((تو دهنی های پیاپی علم به الله))
A Person's Genes Can Reveal The Time of Their Death, Says Study
مطالعه ی ژن های یک شخص میتواند زمان مرگ شما را تعیین کند!
https://futurism.com/persons-genes-reveal-time-death/
https://www.sciencealert.com/screen-active-genes-post-mortem-time-of-death
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آیه شریفه ۳۴ سوره لقمان، علم و آگاهى در مورد پنج چیز را مختص خدا مى داند. به این آیه شریفه توجّه کنید:
«(إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِى الاَْرْحَامِ وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ مَّاذَا تَکْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ بِأَىِّ أَرْض تَمُوتُ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ); آگاهى از (زمان قیام) قیامت مخصوص خداست، و او باران را نازل مى کند، (و از نزول دقیق آن آگاه است) و آنچه را که در رحمها (ى مادران) است مى داند، و هیچ کس نمى داند فردا چه به دست مى آورد، و هیچ کس نمى داند در چه سرزمینى مى میرد؟ خداوند (نسبت به همه این امور) دانا و آگاه است».
همان گونه که در آیه فوق آمده، علم به پنج چیز انحصاراً در اختیار خداست: ۱. اطّلاع از زمان آغاز قیامت ۲. علم به نزول باران ۳. آگاهى از جنین درون شکم مادران ۴. علم به آن چه انسان در آینده انجام مى دهد 👈۵. دانش زمان مرگ.👉
https://makarem.ir/main.aspx?Reader=1&lid=0&typeinfo=3&catid=9353&mid=9353&pid=61824
A Person's Genes Can Reveal The Time of Their Death, Says Study
مطالعه ی ژن های یک شخص میتواند زمان مرگ شما را تعیین کند!
https://futurism.com/persons-genes-reveal-time-death/
https://www.sciencealert.com/screen-active-genes-post-mortem-time-of-death
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آیه شریفه ۳۴ سوره لقمان، علم و آگاهى در مورد پنج چیز را مختص خدا مى داند. به این آیه شریفه توجّه کنید:
«(إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِى الاَْرْحَامِ وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ مَّاذَا تَکْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ بِأَىِّ أَرْض تَمُوتُ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ); آگاهى از (زمان قیام) قیامت مخصوص خداست، و او باران را نازل مى کند، (و از نزول دقیق آن آگاه است) و آنچه را که در رحمها (ى مادران) است مى داند، و هیچ کس نمى داند فردا چه به دست مى آورد، و هیچ کس نمى داند در چه سرزمینى مى میرد؟ خداوند (نسبت به همه این امور) دانا و آگاه است».
همان گونه که در آیه فوق آمده، علم به پنج چیز انحصاراً در اختیار خداست: ۱. اطّلاع از زمان آغاز قیامت ۲. علم به نزول باران ۳. آگاهى از جنین درون شکم مادران ۴. علم به آن چه انسان در آینده انجام مى دهد 👈۵. دانش زمان مرگ.👉
https://makarem.ir/main.aspx?Reader=1&lid=0&typeinfo=3&catid=9353&mid=9353&pid=61824
Futurism
Now a Person's Genes Could Reveal Their Time of Death
By analyzing changes in a deceased person's gene activity, new software can determine an exact time of death, which could assist forensic investigations.
اسلام دین صلح و دوستی است و همه با اغوش باز اسلام را به گرمی پذیرفتند.
تاریخ ها به میلادی است:
610 – پیامبر در غار حرا جبرئیل را ملاقات میکند(اولین وحی)
613 – پیامبر ادعای پیامبری اش را بطور عمومی اعلام میکند(دومین وحی)
622 – پیامبر از مکه به مدینه مهاجرت میکند
623 – جنگ ودان
623 – جنگ صفوان
623 – جنگ ذوالعشير
624 – جنگ بدر
624 – جنگ بنی سلیم
624 – جنگ بنی قینقاع
624 – جنگ سویق
624 – جنگ بنی قطفان
624 – جنگ بحران
625 – جنگ احد
625 – جنگ حمراء الاسد
625 – جنگ بنی النضیر
625 – جنگ ذات الرقاع
626 – جنگ بدر الاخره
626 – جنگ دومه الجندل
626 – جنگ بنی المصطلق
627 – جنگ خندق
627 – جنگ بنی قریظه
627 – جنگ بنی لحیان
627 – جنگ غیبه
627 – جنگ خیبر
630 – نبرد فتح مکه
630 – جنگ حنین.
630 – جنگ تبوک
632 – پیامبر فوت میکند.
632 – ابوبکر، پدرزن پیامبر، و عمر حرکتی نظامی را آغاز میکنند تا اسلام را در عربستان تحمیل کنند
633 – جنگ در عمان
633 – جنگ حضرموت.
633 – جنگ کازیما
633 – جنگ ولاجه
633 – جنگ اولیس
633 – جنگ عنبر
634 – جنگ بصره,
634 – جنگ دمشق
634 – جنگ اجنادین.
634 – مرگ ابوبکر و به خلافت رسیدن عمر
634 – جنگ نمارق
634 – جنگ سقطیه.
635 – جنگ جسر.
635 – جنگ بویب.
635 – فتح دمشق.
635 – جنگ فحل.
636 – جنگ یرموک.
636 – جنگ قادسیه.
636 – فتح مدائن.
637 – جنگ جلولاء.
638 – جنگ یرموک.
638 – مسلمانان رومی ها را شکست می‌دهند و وارد جارالسلام میشوند
638 – فتح جزیره.
639 – فتح خوزستان و حرکت به سوی مصر.
641 – جنگ نهاوند
642 – جنگ ری در ایران
643 – فتح آذربایجان
644 – فتح فارس
644 – فتح خاران.
644 – عمر کشته میشود، عثمان خلیفه میشود
647 – فتح جزایر قبرس
648 – حمله به بیزانسی ها
651 – جنگ دریایی علیه بیزانسی ها
656 – عثمان کشته میشود، علی خلیفه میگردد
658 – جنگ نهران.
659 – فتح مصر
661 – علی کشته میشود.
662 – مصر به دست اسلامگرایان می افتد.
666 – مسلمانان به سیسیل ایتالیا حمله میکنند
677 – محاصره قسطنطنیه
687 – جنگ کوفه
691 – جنگ دیر الجلیغ
700 – حملات نظامی به شمال افریقا انجام میگیرد
702 – جنگ دیر الجمیرا
711 – مسلمانان به جبل الطارق حمله میکنند
711 – فتح اسپانیا
713 – فتح ملتان (منطقه ای در پاکستان)
716 – حمله به قسطنطنیه
732 – جنگ در فرانسه.
740 – جنگ نوبلز.
741 – جنگ بگدورا در شمال افریقا
744 – جنگ عین الجر
746 – جنگ روپار ثوثا
748 – جنگ ری.
749 – جنگ اصفهان
749 – جنگ نهاوند
750 – جنگ زب
772 – جنگ حنبی در شمال افریقا
777 – جنگ ساراگوسا در اسپانیا
یادمان نرود...
اسلام دین صلح و دوستی است
و خوشبختاته همه با آغوش باز اسلام را پذیرفتند
تاریخ ها به میلادی است:
610 – پیامبر در غار حرا جبرئیل را ملاقات میکند(اولین وحی)
613 – پیامبر ادعای پیامبری اش را بطور عمومی اعلام میکند(دومین وحی)
622 – پیامبر از مکه به مدینه مهاجرت میکند
623 – جنگ ودان
623 – جنگ صفوان
623 – جنگ ذوالعشير
624 – جنگ بدر
624 – جنگ بنی سلیم
624 – جنگ بنی قینقاع
624 – جنگ سویق
624 – جنگ بنی قطفان
624 – جنگ بحران
625 – جنگ احد
625 – جنگ حمراء الاسد
625 – جنگ بنی النضیر
625 – جنگ ذات الرقاع
626 – جنگ بدر الاخره
626 – جنگ دومه الجندل
626 – جنگ بنی المصطلق
627 – جنگ خندق
627 – جنگ بنی قریظه
627 – جنگ بنی لحیان
627 – جنگ غیبه
627 – جنگ خیبر
630 – نبرد فتح مکه
630 – جنگ حنین.
630 – جنگ تبوک
632 – پیامبر فوت میکند.
632 – ابوبکر، پدرزن پیامبر، و عمر حرکتی نظامی را آغاز میکنند تا اسلام را در عربستان تحمیل کنند
633 – جنگ در عمان
633 – جنگ حضرموت.
633 – جنگ کازیما
633 – جنگ ولاجه
633 – جنگ اولیس
633 – جنگ عنبر
634 – جنگ بصره,
634 – جنگ دمشق
634 – جنگ اجنادین.
634 – مرگ ابوبکر و به خلافت رسیدن عمر
634 – جنگ نمارق
634 – جنگ سقطیه.
635 – جنگ جسر.
635 – جنگ بویب.
635 – فتح دمشق.
635 – جنگ فحل.
636 – جنگ یرموک.
636 – جنگ قادسیه.
636 – فتح مدائن.
637 – جنگ جلولاء.
638 – جنگ یرموک.
638 – مسلمانان رومی ها را شکست می‌دهند و وارد جارالسلام میشوند
638 – فتح جزیره.
639 – فتح خوزستان و حرکت به سوی مصر.
641 – جنگ نهاوند
642 – جنگ ری در ایران
643 – فتح آذربایجان
644 – فتح فارس
644 – فتح خاران.
644 – عمر کشته میشود، عثمان خلیفه میشود
647 – فتح جزایر قبرس
648 – حمله به بیزانسی ها
651 – جنگ دریایی علیه بیزانسی ها
656 – عثمان کشته میشود، علی خلیفه میگردد
658 – جنگ نهران.
659 – فتح مصر
661 – علی کشته میشود.
662 – مصر به دست اسلامگرایان می افتد.
666 – مسلمانان به سیسیل ایتالیا حمله میکنند
677 – محاصره قسطنطنیه
687 – جنگ کوفه
691 – جنگ دیر الجلیغ
700 – حملات نظامی به شمال افریقا انجام میگیرد
702 – جنگ دیر الجمیرا
711 – مسلمانان به جبل الطارق حمله میکنند
711 – فتح اسپانیا
713 – فتح ملتان (منطقه ای در پاکستان)
716 – حمله به قسطنطنیه
732 – جنگ در فرانسه.
740 – جنگ نوبلز.
741 – جنگ بگدورا در شمال افریقا
744 – جنگ عین الجر
746 – جنگ روپار ثوثا
748 – جنگ ری.
749 – جنگ اصفهان
749 – جنگ نهاوند
750 – جنگ زب
772 – جنگ حنبی در شمال افریقا
777 – جنگ ساراگوسا در اسپانیا
یادمان نرود...
اسلام دین صلح و دوستی است
و خوشبختاته همه با آغوش باز اسلام را پذیرفتند
انسان، سکس و فرگشت
bit.ly/2IjlIyW
bit.ly/2IjlIyW
Telegraph
انسان، سکس و فرگشت
سکسوالیته انسان به دلیل پیچیدگی‌اش، همیشه ذهن دانشمندان حوزه‌های مختلف را به خود اشغال کرده است. متأسفانه به علت تابوهایی که در این زمینه در فرهنگ ما وجود دارد، کمتر به این موضوع پرداخته شده و نوشته‌های اندکی به زبان فارسی در این زمینه به چشم می‌خورد. هدف…
روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟
ادوارد سعید که کتابی با عنوان “روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟ ” نوشته است وظیفه روشنفکر را “ نقد نهادهای قدرت ” می داند.
یک اصل مهم که در طول تاریخ در عرض جغرافیا به اثبات رسیده است این است که قدرت بدون نقد فساد می آورد. اخلاقی ترین آدم ها هم وقتی در بالای پلکان قدرت بنشینند، اگر به طور جدی با نظارت و نقد کنترل نشوند، دچار “خودشیفتگی” می شوند و پس از این به باتلاق “ ایدئوکراسی” فرو می غلتند (یعنی “مذهب حافظ قدرت”) و پس از آن هرچه بر دیگران مکروه و حرام است، بر “سلطان” مباح می گردد.
به همین دلیل در جامعه، روشنفکر نقد می کند و نقد می کند تا نهادهای قدرت “سالم” بمانند.
یکی از ویژگی هایی که روشنفکر را از “ روشنفکر نما ” یا همان “روشنفکر مآب” جدا می کند این است که روشنفکر مآب “نقد” نمی کند، بلکه “نق می زند”. نقد کردن کار آسانی نیست.
شما برای نقد کردن مدیریت یک سیستم، لازم است تاریخچه و گردش کار این سیستم را بدانید، آمار و ارقام مربوط به این سیستم را مرور کنید و با فرآیند تجزیه و تحلیل اطلاعات آشنا باشید.
پس نقد کردن تخصص و مهارت و صرف وقت و انرژی می خواهد. اما شما می توانید راجع به هرچیزی نق بزنید بدون این که کمترین وقتی صرف مطالعه و پژوهش آن کرده باشید.
“نق زدن” یک فرایند “هیجان مدار” است. یعنی ما با نق زدن آرام تر می شویم، خشم و غم مان را با دیگران در میان می گذریم و “درد دل” می کنیم، اما “نقد کردن” یک فرایند “مسأله مدار” است، ما هنگام نقد ، خودمان را سبک نمی کنیم، بلکه مساله را “حلّاجی” و زیر و رو می کنیم.
“نق زدن” مخاطب تعریف شده ای ندارد، کافی است گوش مفت بیابی، آن وقت می توانی شروع به نق زدن کنی، ولی نقد کردن، مخاطب تعریف شده ای دارد. مخاطب روشنفکر پیش از همه، خود نهادهای قدرت اند و سپس کارشناسان، گروه های ذی نفع، رسانه ها و سایر نقدکنندگان.
نقد کردن علاوه بر نیاز به دانش و مهارت و صرف وقت و انرژی، نیاز به شهامت و شجاعت دارد، شجاعت پرداخت هزینه ! شما می توانید در هر مهمانی که می نشینید و هر تاکسی که سوار می شوید نق بزنید، کسی کاری به کار شما ندارد!
ولی اگر نقد خود را برای نهادهای قدرت و رسانه ها ارسال کنید، باید آمادگی پرداخت هزینه را هم داشته باشید؛ بنابرین یکی دیگر از ویژگی های روشنفکران که آن ها را از روشنفکرمآبان جدا می کند ،“ شجاعت ” است.
البته اینجا لازم است راجع به گروهی از روشنفکران توضیح دهم که کار سخت تری در پیش می گیرند و آن آگاه سازی توده های مردم است.
کسی که قرار است توده های مردم را آگاه نماید، از یک سو باید دارای دانش و مهارت نقد باشد و از سویی باید بتواند با زبان غیر تخصصی سخن بگوید.
این کار شبیه “بند بازی” است. اگر کمی تخصصی تر سخن بگوید، مخاطبانش سخنش را نمی فهمند و اگر کمی عوامانه تر سخن بگوید، به سرعت دچار “پوپولیسم” - عوام زدگی –می شود!
بسیاری از روشنفکران که به این قلمرو پا گذاشتند یا از این طرف یا از آن طرف فرو افتادند. با این حال این قلمرو پر خطر را نباید خالی گذشت؛ چرا که با خالی گذاشتن این قلمرو، جا را برای “پوپولیست های واقعی” باز می کنیم، کسانی که به جای نوشتن کلمه “مار” ،شکل “مار” را طراحی می کنند.
ویژگی مهم روشنفکران این است که تشکّل و شبکه سازی می کنند، روشنفکر اهل انزوا و در خود فرورفتن نیست.
او از جامعه قهر نمی کند و ناامید نیز نمی شود؛ چرا که از ابتدا هم توقع تغییرات دراماتیک نداشته است. روشنفکرمآب ها ناامید و سرخورده اند. شاید برخی از آن ها روشنفکرهایی بوده اند که توقع زیادی از مردم و جامعه داشته اند، آن ها به دنبال “اتوپیا” - مدینه فاضل – بوده اند و ناکام مانده اند.
روشنفکر به حرکت دائمی و پله پله اجتماع امیدوار است؛ بنابراین تماسش را با جامعه حفظ می کند و تیم و تشکّل می سازد. منظورم از تشکل، محفل نیست، بلکه نهادهای مدنی است، نهادهای مدنی شناسنامه دار که به طور دائمی رشد می کنند و با جامعه ی بیرون از خود ارتباط برقرار میکنند، اثر می گذارند و اثر می پذیرند.
ادوارد سعید که کتابی با عنوان “روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟ ” نوشته است وظیفه روشنفکر را “ نقد نهادهای قدرت ” می داند.
یک اصل مهم که در طول تاریخ در عرض جغرافیا به اثبات رسیده است این است که قدرت بدون نقد فساد می آورد. اخلاقی ترین آدم ها هم وقتی در بالای پلکان قدرت بنشینند، اگر به طور جدی با نظارت و نقد کنترل نشوند، دچار “خودشیفتگی” می شوند و پس از این به باتلاق “ ایدئوکراسی” فرو می غلتند (یعنی “مذهب حافظ قدرت”) و پس از آن هرچه بر دیگران مکروه و حرام است، بر “سلطان” مباح می گردد.
به همین دلیل در جامعه، روشنفکر نقد می کند و نقد می کند تا نهادهای قدرت “سالم” بمانند.
یکی از ویژگی هایی که روشنفکر را از “ روشنفکر نما ” یا همان “روشنفکر مآب” جدا می کند این است که روشنفکر مآب “نقد” نمی کند، بلکه “نق می زند”. نقد کردن کار آسانی نیست.
شما برای نقد کردن مدیریت یک سیستم، لازم است تاریخچه و گردش کار این سیستم را بدانید، آمار و ارقام مربوط به این سیستم را مرور کنید و با فرآیند تجزیه و تحلیل اطلاعات آشنا باشید.
پس نقد کردن تخصص و مهارت و صرف وقت و انرژی می خواهد. اما شما می توانید راجع به هرچیزی نق بزنید بدون این که کمترین وقتی صرف مطالعه و پژوهش آن کرده باشید.
“نق زدن” یک فرایند “هیجان مدار” است. یعنی ما با نق زدن آرام تر می شویم، خشم و غم مان را با دیگران در میان می گذریم و “درد دل” می کنیم، اما “نقد کردن” یک فرایند “مسأله مدار” است، ما هنگام نقد ، خودمان را سبک نمی کنیم، بلکه مساله را “حلّاجی” و زیر و رو می کنیم.
“نق زدن” مخاطب تعریف شده ای ندارد، کافی است گوش مفت بیابی، آن وقت می توانی شروع به نق زدن کنی، ولی نقد کردن، مخاطب تعریف شده ای دارد. مخاطب روشنفکر پیش از همه، خود نهادهای قدرت اند و سپس کارشناسان، گروه های ذی نفع، رسانه ها و سایر نقدکنندگان.
نقد کردن علاوه بر نیاز به دانش و مهارت و صرف وقت و انرژی، نیاز به شهامت و شجاعت دارد، شجاعت پرداخت هزینه ! شما می توانید در هر مهمانی که می نشینید و هر تاکسی که سوار می شوید نق بزنید، کسی کاری به کار شما ندارد!
ولی اگر نقد خود را برای نهادهای قدرت و رسانه ها ارسال کنید، باید آمادگی پرداخت هزینه را هم داشته باشید؛ بنابرین یکی دیگر از ویژگی های روشنفکران که آن ها را از روشنفکرمآبان جدا می کند ،“ شجاعت ” است.
البته اینجا لازم است راجع به گروهی از روشنفکران توضیح دهم که کار سخت تری در پیش می گیرند و آن آگاه سازی توده های مردم است.
کسی که قرار است توده های مردم را آگاه نماید، از یک سو باید دارای دانش و مهارت نقد باشد و از سویی باید بتواند با زبان غیر تخصصی سخن بگوید.
این کار شبیه “بند بازی” است. اگر کمی تخصصی تر سخن بگوید، مخاطبانش سخنش را نمی فهمند و اگر کمی عوامانه تر سخن بگوید، به سرعت دچار “پوپولیسم” - عوام زدگی –می شود!
بسیاری از روشنفکران که به این قلمرو پا گذاشتند یا از این طرف یا از آن طرف فرو افتادند. با این حال این قلمرو پر خطر را نباید خالی گذشت؛ چرا که با خالی گذاشتن این قلمرو، جا را برای “پوپولیست های واقعی” باز می کنیم، کسانی که به جای نوشتن کلمه “مار” ،شکل “مار” را طراحی می کنند.
ویژگی مهم روشنفکران این است که تشکّل و شبکه سازی می کنند، روشنفکر اهل انزوا و در خود فرورفتن نیست.
او از جامعه قهر نمی کند و ناامید نیز نمی شود؛ چرا که از ابتدا هم توقع تغییرات دراماتیک نداشته است. روشنفکرمآب ها ناامید و سرخورده اند. شاید برخی از آن ها روشنفکرهایی بوده اند که توقع زیادی از مردم و جامعه داشته اند، آن ها به دنبال “اتوپیا” - مدینه فاضل – بوده اند و ناکام مانده اند.
روشنفکر به حرکت دائمی و پله پله اجتماع امیدوار است؛ بنابراین تماسش را با جامعه حفظ می کند و تیم و تشکّل می سازد. منظورم از تشکل، محفل نیست، بلکه نهادهای مدنی است، نهادهای مدنی شناسنامه دار که به طور دائمی رشد می کنند و با جامعه ی بیرون از خود ارتباط برقرار میکنند، اثر می گذارند و اثر می پذیرند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نظرات کریستوفر هیچنز فقید در مورد ادیان, مخصوصا اسلام
وقتی موعد اعدام سقراط رسید، زنش را دید که داشت گریه میکرد، نزدیکش شد و پرسید: "چه چیزی باعث گریه ات شده عزیزم؟"
زن در حالی که گریه میکرد گفت: "ظالمانه کشته خواهی شد."
سقراط درحالیکه او را در آغوش گرفته بود گفت: "یعنی اگر عادلانه کشته میشدم گریه نمیکردی؟؟!!"
زن گفت : منظورم اینست که بیگناه کشته می شوی .
سقراط گفت :یعنی دوست داشتی گناهکار باشم .
زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت: "الهی زیر گل بری که موقع مردن هم دست از فلسفه و منطق برنمیداری!!!"
😂🤣😄😄😄
زن در حالی که گریه میکرد گفت: "ظالمانه کشته خواهی شد."
سقراط درحالیکه او را در آغوش گرفته بود گفت: "یعنی اگر عادلانه کشته میشدم گریه نمیکردی؟؟!!"
زن گفت : منظورم اینست که بیگناه کشته می شوی .
سقراط گفت :یعنی دوست داشتی گناهکار باشم .
زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت: "الهی زیر گل بری که موقع مردن هم دست از فلسفه و منطق برنمیداری!!!"
😂🤣😄😄😄
Forwarded from شاید
كدام يك از مرگ هاي زير براي شما دلخراش تر بود ؟
Anonymous Poll
63%
اعدام نويد افكاري
23%
اعدام روح الله زم
14%
کشته شدن قاسم سلیمانی
Forwarded from شاید
ياد اوري كدام اتفاق سال ٩٨ ، قلب شما را به درد مياورد ؟
Anonymous Poll
88%
سقوط هواپيماي اوكرايني
12%
كشته شدن قاسم سليماني
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کیو ، برنامه ای برای نجات جهان
با دقت گوش کنید
با دقت گوش کنید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 پاتریوت آمریکایی کلیپی زیبا ساخت و به پرزیدنت ترامپ محبوبترین رئیس جمهور حال حاضر جهان تقدیم کرد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«خارجی» مستندی درباره پروفسور رحمت‌الله قدیمی چرمهینی یکی از دانشمندان ناشناخته ایرانی است که مدرک فوق دکترای رشته مکانیک در گرایش خستگی و شکست جامدات را از آمریکا گرفته و در ناسا مشغول فعالیت شد، اما بنا به دلایلی تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
اگر خداوند، روز قیامت این شوخی را بکند که غایب باشد، آن وقت قیافه ی مردمان خوب واقعا دیدنی است.
#بالزاک
#بالزاک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرین صحبت های استیو جابز این مرد بزرگ رو روی تخت بیمارستان با دقت ببینید.🙏
بارها و بارها ارزش دیدن داره👌
بارها و بارها ارزش دیدن داره👌
دریای شور و شیرین
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقيانِ- بَيْنَهُما بَرزَخُ لايَبْغيانِ- فَبِاىّ آلِا رَبِّكُما تُكَذِّبانِ- يَخْرُجُ مِنْهُما اللّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ
خداوند دو درياىمختلف را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند؛ در ميان آن دو مانعى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى كند (و به هم نمى آميزند). پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنيد؟! از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج مى شود.».
مگه دریای شیرین داریم؟
در عربی به هر حجم زیاد و انبوه آب دریا گفته میشود
واقعا این آیات به جریان گلف استریم اشاره میکند و معجزه قرآن است ؟
خیر
این کلام شیادان است
ابتدا ال که در البحرین به کار رفته ال معرفه میباشد که نشان از شناخته شدن این پدیده برای عرب اون روزگار هست
مطمئنا گلف استریم رو کسی نمیشناخت
سری به منابع شیعی میزنیم برای روشن شدن اذهان
نهرهاى عظيمى كه به درياى شور مى‌ريزند و در آن پيشروى كرده، آب‌هاى شور را عقب مى‌زنند و تا مدت زيادى با آن مخلوط نمى‌شوند عملًا 👈درياى آب شيرينى👉 توليد مى‌كنند كه در موقع جزر و مد، سواحل زيادى را آبيارى كرده، و باغات و مزارع عظيمى را پرورش مى‌دهند.
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 273
http://lib.eshia.ir/10312/2/273
در مصّب رودخانه‌اى كه به دريامى‌ريزند 👈دريائى از آب شيرين وجود دارد؛👉 آب شيرين در ساحل به عقب رانده مى‌شود و بسيارى از زمين‌ها را زير پوشش خود قرار مى‌دهد، لذا انسان‌ها از زمان‌هاى قديم با كندن نهرها در اينگونه مناطق، زمين‌هاى فراوانى را زير كشت برده‌اند.
: پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 279
http://lib.eshia.ir/10312/2/279/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86
این از اعتراف
ولی....
در ایه قید شده که این دو دریا به هم نمی آمیزن
ولی همانطور که خود مکارم اعتراف کرده بعد از مدتی بهم می امیزن
پس این آیه نه تنها معجزه نیست بلکه از اشتباهات الله نیز هست
درياى شور مى‌ريزند و در آن پيشروى كرده، آب‌هاى شور را عقب مى‌زنند 👈و تا مدت زيادى با آن مخلوط نمى‌شوند👉 عملًا درياى آب شيرينى توليد مى‌كنند
: پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 273
http://lib.eshia.ir/10312/2/273
پس مخلوط میشن اما زمان میخوان
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقيانِ- بَيْنَهُما بَرزَخُ لايَبْغيانِ- فَبِاىّ آلِا رَبِّكُما تُكَذِّبانِ- يَخْرُجُ مِنْهُما اللّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ
خداوند دو درياىمختلف را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند؛ در ميان آن دو مانعى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى كند (و به هم نمى آميزند). پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنيد؟! از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج مى شود.».
مگه دریای شیرین داریم؟
در عربی به هر حجم زیاد و انبوه آب دریا گفته میشود
واقعا این آیات به جریان گلف استریم اشاره میکند و معجزه قرآن است ؟
خیر
این کلام شیادان است
ابتدا ال که در البحرین به کار رفته ال معرفه میباشد که نشان از شناخته شدن این پدیده برای عرب اون روزگار هست
مطمئنا گلف استریم رو کسی نمیشناخت
سری به منابع شیعی میزنیم برای روشن شدن اذهان
نهرهاى عظيمى كه به درياى شور مى‌ريزند و در آن پيشروى كرده، آب‌هاى شور را عقب مى‌زنند و تا مدت زيادى با آن مخلوط نمى‌شوند عملًا 👈درياى آب شيرينى👉 توليد مى‌كنند كه در موقع جزر و مد، سواحل زيادى را آبيارى كرده، و باغات و مزارع عظيمى را پرورش مى‌دهند.
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 273
http://lib.eshia.ir/10312/2/273
در مصّب رودخانه‌اى كه به دريامى‌ريزند 👈دريائى از آب شيرين وجود دارد؛👉 آب شيرين در ساحل به عقب رانده مى‌شود و بسيارى از زمين‌ها را زير پوشش خود قرار مى‌دهد، لذا انسان‌ها از زمان‌هاى قديم با كندن نهرها در اينگونه مناطق، زمين‌هاى فراوانى را زير كشت برده‌اند.
: پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 279
http://lib.eshia.ir/10312/2/279/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86
این از اعتراف
ولی....
در ایه قید شده که این دو دریا به هم نمی آمیزن
ولی همانطور که خود مکارم اعتراف کرده بعد از مدتی بهم می امیزن
پس این آیه نه تنها معجزه نیست بلکه از اشتباهات الله نیز هست
درياى شور مى‌ريزند و در آن پيشروى كرده، آب‌هاى شور را عقب مى‌زنند 👈و تا مدت زيادى با آن مخلوط نمى‌شوند👉 عملًا درياى آب شيرينى توليد مى‌كنند
: پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 273
http://lib.eshia.ir/10312/2/273
پس مخلوط میشن اما زمان میخوان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ریکی جرویس و استیون کلبر
موضوع: وجود خدا
موضوع: وجود خدا
#فراخوان
بلوچستان نباید تنها باشد
فردا بعد از ظهر در هر شهری هستین از خونه خارج بشین و حتی با خودرو ترافیک ایجاد کنین
این روحیه ی مرده باید به مردم بازگردد
بس است منفعل بودن
خون هیچ انسانی نباید ریخته شود چ بلوچ
چ کرد کولبر
چ اعدام های صبح گاهی در خفا
بلوچستان نباید تنها باشد
فردا بعد از ظهر در هر شهری هستین از خونه خارج بشین و حتی با خودرو ترافیک ایجاد کنین
این روحیه ی مرده باید به مردم بازگردد
بس است منفعل بودن
خون هیچ انسانی نباید ریخته شود چ بلوچ
چ کرد کولبر
چ اعدام های صبح گاهی در خفا
#خدای_دئیسم
در مکتب دئیسم، خدا به عنوان موجودی برتر و علت العلل بی علت فرض می شود که جهان را خلق کرده است (و تمام هستی از آن تکامل یافته است). دئیست ها بر این باورند که خدا بر حسب شواهد وجود دارد و اکثر دئیست ها بر این باور نیستند که خدا در همه جا حاضر است و اعتقاد آن بر این مبناست که خداوند در امور انسانی دخالتی ندارد. دئیست ها همچنین دلیلی نمی بینند که خدا به طور فعالانه جهان را کنترل می کند یا از موقعیت های زندگی آگاه باشد. دئیسم فرمی از آگنوستیک، با تاکید بر کشف اسرار خالقی قابل قبول نیز به شمار می رود.
#خدای_پاندئیسم (همه دادارباوری)
در پاندئیسم خدا اینگونه فرض می شود که جهان را خلق کرده است (و تمام هستی از آن تکامل یافته است). فرض این مکتب از خدا اینگونه است که خداوند در یک نقطه ای منحصر به فرد وجود داشته و پس از مرگش به جهان تبدیل شده است (عامل به وجود آمدن هستی)؛ یا اینکه (به طریقی) خدا به جهان جذب شده و در طول ایجاد جهان، به جزئی از آن تبدیل شده است؛ در هردو سناریو، خداوند به عنوان یک نوع موجود متوقف گردیده (دیگر وجود ندارد) و به معنای واقعی کلمه به جهان کنونی که شاهد آن هستیم تبدیل شده است. پاندئیسم بخشی از خانواده دئیسم و شکلی از آگنوستیکیسم (لاادری گری) با تاکید بر کشف اسرار خالقی قابل قبول نیز به شمار می رود.
#خدای_پانندئیسم
در مکتب پانندئیسم، خدا ورای جهان قابل مشاهده و همچنین جوهر همه جا و همه چیز فرض می شود. پانندئیسم با پاندئیسم (همه دادارباوری) متفاوت است. عمدتا در این مکتب خدا از محدودیت ها، دارای شکل انسانی بودن به دور است. با توجه به مدل انسان انگارانه خداوند، دارای ذهنی غیرمادی است به طور آزادانه ای در حال تحول بوده و برای تمامی موجودات آگاهی و موجودیت به ارمغان می آورد. پانندئیسم بر این فرض است که وجود چیزهایی که با درک علمی ضدیت دارند، از قبیل عشق، از خود گذشتگی، خلاقیت و خیرخواهی ملازم وجود خدا هستند که ما به طووری کاملا آزادانه مجذوب زیبایی های آن می شویم. پانندئیسم نیز بخشی از خانواده دئیسم و شکلی از آگنوستیکیسم (لاادری گری) با تاکید بر کشف اسرار خالقی قابل قبول نیز به شمار می رود.
#خدای_تئیسم (ادیان)
در تئیسم خدا دارای صفات انسانی (anthropomorphic) می باشد و شبیه به پدری توصیف می شود که شخصا تمام حیات و هرآنچه که درباره آن را می دانیم طراحی کرده و می آفریند. خدای تئیسم اغلب به عنوان ناظر بر جهان توصیف می گردد و تمامی خطاها و تقصیرات را داوری می کند ودر تمامی امور جهان و امور انسانی دخالت دارد. خدای تئیسم اغلب به عنوان یک مرد (مرد سفید پوست) توصیف شده است که در قلمرویی خارج از جهان ما زندگی می کند که به عنوان «قلمروی پادشاهی» یا «بهشت / عالم روحانی» بدان اشاره شده است. خدای تئیسم شنونده نماز (عبادات) انسان هاست و به صورت انتخابی به انواع مختلفی از در خواست ها از ترویج شغلی تا انجام یک معجزه برای شفا پاسخ می دهد.
#خدای_پانتئیسم (همه خدایی)
در پانتئیسم، خدا به معنای واقعی کلمه خود جهان است. خدا فکر نمی کند، احساس نمی کند و عملی که مافوق حیات و قوانین طبیعت است را انجام نمی دهد.
#خدای_پانندییسم (خدافراگیردانی)
پاننتئیسم با پانندئیسم شباهت های زیادی دارد. با این حال در این مکتب بر خلاف پانندئیسم، باوری آگنوستیک به شمار نمی آید بلکه جزئی از خانواده تئیسم است پس بنابراین بدون گونه ای از تثنویت (Duality) از احتمالات است و علاوه بر این، پاننتئیسم می گوید که خدا کنترل جهان را در دست دارد و از تمامی امور حیات آگاه است.
#آتئیسم (بیخدایی)
آتئیسم اظهار دارد که هیچگونه شواهد و مدرکی که بتواند مفهومی از خدا را نشان دهد، وجود ندارد. آتئیسم در معنای عام، رد باور به وجود خدا است. در معنایی محدودتر، بیخدایی این موضع است که هیچ خدایی وجود ندارد. در جامع‌ترین معنا، بیخدایی به سادگی، عدم باور به وجود هر گونه خداست. بیخدایی نقطهٔ روبروی خداباوری است، که در کلی‌ترین شکل، اعتقاد به وجود حداقل یک خدا میباشد.
در مکتب دئیسم، خدا به عنوان موجودی برتر و علت العلل بی علت فرض می شود که جهان را خلق کرده است (و تمام هستی از آن تکامل یافته است). دئیست ها بر این باورند که خدا بر حسب شواهد وجود دارد و اکثر دئیست ها بر این باور نیستند که خدا در همه جا حاضر است و اعتقاد آن بر این مبناست که خداوند در امور انسانی دخالتی ندارد. دئیست ها همچنین دلیلی نمی بینند که خدا به طور فعالانه جهان را کنترل می کند یا از موقعیت های زندگی آگاه باشد. دئیسم فرمی از آگنوستیک، با تاکید بر کشف اسرار خالقی قابل قبول نیز به شمار می رود.
#خدای_پاندئیسم (همه دادارباوری)
در پاندئیسم خدا اینگونه فرض می شود که جهان را خلق کرده است (و تمام هستی از آن تکامل یافته است). فرض این مکتب از خدا اینگونه است که خداوند در یک نقطه ای منحصر به فرد وجود داشته و پس از مرگش به جهان تبدیل شده است (عامل به وجود آمدن هستی)؛ یا اینکه (به طریقی) خدا به جهان جذب شده و در طول ایجاد جهان، به جزئی از آن تبدیل شده است؛ در هردو سناریو، خداوند به عنوان یک نوع موجود متوقف گردیده (دیگر وجود ندارد) و به معنای واقعی کلمه به جهان کنونی که شاهد آن هستیم تبدیل شده است. پاندئیسم بخشی از خانواده دئیسم و شکلی از آگنوستیکیسم (لاادری گری) با تاکید بر کشف اسرار خالقی قابل قبول نیز به شمار می رود.
#خدای_پانندئیسم
در مکتب پانندئیسم، خدا ورای جهان قابل مشاهده و همچنین جوهر همه جا و همه چیز فرض می شود. پانندئیسم با پاندئیسم (همه دادارباوری) متفاوت است. عمدتا در این مکتب خدا از محدودیت ها، دارای شکل انسانی بودن به دور است. با توجه به مدل انسان انگارانه خداوند، دارای ذهنی غیرمادی است به طور آزادانه ای در حال تحول بوده و برای تمامی موجودات آگاهی و موجودیت به ارمغان می آورد. پانندئیسم بر این فرض است که وجود چیزهایی که با درک علمی ضدیت دارند، از قبیل عشق، از خود گذشتگی، خلاقیت و خیرخواهی ملازم وجود خدا هستند که ما به طووری کاملا آزادانه مجذوب زیبایی های آن می شویم. پانندئیسم نیز بخشی از خانواده دئیسم و شکلی از آگنوستیکیسم (لاادری گری) با تاکید بر کشف اسرار خالقی قابل قبول نیز به شمار می رود.
#خدای_تئیسم (ادیان)
در تئیسم خدا دارای صفات انسانی (anthropomorphic) می باشد و شبیه به پدری توصیف می شود که شخصا تمام حیات و هرآنچه که درباره آن را می دانیم طراحی کرده و می آفریند. خدای تئیسم اغلب به عنوان ناظر بر جهان توصیف می گردد و تمامی خطاها و تقصیرات را داوری می کند ودر تمامی امور جهان و امور انسانی دخالت دارد. خدای تئیسم اغلب به عنوان یک مرد (مرد سفید پوست) توصیف شده است که در قلمرویی خارج از جهان ما زندگی می کند که به عنوان «قلمروی پادشاهی» یا «بهشت / عالم روحانی» بدان اشاره شده است. خدای تئیسم شنونده نماز (عبادات) انسان هاست و به صورت انتخابی به انواع مختلفی از در خواست ها از ترویج شغلی تا انجام یک معجزه برای شفا پاسخ می دهد.
#خدای_پانتئیسم (همه خدایی)
در پانتئیسم، خدا به معنای واقعی کلمه خود جهان است. خدا فکر نمی کند، احساس نمی کند و عملی که مافوق حیات و قوانین طبیعت است را انجام نمی دهد.
#خدای_پانندییسم (خدافراگیردانی)
پاننتئیسم با پانندئیسم شباهت های زیادی دارد. با این حال در این مکتب بر خلاف پانندئیسم، باوری آگنوستیک به شمار نمی آید بلکه جزئی از خانواده تئیسم است پس بنابراین بدون گونه ای از تثنویت (Duality) از احتمالات است و علاوه بر این، پاننتئیسم می گوید که خدا کنترل جهان را در دست دارد و از تمامی امور حیات آگاه است.
#آتئیسم (بیخدایی)
آتئیسم اظهار دارد که هیچگونه شواهد و مدرکی که بتواند مفهومی از خدا را نشان دهد، وجود ندارد. آتئیسم در معنای عام، رد باور به وجود خدا است. در معنایی محدودتر، بیخدایی این موضع است که هیچ خدایی وجود ندارد. در جامع‌ترین معنا، بیخدایی به سادگی، عدم باور به وجود هر گونه خداست. بیخدایی نقطهٔ روبروی خداباوری است، که در کلی‌ترین شکل، اعتقاد به وجود حداقل یک خدا میباشد.