچنین فضای بین ستارهای است.
وویجر۱ با سرعت حدود ۶۱ هزار کیلومتر بر ساعت همچنان در فضای بیکران بین ستارهای به سفر بیپایان خود ادامه میدهد.
دانشمندان میگویند که این فضاپیما در سال ۲۰۲۶ به فاصله یک روز نوری از زمین میرسد و این به معنای آن است که در آن سال، ۲۴ ساعت کامل طول میکشد تا نور - یا سیگنال رادیویی از ناسا - به فضاپیما برسد.
به گفته دانشمندان، وویجر۱ به لحاظ تئوری دهها هزار سال میتواند به مسیر خود ادامه دهد چرا که هیچ چیزی برای متوقف کردن آن وجود ندارد، گرچه طی سالهای آینده و در یک مقطع زمانی مشخص، منبع انرژی حرارتی هستهای که وویجر ۱ را در حدود نیمقرن روشن نگه داشته است تا حدودی از بین میرود و این فضاپیما برای همیشه خاموش میشود./دویچه وله
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (53) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه شاهزاده قاجار ميگويد: «در اولين ماموريتم از طرف وزارت دارايي به جنوب در سال1324، بيدرنگ متوجه…
#تاريخ_معاصر_ايران (54)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
اما چنين سرکوبي و حتا ضعفهاي اساسي سنديکاي کارگران نفت که مخفيانه عمل ميکرد مانع از آن نشد که فعاليت ادامه يابد.
فعالين سنديکايي ايران به ديگر شهرهاي ايران نيز روي آورده بودند، از اين جمله بود فعاليت ايشان براي اعتصاب کارخانهي کازروني «وطن» در اصفهان. پس از مدتها کار سياسي سنديکا در بين کارگران، سرانجام روز اول ماه مه 1310 کارگران اين کارخانه در چهارباغ اصفهان روز بينالمللي کارگران را جشن گرفتند.
در همين روز بحث مفصلي در بين کارگران پيرامون لزوم اقدام به يک اعتصاب بهمنظور بهبود بخشيدن به وضع کارگران صورت گرفت. کارگران پس از تنظيم خواستهاي خود، روز چهارم ماه مه (15 ارديبهشت) را براي آغاز اعتصاب تعيين کردند. اعتصاب شروع شد. پليس بلافاصله وارد عمل گرديد و 25 تن از مخالفين و رهبران اعتصاب را دستگير، زنداني و تبعيد کرد، اما با اين همه کارگران توانستند به برخي از خواستهاي خود دست يابند. اين خواستها عبارت بودند از:
1. آزادي تشکل سنديکايي
2. تغير دستمزد کارمزدي به ماهيانه
3. هشت ساعت کار روزانه و حداقل دستمزد 5 ريال
4. نيمروز استراحت اضافه بر جمعهها
5. لغو مقررات کنترل به هنگام ورود به کارخانه
6. لغو مقررات جريمه و تنبيه بدني کارگران از طرف کارفرما
7. جبران مخارج بيماري و پرداخت صدمهي بدني وارده در سر کار
8. پرداخت کليهي مخارج بيماري
9. تعطيل کارخانه در روزهاي تعطيل رسمي کشور
10. پرداخت دو برابر مزد براي ساعات اضافه کار
11. حداکثر روز کار 10 ساعته (با اضافه کار)
12. تأمين وسايل و امکانات بهداشتي در کارخانه
13. پرداخت تنظيم و بدون وقفه دستمزد
رهبري اين اعتصاب با کارگر فعال و مترقي سيدمحمد اسماعيلي معروف به «سيدمحمد تنها» بود که در اين اعتصاب دستگير شد و پس از هفت سال در زندان قصر کشته شد. ياران ديگر او در سالهاي حکومت سرکوب رضاخاني عبارت بودند از علي شرقي، محمد انزابي و پوررحمتي که همهگي در عنفوان جواني به نهضت کارگري جلب شده و طي سالها مبارزه به رهبري آن رسيده بودند و سرانجام هر سه در زندانهاي رضاخان به قتل رسيدند.
از ديگر رهبران جنبش کارگري در اين سالها بايد از سيدتقي حجازي، جوان کارگر چاپخانه، ياد کرد که در سال 1307/1928 در کنگرهي بينالملل کارگري سرخ شرکت نمود و در بازگشت به ايران در بندر انزلي دستگير و در زير شکنجه به قتل رسيد. از ديگر فعالين جنبش سنديکايي ايران سيفي (رضاغلام عبدالهزاده) بود که در کنگرهي چهارم بينالملل سرخ شرکت داشت و پس از تشريح وضع کارگران ايران نطق خود را به شرح زير ختم کرد:
«به نظر من ميرسد که تزهاي کنگره به وضع کشورهاي نيمهمستعمره در خاورنزديک بسيار کم پرداخته شده است. اتحاديههاي کارگري در اينجا بسيار کمتجربهاند. بايد به اينها از همهجانب کمک رساند ... ما به برنامه نيازمنديم ... ما هيچ دستورالعملي در اختيار نداريم. اتحاديههاي کارگري نهتنها نميدانند که چهگونه بايد از منافع کارگران دفاع کرد، بلکه همچنين نميدانند که چهگونه کارگران را بايد سازمان داد. لذا بايد به اين جنبه از فعاليتها توجه بيشتري مبذول داشت و کشورهاي مورد بحث را در تشکل اتحاديههاي کارگري از طريق برنامه و سازمان مورد حمايت قرار داد... »
(خسرو شاکری:جلد ششم اسناد تاريخي جنبش کارگري… کمونيستي ايران (انتشارات علم تهران ص 122))
آنچه سيفي در کنگرهي چهارم بينالملل کارگري سرخ ميگفت بيان وضع واقعي کارگران ايران بود که در کشوري مبارزه ميکردند که هنوز صنعت نقش ناچيزي در اقتصادش داشت. تعداد کارگران اندک بود، فشار و اختناق پليسي هرگونه اعتراضي را در نطفه خفه ميکرد و علاوه بر اينها، جنبش کارگري جوان از تجربههاي زيادي برخوردار نبود. درست در همين اوضاع و احوال بود که «قانون» سياه 1310 (قانون مصوب مجلس فرمايشي پهلوي براي سرکوب «مقدمين عليه امنيت کشور») وسيلهي قانوني سرکوب تمام نيروهاي مترقي جامعه را فراهم آورد و سنديکاهاي کارگري نيز مشمول همين قانون شدند.
زندانها از فعالين سنديکايي پر شد، بسياري از آنان در اثر وضع طاقتفرسا و شکنجههاي ضدانساني در زندان ديگر هرگز روي آزادي را نديدند.»
( «نهضت کارگري ايران: پيشرو در قيام، بيبهره از نتايج» نوشته خسرو شاکري در ۱۶ ارديبهشت ۱۳۵۸ در روزنامهي آيندگان.)
ادامه دارد
@amookhtan
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
اما چنين سرکوبي و حتا ضعفهاي اساسي سنديکاي کارگران نفت که مخفيانه عمل ميکرد مانع از آن نشد که فعاليت ادامه يابد.
فعالين سنديکايي ايران به ديگر شهرهاي ايران نيز روي آورده بودند، از اين جمله بود فعاليت ايشان براي اعتصاب کارخانهي کازروني «وطن» در اصفهان. پس از مدتها کار سياسي سنديکا در بين کارگران، سرانجام روز اول ماه مه 1310 کارگران اين کارخانه در چهارباغ اصفهان روز بينالمللي کارگران را جشن گرفتند.
در همين روز بحث مفصلي در بين کارگران پيرامون لزوم اقدام به يک اعتصاب بهمنظور بهبود بخشيدن به وضع کارگران صورت گرفت. کارگران پس از تنظيم خواستهاي خود، روز چهارم ماه مه (15 ارديبهشت) را براي آغاز اعتصاب تعيين کردند. اعتصاب شروع شد. پليس بلافاصله وارد عمل گرديد و 25 تن از مخالفين و رهبران اعتصاب را دستگير، زنداني و تبعيد کرد، اما با اين همه کارگران توانستند به برخي از خواستهاي خود دست يابند. اين خواستها عبارت بودند از:
1. آزادي تشکل سنديکايي
2. تغير دستمزد کارمزدي به ماهيانه
3. هشت ساعت کار روزانه و حداقل دستمزد 5 ريال
4. نيمروز استراحت اضافه بر جمعهها
5. لغو مقررات کنترل به هنگام ورود به کارخانه
6. لغو مقررات جريمه و تنبيه بدني کارگران از طرف کارفرما
7. جبران مخارج بيماري و پرداخت صدمهي بدني وارده در سر کار
8. پرداخت کليهي مخارج بيماري
9. تعطيل کارخانه در روزهاي تعطيل رسمي کشور
10. پرداخت دو برابر مزد براي ساعات اضافه کار
11. حداکثر روز کار 10 ساعته (با اضافه کار)
12. تأمين وسايل و امکانات بهداشتي در کارخانه
13. پرداخت تنظيم و بدون وقفه دستمزد
رهبري اين اعتصاب با کارگر فعال و مترقي سيدمحمد اسماعيلي معروف به «سيدمحمد تنها» بود که در اين اعتصاب دستگير شد و پس از هفت سال در زندان قصر کشته شد. ياران ديگر او در سالهاي حکومت سرکوب رضاخاني عبارت بودند از علي شرقي، محمد انزابي و پوررحمتي که همهگي در عنفوان جواني به نهضت کارگري جلب شده و طي سالها مبارزه به رهبري آن رسيده بودند و سرانجام هر سه در زندانهاي رضاخان به قتل رسيدند.
از ديگر رهبران جنبش کارگري در اين سالها بايد از سيدتقي حجازي، جوان کارگر چاپخانه، ياد کرد که در سال 1307/1928 در کنگرهي بينالملل کارگري سرخ شرکت نمود و در بازگشت به ايران در بندر انزلي دستگير و در زير شکنجه به قتل رسيد. از ديگر فعالين جنبش سنديکايي ايران سيفي (رضاغلام عبدالهزاده) بود که در کنگرهي چهارم بينالملل سرخ شرکت داشت و پس از تشريح وضع کارگران ايران نطق خود را به شرح زير ختم کرد:
«به نظر من ميرسد که تزهاي کنگره به وضع کشورهاي نيمهمستعمره در خاورنزديک بسيار کم پرداخته شده است. اتحاديههاي کارگري در اينجا بسيار کمتجربهاند. بايد به اينها از همهجانب کمک رساند ... ما به برنامه نيازمنديم ... ما هيچ دستورالعملي در اختيار نداريم. اتحاديههاي کارگري نهتنها نميدانند که چهگونه بايد از منافع کارگران دفاع کرد، بلکه همچنين نميدانند که چهگونه کارگران را بايد سازمان داد. لذا بايد به اين جنبه از فعاليتها توجه بيشتري مبذول داشت و کشورهاي مورد بحث را در تشکل اتحاديههاي کارگري از طريق برنامه و سازمان مورد حمايت قرار داد... »
(خسرو شاکری:جلد ششم اسناد تاريخي جنبش کارگري… کمونيستي ايران (انتشارات علم تهران ص 122))
آنچه سيفي در کنگرهي چهارم بينالملل کارگري سرخ ميگفت بيان وضع واقعي کارگران ايران بود که در کشوري مبارزه ميکردند که هنوز صنعت نقش ناچيزي در اقتصادش داشت. تعداد کارگران اندک بود، فشار و اختناق پليسي هرگونه اعتراضي را در نطفه خفه ميکرد و علاوه بر اينها، جنبش کارگري جوان از تجربههاي زيادي برخوردار نبود. درست در همين اوضاع و احوال بود که «قانون» سياه 1310 (قانون مصوب مجلس فرمايشي پهلوي براي سرکوب «مقدمين عليه امنيت کشور») وسيلهي قانوني سرکوب تمام نيروهاي مترقي جامعه را فراهم آورد و سنديکاهاي کارگري نيز مشمول همين قانون شدند.
زندانها از فعالين سنديکايي پر شد، بسياري از آنان در اثر وضع طاقتفرسا و شکنجههاي ضدانساني در زندان ديگر هرگز روي آزادي را نديدند.»
( «نهضت کارگري ايران: پيشرو در قيام، بيبهره از نتايج» نوشته خسرو شاکري در ۱۶ ارديبهشت ۱۳۵۸ در روزنامهي آيندگان.)
ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
459.ميدانيم که ارزش هر کالا را کميت کارِ ماديت يافته در ارزش مصرفي آن، يا زمان کارِ لازم از لحاظ اجتماعي براي توليد آن تعيين ميکند.»
460. اگر با استفاده از بهترين مصالح ساختماني، آپارتمان دو طبقهيي را بسازيد و در ساختن بهتر آن هيچ کوتاهي نکرده باشيد و به مدت 50 سال، هيچ استفادهيي از آن نکنيد. بدون ناديده گرفتن عوامل تخريب طبيعي، ساختمان ... خواهد شد.
Anonymous Quiz
9%
1. فرسوده نخواهد شد. چون ساختمان مورد استفاده قرار نگرفته است.
91%
2.فرسوده خواهد شد. چون همهي مواد داراي حرکت ديالکتيکي هستند. ديالکتيک حرکت عامل فرسودهگي است.
Forwarded from نقد اقتصاد سیاسی
مدیر عامل صندوق بینالمللی پول، نحوهی نگاه صندوق بینالمللی پول به اقتصاد جهان در سال 2024 و سالهای آتی این سومین دههی قرن بیستویکم را تشریح کرده است. تحلیل او نگرانکننده است و این سالها را «دههی کمرمق و نومیدکننده» میداند. در واقع، بهگفتهی او «بدون اصلاح روند، ما ... بهسمت سالهای کمرمق دههی 20 میرویم.»
__________
👈متن کامل
__________
👈متن کامل
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #مارکس در پیشگفتار ویراست نخست کاپیتال تأکید میکند:
«در صورتبندیهای اقتصادی، نه میکروسکوپ و نه معرفههای شیمیایی کاربرد دارند. قدرت تجرید باید جایگزین هردو شود.»
#مارکس دقیقاً همین را نیز از خوانندهی خود انتظار دارد. آنکه میخواهد کار مرا دنبال کند، باید
«راه خود را از انتزاعی به انضمامی بازکند.»
این روش همانا شروع از «ساده» به «مرکب»، از «سلول» (کالا) به «کل اندام» است. گذار از تعینات ساده و تجریدی به تعینات غنیتر، حرکتی است که با وساطت آن اندیشهی #دیالکتیکی وجه انضمامی را مالِ خود کرده و آن را در «مفهوم» بازتولید میکند.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #مارکس در پیشگفتار ویراست نخست کاپیتال تأکید میکند:
«در صورتبندیهای اقتصادی، نه میکروسکوپ و نه معرفههای شیمیایی کاربرد دارند. قدرت تجرید باید جایگزین هردو شود.»
#مارکس دقیقاً همین را نیز از خوانندهی خود انتظار دارد. آنکه میخواهد کار مرا دنبال کند، باید
«راه خود را از انتزاعی به انضمامی بازکند.»
این روش همانا شروع از «ساده» به «مرکب»، از «سلول» (کالا) به «کل اندام» است. گذار از تعینات ساده و تجریدی به تعینات غنیتر، حرکتی است که با وساطت آن اندیشهی #دیالکتیکی وجه انضمامی را مالِ خود کرده و آن را در «مفهوم» بازتولید میکند.
@amookhtan
Forwarded from احمد شاملو
■ فضیلت هنرمند است که در این جهان بیمار به دنبال درمان باشد نه تسکین، به دنبال تفهیم باشد نه تزیین، طبیب غمخوار باشد نه دلقک بیعار.
■ @ShamlouHouse
■ @ShamlouHouse
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (54) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه اما چنين سرکوبي و حتا ضعفهاي اساسي سنديکاي کارگران نفت که مخفيانه عمل ميکرد مانع از آن نشد که…
#تاريخ_معاصر_ايران (55)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
در سال 1303 خورشيدي از طرف کمينترن (انترناسيونال سوم) دعوت نامهيي به اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه تهران، که آن موقع زير نفوذ حزب کمونيست ايران آن زمان بود، ارسال ميشود و از آنها خواسته ميشود که يک نفر نماينده خود از تهران را براي شرکت در کنگره چهارم کمينترن (ژوئيه 1922) به مسکو اعزام دارند.
براي پاسخ به اين دعوت نامه، جلسه فوقالعاده اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه تشکيل ميگردد. در اين جلسه که اکثريت نمايندهگان حاضر بودند، با قرائت دعوت نامه و پس از مذاکره، آقاي دهگان را به سمت نماينده کارگران ايران به کمينترن معرفي و اعتبارنامه او به خط و امضاي نويسنده ( شکرالله ماني)، و مهر اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه، تهيه و در موم گرفته ميشود و آن را در آستر لباس دهگان بر روي بازوي چپ او دوخته ميشود و عازم مسکو ميگردد.
اواخر سال 1303، دهگان از مسافرت سه ماهه بر ميگردد و گزارش خود را به اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه اعلام ميدارد و در قسمتي از گزارش، آمده بود که؛ کنگره چهارم کمينترن موافقت کرده است که سالي چند نفر از کارگران براي مطالعه و تحصيل در رشته صنايع مربوطهي خود به روسيه بروند، تا پيشرفت صنايع جديد را با وضعيت فعلي کارگران روسيه از نزديک مشاهده کنند و مدتي مشغول کارآموزي باشند که پس از مراجعه، نتيجهي مطالعات و کارآموزيهاي خود را به همکاران خود برسانند.
در جهت اجراي فرامين بالا، و براي نخستين و آخرين بار، قرعه به نام سيدمرتضا حجازي کارگر چاپخانه در تهران ميافتد و او به صورت مخفيانه روانه مسکو، ميشود. جاسوسان دولت رضاخان مطلع شده و با حيله و نيرنگي که به کار ميبرند، مبني بر اينکه؛ تلگرامي به نام مادرش را به آدرس او مخابره نماييد. جاسوسان دولت رضاخان اين گونه تلگرام ارسال ميکنند:
«زن جوانت مريض شده است، براي تو بيتابي ميکند، هرچه زودتر خود را به تهران برسان.»
حجازي با دريافت اين پيام، پريشان خاطر ميشود و با اضطراب و نگراني به طرف تهران روانه، و همين که وارد بندر انزلي ميشود، دستگير و به تهران منتقل ميشود. به او مطلقا" اجازه ملاقات به همسر و مادرش داده نميشود و در سياه چال رضاخاني به طرز فجيعي به قتل ميرسد.
جعفر اردوخاني از طرف اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه، «در خدمت نظميه به کار پليسي مشغول بود.»، در زندان اعتماد حجازي را جلب ميکند و از حجازي براي آخرين بار ميگويد:
«همين که خود را معرفي کرده و از دوستان خارج نشاني ميدهد، سيد خوشحال شده اول خواهش ميکند که با من کمتر صحبت کنيد، مبادا صحبت ما براي ساير ماموران اسباب سوء ظن گردد که شما گرفتار و من گرفتارتر شوم؛ اطمينان دارم من زنده از اين محبس بيرون نميآيم. چند شب است از سينهام خون ميآيد البته پس از دو سه روزي در تنگناي محبس ميميرم. اين طور سرگذشت من بود. که اول جواني در تنگناي نظميه، اين فشار و سختي که ملاحظه ميکنيد به ميرم. سلام مرا به دوستان و هم مسلکان برسان. مخصوصا" فلاني که از حالم پرسيده سلاماش برسان. بگو ميان ما ديگر، ديداري نخواهد بود. من اميدي به زندهگي ندارم، از من دست بشوييد و به سراغم نياييد. بلکه فراموش کنيد. اميدوارم رفقاي من به مقصد خود نائل شوند و قاتلين من به سزاي اعمال بيرحمانه خود برسند. ما غرض و نظري جز سعادت و رفاه ابناء بشر و زحمتکشان بيچارهي ايران نداشتيم.»
به گفتهي محمد فرخييزدي؛ مامورين رضاخاني از ملاقات کسان و دوستاناش ممانعت ميکردند و پس از مرگاش هم از تجمع دوستاناش جلوگيري و حتا از عزاداري زن و مادرش ممانعت کردند.
و اما جنبش مستقل کارگري به پرچمداري يوسف افتخاري و دوستاناش (رحيم همداد، علي اميد و ...) در دهه بیست (1320) که با حضور او در شرکت نفت ايران و انگليس از سال 1306 آغاز و تا سال 1325 به وسيلهي سران منفور حزب توده قلع و قمع گرديد را شامل ميشود. اين دوره را زنده یاد بهزاد کاظمي اينگونه جمعبندي کرده است:
ادامه دارد
@amookhtan
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
در سال 1303 خورشيدي از طرف کمينترن (انترناسيونال سوم) دعوت نامهيي به اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه تهران، که آن موقع زير نفوذ حزب کمونيست ايران آن زمان بود، ارسال ميشود و از آنها خواسته ميشود که يک نفر نماينده خود از تهران را براي شرکت در کنگره چهارم کمينترن (ژوئيه 1922) به مسکو اعزام دارند.
براي پاسخ به اين دعوت نامه، جلسه فوقالعاده اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه تشکيل ميگردد. در اين جلسه که اکثريت نمايندهگان حاضر بودند، با قرائت دعوت نامه و پس از مذاکره، آقاي دهگان را به سمت نماينده کارگران ايران به کمينترن معرفي و اعتبارنامه او به خط و امضاي نويسنده ( شکرالله ماني)، و مهر اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه، تهيه و در موم گرفته ميشود و آن را در آستر لباس دهگان بر روي بازوي چپ او دوخته ميشود و عازم مسکو ميگردد.
اواخر سال 1303، دهگان از مسافرت سه ماهه بر ميگردد و گزارش خود را به اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه اعلام ميدارد و در قسمتي از گزارش، آمده بود که؛ کنگره چهارم کمينترن موافقت کرده است که سالي چند نفر از کارگران براي مطالعه و تحصيل در رشته صنايع مربوطهي خود به روسيه بروند، تا پيشرفت صنايع جديد را با وضعيت فعلي کارگران روسيه از نزديک مشاهده کنند و مدتي مشغول کارآموزي باشند که پس از مراجعه، نتيجهي مطالعات و کارآموزيهاي خود را به همکاران خود برسانند.
در جهت اجراي فرامين بالا، و براي نخستين و آخرين بار، قرعه به نام سيدمرتضا حجازي کارگر چاپخانه در تهران ميافتد و او به صورت مخفيانه روانه مسکو، ميشود. جاسوسان دولت رضاخان مطلع شده و با حيله و نيرنگي که به کار ميبرند، مبني بر اينکه؛ تلگرامي به نام مادرش را به آدرس او مخابره نماييد. جاسوسان دولت رضاخان اين گونه تلگرام ارسال ميکنند:
«زن جوانت مريض شده است، براي تو بيتابي ميکند، هرچه زودتر خود را به تهران برسان.»
حجازي با دريافت اين پيام، پريشان خاطر ميشود و با اضطراب و نگراني به طرف تهران روانه، و همين که وارد بندر انزلي ميشود، دستگير و به تهران منتقل ميشود. به او مطلقا" اجازه ملاقات به همسر و مادرش داده نميشود و در سياه چال رضاخاني به طرز فجيعي به قتل ميرسد.
جعفر اردوخاني از طرف اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه، «در خدمت نظميه به کار پليسي مشغول بود.»، در زندان اعتماد حجازي را جلب ميکند و از حجازي براي آخرين بار ميگويد:
«همين که خود را معرفي کرده و از دوستان خارج نشاني ميدهد، سيد خوشحال شده اول خواهش ميکند که با من کمتر صحبت کنيد، مبادا صحبت ما براي ساير ماموران اسباب سوء ظن گردد که شما گرفتار و من گرفتارتر شوم؛ اطمينان دارم من زنده از اين محبس بيرون نميآيم. چند شب است از سينهام خون ميآيد البته پس از دو سه روزي در تنگناي محبس ميميرم. اين طور سرگذشت من بود. که اول جواني در تنگناي نظميه، اين فشار و سختي که ملاحظه ميکنيد به ميرم. سلام مرا به دوستان و هم مسلکان برسان. مخصوصا" فلاني که از حالم پرسيده سلاماش برسان. بگو ميان ما ديگر، ديداري نخواهد بود. من اميدي به زندهگي ندارم، از من دست بشوييد و به سراغم نياييد. بلکه فراموش کنيد. اميدوارم رفقاي من به مقصد خود نائل شوند و قاتلين من به سزاي اعمال بيرحمانه خود برسند. ما غرض و نظري جز سعادت و رفاه ابناء بشر و زحمتکشان بيچارهي ايران نداشتيم.»
به گفتهي محمد فرخييزدي؛ مامورين رضاخاني از ملاقات کسان و دوستاناش ممانعت ميکردند و پس از مرگاش هم از تجمع دوستاناش جلوگيري و حتا از عزاداري زن و مادرش ممانعت کردند.
و اما جنبش مستقل کارگري به پرچمداري يوسف افتخاري و دوستاناش (رحيم همداد، علي اميد و ...) در دهه بیست (1320) که با حضور او در شرکت نفت ايران و انگليس از سال 1306 آغاز و تا سال 1325 به وسيلهي سران منفور حزب توده قلع و قمع گرديد را شامل ميشود. اين دوره را زنده یاد بهزاد کاظمي اينگونه جمعبندي کرده است:
ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
460. اگر با استفاده از بهترين مصالح ساختماني، آپارتمان دو طبقهيي را بسازيد و در ساختن بهتر آن هيچ کوتاهي نکرده باشيد و به مدت 50 سال، هيچ استفادهيي از آن نکنيد. بدون ناديده گرفتن عوامل تخريب طبيعي، ساختمان ... خواهد شد.
461. همانطور که قبلا" نوشتیم کار روزانه از مجموع کارلازم و کاراضافی تشکیل شده است. «اگر کارلازمِ کارگرِ ريسندهيي 6 ساعت و کار اضافياش هم برابر 6 ساعت باشد. بنابراين درجهي استثمار نيروي کار چند درصد است؟»
Anonymous Quiz
9%
1. صفر درصد
3%
2. بيست درصد
6%
3. هفتاد و پنج درصد
81%
4. صد در صد
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (55) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه در سال 1303 خورشيدي از طرف کمينترن (انترناسيونال سوم) دعوت نامهيي به اتحاديه مرکزي کارگران چاپخانه…
#تاريخ_معاصر_ايران (56)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
«1. جنبش [مستقل] کارگري ايران با پيدايش حزب کمونيست ايران وارد مرحلهيي نوين شد. کادرهاي اصلي جنبش کارگري، در بستر جنبش سوسياليستي ايران و بينالملل کمونيست آموزش ديدند و آبديده شدند. حزب کمونيست جوان ايران نقش اساسي و تعيينکننده در مبارزات اين دورهي کارگران ايفا کرد. اعتصاب کارگران نفت در ارديبهشت 1308 نقطهي اوج چنين دورهيي است. جناح پيگير پيشگام کارگري ايران به رهبري يوسف افتخاري، معرف گرايش منسجم و پيآمدِ چنين مبارزاتي است.
2. به خاطر سرکوب جنبش [مستقل] کارگري ايران به دست رضاشاه، و قلع و قمع بازماندههاي فعالين کمونيستي به دست استالين، پيشگامان انقلابي طبقهي کارگر ايران ضربهيي جبران ناپذير خوردند. آخرين بازماندههاي پيشگامان جنبش [مستقل] کارگري ايران يا دربند و تبعيد بودند يا فراري. گروه يوسف افتخاري در زندان قصر، تنها گروه متشکل از کارگران ايران بود که خود را از آسيبِ پراکندهگي سياسي ناشي از خفقان، سرخوردهگي و انزوا، محفوظ نگه داشته بود. «گروه يوسف افتخاري جناح کارگري متحرک نهضت بود.» اين دوره تا اشغال ايران به دست ارتش متفقين در شهريور 1320 ادامه يافت.
3. پس از فروپاشي رژيم خودکامهسرمايهداري امپرياليستي نئوليبرالي رضاشاه، پيشگامان جنبش [مستقل] کارگري رها شده از بند و تبعيد، تقريبا" با دست خالي، اقدام به سازماندهي طبقهي کارگر کردند. کارگران انقلابي کوهي از مشکلات را در برابر خود داشتند. سه نيروي نظامي دولتهاي ايران، شوروي و انگلستان، به همراه حزب توده که به عنوان ستون پنجم متفقين عمل ميکرد، در برابرشان ايستاده بودند. حزب کمونيست انقلابي ايران ديگر وجود نداشت. بينالملل کمونيست نيز نابود شده بود. با اين وصف، پيشگامان جنبش [مستقل] کارگري، در غياب يک سازمان «سياسي» انقلابي، با ابتکاراتِ خود، سازمانِ «طبقاتي» اتحاديههاي مستقل کارگري را در مراکز بزرگ صنعتي ايران به وجود آوردند. فعالين جنبش [مستقل] کارگري اعتصابات و مبارزات کارگران را رهبري کردند و به پيروزيهايي دست يافتند. اما اين کافي نبود. تلاشهاي ناموفق يوسف افتخاري و کادرهاي اتحاديههاي مستقل کارگران ايران براي ايجاد يک حزب و «بديل سياسي» در برابر هجوم همه جانبهي ارتجاع، به ناکامي انجاميد. ... نسلي که با انقلاب اکتبر، مبارزات و اعتصابات چاپچيان، نفتگران، بافندهگان، چرمسازان و ... متولد شد، سازمان يافت، مبارزه کرد، آموخت و آبديده شد، سرانجام شکست خورد. آنچه از جنبش مستقل کارگري ايران باقي مانده بود، با پيوستن به «شوراي متحده مرکزي» حزب توده، به وسيلهيي براي سازش طبقاتي تبديل شد.»
(بهزاد کاظمي, مليگرايان و افسانهي دموکراسي ص145-146-147)
ادامه دارد
@amookhtan
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
«1. جنبش [مستقل] کارگري ايران با پيدايش حزب کمونيست ايران وارد مرحلهيي نوين شد. کادرهاي اصلي جنبش کارگري، در بستر جنبش سوسياليستي ايران و بينالملل کمونيست آموزش ديدند و آبديده شدند. حزب کمونيست جوان ايران نقش اساسي و تعيينکننده در مبارزات اين دورهي کارگران ايفا کرد. اعتصاب کارگران نفت در ارديبهشت 1308 نقطهي اوج چنين دورهيي است. جناح پيگير پيشگام کارگري ايران به رهبري يوسف افتخاري، معرف گرايش منسجم و پيآمدِ چنين مبارزاتي است.
2. به خاطر سرکوب جنبش [مستقل] کارگري ايران به دست رضاشاه، و قلع و قمع بازماندههاي فعالين کمونيستي به دست استالين، پيشگامان انقلابي طبقهي کارگر ايران ضربهيي جبران ناپذير خوردند. آخرين بازماندههاي پيشگامان جنبش [مستقل] کارگري ايران يا دربند و تبعيد بودند يا فراري. گروه يوسف افتخاري در زندان قصر، تنها گروه متشکل از کارگران ايران بود که خود را از آسيبِ پراکندهگي سياسي ناشي از خفقان، سرخوردهگي و انزوا، محفوظ نگه داشته بود. «گروه يوسف افتخاري جناح کارگري متحرک نهضت بود.» اين دوره تا اشغال ايران به دست ارتش متفقين در شهريور 1320 ادامه يافت.
3. پس از فروپاشي رژيم خودکامهسرمايهداري امپرياليستي نئوليبرالي رضاشاه، پيشگامان جنبش [مستقل] کارگري رها شده از بند و تبعيد، تقريبا" با دست خالي، اقدام به سازماندهي طبقهي کارگر کردند. کارگران انقلابي کوهي از مشکلات را در برابر خود داشتند. سه نيروي نظامي دولتهاي ايران، شوروي و انگلستان، به همراه حزب توده که به عنوان ستون پنجم متفقين عمل ميکرد، در برابرشان ايستاده بودند. حزب کمونيست انقلابي ايران ديگر وجود نداشت. بينالملل کمونيست نيز نابود شده بود. با اين وصف، پيشگامان جنبش [مستقل] کارگري، در غياب يک سازمان «سياسي» انقلابي، با ابتکاراتِ خود، سازمانِ «طبقاتي» اتحاديههاي مستقل کارگري را در مراکز بزرگ صنعتي ايران به وجود آوردند. فعالين جنبش [مستقل] کارگري اعتصابات و مبارزات کارگران را رهبري کردند و به پيروزيهايي دست يافتند. اما اين کافي نبود. تلاشهاي ناموفق يوسف افتخاري و کادرهاي اتحاديههاي مستقل کارگران ايران براي ايجاد يک حزب و «بديل سياسي» در برابر هجوم همه جانبهي ارتجاع، به ناکامي انجاميد. ... نسلي که با انقلاب اکتبر، مبارزات و اعتصابات چاپچيان، نفتگران، بافندهگان، چرمسازان و ... متولد شد، سازمان يافت، مبارزه کرد، آموخت و آبديده شد، سرانجام شکست خورد. آنچه از جنبش مستقل کارگري ايران باقي مانده بود، با پيوستن به «شوراي متحده مرکزي» حزب توده، به وسيلهيي براي سازش طبقاتي تبديل شد.»
(بهزاد کاظمي, مليگرايان و افسانهي دموکراسي ص145-146-147)
ادامه دارد
@amookhtan
🔴عکس خیرهکننده ناسا از «دَمبل کیهانی» به مناسبت سی و چهارمین سالگرد تلسکوپ هابل
سازمان فضایی آمریکا، ناسا، به مناسبت سی و چهارمین سالگرد پرتاب تلسکوپ فضایی هابل تصویری منحصر به فرد را از یک ستاره در حال مرگ منتشر کرده است.
سحابی «دمبل کوچک» که با نام «مسیه ۷۶» نیز شناخته میشود، در فاصله ۳۴۰۰ سال نوری از زمین و در صورت فلکی برساووش قرار دارد. این دمبل کیهانی در واقع پوستهای از گازهای در حال انبساط است که توسط یک ستاره غول سرخ در حال فروپاشی به بیرون پرتاب شدهاند.
بیشتر بخوانید: http://tinyurl.com/3dhes4c6
@amookhtan
سازمان فضایی آمریکا، ناسا، به مناسبت سی و چهارمین سالگرد پرتاب تلسکوپ فضایی هابل تصویری منحصر به فرد را از یک ستاره در حال مرگ منتشر کرده است.
سحابی «دمبل کوچک» که با نام «مسیه ۷۶» نیز شناخته میشود، در فاصله ۳۴۰۰ سال نوری از زمین و در صورت فلکی برساووش قرار دارد. این دمبل کیهانی در واقع پوستهای از گازهای در حال انبساط است که توسط یک ستاره غول سرخ در حال فروپاشی به بیرون پرتاب شدهاند.
بیشتر بخوانید: http://tinyurl.com/3dhes4c6
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
461. همانطور که قبلا" نوشتیم کار روزانه از مجموع کارلازم و کاراضافی تشکیل شده است. «اگر کارلازمِ کارگرِ ريسندهيي 6 ساعت و کار اضافياش هم برابر 6 ساعت باشد. بنابراين درجهي استثمار نيروي کار چند درصد است؟»
462.اگر نرخ استثمار يا درجه استثمار 100 در صد باشد. اين نرخ نشان ميدهد که دو جزء سازندهي کار روزانه، يعني مدت زمان کار لازم و مدت زمان کار اضافي با هم ...
Anonymous Quiz
91%
1. برابرند
9%
2. برابر نيستند
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (56) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه «1. جنبش [مستقل] کارگري ايران با پيدايش حزب کمونيست ايران وارد مرحلهيي نوين شد. کادرهاي اصلي…
#تاريخ_معاصر_ايران (57)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
جنبش کارگري دوران محمدرضاشاه
خسرو شاکري در مقاله «نهضت کارگري ايران: پيشرو در قيام، بيبهره از نتايج»، در روزنامه آيندهگان سال 1358، ادامه مبارزات کارگران را بعد از شهريور 1320 بدون نام بردن از يوسف افتخاري در زمان رضاخان و فرزندش محمدرضاشاه، بیان ميدارد:
پس از شهريور 1320 و فرار رضاخان از ايران فعاليت سنديکايي در ايران از سر گرفته شد. اما متأسفانه به علت عدم مطالعهي کمبودها و تجربيات مثبت و منفي گذشته، جنبش سنديکايي پس از شهريور 20 باز ميبايست راه طفوليتي را از سر ميگذراند. آزاديهاي نسبي آن دوران به رشد کمّي اتحاديههاي کارگري کمک فراوان نمود. اولين جشن ماه مه در سال 1324 خورشيدي در تهران و شهرستانها با عظمت زيادي برگزار شد.
اتحاديههاي پراکنده و کارگري در همان سال در شوراي متحدهي مرکزي کارگران ايران گردهم آمدند. فشار روزافزون اعتصابي کارگران، که بهويژه در دوران سخت جنگ بيش از هر طبقهي اجتماعي بار سنگيني نبرد ضدفاشيسم در ايران را به دوش داشتند، طبقهي حاکمهي ايران را به وحشت انداخت. اينان در زير فشار وابستهي کارگري دولت کارگري انگلستان در تهران که معتقد به انجام يک سلسله رفرمهاي اجتماعي بود، اولين قانون کار ايران را به تصويب رساندند، اما اين قانوني نبود که تأمينکنندهي منافع آني کارگران در آن زمان باشد.
مبارزه همچنان ادامه مييافت و نهتنها در جهت تأمين منافع صنفي خود کارگران، بل همچنين بهمنظور جلوگيري از تجديد آزاديهاي دموکراتيک در جامعه، ارتجاع به منظور سرکوب فکري کار کارگران در کنار سرکوب پليسي، دست به مانور تازهيي زد و با ايجاد سنديکاهاي «زرد» تحت رهبر کارگران با سابقهيي چون «مهندس خسرو هدايت» و «مهندس شريف امامي» کوشيد کارگران ايران را از مبارزهي جدي بازدارد، در اين دوران عليرغم سياستهاي نادرست رهبري حزب توده که جنبش کارگري ايران را وسيلهي خود قرار داده بود، کارگران ايران به دستآوردهاي زيادي نائل شدند. پس از کودتاي 28 مرداد و سرکوب همهي نيروها و گروههاي مترقي جنبش سنديکايي ايران نيز مجددا" دچار ازهمپاشيدهگي شد، اما مبارزات پراکندهي کارگران ايران همچنان ادامه يافت تا سرانجام در سال گذشته [1357] با رشد و انکشاف خود نقش تعيينکنندهيي در سرنگوني رژيم ضدکارگري پهلوي ايفا کرد.
جنبش کارگري ايران که نطفههاي اصلي آن نخست در خارج مرزهاي ايران در کنار چاههاي نفت باکو بسته شد، در طول عمر نزديک به 80 سال خود سهم مهمي در مبارزات ضدامپرياليستي- ضدارتجاعي مردم ايران ايفا کرده است. اين جنبش به ضعفها و کمبودهاي زيادي نيز دچار بوده است. از آن جملهاند؛ عدم تداوم سازماني آن، که بيشک مانع انکشاف کيفي آن تا آن حد شد که نتوانسته است رهبري نهضت ضدامپرياليستي را به دست گيرد و اين امر خود ناشي از سرکوب مداوم بيرحمانهي آن به دست حکومت جبار پهلوي بوده است.
تجربيات تلخ و شيرين نسلهاي پيشين کارگري ايران به نسلهاي بعدي و کنوني منتقل نشدهاند يا کاملا" و به نحوي مؤثر انتقال نيافتهاند. مطالعهي جدي در جزئيات تجربيات گذشته و همچنين شناخت همهجانبهي تجربهي جنبش جهاني کارگري، دستاوردها و شکستهاي آن ميتواند به جنبش نوين کارگري ايران اعتلا و کيفتي تازه ببخشد.
(«نهضت کارگري ايران: پيشرو در قيام، بيبهره از نتايج» نوشته خسرو شاکري در ۱۶ ارديبهشت ۱۳۵۸ در روزنامهي آيندگان.)
ادامه دارد
@amookhtan
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
جنبش کارگري دوران محمدرضاشاه
خسرو شاکري در مقاله «نهضت کارگري ايران: پيشرو در قيام، بيبهره از نتايج»، در روزنامه آيندهگان سال 1358، ادامه مبارزات کارگران را بعد از شهريور 1320 بدون نام بردن از يوسف افتخاري در زمان رضاخان و فرزندش محمدرضاشاه، بیان ميدارد:
پس از شهريور 1320 و فرار رضاخان از ايران فعاليت سنديکايي در ايران از سر گرفته شد. اما متأسفانه به علت عدم مطالعهي کمبودها و تجربيات مثبت و منفي گذشته، جنبش سنديکايي پس از شهريور 20 باز ميبايست راه طفوليتي را از سر ميگذراند. آزاديهاي نسبي آن دوران به رشد کمّي اتحاديههاي کارگري کمک فراوان نمود. اولين جشن ماه مه در سال 1324 خورشيدي در تهران و شهرستانها با عظمت زيادي برگزار شد.
اتحاديههاي پراکنده و کارگري در همان سال در شوراي متحدهي مرکزي کارگران ايران گردهم آمدند. فشار روزافزون اعتصابي کارگران، که بهويژه در دوران سخت جنگ بيش از هر طبقهي اجتماعي بار سنگيني نبرد ضدفاشيسم در ايران را به دوش داشتند، طبقهي حاکمهي ايران را به وحشت انداخت. اينان در زير فشار وابستهي کارگري دولت کارگري انگلستان در تهران که معتقد به انجام يک سلسله رفرمهاي اجتماعي بود، اولين قانون کار ايران را به تصويب رساندند، اما اين قانوني نبود که تأمينکنندهي منافع آني کارگران در آن زمان باشد.
مبارزه همچنان ادامه مييافت و نهتنها در جهت تأمين منافع صنفي خود کارگران، بل همچنين بهمنظور جلوگيري از تجديد آزاديهاي دموکراتيک در جامعه، ارتجاع به منظور سرکوب فکري کار کارگران در کنار سرکوب پليسي، دست به مانور تازهيي زد و با ايجاد سنديکاهاي «زرد» تحت رهبر کارگران با سابقهيي چون «مهندس خسرو هدايت» و «مهندس شريف امامي» کوشيد کارگران ايران را از مبارزهي جدي بازدارد، در اين دوران عليرغم سياستهاي نادرست رهبري حزب توده که جنبش کارگري ايران را وسيلهي خود قرار داده بود، کارگران ايران به دستآوردهاي زيادي نائل شدند. پس از کودتاي 28 مرداد و سرکوب همهي نيروها و گروههاي مترقي جنبش سنديکايي ايران نيز مجددا" دچار ازهمپاشيدهگي شد، اما مبارزات پراکندهي کارگران ايران همچنان ادامه يافت تا سرانجام در سال گذشته [1357] با رشد و انکشاف خود نقش تعيينکنندهيي در سرنگوني رژيم ضدکارگري پهلوي ايفا کرد.
جنبش کارگري ايران که نطفههاي اصلي آن نخست در خارج مرزهاي ايران در کنار چاههاي نفت باکو بسته شد، در طول عمر نزديک به 80 سال خود سهم مهمي در مبارزات ضدامپرياليستي- ضدارتجاعي مردم ايران ايفا کرده است. اين جنبش به ضعفها و کمبودهاي زيادي نيز دچار بوده است. از آن جملهاند؛ عدم تداوم سازماني آن، که بيشک مانع انکشاف کيفي آن تا آن حد شد که نتوانسته است رهبري نهضت ضدامپرياليستي را به دست گيرد و اين امر خود ناشي از سرکوب مداوم بيرحمانهي آن به دست حکومت جبار پهلوي بوده است.
تجربيات تلخ و شيرين نسلهاي پيشين کارگري ايران به نسلهاي بعدي و کنوني منتقل نشدهاند يا کاملا" و به نحوي مؤثر انتقال نيافتهاند. مطالعهي جدي در جزئيات تجربيات گذشته و همچنين شناخت همهجانبهي تجربهي جنبش جهاني کارگري، دستاوردها و شکستهاي آن ميتواند به جنبش نوين کارگري ايران اعتلا و کيفتي تازه ببخشد.
(«نهضت کارگري ايران: پيشرو در قيام، بيبهره از نتايج» نوشته خسرو شاکري در ۱۶ ارديبهشت ۱۳۵۸ در روزنامهي آيندگان.)
ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
462.اگر نرخ استثمار يا درجه استثمار 100 در صد باشد. اين نرخ نشان ميدهد که دو جزء سازندهي کار روزانه، يعني مدت زمان کار لازم و مدت زمان کار اضافي با هم ...
463.تا قبل از حاکميت کامل شيوهي توليد سرمايهداري سوژهها (توليدکنندهگان) با ابزار (ابژه)کاري که در اختيار داشتند، فرايند توليد را به سرانجام ميرساندند. اما با ظهور و حاکميت شيوهي توليد سرمايهداري تغييراتي در فرايند بالا رخ داد. آن تغییرات چه بود؟
Anonymous Quiz
24%
1. کارگران (سوژهها) بر ابزار کار (ابژهها)، در فرايند توليد محصولات، فرمان ميرانند.
76%
2. ابزار کار (ابژهها)، بر کارگران (سوژهها)، در فرايند توليد کالا، فرمان ميراند.