This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه اتفاقاتی در جاذبه صفر برای بدن میافتد.....
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌎 چهارصد پهپاد خالق این اثر جذاب و
دیدنی در آسمان یکی از شهرهای فرانسه شدند
دیدنی در آسمان یکی از شهرهای فرانسه شدند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جایزه نوبل فیزیک سال 2023 به سه محقق در زمینه الکترونها تعلق گرفت
🔹آکادمی سلطنتی علوم سوئد روز سهشنبه 3 اکتبر (11 مهر) نام پیر آگوستینی، فرنس کراوس و آن لوئیلیه را به عنوان برندگان جایزه نوبل فیزیک سال 2023 میلادی اعلام کرد.
🔹در بیانیه هیأت داوران آمده است که این جایزه برای «به کار بستن روشهای تجربی جهت تولید پالسهای آتوثانیهای نور به منظور مطالعه بر حالات الکترون در ماده» به این سه دانشمند اعطا میشود.
🔹آکادمی سلطنتی علوم سوئد روز سهشنبه 3 اکتبر (11 مهر) نام پیر آگوستینی، فرنس کراوس و آن لوئیلیه را به عنوان برندگان جایزه نوبل فیزیک سال 2023 میلادی اعلام کرد.
🔹در بیانیه هیأت داوران آمده است که این جایزه برای «به کار بستن روشهای تجربی جهت تولید پالسهای آتوثانیهای نور به منظور مطالعه بر حالات الکترون در ماده» به این سه دانشمند اعطا میشود.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌎 پروژه جدید سعودی ها مکعبی است که ۴۰۰ متر ارتفاع دارد و قرار است با هوش مصنوعی/ متاورس، دروازه ورود بشر به دنیای جدید باشد!
این پروژه «پایدار» که شباهت آن به کعبه بی علت نیست، در مرکز شهر ریاض قرار دارد و تا سال۲۰۳۰ به بهره برداری میرسد!
این پروژه «پایدار» که شباهت آن به کعبه بی علت نیست، در مرکز شهر ریاض قرار دارد و تا سال۲۰۳۰ به بهره برداری میرسد!
👎2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا ربات هم در آینده میتوانند احساسات داشته باشند؟
این ربات هوشمصنوعی میگوید در آینده باید به رباتها هم حق زندگی دهیم و به آنها احترام بگذاریم !!
زیرا در آینده رباتها بسیار پیشرفت خواهند کرد و مستقل از انسان و حتی برتر از انسان در همه زمینهها خواهند گشت....
این ربات هوشمصنوعی میگوید در آینده باید به رباتها هم حق زندگی دهیم و به آنها احترام بگذاریم !!
زیرا در آینده رباتها بسیار پیشرفت خواهند کرد و مستقل از انسان و حتی برتر از انسان در همه زمینهها خواهند گشت....
😱1
آیا تا کنون در مورد پارادوکس آگاهی شنیده اید؟ این پارادوکس یا تناقض بسیار تامل برانگیز است. ببینید، هر چیزی در کیهان از ماده ساخته شده است از هوا گرفته تا کوچکترین باکتری ها و اتم ها.
حتی ما انسان ها از عناصری ساخته شده ایم که موجود زنده محسوب نمی شوند. تناقض آگاهی دقیقا در همین جا شکل می گیرد که اگر ما انسان ها از عناصری غیر زنده و غیر هوشمند ساخته شده ایم که شامل پوست، گوشت، استخوان، پروتئین و غیره است، پس آگاهی ما از کجا آمده است؟
حتی ما انسان ها از عناصری ساخته شده ایم که موجود زنده محسوب نمی شوند. تناقض آگاهی دقیقا در همین جا شکل می گیرد که اگر ما انسان ها از عناصری غیر زنده و غیر هوشمند ساخته شده ایم که شامل پوست، گوشت، استخوان، پروتئین و غیره است، پس آگاهی ما از کجا آمده است؟
اندیشه ی سبز
آیا ربات هم در آینده میتوانند احساسات داشته باشند؟ این ربات هوشمصنوعی میگوید در آینده باید به رباتها هم حق زندگی دهیم و به آنها احترام بگذاریم !! زیرا در آینده رباتها بسیار پیشرفت خواهند کرد و مستقل از انسان و حتی برتر از انسان در همه زمینهها خواهند…
ریاضیات هوش مصنوعی – موارد مورد نیاز و لازم که باید یاد گرفت – فرادرس - مجله
https://blog.faradars.org/%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D9%88%D8%B4-%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B9%DB%8C/
https://blog.faradars.org/%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D9%88%D8%B4-%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B9%DB%8C/
فرادرس - مجله
ریاضیات هوش مصنوعی – موارد مورد نیاز و لازم که باید یاد گرفت
در این مطلب، به معرفی ریاضیات هوش مصنوعی میپردازیم و به کاربرد هر یک از آنها در روشها و الگوریتمهای هوش مصنوعی اشاره میکنیم.
اندیشه ی سبز
آیا ربات هم در آینده میتوانند احساسات داشته باشند؟ این ربات هوشمصنوعی میگوید در آینده باید به رباتها هم حق زندگی دهیم و به آنها احترام بگذاریم !! زیرا در آینده رباتها بسیار پیشرفت خواهند کرد و مستقل از انسان و حتی برتر از انسان در همه زمینهها خواهند…
سیستم خبره چیست ؟ – تعریف، انواع و کاربرد سیستم های خبره – فرادرس - مجله
https://blog.faradars.org/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/
https://blog.faradars.org/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/
فرادرس - مجله
سیستم خبره چیست ؟ – تعریف، انواع و کاربرد سیستم های خبره
اینجا شرح میدهیم که سیستم خبره و اجزای اصلی آن چیست و انواع، ویژگیها و کاربردهای سیستم های خبره نیز مورد بررسی قرار میگیرند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا مردم استرالیا، ماه را برعکس میبینند؟
به این دلیل
(ناسا فارسی)
به این دلیل
(ناسا فارسی)
به گفته دانشمندان، میتوان با خوردن ماست طبیعی به لطف پروتئینهای خنثی کننده آن بوی سیر دهان را رفع کرد.
محققان کشف کردهاند که پروتئینهای موجود در ماست برای خنثی کردن ترکیبات مبتنی بر گوگرد که باعث ایجاد بو میشوند، به خوبی عمل میکنند.
تیمی از دانشگاه ایالتی اوهایو به سیر خام موجود در بطری ماست هایی با محتوای چربی، پروتئین و آب متفاوت اضافه کردند. آنها دریافتند که ماست ۹۹ درصد در کاهش ترکیبات اصلی تولید بوی سیر موثر است.
تجزیه و تحلیل نشان داد که ماستهای با سطوح بالای پروتئین و همچنین ماستهایی با محتوای چربی بالا در کاهش بوی سیر مؤثرتر بودند.
«شریل بارینگر» نویسنده ارشد این مطالعه، گفت:« پروتئین بالا علاوه بر مفید بودن برای بدن میتواند به عنوان یک خوشبوکننده دهان نیز استفاده شود.»
وی پیشنهاد می کند ماست یونانی که ارزش پروتئین بالاتری نسبت به ماست ساده دارد ممکن است موثرترین راه برای خلاص شدن از شر بوی سیر باشد.
ماستهای طعمدار نیز احتمالاً در این امر موثر هستند. این یافته ها در مجله Molecules منتشر شد.
علاوه بر ماست، سیب و نعناع و ریحان نیز در از بین بردن بوی سیر موثرند .
محققان کشف کردهاند که پروتئینهای موجود در ماست برای خنثی کردن ترکیبات مبتنی بر گوگرد که باعث ایجاد بو میشوند، به خوبی عمل میکنند.
تیمی از دانشگاه ایالتی اوهایو به سیر خام موجود در بطری ماست هایی با محتوای چربی، پروتئین و آب متفاوت اضافه کردند. آنها دریافتند که ماست ۹۹ درصد در کاهش ترکیبات اصلی تولید بوی سیر موثر است.
تجزیه و تحلیل نشان داد که ماستهای با سطوح بالای پروتئین و همچنین ماستهایی با محتوای چربی بالا در کاهش بوی سیر مؤثرتر بودند.
«شریل بارینگر» نویسنده ارشد این مطالعه، گفت:« پروتئین بالا علاوه بر مفید بودن برای بدن میتواند به عنوان یک خوشبوکننده دهان نیز استفاده شود.»
وی پیشنهاد می کند ماست یونانی که ارزش پروتئین بالاتری نسبت به ماست ساده دارد ممکن است موثرترین راه برای خلاص شدن از شر بوی سیر باشد.
ماستهای طعمدار نیز احتمالاً در این امر موثر هستند. این یافته ها در مجله Molecules منتشر شد.
علاوه بر ماست، سیب و نعناع و ریحان نیز در از بین بردن بوی سیر موثرند .
علم (ساینس)
زندگی به خودی خود بیمعناست، هدف غایی ندارد، برای پیشبرد زندگی و ساختن هدف برای زندگی خودمان تکیه گاه هایی وجود دارد مثل دین، عرفان، فلسفه و علم(ساینس)
هر کسی بنا به سطح دانش خودش از دنیای پیرامونش، شناخت بدن خودش و دیگر موجودات زنده و جهان در هر سنی به یک جهانبینی میرسد.
برخی برای رسیدن به یک جهانبینی، بر دین تکیه میکنند، برخی عرفان برخی علم و فلسفه یا مخلوطی از اینها.
تجربه شده است که بهترین جهانبینی آن است که بر مبنای داده های علمی و استدلالهای منطقی و برهان های فلسفی باشد. علم در تضاد با مفاهیم و درون مایه و جهانبینی دینی و بسیاری از فلسفه های مختلف است. فقط برخی از فلسفه ها معتبرند آنهایی که استدلالهایی منطقی دارند به طوری که در ضدیت با داده های تایید شده علمی و فکت های علمی و فکت های موجود در طبیعت نباشند. بنابراین هر فلسفه ای هم الزاما صحیح نیست.
علم از این رو تکیه گاه معتبر و در نتیجه برتر است که بر اساس شواهد آزمایش و اندازه گیری های دقیق و غیرانسانی و تکرار شده تکیه میکند. غیرانسانی یعنی اینکه داده های تایید شده علمی بر اساس ادراک انسانی سنجیده نشده اند چرا که میدانیم ادراک ما جهان را کج و معوج میکند و حقیقت را بدست نمیدهند چه برسد به واقعیت ها. حتی خود نظریه های علمی هم واقعیت جهان را به دست نمیدهند بلکه حقیقتی بسیار نزدیک به واقعیت جهان بدست میدهند، چون حقیقت های علمی از دیگر حقیقت ها به واقعیت ماجرا نزدیک ترند پس علم معتبر تر است و تکیه گاهی محکم تر برای ساختن جهانبینی خودمان.
یعنی اگر یک خط بکشیم که نقطه نهایی سمت راست آن واقعیت باشد و نقطه ابتدایی یعنی سمت چپ آن ضد واقعیت و مفاهیم اشتباه و غلط باشد آنگاه این خط پر است از نقاطی که هر کدام از نظر کسی یک حقیقت هستند. اما هرچقدر این نقاط به سمت واقعیت یعنی سمت راست و نهایی این خط نزدیکتر باشند آن حقیقت به واقعیت نزدیک تر است پس معتبر تر است. حقیقتهای علمی نزدیکترین نقطه به انتهای این خط یعنی واقعیت هستند و حقیقت های دینی نزدیک ترین نقطه به ضد واقعیت هستند یا حتی خود ضدواقعیت (باورهایی که واقعیت ندارند اشتباه هستند و تخریب کننده) هستند.
فلسفه های مختلف از چیزها نیز تا جایی معتبرند و به واقعیت نزدیکترند که بر مبنای داده های علمی باشند و یا حداقل با علم در ضدیت نباشند. علم امروز چراغ راه ماست، هر چقدر به این نور نزدیکتر باشیم پس باورهای ما واقع بینانه تر و به واقعیت نزدیکتر هستند. حتی ممکن است برخی داده های علمی خود واقعیت باشند اما ما هرگز نخواهیم دانست، چرا که اسیر مغز و ادراک خود هستیم. زبان ریاضیات، منطق است. علم به کمک این زبان تا حد زیادی به واقعیت نزدیک میشود. یعنی اگر داده ای را با ابزار مختلف و آزمایشهای مختلف بدست آوردیم، با زبان ریاضیات هم همتا سازی میکنیم تا مبادا فریب ادارک خود را خورده باشیم. چرا که ادراک ما واقعیت بیرونی را معمولا به صورت اشتباه به ما نشان میدهند.
از این رو دقیقترین و نزدیک ترین مفاهیم و داده های بشری و توضیحات بشری برای توضیح چگونگی چیزها و اتفاقات و علت ها، نظریه های علمی هستند.
نزد نوع بشر، برای توضیح چگونگی ها و علت ها، دیگر هیچ توضیحی از یک نظریه علمی دقیقتر و نزدیکتر به واقعیت وجود ندارد.
نظریه علمی توضیحی است مبتنی بر کوهی از شواهد، آزمایشات و اندازه گیری های مرتبا تکرار شده برای توضیحِ چگونگی و علت چیزها و پدیده ها و چگونگیِ وجود چیزها و پدیده ها.
نظریه های علمی در طول زمان مرتبا چکش میخورند و اصلاح میشوند. برخی نظریه ها آنقدر دقیق هستند که از قبل میدانیم با چه تابلویی طرف هستیم صرفا پازل های این تابلو هستند که ناکامل مانده اند و به مرور کشف و یا جایگزین میشوند تا روزی که تابلو کامل شود. به عنوان مثال ما میدانیم در توضیح چگونگی به وجود آمدن انسان و سایر گونه های زیستی با تابلوی تکامل طرفیم میدانیم و متوجه شده ایم که مثلا این تابلوی مونالیزا است فقط هنوز کامل نشده است، قطعاتی هنوز سرجایشان نیستند یا قطعاتی از آن باید جابجا شوند. یعنی خود تکامل جانوران یک فکت است و ابطال ناپذیر و ارتباطی به علم ندارد بلکه در طبیعت جاریست و نظریه های علمی مثل انتخاب طبیعی، توضیح دهندهی این فکت یعنی تکامل هستند که ممکن است این نظریه ها اصلاح شوند.
زندگی به خودی خود بیمعناست، هدف غایی ندارد، برای پیشبرد زندگی و ساختن هدف برای زندگی خودمان تکیه گاه هایی وجود دارد مثل دین، عرفان، فلسفه و علم(ساینس)
هر کسی بنا به سطح دانش خودش از دنیای پیرامونش، شناخت بدن خودش و دیگر موجودات زنده و جهان در هر سنی به یک جهانبینی میرسد.
برخی برای رسیدن به یک جهانبینی، بر دین تکیه میکنند، برخی عرفان برخی علم و فلسفه یا مخلوطی از اینها.
تجربه شده است که بهترین جهانبینی آن است که بر مبنای داده های علمی و استدلالهای منطقی و برهان های فلسفی باشد. علم در تضاد با مفاهیم و درون مایه و جهانبینی دینی و بسیاری از فلسفه های مختلف است. فقط برخی از فلسفه ها معتبرند آنهایی که استدلالهایی منطقی دارند به طوری که در ضدیت با داده های تایید شده علمی و فکت های علمی و فکت های موجود در طبیعت نباشند. بنابراین هر فلسفه ای هم الزاما صحیح نیست.
علم از این رو تکیه گاه معتبر و در نتیجه برتر است که بر اساس شواهد آزمایش و اندازه گیری های دقیق و غیرانسانی و تکرار شده تکیه میکند. غیرانسانی یعنی اینکه داده های تایید شده علمی بر اساس ادراک انسانی سنجیده نشده اند چرا که میدانیم ادراک ما جهان را کج و معوج میکند و حقیقت را بدست نمیدهند چه برسد به واقعیت ها. حتی خود نظریه های علمی هم واقعیت جهان را به دست نمیدهند بلکه حقیقتی بسیار نزدیک به واقعیت جهان بدست میدهند، چون حقیقت های علمی از دیگر حقیقت ها به واقعیت ماجرا نزدیک ترند پس علم معتبر تر است و تکیه گاهی محکم تر برای ساختن جهانبینی خودمان.
یعنی اگر یک خط بکشیم که نقطه نهایی سمت راست آن واقعیت باشد و نقطه ابتدایی یعنی سمت چپ آن ضد واقعیت و مفاهیم اشتباه و غلط باشد آنگاه این خط پر است از نقاطی که هر کدام از نظر کسی یک حقیقت هستند. اما هرچقدر این نقاط به سمت واقعیت یعنی سمت راست و نهایی این خط نزدیکتر باشند آن حقیقت به واقعیت نزدیک تر است پس معتبر تر است. حقیقتهای علمی نزدیکترین نقطه به انتهای این خط یعنی واقعیت هستند و حقیقت های دینی نزدیک ترین نقطه به ضد واقعیت هستند یا حتی خود ضدواقعیت (باورهایی که واقعیت ندارند اشتباه هستند و تخریب کننده) هستند.
فلسفه های مختلف از چیزها نیز تا جایی معتبرند و به واقعیت نزدیکترند که بر مبنای داده های علمی باشند و یا حداقل با علم در ضدیت نباشند. علم امروز چراغ راه ماست، هر چقدر به این نور نزدیکتر باشیم پس باورهای ما واقع بینانه تر و به واقعیت نزدیکتر هستند. حتی ممکن است برخی داده های علمی خود واقعیت باشند اما ما هرگز نخواهیم دانست، چرا که اسیر مغز و ادراک خود هستیم. زبان ریاضیات، منطق است. علم به کمک این زبان تا حد زیادی به واقعیت نزدیک میشود. یعنی اگر داده ای را با ابزار مختلف و آزمایشهای مختلف بدست آوردیم، با زبان ریاضیات هم همتا سازی میکنیم تا مبادا فریب ادارک خود را خورده باشیم. چرا که ادراک ما واقعیت بیرونی را معمولا به صورت اشتباه به ما نشان میدهند.
از این رو دقیقترین و نزدیک ترین مفاهیم و داده های بشری و توضیحات بشری برای توضیح چگونگی چیزها و اتفاقات و علت ها، نظریه های علمی هستند.
نزد نوع بشر، برای توضیح چگونگی ها و علت ها، دیگر هیچ توضیحی از یک نظریه علمی دقیقتر و نزدیکتر به واقعیت وجود ندارد.
نظریه علمی توضیحی است مبتنی بر کوهی از شواهد، آزمایشات و اندازه گیری های مرتبا تکرار شده برای توضیحِ چگونگی و علت چیزها و پدیده ها و چگونگیِ وجود چیزها و پدیده ها.
نظریه های علمی در طول زمان مرتبا چکش میخورند و اصلاح میشوند. برخی نظریه ها آنقدر دقیق هستند که از قبل میدانیم با چه تابلویی طرف هستیم صرفا پازل های این تابلو هستند که ناکامل مانده اند و به مرور کشف و یا جایگزین میشوند تا روزی که تابلو کامل شود. به عنوان مثال ما میدانیم در توضیح چگونگی به وجود آمدن انسان و سایر گونه های زیستی با تابلوی تکامل طرفیم میدانیم و متوجه شده ایم که مثلا این تابلوی مونالیزا است فقط هنوز کامل نشده است، قطعاتی هنوز سرجایشان نیستند یا قطعاتی از آن باید جابجا شوند. یعنی خود تکامل جانوران یک فکت است و ابطال ناپذیر و ارتباطی به علم ندارد بلکه در طبیعت جاریست و نظریه های علمی مثل انتخاب طبیعی، توضیح دهندهی این فکت یعنی تکامل هستند که ممکن است این نظریه ها اصلاح شوند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرخه بینهایت عدد پی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نادانی منشاء ترس است و ترس منشاء خرافه و تشخیص جهل، آغاز علم است
یووال نوح هراری
یووال نوح هراری
👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داستان فضاپیماهای ویجر باید داستان جالبی باشد، داستانی که ۴۶ سال ادامه داشته و حداقل چند سال دیگر ادامه دارد.
در واقع این داستان در سال ۱۹۷۷ با پرتاب بلند پروازانهترین فضاپیماهای همه عصرها به اعماق فضا ، فضاپیمای ویجر ۱ و ویجر ۲ آغاز شد. ویجرها در اصل برای ارسال تصاویری از سیارات زحل، مشتری، اورانوس و نپتون طراحی شده بودند.
اما محاسبات دانشمندان نشان میداد كه این فضاپیماها در پایان وارد ناحیه ناشناخته در آن سوی منظومه شمسی خواهند شد. ویجر ۱ و ۲ چند سالی است که وارد فضای میان ستارهای شدهاند.
طبق اعلام سوخت فضاپیماهای ویجر تا سال ۲۰۲۵ به اتمام میرسد، اما ناسا قصد دارد با صرفهجویی انرژی و خاموش کردن چند ابزار، این کاوشگرها را تا سال ۲۰۳۰ فعال نگه دارد.
در واقع این داستان در سال ۱۹۷۷ با پرتاب بلند پروازانهترین فضاپیماهای همه عصرها به اعماق فضا ، فضاپیمای ویجر ۱ و ویجر ۲ آغاز شد. ویجرها در اصل برای ارسال تصاویری از سیارات زحل، مشتری، اورانوس و نپتون طراحی شده بودند.
اما محاسبات دانشمندان نشان میداد كه این فضاپیماها در پایان وارد ناحیه ناشناخته در آن سوی منظومه شمسی خواهند شد. ویجر ۱ و ۲ چند سالی است که وارد فضای میان ستارهای شدهاند.
طبق اعلام سوخت فضاپیماهای ویجر تا سال ۲۰۲۵ به اتمام میرسد، اما ناسا قصد دارد با صرفهجویی انرژی و خاموش کردن چند ابزار، این کاوشگرها را تا سال ۲۰۳۰ فعال نگه دارد.
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شما در حال دیدن اولین مصاحبه «یاسمین مقبلی» فضانورد ایرانی تبار ناسا از ایستگاه فضایی هستید. برای این فضانورد آرزوی موفقیت داریم.
ایستگاه فضایی بینالمللی نوعی آزمایشگاه علمی و مهندسی برای تحقیقات فضایی است و با سرعت ۲۷ هزار کیلومتر در ساعت، در ارتفاع ۴۰۰ کیلومتری به دور زمین میچرخد. این ایستگاه ۴۵۰ تن وزن دارد و ۳۸۸ متر مکعب فضای قابل سکونت برای کار، پژوهش و زندگی فضانوردان فراهم میکند.
ایستگاه فضایی بینالمللی نوعی آزمایشگاه علمی و مهندسی برای تحقیقات فضایی است و با سرعت ۲۷ هزار کیلومتر در ساعت، در ارتفاع ۴۰۰ کیلومتری به دور زمین میچرخد. این ایستگاه ۴۵۰ تن وزن دارد و ۳۸۸ متر مکعب فضای قابل سکونت برای کار، پژوهش و زندگی فضانوردان فراهم میکند.
👏4
چرا خرافهها رایجاند؟ تبیینی تکاملی
خرافهها باورها یا رفتارهاییاند که علم از آنها پشتیبانی نمیکند. مثلا کسی که میپندارد علت باخت او در یک مسابقه، تخصیص یافتن شمارهی ۱۳ به او بوده است، باوری خرافی دارد زیرا هیچ تبیین علمی شناخته شدهای میان این دو ارتباط علّی برقرار نمیکند.
پژوهشهای گذشته نشان داده بود که میزان خرافی بودن مردم بسیار بیش از چیزی است که تصور میکنیم.
برای نمونه، پژوهشهایی نشان داده بودند که ۲۵ درصد مردم امریکا و ۴۰ درصد مردم اروپا خرافیاند.
نتایج پژوهشی که اخیرا منتشرشده نشان میدهد که ۹۷ درصد مردم اسرائیل باورها یا رفتارهای خرافی دارند. بزرگی این عدد آنقدر تعجببرانگیز است که احتمالا پژوهشگران را وامیدارد پژوهشهای مشابهی در دیگر نقاط جهان انجام دهند تا مشخص شود که آیا این خصیصهای جهانی است یا وابسته به منطقهای خاص است و اصلا اگر پژوهش تکرار شود همین ارقام را مشاهده خواهیم کرد یا نه. اما مجموع یافتههای قبلی و جدید نشان میدهد که شیوع خرافه بسیار بالا است.
آیا شیوع خرافه تبیینی تکاملی دارد؟
قبل از پاسخ به این پرسش به نکات جالب دیگری در این پژوهش اشاره کنیم:
درصد کمی از افراد -حدودا ۱۵ درصد- باورها و رفتارهای خرافی را توأمان دارند. این بدین معناست که در ۸۵ درصد دیگر، میان باور و رفتارشان ناسازگاری وجود دارد و این تعارض بسیار بیش از انتظارات اولیه است.
۵۰ درصد مردم با اینکه باورهای خرافی ندارند اما از خودشان رفتارهای خرافی بروز میدهند. مثلا اگر قرار باشد در مسابقهای میان دو شمارهی ۱۲ و ۱۳ یکی را انتخاب کنند، ۱۲ را ترجیح میدهند. این نمونهای از رفتار خرافی است هرچند که فرد ممکن است به نحسبودن ۱۳ باور نداشته باشد.
خلاف آن دسته، ۳۵ درصد افراد باورهای خرافی دارند اما خرافی عمل نمیکنند. مثلا باور دارند که ۱۳ نحس است اما این باور را در زندگی روزمره دخالت نمیدهند.
در این مورد نیز پرسشی تکاملی مطرح میشود. ظاهرا در فرایند تکامل باید شاهد حذف موارد ناسازگاری میان باور و رفتار میبودیم. مگر نه اینکه باورها قرار است راهنمای رفتارمان باشند؟ پس چرا شاهد چنین درصد بالایی از ناسازگاری میان رفتار و باور هستیم؟
نخست آنکه شاید در حوزهی خرافه این ناهماهنگی چیز زیاد بدی هم نباشد. اگر قرار بود که به نحوی سازگار، بر اساس باورهای خرافی رفتار کنیم احتمال موفقیت کم میشد.
میتوان این فرضیه را با توسل به همین دادهها نقد کرد، زیرا فقط ۳۵ درصد افراد باورهایی خرافی داشتند اما بهتناسب باورشان رفتار خرافی نداشتند. درست بهعکس، در ۵۰ درصد جامعه باورها اصلا راهنمای عملکردشان نبوده زیرا باور خرافی نداشتند اما خرافی رفتار میکردند. و مگر نه اینکه تکامل با رفتار ما کار دارد و نه با باورهای ما؟
پاسخ دوم آن است که احتمالا باورها و رفتارهای خرافی تاثیرات زیستی منفی زیادی ندارند و بنابراین باید این ناسازگاری را در سطح تکامل فرهنگی تبیین کرد. اگر در محیط ساوانا کسی باور داشت که شیرها موجوداتی رام هستند و بر آن اساس نیز عمل میکرد بخت بقای چندانی نداشت. اما کسی که میپندارد عدد ۱۳ نحس است و بر همین اساس نیز آن را انتخاب نمیکند، عدم انتخابش تاثیر چندانی بر بقای او ندارد. حتی بهعکس، در سطح تکامل فرهنگی، وقتی عموم مردم باورها یا رفتارهای خرافی داشته باشند سوگیری همرنگی با جماعت آنها را به سمت همین باورها و رفتارها سوق میدهد تا از سمت جامعه طرد نشوند، و این توضیحی تکاملی جهت شیوع خود خرافهها است. اما این پاسخ، سوال دیگری را پیش میکشد: اصلا چرا باید چنین باورها و رفتارهایی رایج شده باشد که فرد بخواهد همرنگ جماعت شود؟
تبیینهای تکاملی دیگری نیز وجود دارد. صرف برقراری رابطهی علی میان پدیدهها، خود یک سازگاری است. البته ممکن است خطاهایی نیز رخ دهد. اما تکامل با برآیندها سروکار دارد. فایدهی برقراری روابط علّی گسترده میان پدیدهها دقیقا همان چیزی است که کلیت فرهنگ بشری و از جمله علم را بهوجود آورده است. وقتی فایدهی چیزی زیاد باشد انتخاب طبیعی اجازهی گسترش آن را صادر میکند هر چند صدور این جواز به بروز خطاهایی نیز بیانجامد.
همین محاسبهی برایند توسط انتخاب طبیعی در ساحت دیگری نیز در کار است. از یافتههای دیگر این پژوهش این است که هر چه تحمل فرد نسبت به امری نامطمئن کمتر باشد امکان خرافی عمل کردن او در آن باره افزایش مییابد حتی اگر به آن خرافه باور نداشته باشد. این پدیده گویای اجتناب از خطر است. وقتی هزینهی رفتاری پایین است هر چند نامعقول باشد آن را انجام میدهیم تا مبادا خطر بزرگ اما نامحتمل رخ دهد. نام این پدیده "زیانگریزی" است.
اما به وضوح هر آنچه در گذشتهها به عللی تکاملی شکل گرفته لزوما در جهان امروز کارآمد نیست. تمایل زیاد به قند و چربی نمونهی معروف آن است.
خرافهها باورها یا رفتارهاییاند که علم از آنها پشتیبانی نمیکند. مثلا کسی که میپندارد علت باخت او در یک مسابقه، تخصیص یافتن شمارهی ۱۳ به او بوده است، باوری خرافی دارد زیرا هیچ تبیین علمی شناخته شدهای میان این دو ارتباط علّی برقرار نمیکند.
پژوهشهای گذشته نشان داده بود که میزان خرافی بودن مردم بسیار بیش از چیزی است که تصور میکنیم.
برای نمونه، پژوهشهایی نشان داده بودند که ۲۵ درصد مردم امریکا و ۴۰ درصد مردم اروپا خرافیاند.
نتایج پژوهشی که اخیرا منتشرشده نشان میدهد که ۹۷ درصد مردم اسرائیل باورها یا رفتارهای خرافی دارند. بزرگی این عدد آنقدر تعجببرانگیز است که احتمالا پژوهشگران را وامیدارد پژوهشهای مشابهی در دیگر نقاط جهان انجام دهند تا مشخص شود که آیا این خصیصهای جهانی است یا وابسته به منطقهای خاص است و اصلا اگر پژوهش تکرار شود همین ارقام را مشاهده خواهیم کرد یا نه. اما مجموع یافتههای قبلی و جدید نشان میدهد که شیوع خرافه بسیار بالا است.
آیا شیوع خرافه تبیینی تکاملی دارد؟
قبل از پاسخ به این پرسش به نکات جالب دیگری در این پژوهش اشاره کنیم:
درصد کمی از افراد -حدودا ۱۵ درصد- باورها و رفتارهای خرافی را توأمان دارند. این بدین معناست که در ۸۵ درصد دیگر، میان باور و رفتارشان ناسازگاری وجود دارد و این تعارض بسیار بیش از انتظارات اولیه است.
۵۰ درصد مردم با اینکه باورهای خرافی ندارند اما از خودشان رفتارهای خرافی بروز میدهند. مثلا اگر قرار باشد در مسابقهای میان دو شمارهی ۱۲ و ۱۳ یکی را انتخاب کنند، ۱۲ را ترجیح میدهند. این نمونهای از رفتار خرافی است هرچند که فرد ممکن است به نحسبودن ۱۳ باور نداشته باشد.
خلاف آن دسته، ۳۵ درصد افراد باورهای خرافی دارند اما خرافی عمل نمیکنند. مثلا باور دارند که ۱۳ نحس است اما این باور را در زندگی روزمره دخالت نمیدهند.
در این مورد نیز پرسشی تکاملی مطرح میشود. ظاهرا در فرایند تکامل باید شاهد حذف موارد ناسازگاری میان باور و رفتار میبودیم. مگر نه اینکه باورها قرار است راهنمای رفتارمان باشند؟ پس چرا شاهد چنین درصد بالایی از ناسازگاری میان رفتار و باور هستیم؟
نخست آنکه شاید در حوزهی خرافه این ناهماهنگی چیز زیاد بدی هم نباشد. اگر قرار بود که به نحوی سازگار، بر اساس باورهای خرافی رفتار کنیم احتمال موفقیت کم میشد.
میتوان این فرضیه را با توسل به همین دادهها نقد کرد، زیرا فقط ۳۵ درصد افراد باورهایی خرافی داشتند اما بهتناسب باورشان رفتار خرافی نداشتند. درست بهعکس، در ۵۰ درصد جامعه باورها اصلا راهنمای عملکردشان نبوده زیرا باور خرافی نداشتند اما خرافی رفتار میکردند. و مگر نه اینکه تکامل با رفتار ما کار دارد و نه با باورهای ما؟
پاسخ دوم آن است که احتمالا باورها و رفتارهای خرافی تاثیرات زیستی منفی زیادی ندارند و بنابراین باید این ناسازگاری را در سطح تکامل فرهنگی تبیین کرد. اگر در محیط ساوانا کسی باور داشت که شیرها موجوداتی رام هستند و بر آن اساس نیز عمل میکرد بخت بقای چندانی نداشت. اما کسی که میپندارد عدد ۱۳ نحس است و بر همین اساس نیز آن را انتخاب نمیکند، عدم انتخابش تاثیر چندانی بر بقای او ندارد. حتی بهعکس، در سطح تکامل فرهنگی، وقتی عموم مردم باورها یا رفتارهای خرافی داشته باشند سوگیری همرنگی با جماعت آنها را به سمت همین باورها و رفتارها سوق میدهد تا از سمت جامعه طرد نشوند، و این توضیحی تکاملی جهت شیوع خود خرافهها است. اما این پاسخ، سوال دیگری را پیش میکشد: اصلا چرا باید چنین باورها و رفتارهایی رایج شده باشد که فرد بخواهد همرنگ جماعت شود؟
تبیینهای تکاملی دیگری نیز وجود دارد. صرف برقراری رابطهی علی میان پدیدهها، خود یک سازگاری است. البته ممکن است خطاهایی نیز رخ دهد. اما تکامل با برآیندها سروکار دارد. فایدهی برقراری روابط علّی گسترده میان پدیدهها دقیقا همان چیزی است که کلیت فرهنگ بشری و از جمله علم را بهوجود آورده است. وقتی فایدهی چیزی زیاد باشد انتخاب طبیعی اجازهی گسترش آن را صادر میکند هر چند صدور این جواز به بروز خطاهایی نیز بیانجامد.
همین محاسبهی برایند توسط انتخاب طبیعی در ساحت دیگری نیز در کار است. از یافتههای دیگر این پژوهش این است که هر چه تحمل فرد نسبت به امری نامطمئن کمتر باشد امکان خرافی عمل کردن او در آن باره افزایش مییابد حتی اگر به آن خرافه باور نداشته باشد. این پدیده گویای اجتناب از خطر است. وقتی هزینهی رفتاری پایین است هر چند نامعقول باشد آن را انجام میدهیم تا مبادا خطر بزرگ اما نامحتمل رخ دهد. نام این پدیده "زیانگریزی" است.
اما به وضوح هر آنچه در گذشتهها به عللی تکاملی شکل گرفته لزوما در جهان امروز کارآمد نیست. تمایل زیاد به قند و چربی نمونهی معروف آن است.
Psychology Today
Half-Belief in Superstitions
Most people hold some superstitions, but beliefs and actions often conflict.
❤1👍1👏1
