طبقه بندی دختران در قدیم
اگه این دسته بندی الان وجود داشت، شما جزء کدوم دسته محسوب می شدید !!؟
🆔 @andisheh_naab12
اگه این دسته بندی الان وجود داشت، شما جزء کدوم دسته محسوب می شدید !!؟
🆔 @andisheh_naab12
حقیقتا بسیار اکلیلیم ،داشتم به گوشی داداش کوچیکم زنگ میزدم که دیدم گوشیشو جا گذاشته و اسممو اینجوری سیو کردههههههه🫠🫠🫠🫠🥹🥹🥹🥹🥹 اونوقت رو در رو مثه سگو گربه ایم باهم🥲
@andisheh_naab12
@andisheh_naab12
برای اینکه یک ساعت با مردی بگذرانم، ۳۵۰ فرانک سوییس میگیرم.
در واقع اغراق است. اگر در آوردن لباسها را حساب نکنیم و تظاهر به محبت و صحبت درباره مسائل پیش پا افتاده و لباس پوشیدن را، کل این مدت میشود یازده دقیقه رابطه جنسی! یازده دقیقه!!
دنیا دور چیزی میگردد که فقط یازده دقیقه طول میکشد. به خاطر این یازده دقیقه است که در یک روز ۲۴ ساعته (با این فرض که همه زن و شوهرها هر روز عشقبازی کنند، که مزخرف است و دروغ)، مردم ازدواج میکنند، خانواده تشکیل میدهند، گریه بچهها را تحمل میکنند، مدام توضیح میدهند که چرا دیر آمدهاند خانه، به صد تا زن دیگر نگاه میکنند با این آرزو که با آنها چرخی دور دریاچه ژنو بزنند، برای خودشان لباسهای گران میخرند و برای زنهایشان لباسهای گرانتر، به فاحشهها پول میدهند تا جبران کمبودشان را در زندگی زناشوییشان بکنند و نمیدانند این کمبود چیست.
همین یازده دقیقه، صنعت عظیم لوازمآرایش، رژیمهای غذایی، باشگاههای ورزشی و پورنوگرافی را میگرداند. و وقتی مردها دور هم جمع میشوند، برخلاف تصور زنها، اصلاً راجع به زنها حرف نمیزنند. از کار و پول و ورزش حرف میزنند. یک جای کار تمدن ما ایراد اساسی دارد.
@andisheh_naab12
در واقع اغراق است. اگر در آوردن لباسها را حساب نکنیم و تظاهر به محبت و صحبت درباره مسائل پیش پا افتاده و لباس پوشیدن را، کل این مدت میشود یازده دقیقه رابطه جنسی! یازده دقیقه!!
دنیا دور چیزی میگردد که فقط یازده دقیقه طول میکشد. به خاطر این یازده دقیقه است که در یک روز ۲۴ ساعته (با این فرض که همه زن و شوهرها هر روز عشقبازی کنند، که مزخرف است و دروغ)، مردم ازدواج میکنند، خانواده تشکیل میدهند، گریه بچهها را تحمل میکنند، مدام توضیح میدهند که چرا دیر آمدهاند خانه، به صد تا زن دیگر نگاه میکنند با این آرزو که با آنها چرخی دور دریاچه ژنو بزنند، برای خودشان لباسهای گران میخرند و برای زنهایشان لباسهای گرانتر، به فاحشهها پول میدهند تا جبران کمبودشان را در زندگی زناشوییشان بکنند و نمیدانند این کمبود چیست.
همین یازده دقیقه، صنعت عظیم لوازمآرایش، رژیمهای غذایی، باشگاههای ورزشی و پورنوگرافی را میگرداند. و وقتی مردها دور هم جمع میشوند، برخلاف تصور زنها، اصلاً راجع به زنها حرف نمیزنند. از کار و پول و ورزش حرف میزنند. یک جای کار تمدن ما ایراد اساسی دارد.
@andisheh_naab12
نوشتهاى از "دالتون ترومبو" نويسنده و فيلمنامه نویس امريكايى:
یادم هست پیش از ازدواجم، مدتی با همسرم همکار بودم.
فضای کار باعث شده بود که او از شخصیت و اطلاعاتِ من خوشش بیاید.
ناگفته هم نماند که خودم بدم نمیآمد که او اینقدر شیفتهی یک آدمِ فراواقعی و به قولِ خودش «عجیب و غریب» شده!
ما با هم ازدواج کردیم.
سالِ اول را پشتِ سر گذاشتیم و مثلِ همهی زن و شوهرهای دیگر، بالاخره یک روزی دعوای سختی با هم کردیم.
در آن دعوا چیزی از همسرم شنیدم که حالا بعد از جداییمان، چراغِ راهِ آیندهی رفتارهایم شده:
-«منو باش که خیال میکردم تو چه آدمِ بزرگ و خاصی هستی!... ولی میبینم الآن هیچی نیستی!... یه آدمِ معمولی!»
امروز که دقت میکنم، میبینم تقریبا همهی ما در طولِ زندگی، به لحظهاى میرسیم که آدمهای خاص و افسانهاى مان، تبدیل به آدمی واقعی و معمولی میشوند.
و درست در همان لحظه، آن آدمی که همیشه برایمان بُت بوده، به طرزِ دهشتناکی خُرد و خاکشیر خواهد شد.
ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوشمان میآید، بُت درست کنیم و از آنها «اَبَر انسان» بسازیم و وقتی آن شخصیتِ ابر انسانی تبدیل به یک انسانِ عادی شد، از او متنفر شویم.
واقعیت آن است که همه، آدمهای معمولیاى هستند.
حتی آنهایی که ما ابر انسان میپنداریم هم دستشویی میروند، وقتی میخوابند آبِ دهنشان روی بالش میریزد، آنها هم دچار اسهال و یبوست میشوند، میترسند، دروغ میگویند، عرقِشان بوی گند میدهد و دهنشان سرِ صبح، بوی ....!
بعدها که فرصتی شد تا به هنرجویانِ ادبیات و تئاتر آموزش بدهم، احساس کردم هنرجویانم ناخواسته و از روی لطف، دوست داشتند بگویند که مربی ما، آدمِ خیلی عجیب و غریبی است!
اولین چارهی کار این بود که از آنها بخواهم «استاد» خطابم نکنند. چون اصولا این لفظ برای منی که سطحِ علمی و آکادمیکِ لازم را ندارم، عنوانِ اشتباهی است.
در قدم بعد، سعی کردم بهشان نشان دهم که من هم مثلِ همهی آدمهای دیگر، نیازهای طبیعی دارم؛ عصبانی میشوم، غمگین میشوم، گرسنه میشوم، دستشویی میروم، دست و بالم درد میگیرد و هزار و یک چیزِ دیگر که همهی آدمها دارند.
اما به نظرم، دو چیز خیلی مهم هست که باید هر کس به خودش بگوید و نگذارد دیگران از او تصویری فراانسانی و غیرواقعی بسازند:
اول؛ احترام
حتی جلوی پای یک پسربچهی 7 ساله هم باید بلند شد و یا بعد از یک دخترِ 5 ساله از در عبور کرد.
باید آنقدر به دیگران احترام گذاشت که بدانند نه تنها از تو چیزی کم ندارند که به مراتب از تو با ارزشتر و مهمترند.
و بعد؛ راستگویی
به عقیدهی من هیچ ارزشی و خصلتی بزرگتر و انسانیتر از راستگویی نیست.
اعترافِ به «ندانستن» و «نتوانستن» یکی از بزرگترین سدهایی است که ما در طولِ عمرمان باید از آن بگذریم.
اطرافیان اگر بدانند که ما هم مثلِ همهی آدمهای دیگر، یک آدمِ با نیازهای عادی هستیم، هرگز تصورشان از ما، تصوری فراواقعی نخواهد شد.
اینهایی که گفتم، فقط مخصوصِ هنرجو و مربی نیست. خیلی به کارِ عاشق و معشوقها هم میآید.
به یک دلدادهی شیفته باید گفت:
«کسی که تو امروز در بهترین لباس و عطر و قیافه میبینی، در خلوتش، شامپانزهای تمامعیار میشود!... تو با یک آدمِ معمولی طرفی، نه یک ابرقهرمانِ سوپراستار!»
همهی ما آدمیم. آدمهای خیلی معمولی.
#James_Dalton_Trumbo
1905 - 1976
@andisheh_naab12
یادم هست پیش از ازدواجم، مدتی با همسرم همکار بودم.
فضای کار باعث شده بود که او از شخصیت و اطلاعاتِ من خوشش بیاید.
ناگفته هم نماند که خودم بدم نمیآمد که او اینقدر شیفتهی یک آدمِ فراواقعی و به قولِ خودش «عجیب و غریب» شده!
ما با هم ازدواج کردیم.
سالِ اول را پشتِ سر گذاشتیم و مثلِ همهی زن و شوهرهای دیگر، بالاخره یک روزی دعوای سختی با هم کردیم.
در آن دعوا چیزی از همسرم شنیدم که حالا بعد از جداییمان، چراغِ راهِ آیندهی رفتارهایم شده:
-«منو باش که خیال میکردم تو چه آدمِ بزرگ و خاصی هستی!... ولی میبینم الآن هیچی نیستی!... یه آدمِ معمولی!»
امروز که دقت میکنم، میبینم تقریبا همهی ما در طولِ زندگی، به لحظهاى میرسیم که آدمهای خاص و افسانهاى مان، تبدیل به آدمی واقعی و معمولی میشوند.
و درست در همان لحظه، آن آدمی که همیشه برایمان بُت بوده، به طرزِ دهشتناکی خُرد و خاکشیر خواهد شد.
ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوشمان میآید، بُت درست کنیم و از آنها «اَبَر انسان» بسازیم و وقتی آن شخصیتِ ابر انسانی تبدیل به یک انسانِ عادی شد، از او متنفر شویم.
واقعیت آن است که همه، آدمهای معمولیاى هستند.
حتی آنهایی که ما ابر انسان میپنداریم هم دستشویی میروند، وقتی میخوابند آبِ دهنشان روی بالش میریزد، آنها هم دچار اسهال و یبوست میشوند، میترسند، دروغ میگویند، عرقِشان بوی گند میدهد و دهنشان سرِ صبح، بوی ....!
بعدها که فرصتی شد تا به هنرجویانِ ادبیات و تئاتر آموزش بدهم، احساس کردم هنرجویانم ناخواسته و از روی لطف، دوست داشتند بگویند که مربی ما، آدمِ خیلی عجیب و غریبی است!
اولین چارهی کار این بود که از آنها بخواهم «استاد» خطابم نکنند. چون اصولا این لفظ برای منی که سطحِ علمی و آکادمیکِ لازم را ندارم، عنوانِ اشتباهی است.
در قدم بعد، سعی کردم بهشان نشان دهم که من هم مثلِ همهی آدمهای دیگر، نیازهای طبیعی دارم؛ عصبانی میشوم، غمگین میشوم، گرسنه میشوم، دستشویی میروم، دست و بالم درد میگیرد و هزار و یک چیزِ دیگر که همهی آدمها دارند.
اما به نظرم، دو چیز خیلی مهم هست که باید هر کس به خودش بگوید و نگذارد دیگران از او تصویری فراانسانی و غیرواقعی بسازند:
اول؛ احترام
حتی جلوی پای یک پسربچهی 7 ساله هم باید بلند شد و یا بعد از یک دخترِ 5 ساله از در عبور کرد.
باید آنقدر به دیگران احترام گذاشت که بدانند نه تنها از تو چیزی کم ندارند که به مراتب از تو با ارزشتر و مهمترند.
و بعد؛ راستگویی
به عقیدهی من هیچ ارزشی و خصلتی بزرگتر و انسانیتر از راستگویی نیست.
اعترافِ به «ندانستن» و «نتوانستن» یکی از بزرگترین سدهایی است که ما در طولِ عمرمان باید از آن بگذریم.
اطرافیان اگر بدانند که ما هم مثلِ همهی آدمهای دیگر، یک آدمِ با نیازهای عادی هستیم، هرگز تصورشان از ما، تصوری فراواقعی نخواهد شد.
اینهایی که گفتم، فقط مخصوصِ هنرجو و مربی نیست. خیلی به کارِ عاشق و معشوقها هم میآید.
به یک دلدادهی شیفته باید گفت:
«کسی که تو امروز در بهترین لباس و عطر و قیافه میبینی، در خلوتش، شامپانزهای تمامعیار میشود!... تو با یک آدمِ معمولی طرفی، نه یک ابرقهرمانِ سوپراستار!»
همهی ما آدمیم. آدمهای خیلی معمولی.
#James_Dalton_Trumbo
1905 - 1976
@andisheh_naab12
زمانی که امیرکبیر به صدارت رسید، خزانه دولت، سالی یک میلیون تومان کسری بودجه داشت؛ او برای جبران این کسری حقوق همسران شاهزادگان را قطع کرد، از حقوق شاهزادگان و روحانیون کاست و برای خود شاه هم، حقوقی ثابت معین کرد؛ ماهی 2000 تومان!
@andisheh_naab12
@andisheh_naab12
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این فرماندار مشهده. اون تو اوج بحران سیل، عقلش در این حد رسیده که بره تو خیابون به ماشینها فرمون بده تا ازش فیلم بگیرن و با ادبیات خودشون بعدا بگه کف میدان بودم. و بدبختی اینه که حتی این فرمون دادن ساده رو هم درست انجام نمیده.
@andisheh_naab12
@andisheh_naab12
یه عده هم هستن که ازت متنفرن
و این تنفر به خاطر این نیست
که تو کاری کردی
تنفر دارن چون تمام کارایی که اونا آرزوش رو دارن
تو داری انجام میدی!
@andisheh_naab12
و این تنفر به خاطر این نیست
که تو کاری کردی
تنفر دارن چون تمام کارایی که اونا آرزوش رو دارن
تو داری انجام میدی!
@andisheh_naab12
ما ايرانيها تفاوت چندانی با شما اروپائيان نداريم.
اگر زنان ما چادر بر سر می كنند، شما هم زنان كاتوليك روسری بر سر داريد.
اگر مردان ما چند زن داشته باشند
شما هم زنانی داريد كه به آنها رفيقه و معشوقه می گوييد.
اگر شما خود را برتر مي دانيد، ما هيچ عقده ای نخواهيم داشت. ما هرگز فراموش نمی كنيم كه آنچه شما امروز می دانيد چيزی است كه ما سه هزار سال پيش به شما آموخته ايم!
مصاحبه محمدرضاشاه در اکتبر 1973 با روزنامه نگار ایتالیایی اوریانا فلاچی_مصاحبه ای که بازتاب گسترده ای در اروپا و آمریکا داشت و خشم اروپاییان را بر انگیخت.
@andisheh_naab12
اگر زنان ما چادر بر سر می كنند، شما هم زنان كاتوليك روسری بر سر داريد.
اگر مردان ما چند زن داشته باشند
شما هم زنانی داريد كه به آنها رفيقه و معشوقه می گوييد.
اگر شما خود را برتر مي دانيد، ما هيچ عقده ای نخواهيم داشت. ما هرگز فراموش نمی كنيم كه آنچه شما امروز می دانيد چيزی است كه ما سه هزار سال پيش به شما آموخته ايم!
مصاحبه محمدرضاشاه در اکتبر 1973 با روزنامه نگار ایتالیایی اوریانا فلاچی_مصاحبه ای که بازتاب گسترده ای در اروپا و آمریکا داشت و خشم اروپاییان را بر انگیخت.
@andisheh_naab12
معیار و شناخت ما از رنج همیشه رنج خودمان است؛ برخلاف مرگ که به محض شنیدنش یاد مرگ دیگران میافتیم.
.
بوی مرگ
ادوارد مونک
۱۸۹۵
@andisheh_naab12
.
بوی مرگ
ادوارد مونک
۱۸۹۵
@andisheh_naab12
آدمایی که زیاد مطالعه میکنن، باسوادن، متفکر و تحلیلگرن، برای اغلب لحظات زندگی دوستان بینظیریان ولی وقتی تنها اطرافیانت این آدمها باشن یادت میره احساسات اصیل و غریزی انسانی چه شکلیان. کلا معاشرت با آدمهای معمولی رو که از دست بدی نه تنها خیلی چیزا رو میبازی، مغزتم خراب میشه.
آدمای معمولی عصبانی میشن و ابرازش میکنن بی اینکه مدتها تحلیل کنن ریشه خشمشونو، دلخور میشن بی اینکه خودشونو موظف بدونن همه رو درک کنن، رفتارهای عجیبو میبینن و تهش میگن طرف اسکله و دیگه مدتها آنالیز آسیبشناختی نمیکنن، با خیال راحت انسانن و انتظار ابرانسان بودن ندارن از خودشون!
@andisheh_naab12
آدمای معمولی عصبانی میشن و ابرازش میکنن بی اینکه مدتها تحلیل کنن ریشه خشمشونو، دلخور میشن بی اینکه خودشونو موظف بدونن همه رو درک کنن، رفتارهای عجیبو میبینن و تهش میگن طرف اسکله و دیگه مدتها آنالیز آسیبشناختی نمیکنن، با خیال راحت انسانن و انتظار ابرانسان بودن ندارن از خودشون!
@andisheh_naab12
زمانه ای خواهد رسید که مردن در رختخواب و مردن به مرگ طبیعی، تبدیل به آرزویی دست نیافتنی برای همه ما میشود...
#جوزف_برودسکی
@andisheh_naab12
#جوزف_برودسکی
@andisheh_naab12
- قربان! ایشان نه توانایی اداره کشور را دارند، نه اینکه میتوانیم تغییرشان دهیم!
قربان: عاقبت بخیرش کنید! او قهرمان باشد، بهتر است تا یک ناتوان!
آقای رئیسجمهور
میگل_آنخل_آستوریاس
@andisheh_naab12
قربان: عاقبت بخیرش کنید! او قهرمان باشد، بهتر است تا یک ناتوان!
آقای رئیسجمهور
میگل_آنخل_آستوریاس
@andisheh_naab12
حقیقت همان اندازه رایج خواهد شد که ما رواجش بدهیم. اینکه آفتابِ حقیقت پشت پرده نخواهد ماند حرفِ مفتی است! فقط دستهای ماست که میتواند آفتاب را از پرده بیرونش بکشد...
#برتولت_برشت
@andisheh_naab12
#برتولت_برشت
@andisheh_naab12
از منظر روانکاوی؛ تو بیهوده از کسی بدت نمیاد.
_یا قسمتی از خود پذیرفته نشدت هست که در آن آدم میبینی.
_یا میترسی در آینده، شبیه اون آدم بشی(خودتو درش میبینی).
_یا شبیه اون آدم بودی و دیگه نمیخوای برگردی به اون بودن.
_یا در زندگی تلاش کردی مثل این فرد نباشی.
@andisheh_naab12
_یا قسمتی از خود پذیرفته نشدت هست که در آن آدم میبینی.
_یا میترسی در آینده، شبیه اون آدم بشی(خودتو درش میبینی).
_یا شبیه اون آدم بودی و دیگه نمیخوای برگردی به اون بودن.
_یا در زندگی تلاش کردی مثل این فرد نباشی.
@andisheh_naab12
اگر اطرافتون کسایی هستن که دائم با بقیه دراما دارن بدونید یه روز نوبت شما هم میشه :))
@andisheh_naab12
@andisheh_naab12