🔹✍️شیا و شنکر؛ هیمنه دوگانه سفیر و مقام سابق وزارت خارجه آمریکا بر #لبنان ( الخنادق )
جای تعجب نیست که آمریکا در امور لبنان غرق شده و راهحلهایش برای لبنان تمام شده است. سلسله اظهارات اخیر شیا پس از سخنرانی سید حسن نصرالله درباره کشتی سوخت ایرانی نشان میدهد که این سیلی به دولت آمریکا و وکلای لبنانی و منطقهای آن چقدر قدرتمند بوده است. کسانی که از ویتنام درس نگرفتهاند و در #افغانستان شکست خوردهاند، نمیتوانند با یک قدرتمند منطقهای مانند #حزبالله مقابله کنند حزباللهی که نوک پیکان محوری است که بازیگری اساسی در تعیین آینده منطقه است و اخراج آمریکا از منطقه در رأس اولویتهای آن است.
از مهمترین درسهای جنگ ویتنام که شکست دولت آمریکا در مدیریت جنگ در آن زمان را نشان داد، برآورد اشتباه از وضعیت موجود و نیز شکست مقامات آن در تعامل با شرایط بود. این همان چیزی است که در منطقه غرب آسیا و بویژه لبنان رخ داده است به همین دلیل دیده شده که دولت آمریکا در پروندههای پیچیده بر افراد خارج از دولت میکند و کارمندان دولت آمریکا تنها سخنگوی این افراد باتجربه امثال «دیوید شینکر» شدهاند.
به گزارش فارس، به توصیه «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه #آمریکا «باربارا لیف» دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک جایگزین شینکر شد اما این جایگزینی فقط به صورت اسمی اتفاق افتاده و مسؤولیتها همچنان بر عهده شنکر است. به عنوان مثال پس از سخنرانی نصرالله، شنکر در مصاحبه با «اساس مدیا» مدعی شد، موضوع کشتی ایرانی تنها یک «مانور سیاسی» است و «داستانی است که فرد عاقل آن را باور نمیکند». این درحالی است که خانم لیف به این سخنان #نصرالله هیچ واکنشی نشان نداده است.
برخی میگویند که اظهارات شنکر یک واکنش گذرا به اظهارات نصرالله است اما تحولات در منطقه از عقبنشینی آمریکا از افغانستان تا اعلام عقبنشینی از عراق به ضوح نشان میدهد که دولت آمریکا به ریاست «جو بایدن» دیگر هیچ توجهی به منطقه غرب آسیا ندارد بلکه تمام توجهش را بر روی مقابله با چیت متمرکز کرده است. این همان چیزی است استراتژی امنیت ملی آمریکا درباره آن سخن گفته و آن را در رأس اولویتهای خود قرار داده است.
در ماههای اخیر در شبکههای اجتماعی ویدئوهای بسیاری درباره مشکلات #بایدن به دلیل پا گذاشتن به سن منتشر شده است، وی گاهی لغزش کلامی دارد و گاهی مسیر ورود به کاخ سفید را گم میکند. به نظر میرسد این مشکل بر روی شنکر نیز تأثیر گذاشته است. وی در گفتوگو با اساسمدیا، کشتی ایرانی را داستان میخواند و در مصاحبه دیگری میگوید چالش بزرگ برای «نجیب میقاتی» نخستوزیر مکلف، عدم استقبال از کشتی ایرانی است. بنابراین یا این مشکل بایدن به شنکر منتقل شده یا وی مبتلا به مرض دروغگویی آمریکایی است که حتی با کنار رفتن از منصب قبلی هنوز دچار آن است.
شنکر در ادامه مصاحبه میگوید اینکه سفیر آمریکا بلافاصله پس از سخنرانی نصرالله از تأمین گاز لبنان از طریق #اردن و #مصر گفته، تصادفی است. «چقدر هم تصادفی!»؛ این تأکید میکند که وی یا دروغگوست یا اینکه کارمندان سفارت آمریکا در لبنان در فهم سخنان نصرالله و ارائه آن به شیا تأثیر داشتهاند.
دولت آمریکا در طی دههها، هیچ روزی به منافع ملتهای منطقه اهمیتی نداده بلکه هم و غم همیشگیاش تحقق منافع و لو به حساب تمام جهان بوده است. امروز نیز پس از اعلام سید حسن نصرالله مبنی بر دریافت کمک از ایران، بار دیگر این سفیرِ پا به سن گذاشته، با ورود کمکهای مذکور به لبنان مخالفت میکند، مات و مبهوت است و نمیداند چگونه با این اتفاق برخورد کند و تنها از ورود گاز و سوخت از مصر و سوریه به لبنان سخن میگوید تا شاید بتواند آبروی باقیمانده خود و دولت آمریکا را پس از رسوایی بخرد، رسوایی که نشان داد چه کسی حقیقتا خواستار به پاخاستن لبنان است. همه اینها به خاطر برآورد اشتباه از وضعیت لبنان و شکست متحدان داخلی آمریکا در لبنان در تحقق مطالبات است.
@asrdiplomacyir
جای تعجب نیست که آمریکا در امور لبنان غرق شده و راهحلهایش برای لبنان تمام شده است. سلسله اظهارات اخیر شیا پس از سخنرانی سید حسن نصرالله درباره کشتی سوخت ایرانی نشان میدهد که این سیلی به دولت آمریکا و وکلای لبنانی و منطقهای آن چقدر قدرتمند بوده است. کسانی که از ویتنام درس نگرفتهاند و در #افغانستان شکست خوردهاند، نمیتوانند با یک قدرتمند منطقهای مانند #حزبالله مقابله کنند حزباللهی که نوک پیکان محوری است که بازیگری اساسی در تعیین آینده منطقه است و اخراج آمریکا از منطقه در رأس اولویتهای آن است.
از مهمترین درسهای جنگ ویتنام که شکست دولت آمریکا در مدیریت جنگ در آن زمان را نشان داد، برآورد اشتباه از وضعیت موجود و نیز شکست مقامات آن در تعامل با شرایط بود. این همان چیزی است که در منطقه غرب آسیا و بویژه لبنان رخ داده است به همین دلیل دیده شده که دولت آمریکا در پروندههای پیچیده بر افراد خارج از دولت میکند و کارمندان دولت آمریکا تنها سخنگوی این افراد باتجربه امثال «دیوید شینکر» شدهاند.
به گزارش فارس، به توصیه «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه #آمریکا «باربارا لیف» دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک جایگزین شینکر شد اما این جایگزینی فقط به صورت اسمی اتفاق افتاده و مسؤولیتها همچنان بر عهده شنکر است. به عنوان مثال پس از سخنرانی نصرالله، شنکر در مصاحبه با «اساس مدیا» مدعی شد، موضوع کشتی ایرانی تنها یک «مانور سیاسی» است و «داستانی است که فرد عاقل آن را باور نمیکند». این درحالی است که خانم لیف به این سخنان #نصرالله هیچ واکنشی نشان نداده است.
برخی میگویند که اظهارات شنکر یک واکنش گذرا به اظهارات نصرالله است اما تحولات در منطقه از عقبنشینی آمریکا از افغانستان تا اعلام عقبنشینی از عراق به ضوح نشان میدهد که دولت آمریکا به ریاست «جو بایدن» دیگر هیچ توجهی به منطقه غرب آسیا ندارد بلکه تمام توجهش را بر روی مقابله با چیت متمرکز کرده است. این همان چیزی است استراتژی امنیت ملی آمریکا درباره آن سخن گفته و آن را در رأس اولویتهای خود قرار داده است.
در ماههای اخیر در شبکههای اجتماعی ویدئوهای بسیاری درباره مشکلات #بایدن به دلیل پا گذاشتن به سن منتشر شده است، وی گاهی لغزش کلامی دارد و گاهی مسیر ورود به کاخ سفید را گم میکند. به نظر میرسد این مشکل بر روی شنکر نیز تأثیر گذاشته است. وی در گفتوگو با اساسمدیا، کشتی ایرانی را داستان میخواند و در مصاحبه دیگری میگوید چالش بزرگ برای «نجیب میقاتی» نخستوزیر مکلف، عدم استقبال از کشتی ایرانی است. بنابراین یا این مشکل بایدن به شنکر منتقل شده یا وی مبتلا به مرض دروغگویی آمریکایی است که حتی با کنار رفتن از منصب قبلی هنوز دچار آن است.
شنکر در ادامه مصاحبه میگوید اینکه سفیر آمریکا بلافاصله پس از سخنرانی نصرالله از تأمین گاز لبنان از طریق #اردن و #مصر گفته، تصادفی است. «چقدر هم تصادفی!»؛ این تأکید میکند که وی یا دروغگوست یا اینکه کارمندان سفارت آمریکا در لبنان در فهم سخنان نصرالله و ارائه آن به شیا تأثیر داشتهاند.
دولت آمریکا در طی دههها، هیچ روزی به منافع ملتهای منطقه اهمیتی نداده بلکه هم و غم همیشگیاش تحقق منافع و لو به حساب تمام جهان بوده است. امروز نیز پس از اعلام سید حسن نصرالله مبنی بر دریافت کمک از ایران، بار دیگر این سفیرِ پا به سن گذاشته، با ورود کمکهای مذکور به لبنان مخالفت میکند، مات و مبهوت است و نمیداند چگونه با این اتفاق برخورد کند و تنها از ورود گاز و سوخت از مصر و سوریه به لبنان سخن میگوید تا شاید بتواند آبروی باقیمانده خود و دولت آمریکا را پس از رسوایی بخرد، رسوایی که نشان داد چه کسی حقیقتا خواستار به پاخاستن لبنان است. همه اینها به خاطر برآورد اشتباه از وضعیت لبنان و شکست متحدان داخلی آمریکا در لبنان در تحقق مطالبات است.
@asrdiplomacyir
الخنادق
ثنائي شيا- شينكر يهيمن على لبنان
أمر غير مستغرب من الإدارة الأمريكية أن تغرق في الشأن اللبناني وتنفد منها الحلول؛ فكما يقال "الحمار يحفظ الطريق من المرة الأولى". لكن هذه الإدارة ...
🔹✍️راز چرخش سیاست #اردن به سوی #سوریه چیست؟ ( محمد العرسان - عربی 21 )
بخش اول:
امان با تکیه بر سیاست واقعگرایی سرانجام دریافت که موضوع تغییر نظام سوریه دیگر منتفی شده و راهی جز تعامل با دمشق برای جبران خسارات وارده به اردن به دلیل پیروی از سیاستهای واشنگتن در این پرونده، ندارد.
کاخ ریاست جمهوری روسیه (کرملین) جمعه پیش با صدور بیانیهای اعلام کرد که رئیسجمهور روسیه دوشنبه (امروز) در مسکو میزبان «عبدالله دوم» شاه اردن خواهد بود. آخرین ملاقات پوتین و عبدالله دوم به اکتبر سال ۲۰۱۹ در شهر سوچی #روسیه بازمیگردد.
به گزارش فارس، یک تحرک دیپلماتیک مستمر، اخیراً به رهبری اردن آغاز شده که یکی از مهمترین مسائل مطرح در آن، پرونده سوریه است. پادشاهی اردن با همکاری مصر و برخی کشورهای خلیج فارس به دنبال بازتولید نظام سوریه و ادغام مجدد آن در اتحادیه عرب است.
قرار است، «عبدالله دوم»، شاه اردن امروز (دوشنبه - ۲۳ آگوست)، در مسکو با «ولادیمیر #پوتین» رئیسجمهور روسیه برای بررسی پروندههای مختلف دیدار کند که به اعلام کرملین، مهمترین آن، بحران سوریه است.
تحرک دیپلماتیک
پس از آنکه وزارت برنامهریزی اردن اعلام کرد که نیازمند ۲.۴ میلیون دلار برای تامین بودجه طرح پاسخگویی به بحران سوریه در سال جاری است، اردن که بنا بر آمار و ارقام دولتی، میزبان ۱.۳ میلیون پناهجوی سوری است، تلاش دارد تا در آب راکد پرونده سوریه سنگی بیاندازد.
مقامات و کارشناسان سیاسی سابق اردنی در گفتوگو با عربی ۲۱، دلیل تغییر موضع اردن در قبال نظام سوریه را «وضعیت فعلی و توازن قوا در خاک سوریه» و جستجوی پادشاهی اردن برای تأمین منافع اقتصادی خود به ویژه در سایه بحران خفهکننده اقتصادی که کشور را درگیر کرده است، میدانند.
«ممدوح العبادی»، معاون نخستوزیر پیشین اردن میگوید: «به نفع اردن است که آغوش خود را به روی سوریه باز کند. موضعگیری قبلی ما به اردن صدمه زد، این کشور با بستن مرزها و واردات کالا با هزینه بیشتر در سایه افزایش اخیر هزینه حمل و نقل دریایی، به ویژه از لحاظ اقتصادی محاصره شد».
وی تاکید کرد که بستن مرزها با سوریه، به منزله «کشتار اقتصادی» اردن است.
باز کردن صفحه جدید در روابط #امان - #دمشق
روابط بین اردن و سوریه در سال ۲۰۱۱ ، پس از وقوع آن تحولات در سوریه وخیم شد. دمشق، امان را متهم کرد که اقدام به آموزش و تسلیح جنگجویان میکند و عبور نیروهای [موسوم به] جهادی را تسهیل میکند. این امر تا قطع روابط رسمی میان دو کشور کشانده شد تا آنجا که «بهجت سلیمان» سفیر سوریه در امان، از اردن اخراج شد.
عبدالله دوم نیز در سال ۲۰۱۷، در گفتوگو با روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» به صورت ضمنی خواستار برکنار «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه شد و گفت: «منطق حکم میکند که فردی که با ریختن خون مردم خود در ارتباط است،بهتر است از صحنه خارج شود».
اما شاه اردن در ژوئیه گذشته از این حرف خود بازگشت و در گفتوگو با شبکه آمریکایی «سی.ان.ان» گفت: «بشار اسد و نظام او در سوریه برای مدتی طولانی باقی میمانند» و در ادامه خواستار گفتوگوی هماهنگ با مقامات دمشق شد.
در همین حال، «بشیر الخصاونه» نخست وزیر اردن، نقش اردنی- مصری را در ادغام مجدد رژیم سوریه در اتحادیه عرب و بازگرداندن کرسی سوریه به نمایش گذاشت و در مصاحبه با بخش عربی روزنامه ایندیپندنت گفت: «اردن به همراه جمهوری عربی مصر و برخی از کشورهای دوست و برادر دیگر تلاش دارد تا سوریه به جایگاه خود در اتحادیه عرب بازگردد. زیرا غیبت آن در اینجا سازنده نبوده و یک نظام رسمی عربی میتواند با بازگرداندن کرسی سوریه به آن در آغوش اتحادیه عرب، حاشیه امن مناسبی را برای ابتکار عمل و گفتگوی بهتر با سوریها ایجاد کند. بسیاری از مسائل مهم از طریق این اتحادیه میتواند با برادران سوری مورد بحث قرارگیرد که مهمترینشان، بازگشت پناهندگان و آوارگان به سرزمین خود است».
@asrdiplomacyir
بخش اول:
امان با تکیه بر سیاست واقعگرایی سرانجام دریافت که موضوع تغییر نظام سوریه دیگر منتفی شده و راهی جز تعامل با دمشق برای جبران خسارات وارده به اردن به دلیل پیروی از سیاستهای واشنگتن در این پرونده، ندارد.
کاخ ریاست جمهوری روسیه (کرملین) جمعه پیش با صدور بیانیهای اعلام کرد که رئیسجمهور روسیه دوشنبه (امروز) در مسکو میزبان «عبدالله دوم» شاه اردن خواهد بود. آخرین ملاقات پوتین و عبدالله دوم به اکتبر سال ۲۰۱۹ در شهر سوچی #روسیه بازمیگردد.
به گزارش فارس، یک تحرک دیپلماتیک مستمر، اخیراً به رهبری اردن آغاز شده که یکی از مهمترین مسائل مطرح در آن، پرونده سوریه است. پادشاهی اردن با همکاری مصر و برخی کشورهای خلیج فارس به دنبال بازتولید نظام سوریه و ادغام مجدد آن در اتحادیه عرب است.
قرار است، «عبدالله دوم»، شاه اردن امروز (دوشنبه - ۲۳ آگوست)، در مسکو با «ولادیمیر #پوتین» رئیسجمهور روسیه برای بررسی پروندههای مختلف دیدار کند که به اعلام کرملین، مهمترین آن، بحران سوریه است.
تحرک دیپلماتیک
پس از آنکه وزارت برنامهریزی اردن اعلام کرد که نیازمند ۲.۴ میلیون دلار برای تامین بودجه طرح پاسخگویی به بحران سوریه در سال جاری است، اردن که بنا بر آمار و ارقام دولتی، میزبان ۱.۳ میلیون پناهجوی سوری است، تلاش دارد تا در آب راکد پرونده سوریه سنگی بیاندازد.
مقامات و کارشناسان سیاسی سابق اردنی در گفتوگو با عربی ۲۱، دلیل تغییر موضع اردن در قبال نظام سوریه را «وضعیت فعلی و توازن قوا در خاک سوریه» و جستجوی پادشاهی اردن برای تأمین منافع اقتصادی خود به ویژه در سایه بحران خفهکننده اقتصادی که کشور را درگیر کرده است، میدانند.
«ممدوح العبادی»، معاون نخستوزیر پیشین اردن میگوید: «به نفع اردن است که آغوش خود را به روی سوریه باز کند. موضعگیری قبلی ما به اردن صدمه زد، این کشور با بستن مرزها و واردات کالا با هزینه بیشتر در سایه افزایش اخیر هزینه حمل و نقل دریایی، به ویژه از لحاظ اقتصادی محاصره شد».
وی تاکید کرد که بستن مرزها با سوریه، به منزله «کشتار اقتصادی» اردن است.
باز کردن صفحه جدید در روابط #امان - #دمشق
روابط بین اردن و سوریه در سال ۲۰۱۱ ، پس از وقوع آن تحولات در سوریه وخیم شد. دمشق، امان را متهم کرد که اقدام به آموزش و تسلیح جنگجویان میکند و عبور نیروهای [موسوم به] جهادی را تسهیل میکند. این امر تا قطع روابط رسمی میان دو کشور کشانده شد تا آنجا که «بهجت سلیمان» سفیر سوریه در امان، از اردن اخراج شد.
عبدالله دوم نیز در سال ۲۰۱۷، در گفتوگو با روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» به صورت ضمنی خواستار برکنار «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه شد و گفت: «منطق حکم میکند که فردی که با ریختن خون مردم خود در ارتباط است،بهتر است از صحنه خارج شود».
اما شاه اردن در ژوئیه گذشته از این حرف خود بازگشت و در گفتوگو با شبکه آمریکایی «سی.ان.ان» گفت: «بشار اسد و نظام او در سوریه برای مدتی طولانی باقی میمانند» و در ادامه خواستار گفتوگوی هماهنگ با مقامات دمشق شد.
در همین حال، «بشیر الخصاونه» نخست وزیر اردن، نقش اردنی- مصری را در ادغام مجدد رژیم سوریه در اتحادیه عرب و بازگرداندن کرسی سوریه به نمایش گذاشت و در مصاحبه با بخش عربی روزنامه ایندیپندنت گفت: «اردن به همراه جمهوری عربی مصر و برخی از کشورهای دوست و برادر دیگر تلاش دارد تا سوریه به جایگاه خود در اتحادیه عرب بازگردد. زیرا غیبت آن در اینجا سازنده نبوده و یک نظام رسمی عربی میتواند با بازگرداندن کرسی سوریه به آن در آغوش اتحادیه عرب، حاشیه امن مناسبی را برای ابتکار عمل و گفتگوی بهتر با سوریها ایجاد کند. بسیاری از مسائل مهم از طریق این اتحادیه میتواند با برادران سوری مورد بحث قرارگیرد که مهمترینشان، بازگشت پناهندگان و آوارگان به سرزمین خود است».
@asrdiplomacyir
عربي21
ما سر تحول الموقف الأردني من نظام الأسد؟
حراك دبلوماسي مكثف قادته الأردن مؤخرا أحد عناوينه البارزة الملف السوري، وتسعى المملكة بالتعاون مع مصر ودول خليجية لإعادة إنتاج النظام السوري ودمجه من جديد في جامعة الدولة العربية..
عصر دیپلماسى
🔹✍️راز چرخش سیاست #اردن به سوی #سوریه چیست؟ ( محمد العرسان - عربی 21 ) بخش اول: امان با تکیه بر سیاست واقعگرایی سرانجام دریافت که موضوع تغییر نظام سوریه دیگر منتفی شده و راهی جز تعامل با دمشق برای جبران خسارات وارده به اردن به دلیل پیروی از سیاستهای واشنگتن…
🔹✍️راز چرخش سیاست #اردن به سوی #سوریه چیست؟ ( محمد العرسان - عربی 21 )
بخش دوم:
پرونده سوریه و دیدار آتی شاه اردن با #پوتین
«سمیح المعایطه» وزیر مشاور اسبق در امور اطلاعرسانی و ارتباطان اردن به عنوان یک نویسنده و تحلیلگر میگوید: «پرونده سوریه به صورتی اساسی در سفر شاه اردن به روسیه مطرح خواهد شد. شاه اردن در سفر خود به واشنگتن به دنبال تحکیم دیدگاه اردن در این پرونده بود و سعی کرد دولت آمریکا را متقاعد کند که در واقعیت کنونی، علاوه بر یافتن راهکاری سیاسی برای بحران سوریه باید با [دمشق] وارد تعامل شد».
وی افزود: «چشم انداز اردنی برای تعامل با پرونده سوریه مبتنی بر واقعیتی است که نظام سوریه از نظر نظامی و سیاسی با هزینه نیروهای مخالف بر زمین تحمیل کرده است. اردن همانند برخی کشورهای عربی دیگر از جمله #مصر، معتقد است که سوریه باید به اتحادیه عرب بازگردد».
وی معتقد است که بازگشت سوریه به آنچه او «آغوش عربی» میخواند در درجه نخست، یک مصلحت عربی، سیاسی، اقتصادی برای اردن است.
این در حالی است که اردن با نگرانی به وضعیت امنیتی درعا پس از درگیری های مسلحانه بین مخالفان سوری و نظام سوریه مینگرد. با وجود این واقعیت که جناحهای مخالف در سال ۲۰۱۸ توافق سازشی را با نظام سوریه تحت نظارت روسی - اردنی امضا کردند.
همچنین اردن به دنبال تامین برق لبنان از طریق شبکه سوریه با هزینه ایالات متحده است.
مهمترین انگیزههای امان برای چرخش به سوی دمشق
«خالد الشنیکات» رئیس سابق انجمن علوم سیاسی اردن و استاد دانشگاه در همین رشته میگوید: «اردن از آغاز بحران سوریه خواستار راهکار سیاسی برای این بحران بود هرچند به دلیل فشارها به صورت غیرمستقیم در این بحران دخالت کرد».
وی افزود: «امروز، بعد از مداخله روسیه، موضوع به نفع نظام سوریه تمام شد و تغییراتی در واقعیت روی داد. روسیه کلید این پرونده است و رشتههای این بازی را در دست دارد. اردن با تکیه بر سیاست واقعگرایی، دریافته است که موضوع تغییر نظام سوریه دیگر منسوخ شده است و دیگر با سیطره کامل این نظام بر تمام سوریه ، به استثنای برخی از مناطق کوچک ، دیگر مطرح نیست».
الشنیکات تصریح کرد: «شاه اردن شخصاً با پوتین به عنوان سیاستگذار خارجی روسیه صحبت میکند و انتظار میرود سفر اخیر خود به #واشنگتن و آنچه در پرونده سوریه مورد بحث قرار گرفته است را با او نیز مطرح کند».
وی تاکید کرد که اردن از بحران سوریه بسیار آسیب داد و این دلایل موجب تغییر موضع اردن شد. اردن مدتهاست میزبان نزدیک به ۱.۳ میلیون پناهجوی سوری است و به نفع اردن است که این پناهجویان، پس از تثبیت وضعیت امنیتی در سوریه که نیازمند حمایت روسیه در این زمینه است، به کشورشان بازگردند.
این استاد علوم سیاسی بدون پنهان کردن نگرانی اردن از تحولات درعا و آغاز موج جدید پناهندگی از سوریه، گفت: «اردن فشار می آورد تا مسأله به صورت مسالمت آمیز مورد رسیدگی قرار گیرد. پادشاه در سفر اخیر خود به واشنگتن، پرونده سوریه را طرح کرد تا یک راه حل سیاسی چندجانبه شامل روسیه، آمریکا و برخی کشورهای دیگر به وجود آید».
وی در خصوص بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نیز توضیح داد: «این موضوع مطرح شد و من فکر میکنم که کشورهای حاشیه خلیج فارس دیگر به این موضوع اعتراض ندارند. اما به اعتقاد من، این موضوع در یک توافق جامع شامل حل و فصل مسأله حضور شبهنظامیان مسلح نزدیک مرزهای اردن حل خواهد شد».
از نظر اقتصادی، الشنیکات میگوید: بازگشت تجارت با سوریه از طریق گذرگاههای مرزی به نفع اردن است. همانطور که اردن نمیتواند برق مورد نیاز #لبنان را بدون رضایت سوریه و برقراری ارتباط با آن به لبنان برساند.
اتاق بازرگانی اردن در بیانیهای مطبوعاتی روز یکشنبه پیش از تمایل خود برای مشارکت در بازسازی سوریه خبر داد و اعلام کرد: این پادشاهی دروازه بزرگی برای بازسازی سوریه خواهد بود. بخش لجستیک و بنادر اردن رونق خواهد گرفت و بسیاری از مکانهای تجاری و موسسات شخصی موجود در این مسیر، رونق میگیرند و اردن بهترین مکان برای شرکتهای خدماتی، به ویژه مالی خواهد بود».
@asrdiplomacyir
بخش دوم:
پرونده سوریه و دیدار آتی شاه اردن با #پوتین
«سمیح المعایطه» وزیر مشاور اسبق در امور اطلاعرسانی و ارتباطان اردن به عنوان یک نویسنده و تحلیلگر میگوید: «پرونده سوریه به صورتی اساسی در سفر شاه اردن به روسیه مطرح خواهد شد. شاه اردن در سفر خود به واشنگتن به دنبال تحکیم دیدگاه اردن در این پرونده بود و سعی کرد دولت آمریکا را متقاعد کند که در واقعیت کنونی، علاوه بر یافتن راهکاری سیاسی برای بحران سوریه باید با [دمشق] وارد تعامل شد».
وی افزود: «چشم انداز اردنی برای تعامل با پرونده سوریه مبتنی بر واقعیتی است که نظام سوریه از نظر نظامی و سیاسی با هزینه نیروهای مخالف بر زمین تحمیل کرده است. اردن همانند برخی کشورهای عربی دیگر از جمله #مصر، معتقد است که سوریه باید به اتحادیه عرب بازگردد».
وی معتقد است که بازگشت سوریه به آنچه او «آغوش عربی» میخواند در درجه نخست، یک مصلحت عربی، سیاسی، اقتصادی برای اردن است.
این در حالی است که اردن با نگرانی به وضعیت امنیتی درعا پس از درگیری های مسلحانه بین مخالفان سوری و نظام سوریه مینگرد. با وجود این واقعیت که جناحهای مخالف در سال ۲۰۱۸ توافق سازشی را با نظام سوریه تحت نظارت روسی - اردنی امضا کردند.
همچنین اردن به دنبال تامین برق لبنان از طریق شبکه سوریه با هزینه ایالات متحده است.
مهمترین انگیزههای امان برای چرخش به سوی دمشق
«خالد الشنیکات» رئیس سابق انجمن علوم سیاسی اردن و استاد دانشگاه در همین رشته میگوید: «اردن از آغاز بحران سوریه خواستار راهکار سیاسی برای این بحران بود هرچند به دلیل فشارها به صورت غیرمستقیم در این بحران دخالت کرد».
وی افزود: «امروز، بعد از مداخله روسیه، موضوع به نفع نظام سوریه تمام شد و تغییراتی در واقعیت روی داد. روسیه کلید این پرونده است و رشتههای این بازی را در دست دارد. اردن با تکیه بر سیاست واقعگرایی، دریافته است که موضوع تغییر نظام سوریه دیگر منسوخ شده است و دیگر با سیطره کامل این نظام بر تمام سوریه ، به استثنای برخی از مناطق کوچک ، دیگر مطرح نیست».
الشنیکات تصریح کرد: «شاه اردن شخصاً با پوتین به عنوان سیاستگذار خارجی روسیه صحبت میکند و انتظار میرود سفر اخیر خود به #واشنگتن و آنچه در پرونده سوریه مورد بحث قرار گرفته است را با او نیز مطرح کند».
وی تاکید کرد که اردن از بحران سوریه بسیار آسیب داد و این دلایل موجب تغییر موضع اردن شد. اردن مدتهاست میزبان نزدیک به ۱.۳ میلیون پناهجوی سوری است و به نفع اردن است که این پناهجویان، پس از تثبیت وضعیت امنیتی در سوریه که نیازمند حمایت روسیه در این زمینه است، به کشورشان بازگردند.
این استاد علوم سیاسی بدون پنهان کردن نگرانی اردن از تحولات درعا و آغاز موج جدید پناهندگی از سوریه، گفت: «اردن فشار می آورد تا مسأله به صورت مسالمت آمیز مورد رسیدگی قرار گیرد. پادشاه در سفر اخیر خود به واشنگتن، پرونده سوریه را طرح کرد تا یک راه حل سیاسی چندجانبه شامل روسیه، آمریکا و برخی کشورهای دیگر به وجود آید».
وی در خصوص بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نیز توضیح داد: «این موضوع مطرح شد و من فکر میکنم که کشورهای حاشیه خلیج فارس دیگر به این موضوع اعتراض ندارند. اما به اعتقاد من، این موضوع در یک توافق جامع شامل حل و فصل مسأله حضور شبهنظامیان مسلح نزدیک مرزهای اردن حل خواهد شد».
از نظر اقتصادی، الشنیکات میگوید: بازگشت تجارت با سوریه از طریق گذرگاههای مرزی به نفع اردن است. همانطور که اردن نمیتواند برق مورد نیاز #لبنان را بدون رضایت سوریه و برقراری ارتباط با آن به لبنان برساند.
اتاق بازرگانی اردن در بیانیهای مطبوعاتی روز یکشنبه پیش از تمایل خود برای مشارکت در بازسازی سوریه خبر داد و اعلام کرد: این پادشاهی دروازه بزرگی برای بازسازی سوریه خواهد بود. بخش لجستیک و بنادر اردن رونق خواهد گرفت و بسیاری از مکانهای تجاری و موسسات شخصی موجود در این مسیر، رونق میگیرند و اردن بهترین مکان برای شرکتهای خدماتی، به ویژه مالی خواهد بود».
@asrdiplomacyir
عربي21
ما سر تحول الموقف الأردني من نظام الأسد؟
حراك دبلوماسي مكثف قادته الأردن مؤخرا أحد عناوينه البارزة الملف السوري، وتسعى المملكة بالتعاون مع مصر ودول خليجية لإعادة إنتاج النظام السوري ودمجه من جديد في جامعة الدولة العربية..
🔹✍️واردات سوخت از #ایران؛ آغاز اصلاحات اقتصادی در #لبنان ( عصام نعمان - القدس العربی )
وارد کردن نفت از ایران، تنها ارزیابی ها و تحلیلهایی مربوط به مسائل امنیتی را به دنبال داشت: آیا اسرائیل به این تصمیم پاسخ نظامی می دهد؟ کجا؟ مقاومت چگونه پاسخ می دهد و آیا عکس العمل آن به یک جنگ منطقه ای می انجامد؟ اما تعداد کمی از تحلیلگران به این مساله از زاویه تاثیرات اقتصادی اش پرداخته اند، این در حالی است که اتفاق مذکور اولین تلاش جدی برای اصلاح بخش اقتصادی نظام سیاسی لبنان است، اما چگونه؟
نظام اقتصادی در لبنان لیبرالیسم آزاد محسوب می شود، به این معنا که از هر نظارت یا برنامه ریزی رهاست. دشمنان این نظام آن را مبتنی بر فراهم کردن خدمات می دانند که در آن تولید و برنامه ریزی جایی ندارد، همین شرایط لبنان را به سمت حالتی از تنش و ناامنیتی یا حتی جنگ سوق می دهد، چرا که حضور گردشگران و متقاضیان خدمات در این کشور کاهش می یابد. افزون بر این، گروهی از اهالی نظام اقتصاد آزاد هستند که از تنش و اضطراب های امنیتی ازار بسیاری دیده اند، اینها احتکار کنندگان، بانکها، تاجران، دلالها و ... هستند که همگان از شرایط متشنج لبنان زیان می بینند و طبعا زیانهای آنها دو برابر می شود اگر عملیات واردات فرآورده های نفتی از ایران و ورود ان به بازار، موفقیت امیز باشد و بتواند بخش بزرگی از مردم را با قیمتهای بسیار پایین به خود جذب کند. این مهم از طریق تحولات آتی محقق می شود:
-کاهش تکیه و وابستگی لبنان و تبعیت آن از دولتهای غربی. لبنان از زمان تاسیس خود به دولتهای غربی وابستگی اساسی دارد که بخش اعظم این وابستگی به روابط تجاری، مبادلات، واردات، بانکها و وامها مربوط است. لبنان از نظر اقتصادی یک کشور غربی محسوب می شود. و موفقیت عملیات واردات نفت و فرآورده های ان از ایران، می تواند روابط اقتصادی لبنان با دولتهای غربی را دچار مشکل کرده و آن را در سطح متوسط و طولانی، تضعیف کند.
-ایجاد گروه یا طبقه تازه ای از واسطه های متخصص در زمینه واردات نفت و فرآورده های آن از ایران و دیگر کشورها، امری است که باعث کمرنگ شدن نقش احتکار کننده ها و دلال ها شده، سیطره آنها بر ارکان نظام سیاسی طبقه ای و نفوذ گسترده شان بر اداره های دولت و دستگاههای آن را از بین می برد.
-ایجاد گروه تازه و وسیعی از مصرف کنندگان از طریق خرید نفت ایران با لیره لبنان، با قیمتهایی پایین تر از دیگر کشورها.
-فراهم شدن صدها میلیون دلار برای خرید نفت ایران با لیره لبنان، موضع دشمنان نظام اقتصادی لیبرال که مبتنی بر خدمات است و نیز خواسته آنها برای برنامه ریزی و اقدام منظم در راستای ایجاد اقتصادی مبتنی بر تولید بویژه در زمینه کشاورزی، صنعت و تکنولوژی را تقویت می کند.
-افزایش مصرف کنندگان فرآورده های نفتی ایران و نیز افزایش استفاده کنندگان از اقتصاد مولّد، می تواند قوای سیاسی که خواستار از بین رفتن نظام تقسیم بندی طایفه ای بوده و به دنبال فشار برای برقراری یک نظام دموکرات بر اساس عدالت، ازادی و حکم قانون هستند را تقویت می کند.
تاثیر این تحولات پنجگانه مذکور، به سطح اقتصادی منحصر نمی شود، بلکه به سطح سیاسی نیز می رسد، بویژه در رابطه با تقویت قوای سیاسی که خواستار گرایش به شرق، یعنی همکاری با چین، روسیه و ایران، بدون قطع رابطه با دولتهای غربی هستند. از جمله تناقض ها در این باره آن است که ایالات متحده که نگران انعکاس های اقتصادی و سیاسی واردات فرآورده های نفتی ایران بر نقش متحدان #واشنگتن و نفوذ آنها در لبنان بود، به سرعت از سفیر خود در بیروت خواست تا به میشل #عون ابلاغ کند واشنگتن تماس های لازم برای تامین گاز لبنان از مصر و برق این کشور از اردن از طریق #سوریه را برقرار کرده است. همه این اقدامات آمریکا با هدف سوق دادن دولتمردان لبنانی به سمت مخالفت با عملیات واردات فرآورده های نفتی ایران صورت گرفت. و عجیب آنکه سفیر آمریکا برای عون و رسانه ها توضیح نداد که واشنگتن چگونه می تواند گازرسانی از مصر و برق رسانی از اردن به لبنان از مسیر سوریه را با وجود قانون سزار، تسهیل کند؟
@asrdiplomacyir
وارد کردن نفت از ایران، تنها ارزیابی ها و تحلیلهایی مربوط به مسائل امنیتی را به دنبال داشت: آیا اسرائیل به این تصمیم پاسخ نظامی می دهد؟ کجا؟ مقاومت چگونه پاسخ می دهد و آیا عکس العمل آن به یک جنگ منطقه ای می انجامد؟ اما تعداد کمی از تحلیلگران به این مساله از زاویه تاثیرات اقتصادی اش پرداخته اند، این در حالی است که اتفاق مذکور اولین تلاش جدی برای اصلاح بخش اقتصادی نظام سیاسی لبنان است، اما چگونه؟
نظام اقتصادی در لبنان لیبرالیسم آزاد محسوب می شود، به این معنا که از هر نظارت یا برنامه ریزی رهاست. دشمنان این نظام آن را مبتنی بر فراهم کردن خدمات می دانند که در آن تولید و برنامه ریزی جایی ندارد، همین شرایط لبنان را به سمت حالتی از تنش و ناامنیتی یا حتی جنگ سوق می دهد، چرا که حضور گردشگران و متقاضیان خدمات در این کشور کاهش می یابد. افزون بر این، گروهی از اهالی نظام اقتصاد آزاد هستند که از تنش و اضطراب های امنیتی ازار بسیاری دیده اند، اینها احتکار کنندگان، بانکها، تاجران، دلالها و ... هستند که همگان از شرایط متشنج لبنان زیان می بینند و طبعا زیانهای آنها دو برابر می شود اگر عملیات واردات فرآورده های نفتی از ایران و ورود ان به بازار، موفقیت امیز باشد و بتواند بخش بزرگی از مردم را با قیمتهای بسیار پایین به خود جذب کند. این مهم از طریق تحولات آتی محقق می شود:
-کاهش تکیه و وابستگی لبنان و تبعیت آن از دولتهای غربی. لبنان از زمان تاسیس خود به دولتهای غربی وابستگی اساسی دارد که بخش اعظم این وابستگی به روابط تجاری، مبادلات، واردات، بانکها و وامها مربوط است. لبنان از نظر اقتصادی یک کشور غربی محسوب می شود. و موفقیت عملیات واردات نفت و فرآورده های ان از ایران، می تواند روابط اقتصادی لبنان با دولتهای غربی را دچار مشکل کرده و آن را در سطح متوسط و طولانی، تضعیف کند.
-ایجاد گروه یا طبقه تازه ای از واسطه های متخصص در زمینه واردات نفت و فرآورده های آن از ایران و دیگر کشورها، امری است که باعث کمرنگ شدن نقش احتکار کننده ها و دلال ها شده، سیطره آنها بر ارکان نظام سیاسی طبقه ای و نفوذ گسترده شان بر اداره های دولت و دستگاههای آن را از بین می برد.
-ایجاد گروه تازه و وسیعی از مصرف کنندگان از طریق خرید نفت ایران با لیره لبنان، با قیمتهایی پایین تر از دیگر کشورها.
-فراهم شدن صدها میلیون دلار برای خرید نفت ایران با لیره لبنان، موضع دشمنان نظام اقتصادی لیبرال که مبتنی بر خدمات است و نیز خواسته آنها برای برنامه ریزی و اقدام منظم در راستای ایجاد اقتصادی مبتنی بر تولید بویژه در زمینه کشاورزی، صنعت و تکنولوژی را تقویت می کند.
-افزایش مصرف کنندگان فرآورده های نفتی ایران و نیز افزایش استفاده کنندگان از اقتصاد مولّد، می تواند قوای سیاسی که خواستار از بین رفتن نظام تقسیم بندی طایفه ای بوده و به دنبال فشار برای برقراری یک نظام دموکرات بر اساس عدالت، ازادی و حکم قانون هستند را تقویت می کند.
تاثیر این تحولات پنجگانه مذکور، به سطح اقتصادی منحصر نمی شود، بلکه به سطح سیاسی نیز می رسد، بویژه در رابطه با تقویت قوای سیاسی که خواستار گرایش به شرق، یعنی همکاری با چین، روسیه و ایران، بدون قطع رابطه با دولتهای غربی هستند. از جمله تناقض ها در این باره آن است که ایالات متحده که نگران انعکاس های اقتصادی و سیاسی واردات فرآورده های نفتی ایران بر نقش متحدان #واشنگتن و نفوذ آنها در لبنان بود، به سرعت از سفیر خود در بیروت خواست تا به میشل #عون ابلاغ کند واشنگتن تماس های لازم برای تامین گاز لبنان از مصر و برق این کشور از اردن از طریق #سوریه را برقرار کرده است. همه این اقدامات آمریکا با هدف سوق دادن دولتمردان لبنانی به سمت مخالفت با عملیات واردات فرآورده های نفتی ایران صورت گرفت. و عجیب آنکه سفیر آمریکا برای عون و رسانه ها توضیح نداد که واشنگتن چگونه می تواند گازرسانی از مصر و برق رسانی از اردن به لبنان از مسیر سوریه را با وجود قانون سزار، تسهیل کند؟
@asrdiplomacyir
القدس العربي
استيراد لبنان مشتقات النفط من إيران: تدشين لإصلاح النظام الاقتصادي قبل السياسي
حدثان مدوّيان سيطرا على أجواء دول غرب آسيا في الأسبوع الماضي: الانسحاب الأمريكي من أفغانستان، وإعلان قائد المقاومة السيد حسن نصرالله استيراد مشتقات النفط من إيران، وتسديد الثمن بالليرة اللبنانية بدلا من الدولار الأمريكي. للانسحاب الأمريكي انعكاسات سياسية…
🔹✍️نقشه شوم #آمریکا برای شعله ور کردن جنگ داخلی #افغانستان ( سعید محمد - العالم )
سادهلوحانه است اگر با در نظر گرفتن 13 نظامی آمریکایی در میان قربانیان انفجارهای فرودگاه کابل، نقش ایالات متحده را در این حادثه خونین نادیده بگیریم؛ تاریخ سیاه استعمار غربی و اسرائیل اشغالگر مملو از جنایاتی است که طی آنها غیرنظامیان موش آزمایشگاهی تسلیحات هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی حکومتهای غربی شدهاند.
صادقانه میگویم که هدف آمریکا از لشکرکشی به یک کشور عربی و یا اسلامی تامین منافع ملت عربی و مسلمان آن کشور و یا گسترش دموکراسی و حقوق بشر و یا احیای رنسانس اقتصادی نیست بلکه آمریکا بقای اسرائیل را در ویرانی و نابود کردن کشورهای عربی و اسلامی مجاور و نزدیک آن میداند. اوضاع و تحولات #عراق، #سوریه، #لیبی، #یمن، #سودان، #سومالی و منطقه سینای مصر موید این واقعیت است و بُعدی از ابعاد طرح "هرج و مرج خلاقانه آمریکا" را نمایش میدهد.
افغانستان از این قاعده مستثنی نیست. هدف اول و آخر آمریکا از لشکرکشی به این کشور در سال 2001 تبدیل افغانستان به مرکزی برای صادرات هرج و مرج و آشوبها به تمامی کشورهای منطقه بوده، لذا آمریکا هرگز طی این دو دهه اشغالگری در زمینه تاسیس ارتش ملی مدرن و قدرتمند برای افغانستان گام برنداشته و کمکی به توسعه اقتصادی آن که بتواند ملت افغانستان را از فقر نجات دهد، نکرده است و این حقیقت را میتوان در نحوه تسلط طالبان بر افغانستان متوجه شد که توانستند در حدود یک هفته پیش بدون هیچ مقاومتی از سوی نیروهای امنیتی و یا بدون درگیری، کنترل این کشور را در دست بگیرند.
وقتی آمریکا مجبور به خروج از کشور تحت اشغالِ خود میشود که آن را کاملا ویران کرده و در فقر مطلق فرو برده باشد و زیرساختهای آن را نابود و هرج و مرج و درگیریهای طایفهای در آن ایجاد کرده است. مهمتر از اینها، این است که آمریکا زمانی تصمیم به خروج از کشوری میگیرد که بذر گروههای تکفیری و تروریستی مانند داعش را در آن پاشیده باشد. همانطور که "دونالد #ترامپ" رئیسجمهور سابق و "هیلاری #کلینتون" وزیر خارجه اسبق آمریکا به این واقعیت اذعان کردهاند.
بدیهی است که هرج و مرج ناشی از عقبنشینی مشکوک آمریکا از افغانستان هرج و مرجی کارشناسیشده است که با دقت درباره آن بررسی شده است تا بدین ترتیب بستری برای انفجارهای مهیب مانند انفجار فرودگاه کابل آماده شود و جامعه افغانستان را چند دسته کند.
انفجار فرودگاه #کابل دور از انتظار نبود و بسیاری درباره آن هشدار داده بودند، بنابراین تصور اینکه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا که از دو دهه پیش روی پرونده امنیتی افغانستان متمرکز هستند، پیشبینی این انفجار را نمیکردند، دشوار است. در واقع، آمریکا و رژیمهای صهیونیستی و سعودی، #داعش را از سوریه و عراق به این کشور منتقل کردهاند تا پروژه هرج و مرج در افغانستان داوم داشته باشد.
قدر مسلم است افغانستان که آمریکا در آن مقادیر زیادی تسلیحات پیشرفته رها کرده، کانونی برای گروههای تکفیری- وهابی است که برای اجرای این آموزه و مسلک سعودی با هم رقابت میکنند، و با این اوصاف میتوان گفت که افغانستان آبستن جنگ داخلی است که شراره آن با انفجار کابل شعلهور شده است؛ جنگی که درصدد خواهد بود افغانستان را به خنجری بر پشت #روسیه و #چین و تمام کشورهایی تبدیل کند که آمریکا آنها را تهدیدی علیه منافع نامشروع خود و امنیت اسرائیل میداند.
@asrdiplomacyir
سادهلوحانه است اگر با در نظر گرفتن 13 نظامی آمریکایی در میان قربانیان انفجارهای فرودگاه کابل، نقش ایالات متحده را در این حادثه خونین نادیده بگیریم؛ تاریخ سیاه استعمار غربی و اسرائیل اشغالگر مملو از جنایاتی است که طی آنها غیرنظامیان موش آزمایشگاهی تسلیحات هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی حکومتهای غربی شدهاند.
صادقانه میگویم که هدف آمریکا از لشکرکشی به یک کشور عربی و یا اسلامی تامین منافع ملت عربی و مسلمان آن کشور و یا گسترش دموکراسی و حقوق بشر و یا احیای رنسانس اقتصادی نیست بلکه آمریکا بقای اسرائیل را در ویرانی و نابود کردن کشورهای عربی و اسلامی مجاور و نزدیک آن میداند. اوضاع و تحولات #عراق، #سوریه، #لیبی، #یمن، #سودان، #سومالی و منطقه سینای مصر موید این واقعیت است و بُعدی از ابعاد طرح "هرج و مرج خلاقانه آمریکا" را نمایش میدهد.
افغانستان از این قاعده مستثنی نیست. هدف اول و آخر آمریکا از لشکرکشی به این کشور در سال 2001 تبدیل افغانستان به مرکزی برای صادرات هرج و مرج و آشوبها به تمامی کشورهای منطقه بوده، لذا آمریکا هرگز طی این دو دهه اشغالگری در زمینه تاسیس ارتش ملی مدرن و قدرتمند برای افغانستان گام برنداشته و کمکی به توسعه اقتصادی آن که بتواند ملت افغانستان را از فقر نجات دهد، نکرده است و این حقیقت را میتوان در نحوه تسلط طالبان بر افغانستان متوجه شد که توانستند در حدود یک هفته پیش بدون هیچ مقاومتی از سوی نیروهای امنیتی و یا بدون درگیری، کنترل این کشور را در دست بگیرند.
وقتی آمریکا مجبور به خروج از کشور تحت اشغالِ خود میشود که آن را کاملا ویران کرده و در فقر مطلق فرو برده باشد و زیرساختهای آن را نابود و هرج و مرج و درگیریهای طایفهای در آن ایجاد کرده است. مهمتر از اینها، این است که آمریکا زمانی تصمیم به خروج از کشوری میگیرد که بذر گروههای تکفیری و تروریستی مانند داعش را در آن پاشیده باشد. همانطور که "دونالد #ترامپ" رئیسجمهور سابق و "هیلاری #کلینتون" وزیر خارجه اسبق آمریکا به این واقعیت اذعان کردهاند.
بدیهی است که هرج و مرج ناشی از عقبنشینی مشکوک آمریکا از افغانستان هرج و مرجی کارشناسیشده است که با دقت درباره آن بررسی شده است تا بدین ترتیب بستری برای انفجارهای مهیب مانند انفجار فرودگاه کابل آماده شود و جامعه افغانستان را چند دسته کند.
انفجار فرودگاه #کابل دور از انتظار نبود و بسیاری درباره آن هشدار داده بودند، بنابراین تصور اینکه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا که از دو دهه پیش روی پرونده امنیتی افغانستان متمرکز هستند، پیشبینی این انفجار را نمیکردند، دشوار است. در واقع، آمریکا و رژیمهای صهیونیستی و سعودی، #داعش را از سوریه و عراق به این کشور منتقل کردهاند تا پروژه هرج و مرج در افغانستان داوم داشته باشد.
قدر مسلم است افغانستان که آمریکا در آن مقادیر زیادی تسلیحات پیشرفته رها کرده، کانونی برای گروههای تکفیری- وهابی است که برای اجرای این آموزه و مسلک سعودی با هم رقابت میکنند، و با این اوصاف میتوان گفت که افغانستان آبستن جنگ داخلی است که شراره آن با انفجار کابل شعلهور شده است؛ جنگی که درصدد خواهد بود افغانستان را به خنجری بر پشت #روسیه و #چین و تمام کشورهایی تبدیل کند که آمریکا آنها را تهدیدی علیه منافع نامشروع خود و امنیت اسرائیل میداند.
@asrdiplomacyir
www.alalam.ir
تفجير مطار كابول.. فوضى مدروسة - قناة العالم الاخبارية
من السذاجة إستبعاد دور امريكا في التفجير الدموي الذي وقع في مطار كابول، بمجرد وجود 13 عسكريا امريكيا بين قتلى التفجير، فالتاريخ الاسود للمستعمر الغربي وللمحت...
🔹✍️پشت پرده نزدیکی ناگهانی #امارات به #قطر بعد از بهبود روابط با #ترکیه ( رأي اليوم )
سفر ناگهانی مشاور امنیت ملی امارات به قطر به فاصله کمی از دیداری وی با #اردوغان در ترکیه سوالاتی در خصوص ارتباط میان این دو پرونده ایجاد میکند. به نظر میرسد که قطار آشتی میان امارات و قطر بعد از سفر طحنون بن زاید به این کشور به سرعت در حال حرکت است.
علاوه بر آن روز شنبه در حاشیه اجلاس بغداد «شیخ محمد بن راشد آل مکتوم» نخست وزیر امارات و حاکم #دبی مشتاق دیدار با امیر قطر بود و توییتهایی همراه با تصاویری از اجلاس بغداد منتشر و تاکید کرد که امیر قطر برادر و دوست ماست.
در این میان واضح است که به ویژه، طرف اماراتی تمایل بالایی به بستن پرونده اختلافات با قطر دارد و با فرستادن طحنون بن زاید به این کشور در تلاش برای جلب نظر مقامات قطری با روش قبیلهای کشورهای عربی حوزه #خلیج_فارس است و در این روند به عذر خواهی غیر مستقیم از خانواده حاکم در قطر روی آورده است.
همچنین قابل توجه است که توافق آشتی عربی که در منطقه العلاء #عربستان در ابتدای سال جاری میلادی امضا شده و به مناقشه میان 4 کشور تحریم کننده قطر یعنی عربستان، امارات، مصر و بحرین با دوحه پایان داد به شکل عمده تنها درباره روابط عربستان و #مصر با قطر اعمال شده و فضای متشنج در مناسبات امارات و بحرین با دوحه همچنان باقی ماند. از طرف دیگر کمپینهای رسانهای و درگیریهای حقوقی متقابل بدون هیچ تغییری میان امارات و بحرین با قطر طی ماههای اخیر همچنان ادامه داشت.
اما این تغییر موضع کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و تصمیم برای احیای روابط از طریق گفتگو بیانگر برخی تحولات در سیاستهای دولتهای این کشورها بعد از گذشت پنج سال از اختلافات شدید است که برخی طرفها از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره با دمیدن در شعله این اختلافات مشغول سوء استفاده از اعراب و باجخواهی از آنها بودند و همین امر منجر به افزایش شکاف میان کشورهای مذکور میشد. اما به نظر می رسد که سران کشورهای عربی در حال تغییر رویکرد اختلافی خود بوده و متوجه شدهاند که این روش بی فایده و در عینحال مضر است.
بسیاری از ناظران میان این اقدام امارات برای نزدیکی به قطر و سفر ناگهانی شیخ طحنون بن زاید به #آنکارا و دیدار وی با «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه طی هفته قبل، ارتباط قائل میشوند. اردوغان در پایان این دیدار اعلام کرده بود که به چندین توافق اقتصادی با امارات دست یافته که بزرگترین آنها شامل سرمایه گذاری صدها میلیاردی امارات در اقتصاد ترکیه است که این روزها به دلیل پیامدهای ناشی از شیوع کرونا با بحرانهای متعددی دست و پنجه نرم میکند و درآمد گردشگری آن به شکل قابل توجهی کاهش یافته است؛ در حالیکه این درآمدها ستون فقرات اقتصاد ترکیه را تشکیل میدهد.
علاوه بر آن کاهش سرمایه گذاری های اروپایی و آمریکایی و افزایش بار آوارگان سوری و افغان موجب شده تا ترکیه فشار اقتصادی بالایی را متحمل شود و به همین دلیل برخی کارشناسان بر این باورند که اردوغان به عنوان یک میانجی برای احیای روابط بین امارات و قطر ظاهر شده؛ زیرا ترکیه با دوحه روابط استراتژیک مناسبی دارد و از این طریق قصد دارد به #ابوظبی نزدیک شود.
درست است که برخی از مسئولان در قطر و امارات به ویژه امارات مانند «انور قرقاش»، وزیر مشاور امارات در امور خارجه از ایجاد پلهای همکاری و توسعه با کشورهای دوست و برادر در چارچوب آشتی عربی صحبت کرده و بر سیاست امارات برای کنار زدن اختلافات و نگاه مثبت به آینده تاکید میکنند و میگویند که همکاریهای اقتصادی ستون فقرات این توافق آشتی است؛ اما در واقع اهداف حقیقی از احیای این روابط فراتر از همکاریهای اقتصادی بوده و شامل سطوح سیاسی و قبیلهای و حتی شخصی میشود.
اما اختلافات میان قطر و #بحرین به عنوان آخرین قسمت باقی مانده از اختلافات کشورهای عربی حوزه خلیج فارس همچنان حل نشده است. کارشناسان در این خصوص معتقدند که بعد از نزدیک شدن امارات و قطر به یکدیگر ممکن است حل مناقشات بحرین با دوحه دشوارتر نیز بشود.
ادامه اختلافات میان بحرین با قطر و احتمال بروز دوباره اختلافات میان کشورهای حوزه خلیج فارس پیامدهای بسیار دردناکی دارد که نه تنها بر شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای عضو آن بلکه در کل منطقه تاثیر گذار خواهد بود. بنابراین بهتر بود که آشتی عربی قبل از تسلیم شدن برخی از کشورهای خلیج فارس در برابر فشارهای #آمریکا و دروغهای گمراه کننده اسرائیل و افتادن در باتلاق توافق عادی سازی با دشمن صهیونیستی و تبدیل کردن برادران به دشمن که آسیب زیادی به ملتها و ثبات کشورهای عربی وارد کرد محقق میشد؛ به ویژه بعد از شکست بزرگ آمریکا و ناتو در افغانستان و ثابت شدن این موضوع که آمریکاییها اهمیتی به منافع همپیمانان خود نمیدهند.
@asrdiplomacyir
سفر ناگهانی مشاور امنیت ملی امارات به قطر به فاصله کمی از دیداری وی با #اردوغان در ترکیه سوالاتی در خصوص ارتباط میان این دو پرونده ایجاد میکند. به نظر میرسد که قطار آشتی میان امارات و قطر بعد از سفر طحنون بن زاید به این کشور به سرعت در حال حرکت است.
علاوه بر آن روز شنبه در حاشیه اجلاس بغداد «شیخ محمد بن راشد آل مکتوم» نخست وزیر امارات و حاکم #دبی مشتاق دیدار با امیر قطر بود و توییتهایی همراه با تصاویری از اجلاس بغداد منتشر و تاکید کرد که امیر قطر برادر و دوست ماست.
در این میان واضح است که به ویژه، طرف اماراتی تمایل بالایی به بستن پرونده اختلافات با قطر دارد و با فرستادن طحنون بن زاید به این کشور در تلاش برای جلب نظر مقامات قطری با روش قبیلهای کشورهای عربی حوزه #خلیج_فارس است و در این روند به عذر خواهی غیر مستقیم از خانواده حاکم در قطر روی آورده است.
همچنین قابل توجه است که توافق آشتی عربی که در منطقه العلاء #عربستان در ابتدای سال جاری میلادی امضا شده و به مناقشه میان 4 کشور تحریم کننده قطر یعنی عربستان، امارات، مصر و بحرین با دوحه پایان داد به شکل عمده تنها درباره روابط عربستان و #مصر با قطر اعمال شده و فضای متشنج در مناسبات امارات و بحرین با دوحه همچنان باقی ماند. از طرف دیگر کمپینهای رسانهای و درگیریهای حقوقی متقابل بدون هیچ تغییری میان امارات و بحرین با قطر طی ماههای اخیر همچنان ادامه داشت.
اما این تغییر موضع کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و تصمیم برای احیای روابط از طریق گفتگو بیانگر برخی تحولات در سیاستهای دولتهای این کشورها بعد از گذشت پنج سال از اختلافات شدید است که برخی طرفها از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره با دمیدن در شعله این اختلافات مشغول سوء استفاده از اعراب و باجخواهی از آنها بودند و همین امر منجر به افزایش شکاف میان کشورهای مذکور میشد. اما به نظر می رسد که سران کشورهای عربی در حال تغییر رویکرد اختلافی خود بوده و متوجه شدهاند که این روش بی فایده و در عینحال مضر است.
بسیاری از ناظران میان این اقدام امارات برای نزدیکی به قطر و سفر ناگهانی شیخ طحنون بن زاید به #آنکارا و دیدار وی با «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه طی هفته قبل، ارتباط قائل میشوند. اردوغان در پایان این دیدار اعلام کرده بود که به چندین توافق اقتصادی با امارات دست یافته که بزرگترین آنها شامل سرمایه گذاری صدها میلیاردی امارات در اقتصاد ترکیه است که این روزها به دلیل پیامدهای ناشی از شیوع کرونا با بحرانهای متعددی دست و پنجه نرم میکند و درآمد گردشگری آن به شکل قابل توجهی کاهش یافته است؛ در حالیکه این درآمدها ستون فقرات اقتصاد ترکیه را تشکیل میدهد.
علاوه بر آن کاهش سرمایه گذاری های اروپایی و آمریکایی و افزایش بار آوارگان سوری و افغان موجب شده تا ترکیه فشار اقتصادی بالایی را متحمل شود و به همین دلیل برخی کارشناسان بر این باورند که اردوغان به عنوان یک میانجی برای احیای روابط بین امارات و قطر ظاهر شده؛ زیرا ترکیه با دوحه روابط استراتژیک مناسبی دارد و از این طریق قصد دارد به #ابوظبی نزدیک شود.
درست است که برخی از مسئولان در قطر و امارات به ویژه امارات مانند «انور قرقاش»، وزیر مشاور امارات در امور خارجه از ایجاد پلهای همکاری و توسعه با کشورهای دوست و برادر در چارچوب آشتی عربی صحبت کرده و بر سیاست امارات برای کنار زدن اختلافات و نگاه مثبت به آینده تاکید میکنند و میگویند که همکاریهای اقتصادی ستون فقرات این توافق آشتی است؛ اما در واقع اهداف حقیقی از احیای این روابط فراتر از همکاریهای اقتصادی بوده و شامل سطوح سیاسی و قبیلهای و حتی شخصی میشود.
اما اختلافات میان قطر و #بحرین به عنوان آخرین قسمت باقی مانده از اختلافات کشورهای عربی حوزه خلیج فارس همچنان حل نشده است. کارشناسان در این خصوص معتقدند که بعد از نزدیک شدن امارات و قطر به یکدیگر ممکن است حل مناقشات بحرین با دوحه دشوارتر نیز بشود.
ادامه اختلافات میان بحرین با قطر و احتمال بروز دوباره اختلافات میان کشورهای حوزه خلیج فارس پیامدهای بسیار دردناکی دارد که نه تنها بر شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای عضو آن بلکه در کل منطقه تاثیر گذار خواهد بود. بنابراین بهتر بود که آشتی عربی قبل از تسلیم شدن برخی از کشورهای خلیج فارس در برابر فشارهای #آمریکا و دروغهای گمراه کننده اسرائیل و افتادن در باتلاق توافق عادی سازی با دشمن صهیونیستی و تبدیل کردن برادران به دشمن که آسیب زیادی به ملتها و ثبات کشورهای عربی وارد کرد محقق میشد؛ به ویژه بعد از شکست بزرگ آمریکا و ناتو در افغانستان و ثابت شدن این موضوع که آمریکاییها اهمیتی به منافع همپیمانان خود نمیدهند.
@asrdiplomacyir
رأي اليوم
ما هي الأسباب الحقيقيّة وراء التّعجيل بالمُصالحة القطريّة الإماراتيّة؟ ولماذا جاءت المُبادرة من أبو ظبي تحديدًا؟ وما أسباب عدم…
يبدو أنّ قطار المُصالحة بين دولتيّ الإمارات العربيّة المتحدة وقطر بات يسير بعَجلةٍ مُتسارعةٍ بعد الزّيارة المُفاجئة التي قام بها الشيخ طحنون بن زايد، مُستشار الأمن القومي والرّجل الإماراتي القوي، للدّوحة يوم أمس الأوّل الخميس، وكانَ لافتًا أنّ الشيخ محمد…
🔹✍️نشست #بغداد و اولویت های #عراق ( حمید البغدادی - العالم )
بغداد، شنبه گذشته میزبان نشست سران کشورهای همسایه عراق و برخی کشورهای دیگر برای بررسی اولویت های این کشور در سایه تحولات فعلی منطقه بود.
حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه #ایران به نمایندگی از جمهوری اسلامی در نشست بغداد حضور یافت. وی قبل از رفتن به قلب پایتخت عراق، با حضور در محل شهادت سپهبد شهید حاج قاسم #سلیمانی و ابومهدی #المهندس در نزدیک فرودگاه بغداد، به مقام شامخ این شهیدان ادای احترام کرد.
نشست بغداد در شرایطی برگزار شد که عراق برای برگزاری انتخابات آتی پارلمانی آماده می شود و عراقی ها به نتایجی قابل توجه در مبارزه با تکفیری های #داعش و گروه های تروریستی که برای ضربه زدن به روند سیاسی این کشور تلاش می کنند، دست یافته اند.
کاملا مشخص است که عراق برای توسعه زمینه های همکاری با کشورهای همسایه و اتحادیه عرب و جامعه بین الملل به منظور دستیابی به نقطه نظرات مشترک درجهت خدمت به آینده خود و آینده کشورهای منطقه و جهان تلاش می کند.
براین اساس، مصطفی #الکاظمی نخست وزیر عراق در افتتاحیه این نشست گفت که این نشست در شرایط حساس و تاریخی برگزار می شود و این مساله بیانگر نقطه نظر عراق در غلبه زبان گفتگوست.
واقعیت این است که ثبات عراق و عبور از مرحله تروریسم و بحران های سیاسی واقتصادی و امنیتی ، فقط خواسته بغداد نیست ، بلکه خواسته ای منطقه ای و بین المللی است که دوستان بااخلاص عراق برای تحقق آن تلاش می کنند.
#امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران در سخنرانی خود در نشست بغداد تاکید کرد که عراق درنتیجه پیدایش گروه های تروریستی خسارت های زیادی را متحمل شده و جمهوری اسلامی ایران، دست یاری به سوی عراق در زمینه مبارزه با تروریسم دراز کرده و از هیچ تلاشی دراین زمینه فروگذار نکرده است، درحالیکه برخی دیگر فقط نظاره گر اوضاع عراق بوده اند.
نشست بغداد، به طور کلی، فرصتی اساسی برای تقویت خواسته های عراق در زمینه های مختلف است و مشخص است که ایران در نهایت آمادگی برای کمک به این کشور دوست و برادر و کمک به آن برای توسعه توانایی های ملی خود و نیز حمایت از تصمیمات آن برای تحقق امنیت و ثبات و توسعه است.
@asrdiplomacyir
بغداد، شنبه گذشته میزبان نشست سران کشورهای همسایه عراق و برخی کشورهای دیگر برای بررسی اولویت های این کشور در سایه تحولات فعلی منطقه بود.
حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه #ایران به نمایندگی از جمهوری اسلامی در نشست بغداد حضور یافت. وی قبل از رفتن به قلب پایتخت عراق، با حضور در محل شهادت سپهبد شهید حاج قاسم #سلیمانی و ابومهدی #المهندس در نزدیک فرودگاه بغداد، به مقام شامخ این شهیدان ادای احترام کرد.
نشست بغداد در شرایطی برگزار شد که عراق برای برگزاری انتخابات آتی پارلمانی آماده می شود و عراقی ها به نتایجی قابل توجه در مبارزه با تکفیری های #داعش و گروه های تروریستی که برای ضربه زدن به روند سیاسی این کشور تلاش می کنند، دست یافته اند.
کاملا مشخص است که عراق برای توسعه زمینه های همکاری با کشورهای همسایه و اتحادیه عرب و جامعه بین الملل به منظور دستیابی به نقطه نظرات مشترک درجهت خدمت به آینده خود و آینده کشورهای منطقه و جهان تلاش می کند.
براین اساس، مصطفی #الکاظمی نخست وزیر عراق در افتتاحیه این نشست گفت که این نشست در شرایط حساس و تاریخی برگزار می شود و این مساله بیانگر نقطه نظر عراق در غلبه زبان گفتگوست.
واقعیت این است که ثبات عراق و عبور از مرحله تروریسم و بحران های سیاسی واقتصادی و امنیتی ، فقط خواسته بغداد نیست ، بلکه خواسته ای منطقه ای و بین المللی است که دوستان بااخلاص عراق برای تحقق آن تلاش می کنند.
#امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران در سخنرانی خود در نشست بغداد تاکید کرد که عراق درنتیجه پیدایش گروه های تروریستی خسارت های زیادی را متحمل شده و جمهوری اسلامی ایران، دست یاری به سوی عراق در زمینه مبارزه با تروریسم دراز کرده و از هیچ تلاشی دراین زمینه فروگذار نکرده است، درحالیکه برخی دیگر فقط نظاره گر اوضاع عراق بوده اند.
نشست بغداد، به طور کلی، فرصتی اساسی برای تقویت خواسته های عراق در زمینه های مختلف است و مشخص است که ایران در نهایت آمادگی برای کمک به این کشور دوست و برادر و کمک به آن برای توسعه توانایی های ملی خود و نیز حمایت از تصمیمات آن برای تحقق امنیت و ثبات و توسعه است.
@asrdiplomacyir
www.alalam.ir
مؤتمر بغداد واولويات العراق - قناة العالم الاخبارية
احتضنت بغداد السبت الماضي قمة الدول المجاورة للعراق لمناقشة اولويات هذا البلد في ظل التحولات الجارية بالمنطقة.
🔹✍️امپراتوری #آمریکا بهزودی بهپایان میرسد ( عاموتس عاسائل - جروزالم پست )
مدیریت جهان هرگز نباید به عهده آمریکا گذاشته میشد و شکست در افغانستان باید آخرین جنگ امپریالیستی ایالات متحده باشد.
امپراتوری آمریکا، دوران پرهزینه، متناقض و جاهطلبانه تاریخ این کشور در آستانه پایان قرار گرفته است. چیزی که با تصرف هاوایی و فیلیپین در ۱۲۰ سال قبل شروع شد و سپس به قدرتمندترین امپراتوری تاریخ بدل گشت، اکنون از نظر اندازه به پوچی، از نظر هزینه به گزافی و از نظر اهداف به بیربطی رسیده است.
در زمانی که جامعه آمریکا با مشکلات بسیار دیگری از هم گسیخته شده - از کنترل تسلیحاتی و نظام درمانی گرفته تا رفاه و سقط جنین - عقبنشینی امپریالیستی یکی از اهدافی بود که دونالد #ترامپ، باراک #اوباما و همینطور جو #بایدن در آن شریک بوده و آن را انجام دادند، البته با درجههای مختلفی از بیعُرضگی.
با در نظر گرفتن تاریخچه امپریالیستی، شرایط بینالمللی و ژنتیک جامعه آمریکا، اکنون عقبنشینی در عرصه جهان تنها کاری است که عمو سام باید انجام دهد... امپراتوری آمریکا در سراسر جهان ۸۰۰ پایگاه نظامی ایجاد کرد، بیشتر از ۲۰ برابر ترکیب چهار ابرقدرت دیگر. تعداد نیروهای آمریکایی که در خارج از کشورشان مستقر هستند، ۲۰۰ هزار نفر است که برابر اندازه کل ارتش فرانسه است. حدود ۱۵۰ کشور از کل ۱۹۵ کشور جهان، میزبان نیروهای آمریکایی است.
آمریکاییها در طول تاریخ و در برهههای مختلف، به دنبال چیزهای متفاوتی بودند... در پایان جنگ جهانی دوم، موضع امپریالیستی آمریکا تغییر کرده بود؛ آمریکا دیگر یک کشور جوان نبود که بهدنبال اعمال قدرت خود باشد، بلکه اکنون نگرانیها برای بقا در جهان آن را به جلو میراند.
سپس امپراتوری آمریکا به سمت فاز سوم خود رفت، چیزی که برنده آن نشد؛ ایجاد نو کیشی... امپراتوری آمریکا در آن زمان به دنبال انجیل و کتاب مقدسی مختص خود بود. تحمیل عقاید امپریالیستی آمریکا، پیش از حضور این کشور در افغانستان نیز شکست خورده بود و بعد از آن نیز شکست خواهد خورد. شانس عمو سام برای وادار کردن جهان به پذیرش باورهایش، بیش از بقیه نیست. به همین دلیل، شکست در افغانستان باید آخرین جنگ امپریالیستی آمریکا باشد.
اینکه قدرت داشته باشی تا از یک تفکر محافظت کنی، مانند آنچه که آمریکا در جنگ سرد انجام داد، یک چیز است. اما اینکه بخواهی از آن قدرت برای گسترش تفکر خود استفاده کنید، چیزی کاملا متفاوت است. این [روش] کارگر نیست. این دومین دلیل برای بیمعنی بودن امپراتوری آمریکا در حال حاضر است. اولین دلیل نیز این است که ابرقدرتهای رقیب، برخلاف شوروی سابق، بهدنبال ترویج عقاید خود نیستند. روسیه و چین ضد دموکراسی هستند اما راهوروش مدیریتی غرب را به چالش نمیکشند. و اینکه چرا باید ۷۷۰ میلیارد دلار را سالانه خرج بودجه نظامی کنید، در حالی که کلانشهرهای آمریکا بهدلیل زاغهنشینهای گسترده، متعفن شدهاند؛ مکانهایی که میلیونها آمریکاییِ بیسواد در فقر، تحقیر و ناامیدی زندگی میکنند؟
امپراتوری آمریکا به نوعی پوچی تبدیل شده که به مردم خود بیاعتنایی میکند اما خزانه خود را برای جنگیدن برای آرمانی غیرممکن علیه دشمنی که دیگر وجود ندارد، خالی میکند. دوران امپراتوری آمریکا دشوار بود.
@asrdiplomacyir
مدیریت جهان هرگز نباید به عهده آمریکا گذاشته میشد و شکست در افغانستان باید آخرین جنگ امپریالیستی ایالات متحده باشد.
امپراتوری آمریکا، دوران پرهزینه، متناقض و جاهطلبانه تاریخ این کشور در آستانه پایان قرار گرفته است. چیزی که با تصرف هاوایی و فیلیپین در ۱۲۰ سال قبل شروع شد و سپس به قدرتمندترین امپراتوری تاریخ بدل گشت، اکنون از نظر اندازه به پوچی، از نظر هزینه به گزافی و از نظر اهداف به بیربطی رسیده است.
در زمانی که جامعه آمریکا با مشکلات بسیار دیگری از هم گسیخته شده - از کنترل تسلیحاتی و نظام درمانی گرفته تا رفاه و سقط جنین - عقبنشینی امپریالیستی یکی از اهدافی بود که دونالد #ترامپ، باراک #اوباما و همینطور جو #بایدن در آن شریک بوده و آن را انجام دادند، البته با درجههای مختلفی از بیعُرضگی.
با در نظر گرفتن تاریخچه امپریالیستی، شرایط بینالمللی و ژنتیک جامعه آمریکا، اکنون عقبنشینی در عرصه جهان تنها کاری است که عمو سام باید انجام دهد... امپراتوری آمریکا در سراسر جهان ۸۰۰ پایگاه نظامی ایجاد کرد، بیشتر از ۲۰ برابر ترکیب چهار ابرقدرت دیگر. تعداد نیروهای آمریکایی که در خارج از کشورشان مستقر هستند، ۲۰۰ هزار نفر است که برابر اندازه کل ارتش فرانسه است. حدود ۱۵۰ کشور از کل ۱۹۵ کشور جهان، میزبان نیروهای آمریکایی است.
آمریکاییها در طول تاریخ و در برهههای مختلف، به دنبال چیزهای متفاوتی بودند... در پایان جنگ جهانی دوم، موضع امپریالیستی آمریکا تغییر کرده بود؛ آمریکا دیگر یک کشور جوان نبود که بهدنبال اعمال قدرت خود باشد، بلکه اکنون نگرانیها برای بقا در جهان آن را به جلو میراند.
سپس امپراتوری آمریکا به سمت فاز سوم خود رفت، چیزی که برنده آن نشد؛ ایجاد نو کیشی... امپراتوری آمریکا در آن زمان به دنبال انجیل و کتاب مقدسی مختص خود بود. تحمیل عقاید امپریالیستی آمریکا، پیش از حضور این کشور در افغانستان نیز شکست خورده بود و بعد از آن نیز شکست خواهد خورد. شانس عمو سام برای وادار کردن جهان به پذیرش باورهایش، بیش از بقیه نیست. به همین دلیل، شکست در افغانستان باید آخرین جنگ امپریالیستی آمریکا باشد.
اینکه قدرت داشته باشی تا از یک تفکر محافظت کنی، مانند آنچه که آمریکا در جنگ سرد انجام داد، یک چیز است. اما اینکه بخواهی از آن قدرت برای گسترش تفکر خود استفاده کنید، چیزی کاملا متفاوت است. این [روش] کارگر نیست. این دومین دلیل برای بیمعنی بودن امپراتوری آمریکا در حال حاضر است. اولین دلیل نیز این است که ابرقدرتهای رقیب، برخلاف شوروی سابق، بهدنبال ترویج عقاید خود نیستند. روسیه و چین ضد دموکراسی هستند اما راهوروش مدیریتی غرب را به چالش نمیکشند. و اینکه چرا باید ۷۷۰ میلیارد دلار را سالانه خرج بودجه نظامی کنید، در حالی که کلانشهرهای آمریکا بهدلیل زاغهنشینهای گسترده، متعفن شدهاند؛ مکانهایی که میلیونها آمریکاییِ بیسواد در فقر، تحقیر و ناامیدی زندگی میکنند؟
امپراتوری آمریکا به نوعی پوچی تبدیل شده که به مردم خود بیاعتنایی میکند اما خزانه خود را برای جنگیدن برای آرمانی غیرممکن علیه دشمنی که دیگر وجود ندارد، خالی میکند. دوران امپراتوری آمریکا دشوار بود.
@asrdiplomacyir
The Jerusalem Post
The American empire is ready to end
World management should never have been America’s task, and the Afghan misadventure should be its last imperial war.
🔹✍️ #نصرالله بزرگترین برنده پرونده انتقال سوخت به #لبنان ( عبدالباری عطوان - رأی الیوم )
بخش اول:
اکنون لبنان و دولت و مردم آن بیصبرانه منتظر ورود اولین نفتکش ایرانی برای نجات آنها از بحران ویرانگر سوخت و پیامدهای آن هستند.
سید «حسن نصرالله» دبیرکل #حزبالله بعد از تشدید بحران سوخت در لبنان و متوقف شدن فعالیت بیمارستانها و نانواییها بهدلیل کمبود سوخت از متحد ایرانی خود کمک گرفته در اسرع وقت درخواست بنزین و سوخت از ایران کرد. پاسخ #ایران نیز به این درخواست کمک مثبت بود و بلافاصله بارگیری سه کشتی را که احتمالاً اولین آنها ظرف سه روز یعنی حداکثر جمعه یا شنبه وارد بنادر لبنان میشود، آغاز کرد.
حزبالله یک شرکت خصوصی برای واردات سوخت، مراحل پرداخت قیمت و نظارت بر توزیع آن به همه طرفهای لبنانی بدون هیچگونه تبعیض فرقهای و قومی و منطقهای و بدون هیچگونه سوءظن سیاسی که بهانهای برای هرگونه تجاوز آمریکایی ـ صهیونیستی فراهم کند، ایجاد کرده است.
وزارت امور خارجه ایران روز دوشنبه در یک بیانیه رسمی اعلام کرد که صادرات سوخت به لبنان یک تصمیم مستقل است و آمریکا در موقعیتی نیست که اجازه داشته باشد مانع تجارت مشروع میان کشورها شود، همچنین «ابوالفضل عمویی» عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران، اظهار داشت که هرگونه خطا از جانب صهیونیستها یا دیگران با واکنش دوجانبه ایران و لبنان مواجه خواهد شد.
همچنین اطلاعات رسیده به منابع روزنامه رأیالیوم نشان میدهد که یک اتاق عملیات مشترک میان لبنان و ایران برای نظارت بر پرونده واردات سوخت وجود دارد و برنامههایی برای مقابله با همه احتمالات از جمله هرگونه تعرض به کشتیهای ایرانی در دریا و مقابل سواحل لبنان طراحی شده است.
در محافل ایرانی و لبنانی 2 احتمال وجود دارد: اول اینکه این 3 نفتکش بار خود را بهنوبت در بنادر لبنان یعنی بندر #بیروت یا #صیدا تخلیه میکنند و یا اینکه به بندر بانیاس #سوریه میروند و محمولههای سوخت ایرانی از طریق کامیونهایی از بندر #بانیاس به لبنان منتقل میشوند؛ همانطور که ایران محاصره آمریکا علیه سوریه را نیز شکسته آن را از بحران وحشتناک سوخت نجات داد.
البته دقیقاً نمیدانیم کدامیک از این دو احتمال به مرحله اجرا میرسد، هرچند احتمال دوم یعنی تخلیه محموله سوخت در بندر بانیاس سوریه نیز رد نمیشود اما باید از قبل مشخص گردد که آیا مقامات مصری اجازه عبور کشتی ایرانی از کانال سوئز را میدهند یا نه؛ بهویژه اینکه اطلاعات نشان میدهد مصریها تحت فشار شدید از جانب #آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بستن کانال #سوئز بهروی کشتیهای ایرانی هستند، در این شرایط ممکن است که کشتیهای ایرانی تغییر مسیر دهند و برای رسیدن به مقصد نهایی خود از «رأس الرّجاء الصّالح» (دماغه امید نیک) در جنوب قاره آفریقا عبور کنند که بهمدت 40 روز یعنی 4 برابر زمانی که از کانال سوئز طول میکشد تا به بنادر لبنان برسد، طول خواهد کشید.
@asrdiplomacyir
بخش اول:
اکنون لبنان و دولت و مردم آن بیصبرانه منتظر ورود اولین نفتکش ایرانی برای نجات آنها از بحران ویرانگر سوخت و پیامدهای آن هستند.
سید «حسن نصرالله» دبیرکل #حزبالله بعد از تشدید بحران سوخت در لبنان و متوقف شدن فعالیت بیمارستانها و نانواییها بهدلیل کمبود سوخت از متحد ایرانی خود کمک گرفته در اسرع وقت درخواست بنزین و سوخت از ایران کرد. پاسخ #ایران نیز به این درخواست کمک مثبت بود و بلافاصله بارگیری سه کشتی را که احتمالاً اولین آنها ظرف سه روز یعنی حداکثر جمعه یا شنبه وارد بنادر لبنان میشود، آغاز کرد.
حزبالله یک شرکت خصوصی برای واردات سوخت، مراحل پرداخت قیمت و نظارت بر توزیع آن به همه طرفهای لبنانی بدون هیچگونه تبعیض فرقهای و قومی و منطقهای و بدون هیچگونه سوءظن سیاسی که بهانهای برای هرگونه تجاوز آمریکایی ـ صهیونیستی فراهم کند، ایجاد کرده است.
وزارت امور خارجه ایران روز دوشنبه در یک بیانیه رسمی اعلام کرد که صادرات سوخت به لبنان یک تصمیم مستقل است و آمریکا در موقعیتی نیست که اجازه داشته باشد مانع تجارت مشروع میان کشورها شود، همچنین «ابوالفضل عمویی» عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران، اظهار داشت که هرگونه خطا از جانب صهیونیستها یا دیگران با واکنش دوجانبه ایران و لبنان مواجه خواهد شد.
همچنین اطلاعات رسیده به منابع روزنامه رأیالیوم نشان میدهد که یک اتاق عملیات مشترک میان لبنان و ایران برای نظارت بر پرونده واردات سوخت وجود دارد و برنامههایی برای مقابله با همه احتمالات از جمله هرگونه تعرض به کشتیهای ایرانی در دریا و مقابل سواحل لبنان طراحی شده است.
در محافل ایرانی و لبنانی 2 احتمال وجود دارد: اول اینکه این 3 نفتکش بار خود را بهنوبت در بنادر لبنان یعنی بندر #بیروت یا #صیدا تخلیه میکنند و یا اینکه به بندر بانیاس #سوریه میروند و محمولههای سوخت ایرانی از طریق کامیونهایی از بندر #بانیاس به لبنان منتقل میشوند؛ همانطور که ایران محاصره آمریکا علیه سوریه را نیز شکسته آن را از بحران وحشتناک سوخت نجات داد.
البته دقیقاً نمیدانیم کدامیک از این دو احتمال به مرحله اجرا میرسد، هرچند احتمال دوم یعنی تخلیه محموله سوخت در بندر بانیاس سوریه نیز رد نمیشود اما باید از قبل مشخص گردد که آیا مقامات مصری اجازه عبور کشتی ایرانی از کانال سوئز را میدهند یا نه؛ بهویژه اینکه اطلاعات نشان میدهد مصریها تحت فشار شدید از جانب #آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بستن کانال #سوئز بهروی کشتیهای ایرانی هستند، در این شرایط ممکن است که کشتیهای ایرانی تغییر مسیر دهند و برای رسیدن به مقصد نهایی خود از «رأس الرّجاء الصّالح» (دماغه امید نیک) در جنوب قاره آفریقا عبور کنند که بهمدت 40 روز یعنی 4 برابر زمانی که از کانال سوئز طول میکشد تا به بنادر لبنان برسد، طول خواهد کشید.
@asrdiplomacyir
رأي اليوم
ناقلات النّفط الإيرانيّة تَقتَرِب من الشّواطئ اللبنانيّة وغُرفة عمليّات مُشتركة إيرانيّة لبنانيّة وضعت كُل السّيناريوهات لمُواجهة…
عبد الباري عطوان ينتظر لبنان، حُكومةً وشعبًا، على أحرّ من الجمر وصول أوّل ناقلة النّفط الإيرانيّة الأُولى لإنقاذه من أزمة المَحروقات الطّاحنة، وللتَّعرُّف في الوقت نفسه على التّداعيات التي يُمكِن أن تترتّب عليها، بعد التّهديدات الأمريكيّة والإسرائيليّة بضربها…
عصر دیپلماسى
🔹✍️ #نصرالله بزرگترین برنده پرونده انتقال سوخت به #لبنان ( عبدالباری عطوان - رأی الیوم ) بخش اول: اکنون لبنان و دولت و مردم آن بیصبرانه منتظر ورود اولین نفتکش ایرانی برای نجات آنها از بحران ویرانگر سوخت و پیامدهای آن هستند. سید «حسن نصرالله» دبیرکل #حزبالله…
🔹✍️ #نصرالله بزرگترین برنده پرونده انتقال سوخت به #لبنان ( عبدالباری عطوان - رأی الیوم )
بخش دوم:
سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود هشدار شدیدی به ائتلاف آمریکایی ـ صهیونیستی داده تأکید کرد از لحظهای که کشتیهای ایرانی بهسمت لبنان حرکت میکنند بهمثابه حاکمیت این کشور هستند و هرگونه تجاوز علیه آنها با واکنش فوری و بدون تأخیر و البته «مناسب و متناسب» مواجه خواهد شد.
اما پیش از این نیز ائتلاف آمریکایی ـ صهیونیستی نتوانستند به نفتکش ایرانی که در راه بندر بانیاس سوریه بود و پیش از آن هم به چهار نفتکش ایرانی که بنزین و سوخت مازوت به #ونزوئلا حمل میکرد تعرض کنند، بنابراین، این بار نیز بهنظر نمیرسد که جرئت هر گونه تجاوز علیه کشتیهای ایرانی را که در حال حرکت بهسمت لبنان هستند داشته باشد، البته در سایه شکست بزرگ و تحقیرآمیز آمریکا در #افغانستان و رسوایی هرجومرج بیسابقه در فرودگاه کابل و جنون و دیوانگیای که آمریکا و اسرائیل دچار آن شدهاند، نمیتوان هیچ احتمالی را رد کرد.
اما احتمال هرگونه تعرض به نفتکشهای ایرانی بهمعنای کشاندن #حزبالله و #ایران به جنگ کشتیها است که قطعاً ائتلاف آمریکایی ـ صهیونیستی بازنده آن خواهد بود.
«نجیب #میقاتی» نخست وزیر مکلف لبنان در پاسخ به کسانی که از واردات سوخت ایرانی به لبنان انتقاد میکردند گفت: «ما بدون داشتن گزینه جایگزین نمیتوانیم به کشتی ایرانی نه بگوییم. من با هر چیزی که به منافع لبنان آسیب بزند، مخالفم.»، درواقع نجیب میقاتی بهشکل غیرمستقیم به این منتقدان گفت که «ایران میخواهد به لبنان کمک کند، اما چرا متحدان شما در آمریکا و کشورهای عربی حوزه #خلیج_فارس طی 6 ماه گذشته و میان بحران خفقانآور سوخت لبنان کاری نکردند؟».
واقعیت آن است که چه کشتیهای ایرانی با محمولههای خوب به مقصد برسند و بار خود را تخلیه کنند و چه مورد هجوم ائتلاف آمریکایی ـ صهیونیستی قرار بگیرند که قطعاً پاسخ آن داده خواهد شد، حزبالله و سید حسن نصرالله بزرگترین برنده این پرونده هستند و محبوبیت ملی آنها در داخل لبنان و نیز خارج از آن بهعنوان نجاتدهنده لبنان از بحرانها و مدافع حاکمیت و کرامت لبنان افزایش خواهد یافت.
شکست آمریکا و متحدان آن آغاز شده است و این شکست از افغانستان شروع میشود و از #عراق و سوریه عبور میکند و به فلسطین ختم میشود، اما آیا ممکن است در این میان نزدیکترین ایستگاه لبنان باشد؟
@asrdiplomacyir
بخش دوم:
سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود هشدار شدیدی به ائتلاف آمریکایی ـ صهیونیستی داده تأکید کرد از لحظهای که کشتیهای ایرانی بهسمت لبنان حرکت میکنند بهمثابه حاکمیت این کشور هستند و هرگونه تجاوز علیه آنها با واکنش فوری و بدون تأخیر و البته «مناسب و متناسب» مواجه خواهد شد.
اما پیش از این نیز ائتلاف آمریکایی ـ صهیونیستی نتوانستند به نفتکش ایرانی که در راه بندر بانیاس سوریه بود و پیش از آن هم به چهار نفتکش ایرانی که بنزین و سوخت مازوت به #ونزوئلا حمل میکرد تعرض کنند، بنابراین، این بار نیز بهنظر نمیرسد که جرئت هر گونه تجاوز علیه کشتیهای ایرانی را که در حال حرکت بهسمت لبنان هستند داشته باشد، البته در سایه شکست بزرگ و تحقیرآمیز آمریکا در #افغانستان و رسوایی هرجومرج بیسابقه در فرودگاه کابل و جنون و دیوانگیای که آمریکا و اسرائیل دچار آن شدهاند، نمیتوان هیچ احتمالی را رد کرد.
اما احتمال هرگونه تعرض به نفتکشهای ایرانی بهمعنای کشاندن #حزبالله و #ایران به جنگ کشتیها است که قطعاً ائتلاف آمریکایی ـ صهیونیستی بازنده آن خواهد بود.
«نجیب #میقاتی» نخست وزیر مکلف لبنان در پاسخ به کسانی که از واردات سوخت ایرانی به لبنان انتقاد میکردند گفت: «ما بدون داشتن گزینه جایگزین نمیتوانیم به کشتی ایرانی نه بگوییم. من با هر چیزی که به منافع لبنان آسیب بزند، مخالفم.»، درواقع نجیب میقاتی بهشکل غیرمستقیم به این منتقدان گفت که «ایران میخواهد به لبنان کمک کند، اما چرا متحدان شما در آمریکا و کشورهای عربی حوزه #خلیج_فارس طی 6 ماه گذشته و میان بحران خفقانآور سوخت لبنان کاری نکردند؟».
واقعیت آن است که چه کشتیهای ایرانی با محمولههای خوب به مقصد برسند و بار خود را تخلیه کنند و چه مورد هجوم ائتلاف آمریکایی ـ صهیونیستی قرار بگیرند که قطعاً پاسخ آن داده خواهد شد، حزبالله و سید حسن نصرالله بزرگترین برنده این پرونده هستند و محبوبیت ملی آنها در داخل لبنان و نیز خارج از آن بهعنوان نجاتدهنده لبنان از بحرانها و مدافع حاکمیت و کرامت لبنان افزایش خواهد یافت.
شکست آمریکا و متحدان آن آغاز شده است و این شکست از افغانستان شروع میشود و از #عراق و سوریه عبور میکند و به فلسطین ختم میشود، اما آیا ممکن است در این میان نزدیکترین ایستگاه لبنان باشد؟
@asrdiplomacyir
رأي اليوم
ناقلات النّفط الإيرانيّة تَقتَرِب من الشّواطئ اللبنانيّة وغُرفة عمليّات مُشتركة إيرانيّة لبنانيّة وضعت كُل السّيناريوهات لمُواجهة…
عبد الباري عطوان ينتظر لبنان، حُكومةً وشعبًا، على أحرّ من الجمر وصول أوّل ناقلة النّفط الإيرانيّة الأُولى لإنقاذه من أزمة المَحروقات الطّاحنة، وللتَّعرُّف في الوقت نفسه على التّداعيات التي يُمكِن أن تترتّب عليها، بعد التّهديدات الأمريكيّة والإسرائيليّة بضربها…
🔹✍️ #مقاومت چگونه توانست محاصره #آمریکا علیه #لبنان را بشکند؟ ( العالم )
سفر هیاتی از کنگره آمریکا به #بیروت اين باور را تقويت مي كند که واشنگتن به ناکامی سیاست های خود در محاصره اقتصادی لبنان پی برده و اینکه قادر نیست حزب الله را که با کشتی های ایرانی محاصره آمریکا را در هم شکسته، شکست دهد و باید به گزینه ی تشکیل دولت روی بیاورد.
برخی پژوهشگران سیاسی معتقدند درگیری های گروه های سیاسی لبنان و دولت نجیب #میقاتی هرگز پایان نخواهد یافت زیرا یک طرف درگیری سعد الحریری است که هیچ گزینه ای برای تشکیل دولت ندارد.
آنها معتقدند پیروزی نجیب میقاتی در تشکیل دولت به قتل سیاسی #الحریری منجر خواهد شد زیرا دولتی که روی کار خواهد آمد زمینه ساز انتخاباتی می شود که موجب تغیرات سیاسی زیادی در لبنان خواهد شد چرا که الحریری در این تغییرات قدرت، ثروت و بخش زیادی از محبوبیت خود را از دست داده و به خوبی می داند میقاتی رقیب سیاسی وی است و اجازه تشکیل دولت وی را نخواهد داد.
آنها معتقدند میشل عون رییس جمهوری شرایط زیادی برای تشکیل دولت پیشنهاد داده و میقاتی با آن موافقت کرده اما مدتی بعد تغییر موضع داده و در صدد تغییر این شرایط بر آمده تا نقش رییس جمهوری را کم رنگ کند.
آنها درباره ی موضع آمریکا برای کاهش محاصره لبنان تاکید کردند آمریکا به خوبی از قاطعیت محور مقاومت آگاه است، از این رو معادله ی محاصره اش تغییر کرده که این موضوع بیانگر شکست سیاست محاصره آمریکا و روی آوردن به انتخاب گزینه های دشوار است.
از سوی دیگر برخی خبرنگاران بعید میدانند به این زودی دولت لبنان تشکیل شود زیرا میانجی ها، وکلا و مشاوران در مذاکرات رییس جمهوری و نخست وزیر دخالت دارند.
برخی خبرنگاران هدف اصلی سفر هیاتی از کنگره آمریکا را دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی و ایجاد رابطه میان دولت بایدن و این رژیم می دانند.
آنان بعید می دانند آمریکا نسبت به تشکیل دولت در لبنان به دلیل موضع این کشور نسبت به آمریکا و محاصره اقتصادی این کشور از سال 2019 حسن نیت داشته باشد و این دیدارها و اظهارات آمریکا را فقط لفاظی می دانند.
آنان معتقدند با افزایش تلاشها برای تشکیل دولت و تجهیز لبنان با گاز اردن و مصر و برق #سوریه و شکستن محاصره از سوی مقاومت لبنان با حرکت کشتی سوخت #ایران به سوی لبنان، آمریکا پی برده محاصره اش دیگر معنی ندارد و لبنان در ادامه بدون شک به سوی شرق روی خواهد آورد.
@asrdiplomacyir
سفر هیاتی از کنگره آمریکا به #بیروت اين باور را تقويت مي كند که واشنگتن به ناکامی سیاست های خود در محاصره اقتصادی لبنان پی برده و اینکه قادر نیست حزب الله را که با کشتی های ایرانی محاصره آمریکا را در هم شکسته، شکست دهد و باید به گزینه ی تشکیل دولت روی بیاورد.
برخی پژوهشگران سیاسی معتقدند درگیری های گروه های سیاسی لبنان و دولت نجیب #میقاتی هرگز پایان نخواهد یافت زیرا یک طرف درگیری سعد الحریری است که هیچ گزینه ای برای تشکیل دولت ندارد.
آنها معتقدند پیروزی نجیب میقاتی در تشکیل دولت به قتل سیاسی #الحریری منجر خواهد شد زیرا دولتی که روی کار خواهد آمد زمینه ساز انتخاباتی می شود که موجب تغیرات سیاسی زیادی در لبنان خواهد شد چرا که الحریری در این تغییرات قدرت، ثروت و بخش زیادی از محبوبیت خود را از دست داده و به خوبی می داند میقاتی رقیب سیاسی وی است و اجازه تشکیل دولت وی را نخواهد داد.
آنها معتقدند میشل عون رییس جمهوری شرایط زیادی برای تشکیل دولت پیشنهاد داده و میقاتی با آن موافقت کرده اما مدتی بعد تغییر موضع داده و در صدد تغییر این شرایط بر آمده تا نقش رییس جمهوری را کم رنگ کند.
آنها درباره ی موضع آمریکا برای کاهش محاصره لبنان تاکید کردند آمریکا به خوبی از قاطعیت محور مقاومت آگاه است، از این رو معادله ی محاصره اش تغییر کرده که این موضوع بیانگر شکست سیاست محاصره آمریکا و روی آوردن به انتخاب گزینه های دشوار است.
از سوی دیگر برخی خبرنگاران بعید میدانند به این زودی دولت لبنان تشکیل شود زیرا میانجی ها، وکلا و مشاوران در مذاکرات رییس جمهوری و نخست وزیر دخالت دارند.
برخی خبرنگاران هدف اصلی سفر هیاتی از کنگره آمریکا را دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی و ایجاد رابطه میان دولت بایدن و این رژیم می دانند.
آنان بعید می دانند آمریکا نسبت به تشکیل دولت در لبنان به دلیل موضع این کشور نسبت به آمریکا و محاصره اقتصادی این کشور از سال 2019 حسن نیت داشته باشد و این دیدارها و اظهارات آمریکا را فقط لفاظی می دانند.
آنان معتقدند با افزایش تلاشها برای تشکیل دولت و تجهیز لبنان با گاز اردن و مصر و برق #سوریه و شکستن محاصره از سوی مقاومت لبنان با حرکت کشتی سوخت #ایران به سوی لبنان، آمریکا پی برده محاصره اش دیگر معنی ندارد و لبنان در ادامه بدون شک به سوی شرق روی خواهد آورد.
@asrdiplomacyir
www.alalam.ir
ما رأيكم .. كيف تمکنت المقاومة من كسر الحصار الاميركي على لبنان؟ - قناة العالم الاخبارية
زيارة وفد الكونغرس الأميركي لبيروت اعطت الإنطباع، بأن واشنطن بدأت تتلمس فشل سياستها واهداف حصارها الاقتصادي على لبنان مستدركة انه لايمكن إسقاط حزب الله الذي ...
🔹✍️آخرین میخ بر تابوت ائتلاف سعودی ( حلمي الکمالي - البوابة الاخباریه الیمنیه )
نیروهای یمنی در روزهای گذشته عملیات وسیعی را برای آزادی مناطق باقی مانده در استان مأرب آغاز کرده و توانستهاند پیشروی قابل توجهی داشته باشند.
عملیات آزادسازی #مأرب در روزهای گذشته بار دیگر اوج گرفته و نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن برای آزادی مناطق باقی مانده تا آزادی شهر مأرب به منطقه گسیل شدهاند.
نیروهای دولت صنعاء پس از حملات توپخانهای و موشکی در صدد کنترل کانون سیاسی و نظامی دولت #منصورهادی یعنی شهر مأرب هستند و به نوشته حلمی الکمالی، روزنامهنگار یمنی، ائتلاف سعودی و حزب اخوانی الاصلاح تاکنون نتوانستهاند مانع گرویدن نیروها و شیوخ استان مأرب به نیروهای انصارالله شوند و دولت #صنعاء نیز همچنان پذیرش این افراد بوده و چندین طرح برای توقف جنگ ارائه کرده است که آخرین آن مربوط به طرح سید عبدالملک #الحوثی در خصوص دور کردن درگیریها از شهر «العتیقه» میشود.
به گزارش فارس، در هر صورت ادعای برخی رسانهها و افراد وابسته به ائتلاف سعودی در خصوص مقاومت ائتلاف سعودی در شهر مأرب، صرفا یک توهم است و درگیریها به طور کامل به نفع نیروهای دولت صنعاء پیش میرود و عمده شهرستانهای این استان و مهمترین پایگاهها و مناطق نظامی ائتلاف سعودی به دست ارتش و کمیتههای مردمی افتاده است. نیروهای دولت صنعاء همچنین با ماشین آلات نظامی گسترده و تعداد بسیار در اطراف شهر مستقر شده و به زودی به اولین مقر نظامی دولت مستعفی در ورودی شهر مأرب خواهند رسید و بیش از سه کیلومتر از این مقر فاصله ندارند.
آزادی شهر مأرب به دست نیروهای دولت صنعاء، بی شک به مثابه کوبیدن آخرین میخ بر تابوت دولت مستعفی منصور هادی است و اما اهمیت شهر مأرب صرفا به دلیل این نیست که این شهر آخرین پناهگاه دولت مستعفی محسوب میشود، بلکه آزادی این شهر دارای ابعاد وسیعتر و مهمتری است.
بازگشت مأرب به آغوش دولت صنعاء، ائتلاف متجاوز سعودی از از مهمترین منبع درآمدی خود در یمن محروم میسازد. منبعی که با تکیه بر آن بخش زیادی از کار تجهیز نیروها تأمین میشود تا جنگ ادامه یابد و با از دست رفتن این منبع درامدی، میتوان گفت که گام بلندی در راستای توقف جنگ در سال هفتم آن برداشته میشود و شهروندان یمنی برای پردخت حقوقشان و بازگشت امور به حالت عادی امید پیدا میکنند.
در آمدهای حاصل از منابع نفتی مأرب به جیب افراد خاص و همپیمان با ریاض گسیل داده میشود و در یک مورد در زمان نخستوزیری «بن دغر» در آگوست ۲۰۱۸، «سلطان العراده» استاندار وابسته به دولت هادی در مأرب از انتقال درآمدهای این استان به بانک مرکزی دولت مستعفی در شهر «عدن» خودداری کرد و همگان دیدند که ثروت این استان چگونه به تاراج میرود.
به گفته منابع آگاه در دولت منصور هادی در آمد حاصله از نفت و گاز استان مأرب روزانه به یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون ریال یمنی میرسد که به طور اجمال ماهانه ۵۴ میلیارد ریال میشود. این درآمد جدای از درآمد مالیاتی و گمرکی است.
از سوی دیگر آزادی شهر مأرب موجب میشود تا به سرعت دیگر اندک مناطق تحت کنترل دولت مستعفی نیز از دست آنها خارج شده و شبهنظامیان شورای انتقالی جنوب با عزم بیشتری به سمت کنترل مناطق جنوبی حرکت کنند. با توجه به اینکه «عیدروس الزبیدی» رئیس گروه شورای انتقالی جنوب سال گذشته در گفتوگو با روزنامه گاردین انگلیس گفته بود که در صورت افتادن مدرب به دست نیروهای دولت صنعاء، این گروه آماده مذاکره با آنهاست.
@asrdiplomacyir
نیروهای یمنی در روزهای گذشته عملیات وسیعی را برای آزادی مناطق باقی مانده در استان مأرب آغاز کرده و توانستهاند پیشروی قابل توجهی داشته باشند.
عملیات آزادسازی #مأرب در روزهای گذشته بار دیگر اوج گرفته و نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن برای آزادی مناطق باقی مانده تا آزادی شهر مأرب به منطقه گسیل شدهاند.
نیروهای دولت صنعاء پس از حملات توپخانهای و موشکی در صدد کنترل کانون سیاسی و نظامی دولت #منصورهادی یعنی شهر مأرب هستند و به نوشته حلمی الکمالی، روزنامهنگار یمنی، ائتلاف سعودی و حزب اخوانی الاصلاح تاکنون نتوانستهاند مانع گرویدن نیروها و شیوخ استان مأرب به نیروهای انصارالله شوند و دولت #صنعاء نیز همچنان پذیرش این افراد بوده و چندین طرح برای توقف جنگ ارائه کرده است که آخرین آن مربوط به طرح سید عبدالملک #الحوثی در خصوص دور کردن درگیریها از شهر «العتیقه» میشود.
به گزارش فارس، در هر صورت ادعای برخی رسانهها و افراد وابسته به ائتلاف سعودی در خصوص مقاومت ائتلاف سعودی در شهر مأرب، صرفا یک توهم است و درگیریها به طور کامل به نفع نیروهای دولت صنعاء پیش میرود و عمده شهرستانهای این استان و مهمترین پایگاهها و مناطق نظامی ائتلاف سعودی به دست ارتش و کمیتههای مردمی افتاده است. نیروهای دولت صنعاء همچنین با ماشین آلات نظامی گسترده و تعداد بسیار در اطراف شهر مستقر شده و به زودی به اولین مقر نظامی دولت مستعفی در ورودی شهر مأرب خواهند رسید و بیش از سه کیلومتر از این مقر فاصله ندارند.
آزادی شهر مأرب به دست نیروهای دولت صنعاء، بی شک به مثابه کوبیدن آخرین میخ بر تابوت دولت مستعفی منصور هادی است و اما اهمیت شهر مأرب صرفا به دلیل این نیست که این شهر آخرین پناهگاه دولت مستعفی محسوب میشود، بلکه آزادی این شهر دارای ابعاد وسیعتر و مهمتری است.
بازگشت مأرب به آغوش دولت صنعاء، ائتلاف متجاوز سعودی از از مهمترین منبع درآمدی خود در یمن محروم میسازد. منبعی که با تکیه بر آن بخش زیادی از کار تجهیز نیروها تأمین میشود تا جنگ ادامه یابد و با از دست رفتن این منبع درامدی، میتوان گفت که گام بلندی در راستای توقف جنگ در سال هفتم آن برداشته میشود و شهروندان یمنی برای پردخت حقوقشان و بازگشت امور به حالت عادی امید پیدا میکنند.
در آمدهای حاصل از منابع نفتی مأرب به جیب افراد خاص و همپیمان با ریاض گسیل داده میشود و در یک مورد در زمان نخستوزیری «بن دغر» در آگوست ۲۰۱۸، «سلطان العراده» استاندار وابسته به دولت هادی در مأرب از انتقال درآمدهای این استان به بانک مرکزی دولت مستعفی در شهر «عدن» خودداری کرد و همگان دیدند که ثروت این استان چگونه به تاراج میرود.
به گفته منابع آگاه در دولت منصور هادی در آمد حاصله از نفت و گاز استان مأرب روزانه به یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون ریال یمنی میرسد که به طور اجمال ماهانه ۵۴ میلیارد ریال میشود. این درآمد جدای از درآمد مالیاتی و گمرکی است.
از سوی دیگر آزادی شهر مأرب موجب میشود تا به سرعت دیگر اندک مناطق تحت کنترل دولت مستعفی نیز از دست آنها خارج شده و شبهنظامیان شورای انتقالی جنوب با عزم بیشتری به سمت کنترل مناطق جنوبی حرکت کنند. با توجه به اینکه «عیدروس الزبیدی» رئیس گروه شورای انتقالی جنوب سال گذشته در گفتوگو با روزنامه گاردین انگلیس گفته بود که در صورت افتادن مدرب به دست نیروهای دولت صنعاء، این گروه آماده مذاکره با آنهاست.
@asrdiplomacyir
YNP - البوابة الإخبارية اليمنية
مع إحكام قبضتها على مأرب .. صنعاء تدق آخر مسمار في نعش " التحالف "
YNP_ حلمي الكمالي :
تنذر عودة التصعيد العسكري الذي تشهده مأرب خلال الأيام الماضية، بدخول المعركة مرحلة مختلفة تماما هذه المرة؛ تدفع قوات صنعاء بقوة...
تنذر عودة التصعيد العسكري الذي تشهده مأرب خلال الأيام الماضية، بدخول المعركة مرحلة مختلفة تماما هذه المرة؛ تدفع قوات صنعاء بقوة...
🔹✍️آیا "اسرائیل" به صورت پنهانی به طرح #شام_جدید با مشارکت #عراق میپیوندد؟ ( محمد مغاور - عربی ۲۱ )
به نظر میرسد طرح «شام جدید» بین #مصر، #اردن و عراق، که براساس یک همکاری اقتصادی بزرگ بین این سه دولت عربی استوار است، تمایل تحلیلگران اسرائیلی برای دست یابی به بخشی از کیک توافقهایی که در حال امضاست را به خود جلب کرده است.
همانطور که گذشت، عراق، اردن و مصر در ژوئن ۲۰۲۱ توافقهایی امضا کردند که متکی بر صادرات نفت عراق از طریق بندر بصره به اردن، از راه خط نفتی پیشنهادی و سپس به سمت مصر از راه بندر العقبه، در مقابل برق رسانی قاهره به بغداد است.
در همین رابطه، ایرین کیس، پژوهشگر اسرائیلی در پایگاه خبری «زمن اسرائیل» تل آویو را به پیوستن به این ائتلاف جدید فراخوانده و آن را فرصت نادری برای اسرائیل دانست که از این طریق میتواند توافقهای عادی سازی خود را گسترش داده و توافقهای مستحکمی با مصر و اردن داشته باشد.
به گفته کیس، پیوستن اسرائیل به شام جدید، جبهه دیگری است که بوسیله آن تل آویو میتواند گسترش نفوذ #ایران در منطقه را پس از یک دهه متوقف کرده و نفوذ خود در خاورمیانه را عمق بخشد.
وی از اسرائیل خواست در طرح شام جدید شرکت کرده و از موفقیت آن حمایت کند تا بتواند توافقهای عادی سازی و تجارت با مصر و اردن را تقویت کند. ضمن اینکه کیس طرحهای مورد مناقشه در مورد طرح شام جدید را ترجمه عبری «طرح مشرق جدید» دانست.
پیوستن سرّی
در خصوص فرصتهای اسرائیل برای ملحق شدن به ائتلاف عربی سه جانبه، دکتر السد ابوالخیر، کارشناس مصری قانون و روابط بین المللی میگوید: «فرصت علنی این امر طبعا ضعیف است و اگر اسرائیل قصد ملحق شدن داشته باشد این مهم به صورت پنهانی انجام میشود.»
مصر و اردن عملا تحت سیطره اسرائیل هستند و وابستگی سیاسی و اقتصادی به آن دارند، رژیم اشغالگر به منافع اقتصادی زیادی از سوی این دو کشور عربی دست مییابد. در رابطه با دستاوردهای سیاسی و اقتصادی که ممکن است اسرائیل از پیوستن به طرح شام جدید داشته باشد، ابوالخیر معتقد است: «نفت عراق که از کیفیت عالی برخوردار است، میتواند بزرگترین دستاورد تل اویو باشد».
اما آیا مصر و اردن با درخواست احتمالی اسرائیل برای مشارکت در طرح شام جدید موافقت میکنند؟ به عقیده این کارشناس مصری، طبعا در صورتی که آمریکا از این مساله به نفع اسرائیل حمایت کند، امان یا قاهره حق اعتراض ندارند.
در مورد احتمال موافقت عراق با حضور اسرائیل در ائتلافی به رهبری #بغداد، ابوالخیر تاکید میکند که تصمیم عراق و آمریکا در وهله اول قرار دارد و رئیس جمهور عراق هم از حق اعتراض برخوردار نیست.
وی در مقابل معتقد است که نیروهای طرفدار ایران در عراق، اما هرگز به اسرائیل اجازه ملحق شدن به شام جدید را نمیدهند و چه بسا همین مساله موجب افزایش خشونتها در عراق شده و حتی شاهد جنگ طایفهای در آن باشیم، آنچه که باعث تضعیف دولت عراق میشود.
در این میان، عاصم الدسوقی، دیگر تحلیلگر مصری معتقد است که فرصتهای اسرائیل برای پیوستن به ائتلاف سه جانبه شام همچنان باقی است و به نظر نمیرسد تحقق آن امر بعیدی باشد. همانطور که سوابق اسرائیل بخوبی بیانگر وجود این احتمال است. آیا اسرائیل بعنوان ناظر به سازمان اتحادیه آفریقا ملحق نشد؟» این استاد تاریخ معاصر اعتراضهایی که ممکن است از سوی عراق به پیوستن تل آویو به طرح شام جدید شود را کم اهمیت خوانده و تاکید کرد اسرائیل برای دست یابی به خواسته خود به هر وسیلهای متوسل میشود، حتی اگر مجبور باشد از تهدید عراق استفاده کند و بغداد را در شرایطی قرار دهد که چارهای جز دادن اجازه به مشارکت اسرائیل در طرح شام جدید نداشته باشد.
به گفته الدسوقی اسرائیل مدتهاست که برای طرح «مشرق بزرگ» برنامه ریزی میکند.
مانع ایران
محمد حامد، پژوهشگر مطالعات سیاسی و راهبردی به عربی ۲۱ گفت: طرح شام جدید از مدتی پیش مطرح شده، سه کشور عربی مدتهاست در این طرح حاضرند و اسرائیل هم از این امر آگاه است. اما چرا در زمان حاضر فراخوانهایی در مورد ورود اسرائیل به ائتلاف شام جدید شنیده میشود؟ بویژه آنکه اسرائیل هنوز هیچ اشارهای به تمایلش برای ورود به طرح مذکور نداشته است؟
این تحلیلگر خاطر نشان میکند که طرح شام جدید یک طرح عربی است که در مراحل ابتدایی خود قرار دارد. عراق دولتی است که هنوز وارد عادی سازی روابط با اسرائیل نشده، روابط مستحکمی با ایران دارد و در مورد هر گونه رابطه با اسرائیل محافظه کاری میکند.
@asrdiplomacyir
به نظر میرسد طرح «شام جدید» بین #مصر، #اردن و عراق، که براساس یک همکاری اقتصادی بزرگ بین این سه دولت عربی استوار است، تمایل تحلیلگران اسرائیلی برای دست یابی به بخشی از کیک توافقهایی که در حال امضاست را به خود جلب کرده است.
همانطور که گذشت، عراق، اردن و مصر در ژوئن ۲۰۲۱ توافقهایی امضا کردند که متکی بر صادرات نفت عراق از طریق بندر بصره به اردن، از راه خط نفتی پیشنهادی و سپس به سمت مصر از راه بندر العقبه، در مقابل برق رسانی قاهره به بغداد است.
در همین رابطه، ایرین کیس، پژوهشگر اسرائیلی در پایگاه خبری «زمن اسرائیل» تل آویو را به پیوستن به این ائتلاف جدید فراخوانده و آن را فرصت نادری برای اسرائیل دانست که از این طریق میتواند توافقهای عادی سازی خود را گسترش داده و توافقهای مستحکمی با مصر و اردن داشته باشد.
به گفته کیس، پیوستن اسرائیل به شام جدید، جبهه دیگری است که بوسیله آن تل آویو میتواند گسترش نفوذ #ایران در منطقه را پس از یک دهه متوقف کرده و نفوذ خود در خاورمیانه را عمق بخشد.
وی از اسرائیل خواست در طرح شام جدید شرکت کرده و از موفقیت آن حمایت کند تا بتواند توافقهای عادی سازی و تجارت با مصر و اردن را تقویت کند. ضمن اینکه کیس طرحهای مورد مناقشه در مورد طرح شام جدید را ترجمه عبری «طرح مشرق جدید» دانست.
پیوستن سرّی
در خصوص فرصتهای اسرائیل برای ملحق شدن به ائتلاف عربی سه جانبه، دکتر السد ابوالخیر، کارشناس مصری قانون و روابط بین المللی میگوید: «فرصت علنی این امر طبعا ضعیف است و اگر اسرائیل قصد ملحق شدن داشته باشد این مهم به صورت پنهانی انجام میشود.»
مصر و اردن عملا تحت سیطره اسرائیل هستند و وابستگی سیاسی و اقتصادی به آن دارند، رژیم اشغالگر به منافع اقتصادی زیادی از سوی این دو کشور عربی دست مییابد. در رابطه با دستاوردهای سیاسی و اقتصادی که ممکن است اسرائیل از پیوستن به طرح شام جدید داشته باشد، ابوالخیر معتقد است: «نفت عراق که از کیفیت عالی برخوردار است، میتواند بزرگترین دستاورد تل اویو باشد».
اما آیا مصر و اردن با درخواست احتمالی اسرائیل برای مشارکت در طرح شام جدید موافقت میکنند؟ به عقیده این کارشناس مصری، طبعا در صورتی که آمریکا از این مساله به نفع اسرائیل حمایت کند، امان یا قاهره حق اعتراض ندارند.
در مورد احتمال موافقت عراق با حضور اسرائیل در ائتلافی به رهبری #بغداد، ابوالخیر تاکید میکند که تصمیم عراق و آمریکا در وهله اول قرار دارد و رئیس جمهور عراق هم از حق اعتراض برخوردار نیست.
وی در مقابل معتقد است که نیروهای طرفدار ایران در عراق، اما هرگز به اسرائیل اجازه ملحق شدن به شام جدید را نمیدهند و چه بسا همین مساله موجب افزایش خشونتها در عراق شده و حتی شاهد جنگ طایفهای در آن باشیم، آنچه که باعث تضعیف دولت عراق میشود.
در این میان، عاصم الدسوقی، دیگر تحلیلگر مصری معتقد است که فرصتهای اسرائیل برای پیوستن به ائتلاف سه جانبه شام همچنان باقی است و به نظر نمیرسد تحقق آن امر بعیدی باشد. همانطور که سوابق اسرائیل بخوبی بیانگر وجود این احتمال است. آیا اسرائیل بعنوان ناظر به سازمان اتحادیه آفریقا ملحق نشد؟» این استاد تاریخ معاصر اعتراضهایی که ممکن است از سوی عراق به پیوستن تل آویو به طرح شام جدید شود را کم اهمیت خوانده و تاکید کرد اسرائیل برای دست یابی به خواسته خود به هر وسیلهای متوسل میشود، حتی اگر مجبور باشد از تهدید عراق استفاده کند و بغداد را در شرایطی قرار دهد که چارهای جز دادن اجازه به مشارکت اسرائیل در طرح شام جدید نداشته باشد.
به گفته الدسوقی اسرائیل مدتهاست که برای طرح «مشرق بزرگ» برنامه ریزی میکند.
مانع ایران
محمد حامد، پژوهشگر مطالعات سیاسی و راهبردی به عربی ۲۱ گفت: طرح شام جدید از مدتی پیش مطرح شده، سه کشور عربی مدتهاست در این طرح حاضرند و اسرائیل هم از این امر آگاه است. اما چرا در زمان حاضر فراخوانهایی در مورد ورود اسرائیل به ائتلاف شام جدید شنیده میشود؟ بویژه آنکه اسرائیل هنوز هیچ اشارهای به تمایلش برای ورود به طرح مذکور نداشته است؟
این تحلیلگر خاطر نشان میکند که طرح شام جدید یک طرح عربی است که در مراحل ابتدایی خود قرار دارد. عراق دولتی است که هنوز وارد عادی سازی روابط با اسرائیل نشده، روابط مستحکمی با ایران دارد و در مورد هر گونه رابطه با اسرائیل محافظه کاری میکند.
@asrdiplomacyir
عربي21
هل ينضم الاحتلال إلى مشروع "الشام الجديد"؟
يبدو أن مشروع "الشام الجديد" بين مصر والأردن والعراق القائم على تعاون اقتصادي كبير بين الدول العربية الثلاث؛ فتح شهية خبراء الكيان الإسرائيلي للحصول على جزء من كعكة الاتفاقيات التي جرى توقيعها.
🔹✍️کمک اخیر #دمشق به #لبنان مقدمه «شکست بزرگتر» #آمریکا در منطقه است ( عبدالباری عطوان - رأی الیوم )
بخش اول:
هیأت لبنانی دیروز در دمشق درباره طرحی که بر اساس آن مقادیری گاز مصر در اختیار #اردن قرار میگیرد و این کشور را قادر می سازد تا مقادیر بیشتری برق تولید کند و در شبکه اتصال اردن و لبنان از طریق سوریه قرار دهد، رایزنی کرد.
از آغاز جنگ #سوریه در سال ۲۰۱۱، مقامات لبنانی از سفر رسمی به سوریه اجتناب میورزیدند و دلیل آن را سیاست بیروت در دور نگه داشتن خود از درگیریهای منطقهای اعلام میکردند. هرچند که به اعتقاد تحلیلگران و ناظران سیاسی، دلیل اصلی این امر، فشارهای آمریکا و تبعیت بیروت از سیاست #واشنگتن مبنی بر در انزوا نگه داشتن دمشق بود. این در حالی بود که حزبالله لبنان هرگز دست از حمایت دمشق بر نداشت.
دولت سوریه بار دیگر با موافقت با درخواست هیأت لبنانی مبنی بر انتقال گاز مصر و برق اردنی از خاک این کشور به لبنان برای مقابله با بحران شدید معیشتی "بزرگواری" و فراتر بودنش از زخمها و حقارتها را نشان داد. بحرانی که به دلیل کمبود سوخت و قطع شبه دائمی برق که باعث توقف خدمات بیمارستانی آسیابها، نانواییها و سایر ابعاد زندگی در لبنان شده است.
در واقع موضع شجاعانه و تحقیرکننده آمریکا و اسرائیل که از سوی سید حسن #نصرالله، رهبر حزب الله لبنان مبنی بر تکیه به نفت و گاز ایران برای نجات کشور و محافظت از نفتکشها بود که خانم "دوروتی شیا" سفیر آمریکا در بیروت را که تا به امروز حاکم این کشور است، به حرکت واداشت تا از موضع سرسختانه خود عقبنشینی کند و در جستجوی راهکارهای جایگزین به سوی مصر و اردن بشتابد و محاصره تحمیلی آمریکا علیه سوریه تحت قانون موسوم به سزار را در هم بشکند. اقدامی که موید شکننده بودن این تحریم و موفق بودن سیاست صبر راهبردی در برخورد با آن است.
طرفهای لبنانی یا بهتر بگویم ابزارهای آمریکا در لبنان، که دستورات خود را از سفیر مذکور میگیرند و با هرگونه همکاری با سوریه طی ده سال گذشته مخالفت کردند و معتقد بودند که سفر هر وزیر لبنانی به پایتخت آن، گناه کبیره است، باید خجالت بکشند و به دلیل موضعگیریهای کینهتوزانه، نفرت انگیز، نژادپرستانه و کوتهبینانه و تحمیل تحریم بر کشور دوست و برادری که همواره در سنگر مردم لبنان بوده و خون بسیاری از فرزندانش را برای حمایت و تقویت حاکمیت این کشور و استقلال و حفظ وحدت آن تقدیم کرده، از دو ملت سوریه و لبنان عذرخواهی کنند.
اگر اتحاد مقاومت و فداکاریهای حزب الله نبود، #داعش، اکنون به لطف آمریکا بر لبنان حکومت میکرد تا مقاومت و سلاح راهبردی آن را در نبردها و جنگهای داخلی و فرسایشی مشغول کند. هدف از این امر، منحرف کردن مسیر مقاومت از هدف اصلی و شریف عربی-اسلامی ، یعنی مقابله با اشغالگری اسرائیل بود.
مقامات سوریه امروز، با نظریه "تقابل" و از روی نفرت و انتقام با هیأت لبنانی که به پایتخت سوریه سفر کرد، برخورد نکردند و ده سال تحریم، توهین و تهمت برخی را فراموش و از هیأت لبنانی به ریاست خانم "زینه عکر" معاون نخستوزیر، وزیر دفاع و خارجه استقبال کردند و با آن مانند یک هیأت دوست و برادر در بالاترین سطوح رفتار کردند. دمشق بدون تردید، با تمام خواستههای این هیأت به نفع منافع مردم لبنان، با همه طیفهای موجود در آن، بدون هیچ تبعیض نژاد یا قومیتی موافقت کرد. این در حالی بود که رهبری سوریه میدانست که این هیأت با چراغ سبز آمریکا، جرات عبور از مرزها و ورود به دمشق را یافته است.
رهبری سوریه این گام شرافتمندانه، شجاعانه و حکیمانه را بر اساس موضع عربی و انسانی مبنی بر فرونشاندن خشم و فراتر بودن از انتقامجوی و کینهتوزی که در قلب و سینه طرف مقابل لانه میکند، برداشت. دمشق با این اقدام، بیاهمیتی، کوچک بودن و شکست سیاستهای آمریکا و ابزارهای آن در لبنان را آشکار کرد و نقش زیادی در نجات این کشور از بحران حاد دو لبه ایفا کرد. بحرانی که یک لبه آن، سیاسی، نظامی و امنیتی است و لبه دیگر آن معیشتی و انسانی. لذا این مبالغه نیست اگر بگوییم که دمشق مانع آغاز یک جنگ داخلی سنگین شد یا آن را به تعویق انداخت و کلیه صداهای طائفهگری و متشنج لبنانی و عوامل نیروهای خارجی را خاموش کرد.
@asrdiplomacyir
بخش اول:
هیأت لبنانی دیروز در دمشق درباره طرحی که بر اساس آن مقادیری گاز مصر در اختیار #اردن قرار میگیرد و این کشور را قادر می سازد تا مقادیر بیشتری برق تولید کند و در شبکه اتصال اردن و لبنان از طریق سوریه قرار دهد، رایزنی کرد.
از آغاز جنگ #سوریه در سال ۲۰۱۱، مقامات لبنانی از سفر رسمی به سوریه اجتناب میورزیدند و دلیل آن را سیاست بیروت در دور نگه داشتن خود از درگیریهای منطقهای اعلام میکردند. هرچند که به اعتقاد تحلیلگران و ناظران سیاسی، دلیل اصلی این امر، فشارهای آمریکا و تبعیت بیروت از سیاست #واشنگتن مبنی بر در انزوا نگه داشتن دمشق بود. این در حالی بود که حزبالله لبنان هرگز دست از حمایت دمشق بر نداشت.
دولت سوریه بار دیگر با موافقت با درخواست هیأت لبنانی مبنی بر انتقال گاز مصر و برق اردنی از خاک این کشور به لبنان برای مقابله با بحران شدید معیشتی "بزرگواری" و فراتر بودنش از زخمها و حقارتها را نشان داد. بحرانی که به دلیل کمبود سوخت و قطع شبه دائمی برق که باعث توقف خدمات بیمارستانی آسیابها، نانواییها و سایر ابعاد زندگی در لبنان شده است.
در واقع موضع شجاعانه و تحقیرکننده آمریکا و اسرائیل که از سوی سید حسن #نصرالله، رهبر حزب الله لبنان مبنی بر تکیه به نفت و گاز ایران برای نجات کشور و محافظت از نفتکشها بود که خانم "دوروتی شیا" سفیر آمریکا در بیروت را که تا به امروز حاکم این کشور است، به حرکت واداشت تا از موضع سرسختانه خود عقبنشینی کند و در جستجوی راهکارهای جایگزین به سوی مصر و اردن بشتابد و محاصره تحمیلی آمریکا علیه سوریه تحت قانون موسوم به سزار را در هم بشکند. اقدامی که موید شکننده بودن این تحریم و موفق بودن سیاست صبر راهبردی در برخورد با آن است.
طرفهای لبنانی یا بهتر بگویم ابزارهای آمریکا در لبنان، که دستورات خود را از سفیر مذکور میگیرند و با هرگونه همکاری با سوریه طی ده سال گذشته مخالفت کردند و معتقد بودند که سفر هر وزیر لبنانی به پایتخت آن، گناه کبیره است، باید خجالت بکشند و به دلیل موضعگیریهای کینهتوزانه، نفرت انگیز، نژادپرستانه و کوتهبینانه و تحمیل تحریم بر کشور دوست و برادری که همواره در سنگر مردم لبنان بوده و خون بسیاری از فرزندانش را برای حمایت و تقویت حاکمیت این کشور و استقلال و حفظ وحدت آن تقدیم کرده، از دو ملت سوریه و لبنان عذرخواهی کنند.
اگر اتحاد مقاومت و فداکاریهای حزب الله نبود، #داعش، اکنون به لطف آمریکا بر لبنان حکومت میکرد تا مقاومت و سلاح راهبردی آن را در نبردها و جنگهای داخلی و فرسایشی مشغول کند. هدف از این امر، منحرف کردن مسیر مقاومت از هدف اصلی و شریف عربی-اسلامی ، یعنی مقابله با اشغالگری اسرائیل بود.
مقامات سوریه امروز، با نظریه "تقابل" و از روی نفرت و انتقام با هیأت لبنانی که به پایتخت سوریه سفر کرد، برخورد نکردند و ده سال تحریم، توهین و تهمت برخی را فراموش و از هیأت لبنانی به ریاست خانم "زینه عکر" معاون نخستوزیر، وزیر دفاع و خارجه استقبال کردند و با آن مانند یک هیأت دوست و برادر در بالاترین سطوح رفتار کردند. دمشق بدون تردید، با تمام خواستههای این هیأت به نفع منافع مردم لبنان، با همه طیفهای موجود در آن، بدون هیچ تبعیض نژاد یا قومیتی موافقت کرد. این در حالی بود که رهبری سوریه میدانست که این هیأت با چراغ سبز آمریکا، جرات عبور از مرزها و ورود به دمشق را یافته است.
رهبری سوریه این گام شرافتمندانه، شجاعانه و حکیمانه را بر اساس موضع عربی و انسانی مبنی بر فرونشاندن خشم و فراتر بودن از انتقامجوی و کینهتوزی که در قلب و سینه طرف مقابل لانه میکند، برداشت. دمشق با این اقدام، بیاهمیتی، کوچک بودن و شکست سیاستهای آمریکا و ابزارهای آن در لبنان را آشکار کرد و نقش زیادی در نجات این کشور از بحران حاد دو لبه ایفا کرد. بحرانی که یک لبه آن، سیاسی، نظامی و امنیتی است و لبه دیگر آن معیشتی و انسانی. لذا این مبالغه نیست اگر بگوییم که دمشق مانع آغاز یک جنگ داخلی سنگین شد یا آن را به تعویق انداخت و کلیه صداهای طائفهگری و متشنج لبنانی و عوامل نیروهای خارجی را خاموش کرد.
@asrdiplomacyir
رأي اليوم
كَبيرةٌ يا سورية.. لماذا نَجزِم أنّ مُرور الكهرباء الأردنيّة والغاز المِصري إلى الشّعب اللبناني لإنقاذه من أزَماته هَزيمةٌ “صُغرى”…
عبد الباري عطوان أثبتت الدّولة السوريّة مُجَدَّدًا بأنّها “كبيرة” وتعلو على الجِراح، وتترفّع على الصّغائر، بمُوافقتها على طلب الوفد اللّبناني الزّائر بمُرور الغاز المِصري والكهرباء الأردنيّة، عبر أراضيها إلى لبنان لمُواجهة الأزمة المعيشيّة الطّاحنة التي يعيشها…
عصر دیپلماسى
🔹✍️کمک اخیر #دمشق به #لبنان مقدمه «شکست بزرگتر» #آمریکا در منطقه است ( عبدالباری عطوان - رأی الیوم ) بخش اول: هیأت لبنانی دیروز در دمشق درباره طرحی که بر اساس آن مقادیری گاز مصر در اختیار #اردن قرار میگیرد و این کشور را قادر می سازد تا مقادیر بیشتری برق…
🔹✍️کمک اخیر #دمشق به #لبنان مقدمه «شکست بزرگتر» #آمریکا در منطقه است ( عبدالباری عطوان - رأی الیوم )
بخش دوم:
سفیر آمریکا در لبنان، که سرانجام قلبش برای مردم لبنان مهربان و نرم شد، پس از آنکه گرسنگی به 80 درصد رسید و زندگی در آن به حداقل ممکن رسید، برای یافتن راه نجاتی به سوی #اردن و #مصر شتافت تا مانع رسیدن نفتکشهای ایرانی حامل گازوئیل، بنزین و سوخت دیزل به لبنان شود. وی این اقدام خود را با تاکیدش بر کمک به مردم لبنان توجیه میکند، اما او که [امروز] قانون نژادپرستانه فاشیستی سزار را زیر پا میگذارد، کسی است که حتی یک قطره اشک برای همدردی با بیش از بیست میلیون سوری که در محاصره آمریکا و شیوع همهگیری کرونا با گرسنگی و مرگ روبرو هستند، نریخت.
از رهبری و دولت سوریه و از سید #نصرالله و مدیریت هوشمندانه و مسئولانه او در بحران و گام های شجاعانه وی برای گرفتن کمک از ایران و سوختهای آن، که لحظهای در پاسخگویی و لبیک به این درخواست تردید نکرد، تشکر میکنیم. در حالی که اکثر کسانی که کشورها و دولتهای آنها در دریاهای نفت و گاز در خلیج [فارس] غوطهور هستند، برای رفع رنج برادران لبنانی خود از هر طائفه و نژادی در تردید بودند و حتی یک بشکه برای نجات آنها از رنجشان ارسال نکردند.
پس از شکست تحقیرآمیز آمریکا در #افغانستان، این کشور اکنون با شکست "کوچک و جزئی" از جانب محور مقاومت و مردان آن مواجه است که مقدمهای بر شکست بزرگ آن در عراق ، سوریه و فلسطین است..چیزی به آمدن آن روز نمانده است.
@asrdiplomacyir
بخش دوم:
سفیر آمریکا در لبنان، که سرانجام قلبش برای مردم لبنان مهربان و نرم شد، پس از آنکه گرسنگی به 80 درصد رسید و زندگی در آن به حداقل ممکن رسید، برای یافتن راه نجاتی به سوی #اردن و #مصر شتافت تا مانع رسیدن نفتکشهای ایرانی حامل گازوئیل، بنزین و سوخت دیزل به لبنان شود. وی این اقدام خود را با تاکیدش بر کمک به مردم لبنان توجیه میکند، اما او که [امروز] قانون نژادپرستانه فاشیستی سزار را زیر پا میگذارد، کسی است که حتی یک قطره اشک برای همدردی با بیش از بیست میلیون سوری که در محاصره آمریکا و شیوع همهگیری کرونا با گرسنگی و مرگ روبرو هستند، نریخت.
از رهبری و دولت سوریه و از سید #نصرالله و مدیریت هوشمندانه و مسئولانه او در بحران و گام های شجاعانه وی برای گرفتن کمک از ایران و سوختهای آن، که لحظهای در پاسخگویی و لبیک به این درخواست تردید نکرد، تشکر میکنیم. در حالی که اکثر کسانی که کشورها و دولتهای آنها در دریاهای نفت و گاز در خلیج [فارس] غوطهور هستند، برای رفع رنج برادران لبنانی خود از هر طائفه و نژادی در تردید بودند و حتی یک بشکه برای نجات آنها از رنجشان ارسال نکردند.
پس از شکست تحقیرآمیز آمریکا در #افغانستان، این کشور اکنون با شکست "کوچک و جزئی" از جانب محور مقاومت و مردان آن مواجه است که مقدمهای بر شکست بزرگ آن در عراق ، سوریه و فلسطین است..چیزی به آمدن آن روز نمانده است.
@asrdiplomacyir
رأي اليوم
كَبيرةٌ يا سورية.. لماذا نَجزِم أنّ مُرور الكهرباء الأردنيّة والغاز المِصري إلى الشّعب اللبناني لإنقاذه من أزَماته هَزيمةٌ “صُغرى”…
عبد الباري عطوان أثبتت الدّولة السوريّة مُجَدَّدًا بأنّها “كبيرة” وتعلو على الجِراح، وتترفّع على الصّغائر، بمُوافقتها على طلب الوفد اللّبناني الزّائر بمُرور الغاز المِصري والكهرباء الأردنيّة، عبر أراضيها إلى لبنان لمُواجهة الأزمة المعيشيّة الطّاحنة التي يعيشها…
🔹✍️بررسی تحولات سیاسی اقتصادی جهان پس از عضویت #ایران در سازمان همکاری #شانگهای ( احمد محمد - العالم )
پیوستن ایران به "سازمان همکاری شانگهای" گواهی دیگر بر این مساله است که عصر هیمنه و سیاستهای یکجانبه در مسیر اضمحلال و زوال است و نظام جهانی جدیدی نیز در حال شکلگیری است که چند قطبی از ویژگیهای آن محسوب میشود.
روز گذشته و در نشست سران "سازمان همکاری شانگهای" در دوشنبه، پایتخت #تاجیکستان، "شی جی پینگ" رئیسجمهوری #چین الحاق ایران به این سازمان را به عنوان عضو دائم را اعلام کرد.
الحاق ایران به "سازمان همکاری شانگهای"، که شامل چین، #روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان است پیشتر با مخالفت شدید #آمریکا همراه بود که در عین حال مدافع سرسخت نظام جهانی تکقطبی و هژمونی است.
موضوع قابل توجه این است که مهمترین کشورهای عضو در "سازمان همکاری شانگهای" که در سال 2001 تاسیس شد و به عنوان یک منظومه سیاسی، اقتصادی و امنیتی منطقه شناخته میشود؛ با تحریمهای یکجانبه آمریکا روبهرو هستند از جمله ایران، چین و روسیه. بنابراین این کشورها میتوانند از طریق همکاریهای اقتصادی و تجاری درون سازمانی، فشارهای آمریکا را تا حد ممکن کاهش دهند.
بیشتر ناظران معتقدند که جهان از نظام تکقطبی که تحت سیطره آمریکا است- نظامی که دیگر با صعود قدرتهای بزرگ اقتصادی مانند چین، #هند، ایران و روسیه و نیز ظهور اتحادیههایی مانند اتحادیه اقتصادی- امنیتی شانگهای، جهان به سمت چندقطبی حرکت میکند؛ جهانی چندقطبی که به ملتهای و کشورها امکان تصمیمگیریهای آزاد را میدهد تا منافعشان را به دور از تروریسم اقتصادی تامین کنند.
درست است که الحاق ایران به "سازمان همکاری شانگهای" بازار ایران را به بازار 3 میلیارد نفری متصل میکند، همچنین این عضویت، ایران را از طریق گذرگاهی که شمال را به جنوب وصل میکند حلقه وصلی برای اوراسیا میکند اما اهمیت این عضویت زمانی دوچندان میشود که بدانیم ایران بعد از "سند مشارکتی راهبردی"- توافقی که میان چین و ایران در ماه مارس گذشته امضا شد و ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و صنایع را شامل میشود- به شانگهای پیوست، و همزمان شدن این دو رویداد محرک بزرگی برای اقتصاد چین خواهد شد تا در مناطق ممنوعه نیز پیشرفت داشته باشد. در مقابل، ایران نیز به آزادی عمل بیشتری برای رهایی از تحریمهای یکجانبه آمریکا دست خواهد یافت و این آزادی به معنای گرایش کامل ایران به سمت شرق نیست؛ زیرا تهران تمام تخممرغهایش را در یک سبد نمیگذارد و همچنان رویکرد میانهای را در سیاست و اقتصاد دنبال میکند و تلاش میکند که روابط سیاسی و اقتصادی را با تمام کشورهای جهان بر اساس احترام دوجانبه و عدم تجاوز و مداخله در امور داخلی هماهنگ کند.
قدر مسلم آن است که روز گذشته روز غمباری برای آمریکا بود و به نظر میرسد این غم و اندوه در روزهای آینده بیشتر خواهد شد. حضور نظامی آمریکا در افغانستان، #عربستان سعودی، عراق، سوریه، لبنان و یمن کاهش یافته است و هیبت و هژمونیاش در سرتاسر منطقه دچار فروپاشی شده و لذا دیگر نمیتواند نقش ابرقدرت را بازی و دیگر کشورها را مطیع خود کند. چین، روسیه، ایران و هند در آستانه پیشی گرفتن از آمریکا در عرصههای اقتصادی، سیاسی و نظامی هستند. این کشورهای عضو "سازمان همکاری شانگهای" در زمینه تولید و جمعیت ابرقدرتهایی هستند که مسیر آینده متغیرهای اقتصادی را تعیین خواهند کرد که به هیچوجه تحت سیطره آمریکا نخواهد بود.
@asrdiplomacyir
پیوستن ایران به "سازمان همکاری شانگهای" گواهی دیگر بر این مساله است که عصر هیمنه و سیاستهای یکجانبه در مسیر اضمحلال و زوال است و نظام جهانی جدیدی نیز در حال شکلگیری است که چند قطبی از ویژگیهای آن محسوب میشود.
روز گذشته و در نشست سران "سازمان همکاری شانگهای" در دوشنبه، پایتخت #تاجیکستان، "شی جی پینگ" رئیسجمهوری #چین الحاق ایران به این سازمان را به عنوان عضو دائم را اعلام کرد.
الحاق ایران به "سازمان همکاری شانگهای"، که شامل چین، #روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان است پیشتر با مخالفت شدید #آمریکا همراه بود که در عین حال مدافع سرسخت نظام جهانی تکقطبی و هژمونی است.
موضوع قابل توجه این است که مهمترین کشورهای عضو در "سازمان همکاری شانگهای" که در سال 2001 تاسیس شد و به عنوان یک منظومه سیاسی، اقتصادی و امنیتی منطقه شناخته میشود؛ با تحریمهای یکجانبه آمریکا روبهرو هستند از جمله ایران، چین و روسیه. بنابراین این کشورها میتوانند از طریق همکاریهای اقتصادی و تجاری درون سازمانی، فشارهای آمریکا را تا حد ممکن کاهش دهند.
بیشتر ناظران معتقدند که جهان از نظام تکقطبی که تحت سیطره آمریکا است- نظامی که دیگر با صعود قدرتهای بزرگ اقتصادی مانند چین، #هند، ایران و روسیه و نیز ظهور اتحادیههایی مانند اتحادیه اقتصادی- امنیتی شانگهای، جهان به سمت چندقطبی حرکت میکند؛ جهانی چندقطبی که به ملتهای و کشورها امکان تصمیمگیریهای آزاد را میدهد تا منافعشان را به دور از تروریسم اقتصادی تامین کنند.
درست است که الحاق ایران به "سازمان همکاری شانگهای" بازار ایران را به بازار 3 میلیارد نفری متصل میکند، همچنین این عضویت، ایران را از طریق گذرگاهی که شمال را به جنوب وصل میکند حلقه وصلی برای اوراسیا میکند اما اهمیت این عضویت زمانی دوچندان میشود که بدانیم ایران بعد از "سند مشارکتی راهبردی"- توافقی که میان چین و ایران در ماه مارس گذشته امضا شد و ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و صنایع را شامل میشود- به شانگهای پیوست، و همزمان شدن این دو رویداد محرک بزرگی برای اقتصاد چین خواهد شد تا در مناطق ممنوعه نیز پیشرفت داشته باشد. در مقابل، ایران نیز به آزادی عمل بیشتری برای رهایی از تحریمهای یکجانبه آمریکا دست خواهد یافت و این آزادی به معنای گرایش کامل ایران به سمت شرق نیست؛ زیرا تهران تمام تخممرغهایش را در یک سبد نمیگذارد و همچنان رویکرد میانهای را در سیاست و اقتصاد دنبال میکند و تلاش میکند که روابط سیاسی و اقتصادی را با تمام کشورهای جهان بر اساس احترام دوجانبه و عدم تجاوز و مداخله در امور داخلی هماهنگ کند.
قدر مسلم آن است که روز گذشته روز غمباری برای آمریکا بود و به نظر میرسد این غم و اندوه در روزهای آینده بیشتر خواهد شد. حضور نظامی آمریکا در افغانستان، #عربستان سعودی، عراق، سوریه، لبنان و یمن کاهش یافته است و هیبت و هژمونیاش در سرتاسر منطقه دچار فروپاشی شده و لذا دیگر نمیتواند نقش ابرقدرت را بازی و دیگر کشورها را مطیع خود کند. چین، روسیه، ایران و هند در آستانه پیشی گرفتن از آمریکا در عرصههای اقتصادی، سیاسی و نظامی هستند. این کشورهای عضو "سازمان همکاری شانگهای" در زمینه تولید و جمعیت ابرقدرتهایی هستند که مسیر آینده متغیرهای اقتصادی را تعیین خواهند کرد که به هیچوجه تحت سیطره آمریکا نخواهد بود.
@asrdiplomacyir
www.alalam.ir
بعد إنضمامها الى منظمة شنغهاي.. هل تتجه إيران شرقاً؟ - قناة العالم الاخبارية
ياتي انضمام ايران الى منظمة شنغهاي للتعاون، كدليل اضافي يؤكد على ان عصر الهيمنة والسياسات الأحادية في طريقها الى الاضمحلال والزوال، وان نظاما عالميا جديدا ...
🔹✍️«باز کردن درهای #ریاض روی بیروت»؛ اولین آزمون دولت جدید #لبنان ( الاخبار )
یک روزنامه لبنانی در گزارشی به بررسی دولت جدید لبنان به نخستوزیری «نجیب میقاتی» پرداخت و تلاش برای باز کردن درهای عربستان سعودی را اولین آزمون سخت این دولت توصیف کرد.
دولت جدید لبنان به نخستوزیری «نجیب میقاتی» بالاخره دیشب (یکشنبه شب/۳۰ شهریور) توانست با ۸۵ رأی موافق و ۱۵ رأی مخالف، از پارلمان لبنان رأی اعتماد بگیرد.
جلسه رأی اعتماد به دولت جدید لبنان در قصر «الاونیسکو» در #بیروت برگزار شد، هشت ساعت طول کشید و شاهد بحث و جدلهایی میان نمایندگان بود.
به گزارش فارس، ظاهر دولت نجیب #میقاتی شبیه به دولت قبلی لبنان به نخستزویر «حسان دیاب» است و باطن آن شبیه به همه سی دولت وحدت ملی است که مأموریت تشکیل آن به فراکسیونهای بزرگ واگذار شده است و وزرای آن از میان افراد وابسته به احزاب یا افراد مطیع نزدیک به آنها انتخاب شدهاند.
در ادامه این گزارش آمده، زمانی دولت حسان #دیاب در ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰ از ۲۰ وزیر متخصص تشکیل شد تنها دو وزیر سابق باتجربه داشت و بقیه برای اولین بار وزیر میشدند. دولت میقاتی تا حد زیادی شبیه به دولت دیاب است به استثنای نخستوزیرش که بارها وزیر شده و دو بار نیز نخستوزیر بوده است. تعیین وزرای دولت میقاتی نیز از سوی فراکسیونهای بزرگ صورت گرفته و بدین ترتیب میتوان گفت که فراکسیونها، خود به خود رأی اعتماد دادهاند تا به نقش خود در اداره کشور ادامه دهند، «این دولت به جز رئیس غیر حزبی آن به ناچار یک دولت حزبی است».
الاخبار افزود، در ظاهر آنچه رخ داده، این دولت شبیه به دولت تکنوکرات شبیه به آنچه «سعد الحریری» قصد تشکیلش را داشت و دولت استعفا کرده حسان دیاب نیز هست اما دولت میقاتی باید از یک امتحان سخت که نخستوزیران قبلی به ترتیب در آن شکست خوردند، عبور کند؛ از جمله دیاب که نتواست درهای عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس برای به رسمیت شناختنش و کمک به دولت وی به منظور عبور از سختیهای یک سال پیش لبنان را به روی خود باز کند. بعد از او نخستوزیر مکلف سعد الحریری که مطمئن بود درهای کشورهای عربی و عربستان ابدا به روی او باز نخواهد شد.
اخیرا اطلاعاتی منتشر شده مبنی بر اینکه عربستان سه هفته پیش «ایمن» برادر سعد الحریری و خانوادهاش را «عنصر نامطلوب» در کشورش خوانده، منزل آنها را مصادره کرده و آز آنها خواسته این کشور را ترک کنند و به ابوظبی بروند. سعودیها این اقدامات را برای گرفتن بدهیهای چهار میلیاردی سعد الحریری و شرکت «سعودی اوجیه» انجام دادهاند و اینگونه توجیه کردهاند که این اقدام بخشی از یک مسیر قضایی و مربوط به بدهیهای سعد الحریری و برادرش است و ربطی به سیاست ندارد. سعد و برادرش هنوز تابعیت سعودی خود را دارند. این تنها گرفتاری سعد الحریری نیست. وی اختلافاتی نیز با خواهرش «هند» دارد، هند خواستار دریافت سهم ۸۰ میلیون دلاری خود در بانک «البحر المتوسط» و شرکت سعودی اوجیه شده و حکم قضایی آن را در پاریس گرفته و اگر الحریری تن به این کار ندهد حکمی قضایی مبنی بر توقیف هواپیمای خصوصی الحریری در صورت فرود در هریک از کشورهای اروپایی را خواهد گرفت.
احتمالا ریاض اولین امتحان عملی دولت نجیب میقاتی است، اولین کسی که قرار است رشتههای بریده شده را دوباره وصل کند و تضمینهای اطمینانبخش را فراهم کند، تضمینهایی که تعهد به آن در سایه موازنه قوای داخلی لبنان که بازیگر اصلی آن حزبالله است، سخت است. ابزار تأسف و ناراحتی میقاتی از «نقض حاکمیت لبنان» به خاطر ورود نفت ایرانی به لبنان تنها یکی از نشانههای عدم انجام تعهداتی است که ریاض از دولت لبنان میخواهد تا به شرط انجام آنها، به لبنان کمک کند.
@asrdiplomacyir
یک روزنامه لبنانی در گزارشی به بررسی دولت جدید لبنان به نخستوزیری «نجیب میقاتی» پرداخت و تلاش برای باز کردن درهای عربستان سعودی را اولین آزمون سخت این دولت توصیف کرد.
دولت جدید لبنان به نخستوزیری «نجیب میقاتی» بالاخره دیشب (یکشنبه شب/۳۰ شهریور) توانست با ۸۵ رأی موافق و ۱۵ رأی مخالف، از پارلمان لبنان رأی اعتماد بگیرد.
جلسه رأی اعتماد به دولت جدید لبنان در قصر «الاونیسکو» در #بیروت برگزار شد، هشت ساعت طول کشید و شاهد بحث و جدلهایی میان نمایندگان بود.
به گزارش فارس، ظاهر دولت نجیب #میقاتی شبیه به دولت قبلی لبنان به نخستزویر «حسان دیاب» است و باطن آن شبیه به همه سی دولت وحدت ملی است که مأموریت تشکیل آن به فراکسیونهای بزرگ واگذار شده است و وزرای آن از میان افراد وابسته به احزاب یا افراد مطیع نزدیک به آنها انتخاب شدهاند.
در ادامه این گزارش آمده، زمانی دولت حسان #دیاب در ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰ از ۲۰ وزیر متخصص تشکیل شد تنها دو وزیر سابق باتجربه داشت و بقیه برای اولین بار وزیر میشدند. دولت میقاتی تا حد زیادی شبیه به دولت دیاب است به استثنای نخستوزیرش که بارها وزیر شده و دو بار نیز نخستوزیر بوده است. تعیین وزرای دولت میقاتی نیز از سوی فراکسیونهای بزرگ صورت گرفته و بدین ترتیب میتوان گفت که فراکسیونها، خود به خود رأی اعتماد دادهاند تا به نقش خود در اداره کشور ادامه دهند، «این دولت به جز رئیس غیر حزبی آن به ناچار یک دولت حزبی است».
الاخبار افزود، در ظاهر آنچه رخ داده، این دولت شبیه به دولت تکنوکرات شبیه به آنچه «سعد الحریری» قصد تشکیلش را داشت و دولت استعفا کرده حسان دیاب نیز هست اما دولت میقاتی باید از یک امتحان سخت که نخستوزیران قبلی به ترتیب در آن شکست خوردند، عبور کند؛ از جمله دیاب که نتواست درهای عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس برای به رسمیت شناختنش و کمک به دولت وی به منظور عبور از سختیهای یک سال پیش لبنان را به روی خود باز کند. بعد از او نخستوزیر مکلف سعد الحریری که مطمئن بود درهای کشورهای عربی و عربستان ابدا به روی او باز نخواهد شد.
اخیرا اطلاعاتی منتشر شده مبنی بر اینکه عربستان سه هفته پیش «ایمن» برادر سعد الحریری و خانوادهاش را «عنصر نامطلوب» در کشورش خوانده، منزل آنها را مصادره کرده و آز آنها خواسته این کشور را ترک کنند و به ابوظبی بروند. سعودیها این اقدامات را برای گرفتن بدهیهای چهار میلیاردی سعد الحریری و شرکت «سعودی اوجیه» انجام دادهاند و اینگونه توجیه کردهاند که این اقدام بخشی از یک مسیر قضایی و مربوط به بدهیهای سعد الحریری و برادرش است و ربطی به سیاست ندارد. سعد و برادرش هنوز تابعیت سعودی خود را دارند. این تنها گرفتاری سعد الحریری نیست. وی اختلافاتی نیز با خواهرش «هند» دارد، هند خواستار دریافت سهم ۸۰ میلیون دلاری خود در بانک «البحر المتوسط» و شرکت سعودی اوجیه شده و حکم قضایی آن را در پاریس گرفته و اگر الحریری تن به این کار ندهد حکمی قضایی مبنی بر توقیف هواپیمای خصوصی الحریری در صورت فرود در هریک از کشورهای اروپایی را خواهد گرفت.
احتمالا ریاض اولین امتحان عملی دولت نجیب میقاتی است، اولین کسی که قرار است رشتههای بریده شده را دوباره وصل کند و تضمینهای اطمینانبخش را فراهم کند، تضمینهایی که تعهد به آن در سایه موازنه قوای داخلی لبنان که بازیگر اصلی آن حزبالله است، سخت است. ابزار تأسف و ناراحتی میقاتی از «نقض حاکمیت لبنان» به خاطر ورود نفت ایرانی به لبنان تنها یکی از نشانههای عدم انجام تعهداتی است که ریاض از دولت لبنان میخواهد تا به شرط انجام آنها، به لبنان کمک کند.
@asrdiplomacyir
🔹✍️آیا #حزبالله لبنان به حوزه اکتشاف نفت نیز ورود میکند؟ ( منال زعیتر - النشره )
حزبالله لبنان کشتیها و کاروانهای نفتی ایران را از طریق دریا و خشکی، درست در مقابل دیدگان آمریکا و دشمن اسرائیلی وارد #لبنان کرد. موضوعی که حزبالله آن را در رده و سطح پیروزی خود در ماه می سال ۲۰۰۰، پیروزی ژوئیه ۲۰۰۶ علیه دشمن اسرائیلی و شکست تکفیریها در الجرود در سال ۲۰۱۷ میداند. این موفقیت حزب الله در اثبات خود به عنوان یک نیروی نظامی قدرتمند در منطقه، میزان توانایی این جنبش در تبدیل شدن به یک نیروی اقتصادی با قابلیت بازگرداندن تعادل به اقتصاد لبنان را افزایش داد. حزبالله پیش از ورود به پرونده نفتی، موفقیت بی سابقه و چشمگیری در مدیریت نهادهای مالی، بهداشتی و اجتماعی خود کسب کرده بود.
این برتری حزبالله باعث میشود تا در مورد سوء استفاده دشمن اسرائیلی از ثروت نفتی لبنان، سکوت نکند و همانطور که یکی از رهبران آن گفت، دولت لبنان را به داشتن «سیاست شترمرغی» در قبال پرونده ای به این بزرگی و مهمی نقد کند.
در اینجاست که اطلاعات موجود نشان میدهد که هیچ طرف لبنانی، بینالمللی یا منطقهای نباید تعجب کند، اگر حزبالله با همان نیرو و اقتداری که نفت ایران را وارد کرد، برای آغاز حفاری برای ثروت نفتی در منطقه مورد منازعه با فلسطین اشغالی اقدام کند. «سید حسن #نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان، پیشتر نیز آمادگی خود را برای تامین امنیت شرکتهای ایرانی برای اکتشاف نفت لبنان در آبهای منطقهای در صورت عدم مشارکت شرکتهای خارجی و به عبارت دیگر عدم جرأت هیچ شرکت خارجی برای به چالشکشیدن دشمن اسرائیلی اعلام کرده بود. قطعا این فقط یک سخنرانی و کلام گذرا نبود بلکه به گفته منابع نزدیک به مقاومت، این امر یک "عرضه اقتصادی" بود که رهبر حزبالله برای آن یک دیدگاه سیاسی، اقتصادی و نظامی یکپارچه ایجاد کرده است.
بر این اساس، منابع آگاه برای نخستین بار، اطلاعاتی در خصوص وجود یک پرونده یکپارچه نزد حزبالله درباره شرکتهایی که در بلوکهای مورد منازعه اقدام به کاوش و حفاری کنند، فاش کردند. البته این امر منوط به تداوم تعلل و اهمال دولت لبنان در این پرونده و انتظار آن برای مذاکرات بیشتر و گفتوگوهای بیهودهای است که حقی از لبنان را زنده نمیکند.
اطلاعات موجود نشان میدهند که شرکتهایی که اقدام به حفاری خواهند کرد، طرفهایی که نفت به آنها عرضه خواهد شد و همه چیز مربوط به این پرونده، از ابتدا تا به انتها کاملا داغ و آتشین است و امروز مقاومت در انتظار پاسخ رسمی دولت لبنان به تجاوز اسرائیل در خصوص این موضوع است تا بتواند در اینخصوص بر آن تکیه کند.
منابع آگاه معتقدند که نقض چارچوب مذاکرات ترسیم مرزی از سوی اسرائیل، میبایست باید به طور رسمی با خروج لبنان از آن پاسخ داده شود و دولت لبنان در صورت تداوم تعلل و عدم اقدام عملی برای کاوش و حفاری میبایست در تصمیمی قاطعانه، قرارداد با کنسرسیوم "توتال، نواتک و انی" [کنسرسیومی شامل شرکت های توتال فرانسه، انی ایتالیا و نواتک روسیه] را پایان دهد و به موازات آن، راه را برای استخراج سرمایه نفتی لبنان برای دیگر شرکتها باز کند.
موضوع ترسیم مرزی بین لبنان و فلسطین اشغالی از زمان اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی مطرح بود و این رژیم از سال ۱۹۴۸، از نظر امنیتی، آبی و اقتصادی به لبنان، چشم طمع دوخته بود. کل مساحت نفتی آبهای منطقهای لبنان حدود ۲۲ هزار کیلومتر مربع است و مساحتی که با رژیم صهیونیستی بر سر آن منازعه وجود دارد به ۸۵۴ کیلومتر مربع میرسد. این مساحت مورد منازعه به ۱۰ منطقه یا بلوک تقسیم شده است.
سال ۲۰۱۸ بود که اختلافات لبنان و رژیم صهیونیستی بر سر بلوک نفتی شماره ۹ تشدید شد و در پی میانجیگری برخی طرفها از جمله آمریکا، این تنشها کاهش یافت. تاریخ بلوک نفتی شماره ۹ به سال ۲۰۰۹ بازمیگردد؛ زمانی که یک شرکت آمریکایی میدانی نفتی و گازی در بخش شرقی دریایی مدیترانه به مساحت ۸۳ هزار کیلومتر مربع کشف کرد؛ حوزه نفتی مذکور در آبهای منطقهای سوریه، لبنان، قبرس و فلسطین اشغالی قرار دارد.
@asrdiplomacyir
حزبالله لبنان کشتیها و کاروانهای نفتی ایران را از طریق دریا و خشکی، درست در مقابل دیدگان آمریکا و دشمن اسرائیلی وارد #لبنان کرد. موضوعی که حزبالله آن را در رده و سطح پیروزی خود در ماه می سال ۲۰۰۰، پیروزی ژوئیه ۲۰۰۶ علیه دشمن اسرائیلی و شکست تکفیریها در الجرود در سال ۲۰۱۷ میداند. این موفقیت حزب الله در اثبات خود به عنوان یک نیروی نظامی قدرتمند در منطقه، میزان توانایی این جنبش در تبدیل شدن به یک نیروی اقتصادی با قابلیت بازگرداندن تعادل به اقتصاد لبنان را افزایش داد. حزبالله پیش از ورود به پرونده نفتی، موفقیت بی سابقه و چشمگیری در مدیریت نهادهای مالی، بهداشتی و اجتماعی خود کسب کرده بود.
این برتری حزبالله باعث میشود تا در مورد سوء استفاده دشمن اسرائیلی از ثروت نفتی لبنان، سکوت نکند و همانطور که یکی از رهبران آن گفت، دولت لبنان را به داشتن «سیاست شترمرغی» در قبال پرونده ای به این بزرگی و مهمی نقد کند.
در اینجاست که اطلاعات موجود نشان میدهد که هیچ طرف لبنانی، بینالمللی یا منطقهای نباید تعجب کند، اگر حزبالله با همان نیرو و اقتداری که نفت ایران را وارد کرد، برای آغاز حفاری برای ثروت نفتی در منطقه مورد منازعه با فلسطین اشغالی اقدام کند. «سید حسن #نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان، پیشتر نیز آمادگی خود را برای تامین امنیت شرکتهای ایرانی برای اکتشاف نفت لبنان در آبهای منطقهای در صورت عدم مشارکت شرکتهای خارجی و به عبارت دیگر عدم جرأت هیچ شرکت خارجی برای به چالشکشیدن دشمن اسرائیلی اعلام کرده بود. قطعا این فقط یک سخنرانی و کلام گذرا نبود بلکه به گفته منابع نزدیک به مقاومت، این امر یک "عرضه اقتصادی" بود که رهبر حزبالله برای آن یک دیدگاه سیاسی، اقتصادی و نظامی یکپارچه ایجاد کرده است.
بر این اساس، منابع آگاه برای نخستین بار، اطلاعاتی در خصوص وجود یک پرونده یکپارچه نزد حزبالله درباره شرکتهایی که در بلوکهای مورد منازعه اقدام به کاوش و حفاری کنند، فاش کردند. البته این امر منوط به تداوم تعلل و اهمال دولت لبنان در این پرونده و انتظار آن برای مذاکرات بیشتر و گفتوگوهای بیهودهای است که حقی از لبنان را زنده نمیکند.
اطلاعات موجود نشان میدهند که شرکتهایی که اقدام به حفاری خواهند کرد، طرفهایی که نفت به آنها عرضه خواهد شد و همه چیز مربوط به این پرونده، از ابتدا تا به انتها کاملا داغ و آتشین است و امروز مقاومت در انتظار پاسخ رسمی دولت لبنان به تجاوز اسرائیل در خصوص این موضوع است تا بتواند در اینخصوص بر آن تکیه کند.
منابع آگاه معتقدند که نقض چارچوب مذاکرات ترسیم مرزی از سوی اسرائیل، میبایست باید به طور رسمی با خروج لبنان از آن پاسخ داده شود و دولت لبنان در صورت تداوم تعلل و عدم اقدام عملی برای کاوش و حفاری میبایست در تصمیمی قاطعانه، قرارداد با کنسرسیوم "توتال، نواتک و انی" [کنسرسیومی شامل شرکت های توتال فرانسه، انی ایتالیا و نواتک روسیه] را پایان دهد و به موازات آن، راه را برای استخراج سرمایه نفتی لبنان برای دیگر شرکتها باز کند.
موضوع ترسیم مرزی بین لبنان و فلسطین اشغالی از زمان اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی مطرح بود و این رژیم از سال ۱۹۴۸، از نظر امنیتی، آبی و اقتصادی به لبنان، چشم طمع دوخته بود. کل مساحت نفتی آبهای منطقهای لبنان حدود ۲۲ هزار کیلومتر مربع است و مساحتی که با رژیم صهیونیستی بر سر آن منازعه وجود دارد به ۸۵۴ کیلومتر مربع میرسد. این مساحت مورد منازعه به ۱۰ منطقه یا بلوک تقسیم شده است.
سال ۲۰۱۸ بود که اختلافات لبنان و رژیم صهیونیستی بر سر بلوک نفتی شماره ۹ تشدید شد و در پی میانجیگری برخی طرفها از جمله آمریکا، این تنشها کاهش یافت. تاریخ بلوک نفتی شماره ۹ به سال ۲۰۰۹ بازمیگردد؛ زمانی که یک شرکت آمریکایی میدانی نفتی و گازی در بخش شرقی دریایی مدیترانه به مساحت ۸۳ هزار کیلومتر مربع کشف کرد؛ حوزه نفتی مذکور در آبهای منطقهای سوریه، لبنان، قبرس و فلسطین اشغالی قرار دارد.
@asrdiplomacyir
Elnashra News
هل يدخل حزب الله مرحلة التنقيب عن النفط؟
أن يدخل ​حزب الله​ بواخر وقوافل ​النفط​ الايراني بحرا وبرا بالقوة امام اعين الاميركي و​العدو الاسرائيلي​، مسألة ينظر اليها ا
🔹✍️نزدیکی #تهران و #ریاض و تأثیر آن بر #بیروت ( علی ضاحی - النشره )
با تشکیل دولت جدید لبنان به نخستوزیری «نجیب #میقاتی» پرونده لبنان بار دیگر مورد توجه بینالمللی بویژه آمریکا و فرانسه قرار گرفت.
در همین ارتباط، میقاتی در پایان هفته گذشته به پاریس رفت و با «امانوئل #ماکرون» رئیسجمهور فرانسه دیدار کرد.
محافل دیپلماتیک عالیرتبه در محور مقاومت پیشبینی میکنند که دیدار میقاتی و ماکرون با «مزایای بزرگ» در منطقه همراه باشد. موضوع تکمیل کننده طرح ابتکاری فرانسه برای لبنان، بخش اقتصادی و جلوگیری از غرق شدن لبنان و عدم ورشکستگی آن است.
جدول دیدارهای خارجی میقاتی در اوایل اکتبر آینده پُر خواهد بود و سفر به قطر، کویت و ترکیه احتمالا مقاصد بعدی وی خواهد بود و «سفر به #عربستان سعودی باید عینیتبخش نزدیکی میان طهران و ریاض باشد».
دیدارهای اخیر میان ایران و سعودی با وساطت عراق مثبت بوده، علیرغم آنکه پرونده یمن به دلیل پیچیدگیهایش وقت بیشتری میطلبد اما پروندههای لبنان، عراق و سوریه آسانتر است و ممکن است این پروندهها از نزدیکی میان تهران و ریاض سود ببرند.
به گزارش فارس، همزمان با همین فضا، « حسین #امیرعبداللهیان » وزیر خارجه ایران در پایان ماه جاری میلادی (سپتامبر) و پس از دیدارهای ماراتونی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل وارد بیروت خواهد شد.
امیرعبداللهیان در سفر خود به #سوریه و #لبنان ماحصل این دیدارها را به همراه خواهد داشت و اینها منعکس کننده فضای مثبت آینده در منطقه خواهد بود که دستیابی به دستاوردهای انتخاباتی و ریاستجمهوری لبنان در این فضا را تضمین میکند. لبنان همچنین از فضای مثبت مالی و اقتصادی خصوصا در پرونده مذاکره با صندوق بینالمللی پول و آزادی بخشی از وامهای کنفرانس «سیدر» شامل یازده میلیارد دلار نیز سود خواهد برد.
محافل ذکر شده پیشبینی کردهاند که نزدیکی ایرانی-سعودی با «آتشبس رسانهای و سیاسی» همراه باشد و حزبالله و محور مقاومت همگام با این فضای مثبت باشند همانطور که در هفتههای اخیر دیده شده است.
@asrdiplomacyir
با تشکیل دولت جدید لبنان به نخستوزیری «نجیب #میقاتی» پرونده لبنان بار دیگر مورد توجه بینالمللی بویژه آمریکا و فرانسه قرار گرفت.
در همین ارتباط، میقاتی در پایان هفته گذشته به پاریس رفت و با «امانوئل #ماکرون» رئیسجمهور فرانسه دیدار کرد.
محافل دیپلماتیک عالیرتبه در محور مقاومت پیشبینی میکنند که دیدار میقاتی و ماکرون با «مزایای بزرگ» در منطقه همراه باشد. موضوع تکمیل کننده طرح ابتکاری فرانسه برای لبنان، بخش اقتصادی و جلوگیری از غرق شدن لبنان و عدم ورشکستگی آن است.
جدول دیدارهای خارجی میقاتی در اوایل اکتبر آینده پُر خواهد بود و سفر به قطر، کویت و ترکیه احتمالا مقاصد بعدی وی خواهد بود و «سفر به #عربستان سعودی باید عینیتبخش نزدیکی میان طهران و ریاض باشد».
دیدارهای اخیر میان ایران و سعودی با وساطت عراق مثبت بوده، علیرغم آنکه پرونده یمن به دلیل پیچیدگیهایش وقت بیشتری میطلبد اما پروندههای لبنان، عراق و سوریه آسانتر است و ممکن است این پروندهها از نزدیکی میان تهران و ریاض سود ببرند.
به گزارش فارس، همزمان با همین فضا، « حسین #امیرعبداللهیان » وزیر خارجه ایران در پایان ماه جاری میلادی (سپتامبر) و پس از دیدارهای ماراتونی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل وارد بیروت خواهد شد.
امیرعبداللهیان در سفر خود به #سوریه و #لبنان ماحصل این دیدارها را به همراه خواهد داشت و اینها منعکس کننده فضای مثبت آینده در منطقه خواهد بود که دستیابی به دستاوردهای انتخاباتی و ریاستجمهوری لبنان در این فضا را تضمین میکند. لبنان همچنین از فضای مثبت مالی و اقتصادی خصوصا در پرونده مذاکره با صندوق بینالمللی پول و آزادی بخشی از وامهای کنفرانس «سیدر» شامل یازده میلیارد دلار نیز سود خواهد برد.
محافل ذکر شده پیشبینی کردهاند که نزدیکی ایرانی-سعودی با «آتشبس رسانهای و سیاسی» همراه باشد و حزبالله و محور مقاومت همگام با این فضای مثبت باشند همانطور که در هفتههای اخیر دیده شده است.
@asrdiplomacyir
Elnashra News
عبد اللهيان في بيروت..وتقارب طهران والرياض سيترجم اقتصاديا لبنانياً
الملف اللبناني عاد إلى واجهة الاهتمام الدولي، ولا سيما الفرنسي والأميركي مع تشكيل حكومة الرئيس نجيب ميقاتي الثالثة، والاخيرة في عهد رئيس الجمهورية العماد ميشال
🔹✍️عصیان #عراق در برابر سازش، بن گوروین را در قبر می لرزاند ( فارس الصرفندی - العالم )
در سال 1948 بن گوریون، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی گفت تا وقتی که ارتش های عربی شامل #مصر و #سوریه و عراق وجود دارند، "اسرائیل" روی ثبات و آرامش را نخواهد دید و پا بر جا نمی ماند.
مصر به رغم تمام پتانسیلی که برای ادامه مبارزه داشت و هنوز هم توانسته خود را سر پا نگه دارد، از حدود 40 سال از صحنه خارج شد. اما سوریه به رغم جنگ تمام عیار و حملات همه جانبه ای که برای حذف این کشور از صحنه و نابودی کامل آن یا تسلیم شدن آن صورت گرفته است همچنان استوار و پا بر جا مانده است. و امروز نوبت عراق است که گروه هایی که خود را به استعمار فروخته و دلار می پرستند، این کشور را از پای دربیاورند.
کنفرانس #اربیل هیچ ربطی به عراق ندارد بلکه صرفا یک آهنگ ناساز در سمفونی هم آهنگ عراق است؛ عراقی که طرح سازش را با تمام قوا رد کرده است و گواه این مدعا دیدگاه همه عراقیها اعم از شیعه و سنی است؛ از یک سو مراجع دینی مخالفت خود را با همه تلاش هایی که قصد دارند عراق را در ورطه سازش بیندازند اعلام کرده اند. مقتدا صدر نیز اعلام کرده است که عراق هرگز تن به سازش نمی دهد. از سوی دیگر دیوان اوقاف اهل سنت این کشور هم تلاش ها و دعوت های صورت گرفته برای کشاندن پای این کشور به ورطه سازش را محکوم کرده است. حتی ریاست جمهوری این کشور هم موضع قاطعانه ای در قبال کنفرانس اربیل اتخاذ و اعلام کرده است که این کنفرانس هیچ ربطی به مواضع رسمی عراق ندارد.
اقشار مختلف و گروه های عراقی آنجا که پای فلسطین یکصدا و یک دل هستند و تاریخ #فلسطین گواهی می دهد که هیچ یک از فلسطینی هایی که به زیارت مزار سربازان عراقی در شمال کرانه باختری می روند نمی دانند که این سربازان شیعه بوده اند یا سنی یا آشوری یا عرب بوده اند با کرد.
چرا عراق؟
ساده است؛ چون با سقوط عراق، مانعی در مقابل ایران ایجاد می شود و رؤیای "اسرائیل" هم این است که عراق، از محور مقاومت جدا شده و به زمره تشنگان سازش با این رژیم بپیوندد.
عراق مرکز ثقل جغرافیایی و سیاسی و تاریخ و تمدن عرب است و پیوستن این کشور به محور سازش باعث می شود که عرب های دیگر هم پشت سر این کشور راه بیفتند.
این بار نقشه (سازشکاران) به دلیل هشیاری سیاستمداران و اندیشمندان و مراجع و پارلمان این کشور نقش بر آب شد اما این به آن معنا نیست که این توطئه گران دست از تلاش برمی دارند. آنها این بار از روزنه عوامل و مزدوران آمریکایی وارد شدند و دفعه بعد از روزنه های دیگر وارد خواهند شد تا عراق از با همان شعارهای همیشگی از آرمان اصلی خود دور کنند.
حال گناه عراق چیست که باید به خاطر مسأله ای غیر از مسأله خود مجازات شود، مگر چه خیری از ماندن در اردوگاه #مقاومت می بیند. بهتر نیست که به خیل کشورهایی که از رفاه و آسایش آمریکایی برخوردارند بپیوندد؟
اینها صداهایی است که این روزها شبانه روز می شنویم. اما باید بدانیم که تا وقتی که عراق همچون استواری در مقابل آنها بماند و سوریه یکپارچه و متحد پشت سر رهبران خود باقی بماند، بن گوریون لحظه ای در قبر خود آرام نخواهد بود و ترس از نابودی برای همیشه در دل سران این رژیم باقی خواهد ماند.
@asrdiplomacyir
در سال 1948 بن گوریون، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی گفت تا وقتی که ارتش های عربی شامل #مصر و #سوریه و عراق وجود دارند، "اسرائیل" روی ثبات و آرامش را نخواهد دید و پا بر جا نمی ماند.
مصر به رغم تمام پتانسیلی که برای ادامه مبارزه داشت و هنوز هم توانسته خود را سر پا نگه دارد، از حدود 40 سال از صحنه خارج شد. اما سوریه به رغم جنگ تمام عیار و حملات همه جانبه ای که برای حذف این کشور از صحنه و نابودی کامل آن یا تسلیم شدن آن صورت گرفته است همچنان استوار و پا بر جا مانده است. و امروز نوبت عراق است که گروه هایی که خود را به استعمار فروخته و دلار می پرستند، این کشور را از پای دربیاورند.
کنفرانس #اربیل هیچ ربطی به عراق ندارد بلکه صرفا یک آهنگ ناساز در سمفونی هم آهنگ عراق است؛ عراقی که طرح سازش را با تمام قوا رد کرده است و گواه این مدعا دیدگاه همه عراقیها اعم از شیعه و سنی است؛ از یک سو مراجع دینی مخالفت خود را با همه تلاش هایی که قصد دارند عراق را در ورطه سازش بیندازند اعلام کرده اند. مقتدا صدر نیز اعلام کرده است که عراق هرگز تن به سازش نمی دهد. از سوی دیگر دیوان اوقاف اهل سنت این کشور هم تلاش ها و دعوت های صورت گرفته برای کشاندن پای این کشور به ورطه سازش را محکوم کرده است. حتی ریاست جمهوری این کشور هم موضع قاطعانه ای در قبال کنفرانس اربیل اتخاذ و اعلام کرده است که این کنفرانس هیچ ربطی به مواضع رسمی عراق ندارد.
اقشار مختلف و گروه های عراقی آنجا که پای فلسطین یکصدا و یک دل هستند و تاریخ #فلسطین گواهی می دهد که هیچ یک از فلسطینی هایی که به زیارت مزار سربازان عراقی در شمال کرانه باختری می روند نمی دانند که این سربازان شیعه بوده اند یا سنی یا آشوری یا عرب بوده اند با کرد.
چرا عراق؟
ساده است؛ چون با سقوط عراق، مانعی در مقابل ایران ایجاد می شود و رؤیای "اسرائیل" هم این است که عراق، از محور مقاومت جدا شده و به زمره تشنگان سازش با این رژیم بپیوندد.
عراق مرکز ثقل جغرافیایی و سیاسی و تاریخ و تمدن عرب است و پیوستن این کشور به محور سازش باعث می شود که عرب های دیگر هم پشت سر این کشور راه بیفتند.
این بار نقشه (سازشکاران) به دلیل هشیاری سیاستمداران و اندیشمندان و مراجع و پارلمان این کشور نقش بر آب شد اما این به آن معنا نیست که این توطئه گران دست از تلاش برمی دارند. آنها این بار از روزنه عوامل و مزدوران آمریکایی وارد شدند و دفعه بعد از روزنه های دیگر وارد خواهند شد تا عراق از با همان شعارهای همیشگی از آرمان اصلی خود دور کنند.
حال گناه عراق چیست که باید به خاطر مسأله ای غیر از مسأله خود مجازات شود، مگر چه خیری از ماندن در اردوگاه #مقاومت می بیند. بهتر نیست که به خیل کشورهایی که از رفاه و آسایش آمریکایی برخوردارند بپیوندد؟
اینها صداهایی است که این روزها شبانه روز می شنویم. اما باید بدانیم که تا وقتی که عراق همچون استواری در مقابل آنها بماند و سوریه یکپارچه و متحد پشت سر رهبران خود باقی بماند، بن گوریون لحظه ای در قبر خود آرام نخواهد بود و ترس از نابودی برای همیشه در دل سران این رژیم باقی خواهد ماند.
@asrdiplomacyir
www.alalam.ir
إن بقي العراق عصيا على التطبيع لن يرتاح بن غوريون - قناة العالم الاخبارية
في العام ١٩٤٨ قال بن غوريون رئيس الحكومة الاسرائيلية انذاك لن ننعم باستقرار ولن تبقى (اسرائيل ) الا بتدمير ثلاث جيوش عربية ، مصر وسوريا والعراق.