اگر غذا در گلویتان گیر کرده و در حال خفه شدن هستید من دو انتخاب دارم: بزنم پشتتان یا برایتان دعا کنم! کدام یک را میخواهید انجام دهم؟!
✍🏻 لاورنس کراوس
@ancient
✍🏻 لاورنس کراوس
@ancient
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایشون آقای علیرضا آزمندیان نویسنده کتاب تکنولوژی فکر هستن
میگه احتمال اینکه کرونا بگیری یک در برابر میلیاردهاست... یعنی از نظر ایشون کمتر از ۱۰ نفر تو دنیا کرونا گرفتن
فک میکنه اگه بهش فکر نکنی بیمار نمیشی
همچین سخنرانهای انگیزشیای داریم ما...
@ancient
میگه احتمال اینکه کرونا بگیری یک در برابر میلیاردهاست... یعنی از نظر ایشون کمتر از ۱۰ نفر تو دنیا کرونا گرفتن
فک میکنه اگه بهش فکر نکنی بیمار نمیشی
همچین سخنرانهای انگیزشیای داریم ما...
@ancient
زمانی که به زکریای رازی ماموریت پیدا کردن محل مناسب برای ساخت بیمارستان بغداد داده میشه، زکریا در اطراف شهر و نقطههای مشخصی، گوشت آویزان میکنه و در نهایت نقطهای که در اون گوشت با آرامترین سرعت فاسد میشده را به عنوان محل مناسب پیشنهاد میکنه !
@ancient
@ancient
اوضاعی که من می بینم ...
مجازات خوردن یه سیب نیست
این وضع حاصل غارت یه باغ بوده !!
✍🏻حسین پناهی
@ancient
مجازات خوردن یه سیب نیست
این وضع حاصل غارت یه باغ بوده !!
✍🏻حسین پناهی
@ancient
شعری از ناصرالدین شاه قاجار:
وقت آن شد که از این دار فنا درگذریم
کاروان رفته و ما در سر ره در گذریم
توشه راه نداریم چه تدبیر کنیم
منزل دور و دراز است عجب بی خبریم
توشه راه حقیقت که نه نان است و نه آب
توشه آنست که ایمان درستی ببریم
خانه و خانقه و منزل ما زیر زمین
ما به تعمیر سر و ساختن بام و دریم
خانه اصلی ما گوشه قبرستان است
ای خوش آن روز که من با تو در آن خانه دریم
پدر و مادر و یاران و عزیزان رفتند
ما عجب مست غروریم چه کوته نظریم
دم به دم می گذرند از نظر ما یاران
این قدر دیده نداریم که در خود نگریم
گر دو صد مملکت از روی زمین جمع کنیم
ما به غیر از کفنی بیش ز دنیا نبریم
بار الها تو کریمی و غفوری و رحیم
دست ما گیر که درمانده و بی بال و پریم
یا رب از لطف تو و بندگی ناصر دین
عاقبت خیر نما ما همگی در به دریم
@ancient
وقت آن شد که از این دار فنا درگذریم
کاروان رفته و ما در سر ره در گذریم
توشه راه نداریم چه تدبیر کنیم
منزل دور و دراز است عجب بی خبریم
توشه راه حقیقت که نه نان است و نه آب
توشه آنست که ایمان درستی ببریم
خانه و خانقه و منزل ما زیر زمین
ما به تعمیر سر و ساختن بام و دریم
خانه اصلی ما گوشه قبرستان است
ای خوش آن روز که من با تو در آن خانه دریم
پدر و مادر و یاران و عزیزان رفتند
ما عجب مست غروریم چه کوته نظریم
دم به دم می گذرند از نظر ما یاران
این قدر دیده نداریم که در خود نگریم
گر دو صد مملکت از روی زمین جمع کنیم
ما به غیر از کفنی بیش ز دنیا نبریم
بار الها تو کریمی و غفوری و رحیم
دست ما گیر که درمانده و بی بال و پریم
یا رب از لطف تو و بندگی ناصر دین
عاقبت خیر نما ما همگی در به دریم
@ancient
ایشون برنی سندرز هستند، یکی از کسانی که امید داره بتونه نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا باشه، در حال بررسی اخبار در خانه اش روی فرش ایرانی، اونم فرش لاکی ایرانی که همه ما داشتیم تو خونمون... :)
@ancient
@ancient
یه زمانی ما پیشرفته ترین مراکز پزشکی جهان رو داشتیم...در زمانی که بسیاری از ملتها و تمدنها برای درمان مردم به جادوگری و وردخوانی متوسل میشدند، ایرانیان “بیمارستان” داشتند! در شاهنامه و متون کهن ایرانی بارها به این موضوع اشاره شده است...
داستان پادشاهی شاپور دوم:
به اهواز کرد آن سیم شارستان
بدو اندرون کاخ و بیمارستان
داستان پادشاهی خسروپرویز:
که اوریغ بود نام آن شارستان
بدو در چلیپا و بیمارستان
داستان سیاوش:
بسی شارستان گشت بیمارستان
بسی بوستان نیز شد خارستان
@ancient
داستان پادشاهی شاپور دوم:
به اهواز کرد آن سیم شارستان
بدو اندرون کاخ و بیمارستان
داستان پادشاهی خسروپرویز:
که اوریغ بود نام آن شارستان
بدو در چلیپا و بیمارستان
داستان سیاوش:
بسی شارستان گشت بیمارستان
بسی بوستان نیز شد خارستان
@ancient
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز را در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید:
«نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟»
پسر پاسخ داد: «عالی بود پدر!»
پدر پرسید: «آیا به زندگی آنها توجه کردی؟»
پسر پاسخ داد: «بله پدر!»
و پدر پرسید: «چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟»
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنان چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنان رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزیینی داریم و آنان ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود، اما باغ آنان بی انتهاست!
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود.
پسر بچه اضافه کرد: «متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!»
@ancient
«نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟»
پسر پاسخ داد: «عالی بود پدر!»
پدر پرسید: «آیا به زندگی آنها توجه کردی؟»
پسر پاسخ داد: «بله پدر!»
و پدر پرسید: «چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟»
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنان چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنان رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزیینی داریم و آنان ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود، اما باغ آنان بی انتهاست!
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود.
پسر بچه اضافه کرد: «متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!»
@ancient
اگر ما مردم به حکومت دروغ بگوییم، اسمش جرم و تبهکاری است، ولی اگر حکومت به ما دروغ بگوید، اسمش "سیاست" است!
👤 بیل مورای
@ancient
👤 بیل مورای
@ancient
Forwarded from ancientworld | جهان باستان
Forwarded from ancientworld | جهان باستان
روز #پدر در ايران باستان
جشن بهمنگان در روز دوم از ماه بهمن از سالنامه ی زرتشتیان برابر با 26 دی سال شمار خورشیدی برگزار می شود.
این روز (جشن بهمن گان) به مردان اندیشه ور و درستکار تعلق دارد و در نزد پارسیان (زرتشتیان) به عنوان روز پدر نامیده می شود .
در این روز زنان به مرد خود و فرزندان به پدران خود هدیه شایان می دهند و از آنان سپاسگزاری می کنند.
ایرانیان باستان برای هر ماه از سال جشن داشتند و شادی را بسیار گرامی میداشتند و آنرا آفریده اهورا مزدا میدانستند.
واژه غم در فرهنگ پارسیان معنی نداشت و آنرا مترادف با واژه اهریمن میدانستند.
@ancient ™
جشن بهمنگان در روز دوم از ماه بهمن از سالنامه ی زرتشتیان برابر با 26 دی سال شمار خورشیدی برگزار می شود.
این روز (جشن بهمن گان) به مردان اندیشه ور و درستکار تعلق دارد و در نزد پارسیان (زرتشتیان) به عنوان روز پدر نامیده می شود .
در این روز زنان به مرد خود و فرزندان به پدران خود هدیه شایان می دهند و از آنان سپاسگزاری می کنند.
ایرانیان باستان برای هر ماه از سال جشن داشتند و شادی را بسیار گرامی میداشتند و آنرا آفریده اهورا مزدا میدانستند.
واژه غم در فرهنگ پارسیان معنی نداشت و آنرا مترادف با واژه اهریمن میدانستند.
@ancient ™
در قرون وسطی بیماری طاعون آغازگر رنسانس یا دگر اندیشی در اروپا بود. تا قبل از شیوع طاعون عوام فکر میکردند که کلیسا و کشیشان شفابخش هستند! اما پس از شیوع طاعون مردم با چشمان خود دیدند که پاشیدن آب مقدس توسط کشیش روی بیمار باعث شفای او نشد، بلکه خود کشیش هم طاعون گرفت و مرد...
کلیسا دست به هرکاری زد تا طاعون را از بین ببرد، از آتش زدن گربهها گرفته تا کشتن یهودیان و ... اما طاعون از بین نرفت! این موضوع یکی از عوامل اصلی دور شدن مردم از خرافات و توهمات و ایجاد رنسانس در اروپای پانصد سال قبل بود...
@ancient
کلیسا دست به هرکاری زد تا طاعون را از بین ببرد، از آتش زدن گربهها گرفته تا کشتن یهودیان و ... اما طاعون از بین نرفت! این موضوع یکی از عوامل اصلی دور شدن مردم از خرافات و توهمات و ایجاد رنسانس در اروپای پانصد سال قبل بود...
@ancient
از فرمایشات ناصرالدین شاه قاجار:
"نوکرهای من و مردم این مملکت باید جز از ایران و عوالم خودشان از جایی خبر نداشته باشند و بالمثل اگر اسم پاریس یا بروکسل نزد آنها برده شود ندانند این دو خوردنی است یا پوشیدنی"
📚 خاطرات سیاسی امین الدوله
@ancient
"نوکرهای من و مردم این مملکت باید جز از ایران و عوالم خودشان از جایی خبر نداشته باشند و بالمثل اگر اسم پاریس یا بروکسل نزد آنها برده شود ندانند این دو خوردنی است یا پوشیدنی"
📚 خاطرات سیاسی امین الدوله
@ancient
بیل گیتس چند سال قبل در جمع پزشکی ماساچوست خطاب به مهمانان گفته بود: در دهه آینده بیماری کشندهای در راه است که میتواند طی ۶ ماه ۳۰ میلیون نفر را بکشد! و بشر آمادگی مقابله با این بیماری را ندارد...
او در این سخنرانی گفته بود: حوزهای وجود دارد که جهان تاکنون پیشرفت چندانی در آن نکرده و آن آمادهسازی برای بیماریهای همهگیر است و احتمال اینکه سر و کله یک بیماری کشنده و همهگیر ناگهان پیدا شود زیاد است!
استفاده از بیماریها بعنوان سلاحی کشنده آسان و آسانتر خواهد شد. چراکه به راحتی میتوان بیماری را ایجاد کرد تا در سراسر جهان پخش شود. اگر به دولتمردان جهان بگویید اسلحهای که میتواند ۳۰ میلیون نفر را بکشد اکنون در حال ساخت است، فوریتی برای آمادهسازی در مقابل این تهدید آغاز میشود.
او همچنین اعلام کرده بود که موسسه مدلسازی بیماریها، آنفولانزای جدیدی را کشف کرده که میتواند مانند اپیدمی ساب ۱۹۱۸ که بیش از ۵۰ میلیون نفر را کشت، ۳۰ میلیون نفر را بکشد!
@ancient
او در این سخنرانی گفته بود: حوزهای وجود دارد که جهان تاکنون پیشرفت چندانی در آن نکرده و آن آمادهسازی برای بیماریهای همهگیر است و احتمال اینکه سر و کله یک بیماری کشنده و همهگیر ناگهان پیدا شود زیاد است!
استفاده از بیماریها بعنوان سلاحی کشنده آسان و آسانتر خواهد شد. چراکه به راحتی میتوان بیماری را ایجاد کرد تا در سراسر جهان پخش شود. اگر به دولتمردان جهان بگویید اسلحهای که میتواند ۳۰ میلیون نفر را بکشد اکنون در حال ساخت است، فوریتی برای آمادهسازی در مقابل این تهدید آغاز میشود.
او همچنین اعلام کرده بود که موسسه مدلسازی بیماریها، آنفولانزای جدیدی را کشف کرده که میتواند مانند اپیدمی ساب ۱۹۱۸ که بیش از ۵۰ میلیون نفر را کشت، ۳۰ میلیون نفر را بکشد!
@ancient
هتل رستورانی با نام شاه ایران در بریتانیا
در سال ۱۳۴۸، شاه در سفری به انگلستان از شهر ساحلی و زیبای بورنموث دیدن میکند و در حالی که با هیأت همراه در خیابانهای این شهر کوچک عبور میکرد، چشمش به یک رستوران کوچک و ساده در کنار ساحل میافتد...
شاه به داخل بار رفته و در آنجا یک نوشیدنی سفارش میدهد. بعد از نوشیدن مشروب انعام کلانی به صاحب بار میدهد چراکه از دیدن پادشاه ایران در رستوران دور افتاده خود بسیار متعجب و خوشحال شده بود...
از آن زمان تا به حال که نیم قرن میگذرد، صاحب بار نام رستوران را “پادشاه ایران” گذاشته و هرگز این اسم را تغییر نداده است. به گفته صاحب رستوران از زمانی که این مکان میزبان شاه ایران بوده، آنجا رونق گرفته است...
اکنون فرزندان صاحب بار با درآمدی که در این سالها بهدست آوردهاند، ساختمان بار را خریده و آنرا به یک هتل رستوران شیک تبدیل کردهاند که به هتل رستوران “پادشاه پارس” یا “پادشاه ایران” معروف است
@ancient
در سال ۱۳۴۸، شاه در سفری به انگلستان از شهر ساحلی و زیبای بورنموث دیدن میکند و در حالی که با هیأت همراه در خیابانهای این شهر کوچک عبور میکرد، چشمش به یک رستوران کوچک و ساده در کنار ساحل میافتد...
شاه به داخل بار رفته و در آنجا یک نوشیدنی سفارش میدهد. بعد از نوشیدن مشروب انعام کلانی به صاحب بار میدهد چراکه از دیدن پادشاه ایران در رستوران دور افتاده خود بسیار متعجب و خوشحال شده بود...
از آن زمان تا به حال که نیم قرن میگذرد، صاحب بار نام رستوران را “پادشاه ایران” گذاشته و هرگز این اسم را تغییر نداده است. به گفته صاحب رستوران از زمانی که این مکان میزبان شاه ایران بوده، آنجا رونق گرفته است...
اکنون فرزندان صاحب بار با درآمدی که در این سالها بهدست آوردهاند، ساختمان بار را خریده و آنرا به یک هتل رستوران شیک تبدیل کردهاند که به هتل رستوران “پادشاه پارس” یا “پادشاه ایران” معروف است
@ancient
“این تلفات همه از ناخوشی وبا نبوده! بلکه مردم ایران ناخوش و آماده مرگ بودند که اینچنین زیاده از اندازه مُردند”
این متن بخشی از توصیفات امینالضرب در مورد علت کشتار وسیع وبا در ایران در سال ۱۲۵۰ بود...
به نوشته امین الضرب روزی ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر در تهران بر اثر ابتلا به وبا میمردند. امینالضرب دریافته بود که قربانیان این بلا بیشتر تنگدستان هستند که تاب مقاومت جسمانی ندارند. او درباره شهرهای دیگر نوشته بود: حال ولایات دیگر هم بهتر از پایتخت نبود. در قم توانگران به دهات رفتند و فقرا که نتوانستند بروند ماندند و تلف شدند...
📚خاطرات حسین قلی خان نظام السلطنه
@ancient
این متن بخشی از توصیفات امینالضرب در مورد علت کشتار وسیع وبا در ایران در سال ۱۲۵۰ بود...
به نوشته امین الضرب روزی ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر در تهران بر اثر ابتلا به وبا میمردند. امینالضرب دریافته بود که قربانیان این بلا بیشتر تنگدستان هستند که تاب مقاومت جسمانی ندارند. او درباره شهرهای دیگر نوشته بود: حال ولایات دیگر هم بهتر از پایتخت نبود. در قم توانگران به دهات رفتند و فقرا که نتوانستند بروند ماندند و تلف شدند...
📚خاطرات حسین قلی خان نظام السلطنه
@ancient
معروف است که اسکندر پس از حمله به ایران از مشاوران خود پرسید که چگونه بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران گفت کتاب هایشان را بسوزان، دیگری گفت خردمندانشان را بکش. اما او مشاور جوان و باهوشی داشت که گفت: نیازی به چنین کاری نیست...
از میان مردم آن سرزمین آنها را که نمیفهمند و کم سوادند به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند به کارهای کوچک و پست بگمار. بیسوادها و نفهمها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت.
فهمیدهها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده عمر خود را تا لحظه مرگ در گوشهای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...
@ancient
از میان مردم آن سرزمین آنها را که نمیفهمند و کم سوادند به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند به کارهای کوچک و پست بگمار. بیسوادها و نفهمها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت.
فهمیدهها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده عمر خود را تا لحظه مرگ در گوشهای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...
@ancient
هر که در خانه نمانْد از نظر بنده خر است
جانِ آن که روَد از خانه برون در خطر است
خرتر آن است که در بُرههی همچین حسّاس
بار و بندیل خودش بسته و فکرِ سفر است
باز هم خرتر از این هست ، بعنوان مثال؛
آنکه بی ماسک به خر بودن خود مفتخر است
پس هر آنکس که به بهداشت توجّه نکند
بیگمان درصد خر بودنِ او بیشتر است
عدّهای آن وَرِ باماند و فقط میگویند
مرگ دست کُرونا نیست، قضا و قدَر است
هر سخن جایی و هر لیس مکانی دارد!
تا رعایت نکنی اشک و دعا بی اثر است
این که در خانه بمانید و خریّت نکنید
بهترین هدیهی ارزندهی روز پدر است
“ای که از کوچه معشوقهی ما میگذری”
لااقل ماسک بزن، مرگ همین دور و بَر است
✍🏻شاعر مهدی خداپرست
@ancient
جانِ آن که روَد از خانه برون در خطر است
خرتر آن است که در بُرههی همچین حسّاس
بار و بندیل خودش بسته و فکرِ سفر است
باز هم خرتر از این هست ، بعنوان مثال؛
آنکه بی ماسک به خر بودن خود مفتخر است
پس هر آنکس که به بهداشت توجّه نکند
بیگمان درصد خر بودنِ او بیشتر است
عدّهای آن وَرِ باماند و فقط میگویند
مرگ دست کُرونا نیست، قضا و قدَر است
هر سخن جایی و هر لیس مکانی دارد!
تا رعایت نکنی اشک و دعا بی اثر است
این که در خانه بمانید و خریّت نکنید
بهترین هدیهی ارزندهی روز پدر است
“ای که از کوچه معشوقهی ما میگذری”
لااقل ماسک بزن، مرگ همین دور و بَر است
✍🏻شاعر مهدی خداپرست
@ancient
Forwarded from ancientworld | جهان باستان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیرمرد: یک دانه گوجه فرنگی توی مملکتتون هفتصد تومن شده
وزیر: خب
پیرمرد: گوش میکنی یا نه؟
وزیر: خب
پیرمرد:
روزگار را هر روز بدتر میبینم
این جهان را پر از خوف و خطر میبینم
دختران را همه جنگ است با مادر
پسران را همه بدخواه پدر میبینم
وزیر: خب!؟
پیرمرد: خودتون میدونید و مملکتتون.
@ancient
وزیر: خب
پیرمرد: گوش میکنی یا نه؟
وزیر: خب
پیرمرد:
روزگار را هر روز بدتر میبینم
این جهان را پر از خوف و خطر میبینم
دختران را همه جنگ است با مادر
پسران را همه بدخواه پدر میبینم
وزیر: خب!؟
پیرمرد: خودتون میدونید و مملکتتون.
@ancient