..
این ماکت برای کنستانت، فرم معمارانه آزادی بود. او میگفت، البته که انسان ها ذاتا آزادند اما شکل مطلق شهر و معماری، امکان بهره مند شدن از این آزادی را از آنها گرفته است. او چند لایه روی هم سوار شده که با مسیرهای لابیرنت مانندی به هم مرتبط شده اند را جایگزینی اتوپیایی برای شهرهای مرسوم با سلول های ثابت فضایی و سلسله مراتب مطلق میدید. برای کنستانت، این شهر که پلتفرمی آزاد و بدون کدگذاری دارد، می تواند یک زندگی کوچ نشین، موقتی و آزاد را برای شهروندان به ارمغان بیاورد. شهری که هر فرد میتواند میتواند آن را بدون محدودیت بازنویسی کند و به جای اینکه بخشی از چرخ دنده های سیستمی بزرگتر مثل سرمایه داری باشد، نحوه خودش صاحب فضا و زمان زندگی اش باشد. کنستانت اصرار داشت که این ریزوم واره، چیزی شبیه داستان علمی تخیلی نیست. به عبارتی از آنجا که به کل با سامان بدیهی شده زیستن قطع رابطه کرده انتقادی و ناواقعی است، اما از آنجا که با مصالح و جزئیات کاملا اجرایی طراحی شده است، به راحتی میتواند واقعی باشد. واقعیتی آلترناتیو.
@archresearchmethod
این ماکت برای کنستانت، فرم معمارانه آزادی بود. او میگفت، البته که انسان ها ذاتا آزادند اما شکل مطلق شهر و معماری، امکان بهره مند شدن از این آزادی را از آنها گرفته است. او چند لایه روی هم سوار شده که با مسیرهای لابیرنت مانندی به هم مرتبط شده اند را جایگزینی اتوپیایی برای شهرهای مرسوم با سلول های ثابت فضایی و سلسله مراتب مطلق میدید. برای کنستانت، این شهر که پلتفرمی آزاد و بدون کدگذاری دارد، می تواند یک زندگی کوچ نشین، موقتی و آزاد را برای شهروندان به ارمغان بیاورد. شهری که هر فرد میتواند میتواند آن را بدون محدودیت بازنویسی کند و به جای اینکه بخشی از چرخ دنده های سیستمی بزرگتر مثل سرمایه داری باشد، نحوه خودش صاحب فضا و زمان زندگی اش باشد. کنستانت اصرار داشت که این ریزوم واره، چیزی شبیه داستان علمی تخیلی نیست. به عبارتی از آنجا که به کل با سامان بدیهی شده زیستن قطع رابطه کرده انتقادی و ناواقعی است، اما از آنجا که با مصالح و جزئیات کاملا اجرایی طراحی شده است، به راحتی میتواند واقعی باشد. واقعیتی آلترناتیو.
@archresearchmethod
به نظر من آدمها وقتی تمام میشوند که قدرت شاگردیکردن را از دست میدهند...
من فکر میکنم در این جهان هیچکس معلم کسی نمیشود...آنچه اتفاق میافتد شاگرد کسی شدن است...
معلمی کردن برای یک معلم، از لحظه ای آغاز میشود که ما یاد گرفتن از او را آغاز میکنیم ...
به همین دلیل همه از معلمهایشان آگاهند؛ اما معلمها خیلی از شاگردهایشان را هرگز نمیشناسند...
برای همگی عمری پر از لحظه های ناب آموختن آرزو میکنم
م.ی. موسی پور
@archresearchmethod
من فکر میکنم در این جهان هیچکس معلم کسی نمیشود...آنچه اتفاق میافتد شاگرد کسی شدن است...
معلمی کردن برای یک معلم، از لحظه ای آغاز میشود که ما یاد گرفتن از او را آغاز میکنیم ...
به همین دلیل همه از معلمهایشان آگاهند؛ اما معلمها خیلی از شاگردهایشان را هرگز نمیشناسند...
برای همگی عمری پر از لحظه های ناب آموختن آرزو میکنم
م.ی. موسی پور
@archresearchmethod
مروری بر معماری لویی کان
اگر شما به عنوان یک انسان جهان را یک ساختار سرشار از نظمی ببینید که پیشاپیش برای چیزها وجود دارد، بدون شک به عنوان یک آرشیتکت هم هدفی نخواهید داشت جز اینکه این نظم را در هر پروژه ای که میکشید برملا کنید. نظمی که شما خود را بیشتر کاشف آن میبینید تا خالق آن. وقتی جهان برای شما یک موجود تصادفی نیست و همه چیزهایی که میبینید ذاتی دارند که میخواهند طبق آن نظم بپذیرند و به عبارتی آن را آشکار کنند، معماری به کل کار متفاوتی میشود. برای معماری کردن باید قبل از کارفرما با چیزهای بسیاری مشورت کنید. باید از آجر بپرسید چه میخواهد باشد؟ از خانه بپرسید چه میخواهد باشد؟ و بعد با طراحی کردن آن چیز را آشکار کنید و اجازه دهید چیزها آن گونه که در ذات خود آرزو دارند به وجود بیایند. از همین رو برای لویی کان فرایند معماری دو مرحله دارد: مرحله اول وقتی است که شما میپرسید ذات این موضوع چیست و بعد هم میروید سراغ چگونه طراحی کردن و به عبارتی مرئی کردن آن چیز. در مرحله اول شما با خانه در خالص ترین معنایش سر و کار دارید. در مرحله دوم با یک خانه خاص سر و کار دارید. سایت و جزئیات برنامه و اقلیم . غیره مربوط به مرحله دوم است.
اما این دیدگاه چه تاثیرات ملموس و قابل شناسایی روی معماری کان دارد و چطور میتوان تاثیر آن ها را درون ساختار فرم معماری خوانش کرد؟
لویی کان میگفت معماری از یک اتاق شروع میشود. اگر بپرسید چرا، به این دلیل که اتاق کوچکترین و اولین واحد فضایی است که معماری تولید میکند و شما را در بر میگیرد. انگار اتاق، تجسم پایه ای ترین آرزوی هر انسان برای داشتن فضا باشد. به همین ترتیب برای کان، خانه هم چیزی جز جامعه ای تشکیل شده از تعدادی اتاق نبود.
اگر معماری برای لویی کان با یک اتاق شروع شود، بدون شک اتاق نشیمن خانه کورمن اولین قسمت آغاز شدن آن است. به طوری که انگار ابتدا آن اتاق با ارتفاع دو طبقه، رو به چمن زار مقابل و نور خورشید وجود میآید و سپس اتاقهای دیگر به آن اضافه میشوند تا جامعه ای از اتاق ها شکل بگیرد.
.
مسئله اتاق و رابطهاش با معماری میتواند شروع لایهای دیگر از تحلیل باشد. به تصاویر شماره سه تا پنج نگاه کنید. پلان تعدادی اتاق در هم فشرده است. این ساختار فضایی یک اعلام موضع واضح در برابر دو میراث معماری مدرن در نیمه اول قرن بیست است. اول از همه، این اتاقبندی را در برابر فضای یکپارچه یا یونیورسال میس ون رو باید فهمید. برای این کار کافی است پلان کورمن را با فارنزورث مقایسه کنید. در فارنزورث، شما به جای تعدادی اتاق با یک فضای آبستره و یکدست مواجه هستید که تمام نقاط آن همارزش و به طور پیوسته قابل دسترس هستند. در وهله دوم شما پلان کورمن را در مقایسه با مفهوم پلان آزاد لوکوربوزیه بهتر متوجه میشوید. نظم گرید مانند دیوارهای کورمن که در بخش اصلی، همان پلان نه مربعی پالادیو است، چیزی است که کوربوزیه به دنبال منسوخ کردن آن و آزاد کردن دیوارهای پلان به نفع تولید فضاهای معمارانه بود.
خانه کورمن مثل بسیاری از پروژههای لویی کان، تمایلی است برای ابداع نوع دیگری از معماری مدرن که با ظرفیت های زبان کلاسیک معماری درآمیخته شود و با آرزوهای عمیق و دیرپای انسانی در قبال فضا قابل پیوند باشد. اما آن چیزی که کان را همچنان در دایره مدرنیسم معمارانه قرار میدهد، رفتار نامتقارنی است که او در قبال اتاق بندی ها در پیش میگیرد و پلان ایستای کلاسیک را با پذیرش عدم تقارن، به موقعیت جدیدی پرتاب میکند. همچنین بازتفسیر ایده صداقت معماری مدرن و تلاش برای به رسمیت شناساندن فضاهای سرویس دهنده در کنار سرویس گیرنده، بخش دیگری از گرایش مدرنیستی کان به معماری را آشکار میکند تا معماری او را به عنوان تلفیقی از دو زبان متضاد در تاریخ معماری ثبت نماید.
پلان جامعهای از اتاقهاست.
.
این جمله از لویی کان برای واشکافی ساختار فرم در کارهای او بسیار راهگشاست. در بسیاری از پلان های لویی کان، اتاق ها از نظم کلاسیک خارج میشوند و به عنوان یک جزء استقلال پیدا میکنند. همین استقلال نسبی باعث میشود در پلان کیفیتی خاص و ناآشنا ظهور کند. اجتماعی از اتاق های منفرد با شخصیت های مستقل دور هم گرد آمدهاند. اتاق هایی که هر یک به تنهایی به شدت کلاسیک، متقارن و سنگین هستند اما در ساختاری نامتقارن، آزاد و بعضاً شبه تصادفی قرار گرفتهاند. این زبان خاص لویی کان برای ایستادن میان زبان کلاسیک و مدرن در معماری است. زبانی خاص او هم تفسیر متفاوتی از مدرنیسم معمارانه ارائه میدهد و هم امکانات پنهان و ناآزموده ای را از زبان کلاسیک معماری آشکار میکند و به آزمون میگذارد.
م.ی.موسی پور
@archresearchmethod
اگر شما به عنوان یک انسان جهان را یک ساختار سرشار از نظمی ببینید که پیشاپیش برای چیزها وجود دارد، بدون شک به عنوان یک آرشیتکت هم هدفی نخواهید داشت جز اینکه این نظم را در هر پروژه ای که میکشید برملا کنید. نظمی که شما خود را بیشتر کاشف آن میبینید تا خالق آن. وقتی جهان برای شما یک موجود تصادفی نیست و همه چیزهایی که میبینید ذاتی دارند که میخواهند طبق آن نظم بپذیرند و به عبارتی آن را آشکار کنند، معماری به کل کار متفاوتی میشود. برای معماری کردن باید قبل از کارفرما با چیزهای بسیاری مشورت کنید. باید از آجر بپرسید چه میخواهد باشد؟ از خانه بپرسید چه میخواهد باشد؟ و بعد با طراحی کردن آن چیز را آشکار کنید و اجازه دهید چیزها آن گونه که در ذات خود آرزو دارند به وجود بیایند. از همین رو برای لویی کان فرایند معماری دو مرحله دارد: مرحله اول وقتی است که شما میپرسید ذات این موضوع چیست و بعد هم میروید سراغ چگونه طراحی کردن و به عبارتی مرئی کردن آن چیز. در مرحله اول شما با خانه در خالص ترین معنایش سر و کار دارید. در مرحله دوم با یک خانه خاص سر و کار دارید. سایت و جزئیات برنامه و اقلیم . غیره مربوط به مرحله دوم است.
اما این دیدگاه چه تاثیرات ملموس و قابل شناسایی روی معماری کان دارد و چطور میتوان تاثیر آن ها را درون ساختار فرم معماری خوانش کرد؟
لویی کان میگفت معماری از یک اتاق شروع میشود. اگر بپرسید چرا، به این دلیل که اتاق کوچکترین و اولین واحد فضایی است که معماری تولید میکند و شما را در بر میگیرد. انگار اتاق، تجسم پایه ای ترین آرزوی هر انسان برای داشتن فضا باشد. به همین ترتیب برای کان، خانه هم چیزی جز جامعه ای تشکیل شده از تعدادی اتاق نبود.
اگر معماری برای لویی کان با یک اتاق شروع شود، بدون شک اتاق نشیمن خانه کورمن اولین قسمت آغاز شدن آن است. به طوری که انگار ابتدا آن اتاق با ارتفاع دو طبقه، رو به چمن زار مقابل و نور خورشید وجود میآید و سپس اتاقهای دیگر به آن اضافه میشوند تا جامعه ای از اتاق ها شکل بگیرد.
.
مسئله اتاق و رابطهاش با معماری میتواند شروع لایهای دیگر از تحلیل باشد. به تصاویر شماره سه تا پنج نگاه کنید. پلان تعدادی اتاق در هم فشرده است. این ساختار فضایی یک اعلام موضع واضح در برابر دو میراث معماری مدرن در نیمه اول قرن بیست است. اول از همه، این اتاقبندی را در برابر فضای یکپارچه یا یونیورسال میس ون رو باید فهمید. برای این کار کافی است پلان کورمن را با فارنزورث مقایسه کنید. در فارنزورث، شما به جای تعدادی اتاق با یک فضای آبستره و یکدست مواجه هستید که تمام نقاط آن همارزش و به طور پیوسته قابل دسترس هستند. در وهله دوم شما پلان کورمن را در مقایسه با مفهوم پلان آزاد لوکوربوزیه بهتر متوجه میشوید. نظم گرید مانند دیوارهای کورمن که در بخش اصلی، همان پلان نه مربعی پالادیو است، چیزی است که کوربوزیه به دنبال منسوخ کردن آن و آزاد کردن دیوارهای پلان به نفع تولید فضاهای معمارانه بود.
خانه کورمن مثل بسیاری از پروژههای لویی کان، تمایلی است برای ابداع نوع دیگری از معماری مدرن که با ظرفیت های زبان کلاسیک معماری درآمیخته شود و با آرزوهای عمیق و دیرپای انسانی در قبال فضا قابل پیوند باشد. اما آن چیزی که کان را همچنان در دایره مدرنیسم معمارانه قرار میدهد، رفتار نامتقارنی است که او در قبال اتاق بندی ها در پیش میگیرد و پلان ایستای کلاسیک را با پذیرش عدم تقارن، به موقعیت جدیدی پرتاب میکند. همچنین بازتفسیر ایده صداقت معماری مدرن و تلاش برای به رسمیت شناساندن فضاهای سرویس دهنده در کنار سرویس گیرنده، بخش دیگری از گرایش مدرنیستی کان به معماری را آشکار میکند تا معماری او را به عنوان تلفیقی از دو زبان متضاد در تاریخ معماری ثبت نماید.
پلان جامعهای از اتاقهاست.
.
این جمله از لویی کان برای واشکافی ساختار فرم در کارهای او بسیار راهگشاست. در بسیاری از پلان های لویی کان، اتاق ها از نظم کلاسیک خارج میشوند و به عنوان یک جزء استقلال پیدا میکنند. همین استقلال نسبی باعث میشود در پلان کیفیتی خاص و ناآشنا ظهور کند. اجتماعی از اتاق های منفرد با شخصیت های مستقل دور هم گرد آمدهاند. اتاق هایی که هر یک به تنهایی به شدت کلاسیک، متقارن و سنگین هستند اما در ساختاری نامتقارن، آزاد و بعضاً شبه تصادفی قرار گرفتهاند. این زبان خاص لویی کان برای ایستادن میان زبان کلاسیک و مدرن در معماری است. زبانی خاص او هم تفسیر متفاوتی از مدرنیسم معمارانه ارائه میدهد و هم امکانات پنهان و ناآزموده ای را از زبان کلاسیک معماری آشکار میکند و به آزمون میگذارد.
م.ی.موسی پور
@archresearchmethod
❤2