هنر تعارف ایرانی، کارکردهای بسیار زیادی دارد؛ یکی از کارکردهای بسیار هوشمندانهی آن، هدایت زیرکانه و مودبانهی مهمان، برای ارضای نیازهای سرشت(Temperament) میزبان است. مثلا جملهی شرمندهام که غذا....
_عجلهای شد؛ پاسخ مهمان، رفع کنندهی نگرانیهایِ میزبانِ اضطرابی خواهد بود.
_سالاد و نوشیدنیش و.. کم بود؛ پاسخ مهمان، ارضا کنندهی نیازهای فرد تنوع طلب است.
_نمیدونم مزهاش چطور بود؛ پاسخ مهمان، ارضای نیازهایِ فردی با سرشت وابستگی به پاداش اجتماعیست.
_انشالله جاافتاده باشه، از دیشب رو اجاقه؛ پاسخ مهمان، ارضای سرشت کمالگراهاست....
@andisheh_naab12
_عجلهای شد؛ پاسخ مهمان، رفع کنندهی نگرانیهایِ میزبانِ اضطرابی خواهد بود.
_سالاد و نوشیدنیش و.. کم بود؛ پاسخ مهمان، ارضا کنندهی نیازهای فرد تنوع طلب است.
_نمیدونم مزهاش چطور بود؛ پاسخ مهمان، ارضای نیازهایِ فردی با سرشت وابستگی به پاداش اجتماعیست.
_انشالله جاافتاده باشه، از دیشب رو اجاقه؛ پاسخ مهمان، ارضای سرشت کمالگراهاست....
@andisheh_naab12
فقط وقتی که آخرین درخت بریده شد،
آخرین ماهی صید شد،
و آخرین رود آلوده شد،
فقط اون موقع میفهمیم که نمیتونیم اسکناس و پول بخوریم.
طبیعت زیباست و به همون اندازه شکننده و آسیب پذیر، مواظب طبیعت باشیم.
@andisheh_naab12
آخرین ماهی صید شد،
و آخرین رود آلوده شد،
فقط اون موقع میفهمیم که نمیتونیم اسکناس و پول بخوریم.
طبیعت زیباست و به همون اندازه شکننده و آسیب پذیر، مواظب طبیعت باشیم.
@andisheh_naab12
امروز سالگرد آشنا شدنمونه ..قراره جمعه به مناسبتش لباس بپوشیم و بریم یک رستوران نه چندان فاخر ولی دنج فرانسوی و استیک بخوریم :)
تراپیستم ازم پرسید چی شد با همه تفاوتهایی که دارین اون اوایلش تصمیم گرفتین ادامه دادین:
گفتم : مهربونه و برای این مهربونی تلاش میکنه.
براش خوشحال بودن من
رفت و امدم با دوستام
پیدا کردن همون لباسی/کفشی که میخوام
موفق شدنم من تو درسم و حالا کارم
برای خواب عمیقم
برای غذای سالم خوردنم
برای ورزش کردنم
براش همه اش مهمه و برای تک تکش تلاش میکنه!
گفت تو چی ؟🥺
گفتم نمیدونم اون رو باید از خودش بپرسی
گفتم میدونم که این خوشحال بودن من براش انقدر بزرگ و مهم هست که گاهی کلافه میشم از اینکه خودش حواسش به خوشحالی خودش نیست.
انگار یک نفر تو زندگی اومده منو تشویق کنه و همه توانش رو بگذاره که زندگیم راحت تر شه.
چقدر خوب شد ۵ سال پیش من در حالی که در حال بدو بدو بودم کتت رو گرفتم و بهت لبخند زدم ..و تو این لبخند رو تبدیل به سالها کردی ❤️
@andisheh_naab12
تراپیستم ازم پرسید چی شد با همه تفاوتهایی که دارین اون اوایلش تصمیم گرفتین ادامه دادین:
گفتم : مهربونه و برای این مهربونی تلاش میکنه.
براش خوشحال بودن من
رفت و امدم با دوستام
پیدا کردن همون لباسی/کفشی که میخوام
موفق شدنم من تو درسم و حالا کارم
برای خواب عمیقم
برای غذای سالم خوردنم
برای ورزش کردنم
براش همه اش مهمه و برای تک تکش تلاش میکنه!
گفت تو چی ؟🥺
گفتم نمیدونم اون رو باید از خودش بپرسی
گفتم میدونم که این خوشحال بودن من براش انقدر بزرگ و مهم هست که گاهی کلافه میشم از اینکه خودش حواسش به خوشحالی خودش نیست.
انگار یک نفر تو زندگی اومده منو تشویق کنه و همه توانش رو بگذاره که زندگیم راحت تر شه.
چقدر خوب شد ۵ سال پیش من در حالی که در حال بدو بدو بودم کتت رو گرفتم و بهت لبخند زدم ..و تو این لبخند رو تبدیل به سالها کردی ❤️
@andisheh_naab12
سفیر انگلیس در دهلی از مسیری در حال گذر بود که یک جوان هندی، لگدی به گاوی میزند
"گاوی که در هندوستان مقدس است"!
فرماندار انگلیسی پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم می کند!
بقیه مردم حاضر که می بینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم می شمارد در جلوی گاو سجده میکنند و آن جوان را به شدت مجازات می کنند. همراه فرماندار با تعجب می پرسد؛
چرا این کار را کردید؟!
فرماندار می گوید؛
لگد این جوان آگاه می رفت که فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بیندازد، ولی من نگذاشتم!
👤 #برتراند_راسل
@andisheh_naab12
"گاوی که در هندوستان مقدس است"!
فرماندار انگلیسی پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم می کند!
بقیه مردم حاضر که می بینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم می شمارد در جلوی گاو سجده میکنند و آن جوان را به شدت مجازات می کنند. همراه فرماندار با تعجب می پرسد؛
چرا این کار را کردید؟!
فرماندار می گوید؛
لگد این جوان آگاه می رفت که فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بیندازد، ولی من نگذاشتم!
👤 #برتراند_راسل
@andisheh_naab12
گفتن تلگرام عامل جهش نرخ ارزه! ۱۰ اردیبهشت ۹۷ که فیلتر شد دلار ۶ هزار تومان بود
گفتن وحید مظلومین سلطان سکه عامل اخلال در بازاره! ۲۳ آبان ۹۷ که اعدام شد سکه ۴ میلیون بود
آقایون خودتون گول نزنید
عامل اخلال در بازار خود شما و تصمیماتتون هستید
با سیاستگذاریهای اشتباه
با سرکوب بخش خصوصی و فراری دادن نخبههای اقتصاد
بدون اصلاح حکمرانی سیاسی هیچ بهبودی در اقتصاد کشور، بازارها و معیشت مردم رخ نخواهد داد
حتی چین کمونیستی با تغییر ریل به ابرقدرت اقتصادی تبدیل شد
@andisheh_naab12
گفتن وحید مظلومین سلطان سکه عامل اخلال در بازاره! ۲۳ آبان ۹۷ که اعدام شد سکه ۴ میلیون بود
آقایون خودتون گول نزنید
عامل اخلال در بازار خود شما و تصمیماتتون هستید
با سیاستگذاریهای اشتباه
با سرکوب بخش خصوصی و فراری دادن نخبههای اقتصاد
بدون اصلاح حکمرانی سیاسی هیچ بهبودی در اقتصاد کشور، بازارها و معیشت مردم رخ نخواهد داد
حتی چین کمونیستی با تغییر ریل به ابرقدرت اقتصادی تبدیل شد
@andisheh_naab12
گرفتی چی شد؟!
روزه مهم نیست؟! تظاهرات مهمه؟!
هر روز دنيا جاى عجيبترى براى زندگى ميشه.
@andisheh_naab12
روزه مهم نیست؟! تظاهرات مهمه؟!
هر روز دنيا جاى عجيبترى براى زندگى ميشه.
@andisheh_naab12
عمو جغدشاخدار: بنر برو، اینجا نمون
بنر: نمیتونم، تو گرسنته، حالت خوب نیست
عمو جغد شاخدار: بنر لطفا برو، فقط برو
بنر: حداقل بیا یه گاز از دم من بزن، عمو جغد من تورو دوست دارم
عمو جغد شاخدار: نمیتونم بنر، زودتر برو
بنر: من نگاه نمیکنم، بیا یه گاز از دم من بزن.
کارتون #بنر
@andisheh_naab12
بنر: نمیتونم، تو گرسنته، حالت خوب نیست
عمو جغد شاخدار: بنر لطفا برو، فقط برو
بنر: حداقل بیا یه گاز از دم من بزن، عمو جغد من تورو دوست دارم
عمو جغد شاخدار: نمیتونم بنر، زودتر برو
بنر: من نگاه نمیکنم، بیا یه گاز از دم من بزن.
کارتون #بنر
@andisheh_naab12
اندیشه ناب
Photo
ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ.
ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ۱۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺷﺪﻡ، ﭼﻨﺎﻥ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﻋﺎﺷﻖ آﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺗﻮانستم ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻦ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺩﺧﺘﺮه ﺑﺮﻭﯾﻢ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮه ﺑﻨﺎﯼ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺍ بپیچاند، ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﺱ بخوانم.
من هم ﭘﺲ ﺍﺯ آﻥ ﺑﺎ ﺟﺪﯾﺖ ﺩﺭﺱ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﯾﭙﻠﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﺑﻌﺪ از گرفتن دیپلم ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮه ﮔﻔﺖ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ بروم.
ﺩﺭ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮه ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ.
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺑﻌﺪ از ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ آﻣﺪﻥ ﻫﺎﯾﻢ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪء ﺟﺪﯾﺪ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﺎﯾﻢ.
ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ آﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ.
آﻥ ﺷﺨﺺ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺷﺪﻥ بلخره پدر در ۳۲ سالگی ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ.
ﺟﺸﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺮ ﭘﺎ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ آﺩﻡ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ به خانه خودمان رفتیم.
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﺸﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ أﺵ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﮔﻮشه ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ.
ﺻﺒﺢ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺳﺮﺧﻮﺵ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ، ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻬﯿﻪ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ. ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺪﺗﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻧﺶ ﺑﻮﺩﻡ ولی همسرم بیدار شدنش خیلی طول کشید و من ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻡ. ﮐﻤﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ همسرم ﻧﻔﺲ ﻧﻤﯿﮑﺸﺪ.
ﺳﺮﯾﻌﺎ ﭘﺰﺷﮑﯽ آﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﭘﺰﺷﮏ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﻗﻠﺒﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﯾﺴﺖ ﻗﻠﺒﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
و من ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ آﻭﺭﺩﻧﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ😢
@andisheh_naab12
ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ۱۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺷﺪﻡ، ﭼﻨﺎﻥ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﻋﺎﺷﻖ آﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺗﻮانستم ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻦ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺩﺧﺘﺮه ﺑﺮﻭﯾﻢ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮه ﺑﻨﺎﯼ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺍ بپیچاند، ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﺱ بخوانم.
من هم ﭘﺲ ﺍﺯ آﻥ ﺑﺎ ﺟﺪﯾﺖ ﺩﺭﺱ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﯾﭙﻠﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﺑﻌﺪ از گرفتن دیپلم ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮه ﮔﻔﺖ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ بروم.
ﺩﺭ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮه ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ.
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺑﻌﺪ از ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ آﻣﺪﻥ ﻫﺎﯾﻢ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪء ﺟﺪﯾﺪ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﺎﯾﻢ.
ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ آﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ.
آﻥ ﺷﺨﺺ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺷﺪﻥ بلخره پدر در ۳۲ سالگی ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ.
ﺟﺸﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺮ ﭘﺎ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ آﺩﻡ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ به خانه خودمان رفتیم.
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﺸﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ أﺵ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﮔﻮشه ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ.
ﺻﺒﺢ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺳﺮﺧﻮﺵ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ، ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻬﯿﻪ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ. ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺪﺗﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻧﺶ ﺑﻮﺩﻡ ولی همسرم بیدار شدنش خیلی طول کشید و من ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻡ. ﮐﻤﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ همسرم ﻧﻔﺲ ﻧﻤﯿﮑﺸﺪ.
ﺳﺮﯾﻌﺎ ﭘﺰﺷﮑﯽ آﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﭘﺰﺷﮏ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﻗﻠﺒﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﯾﺴﺖ ﻗﻠﺒﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
و من ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ آﻭﺭﺩﻧﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ😢
@andisheh_naab12
می دونید خانم هینگز یه چیزی رو فهمیدم و اون اینه که، فرق یه دختر گل فروش و یه خانم محترم در این نیست که چطور رفتار می کنن...
در اینه که
"چطور باهاشون رفتار میشه"
☑️ My Fair Lady
@andisheh_naab12
در اینه که
"چطور باهاشون رفتار میشه"
☑️ My Fair Lady
@andisheh_naab12
دکتری که برای اولین بار گفت شستن دست جلو پخش شدن بیماری را می گیرد بخاطر ایده احمقانه اش به تیمارستان فرستاده شد
از اینکه ایده های جدید داشته باشید
نهراسید !
@andisheh_naab12
از اینکه ایده های جدید داشته باشید
نهراسید !
@andisheh_naab12
یکی از بزرگترین مشکلاتی که با وجود اینترنت پیدا کردیم اینه که دیگه بلد نیستیم و عادت نداریم به اینکه بذاریم حوصلهمون سر بره. مارک منسن یه چیز جالبی میگفت. میگفت شبکههای اجتماعی مثل یه سطل پر از دوپامینه که دائما تو صورت ما پاشیده میشه. بعد وقتی تو در دنیای واقعی با ادمها برخورد داری، مخصوصا ادمهایی که تازه باهاشون اشنا شدی، خیلی وقتها در گفتگو با اونها در شرایطی قرار میگیری که کسل کننده است. ممکنه اونها از چیزهایی حرف بزنن که برای شما خیلی جالب نیست یا باهاشون موافق نیستین یا براتون مهم نیست. ما عادت کردیم در این شرایط مطلب رو رد کنیم بره.
مثلا بریم توییت بعد، reel بعدی، پست بعدی، این کاریه که ما در حال حاضر با هر مطلبی میکنیم که برامون جالب نیست و دوپامین کافی نمیده. در حالی که ارتباطات در دنیای واقعی مستلزم داشتن گفتگوهاییه که برای ما حوصله سر بر و کسل کننده هستن، و تلاش ما برای اینکه بهشون گوش کنیم و جواب بدیم
و شاید بتونیم از چیزهایی که برامون جالب هستن حرف بزنیم.
@andisheh_naab12
مثلا بریم توییت بعد، reel بعدی، پست بعدی، این کاریه که ما در حال حاضر با هر مطلبی میکنیم که برامون جالب نیست و دوپامین کافی نمیده. در حالی که ارتباطات در دنیای واقعی مستلزم داشتن گفتگوهاییه که برای ما حوصله سر بر و کسل کننده هستن، و تلاش ما برای اینکه بهشون گوش کنیم و جواب بدیم
و شاید بتونیم از چیزهایی که برامون جالب هستن حرف بزنیم.
@andisheh_naab12