Telegram Web Link
اقای همتی امشب در گفت‌و‌گوی ویژه خبری درباره قیمت ارز گفته:
“من مرتاض نیستم که نرخ ارز را پیش بینی کنم”

بله ایشون مرتاض نیست و رئیس کل بانک مرکزی ایرانه، چه انتطار هایی ازش دارید اخه؟! قیمت ارز چه ربطی به شما داره واقعا اقای همتی

برره‌ست واقعا...
کوروش از کتاب عربی حذف شد!!

در ادامه دستکاری های مشکوک و متحجرانه در کتب درسی، عکس مقبره کوروش از کتاب عربی یازدهم چاپ ۹۹ حذف شده!
فک کنم کانال و پیج ما هم خیلی رو اعصاب سانسورچی‌ها باشه نه؟ :))

@ancient
ancientworld | جهان باستان
کوروش از کتاب عربی حذف شد!! در ادامه دستکاری های مشکوک و متحجرانه در کتب درسی، عکس مقبره کوروش از کتاب عربی یازدهم چاپ ۹۹ حذف شده! فک کنم کانال و پیج ما هم خیلی رو اعصاب سانسورچی‌ها باشه نه؟ :)) @ancient
آموزش و پرورش این بار نام خسرو انوشیروان ساسانی را حذف از کتاب درسی حذف کرد. در کتاب فارسی سوم دبستان صفحه ۵۷، داستان انوشیروان دادگر و پیرمردی که درخت گردو می‌کاشت با حذف نام انوشیروان
ساسانی چاپ شده است.

@ancient
Nazeri - Yalda از غم عشقت دل شیدا شکست - ناظری
از غم عشقت دل شيدا شكست
شیشه‌ی مِی در شب یلدا شکست...

طولانی‌ترین شب سالتون زیباترین شب سالتون باشه 🍉🌙

يلدا مبارك🎊
@ancient
#يلدا يا كريسمس ايرانيان؟!🍉

در ايران باستان تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند.

سفره شب #یلدا، «میَزد» نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.

يلدا را در واقع شب ميلاد ميترا [الهه خورشيد] ميدانند كه در منابع رومى اين تاريخ براى آن ثبت شده بود كه بعدها روز زايش ميترا در 25 دسامبر ثبت شد. پس از گسترش دين مسيح اين تاريخ بعنوان زايش مسيح و آغاز #كريسمس برگزيده شد!
@ancient 🍉🎄
سنگ قبر یکی از بی لیاقت ترین پادشاهان ایران ناصرالدین میرزا؛ استاد حسین حجار باشی برای ساخت این سنگ ۴ سال صرف کرد

استاد حسین حجارباشی تقاضای چهار سال زمان برای ساخت سنگ قبر ناصرالدین شاه كرد. وی از یك تكه سنگ مرمر سبز با حجاری خارق‌العاده‌اش، تمثالی از شاه را حك كرد و نهایت ظرافت و زیبایی را در آن سنگ قبر به كار برد و دورتادور آن نیز، شعری 12بیتی در سوگ او حك كرد. این حجاری از شاهكارهای دوران قجر محسوب می‌شود كه تا به امروز كسی نظیرش را ندیده است.

در انتها مظفرالدین شاه بابت این کار ۱۰۰ تومان دستمزد داد و برای چنین پدیده ی هنری آنقدر ناچیز بود که استاد حجار از شدت اندوه درگذشت.

@ancient
باورش قدری عجیبه؛

اما در گورستان خالدنبی در استان گلستان، یک تیرک چوبی وجود داره که برخی برای شفای بیماران (خصوصا دندان درد) باید ازاین تیرک بالابرن و سرتیرک رو گاز بگیرند!

حتی این اعتقاد وجود داره که سر تیرک رو اگه گاز بگیرند، دیگه هیچوقت دچار دندان‌ درد نخواهند شد...!

@ancient
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک فیلم عالی و رنگی شده از ۱۲۰ سال پیش، یعنی سال ۱۹۰۱ در انگلستان، پوشش زن‌هاشون هم جالبه

و اینکه هیچکدوم از افراد حاضر در فیلم دیگه زنده نیستن...

@ancient
مردی بد صدا بود که گمان میکرد اذان گفتنش زیباست و می‌خواست از طریق اذان گویی کاری کند تا مسیحیان شهر مسلمان شوند. عده‌ایی به او گفتند تو با این صدای گوش خراشت بجای آنکه کسی را مسلمان کنی، همه را اسلام ستیز کردی! اما او تصور میکرد صدایش برای مردم لذت بخش است و خدا نیز از او راضی است...

چنان اعتمادی به کارش داشت که نصیحت‌های دیگران در گوشش فرو نمی‌رفت تا این که روزی مردی مسیحی که هدایای فراوانی در دست داشت با روی خندانی آمد و گفت: آن موذنی که صدای معجزه آسایش باعث آرامش زندگی من شده و مرا از پریشانی نجات داده کجاست؟! گفتند آن موذن را چکار داری ؟

گفت : دختری دارم که قصد داشت از دین مسیحیت خارج گردد و مسلمان شود، هرچه او را پند می‌دادم تا از این اندیشه بازگردد، نه تنها منصرف نمی‌شد بلکه حریص‌تر نیز می‌گشت تا مسیحیت را کنار گذاشته و اسلام بیاورد. من به کلی درمانده شده بودم که چه کنم تا دخترم از این تصمیم روی گرداند؟!

روزی در خانه نشسته بودیم که صدای بانگ آن موذن بلند شد. دخترم صدا را شنید و گفت این دیگر چه صدای نفرت‌انگیز و ناهنجاریست؟ تا کنون همچین صدای زشتی در هیچ کلیسایی نشنیده‌ام! خواهرش به او گفت این بانگ اذان مسلمانان است! دخترم باور نکرد، رفت از دیگری پرسید و باز همین را شنید. چون یقین گشتش رخِ او زرد شد و از مسلمانی دلِ او سرد شد!

دخترم بخاطر صدای ناهنجار آن موذن از مسلمانی دست کشید و مرا آسوده خاطر نمود. من سپاسگذار و ممنون آن موذن هستم که مرا از تشویش و اضطراب دائم نجات داد. اکنون بگویید کجاست آن موذن همایون و مبارک؟!

آنچه خواندید بخشی از مثنوی معنوی مولاناست که در دفتر پنجم آورده شده است. در این بخش مولانا حکایت افرادی را نقل می‌کند که با اعمال نادرست در دفاع از عقیده‌ایی باعث بدنامی و بی اعتباری آن باور می‌شوند.

@ancient
چپ: اولین عکس x-ray جهان؛ سال 1896

راست: تحصیل دختران حرام است؛ سال 1896

@ancient
در قرون وسطی، کلیسا از رشد فرهنگ و ارتقاء آگاهی در جامعه جلوگیری میکرد! به عقیده کلیسا، چون افرادِ بی سواد اعتقاد کورکورانه ای به خداوند دارند پس بهتر است که نتوانند کتاب هایی را مطالعه کنند که ممکن است ایمانشان را متزلزل کند. مدارس بنا به تقاضای پاپ ها و کشیش ها تعطیل شد و دانشمندان را یا کُشتند و یا از کشور تبعید کردند...

در عوض کلیسا، آموزه هایی که خود تمایل داشت را در قالب کتب مذهبی به مردم انتقال میداد. کتاب های مذهبی قسمت اعظم کتابخانه ها را تشکیل داده بود. ناگفته نماند که مخالفت با آموزش های کلیسا، جنایت علیه امپراتور و جنگ با خداوند قلمداد میشد و مخالفین تکفیر و به فجیع ترین شکل ممکن کشته می شدند.

📚منبع: تاریخ سده های میانه، آگیبالووا

@ancient
ریچارد برتون شرق شناس انگلیسی در ۱۲۶۱ خورشیدی درباره همجنس گرایی در زمان قاجار در ایران می نویسد: این فساد تا مغز استخوان ایرانیان رسیده است، از کودکی آغاز می شود و گناهش به گردن پدرهایی ست که با سختگیری هایشان جوانان را به این سمت سوق میدهند!

جوانانی که به سن بلوغ می رسند و به هیچ یک از امکاناتی که اروپایی ها برای همخوابگیِ پیش از ازدواج فراهم می کنند، دسترسی ندارند با اینحال این جوانان را، از استمناء می ترسانند و همخوابگی با کنیزان خانه نیز برای آنان مجازاتی بسیار سخت به دنبال دارد.

چنین است که آنان یکدیگر را به نوبت به کار میگیرند و آن را آلیش تکیش (کلمه ترکی یعنی بده بستان) میگویند. پولاک طبیب مخصوص ناصرالدین شاه نیز می نویسد: بعضا رسم بود که مردان فقط شب های جمعه با زنانشان همخوابه میشدند تا شرطِ مذهب را بجا آورده باشند و در دیگر روزهای هفته به غلام باره‌گی و لواط مشغول بودند!

📚منابع: تاریخ اجتماعی ایران، راوندی
ایران و ایرانیان، ادوارد پولاک

@ancient
مردی الاغش را به بازار الاغ فروشان برد تا بفروشد. وقتی به بازار رسید، فریاد زد: این الاغ را می‌‌فروشم.

شخصی به وی نزدیک شد و گفت: الاغت را چند می‌فروشی؟ مرد گفت: ۳۰ سکه.

شخص گفت: می‌خرم و پول آنرا داد.
بعد وسط بازار الاغ فروشان رفت و گفت: آی مردم بشتابید، و شروع به تعریف از الاغ کرد که مردی از گوشه بازار گفت: این الاغ را ۴۰ سکه می‌خرم، دیگری گفت: من ۵۰ سکه، مرد دیگری پیشنهاد ۶۰ سکه را داد و دیگری ۷۰ و بعدی ۸۰ صاحب پیشین الاغ با خود گفت: الاغی که مردم حاضر باشند ۸۰ سکه بخرند را چرا من نخرم پس دستش را بالا برد و گفت: ۹۰ سکه. شخص گفت: ۹۰ سکه یک، ۹۰ سکه دو، ۹۰ سکه سه... الاغ فروخته شد به این مرد در ازای ۹۰ سکه.

در این لحظه شخصي، مرد را به کناری کشید و گفت: ای مرد، تو هم فروشنده خوبی بودی و هم خریدار خوبی.
از شما چند تا در این منطقه هست؟
مرد گفت: زیادیم.
شخص گفت از کجا آمده‌اید؟

مرد گفت: از بازار بورس ایران😏

@ancient
این متنیه که آقای خسرو معتضد که به نقد از تاریخ پهلوی مشهوره، در شماره 34 روزنامه شاهنشاهي ايران به تاريخ چهارشنبه 10 شهريور 1350 در وصف شاه مقاله‌ای نوشته بود. قسمتی از آن: “کلمه شاه جاذبه سحرآمیزی در قاموس ایرانی دارد و بسیاری از مسائل و مشکلات در برابر نفوذ معنوی این کلمه از میان میرود”!!

@ancient
بابا کرم شخصی بود از لات های قدیم به اسم رسمی کرم کریمی. قصاب محل بود و همه از او حساب میبردند اما وقتی از کوچه های محله گذر می کرد بچه های فقیر و یتیم و بیچاره ای در طول مسیرش بودند که هر روز به آنها کمک میکرد و با یک آب نبات آنها را خوشحال می کرد!

بچه ها او را کرم صدا می کردند و هر وقت از دور می آمد، بچه ها با شادی دست میزدند و صدا میزدند: بابا کرم! باباکرم... و آقا کرم قصاب هم برای خوشحال کردن بچه های فقیر یک سر و گردن و نیز با حرکات دست و مدل بابا کرم امروزی از کنار آنها می گذشت...

بعدها در کاباره ها با اضافه کردن حرکات دیگر رقص بابا کرمی را تکمیل کردند و تا هم اینک ماندگار و از رقص های بنام ایرانی باقی ماند.

@ancient
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جشن سده چیست؟

زرتشتیان هر ساله در دهمین روز بهمن، بمناسبت کشف آتش توسط هوشنگ پیشدادی در این روز که به جشن سده معروف است حلقه‌های بزرگی از آتش درست کرده و به دور آتش به سرور و شادمانی و خواندن نیایش میپردازند

زرتشتیان نواحی مختلف در کنار شعله‌های آتش گرد هم می آیند، سرودها و ترانه‌های گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را می‌کنند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پردازند و این روز را به شادی می گذرانند.

@ancient
ancientworld | جهان باستان
جشن سده چیست؟ زرتشتیان هر ساله در دهمین روز بهمن، بمناسبت کشف آتش توسط هوشنگ پیشدادی در این روز که به جشن سده معروف است حلقه‌های بزرگی از آتش درست کرده و به دور آتش به سرور و شادمانی و خواندن نیایش میپردازند زرتشتیان نواحی مختلف در کنار شعله‌های آتش گرد…
جشن سده بمناسبت روزی برگزار میشود که آتش برای اولین بار به دست هوشنگ پیشدادی کشف شد. ماجرای کشف آتش اینچنین بوده: در یکی از روزهایی که هوشنگ شاه با همراهان خود از کوه گذر میکرد، ماری سیاه و بزرگ را در میان تخته سنگ‌ها دید و سنگی به سوی او پرتاب کرد.

سنگ به سنگی بزرگتر برخورد کرد و ناگهان جرقه‌ای ایجاد شد و بوته کنار آن آتش گرفت. اگرچه مار از دست شاه گریخت اما در این اتفاق بود که برای نخستین بار آتش به چشم آمد و شناخته شد.

با آشکار شدن راز آتش، هوشنگ خدای را نیایش کرد و به شکرانه این کشف، جشنی ترتیب داد و شب هنگام در بالای کوه آتشی بزرگ ایجاد کرد، مردمان به دور آتش جمع شدند و به شادی پرداختند و بدین ترتیب جشن سده در
روز دهم بهمن ایجاد شد.

@ancient
قدرت طبع شعر ملک الشعرا

میگویند روزی ملک الشعرای بهار، شاعر معروف در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع شعر او چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیاورد. کلمات انتخابی عبارت بودند از : خروس، انگور، درفش و سنگ. ملک الشعرای بهار گفت:

برخاست خروس صبح برخیز ای دوست
خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو صحبت مشت است و درفش
جور دل تو صحبت سنگ است و سبوست

جوانی خام که در مجلس حاضر بود گفت: این کلمات با تبانی قبلی انتخاب شده اند. اگر راست میگویید، من چهار کلمه انتخاب میکنم و شما آنها را در یک رباعی بیاورید، سپس این چهار کلمه را انتخاب نمود: آئینه، ارّه، کفش و غوره. بدیهی است آوردن این کلمات دور از ذهن در یک رباعی ساده نبود، ملک الشعرا اینگونه سرود:

چون آینه نور خیز گشتی احسنت
چون ارّه به خلق تیز گشتی احسنت
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده مَویز گشتی احسنت

@ancient
‏پروانه سلحشوری، ‌نماینده پیشین مجلس، در توییتی نوشت:
«گویی ایران دوران قاجار در حال تکرار است. فقر و قحطی، بیماری و مرگ کرونا و آلودگی هوا جان می‌‌گیرند و مردم برای تکه‌‌ای نان در صف‌های طویل و سر در زباله‌دان. متخصصان را نادیده می‌گیرند، و متملقان متخصص می‌شوند.»

—-

‏”ایران را دیدم دلم خون شد. همه جا ملک پریشان، ملت پریشان، تجارت پریشان، خیال پریشان، عقاید پریشان، شهر پریشان، شهریار پریشان، خدایا این چه پریشانی است؟!”

این متن از سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ ۱۲۰ سال قبله انگار که هیچ چیزی تغییر نکرده...

@ancient
صحنه بازسازى شده از تصادف و مرگ فروغ فرخزاد!
فروغ فرخزاد در ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ هنگام رانندگی در جاده دروس قلهک، برای تصادف نکردن با اتوموبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت!

روحش شاد
@ancient
2025/06/30 14:18:26
Back to Top
HTML Embed Code: