Don't forget to like
Gintama
#meme
#meme_anime
🤣17❤🔥4🔥1
Don't forget to like
#anime
----------------------------
| 📕 @anime_introducing 📙 |
---------------------------
🔥14🤣5
Forwarded from ☀Burchill
می خوایم راجع به مبحث مهم فلسفه داستان نویسی صحبت کنیم. همونطور که میدونید فلسفه علمیه که به چیستی، چرایی و چگونگی یک موضوع رو بررسی می کنه. بر همین اساس، در فلسفه داستان نویسی ابتدا باید منشا ظهور داستان ها و داستان نویسی رو پیدا کنیم.
داستان نویسی ابتدا از روایت وقایع واقعی اومده. انتقال و انتشار وقایع به صورت شفاهی به افراد دیگه. چرا؟ چون افرادی که خودشون در وقایع حضور نداشتن کنجکاو بودن و خواستار میشدن آگاهی از وقایع رو. مثل این میمونه که دوست شما رفته سفر به شهری که شما ازش خوشتون میاد ولی تا الان نرفتید اونجا. شما ازش میخواید خاطرات اونجا رو براتون تعریف کنه. برای شما چیزی که لذت بخشه این نیست که اون چیکار کرده، تصور اینه که شما خودتون رو جای اون میذارید و در ذهنتون اون لحظات خوش رو تجربه می کنید.
چیز هایی که تجربه نکردید، چیز هایی که نتونستید انجام بدید، فرصت هایی که نداشتید، انتخاب هایی که نکردید، زندگی هایی که درش نبودید و... این کنجکاوی ها و لذت جویی درونی ذهن یک انسانه که به دنبال جستن این چیز ها از ذهن خود یا به عبارتی رویا و خیال یا از زبانی دیگری به عبارتی داستان هستش. حالا برای جذاب تر شدن این داستان های واقعی ابتدا اون ها شاخه پیدا کردن و پر شور و تاب تر و با اغراق عنوان شدن و در نهایت به خالی بندی تبدیل شدن که اولین داستان های غیر واقعی میشن. داستان چیست؟ یک دنیای فرضی (واقعی یا تخیلی) که در آن شبیه سازی (واقعی یا تخیلی) از زندگی و وقایع (واقعی یا تخیلی) در اوم رخ میدن.
چرا داستان وجود داره؟ به دلیل میل درونی انسان برای متصور شدن تجربیات جدید و زندگی های دیگر و رفع تشنگی کنجکاوی درونی. چگونه یک داستان باید نوشته شود؟ آها! میرسیم به یک نقطه مهم. برای اینکه جواب چگونگی رو بدیم به هدف نیاز داریم و باید داستان رو هدفمند کنیم.
هدف میتونه سرگرمی خالی باشه. یک داستان طنز می تونه هیچ هدفی جز شاد کردن نداشته باشه و صرفا یک سری جوک پشت سر هم ولی سازماندهی شده باشه. یک داستان اکشن و پر از فایت می تونه آدرنالین رو توی مخاطب هاش به سقف برسونه و هیچ هدفی نداشته باشه جز اشتیاق مخاطب. این مثال ها اهداف رفتارگرایانه رو شامل میشن و میخوان با در اختیار گرفتن وقت شما، یک نتیجه رو بعد از اتمام وقت به شما ارائه بدن، مثل شاد شدن شما. ولی این ها پاسخ سوال چگونگی یک داستان رو برآورده نمی کنه. ما نیاز به یک لایه عمیق تر کردن داستان داریم، و این نیازمنده به اهداف شناختگرایانه.
حقیقت. چیزی که انسان ها از ابتدای زندگی به دنبال اون بودن، در جهان، در خود، در زندگی، در مرگ و حتی در خبر روزنامه هفتگی یا در فاسد بودن یک میوه. هر فرد به عنوان فیلسوف درونی خود با تفکر به باوری در خودش میرسه و این باور ها رو حقیقت از منظر خودش برای دنیا میدونه. شاید این حقیقت درونی درست و واقعی و مبتنی بر حقیقت مطلق و خارجی باشه و شاید هم نباشه و اشتباه و کاملا خیالی باشه.
نویسنده اگر بخواد داستان عمیق تری داشته باشه، باید یک باور رو در داستان خودش جا بده. چیزی که در طول مدت داستان پراکنده شده و کل داستان وجود داره که اون رو به عنوان نتیجه در ذهن مخاطب تداعی کنه و ذهن مخاطب رو برای پذیرش اون به چالش بکشه.
وجود داشتن این باور در داستان، داستان رو هدفمند میکنه. هدف انتقال صحیح و اقناع مخاطب در پذیرش این باور میشه. برای اینکه مخاطب هدف رو بپذیره، داستان باید حاوی محتوا و دانش پایه برای درک باور میشه. باید شامل شخصیت هایی قابل درک برای مخاطب باشه که اون ها رو با همزادپنداری تجربه کنه. باید شامل افت و خیز ها و حرکتی منطقی رو به جلو باشه که مخاطب انگیزه و علاقه لازم رو برای اندیشیدن به داستان داشته باشه. باید به صورت کلی دنیایی منطقی و مشابه واقعیت برای تصور بودن در اون رو داشته باشه و...
این چگونگی هستش که مبانی داستان نویسی رو ایجاد میکنه. این رویکرد فلسفی میتونه چهارچوب شکن هم باشه. مثلا برای القای باوری، عنصری از جهان واقعی رو از دنیای داستان حذف کنه تا اهمیت اون رو با ایجاد آشوب به دلیل اون نشون بده. تا زمانی که هدفمند بودن داستان مد نظر باشه، با رویکرد منطقی، داستان میتونه انسجامی عالی داشته باشه، و شیوه ایجاد این انسجام، دیدگاه انتقادی به داستانه.
🔥 🔥 🔥 🔥 🔥 🔥 🔥 🔥
🗂 #M
⭐ @Burchilll
داستان نویسی ابتدا از روایت وقایع واقعی اومده. انتقال و انتشار وقایع به صورت شفاهی به افراد دیگه. چرا؟ چون افرادی که خودشون در وقایع حضور نداشتن کنجکاو بودن و خواستار میشدن آگاهی از وقایع رو. مثل این میمونه که دوست شما رفته سفر به شهری که شما ازش خوشتون میاد ولی تا الان نرفتید اونجا. شما ازش میخواید خاطرات اونجا رو براتون تعریف کنه. برای شما چیزی که لذت بخشه این نیست که اون چیکار کرده، تصور اینه که شما خودتون رو جای اون میذارید و در ذهنتون اون لحظات خوش رو تجربه می کنید.
چیز هایی که تجربه نکردید، چیز هایی که نتونستید انجام بدید، فرصت هایی که نداشتید، انتخاب هایی که نکردید، زندگی هایی که درش نبودید و... این کنجکاوی ها و لذت جویی درونی ذهن یک انسانه که به دنبال جستن این چیز ها از ذهن خود یا به عبارتی رویا و خیال یا از زبانی دیگری به عبارتی داستان هستش. حالا برای جذاب تر شدن این داستان های واقعی ابتدا اون ها شاخه پیدا کردن و پر شور و تاب تر و با اغراق عنوان شدن و در نهایت به خالی بندی تبدیل شدن که اولین داستان های غیر واقعی میشن. داستان چیست؟ یک دنیای فرضی (واقعی یا تخیلی) که در آن شبیه سازی (واقعی یا تخیلی) از زندگی و وقایع (واقعی یا تخیلی) در اوم رخ میدن.
چرا داستان وجود داره؟ به دلیل میل درونی انسان برای متصور شدن تجربیات جدید و زندگی های دیگر و رفع تشنگی کنجکاوی درونی. چگونه یک داستان باید نوشته شود؟ آها! میرسیم به یک نقطه مهم. برای اینکه جواب چگونگی رو بدیم به هدف نیاز داریم و باید داستان رو هدفمند کنیم.
هدف میتونه سرگرمی خالی باشه. یک داستان طنز می تونه هیچ هدفی جز شاد کردن نداشته باشه و صرفا یک سری جوک پشت سر هم ولی سازماندهی شده باشه. یک داستان اکشن و پر از فایت می تونه آدرنالین رو توی مخاطب هاش به سقف برسونه و هیچ هدفی نداشته باشه جز اشتیاق مخاطب. این مثال ها اهداف رفتارگرایانه رو شامل میشن و میخوان با در اختیار گرفتن وقت شما، یک نتیجه رو بعد از اتمام وقت به شما ارائه بدن، مثل شاد شدن شما. ولی این ها پاسخ سوال چگونگی یک داستان رو برآورده نمی کنه. ما نیاز به یک لایه عمیق تر کردن داستان داریم، و این نیازمنده به اهداف شناختگرایانه.
حقیقت. چیزی که انسان ها از ابتدای زندگی به دنبال اون بودن، در جهان، در خود، در زندگی، در مرگ و حتی در خبر روزنامه هفتگی یا در فاسد بودن یک میوه. هر فرد به عنوان فیلسوف درونی خود با تفکر به باوری در خودش میرسه و این باور ها رو حقیقت از منظر خودش برای دنیا میدونه. شاید این حقیقت درونی درست و واقعی و مبتنی بر حقیقت مطلق و خارجی باشه و شاید هم نباشه و اشتباه و کاملا خیالی باشه.
نویسنده اگر بخواد داستان عمیق تری داشته باشه، باید یک باور رو در داستان خودش جا بده. چیزی که در طول مدت داستان پراکنده شده و کل داستان وجود داره که اون رو به عنوان نتیجه در ذهن مخاطب تداعی کنه و ذهن مخاطب رو برای پذیرش اون به چالش بکشه.
وجود داشتن این باور در داستان، داستان رو هدفمند میکنه. هدف انتقال صحیح و اقناع مخاطب در پذیرش این باور میشه. برای اینکه مخاطب هدف رو بپذیره، داستان باید حاوی محتوا و دانش پایه برای درک باور میشه. باید شامل شخصیت هایی قابل درک برای مخاطب باشه که اون ها رو با همزادپنداری تجربه کنه. باید شامل افت و خیز ها و حرکتی منطقی رو به جلو باشه که مخاطب انگیزه و علاقه لازم رو برای اندیشیدن به داستان داشته باشه. باید به صورت کلی دنیایی منطقی و مشابه واقعیت برای تصور بودن در اون رو داشته باشه و...
این چگونگی هستش که مبانی داستان نویسی رو ایجاد میکنه. این رویکرد فلسفی میتونه چهارچوب شکن هم باشه. مثلا برای القای باوری، عنصری از جهان واقعی رو از دنیای داستان حذف کنه تا اهمیت اون رو با ایجاد آشوب به دلیل اون نشون بده. تا زمانی که هدفمند بودن داستان مد نظر باشه، با رویکرد منطقی، داستان میتونه انسجامی عالی داشته باشه، و شیوه ایجاد این انسجام، دیدگاه انتقادی به داستانه.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👎6❤🔥2👍2🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Don't forget to like #meme #ai #meme_anime
🤣12👍7🔥4
Forwarded from HM Tv | هنتای میم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی از آپارات انیمه دانلود میکنی
ⁿᵃᵐᵉ➳ attack on Titan✯ #meme
𝙹𝚘𝚒𝚗➲ @MemeHentai_Tv ✦
R̲E̲A̲K̲T̲↠𝓬𝓸𝓹𝓲 𝓯𝓸𝓻𝓫𝓲𝓭𝓭𝓮𝓷 ↞
🤣17🔥7
Forwarded from Nazarick | نازاریک (『Nck』Wolf)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥13🤣4
