فدراسیون عصر آنارشيسم / Federation of Anarchism Era
مخاطبین و مبارزین جنبش آنارشیستی ایران وافغانستان ما در فدراسیون عصر آنارشیسم با هدف گسترش و پوشش بیشتر اخبار مبارزات مردمی و تسریع در اطلاعرسانی، در تلاش هستیم تا صدای اعتراضات در سراسر جغرافیای ایران و افغانستان را به گوش همگان برسانیم. از شما دعوت میکنیم…
مخاطبین و مبارزین جنبش آنارشیستی ایران وافغانستان
ما در فدراسیون عصر آنارشیسم با هدف گسترش و پوشش بیشتر اخبار مبارزات مردمی و تسریع در اطلاعرسانی، در تلاش هستیم تا صدای اعتراضات در سراسر جغرافیای ایران و افغانستان را به گوش همگان برسانیم. از شما دعوت میکنیم تا با رعایت مسائل امنیتی، اخبار، تصاویر و فیلمهای مرتبط با اعتراضات و مبارزات را برای ما ارسال کنید. اطلاعرسانی بهموقع از وقایع میتواند نقشی کلیدی در سازماندهی، حمایت مردمی و افزایش همبستگی در میان جنبشهای آزادیخواهانه داشته باشد.
نکات امنیتی بسیار مهم:
1. امنیت شما اولویت ماست. لطفاً در ارسال اطلاعات، نهایت دقت را داشته باشید.
2. از روشهای امن برای ارتباط استفاده کنید.
3. تصاویر و ویدیوها را بهگونهای ارسال کنید که افراد قابل شناسایی نباشند.
4. پیش از ارسال، اطلاعات «متادیتا» (metadata) عکسها و ویدیوها را حتماً پاک کنید.
راههای ارتباطی ما برای ارسال مطالب:
۱. اینستاگرام: عصر آنارشیسم
۲. ایمیل: [email protected]
۳. ایکس (توییتر): عصر آنارشیسم
۴. تلگرام: @Asranarchism1
با امید به افزایش همبستگی و تقویت مبارزات آزادیخواهانه، منتظر دریافت اخبار، تصاویر و تجربیات شما هستیم.
فدراسیون عصر آنارشیسم
https://www.tg-me.com/asranarshism
ما در فدراسیون عصر آنارشیسم با هدف گسترش و پوشش بیشتر اخبار مبارزات مردمی و تسریع در اطلاعرسانی، در تلاش هستیم تا صدای اعتراضات در سراسر جغرافیای ایران و افغانستان را به گوش همگان برسانیم. از شما دعوت میکنیم تا با رعایت مسائل امنیتی، اخبار، تصاویر و فیلمهای مرتبط با اعتراضات و مبارزات را برای ما ارسال کنید. اطلاعرسانی بهموقع از وقایع میتواند نقشی کلیدی در سازماندهی، حمایت مردمی و افزایش همبستگی در میان جنبشهای آزادیخواهانه داشته باشد.
نکات امنیتی بسیار مهم:
1. امنیت شما اولویت ماست. لطفاً در ارسال اطلاعات، نهایت دقت را داشته باشید.
2. از روشهای امن برای ارتباط استفاده کنید.
3. تصاویر و ویدیوها را بهگونهای ارسال کنید که افراد قابل شناسایی نباشند.
4. پیش از ارسال، اطلاعات «متادیتا» (metadata) عکسها و ویدیوها را حتماً پاک کنید.
راههای ارتباطی ما برای ارسال مطالب:
۱. اینستاگرام: عصر آنارشیسم
۲. ایمیل: [email protected]
۳. ایکس (توییتر): عصر آنارشیسم
۴. تلگرام: @Asranarchism1
با امید به افزایش همبستگی و تقویت مبارزات آزادیخواهانه، منتظر دریافت اخبار، تصاویر و تجربیات شما هستیم.
فدراسیون عصر آنارشیسم
https://www.tg-me.com/asranarshism
Telegram
فدراسیون عصر آنارشيسم / Federation of Anarchism Era
The Telegram Channel of The Federation of Anarchism Era
کانال تلگرام فدراسیون عصر آنارشیسم
www.AsrAnarshism.com
linktr.ee/asranarshism
[email protected]
کانال تلگرام فدراسیون عصر آنارشیسم
www.AsrAnarshism.com
linktr.ee/asranarshism
[email protected]
Forwarded from ریتم آنارشی Anarchy rhythm
خون سرخ
(محلهای که روی نقشۀ شهرداری نیست)
Anarcho_Ai
Lyrics: مهدی سرباز
Genre: Experimental
@ritm_anarchy
(محلهای که روی نقشۀ شهرداری نیست)
Anarcho_Ai
Lyrics: مهدی سرباز
Genre: Experimental
@ritm_anarchy
Audio
خون سرخ
(محلهای که روی نقشۀ شهرداری نیست)
Anarcho_Ai
Lyrics: مهدی سرباز
Genre: Experimental
@ritm_anarchy
(محلهای که روی نقشۀ شهرداری نیست)
Anarcho_Ai
Lyrics: مهدی سرباز
Genre: Experimental
@ritm_anarchy
Forwarded from Soheil Arabi_سهیل عربی (Soheil_Arabi سهیل عربی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این طرف خيابون مردم دارن سبزه ،سمنو و بنفشه می خرن/ می فروشن
اون طرف حکومت داربست زده عزای شب قدر و ضربت
میگن گریه ثوابه این شبا
میگیم ما بی روضه اشکامون سرازیره
نه واسه اون علی
واسه علی آقا که با دلار هشتاد تومنی ورشکست شده و حالا تو زندون خبر دلار صد تومنی هم به گوشش رسیده
#ندهی_نروی
واسه مریم خانوم که شب عیدی شوهرش زندونی و یه لباس واسه بچه هاش نتونست بخره
واسه حمزه،ناظم،سعید،ماندانا،زینب ،مریم...
واسه همه زندونیا
واسه همه دوره گردا
زبله گردا
کارتن خوابا
گورخوبا....
چه کنیم
باید اشکامونو پاک کنیم و بازم الکی لبخند بزنیم
بگیم نوروزمان پیروز
درستش می کنیم
مگه نه؟
■■■
ما هنوز ایستادیم
اگرچه خشکیده
بهار هم سبزمان نکرد
مگر همبستگی سبزمان کند...
اون طرف حکومت داربست زده عزای شب قدر و ضربت
میگن گریه ثوابه این شبا
میگیم ما بی روضه اشکامون سرازیره
نه واسه اون علی
واسه علی آقا که با دلار هشتاد تومنی ورشکست شده و حالا تو زندون خبر دلار صد تومنی هم به گوشش رسیده
#ندهی_نروی
واسه مریم خانوم که شب عیدی شوهرش زندونی و یه لباس واسه بچه هاش نتونست بخره
واسه حمزه،ناظم،سعید،ماندانا،زینب ،مریم...
واسه همه زندونیا
واسه همه دوره گردا
زبله گردا
کارتن خوابا
گورخوبا....
چه کنیم
باید اشکامونو پاک کنیم و بازم الکی لبخند بزنیم
بگیم نوروزمان پیروز
درستش می کنیم
مگه نه؟
■■■
ما هنوز ایستادیم
اگرچه خشکیده
بهار هم سبزمان نکرد
مگر همبستگی سبزمان کند...
بهروز سورن
خیابانهای شهرهای ایران در کف جوانان
امسال آنرا قیام چهارشنبه سوری نام گذاشتند و بشکلی سراسری برگزار کردند. این در حالی بود که نیروهای انتظامی, سپاه و بسیج و نیروهای لباس شخصی رژیم وحشتزده و برای کنترل مردم و پیشگیری از برگزاری این مراسم بشکل گسترده ای حضور داشتند.نقل شده که اسبها در سربالایی یکدیگر را گاز می گیرند. اختلافات نیروی سرکوبگر نیز بالا گرفته بود و سپاه نیروهای انتظامی دیگر را به نرمش و بی عرضگی در سرکوب متهم میکرد. از پیش هم مشخص بود که چهارشنبه سوری امسال و در آستانه سال جدید بوی سیاست خواهد داد و اقبال عمومی از آن صورت خواهد گرفت.تهران, اصفهان, تبریز, مشهد, ملک شهر اصفهان, قم, اراک, کرمانشاه, قوچان, نیشابور, اهواز, ساری, خرم آباد, کرج و شهر ری از جمله شهرهایی بودند که ویدئو برگزاری جشن از آنها در فضای مجازی منتشر شده است.
تهران و بویژه محلات جنوبی آن سراسر در اختیار جوانان بود و شعله های آتش و جشن و سرور افروخته بود. سوزاندن تصاویر خامنه ای و سایر حکومتیان, آتش زدن نمادهای حکومتی و مقابله با نیروهای سرکوب آنها در خیابانها توسط ویدئوهای منتشر شده در فضای مجازی بخوبی نشاندهنده آن است که مردم و بویژه جوانان صحن خیابان را از خود میدانند و نیروهای سرکوب و تا به دندان مسلح حاکمیت نمیتوانند این صحن را از آن خود کنند.از تهران پارس, نظام آباد, نازی آباد, افسریه, جوادیه, مقابل دانشگاه هوایی, اتابک ویدئو های بسیاری در شبکه های اجتماعی منتشر شده است.
حضور سراسری مردمی و بویژه جوانان در خیابانها و مقابله با نیروهای سرکوب نشان داد که سرکوبهای وحشیانه و خونین حاکمان در روند اوج گیری جنبش زن, زندگی آزادی نه تنها بازدازنده این جنبش نبوده است بلکه بعنوان یک تجربه گرانبها در کف خیابانها بکار گرفته خواهد شد. بویژه نسل جوان با برگزاری این مناسبت نشان دادند که برای سیاستهای سرکوبگرانه برای تفکیک جنسیتی از سوی حکومتیان ارزشی قائل نیستند. آنچه در یک سال گذشته دیده ایم اینکه غلیانهای اجتماعی علیرغم فروکش و بخشا شکست جنبش زن زندگی آزادی نه تنها خاموش نشده بلکه گسترده تر در بطن جامعه ادامه یافته است.
امروز ایران سراسر به آتشکده ای میماند که خاموشی نخواهد داشت.جمهوی اسلامی مدتهاست که در تمامی زمینه های فرهنگی سیاسی و اقتصادی مرده است. این جنازه نیازمند گورکن است. چنانچه مطالبه ( یک زندگی معمولی ) قطعا خواست طیف وسیعی از جوانان در خیابانها و در جریان اعتلای جنبش زن زندگی آزادی بود و خواهد ماند و چنانچه شعار سراسری زن زندگی آزادی پرچمی سراسری و همیشگی خواهد بود اما خاکسپاری جمهوری جهل و ننگ اسلامی نیازمند مداخله همه اقشار و طبقات ذینفع در سرنگونی جمهوری اسلامی خواهد بود.
توازن قوا میان انقلابیون و حاکمیت بربرها زمانی برهم خواهد خورد که جنبش نان و آزادی در پیوند و همبستگی سراسری در کنار جنبش زنان وجوانان بی آینده و سرکوب شده قرار گیرد. آنچه فقدان آن در جنبش اخیر محسوس بود. حقیقت این است که در وضعیت کنونی و برآوردهای غیر رویایی از توان طبقات و اقشار و طیفهای موجود هیچیک از نیروهای انقلاب توان برهم زدن این توازن را نخواهد داشت و نظام حاکم هنوز قدرت سرکوب آنها را دارد علیرغم اینکه بعنوان جنازه ای متحرک در هیچ زمینه دیگری قادر به حل مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی نیست. متاسفانه نیروهای چپ و کمونیست از آنجایی که پایگاه اجتماعی ندارند اما حفظ سازمانی و تشکلهای خود را بلحاظ هویتی ضروری میدانند, واقعیات سیاسی و اجتماعی را بر اساس منافع گروهی خود تغییر میدهند. ارزیابی و تحلیل درستی از وضعیت و ترکیب اجتماعی کشورمان ندارند. کلاسیک تحلیل می کنند.اینکه انقلابی به رهبری طبقه کارگر کشورمان در شرایط موجود صورت خواهد گرفت قطعا شوخی است.
در شرایط کنونی همه کاسه کوزه ها را نمیتوان بر سر طیف خاکستری شکاند. برای چپ حضور بسیار وسیع قشر خرده بورژوا در ایران با همان مختصات ترس از انقلاب اجتماعی و لق بودن این طیف ناشناخته نیست. بنابر این هرگونه تحلیل و برنامه راهبردی چپ نمیتواند بی اعتنا به تحلیل مشخص از شرایط مشخص موجود باشد.قطعا جنبش انقلابی آتی ترکیبی گسترده تر و شعارهای خودویژه خود را خواهد داشت. این ترکیب آمیزه ای از جنبش نان و ازادی 98 و جنبش اخیر خواهد بود. وظیفه چپ در این جنبش کوبیدن سر به دیوار استراتژی نیست.
شعار کلیدی در چهارشنبه سوری امید تلاش برای خاکسپاری جمهوری اسلامی در سال آتی را در بر دارد.
امسال سال قیامه, کار نظام تمامه
19.3.2025
منبع : سایت گزارشگران
مطلب دریافتی
خیابانهای شهرهای ایران در کف جوانان
امسال آنرا قیام چهارشنبه سوری نام گذاشتند و بشکلی سراسری برگزار کردند. این در حالی بود که نیروهای انتظامی, سپاه و بسیج و نیروهای لباس شخصی رژیم وحشتزده و برای کنترل مردم و پیشگیری از برگزاری این مراسم بشکل گسترده ای حضور داشتند.نقل شده که اسبها در سربالایی یکدیگر را گاز می گیرند. اختلافات نیروی سرکوبگر نیز بالا گرفته بود و سپاه نیروهای انتظامی دیگر را به نرمش و بی عرضگی در سرکوب متهم میکرد. از پیش هم مشخص بود که چهارشنبه سوری امسال و در آستانه سال جدید بوی سیاست خواهد داد و اقبال عمومی از آن صورت خواهد گرفت.تهران, اصفهان, تبریز, مشهد, ملک شهر اصفهان, قم, اراک, کرمانشاه, قوچان, نیشابور, اهواز, ساری, خرم آباد, کرج و شهر ری از جمله شهرهایی بودند که ویدئو برگزاری جشن از آنها در فضای مجازی منتشر شده است.
تهران و بویژه محلات جنوبی آن سراسر در اختیار جوانان بود و شعله های آتش و جشن و سرور افروخته بود. سوزاندن تصاویر خامنه ای و سایر حکومتیان, آتش زدن نمادهای حکومتی و مقابله با نیروهای سرکوب آنها در خیابانها توسط ویدئوهای منتشر شده در فضای مجازی بخوبی نشاندهنده آن است که مردم و بویژه جوانان صحن خیابان را از خود میدانند و نیروهای سرکوب و تا به دندان مسلح حاکمیت نمیتوانند این صحن را از آن خود کنند.از تهران پارس, نظام آباد, نازی آباد, افسریه, جوادیه, مقابل دانشگاه هوایی, اتابک ویدئو های بسیاری در شبکه های اجتماعی منتشر شده است.
حضور سراسری مردمی و بویژه جوانان در خیابانها و مقابله با نیروهای سرکوب نشان داد که سرکوبهای وحشیانه و خونین حاکمان در روند اوج گیری جنبش زن, زندگی آزادی نه تنها بازدازنده این جنبش نبوده است بلکه بعنوان یک تجربه گرانبها در کف خیابانها بکار گرفته خواهد شد. بویژه نسل جوان با برگزاری این مناسبت نشان دادند که برای سیاستهای سرکوبگرانه برای تفکیک جنسیتی از سوی حکومتیان ارزشی قائل نیستند. آنچه در یک سال گذشته دیده ایم اینکه غلیانهای اجتماعی علیرغم فروکش و بخشا شکست جنبش زن زندگی آزادی نه تنها خاموش نشده بلکه گسترده تر در بطن جامعه ادامه یافته است.
امروز ایران سراسر به آتشکده ای میماند که خاموشی نخواهد داشت.جمهوی اسلامی مدتهاست که در تمامی زمینه های فرهنگی سیاسی و اقتصادی مرده است. این جنازه نیازمند گورکن است. چنانچه مطالبه ( یک زندگی معمولی ) قطعا خواست طیف وسیعی از جوانان در خیابانها و در جریان اعتلای جنبش زن زندگی آزادی بود و خواهد ماند و چنانچه شعار سراسری زن زندگی آزادی پرچمی سراسری و همیشگی خواهد بود اما خاکسپاری جمهوری جهل و ننگ اسلامی نیازمند مداخله همه اقشار و طبقات ذینفع در سرنگونی جمهوری اسلامی خواهد بود.
توازن قوا میان انقلابیون و حاکمیت بربرها زمانی برهم خواهد خورد که جنبش نان و آزادی در پیوند و همبستگی سراسری در کنار جنبش زنان وجوانان بی آینده و سرکوب شده قرار گیرد. آنچه فقدان آن در جنبش اخیر محسوس بود. حقیقت این است که در وضعیت کنونی و برآوردهای غیر رویایی از توان طبقات و اقشار و طیفهای موجود هیچیک از نیروهای انقلاب توان برهم زدن این توازن را نخواهد داشت و نظام حاکم هنوز قدرت سرکوب آنها را دارد علیرغم اینکه بعنوان جنازه ای متحرک در هیچ زمینه دیگری قادر به حل مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی نیست. متاسفانه نیروهای چپ و کمونیست از آنجایی که پایگاه اجتماعی ندارند اما حفظ سازمانی و تشکلهای خود را بلحاظ هویتی ضروری میدانند, واقعیات سیاسی و اجتماعی را بر اساس منافع گروهی خود تغییر میدهند. ارزیابی و تحلیل درستی از وضعیت و ترکیب اجتماعی کشورمان ندارند. کلاسیک تحلیل می کنند.اینکه انقلابی به رهبری طبقه کارگر کشورمان در شرایط موجود صورت خواهد گرفت قطعا شوخی است.
در شرایط کنونی همه کاسه کوزه ها را نمیتوان بر سر طیف خاکستری شکاند. برای چپ حضور بسیار وسیع قشر خرده بورژوا در ایران با همان مختصات ترس از انقلاب اجتماعی و لق بودن این طیف ناشناخته نیست. بنابر این هرگونه تحلیل و برنامه راهبردی چپ نمیتواند بی اعتنا به تحلیل مشخص از شرایط مشخص موجود باشد.قطعا جنبش انقلابی آتی ترکیبی گسترده تر و شعارهای خودویژه خود را خواهد داشت. این ترکیب آمیزه ای از جنبش نان و ازادی 98 و جنبش اخیر خواهد بود. وظیفه چپ در این جنبش کوبیدن سر به دیوار استراتژی نیست.
شعار کلیدی در چهارشنبه سوری امید تلاش برای خاکسپاری جمهوری اسلامی در سال آتی را در بر دارد.
امسال سال قیامه, کار نظام تمامه
19.3.2025
منبع : سایت گزارشگران
مطلب دریافتی
نه سلطنت، نه رهبری
مرک بر دیکتاتور چه شاه باشه چه رهبری
آری به دموکراسی مستقیم بدون دولت
نه به دیکتاتوری و سلطنت تاج و عمامه
نه به حکومت سلطنتی
نه به حکومت تئوکراسی
نه به حکومت جمهوری ، سلطنتی ، یا اسلامی و نه به هر گونه حکومتی
نه به دولتگرتیی
آری به جامعه گرایی بدوندولت
نه رهبری نه پهلوی
آزادی و برابری
https://www.tg-me.com/asranarshism
مرک بر دیکتاتور چه شاه باشه چه رهبری
آری به دموکراسی مستقیم بدون دولت
نه به دیکتاتوری و سلطنت تاج و عمامه
نه به حکومت سلطنتی
نه به حکومت تئوکراسی
نه به حکومت جمهوری ، سلطنتی ، یا اسلامی و نه به هر گونه حکومتی
نه به دولتگرتیی
آری به جامعه گرایی بدوندولت
نه رهبری نه پهلوی
آزادی و برابری
https://www.tg-me.com/asranarshism
همقطاران آنارشیست آتن در یادبود رفیق آنارکومیلیتانت ایتالیایی« لورنزو اورستی » اقدام به دیوار نویسی کردند. لورنزو در روژاوا با اسم تێکۆشەر پلینگ شناختە می شد و در کنار نیروهای دمکراتیک سوریه SDF در دیرالزور با توحش داعش می جنگید. ش.تێکوشەر در ۱۸ مارس ۲۰۱۹ جان خود را در راه مبارزه برای آزادی و انسانیت بخشید.
وصیت نامه رفیق تێکوشەر پڵینگ؛
«برای همه شما بهترین ها را در دنیا آرزو می کنم و امیدوارم که روزی شما نیز تصمیم بگیرید که جان خود را برای دیگران ببخشید (اگر قبلاً این کار را نکرده اید) زیرا این تنها راه برای تغییر جهان است.
تنها با مقابله با فردگرایی و خودخواهی در هر یک از ما می توانیم تفاوت را ایجاد کنیم. می دانم که این روزها سخت است، اما نباید تسلیم ناامیدی شد، هرگز امید را رها نکن، هرگز! حتی برای یک ثانیه.
حتی زمانی که همه چیز از دست رفته به نظر می رسد، زمانی که شرارت هایی که زمین و بشریت را می آزارند غیرقابل غلبه به نظر می رسند، قدرتمند ظاهر شوید و الهام بخش رفقای خود باشید.»
https://www.tg-me.com/asranarshism
وصیت نامه رفیق تێکوشەر پڵینگ؛
«برای همه شما بهترین ها را در دنیا آرزو می کنم و امیدوارم که روزی شما نیز تصمیم بگیرید که جان خود را برای دیگران ببخشید (اگر قبلاً این کار را نکرده اید) زیرا این تنها راه برای تغییر جهان است.
تنها با مقابله با فردگرایی و خودخواهی در هر یک از ما می توانیم تفاوت را ایجاد کنیم. می دانم که این روزها سخت است، اما نباید تسلیم ناامیدی شد، هرگز امید را رها نکن، هرگز! حتی برای یک ثانیه.
حتی زمانی که همه چیز از دست رفته به نظر می رسد، زمانی که شرارت هایی که زمین و بشریت را می آزارند غیرقابل غلبه به نظر می رسند، قدرتمند ظاهر شوید و الهام بخش رفقای خود باشید.»
https://www.tg-me.com/asranarshism
اپورتونیستها (فرصتطلبان) کسانی هستند که بهدلیل میل شدید به قدرت، شهرت و منافع شخصی، و گاه با اختلالات شخصیتی چون نارسیسیسم، با هر تغییر در فضای سیاسی، مواضع خود را تغییر میدهند. در شرایط تحول سیاسی و انقلابی، این افراد بدون باور واقعی به آرمانها، سوار بر موج انقلاب و جنبشها میشوند. حضور آنها نهتنها کمکی به پیشبرد جنبش نمیکند، بلکه موجب سردرگمی، تضعیف انگیزه و انحراف مسیر انقلابها میشود.
از اینرو، اپوزیسیون و جریانهای سیاسی و انقلابی باید با هوشیاری در برابر نفوذ این افراد که هر روز به رنگی درمیآیند مقاومت کنند تا جنبشها از مسیر اصلی خود منحرف نشوند. اپورتونیستها فاقد ثبات فکری هستند یک روز خود را در زمرهی سوسیالیستهای انقلابی رادیکال معرفی میکنند، روز دیگر خود را به اقلیتهای اتنیکی نسبت میدهند که هیچ تعلقی به آنها ندارند، و روز بعد در لباس کنیسه روندکان ظاهر میشوند. این نوسانات مداوم نه از باور، بلکه از میل بیمار گونه دیده شدن، میل به قدرت و ریشههای عمیق نارسیسیستی سرچشمه میگیرد.
چنین رفتارهای فرصتطلبانه و غیرسیاسی، فضای سیاسی را مسموم میکند.
اپورتونیستها را دریابید!
از اینرو، اپوزیسیون و جریانهای سیاسی و انقلابی باید با هوشیاری در برابر نفوذ این افراد که هر روز به رنگی درمیآیند مقاومت کنند تا جنبشها از مسیر اصلی خود منحرف نشوند. اپورتونیستها فاقد ثبات فکری هستند یک روز خود را در زمرهی سوسیالیستهای انقلابی رادیکال معرفی میکنند، روز دیگر خود را به اقلیتهای اتنیکی نسبت میدهند که هیچ تعلقی به آنها ندارند، و روز بعد در لباس کنیسه روندکان ظاهر میشوند. این نوسانات مداوم نه از باور، بلکه از میل بیمار گونه دیده شدن، میل به قدرت و ریشههای عمیق نارسیسیستی سرچشمه میگیرد.
چنین رفتارهای فرصتطلبانه و غیرسیاسی، فضای سیاسی را مسموم میکند.
اپورتونیستها را دریابید!
اقتدارگرایی انتخاباتی در ترکیه
بازداشت اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول و یکی از رقبای بالقوه رجب طیب اردوغان در انتخابات آتی، موجی از اعتراضات را در سراسر ترکیه برانگیخت. این رویداد را میتوان در چارچوب سیاست گستردهتر سرکوب سیاسی و تضعیف دموکراسی در ترکیه تحلیل کرد. با تشدید اعتراضات، دولت اردوغان مجموعهای از تدابیر سرکوبگرانه را به کار گرفت که شامل استفاده از نیروهای امنیتی، تضعیف شبکههای ارتباطی، محدودیت رسانهای، و خشونت مستقیم علیه معترضان بود.
سرکوب خیابانی و کنترل ارتباطات
در واکنش به اعتراضات، نیروهای امنیتی ترکیه از ابزارهای مختلفی برای متفرق کردن معترضان استفاده کردند. گاز اشکآور، گلولههای پلاستیکی و ماشینهای آبپاش در کنار ایجاد اختلال در شبکههای ارتباطی و اینترنت، بخشی از راهبرد کنترل خیابانی حاکمیت بود. این اقدامات، که در چارچوب سیاست «مدیریت افکار عمومی» (Public Opinion Management) قابل تحلیل است، نشاندهنده تلاش حکومت برای جلوگیری از شکلگیری نارضایتی سازمانیافته و ممانعت از گسترش اعتراضات است.
علاوه بر این، حکومت اردوغان با اعمال محدودیت بر رسانهها و شبکههای اجتماعی، تلاش کرد تا روایت رسمی خود را بر افکار عمومی مسلط کند. ممنوعیت پخش تصاویر اعتراضات و ایجاد اختلال در دسترسی به شبکههای اجتماعی، بخشی از سیاست گستردهتر «کنترل روایت» بود که در سالهای اخیر به شکل فزایندهای در ترکیه اعمال شده است.
قتل یک معترض ۱۹ ساله؛ تشدید خشونت دولتی
در جریان سرکوب اعتراضات اخیر، گزارشهایی مبنی بر کشته شدن یک جوان ۱۹ ساله ترکیهای منتشر شده است. این حادثه، که نشانهای از تشدید خشونت دولتی علیه معترضان است، بار دیگر ماهیت سرکوبگرانه حکومت را آشکار کرد. سرکوب خشن معترضان، همراه با بازداشت گسترده فعالان سیاسی و ممنوعیت تجمعات عمومی در شهرهای بزرگ، نشاندهنده تشدید روند اقتدارگرایی در ترکیه است.
حقوقیسازی سرکوب؛ ابزار قضایی در خدمت اقتدارگرایی
پروندههای قضایی علیه اماماوغلو، که شامل اتهاماتی همچون فساد مالی و ارتباط با سازمانهای تروریستی است، در چارچوب «حقوقیسازی سرکوب» (Legalization of Repression) قابل تحلیل است. در این روند، دستگاه قضایی نهتنها به ابزاری برای حذف مخالفان تبدیل میشود، بلکه مشروعیت ظاهری اقدامات سرکوبگرانه را نیز تأمین میکند. این روش، که در رژیمهای اقتدارگرای انتخاباتی رایج است، به حاکمیت اجازه میدهد تا تحت پوشش «اجرای قانون»، رقابتهای انتخاباتی را از پیش مدیریت کند.
اقتدارگرایی انتخاباتی و آینده سیاسی ترکیه
تحولات اخیر نشان میدهد که ترکیه به سمت یک مدل «اقتدارگرایی انتخاباتی» (Electoral Authoritarianism) حرکت کرده است. در این مدل، اگرچه ساختارهای انتخاباتی حفظ میشوند، اما از طریق کنترل قضایی، امنیتی و رسانهای، رقابت واقعی از میان برداشته میشود. حذف سیستماتیک مخالفان، تشدید سرکوب خیابانی، و محدودیتهای ارتباطی، نشاندهنده تثبیت این الگو در ترکیه است.
سکوت ژئوپلیتیک
در حالی که اتحادیه اروپا واکنشهایی نسبت به این تحولات نشان داده و برخی رهبران اروپایی اقدام دولت ترکیه را محکوم کردهاند، سکوت نسبی ایالات متحده نشاندهنده اولویتهای ژئوپلیتیکی در روابط غرب با آنکارا است. ترکیه، بهعنوان عضو ناتو و بازیگری کلیدی در توازن قدرت منطقهای، همچنان از حاشیه امنی برای سرکوب داخلی برخوردار است. این وضعیت، احتمال اعمال فشار جدی از سوی قدرتهای غربی را کاهش داده و به حکومت اردوغان اجازه میدهد تا بدون نگرانی از پیامدهای بینالمللی، به سرکوب مخالفان ادامه دهد.
تحولات اخیر ترکیه را میتوان در چارچوب یک روند گستردهتر تحلیل کرد که در آن، سرکوب خیابانی، حقوقیسازی سرکوب، و کنترل رسانهای بهعنوان ابزارهای تثبیت اقتدارگرایی بهکار گرفته میشوند. کشته شدن یک معترض ۱۹ ساله، همراه با بازداشت گسترده فعالان سیاسی و تضعیف نهادهای دموکراتیک، نشاندهنده کاهش فضای آزاد سیاسی و اجتماعی در این کشور است.
https://www.tg-me.com/asranarshism
بازداشت اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول و یکی از رقبای بالقوه رجب طیب اردوغان در انتخابات آتی، موجی از اعتراضات را در سراسر ترکیه برانگیخت. این رویداد را میتوان در چارچوب سیاست گستردهتر سرکوب سیاسی و تضعیف دموکراسی در ترکیه تحلیل کرد. با تشدید اعتراضات، دولت اردوغان مجموعهای از تدابیر سرکوبگرانه را به کار گرفت که شامل استفاده از نیروهای امنیتی، تضعیف شبکههای ارتباطی، محدودیت رسانهای، و خشونت مستقیم علیه معترضان بود.
سرکوب خیابانی و کنترل ارتباطات
در واکنش به اعتراضات، نیروهای امنیتی ترکیه از ابزارهای مختلفی برای متفرق کردن معترضان استفاده کردند. گاز اشکآور، گلولههای پلاستیکی و ماشینهای آبپاش در کنار ایجاد اختلال در شبکههای ارتباطی و اینترنت، بخشی از راهبرد کنترل خیابانی حاکمیت بود. این اقدامات، که در چارچوب سیاست «مدیریت افکار عمومی» (Public Opinion Management) قابل تحلیل است، نشاندهنده تلاش حکومت برای جلوگیری از شکلگیری نارضایتی سازمانیافته و ممانعت از گسترش اعتراضات است.
علاوه بر این، حکومت اردوغان با اعمال محدودیت بر رسانهها و شبکههای اجتماعی، تلاش کرد تا روایت رسمی خود را بر افکار عمومی مسلط کند. ممنوعیت پخش تصاویر اعتراضات و ایجاد اختلال در دسترسی به شبکههای اجتماعی، بخشی از سیاست گستردهتر «کنترل روایت» بود که در سالهای اخیر به شکل فزایندهای در ترکیه اعمال شده است.
قتل یک معترض ۱۹ ساله؛ تشدید خشونت دولتی
در جریان سرکوب اعتراضات اخیر، گزارشهایی مبنی بر کشته شدن یک جوان ۱۹ ساله ترکیهای منتشر شده است. این حادثه، که نشانهای از تشدید خشونت دولتی علیه معترضان است، بار دیگر ماهیت سرکوبگرانه حکومت را آشکار کرد. سرکوب خشن معترضان، همراه با بازداشت گسترده فعالان سیاسی و ممنوعیت تجمعات عمومی در شهرهای بزرگ، نشاندهنده تشدید روند اقتدارگرایی در ترکیه است.
حقوقیسازی سرکوب؛ ابزار قضایی در خدمت اقتدارگرایی
پروندههای قضایی علیه اماماوغلو، که شامل اتهاماتی همچون فساد مالی و ارتباط با سازمانهای تروریستی است، در چارچوب «حقوقیسازی سرکوب» (Legalization of Repression) قابل تحلیل است. در این روند، دستگاه قضایی نهتنها به ابزاری برای حذف مخالفان تبدیل میشود، بلکه مشروعیت ظاهری اقدامات سرکوبگرانه را نیز تأمین میکند. این روش، که در رژیمهای اقتدارگرای انتخاباتی رایج است، به حاکمیت اجازه میدهد تا تحت پوشش «اجرای قانون»، رقابتهای انتخاباتی را از پیش مدیریت کند.
اقتدارگرایی انتخاباتی و آینده سیاسی ترکیه
تحولات اخیر نشان میدهد که ترکیه به سمت یک مدل «اقتدارگرایی انتخاباتی» (Electoral Authoritarianism) حرکت کرده است. در این مدل، اگرچه ساختارهای انتخاباتی حفظ میشوند، اما از طریق کنترل قضایی، امنیتی و رسانهای، رقابت واقعی از میان برداشته میشود. حذف سیستماتیک مخالفان، تشدید سرکوب خیابانی، و محدودیتهای ارتباطی، نشاندهنده تثبیت این الگو در ترکیه است.
سکوت ژئوپلیتیک
در حالی که اتحادیه اروپا واکنشهایی نسبت به این تحولات نشان داده و برخی رهبران اروپایی اقدام دولت ترکیه را محکوم کردهاند، سکوت نسبی ایالات متحده نشاندهنده اولویتهای ژئوپلیتیکی در روابط غرب با آنکارا است. ترکیه، بهعنوان عضو ناتو و بازیگری کلیدی در توازن قدرت منطقهای، همچنان از حاشیه امنی برای سرکوب داخلی برخوردار است. این وضعیت، احتمال اعمال فشار جدی از سوی قدرتهای غربی را کاهش داده و به حکومت اردوغان اجازه میدهد تا بدون نگرانی از پیامدهای بینالمللی، به سرکوب مخالفان ادامه دهد.
تحولات اخیر ترکیه را میتوان در چارچوب یک روند گستردهتر تحلیل کرد که در آن، سرکوب خیابانی، حقوقیسازی سرکوب، و کنترل رسانهای بهعنوان ابزارهای تثبیت اقتدارگرایی بهکار گرفته میشوند. کشته شدن یک معترض ۱۹ ساله، همراه با بازداشت گسترده فعالان سیاسی و تضعیف نهادهای دموکراتیک، نشاندهنده کاهش فضای آزاد سیاسی و اجتماعی در این کشور است.
https://www.tg-me.com/asranarshism
Telegram
فدراسیون عصر آنارشيسم / Federation of Anarchism Era
The Telegram Channel of The Federation of Anarchism Era
کانال تلگرام فدراسیون عصر آنارشیسم
www.AsrAnarshism.com
linktr.ee/asranarshism
[email protected]
کانال تلگرام فدراسیون عصر آنارشیسم
www.AsrAnarshism.com
linktr.ee/asranarshism
[email protected]
بحران اجتماعی و سیاسی در آرژانتین: از اعتراضات بازنشستگان تا جنبشی سراسری
در هفتههای اخیر، آرژانتین شاهد اعتراضات گستردهای بوده که در ابتدا با مطالبهی بازنشستگان برای افزایش مستمری و بازگرداندن یارانههای دارویی آغاز شد. با حداقل حقوق بازنشستگی حدود ۳۴۰ دلار در ماه، بسیاری از سالمندان برای تأمین نیازهای اولیهی خود با مشکلات جدی روبهرو هستند، که این امر نارضایتی گستردهای نسبت به سیاستهای ریاضتی دولت برانگیخته است.
نقش غیرمنتظرهی فوتبال
اعتراضات زمانی شدت گرفت که گروههای هوادار فوتبال، که معمولاً با یکدیگر رقابت دارند، در حمایت از بازنشستگان متحد شدند. در ۱۳ مارس، طرفداران تیمهای مختلف در اعتراضات شرکت کردند که به درگیریهای شدید با پلیس منجر شد. نیروهای امنیتی برای سرکوب معترضان از ماشینهای آبپاش، گاز اشکآور و گلولههای پلاستیکی استفاده کردند، درحالیکه برخی معترضان نیز با پرتاب سنگ و اشیای دیگر واکنش نشان دادند.
برچسب زدن به معترضان برای توجیه سرکوب
دولت تلاش کرده است با برچسب زدن به معترضان، آنان را گروههای خشونتطلب و خلافکار جلوه دهد. مقامات دولتی بسیاری از شرکتکنندگان در اعتراضات را به وابستگی به گروههای افراطی هوادار فوتبال، باراس براواس (Barras Bravas)، متهم کردهاند، درحالیکه واقعیت این است که اکثریت معترضان، بازنشستگان، کارگران، و شهروندان عادیای هستند که برای مطالبات اقتصادی و اجتماعی خود به خیابانها آمدهاند. این درحالی است که گروههای جنایتکار واقعی، از جمله بخشهایی از باراس براواس که در قاچاق انسان، تجارت مواد غذایی در بازار سیاه و سایر فعالیتهای غیرقانونی نقش دارند، در بسیاری از موارد با دولت همکاری دارند و بدون مزاحمت به فعالیتهای خود ادامه میدهند.
سرکوب شدید و تناقض دولت
در ۱۳ مارس، نیروهای امنیتی به سرکوب گستردهای دست زدند و با استفاده از گاز اشکآور، گلولههای پلاستیکی و ماشینهای آبپاش فشار قوی، معترضان را هدف قرار دادند. گزارشها حاکی از زخمی شدن دهها نفر است. یکی از قربانیان این خشونتها پابلو گریلو، عکاس مستقل، است که پس از برخورد یک گلولهی گاز اشکآور به سرش، در کما به سر میبرد. این سرکوب خشم عمومی را برانگیخته و بسیاری خواهان استعفای وزیر امنیت شدهاند.
این بحران شکافهای عمیقی را در دولت آرژانتین نمایان کرده است. کارینا آندراده، قاضی پرونده، دستور آزادی ۱۱۴ معترض بازداشتشده را به دلیل نبود شواهد کافی صادر کرد. در واکنش، وزارت امنیت علیه این قاضی شکایت کرد و او را به «سهلانگاری در انجام وظایفش» متهم نمود. این کشمکش حقوقی، تنشهای فزاینده میان قوهی مجریه و قضاییه را در مدیریت بحران نشان میدهد.
ادامهی اعتراضات و اعتصابات سراسری
با وجود سرکوب شدید، اعتراضات متوقف نشده است. در ۱۳ مارس، یک اعتصاب سراسری برگزار شد و در ۱۹ مارس هزاران نفر در بوئنوس آیرس علیه سیاستهای اقتصادی دولت و در حمایت از بازنشستگان راهپیمایی کردند. این اعتراضات که با سازماندهی اتحادیههای کارگری و گروههای اجتماعی انجام شد، نشان داد که این جنبش از مطالبات اولیهی خود فراتر رفته است.
با افزایش نارضایتی، کنفدراسیون عمومی کار (CGT)، بزرگترین اتحادیهی کارگری آرژانتین، اعلام کرده که در ۱۰ آوریل اعتصاب ۲۴ ساعتهی دیگری را در سراسر کشور برگزار خواهد کرد. این اعتصاب با هدف اعتراض به سیاستهای ریاضتی، اخراجهای گسترده و کاهش قدرت خرید طبقهی کارگر برنامهریزی شده است.
فساد در میان فعالان اجتماعی و اتحادیههای کارگری
برخی از نیروهای اجتماعی، بهویژه اتحادیههای کارگری که به دولت نزدیک هستند، به فساد متهم شدهاند. این موضوع باعث شده که آنها به سیاستهایی تن دهند که بیعدالتی اجتماعی را تشدید میکند، از جمله افزایش ساعات کاری و کاهش کیفیت زندگی کارگران. همچنین، این اتحادیهها بارها اعتصابات را به تأخیر انداختهاند، که تلاشهای کارگران برای مطالبهی حقوقشان را تضعیف کرده است.
تعلیق سیاستهای کار و رفاه اجتماعی
دولت خاویر میلی در حال تلاش برای تعلیق تمامی سیاستهایی است که به کاهش ساعات کار و ارائهی کمکهای اجتماعی به اقشار آسیبپذیر اختصاص دارد. این اقدامات که در گذشته برای کاهش سختیهای اقتصادی وضع شده بودند، اکنون در معرض لغو قرار گرفتهاند و این امر تنشهای اجتماعی را تشدید کرده است.
آنچه که بهعنوان اعتراض بازنشستگان آغاز شد، اکنون به یک جنبش گسترده تبدیل شده که از حمایت گروههای اجتماعی مختلف، از هواداران فوتبال گرفته تا اتحادیههای کارگری، برخوردار است. سرکوب شدید دولت، از خشونت خیابانی گرفته تا فشارهای قضایی، نتوانسته نارضایتی عمومی را فروبنشاند.
باراس براواس: فراتر از فوتبال و پیوندهای آنها با شبکههای جنایی و دولت
در هفتههای اخیر، آرژانتین شاهد اعتراضات گستردهای بوده که در ابتدا با مطالبهی بازنشستگان برای افزایش مستمری و بازگرداندن یارانههای دارویی آغاز شد. با حداقل حقوق بازنشستگی حدود ۳۴۰ دلار در ماه، بسیاری از سالمندان برای تأمین نیازهای اولیهی خود با مشکلات جدی روبهرو هستند، که این امر نارضایتی گستردهای نسبت به سیاستهای ریاضتی دولت برانگیخته است.
نقش غیرمنتظرهی فوتبال
اعتراضات زمانی شدت گرفت که گروههای هوادار فوتبال، که معمولاً با یکدیگر رقابت دارند، در حمایت از بازنشستگان متحد شدند. در ۱۳ مارس، طرفداران تیمهای مختلف در اعتراضات شرکت کردند که به درگیریهای شدید با پلیس منجر شد. نیروهای امنیتی برای سرکوب معترضان از ماشینهای آبپاش، گاز اشکآور و گلولههای پلاستیکی استفاده کردند، درحالیکه برخی معترضان نیز با پرتاب سنگ و اشیای دیگر واکنش نشان دادند.
برچسب زدن به معترضان برای توجیه سرکوب
دولت تلاش کرده است با برچسب زدن به معترضان، آنان را گروههای خشونتطلب و خلافکار جلوه دهد. مقامات دولتی بسیاری از شرکتکنندگان در اعتراضات را به وابستگی به گروههای افراطی هوادار فوتبال، باراس براواس (Barras Bravas)، متهم کردهاند، درحالیکه واقعیت این است که اکثریت معترضان، بازنشستگان، کارگران، و شهروندان عادیای هستند که برای مطالبات اقتصادی و اجتماعی خود به خیابانها آمدهاند. این درحالی است که گروههای جنایتکار واقعی، از جمله بخشهایی از باراس براواس که در قاچاق انسان، تجارت مواد غذایی در بازار سیاه و سایر فعالیتهای غیرقانونی نقش دارند، در بسیاری از موارد با دولت همکاری دارند و بدون مزاحمت به فعالیتهای خود ادامه میدهند.
سرکوب شدید و تناقض دولت
در ۱۳ مارس، نیروهای امنیتی به سرکوب گستردهای دست زدند و با استفاده از گاز اشکآور، گلولههای پلاستیکی و ماشینهای آبپاش فشار قوی، معترضان را هدف قرار دادند. گزارشها حاکی از زخمی شدن دهها نفر است. یکی از قربانیان این خشونتها پابلو گریلو، عکاس مستقل، است که پس از برخورد یک گلولهی گاز اشکآور به سرش، در کما به سر میبرد. این سرکوب خشم عمومی را برانگیخته و بسیاری خواهان استعفای وزیر امنیت شدهاند.
این بحران شکافهای عمیقی را در دولت آرژانتین نمایان کرده است. کارینا آندراده، قاضی پرونده، دستور آزادی ۱۱۴ معترض بازداشتشده را به دلیل نبود شواهد کافی صادر کرد. در واکنش، وزارت امنیت علیه این قاضی شکایت کرد و او را به «سهلانگاری در انجام وظایفش» متهم نمود. این کشمکش حقوقی، تنشهای فزاینده میان قوهی مجریه و قضاییه را در مدیریت بحران نشان میدهد.
ادامهی اعتراضات و اعتصابات سراسری
با وجود سرکوب شدید، اعتراضات متوقف نشده است. در ۱۳ مارس، یک اعتصاب سراسری برگزار شد و در ۱۹ مارس هزاران نفر در بوئنوس آیرس علیه سیاستهای اقتصادی دولت و در حمایت از بازنشستگان راهپیمایی کردند. این اعتراضات که با سازماندهی اتحادیههای کارگری و گروههای اجتماعی انجام شد، نشان داد که این جنبش از مطالبات اولیهی خود فراتر رفته است.
با افزایش نارضایتی، کنفدراسیون عمومی کار (CGT)، بزرگترین اتحادیهی کارگری آرژانتین، اعلام کرده که در ۱۰ آوریل اعتصاب ۲۴ ساعتهی دیگری را در سراسر کشور برگزار خواهد کرد. این اعتصاب با هدف اعتراض به سیاستهای ریاضتی، اخراجهای گسترده و کاهش قدرت خرید طبقهی کارگر برنامهریزی شده است.
فساد در میان فعالان اجتماعی و اتحادیههای کارگری
برخی از نیروهای اجتماعی، بهویژه اتحادیههای کارگری که به دولت نزدیک هستند، به فساد متهم شدهاند. این موضوع باعث شده که آنها به سیاستهایی تن دهند که بیعدالتی اجتماعی را تشدید میکند، از جمله افزایش ساعات کاری و کاهش کیفیت زندگی کارگران. همچنین، این اتحادیهها بارها اعتصابات را به تأخیر انداختهاند، که تلاشهای کارگران برای مطالبهی حقوقشان را تضعیف کرده است.
تعلیق سیاستهای کار و رفاه اجتماعی
دولت خاویر میلی در حال تلاش برای تعلیق تمامی سیاستهایی است که به کاهش ساعات کار و ارائهی کمکهای اجتماعی به اقشار آسیبپذیر اختصاص دارد. این اقدامات که در گذشته برای کاهش سختیهای اقتصادی وضع شده بودند، اکنون در معرض لغو قرار گرفتهاند و این امر تنشهای اجتماعی را تشدید کرده است.
آنچه که بهعنوان اعتراض بازنشستگان آغاز شد، اکنون به یک جنبش گسترده تبدیل شده که از حمایت گروههای اجتماعی مختلف، از هواداران فوتبال گرفته تا اتحادیههای کارگری، برخوردار است. سرکوب شدید دولت، از خشونت خیابانی گرفته تا فشارهای قضایی، نتوانسته نارضایتی عمومی را فروبنشاند.
باراس براواس: فراتر از فوتبال و پیوندهای آنها با شبکههای جنایی و دولت
گروه باراس براواس معمولاً با خشونت در مسابقات فوتبال شناخته میشوند، اما نفوذ آنها فراتر از استادیومها گسترش یافته است. این گروهها که عمیقاً در بافت اجتماعی آرژانتین ریشه دواندهاند، به سازمانهای جنایی قدرتمندی تبدیل شدهاند که در تجارت غیرقانونی، از جمله قاچاق انسان، توزیع مواد غذایی در بازار سیاه و شبکههای تولید زیرزمینی، فعالیت دارند. این اقدامات نهتنها به خشونت دامن میزند، بلکه با سوءاستفاده از جوامع محروم، بیثباتی اقتصادی را نیز تشدید میکند.
علاوه بر این، شواهدی نشان میدهد که برخی از باراس براواس با دولت در ارتباط هستند و از این ارتباط برای مصونیت از پیگرد قانونی استفاده میکنند. درحالیکه مقامات دولتی معترضان را با این گروهها یکی دانسته و آنان را به وابستگی به شبکههای مجرمانه متهم میکنند، بسیاری از اعضای واقعی باراس براواس، که در قاچاق و خشونت سازمانیافته نقش دارند، همچنان آزادانه فعالیت میکنند.
سرکوب معترضان، اما چشمپوشی از شبکههای جرم و فساد
در میان این واقعیتهای پیچیده، سرکوب شدید دولت علیه معترضان گزینشی به نظر میرسد. درحالیکه بازنشستگان، کارگران و هواداران فوتبال به دلیل مطالبهی عدالت اقتصادی با خشونت دولتی مواجه هستند، گروههای مجرم واقعی که در همکاری با مقامات فاسد فعالیت میکنند، از هرگونه تعقیب قضایی مصون ماندهاند. این تضاد، بحرانی گستردهتر را نشان میدهد؛ بحرانی که در آن فساد، سرکوب و منافع مشترک میان نخبگان سیاسی و مجرمان سازمانیافته، مردم آرژانتین را به حال خود رها کرده است.
با نزدیک شدن به اعتصاب سراسری دیگر، آرژانتین ممکن است در هفتههای آینده با اعتراضات گستردهتر و ناآرامیهای سیاسی عمیقتری مواجه شود.
✍Olivera
علاوه بر این، شواهدی نشان میدهد که برخی از باراس براواس با دولت در ارتباط هستند و از این ارتباط برای مصونیت از پیگرد قانونی استفاده میکنند. درحالیکه مقامات دولتی معترضان را با این گروهها یکی دانسته و آنان را به وابستگی به شبکههای مجرمانه متهم میکنند، بسیاری از اعضای واقعی باراس براواس، که در قاچاق و خشونت سازمانیافته نقش دارند، همچنان آزادانه فعالیت میکنند.
سرکوب معترضان، اما چشمپوشی از شبکههای جرم و فساد
در میان این واقعیتهای پیچیده، سرکوب شدید دولت علیه معترضان گزینشی به نظر میرسد. درحالیکه بازنشستگان، کارگران و هواداران فوتبال به دلیل مطالبهی عدالت اقتصادی با خشونت دولتی مواجه هستند، گروههای مجرم واقعی که در همکاری با مقامات فاسد فعالیت میکنند، از هرگونه تعقیب قضایی مصون ماندهاند. این تضاد، بحرانی گستردهتر را نشان میدهد؛ بحرانی که در آن فساد، سرکوب و منافع مشترک میان نخبگان سیاسی و مجرمان سازمانیافته، مردم آرژانتین را به حال خود رها کرده است.
با نزدیک شدن به اعتصاب سراسری دیگر، آرژانتین ممکن است در هفتههای آینده با اعتراضات گستردهتر و ناآرامیهای سیاسی عمیقتری مواجه شود.
✍Olivera
Social and Political Crisis in Argentina: From Pensioners' Protests to a Nationwide Movement
In recent weeks, Argentina has experienced widespread protests that began with pensioners demanding higher pensions and the reinstatement of free medication subsidies. With a minimum pension of approximately $340 per month, many elderly citizens struggle to afford basic necessities, fueling frustration toward the government's austerity measures.
The Unlikely Role of Football
The protests escalated when football fan groups, traditionally rivals, united in solidarity with pensioners. On March 13, supporters from various teams joined the demonstrations, leading to intense clashes with police. Security forces responded with water cannons, tear gas, and rubber bullets, while some protesters retaliated by throwing stones and other objects.
Criminalizing Protesters
The government labeled radical football supporters, Barras Bravas, as a major threat to public order and proposed legislation to classify their activities as organized crime. Security Minister Patricia Bullrich announced that if passed, the law would impose harsher penalties on these groups, signaling a broader attempt to suppress dissent.
Severe Repression
The protests were met with extreme police brutality. On March 13, security forces launched a full-scale crackdown, using tear gas, rubber bullets, and high-pressure water cannons against demonstrators. Reports indicate that dozens were injured. Among them was independent photographer Pablo Grillo, who remains in a coma after being struck in the head by a tear gas canister. The violent repression has sparked outrage, with many calling for the resignation of the security minister.
The crisis has deepened divisions within Argentina's government. Judge Karina Andrade ordered the release of 114 detained protesters due to a lack of evidence, prompting the Ministry of Security to file a lawsuit against her, accusing her of neglecting her duties. This legal battle highlights growing tensions between the executive and judicial branches over how to handle the escalating crisis.
Continued Protests and Upcoming Nationwide Strikes
Despite the violent crackdown, the protests have not subsided. On March 13, a nationwide strike took place, and on March 19, thousands marched in Buenos Aires against the government's economic policies and in support of pensioners. Organized by labor unions and social groups, the demonstration underscored that the movement has grown beyond its original demands.
With frustration mounting, the General Confederation of Labor (CGT), Argentina's largest labor federation, announced another nationwide 24-hour strike on April 10. The strike aims to protest austerity policies, mass layoffs, and the declining purchasing power of the working class.
Corruption Among Social Activists and Syndicalists
Notably, some active social forces, particularly syndicalists close to the government, have been implicated in corruption. This has led them to acquiesce to policies that increase social injustice, such as extending working hours and reducing the quality of life for the poor. Additionally, these syndicates have consistently delayed strikes, undermining efforts to address workers' grievances.
Suspension of Labor and Welfare Policies
President Javier Milei's administration is also pushing to suspend all policies that reduce working hours and provide social assistance. These measures, which were originally designed to alleviate economic hardship for vulnerable groups, are now at risk of being rolled back, further exacerbating social tensions.
In recent weeks, Argentina has experienced widespread protests that began with pensioners demanding higher pensions and the reinstatement of free medication subsidies. With a minimum pension of approximately $340 per month, many elderly citizens struggle to afford basic necessities, fueling frustration toward the government's austerity measures.
The Unlikely Role of Football
The protests escalated when football fan groups, traditionally rivals, united in solidarity with pensioners. On March 13, supporters from various teams joined the demonstrations, leading to intense clashes with police. Security forces responded with water cannons, tear gas, and rubber bullets, while some protesters retaliated by throwing stones and other objects.
Criminalizing Protesters
The government labeled radical football supporters, Barras Bravas, as a major threat to public order and proposed legislation to classify their activities as organized crime. Security Minister Patricia Bullrich announced that if passed, the law would impose harsher penalties on these groups, signaling a broader attempt to suppress dissent.
Severe Repression
The protests were met with extreme police brutality. On March 13, security forces launched a full-scale crackdown, using tear gas, rubber bullets, and high-pressure water cannons against demonstrators. Reports indicate that dozens were injured. Among them was independent photographer Pablo Grillo, who remains in a coma after being struck in the head by a tear gas canister. The violent repression has sparked outrage, with many calling for the resignation of the security minister.
The crisis has deepened divisions within Argentina's government. Judge Karina Andrade ordered the release of 114 detained protesters due to a lack of evidence, prompting the Ministry of Security to file a lawsuit against her, accusing her of neglecting her duties. This legal battle highlights growing tensions between the executive and judicial branches over how to handle the escalating crisis.
Continued Protests and Upcoming Nationwide Strikes
Despite the violent crackdown, the protests have not subsided. On March 13, a nationwide strike took place, and on March 19, thousands marched in Buenos Aires against the government's economic policies and in support of pensioners. Organized by labor unions and social groups, the demonstration underscored that the movement has grown beyond its original demands.
With frustration mounting, the General Confederation of Labor (CGT), Argentina's largest labor federation, announced another nationwide 24-hour strike on April 10. The strike aims to protest austerity policies, mass layoffs, and the declining purchasing power of the working class.
Corruption Among Social Activists and Syndicalists
Notably, some active social forces, particularly syndicalists close to the government, have been implicated in corruption. This has led them to acquiesce to policies that increase social injustice, such as extending working hours and reducing the quality of life for the poor. Additionally, these syndicates have consistently delayed strikes, undermining efforts to address workers' grievances.
Suspension of Labor and Welfare Policies
President Javier Milei's administration is also pushing to suspend all policies that reduce working hours and provide social assistance. These measures, which were originally designed to alleviate economic hardship for vulnerable groups, are now at risk of being rolled back, further exacerbating social tensions.
What began as a protest by pensioners has evolved into a large-scale movement drawing support from diverse social groups, including football fans and labor unions. The government's severe repression, from street crackdowns to judicial pressure, has not quelled public discontent.
Barras Bravas: Beyond Football and Their Ties to Criminal Networks,All free
But protesters under the suppression due to their label
While the Barras Bravas are often associated with football violence, their influence extends far beyond stadiums. These groups, deeply entrenched in Argentina’s social fabric, have become powerful criminal organizations involved in various forms of illicit trade, including human trafficking, food trafficking, and underground production networks. Their operations not only fuel violence but also contribute to economic instability, exploiting marginalized communities for profit.
Moreover, growing evidence suggests that some Barras Bravas maintain connections with foreign powers, particularly the Chinese government. Through strategic alliances, China reportedly benefits from their activities, using their networks to secure economic and political leverage within Argentina. This complex web of influence raises concerns about the extent to which organized crime and foreign interests shape the country’s social and political landscape.How ever counting the protesters as criminal groups while the majority of them are not connected,that's some thing even more suppressing.and goverment is using this name to put protesters under the pressure.
Amidst this reality, the government’s harsh crackdown on protesters appears selective. While pensioners, workers, and football fans face state violence for demanding economic justice, the deeper criminal structures within Barras Bravas remain largely untouched. This disparity highlights a broader crisis—one where corruption, repression, and external influence intertwine, leaving Argentina’s people to bear the consequences.
With another nationwide strike on the horizon, Argentina could be on the brink of even larger protests and deeper political unrest in the coming weeks.
✍Olivera
Correction:
"Bara Baraos, which have been mistakenly attributed to protesters due to the government's misrepresentation and bias, are actually groups linked to smuggling and economic corruption. Rather than being associated with the Chinese government, they are connected to massive economic groups and Chinese corruption networks. In reality, they operate unofficially."
Barras Bravas: Beyond Football and Their Ties to Criminal Networks,All free
But protesters under the suppression due to their label
While the Barras Bravas are often associated with football violence, their influence extends far beyond stadiums. These groups, deeply entrenched in Argentina’s social fabric, have become powerful criminal organizations involved in various forms of illicit trade, including human trafficking, food trafficking, and underground production networks. Their operations not only fuel violence but also contribute to economic instability, exploiting marginalized communities for profit.
Moreover, growing evidence suggests that some Barras Bravas maintain connections with foreign powers, particularly the Chinese government. Through strategic alliances, China reportedly benefits from their activities, using their networks to secure economic and political leverage within Argentina. This complex web of influence raises concerns about the extent to which organized crime and foreign interests shape the country’s social and political landscape.How ever counting the protesters as criminal groups while the majority of them are not connected,that's some thing even more suppressing.and goverment is using this name to put protesters under the pressure.
Amidst this reality, the government’s harsh crackdown on protesters appears selective. While pensioners, workers, and football fans face state violence for demanding economic justice, the deeper criminal structures within Barras Bravas remain largely untouched. This disparity highlights a broader crisis—one where corruption, repression, and external influence intertwine, leaving Argentina’s people to bear the consequences.
With another nationwide strike on the horizon, Argentina could be on the brink of even larger protests and deeper political unrest in the coming weeks.
✍Olivera
Correction:
"Bara Baraos, which have been mistakenly attributed to protesters due to the government's misrepresentation and bias, are actually groups linked to smuggling and economic corruption. Rather than being associated with the Chinese government, they are connected to massive economic groups and Chinese corruption networks. In reality, they operate unofficially."
آنارشیسم در مواجهه با واقعیتهای موجود: امکان، ضرورت و راهکارها
آنارشیسم برای ما نه صرفاً یک آرمان دوردست، بلکه وضعیتی است که میتواند و باید محقق شود. بااینحال، آگاهیم که در شرایط فعلی جهان و در همهجا، ازجمله جغرافیای ایران و افغانستان، تا رسیدن به چنین وضعیتی فاصله زیادی وجود دارد. ما برخلاف جریاناتی که در خیالپردازیهای انتزاعی متوقف میشوند، خود را متعهد میدانیم که همراه با تحولات اجتماعی حرکت کنیم و در همین مسیر، امکان تحقق وضعیت آنارشیستی را ایجاد کنیم. این امر مستلزم درک و مواجهه با محدودیتهای موجود است؛ از سرکوب دولتی گرفته تا ایدئولوژیهای سیاسیای که در نهایت بازتولیدکننده نظم فعلیاند. بنابراین، ما نهتنها رویکردی نظری داریم، بلکه بر اساس شرایط کنونی، مواضع عملی اتخاذ کرده، مسائل اجتماعی را دغدغه خود میدانیم و برای آنها آلترناتیو ارائه میکنیم.
این آلترناتیوها همواره در جهت افزایش امکان آزادی و محافظت از آن شکل میگیرند. اما آزادی چیست؟
آیا میتوان تعریفی همیشگی از آن ارائه داد؟
پاسخ ما منفی است. آزادی در موقعیتهای مختلف به معانی متفاوتی اطلاق میشود و مسیرهای متفاوتی برای تحقق آن وجود دارد. ما نمیخواهیم تعریفی انتزاعی و ثابت ارائه دهیم، زیرا هرگونه پاسخ ازپیشتعیینشده به این پرسش، خطر تحمیل یک چارچوب بسته را به همراه دارد چارچوبی که می تواند بر سوالاتی که در آینده مطرح می شوند منطبق نباشند و پاسخ های ناکارآمدی به ما بدهد.
و هیچ پاسخ یکسانی در وضعیت همواره متغییر نخواهیم داشت.
در عوض، خود را ملزم میدانیم که آزادی را در بستر شرایط واقعی بررسی کنیم و متناسب با موقعیتهای گوناگون، برای تعریف مصداقی و روش تحقق آن راهحل هایی را بیابیم.
بااینوجود، آنارشیسم بهعنوان ایده، جنبش، و فدراسیون، نه فاقد موضوع است و نه فاقد موضع.
آنارشیسم بهطور بنیادین علیه اقتدار متمرکز قرار دارد. این ستیز در ابعاد مختلفی معنا مییابد: در سیاست، مخالفت با دولت و سلطه متمرکز؛ در اقتصاد، مقابله با نظامهایی که روابط را از بالا به پایین تنظیم میکنند؛ و در فرهنگ و اجتماع، ایستادگی در برابر تمامیتخواهی در عرصههای فکری و اجتماعی. این رویکرد، چارچوب کلی موضع ما را تا حد زیادی مشخص و قابل پیشبینی میکند.
اما آیا تلاش برای رهایی از اشکال مختلف اقتدار، همیشه به زندگی بهتر منجر میشود؟ پاسخ ما آری است، هرچند که برداشت افراد از «زندگی بهتر» متفاوت است. بهعلاوه، ما بهعنوان آنارشیست، این مبارزه را ضروری میدانیم. در هر جامعه، نیروهایی وجود دارند که بهعنوان موانع محافظهکارانه عمل میکنند. همانطور که ما برای آزادی مبارزه میکنیم، آنها نیز مسیر خود را دنبال میکنند و برآیند این کنشها، وضعیت اجتماعی را شکل میدهد. کسانی که مایل به مسیرهای محافظهکارانهتر هستند، میتوانند از جریانهایی که چنین رویکردی دارند، مطالبه کنند.
آیا ما نیرویی آزادیبخش هستیم؟
آزادی چیزی نیست که بتوان آن را «بخشید». انسانها نه کاملاً آزاد و نه کاملاً در بند متولد میشوند، بلکه در فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، آزادی بیشتری کسب میکنند یا از دست میدهند. هر فرد، ابتدا در سطح فردی و سپس در سطح جمعی، مسئول تأمین و حفاظت از آزادی خویش است. اگر ما خود را نیروی آزادیبخش بدانیم، این تصور پیش میآید که آزادی امری قابل اعطا از سوی یک گروه خاص است و در این صورت، ما خود را در جایگاه اقتدار جدیدی قرار دادهایم. اما در حقیقت، ما مجموعهای از انسانها هستیم که برای آزادی خود و دیگران تلاش میکنند، نه پیشروتر از دیگران و نه عقبتر. این انتخاب ماست و تأثیرات آن، هم در سطح خرد و هم در سطح کلان اجتماعی، مشهود خواهد بود.
آیا ما بهتنهایی آینده جغرافیا را میسازیم؟
خیر. میان اراده ما و تحقق اهدافمان، فاصلهای قابلتوجهی وجود دارد. همانطور که پیشتر اشاره شد، نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مختلفی در این فرآیند نقشآفرینی میکنند. ما یکی از این نیروها هستیم، نه تنها نیروی مؤثر. علاوهبراین، نتایج کنشهای ما ممکن است با نیات اولیهمان متفاوت باشند، امری که در حیات اجتماعی اجتنابناپذیر است. بنابراین، ما دچار «نیتاندیشی» نمیشویم و یک نتیجه فرضی را بهعنوان نتیجه قطعی نمیپذیریم. درعوض، بر نقش خود در تحولات اجتماعی آگاه و باورمند میمانیم و تلاش میکنیم که فعالیتها و مبارزاتمان در پیوندی نزدیک با اهدافمان باشد.
«بخش رسانهای اتحادیۀ آنارشیستهای جغرافیای موسوم به افغانستان و ایران به عنوان یکی از خودسازماندهیهای فدراسیون عصر آنارشیسم»
آنارشیسم برای ما نه صرفاً یک آرمان دوردست، بلکه وضعیتی است که میتواند و باید محقق شود. بااینحال، آگاهیم که در شرایط فعلی جهان و در همهجا، ازجمله جغرافیای ایران و افغانستان، تا رسیدن به چنین وضعیتی فاصله زیادی وجود دارد. ما برخلاف جریاناتی که در خیالپردازیهای انتزاعی متوقف میشوند، خود را متعهد میدانیم که همراه با تحولات اجتماعی حرکت کنیم و در همین مسیر، امکان تحقق وضعیت آنارشیستی را ایجاد کنیم. این امر مستلزم درک و مواجهه با محدودیتهای موجود است؛ از سرکوب دولتی گرفته تا ایدئولوژیهای سیاسیای که در نهایت بازتولیدکننده نظم فعلیاند. بنابراین، ما نهتنها رویکردی نظری داریم، بلکه بر اساس شرایط کنونی، مواضع عملی اتخاذ کرده، مسائل اجتماعی را دغدغه خود میدانیم و برای آنها آلترناتیو ارائه میکنیم.
این آلترناتیوها همواره در جهت افزایش امکان آزادی و محافظت از آن شکل میگیرند. اما آزادی چیست؟
آیا میتوان تعریفی همیشگی از آن ارائه داد؟
پاسخ ما منفی است. آزادی در موقعیتهای مختلف به معانی متفاوتی اطلاق میشود و مسیرهای متفاوتی برای تحقق آن وجود دارد. ما نمیخواهیم تعریفی انتزاعی و ثابت ارائه دهیم، زیرا هرگونه پاسخ ازپیشتعیینشده به این پرسش، خطر تحمیل یک چارچوب بسته را به همراه دارد چارچوبی که می تواند بر سوالاتی که در آینده مطرح می شوند منطبق نباشند و پاسخ های ناکارآمدی به ما بدهد.
و هیچ پاسخ یکسانی در وضعیت همواره متغییر نخواهیم داشت.
در عوض، خود را ملزم میدانیم که آزادی را در بستر شرایط واقعی بررسی کنیم و متناسب با موقعیتهای گوناگون، برای تعریف مصداقی و روش تحقق آن راهحل هایی را بیابیم.
بااینوجود، آنارشیسم بهعنوان ایده، جنبش، و فدراسیون، نه فاقد موضوع است و نه فاقد موضع.
آنارشیسم بهطور بنیادین علیه اقتدار متمرکز قرار دارد. این ستیز در ابعاد مختلفی معنا مییابد: در سیاست، مخالفت با دولت و سلطه متمرکز؛ در اقتصاد، مقابله با نظامهایی که روابط را از بالا به پایین تنظیم میکنند؛ و در فرهنگ و اجتماع، ایستادگی در برابر تمامیتخواهی در عرصههای فکری و اجتماعی. این رویکرد، چارچوب کلی موضع ما را تا حد زیادی مشخص و قابل پیشبینی میکند.
اما آیا تلاش برای رهایی از اشکال مختلف اقتدار، همیشه به زندگی بهتر منجر میشود؟ پاسخ ما آری است، هرچند که برداشت افراد از «زندگی بهتر» متفاوت است. بهعلاوه، ما بهعنوان آنارشیست، این مبارزه را ضروری میدانیم. در هر جامعه، نیروهایی وجود دارند که بهعنوان موانع محافظهکارانه عمل میکنند. همانطور که ما برای آزادی مبارزه میکنیم، آنها نیز مسیر خود را دنبال میکنند و برآیند این کنشها، وضعیت اجتماعی را شکل میدهد. کسانی که مایل به مسیرهای محافظهکارانهتر هستند، میتوانند از جریانهایی که چنین رویکردی دارند، مطالبه کنند.
آیا ما نیرویی آزادیبخش هستیم؟
آزادی چیزی نیست که بتوان آن را «بخشید». انسانها نه کاملاً آزاد و نه کاملاً در بند متولد میشوند، بلکه در فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، آزادی بیشتری کسب میکنند یا از دست میدهند. هر فرد، ابتدا در سطح فردی و سپس در سطح جمعی، مسئول تأمین و حفاظت از آزادی خویش است. اگر ما خود را نیروی آزادیبخش بدانیم، این تصور پیش میآید که آزادی امری قابل اعطا از سوی یک گروه خاص است و در این صورت، ما خود را در جایگاه اقتدار جدیدی قرار دادهایم. اما در حقیقت، ما مجموعهای از انسانها هستیم که برای آزادی خود و دیگران تلاش میکنند، نه پیشروتر از دیگران و نه عقبتر. این انتخاب ماست و تأثیرات آن، هم در سطح خرد و هم در سطح کلان اجتماعی، مشهود خواهد بود.
آیا ما بهتنهایی آینده جغرافیا را میسازیم؟
خیر. میان اراده ما و تحقق اهدافمان، فاصلهای قابلتوجهی وجود دارد. همانطور که پیشتر اشاره شد، نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مختلفی در این فرآیند نقشآفرینی میکنند. ما یکی از این نیروها هستیم، نه تنها نیروی مؤثر. علاوهبراین، نتایج کنشهای ما ممکن است با نیات اولیهمان متفاوت باشند، امری که در حیات اجتماعی اجتنابناپذیر است. بنابراین، ما دچار «نیتاندیشی» نمیشویم و یک نتیجه فرضی را بهعنوان نتیجه قطعی نمیپذیریم. درعوض، بر نقش خود در تحولات اجتماعی آگاه و باورمند میمانیم و تلاش میکنیم که فعالیتها و مبارزاتمان در پیوندی نزدیک با اهدافمان باشد.
«بخش رسانهای اتحادیۀ آنارشیستهای جغرافیای موسوم به افغانستان و ایران به عنوان یکی از خودسازماندهیهای فدراسیون عصر آنارشیسم»
چشمانداز آنارشیستی پس از سقوط دولتها: گامهایی ضروری برای جامعهای آزاد
آنارشیسم برای ما صرفاً یک آرمان انتزاعی و دستنیافتنی نیست؛ بلکه وضعیتی است که باید و میتواند به واقعیت تبدیل شود. ما آگاهیم که این مسیر، بهویژه در بستر پیچیده جغرافیای سیاسی ایران و افغانستان، پرچالش است. اما برخلاف جریانهایی که در انتزاعات و خیالپردازیهای بیثمر متوقف شدهاند، ما خود را متعهد میدانیم که به شکلی فعال در تحولات اجتماعی نقش ایفا کنیم. این نقشآفرینی نه از طریق نسخهپیچیهای غیرواقعبینانه، بلکه از راه درک شرایط موجود و فراهمسازی زمینههای تحقق آنارشیسم ممکن خواهد شد.
در لحظات گذار تاریخی، نظیر سقوط دولتها، ضرورت دارد که افقی جایگزین ترسیم شود.
نداشتن افق مشخص بهمعنای واگذاری
سرنوشت جمعی به یک نیروی سرکوبگر سیاسی دیگر است.
آنارشیسم تنها در صورتی میتواند آیندهای پایدار داشته باشد که بتواند از همان ابتدا به نیازهای عملی جامعه پاسخ دهد. بر این اساس، آنارشیست نه صرفاً یک منتقد نظامهای سرکوبگر، بلکه فردی است که در بطن جامعه حضور دارد، به خودگردانی اجتماعی باور دارد و برای وضعیتهای بحرانی، راهکارهای مشخص ارائه میدهد.
اقدامات ضروری در فرایند و پس از فروپاشی دولتها
۱. تشکیل شوراهای محلی و کمیتههای خودگردان
مردم باید بلافاصله در سراسر ایران شوراهای محلات را ایجاد کرده و «حفظ امنیت» و «اداره امور محلی» را با مشارکت مستقیم ساکنان همان مناطق به دست بگیرند. این شوراها باید ساختاری افقی، غیرمتمرکز و بدون سلسلهمراتب داشته باشند، بهگونهای که تصمیمات از پایین به بالا و بر اساس دموکراسی مستقیم اتخاذ شود.
۲. آزادی زندانیان و تغییر کاربری زندانها
تمامی زندانیان سیاسی و غیرسیاسی باید فوراً آزاد شوند. زندانها که ابزار سرکوب سیستماتیک هستند، باید تعطیل و ثبت تاریخی شوند (مستندسازی از طریق تصویر، فیلم و روایتهای شفاهی). پس از آن، این اماکن میتوانند به فضاهای عمومی، کتابخانه، مراکز درمانی یا پناهگاههای اجتماعی تبدیل شوند تا بازتولید سرکوب در همان سازههای پیشین امکانپذیر نباشد.
رسیدگی فوری به مناطق محروم
مناطق در فقر نگهداشتهشده، همچون سیستان و بلوچستان، خوزستان و کرمان، باید به اولویت کمکرسانی بدل شوند. شوراهای داوطلبانه، به شیوهای مشابه عملیات امدادرسانی در بلایای طبیعی، باید به سرعت برای رفع نیازهای حیاتی، ساختوساز مسکن و تأمین خدمات بهداشتی و آموزشی در این مناطق اقدام کنند.
ایجاد کمیتههای محیطزیستی مردمی
در هر استان باید شوراهای محیطزیستی مستقل و غیرمتمرکز شکل بگیرد. این شوراها، متشکل از متخصصان و داوطلبان محلی، وظیفه دارند به بحرانهای زیستمحیطی رسیدگی کنند: جلوگیری از تخریب جنگلها، مقابله با آلودگیهای صنعتی، و حفاظت از منابع طبیعی و گونههای جانوری.
بازسازی فرهنگی و اجتماعی از پایین
برای مقابله با فرهنگ خشونت، استفاده بیرویه از اسلحه، شکار بیرحمانه حیوانات و سایر بازماندههای فرهنگ سرکوب، نهادهای داوطلبانه و مردمی باید ایجاد شوند. آموزش عمومی و افزایش آگاهی اجتماعی باید در اولویت باشد تا جامعه بتواند فرهنگ انسانیتر، برابرتر و مسئولانهتری را جایگزین مناسبات پیشین کند.
بازپسگیری فضاهای عمومی از نهادهای دولتی و مذهبی
ساختمانهای دولتی، مساجد و اماکن مذهبی که در خدمت ایدئولوژیهای سرکوبگر بودهاند، میتوانند به کتابخانه، مراکز آموزشی، درمانگاه، فضای فرهنگی یا محل برگزاری شوراهای مردمی تبدیل شوند. در هر محله، این تصمیم باید توسط خود ساکنان گرفته شود.
جامعهگرایی و خودگردانی بهجای دولتگرایی
دولتها همواره ابزار سلطه، کنترل و سرکوب بودهاند. در برابر این ساختار، راه ما، سازماندهی اجتماعی بر مبنای خودگردانی جمعی و دموکراسی مستقیم است. ما باور داریم که جامعه ۹۰ میلیونی ایران از نظر توانمندی و دانش، بهمراتب فراتر از اقلیتی است که هر دولتی را تشکیل میدهد. در نتیجه، سازماندهی شورایی در تمامی سطوح—از محیطهای کاری و کارخانهها تا مدارس و بیمارستانها—باید جایگزین بوروکراسی دولتی شود.
شوراهای منطقهای و سراسری که بهصورت مستقیم توسط مردم اداره میشوند، بر عملکرد تمامی نهادهای اجتماعی نظارت خواهند داشت. این شوراها نه از طریق نهادهای مرکزی، بلکه با پیوندهای افقی و شبکهای، از هماهنگی و همبستگی میان اجتماعات محلی اطمینان حاصل خواهند کرد.
آنارشیسم فرایندی پیوسته از رهایی و خودسازماندهی است. جامعهای که خود را از دولت و ساختارهای سلطهگر رها کند، دیگر نیازی به بازتولید اقتدار نخواهد داشت. این مسیر، تنها از طریق مشارکت مستقیم مردم، درک واقعیتهای اجتماعی و تلاش جمعی برای خلق جهانی آزاد، برابر و خودگردان ممکن خواهد شد.
آنارشیسم برای ما صرفاً یک آرمان انتزاعی و دستنیافتنی نیست؛ بلکه وضعیتی است که باید و میتواند به واقعیت تبدیل شود. ما آگاهیم که این مسیر، بهویژه در بستر پیچیده جغرافیای سیاسی ایران و افغانستان، پرچالش است. اما برخلاف جریانهایی که در انتزاعات و خیالپردازیهای بیثمر متوقف شدهاند، ما خود را متعهد میدانیم که به شکلی فعال در تحولات اجتماعی نقش ایفا کنیم. این نقشآفرینی نه از طریق نسخهپیچیهای غیرواقعبینانه، بلکه از راه درک شرایط موجود و فراهمسازی زمینههای تحقق آنارشیسم ممکن خواهد شد.
در لحظات گذار تاریخی، نظیر سقوط دولتها، ضرورت دارد که افقی جایگزین ترسیم شود.
نداشتن افق مشخص بهمعنای واگذاری
سرنوشت جمعی به یک نیروی سرکوبگر سیاسی دیگر است.
آنارشیسم تنها در صورتی میتواند آیندهای پایدار داشته باشد که بتواند از همان ابتدا به نیازهای عملی جامعه پاسخ دهد. بر این اساس، آنارشیست نه صرفاً یک منتقد نظامهای سرکوبگر، بلکه فردی است که در بطن جامعه حضور دارد، به خودگردانی اجتماعی باور دارد و برای وضعیتهای بحرانی، راهکارهای مشخص ارائه میدهد.
اقدامات ضروری در فرایند و پس از فروپاشی دولتها
۱. تشکیل شوراهای محلی و کمیتههای خودگردان
مردم باید بلافاصله در سراسر ایران شوراهای محلات را ایجاد کرده و «حفظ امنیت» و «اداره امور محلی» را با مشارکت مستقیم ساکنان همان مناطق به دست بگیرند. این شوراها باید ساختاری افقی، غیرمتمرکز و بدون سلسلهمراتب داشته باشند، بهگونهای که تصمیمات از پایین به بالا و بر اساس دموکراسی مستقیم اتخاذ شود.
۲. آزادی زندانیان و تغییر کاربری زندانها
تمامی زندانیان سیاسی و غیرسیاسی باید فوراً آزاد شوند. زندانها که ابزار سرکوب سیستماتیک هستند، باید تعطیل و ثبت تاریخی شوند (مستندسازی از طریق تصویر، فیلم و روایتهای شفاهی). پس از آن، این اماکن میتوانند به فضاهای عمومی، کتابخانه، مراکز درمانی یا پناهگاههای اجتماعی تبدیل شوند تا بازتولید سرکوب در همان سازههای پیشین امکانپذیر نباشد.
رسیدگی فوری به مناطق محروم
مناطق در فقر نگهداشتهشده، همچون سیستان و بلوچستان، خوزستان و کرمان، باید به اولویت کمکرسانی بدل شوند. شوراهای داوطلبانه، به شیوهای مشابه عملیات امدادرسانی در بلایای طبیعی، باید به سرعت برای رفع نیازهای حیاتی، ساختوساز مسکن و تأمین خدمات بهداشتی و آموزشی در این مناطق اقدام کنند.
ایجاد کمیتههای محیطزیستی مردمی
در هر استان باید شوراهای محیطزیستی مستقل و غیرمتمرکز شکل بگیرد. این شوراها، متشکل از متخصصان و داوطلبان محلی، وظیفه دارند به بحرانهای زیستمحیطی رسیدگی کنند: جلوگیری از تخریب جنگلها، مقابله با آلودگیهای صنعتی، و حفاظت از منابع طبیعی و گونههای جانوری.
بازسازی فرهنگی و اجتماعی از پایین
برای مقابله با فرهنگ خشونت، استفاده بیرویه از اسلحه، شکار بیرحمانه حیوانات و سایر بازماندههای فرهنگ سرکوب، نهادهای داوطلبانه و مردمی باید ایجاد شوند. آموزش عمومی و افزایش آگاهی اجتماعی باید در اولویت باشد تا جامعه بتواند فرهنگ انسانیتر، برابرتر و مسئولانهتری را جایگزین مناسبات پیشین کند.
بازپسگیری فضاهای عمومی از نهادهای دولتی و مذهبی
ساختمانهای دولتی، مساجد و اماکن مذهبی که در خدمت ایدئولوژیهای سرکوبگر بودهاند، میتوانند به کتابخانه، مراکز آموزشی، درمانگاه، فضای فرهنگی یا محل برگزاری شوراهای مردمی تبدیل شوند. در هر محله، این تصمیم باید توسط خود ساکنان گرفته شود.
جامعهگرایی و خودگردانی بهجای دولتگرایی
دولتها همواره ابزار سلطه، کنترل و سرکوب بودهاند. در برابر این ساختار، راه ما، سازماندهی اجتماعی بر مبنای خودگردانی جمعی و دموکراسی مستقیم است. ما باور داریم که جامعه ۹۰ میلیونی ایران از نظر توانمندی و دانش، بهمراتب فراتر از اقلیتی است که هر دولتی را تشکیل میدهد. در نتیجه، سازماندهی شورایی در تمامی سطوح—از محیطهای کاری و کارخانهها تا مدارس و بیمارستانها—باید جایگزین بوروکراسی دولتی شود.
شوراهای منطقهای و سراسری که بهصورت مستقیم توسط مردم اداره میشوند، بر عملکرد تمامی نهادهای اجتماعی نظارت خواهند داشت. این شوراها نه از طریق نهادهای مرکزی، بلکه با پیوندهای افقی و شبکهای، از هماهنگی و همبستگی میان اجتماعات محلی اطمینان حاصل خواهند کرد.
آنارشیسم فرایندی پیوسته از رهایی و خودسازماندهی است. جامعهای که خود را از دولت و ساختارهای سلطهگر رها کند، دیگر نیازی به بازتولید اقتدار نخواهد داشت. این مسیر، تنها از طریق مشارکت مستقیم مردم، درک واقعیتهای اجتماعی و تلاش جمعی برای خلق جهانی آزاد، برابر و خودگردان ممکن خواهد شد.
«بخش رسانهای اتحادیۀ آنارشیستهای جغرافیای موسوم به افغانستان و ایران به عنوان یکی از خودسازماندهیهای فدراسیون عصر آنارشیسم»