Telegram Web Link
#فلسفه همیشه نمایندهٔ انسانی ترین بخشِ وجود ما بوده است شاید آنچه به آن نیاز داریم فرهیختگی بیشتر نیست
بلکه فراخ اندیشی ست، نیازی نیست باهوش تر از آنی که هستیم باشیم
نیازمندیم که شنوندگان بهتری باشیم..

فلسفه بیش از هر چیز فراخ اندیشی عمیق درباره دنیاست شورِ خرد است...


📕شور خرد
رابرت سولومون

@art_philosophyy
4👍2👏2🔥1
از بن جان، هوشنگ ابتهاج
@art_philosophyy
▪️شعر: «از بنِ جان»
👤شاعر: هوشنگ ابتهاج
🎙دکلمه: فریده مارزوک

@art_philosophyy
2👏2😱1
Lalaei
Ali Zand Vakili
🎼 Lalaei
🎤 Ali zand vakili

@art_philosophyy
😢6💔21
▪️لحظاتی هستند که بدن انسان در هر حالتی که باشد، روحش زانو زده است!


#ویکتور_هوگو

@art_philosophyy
😢75👍3😱1
فلسفه و هنر
🚩 #بیشرمانه_زیستن...! روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟ گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا متقابلا، در روز ختم من،…
▪️نقطه مقابل شهامت هرگز ترس نیست بلکه بی تفاوتی است
نقطه مقابل عشق نیز نفرت نیست بلکه بی تفاوتی است
نقطه مقابل ایمان نیز شک نیست و باز هم بی تفاوتی است
نقطه مقابل امید نیز یاس نیست بلکه آن نیز بی تفاوتی است
و در نهایت نقطه مقابل زندگی نیز مرگ نیست بلکه بی تفاوتی ما به جهانی است که در آن زندگی می کنیم

بی تفاوتی بزرگترین دشمن روح انسانی است که در برابر زندگی و هر آنچه به آن معنا می بخشد قرار می گیرد و ما را و جهان را از شهامت و راستی تهی می سازد.

در یکی از بزرگترین شاهکارهای تاریخ ادبیات دانته در کمدی الهی خود از زبان ویرژیل در سفر به دوزخ چنین می نویسد که :

در ورودی دوزخ روحهایی آشیان دارند که مغلوب دردهای خود شده اند. مردمانی که بهشت حاضر به پذیرش آنها نیست و جهنم نیز از پذیرش آنها شرم دارد!
اینها مردمانی هستند که بی تفاوت زندگی خود را زیسته اند و محکومند که فراموش شوند. گویی که هرگز بر زمین نزیسته اند.


#دکتر_آیدین_آرتا
@AydinAreta
@art_philosophyy
👍14
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هانا_آرنت فیلسوف آلمانی درباره مسئولیت شخصی در جریان محاکمه و اعدام آدولف آیشمن افسر آلمان نازی به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت میگوید.


#زیرنویس_فارسی

گفتگو با هانا آرنت ⬇️

اینجا

@art_philosophyy
👍6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️هنری دیوید ثورو فیلسوف آمریکایی

#زیرنویس_فارسی

@art_philosophyy
2👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️فرانسوا ماری آروئه، ملقب به ولتر، فیلسوف و نویسنده‌‌ فرانسوی


#زیرنویس_فارسی

@art_philosophyy
3👍3
فلسفه و هنر
👍22👏4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت، که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...!

@art_philosophyy
👍8💔64😢2🔥1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️جورج اورول و ناسیونالیسم

بازچاپ کتاب «درباره ناسیونالیسم» اثر جورج اورول روزنامه نگار و منتقد ادبی، پس از هشتاد سال نشان از اهمیت آن دارد...


#زیرنویس_فارسی

@art_philosophyy
👍9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 انیمیشن «کودکان»، ساختۀ «تاکویا اوکادا» محصول کشور ژاپن

▪️برنامه ریزی‌هایی برای کودکان بطوریکه آرام و با یکدیگر مشابه باشند! گرچه دیگر کودک به حساب نمی‌آیند و مانند کپی‌هایی از یکدیگر به نظر می‌رسند و #فردیتی وجود ندارد. نمونه ای از یک دنیای بیمار...
دهان کودکان با زیپ دوخته شده است، در طول فیلم موسیقی عزا شنیده می‌شود، رنگ‌ها قهوه‌ ای و خاکستری هستند و علامت فردیت به رنگ سیاه است...


@art_philosophyy
#انیمیشن
👍9🕊3🔥1
#خرد_جمعی

▪️ کمدی یا تراژدی؟

هگل در جایی از قول مارکس می گوید همه وقایع و شخصیت های بزرگ تاریخ جهان از نو به شکلی ظاهر می شوند. وی فراموش کرده اضافه کند: بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی. 
مارکس می‌گفت که تاریخ خودش را تکرار می‌کند «نخست به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی» و البته تاکید می‌کند که تکرار به صورت کمدی حتی می‌تواند وحشتنا‌ک‌تر از تراژدی اولیه باشد.
امروز در سیاست داخلی و نیز خارجی رفتار کمدیک داریم یا تراژیک؟
دوره معاصر، صحنه هژمونی ایدئولوژیک است که دائم خود را با توجیه پسا ایدئولوژیک جار می زند. دورانی که تمامی ساحت های سیاسی – فرهنگی – اقتصادی و اجتماعی را نمونه ای از بازنمایی صریح عملیات ایدئولوژیک کرده است.
رسیدن به زندگی خوب اخلاقی، سیاسی در پیوند استوار با دستیابی به "رخدادی تازه" است. رخدادی که به صورت پیش بینی ناپذیر در صحنه معاصر نمایان شود و پاره ای از ساختارهای موجود را واسازی کند و همه چیز را یکسره از نو بسازد.
اسلاوی ژیژک که نشریه‌ی «نیوریپابلیک» وی را «خطرناک‌ترین فیلسوف سیاسی معاصر» خوانده و نیویورک تایمز وی را «الگوی نظریه‌ی فرهنگی» می‌داند در جدیدترین اثر خود، به موازات رمانتیسمی انقلابی، منبعی پربار از اندیشه‌هایی عمیق ارائه می‌کند از تحلیل‌های درخشان در زمینه‌ی اقتصاد سیاسی و سیاست تا دعوت به رادیکالیسمی غریب و نفس‌گیر در کتابی که علاوه بر موضوع اصلی، حواشی آن نیز بسیار جذاب و خواندنی است.
ژیژک، به دنبال کتاب پرفروش «به برهوت واقعیت خوش آمدید» که به مسائل سیاسی بعد از یازده سپتامبر اختصاص داشت در تازه‌ترین کتاب خود می‌گوید ایده‌ی پایان تاریخ که در دهه‌ی 1990 فرانسیس فوکویاما مطرح کرد دوبار مرده است: پس از فروپاشی صحنه لیبرال دموکراتیک در صبح‌گاه 11 سپتامبر و بعد از فروپاشی اقتصادی سرمایه‌داری بازار در پایان سال 2008
چنانکه در کتاب جدید خود نیز در همین زمینه از جایی نقل می کند: «بار دیگر بکوش، بار دیگر شکست بخور، بهتر شکست بخور ... !»


@art_philosophyy


▪️بە هِگِل بگویید سرزمینی را میشناسیم کە تکرار تاریخ در آن جنبه کُمدی ندارد هرچە هست تراژدیست...


@art_philosophyy
👍21
▪️شر، از فقدان درگیری شخص با وجدانش، تغذیه می‌کند.


#هانا_آرنت
@art_philosophyy
👍27👏4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سفر بخیر🕊🤍

▫️در اساطیر یونان، آیرس؛ الههٔ رنگین کمان (خدای مؤنث)، رابط و پیام‌رسان بین انسان‌ها و خدایان است.

@art_philosophyy
💔15😢3🕊3👍1
▪️و سیاستی که در این سرزمین جاریست،
گاه به واژه دشمن هم در ادبیات سیاسی تجاوز می شود. نه از سر اینکه دشمنی وجود دارد، بلکه برای تامین معاش خود و ماندن در جایگاه قدرت...
کاش حداقل به واژه ها تجاوز نمی شد. حتی واژه دشمن!

#فردریش_نیچه

@art_philosophyy
👏17👍9🔥31
▪️وقتی خودخواهی یک فرد برای جامعه‌ای به صورت قانون درآمد، در روز روشن فانوس بردارید و به دنبال عدالت و انسانیت بگردید.


#موريس_مترلينگ

@art_philosophyy
👍16
🗓اختلاف کامو و سارتر بر سر مسأله آزادی
سَم دِرِسِر

@art_philosophyy
فلسفه و هنر
🗓اختلاف کامو و سارتر بر سر مسأله آزادی سَم دِرِسِر @art_philosophyy
▪️اختلاف سارتر و کامو بر سر مسالهٔ #آزادی


کامو و سارتر کمونیست بودند یا سوسیالیست؟ آیا کامو با خشونت انقلابی مخالف بود یا موافق؟ در صورت تعارض آزادی و عدالت کدام یک را باید برگزید؟

آن‌ها زوج عجیبی بودند. آلبر کامو در الجزایرِ زیر سلطه‌ فرانسه، در خانواده‌ای فقیر از مهاجران اروپایی، به دنیا آمده بود و چهرهٔ جذابی داشت. ژان پل سارتر به طبقات بالای جامعه فرانسه تعلق داشت و به هیچ وجه خوش‌قیافه به شمار نمی‌رفت. آن‌ها در پاریس، در دوران اشغال فرانسه به دست نازی‌ها، با یکدیگر آشنا شدند و پس از جنگ جهانی دوم روابط‌شان صمیمانه‌تر شد. در آن دوران، زمانی که شهر رفته‌رفته به حالت عادی باز می‌گشت، کامو نزدیک‌ترین دوست سارتر بود. سارتر بعدها نوشت: «آن زمان ما تو را خیلی دوست داشتیم».

آن دو چهره‌های درخشان آن دوره بودند. روزنامه‌ها فعالیت‌های روزانهٔ آن‌ها را گزارش می‌کردند: سارتر در کافه دومگو مستقر بود و کامو در سراسر پاریس پرسه می‌زد. با شروع بازسازی شهر، سارتر و کامو به سخنگویان زمانه تبدیل شدند. اروپا در آتش سوخته بود اما خاکسترِ بر جای مانده از جنگ، فضایی برای تصور جهانی نوین فراهم آورده بود. خوانندگان آثار سارتر و کامو منتظر بودند تا آن‌ها بگویند این جهان نوین چه شکلی می‌تواند به خود بگیرد. سیمون دو بووار، فیلسوفی که همراه آن دو بود، می‌نویسد: «ما باید برای عصرِ پس از جنگ، ایدئولوژی فراهم می‌کردیم.»

این ایدئولوژی در قالب اگزیستانسیالیسم ارائه شد. سارتر، کامو، و روشنفکران همراه‌شان دین را کنار گذاشتند، نمایشنامه‌های جدید و تکان‌دهنده به روی صحنه بردند، از خوانندگان آثار خود ‌خواستند تا زندگی اصیل در پیش گیرند، و مطالبی درباره‌ی پوچی جهان، جهانی عاری از غایت و ارزش، نوشتند. کامو می‌نویسد: «تنها سنگ‌ها، بدن‌ها، ستارگان، و حقایقی وجود دارند که می‌توان با دست آن‌ها را لمس کرد.» ما باید زندگی در این جهان را برگزینیم و خود به آن معنا و ارزش دهیم تا بتوانیم جهان را درک کنیم. به عبارت دیگر، انسان‌ها آزادند و این آزادی باری بر دوش آن‌ها است زیرا آزادی مسئولیتی دشوار با خود به همراه دارد: مسئولیت در پیش گرفتن زندگی‌ای اصیل.

اگر ایدهٔ #آزادی، سارتر و کامو را از نظر فلسفی به یکدیگر پیوند می‌داد، مبارزه در راه #عدالت عامل #اتحاد سیاسی‌شان بود. آن‌ها مصمم بودند تا با بی‌عدالتی مقابله کرده و در پی رفع آن باشند. از نظر آن‌ها هیچ گروهی به اندازه‌ی کارگران، پرولتاریا، در معرض بی‌عدالتی نبود. به باور سارتر و کامو، کارگران به کار خود زنجیر و از حقوق انسانی خود محروم شده‌ بودند. برای آزاد ساختن آن‌ها، باید نظام سیاسی نوینی ایجاد می‌شد.

کامو در سال 1952، #انسان_طاغی را منتشر کرد. او در این کتاب طرحی خام از #فلسفه‌ی_طغیان را ارائه داد. محتوای کتاب به معنای دقیق کلمه فلسفی نبود بلکه آمیزه‌ای از ایده‌های فلسفی و سیاسی بود: تمام انسان‌ها آزادند، اما آزادی خود امری نسبی است؛ باید از محدودیت‌ها، میانه‌روی، و #مخاطره‌_سنجیده استقبال کرد؛ امور مطلق، ضد‌انسانی‌اند. کامو بیش از هرچیز دیگر، خشونت انقلابی را نکوهش می‌کرد ولی معتقد بود در شرایط فوق‌العاده #می‌توان از خشونت استفاده کرد (هر چه باشد او مدافع جنگِ فرانسه علیه نازی‌ها بود) اما استفاده از خشونت انقلابی برای دادن سمت و سوی دلخواه به تاریخ امری خیال‌پردازانه، مطلق‌گرایانه، و خیانت به خویشتن است.

کامو می‌نویسد: «آزادی مطلق عبارت است از حق قوی‌ترین فرد برای تسلط یافتن بر دیگران، و این در حالی است که عدالت مطلق با حذف تمام تعارض‌ها به دست می‌آید: در نتیجه، این عدالت نافی آزادی است.» این تعارض میان عدالت و آزادی منجر به موازنه‌ی دائمی، اعتدال سیاسی، و به رسمیت شناختن چیزی می‌شود که بیشترین محدودیت را ایجاد می‌کند: انسانیت ما. او می‌نویسد: «برای آفریدنِ خود باید زیست و اجازهٔ زیستن داد.»

اروپا در آتش سوخته بود اما خاکسترِ بر جای مانده از جنگ، فضایی برای تصور جهانی نوین فراهم آورده بود. خوانندگان آثار سارتر و کامو منتظر بودند تا آن‌ها بگویند این جهان نوین چه شکلی می‌تواند به خود بگیرد.

برای سارتر، انسان طاغی منزجرکننده بود. از نظر او دستیابی به عدالت و آزادیِ تمام‌عیار ممکن بود- البته به شرط تحقق کمونیسم. تحت سیطره‌ی سرمایه‌داری و با وجود فقر، کارگران نمی‌توانند آزاد باشند. انتخاب‌های آن‌ها ناخوشایند و غیرانسانی‌اند: یا کاری طاقت‌فرسا و از خودبیگانه‌کننده داشته باشند یا بمیرند. اما کمونیسم با حذف سرکوبگران و بازگرداندن خودمختاری به کارگران، نیازهای مادی افراد را برآورده می‌کند و در نتیجه آن‌ها می‌توانند بهترین راه را برای خودشکوفایی برگزینند. به این ترتیب آن‌ها آزادی دارند و به واسطه‌ی این برابری قاطعانه، عدالت نیز حکم‌فرماست...



@art_philosophyy
ادامه🔻
👍13👏1
2025/07/08 15:22:13
Back to Top
HTML Embed Code: