Telegram Web Link
🔻به مناسبت دهم مرداد، چهل و یکمین سالروز تصویب قانون بانکداری اسلامی بدون ربا، تجربه شخصی‌ام از وام «قرض‌الحسنه» ازدواج را بسیار مجمل نوشتم.

@asoupar
🔻گفتگوی بی‌بی‌سی فارسی با دبیرکل کومله کوتاه است؛ اما نکات جالب توجهی دارد.

🔻اذعان به حضور پررنگ تروریست‌های کومله در آشوب‌های زن، زندگی، آزادی، اذعان به مسلح بودن این گروه و اذعان به قدرت ایران در مجاب کردن مقامات عراق و اقلیم برای برخورد با گروه‌های مختلف کومله.

🔻حال غم چهره‌ی مهتدی از تخلیه اردوگاه و خلع سلاح بماند!

https://youtu.be/6Xfh2bs4Omk?si=H-kzs4NfE7oyb-Vq

@asoupar
📝جنگ قدرت در بند زنان اوین

🔻دو سه نفری از عقلای اصلاح‌طلب خواسته‌اند نامه افشاگرانه فائزه هاشمی علیه زندانیان امنیتی-سیاسی زن در اوین را مصادره به مطلوب کنند و از شجاعت او نوشته‌اند. شاید بی‌راه هم نباشد؛ فائزه هاشمی اغلب بی پرواست و در نقد حتی مرز گستاخی را هم درمی‌نوردد. اینجا اما بی‌پروایی‌اش بیشتر به چشم می‌آید، چون نه طیف مقابل را، بلکه تیغ را بر خودی کشیده و چنان که از متن نوشته‌اش برمی‌آید، پس از مدت‌ها محافظه‌کاری -۲۲ ماه- سرانجام عنان از کف داده و گوشه‌ای از منجلاب رفتار زندانیان سیاسی زن را بازگو کرده است.

🔻اهل سیاست اگر تربیت اخلاقی نداشته باشند، وقتی در جنگ قدرت می‌افتند، جسور می‌شوند و هم از این رو، فائزه هاشمی که مقهور حلقه مافیایی لیدرهای ضدانقلاب درون اوین، نتوانسته همان آقازاده‌ی بیرون باشد و بالا بنشیند و لیدری کند، ترجیح داده با ابزار افشاگری، هم گوش اهل اوین را بپیچاند و هم بگوید من هنوز هم فائزه‌ی هاشمی‌ام!

🔻نامه فائزه مهم است، چون همه هویتی را که زنان سیاسی اوین برای خود ساخته‌اند، به آتش می‌کشد و اپوزیسیون را با چالشی جدی مواجه می‌کند. او در این نامه به سیاق همیشه، علیه جمهوری اسلامی هم نوشته‌ است که البته تکراری است و از چون اویی هم جدید و قابل تامل نیست؛ هر کس در وصف حکومتی که قبول ندارد، هر ادعایی ممکن است بکند و اثبات صدق کلامش نیاز به راستی‌آزمایی جدی دارد، اما آنچه نامه فائزه هاشمی را مهم می‌کند، اقرار او علیه جریان خودی‌شان است و این همان چیزی است که اهل حقوق آن را قابل اعتنا و مسموع می‌دانند.

🔻زنان سیاسی زندانی در اوین، خود را حامی حقوق بشر می‌دانند و شاخص آنها هم نرگس محمدی زندانی نزدیک به مجاهدین خلق است که با همین ژست‌ها و لابی‌های پشت پرده‌ی گروهکی توانست اعتماد غرب را جلب کند و جایزه یک میلیون دلاری صلح نوبل را بگیرد.
توصیفات نامه مذکور از بند سیاسی زنان در اوین همین هویت مدافع حقوق بشر بودن را به آتش می‌کشد و فائزه هاشمی اوصافی از این بند ۶۵ نفره می‌نویسد که مخاطب با او در جمله آغازین نامه‌اش که «مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزه‌ای بهم می‌زند.» کاملاً همراه می‌شود.

🔻فائزه به قول خودش سطورش را با «اشک و آه» می‌نویسد و اینگونه جمع زنان سیاسی اپوزیسیون در اوین را توصیف می‌کند: «در کلام عالی و در عمل خالی، نظریه پردازانی از درون تهی، دیکتاتورهای کوچک و حقیر که کمتر کسی یارای نقد کردن و یا ایستادن در مقابل آنها را دارد» و البته اگر هم کسی نقدشان کند، با موجی روبرو می‌شود که یا او را تسلیم خود می‌کند و یا به زندگی عادی برمی‌گردد و مبارزه با جمهوری اسلامی را بی‌خیال می‌شود: «تنگ‌نظری، تهمت، پرونده‌سازی، هتاکی، حذف و طرد، تخریب شخصیت، ضربات، تهدید، دور ریختن آرا و ضرب و شتم!»

🔻این سیاهه‌ای که فائزه نوشته، دیگر برگی از کتاب‌ قطور ادعاهای حقوق بشری و زنانه این جماعت باقی می‌گذارد؟

🔻بخشی دیگر از هویت زنان سیاسی برانداز در اوین، مظلوم‌نمایی پیرامون نوع رفتار با آنهاست که فائزه هاشمی همه آن صحبت‌ها در مورد بدرفتاری با زندانیان از سوی مسئولین زندان و نیروهای ذی‌ربط را «خبرسازی و نشر اخبار مبالغه‌آمیز» می‌خواند و از حضور ثابت پزشک زنان و سونوگرافی و تغذیه مناسب و ... می‌گوید.

🔻آزادی بیان هویت دیگری است که براندازان مدعی آن هستند، اما فائزه آن را هم زیر سوال می‌برد وقتی می‌گوید این دیکتاتورها مانع رای دادن زندانی‌ها در انتخابات شدند و یا اگر کسی با آنها همراه نشود، او را «با انگ‌های نادرستی چون مزدور، دارای مأموریت، آدم‌فروش، جاسوس، حکومتی، کارمند دولت در اینجا» ساکت می‌کنند!

🔻این منجلاب چنان آمیخته به قساوت است که فائزه هاشمی صریح و علنی از بیم جان خود می‌گوید. یعنی موضوع آسیب فیزیکی صرفاً به «ضربات و ضرب و شتم» ختم نمی‌شود و ممکن است به حذف فیزیکی کامل هم دست بزنند که البته یادآور پروژه‌های «حذف درون گروهی» منافقین علیه نیروهایی از خود است که تن به دیکتاتوری لیدرها نمی‌دادند.

🔻فائزه هاشمی از تازه ورودها می‌گوید که حس «بهت و پشیمانی» و از «چاله به چاه» افتادن دارند، اما به نظر می‌رسد که خود او هم با ۶۰ سال سن و سال‌ها کار سیاسی و کنشگری حمایتی از همین زنان سیاسی اوین، اکنون تازه دریافته که آنچه از آن حمایت می‌کرد، سرابی بزک شده از حقوق بشر و حمایت از زنان و آزادی بیان و رواداری و صلح است و تازه دریافته که «در زندان که قدرتی ندارند اینگونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند!» و همین فهم جدید از اپوزیسیون و نقض فهم قبلی اوست که باعث می‌شود نامه فائزه نه فقط آن سیاسیون زندانی که خود او را هم به چالش بکشد و مخاطب را – حتی در اردوگاه براندازان- با این سوال مواجه کند که چطور به امثال فائزه هاشمی اعتماد کرده‌اند!

۲۵ شهریور ۴۰۳
روزنامه وطن امروز

ادامه در فرسته‌ی بعدی👇
@asoupar
📝جنگ قدرت در بند زنان اوین
بخش دوم

🔻در باب نامه فائزه هاسمی حرف بسیار است و باید در طول زمان به آن پرداخته شود، اما فی الحال به یک سوال هم اجمالاً می‌شود اندیشید؛ اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در «یک ائتلاف دلخواه» در خارج از کشور با عنوان شورای همبستگی و یا در یک «با هم بودن اجباری» در اوین و حتی با وجود دشمن و تهدیدی چون جمهوری اسلامی نمی‌توانند با هم متحد باشند و معرکه جنگ قدرت راه انداخته‌اند، آیا می‌توانند یک کشور ۹۰ میلیون نفری را اداره کنند؟ و آیا حکومتی که قرار است جایگزین جمهوری اسلامی کنند، همچون مدیریتی است که در بند زنان سیاسی اوین دارند؟

۲۵ شهریور ۴۰۳
روزنامه وطن امروز
@asoupar
🔻بلند شو علمدار!

تو حمزه بودی وقتی می‌خواستند بر بدن پیامبر سنگ بزنند، ذوالفقار علی بودی در بدر و احد، علی بودی که جای پیامبر در شب خطر خوابیدی، مالک اشتر همیشه‌ی علی، عباس عاشورای حسین؛ کجا رفتی علمدار لشگر ما؟ خیمه‌های ما را به که سپردی و رفتی؟

ألان إنکسر ظهري...

@asoupar
🔻احبایی!
عزیزان من!

استمعت الی رسالتکم
پیامتان را شنیدم

و فیها العز و الایمان
که لبریز بود از عزت و ایمان

فانتم مثلما قلتم:
که شما همان طورید که گفتید:

رجال الله فی المیدان
مردان خدا در میدان

و وعد صادق انتم
و پیمان صادق شما هستید

و انتم نصرنا الآتی
و شما پیروزی آینده مایید

و انتم من جبال الشمس
همچون قله‌های سربلند

یا عاتیه علی العاتی
در برابر یاغیگران نافرمان هستید

بکم یتحرر الاسری
با همت شما اسیران آزاد می‌شوند

بکم یتحرر الارض
با شما زمین آزاد می‌شود

بقبضتکم بغضبتکم
با چنگ‌هایتان با خشم‌هایتان

یصان البیت و العرض
خانه‌ها وسرزمین پاسداری می‌شود

🔻احبائی!
عزیزانِ من!

اقبل نبل اقدام
بوسه می‌زنم قدم‌هایی را

بها یتشرف الشرف
که به آن شرف منزلت پیدا می‌کند

بعزه ارضنا انغرست
به عزت سرزمین‌مان که جوانه می‌زند

فلا تکبو و ترتجف
پس بازنایستید و نلرزید

بخش‌هایی از ترانه‌ی احبایی (از جولیا پطرس، خواننده مسیحی لبنانی که از متن پیام سید حسن نصرالله برای نیروهای حزب‌الله سروده شد)، اینک برای پاسداران سپاه عزیز✌️

۱۰ مهر ۴۰۳
به وقت حمله ایران به اسراییل
@asoupar
🔻سید حسن نصرالله در بیروت ترور شد؛ از معرکه جنگ نگریخته بود. او شاگرد همین سید علی خامنه‌ای بود که امروز در اوج تهدیدات صهیونیستی علیه ایران و علیه شخص او، روال عادی جلساتش را در بیت رهبری پی می‌گیرد. همانی که وقتی در نمازجمعه بمب گذاشتند، خطبه‌هایش را قطع نکرد تا به پناهگاه برود!

📸تصویری از لحظه ورود رهبر معظم انقلاب به دیدار جمعی از نخبگان، استعدادهای برتر علمی و رتبه‌های برتر کنکور.

۱۱ مهر ۴۰۳
فردای حمله‌ی ایران به اسراییل
@asoupar
🔻یک روضه کوتاه بخوانیم👆
شد پنج روز و همچنان خبری نیست

در زیارت عاشورا می‌خوانیم:
اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

@asoupar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻«اینم یادت باشه که ما نمی‌جنگیم؛ از خونه زندگی‌مون دفاع می‌کنیم»

ساعتی قبل از اعلام رسمی شهادت سید حسن نصرالله، در توییتر نوشتم:

🔻تدبر در نحوه مدیریت کشور توسط آیت‌الله خامنه‌ای نشان می‌دهد از اصلی‌ترین سیاست‌های او، عمل به نحوی است که ایران در اوج تهدیدات و مناقشات نظامی منطقه و جهان، مورد حمله قرار نگیرد.
اما جهان دست زورگویانی‌ست که به هر طریق می‌خواهند راهی جز ورود به جنگ نظامی برای ایران باقی نگذارند.

@asoupar
📝خطری نبود، خطری نیست

🔻نماز تمام شد و‌ آقا نرفت. روال در نمازهای جمعه که رهبر می‌آمد، اغلب اینگونه بود که پس از اقامه نماز جمعه، ایشان می‌رفتند و سپس مردم به امامت روحانی دیگری نماز عصر را می‌خواندند. این بار اما آیت‌الله خامنه‌ای نرفت و نماز عصر را هم خواند. انگار می‌خواست بگوید عجله‌ای برای رفتن نیست. این مفهوم وقتی بیشتر به ذهن متبادر شد که بعد از نماز عصر هم نرفت و نماز مستحبی خواند و تسبیحات و تعقیبات و... . بین دو نماز هم صندلی آوردند بنشیند، ننشست. در نهایت هم بعد نماز ایستادند و دقایقی با مسئولان صحبت و احوالپرسی کردند. قبل از نماز هم زودتر آمدند که به مراسم بزرگداشت سید مقاومت هم برسند.

🔻از روزهای قبل که زمزمه نماز جمعه آمدن رهبری غیررسمی پخش شد، خیلی‌ها مخالفت کردند. نماز جمعه رهبر در اوج تهدیدات رژیم صهیونیستی؟! گویی همین مخالفت‌های امنیتی در برخی جلسات تصمیم‌گیری هم بیان شده، اما در نهایت تصمیم رهبر به آمدن بوده است و آمد؛ آمد و عجله‌ای هم برای رفتن نداشت.
شاید اولین تفسیر از برگزاری این نماز جمعه، شجاعت رهبری مقابل تهدیدات باشد. بی‌راه هم نیست، اما حرف تازه‌ای هم نیست. سید علی خامنه‌ای همیشه همین بوده است. از مبارزات زمان طاغوت تا ترورهای گروهک رجوی در دهه شصت یا بمبگذاری در نمازجمعه که حتی خطبه‌ها را قطع نکرد و... .

🔻سید حسن نصرالله در بیروت ترور شد؛ از معرکه جنگ نگریخته بود. او شاگرد همین سید علی خامنه‌ای بود که در اوج تهدیدات صهیونیستی علیه ایران و علیه شخص او، روال عادی جلساتش را در بیت رهبری و بعد هم در فضای عمومی مصلی پی می‌گیرد. همانی که وقتی در نمازجمعه بمب گذاشتند، خطبه‌هایش را قطع نکرد تا به پناهگاه برود!

🔻اما نکته مهم‌تر در مورد این نماز آن است که رهبری اصلا احساس خطری نکرده‌اند که حال بخواهند مقابل آن رفتاری نشان دهند. برگزاری مراسمی با حضور چند میلیون نفر آدم یعنی ایشان اصل وجود چنین خطری را رد می‌کنند. آیت‌الله خامنه‌ای در بذل جان خویش برای این ملت إبایی ندارند، اما این بذل جان برای دین و جان مردم است؛ برای این است که گزندی به مردم نرسد. حال چگونه در صورت وجود احساس خطر، مردم را همراه خود کنند؟

🔻حضور رهبر انقلاب در نماز جمعه، دو روز پس از حمله موشکی ایران به رژیم صهیونیستی و البته برگزاری دیدار با نخبگان در بیت رهبری در فردای آن حمله، خود به تنهایی یک مانور قدرت و شجاعت است و نشانی بر تفاوت رهبران ما و آنها که این‌سو روال عادی برنامه‌ها و بلکه عمومی‌تر پی گرفته می‌شود و آن‌سو در پناهگاه‌ها پنهان می‌شوند.
مانور بزرگتر اما همراه کردن مردم با خود است که نشان می‌دهد از اساس وجود خطر ناشی از تهدید را قبول ندارند، وگرنه مردم را به میدان خطر نمی‌بردند.

🔻بسیاری از مردم اما تهدید در ذهن‌شان جدی بود، با این همه همراه رهبر شدند، چه آنکه ترس در وجودشان راه ندارد. وقتی دیدند رهبرشان در میانه میدان است، آنها هم مثل همیشه به میدان آمدند و یکی از پرشکوه‌ترین و پر تعدادترین نماز جمعه‌های ایران را رقم زدند.

🔻اصل ماجرا هم همین هماهنگی و همراهی رهبر و مردم با یکدیگر است؛ باقی همه حرف‌هایی است که این همراهی، محلی از اعراب برای آنها باقی نمی‌گذارد.

۱۴ مهر ۴۰۳
روزنامه جوان
@asoupar
📝گربه بی‌بی‌سی عابد شد!

🔻در اوج جنایات رژیم صهیونیستی بی‌بی سی فارسی هر روز یک سوژه علیه ایران پیدا می‌کند تا ذهن مخاطبان ساده‌لوح خود را به جای تقابل با اسرائیل به سوی رویارویی با ایران بکشاند! این مخاطب اگر هم به تقابل با ایران نرسد، حداقل آن است که از مشغولیت به جنایات صهیونیست‌ها باز می‌ماند.

🔻سوژه جدیدی که بی‌بی سی فارسی پیدا کرده، کمک به مردم جنگ‌زده لبنان از ثلث سهم امام در خمس است. بی‌بی سی با اشاره به اجازه رهبر معظم انقلاب و نیز برخی دیگر از مراجع معظم تقلید برای استفاده از بخشی از «سهم امام» در خمس برای مردم جنگ‌زده لبنان، نوشته «نخستین‌بار نیست که مراجع تقلید شیعه در باره خمس و "سهم امام" چنین اطلاعیه‌هایی را منتشر می‌کنند. قبلاً هم برای لبنان، فلسطینی‌ها، کرونا، سیل، حوادث و بلایای طبیعی چنین اجازه‌هایی می‌دادند، اما شرایط بد اقتصادی ایران و افزایش شمار خانواده‌های نیازمند در داخل کشور باعث شده است که درشبکه‌های اجتماعی نسبت به چنین مجوز‌هایی حساسیت بیشتری نشان داده شود. بعضی از کاربران معتقدند که این مجوز‌ها و "دست و دلبازی‌ها" بیشتر صبغه سیاسی دارد تا مذهبی و می‌پرسند چرا این پول‌ها برای مردم نیازمند در ایران هزینه نمی‌شود و "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. "» 

🔻خمس یک امر دینی است و طبعاً کسانی که به فقه اسلامی اعتقاد دارند، خمس پرداخت می‌کنند؛ لذا اینکه بی‌بی‌سی فارسی به عنوان یک رسانه ضد اسلامی نگران پول خمس مردم شده، جای تعجب دارد و آن ضرب المثل را به ذهن می‌آورد که گربه ما عابد شد!

اینجا چند نکته قابل تأمل است:

🔻اولاً مردم ایران خلاف نظر بی‌بی‌سی فارسی که ضد دین است، معتقد به پرداخت خمس هستند. خمس خود را هم به مراجع تقلید و نمایندگان آن‌ها پرداخت می‌کنند. یعنی خلاف نظر بی‌بی‌سی به بزرگان دینی اعتماد دارند. روشن است که بی‌بی سی از چنین اتفاقی عصبانی باشد.

🔻دوم آنکه بی‌بی‌سی و سایر رسانه‌های غربی همیشه تبلیغ می‌کنند که مردم ایران از دین برگشته‌اند. اما حالا بی‌بی سی اذعان می‌کند که مردم ایران به احکام اسلام عمل کرده و خمس می‌دهند! به نظر می‌رسد این پرداخت خمس آن‌قدری هم زیاد است که بی‌بی سی فارسی را به نگرانی در خصوص هزینه‌کرد آن کشانده است!

🔻سوم آنکه بی‌بی‌سی مخالف اسلام است، اما در عین حال می‌خواهد برای خمسی که مردم مؤمن ایران مطابق قوانین اسلام می‌دهند، تعیین تکلیف هم بکند! اویی که اسلام را قبول ندارد، نمی‌تواند درباره محل هزینه پولی که به دلیل قوانین اسلام پرداخت می‌شود، نظر بدهد.

🔻چهارم آنکه همان اسلامی که می‌گوید مردم باید خمس بدهند، همان هم می‌گوید نباید از حال مسلمان دیگر بی‌خبر باشی و نباید صدای کمک مسلمان را بشنوی و بی‌اعتنا بگذری. تقسیم بندی مسلمانان در احکام و شریعت اسلامی هم بر مبنای ایرانی و لبنانی نیست. در واقع چه خمس دهنده و چه علما نظر اسلام را فصل الخطاب می‌دانند و در این حلقه جایی برای مخالفان دین اسلام نیست. خمس برای فقرا و در راه ماندگان هزینه می‌شود و تشخیص جزئیات آن بر عهده علمای اسلام است، نه بی‌بی سی فارسی!

🔻در آیه خمس (انفال آیه ۴۱)، به شش گروه که صاحبان خمس هستند اشاره شده است: ۱. خداوند (لِلهِ)، ۲. رسول خدا (لِلرّسولِ)، ۳. ذی القُربی، ۴. یتیمان، ۵. مسکینان، ۶. کسانی که در سفر به فقر گرفتار شده‌اند. با توجه به روایات، منظور از ذی القربی در این آیه امامان هستند. 
«سهم خدا» و «سهم پیامبر» و «سهم ذی القربی» مطابق روایات متعلق به امام جامعه اسلامی (پیامبر یا امام معصوم) بوده و به «سهم امام» مشهور است که در زمان غیبت کبرا مراجع تقلید به عنوان نایبان عام امام زمان آن را دریافت و در اموری که مطابق تاریخ و روایات، خود اهل بیت صرف می‌کردند هزینه می‌کنند. حالا مراجع تقلید و رهبری اختیار هزینه این بخش را به مردم تفویض (منتقل) کرده‌اند تا خود مردم کمک به مردم لبنان را به جای درآمد شخصی، از این بخش خمس پرداخت کنند.

۱۶ مهر ۴۰۳
روزنامه جوان
@asoupar
📝قدم‌های ما با شما حرف می‌زند!

🔻ما از لبنان دست نمی‌کشیم؛ جمهوری اسلامی برای رساندن این پیام نیازی ندید حرف بزند. بلکه رئیس مجلسش، آنجا روی ویرانه‌های جنایات اسراییل در بیروت و ذیل پرواز پهپادهای رژیم قدم زد. حرف‌های دیپلماتیک را گاهی باید با حضور در میدان زد. چنانچه هفته پیش از آن هم، در برابر تهدید اسراییل مبنی بر هدف قرار دادن هر پروازی از ایران در فرودگاه بیروت، ایران وزیر خارجه‌اش را به بیروت فرستاد و او بی هیچ مشکلی در فرودگاه بیروت قدم به زمین گذاشت؛ قدم‌هایی دیپلماتیک در میدان.

🔻رد قدم‌های ایران در لبنان در طول تاریخ مانده است و همیشه پیوندهایی فراتر از مرزهایی جغرافیایی این دو منطقه را بهم آمیخته است. تاثیر لبنان بر ایران هم غیر قابل انکار است. دورانی از جبل عامل در جنوب لبنان به ایران آمدند و ایران را برای پرچمداری شیعه سیاسی و حکومت شیعی در عصر صفوی یاری کردند؛ و دورانی هم از ایران به لبنان رفتند و شیعیان تحت ظلم جنوب را برای خودباوری و مقاومت و دفاع کمک کردند که نماد آن امام موسی صدر است.

🔻پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۵۷، نفوذ ایران در لبنان بیش از گذشته شد و موضوع از «رد قدم» فراتر رفت. نفوذی که تا آن زمان اغلب از مسیر فرهنگ مذهبی طی شده بود، پس از تشکیل جمهوری اسلامی و در امتداد مجاهدت‌های امثال مصطفی چمران، حول موضوع ظاهراً سیاسی «مبارزه با صهیونیسم» پیش رفت و چون اشغالگری اسراییل برای مردم لبنان محسوس‌تر از مداخلات فرانسه و آمریکا یا عقب‌ماندگی‌ها از فرهنگ شیعی بود، لبنانی‌های بیشتری با آن همراه شدند. اینگونه مقاومت مردم لبنان، این بار متشکل و سازمان‌یافته ذیل نام «حزب‌الله» توسعه یافت. شیعیان لبنان حالا یک تکیه‌گاه دولتی و مردمی یافته بودند؛ جمهوری اسلامی ایران.

🔻در همه چهار دهه گذشته که نفوذ قدم به قدم ایران در لبنان و قوت گرفتن مقاومت مردمی باعث خروج پله پله نظامیان فرانسوی و آمریکایی و در نهایت اشغالگران صهیونیست از این کشور شد، سازمان‌های اطلاعاتی غربی و صهیونیستی بیکار ننشستند و تلاش کردند تا حیاط خلوت غرب در لبنان را با بیرون راندن ایران احیا کنند. اما ایران خیلی بیشتر از آن که به شکل فیزیکی در خاک لبنان حضور داشته باشد، در قلب‌های لبنانی حاضر بود، هم از این رو، عملیات روانی‌های متعدد غربی-صهیونیستی علیه ایران و با موضوع لبنان به راه انداختند تا ذهن‌ها را تغییر دهند.

🔻برای ایرانی‌ها «نه غزه، نه لبنان» ساختند، برای لبنانی‌ها «ایران برو بیرون، بیروت آزاد است»؛ این‌سو صدایشان از بی‌بی‌سی بیرون می‌آمد، آن‌سو از العربیه. اینجا آشوب می‌شد، می‌گفتند از لبنان نیرو برای سرکوب آورده‌اند، آن‌سو نخست‌وزیر ترور می‌شد، می‌گفتند ایران زده است. حجم تلاش‌های صهیونیست‌ها و غربی‌ها برای برهم زدن آمیختگی ایران و لبنان فراتر از آن است که در خطوط میانی یک یادداشت مجمل بگنجد و خود مجالی دیگر و تفصیلی می‌طلبد. تلاش‌هایی که در یک سال اخیر و پس از طوفان‌الاقصی شدت گرفته تا پیوند ایران و محور مقاومت را به وهم خویش ببرد و حتی به اتهام کم‌کاری ایران در دفاع از مقاومت یا قصه‌سازی درباره جاسوسی سرداران ایران و حتی‌تر دروغ کثیفی چون فروختن حزب‌الله و سید مقاومت هم رسید.

🔻پیام قدم‌های مسئولین ایرانی روی خاک لبنان، چه فرودگاه بیروت و چه ویرانه‌های عملیات‌های تروریستی صهیونیست‌ها، هم برای توده‌های مردمی لبنان بود که بدانند این تکیه‌گاه دولتی مبتنی بر جمهوریت (مردم) و اسلامیت (دین) همچنان و همیشه همراه آنان است و هم به اقلیتی از جوانان انقلابی پرشور ایرانی بود که در دفاع از محور مقاومت، خود را جلوتر از نظام ندانند و به مردان جمهوری اسلامی اتهام تعلل و ترس و سازش نزنند.

🔻اما شاید مهم‌ترین پیام به غربی‌ها و نگهبان هاری که در منطقه برای منافع خود ایجاد کرده‌اند، بود که ما از لبنان دست نمی‌کشیم. پیام به آنهایی بود که دنبال فراهم آوردن یک فرصت هستند تا حیاط خلوت خود در لبنان را که به لطف شهادت‌طلبی مجاهدان لبنانی، از بین رفت، روی ویرانه‌های بیروت تجدیدبنا کنند.

🔻ما در لبنان هستیم و قدم قدم مقامات ما روی خاک لبنان با شما حرف می‌زند، حتی اگر تهدید کنید هر پروازی از ایران را هدف قرار می‌دهید. این حرف‌ها رجز نیست؛ آنچنان که قدم قدم سرداران ما در لبنان بی آنکه تصویری از آن باشد، از احمد متوسلیان تا عباس نیلفروشان با شما حرف زد و شما حتماً آن را شنیدید و روزی که مجبور به ترک خاک لبنان شدید، با همه وجود درک کردید که آن حرف‌ها رجز نبود.

۲۴ مهر ۴۰۳
روزنامه وطن‌امروز
@asoupar
🔻دیگر برای وصف «تا آخرین قطره خون جنگیدن» فیلمی زنده داریم. پهپادی که آمده برای صهیونیست‌ها خبر مرگ نیروهای حماس را ببرد، خبر آخرین مبارزه یک «مرد» را برای جهان مخابره می‌کند؛ سنوار که ۲۲ سال اسیر بود و همه عمر جنگید. آوینی می‌گفت تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه زیسته‌اند...

@asoupar
📝تحمیل آتش‌بس یا حمله موشکی؟

🔻«یک نکته مهم در این دوگانه‌ی حمله نظامی یا آتش‌بس این است که ایران آتش‌بس را برای خود نمی‌خواهد و از قضا آمادگی دارد مثل دو دفعه قبلی صدها موشک روانه سرزمین‌های اشغالی کند و نمایشی از غیرت نیروهای نظامی ایران و اقتدار کشور و ذلت اسراییل را با اکران جهانی و زنده اجرا کند. اما اولویت ایران آن چیزی است که ماشین تروریسم صهیونیست‌ها را در غزه و لبنان متوقف کند و با تحمیل آتش بس مورد رضایت محور مقاومت، اهل غزه و لبنان بتوانند به خانه‌های خود، گرچه ویران و فروریخته برگردند.

🔻هم از این روست که آمادگی ایران برای چشم‌پوشی از حمله موشکی به اسراییل، نه یک عقب‌نشینی، بلکه یک فداکاری از سوی جمهوری اسلامی ایران در مسیر هزینه دادن برای فلسطین است. این فداکاری خصوصاً از سوی فرماندهان نظامی ایران پررنگ‌تر است. برای یک فرمانده نظامی که انتخاب کرده عمرش را در جنگ بگذراند، گاهی نجنگیدن هم همچون جنگیدن فداکاری است. بنابراین آتش‌بس را نباید همیشه سازشی سیاه دید، بلکه جزییات آن و آنچه مورد توافق قرار می‌گیرد، باید مبنای قضاوت قرار گیرد.

🔻از سویی آتش‌بس همیشه هم اتفاقی سفید نیست و گاه هزینه‌های آن می‌تواند از هزینه‌های یک جنگ تمام عیار بیشتر تمام شود. چنانچه امروز مردم غزه و کودکان خردسال آن تاوان سازشکاری امثال عرفات و دولت‌های عربی را می‌دهند، زیرا بی توجه به گزاره‌هایی که حقوق مردم فلسطین را تامین کند، توافق‌نامه‌های کذایی امضا کردند و اراده و قدرتی هم برای تغییر نداشتند و خود عرفات علیرغم مبارزاتی طولانی، در نهایت با ننگ سازشکاری و فروختن آرمان فلسطین رخت از جهان بست. لذا آن جریان داخلی که سازشکاری را با ژست‌ لطیف ضدجنگ بودن معرفی می‌کند، بی‌راهه‌ای را می‌رود که پایان آن نه فقط فروش آرمان فلسطین که وطن‌فروشی است، پایان آن خیانت به ایران و ایرانی است.»

متن کامل یادداشتم در روزنامه وطن‌امروز پیرامون دوگانه آتش‌بس یا حمله موشکی را بخوانید لطفاً:

https://telegra.ph/%D8%AA%D8%AD%D9%85%DB%8C%D9%84-%D8%A2%D8%AA%D8%B4%E2%80%8C%D8%A8%D8%B3-%DB%8C%D8%A7-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9%DB%8C-10-30
🔻روز چهلم سید مقاومت معطل نشسته‌ایم که ببینیم قاتل حاج قاسم قرار است رییس‌جمهور آمریکا شود یا قاتل سید حسن نصرالله و اسماعیل هنیه و یحیی سنوار و ده‌ها هزار نفر دیگر ... و لابد فکر می‌کنیم در سرنوشت مردم ایران، دمکرات و جمهوری‌خواهش فرق می‌کند!

https://x.com/asoupar/status/1854058739763913172?t=v0GotQvHyKY8ms2UHFteKQ&s=19

@asoupar
🔻می‌توان با بلاهت، غیرسیاسی بودن فوتبال را همچنان باور کرد، اما فیفا اگر سیاسی‌ترین سازمان غیرسیاسی دنیا نبود، اسراییل را عضو نمی‌کرد، نه آنکه پس از جنایات این یک سال، حتی جلسات بررسی تحریمش هم به تأخیر بیفتد.

🔻تحریم نشد و حالا ورزشگاه به ورزشگاه مردم اروپا بی حیثیتش می‌کنند؛ یک روز در هلند، یک روز در فرانسه.

www.tg-me.com/asoupar
📝خودکشی ناخواسته براندازان

🔻۲-۳ هفته‌‌ای از مرگ کیانوش سنجری می‌گذرد؛ مجری سابق صدای آمریکا که در اعتراض به آنچه دیکتاتوری در ایران نامید، ۲۳ آبان خود را از ساختمانی تجاری در تهران پایین انداخت. هیاهوی خودکشی او خیلی زودتر از آنچه بلندی صدای براندازان در مجازی نشان می‌داد، فروکش کرد. بخش اعظمی از همان هیاهو هم خرج مقصریابی و کشمکش‌های درونی براندازان شد که چرا از عضو خود حمایت نکرده‌اند و چرا مانع خودکشی از پیش اعلام شده‌ او نشده‌اند. چه آنکه او از حدود ۲۰ ساعت قبل از اقدام به خودکشی، در حساب ایکس خود خبر از چنین تصمیمی با اعلام ساعت دقیق آن داده بود. اکنون حتی از همین هیاهوی مقصریابی درونی براندازان هم خبری نیست و خودکشی سنجری نه تنها به آرمان او برای براندازی جمهوری اسلامی کمک نکرد، بلکه حتی نام و یادی از خود او هم نیست و او سطری گم در تاریخ اپوزیسیون شد!

🔻آدم‌های برانداز نوبت به نوبت سطری گم در تاریخ می‌شوند، زنده و مرده فرقی ندارد. جریانی که اصالت و استقلال و گفتمان ندارد و هویتش بر مبنای جاه‌طلبی‌های شخصی و اوهام مبتذل و عروسک‌گردانی قدرت‌های ضدایرانی و با ملغمه‌ای از تروریست و تجزیه‌طلب و دارودسته رجوی و سلطنت‌طلب و مطرب و فوتبالیست و بازیگر و فراری و مزدور غرب و... شکل گرفته، نه موفقیتی می‌یابد و نه نامی ماندگار از آن برجا می‌ماند. جریانی که به‌جای اندیشه، مانور تبلیغاتی را جایگزین کرده و رد مباحث آن را به جای کتابخانه‌ها و محافل علمی، حقوقی و سیاسی باید در میتینگ‌های رقص و شراب جست‌وجو کرد، چگونه می‌تواند رد ماندگاری از خود برجا بگذارد؟ جریانی که عروسک خیمه‌شب بازی سرویس‌های امنیتی ضد ایرانی است و با آویختن از قدرت شیطانی غرب و صهیونیسم و استقبال از تحریم و تجاوز به وطن و زندگی در کشورهای دیگر می‌خواهد موفق شود، چگونه می‌تواند فراتر از کف روی آب باشد و باقی بماند؟

🔻برای تبیین و مصداق‌یابی هر کلیدواژه‌ای که در وصف هویت جریان برانداز ایرانی در نوشته شد، می‌توان یادداشت نوشت تا ثابت شود سخن از هویت این جریان، در نهایت به اثبات بی‌جریانی آن می‌انجامد اما فی‌الحال مجال برای حرف دیگری است.

🔻خودکشی سنجری به‌رغم آنکه با شعار سیاسی و با نمایشی علیه جمهوری اسلامی انجام شد، اما نتوانست هیچ موج موثری، حتی کوتاه و حتی صرفاً در فضای مجازی ایجاد کند. هم از این رو، این اتفاق و حواشی پیرامون آن را می‌توان دارای نشانه‌هایی دانست که از مرگ براندازان حکایت می‌کند و در واقع آن خودکشی، نه خودکشی یک برانداز که نشان از خودکشی براندازان داشت، به دلایلی:

🔻اول: آنها برای ممانعت از خودکشی دوست‌شان ساعت‌ها فرصت داشتند و اقدامی نکردند.

🔻دوم: در مجادله‌های پس از واقعه، روشن شد یکی از دلایل اصلی ناامیدی فرد مورد نظر عدم حمایت از او از سوی براندازان در آمریکا و پس از اخراج او از صدای آمریکا بوده است. حتی دفتر رضا پهلوی هم که برای چنین مواقعی و حمایت مالی از براندازان، پول جمع کرده بود، کمکی به او نکرد.

🔻سوم: عدم حمایت از او در ایران توسط دوستانش که تنهایی و مشکل مالی و روی آوردنش به کارگری ساده را موجب شد.

🔻چهارم: ناامیدی سیاسی براندازان پس از تبلیغات بسیار درباره سرنگونی قریب‌الوقوع جمهوری اسلامی.

🔻پنجم: جدل‌های بی‌پروا و بی‌پرده در میان خود، اما علنی و صریح پس از مرگ سنجری که باعث رسوایی درباره تعاملات درونی براندازان با یکدیگر شد. در واقع آنچه رخ داد خودکشی ناخواسته اپوزیسیون ایرانی بود.

🔻طبعاً منظور از مرگ در این نوشتار، نابودی مطلق این جریان نیست، بلکه منظور عدم توانایی در داشتن کنش‌های موثر سیاسی علیه ایران است. حیات یک جریان سیاسی به کنشگری موثر است و بی ‌آن حتی در صورت وجود، یعنی مرده است.

🔻پیکر بی‌جان سنجری روی پیاده‌رو نماد مرگ اپوزیسیونی است که ۲ سال پیش یقین داشت تا چند ماه دیگر کار جمهوری اسلامی تمام است و امروز حتی از زنده نگه داشتن عضوی از خود که پیش‌تر هم اعلام کرده قصد خودکشی دارد، ناتوان است!

🔻شاید گفته شود تعمداً مانع خودکشی او نشدند که بتوانند از این مرگ که مثلاً در اعتراض به دیکتاتوری در ایران و حمایت از زندانیان سیاسی بوده، بهره‌برداری سیاسی کنند، اما خودکشی نمی‌تواند قهرمان‌پرور باشد و جریانی که می‌خواهد از پایین پریدن یک نفر از بالای ساختمان و مشکلات روحی و شخصی او قهرمان بسازد و پیروزی درو کند، یعنی دستش از هر آنچه بتواند خود را مطرح کند، بسیار خالی است.

🔻انتحار یک کنشگری ناشی از ضعف است و وقتی با چاشنی سیاست آمیخته می‌شود، ناتوانی بیشتری را عیان می‌کند. چه آنکه از اهل سیاست، خصوصاً مبارز سیاسی انتظار قدرت و توانایی است.

🔻خودکشی بروز ناامیدی در بدترین شکل است و مبارزه سیاسی نمایش امید برای تغییر؛نمی‌توان این دو را درهم آمیخت و تصور پیروزی کرد.

۱۲ آذر ۴۰۳
روزنامه وطن امروز
www.tg-me.com/asoupar
📝امام خمینی و مخالفتی که فهم نشد

🔻۲۹ آذر سالروز درگذشت آیت‌الله منتظری است. او تنها کسی در ایران است که برای زمانی چند ساله عنوان «قائم مقام رهبری» داشت که عبارتی جایگزین برای رهبری آینده نظام بود. گرچه او پس از امام خمینی رهبر نشد و حضرت امام، در فروردین ۶۸ تصریح کردند که «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آن‌ها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید...» او پس از این نامه، استعفایی خطاب به امام خمینی نوشت و امام هم آن را پذیرفتند.

🔻تصور غالب در افکار عمومی این بود که امام خمینی با قائم مقامی مرحوم منتظری موافق هستند، اما یکی از مهم‌ترین بخش‌های نامه 6 فروردین امام این جمله خطاب به آیت‌الله منتظری است که «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم» البته امام در آن عبارات سه قسم جلاله یاد می‌کنند برای سه موضوع: ««والله قسم‌ من‌ از ابتدا با انتخاب‌ شما مخالف‌ بودم‌.... والله قسم‌ من‌ با نخست‌وزیری‌ بازرگان‌ مخالف‌ بودم‌... والله قسم‌ من‌ رأی‌ به‌ ریاست‌ جمهوری‌ بنی‌صدر ندادم‌ و در تمام‌ موارد، نظر دوستان‌ را پذیرفتم‌».

🔻جالب آنکه در هر سه مورد هم تصور بسیاری از مردم این بود که امام هم موافق هستند. این یعنی که بسیاری از مردم در شناخت نظر ولی جامعه اسلامی دچار اشتباه شده بود و طبعاً نقش خواص در این عدم درک برجسته است.

🔻امام خمینی در پاسخ به استعفای آیت‌الله منتظری هم این مخالفت خود را تصریح می‌کنند و می‌نویسند: «هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در‌‎ ‌‏این زمینه هر دو مثل هم فکر می‌کردیم. ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند؛ و من هم‌‎ ‌‏نمی‌خواستم در محدودۀ قانونی آنها دخالت کنم.»

🔻سخن صریحی هم از آیت‌الله گیلانی وجود دارد که امام موافق طرح مسئله قائم مقامی در خبرگان نبودند، اما صریحاً هم مقابل تصمیم خبرگان نمی‌ایستند. مشی حضرت امام اینگونه بوده که وارد مداخله در وظایف قانونی نهادهای دیگر نمی‌شدند و اجازه می‌دادند امور از مسیر عادی خود پیگیری شود، مگر در جایی که نظام اسلامی و انقلابی را که حاصل دسترنج مردم و خون دادن آنهاست، در خطر ببینند. چنانچه ۴ سال بعد إبایی نداشتند که تصریح کنند آقای منتظری صلاحیت رهبری نظام را ندارد. البته ۴ سال بعد شناخت مردم از مرحوم منتظری هم تغییراتی کرده بود و پذیرش نظر امام برایشان راحت‌تر بود.

🔻امام پس از علنی شدن مصوبه خبرگان در مورد قائم مقامی آیت‌الله منتظری هم سکوت می‌کنند و سخنی در تایید نمی‌فرمایند. توجه به همین سکوت معنادار هم می‌توانست قرینه‌ای مبنی بر مخالفت ایشان باشد. حتی امام در دیدار با اعضای خبرگان هم در این زمینه صحبتی نمی‌کنند.

🔻امام یک هفته پس از علنی شدن این مصوبه در سال ۶۴ با مسئولین نظام دیدار داشتند و یک کلمه هم در مورد جانشینی خود صحبت نکردند. هفدهم آذر ماه هم همان سال هم ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس بیانیه تبریک و تهیت به امام برای این انتخاب را در صحن علنی خواندند که باز هم واکنش امام سکوت بود. در واقع نه تنها نظر واقعی امام از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی درک نشده بود، بلکه حتی نامه تبریک هم به ایشان نوشته بودند!

🔻نباید از ولی‌فقیه انتظار داشت در همه امور تصریح به نظر خود کنند و پشت بلندگو همه چیز را بگویند؛ گاه مصالحی وجود دارد که رهبر جامعه اسلامی ترجیح می‌دهد بی آنکه صراحتاً مداخله کند، نکاتی را تلویحی یا از مسیری غیر از بلندگو و تریبون رسمی بیان کنند. این قرائن و شواهد و مسیرها را باید شناخت و به وقتش درک کرد.

۲۹ آذر ۴۰۳
روزنامه جوان
https://www.tg-me.com/asoupar
📝مصائب اعتراض

🔻«نه همه اعتراضات کار ضدانقلاب است، نه هر مشکلی مرتبط با اصل نظام است. نه رسانه‌های فارسی‌زبان غربی دنبال رفع مشکل مردم هستند، نه هیاهوی آنان باید باعث نحوه تصمیم‌گیری پیرامون اعتراضات شود. مصائب اعتراض را، آنقدری که دست ماست، کم کنیم تا صدای مردم برای بیان مشکلات‌شان شنیده شود.»

🔻اعتراض کردن به مسئولین در ایران چندان ساده نیست و به دلایلی، سختی‌های خودش را دارد؛ با نگاهی به اعتراض دانشجویی اخیر در کوی دانشگاه تهران به دلیل قتل یک دانشجو توسط زورگیران، در یک یادداشت مجمل تلاش کردم برخی از این سختی‌ها را بنویسم. می‌توانیم از سختی اعتراض کم کنیم. یادداشتم را که در «روزنامه فرهیختگان» منتشر شده، بخوانید و اگر نکته‌ای داشتید در نظرها بنویسید:

https://telegra.ph/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%A6%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6-02-18
🖤نبود تو، یعنی سراغ زیباترین خنده‌های جهان را دیگر فقط در عکس‌ها باید بگیریم.

🖤لبخند تو را چند صباحی‌ست ندیدیم
یک‌بار دگر، خانه‌ات آباد... بخند، حتی شده در خواب‌هایمان؛ بیا، نفس بکش، حرف بزن، بگذار یادمان برود چه بلایی بر سرمان آوار شده است...
#إنا_علی_العهد_یا_نصرالله

https://www.tg-me.com/asoupar
2025/06/27 21:22:14
Back to Top
HTML Embed Code: